جستجو در مقالات منتشر شده


114 نتیجه برای مری

بابک داوودی، شیرین زیلایی بوری، اکرم آهنگرپور، مریم زیلایی بوری،
دوره 17، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت بدنی و اضافه وزن هر دو همئوستاز بدن را دست خوش تغییر می‌سازند. بدین منظور در این پژوهش اثر دو شیوه تمرین هوازی با شدت بالا و متوسط بر میزان آدیپونکتین و رزیستین دختران چاق و دارای اضافه وزن مقایسه شد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 15 دختر چاق و دارای اضافه وزن(میانگین سنی 54/093/22 سال، وزن 07/2±15/75 کیلوگرم، میانگین قد 38/1±6/160 سانتی‌متر، میانگین شاخص توده بدنی 73/024/29 کیلوگرم بر مجذور قد به متر) به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی‌ها به دو گروه تمرین هوازی با شدت بالا(95- 85 درصد حداکثر ضربان قلب،33 دقیقه تمرین) و شدت متوسط(70-50 درصد حداکثر ضربان قلب، 41 دقیقه تمرین) تقسیم شدند. تمرینات سه روز در هفته به مدت هشت هفته انجام شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده‌های تحقیق از آزمونIndipendent-samples T Test و آزمون تحلیل واریانس Repeated measure، در سطح معنی‌داری 05/0>p استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج حاکی از افزایش معنی‌دار آدیپونکتین با انجام تمرین با شدت بالا پس از هشت هفته در مقایسه با تمرین با شدت متوسط شد(02/0p=). هم‌چنین کاهش معنی‌داری در توده و درصد چربی پس از تمرین با شدت متوسط مشاهده شد(03/0p=). علاوه بر آن تمرین با شدت متوسط سبب کاهش قابل ملاحظه رزیستین پس از هشت هفته شد(06/0p=).

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد تمرینات با شدت بالا فشار متابولیکی لازم برای افزایش آدیپونکتین را حتی بدون کاهش وزن و توده چربی فراهم می‌آورد.


زینب امینی لاری، فرهاد دریانوش، مریم کوشکی جهرمی، محمد محمدی،
دوره 17، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: هورمون‌های مشتق از آدیپوکین‌ها شامل لپتین، آدیپونکتین، رزیستین، آپلین، امنتین می‌باشند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته تمرینات هوازی بر سطوح آپلین، امنتین و گلوکز سرم در زنان مسن چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود.

مواد و روش‌ها: در مطالعه حاضر، 30 زن مسن چاق انتخاب و بر اساس درصد چربی و شاخص توده بدنی به دو گروه کنترل (15 نفر، میانگین سنی 88/5±30/53 و شاخص توده بدنی 2/2±7/28) و گروه آزمایش (15 نفر، میانگین سنی 12/7±60/52 و شاخص توده بدنی 6/3±03/30) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی از نوع فزاینده بود که 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته اجرا گردید. نمونه‌های خونی قبل از تمرینات و 24 ساعت پس از آخرین جلسه جمع‌آوری شد. ارزیابی داده‌ها با آزمون یومن ویتنی و مقایسه پیش آزمون و پس آزمون هرگروه با آزمون ویلکاکسون در سطح معنی‌داری 05/0p&le انجام شد.

یافته‌ها: تغییرات معنی‌داری در سطوح پلاسمایی گلوکز و آپلین مشاهده شد(به ترتیب 001/0p= و 006/0=p) اما تفاوت معنی‌داری بین امنتین گروه آزمایش و کنترل مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که فعالیت ورزشی به دلیل ایجاد انقباضات عضلانی مداوم، موجب تسهیل روند ورود گلوکز به سلول می‌شود و باعث کاهش سطح گلوکز پلاسمایی می‌شود. هم‌چنین پاسخ هر آدیپوکین، به طور مجزا به شدت و مدت فعالیت ورزشی بستگی دارد.


محمد مهدی رفیعی، نادر شوندی، عباس صارمی، عباس عبدالملکی،
دوره 17، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش‌های مربوط به بررسی اثر تمرینات ورزشی، به ویژه تمرین هم‌زمان بر تغییرات هورمونی در کودکان بسیار اندک است. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه اثر 6 هفته تمرین مقاومتی و تمرین هم‌زمان مقاومتی و استقامتی بر توان هوازی، سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول در کودکان سالم بود.

مواد و روش‌ها: آزمودنی‌های این پژوهش(که به صورت نیمه تجربی به انجام رسید) 35 پسر سالم 9 تا 11 ساله بودند که به صورت تصادفی به 3 گروه تمرین هم‌زمان (12=n)، تمرین مقاومتی (11=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند.گروه‌های تمرینی 3 جلسه در هفته و به مدت شش هفته به تمرین پرداختند و گروه کنترل تنها فعالیت‌های روزمره خود را انجام می‌داد. 48 ساعت پیش و پس از اجرای پروتکل 6 هفته‌ای، آزمون توان هوازی و نمونه‌گیری از همه آزمودنی‌ها به عمل آمد. سنجش سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول با روش الایزا به انجام رسید. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری تحلیل واریانس یک طرفه و تی هم‌بسته استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد در گروه تمرین هم‌زمان به گونه معنی‌داری افزایش یافته است(به ترتیب 001/0=p، 003/0=p). سطوح استراحتی کورتیزول در گروه تمرین هم‌زمان به گونه معنی‌داری نسبت به دوگروه دیگر پایین‌تر بود(05/0>p) و در گروه تمرین هم‌زمان و تمرین مقاومتی نیز به گونه معنی‌داری کاهش یافته بود( به ترتیب 001/0=p، 036/0=p).

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که با به کارگیری یک دوره تمرین هم‌زمان با روش‌شناسی تمرینی مناسب در مقایسه با تمرین مقاومتی در کودکان بتوان سودمندی‌های بیشتری را در خصوص توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد وکورتیزول به دست آورد.


ملیحه آوسه ، روح الله نیکویی ، وحید شیبانی ،
دوره 17، شماره 5 - ( 5-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: به دلیل تکرر وقوع هیپوگلیسمی در شرایط دیابت، سوبستراهای جایگزین گلوکز نقش مهمی در حفظ متابولیسم مغزی در این بیماری دارند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر بلند مدت تمرین استقامتی بر برداشت مغزی لاکتات در شرایط هیپوگلیسمی در رت‌های دیابتی نوع 1 بود.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی 72 رت نر نژاد ویستار به طور مساوی در چهار گروه کنترل، تمرینی سالم، کنترل دیابتی و تمرینی دیابتی تقسیم شدند. دیابت از طریق ترکیب تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین ایجاد شد. پس از اعمال 8 هفته تمرین استقامتی، هیپوگلیسمی با تزریق درون صفاقی انسولین ایجاد گردید. یک و نیم ساعت بعد از ایجاد هیپوگلیسمی، رت‌ها تزریق درون صفاقی لاکتات (4 میلی‌مول بر گیلوگرم وزن بدن) را تجربه کردند. سپس حیوانات در فواصل 10، 20 و 30 دقیقه بعد از تزریق لاکتات کشته و غلظت لاکتات و گلوکز در مغز و پلاسما اندازه‌گیری شد.

یافته‌ ها: اختلاف معنی‌دار در غلظت لاکتات پلاسما در دقیقه 20 (05/0>p) و 30 (05/0>p) بین گروه‌های سالم و در دقیقه 30 (05/0>p) بین گروه‌های دیابتی دیده شد. 30 دقیقه بعد از تزریق، افزایش معنی‌دار در غلظت لاکتات مغز بین کنترل و تمرینی سالم (05/0>p) و کنترل و تمرینی دیابتی (05/0>p) دیده شد. نسبت لاکتات مغز/ پلاسما نتیجه مشابه با غلظت لاکتات مغز داشت. افزایش غلظت لاکتات مغز تاثیری بر سطوح کاهش یافته گلوکز مغز نداشت.

نتیجه گیری: تمرین استقامتی می‌تواند برداشت مغزی لاکتات رت‌های دیابتی را در شرایط هیپوگلیسمی افزایش دهد.


سیده مرضیه کتابی پور، مریم کوشکی جهرمی،
دوره 17، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت پیش‌گیری از بیماری‌های قلبی عروقی در سنین یائسگی، هدف این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی پیشرونده در آب بر آپوپروتئین‌های نوع A و B و لیپوپروتئین‌های سرم زنان یائسه دارای اضافه وزن و با وزن طبیعی بود.

مواد و روش‌ها: این تحقیق از نوع نیمه تجربی بود که 29 زن یائسه غیر ورزشکار شهر اصفهان (سن: 68/4±04/57 سال) داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. آزمودنی‌های این پژوهش بر اساس شاخص توده بدنی به دو گروه چاق (تعداد: 15 نفر، 90/3±21/30 =BMI) و وزن طبیعی(تعداد: 14 نفر 25/2± 44/22 =BMI) تقسیم شدند. آزمودنی‌های هر دو گروه به مدت هشت هفته، هفته‌ای سه جلسه و هر جلسه با شدت فزاینده 50 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه و به مدت 45 دقیقه در تمرینات هوازی در آب شرکت کردند. نمونه‌های خونی در وضعیت ناشتا از محل ورید بازویی دست چپ، در حالت نشسته در دو مرحله قبل و 24 ساعت بعد از برنامه تمرینی گرفته شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که در گروه چاق فعالیت ورزشی موجب تغییر معنی‌داری در شاخص‌های VLDL، و آپوپروتئین‌های نوع A و B شد. در گروه وزن طبیعی تمرین ورزشی موجب تغییر معنی‌داری در شاخص‌های LDL،VLDL، و آپوپروتئین‌های نوع A و B و ApoA/ApoB شد ولی در بین گروه‌ها تفاوت معنی‌داری در هیچ یک از متغیرهای مورد مطالعه وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج پژوهش، تمرین فزاینده هوازی در آب موجب کاهش مشابهی در برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی به ویژه کاهش آپوپروتئین B و ApoB/ApoA و افزایش ApoA در زنان یائسه چاق و با وزن طبیعی می‌شود.


عباس صارمی، علیرضا بهرامی، مهری جمیلیان، پرستو معظمی گودرزی،
دوره 17، شماره 9 - ( 9-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: سندروم تخمدان پلی‌کیستیک یک اختلال هورمونی پیچیده است که سیستم‌های متابولیکی و تولید مثلی را متاثر می‌سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین پیلاتس بر سطح هورمون آنتی مولرین و عوامل خطرساز قلبی و متابولیکی در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی‌کیستیک می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 20 زن مبتلا به سندروم تخمدان پلی‌کیستیک (29/4±16/28 سال) به طور تصادفی به گروه‌های تمرین پیلاتس (10 نفر) و کنترل (10 نفر) اختصاص داده شدند. گروه تمرین در یک برنامه فزاینده حرکات پیلاتس شرکت نمودند، (سه روز در هفته) در حالی که به گروه کنترل آموزش داده شد در طول دوره 8 هفته‌ای تحقیق سطح فعالیت‌های معمول خود را حفظ نمایند. سطوح سرمی هورمون آنتی مولرین، ترکیب بدنی و شاخص‌های متابولیکی قبل و بعد از دوره تمرین ارزیابی شد.

یافته‌ها: بعد از 8 هفته تمرین پیلاتس شاخص مقاومت به انسولین، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی پایین، تری گلیسرید و چربی شکمی به طور معنی‌دار کاهش یافت(05/0p<). به علاوه، مقادیر هورمون آنتی مولرین در پاسخ به تمرین هوازی به طور معنی‌دار کاهش یافت(05/0p<).

نتیجه‌گیری: این نتایج پیشنهاد می‌کند که تمرین پیلاتس می‌تواند اثرات مطلوبی بر شاخص‌های متابولیکی و ذخیره تخمدانی در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی‌کیستیک داشته باشد


زهرا حسنوند، فریده جلالی مشایخی، عبدالرحیم صادقی، محمدرضا رضوانفر، محمدتقی گودرزی،
دوره 17، شماره 9 - ( 9-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت بارداری به عنوان عدم تحمل گلوکز تعریف می‌شود و برای اولین بارطی بارداری تشخیص داده می‌شود. برخی مطالعات نقش کمرین را در روند ایجاد دیابت بارداری نشان می‌دهند. در این مطالعه، برای اولین بار همراهی چند شکلی rs17173608 ژن کمرین با احتمال ابتلا به دیابت بارداری در جامعه زنان شهر اراک بررسی گردید.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه موردی- شاهدی، 120 زن با دیابت بارداری و 150 زن باردار با تست تحمل گلوکز طبیعی انتخاب شدند. دیابت بارداری با تست تحمل خوراکی گلوکز و بر اساس معیار جدید کارگروه مطالعات بارداری انجمن بین المللی دیابت مورد تایید قرار گرفت. نمونه DNA از خون تام حاوی ضد انعقاد استخراج گردید. چند شکلی ژن کمرین با استفاده ازروش T-ARMS PCR تعیین شد.

یافته‌ها: فراوانی ژنوتیپ‌های GT ،TT و GG در rs17173608 به ترتیب در گروه دیابت بارداری 7/81، 5/17 و 8/0 درصد و در گروه کنترل 3/73، 3/25 و 3/1 درصد به دست آمد. فراوانی ژنوتیپ‌ها بین گروه دیابت بارداری وکنترل اختلاف معنی‌داری را نشان نداد. هم‌چنین، فراوانی آللی درگروه دیابت بارداری (6/9 درصد G، 4/90 درصد T) تفاوت معنی‌داری با گروه کنترل (14 درصد G، 96 درصد T ) نداشت. هم‌چنین ارتباطی بین فراوانی ژنوتیپ‌ها و سطح قند خون ناشتا، قند یک ساعته وقند دوساعته و نمایه توده بدنی مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان می‌دهد چند شکلی rs17173608 در ژن کمرین با احتمال بروز دیابت بارداری در جمعیت مورد مطالعه همراهی ندارد.


فرزاد ناظم، خسرو پیری، علی حیدریان پور، امیرحسین کریمی،
دوره 17، شماره 10 - ( 10-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از فعالیت‌های بدنی برای درمان بیماری‌های عصبی سال‌هاست که سابقه دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و استرس صوتی بر میزان سروتونین موش‌های صحرایی نر ویستار بود.

مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی تعداد 21 سر موش صحرایی نر بالغ با محدوده وزنی 57/20±82/170 انتخاب شد. موش‌ها به طور تصادفی به سه گروه (استرس صوتی، تمرین + استرس صوتی و کنترل) تقسیم شدند. موش‌ها در معرض استرس صوتی، سر و صدای ضبط شده ترافیک (15±100 دسی بل) 60 روز، روزی 5 ساعت (صبح 8 الی 30/10، بعد ازظهر 16 الی 30/18) و تمرین هوازی به صورت پنج روز در هفته و به مدت 60 روز انجام گرفت و پس از 24 ساعت از آخرین جلسه تمرین و سر و صدا ترافیک نمونه‌گیری خون انجام شد و سطح پلاسمایی سروتونین اندازه‌گیری گردید. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون‌های تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی‌داری 05/0 استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین سروتونین در گروه تمرین هوازی +استرس صوتی(1/3±2/36 نانوگرم بر میلی‌لیتر) بیشتر از گروه استرس صوتی(1/2±9/21 نانو گرم بر میلی‌لیتر) و تقریبا نزدیک به گروه کنترل(3/7±8/40 نانوگرم بر میلی‌لیتر) بود.

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که تمرین هوازی میزان سروتونین پلاسما ناشی از استرس صوتی را تا حدود زیادی جبران کرده و باعث کاهش اضطراب گردد.


راضیه اسماعیلی روزبهانی، رضا مهدوی نژاد،
دوره 18، شماره 4 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه بدون حضور عارضه پاتولوژیک لگنی، از شایع‌ترین شکایات در طب زنان است. فعالیت بدنی به ‌عنوان یک عامل کاهش علائم دیسمنوره ذکرشده است. کینزیوتیپینگ یکی از روش‌های درمانی جدید است که درد، تورم و اسپاسم عضلانی را کاهش می‌دهد. از این رو، این پژوهش سعی دارد تأثیر استفاده از دو روش درمانی حرکات کششی و نواربندی را بر قاعدگی دردناک دختران دبیرستان بررسی و مقایسه نماید.

مواد و روشها: تحقیق حاضر، کاربردی و از نوع تحقیقات نیمه تجربی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل می‌باشد. 30 نفر از دانش‌آموزان دبیرستان با میانگین سنی 99/0±8/16 سال، به ‌صورت دسترس انتخاب شدند و به ‌طور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه اول تمرینات کششی را انجام دادند. گروه دوم با استفاده از کینزیوتیپ نواربندی شدند و گروه کنترل هیچ‌گونه مداخله تمرینی نداشتند. پرسش‌نامه اضطراب قاعدگی MDQ برای جمع‌آوری اطلاعات، مقیاس آنالوگ بصری (VAS) برای اندازه گیری میزان درد و آزمون شوبر برای اندازه‌گیری دامنه حرکتی استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس در اندازه‌های تکراری با سطح معنی‌داری 05/0<p صورت گرفت.

یافته‌ها: بهبود معنی‌داری در شدت درد ناحیه کمر و شکم و میزان دامنه حرکتی کمر دیده شد. از طرف دیگر، پس از مداخله، مقایسه داده‌ها اختلاف معنی‌داری را در شدت درد بین گروه‌ها نشان داد، اما اختلاف معنی‌داری از نظر افزایش دامنه حرکتی کمر در گروه نوار بندی دیده نشد.

نتیجهگیری:  نوار کینزیوتیپ نسبت به تمرینات کششی، اثرات بهتری را در کاهش درد  ایجاد می‌کند. تمرینات کششی نیز تاثیرات بهتری در افزایش دامنه حرکتی کمر دارد.


محمدرضا کردی، امین نکویی، احد شفیعی، وحید حدیدی،
دوره 18، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: از جمله سازگاری‌های مهمی که همراه با ورزش رخ می‌دهد، افزایش چگالی مویرگی یا رگ‌زایی است. عامل رشد آندوتلیال عروقی، یک نقش میتوژنیک برای سلول‌های آندوتلیال دارد و واسطه مهمی در فرآیند رگ‌زایی به شمار می‌رود. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تاثیر دو نوع تمرین استقامتی بر میزان بیان ژن عامل رشد آندوتلیال عروقی در رت‌های نر سالم بود.

مواد و روشها: در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی، 18 سر رت نر نژاد ویستار در سن هشت هفتگی با میانگین وزن 77/9±5/210 گرم انتخاب شدند و به صورت تصادفی به سه گروه کنترل(6=n)، گروه ET(6=n) و گروه HIIT(6=n) تقسیم شدند. تمرین تداومی هوازی پنج روز در هفته و در مجموع به مدت هشت هفته شامل 30 دقیقه با شدت 70 تا 75 درصد VO2max و تمرین تناوبی شدید شامل سه تناوب به مدت چهار دقیقه با شدت 90 تا 100 درصد  VO2max و دو دقیقه با شدت 50 تا 60 درصد VO2max بود. سنجش بیان ژن عامل رشد آندوتلیال عروقی با تکنیک واکنش زنجیره‌ای پلی مراز زمان - واقعی انجام گرفت. برای تعیین معنی‌دار بودن متغیرها بین گروه‌های تحقیق، از آزمون آماری تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.

یافتهها: نتایج نشان داد که سطح بیان ژن عامل رشد آندوتلیال عروقی در گروه تمرین هوازی تداومی و تناوبی شدید نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است که این افزایش از لحاظ آماری معنی‌دار بود(006/0p=  ، 243/7F= ). تغییرات در دو گروه تمرینات هوازی تداومی و تناوبی شدید نسبت به یکدیگر معنی‌دار نبوده است.

نتیجهگیری: براساس یافته‌های این تحقیق، افزایش سطح بیان ژن عامل رشد آندوتلیال عروقی در هر دو گروه تمرین احتمالاً باعث عملکرد پروآنژیوژنزی سلول‌های اندوتلیال می‌شود و افزایش VO2max رت‌ها در پی هشت هفته می‌تواند ناشی از افزایش فرآیند رگ‌زایی باشد. تمرین تناوبی شدید ممکن است باعث سازگاری‌های سریع‌تری نسبت به تمرینات تداومی هوازی در بدن موجود زنده ‌شود.


معصومه حبیبیان، پروین فرزانگی، محسن سادات تبار بیشه،
دوره 18، شماره 9 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: التهاب نقش مهمی در پاتوژنز آترواسکلروز ایفا می‌کند و تعدیل شیوه زندگی یک استراتژی مفید برای پیش‌گیری از بیماری‌های قلبی عروقی است. از این رو، در تحقیق حاضر، اثرات ترکیبی تمرین پیلاتس و مکمل  دانه کرفس بر پروتئین جذب شیمیایی مونوسیت-1 و پروتئین واکنش‌گر C در زنان غیرفعال بررسی شد.

مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 28 زن داوطلب با میانگین سنی 5/5 ±31 سال، پس از انتخاب به صورت نمونه‌گیری در دسترس، به طور تصادفی و مساوی به گروه‌های کنترل، تمرین، مکمل و تمرین+ مکمل تقسیم شدند. تمرین پیلاتس شامل انجام حرکات ورزشی با شدت 50 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب، 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته بود. گروه‌های مکمل و مکمل+ تمرین، کپسول حاوی 3/1 گرم دانه کرفس را 3 بار در روز پس از صرف غذا میل  نمودند. نمونه‌های خونی ناشتا قبل و 48 ساعت پس از آخرین مداخله‌ها جمع‌آوری شدند. سطوح پروتئین جذب شیمیایی مونوسیت-1 و پروتئین واکنش‌گر C به روش الایزا اندازه‌گیری شد.

یافتهها: 8 هفته تمرین پیلاتس، مکمل سازی و مداخله ترکیبی با کاهش معنی‌دار سطوح پروتئین جذب شیمیایی مونوسیت-1 و پروتئین واکنش‌گر C همراه بود(05/0>p). به علاوه، مداخله‌های ترکیبی و تمرین پیلاتس با افزایش بیشتری در درصد تغییرات این شاخص‌ها در مقایسه با گروه مکمل همراه بود(05/0>p).

نتیجهگیری: بر اساس یافته‌ها، بخشی از اثرات حمایتی مداخله‌های غیردارویی تمرین پیلاتس و مکمل سازی با دانه کرفس ممکن است به علت سرکوب فرآیندهای التهاب باشد.


مژگان آقامحمدی، عبدالحمید حبیبی، روح اله رنجبر،
دوره 18، شماره 11 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: آیریزین، مایوکینی جدید است که اخیراً شناسایی شده و به نظر می‌رسد نقش مهمی در تنظیم هموستاز و بهبود مقاومت به انسولین دارد. تأثیر تمرین ورزشی بر میزان آیریزین سرمی در دیابت نوع 2 هم‌چنان مورد بحث است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر شش هفته تمرین منتخب ایروبیک بر سطوح آیریزین سرمی و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع 2 انجام گرفته است.

مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع بررسی نیمه تجربی با طرح پیش- پس‌آزمون بود. آزمودنی‌های تحقیق را 20 زن مبتلا به دیابت نوع 2 (میانگین سنی 6/5±4/47 سال و میانگین نمایه توده بدنی 42/3±92/29) تشکیل دادند. آزمودنی‌ها به طور تصادفی به دو گروه کنترل (8 نفر) و تجربی (12 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت 6 هفته (4 جلسه در هر هفته، 40 تا 65 دقیقه در هر جلسه) به اجرا درآمد که هر هفته به زمان و شدت تمرین اصلی (50 تا 80 درصد ضربان قلب ذخیره) افزوده می‌شد. تمرینات اصلی ایروبیک در قالب 6 بلوک ارائه شد که هر بلوک شامل 32 حرکت بود. نمونه خونی قبل و پس از اتمام پروتکل تمرینی جمع‌آوری گردید.

یافتهها: نتایج تحقیق کاهش معنی‌دار غلظت گلوکز خون، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین و افزایش غلظت سرمی آیریزین را در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل نشان داد(05/0p≤)، اما ارتباط معنی‌داری بین سطح آیریزین با مقاومت به انسولین یافت نشد.

نتیجهگیری: به نظر می‌رسد تمرینات ایروبیک می‌تواند اثر قابل ملاحظه‌ای بر مقادیر آیریزین سرمی، گلوکز ناشتا و شاخص مقاومت به انسولین در زنان دیابتی نوع 2 داشته باشد.


علی یعقوبی، مرضیه ثاقب جو، ضیاء فلاح محمدی، مهدی هدایتی، اکبر حاجی زاده مقدم،
دوره 18، شماره 11 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سطح آمیلوئید بتا (Aβ) در مغز بیماران آلزایمری افزایش می‌یابد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرین تداومی با دو شدت پایین و بالا بر سطح 1-42 هیپوکامپ موش های صحرایی آلزایمری شده بود.

مواد و روشها: 50 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با سن 12 هفته و میانگین وزنی 10/13 ±82/219 گرم)، در 5 گروه سالم کنترل، آلزایمر کنترل، آلزایمر تمرین با شدت پایین، آلزایمر تمرین با شدت بالا و شم قرار گرفتند. برای القای آلزایمر، از تزریق هوموسیستئین (دوز 6/0 مولار) به درون بطن مغز موش‌ها استفاده شد. گروه‌های تمرین با شدت پایین با سرعت 20 متر در دقیقه (50 تا 55 درصد VO2max) و گروه‌های تمرین با شدت بالا با سرعت 27 متر در دقیقه (75 تا 80 درصد VO2max)، به مدت 60 دقیقه در هر جلسه و 5 روز در هفته روی نوار گردان تمرین کردند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد (05/0p<).

یافتهها: سطح 1-42 در هیپوکامپ موش‌های آلزایمر کنترل نسبت به گروه سالم کنترل به طور معنی‌داری بالاتر (001/0=p) و در موش‌های گروه‌های تمرین آلزایمری با دو شدت پایین و بالا نسبت به گروه کنترل آلزایمر به طور معنی‌داری پایین‌تر بود (02/0=p). اما تفاوت معنی‌داری بین دو شدت تمرین مشاهده نشد (99/0=p).

نتیجهگیری: به نظر می‌رسد تمرین ورزشی تداومی می‌تواند از طریق کاهش سطح 1-42 در هیپوکامپ موش‌های آلزایمری شده مفید باشد و به عنوان یک روش درمانی مکمل در بیماران آلزایمر مورد مطالعه قرار گیرد.


امیرحسین پازکی، سیروس چوبینه، علی اکبرنژاد،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: شواهد نشان می‌دهد که چاقی سبب التهاب مزمن می‌گردد. کمرین آدیپوکاین جدیدی است که با چاقی و سندرم متابولیک در ارتباط است. تأثیر تمرینات ترکیبی بر شاخص‌های التهابی به‌ویژه کمرین و امیلوئید A سرمی کمتر بررسی‌شده است. از این رو، هدف تحقیق حاضر بررسی اثر تمرینات ترکیبی بر سطوح پلاسمایی کمرین، آمیلوئید سرمی A ، پروتئین واکنش‌گر – C و لیپیدهای پلاسما در مردان چاق است.

مواد و روش‌ها: 18 مرد چاق به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ویژگی‌های عمومی آزمودنی‌ها و سطوح سرمی کمرین، CRP و SAA ، قبل و پس از یک دوره تمرین ترکیبی (با روش الایزا) اندازه‌گیری شد. پروتکل تمرین شامل ۶ هفته دویدن استقامتی دور پیست با شدت ۶۰ تا ۷۵ درصد HRmax، ۴ جلسه تمرین در هفته به مدت ۲۵ تا ۳۵ دقیقه و تمرین مقاومتی با شدت ۵۰ تا ۷۰ درصد یک تکرار بیشینه در ۶ ایستگاه (۲ ست، ۱۲ تکرار) بر روی عضلات بزرگ بود. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تی مستقل و آزمون تی زوجی برای مقایسه دو گروه آزمایشی و کنترل در پیش و پس‌آزمون انجام شد و سطح معنی‌داری برابر با 05/0≤ p در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: نتایج نشان می‌دهد شش هفته تمرین ترکیبی سبب کاهش معنی‌داری در سطوح پلاسمایی کمرین (p=0/004) و SAA (p=0/009) می‌شود، ولی مقادیر CRP (p=0/476 ) کاهش معنی‌داری نداشت. بنابر این می‌توان نتیجه گرفت که انجام تمرین ترکیبی در مردان چاق بر برخی از شاخص‌های التهابی مؤثر بوده و موجب بهبود آن‌ها می‌شود.

نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهد که اجرای یک دوره تمرین ترکیبی به مدت شش هفته اثر معنی‌داری بر کاهش سطوح پلاسمایی کمرین و آمیلوئید سرمی A دارد، اما موجب کاهش سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش‌گر – C نمی‌شود.


پروین فرزانگی، معصومه حبیبیان، هادی علی نژاد،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری مزمن کلیوی به عنوان یک فاکتور خطرزای مهم با برخی از اختلالات همراه است که از دلایل اصلی مرگ و ناتوانی در افراد پیر هستند.  از این رو، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ترکیبی تمرین هوازی منظم و مصرف عصاره سیر بر سطوح برخی از فاکتورهای تنظیمی آپوپتوز کلیوی در موش‌های پیر مبتلا به بیماری مزمن کلیوی بود.

مواد و روشها: در این تحقیق تجربی، 42 سر موش صحرایی نر ویستار پیر(48 تا50 هفته)  انتخاب و به طور تصادفی به 6 گروه کنترل، دوکسوروبیسین، دوکسوروبیسین-سالین، دوکسوروبیسین- تمرین، دوکسوروبیسین- سیر و دوکسوروبیسین- سیر-تمرین(ترکیبی) تقسیم شدند. بیماری مزمن کلیوی با یک بار تزریق زیر جلدی دوکسوروبیسین (5/8 میلی گرم بر کیلوگرم وزن) القا شد. برنامه تمرینی شنا شامل3 روز در هفته، روزی 30 دقیقه برای مدت 8 هفته بود. گروه‌های دوکسوروبیسین- سیر و ترکیبی با عصاره سیر(5/2گرم بر کیلوگرم وزن بدن) گاواژ شدند. سطوح کلیوی Bax و Bcl-2 به روش الایزا سنجیده شد. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل دادهها استفاده شد(05/0>p).

یافتهها: نتایج نشان داد القای بیماری مزمن کلیوی با افزایش سطوح کلیوی Bax و کاهشBcl-2 در رت‌های پیر همراه است. هم‌چنین 8 هفته شنا، مصرف عصاره سیر و مداخله ترکیبی به طور معنی‌داری این تغییرات را معکوس نمود. به علاوه تفاوت معنی‌داری بین تأثیر مداخله‌های فوق بر سطوح کلیوی Bcl-2 و Bax در رت‌های پیر مبتلا به بیماری مزمن کلیوی مشاهده نشد.

نتیجهگیری: استفاده از شیوه‌‌های درمانی غیر دارویی تمرین ورزشی، مکمل سیر و ترکیبی این دو مداخله ممکن است در کاهش آپتوز کلیوی ناشی از بیماری مزمن کلیوی در  افراد مسن موثر باشد.


پریسا نوربخش، رضوان میرزایی، فاطمه یگانه فرد، قاسم مسیبی،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از علل عمده مرگ مرتبط با سرطان و شایع‌ترین بدخیمی در زنان سراسر جهان است. کمرین آدیپوکاین جدیدی است که در شروع و فرآیند التهاب و کموتاکسی سلول‌های دندریتیک و ماکروفاژهای نا بالغ  نقش دارد. هدف از این مطالعه، بررسی این بیومارکر در بیماران مبتلا به سرطان سینه بوده است.

مواد و روشها: این مطالعه به صورت مقطعی و مورد -شاهدی بود که در آن 45 بیمار مبتلا به سرطان پستان در بیمارستان ولیعصر اراک از خرداد تا آذر 1394 (با محدوده سن 18 تا 60 سال) و 40 داوطلب سالم به عنوان گروه شاهد زن (با محدوده سنی 22 تا 56 سال) مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران دارای کارسینوم مهاجم پستان بوده و قبل از عمل جراحی ماستکتومی انتخاب شدند. سطح سرمی کمرین در هر دو گروه به روش الایزا و بر اساس دستورالعمل کیت اندازه‌گیری شد.

یافتهها: در این مطالعه، میانگین سطح سرمی کمرین در بیماران (608±1536 نانوگرم بر لیتر) کمتر از گروه شاهد 544±1919 نانوگرم بر لیتر) به دست آمد(0/04=p). ارتباط معنی‌داری بین میزان کمرین با وزن بدن، مرحله بیماری طول مدت بیماری و تعداد گلبول‌های سفید خون محیطی مشاهده نشد.

نتیجهگیری: با توجه به نقش کمرین درفرآیند التهاب، کاهش سطح کمرین در بیماران مبتلا به سرطان سینه ممکن است به دلیل مصرف زیاد آن در واکنشهای التهابی یا سرکوب سیستم ایمنی توسط تومور باشد. این کاهش ممکن است به نفع رشد تومور باشد.


بهلول قربانیان،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه روی موش‌ها نشان داده که برخی سایتوکاین‌ها و پروتئین‌های تولید شده به وسیله ماکروفاژها و سلول‌های دیگر در تنظیم بیان پروتئین ABCA1 نقش دارند، اما در این زمینه، مطالعه‌ای روی آزمودنی‌های انسانی به ویژه متعاقب فعالیت بدنی انجام نگرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین پروتئین ABCA1 لنفوسیتی با سایتوکاین‌های IL-10 و TNF-α متعاقب هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی در نوجوانان پسر دارای اضافه وزن و چاق بود.

مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 28 دانش آموز(1/89±16/93 سال، 9/98±88/07 کیلوگرم،2/55± 28/35 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی انتخاب و در گروه‌های کنترل (15 نفر) و تمرین (13 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین شامل تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی (هشت هفته/ چهارروز/ هفتاد دقیقه هر جلسه) بود. سنجش پروتئین ABCA1 به وسیله همولیز سلولی و روش الایزای حساس انجام شد. داده‌ها با آزمون آماری تی و ضریب هم‌بستگی پیرسون تحلیل شدند.

یافتهها: تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون نشان داد که متعاقب هشت هفته تمرین، پروتئین ABCA1 با IL-10 هم‌بستگی مثبت و معنی‌دار(0/43=r؛ 0/032=p) و با TNF–α هم‌بستگی منفی و معنی‌دار(0/53-= r؛ 0/012=p) دارد(p<0/01). هم‌چنین تمرین باعث افزایش معنی‌دار پروتئین ABCA1 شده ولی افزایش IL-10 و کاهش TNF-α معنی‌دار نبود.

نتیجهگیری: با توجه به افزایش غلظت پروتئین ABCA1 لنفوسیتی و هم‌بستگی بین متغیرها متعاقب تمرین، نتایج به دست آمده ثابت می‌کند که احتمالاً TNF–α اثر تنظیمی منفی و IL-10 اثر تنظیمی مثبت بر پروتئین ABCA1 لنفوسیتی دارد.


موسی خلفی، فاطمه شب خیز، کریم آزالی علمداری، آفرین بختیاری،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: آیرزین یک مایوکاین القا شده با فعالیت ورزشی می‌باشد که با دیابت نوع 2 کاهش می‌یابد و مقاومت انسولینی را از طریق قهوه‌ای کردن بافت چربی سفید بهبود می‌بخشد. بااین حال پاسخ آیرزین به دو نوع تمرین ورزشی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 ناشناخته است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه، 22 سر رت نر دیابتی (القاء شده با رژیم غذایی پرچرب و تزریق Stz) به طور تصادفی به سه گروه تمرین تناوبی شدید (HIIT)، تمرین تداومی کم شدت (LICT) و کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه HIIT و LICT، 5 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته به فعالیت روی نوار گردان پرداختند. 24 ساعت پس از پایان جلسه تمرین، نمونه خونی گرفته شد و سطوح ایرزین، انسولین و گلوکز پلاسما اندازه‌گیری شد. از آزمون آنووا و تست تعقیبی توکی برای تحلیل داده‌ها استفاده شد. سطح معنی‌داری 0/5 در نظر گرفته شد.

یافتهها: تحلیل داده‌ها نشان داد که سطوح آیرزین پلاسما در گروه HIIT نسبت به گروه کنترل افزایش معنی‌داری دارد (p<0/05). بااین حال، بین سایر گروه‌ها تفاوت معنی‌داری وجود نداشت(p>0/05). گلوکز پلاسما در هر دو گروه HIIT و LICT نسبت به گروه کنترل کاهش معنی‌داری داشت(p<0/05). اما بین گروه‌ها تفاوت معنی‌داری در سطوح انسولین پلاسما و شاخص مقاومت انسولین وجود نداشت(p>0/05).

نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین ورزشی می‌تواند باعث افزایش ایرزین پلاسمایی در رت‌های دیابتی نوع 2 گردد. با این حال، این تغییرات تا حدودی به نوع تمرین ورزشی وابسته می‌باشد.


علی گُرزی، لیلا طاهرخانی،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت ورزشی شدید می‌تواند باعث کاهش اشتها شود. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دریافت مکمل فولات بر میزان گرلین معده و انسولین سرم موش‌های صحرایی نر نژاد ویستار در طول 10 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) بود.

مواد و روشها: تعداد 27 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (وزن 34/27±94/203 گرم، سن 9 هفته ) پس از یک هفته آشناسازی به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل (n=6)، مکمل فولات (n=6)، تمرین تناوبی شدید (n=7) و تمرین تناوبی شدید + دریافت مکمل فولات (n=8) تقسیم شدند. پروتکل تمرینHIIT با سرعت 30 متر در دقیقه به مدت 1 دقیقه با 10 تکرار و 2 دقیقه استراحت فعال در هفته اول شروع شد و در سه هفته پایانی به سرعت 75 الی80 متر در دقیقه به مدت 1 دقیقه با 7 تکرار و 3 دقیقه استراحت فعال رسید. میزان گرلین آسیل‌دار بافت معده و انسولین سرم به وسیله کیت الایزا اندازه‌گیری شد.

یافتهها: نتایج تجزیه و تحلیل آزمون کروسکال-والیس نشان داد که تمرین تناوبی شدید همراه با مکمل فولات در مقایسه با گروه تمرین تناوبی شدید، گرلین معده را به طور معنی‌داری(p=0/001) افزایش می‌دهد. هم‌چنین انسولین سرم در گروه HIIT+ مکمل نسبت به گروه HIIT و کنترل کاهش معنی‌داری(p=0/001) را نشان داد.

نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، مصرف فولات در طول تمرینات تناوبی شدید، گرلین معده را افزایش میدهد و باعث کاهش میزان انسولین سرم میشود. از این رو، به نظر میرسد مکمل فولات می‌تواند از کاهش اشتها در ورزشکارانی که تمرینات تناوبی با شدت بالا انجام میدهند، جلوگیری کند.


روح اله رنجبر، عبدالحمید حبیبی، فرزانه ابوالفتحی، نجمه نجفیان،
دوره 19، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: التهاب عامل مؤثر شناخته شده در دیابت نوع دو و بروز عوارض تأخیری در آن است و تعدیل این عامل، رویکرد مؤثری در پیش‌گیری از عوارض ناشی از آن می‌باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی بر سطوح سرمی اینترلوکین‌های 6 و 10 در زنان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی 18 زن ( با دامنه سنی 33-53 سال و شاخص توده بدنی 25 – 30 کیلوگرم بر مترمربع) مبتلا به دیابت نوع دو شهر اهواز به طور تصادفی به دو گروه تجربی (n=10) و کنترل (n=8) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته به تمرین تناوبی رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج با شدت 65 تا 80 درصد حداکثر توان پا پرداختند. نمونه‌های خون جهت اندازه‌گیری سطوح سرمی اینترلوکین‌های 6 و 10 به روش الایزا در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تهیه شد.

یافتهها: تحلیل‌های آماری نشان داد پس از هشت هفته تمرین تناوبی سطوح سرمی اینترلوکین‌های 6 و 10 در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنی‌داری پیدا نکرد(0/05<p).

نتیجهگیری: نتایج نشان داد که انجام هشت هفته تمرین تناوبی سه جلسه در هفته و با شدت 65 تا 80 درصد حداکثر توان پا، اثری بر شاخص‌های التهابی و ضدالتهابی زنان دیابتی نوع دو ندارد.



صفحه 2 از 6     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb