جستجو در مقالات منتشر شده


112 نتیجه برای مری

قاسم محمدنژاد، حسن متین همائی، فرشاد غزالیان،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: تاندون امتداد ماتریکس خارج سلولی عضله است که به صورت مکانیکی و ساختاری با بار مکانیکی سازگاری می‌یابد. سازوکارهای سلولی و مولکولی مربوط به این سازگاری به طور کامل شناخته نشده است؛ ازاین‌رو هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ۶ هفته تمرین مقاومتی بر بیان ژن‌های TGF-β۱ و میوستاتین در تاندون عضلات تند و کند انقباض بود. 
مواد و روش ها: بدین منظور تعداد ۱۲ سر رت نر بالغ نژاد ویستار ۸ هفته‌ای به روش تصادفی ساده به ۲ گروه ورزش (تعداد = ۶ سر) و شاهد (تعداد = ۶ سر) تقسیم شدند. گروه ورزش به مدت ۶ هفته و ۵ بار در هفته، تمرین مقاومتی (حمل وزنه با ۴۰ الی ۱۶۰ درصد وزن بدن روی نردبان) را اجرا کردند. ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، تمامی رت‌ها کشته شدند و تاندون عضلات سولئوس و بازکننده بلند انگشتان (EDL) استخراج شد. بیان mRNA ژن‌های TGF-β۱ و میوستاتین با استفاده از روش RealTime-PCR سنجیده شد و برای تجزیه‌وتحلیل آماری از آزمون t مستقل استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: کلیه مراحل مطالعه با توجه به دستورالعمل اخلاقی و مجوز معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با شماره IR.IAU.PS.REC.۱۳۹۸.۲۹۶ انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بیان ژن TGF-β۱ در تاندون عضلات EDL (۰/۰۰۱≥P) و سولئوس (۰/۰۱≥P) به طور معنی‌داری افزایش یافت، درحالی‌که بیان ژن میوستاتین در تاندون عضلات EDL (۰/۰۰۱≥P) و سولئوس (۰/۰۵≥P) به طور معنی‌داری کاهش یافت.
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد که تمرین مقاومتی باعث تنظیم مثبت سطوح پایه ژن TGF-β۱ و تنظیم منفی سطوح پایه ژن میوستاتین در تاندون عضلات تند و کند انقباض می‌شود و این اثرات در تاندون عضله تند انقباض به طور قابل‌توجهی بیشتر است. 
محمدرضا زارعلی، ظاهر اعتماد، کمال عزیزبیگی، پوران کریمی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آپوپتوز یا مرگ برنامه‌ریزی‌شده یک فرایند زیستی فعال و برگشت‌پذیر است که در تنظیم تعادل بین رشد و مرگ سلولی در بافت­‌های مختلف به‌ویژه بافت میوکارد نقش اساسی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) با و بدون محدودیت کالری بر بیان ژن پروتیئن­‌های کاسپاز سه و نه موش­‌های نر صحرایی بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر در قالب یک طرح تجربی چند‌گروهی با گروه کنترل روی 30 سر موش صحرایی نر دو‌ماهه انجام شد. آزمودنی­‌ها در پنج گروه کنترل پایه، کنترل، محدودیت غذایی، تمرین و تمرین + محدودیت غذایی جایگزین شدند. گروه‌­های تمرینی برای پنج روز در هفته به مدت هشت هفته در برنامه­ تمرین تناوبی با شدت بالا شرکت کردند. میزان بیان پروتئین­‌های کاسپاز سه و نه با استفاده از روش RT-PCR بررسی شد. داده­‌ها توسط آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه در سطح معنی­‌داری (05/0>P) تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: پروتکل این مطالعه در کمیته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی سنندج به شماره مرجع IR.MYK.REC.1397.5022 به تایید رسیده است.
یافته ها یافته­‌ها نشان داد گروه تمرین کاهش معنی‌­داری در بیان پروتئین کاسپاز سه نسبت به گروه محدودیت غذایی+ تمرین (0/05>P) داشت. همچنین گروه تمرین و تمرین+ محدودیت غذایی کاهش معنی‌­داری در میزان بیان پروتئین کاسپاز نُه نسبت به گروه محدودیت غذایی، کنترل پایه و کنترل (0/05>P) و کاهش معنی­‌داری در میزان بیان پروتئین کاسپاز سه نسبت به گروه کنترل پایه و کنترل داشت (0/05>P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به نظر می‌رسد که تمرین تناوبی با شدت بالا با و بدون محدودیت کالری سازگاری‌های لازم برای مهار یا توقف آپوپتوز ناشی از تمرینات هوازی را فراهم می‌کند.

آذر حمیدی، امیر رشیدلمیر، رامبد خواجه ای، مهدی زارعی، احمد زنده دل،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری عروق کرونر قلب از مهم‌ترین علل مرگ‌ومیر است. فعالیت‌های ورزشی بعد از عمل بای‌پس عروق کرونر، باعث افزایش چگالی مویرگی عضله قلبی با عنوان آنژیوژنز و بهبود عملکرد قلبی‌عروقی می‌شود. عامل رشد فیبروبلاست پایه، از خانواده عوامل رشدی است و در آنژیوژنز، درمان زخم‌ها، توسعه جنینی و فرایندهای گسترش و تمایز نقش کلیدی دارد. هدف مطالعه حاضر، تأثیر تمرینات هوازی قاومتی بر سطوح پلاسمایی فاکتور رشدی فیبروبلاست پایه در بیماران پیوند بای‌پس عروق کرونری است.
مواد و روش ها: نمونه‌های این پژوهش را سی نفر از مردان با محدوده سنی 60-45 سال که تحت عمل جراحی بای‌پس قرار گرفتند، تشکیل می‌دادند که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (پانزده نفر) و گروه کنترل (پانزده نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت هشت هفته تمرین مقاومتی هوازی را انجام دادند (سه جلسه در هفته ) و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. به منظور بررسی اندازه‌گیری در لنفوسیت، نمونه‌گیری خونی 24 ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و همچنین 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی در حالی که همه آزمودنی‌ها ناشتا بودند به عمل آمد. به منظور اندازه‌گیری BFGF از روش آزمایشگاهی الایزا استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون آماری تی استودنت مستقل و هم‌بسته و از آزمون شاپیرو ویلک جهت نرمال کردن داده‌ها در سطح معنی‌داری 0/05 در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور تأیید و در سامانه کارآزمایی بالینی ایران با شماره
IRCT20191228045919N1 ثبت شده است.
یافته ها: هشت هفته تمرین مقاومتی هوازی سبب افزایش معنی‌داری در سطوح BFGF در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (0/002=P). همچنین تغییرات قبل و بعد آزمودنی‌ها در گروه آزمایش نیز افزایش معناداری را در سطوح پلاسمایی BFGF نشان داد (0/002=P) که در گروه کنترل معنادار نبو د (0/758=P).
نتیجه گیری: براساس یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که تمرین ترکیبی (مقاومتی هوازی) ممکن است با افزایش سطوح پلاسمایی BFGF سبب افزایش رگ‌زایی و تراکم مویرگی در بیماران پس از CABG شود.

قاسم محمدنژاد، حسن متین همائی، فرشاد غزالیان،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف تاندون، همانند عضله اسکلتی، سازگاری‌های مکانیکی و مورفولوژیکی ناشی از تمرینات ورزشی را نمایان می‌کند؛ با این حال، درباره سازوکارهای اساسی سلولی و مولکولی‌ای که این پاسخ‌ها را تنظیم می‌کنند، اطلاعات زیادی در دسترس نیست. از این رو، هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرین هوازی بر بیان mRNA ژن‌های TGF-β1، میوستاتین و MMP9 در تاندون عضلات تند و کند‌انقباض بود. 
مواد و روش ها بدین‌منظور، دوازده سر رت نر بالغ نژاد ویستار هشت‌هفته‌ای به روش تصادفی ساده به دو گروه ورزش (تعداد = شش) و کنترل (تعداد = شش) تقسیم شدند. گروه ورزش به مدت شش هفته و پنج جلسه در هفته تمرین هوازی را اجرا کردند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، تمامی رت‌ها کشته شدند و تاندون عضلات نعلی و بازکننده بلند انگشتان (EDL) استخراج شدند. بیان mRNA ژن‌های TGF-β1، میوستاتین و MMP9 با استفاده از روش RealTime-PCR مورد سنجش قرار گرفت. همچنین، برای تجزیه و تحلیل آماری، از آزمون تی مستقل استفاده شد. 
ملاحظات اخلاقی کلیه مراحل مطالعه با توجه به دستورالعمل اخلاقی و مجوز معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با شماره IR.IAU.PS.REC.1398.296 انجام شد.
یافته ها نتایج نشان داد بیان mRNA ژن TGF-β1 در تاندون عضلات EDL و نعلی به طور معنی‌داری افزایش یافت (0/001‌≥‌P)، در حالی که بیان mRNA ژن میوستاتین در تاندون عضله EDL به طور معنی‌داری کاهش نشان داد (0/001≥P). افزایش بیان mRNA ژن MMP9 در عضلات EDL و نعلی از لحاظ آماری معنی‌دار نبود (0/05 نتیجه گیری به نظر می‌رسد تمرین هوازی می‌تواند بیان ژن‌های درگیر در تنظیم کلاژن بافت تاندون را در یک روش وابسته به نوع عضله تعدیل کند.
سید هادی سیدی، رامبد خواجه ای، امیر رشیدلمیر، محمدرضا رمضان پور، جمشید مهرزاد،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری عروق کرونر قلب یکی از علل اصلی مرگ‌و‌میر افراد در جوامع امروز است. فعالیت‌های ورزشی سبب افزایش برخی فاکتورهای تأثیرگذار بر این بیماری می‌شود. هدف از این پژوهش تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی ـ هوازی بر سطوح اندوستاتین در بیماران بای‌پس عروق کرونر (CABG) بود.
مواد و روش ها: شرکت‌کننده‌های این پژوهش را 24 مرد بیمار تشکیل می‌دادند که به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (دوازده نفر) و کنترل (دوازده نفر) با میانگین سن 6/90 ± 55/37 سال، وزن 5/87 ± 75/45 کیلوگرم، قد 3/36 ± 173/27 سانتی‌متر و شاخص توده بدن1/55 ± 25/11 کیلوگرم / مربع تقسیم شدند. گروه آزمایش هشت هفته تمرین مقاومتی ـ هوازی را با توجه به ارزیابی‌ها (وضعیت قلبی‌ریوی و تست تحمل ورزش) به مدت یک الی یک ساعت و نیم انجام دادند (سه جلسه در هفته) و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. جهت اندازه‌گیری سطوح اندوستاتین، نمونه‌گیری خونی 48 ساعت قبل از شروع پروتکل و همچنین 48 ساعت پس از آخرین جلسه پروتکل در حالی که همه آزمودنی‌ها ناشتا بودند، انجام شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون شاپیرو ویلک جهت نرمال کردن داده‌ها و از آزمون تی‌استودنت در گروه‌های مستقل و همبسته در سطح معنی‌داری 0/05 استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش پس دریافت کد اخلاق IR.IAU.NEYSHABUR.REC.1398.018 و همچنین کد بالینیIRCT20191228045916N1 انجام شده است.
یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد گروه تمرینات مقاومتی ـ هوازی، کاهش معنی‌داری در سطوح اندوستاتین (1/672=P=0/001) (T)، در مقایسه با گروه کنترل داشته است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته‌ها، به نظر می‌رسد که تمرین مقاومتی ـ هوازی سطوح آندوستاتین را کاهش می‌دهد که به عنوان یک عامل ضد‌رگ‌زایی شناخته می‌شود.

محمد پرستش، جلیل مرادی،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری ویروس جدید کرونا (کووید 19) تأثیر عمده‌ای بر فعالیت‌های بدنی افراد در کل دنیا گذاشته است. این شرایط باعث شده میزان فعالیت‌های بدنی در بسیاری از افراد کاهش پیدا کند. هدف از این پژوهش، ارائه یک راهنمای کاربردی برای اجرای فعالیت‌های بدنی در خانه بود.
مواد و روش ها: روش کار به صورت کتابخانه‌ای بود و کتاب‌ها و مقالات جدید در مورد اجرای فعالیت‌های بدنی در خانه بررسی شد و سعی شد مبانی علمی اجرای فعالیت‌های بدنی در خانه ارائه شود. نحوه اجرای فعالیت‌های بدنی مختلف با استفاده از دستگاه‌های موجود در منازل و همچنین اجرای تمرینات بدون استفاده از دستگاه بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله یک مقاله مروری است و هیچ نمونه انسانی و حیوانی ندارد.
یافته ها: پیشنهادات کاربردی برای فعال ماندن در خانه، همراه با تمرین ورزشی هوازی شامل راه رفتن، دویدن روی تردمیل، استفاده صحیح از دوچرخه ثابت و تمرینات مقاومتی با وزن بدن است تا بتوان با عوارض جانبی جسمی و روانی ویروس جدید کرونا (کووید 19) مقابله کرد.
نتیجه گیری: این راهنما اطلاعات مفیدی را در مورد فعالیت بدنی در منزل برای افراد کم‌تحرک ارائه می‌دهد که می‌تواند در طول بیماری‌های همه‌گیر انجام شود.

معصومه خدا دوست، معصومه حبیبیان،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش وزن و کمبود ویتامین D با افزایش التهاب سیستمیک و بیماری‌های مزمن همراه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرینات پیلاتس همراه با مصرف ویتامین D بر سطوح فاکتور نکروزدهنده تومور آلفا (TNF-α) و اینترلوکین 10 (IL-10) در مردان دارای اضافه‌وزن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه نیمه‌تجربی بر روی 52 مرد دارای اضافه‌وزن با دامنه سنی 45 تا 55 سال انجام شد. آزمودنی‌ها در ابتدا به صورت در دسترس انتخاب و سپس به طور تصادفی به گروه‌های تمرین، تمرین به علاوه ویتامین D (ترکیبی)، ویتامین D و کنترل تقسیم شدند (سیزده نفر در هر گروه). گروه‌های تمرین و ترکیبی، هشت هفته تمرین ورزشی (با شدت50-70 درصد ضربان قلب ذخیره، سه جلسه در هفته) انجام دادند. گروه‌های ویتامین D و ترکیبی، 50000 واحد ویتامین D به صورت یک‌بار در هفته و به مدت هشت هفته دریافت کردند. سطوح سرمی متغیرها با استفاده از روش الایزا تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی زوجی، آنووا یک‌طرفه و کروسکال والیس در سطح معناداری 05/0>P انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران با کد IRCT20190831044650N2 تأیید شده است و دارای کد اخلاق IR.IAU.BABOL.REC.1398.088 از دانشگاه بابل است. 
یافته ها: نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین پیلاتس، مصرف ویتامین D و مداخله ترکیبی با افزایش سطوح IL-10 (P<0/001) و کاهش TNF-α (P<0/001) در مردان چاق همراه بود. به‌علاوه مداخله ترکیبی با تغییرات بیشتر این متغیرها در مقایسه با دو مداخله درمانی دیگر همراه بود، اما میزان کاهش سطوح TNF-α در گروه تمرینی بیشتر از گروه ویتامین D بود (0/012=P).
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد که اثرات ضدالتهابی هریک مداخله‌های ورزش پیلاتس، مکمل ویتامین D و ترکیبی از این دو شیوه در وضعیت اضافه‌وزنی همراه با سطوح پایین ویتامین D، تا حدی می‌تواند به تنظیم مثبت IL-10 و کاهش TNF-α نسبت داده شود، اما اثربخشی مداخله ترکیبی بر بهبود التهاب در مقایسه با دو مداخله دیگر بیشتر است. همچنین تأثیر تمرین پیلاتس در کاهش TNF-α قوی‌تر از مکمل ویتامین D است. 

جواد وکیلی، وحید ساری صراف، توحید خانواری،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی وضعیتی بالینی است که سیستم هورمونی مرتبط با رشد را مخصوصاً در نوجوانان تحت تأثیر قرار می‌‌‌دهد. شاید تمرینات تناوبی با شدت بالا بتواند این آثار مخرب را کاهش دهد.
مواد و روش ها: به همین منظور در یک طرح تحقیقی نیمه‌تجربی از میان پسران نوجوان (سن: 18-13 سال، میانگین قد: 8±154 سانتی‌‌‌متر، شاخص توده بدن: 1/4±27/05 کیلوگرم بر متر‌مربع)، سی نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و در سه گروه تمرین تناوبی کوتاه‌مدت، طولانی‌مدت و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه تمرین کوتاه‌مدت نُه وهله سی ثانیه‌‌‌ای با 150 ثانیه استراحت بین وهله‌‌‌ها و گروه تمرین بلند‌مدت چهار وهله 150 ثانیه‌‌‌ای با 240 ثانیه استراحت بین وهله‌‌‌ها را سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته انجام دادند. ترکیب بدنی و نمونه‌های خونی 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرینی برای اندازه‌‌‌گیری شاخص‌‌‌های مد نظر اخذ شد. ‌تغییرات هریک از شاخص‌ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌‌‌گیری مکرر 2×2 و در سطح معناداری (P<0/05) بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه دارای کد اخلاق به شماره IR.TABRIZU.REC.1398.021  از دانشگاه تبریز است.
یافته ها: پس از هشت هفته تمرین، هورمون رشد در هر دو گروه تمرینی افزایش و دور ران، دور بازو و درصد چربی کاهش پیدا کرد (P<05/0)، اما هیچ تغییری در عامل رشد شبه انسولینی، شاخص توده بدنی و وزن آزمودنی‌‌‌ها مشاهده نشد (0/05 نتیجه گیری: تمرینات کوتاه و بلند‌مدت تناوبی با شدت بالا پتانسیل بالقوه‌‌‌ای برای بهبود وضعیت هورمون رشد و ترکیب بدنی نوجوانان دارای اضافه وزن دارد.
مریم بهرامی، علی قضاوی، علی گنجی، قاسم مسیبی،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: علاوه بر رادیکال‌های آزاد مانند نیتریک اکساید، التهاب یکی از مهم‌ترین علل پاتوفیزیولوژیک پریتونیت (التهاب صفاق) است. خارمریم و سیاه‌دانه دو گیاه با خواص آنتی‌اکسیدانی و ضدالتهابی شناخته شده‌اند. هدف از این پژوهش بررسی اثر تجویز توأم این دو عصاره گیاهی در القای اثرات آنتی‌اکسیدانی و کاهش شدت التهاب در مدل موشی پریتونیت حاد است.
مواد و روش ها: پس از تهیه عصاره الکلی خارمریم و سیاه‌دانه به روش سوکسله، میزان سمیت حاد (Acute Toxicity) برررسی شد. سپس موش‌ها Balb/C به پنج گروه تقسیم شدند و دُز مناسب هریک از عصاره‌های خارمریم، سیاه‌دانه، ترکیب عصاره‌های مذکور، DMSO 30 درصد به‌ منزله گروه کنترل و دگزامتازون به ‌منزله گروه کنترل مثبت به مدت 14 روز داده شد. در روز دهم دریافت، پریتونیت حاد با تزریق داخل صفاقی تایوگلیکولات در موش‌ها القا شد. در آخر، قدرت آنتی‌اکسیدانی توتال هریک از عصاره‌ها در سرم موش‌های تیمارشده، با تست FRAP و غلظت نیتریک اکساید به روش گریس سنجیده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه 1397.359.IR.ARAKMU.REC در کمیته پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: در بررسی سمیت حاد تغییری در ظاهر فیزیکی موش‌ها و علائم بیماری دیده نشد، تغییرات وزن معنی‌دار نبود. استفاده توأم عصاره خارمریم و سیاه‌دانه باعث افزایش معنی‌دار قدرت آنتی‌اکسیدانی توتال شد (0/015=P). این ترکیب همچنین باعث کاهش معنی‌دار سطح نیتریک اکساید سرمی نسبت به گروه کنترل شد (0/000=P).
نتیجه گیری: ترکیب این دو عصاره اثرات ضدالتهابی خود را با مکانیسم افزایش قدرت آنتی‌اکسیدانی وکاهش نیتریک اکساید اعمال می‌کند. 
فرانک مرادی، علی اکبرنژاد،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلی‌کیستیک (PCOS) یک بیماری اندوکرینی بین زنان در سنین باروری است. مطالعات مقطعی و طولی، تمرینات ورزشی را راهکاری مؤثر برای درمان و کاهش علائم این سندرم گزارش کرده‌اند. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تأثیر دو نوع تمرین اختیاری و استقامتی بر برخی فاکتورهای التهابی و هورمونی در موش‌های صحرایی مبتلا به PCOS است.
مواد و روش ها: در این پژوهش که از نوع تجربی و به لحاظ هدف کاربردی است، 40 سر موش صحرایی ماده، نژاد ویستار با میانگین وزنی 20±220 گرم به روش تصادفی ساده به چهار گروه ده تایی شامل: 1. گروه کنترل؛ 2. گروه PCOS؛ 3. گروه PCOS+تمرین اختیاری؛ 4. گروه PCOS+تمرین استقامتی تقسیم شدند. موش‌های گروه تمرین اختیاری به مدت 8 هفته (5 جلسه در هفته) فعالیت اختیاری روی چرخ گردان و موش‌های گروه تمرین استقامتی به مدت 8 هفته (هر هفته 5 جلسه) فعالیت منظم هوازی روی تردمیل را تجربه کردند. نمونه‌های خونی برای بررسی تغییرات سطوح IL-6 وتستوسترون، از طریق خون‌گیری از قلب جمع‌آوری و با روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی :این مطالعه در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه تهران با اختصاص کد IR.UT.REC.1395016 به تأیید رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه‌های تمرین استقامتی و تمرین اختیاری اختلاف معناداری در شاخص‌های IL-6 و تستوسترون وجود ندارد (P=0/565)، (P=0/496). هر دو گروه تمرینی (استقامتی و اختیاری) به طور جداگانه منجر به کاهش معنادار IL-6 و تستوسترون نسبت به گروه رت‌های مبتلا به PCOS شدند (P=0/002)، (P=0/000)، (P=0/038)، (P=0/007).
نتیجه گیری: در مجموع بر اساس یافته‌های تحقیق حاضر می‌توان نتیجه‌گیری کرد که تمرین اختیاری و استقامتی بر فاکتورهایIL-6 ، تستوسترون و وزن رت‌ها تأثیر یکسانی دارد.
فاطمه دهقانی یونارتی، وازگن میناسیان،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف کلی پژوهش حاضر بررسی اثر زمان‌بندی فعالیت ورزشی بر سطوح افزایش‌یافته گلوکز بعد از وعده غذایی، قبل از وعده غذایی و متعاقب تمرینات تناوبی کوتاه‌مدت در زنان چاق بود.
مواد و روش ها: تعداد10 زن مبتلا به چاقی (میانگین±انحراف معیار سن: 3/97±40/41 سال، وزن: 7/26±86/60 کیلوگرم و شاخص توده بدن: 2/20±33/22 کیلوگرم/ مترمربع) به شکل متقاطع در چهار گروه شامل: 1. فعالیت ورزشی قبل از وعده غذایی؛ 2. فعالیت ورزشی بعد از وعده غذایی؛ 3. فعالیت ورزشی تناوبی؛ 4. کنترل شرکت داشتند. فعالیت ورزشی قبل و بعد از وعده غذایی شامل30 دقیقه راه رفتن با شدت متوسط روی نوارگردان قبل و بعد از هر وعده غذایی اصلی (یک دقیقه تمرین، 30 ثانیه استراحت) و فعالیت ورزشی تناوبی کوتاه‌مدت شامل سه تکرار یک دقیقه‌ای فعالیت، هر30 دقیقه برای20 مرتبه طی روز بود. مقادیر12ساعته پایش مداوم قندخون و غلظت قندخون پس از وعده غذایی دو‌ساعته برای بررسی تغییرات گلوکز خون ثبت شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با اخذ مجوز و دریافت کد اخلاق پژوهشی IR.UI.REC.1397.119 از کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه اصفهان شروع و اجرا شد. استاندارد‌های اصول اخلاق در پژوهش‌های پزشکی شامل موضوعات انسانی که در اعلامیه هلسینکی مشخص شده است رعایت شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که فعالیت ورزشی تناوبی منجر به کاهش معنی‌دار پایش مداوم قندخون و غلظت قندخون پس از وعده غذایی، نسبت به گروه کنترل و همچنین فعالیت ورزشی قبل از وعده غذایی شد (0/05˂P). در حالی که بین اثر فعالیت ورزشی قبل و بعد از وعده غذایی تفاوت معنی‌داری در پایش مداوم قندخون مشاهده نشد (0/05˂P). همچنین، فعالیت ورزشی بعد از وعده غذایی، منجر به کاهش قندخون پس از وعده غذایی نسبت به گروه کنترل شد (0/05˂P).
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد اجرای فعالیت ورزشی تناوبی می‌تواند اثرات مفیدی بر سطوح گلوکز خون بعد از وعده غذایی داشته باشد که احتمالاً به‌ واسطه بهبود متابولیسم گلوکز در نتیجه تمرین ورزشی است.

وحید فکری کورعباسلو، علی فکوریان، محسن حیدریان، سید مسعود کشفی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون می‌تواند اثرات مشابه با تمرین مقاومتی سنتی داشته باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی منتخب با استراحت فعال و غیرفعال، با و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح پروتیئن واکنشگر C و لاکتات دهیدروژناز و استقامت عضلانی مردان جوان بود. 
مواد و روش ها: از نمونه‌های دردسترس و داوطلب، 24 سرباز جوان سالم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سه گروه هشت نفره (تمرین مقاومتی سنتی، تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت غیرفعال، و تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت فعال قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته با شدت 70-80 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه مقاومتی سنتی (سه ست ده‌تایی)، 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت غیرفعال(30-15-15-15) و 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت فعال (30-7-15-7-15) اجرا شد. قبل و بعد از شش هفته شاخص‌های فیزیولوژیکی، انتروپومتریکی، استقامت عضلانی و سطوح هورمونی از آزمودنی‌ها گرفته و نمونه‌های خونی به شیوه الایزا و رنگ‌سنجی آنزیمی اندازه‌گیری شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرویی و برای مقایسه درون‌گروهی از تحلیل تی زوجی استفاده شد. 
ملاحظات اخلاقی: در انجام پژوهش، اصول بیانیه هلسینکی، راهنمای عمومی اخلاق در پژوهش‌های دارای آزمودنی انسانی و مقررات حاکم بر آن رعایت شده و کد اخلاق به شناسه IR.SSRC.REC.1398.129 از سوی پژوهشگاه تربیت‌بدنی و علوم ورزشی و کد کارآزمایی بالینی به شناسه IRCT20191207045644N1 از سوی مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران صادر شد. 
یافته ها: نتایج نشان داد که شش هفته تمرین اثر متفاوت و معناداری بر استقامت عضلانی (0/001=P) دارد، اما بر سطوح پروتئین واکنشگر C (0/43=P) و لاکتات دهیدروژناز (0/44=P) اثر متفاوت و معناداری ندارد.
نتیجه گیری: با توجه نتایج این تحقیق به نظر می‌رسد ترکیب تمرینات مقاومتی با محدودیت جریان خون و اینتروال (استراحت فعال) می‌تواند جایگزین مناسبی برای تمرینات سنتی و همچنین در مواردی جایگزین تمرینات مقاومتی با محدودیت و استراحت غیرفعال شود.
مسعود گلپایگانی، زهرا فیاضی، یاسین حسینی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم درد کشککی‌رانی یکی از شایع‌ترین مشکلات عضلانی‌اسکلتی در افراد سالمند است که می‌تواند روی فعالیت روزانه آن‌ها تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی یک دوره تمرینات تقویت ثبات مرکزی تنه با تمرینات تقویتی زانو بر بهبود درد زنان ورزشکار سالمند مبتلا به سندرم درد کشککی‌رانی است.
مواد و روش ها: در این تحقیق بیست بیمار زن ورزشکار سالمند مبتلا به سندرم درد کشککی‌رانی شرکت کردند. آزمودنی‌ها به طور تصادفی در دو گروه تمرینات تقویتی ثبات مرکزی (ده نفر) و گروه تمرینات تقویتی زانو (ده نفر) قرار گرفتند. میزان درد آزمودنی‌ها پیش و پس از انجام هشت هفته مداخلات تمرینی به وسیله مقیاس سنجش دیداری درد اندازه‌گیری شد. آزمون‌های آماری تی زوجی و مستقل با سطح معنی‌داری 0/05˂P جهت تحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.BASU.REC.1398.032 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه بوعلی سینا همدان رسید.
یافته ها: نتایج نشان‌دهنده کاهش معنادار میزان درد در هر دو گروه پس از انجام تمرینات تقویتی ثبات مرکزی (P=0/006) و تمرینات تقویت زانو (P=0/000) ) بود. در جایی که مقایسه بین‌گروهی تفاوت معناداری را بین دو گروه نشان نداد (P=0/064). اما محاسبه اندازه اثر به‌دست‌آمده حاکی از تأثیر بیشتر تمرینات تقویتی زانو (8/1‌ES=) بر بهبود درد در مقایسه با گروه تقویت ثبات مرکزی بود (ES=0/7).
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد استفاده از تمرینات تقویتی زانو و تمرینات ثبات مرکزی تنه باعث کاهش درد شده است. اما با توجه به بالاتر بودن اثربخشی انجام تمرینات تقویتی زانو بر بهبود درد، استفاده از این پروتکل درمانی جهت کاهش درد این بیماران پیشنهاد می‌شود.
سعید نصیری، محمد نوری، مریم اصل‌ذاکر،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف تمرین کنترل توجه، مداخله شناختی نوینی است که با کاهش سوگیری توجه نسبت به اطالعات منفی، تنظیم هیجان را بهبود میدهد. با توجه به ارتباط معنادار اضطراب مرگ با بدتنظیمی هیجان و سوگیری توجه نسبت به مرگ، هدف این مطالعه بررسی تمرین کنترل توجه به عنوان مداخلهای برای کاهش اضطراب مرگ بود.
مواد و روش ها در این کارآزمایی بالینی، پنجاه نفر از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گماشته شدند. تمرین کنترل توجه با استفاده از محرکهای مربوط به مرگ برای گروه آزمایش یک و محرکهای منفی غیرمرتبط با مرگ برای گروه آزمایش دو ارائه شد. گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه، سوگیری توجه نسبت به مرگ، اضطراب مرگ و حساسیت نسبت به برجستگی میرایی به ترتیب از طریق آزمون استروپ تغییریافته، پرسشنامه چندبعدی ترس از مرگ و پرسشنامه گرایش به عدم تعهد اخلاقی در پی ایجاد برجستگی میرایی سنجیده شدند
ملاحظات اخلاقی این مطالعه در مرکز ثبت کارآزماییهای بالینی ایران با کد IRCT20190406043181N1 ثبت شد و در کمیته اخالق در پژوهشهای زیستپزشکی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی با کد 539.1398.REC.MSP.SBMU.IR تأیید شد.
یافته ها یافته های پژوهش نشان داد که سوگیری توجه نسبت به مرگ، اضطراب مرگ و حساسیت نسبت به برجستگی میرایی در گروه آزمایش یک پس از انجام تمرین کنترل توجه به طرز معناداری کاهش یافت (P<0/05) و این کاهش معنادار در پیگیری سهماهه همچنان مشهود بود. در دو گروه دیگر، تغییر معناداری دیده نشد(P>0/05)
نتیجه گیری طبق یافته های حاصل از انجام این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که تمرین کنترل توجه میتواند سوگیری توجه نسبت به مرگ را کاهش داده و متعاقبا منجر به کاهش اضطراب مرگ و حساسیت نسبت به برجستگی میرایی میشود.

خانم فرشته شهیدی، آقا مجید کاشف، خانم زهره دلفانی،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود بهبود تدریجی در درمان پزشکی و مراقبت های استاندارد، نشان داده شده است که برنامه های توانبخشی مبتنی بر ورزش از طریق یک اثر چند عاملی، اثرات قلبی عروقی مفیدی در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد دارد. این مطالعه مروری با هدف بررسی استراتژی های توانبخشی قلبی مبتنی بر ورزش در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد با تمرکز ویژه بر تمرین تناوبی با شدت بالا، به عنوان یک زمینه تحقیقاتی رو به رشد انجام شد. 
مواد و روش ها: این یک مطالعه مروری سیستماتیک بر روی مقالات منتشر شده، بدون محدودیت در سال، با جستجو در پایگاه های داده معتبر مانند PabMed، Science Direct، Google Scholar، Scopus، Springer است. همچنین در فرایند جست‌وجوی مقالات از کلیدواژه‌های میکرو RNA ها (miRNA) و انفارکتوس میوکارد "،"توان بخشی قلب و انفارکتوس میوکارد "، "توانبخشی قلبی و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT)  "، تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT)  و انفارکتوس میوکارد"استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: کلیه اصول اخلاقی در نگارش این مقاله، طبق دستورالعمل کمیته ملی اخلاق و آیین نامه COPE رعایت شده است.
یافته ها: تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) یک استراتژی تمرینی  ایمن و موثر برای بهبود عملکرد قلب در MI است و برای جلوگیری از تغییرات غیر طبیعی در جرم، اندازه، هندسه قلب و عملکرد قلب پس ازMI ، تغییرات قابل توجهی در اهداف مولکولی و مسیر سلولی اعمال می کند.
نتیجه گیری: بنابراین، HIITبا هدف قرار دادن نکروپتوز میوکارد ناشی از استرس اکسیداتیو باعث محافظت از قلب در برابر بازسازی نامطلوب بطن چپ پس از MI می‌شود و می تواند بخشی جدایی ناپذیر از برنامه های توان بخشی قلبی پس از MI تلقی شود.
صادق عباسیان، علی اصغر رواسی، رحمن سوری، سیروس چوبینه،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف آدروپین، هورمون جدیدی است که در بهبود متابولیسم لیپیدی و اخیراً در محافظت عملکرد عروقی نقش مهمی ایفا می‏کند. هدف از تحقیق حاضر، تعیین تأثیر 8 هفته آزمایش تناوبی شدید بر آدروپین و متابولیت‏های نیتریک اکسید مردان دچار اضافه وزن بود.
مواد و روش ها مطالعه حاضر از نوع نیمه‌تجربی و با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون بود. آزمودنی‎ های تحقیق را 32 مرد دچار اضافه وزن (میانگین سنی3/07±30/56 سال و میانگین شاخص توده بدنی 4/2±27/93) تشکیل می‎دادند. پس از انتخاب آزمودنی‏ها، آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه انجام شد و آزمودنی‏ها به ‌صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش تناوبی شدید (16 نفر) و کنترل (16 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تناوبی شدید، تمرینات تناوبی با شدت بالا را 8 هفته و 3 جلسه در هفته و هر جلسه 20 تکرار 30 ثانیه‏ای با 13 ثانیه استراحت بین هر تکرار انجام ‎دادند. سپس ارزیابی ترکیب بدن (با دستگاه تجزیه‌وتحلیل ترکیب بدن به‌ روش مقاومت الکتریکی زیستی) و نمونه‎ گیری خونی برای ارزیابی آدروپین و متابولیت‎های نیتریک اکسید (با روش الیزا) قبل و بعد از 8 هفته آزمایش تمرینی انجام شد. تجزیه‌وتحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‎های تکراری در سطح 0/05>P انجام شد.
ملاحظات اخلاقی مطالعه حاضر با دریافت مجوز و دریافت کد اخلاق از کمیته اخلاق در پژوهش با شماره IR.UT.REC.1395007 انجام و در همه مراحل تحقیق، اصول بیانیه هلسینکی و اخلاق در پژوهش رعایت شد.
یافته ها نتایج تحقیق حاضر بیانگر آن بود که بین آدروپین گروه آزمایش تناوبی شدید و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت
(0CI/26-1/ng/ml  5 و 95 درصد: 0/256±0/88). همچنین بین متابولیت‏های نیتریک اکسید (نیتریت و نیترات) گروه آزمایش تناوبی شدید و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت ( 0CI/85-14/μmol/L  15 و 95 درصد: 3/032±7/5). همچنین نتایج بیانگر وجود ارتباط مستقیم معنادار بین آدروپین سرمی و متابولیت‏های نیتریک اکسید در آزمودنی‎های دچار اضافه وزن بود (P=0/001 و r=0/498).
نتیجه گیری به نظر می‎رسد آزمایش تناوبی شدید با شدت و مدت یاد‌شده توانایی کاهش خطرات قلبی‌عروقی را از طریق افزایش آدروپین و نیتریک اکسید داراست. به‌ علاوه، به نظر می‎رسد آزمایش تناوبی شدید قادر به تغییرات مطلوبی بر آمادگی قلبی‌عروقی حداکثر اکسیژن مصرفی و ترکیب بدنی مردان دچار اضافه وزن است.

خانم شیوا مولوی، آقای محمد پرستش، آقای عباص صارمی، آقای محمد رضا بیاتیانی،
دوره 25، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده

مقدمه: در طی سالیان اخیر استفاده از پرتو ایکس در پزشکی و صنعت گسترش چشمگیری داشته است. این پرتو می‌تواند موجب ایجاد عوامل استرس اکسیداتیو شده و در کلیه نیز اثرات مخربی القا کند. از طرفی اثبات شده است که بر طبق تئوری هورمسیس تمرینات مقاومتی دارای اثرات آنتی‌اکسیدانی هستند که ممکن است بتوان از این خواص در کاهش اثرات مخرب پرتو ایکس استفاده کرد. هدف از این پژوهش نیز بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر سطح سرمی عوامل استرس اکسیداتیو، ظرفیت آنتی‌اکسیدانی و تغییرات ساختاری بافت کلیه در موش‌های صحرایی تحت تابش پرتو ایکس می‌باشد.
روش کار: در این پژوهش 24 سر موش صحرایی به چهار گروه تقسیم شدند. دو گروه تحت تابش Gy 4 پرتو ایکس قرار گرفتند. گروه‌های تمرینی 5 بار در هفته به مدت 10 هفته تمرین کردند. ‌ 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، تشریح موش‌ها انجام شد و سرم خون جهت اندازه‌گیری عوامل اکسیدانی و آنتی‌اکسیدانی و بافت کلیه جهت مطالعات استریولوژیک جداسازی شدند. داده‌ها با آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه در نرم‌افزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: در این پژوهش تابش پرتو ایکس به کل بدن موش‌های صحرایی موجب افزایش معنادار حجم کلیه (003/0P=)، حجم کورتکس (02/0P=)، حجم گلومرول (039/0P=) و سطح سرمی MDA (03/0P=) شد. همچنین انجام پروتکل تمرینات مقاومتی در موش‌های تحت تابش پرتو ایکس موجب کاهش معنادار حجم کلیه (03/0P=)، حجم کورتکس (04/0P=)، حجم گلومرول (033/0P=) و سطح سرمی MDA (02/0P=) شد.
نتیجه‌گیری: براساس این پژوهش به نظر می‌رسد تمرینات مقاومتی می‌تواند از طریق ایجاد سازگاری و افزایش دفاع آنتی‌اکسیدانی و تغییر در همودینامیک کلیه‌ها منجر به کاهش فیلتراسیون گلومرولی و به تبع آن کاهش حجم و تعداد گلومرول، کاهش حجم کورتکس و کلیه شده و بر بهبود ساختار بافت کلیه در موش‌های تحت تابش پرتو ایکس مؤثر باشد.

ندا کافی، آمنه برجسته یزدی، رامبد خواجه ای، محمدرضا حسین آبادی،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: دیسمنوره اولیه سبب اختلالات در سبک زندگی افراد شدهو موجب افت در عملکرد و استرس‌های روانی روزانه دختران می‌گردد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف ملاتونین بر سطوح هورمون‌های جنسی، شدت درد و کیفیت خواب دختران با دیسمنوره اولیه بود.
روش کار: بدین منظور 60 نفر از دختران با اختلال دیسمنوره اولیه متوسط (نمره 4-7) به طور تصادفی در 4 گروه تمرینات مقاومتی+ملاتونین، تمرینات مقاومتی+دارونما، گروه مکمل ملاتونین و گروه کنترل قرار داده شدند. شدت درد توسط پرسشنامه مک گیل و کیفیت خواب توسط پرسشنامه پیتزبورگ ارزیابی شد. روزانه 10 میلی گرم ملاتونین در دو کپسول 5 میلی‌گرمی مصرف گردید و گروه دارونما همین میزان کربوهیدرات در کپسول مشابه دریافت کردند. تمرینات با وزنه سه روز در هفته و به مدت هشت هفته بود. این تمرین به صورت دایره‌ای در 9 ایستگاه و با شدت 30-65 درصد یک تکرار بیشینه در هر ایستگاه بود. نمونه خون صبح ناشتا و 5 سی‌سی از ورید بازویی از دست چپ و در وضعیت نشسته گرفته شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0

یافته‌ها: افزایش معنادار سطح استروژن (001/0 نتیجه گیری: به نظر می‌رسد هم‌افزایی تمرین و ملاتونین بر سطح هورمون‌های جنسی تاثیرگذار بوده است. همچنین ملاتونین احتمالا از طریق تعدیل هورمون‌های جنسی متعاقب دیسمنوره به بهبود کیفیت خواب و شدت درد آزمودنی‌ها کمک نموده است. همچنین تمرین احتمالا با ترشح بتا-اندروفین ها و تاثیرات تمرین به چرخه قاعدگی بر شدت درد و کیفیت خواب موثر بوده است گرچه یافته ها مبهم است.
 


خانم نسترن حقیقی ناغانی، دکتر محمد فتحی، محمدرضا تابنده،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: بیماری دیابت یک اختلال متابولیک مزمن و پیشرونده است که موجب آسیب بافت قلب و تغییر در میزان پروتیئن آن می‌شود. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین فزآینده بر پروتئین MMP-2 و MEF2C در بافت عضله قلبی موش‌های ویستار دیابتی بود.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (سن 10 هفته و میانگین وزن 5/9±245 گرم) به‌صورت تصادفی در 4 گروه 10 تایی دیابت-کنترل (DC)، دیابت-ورزش (DT)، سالم-ورزش (HT) و سالم-کنترل (HC)) تقسیم شدند. برای ایجاد دیابت، از روش تزریق درون‌صفاقی استرپتوزوتوسین (mg/kg 45) استفاده شد. پروتکل تمرینی به مدت 6 هفته اجرا شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، بافت قلب استخراج شد. برای ارزیابی بیان پروتئین MMP-2 و MEF2C از روش وسترن بلات استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک‌راهه صورت گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که دیابت موجب افزایش معنی‌دار سطوح بیان پروتئین MMP-2 و کاهش معنی‌دار MEF2C گروه DC در مقایسه با گروه HC می‌شود (05/0>P). اما دیگر یک دوره تمرین فزآینده منجر به کاهش معناداری سطوح بیان پروتئین MMP-2 و افزایش معنی‌دار MEF2C گروه DT در مقایسه با گروه DC می‌شود (05/0>P).
نتیجه گیری: یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که تمرین هوازی فزآینده تاثیرات ایجاد شده در اثر دیابت در بیان این دو پروتئین را به طور مطلوب تعدیل می‌کند که به نظر می‌رسد یک اثر محافظتی در برابر تغییرات کاردیومایوپاتی ناشی از دیابت است.

اکرم جوکار، هما شیخانی شاهین، مهرزاد مقدسی، علیرضا جوهری،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده

به­طور متوسط بیمارانی که به NASH مبتلا هستند تقریبا با گذشت هفت سال، بیماری آن­ها به فیبروز تبدیل می­شود و برگشت­پذیری در این مرحله بسیار مشکل می­شود زیرا که این بیماری یک مرحله برگشت­ناپذیر از بیماری کبدچرب غیرالکلی است (2)تحقیقات به این نتیجه رسیده­اند که با فعالیت ورزشی التهاب کبد و مقاومت به انسولین کاهش و حساسیت به انسولین افزایش می­یابد (3). حال آن­که ورزش باعث بالا رفتن پروستاگلاندین­ها و cAMP می­شود. هورمون­های ذکر شده موجب مهار عملکرد TNF-α می­شوند (6). از سوی دیگر سیتوکین­های ضدالتهابی بر اثر ورزش افزایش می­یابد و باعث مهار افزایش TNF-α می­شوند. با افزایش تولید و ترشح TNF-α عوامل التهابی دیگر از جمله سیگنالینگ TGF-β1 فعال می­شود و سیگنالینگ فیبروزیس در سلول­های کبد شروع خواهد شد (5). TGF-β1 (Transforming growth factor beta 1) یکی از اعضای خانواده بزرگ فاکتورهای رشد تغییردهنده بتا (TGF-β) و سایتوکاین کلیدی در چاقی و مقاومت انسولینی می­باشد (7).در پژوهشی، طی 48 هفته اعمال رژیم پرچرب به رت­ها دریافتند که از هفته هشتم به بعد استئاتوزیس در کبد رت­ها به­وجود می­آید و میزان TGF-β1 در آن­ها افزایش معنادار یافت. آن­ها در پایان به این نتیجه رسیدند که این عامل می­تواند از مشخصه­های اصلی تعیین درجه فیبروز کبدی در بیماران مبتلا به NASH باشد (10).  تمرینات تناوبی با شدت بالا (High-intensity interval training, HIIT) از جمله مدل­های جدید تمرینی هستند که تاثیرات مثبت آن­ها در انواعی از بیماری­های متابولیکی مشخص شده است (13).از طرف دیگر پژوهش­های بسیار اندکی درباره تاثیر محیط آبی و شنا بر میزان بهبود متابولیسم و التهاب در بیماران NASH وجود دارند. بر اساس نتایج یک مرور نظامند در سال 2018 نشان داده شد که تمرین استقامتی در آب باعث بهبود التهاب سیتمیک و کنترل وزن شد (18). با وجود نتایج متناقض در این زمینه و اثرات مفید تمرین در آب و هم­چنین علاقه ذاتی انسان به آب، هم­چنان تاثیر تمرین فاصله­ای با شدت بالا در آب در بیماران مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی توسط محققان تحقیق حاضر مشاهده نشده است. از این­رو تاثیر هشت هفته تمرین فاصله­ای با شدت بالا در آب بر عوامل التهابی در بیماران مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش­ها: در این مطالعه رت­ها با سن هشت هفته به دو گروه سالم (20= n) و رژیم پرچرب (HFD) (20= n) تقسیم شدند. پس از هشت هفته و اثبات القا بیماری، گروه HFD به­طور تصادفی به دو گروه کنترل-بیمار (9= n)، تمرین- بیمار (9= n)، تقسیم شدند؛ هم­چنین گروه سالم نیز به دو گروه کنترل-سالم (9= n) و تمرین-سالم (9= n) تقسیم شدند. رت­های گروه تمرین، تمرین HIIT شنا، شامل 20 نوبت 30 ثانیه­ای شنا با 30 ثانیه استراحت بین هر نوبت را به­مدت هشت هفته (سه روز در هفته) انجام دادند. برای مشخص نمودن تفاوت میان گروه­ها از آزمون آماری آنووای یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی (05/0P<) استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پروپوزال این مطالعه، توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شیراز مورد تایید قرار گرفته است (IR.SUMS.REHAB.REC.1400.008).

یافته ها: همان­گونه که در نمودار 1مشخص است؛ بر اساس نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه، می‌توان گفت تفاوت معناداری بین میانگین TNF-α سرم خون وجود داشت (001/0=P). با توجه به نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی این تفاوت­ها در متغیر TNF-α سرم خون، بین گروه­های کنترل-سالم با کنترل-بیمار (001/0=P)، تمرین-بیمار (001/0=P) و تمرین-سالم (002/0=P)، کنترل-بیمار با تمرین-بیمار (012/0=P) و تمرین-سالم (001/0=P)، تمرین-سالم با تمرین-بیمار (002/0=P) بود.  با توجه به نمودار 2این­گونه دریافت می­شود که در هر چهار گروه در متغیر TGFβ1 تفاوت معنادار وجود ندارد (068/0=p). با این­حال با مقایسه میانگین­ها این­گونه دریافت می­شود که میزان پروتئین TGFβ1 به دنبال فعالیت ورزشی تناوبی شنا با شدت بالا در گروه تمرین-بیمار نسبت به کنترل-بیمار به اندازه 1968/49 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که این پروتئین در گروه تمرین-سالم نسبت به کنترل-بیمار به اندازه 2741/45 درصد کاهش یافته بود. در شکل ۱ باندهای پروتئینی مربوط به پروتئین TGFβ1 نشان داده شده است.
بحث ونتیجه­ گیری

نتایج تحقیق حاضر نشان دادند که تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا باعث کاهش عوامل التهابی و فیبروزی می­شوند و در مجموع می­توان نتیجه گرفت هشت هفته تمرینات شنای تناوبی باشدت بالا باعث بهبود عوامل التهابی و فیبروزی مرتبط با بیماری استئاتوهپاتیت غیرالکلی می­شود. با این حال برای حصول نتیجه قطعی، می­بایست این نوع تمرینات را در مطالعات انسانی در این جامعه بیمار مورد مطالعه قرار داد.
تقدیر و تشکر
مقاله حاضر برگرفته از پایان­نامه دانشجویی دوره کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی (نویسنده اول) موسسه آموزش عالی زند شیراز با کد اخلاق IR.SUMS.REHAB.REC.1400.008 می­باشد. در پایان از تمامی دوستان و همکارانی که در طی مراحل این پژوهش یاری­کننده ما بودند، صمیمانه سپاسگزاری می­نماییم.
تضاد منافع
نویسندگان این مقاله، هیچ نفع متقابلی از انتشار آن ندارند.
سهم نویسندگان (میزان مشارکت)
هر چهار نویسنده در آماده­سازی این مقاله مشارکت داشته­اند.





 

صفحه 5 از 6     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb