104 نتیجه برای درما
انیس مرادی، پویا رامین،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اپیدمیولوژیک نـشان میدهد که مصرف دخانیات علاوه بر بروز عوارض قلبی و تنفسی، خطر پریودنتیت را نیز افزایش میدهد. سیگار خطر پوسیدگی دندان را افزایش داده و عاملی مهم در بیماری پریودنتال است. اختلال فوق بیش از نیمی از موارد پریودنتال در انسان را تشکیل میدهد. یافتههای میدانی و کوهورت، استعمال دخانیات را عاملی خطرناک در پریودنتیت اپیکال دانسته، اما هنوز چنین ارتباطی کاملاً قطعی نشده است. بنابراین این مطالعه در راستای تعیین ارتباط بین مصرف تنباکو و پریودنتیت اپیکال در روش تصویربرداری پانورامیک در بندرعباس انجام شد.
مواد و روش ها: ۱۹۸ تصویر پانورامیک در گروه فاقد و دارای پریودنتیت مطالعه شدند. تصاویر توسط متخصص از نظر تعداد دندان، دندان با درمان ریشه، کیفیت و طول پُرکردگی ریشه به صورت مناسب یا نامناسب بررسی شدند. سن، جنس، تعداد دندانها، مصرف سیگار، قلیان و جرم دندان مشخص شدند. دادهها توسط مربع کای، تی مستقل و رگرسیون لجستیک آنالیز شدند.
ملاحظات اخلاقی: با توجه به عدم مداخله درمانی و محفوظ بودن مشخصات بیماران (مشاهدهگر و محقق مشخصات بیمار را مد نظر قرار ندادهاند) ملاحظات اخلاقی با کد اخلاق IR.HUMS.REC.1399.384 شامل حال این پژوهش نیست.
یافته ها: تنباکو، قلیان، تعداد دندان و تعداد دندان با درمان نامناسب در بین گروهها معنیدار (P<0/01) بود، ولی سیگار، جرم دندان، ریشه درمانشده و تعداد آنها و سن متفاوت نبودند. خانمها در گروه پریودنتیت، مصرف تنباکو، قلیان و تعداد دندان با درمان نامناسب بیشتری (P<0/05) داشتند. رگرسیون لجستیک نشان داد بر اساس نسبت شانس (Odd Ratio) تعداد دندان با درمان ریشه (7/39)، تعداد دندان با درمان نامناسب (36/8)، قلیان (8/1)، تنباکو (6/57)، جرم دندان (3/62)، سیگار (3/59)، دندان با درمان ریشه (1/4) و تعداد دندان (0/98) بالاترین تأثیر (P<0/01) را داشتند. سن و جنس بدون تأثیر بودند.
نتیجه گیری: مصرف قلیان در مقایسه با سیگار، بیشترین تأثیر منفی را در بافت پریاپیکال داشت. کاهش تعداد دندانها، افزایش جرم دندانها و دندانهای با درمان ریشه، از عوارض مصرف دخانیات بر بافت پریاپیکال بود. پریودنتیت اپیکال با سن و جنس مرتبط نیست.
حمید رضا جنیدی جعفری، پریسا نجاتی، احمد نظری، آذر معزی،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده
مقدمه: آسیب تاندون های روتاتور کاف یکی از شایعترین علل درد شانه است . روشهای درمانی مختلفی برای کنترل این بیماری به کار می روند. شواهد موجود در تایید ورزش درمانی در این بیماری قابل نتیجه گیری نیست. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر یک پروتکل جامع ورزشی در بهبود بیماران مبتلا به آسیب روتاتور کاف بود.
روش ها: افرادی که درد شانه داشتند در صورت تأیید تشخیص التهاب و پارگی تاندون های کاف در معاینه بالینی و ام آر آی شانه، پروتکل ورزشی 12 هفته ای را در 4 فاز دریافت کردند. درد با کمک معیار سنجش درد دیداری ((Visual Analog Scale، عملکرد با کمک دو پرسشنامه ی DASH (Disabilities of the Arm, Shoulder and Hand Outcome Measure) و WORC (Western Ontario Rotator Cuff Index) و دامنه حرکتی مفصل شانه به وسیله ی گونیومتر در پنج جهت سنجیده شد. کلیه ی پیامدها، قبل از مداخله و 6 ، 12 و 24 هفته پس از شروع درمان اندازه گیری شدند.
ملاحظات اخلاقی: این تحقیق با کد IRCT20100718004409N13 در سامانه کارآزمایی بالینی ایران ثبت شد. و از کلیه شرکت کنندگان برای شرکت در مطالعه رضایت نامه کتبی دریافت شد
یافته ها: در این مطالعه 24 بیمار مبتلا به التهاب و پارگی تاندون های روتاتور کاف شانه از نظر تاثیر تمرینات ورزشی مورد بررسی نهایی قرار گرفتند. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 7/51 سال بود. 14 نفر (8/53 درصد) مبتلا به تاندینوپاتی تاندون سوپراسپیناتوس، 6 نفر (23 درصد) مبتلا به پارگی تاندون سوپراسپیناتوس، 3 نفر(5/ 12 درصد) مبتلا به تاندینوپاتی توام سوپراسپیناتوس و بای سپس و 1 نفر (16/4 درصد) تاندینوپاتی توام سوپراسپیناتوس و ساب اسکاپولاریس بودند. میزان درد بر اساس معیار سنجش درد دیداری در تمام زمان های پیگیری علی الخصوص در پایان 24 هفته (1/0 ± 3) به میزان قابل توجهی نسبت به قبل از مداخله (8± 0/1 ) کاهش پیدا کرد (001/0> (P.value . دامنه حرکتی شانه بر اساس گونیومتر و همینطور کارکرد افراد بر اساس پرسشنامه های DASH, WORC به مقدار واضح و معناداری در هفته 24 نسبت به زمان قبل از مداخله بهبود پیدا کردند که از نظر بالینی و آماری معنادار بود (001/0> P.value).
نتیجه گیری: یک پروتکل ورزشی 12 هفته ای شامل تمرینات ورزشی قدرتی، کششی، تعادلی و PNF در بیماران مبتلا به پارگی نسبی و تاندینوپاتی روتاتور کاف شانه به میزان چشمگیری در کاهش درد، بهبود عملکرد و دامنه حرکتی مفصل شانه موثر بود. بهبودی در این متغیر ها تا 6 ماه ادامه داشت.
سید امیرعباس نوربخش، مهسا کیمیایی طلب،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده
مقدمه: بیشترین نگرانی در درمان کودکانی که دچار ترومای سر و صورت شده اند اثر تروما و درمان روی رشد می باشد. با توجه به احتمال اینکه دندان هایی که در مراحل مختلف تکامل در مجاور خط شکستگی قرار دارند، پروگنوز متفاوتی در رویش و میزان بدشکلی خواهند داشت، در مطالعه حاضر به بررسی وضعیت دندان های اطراف خطوط شکستگی پرداخته شده است تا تاثیر تروما بر این دندان ها بررسی گردد.
مواد و روش ها: اطلاعات 28 بیمار زیر ۱۲ سال دارای شکستگی فک پایین و دنتوآلوئولار فک بالا که بین سال های 95-89 به بیمارستان باهنر مراجعه کرده بودند از پرونده آن ها استخراج گردید و دندان های مجاور خط شکستگی از لحاظ کلینیکی و گرافی پانورامیک (بلافاصله بعد از عمل و در بازه ۶ تا 24 ماه پس از عمل) مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعاتی که در گرافی های پانورامیک مورد بررسی قرار گرفت شامل میزان تحلیل داخلی و خارجی، ضایعه پاتولوژی و میزان رشد دندان های مجاور خط شکستگی بود.
ملاحظات اخلاقی: پروپوزال این پژوهش توسط دانشگاه علوم پزشکی کرمان تایید شده است. (کد اخلاق: IR.KMU.REC.1396.1398)
یافته ها: 7/60% شکستگی ها در فک پایین رخ داده بود. 9/%67 موارد تحت درمان بسته و 7/%10 موارد تحت درمان باز بودند. در 3/%89 موارد ضایعه پاتولوژی، در 6/78% موارد تغییر رنگ و در 4/%71 درصد موارد نکروز دندان ها مشاهده نشد. 1/82% دندان ها رویش کامل داشتند.
نتیجه گیری: اکثریت دندان های مجاور خط شکستگی دارای رویش نرمال و فاقد مشکلات پاتولوژی، تغییر رنگ، دفورمیتی ریشه و لقی بودند و تفاوتی در درمان باز و بسته دیده نشد.
پردیس میرمعینی، محمد حسین بیاضی، جواد خلعتبری،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف با توجه به افزایش تعداد بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و عوارض روانشناختیای که این گروه را تحتتأثیر قرار میدهد، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با درمان متمرکز بر شفقت برای این بیماران انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه یک طرح نیمهآزمایشی با پیشآزمون پسآزمون و گروه کنترل بود که در آن 45 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس از بین بیماران اماس در کلینیک تهران در سال 1399 انتخاب شدند و بهطور تصادفی به گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان متمرکز بر شفقت و گروه کنترل تقسیم شدند. شرکتکنندگان پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون و پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا را در هر 2 مرحله قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. گروهها بهترتیب در 8 جلسه درمان پذیرش و تعهد و 10 جلسه درمان متمرکز بر شفقت شرکت کردند. گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. پسآزمون در پایان جلسات درمانی انجام شد. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس گزارش شد.
ملاحظات اخلاقی این پژوهش با کد اخلاق IR.IAU.TJ.REC.1399.012 به تصویب دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربتجام رسیده است.
یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس تکمتغیره در سطح آماری P<0/05, F=5/88 برای تابآوری و 42/60=F برای شدت اضطراب به دست آمد که نشاندهنده اثربخشی بیشتر درمان پذیرش و تعهد است.
نتیجه گیری با توجه به اثربخشی هر دو روش درمانی، پیشنهاد میشود این درمانها در کنترل علائم روانشناختی بیماران بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
نغمه شکوهی نژاد، محمدرضا بیات، فیروزه زنگنه مطلق،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف سندرم فیبرومیالژیا یک بیماری مزمن همراه با درد گسترده اسکلتیعضلانی است که در درجه اول زنان را مبتلا میکند و بر بسیاری از ابعاد زندگی روانشناختی و اجتماعی فرد تأثیر منفی میگذارد. این پژوهش با هدف همسنجی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و شفقتدرمانی بر افکارخودآیند منفی، علائم روانشناختی، شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه، یک مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمونـپسآزمون با 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی افراد دارای علائم فیبرومیالژیای مراجعهکننده به کلینیک درد مهرگان منطقه 3 میرداماد، کلیلینک درد سیدخندان منطقه 4 تهران و کلینیک درد بیمارستان طالقانی منطقه 1 تهران تشکیل دادند. از این جامعه 30 نفر بهصورت دردسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی ساده در 3 گروه آزمایشی 1، گروه آزمایشی 2 و کنترل قرار داده شدند. تعداد افراد نمونه 30 نفر بودند که هرکدام از این گروهها شامل 10 نفر بودند. ابزارهای بهکاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، پرسشنامه شدت درد، پرسشنامه علائم روانشناختی (اضطراب، استرس و افسردگی) ، پرسشنامه افکارخودآیند منفی بود.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR. IAU. ARAK. REC. 1400.005 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک رسیده است.
یافته ها تجزیهوتحلیل دادهها بهروش تحلیل کوواریانس اثربخشی هر دو مداخله شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و شفقتدرمانی بر 4 متغیر شدت درد، علائم روانشناختی، افکار خودآیند منفی و کیفیت زندگی را تأیید کرد (0/05>P). مقایسه دو روش مداخله نشان داد دو مداخله اجراشده، اثربخشی تقریباً یکسانی بر شدت درد، علائم روانشناختی و افکار خودآیند منفی داشتند (0/05
P).
نتیجه گیری نتایج بیانگر آن است که رویکردهای درمانی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و شفقتدرمانی برای افراد دارای بیماری فیبرومیالژیای تحت درمان مناسب است.
فاطمه رستم خانی، محمد قمری، وحیده باباخانی، عفت السادات مرقاتی خویی،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف عملکرد جنسی جزء مهمی از زندگی زنان یائسه است و تغییر در آن، به خصوص در یائسگی میتواند بر سلامت آنها تأثیرگذار باشد. عملکرد جنسی زنان یائسه میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین مقایسه اثربخشی درمان شناختیرفتاری و درمان مبتنی بر پدیرش و تعهد بر عملکرد جنسی زنان یائسه انجام شد.
مواد و روش ها این پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان یائسهای بود که طی 5 سال گذشته یائسه شده و دچار مشکلات عملکرد جنسی بودند و برای دریافت خدمات به مرکز بهداشتی و درمانی شهر زنجان در سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۳۹۹ مراجعه کردند. از میان آنها 45 نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با استفاده از روش تخصیص تصادفی به ۳ گروه 15 نفری تقسیم شدند (2 گروه آزمایش و ۱ گروه کنترل). در فرایند اجرای پژوهش گروه کنترل هیچگونه آزمایشی دریافت نکردند، در حالی که ۲ گروه دیگر به عنوان گروه آزمایش در نظر گرفته شدند که در گروه اول، درمان شناختیرفتاری و در گروه دوم، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، هرکدام به مدت 8 جلسه اجرا شد. برای سنجش دادهها از پرسشنامه «شاخص عملکرد جنسی زنان» استفاده شد. دادههای حاصل از اجرای پژوهش از طریق تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و با نرمافزار SPSS نسخه ۲۴ تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR.ZUMS.REC.1398.328 به تصویب کمیته اخلاق در پزشکی دانشگاه علومپزشکی زنجان رسیده است.
یافته ها روند تغییرات در گروههای آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل سنجش در متغیرهای عملکرد جنسی (25/259=F و 0/001=P) و (4/186=F و 0/049=P) به طور معنادار متفاوت بوده است (0/05>P) و به ترتیب حدود 42 درصد و 13 درصد از تفاوتهای مشاهده در متغیرهای عملکرد جنسی ناشی از عضویت گروهی (آزمایش) است. در بررسی اثرات بینگروهی، ۲ گروه آزمایش در متغیر عملکرد جنسی (0/004=F و 0/952=P) تفاوت معناداری از نظر آماری وجود نداشت (0/05>P).
نتیجه گیری درمان شناختیرفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود عملکرد جنسی در زنان یائسه شده است. پیشنهاد میشود از این درمانها برای بهبود عملکرد جنسی زنان یائسه در مراکز بهداشتی استفاده شود.
آقای عباس بیات اصغری، آقای جواد جواهری، آقای علیرضا منظری توکلی، آقای حمید ملایی زرندی،
دوره 25، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر عزت نفس در زنان مطلقه بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک طرح مداخلهای از نوع نیمه تجربی بود. جامعه اماری 260 نفر از زنان مطلقه 20 تا 50 سال بودند. 60 نفر از زنان مذکور بر اساس معیارهای ورود انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه درمان شناختی – رفتاری، درمان مصاحبه انگیزشی و گروه شاهد تقسیم شدند. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ بود. برای گروههای آزمایش، جلسات درمان به تعداد ۱۲ جلسه ۷۵ دقیقهای برگزار شد. قبل از انجام مداخلات و در پایان مطالعه افراد در تمام گروهها، پرسشنامه عزت نفس را پر کردند. دادهها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 25 و با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در مقایسه میانگین نمره متغیر عزت نفس بین سه گروه درمان شناختی-رفتاری، مصاحبه انگیزشی و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0>P). همچنین در مقایسه تک به تک گروههای درمان شناختی-رفتاری و درمان مصاحبه انگیزشی با گروه کنترل در مرحله پسآزمون اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0>P). ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش به اصل راز داری، حفظ اطلاعات شخصی وفاش نشدن هویت شرکت کنندگان اطمینان داده شد و یاد آوری گردید که از اطلاعات به دست آمده فقط استفاده آماری خواهد شد.
نتیجه گیری: یافتهها حاکی از آن است که روشهای درمان شناختی – رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر افزایش میزان عزت نفس در زنان مطلقه مؤثر هستند. پیشنهاد میشود در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، از این دو روش به منظور تقویت عزت نفس در زنان مطلقه به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.
خانم فاطمه جهانشاهی، دکتر مرتضی قاسمی، آقای پویان فلاحی، خانم ندا قاسمی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف «بررسی نقش کادر درمان در سیاست گذاریهای حوزه سلامت در دوره پاندمی بیماری کرونا»، انجام شد.
روش کار: این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، از نوع پژوهشهای اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کادر درمان شهر اراک میباشد.
یافتهها: از آنجایی که دسترسی به تمامی این افراد امکانپذیر نیست؛ لذا از روش نمونه گیری استفاده میشود. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش پرسشنامه بود. این پژوهش با استفاده از مدل تحلیل عاملی انجام شد.
نتیجهگیری: دادهها و اطلاعات استخراج شده از آزمون تحلیل عاملی نشان داد که: برقراری ارتباط مناسب با بیماران، تعامل با شهروندان و دولت، توجه به قوانین و ترغیب دیگران به رعایت آن، فراگیری آموزشهای تخصصی برای مهار کرونا، توضیح وضعیت به مردم نگران، رعایت پروتکلهای بهداشتی و آگاهی بخشی به دیگران، ادراک عدل سازمانی، همسویی بین اهداف فرد و سازمان، انتقال احساس مسئولیت به محیط کار، وجود نظام کارآمد ارزشیابی و تشویق به تزریق واکسن به ترتیب مهمترین نقش کادر درمان در سیاست گذاریهای حوزه سلامت در دوره پاندمی بیماری کرونا بودند.
آرزو فتحی، احمد علی پور، علی اکبر ملکی راد،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: ناباروری از رویدادهای تلخ زندگی زناشویی است که پیامدهای روان شناختی گوناگونی دارد. از طرفی درمانهای متفاوتی جهت کاهش اثرات روان شناختی آن وجود دارد. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی گاتمن بر فرسودگی زناشویی و افسردگی زوجین نابارور بود.
روش کار: روش پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوجهای نابارور شهر اراک در سال 1400 بودند که از این تعداد 54 زوج با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد و بهصورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) 18 زوج گمارده شدند. گروههای آزمایش مداخله زوجدرمانی هیجانمدار (10 جلسه 90 دقیقهای) و زوجدرمانی گاتمن (10 جلسه 90 دقیقهای) دریافت کردند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. بعد از گذشت دو ماه نیز مرحله پیگیری انجام شد. جهت جمع آوری دادهها از پرسشنامه افسردگی بک (1967) و فرسودگی زناشویی پاینز (1966) استفاده شد و دادهها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند. این پژوهش دارای تأییدیه کمیته اخلاق با کد IR.IAU.B.REC.1400.026 است. همچنین، اصول محرمانگی، اخذ رضایت آگاهانه کتبی و از بین بردن اطلاعات شرکت کنندگان رعایت شده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که زوج درمانی گاتمن و زوج درمانی هیجان مدار بر کاهش افسردگی زوجین (265/0= 2 ، 001/0= P، 94/18 = F) و فرسودگی زناشویی (348/0= 2 ، 001/0= P، 99/27 = F) اثربخش بوده است. به علاوه، زوج درمانی هیجان مدار بر کاهش افسردگی زوجین (033/0=P) و فرسودگی زناشویی (001/0=P) نسبت به زوج درمانی گاتمن اثربخشی بیشتر داشته است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، میتوان گفت زوج درمانی هیجان مدار نسبت به زوج درمانی گاتمن بر کاهش افسردگی زوجین و فرسودگی زناشویی اثربخشی بیشتری دارد. بنابراین، به زوج درمانگران توصیه میشود از زوج درمانی هیجان مدار جهت بهبود افسردگی و فرسودگی زناشویی زوجین نابارور استفاده نمایند.
دکتر بهرام میرزائیان، خانم فاطمه طالبی،
دوره 26، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده
سابقه و هدف: امروزه ناباروری یک نگرانی عمده برای سلامت عمومی و یکی از مهمترین بحرانهای دوران زندگی به شمار میرود که به مشکلات روانشناختی زیادی منجر میشود. از آنجایی که درمان شناختی-رفتاری بر توانمندسازی و آموزش به بیمار برای حل مشکلات تاکید دارد، لذا این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر خودتنظیمی زناشویی و عدم تحمل بلاتکلیفی در زنان نابارور انجام شد.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 30 نفر از زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز نازایی شهرستان ساری در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل انجام گرفت. درمان شناختی-رفتاری در 12جلسه 45دقیقهای، هفتهای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالیکه گروه کنترل، درمان روتین را دریافت کردند. پس از دوره پیگیری، گروه کنترل هم تحت روان درمانی قرار گرفتند. هر دو گروه پرسشنامههای خودتنظیمی زناشویی ویلسون و همکاران (2005) و عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994) را در پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری (45 روز بعد از پسآزمون) تکمیل کردند و مقایسه شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد میانگین نمرات به ترتیب در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو زیرمقیاس خودتنظیمی زناشویی درگروه آزمایش، برای زیر مقیاس خودنظمبخشی ارتباطی (273/6 ± 266/24)، (207/3 ± 000/41) و (899/3 ± 266/35) افزایش معناداری در پسآزمون و پیگیری نسبت به پیشآزمون داشت (05/0>P)و زیر مقیاس تکاپوی ارتباطی (094/5 ± 333/19)، (914/1 ± 666/8) و (449/2 ± 000/12) و همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی (302/9 ± 600/92)، (585/7 ± 400/67) و (975/10 ± 200/75) کاهش معنیداری در پسآزمون و پیگیری نسبت به پیشآزمون داشتند. (05/0>P).
نتیجه گیری: .نتایج مطالعه نشان داد که درمان شناختی-رفتاری می تواند یک مداخله اثربخش در بهبود خودتنظیمی زناشویی کاهش و عدم تحمل بلاتکلیفی در زنان نابارور باشد.
تکتم معصومی، دکتر غلامرضا منشئی، دکتر هادی فرهادی،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی بر سطح کورتیزول در افراد دارای اختلال اضطرابفراگیر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد داری علائم اضطراب فراگیر مراجعهکننده به کلینیک مرکز خدماتروانشناسی و مشاوره رکن منطقه 3، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی بهزیستی منطقه 6 و خدماتروانشناختی و مشاوره آریاز منطقه 6 تهران از اردیبهشت 1401 تا آخر پاییز 1401 بودند. نمونه شامل 30 نفر (10 مرد و 20 زن) از افراد مبتلا به اختلال اضطرابفراگیر بود که به شیوه هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی به یک گروه درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی (۱۵ نفر) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند.
روش کار: پیشآزمون، پس آزمون و پیگیری سطح کورتیزول اندازه گیری شده و پرسشنامه اختلال اضطرابفراگیر GAD-7 برای ملاک ورود بوده (اسپیتزیر و همکاران، 2006) و پس از آن گروه آزمایش تحت هشت جلسهی 17 دقیقهای به طور هفتگی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهنآگاهی قرار گرفت.
یافتهها: آزمودنیهای این گروه در حالیکه در یک محیط مجازی غوطهور بودند ویدیوی های 360 درجه واقعیت مجازی "قدمزدن کنار ساحل"، و "سنگریزه در دریاچه"را که، به ترتیب با مراقبه صوتی ذهنآگاهی"جهان بیرون و تنفس" و"ذهن خردمند"صدا گذاری شده بود با استفاده از هدست، واقعیت مجازی ویارباکس مشاهده میکردند و گروه کنترل تحت هیچ نوع درمانی قرار نگرفتند. پس از اتمام مداخلات، پس آزمون و پیگیری دو ماهه اجرا شد. دادهها با آزمون تحلیل-واریانس با اندازهگیری مکرر وبا استفاده از نرم افزار SPSS23 تحلیل شدند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی در میزان کاهش کورتیزول اثربخش بوده است. پیشنهاد میشود از این روش ترکیبی به منظور کاهش سطح اضطراب و کورتیزول افراد مبتلا به -اختلال اضطراب فراگیر به تنهایی یا در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.
دکتر زهرا قنبری،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: هدف این پژوهش تاثیرخانواده درمانی مبتنی بر تحکیم خانواده بر تعارضات زناشویی و رضایت جنسی زوجین متقاضی طلاق بود.
روش کار: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه مداخله و کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهرستان کرمان در سال 1402 بود. 30 زوج به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه مداخله (15 زوج) و کنترل (15 زوج) به طور تصادفی و با روش قرعهکشی جایگزین شدند. مداخله خانواده درمانی مبتنی بر تحکیم خانواده در 8 جلسه بهصورت هفتهای دو بار و به مدت 90 دقیقه و پس از 3 ماه مرحله پیگیری انجام شد. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه تعارضات زناشویی براتی و ثنایی و رضایت جنسی لارسون (1998) استفاده شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که خانواده درمانی مبتنی بر تحکیم خانواده بر کاهش تعارضات زناشویی (P<0.001،F=37/24) و افزایش رضایت جنسی (P<0.001،F=126/34) زوجین متقاضی طلاق تأثیر داشت (001/0P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از خانواده درمانی مبتنی بر تحکیم خانواده در کاهش تعارضات زناشویی و افزایش رضایت جنسی زوجین متقاضی طلاق، پیشنهاد میشود.
فاطمه خلیلی آلاشتی، شهربانو دهرویه، نغمه توکلی،
دوره 26، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله بر جهت گیری زندگی، عاطفه مثبت و منفی و درماندگی آموختهشده در زوجین ناسازگار شهرستان قائمشهر انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر آزمایشی و طرح تحقیق شبه آزمایشی با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهرستان قائمشهر در سال 1401 بود. 30 زوج بهعنوان نمونه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. سپس آزمودنیهای گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقهای آموزش حل مسئله را دریافت کردند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامههای جهتگیری زندگی (شییر و کارور، 1994)، عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) و درماندگی آموختهشده (کوینلس و نیلسون، 1988) در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر دو گروه (آزمایش و کنترل) استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد آموزش حل مسئله موجب بهبود خوشبینی در جهتگیری زندگی، افزایش عاطفه مثبت و کاهش درماندگی آموختهشده در گروه آزمایششده است (05/0=p).
نتیجه گیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره زوجین ناسازگار، آموزش حل مسئله در جهت سازگاری زوجین و حل تعارضات آنها؛ بسیار کارآمد و نویدبخش به نظر میرسد.
یاسمن کثیری، دکتر قدرت اله عباسی، دکتر بهرام میرزاییان،
دوره 26، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده
مقدمه: زن بهعنوان عضوی از جامعه که دارای مسئولیتهای متعدد و مهم است به رشد و توسعه خانواده و جامعه کمک میکند؛ و به دلیل دوران قاعدگی، بارداری و دریافت و جذب ضعیف آهن در برابر کمخونی ناشی از فقر آهن و عوارض روانشناختی آن از جمله افسردگی آسیبپذیر است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر فرایند (Process Based Therapy یا PBT) بر افسردگی زنان مبتلا به کمخونی ناشی از فقر آهن دارای اختلال اضطراب فراگیر بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی تک موردی بود. به این منظور، شش شرکتکننده زن مبتلا به کمخونی ناشی از فقر آهن به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و پروتکل PBT در طی نه جلسه ۶۰ دقیقهای بر روی آنها اجرا گردید. شرکتکنندهها در مرحله پیش از درمان، به نسخه چهارم پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر نیومن و همکاران پاسخ دادند و مصاحبه بالینی شدند. در مراحل درمان نیز به سیاهه افسردگی بک پاسخ دادند. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل گردید و همچنین ارزیابی اثربخشی درمان با استفاده از ملاکهای اینگرام انجام شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد درصد بهبودی برای آزمودنی اول تا ششم در مرحله درمان به ترتیب ۲۶/۴۹، ۵۴/۵۰، ۲۷/۵۹، ۲۰/۷۶، ۴۱/۵۴ و ۸۳/۵۷ و در مرحله پیگیری به ترتیب ۱۰/۷۰، ۷۰/۶۴، ۹۳/۷۵، ۶۱/۷۸، ۵۷/۷۷ و ۹۳/۸۴ بود. همچنین درصد بهبودی کلی در مرحله درمان و پیگیری به ترتیب برابر با ۹۰/۵۷ و ۳۰/۷۵ بود که نشانه موفقیت در درمان بود.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر فرایند موجب کاهش افسردگی آزمودنیهای پژوهش گردید. ازاینرو پیشنهاد میشود بهعنوان یکی از شیوههای درمانی و مکمل درمان پزشکی، جهت درمان اختلالات روانی همراه و بهبود عملکرد کلی افراد مبتلا به آنمی به کار رود.
مهناز شکری، نبی الله اکبرنتاج شوب، جمال صادقی، ارسلان خانمحمدی اطاقسرا،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: عوامل متعددی در شکلدهی به رفتارها و رشد انگیزه در دانشآموزان مؤثر است. در این بین نقش عامل شناختی مانند سرمایههای روانشناختی پررنگتر از بقیه میباشد و شناخت عوامل اثرگذار بر آنها ضروری است. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی مداخله ذهنآگاهی و بازیدرمانی شناختی- رفتاری بر سرمایههای روانشناختی دختران نوجوان شهرستان آمل بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر متوسطه اول پایه هفتم مدارس دولتی شهرستان آمل در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از بین آنها تعداد 45 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی و با روش قرعهکشی در دو گروه آزمایش و کنترل (30 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگزین شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش اول مداخله مداخله ذهنآگاهی (8 جلسه) و هر هفته دو جلسه و به مدت
60 دقیقه و گروه آزمایش دوم مداخله بازیدرمانی شناختی-رفتاری (10 جلسه) و هر هفته دو جلسه و به مدت 30 دقیقه دریافت نمودند. پرسشنامه مورد استفاد در این پژوهش شامل سرمایههای روانشناختی (Lutans و همکاران، 2007)، بود .دادههای پژوهش با روش تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر ANOVA تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که مداخله ذهنآگاهی و بازی درمانی شناختی- رفتاری بر سرمایههای روانشناختی، دانشآموزان دختر متوسطه اول شهرستان آمل اثر داشت (01/0 > P). همچنین آموزش ذهنآگاهی بر سرمایههای روانشناختی اثربخشتر از بازیدرمانی شناختی- رفتاری بود (0/01 > P).
نتیجه گیری: اگرچه هر دو روش آموزش ذهنآگاهی و بازیدرمانی موجب بهبود سرمایههای روانشناختی دانشآموزان شد، اما رویکرد و روش استفاده شده در هر کدام متفاوت است. آموزش ذهنآگاهی بیشتر بر تمرکز بر آگاهی و حضور ذهن در لحظه حال تمرکز دارد، در حالی که بازیدرمانی بیشتر بر تقویت مهارتها و تواناییهای روانشناختی از طریق فعالیتها و بازیهای تعاملی تمرکز دارد که این موارد بهتر میتواند سرمایههای روانشناختی را افزایش دهد.
مریم محمدی، نعیمه اکبری ترکستانی، فاطمه مهرابی رزوه،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده
مقدمه: مشکلات جنسی در بین زنان، شیوع بالایی دارد و جوانب مختلف زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. مشاوره در مراحل اولیه میتواند بسیاری از مشکلات آنها را برطرف نماید. لذا هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی بر عملکرد جنسی زنان بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی با گروه شاهد است که در شهر اراک در سال 1395 انجام گرفت. تعداد 40 خانم از مراجعهکنندگان به پنج مرکز بهداشتی درمانی با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب و پس از تکمیل رضایتنامه کتبی به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمون، جلسات مشاوره واقعیت درمانی (8 جلسه 90 دقیقهای، 2 بار در هفته) را دریافت کردند و در گروه شاهد هیچ مداخلهای صورت نگرفت. دادهها توسط فرم مشخصات فردی و پرسشنامه شاخص عملکرد جنسی زنان (Female Sexual Function Index) FSFI گردآوری شد که پیش از مداخله و 4 هفته پس از مداخله توسط شرکتکنندگان تکمیل گردید.
یافتهها: میانگین نمرات عملکرد جنسی گروه مداخله قبل از مشاوره به ترتیب 2/21 ± 28/63 و گروه شاهد 2/58 ± 27/14 بود و بین آنها اختلاف معنیداری وجود نداشت. اما یک ماه بعد از مشاوره واقعیت درمانی، میانگین عملکرد جنسی در گروه مداخله 2/92 ± 30/29 و گروه شاهد 2/58 ± 27/64 به دست آمد که نشاندهنده اختلاف معنیدار بین دو گروه بود (05/0 > P).
نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، مشاوره واقعیت درمانی بر بهبود عملکرد جنسی زنان مؤثر بوده است. لذا استفاده از این روش در مراکز مراقبتهای بهداشتی پیشنهاد میگردد.
مهلا جعفری اسکری، حبیب الله کرد، عباس توان،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده
مقدمه: فرایند اولین بارداری، موجب کاهش تابآوری و ترس از درد در زنان نخستزا میشود که برای رفع این مشکلات به مداخلاتی نیاز میباشد. هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر تابآوری و کنترل درد در زنان باردار نخستزا بود.
روش کار: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و پیشآزمون، پسآزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان باردار نخستزا در سال 1402 در شهر کرمان بودند که با رضایتنامه کتبی آگاهانه؛ 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه شاهد) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای ناتوانی درد کپک و تابآوری Connor و Davidson بود. مداخله معنویتدرمانی گروهی بر روی گروه آزمایش انجام شد و گروه شاهد هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمونهای توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل کوواریانس انجام شد. میزان P کمتر از 0/05 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در متغیر تابآوری، میانگین و انحراف استاندارد گروه آزمایش در پیشآزمون 7/22 ± 41/27 و در پسآزمون 69/8 ± 18/63 و در متغیر کنترل درد، میانگین و انحراف استاندارد گروه آزمایش در پیشآزمون 6/28 ± 35/73 و در پسآزمون 5/44 ± 21/40 به دست آمد. نتایج نشان داد که معنویتدرمانی گروهی بر تابآوری و کنترل درد در زنان باردار نخستزا تأثیر داشت (0/01 > P).
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای پژوهش، میتوان از معنویتدرمانی گروهی برای افزایش تابآوری و کنترل درد در زنان باردار نخستزا میتوان استفاده کرد.
محمد دوزنده نرگسی، زهره تیموری، مهنوش توکلی فرد،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده
مقدمه: استرس ناشی از کووید-19، بسیاری از افراد جوامع به خصوص افراد در معرض خطر را تحت تأثیر قرار داده بود. یکی از این گروههای در معرض خطر، افراد مبتلا به بیماری اعتیاد میباشند. هدف از انجام مطالعه حاضر، نقش میانجی استرس کرونا در ارتباط بین نشخوار فکری و پرخاشگری در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون بود.
روش کار: در این مطالعه تحلیلی از نوع همبستگی، 136 نفر از بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون تمایل ورود به مطالعه را داشتند، با روش نمونهگیری در دسترس در دو مرکز ترک اعتیاد در ناحیه 1 و 2 مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه نشخوار، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری بود. پس از جمعآوری اطلاعات نمره اضطراب هر شرکتکننده از صفر تا 54 و نمره نشخوار فکری از صفر تا 88 و نمره پرخاشگری از 29 تا 145 اندازهگیری شد. و سپس دادهها با نرمافزار آماری لیزرل آنالیز گردید.
یافتهها: بر اساس نتایج بدست آمده، استرس کرونا در رابطه بین نشخوار فکری با پرخاشگری در افراد وابسته به مواد تحت درمان، نقش میانجی را داشته و نشخوار فکری بر روی پرخاشگری با میانجیگری استرس کرونا اثر غیر مستقیم دارد (0/01 > P).
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای مشکلات روانی- اجتماعی مانند افسردگی، اضطراب، ترس، اعتیاد، فرسودگی شغلی، افکار خودکشی، خشونت، خانگی و استرس پس از سانحه در طول همهگیری کووید-19 در دوران پساکرونا، شاهد حجم بالایی از آسیبهای روانی و اجتماعی در جهان هستیم و به همین دلیل لازم است دولتها از قبل گروههای آسیبپذیر را از نظر روانشناختی غربالگری کنند.
زهرا قنبری زرندی،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده
مقدمه: بیماری سرطان پستان موجب بروز مشکلات روانشناختی و کاهش سلامت روان در افراد میشود، برای رفع این مشکلات به مداخلات درمانی نیاز است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله معنادرمانی گروهی بر کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش کار: روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به بیمارستان افضلیپور کرمان در سال 1402 بود. از بین آنها تعداد 30 نفر با رضایت کتبی آگاهانه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و با روش قرعهکشی در دو گروه آزمایش و شاهد (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه شاهد) جایگزین شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش مداخله معنادرمانی گروهی (10 جلسه) و هر هفته دو جلسه و به مدت 90 دقیقه دریافت نمودند .پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامههای کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی بود که در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون اجرا شدند. دادههای پژوهش با روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد قبل از مداخله تفاوت معنیداری بین میانگین نمرات کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی گروه مداخله و شاهد وجود ندارد، ولی بین میانگین این نمرات در گروه مداخله و شاهد بعد از مداخله تفاوت معنیدار آماری وجود داشت. میانگین و انحراف معیار کیفیت زندگی در پسآزمون 29/75 ± 6/91، تنظیم هیجان 98/28 ± 10/25 و امید به زندگی 39/51 ± 6/49 به دست آمد (0/001 P <).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش معنادرمانی گروهی موجب افزایش کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان شده بود. از آنجایی که وضعیت روانی مطلوب بیماری در بهبودی آنها تأثیر دارد، بنابراین استفاده از این روش به عنوان یک استراتژی اثربخش برای کاهش مشکلات روانشناختی بیماران توصیه میشود.
اعظم میوه فروشان، رقیه افسرقره باغ،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: چربی خون بالا یا هیپرلیپیدمی، یک اختلال متابولیکی مزمن با مشخصه افزایش سطح چربیهای خون، نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی بیماریهای قلبی- عروقی در افراد مبتلا به دیابت، فشارخون بالا و چاقی ایفا میکند. با وجود وجود داروهای شیمیایی، عواملی مانند عوارض جانبی داروها، هزینهها و رویکرد فزاینده به طب سنتی، مطالعات بر روی پتانسیل درمانی گیاهان دارویی در کاهش سطح چربیهای خون را تقویت کرده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی و ایمنی این عوامل گیاهی در کاهش سطح چربیهای خون انجام شده است.
روش کار: جهت انجام این مطالعه مروری، جستجویی جامع در پایگاههای اطلاعاتی معتبر نظیر PubMed، Science Direct، Google Scholar و سایر پلتفرمهای آنلاین مرتبط صورت گرفت. با استفاده از کلید واژههایی همچون «هیپرلیپیدمی»، «طب گیاهی»، «طب سنتی»، «عصاره گیاهی» و «گیاه درمانی» و بدون اعمال محدودیت زمانی تا سال 2024، مقالات پژوهشی مرتبط شناسایی شدند. معیار ورود مطالعات به این بررسی، گزارش اثرات گیاهان دارویی بر تغییرات پروفایل لیپیدی بود.
یافتهها: بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که گیاه دارویی آویشن معمولی (Thymus vulgare)، کرفس (Apium graveolens)، کاسنی (Cichorium intybus)، شاهتره (Fumaria officinali)، پنجه مرغی (Cynodon dactylon)، گل پر
(Heracleum rawianum)، بابونه قدبلند (Anthemis altissima)، کنگر (Gundelia tourneforttii)، جعفری وحشی جنگلی (Anthriscus sylvestrianum)، تاجریزی (Solanum nigrum)، زرشک معمولی (Berberis vulgaris)، شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra)، شیپوری طویل سربریده (Arum elongatum)، ریواس (Rheum ribes)، نعناع (Mentha spicata) و چندین گیاه دارویی دیگر استفاده میشود.
نتیجهگیری: استفاده از گیاهان دارویی بومی ایران برای مدیریت چربی خون، ریشه عمیقی در تاریخ باستانی کشور دارد که تحقیقات علمی معاصر به طور فزایندهای مورد تأیید قرار گرفته است. ترکیبات طبیعی موجود در گیاهان دارویی بومی ایران، از طریق مکانیسمهای مختلفی از جمله مهار جذب چربیها و افزایش سرعت متابولیسم، توانایی کاهش سطح چربیهای خون را دارند. گرایش روزافزون به طب سنتی و گیاهان دارویی، به دلیل مزایای ذاتی آنها مانند کاهش عوارض جانبی در مقایسه با داروهای سنتزی، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. تحقیقات علمی در حال انجام در این زمینه راههای امیدوارکنندهای را برای توسعه درمانهای گیاهی نوآورانه و مؤثر ارائه میدهد.