جستجو در مقالات منتشر شده



نگار رضا خانی، دکتر عبدالعظیم سارلی، دکتر میلاد غلامی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: اراپلژی اسپاستیک توارثی یک بیماری نادر با الگوهای متفاوت توارثی است. شیوع این بیماری در نوع اتوزوم غالب و مغلوب حدود 8/1 در هر 100 هزار نفر است. اغلب افراد مبتلا در ایران حاصل ازدواج خویشاوندی می‌باشند. ضعف و اسپاسم عضلانی، تظاهر اصلی این بیماری است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ژنتیکی یک فرد مبتلا به پاراپلژی اسپاستیک توارثی از طریق روش توالی یابی کل اگزوم بود.
روش کار: از یک فرد مبتلا به اختلال راه رفتن و اسپاسم اندام تحتانی و حاصل ازدواج خویشاوندی با الگوی توارث اتوزوم مغلوب نمونه خون محیطی تهیه، DNA استخراج و توالی‌یابی کل اگزوم انجام شد. پس از آنالیز داده‌های مرتبط با توالی‌یابی کل اگزوم، جهش مسبب بیماری در فرد مبتلا با استفاده از روش توالی‌یابی سنگر مورد بررسی قرار گرفت. همچنین پدر و مادر جهت تفکیک جهش و ناقل بودن بررسی شدند. این مطالعه توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک تأیید شده است (کد IR.ARAKMU.REC.1401.039). اصول اخلاقی مطابق با رهنمودهای کمیته اخلاق ملی و مقررات COPE رعایت شده است. این مطالعه با کد اخلاق IR.UOK.REC.1401.015 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه کردستان رسیده است.
یافته‌ها: در مطالعه حاضر جهش بیماری‌زای هموزیگوت (NM_030954.4): c.304T>C (p.Cys102Arg) در اگزون شماره 4 ژن RNF170 در فرد مبتلا شناسایی شد. نوع بیماری، پاراپلژی اسپاستیک توارثی تیپ 85 تعیین شد. همچنین پدر و مادر فرد مبتلا واجد جهش به صورت هتروزیگوت و سالم بودند.
نتیجه‌گیری: با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم جهش هموزیگوت در ژن RNF170 شناسایی شد. جهش در این ژن مسبب بیماری پاراپلژی اسپاستیک توارثی می‌شود. با توجه به ازدواج خویشاوندی والدین ناقل، از این یافته می‌توان برای اقدامات پیشگیرانه در فرزندان آینده استفاده کرد.
 
دکتر معصومه غلامی، اقا حسین بختیاری دوم بایگی، خانم مهلا رضایی شاندیز، دکتر سعید پژوهان، مهدی صادق،
دوره 26، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

مقدمه: مصرف مکمل‌های حاوی فولات توسط مادران، با کاهش خطرات ایجاد تعدادی از بیماری‌های تکاملی سیستم عصبی در جنین همراه است. با وجود این، اثرات دریافت بیش از اندازه فولات از طریق رژیم غذایی و مکمل‌ها، بر اختلال در تکامل سیستم عصبی و رفتاری به خوبی مشخص نیست. بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مصرف مزمن و دوز بالای اسید فولیک قبل و حین بارداری بر یادگیری و حافضه فضایی و اجتنابی فرزندان می‌باشد.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 12 رت ماده تصادفی در دو گـروه مـادران کنتـرل و اسید فولیک قـرار گرفتنـد. مدت 2 هفته پیش از بارداری و در طی بارداری روزانه مادران کنترل، سالین و مادران اسید فولیک در سه گروه جداگانه، به میزان 5/0، 1 و 2 میلی گرم اسید فولیک را داخـل صـفاقی دریافـت کردند. پس از تولد وشیر دهی از فرزندان نر و ماده هر مادر 2 حیوان تصادفی انتخاب و گروه‌های زیـر ایجاد شد: (1 فرزندان نر مادران کنترل، 2) فرزندان ماده مادران کنترل،3) فرزنـدان نـر مـادران اسید فولیک 500،1000 و 2000 میکروگرم 4 ) فرزنـدان ماده مـادران اسید فولیک 500،1000 و 2000 میکرو گرم. این گروه‌ها برای آزمایش‌های بعدی استفاده شدند. حافظه اجتنابی با شاتل باکس و حافظه فضایی با ماز آبی موریس اندازهگیـری شـد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که مصرف 1000 و 2000 میکروگرم در قبل و حین بارداری باعث اختلال در یادگیری فضایی فرزندان نر می‌شود. در حالیکه حافظه فضایی در دو جنس فرزندان در مقایسه با گروه کنترل مرتبط بدون تغییر است. همچنین دوز 2 میلی‌گرم اسید فولیک باعت اختلال در حافظه اجتنابی فرزندان هر دو جنس نر و ماده می‌شود.
نتیجه گیری: نتایج ما پیشنهاد می‌کند که دوز بالای مکمل‌های اسید فولیک در دوران ابتدای زندگی (جنینی) پتانسیل اختلال در کارکردهای عصبی مانند حافظه را دارد. اگرچه بروز این اختلال می‌تواند وابسته به جنسیت فرزند باشد.

انسیه عباسپور نادری، محمدعلی بپوئی، مهزاد دیار، متین محمدی، محمد هدایتی، مهدی شهریاری نور،
دوره 26، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

مقدمه : عفونت مجاری ادراری (UTI) یکی از مهم ترین و شایع ترین عفونت ها در کودکان است. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی ژن های qnrB و qnrS  در سویه های اشرشیا کلی و کلبسیلا پنومونیه های جدا شده از کودکان با عفونت ادراری در بیمارستان 17 شهریور رشت بود.
مواد و روش ها : در این مطالعه توصیفی-مقطعی، 49 سویه اشرشیا کلی و کلبسیلا پنومونیه از بیمارستان 17 شهریور از شهر رشت جداسازی و به کمک روش های بیوشیمیایی تعیین هویت شدند. حساسیت و مقاومت سویه ها به آنتی بیوتیک ها به روش های کربی بور و براث دایلوشن تعیین گردید. برای ارزیابی فراوانی ژن های  qnrS  و qnrB در جدایه ها از روش PCR استفاده شد.
نتایج : در این مطالعه ، بیشترین مقاومت در جدایه های اشریشیا کلی به پیپراسیلین (81.5%) و سفازولین (88.9%) و در جدایه های کلبسیلا پنومونیه به سفازولین (90.9%) و آموکسی سیلین (95.5%) مشاهده شد. از 49 جدایه، 73.4% موارد دارای ژن qnrB و 97.9% موارد دارای ژن qnrS  بودند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد یک از علت های افزایش مقاومت چند دارویی در جدایه های بیمارستانی عفونت مجاری ادراری (UTI) در رشت، افزایش انتقال ژن های پلاسمیدی بین این جدایه ها باشد.
 
سمیرا اصغرزاده، مانا شجاع پور،
دوره 26، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری آلزایمر (AD) یک بیماری پیشرونده عصبی است که با از دست دادن حافظه و اختلالات شناختی متعدد مشخص می­شود.
مواد و روش ها: در این مطالعه، کلید واژه­های مطالعه در بانک‌های اطلاعاتی معتبر فارسی و انگلیسی شامل DOAJ، Pub Med، Google Scholar ، EBSCO، Embase و Web of Science جستجو شدند و مقالاتی که به بررسی اساس مولکولی و پاتوژنز بیماری، نشانگرهای زیستی-تشخیصی آلزایمر پرداخته بودند مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله مروری تلاش کرده­ایم علاوه بر بررسی اساس مولکولی بیماری آلزایمر با دیدگاه پزشکی مولکولی به تعداد زیادی از روش­های تشخیص مولکولی و نشانگرهای زیستی در سطح بالین و در سطح تحقیقاتی اشاره کنیم.
ملاحظات اخلاقی: همه اصول اخلاقی در نگارش این مقاله، طبق دستورالعمل کمیته ملی اخلاق و آیین‌نامه COPE رعایت شده است.
یافته‌ها: نتایج این مطالعه مروری نشان داد که بیشترین فاکتورهای درگیر در پاتوژنز آلزایمر شامل پپتیدهای بتا آمیلوئید، هیپرفسفوریلاسیون پروتئین تائو و فعال شدن مسیرهای التهابی و استرس اکسیداتیو است که به دنبال آن دست دادن سیناپس­ها، میتوکندری­ها و تکثیر آستروسیت­های فعال و میکروگلیا اتفاق می افتد، که نشانه­ی بالینی مشهود آن در بیماران از دست دادن حافظه است.
 نتیجه گیری: اگرچه هیچ روش تشخیصی دقیق برای AD وجود ندارد ولی در فاز بالینی توصیه‌های فعلی برای تشخیص AD شامل ارزیابی پروتئین تائو و پپتیدهای بتا آمیلوئید[1] () در مایع مغزی نخاعی، تصویربرداری رزونانس مغناطیسی[2] (MRI) برای حجم مغز و اسکن پت (توموگرافی انتشار پوزیترون) برای پلاک‌های و/ یا متابولیسم گلوکز در مغز است.
 

اکرم جوکار، هما شیخانی شاهین، مهرزاد مقدسی، علیرضا جوهری،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده

به­طور متوسط بیمارانی که به NASH مبتلا هستند تقریبا با گذشت هفت سال، بیماری آن­ها به فیبروز تبدیل می­شود و برگشت­پذیری در این مرحله بسیار مشکل می­شود زیرا که این بیماری یک مرحله برگشت­ناپذیر از بیماری کبدچرب غیرالکلی است (2)تحقیقات به این نتیجه رسیده­اند که با فعالیت ورزشی التهاب کبد و مقاومت به انسولین کاهش و حساسیت به انسولین افزایش می­یابد (3). حال آن­که ورزش باعث بالا رفتن پروستاگلاندین­ها و cAMP می­شود. هورمون­های ذکر شده موجب مهار عملکرد TNF-α می­شوند (6). از سوی دیگر سیتوکین­های ضدالتهابی بر اثر ورزش افزایش می­یابد و باعث مهار افزایش TNF-α می­شوند. با افزایش تولید و ترشح TNF-α عوامل التهابی دیگر از جمله سیگنالینگ TGF-β1 فعال می­شود و سیگنالینگ فیبروزیس در سلول­های کبد شروع خواهد شد (5). TGF-β1 (Transforming growth factor beta 1) یکی از اعضای خانواده بزرگ فاکتورهای رشد تغییردهنده بتا (TGF-β) و سایتوکاین کلیدی در چاقی و مقاومت انسولینی می­باشد (7).در پژوهشی، طی 48 هفته اعمال رژیم پرچرب به رت­ها دریافتند که از هفته هشتم به بعد استئاتوزیس در کبد رت­ها به­وجود می­آید و میزان TGF-β1 در آن­ها افزایش معنادار یافت. آن­ها در پایان به این نتیجه رسیدند که این عامل می­تواند از مشخصه­های اصلی تعیین درجه فیبروز کبدی در بیماران مبتلا به NASH باشد (10).  تمرینات تناوبی با شدت بالا (High-intensity interval training, HIIT) از جمله مدل­های جدید تمرینی هستند که تاثیرات مثبت آن­ها در انواعی از بیماری­های متابولیکی مشخص شده است (13).از طرف دیگر پژوهش­های بسیار اندکی درباره تاثیر محیط آبی و شنا بر میزان بهبود متابولیسم و التهاب در بیماران NASH وجود دارند. بر اساس نتایج یک مرور نظامند در سال 2018 نشان داده شد که تمرین استقامتی در آب باعث بهبود التهاب سیتمیک و کنترل وزن شد (18). با وجود نتایج متناقض در این زمینه و اثرات مفید تمرین در آب و هم­چنین علاقه ذاتی انسان به آب، هم­چنان تاثیر تمرین فاصله­ای با شدت بالا در آب در بیماران مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی توسط محققان تحقیق حاضر مشاهده نشده است. از این­رو تاثیر هشت هفته تمرین فاصله­ای با شدت بالا در آب بر عوامل التهابی در بیماران مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش­ها: در این مطالعه رت­ها با سن هشت هفته به دو گروه سالم (20= n) و رژیم پرچرب (HFD) (20= n) تقسیم شدند. پس از هشت هفته و اثبات القا بیماری، گروه HFD به­طور تصادفی به دو گروه کنترل-بیمار (9= n)، تمرین- بیمار (9= n)، تقسیم شدند؛ هم­چنین گروه سالم نیز به دو گروه کنترل-سالم (9= n) و تمرین-سالم (9= n) تقسیم شدند. رت­های گروه تمرین، تمرین HIIT شنا، شامل 20 نوبت 30 ثانیه­ای شنا با 30 ثانیه استراحت بین هر نوبت را به­مدت هشت هفته (سه روز در هفته) انجام دادند. برای مشخص نمودن تفاوت میان گروه­ها از آزمون آماری آنووای یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی (05/0P<) استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پروپوزال این مطالعه، توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شیراز مورد تایید قرار گرفته است (IR.SUMS.REHAB.REC.1400.008).

یافته ها: همان­گونه که در نمودار 1مشخص است؛ بر اساس نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه، می‌توان گفت تفاوت معناداری بین میانگین TNF-α سرم خون وجود داشت (001/0=P). با توجه به نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی این تفاوت­ها در متغیر TNF-α سرم خون، بین گروه­های کنترل-سالم با کنترل-بیمار (001/0=P)، تمرین-بیمار (001/0=P) و تمرین-سالم (002/0=P)، کنترل-بیمار با تمرین-بیمار (012/0=P) و تمرین-سالم (001/0=P)، تمرین-سالم با تمرین-بیمار (002/0=P) بود.  با توجه به نمودار 2این­گونه دریافت می­شود که در هر چهار گروه در متغیر TGFβ1 تفاوت معنادار وجود ندارد (068/0=p). با این­حال با مقایسه میانگین­ها این­گونه دریافت می­شود که میزان پروتئین TGFβ1 به دنبال فعالیت ورزشی تناوبی شنا با شدت بالا در گروه تمرین-بیمار نسبت به کنترل-بیمار به اندازه 1968/49 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که این پروتئین در گروه تمرین-سالم نسبت به کنترل-بیمار به اندازه 2741/45 درصد کاهش یافته بود. در شکل ۱ باندهای پروتئینی مربوط به پروتئین TGFβ1 نشان داده شده است.
بحث ونتیجه­ گیری

نتایج تحقیق حاضر نشان دادند که تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا باعث کاهش عوامل التهابی و فیبروزی می­شوند و در مجموع می­توان نتیجه گرفت هشت هفته تمرینات شنای تناوبی باشدت بالا باعث بهبود عوامل التهابی و فیبروزی مرتبط با بیماری استئاتوهپاتیت غیرالکلی می­شود. با این حال برای حصول نتیجه قطعی، می­بایست این نوع تمرینات را در مطالعات انسانی در این جامعه بیمار مورد مطالعه قرار داد.
تقدیر و تشکر
مقاله حاضر برگرفته از پایان­نامه دانشجویی دوره کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی (نویسنده اول) موسسه آموزش عالی زند شیراز با کد اخلاق IR.SUMS.REHAB.REC.1400.008 می­باشد. در پایان از تمامی دوستان و همکارانی که در طی مراحل این پژوهش یاری­کننده ما بودند، صمیمانه سپاسگزاری می­نماییم.
تضاد منافع
نویسندگان این مقاله، هیچ نفع متقابلی از انتشار آن ندارند.
سهم نویسندگان (میزان مشارکت)
هر چهار نویسنده در آماده­سازی این مقاله مشارکت داشته­اند.





 
دکتر مریم عربلوئی ثانی، دکتر زهرا حاج ابراهیمی، دکتر پریچهره یغمایی، دکتر نسیم حیاتی رودباری،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت نوعی بیماری متابولیکی و یکی از شایعترین بیماری های غدد است. استرس اکسیداتیو و التهاب نقش مهمی در ایجاد و پیشرفت دیابت دارد. مسیر پیام رسانی mTOR  نقش مهمی در هموستاز گلوکز و تکثیر سلول های بتای پانکراس دارد. در مطالعه حاضر، اثرات درمانی p-cymene بر مارکرهای استرس اکسیداتیو و بیان ژن mTOR در موش های صحرایی نر نژاد ویستار دیابتی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: دیابت با تزریق 55 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن استرپتوزوتوسین القا شد. آنالیزهای بیوشیمیایی بافت پانکراس و ریل تایم PCR برای بررسی اثرات متفورمین (55 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن) و p-cymene  (دوز 25، 50 و 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن) بر میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز و  بیان ژن mTOR انجام شد.
یافته ها: استرپتوزوتوسین موجب کاهش آنزیم های کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز و کاهش بیان ژن mTOR در بافت پانکراس شد. تیمار با متفورمین یا p-cymene فعالیت آنزیم های کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز و بیان ژن mTOR را به روش مستقل از دوز بهبود بخشید.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که p-cymene دارای ویژگی آنتی اکسیدانتی است و می تواند مسیر پیام رسان mTOR را تنظیم کند. بنابراین، این احتمال وجود دارد که p-cymene برای درمان دیابت به تنهایی یا همراه با متفورمین موثر باشد.
زهرا حسن بیگی، فرشته دادف، کورش بامداد،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده

مقدمه: امروزه با توجه به گسترش روزافزون وسایل الکترونیکی و فرستنده‌های دیجیتالی، عموم مردم در معرض امواج الکترومغناطیس با طول موج‌های مختلف می‌باشند. با توجه به عملکرد غده تیروئید بر اعمال متابولیکی بدن، هدف از انجام این مطالعه بررسی تغییرات سطح سرمی هورمون محرک تیروئید متعاقب دریافت سطوح کوتاه مدت و میان مدت امواج الکترومغناطیسی ساطع شده از وای فای خانگی بود.
روش کار: تعداد 60 سر موش صحرایی در محدوده وزنی 250 تا 300 گرم به طور تصادفی به 3 گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول هیچگونه امواجی دریافت نکردند. گروه دوم به مدت 10 روز روزانه 1 ساعت در مجاورت دستگاه پرتابل وای فای ایرانسل قرار گرفتند و گروه سوم به مدت یک ماه روزی 3 ساعت در مجاور امواج وای فای قرار داشتند. پس از گذشت یک ماه از موش‌ها خون گیری انجام گرفت و میزان سطح سرمی هورمون محرک تیروئید اندازه گیری شد.
یافته‌ها: آنالیز داده‌ها نشان داد که سطح سرمی هورمون محرکه تیروئید در گروهی که در معرض امواج میان مدت وای فای بودند، نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشت، ولیکن میزان این هورمون در گروهی که به مدت کوتاه در معرض امواج بودند، در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاضر احتمال می‌رود که امواج الکترومغناطیس منجر به اختلالات هورمونی در بدن می‌گردند که یکی از این اختلالات می‌تواند تغییر در میزان هورمون محرک تیروئید می‌باشد.

تکتم معصومی، دکتر غلامرضا منشئی، دکتر هادی فرهادی،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت‌مجازی و ذهن‌آگاهی بر سطح کورتیزول در افراد دارای اختلال اضطراب‌فراگیر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد داری علائم اضطراب فراگیر مراجعه‌کننده به کلینیک مرکز خدمات‌روان‌شناسی و مشاوره رکن منطقه 3، مرکز مشاوره و خدمات روان‌شناختی بهزیستی منطقه 6 و خدمات‌روان‌شناختی و مشاوره آریاز منطقه 6 تهران از اردیبهشت 1401 تا آخر پاییز 1401 بودند. نمونه شامل 30 نفر (10 مرد و 20 زن) از افراد مبتلا به اختلال اضطراب‌فراگیر بود که به شیوه هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی به یک گروه درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت‌مجازی و ذهن‌آگاهی (۱۵ نفر) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند.
روش کار: پیش‌آزمون، پس آزمون و پیگیری سطح کورتیزول اندازه گیری شده و پرسشنامه اختلال اضطراب‌فراگیر GAD-7 برای ملاک ورود بوده (اسپیتزیر و همکاران، 2006) و پس از آن گروه آزمایش تحت هشت جلسه‌ی 17 دقیقه‌ای به طور هفتگی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن‌آگاهی قرار گرفت.
یافته‌ها: آزمودنی‌های این گروه در حالی‌که در یک محیط مجازی غوطه‌ور بودند ویدیوی های 360 درجه واقعیت مجازی "قدم‌زدن کنار ساحل"، و "سنگریزه در دریاچه"را که، به ترتیب با مراقبه صوتی ذهن‌آگاهی"جهان بیرون و تنفس" و"ذهن خردمند"صدا گذاری شده بود با استفاده از هدست، واقعیت مجازی وی‌ارباکس مشاهده می‌کردند و گروه کنترل تحت هیچ نوع درمانی قرار نگرفتند. پس از اتمام مداخلات، پس آزمون و پیگیری دو ماهه اجرا شد. داده‌ها با آزمون تحلیل-واریانس با اندازه‌گیری مکرر وبا استفاده از نرم افزار SPSS23 تحلیل شدند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت‌مجازی و ذهن‌آگاهی در میزان کاهش کورتیزول اثربخش بوده است. پیشنهاد می‌شود از این روش ترکیبی به منظور کاهش سطح اضطراب و کورتیزول افراد مبتلا به -اختلال اضطراب فراگیر به تنهایی یا در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.

سعید پژوهان، فاطمه عباسی فیجانی، عبدالطیف معینی، سعید حاجی هاشمی،
دوره 26، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده

بیماری انسداد مزمن ریه (COPD) یک وضعیت پیشرونده و ناتوان کننده است. افراد مبتلا به COPD اغلب دچار دوره‌هایی از وخامت بیماری می‌شوند که ممکن است نیازمند بستری شدن در بیمارستان باشند. تجزیه و تحلیل الگوی تغییرپذیری تنفسی می‌تواند دانشی ارزشمندی را در مورد پیچیدگی سیستم کنترل تنفسی در این بیماران ارائه دهد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تغییر پذیری الگوی تنفسی در مراحل پایدار و وخامت در بیماران مبتلا به COPD است.
ما داده‌های سیگنال تنفسی 14 بیمار مبتلا به COPD را در مراحل وخامت و پایدار علایم، تجزیه و تحلیل کردیم و نتایج آنها را با نتایج داده‌های تنفسی 12 فرد کنترل که از نظر سن و جنس با گروه COPD یکسان بودند مقایسه کردیم. تجزیه و تحلیل تغییرپذیری سری‌های زمانی فواصل بین تنفس‌ها (IBI) در دوره 30 دقیقه‌ ثبت تنفسی با استفاده از روش آنالیزsample entropy  و تحلیل نوسانات بدون روند انجام شد.
تجزیه و تحلیل sample entropy  فواصل بین تنفس‌ها نشان داد که تغییرپذیری سیگنال تنفس در هر دو مرحله وخامت و پایدار بیماری در بیماران مبتلا به COPD منظم‌تر می باشد.  همچنین، شاخص همبستگی شبه فرکتالی کوتاه مدت (α1) و بلندمدت (α2) در هر دو مرحله وخامت و پایدار در بیماران COPD در مقایسه با گروه کنترل سالم بطور معناداری کاهش یافته است.
تغییرپذیری سیستم کنترل تنفسی در بیماران مبتلا به COPD  کاهش یافته (آنتروپی و همبستگی فراکتالی کمتر) است. کاهش  شاخص‌های تغییرپذیری سیگنال تنفسی حتی با تثبیت وضعیت بیماری همچنان کمتر از افراد سالم است.

مهدی مسیبی، رضا حاج حسین، منا مقدسی،
دوره 26، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده

مقدمه: فاسیولوزیس یکی از مهمترین عفونتهای انگلی مشترک بین انسان و دام است که آسیب های بهداشتی و صدمات اقتصادی زیادی را در مناطق مختلف ایران به وجود می آورد.  جهت کنترل این بیماری از مواد شیمیایی استفاده می گردد، که در برخی از موارد، مقاومت در برابر آلودگی مشکلات زیست محیطی را ایجاد می نماید. در این مطالعه تاثیر غلظتهای مختلف عصاره متانولی به لیمو بر روی تخم های فاسیولا هپاتیکا مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: تخم های فاسیولا هپاتیکا از کبد و کیسه صفراء گوسفند های آلوده جمع آوری گردید، تخم ها تا زمان آزمایش داخل یخچال در دمای 4 درجه سانتی گراد نگهداری گردید. عصاره الکلی"به لیمو" از برگ خشک به لیمو تهیه شد.  تخم ها در غلظت های مختلف از عصاره به لیمو (10، 20، 30، 40، 50، 75 و 100 درصد) قرار داده شد. در گروه کنترل تخم ها در آب بدون کلر قرار گرفت. تخم ها و مراحل رشد جنین تا کامل و آزاد شدن میراسیدیوم هر روز مورد بررسی قرار می گرفتند.
ملاحظات اخلاقی:  این مطالعه پس از دریافت کد اخلاق (  93-175-13) از شورای پژوهشی دانشگاه انجام شد.
یافته ها: در غلظت ۱۰ درصد از عصاره به لیمو، میراسیدیوم بعد از ۱۶ روز  در داخل تخم تشکیل گردید. با افزایش غلظت عصاره، زمان تشکیل میراسیدیوم در داخل تخم نیز افزایش یافت.
نتیجه گیری: مطالعه ما نشان می دهد عصاره به لیمو به عنوان یک عامل بازدارنده تکامل تخم فاسیولا است.
 
محسن برغمدی، سارا ایمانی بروج، حامد شیخعلی زاده،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: امروزه ورزش معلولین تبدیل به یکی از مقوله‌های مهم دنیای ورزش شده است. در این میان، ورزش نابینایان و افراد دچار اختلال بینایی اهمیت ویژه‌ای دارد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، تأثیر وزن لباس بر دامنه فعالیت الکتریکی عضلات منتخب اندام تحتانی طی اجرا مهارت تیروکمان در افراد نابینا بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه‌تجربی و آزمایشگاهی است. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 30 پسر نابینا و سالم شهر اردبیل بودند که به طور هدفمند و داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنی‌ها به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. هدف تیراندازی در فاصله 10 متری از آزمودنی قرار گرفت. آزمون آماری آنالیز واریانس دوسویه و آزمون t در سطح معناداری 0/05 برای تجزیه و تحلیل آماری داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: با توجه به نتایج بدست آمده، اثر عامل زمان در فعالیت الکتریکی عضله پهن داخلی هنگام رها کردن زه کمان از نظر آماری معنادار بود. اثر عامل گروه در فعالیت الکتریکی عضله درشت‌نئی قدامی هنگام رهاکردن زه کمان از نظر آماری دارای اختلاف معناداری بود. همچنین اثر عامل گروه در هنگام گرفتن کمان در عضله راست رانی و دو سررانی از نظر آماری دارای اختلاف معناداری بود.
نتیجه گیری: در نهایت با توجه به تمامی نتایج بدست آمده می‌توان اینگونه گفت که احتمالاً استفاده از لباس تیراندازی با تأثیر بر فعالیت الکتریکی عضلات اندام تحتانی می‌تواند موجب بهبود تعادل در هنگام تیراندازی شود که این به نوبه خود می‌تواند یکی از دلایل مهم و کارآمد در موفقیت تیراندازان با کمان شود.
پرنیان حکمت پو، مریم قنبری صفری، میلاد غلامی،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: دیابت بارداری به عنوان هایپرگلیسمی با شروع یا اولین تشخیص در دوران بارداری، با فراوانی کمتر از دیابت عمومی تعریف می‌شود. اضافه وزن و چاقی، سن بالا در زمان باروری، سابقه قبلی دیابت بارداری، سابقه خانوادگی دیابت نوع 2 و نژاد، از عوامل خطر دیابت بارداری است. اخیراً ارتباط بین دو پلی‌مورفیسم ژن FTO (rs9939609، و rs1421085) و خطر دیابت بارداری در مطالعات با نتایج متناقض بررسی شده است. هدف ما از مطالعه حاضر، بررسی همراهی ژنتیکی دوrs1421085  و rs9939609 از ژن FTO بر روی دیابت بارداری بود.
روش کار: در این مطالعه موردی- شاهدی، خون محیطی به میزان 5 سی‌سی از 100 فرد مبتلا به دیابت بارداری و 116 خانم باردار شاهد از بیمارستان طالقانی شهر اراک اخذ و سپس DNA استخراج شد. پس از طراحی پرایمر‌های اختصاصی، با روش Tetra ARMS-PCR ژنوتیپ‌ها را مشخص شد. اطلاعات دموگرافیک و ژنوتیپ‌ها بین دو گروه با استفاده از نرم‌افزار SNPSTAT مقایسه شد.
یافته‌ها: همراهی معنی‌داری 0001/0 = P بین شاخص‌های چاقی، (Body mass index) BMI قبل و حین بارداری، سطوح HbA1c، FBS، کلسترول، تری‌گلیسرید در بین مادران مبتلا به دیابت باداری نسبت به مادران باردار سالم مشاهده شد. با توجه به تجزیه و تحلیل داده‌ها، همراهی معنی‌داری بین دو  rs1421085 و rs9939609 از ژن FTO با دیابت دوران بارداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج متناقص بین همراهی پلی‌مورفیسم‌های ژن FTO با دیابت بارداری جهت شناسایی و درک بهتر پاتوژنز بیماری مطالعات بیشتری با تعداد نمونه بالاتر و گروه‌های نژادی بیشتر نیاز است. با شناسایی پروفایل و جایگاه‌های استعداد دهنده ژنتیکی به دیابت بارداری در آینده می‌توان جهت مدیریت بیماران استفاده کرد.
امیر نجفی، محمد امین مومنی مقدم، داود سالارباشی، نرگس امینی بیدختی، مرضیه رحمانی، میلاد خراسانی،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع 2، یکی از بیماری‌های غیرواگیر است که سالانه بار مالی بسیاری را بر سیستم بهداشت درمان تحمیل می‌کند. مطالعات متعددی، نقش عوامل التهابی را در ایجاد و پیشرفت این بیماری نشان داده است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه پلی‌مورفیسم ژن آنتاگونیست گیرنده اینترلوکین-1 در مبتلایان به دیابت نوع 2 و گروه شاهد بود.
روش کار: بعد از تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گناباد، از 100 نفر از افراد مراجعه‌کننده به بیمارستان علامه بهلول گنابادی که در دو گروه مورد (مبتلا به دیابت نوع دو) و شاهد (سالم) تقسیم شدند، نمونه خون کامل دریافت گردید. استخراج DNA با استفاده از روش Salting out انجام شد. جهت بررسی پلی‌‌مورفیسم، با استفاده از پرایمرهای اختصاصی قطعه مورد نظر ابتدا به روش PCR تکثیر شده و در نهایت با استفاده از الکتروفورز آلل‌ها شناسایی گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون Chi-Square در سطح معنی‌داری کمتر از
5 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
.

یافته‌ها: نتایج بررسی پلی‌مورفیسم نشان‌دهنده تفاوت معنی‌دار گروه مورد در ژنوتایپ 1/2 (0/001 = P) و 2/2 (0/004 = P) با افراد سالم بود. به طوری که ژنوتایپ 1/2 باعث افزایش احتمال ابتلا به دیابت نوع دو تا 15 برابر می‌شد.
نتیجه گیری: در جامعه مورد مطالعه، پلی‌مورفیسم ژن آنتاگونیست گیرنده اینترلوکین-1 به صورت معنی‌داری در ابتلا به دیابت نوع دو نقش داشته و خطر ابتلا به این بیماری را افزایش می‌دهد به نحوی که افراد دارای آلل 2 احتمال ابتلا به دیابت نوع دو بیشتری دارند.
ملیحه کیخاپور، جواد بهارآرا، حامد حاتمی، مریم لطفی، سجاد فرخ یار،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: هارمین، یک آلکالوئید از دسته کربولین از خانواده اسپند و گیاهی است که در طب سنتی کاربرد فراوانی دارد. مطالعات متعددی بر اثرات ضد سرطانی آن تأکید می‌کند. از آن‌جایی که فرایندهای بیولوژیکی تحت تأثیر میدان‌های الکترومغناطیسی می‌باشند، در مطالعه حاضر اثرات ضد سرطانی هارمین و میدان الکترومغناطیسی با فرکانس کم بر بیان ژن‌های COX2، A VEGF و MMP-2 در رده سلولی A2780 بررسی شد.
روش کار: در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی، رده‌ سلولی سرطان تخمدان در 4 گروه شاهد، هارمین با غلظت‌های (6، 12، 24، 48، 96، 192 میکرومولار)، میدان الکترومغناطیسی با فرکانس کم و شدت 50 گوس و هارمین با غلظت 48 میکرو مولار و میدان الکترومغناطیسی با فرکانس کم و شدت 50 گاوس به صورت تصادفی تقسیم شدند. سمیت آن‌ها با آزمون MTT، تغییرات ریخت‌شناسی هسته با رنگ‌آمیزی DAPI، اثرات آپوپتوزیس این ترکیبات با اندازه‌گیری نیتریک اکساید NO)) و تغییرات بیان ژن‌ها نیز به روش Real Time PCR بررسی گردید. داده‌‌های کمی با استفاده از آزمون آماری ANOVA در سطح 0/05 > P تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: مقایسه داده‌های کمی این پژوهش نشان داد که هارمین و میدان الکترومغناطیسی با فرکانس کم و شدت 50 گوس به صورت وابسته به غلظت باعث کاهش زیست‌پذیری در سلول‌های سرطان تخمدان شد و همچنین در تست نیتریک اکساید گروه شاهد با گروه‌های تیماربا غلظت 48 میکرومولار و هم‌افزایی با میدان الکترومغناطیسی با فرکانس 50 گوس کاهش معنی‌دار یافته است (0/05 > P)، بیان ژن‌های فوق در سلول‌های تحت تیمار کاهش معنی‌دار نشان داد و تیمار سلول‌های سرطان تخمدان با هارمین و کاربرد توأم آن باعث تغییرات ریخت‌شناسی هسته ازجمله تراکم کروماتین، تشکیل اجسام آپوپتوزی و چروکیدگی غشای سلول شد.
نتیجه گیری: کاربرد توأم هارمین و میدان الکترومغناطیسی با فرکانس کم، باعث القای آپوپتوزیس در سلول‌های سرطانی A2780 و سبب کاهش بیان ژن‌های COX2 وA VEGF و MMP-2 شد. در نتیجه کاربرد توأم هارمین با میدان الکترومغناطیسی با فرکانس کم به دلیل داشتن سمیت سلولی مؤثر در مهار تکثیر و القا آپوپتوز می‌تواند کاندیدای مناسبی جهت مطالعات کلینیکی باشد.
رعنا نوروزی کمارعلیا، سیما نصری، صمد فراشی بناب، فرشته دادفر، نعیمه دهقانی،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: سرطان پستان، از جمله شایع‌ترین سرطان‌ها و علت اصلی مرگ و میر در زنان می‌باشد. یکی از مکانیسم‌های سلول‌های سرطانی برای عدم دسترسی سیستم ایمنی به آنها، تولید ترکیبات سرکوب‌کننده از قبیل اینترلوکین-10 است. از طرف دیگر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی با اتصال به گیرنده‌های خود در سطح سلول‌های اندوتلیال نقش مهمی در نفوذپذیری عروق و رگ‌زایی تومور ایفا می‌کند. در این مطالعه بیان ژن اینترلوکین-10 و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در بافت تومور پستان در مدل تجربی تومور بررسی شد.
روش کار: ابتدا در موش‌های نژاد بالب/سی به طور تجربی تومور پستان ایجاد شد و از بافت تومور RNA استخراج شد. از RNAهای استخراج شده cDNA تولید شد و میزان بیان ژن‌های 10-IL و VEGF با روشRT-PCR  ارزیابی شد.
یافته‌ها: آنالیز داده‌ها نشان داد که بیان ژن 10-IL و VEGF بافت تومور نسبت به سلول‌های گروه شاهد بیشتر بود، اما این افزایش بیان از نظر آماری معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: به طور کلی سطح بیان ژن‌های اینترلوکین-10 و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در مدل تجربی تومور افزایش داشت، اما تحقیقات وسیع‌تر و ارتباط با سایر فاکتورهای دخیل ضروری به نظر می‌رسد.
عاطفه خاکی، مریم باعزم، محمد بیات،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده

مقدمه: گلیفوسیت، یکی از معروف‌ترین علف‌کش‌هایی است که استفاده از آن به دلیل استفاده زیاد از گیاهان زارعی مقاوم به گلیفوسیت رو به ‌افزایش است. این ماده اثرات مخربی مانند اثرات سمی بر بافت عصبی، سلول‌ها و دستگاه تولیدمثل از خود نشان می‌دهد. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات سمی این ماده بر بافت تخمدان موش‌ها و لقاح آزمایشگاهی تخمک‌ها به دنبال تحریک تخمک‌گذاری بود.
روش کار: در این مطالعه، 32 موش ماده NMRI، به صورت تصادفی به گروههای زیر تقسیم شدند: شاهد، گلیفوسیت، تحریک تخمک‌گذاری، تحریک تخمک‌گذاری-گلیفوسیت. گلیفوسیت (0/5 درصد) از طریق اضافه شدن به آب آشامیدنی به مدت سه هفته به حیوانات داده شد. جهت تحریک تخمک‌گذاری حیوانات از هورمون های HMG و HCG استفاده شد. تخمک‌ها از ناحیه آمپول جمع‌آوری شدند و بعد از بررسی کمیت و کیفیت آنها، بلوغ آزمایشگاهی انجام شد. در پایان این مطالعه، هیستوپاتولوژی تخمدان مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج ما نشان داد که تعداد فولیکول‌های ثانویه و گراف در گروه گلیفوسیت به‌صورت معنی‌داری کمتر از گروه شاهد بود درحالی‌که تعداد فولیکول‌های آترتیک افزایش یافت (0/05 > P). تعداد تخمک‌ها در مرحله شکست ژرمینال وزیکول و متافاز 2 در گروه تحریک تخمک‌گذاری- گلیفوسیت در مقایسه با گروه تحریک تخمک‌گذاری کاهش یافت. بعد از بلوغ آزمایشگاهی هم تعداد تخمک‌ها در مرحله شکست ژرمینال وزیکول و متافاز 2 در گروه تحریک تخمک‌گذاری-گلیفوسیت در مقایسه با گروه تحریک تخمک‌گذاری کاهش یافت.
نتیجه‌گیری: گلیفوسیت منجر به اثرات مخرب بر بافت تخمدان می‌شود. همچنین گلیفوسیت باعث نقص در اووژنز و لقاح آزمایشگاهی می‌شود.
محمدرضا پورمحمد، جینا خیاط زاده، بی‌بی فاطمه مظلوم، مریم طهرانی پور، ناصر مهدوی شهری،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: درماتوگلیفیک، علمی است که به مطالعه صحیح و اصولی خطوط پوستی موجود در کف دست، پا می‌پردازد. آرتریت روماتوئید یک بیماری التهابی مزمن با پاتوژنز خودایمنی است. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی خصوصیات کمی و کیفی درماتوگلیفیک در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید در مقایسه با گروه شاهد بود.
روش کار: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 50 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید و 50 نفر در گروه شاهد ساکن در شهر مشهد انجام گرفت. اثر انگشت شست دست  توسط اسکنر ثبت شد. نحوه توزیع فراوانی الگوهای اثر انگشت شامل کیسه‌ای، کمانی و پیچی همراه با شمارش خطوط اثر انگشت در هر دو گروه بررسی گردید. در نهایت، داده‌های به دست آمده با استفاده از آزمون‌های ANOVA و X2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: طبق نتایج بدست آمده، حداکثر فراوانی الگوهای درماتوگلیفیک در هر دو دست مربوط به نوع کیسه‌ای اولنار بود. پس از آن به ترتیب در گروه بیمار  الگوهای پیچی ساده و پیچی غیر ساده و در گروه سالم الگوهای پیچی غیر ساده و پیچی ساده بیشترین فراوانی را داشتند. بین متوسط خط شماری در دست راست افراد سالم با دست راست افراد بیمار و دست چپ افراد سالم با دست چپ افراد بیمار تفاوت معنی‌داری در سطح خطای 0/05 درصد مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: بنظر می‌رسد این تفاوت بتواند به‌عنوان یک نشانگر تشخیصی بیولوژیک، برای غربالگری افراد مستعد به آرتریت روماتوئید استفاده شود. این اطلاعات می‌تواند در پیش‌آگهی تشخیص‌های روان‌پزشکی، پزشکی، برنامه‌های درمانی، مسائل مربوط به انسان‌شناسی و علوم اجتماعی نیز کاربرد داشته باشد.


روح الله همتی بوشهری، محمودرضا جعفری، قاسم مسیبی، علی قضاوی، علی گنجی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: امروزه ترکیبات گیاهی به ‌عنوان درمان‌ مکمل، به‌طور گسترده در درمان‌های پزشکی مورد استفاده قرار می‌گیرند. این ترکیبات گیاهی، دارای مزایایی مانند عوارض جانبی و مقاومت داروئی کم، و متابولیسم مناسب هستند. رزماری، یکی از این گیاهان است که اثر ضد رگ‌زایی، ضد توموری و ضدالتهابی دارد. با این حال، حلالیت و فراهمی زیستی کم، منجر به محدود کردن استفاده از این ترکیب می‌شود. جهت غلبه بر این محدودیت، استفاده از لیپوزوم ها مفید است.. لیپوزوم باعث کاهش سمیت و عوارض جانبی، و افزایش کارآیی دارو می‌شود. بنابراین، این مطالعه با هدف تهیه لیپوزوم حاوی عصاره الکلی رزماری برای به دست آوردن بهترین فرمولاسیون با بهترین ویژگی، جهت استفاده در مطالعات سرطانی انجام شد.
روش کار: لیپوزوم به روش Thin Film Hydration در فرمولاسیون های مختلف (F1-F6) عصاره الکلی رزماری، فسفاتیدیل‌کولین هیدروژنه شده سویا (HSPC)، کلسترول و پلی‌اتیلن‌گلیکول mPEG2000 تهیه شد. ویژگی‌های نانولیپوزوم شامل اندازه، شاخص پراکندگی (Poly dispercity index) PDI پتانسیل زتا، میزان کپسوله سازی و نرخ آزادسازی اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد میانگین اندازه ذرات و پتانسیل زتا به ترتیب 4/113 نانومتر و 8/10- میلیطولت بود. میزان کپسوله‌سازی در محدوده 60 تا 90 درصد بود. متوسط نرخ آزادسازی عصاره حدود 60 درصد بود. همچنین نتایج نشان داد که فرمول F1 شفاف و دارای ویژگی‌های مناسب بوده و رسوب نمی‌کند. فرمول F2 شفاف نبود. فرمولاسیون F3 و F4، رسوب دادند. فرمولاسیون‌های F5 و F6 اندازه مناسب را به دست نیاوردند.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که فرمولاسیون F1 در نسبت 55:30:5 HSPC/chol/mPEG2000، بهترین فرمولاسیون برای تهیه نانولیپوزوم حاوی عصاره الکلی رزماری برای دستیابی به بهترین ویژگی و کارایی جهت استفاده در مطالعات سرطانی است.


پرتو حکمت پو، پرنیان حکمت پو، فریده جلالی مشایخی، سحر بیات، میلاد غلامی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: آلبینیسم چشمی- پوستی، یک بیماری ارثی با الگوی مغلوب اتوزومی است. میزان بروز این بیماری در حدود 1 در هر 17 هزار تولد است. اغلب افراد مبتلا در ایران، حاصل ازدواج خویشاوندی می‌باشند. موی سفید، پوست روشن و کاهش رنگدانه‌های عنبیه از تظاهرات اصلی این بیماری است. همچنین در معرض نور خورشید بودن، استعداد ابتلا به سرطان پوست را در این افراد افزایش می‌دهد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی علت ژنتیکی یک فرد مبتلا به زالی چشمی- پوستی از طریق روش توالی‌یابی کل اگزوم بود.
روش کار: از یک کودک مبتلا به آلبینیسم پوستی با الگوی توارث اتوزوم مغلوب، نمونه خون محیطی به مقدار 6 سی‌سی تهیه، DNA استخراج و توالی‌یابی کل اگزوم انجام شد. پس از آنالیز داده‌های توالی‌یابی اگزوم، جهش بیماری‌زا شناسایی شد. سپس جهت تأیید و تفکیک در فرد مبتلا و والدین او از روش توالی‌یابی سنگر استفاده شد.
یافته‌ها: فرد مبتلا جهش بیماری‌زا (NM_000372.5):c.286dupA p.(Met96AsnfsTer73) را در اگزون شماره 1 ژن TYR به صورت هموزیگوت نشان داد. با توجه به ژن جهش یافته نوع بیماری، آلبینیسم چشمی- پوستی IA تعیین شد. همچنین والدین فرد مبتلا برای جهش مذکور هتروزیگوت بودند.
نتیجه‌گیری: با استفاده از روش توالی‌یابی کل اگزوم با کارآیی بالا و سپس تائید جهش از طریق توالی‌یابی سنگر، جهش مسبب بیماری آلبینیسم چشمی- پوستی در فرد مبتلا شناسایی شد. با توجه به ازدواج خویشاوندی والدین، ناقل بودن و خطر تکرار 25 درصدی برای فرزندان آینده، از این یافته می‌توان برای اقدامات پیشگیرانه در آینده استفاده کرد.
ناصر پولادی، نرمین جوادی، سما دیده ور تبریزی،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده

مقدمه: سرطان تیروئید، یکی از شایع‌ترین انواع بدخیمی‌های غدد درون‌ریز است. FAS یکی از مهم‌ترین لیگاندهای آپوپتوز است که توسط لنفوسیت‌های مهاجم تومور بیان می‌شود. این لیگاند مرگ از طریق القای آپوپتوز در مسیر Fas/FasL نقش مهمی را در حذف سلول‌های سرطانی با بازی می‌کند و اختلال در آن موجب القای تومورزایی می‌شود. این مطالعه همراهی چندشکلی ژن
 
FASL - INV2nt-124A/G (rs5030772) با خطر ابتلا به سرطان تیروئید را در منطقه آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار داد.

روش کار: در این مطالعه مورد- شاهدی، 115 بیمار مبتلا به سرطان تیروئید و 125 فرد سالم بدون سابقه خانوادگی سرطان از شهر تبریز به عنوان گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. 5 میلی‌لیتر خون محیطی از هر یک از این شرکت‌کنندگان جمع‌آوری شد. برای استخراج DNA از روش پروتئیناز K استفاده شد و چندشکلی ژن FASL  (rs5030772) با تکنیک ARMS-PCR تحلیل گردید. نتایج به‌دست‌آمده با استفاده از نرم‌افزار آنلاین Javastat statistics package مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: فراوانی ژنوتیپی AA، AG و GG در افراد بیمار به ترتیب 40/35، 49/12 و 10/53 درصد و در گروه شاهد به ترتیب 41/6، 52/8 و 5/6 درصد به‌ دست آمد. فراوانی ژنوتیپی و آللی تفاوت معنی‌داری در بین گروه‌های بیمار و شاهد نشان نداد (0/05 < P). با بررسی ویژگی‌های کلینیکی- پاتولوژیکی بیماران، ارتباط معنی‌داری بین مشخصات بالینی بیماران و توزیع ژنوتیپ‌های این چندشکلی دیده‌ نشد (0/05 > P).
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که چندشکلی ژن FASL -INV2nt-124A/G (rs5030772) نمی‌تواند به عنوان یک عامل خطر برای ابتلا به سرطان تیروئید در جمعیت مورد بررسی در استان آذربایجان شرقی تلقی شود.

صفحه 24 از 25     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb