26 نتیجه برای قاسمی
محمد نریمانی، سعید آریاپوران، عباس ابوالقاسمی، بتول احدی،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ذهنآگاهی و تنظیم هیجان نقش مهمی در متغیرهای مرتبط با سلامت روان در جانبازان شیمیایی ایفا میکنند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر بخشی آموزشهای ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تنظیم هیجان بر عاطفه و خلق جانبازان شیمیایی میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه مداخلهای که با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد، 47 نفر از جانبازان شیمیایی مرد شهرستان سردشت که دارای نمره بالا در پرسشنامه سلامت عمومی بودند، به صورت تصادفی انتخاب و سپس در سه گروه آموزش ذهنآگاهی، آموزش تنظیم هیجان و گروه کنترل جایگزین شدند. برای گروه اول آموزش ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس و برای گروه دوم آموزش تنظیم هیجان اعمال شد و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. دادههای پژوهش با کمک پرسشنامه سلامت روانی، مقیاس عاطفه مثبت و منفی و مقیاس افسردگی- شادکامی جمعآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزشهای ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تنظیم هیجان نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری بر افزایش عاطفه مثبت و خلق و بر کاهش عاطفه منفی اثر بخش بودهاند(01/0>p). نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی آموزشهای ذهنآگاهی و تنظیم هیجان بر عاطفه و خلق جانبازان شیمیایی است. بنابراین توجه به اثربخشی ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر متغیرهای مرتبط با سلامت روان در جانبازان شیمیایی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
زینب مقدمی فرد، جمیله ابوالقاسمی، محسن اسدی لاری، مهدی محمدی، محمود رضا گوهری، مسعود صالحی،
دوره 15، شماره 8 - ( ماهتامه دی 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل متعددی برای بروز متاستاز وجود دارند که در مطالعات مختلف بررسی و شناخته شدهاند اما با این وجود با معلوم بودن این عوامل همیشه نمیتوان بروز متاستاز را به طور دقیق پیشبینی نمود. یکی از انواع مدلهایی که برای تحلیل دادههای بازگردنده و در نظر گرفتن عدم همگنی بین بیماران به کار میرود، مدل شکنندگی است. هدف این مطالعه کاربرد یک مدل شکنندگی بر دادههای سرطان پستان و به دست آوردن عوامل موثر بر متاستاز است. مواد و روشها: در این مطالعه بقا، 133 زن مبتلا به سرطان پستان که طی سالهای 1384 تا 1386 برای درمان به بیمارستان شهید فیاض بخش تهران مراجعه نمودند مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران تا فروردین سال 1390 مورد پیگیری قرار گرفته و آخرین وضعیت آنان ثبت گردید. برای تحلیل دادهها از مدل بقای شکنندگی استفاده شد. توزیع مولفه شکنندگی گاما با میانگین یک و واریانس θ فرض شد واجرای مدل و تحلیل دادهها در نرم افزار R انجام شد. یافتهها: نرخ بقای سه ساله و پنج ساله بدون بیماری برای بیماران، به ترتیب برابر با 78/0 و 72/0 بود. خطر وقوع متاستاز در طول دوره پیگیری حداکثر 43 درصد برآورد گردید. درجه بدخیمی تومور و تعداد گرههای درگیر، عامل پیش آگهی دهنده در بروز متاستاز شناخته شدند و واریانس شکنندگی برابر با 27/4 به دست آمد(001/0= p). نتیجهگیری: با توجه به معنیداری واریانس مولفه شکنندگی، بیمارانی که دارای متغیرهای توضیحی یکسانی هستند نیز دارای خطر وقوع متاستاز متفاوتی هستند و ویژگیهای فردی و اختصاصی بیماران در بروز متاستاز اثر معنیدار دارد.
زهرا سالمی، سمانه کمالی پویا، مجتبی قاسمی،
دوره 16، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: این فرضیه که غیر مترشح بودن افراد آنها را در ابتلا به برخی عفونتهای باکتریایی مستعد میسازد و احتمال ابتلای آنان به امراض خود ایمنی، سندرم متابولیکی بیشتر است ما را بر آن داشت تا به بررسی ارتباط وضعیت ترشحی و فاکتورهای موثر در ابتلا به زخم معده، زخم دوازدهه و سرطان معده بپردازیم.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، وضعیت ترشحی 120 بیمار مبتلا به بیماریهای گوارشی (مبتلایان به زخم دوازدهه، زخم معده و سرطان معده) که به روش آندوسکپی بیماری آنها اثبات شده بود و همچنین 120 فرد سالم به عنوان گروه کنترل با استفاده از نمونه بزاق تعیین شد. با استفاده از پرسشنامه ارتباط بین میزان ابتلا به بیماری با برخی عوامل خطر مهم نیز بررسی شد. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: 5/27 درصد از بیماران، غیر مترشح و 5/72 درصد مترشح بودند. همچنین 8/20 درصد از افراد سالم، غیرمترشح و 2/79 درصد مترشح بودند. ارتباط معنیداری بین وضعیت ترشحی افراد و بروز بیماریهای گوارشی وجود ندارد اما عوامل خطری مانند جنسیت، استعمال دخانیات و ورزش، به طور معنیداری با این بیماری مرتبط میباشند.
نتیجهگیری: محاسبات آماری نشان میدهد که ارتباط معنیداری بین وضعیت ترشحی افراد و ابتلا به بیماریهای گوارشی وجود ندارد. با توجه به نتایج حاصله میزان بیماریهای گوارشی در مردان بیش از زنان و در افراد سیگاری بیش از افراد غیر سیگاری است و انجام حرکات بدنی از میزان ابتلا به بیماری میکاهد
پریا کرم پور، مهناز آذرنیا، غدیره میرابوالقاسمی، فرزانه علیزاده،
دوره 17، شماره 5 - ( مرداد 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه رازیانه دارای اثرات استروژنیک، ضد التهاب و آنتیاکسیدان بوده و به طور سنتی برای درمان زنان نابارور به کار میرود. سندرم تخمدان پلیکیستیک شایعترین اختلال اندوکرین در زنان میباشد که 5 تا 10 درصد آنها را در سنین باروری مبتلا میکند. مطالعه حاضر به بررسی اثرات عصاره هیدروالکلی رازیانه بر سندرم تخمدان پلیکیستیک القا شده در موشهای صحرایی(رت) ماده نژاد ویستار پرداخته است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، به تعداد 30 سر رت ماده با میانگین وزنی 20±200 گرم، مقدار 2 میلیلیتر استرادیول والرات(EV) به صورت زیر جلدی تزریق شد و 6 سر نیز به عنوان کنترل سالم در نظر گرفته شدند. پس از 60 روز رتها به گروههای کنترل، شاهد و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی تزریق درون صفاقی عصاره رازیانه را در دوزهای 1000 ،500،250 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به مدت 10 روز دریافت کردند. غلظت سرمی هورمونهای تستوسترون، هورمون محرک فولیکولی و هورمون زردهای با روش الایزا مورد سنجش قرار گرفت و مقادیر سرمی این هورمونها بین گروههای درمانی با تست آنووا یک طرفه و در سطح معنیداری 05/0 مقایسه شدند.
یافتهها: دادهها نشان دادند که عصاره رازیانه باعث افزایش غلظت سرمی هورمون محرک فولیکولی و کاهش هورمون زردهای و تسترسترون در گروههای درمانی میشود به نحوی که هورمون محرک فولیکولی در دوزهای 1000 و 500 میلیگرم بر کیلوگرم و هورمون زردهای و تسترسترون در دوز 1000 میلیگرم بر کیلوگرم اختلاف معنیداری را با گروههای کنترل نشان دادند.
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر مثبت افزایشی عصاره رازیانه بر غلظت سرمی هورمون محرک فولیکولی و کاهش دادن هورمون زردهای و تسترسترون در رتهای مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک، این ترکیب احتمالاً میتواند جهت درمان بیماران مبتلا در نظر گرفته شود.
امیر عبدالله زنگی وند، مهسا قاسمی،
دوره 17، شماره 6 - ( شهریور 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: التهاب نقش کلیدی در شکلگیری آترو اسکلروز دارد. در این مطالعه قصد داریم به بررسی ارتباط بین شمارش سلولهای سفید خون در بدو بستری با میزان بروز حملات قلبی بعدی و مرگ ومیر شش ماهه در بیماران مبتلا به سندرم کرونری حاد بپردازیم.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی آیندهنگر ۱۰۱ بیمار مراجعه کننده با سندرم کرونری حاد به مرکز بوعلی سینا قزوین وارد مطالعه شدند. کلیه بیماران براساس شمارش سلولهای سفید خون به ۳ گروه لکوسیتوز کمتر از ۷۰۰۰، لکوسیتوز بین ۷۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ و لکوسیتوز بالاتر از ۱۰۰۰۰ در میلیمتر مکعب تقسیم شدند. بر اساس همین تقسیمبندی سایر اطلاعات دموگرافیک و آزمایشگاهی از قبیل شاخصهای التهابی فاز حاد، بیومارکرهای قلبی و... جمعآوری شد. کلیه بیماران برای مدت شش ماه از نظر حملات قلبی غیرکشنده و مرگ ناشی از اختلالات قلبی به صورت تلفنی یا حضوری پیگیری شدند. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 17 آنالیز شد و ازآزمون تی و دقیق فیشر استفاده گردید. مقدار p کمتر از ۰۵/۰ از نظر آماری معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: پیگیری شش ماهه بیماران نشان داد که ۵ بیمار (۲۵/۳۱ درصد) از گروه لکوسیتوز بالاتر از ۱۰۰۰۰ در میلیمتر مکعب دچار حملات قلبی غیرکشنده و دقیقا به همین میزان نیز دچار مرگ شدند که این میزان در حدود ۵/۲ برابر بیماران گروه دوم و ۷ برابر بیماران گروه اول بود. همچنین آنالیز چند متغیری دادهها نشان داد که لکوسیتوز بالاتر از ۱۰۰۰۰ در میلیمتر مکعب از قویترین فاکتورهای پیش بینی کننده پیش آگهی در بیماران ما به شمار میآید.
نتیجهگیری: شمارش سلولهای سفید خون میتواند از فاکتورهای پیشگویی کننده مهم در بروز مرگ و میر و حملات قلبی غیر کشنده در بیماران با سندرم کرونری حاد به شمار آید.
مریم کاظمی پور، افروز حاجی قاسمی، صنم میربیگی،
دوره 18، شماره 6 - ( شهریور 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: پرمولرهای مندیبل به جهت تنوع آناتومیکی زیادی که دارند، احتمالاً یکی از مشکل ترین دندان ها در درمان ریشه به حساب می آیند. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی و مقایسه ساختار کانال ریشه در دندان های پرمولر اول مندیبل در دو جنس مذکر و مونث به کمک روش تصویربرداری توموگرافی کامپیوتری اشعه مخروطی (CBCT) در یک جمعیت ایرانی است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تحلیلی – مقطعی، از 230 تصویربرداری CBCT (115تصویر مربوط به جنس مونث و 115 تصویر مربوط به جنس مذکر) استفاده گردید. تصاویر در هر سه صفحه فضایی مورد ارزیابی قرار گرفته و تفاوت تعداد کانال و ریشه از نظر آماری مقایسه و گزارش شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 17 و آزمون کای مربع انجام شد و سطح معنیداری برابر با 05/0 p< در نظر گرفته شد.
یافتهها: به طور کلی، از 460 دندان پرمولر اول مندیبل، 7/85 درصد تک ریشه، 3/14 درصد دو ریشه، 9/63 درصد تک کاناله و 1/36 درصد دو کاناله بودند. در مقایسه بین دو جنس مذکر و مونث، در جنس مذکر میزان شیوع تک ریشه در پرمولر اول مندیبل 7/78 درصد، دو ریشه 3/21 درصد، تک کانال 60 درصد و دو کانال 40 درصد و در جنس مونث شیوع تک ریشه 6/92 درصد، دو ریشه 4/7 درصد، تک کانال 8/67 درصد و دو کانال 2/32 درصد گزارش شد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، شیوع دو ریشه در پرمولرهای اول مندیبل در جنس مذکر نسبت به جنس مونث به طور معنیداری بالاتر بود.
فاطمه علیان فینی، مرتضی قاسمی،
دوره 19، شماره 4 - ( تیر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت روانی یکی از ابعاد مهم سلامت است و سازمان بهداشت جهانی سلامت را به عنوان «رفاه کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی و نه صرفاً غیاب بیماری» تعریف میکند. با توجه به این که 79 درصد از آموزش بهداشت بر جنبههای فیزیکی متمرکز شده است، در واقع بیشترین تمرکز بر پارامترهای بیولوژیک افراد جهت سنجش میزان سلامت افراد صورت میگیرد. از این رو، پرسشنامهای معتبر جهت سنجش سلامت افراد در جامعه پژوهشی از لحاظ روانی و فیزیکی مورد نیاز است.
مواد و روشها: مدل رفاه کلگرا، منعکس کننده تحقیقات انجام شده بر روی سلامتی میباشد که از دیدگاه فرهنگهای مختلف متفاوت است. در مطالعه حاضر، 102 نفر از مدیران و مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی اراک در سال 1393 در مطالعه شرکت نمودند و پرسشنامه فوق از نظر روایی و پایایی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: 102 نفر در این مطالعه شرکت کردند که 74 نفر آقا(72/5 درصد) و بقیه خانم بودند. ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 0/93 به دست آمد. همچنین در تمامی شش بعد مورد بررسی، میزان همبستگی بین تمامی سوالات و بعد مربوط به آن با استفاده از آزمون اسپیرمن سنجیده شد و مشخص گردید که بین تمامی سوالات و بعد مربوطه همبستگی مثبت آماری معنیداری وجود داشت.
نتیجهگیری: نسخه فارسی پرسشنامه سلامت روانی و فیزیکی برگرفته از مدل رفاه کلگرا، برای سنجش میزان سلامت در افراد جامعه مناسب بوده و از روایی و پایایی خوبی برخوردار میباشد.
فاطمه حکیمی، نجمه رنجی، محمد فائزی قاسمی،
دوره 19، شماره 7 - ( مهر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سودومونای آئروژینوزا یک پاتوژن فرصت طلب بیمارستانی است که به خاطر مقاومت ذاتی و اکتسابی به طیف گستردهای از آنتیبیوتیکها تهدیدی برای مراقبتهای کلینیکال محسوب میشود. یکی از مکانیسمهای مقاومت دارویی در سودوموناس آئروژینوزا، جهش در ژنهای تنظیم کننده منفی سیستم افلاکس پمپ نظیر nalC میباشد. هدف از این مطالعه بررسی جهشهای ژن nalC در جدایههای سودوموناس آئروژینوزا از بعضی بیمارستانهای رشت و آزمایشگاههای لاهیجان بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی 45 سویه سودوموناس آئروژینوزا در یک مقطع یک ساله از چندین بیمارستان رشت و آزمایشگاه لاهیجان جداسازی شدند و به کمک روشهای بیوشیمیایی تعیین هویت شدند. حساسیت و مقاومت به آنتیبیوتیک به روش کربی بور و مایکرودایلوشن تعیین گردید. سپس به روش PCR- سکونسینگ جهشهای ژن nalC در جدایههای مقاوم به سیپروفلوکساسین بررسی گردید.
یافتهها: در این مطالعه بیشترین جدایههای سودوموناس آئروژینوزا از نمونههای ادراری (53 درصد) و سپس نمونههای سوختگی (31 درصد) جمعآوری شد. بیشترین میزان مقاومت نسبت به اریترومایسین (100 درصد) و کمترین میزان مقاومت نسبت به سیپروفلوکساسین (31 درصد) مشاهده گردید. بالاترین میزان MIC سیپروفلوکساسین در بعضی از نمونهها بیش ازμg/ml 512 تعیین گردید. نتایج سکونسینگ نشان داد که 12 جدایه مقاوم به سیپروفلوکساسین دارای یک یا چند جهش بدمعنی G71E ،S209R و E153Q در ژن nalC بودند.
نتیجهگیری: با توجه به این که جهش در اغلب جدایهها در این مطالعه تعیین شده، به نظر میرسد جهش در ژن nalC نقش مهمی در ایجاد مقاومت به سیپروفلوکساسین در جدایههای بیمارستانی سودوموناس آئروژینوزا در استان گیلان داشته باشد.
مهتاب خسروفر، محمد رضا پوررضا، سمیرا اصغرزاده، پریسا طهماسبی، الهه علی عسگری، رضا قاسمی خواه، نادر صاکی، جواد محمدی اصل، مرتضی هاشم زاده چالشتری، محمد امین طباطبایی فر،
دوره 20، شماره 3 - ( خردادماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ناشنوایی یکی از متداولترین ناهنجاریهای مادرزادی است. یک تا دو مورد از هر 1000 تولد دارای ناشنوایی پیش از تکلم میباشند. ناشنوایی غیر نشانگانی مغلوب اتوزومی متداولترین نوع ناشنوایی ارثی است .رواج ناشنوایی در کشورهای در حال توسعه بیشتر میباشد که عواملی چون ژنتیک و محیط(عوامل فرهنگی- بهداشتی) در بروز آن نقش دارند. ناشنوایی طیف گستردهای از تظاهرات بالینی مادرزادی یا دیررس، هدایتی یا حسی-عصبی، نشانگانی یا غیرنشانگانی را شامل میشود. هدف از این پژوهش، تعیین سهم لوکوس DFNB21(TECTA) در ایجاد ناشنوایی غیر نشانگانی مغلوب اتوزومی در گروهی از خانوادههای اهل استان خوزستان بود که برای ژن GJB2 منفی بودند.
مواد و روشها: این مطالعه بر روی 21 خانواده مبتلا به ناشنوایی غیر نشانگانی مغلوب آتوزومی با حداقل 4 فرد بیمار و منفی برای جهشهای GJB2 در استان خوزستان انجام شد. تجزیه و تحلیل پیوستگی با استفاده از نشانگرهای STR پیوسته به لوکوس DFNB21انجام گردید.
یافتهها: پس از رسم هاپلوتیپ و بررسی پیوستگی، از مجموع 21 خانواده، یک خانواده بهDFNB21 ((TECTA پیوستگی نشان داد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش موید سایر مطالعات انجام شده در ایران است و ارائه گر یک دیدگاه کلی در زمینهی فراوانترین لوکوسهای دخیل در بیماران مبتلا به ناشنوایی غیر نشانگانی مغلوب آتوزومی در ایران است که میتواند برای پژوهش و بالین مفید باشد.
علی ارجمند شبستری، محمود خالویی، محمد ارجمند زادگان، زهرا اسلامی راد، رضا قاسمی خواه،
دوره 20، شماره 8 - ( آبان ماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مقاومت داروئی کیست های آکانتامبا باعث عود بیماری می شود، از این رو، بیماران باید مدت طولانی تحت درمان و مراقبت قرار گیرند. هدف این مطالعه بررسی اثر تعدادی از فرآورده های گیاهی روی کیست آکانتامبا در محیط برون تنی بود.
مواد و روش ها: اسانسهای آویشن، نعناو پونه با روش تقطیر با فشار بخار تهیه شدند. اسانسها و عصاره آبی گل راعی در سه غلظت (6/0، 1 و 10 درصد) تهیه شد. کیست های آکانتامبا در بازههای زمانی مختلف (30، 60، 120، 180، 1440 دقیقه ) در مواجهه با اسانس وعصاره های گیاهی قرار گرفتند وسپس زنده بودن یا مرده بودن کیست ها با رنگ ائوزین 1/0 درصد مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: مقایسه میزان مرگ و میر انگل بین گروه شاهد و تست نشان داد که مرگ و میر کیست های آکانتامبا در گروه تست که در معرض فرآورده گیاهی بودند، بیشتر بود. اسانس آویشن و نعنا در غلظت یکسان 10 درصد و زمان 24 ساعت، به ترتیب بیشترین (22 درصد) و کمترین (4 درصد) مرگ و میر را ایجاد کردند. نتایج نشان داد که میزان مرگ و میر آکانتامبا وابسته به زمان بوده است.
نتیجه گیری: اثبات گردید که اسانس آویشن بیشترین اثر کشندگی را روی کیست های آکانتامبا دارد. اجرای تحقیقات بالینی در این رابطه پیشنهاد می شود.
فرشید فرزین، مسعود گلپایگانی، فردین فرجی، دکتر شهناز شهرجردی، پرستو قاسمی،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس ناشی از تخریب میلین در سیستم عصبی مرکزی است که منجر به ضایعات کارکـردی میشود. مشکلات تعادلی از اختلالات شایع و سرگیجه بـه عنوان اولین تظاهر در این بیماران محسوب میشود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر توانبخشی وستیبولار از طریق تمرینات کوکسی و کاوتورن بر تعادل و میزان معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. 30 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بدون در نظر گرفتن نوع ام اس و سرگیجه در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند که گروه تجربی تمرینات را به مدت 12 هفته و 3 جلسه در روز به مدت 5 تا 15 دقیقه اجرا کردند. جهت ارزیابی تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه قبل و بعد از مداخله از آزمونهای برگ و پرسشنامه معلولیت ناشی از سرگیجه (DHI) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که پس از اتمام پروتکل تمرینی در گروه تجربی بین میزان تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران، قبل و بعد از اجرای تمرینات اختلاف معنیداری وجود داشت، در حالی که در گروه کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: تمرینات کوکسی و کاوتورن میتواند بـه عنوان یک روش درمانی غیر تهاجمی، عامل موثر در بهبود تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس شود.
مینا قاسمی، زینب خزائی کوهپر، مجتبی فلاحتی،
دوره 21، شماره 3 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: ایسکمی طولانی در اندامهای با نرخ متابولیک بالا همچون مغز و قلب اثرات زیان باری را به همراه دارد. بنابراین، نشر مواد غذایی به واسطه رگزایی بعد از ایسکمی برای ترمیم ناحیه آسیب دیده بافت ضروری است. در این مطالعه، اثرات نانوذرات اکسید آهن و میدان مغناطیسی در رگزایی بعد از ایسکمی ریپرفیوژن(IR) در مدل رت بررسی شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، پنجاه رت نر با سن بین 6 تا 7 هفته در وزن 220 تا 250 گرم از دانشگاه تهران خریداری شدند. حیوانات در 5 گروه شم(مدل ایسکمی ریپرفیوژن)، کنترل، تحت تیمار با نانوذرات اکسید آهن، در معرض میدان مغناطیسی و درمان ترکیبی با نانوذرات اکسید آهن و در معرض میدان مغناطیسی تقسیم بندی شدند. رگزایی در هیپوکامپ پنج گروه بعد از 4 روز به روش رنگ آمیزیH&E ارزیابی شد. بیان ژنVegfa در پنج گروه به صورت کمی به روش Q-RT- PCR مطالعه شد.
یافته ها: نانوذرات اکسید آهن همینطور میدان مغناطیسی رگزایی را در حیوانات بعد از ایسکمی ریپرفیوژن (IR) در طول 4 روز القا کردند (05/0 > p)، اما درمان ترکیبی آنها تفاوت معنیداری را در مقایسه با گروه شم در طول 4 روز نشان نداد. افزایش بیان ژنVegfa در گروه تحت تیمار با نانوذرات اکسید آهن و در گروه در معرض میدان مغناطیسی به طور معنیداری (05/0 > p) در مقایسه با مدل ایسکمی ریپرفیوژن (IR)مشاهده شد. اما افزایش بیان ژنVegfa در درمان ترکیبی نسبت به مدل ایسکمی ریپرفیوژن (IR) معنیدار نبود.
نتیجه گیری: به نظر میرسد نانوذرات اکسید آهن و میدان مغناطیسی به صورت جداگانه بتوانند دو روش مؤثر در رگزایی بعد از ایسکمی ریپرفیوژن (IR) باشند.
سیما اخوان، رخساره معمار، لیلا دهقانی، بهناز انصاری، مجید قاسمی،
دوره 21، شماره 6 - ( دو ماهنامه آذر و دی 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: میگرن یک بیماری شایع است که معمولا به صورت ضرباندار و یکطرفه با علائم اورا مثل تهوع، استفراغ و فتوفوبیا تظاهر مییابد. در میگرن به دلیل التهاب ناشی از کاهش سروتونین، میزان پروکلسی تونین سرم افزایش مییابد. این مطالعه در نظر دارد با استفاده از داروهای آگونیست سروتونین، میزان پروکلسی تونین سرم را در افراد مبتلا به میگرن بررسی کند.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، 40 نمونه مبتلا به میگرن در مرکز بیماران مبتلا به میگرن بیمارستان الزهرای شهر اصفهان جهت بررسی جمعآوری شدند که 26 نفر تحت درمان با سروتونین و 14 نفر تحت درمان با داروهای دیگر به غیر از آگونیستهایسوماتریپتان بودند. سپس میزان پروکلسی تونین در سرم خون این بیماران اندازهگیری و آنالیز شد.
یافتهها: طی نتایج به دست آمده، اختلافی بین میزان پروکلسی تونین در سرم نمونه و شاهد دیده شد که به نظر میرسد این سطح در افراد نمونه نسبت به شاهد کمتر باشد.
نتیجهگیری: در نهایت، این مطالعه بیان کنندهی تأثیر سروتونین در کاهش میزان پروکلسی تونین سرم است.
خدیجه محسن پوریان، مصطفی نوکنی، حمیدرضا جمیلیان، محسن قاسمی،
دوره 22، شماره 4 - ( مهر و آبان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف اختلال وسواسی اجباری چهارمین اختلال شایع روانپزشکی محسوب میشود. این اختلال به صورت گروه مختلفی از علائم تظاهر میکند که شامل افکار مزاحم، آداب وسواسی، اشتغالات ذهنی و وسواسهای عملی هستند. این پژوهش با هدف ارزیابی اثربخشی درمان اصلاح سوگیری توجه با مهارکنندههای بازجذب اختصاصی سروتونین در کاهش علائم اختلال وسواسی اجباری صورت گرفت.
مواد و روش ها جمعیت موردمطالعه افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری مراجعهکننده به درمانگاه سرپایی بیمارستان امیرکبیر اراک 80 نفر بودند که به شیوه در دسترس در دو گروه تصادفیسازی شدند. گروه اول درمان دارویی مهارکنندههای بازجذب اختصاصی سرتونین و گروه دیگر درمان اصلاح سوگیری توجه را دریافت کردند. برای تعیین اثربخشی از تست یلبراون و آزمایه کاوش نقطه استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1396.284 توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافته ها تحلیل دادهها نشان داد درمان اصلاح سوگیری توجه در قیاس با درمان مهارکنندههای بازجذب اختصاصی سروتونین در کاهش سوگیری توجه از لحاظ آماری تفاوت معناداری نشان ندادند.(P=0/377) ) یافته دیگر پژوهش تفاوت معنادار دو گروه در کاهش علائم اختلال وسواسی اجباری بود. به این معنا که درمان مهارکنندههای بازجذب اختصاصی سروتونین در قیاس با درمان اصلاح سوگیری توجه بیشتر، توانست علائم اختلال وسواسی اجباری را کاهش دهد (P=0/007). همچنین درمان اصلاح سوگیری باعث کاهش معنادار سوگیری شد (P=0/045) و نیز کاهش علائم اختلال وسواسی را به دنبال داشت، ولی این نتایج معنادار نبود (P=0/228).
نتیجه گیری بنابراین نتیجهگیری میشود که درمان اصلاح سوگیری توجه، بهبودی قابل ملاحظهای در کاهش سوگیری توجه دارد و میتوان از آن به عنوان یک جز الحاقی به مداخلات دیگر اضافه کرد. اما به نظر میرسد در کاهش شدت علائم وسواس اجباری در قیاس با این مداخله کماکان درمان دارویی، مداخله ترجیحی باشد.
عاطفه زراستوند، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهنام ابوالقاسمی،
دوره 23، شماره 4 - ( مهر و آبان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت، بر خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان نابارور مراجعهکننده به مراکز ناباروری شهرستان چالوس و نوشهر در سال 1397-1398 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری غیراحتمالی آسان سی نفر از زنان نابارور در دو گروه درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت (پانزده نفر) و کنترل (پانزده نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت (هشت جلسه 90 دقیقهای) قرار گرفت. گروه کنترل در طی این مدت هیچگونه مداخله خاصی دریافت نکرد. از پرسشنامههای خودتنظیمی زناشویی ویلسون و همکاران، دلزدگی زناشویی پاینز و خودانتقادی تامپسون و زاروف به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.030 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن به تصویب رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات خودتنظیمی زناشویی زنان نابارور پس از درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت در گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش و همچنین نمرات دلزدگی زناشویی و خودانتقادی کاهش یافته است(0/01<P ).
نتیجه گیری: بنابراین، به مشاوران و درمانگران، استفاده از درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت برای بهبود خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور پیشنهاد میشود.
فرزین باقری شیخانگفشه، عباس ابوالقاسمی، سید موسی کافی ماسوله،
دوره 24، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: به مفهوم استحکام روانی طی سالهای اخیر در زمینه مطالعات ورزشی بسیار توجه شده است، به طوری که در اکثر پژوهشهای کیفی برای کشف دیدگاههای مربیان، ورزشکاران و روانشناسان ورزشی از استحکام روانی استفاده میکنند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف پیشبینی استحکام روانی در دانشجویان ورزشکار بر اساس رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجویان مرد دانشکده تربیت بدنی دانشگاه گیلان در نیمسال اول تحصیلی سال 99-1398 تشکیل میدانند. نمونهای به حجم دویست نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد و سپس دادهها با استفاده از مقیاس استحکام روانی شیرد و همکاران، پرسشنامه رگههای تاریک شخصیت جوناسون و وبستر و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف-18 گویهای جمعآوری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه و اشتراکگذاری نتایج از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این مطالعه با کُد IR.GUMS.REC.1398.121 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گیلان رسیده است.
یافتهها: نتایج بهدستآمده نشان داد رابطه استحکام روانی دانشجویان ورزشکار با خودشیفتگی (0/495=P<0/001 ، r)، پذیرش خود (0/598=P<0/001 ، r)، هدفمندی در زندگی (0/598=P<0/001 ، r)، رشد شخصی (0/648=P<0/001 ، r)، تسلط بر محیط (0/645=P<0/001 ، r)، ارتباط مثبت با دیگران (0/569=P<0/001 ، r) و استقلال (0/381=P<0/001 ، r) مثبت و معنادار است. از سویی دیگر، همبستگی منفی و معناداری نیز بین رفتار ضداجتماعی (0/577=P<0/001 ، r) و ماکیاولیسم (0/604=P<0/001 ، r) با استحکام روانی دانشجویان ورزشکار به دست آمد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص کرد رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی 62 درصد از استحکام روانی را پیشبینی میکنند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از ارتباط و همبستگی معنادار رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی با استحکام روانی در دانشجویان ورزشکار است. با توجه به این یافتهها، لازم است مربیان و استادان به نقش بهزیستی روانشناختی و ابعاد گوناگون شخصیت ورزشکاران در ارتقای سلامت و عملکرد ورزشی دانشجویان توجه بیشتری داشته باشند.
مرتضی قاسمی، حمیدرضا جمیلیان، منصوره نوری زاده آبباریکی،
دوره 24، شماره 4 - ( مهر و آبان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف اصلی از پژوهش حاضر مقایسه باورهای فراشناختی افراد مبتلا به اختلال هایپوکاندریاسیس کووید-19 و افراد عادی است.
مواد و روش ها: در این پژوهش، از روش علّی-مقایسهای استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه افراد مبتلا به اختلال هایپوکاندریاسیس کووید-19 در شهر اراک بود که بر این اساس سی نفر از جامعه بیماران مبتلا به این اختلال و سی نفر از جامعه افراد بهنجار به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بر اساس سن و تحصیلات همتاسازی شدند. گردآوری دادهها بر اساس فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز 1997 (MCQ-30) انجام شد.برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پژوهش حاضر با کد IR.IAU.ARAK.REC.1399.036 در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: بین باورهای فراشناختی در بیماران هایپوکاندریاسیس کووید-19 و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد (0/001>P). این بیماران نسبت به افراد عادی در مؤلفههای باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل افکار، خودآگاهی شناختی، عدم اطمینان شناختی و نیاز به کنترل افکار تفاوت معناداری داشتند. در مؤلفههای باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل افکار و خودآگاهی شناختی نمرات بیشتر، اما در مؤلفههای عدم اطمینان شناختی و نیاز به کنترل افکار نسبت به افراد عادی نمرات کمتری به دست آوردند (0/001>P).
نتیجه گیری: اختلال هایپوکندریاسیس سبب ایجاد مشکلات بسیاری برای فرد و سیستم سلامت میشود. بنابراین، با شناخت باورهای فراشناختی ناکارآمد این بیماران، فراشناخت درمانی میتواند درمان مؤثری برای این اختلال باشد.
محمود حقیری، وهب حبیب پور، نهال محرک پور، مرتضی قاسمی،
دوره 25، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان استقلال شغلی پرستاران و تأثیر آن بر کیفیت مراقبت انجام شد.
مواد و روش ها این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و در دسته تحقیقات علّی قرار دارد. جامعه آماری، کادر پرستاری بیمارستان امام خمینی (ره) اراک بودند. پرستاران بخشهای مراقبتهای ویژه، داخلی، جراحی، اطفال و نوزادان، زنان، ارتوپدی و اورژانس بستری به عنوان جامعه آماری انتخاب و سایر بخشها به دلیل تفاوت در اجرای کار از مطالعه خارج و تعداد 101 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه مقیمی و کرامر و چمالنبرگ است. تجزیهوتحلیل دادهها با نرمافزار آماری SPSS انجام شد.
ملاحظات اخلاقی این مقاله با کد اخلاق به شماره IR.IAU.ARAK.REC 1397,66 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علومپزشکی اراک به تصویب رسیده است. همه اصول بیانیه هلسینکی، ازجمله دریافت رضایت آگاهانه از شرکتکنندگان و محرمانه بودن اطلاعات آنها رعایت شده است.
یافته ها نتایج نشان داد میانگین میزان خودمختاری پرستاران 3/16 با انحرافمعیار 0/35 بود که به طور معناداری مطلوب بودن سطح خودمختاری پرستاران را نشان داد. خودمختاری محدودشده برای تمام بخشها استفاده میشود. در بخش داخلی نوع مختاری به صورت خودمختاری غیرقانونی بود و در بخش جراحی، خودمختاری از نوع مراقبت پرستاری است. الگوی رگرسیون برای تمام بخشها به غیر از بخش داخلی معنادار بود، به نحوی که با افزایش یک واحد در «خودمختاری شغلی محدودشده در بخش مراقبتهای ویژه»، «خودمختاری شغلی در مراقبت پرستاری در بخش جراحی» و «خودمختاری شغلی محدودشده در بخشهای اطفال و نوزادان، زنان، ارتوپدی و اورژانس بستری» بین پرستاران بیمارستان امام خمینی (ره) اراک به ترتیب به اندازه 0/253، 0/187، 0/522، 0/205، 0/466 و 0/129 واحد به «کیفیت مراقبت» افزوده شده است.
نتیجه گیری خودمختاری پرستار به عنوان یک ویژگی سازمانی همراه با چند عامل دیگر موجب افزایش کیفیت مراقبت از بیمار میشود و برای دستیابی به این نتایج سودمند، مدیران پرستاری باید پرستاران را توانمند ساخته و محیطی فراهم کنند تا دانش خود را در تمرین خودمختاری به کار گیرند.
آقای محمدمهدی خشمین، خانم فرحناز حسینی، خانم سمیرا جعفری، خانم سپیده نجف زاده، آقای هومن قاسمی، خانم نیلوفر درویشی، خانم عسل گلچین،
دوره 25، شماره 4 - ( مهر و آبان 1401 )
چکیده
مقدمه: افسردگی یک آسیب در سیستم عصبی مرکزی است که ناشی از عوامل متعددی است که تعداد زیادی از مردم در سراسر جهان را درگیر کرده است. تنظیم هیجان به فرایندهایی اشاره میکند که به وسیله آن ما بر این که چه هیجاناتی را تجربه کنیم، چه موقع آنها را تجربه کنیم و چگونه آنهارا بیان کنیم تأثیر میگذارد. این مطالعه با هدف بررسی نقش تنظیم هیجان در پیش بینی نشانههای افسردگی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد
روش کار: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش تمام دانشجویان دانشکده پرستاری مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400. بودند. از میان آنها 305 نفر، به روش نمونه گیری در دسترس و به طور تصادفی، انتخاب شدند. پس از کسب رضایت آگاهانه شرکت کنندگان مقیاس افسردگی بک – ویرایش دوم – (BDI-II) و فرم کوتاه مقیاس تنظیم شناختی هیجان (CERQ-18) را تکمیل کردند. این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بررسی و با شناسه اخلاقی IR.KUMS.REC.1400.623 مصوب گردید.
یافتهها: در این تحقیق، جمعیت مورد مطالعه 305 نفر بوده که 9 مورد به دلیل پاسخهای ناقص از تحلیلهای آماری کنار گذاشته شدند. میانگین سنی کل افراد 191.30 ± 50.08 بود. از این تعداد، 198 نفر (9/66 درصد) زن و 98 نفر (1/33 درصد) مرد بودند. راهبردهای خود سرزنشی (0.001 ≥ P، 0.31 = β)، ارزیابی مجدد مثبت (0.001 ≥ P، 26/0- = β)، فاجعه انگاری (0.001 ≥ P، 26/0 = β)، کم اهمیت شماری (0.001 ≥ P، 12/0- = β) و تمرکز مجدد مثبت (0.001 ≥ P، 10/0- = β) در پنج گام 40% از واریانس افسردگی را پیش بینی میکند. به طوری که راهبردهای ناسازگارانه مثل خود سرزنشی و فاجعه انگاری به صورت مستقیم و ارزیابی مجدد مثبت، کم اهمیت شماری و تمرکز مجدد مثبت به طور معکوس پیش بینی کننده افسردگی هستند. جهت بررسی مقادیر پرت چند متغیری از فاصله مهالانوبیس (Mahalanobis distance) استفاده شد. مفروضههای آماری با اجرای یک تحلیل رگرسیون اولیه و ارزیابی نمودار پراکندگی باقی ماندهها مورد سنجش قرار گرفت. بعد از اطمینان از برقراری مفروضههای رگرسیون، دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه ما نشان داد که بین سرزنش خود و فاجعه انگاری به عنوان راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان با افسردگی رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. همچنین در مطالعه ما از بین راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان؛ تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت و کم اهمیت شماری با افسردگی همبستگی منفی معناداری داشتند. به همین دلیل لازم است سیاست گذاران نظام سلامت تقویت راهبردهای سازگارانهی تنظیم هیجان باید در طراحی و اصلاح مداخلات مربوط به افسردگی مورد توجه واقع شود.
خانم فاطمه جهانشاهی، دکتر مرتضی قاسمی، آقای پویان فلاحی، خانم ندا قاسمی،
دوره 26، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1402 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف «بررسی نقش کادر درمان در سیاست گذاریهای حوزه سلامت در دوره پاندمی بیماری کرونا»، انجام شد.
روش کار: این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، از نوع پژوهشهای اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کادر درمان شهر اراک میباشد.
یافتهها: از آنجایی که دسترسی به تمامی این افراد امکانپذیر نیست؛ لذا از روش نمونه گیری استفاده میشود. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش پرسشنامه بود. این پژوهش با استفاده از مدل تحلیل عاملی انجام شد.
نتیجهگیری: دادهها و اطلاعات استخراج شده از آزمون تحلیل عاملی نشان داد که: برقراری ارتباط مناسب با بیماران، تعامل با شهروندان و دولت، توجه به قوانین و ترغیب دیگران به رعایت آن، فراگیری آموزشهای تخصصی برای مهار کرونا، توضیح وضعیت به مردم نگران، رعایت پروتکلهای بهداشتی و آگاهی بخشی به دیگران، ادراک عدل سازمانی، همسویی بین اهداف فرد و سازمان، انتقال احساس مسئولیت به محیط کار، وجود نظام کارآمد ارزشیابی و تشویق به تزریق واکسن به ترتیب مهمترین نقش کادر درمان در سیاست گذاریهای حوزه سلامت در دوره پاندمی بیماری کرونا بودند.