جستجو در مقالات منتشر شده



زهره کریمی طاهری، محمدحسین اعرابی، علی نظری عالم، مجید نجاتی، محمد شایسته پور، حمید رضا گیلاسی، افشین صالحی، محمد اسماعیل شهاب الدین،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: گیاهان شیرین‌بیان و لاواند دارای اثرات ضد‌سرطانی و ضد‌میکروبی هستند، اما به دلیل فراهمی زیستی پایین و تخریب‌پذیر بودن، استفاده از آنها به عنوان دارو محدودیت‌هایی دارد. یکی از راه‌های رفع این محدودیت‌ها، استفاده از نانو ذرات است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات ضد‌تکثیری نانوامولسیون حاوی عصاره شیرین‌بیان و اسانس لاواند علیه سلول‌های سرطانی و خواص ضد‌میکروبی آن در محیط برون‌تنی است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی نانوامولسیون حاوی عصاره شیرین‌بیان و اسانس لاواند به روش امولسیون‌سازی خودبه‌خودی ساخته شد. اثر ضدتکثیری نانوامولسیون با استفاده از روش رنگ‌سنجی MTT روی دو رده سلولی HepG2 و SK-MEL-3 بررسی شد. برای سنجش اثر ضد‌میکروبی از چهار سویه باکتری استاندارد استافیلوکوکوس اورئوس، اشریشیا کلی، سودوموناس آئروژینوزا و استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس و روش کمترین غلظت مهارکنندگی (MIC) استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاقIR.KAUMS.MEDNT.REC.1396.106  در مورخ 9/11/96 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کاشان رسید.
یافته ها: نتایج حاصل از تست MTT روی سلول‌های HepG2 نشان داد غلظت‌های 2500، 1250 و 630 ‌میکروگرم بر میلی‌لیتر نانوامولسیون برای سلول سمیت ایجاد کرده و موجب مرگ بیش از 50 درصد سلول‌ها شده‌اند (IC50 = 401μg/ml) (05/0‌(P<. نتایج حاصل از این ارزیابی روی سلول‌های  SK-MEL3نشان داد که به استثنای غلظت 75 میکروگرم نانوامولسیون، بقیه غلظت‌های آن سبب مرگ بیش از 50 درصد سلول‌ها شده‌اند (IC50=82) (05/0‌(P<. به علاوه، نانوامولسیون دارای خواص ضدمیکروبی در چهار سویه باکتری مورد مطالعه شده و بیشترین خاصیت ضد‌میکروبی آن در باکتری استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس مشاهده شد.
نتیجه گیری: نانوامولسیون حاوی عصاره شیرین‌بیان و اسانس لاواند دارای اثرات ضد‌میکروبی و ضد‌تکثیری علیه دو رده سلولی مورد مطالعه است. نتایج این مطالعه نشان داد که تبدیل عصاره و اسانس به شکل نانوامولسیون می‌تواند ‌اثرات بیولوژیک آنها را افزایش داده و به عنوان یک فرمولاسیون دارویی جدید به کار رود. 

هاله سادات توکل افشاری، مسعود همایونی تبریزی، توران اردلان،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: رگ‌زایی یا آنژیوژنز، به فرایند تشکیل عروق خونی جدید از عروق پیشین گفته می‌شود که نقش مهمی در شرایط فیزیولوژیک، از‌جمله رشد و نمو، ترمیم زخم و تولید مثل بر عهده دارد. همچنین این فرایند در پدیده‌های پاتولوژیکی و بروز بیماری‌های مختلف، به‌خصوص رشد تومور و متاستاز نقش حیاتی دارد. در پژوهش حاضر، اثرات ضد‌رگ‌زایی نانوامولسیون سنتز‌شده از اسانس گیاه شوید با استفاده از روش CAM ارزیابی شد.
مواد و روش ها: به منظور بررسی اثرات ضد‌رگ‌زایی در روز دوم انکوباسیون، روی تخم‌مرغ‌ها پنجره باز شد و در روز هشتم یک اسفنج ژلاتینی به همراه نانوامولسیون شوید با دُزهای مختلف (12.5، 25 و 50 میکروگرم بر میلی‌لیتر) روی پرده کوریوآلانتوئیک قرار داده شد. در روز دوازدهم انکوباسیون از استرئومیکروسکوپ تحقیقاتی به منظور ارزیابی میزان رگ‌زایی و تصویر‌برداری از ناحیه تیمار استفاده شد. فاکتورهای عروقی با نرم‌افزار  Image Jبررسی شد. 
ملاحظات اخلاقی: تمامی آزمایش‌های این تحقیق با رعایت موازین اخلاقی و طبق تأیید کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد انجام گرفت (کد: IR.IAU.MSHD.REC.1398.027).
یافته ها: نتایج بررسی اثر نانوامولسیون بر میزان رگ‌زایی در تست CAM، نشانگر کاهش طول و تعداد رگ‌های پرده کوریوآلانتوئیک در نمونه‌های تیمار‌شده در مقایسه با تیمار‌نشده است. همچنین کاهش قد و وزن جنین‌های تیمار‌شده در مقایسه با تیمار‌نشده در این بررسی نشان داده شد (P<0/05).
نتیجه گیری: فعالیت ضد‌رگ‌زایی نانوامولسیون شوید نشان‌دهنده کاربرد احتمالی این ماده برای بیماری‌هایی همچون سرطان است که مهار تشکیل رگ‌های خونی در آن‌ها مورد نظر است؛ بنابراین نانوامولسیون شوید می‌تواند به عنوان یک ماده برای مطالعات بیشتر در زمینه سرطان پیشنهاد شود. 
پدرام پوریایی بیاچال، نجمه رنجی، علی ناظمی،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ناشنوایی غیرسندرمی یک ناهنجاری ناهمگن ژنتیکی است. جهش در ژن GJB2 یکی از مهم‌ترین علل ناشنوایی غیر‌‌‌‌سندرمی در بسیاری از کشور‌ها است. هدف از این مطالعه ارزیابی جهش‌های ژن GJB2 در 31 فرد ناشنوا در استان گیلان بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی، نمونه‌های خونی از 31 فرد ناشنوای غیر‌سندرمی از شهر‌های رشت و بندر‌انزلی جمع‌آوری شد. بعد از جداسازی DNA، ژن GJB2 به روش PCR تکثیر و سپس تعیین توالی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله مورد تایید دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد قرار گرفته است (کد: IR.IAU.MSHD.REC.1398.027 ).
یافته ها: در این مطالعه، سه جهش در هجده فرد ناشنوا شناسایی شد. جهش 35delG بالاترین فراوانی (48/38 درصد) را در افراد ناشنوا به صورت هموزیگوت (در چهارده فرد) و به صورت هتروزیگوت (در دو فرد) داشت. یک بیمار با جهش V153I به صورت هتروزیگوت و یک بیمار با 35delG/G200R جهش به صورت هتروزیگوت مرکب شناسایی شد.
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد که جهش 35delG یک جهش شایع در ژن GJB2 در  افراد ناشنوای غیر‌سندرمی در استان گیلان باشد.
مجتبی اسعد سامانی، مریم پیمانی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: پروتئین کدگذاری‌شده با ژن SGO1 عضو خانواده پروتئین shugoshin است و در هنگام میتوز از سانترومر محافظت می‌کند. lncRNAها، RNAهای غیرکننده‌ای با طول بیش از دویست نوکلئوتیدی هستند که در تنظیم بیان ژن‌ها نقش دارند. هدف از این مطالعه بررسی بیان SGO1 و SGO1-AS1 در مراحل متفاوت پیشرفت بیماری و مقایسه الگوی بیانی آن‌ها در بافت‌های توموری در مقایسه با بافت‌های سالم در بیماران سرطان کلورکتال است.
مواد و روش ها: چهل نمونه بافت بیماران مبتلا به سرطان کلورکتال با تأییدیه پزشک متخصص پاتوبیولوژیست طبق معاینه و معیار گزارش شده و چهل بافت نرمال از بخش کاملاً سالم روده همان افراد بیمار نمونه‌گیری بافت به عمل آمد. پس از استخراج RNA و سنتز cDNA برای بررسی بیان ژن‌های موردنظر، از تکنیک Real time RT-PCR در گروه‌های مطالعه‌شده استفاده شد. همچنین آنالیز ROC curve در راستای تعیین توانایی هرکدام از ژن‌های انتخاب‌شده برای تشخیص بیماری استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: در همه مراحل این تحقیق کدهای اخلاق تحقیق و نشر رعایت شده است.
یافته ها: در این پژوهش نشان داده شد که SGO1 در نمونه‌های توموری سرطان کلورکتال کاهش معنی‌دار (0/001>P) و SGO1 -AS1 LncRNA افزایش معنی‌داری در مقایسه با بافت‌های سالم مجاور پیدا می‌کنند. همچنین در گروه سنی کمتر از ۶۰ سال در مقایسه با گروه سنی بیشتر از ۶۰ سال بیماران، بیان SGO1 افزایش و بیانSGO1-AS1 کاهش نشان داد. بر اساس AUC به‌دست‌آمده از نمودار ROC، مشخص شد که ژن SGO1 با 0/8041=AUC وSGO1-AS1 با 0/6364=AUC به طور معنی‌داری قابلیت تشخیص جمعیت سالم از بیمار را در سرطان کلورکتال دارند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه می‌توان گفت که SGO1-AS1 و SGO1 به طور چشمگیری در بافت توموری به ترتیب کاهش و افزایش می‌یابند ولی تنها ژن SGO1 به‌منزله یک مارکر خوب برای تشخیص سرطان کلورکتال معرفی می‌شود.
زهرا بهرام نژاد، علی قضاوی، علی گنجی، قاسم مسیبی،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: گیاهان دارویی حاوی ترکیبات بیولوژیک گوناگون شامل فنل‌ها، فلاونوئیدها و ترپنوئیدها با فعالیت آنتی‌رادیکالی و ضدالتهابی هستند که بر سلامت و بهبود زندگی انسان اثر می‌گذارد. با توجه به اثرات مفید متعدد دو گیاه بابونه گاوی و مرزه کوهی و اینکه ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و اثرات ضدالتهابی ترکیب این دو عصاره بررسی نشده است، ما بر آن شدیم تا اثر ضدالتهابی و آنتی‌اکسیدانی توأم این دو گیاه در التهاب حاد ایجادشده در موش‌های نژاد BALB/c را بررسی کنیم.
مواد و روش ها: در مطالعه حاضر، موش‌های مطالعه، عصاره‌های بابونه گاوی، مرزه کوهی و ترکیب آن دو را به مدت 14 روز متوالی به صورت گاواژ دریافت کردند. سپس برای القای التهاب حاد، تیوگلیکولات به صورت داخل صفاقی به تمامی گروه‌ها تزریق شد. برای ارزیابی ظرفیت آنتی‌اکسیدانی توتال و غلظت نیتریک اکسید سرمی به ترتیب آزمون‌های FRAP و گریس به کار گرفته شد. نتایج به روش ANOVA یک طرفه تحلیل و بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1398.021 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک به ثبت رسید.
یافته ها: نتایج نشان داد که ترکیب عصاره‌ها (P=0/006) و عصاره مرزه کوهی (P=0/021) منجر به افزایش معنادار فعالیت آنتی‌اکسیدانی تام نسبت به گروه کنترل شدند. همچنین طبق نتایج تست گریس، عصاره‌های مرزه کوهی (P=0/04) ، بابونه گاوی (P=0/034) و ترکیب آن‌ها (P=0/003) به طور معناداری میزان تولید نیتریک اکسید سرمی را در مقایسه با گروه کنترل کاهش دادند. 
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان‌دهنده تأثیر هم‌افزایی ترکیب عصاره‌های مذکور در راستای افزایش ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و ضدالتهابی آن‌هاست.
مریم بهرامی، علی قضاوی، علی گنجی، قاسم مسیبی،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: علاوه بر رادیکال‌های آزاد مانند نیتریک اکساید، التهاب یکی از مهم‌ترین علل پاتوفیزیولوژیک پریتونیت (التهاب صفاق) است. خارمریم و سیاه‌دانه دو گیاه با خواص آنتی‌اکسیدانی و ضدالتهابی شناخته شده‌اند. هدف از این پژوهش بررسی اثر تجویز توأم این دو عصاره گیاهی در القای اثرات آنتی‌اکسیدانی و کاهش شدت التهاب در مدل موشی پریتونیت حاد است.
مواد و روش ها: پس از تهیه عصاره الکلی خارمریم و سیاه‌دانه به روش سوکسله، میزان سمیت حاد (Acute Toxicity) برررسی شد. سپس موش‌ها Balb/C به پنج گروه تقسیم شدند و دُز مناسب هریک از عصاره‌های خارمریم، سیاه‌دانه، ترکیب عصاره‌های مذکور، DMSO 30 درصد به‌ منزله گروه کنترل و دگزامتازون به ‌منزله گروه کنترل مثبت به مدت 14 روز داده شد. در روز دهم دریافت، پریتونیت حاد با تزریق داخل صفاقی تایوگلیکولات در موش‌ها القا شد. در آخر، قدرت آنتی‌اکسیدانی توتال هریک از عصاره‌ها در سرم موش‌های تیمارشده، با تست FRAP و غلظت نیتریک اکساید به روش گریس سنجیده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه 1397.359.IR.ARAKMU.REC در کمیته پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: در بررسی سمیت حاد تغییری در ظاهر فیزیکی موش‌ها و علائم بیماری دیده نشد، تغییرات وزن معنی‌دار نبود. استفاده توأم عصاره خارمریم و سیاه‌دانه باعث افزایش معنی‌دار قدرت آنتی‌اکسیدانی توتال شد (0/015=P). این ترکیب همچنین باعث کاهش معنی‌دار سطح نیتریک اکساید سرمی نسبت به گروه کنترل شد (0/000=P).
نتیجه گیری: ترکیب این دو عصاره اثرات ضدالتهابی خود را با مکانیسم افزایش قدرت آنتی‌اکسیدانی وکاهش نیتریک اکساید اعمال می‌کند. 
مرجان حاجی مرادی جاورسیانی، جواد ساجدیان فرد، شقایق حق جوی جوانمرد،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان را نمی‌توان تنها با تغییرات ژنتیکی توضیح داد، بلکه شامل فرایندهای اپی ژنتیکی نیز می‌شود. ترمیم هیستون‌ها با استیلاسیون نقش کلیدی در تنظیم اپی ژنتیک بیان ژن دارد و توسط تعادل بین هیستون داستیلاسیون‌ها (HDAC) و هیستون استیل ترانسفرازها (HAT) کنترل می‌شود. بیان و فعالیت هیستون داستیلازها به وسیله چندین مکانیسم باعث تومورزایی می‌‌شود و مهارکننده‌های HDAC سبب بیان ژن‌های آپوپتوزی شده، بنابراین مهار آن‌ها موجب توقف تکثیر سلول‌های سرطانی و مهاجرت می‌شود.
مواد و روش ها: کویزینوستات (Quisinostat) یک داروی مهارکننده نسل دوم از هیدروکسامیک اسید است که می‌تواند بر گروه یک و دو آنزیم‌های داستیلاز تأثیر بگذارد. این دارو به دلیل کارایی بالا در IC 50 پایین برای این تحقیق انتخاب شد. سلول‌های سرطانی با کوئیزینوستات 200 nM تیمار و میزان مهاجرت سلولی به کمک میکروسکوپ فلوروسنت اندازه‌گیری شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه حاصل حاصل طرح تحقیق با شماره 96GCU3M1293 از دانشگاه شیراز است. 
یافته ها: داده‌ها نشان داد که تیمار سلول‌های سرطانی با کویزینوستات موجب کاهش معنی‌دار (0/05>P) مهاجرت سلولی می‌شود. DMSO تأثیری بر کاهش مهاجرت سلولی نداشته است.
نتیجه گیری: در این مطالعه سعی شده است تا اثر مهارکننده‌های HDACs بر کنترل مهاجرت سلول‌های سرطانی کولون بررسی شود. این مطالعه نشان داد کویزینوستات مهاجرت سلولی را به طور معناداری کاهش می‌دهد.
عرفان رضایی، مجتبی دیده دار، سید حامد میرحسینی،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت‌های قارچی یکی از مهم‌ترین و شایع‌ترین مسائل برای بیماران بستری در محیط‌های بیمارستانی به‌خصوص در بخش‌های ویژه است. هدف از این مطالعه تعیین آلودگی قارچی در هوا و سطوح بخش‌های پرخطر بیمارستان‌های آموزشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک و تعیین الگوی حساسیت دارویی گونه‌های جداشده بود. 
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی مقطعی از بخش‌های پرخطر بیمارستان‌های آموزشی اراک تعداد 63 نمونه از هوا با استفاده از روش اندرسن تک‌مرحله‌ای و 63 نمونه از سطوح با استفاده از سواپ پنبه‌ای مرطوب برداشته و روی محیط کشت سابرودکستروز آگار حاوی کلرامفنیکل کشت داده شد. شناسایی جنس و تا حد امکان گونه قارچ‌ها با استفاده از روش کشت روی لام صورت گرفت. تست حساسیت دارویی روی گونه‌های جداشده با روش میکرودایلوشن براث ( استاندارد CLSI- M38A2) انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.315 در کمیته اخلاق شورای پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافته ها: از کل نمونه‌ها، 18 گونه قارچ جدا شد که شامل هشت آسپرژیلوس نایجر، چهار آسپرژیلوس فلاووس، دو آسپرژیلوس فومیگاتوس، دو گونه رایزوپوس، یک گونه موکور و یک گونه فوزاریوم بود. در بررسی حساسیت دارویی یک مورد حساسیت نسبی آسپرژیلوس فومیگاتوس به ایتراکونازول، یک مورد حساسیت نسبی آسپرژیلوس نایجر به کتوکونازول و یک مورد مقاومت آسپرژیلوس نایجر به ایتراکونازول مشاهده شد.
نتیجه گیری: به ‌طور کلی الگوی آلودگی قارچی بیمارستانی با قارچ‌های بیماری‌زا و نیز الگوی حساسیت دارویی این ارگانیسم‌ها در مناطق دیگر ایران و جهان با نتایج مطالعه حاضر هم‌خوانی نسبی دارد و داروهای مطرح‌شده در دستورالعمل‌های جهانی برای درمان این عفونت‌ها مانند وریکونازول و کاسپوفانژین در درمان آسپرژیلوز مهاجم و آمفوتریسین B در درمان موکورمایکوز و فوزاریوز مهاجم در حال حاضر داروهایی کارآمد هستند. 
سیده محبوبه موسوی، نوشین نقش،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از فناوری‌های جدید در قرن حاضر نانوتکنولوژی است. نانوتکنولوژی یک بستر تحقیقاتی وسیع و نویدبخش از پژوهش‌های بین رشته‌ای است که طیف وسیعی از فرصت‌ها را در زمینه‌های مختلف، از‌جمله داروسازی، پزشکی، الکترونیک و کشاورزی گشوده است. یکی از نانوذرات کاربردی در حوزه نانوبیوتکنولوژی نانوذرات نقره است. از مهم‌ترین ویژگی این نانوذرات ایجاد مرگ برنامه‌ریزی شده سلولی (Apoptosis) است. این ویژگی باعث ایجاد خواص ضدعفونی‌کنندگی آن علیه باکتری‌ها، قارچ‌ها، ویروس‌ها و نماتودها شده است. نانوذرات به دلیل دارا بودن نسبت سطح به حجم بالا و سطح تماس بیشتر کارایی بهتری در مقابله با میکروارگانیسم‌‌ها دارد. در این میان نانوذرات نقره فعالیت ضدمیکروبی بی‌نظیری علیه دسته وسیعی از میکروارگانیسم‌ها نشان داده و اخیراً مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته‌اند.
مواد و روش ها: مقالات مرتبط در این مطالعه از پایگاه‌های اطلاعاتی که شامل ،Web of Science ،Scopus ،ISC ،PubMed ،ISI Google Scholar، مگیران و نور می‌شود، بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: اصول اخلاقی در نوشتن مقاله رعایت شده است.
یافته ها تأثیر ضدمیکروبی نانوذرات نقره به غلظت، شکل و قطر نانوذرات به زمان تأثیر و نوع میکروارگانیسم نیز وابسته است. مکانیسم مولکولی این نانوذرات از طریق ایجاد استرس اکسیداتیو (Oxidative Stress) بوده است. مکانیسم عملکرد مهاری یون‌های نقره بر میکروارگانیسم‌ها از بین رفتن توانایی تکثیر دی‌ان‌ای، غیرفعال شدن بیان پروتئین‌های زیرواحد ریبوزومی و سایر پروتئین‌های سلول باکتری و آنزیم‌های ضروری برای تولید ATP است. تأثیر یون‌های نقره در درجه اول بر عملکرد آنزیم‌های متصل به غشا همچون آنزیم‌های کلیدی در زنجیره تنفسی است؛ بنابراین مکانیسم‌های سلولی مشابه به یکدیگر می‌توانند باعث تأثیرات ایجاد مرگ سلولی در پروکاریوت‌ها، قارچ‌ها و یوکاریوت‌ها شوند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که متغیرهایی مانند نوع میکروارگانیسم، زمان تماس، غلظت، شکل و قطر نانوذرات نقره، تأثیر معنادار بر مهار رشد میکروبی داشتند.
فاطمه صمیمی، رضا عزیزی، فریده جلالی مشایخی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

کروناویروس-19 (کووید-19)یکی از اعضای جدید خانواده کرونا‌ویروس‌هاست که سبب عفونت حاد تنفسی می‌شود. بیماران مبتلا به کووید-19، در طی دوران عفونت، ریسک بالایی برای توسعه استرس اکسیداتیو دارند. ویروس در درون سلول برای تکثیر خود نیازمند تولید گونه‌های واکنشگر اکسیژن و القای استرس اکسیداتیو است و فاکتور 2 مرتبط با فاکتور اریتروئید هسته‌ای با تنظیم دفاع آنتی‌اکسیدانی نقش مهمی در حفاظت علیه ویروس بر عهده دارد. در این مقاله پیشنهاد می‌شود که استفاده از القا کننده‌های فاکتور اریتروئید هسته‌ای ممکن است برای پیشگیری از استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به کووید-19 مؤثر باشد. کروناویروس‌ها گروه بزرگی از ویروس‌ها هستند که در انسان و حیوان‌ها ایجاد بیماری می‌کنند. این ویروس طیف وسیعی از بیماری‌های تنفسی، مانند ویروس سرماخوردگی معمولی تا عامل بیماری‌های شدیدتری همچون سارس ، مرس و کووید-19 را شامل می‌شود. کووید-19 یک بیماری ویروسی جدید است که توسط سندرم حاد تنفسی ویروس کرونا 2 ایجاد می‌شود. مهم‌ترین علائم بیماران مبتلا به کووید-19 شامل تب، سرفه خشک، خستگی و گاهی مشکلات تنفسی مثل تنگی نفس، گلو درد و عفونت است [1].
خانم فرشته شهیدی، آقا مجید کاشف، خانم زهره دلفانی،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود بهبود تدریجی در درمان پزشکی و مراقبت های استاندارد، نشان داده شده است که برنامه های توانبخشی مبتنی بر ورزش از طریق یک اثر چند عاملی، اثرات قلبی عروقی مفیدی در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد دارد. این مطالعه مروری با هدف بررسی استراتژی های توانبخشی قلبی مبتنی بر ورزش در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد با تمرکز ویژه بر تمرین تناوبی با شدت بالا، به عنوان یک زمینه تحقیقاتی رو به رشد انجام شد. 
مواد و روش ها: این یک مطالعه مروری سیستماتیک بر روی مقالات منتشر شده، بدون محدودیت در سال، با جستجو در پایگاه های داده معتبر مانند PabMed، Science Direct، Google Scholar، Scopus، Springer است. همچنین در فرایند جست‌وجوی مقالات از کلیدواژه‌های میکرو RNA ها (miRNA) و انفارکتوس میوکارد "،"توان بخشی قلب و انفارکتوس میوکارد "، "توانبخشی قلبی و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT)  "، تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT)  و انفارکتوس میوکارد"استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: کلیه اصول اخلاقی در نگارش این مقاله، طبق دستورالعمل کمیته ملی اخلاق و آیین نامه COPE رعایت شده است.
یافته ها: تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) یک استراتژی تمرینی  ایمن و موثر برای بهبود عملکرد قلب در MI است و برای جلوگیری از تغییرات غیر طبیعی در جرم، اندازه، هندسه قلب و عملکرد قلب پس ازMI ، تغییرات قابل توجهی در اهداف مولکولی و مسیر سلولی اعمال می کند.
نتیجه گیری: بنابراین، HIITبا هدف قرار دادن نکروپتوز میوکارد ناشی از استرس اکسیداتیو باعث محافظت از قلب در برابر بازسازی نامطلوب بطن چپ پس از MI می‌شود و می تواند بخشی جدایی ناپذیر از برنامه های توان بخشی قلبی پس از MI تلقی شود.
رضا هاشمی، مریم پیمانی، کامران قائدی، هانا صفار،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف PBK یک پروتئین کیناز فعال‌شده با میتوژن (MAPKK) بین MEK1/2 و MEK7 است و می‌تواند P38 ،JNK و ERK را در بسیاری از عملکردهای سلولی فسفوریله کند. خانواده عوامل رونویسی E2F نیز به گروهی از کلاس تنظیم‌کننده‌های سلولی متعلق هستند که هم به‌صورت انکوژن و هم به شکل سرکوب‌کننده تومور عمل می‌کنند. هدف از این مطالعه بررسی بیان PBK و E2F7 در مراحل اولیه سرطان روده بزرگ یا کلورکتال در مقایسه با مراحل بالاتر بر اساس مطالعات آزمایشگاهی و اطلاعات پایگاه اطلس ژنوم سرطان است.
مواد و روش ها تعداد 32 نمونه بافت بیماران مبتلا به سرطان کلورکتال با تأییدیه پزشک متخصص پاتوبیولوژیست طبق معاینه و معیار گزارش‌شده از استیج‌های مختلف، جمع‌آوری شد. پس از استخراج RNA و سنتز cDNA برای بررسی بیان ژن‌های موردنظر، از تکنیک RT-qPCR در گروه‌های مطالعه استفاده شد. همچنین از آنالیز ROC curve درجهت تعیین توانایی هرکدام از ژن‌های انتخاب‌شده برای تفکیک دو جمعیت Stage I+II وStage III+IV  استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد شهرکرد با کد IR.IAU.SHK.REC.1399.022 به تصویب رسیده است.
یافته ها در این پژوهش نشان داده شد PBK و E2F7 در نمونه‌هایStage I+II در مقایسه با Stage III+IV سرطان کلورکتال افزایش بیان معنا‌دار پیدا می‌کنند. این داده‌ها با اطلاعات آزمایشگاهی و اطلاعات استخراج‌شده از اطلس ژنوم سرطان تأیید شد. همچنین بر اساس AUCی به‌دست‌آمده از نمودار ROC مشخص شد این دو ژن، به‌طور معنا‌داری در دو جمعیت Stage I+II و Stage III+IV و در سرطان کلورکتال تفکیک‌شدنی هستند.
نتیجه گیری با‌توجه‌به نتایج حاصل از این مطالعه می‌توان گفت دو ژن PBK و E2F7 مارکرهای خوبی در تشخیص بیماری در مراحل اولیه سرطان کلورکتال هستند.

آندیا سیدی مقدم، مهدیه سلیمی، نجمه رنجی، حسین مزدارانی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف miRNAها دسته ای از RNA‌های کوچک غیررمزگذار (17-25 نوکلئوتید) هستند که در بسیاری از بیماری‌ها محققان به آن‌ها توجه کردند. مطالعات miRNA‌ها در سرطان‌های مختلف نشان داده است که برخی از آن‌ها به‌عنوان انکوژن و برخی مهارکننده تومور عمل می‌کنند. تا به امروز، بسیاری از مطالعات نشان دادند miR-17-5p و miR-93-5p مولکول‌های تنظیم‌کننده مهمی برای برخی رفتارهای بیولوژیکی، ازجمله فرایندهای تکثیر سلولی هستند که در تشکیل سرطان مهم هستند. هدف از این مطالعه بررسی سطح بیان miR-17-5p و miR-93-5p در بافت و پلاسمای بیماران مبتلا به سرطان مجاری پستان در مقایسه با گروه کنترل بود.
مواد و روش ها استخراج RNA (مشتمل بر miRNA) از نمونه‌های بافت پستان و پلاسمای متشکل از نمونه‌های سرطانی و نرمال انجام شد. درصد خلوص و غلظت آن‌ها با سنجش میزان جذب نوری تأیید شد. cDNA ساخته شد و سطح بیان miR-17-5p و miR-93-5p به‌صورت نیمه‌کمی با روش  واکنش PCR در زمان واقعی با استفاده از رنگ سایبر گرین در نمونه‌های بافت تومور و پلاسما در قیاس با گروه کنترل نرمال و در حضور نرمال‌کننده SNORD47 بررسی شد. تحلیل آماری با استفاده از نرم‌افزار Graphpad Prism نسخه 8/0/2 تجزیه‌و‌تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی ملاحظات اخلاقی این مطالعه را کمیته اخلاق مؤسسه پژوهشگاه ملی و مهندسی ژنتیک و زیست فناوری با کد (IRAN 52d/4922, 6.10.2016) تأیید کرد. کلیه افراد شرکت‌کننده در مطالعه، فرم رضایت‌نامه‌ جهت استفاده از نمونه‌های بالینی و داده‌های شخصی تحت نظارت پزشک را امضا کردند.
یافته ها میزان بیان miR-17-5p در بافت و پلاسمای بیماران مبتلا به داکتال کارسینوما در مقایسه با گروه کنترل افزایش بیان معنا‌داری را نشان داد به‌طور قابل‌توجهی با مرحله تومور و غدد لنفاوی، وضعیت گیرنده پروژسترون و  استروژن ارتباط داشت (P<0/0001). این در حالی است که کاهش بیان miR-93-5p در بافت‌های پلاسما و تومور به‌طور قابل‌توجهی با مرحله تومور و درگیری غدد لنفاوی مرتبط است (P<0/0001). 
نتیجه گیری یافته‌های این پژوهش مبین این امر است که بیان بالای miR-17-5p و کاهش بیان miR-93-5p احتمالاً با پیش‌آگهی ضعیف سرطان پستان مرتبط است. با وجود این miR-17-5p به دلیل اختلاف بیان بیشتر و سهولت ردیابی در پلاسما، به‌عنوان یک کاندیدای احتمالی زیست، نشانگر پیش‌آگهی ضعیف بیماری تلقی می‌شود. مطالعات فرجام‌یابی بالینی بیشتر برای تأیید این موضوع لازم است.

اسما سلیمانی، محمد فتحی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف به تازگی مایوکاینی به نام آیریزین کشف شده که ازطریق قهوه‌ای کردن بافت چربی سفید و گرمازایی برچاقی، متابولیسم و هموستازگلوکز اثرمی‌گذارد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر 4 هفته مصرف مکمل زنجبیل بر آیریزین، شاخص مقاومت انسولین و نیمرخ لیپیدی زنان چاق به دنبال فعالیت حاد برون‌گرا و درون‌گرا بود.
مواد و روش ها تعداد40دختر با نمایه توده بدنی بالای30 کیلوگرم بر مترمربع، سن 2/87±24/86سال، قد 4/20±159/66 سانتی‌متر و وزن 4/61±87/42 کیلوگرم درتحقیق شرکت کردند. بعد از اندازه‌گیری حداکثر اکسیژن مصرفی، آزمودنی‌ها به‌طورتصادفی به 5 گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل 2 جلسه فعالیت حاد فعالیت حاد (برون‌گرا و درون‌گرا) اجراشد.گروه مکمل روزانه 2 گرم پودرزنجبیل را به‌مدت 4 هفته مصرف می‌کردند. نمونه‌های خونی قبل و بلافاصله پس از هر نوع فعالیت جمع‌آوری شد. داده‌ها بااستفاده ازآزمون تی وابسته وتحلیل واریانس یک‌طرفه تجزیه‌وحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این تحقیق باکد IRCT201104246178N1 در سامانه کارآزمایی بالینی ایران ثبت شد و ازکلیه شرکت‌کنندگان برای شرکت درمطالعه رضایت‌نامه کتبی دریافت شد.
یافته ها با‌توجه‌به نتایج آزمون آماری مشخص شدکه میزان آیریزین، انسولین بین 2 نوع فعالیت برون‌گرا و درون‌گرا همراه با مصرف زنجبیل در همه گروه‌ها به‌ترتیب افزایش معنادار و میزان گلوکز کاهش معناداری یافته است (0/05>P). همچنین مشخص شد شاخص مقاومت به انسولین بین 2 نوع تمرین همراه با مصرف زنجبیل در همه گروه‌ها افزایش جزئی و غیرمعناداراست (0/05>P). علاوه‌براین براساس نتایج تحلیل واریانس یک‌طرفه در بین 2 تمرین همراه با مصرف زنجبیل در همه گروه‌ها سطوح چربی باچگالی بالا افزایش غیرمعنادار (0/05>P) و سطوح تری‌گلیسیرید وکلسترول با چگالی کم کاهش معناداری یافته است (0/05>P). همچنین نتایج نشان داد تغییرات سطوح کلسترول تام در بین 2 نوع تمرین همراه با مصرف زنجبیل درگروه‌های تمرین کاهش غیرمعنادار (0/05>P)وگروه‌های مکمل کاهش معنادار یافته است (0/05>P).
نتیجه گیری ﺑﺮاﺳﺎس ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻪ‌دﺳﺖ‌آﻣﺪه ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد می‌ﺷﻮد ﻣﺼﺮف ﻃﻮﻻنی ﻣﺪت زﻧﺠﺒﻴﻞ به همراه ﺗﻤﺮﻳﻨﺎت ورزشی مداوم می‌ﺗﻮاﻧﺪ ﺷﻴﻮه درﻣﺎنی ﻣﺆﺛﺮی ﺑﺮای کاهش گلوکز و ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﻄﻠﻮب در آیریزین، ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺑﻪ اﻧﺴﻮﻟﻴﻦ و نیمرخ‌های لیپیدی در زنان چاق ﺑﺎﺷﺪ.

سمیرا قائدمحمدی، حورا بحرالعلوم، غلامرضا احمدیان،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف فناوری نمایش سطحی امکان اتصال پروتئین‌ها و پپتیدها را در سطح سلول‌های زنده، از‌جمله سلول‌های پستانداران، مخمر، باکتری و اسپور فراهم می‌کند. در میان سیستم‌های مختلفی که برای نمایش سطحی استفاده می‌شود، اسپور باسیلوس سوبتیلیس مزیت‌هایی دارد که از ‌میان آن‌ها می‌توان به مقاومت در شرایط محیطی نامناسب مانند گرما، پرتو و مواد شیمیایی، ایمن بودن برای انسان و عدم نیاز پروتئین هترولوگ به عبور از غشا برای اتصال به اسپور اشاره کرد.
مواد و روش ها ‌مطالعه حاضر یک مطالعه مروری است که به بررسی ساختار اسپور باسیلوس سوبتیلیس، نمایش آنتی‌ژن روی سطح آن و کاربرد در توسعه واکسن‌های مخاطی و ادجوانت می‌پردازد. 
ملاحظات اخلاقی همه اصول اخلاقی در نگارش این مقاله، طبق دستورالعمل کمیته ملی اخلاق و آیین‌نامه COPE رعایت شده است.
یافته ها پروتئین‌های هترولوگ می‌توانند به ۲ صورت ژنتیکی و غیرژنتیکی روی سطح اسپور نمایش داده شوند. نمایش سطحی یک استراتژی امیدوارکننده برای توسعه کارخانه‌های سلولی است که کاربردهای صنعتی و بیوتکنولوژی زیادی دارند و موجب پیشرفت قابل‌توجه در تولید کاتالیزورهای زیستی، گسترش واکسن‌های زنده، جاذب‌ها و حسگرهای زیستی، نقشه‌یابی اپیتوپی، عرضه آنتی‌ژنی، طراحی مهارکننده و غربالگری کتابخانه پروتئین/پپتید شده‌اند. 
نتیجه گیری امید است واکسن‌های خوراکی اسپور باسیلوس سوبتیلیس بتوانند کمک قابل‌توجهی در پیشگیری و درمان بیماری‌ها، ازجمله کووید-۱۹ در آینده داشته باشند.

خانم مهناز قهرمانی تیل، خانم رضوانه سادات فاطمی، دکتر رحمان شکری، دکتر مهدی بنی طالبی دهکردی، دکتر مهدی پریان،
دوره 25، شماره 4 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: عفونت سالمونلا (سالمونلوزیس) یکی از شایع ترین عفونت ها بوده که بر دیواره روده اثر می گذارد. برای شناسایی این باکتری از روش های مختلفی از قبیل PCR، Multiplex PCR، الایزا و آگلوتیناسیون استفاده می شود. با اینحال معمولاً روش های تشخیصی سریع، مقرون به صرفه و آسان مانند تست آگلوتیناسیون توصیه می گردد. در ایران آنتی سرمی که به عنوان کنترل مثبت در کیت های تشخیصی ویدال بکار می رود به صورت پلی والان بوده و بر علیه هر دو آنتی ژن O و H واکنش می دهد. هدف از این تحقیق تولید آنتی سرم اختصاصی (Mono specific) بر علیه آنتی ژن های O و H برای استفاده در کیت های مختلف از قبیل آگلوتیناسیون و غیره می باشد.
روش کار: سوسپانسیون باکتری غیرفعال شدۀ dH و DO (استاندارد 3 مک فارلند)، به صورت داخل وریدی به خرگوش سفید نیوزلندی تزریق گردید. یک هفته بعد از آخرین تزریق، خونگیری و جمع آوری سرم انجام پذیرفت. تست جذب، انکوباسیون با آنتی ژن H و O در 37 درجۀ سانتی گراد به مدت دو ساعت انجام شد و پس از سانتریفوژ، مایع رویی که حاوی آنتی سرم اختصاصی (Mono specific) بر علیه آنتی ژن های O و H بود جمع آوری گردید. همچنین جهت استفاده از این آنتی سرم های Mono specific، در تست های اختصاصی مانند الایزا، ایمونوفلئورسانس و غیره، تخلیص آنتی بادی با استفاده از روش های مختلف از قبیل رسوب با آمونیم سولفات، تانژنشیال فلوفیلتریشن و کروماتوگرافی انجام شد. مطالعه حاضر با کد اخلاق IR.PII.REC.1399.006 در شورای پژوهشی انستیتو پاستور ایران تصویب شده است.
یافته‌ها: یافته های حاصل از تست آگلوتیناسیون قبل و بعد از جذب، نشان دهنده واکنش متقاطع قبل از جذب و عدم واکنش متقاطع با آنتی ژن H و O بترتیب با آنتی سرم های مونواسپسیفیک بر علیه O و H بعد از جذب می باشد. نتایج حاصل نشانگر این است که آنتی سرم خالص سازی شده هم از لحاظ کمیت (غلظت بالا) و کیفیت (خلوص بالا) از درجۀ مناسبی برخوردار می باشد.
نتیجه گیری: تشخیص سریع بیماری به وسیله آزمایش های مختلف مانند تستهای سرمی که دارای حساسیت، اختصاصیت و سرعت عمل بالا و هزینه کمتری هستند، توصیه میشود. بنابراین با استفاده از آنتی سرم های اختصاصی تولید شده در این تحقیق، برای غربالگری اولیۀ عفونت های سالمونلا، می توان از آنها در تست های مبتنی بر آگلوتیناسیون که سریع، مقرون به صرفه و آسان می باشند استفاده نمود. همچنین با توجه به درجه خلوص بالای به دست آمده، این آنتی سرم ها در تستهای مختلف، از قبیل الایزا و ایمونوفلئورسانس کاربرد دارند.

سید محسن مدنی، زهرا سالمی، محمد رضا رضوانفر، پگاه محقق،
دوره 25، شماره 5 - ( 9-1401 )
چکیده

مقدمه: فتوئین-آ یک پروتئین ترشحی از کبد است که از طریق مقاومت به انسولین و ایجاد التهاب در ایجاد اختلالات میکروواسکولار بیماری دیابت نقش دارد. هدف این پژوهش بررسی میزان فتوئین-آ در بیماران دیابتی فاقد ابتلا و مبتلا به اختلالات میکروواسکولار می‌باشد.
روش کار: تعداد 90 نفر در 4 گروه کنترل دیابتی, نفروپاتی, رتینوپاتی و رتینوپاتی-نفروپاتی در این پژوهش شرکت داشتند. داده‌ها با استفاده آزمون‌های آماری کروسکال والیس و همبستگی پیرسون تحلیل شد. اندازه گیری پارامترهای VEGF، اینترلوکین 6، انسولین، اینترلوکین 8 و فتوئین-آ به روش الایزا انجام شد. غلظت پروتئین واکنشگر C (CRP) به روش نفلومتریک اندازه گیری شد. ملاحظات اخلاقی: این مطالعه پس از تأیید پروتکل در کمیته اخلاق در پژوهش و دریافت کد اخلاقی به شماره IR.ARAKMU.REC.1400.250 و با توجه به بیانیه هلسینکی انجام شد.
یافته‌ها: نتایج به دست آمده نشان داد, همبستگی بین میزان فتوئین-آ و VEGF در گروه کنترل غیر معنی دار (0.234=P)، درگروه نفروپاتی معنی دار (01/0 >P)، درگروه رتینوپاتی معنی دار (01/0 >P) و در گروه رتینوپاتی-نفروپاتی معنی دار (0.032=P) بود. همچنین همبستگی بین فتوئین-آ, اینترلوکین 6 در گروه نفروپاتی غیر معنی دار (0.285=P)، در گروه رتینوپاتی غیر معنی دار (75/0 >P)، در گروه رتینوپاتی غیر معنی دار (0.059 >P) و درگروه رتینوپاتی-نفروپاتی غیرمعنی دار (0.113=P) بود. همبستگی بین فتوئین-آ اینترلوکین 8 درگروه کنترل غیرمعنی دار (0.592=P)، در گروه نفروپاتی غیرمعنی دار (0.592=P)، در گروه رتینوپاتی غیر معنی دار (0.314=P) و در گروه رتینوپاتی-نفروپاتی غیرمعنی دار (0.362=P) بود. همبستگی بین فتوئین-آ و مدل هموستاتیک مقاومت به انسولین در تمامی گروه‌ها معنی دار بود (01/0 >P). میزان فتوئین-آ و VEGF در سه گروه نفروپاتی، رتینوپاتی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار داشته است. میزان اینترلوکین 6، اینترلوکین 8 و مدل هموستاتیک مقاومت به انسولین در گروه‌های نفروپاتی، رتینوپاتی و رتینوپاتی-نفروپاتی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار داشته است.
نتیجه گیری: به دلیل ارتباط مستقیم فتوئین-آ با مقاومت به انسولین و تولید VEGF، کنترل آن می‌تواند در جلوگیری از ایجاد و کنترل میزان پیشرفت اختلالات میکروواسکولار به ویژه در مراحل اولیه بیماری دیابت تأثیر داشته باشد. اگرچه نتایج به دست آمده نشان داد که میزان فتوئین-آ ارتباط معنی داری با عوامل التهابی مانند اینترلوکین 6 و اینترلوکین 8 به ویژه در گروه رتینوپاتی-نفروپاتی ندارد، اما افزایش معنی دار اینترلوکین 6، اینترلوکین 8 و CRP در بیماران دارای اختلالات میکروواسکولار نسبت به گروه کنترل دیابتی نشان دهنده‌ی اهمیت التهاب در ایجاد و پیشرفت اختلالات میکروواسکولار و اهمیت کنترل آن در بیماران دیابتی است.
 
سیده زهرا شیفته، دکتر احمد همتا،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: سرطان پستان یک بیماری به شدت هتروژن بوده. مولکول آنتی ژن 4 لنفوسیت T سایتوتوکسیک در مهار پاسخ سلول T و تنظیم پاسخ ایمنی نقش دارد. پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی در ژن CTLA4 می‌تواند بر بیان مولکول مذکور تأثیر بگذارد. هدف از این مطالعه بررسی پلی مورفیسم های rs4553808 و rs733618 ژن CTLA4 با خطر ابتلا به سرطان پستان است.
روش کار: در این مطالعه جهت بررسی پلی مورفیسم ها از خون محیطی 80 بیمار مبتلا به سرطان پستان و 80 فرد سالم ساکن استان مرکزی استخراج DNA انجام شد. سپس از تکنیک PCR-RFLP استفاده گردید. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزارهای SPSS و SNP Analyzer آنالیز گردید.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق (1396.25Ir.arakmu.rec.) در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافته‌ها: آنالیز آماری پلی مورفیسم rs4553808 هیچ افزایش خطر چشمگیری در بیماران با ژنوتیپ GG در مقایسه با گروه کنترل نشان نمی‌دهد (OR=2/013،CI=95% 1/721-2/353). همچنین آنالیز ژنوتیپ هتروزیگوت AG هیچ ارتباطی بین تنوع ژنتیکی و سرطان پستان نشان نداد (OR=1/204، CI=95% 0/604-2/402). ترکیب ژنوتیپ های AG+GG نیز هیچ ارتباط معنی داری نشان ندادند (OR=1/130،CI=95% 0/569-2/242). آنالیز آماری برای پلی مورفیسم rs733618 نشان دهنده‌ی خطر افزایش یافته برای سرطان پستان است. نتایج حاصل بیانگر این است که ژنوتیپ TC (OR=2/992، CI= 95% 1/280-1/998) ارتباط معناداری بین تنوع ژنتیکی و سرطان پستان را نشان می‌دهد. آنالیز ژنوتیپ‌های ترکیب‌شده CC و TC با خطر افزایش یافته برای سرطان پستان در مقایسه با ژنوتیپ TT مرتبط بود (OR=0/334, CI=95%; 0/143- 0/782, P=0.009). با توجه به اینکه توزیع ژنوتیپ‌های CC و TC بین دو گروه کنترل و بیمار معنی‌دار بود؛ بنابراین فراوانی ژنوتیپ TT نیز با همین میزان P=0.001 بین دو گروه کنترل و بیمار معنی‌دار است.
نتیجه‌گیری: ارتباط معنی‌داری میان ژنوتیپ‌های پلی‌مورفیسم rs733618 و سرطان پستان مشاهده شد. این در حالی بود که هیچ‌گونه ارتباط معنی‌داری میان ژنوتیپ‌های پلی‌مورفیسم rs4553808 و خطر ابتلا به سرطان پستان مشاهده نشد.
نگار رضا خانی، دکتر عبدالعظیم سارلی، دکتر میلاد غلامی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: اراپلژی اسپاستیک توارثی یک بیماری نادر با الگوهای متفاوت توارثی است. شیوع این بیماری در نوع اتوزوم غالب و مغلوب حدود 8/1 در هر 100 هزار نفر است. اغلب افراد مبتلا در ایران حاصل ازدواج خویشاوندی می‌باشند. ضعف و اسپاسم عضلانی، تظاهر اصلی این بیماری است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ژنتیکی یک فرد مبتلا به پاراپلژی اسپاستیک توارثی از طریق روش توالی یابی کل اگزوم بود.
روش کار: از یک فرد مبتلا به اختلال راه رفتن و اسپاسم اندام تحتانی و حاصل ازدواج خویشاوندی با الگوی توارث اتوزوم مغلوب نمونه خون محیطی تهیه، DNA استخراج و توالی‌یابی کل اگزوم انجام شد. پس از آنالیز داده‌های مرتبط با توالی‌یابی کل اگزوم، جهش مسبب بیماری در فرد مبتلا با استفاده از روش توالی‌یابی سنگر مورد بررسی قرار گرفت. همچنین پدر و مادر جهت تفکیک جهش و ناقل بودن بررسی شدند. این مطالعه توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک تأیید شده است (کد IR.ARAKMU.REC.1401.039). اصول اخلاقی مطابق با رهنمودهای کمیته اخلاق ملی و مقررات COPE رعایت شده است. این مطالعه با کد اخلاق IR.UOK.REC.1401.015 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه کردستان رسیده است.
یافته‌ها: در مطالعه حاضر جهش بیماری‌زای هموزیگوت (NM_030954.4): c.304T>C (p.Cys102Arg) در اگزون شماره 4 ژن RNF170 در فرد مبتلا شناسایی شد. نوع بیماری، پاراپلژی اسپاستیک توارثی تیپ 85 تعیین شد. همچنین پدر و مادر فرد مبتلا واجد جهش به صورت هتروزیگوت و سالم بودند.
نتیجه‌گیری: با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم جهش هموزیگوت در ژن RNF170 شناسایی شد. جهش در این ژن مسبب بیماری پاراپلژی اسپاستیک توارثی می‌شود. با توجه به ازدواج خویشاوندی والدین ناقل، از این یافته می‌توان برای اقدامات پیشگیرانه در فرزندان آینده استفاده کرد.
 
دکتر معصومه غلامی، اقا حسین بختیاری دوم بایگی، خانم مهلا رضایی شاندیز، دکتر سعید پژوهان، مهدی صادق،
دوره 26، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

مقدمه: مصرف مکمل‌های حاوی فولات توسط مادران، با کاهش خطرات ایجاد تعدادی از بیماری‌های تکاملی سیستم عصبی در جنین همراه است. با وجود این، اثرات دریافت بیش از اندازه فولات از طریق رژیم غذایی و مکمل‌ها، بر اختلال در تکامل سیستم عصبی و رفتاری به خوبی مشخص نیست. بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مصرف مزمن و دوز بالای اسید فولیک قبل و حین بارداری بر یادگیری و حافضه فضایی و اجتنابی فرزندان می‌باشد.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 12 رت ماده تصادفی در دو گـروه مـادران کنتـرل و اسید فولیک قـرار گرفتنـد. مدت 2 هفته پیش از بارداری و در طی بارداری روزانه مادران کنترل، سالین و مادران اسید فولیک در سه گروه جداگانه، به میزان 5/0، 1 و 2 میلی گرم اسید فولیک را داخـل صـفاقی دریافـت کردند. پس از تولد وشیر دهی از فرزندان نر و ماده هر مادر 2 حیوان تصادفی انتخاب و گروه‌های زیـر ایجاد شد: (1 فرزندان نر مادران کنترل، 2) فرزندان ماده مادران کنترل،3) فرزنـدان نـر مـادران اسید فولیک 500،1000 و 2000 میکروگرم 4 ) فرزنـدان ماده مـادران اسید فولیک 500،1000 و 2000 میکرو گرم. این گروه‌ها برای آزمایش‌های بعدی استفاده شدند. حافظه اجتنابی با شاتل باکس و حافظه فضایی با ماز آبی موریس اندازهگیـری شـد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که مصرف 1000 و 2000 میکروگرم در قبل و حین بارداری باعث اختلال در یادگیری فضایی فرزندان نر می‌شود. در حالیکه حافظه فضایی در دو جنس فرزندان در مقایسه با گروه کنترل مرتبط بدون تغییر است. همچنین دوز 2 میلی‌گرم اسید فولیک باعت اختلال در حافظه اجتنابی فرزندان هر دو جنس نر و ماده می‌شود.
نتیجه گیری: نتایج ما پیشنهاد می‌کند که دوز بالای مکمل‌های اسید فولیک در دوران ابتدای زندگی (جنینی) پتانسیل اختلال در کارکردهای عصبی مانند حافظه را دارد. اگرچه بروز این اختلال می‌تواند وابسته به جنسیت فرزند باشد.


صفحه 24 از 25     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb