جستجو در مقالات منتشر شده


31 نتیجه برای رحیمی

اسحق رحیمیان بوگر، کاوه علوی، مریم اصفهانی،
دوره 17، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده

 زمینه و هدف: فهم ایده پردازی خودکشی و عوامل آن پیامدهای بالینی ارزشمندی در حوزه های پیشگیری و مداخله در بحران دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بین عوامل روانشناختی، جمعیت‌شناختی و اجتماعی- اقتصادی در ایده پردازی خودکشی بود.

مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی مقطعی، 671 نفر از جمعیت عمومی شهر سمنان با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو، چک لیست نشانه های روانی، پرسشنامه سبک دفاعی، مقیاس افکار خودکشی بک، مقیاس ناامیدی بک، پرسشنامه حمایت اجتماعی و پرسشنامه جمعیت شناختی جمع‌آوری و با همبستگی و رگرسیون لوجستیک با استفاده از SPSS تحلیل گردید.

یافته ها: سطح تحصیلات (237/1OR=؛014/0p<)، روابط خانوادگی (873/1 OR=؛010/0p<)، درآمد (211/4OR=؛0030p<)، وضعیت اشتغال (149/3 OR=؛008/0p<)، سابقه بیماری روان پزشکی (754/5 OR=؛003/0p<)، سابقه بستری در بخش روانپزشکی (003/2 OR=؛011/0p<)، روان رنجورخویی (136/6 OR=؛001/0p<)، برون‌گرایی (612/3 OR=؛005/0p<)، سبک دفاعی نوروتیک (468/2 OR=؛005/0p<)، سبک دفاعی بالغ (107/4 OR=؛002/0p<)، سبک دفاعی نابالغ (059/3 OR=؛003/0p<)، حمایت اجتماعی (609/7 OR=؛001/0p<)، و ناامیدی (834/9 OR=؛001/0p<) به طور معناداری افراد دارای ایده پردازی خودکشی را از افراد فاقد ایده پردازی خودکشی تفکیک کردند (001/0P<). این متغیرها در کنار هم، 4/97% ایده پردازی خودکشی را به درستی پیش بینی می کنند.

نتیجه‌گیری: در این مدل، عوامل روانشناختی، جمعیت‌شناختی و اجتماعی- اقتصادی خطرساز نسبت شانس ایده پردازی خودکشی را افزایش می دهد. این یافته ها در طراحی مداخلات پیشگیرانه و برنامه های مداخله در رفتارهای خود آسیب رسان اهمیت دارد.


بابک عشرتی، مریم شکیبا، علی خورشیدی، علی اکبر معبودی، حبیب اله رحیمی،
دوره 17، شماره 6 - ( شهریور 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، مقایسه روش انسولین درمانی با درمان دارویی خوراکی در زنان باردار مبتلا به دیابت حاملگی با استفاده از پزشکی مبتنی بر شواهد انجام شد.

مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع ثانویه با انتخاب یک مطالعه مروری جامع در پایگاه کوکران، محاسبه شاخص‌های Number needed to treat (NNT) بر اساس پیامدهای؛ سزارین، ماکروزومی، وزن بیش از صدک 90، Operative vaginal delivery، زایمان القا شده، خونریزی پس از زایمان و دیستوشی شانه و number needed to harm(NNH)، با رخداد پیامدهای هایپوگلایسمی نوزاد، بستری در NICU و دیسترس تنفسی انجام شد. شاخص Likelihood of helps vs harm(LLH) نیز با پیامدهای ماکروزومی و هایپوگلایسمی نوزاد تعیین و با روش Wilson score آزمون گردید.

یافته‌ها: شاخص NNT برای پیامدهای ذکر شده در بالا به ترتیب 3، 14-، 5-، 16، 3-، 31 و 32 به دست آمد که تنها در مورد سزارین معنی‌دار بود. هم‌چنین NNH محاسبه شده برای عوارض مورد نظر به ترتیب عبارت است از؛ 6، 15 و17- ، که تنها هایپوگلایسمی نوزاد معنی‌دار بود(05/0>p). مقدار LHH به دست آمده 43/0- بود.

نتیجه‌گیری: با در نظر گرفتن LHH به دست آمده، فواید درمان دیابت حاملگی با انسولین نسبت به متفورمین بیشتر می‌باشد. ولی به دلایل پایین بودن حجم نمونه، عدم سنجش موارد هیپوگلایسمی مادر به عنوان عوارض تزریق انسولین و نوع پیامدهای انتخابی، این یافته را نمی‌توان با قطعیت بیان کرد.


پارسا یوسفی چایجان، بهمن صالحی، علی خسروبیگی، ملیکا حاجی رحیمی، محمد رفیعی، حسن طاهراحمدی،
دوره 17، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: دربرخی کودکان شروع ناگهانی تکرر شدید ادراری وجود دارد به نحوی که هر ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ادرار می‌کنند بدون این که سوزش ادرار، عفونت مجاری ادراری و شب ادراری یا بی‌اختیاری طی روز داشته باشند. این حالت به سندرم تکرر روزانه کودکی یا پولاکیوری نیز موسوم است. این وضعیت عملکردی است نه یک مشکل آناتومیک، اختلال وسواسی جبری به وسیله وسواس‌، اجبار و یا هر دو مشخص می‌شود. باتوجه به این که دفع ادرار نیاز به مراجعه به سرویس بهداشتی دارد و این امر باعث ایجاد وسواس می‌شود بنابراین می‌تواند باعث ایجاد علائم شود. در صورت مشاهده ارتباط معنی‌دار بین این دو اختلال می‌توان با درمان اختلالات وسواسی جبری بیماری فوق را نیز درمان نمود.

مواد و روش‌ها: این مطالعه مورد– شاهدی برروی کودکان مبتلا به اختلالات ادرار کردن بدون بی‌اختیاری مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر اراک و کودکان غیر مبتلا انجام شد و این دو گروه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. انجام معاینات و تکمیل پرسش‌نامه‌ تنظیم شده توسط افراد آموزش دیده انجام شد. تشخیص اختلال وسواسی جبری با انجام مصاحبه و تستCCI-CV وتأیید روانپزشک راهنما شناخته شد و براساس ملاک‌های تشخیصی DSM-IV-TR مورد مقایسه قرار گرفتند.

یافته‌ها: 6/6 درصد از مواردی که اختلال تکرر ادرار داشتند وسواس جبری هم داشتند، اما در گروه شاهد یعنی گروهی که اختلال تکرر ادراری نداشتند، 5/10درصد افراد مبتلا به وسواس جبری بودند(282/0p=).

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج آماری به دست آمده، در مطالعه ما ارتباط مشخصی بین وسواس و مشکلات ادراری دیده نشد.


رقیه رحیمی ، مهدی مهدوی، معصومه ابتکار،
دوره 17، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تحویل مستقیم آنتی‌ژن به سلول‌های دندریتیک موجب تقویت پاسخ‌های ایمنی می‌شود و راهکاری مناسب در مبارزه علیه پاتوژن‌های موتاژنی نظیر HIV می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی پاسخ‌های ایمنی حاصل از تحویل مستقیم پروتئین نوترکیب چنداپی‌توپی tat/pol/gag/env ویروس 1-HIV با کمک آنتی بادی منوکلونال علیه 205-DEC موجود در سطح سلول‌های دندریتیک موش جهت تقویت پاسخ‌های ایمنی است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی، پروتئین نوترکیب حاصل از بیان پلاسمید pET23a-HIVtop4 حاوی سکانس 20-1Tat، 610-577ENV، 190-150Pol، 323-296ENV، 186-158Gag و 61-44Tat در سویه اشرشیاکلی 21BL به عنوان واکسن مدل استفاده شد. به منظور به‌کارگیری ویژگی‌های سلول‌های دندریتیک در روند ایمنی زایی، پروتئین نوترکیب به روش شیمیایی به آنتی‌بادی علیه گیرنده 205-DEC کونژوگه گردید. موش‌های بالب سی به صورت زیرپوستی با فرم کونژوگه یا غیرکونژوگه (کنترل) پپتید 4HIVtop به همراه Poly I:C به عنوان عامل بلوغ سلول‌های DC، ایمونیزه شدند. تکثیر سلولی به روش برومو دی یوریدین، پاسخ سیتوتوکسیسیتی با اندازه‌گیری گرآنزیم B، اینترلوکین‌های 4 و 7، اینترفرون گاما و آنتی بادی توتال به ترتیب با روش الیزای مستقیم و غیر مستقیم سنجیده شدند.

یافته‌ها: ایمونیزاسیون با پپتید متصل به آنتی بادی علیه 205-DEC در مقایسه با گروه‌های کنترل موجب افزایش قابل ملاحظه در پاسخ‌های تکثیری، سیتوتوکسیسیتی، تولید اینترلوکین‌های 4 و 7، اینترفرون گاما و نیز تیتر آنتی بادی توتال گردید.

نتیجه‌گیری: تحویل مستقیم آنتی ژن پروتئینی مورد نظر به سلول‌های دندریتیک + 205-DEC، در مقایسه با گروه‌های کنترل موجب افزایش قابل توجه پاسخ‌های ایمنی می‌شود.


شکوفه رحیمی، محبوبه نصیری، سعیده آریان نیا، رضا فرخ سرشت،
دوره 19، شماره 9 - ( آذر95 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: لوپوس سیستمیک اریتماتوزیس ([1]SLE) یک بیماری خودایمن با تظاهرات بالینی وسیع و اتیولوژی نامشخص است. تخریب بافتی در بیماران ناشی از تولید اتوآنتی­بادی برعلیه آنتی­ژن­های هسته و سیتوپلاسم در سطح وسیع رخ می­دهد. با توجه به نقش ژن GADD45A در کنترل چرخه سلولی، سرکوب تکثیر سلول­های T و تنطیم اپی­ژنتیکی ژنوم، این مطالعه مورد- شاهدی برای اولین بار به بررسی ارتباط پلی­مورفیسم rs581000 در منطقه 5َ نزدیک ژن و ریسک بروز SLE در بیماران جنوب ایران پرداخته است.

مواد و روش­ها بررسی: مطالعه حاضر روی 102 فرد مبتلا به SLE در مقایسه با 118 فرد سالم به­عنوان گروه کنترل انجام شد. ژنوتیپ­های ژن GADD45A در موقعیت پلی­مورفیسم rs581000 با روش T-ARMS PCR تعیین گردید.

یافته­ها: آلل C در گروه کنترل (13/0) نسبت به گروه بیمار (01/0) به­طور معنی­داری شایع­تر بود (001/0>P). فراوانی ژنوتیپ­های حامل حداقل یک آلل C (CC+CG) در گروه کنترل (4/14%) در مقایسه با گروه بیمار (1%) بسیار بالاتر بود، و این آلل اثر حفاظتی در برابر ریسک بروز SLE (001/0>P، 5/0-009/0= فاصله اطمینان، 06/0= نسبت شانس) نشان داد.

نتیجه­گیری: بنظر می­رسد پلی­مورفیسم rs581000 ژن GADD45A در پاتوژنز بیماری SLE نقش دارد.

 

[1] Systemic lupus erythematosus


مجتبی رحیمی ورپشتی، داریوش مرادی فارسانی، بابک علی کیایی، بهزاد ناظم رعایا، سید حسین موسوی،
دوره 20، شماره 3 - ( خردادماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر افزودن پیشگیرانه قطره کتورولاک به تتراکایین موضعی بر درد و پارامترهای همودینامیک حین و بعد از عمل آب مروارید میباشد.

مواد و روشها: هشتاد بیمار کاندید جراحی آب مروارید تحت سدیشن و بیحسی موضعی به صورت تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند: گروه T قطره چشمی تتراکایین 5/0 درصد و گروه TK قطرههای چشمی تتراکایین 5/0 درصد و کتورولاک 5/0 درصد را به میزان یک قطره در هر 10 دقیقه به مدت 30 دقیقه قبل از شروع عمل جراحی آب مروارید دریافت نمودند. شدت درد و پارامترهای همودینامیک در زمان بلافاصله در زمان قبل از شروع عمل و سپس در دقایق 5، 10، 15 و 20 حین عمل و در بدو ورود به ریکاوری و در دقایق 5، 10، 15 و 20 بعد از ورود بیمار به ریکاوری جمعآوری و مقایسه شدند.

یافتهها: میانگین شدت درد در حین عمل در گروه TK (128/0±1) به طور معنیداری پایینتر از گروه T (54/1±2) بود (003/0=p)، ولی در ریکاوری این اختلاف معنیدار نبود(157/0=p). تعداد بیماران نیازمند مسکن اضافه در دو گروه تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. در رابطه با پارامترهای همودینامیک به جز دقیقه 20 (فشار سیستولیک) و دقایق 20 و 15(ضربان قلب و تنفس) ریکاوری اختلاف معنیداری میان دو گروه وجود نداشت.

نتیجه گیری: افزودن پیشگیرانه قطره کتورولاک به تتراکایین موضعی، موثرتر از تتراکایین به تنهایی جهت کاهش درد حین عمل آب مروارید است.


زهرا رحیمی، احمد راهبر، فاطمه خیراللهی، علی ابرازه، ذبیح اله قارلی پور،
دوره 20، شماره 7 - ( مهرماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تعیین میزان و نوع روغن‌های مصرفی می‌تواند کمک موثری در جهت افزایش آگاهی افراد جامعه از چگونگی مصرف این نوع ماده غذایی ارائه دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین الگوی مصرف انواع روغن‌های خوراکی و عوامل موثر بر آن بر اساس الگوی پرسید طراحی شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی به صورت مقطعی بوده و بر روی۳۰۰ زن شهری و روستایی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی استان قم که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده بودند، انجام گرفته است. داده ها از طریق پرسش­نامه استاندارد الگوی پرسید جمع آوری شد و به کمک نرم افزار آماریSPSS  نسخه 20 و با استفاده از آزمون های تی مستقل، تی زوجی، آنووا و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که 4/46 درصد زنان شهری و 6/53 درصد زنان روستایی روغن جامد مصرف می کنند. از نظر مصرف روغن دنبه تفاوت آماری معنی داری در خانواده های شهری و روستایی وجود داشت (05/0p<)، به طوری که مصرف روغن دنبه در خانواده های روستایی بیشتر از خانواده های شهری بود. میانگین نمرات عملکرد مصرف روغن های خوراکی سالم و عوامل تقویت کننده در زنان شهری و روستایی اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0p<)، به طوری که میانگین نمرات زنان شهری بیشتر از زنان روستایی بود.
نتیجه گیری: اجرای برنامه های آموزشی با استفاده از مدل های آموزشی مانند مدل پرسید در جهت اصلاح الگوی مصرف روغن های خوراکی به خصوص در مناطق روستایی در ارتقاء سطح سلامت جامعه موثر می باشد.
 

مجتبی رحیمی ورپشتی، داریوش مرادی فارسانی، کامران منتظری، فاطمه تنها،
دوره 20، شماره 8 - ( آبان ماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی ترکیب مایع شست و شو دهنده چشمی و ژل ویسکوالاستیک سرد درمقایسه با ترکیب آنها در دمای اتاق  بر دوز مصرفی داروهای آرامبخش در جراحی آب مروارید به روش فیکوامولسیفیکیشن بود.
مواد و روش ها:190 بیمار کاندید جراحی آب مروارید تحت سدیشن به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در طی جراحی، به ترتیب در گروه اول و دوم از مایع شست و شو و ژل ویسکوالاستیک  سرد (4 درجه) و گرم ( با درجه حرارت  محیط) استفاده شد. در تمامی این بیماران آرامبخشی به کمک میدازولام و فنتانیل شروع شد و در صورت نیاز از داروی کمکی تیوپنتال سدیم تا رسیدن به سطح ارامبخشی مطلوب استفاده شد. رتبه بندی رامسی (قبل، حین و بعد ازعمل) و میزان کلی داروی سداتیو استفاده شده در دو گروه انازه گیری و با یکدیگر مقایسه شد و نهایتا رضایتمندی جراح و بیمار از کیفیت آرامبخشی پرسش و ثبت گردید.
یافته ها: میانگین دوز مصرفی میدازولام در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت اما میانگین دوز مصرفی تیوپنتال سدیم در گروه سرد به طور معنی داری کمتر از گروه گرم بود. همچنین میانگین زمان رسیدن به رتبه رامسی مورد نظر و سطح رتبه بندی رامسی  در بین دو گروه تفاوت معنی دار داشت.
نتیجه گیری: استفاده از مایع شستشو  وژل ویسکوالاستیک سرد در جراحی کاتاراکت نسبت به ترکیب گرم  آنها موجب کاهش دوز مصرفی داروهای آرام بخشی  و آرام بخشی موثر تر حین عمل و رضایت بیشتر جراح و بیمار می گردد.
 
داریوش مرادی فارسانی، خسرو نقیبی، مجتبی رحیمی ورپشتی، بهادر ملکی پور، طاهره فصیحی،
دوره 20، شماره 9 - ( آذرماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی (PONV) یکی از عوارض شایع برای بیمارانی است که تحت عمل جراحی استرابیسموس قرار می گیرند. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه تأثیر دو سطح اکسیژن 80 و 40 درصد بر کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی در بیماران اطفالی بود که تحت عمل جراحی استرابیسموس قرار گرفتند.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، تعداد 100 بیمار اطفال که اندیسکاسیون عمل جراحی استرابیسموس را داشتند، به صورت تصادفی به دو گروه موازی دریافت کننده اکسیژن 40 درصد و 80 درصد در طی عمل جراحی تحت بیهوشی عمومی تقسیم شدند. PONV در بیماران تا 24 ساعت بعد از عمل جراحی مقایسه شد.
یافته­ ها: در 6 ساعت اول بعد از عمل جراحی، میزان PONV در گروه دریافت کننده اکسیژن 40 و 80 درصد به ترتیب 8/48 و 6/30 درصد بود. هم­چنین در 6 تا 24 ساعت بعد از عمل جراحی، میزان PONV در گروه دریافت کننده اکسیژن 40 و 80 درصد به ترتیب 8/20 و 2/12 درصد بود. قابل ذکر است بین میزان PONV دو گروه در 6 ساعت اول و 6 تا 24 ساعت بعدی اختلاف معنی داری وجود نداشت (p به ترتیب 18/0 و 25/0).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، تفاوتی بین اکسیژن دریافتی 40 و 80 درصد در تهوع و استفراغ بعد از عمل استرابیسموس اطفال وجود نداشت.
 

معین رحیمی صادق، امیر رشید‌لمیر، علی اکبر حداد مشهد ریزه، محمد سوختانلو،
دوره 20، شماره 12 - ( اسفندماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات اخیر به دخالت لیزیل­اکسیداز در فرآیند توسعه عضلانی اشاره کرده­اند. با وجود این، تاکنون ارتباط فعالیت این آنزیم با فاکتورهای درگیر در مایوژنز و هایپرتروفی وابسته به تمرین مقاوتی بررسی نشده است. بنابراین، هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مهار لیزیل­اکسیداز بر هایپرتروفی ناشی از تمرین و نیز بیان ژن­های MyoD1، مایوژنین، TGF-β و LOX درعضله خم کننده شست(FHL)  رت­های ویستار بود.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه تجربی، تعداد 32 سررت نژاد ویستار با میانگین وزنی 15 ± 220 گرم به چهار گروه شامل گروه تمرین مقاومتی، گروه کنترل سالم، گروه کنترل تیمار و گروه تمرینی تیمار تقسیم شدند. تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته و به­ صورت بالا بردن وزنه آویخته شده به دم حیوان از یک نردبان یک متری با شیب 85 درجه بود. هم­چنین به منظور مهار لیزیل­اکسیداز روزانه 120 میلی­ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن محلول بتاآمینوپروپیونیتریل (BAPN) به صورت درون صفاقی ، به رت­ های گروه تیمار تزریق شد. پس از تشریح رت­ها وزن نسبی عضله ­FHL و هم­ چنین بیان نسبی ژن­ ها با روش Real Time- PCR انجام شد.
یافته ­ها: در گروه ­های تیمار شده با BAPN، وزن نسبی عضله FHL به طور معنی­ داری  نسبت به گروه­های سالم کاهش یافت (05/0 > p). بیان ژن LOX متعاقب یک دوره تمرین مقاومتی افزایش معنی­داری را نسبت به گروه کنترل سالم نشان داد(05/0 > p). هم­چنین، مشاهده شد بیان ژن LOX در گروه­های تیمار در مقایسه با گروه کنترل سالم به­طور معنی­داری افزایش یافت (05/0 > p). بیان ژن TGF-β در گروه­های تیمار شده با BAPN افزایش معنی دار(05/0 > p) و مایوژنین در گروه­های تیمار،کاهش معنی­داری را نسبت به گروه­های سالم نشان ­دادند (05/0 > p). بیان ژن MyoD1 در گروه­های تیمار فقط در گروه کنترل تیمار نسبت به کنترل سالم کاهش معنی­دار داشت (05/0 > p).
نتیجه­ گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مهار آنزیم لیزیل­اکسیداز توانست ژن­های دخیل در هایپرتروفی را تحت تاثیر قرار داده و هایپرتروفی ناشی از تمرین مقاومتی را کاهش دهد.

 

مرسده فاطمه یزدان بخش، ابوسعید رشیدی، محمدکریم رحیمی، رامین خواجوی، حامد شفارودی،
دوره 21، شماره 4 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این تحقیق، تهیه نانو الیاف سلولزی با پایه سبوس گندم به عنوان یک پسماند کشاورزی و ارزیابی اثر ضدمیکروبی آن با آغشتهسازی داروی سیپروفلوکساسین هیدروکلراید بر روی باکتری استافیلوکوک اورئوس بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ابتدا دیسکهای سلولزی از نانو الیاف آغشته به دارو آماده شدند. سپس این دیسکها به همراه دیسکهای کاغذی استاندارد بر روی محیط استافیلوکوک اورئوس قرار گرفتند. نتایج به صورت‌ هاله عدم رشد پس از 24 ساعت اندازهگیری گردید. تعیین میزان سیپروفلوکساسین هیدروکلراید جذب شده بر روی نانوالیاف سلولزی با مقایسه اثر دیسک­های سلولزی حاوی غلظتهای مختلف آنتیبیوتیک و دیسکهای استاندارد سیپروفلوکساسین صورت گرفت. مدت زمان بهبودی زخم سطحی در پوست رت با پانسمان نانو الیاف آغشته به دارو و بدون دارو مقایسه گردید.
یافتهها: دیسک (نانو آلفاسلولزی) آغشته به داروی سیپروفلوکساسین هیدروکلراید، هاله عدم رشد در محیط استافیلوکوک اورئوس ایجاد کرد. اندازه‌گیری ابعاد زخم با عکسبرداری دیجیتال و نرم افزار ImageJ انجام گرفت. نتایج حاصل از روند بهبودی طی پنج روز با آزمون آماری آنووا و آزمایش پاتولوژی تحلیل شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که دیسک نانوالیاف سلولزی در محیط کشت برای کنترل باکتری می‌تواند مفید باشد. هم‌چنین مساحت زخمها در رتهایی( موش­هایی) که با دیسک‌های نانو الیاف آغشته به دارو پانسمان شدند به صورت معنی‌داری کمتر از گروه شاهد بود (05/0> p).

مهناز نجفی، محمدرضا اسد، مصطفی رحیمی، رحمان سوری، علی آهور،
دوره 21، شماره 4 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی تداومی با شدت متوسط (MICT) و تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر بیان ژن ناقل غشایی گلوکز (GLUT4) در عضله اسکلتی رت‌های نر چاق انجام شد.
مواد و روشها: 28 رت نژاد ویستار با میانگین وزنی 25 ±150 گرم تهیه و در گروه‌های کنترل پایه (6 رت)، گروه کنترل چاق (6 رت)، گروه تمرین MICT (8 رت) و گروه تمرین HIIT (8 رت) تقسیم شدند. رتهای گروه کنترل پایه در همان ابتدای پژوهش نمونه‌برداری شدند. رت‌های دیگر به مدت 8 هفته تحت رژیم غذایی پر چرب قرار گرفتند. سپس رت‌های گروه تمرین، پس از یک هفته آشناسازی، به مدت 8 هفته و 5 روز در هر هفته بر روی تردمیل حیوانات تمرین کردند. رتها 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین کشته شدند و بافت عضله دوقلوی آن‌ها برداشته شد. بیان ژن GLUT4 به روش
Real-Time PCR اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد هشت هفته غذای چرب باعث افزایش معنی‌دار وزن رتها می‌شود (001/0 =p)، با این حال، هر دو نوع فعالیت ورزشی MICT و HIIT به طور معنیداری از این افزایش وزن جلوگیری کرده است (001/0 = p). علاوه بر این، هر دو نوع فعالیت ورزشی باعث افزایش معنیداری بیان ژن GLUT4 در عضله اسکلتی رت‌های چاق شد (001/0 =p)، هر چند تفاوت معنیداری بین دو گروه تمرینی مشاهده نگردید
(99/0 =
p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، هر دو نوع فعالیت ورزشی تداومی با شدت متوسط و تناوبی شدید می‌توانند باعث افزایش بیان ژن انتقال دهنده گلوکز (GLUT4) در عضله ترکیبی تند و کند انقباض رتهای چاق شوند.

مریم رحیمی تسیه، فرهاد ولی زادگان، شهربانو عریان،
دوره 22، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: حافظه کاری سیستم نورونی پویایی جهت حفظ و پردازش موقت اطلاعات میباشد. قشر پیش پیشانی (PFC) مرکز اصلی پردازش آن بوده که بهواسطه سیستمهای نوروترانسمیتری مختلف با ساختارهای دیگر مغز همچون آمیگدال قاعده ای- جانبی (BLA) به تعدیل این حافظه می‌پردازد. در این مطالعه، برهمکنش سیستم اوپیوئیدی PFCو سیستم دوپامینرژیک BLA در پردازش حافظه کاری بر اساس تست ماز شعاعی بررسی گردید.
مواد و روشها: در این مطالعه از رت‌‌های نر نژاد ویستار استفاده شد که با جراحی استریوتاکسیک در نقاط mPFC و BLA کانولگذاری شدند. پس از طی دوره ریکاوری، تزریقات درون مغزی انجام گرفت. پارامترهای مربوط به خطاهای حافظه کاری و مرجع طبق پروتکلDSWS  محاسبه شدند.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد IR.UMZ.REC.1397.23 در کمیته اخلاق زیستی دانشگاه مازندران به ثبت رسیده است.
یافتهها: تزریق دوز بالای مورفین درون  mPFCوکلروپرومازین درون BLA اثرات بهبود دهنده روی حافظه کاری و مرجع داشت (05/0p≤). دوزهای پایین و بالای آپومورفین (005/0 و 5/0 میکروگرم در هر موش) اثرات بهبود دهنده (05/0p≤)، (01/0p≤) و دوز میانه آن (05/0 میکروگرم در هر موش) اثرات کاهشی روی حافظه کاری و مرجع اعمال کرد (01/0p≤). تزریق توأمان دوز بی اثر مورفین (5/0 میکروگرم در هر موش) و دوزهای سهگانه کلروپرومازین اثرات بهبود دهنده ناشی از دوز بالای کلروپرومازین را رفع نمود. مورفین در میانکش با آپومورفین، اثرات دوگانه آن روی حافظه کاری و مرجع را تغییر داد. با ثابت نگه داشتن دوز مؤثر مورفین (2 میکروگرم در هر موش) و کلروپرومازین (2 میکروگرم در هر موش) اعمال دوزهای پنجگانه آپومورفین، از خطاهای حافظه کاری و مرجع کاست.
نتیجهگیری: یافته‌‌‌ها حاکی از این است که سیستم اوپیوئیدی mPFC و سیستم دوپامینرژیک BLA طی پردازش حافظه کاری و مرجع با یکدیگر در تعامل هستند.

مهسا کاوسی، احسان رحیمی، جلیل فلاح مهرآبادی،
دوره 22، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان ریه یکی از همهگیرترین سرطانها در سراسر جهان است. اخیراً چند انکوژن بالقوه شناخته شدهاند که شامل EGFR، BRAF، KRAS و ژن ALK هستند. با توجه به شیوع بالای سرطان ریه، میزان مرگ ناشی از آن، عوارض شیمیدرمانی و تلاش برای یافتن داروهای مؤثر و با عوارض کمتر، تحقیق حاضر با این هدف انجام شد که تأثیر یک عصاره گیاهی را بررسی کرده تا نتایج آن در اختیار مراکز تولیدی قرار گیرد.
مواد و روشها: در این تحقیق، تأثیر عصاره اوکالیپتوس و داروی سیسپلاتین بر روی میزان بیان ژن KRAS در رده سلولی A549 سرطان ریه بررسی شد. به منظور تعیین زندهمانی سلولها از روش MTT استفاده و IC50 تعیین شد. پس از تعیین  IC50سلولها به مدت 48 ساعت در معرض تأثیر غلظتی کمتر از IC50 عصاره و دارو قرار گرفتند. سپس میزان بیان ژن KRAS نسبت به ژن کنترل β-ACTIN در گروههای کنترل و تیمار با عصاره و دارو تعیین شد. بدین منظور، پرایمر اختصاصی برای ژنβ-ACTIN  و KRAS طراحی و Real-Time PCR انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.IAU.East Tehran.REC.1396.3 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد میزان IC50 عصاره و دارو به ترتیب 7/85 و 77/1 میلیگرم بر میلیلیتر بوده است. همچنین، میزان بیان ژنها در سلولهای تیمار شده و کنترل با عصاره و دارو مقایسه گردید. بیان نسبی ژنKRAS  به ژن مرجع در رده سلولی سرطانی تیمارشده با عصاره و دارو به ترتیب به میزان 89/2 و 25/9 برابر طی 48 ساعت ‌به‌طور معنیدار (0=p) کاهش یافت.
نتیجهگیری: با توجه به کاهش بیان نسبی ژن در رده A549 تیمار شده میتوان به مطالعات آینده در خصوص درمان هدفمند سرطان ریه امیدوار بود و از اینرو پتانسیل استفاده از ترکیبات گیاهی آشکارتر شود.

نرگس انسان، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند، فریبرز استیلایی،
دوره 22، شماره 5 - ( آذر و دی 1398 )
چکیده

زمینه و هدف بیماری مولتیپل اسکلروزیس، پیش‌بینی نشدنی و یکی از بیماری‌های تغییر‌دهنده زندگی فرد است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است.
مواد و روش ها جامعه آماری، کلیه زنان و مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهرستان نیشابور بودند. در این پژوهش، نمونه شامل ۴۷ نفر (۲۲ نفر گروه آزمایش، ۲۵ نفر گروه کنترل) بود، که به صورت تصادفی انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. گروه آزمایش، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی را به مدت هشت جلسه دریافت کردند، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پیگیری نیز بعد از یک ماه صورت گرفت. آزمودنی‌ها به پرسش‌نامه ارزیابی ناتوانی سازمان جهانی بهداشت پاسخ دادند و داده‌ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر با استفاده از نسخه ۲۱ نرم‌افزار SPSS تحلیل شد. 
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR. NUMS.REC.۱۳۹۷.۰۰۴ به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی نیشابور رسیده است. 
یافته ها نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته بدین شرح است: آزمون تک‌متغیره در مورد اثر زمان، حاکی از آن است که اثر زمان بر مؤلفه ناتوانی کارکردی معنی‌دار است. اثر تعاملی زمان و گروه بر مؤلفه ناتوانی کارکردی معنی‌دار است. نتایج تحلیل واریانس بین‌گروهی در میان دو گروه آزمایش و کنترل (۰/۰۵‌>P) نشان می‌دهد که بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۵>P). مقایسه زوجی اثر تعاملی زمان و گروه نشان داد بین مرحله پیش‌آزمون با پس‌آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (P=۰/۰۰۱)، اما میان مرحله پس‌آزمون با پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری بر طبق نتایج، درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر کاهش ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس اثرگذار و پایدار بوده است که از دلایل این پایداری می‌توان به سادگی درمان و آموزش سریع‌تر بیمار و همچنین کوتاه‌مدت‌بودن جلسات مداخله اشاره کرد. 

زینب عبدالحسینی، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند،
دوره 22، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: شکایت‌های جسمی که دارای علت‌های مشخصی نیست، فرایندی است که در بیماران اختلال علائم جسمی به طورمعمول مشاهده می‌شود. تعداد روزافزون بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی و مسائل مربوط به علائم مزمن از جمله تغییر کیفیت زندگی، افت کارآمدی فرد، برای این بیماران و خانواده‌هایشان ایجاد هزینه‌های اقتصادی، اجتماعی و روان‌شناختی کرده است.
مواد و روش ها: پژوهش از نوع توصیفی و مقطعی بود و ۷۰ بیمار مبتلا به اختلال علائم جسمی دارای علائم گوارشی و درد مزمن که در زمستان ۱۳۹۶ به مراکز درمانی شهر سمنان مراجعه کردند به روش نمونه‌گیری دردسترس، در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامه سلامت بیمار (PHQ-۱۵) و آزمون رورشاخ (نظام جامع اکسنر) بودند. به ‌منظور تجزیه ‌و تحلیل داده‌ها از تحلیل رگرسیون خطی چندگانه، تحلیل رگرسیون لجستیک و تحلیل واریانس چندمتغیره با استفاده از نسخه ۲۲ نرم‌افزار SPSS استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پژوهش حاضر توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم‌پزشکی سمنان تأیید و با شماره IR.SEMUMS.REC.۱۳۹۷.۰۲۹ به ثبت رسید.
یافته ها: شاخص‌های محل ادراک شامل نمراتD و Dd در آزمون رورشاخ، قادرند به‌طور معنی‌داری (P<۰/۰۵) افراد مبتلا را از گروه غیرمبتلا تفکیک کنند. در این مدل رگرسیون لجستیک، ۷۰ درصد افراد به‌درستی طبقه‌بندی شدند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش ضمن تأیید تفاوت پاسخ مبتلایان به اختلال علائم جسمی و افراد غیرمبتلا، نشان می‌دهد که افراد مبتلا کلی‌نگری کمتری دارند. همچنین اضطراب و علائم روان‌رنجوری بیشتری در افراد مبتلا به اختلال علائم جسمی نشان داده‌ شده است.
مهرداد نصرالله زاده ثابت، محمد خانعلی پور، میلاد غلامی، عبدالعظیم سارلی، عارفه رحیمی خرمی، عمران اسماعیل زاده،
دوره 23، شماره 5 - ( آذر و دی - شماره ویژه کووید 19 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع کرونا ویروس جدید (Covid-19) در اواخر دسامبر ۲۰۱۹ از ووهان چین باعث ایجاد تهدیدات بهداشتی بزرگی برای سلامت عمومی جهانی شد. از آنجایی که بیماران دارای فشار خون بالا، دیابت و اختلالات قلبی عروقی از گروه‌های اصلی در معرض خطر ابتلا برای بیماری Covid-19 هستند، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین شدت بیماری، تظاهرات بالینی و میزان مرگ‌ومیر در این بیماران در مقایسه با دیگر افراد مبتلا به بیماری کروناویروس انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه روی ۱۴۰۸ بیمار بستری مبتلا به Covid-19 در بیمارستان‌های گلستان، هاجر، خانواده و بعثت شهر تهران انجام شد. داده‌های مورد نیاز از قبیل شدت بیماری، تظاهرات بالینی و میزان مرگ‌ومیر در بیماران دارای اختلالات زمینه‌ای با دیگر بیماران گردآوری و به کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 26 تجزیه و تحلیل شد. ضریب اطمینان برای تمامی آزمون‌ها 95 درصد و سطح معنی‌داری 0/05 در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه توسط دانشگاه علوم پزشکی ارتش تأیید شده است (کد: IR.AJAUMS.REC.1399.091). اصول اخلاقی مطابق با رهنمودهای کمیته اخلاق ملی و مقررات COPE رعایت شده است.
یافته ها: در این مطالعه 912 مرد (64/8 درصد) و 496 زن (35/2 درصد) شرکت داشتند. دامنه سنی بیماران از 18 تا 98 سال و میانگین سن بیماران 57/8 سال بود. 39/2 درصد سابقه مصرف سیگار داشتند. 27 درصد از بیماران اینتوبه شدند و 21/9 درصد فوت کردند. میزان اکسیژن خون 53/7 درصد از بیماران از 93 میلی‌گرم در دسی‌لیتر کمتر بود. 36/1 درصد از بیماران سابقه فشارخون بالا، 24/1 درصد دیابت و 21/7 درصد سابقه بیماری قلبی عروقی داشتند. 
نتیجه گیری: شدت بیماری و تظاهرات بالینی و میزان مرگ‌ومیر بیماران مبتلا به کرونا در زیرگروه‌های قلبی عروقی، دیابت و فشار خون بالا نسبت به سایر افراد مبتلا به بیماری کروناویروس دارای اختلاف معنی‌داری است.

مینا وصال، چنگیز رحیمی،
دوره 24، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: نگرانی‌ها به طور فزاینده‌ای در مورد تأثیر رسانه‌های اجتماعی بر افسردگی در نوجوانان مطرح شده است. این پژوهش با هدف جمع‌بندی و ترکیب مطالعات کمّی در رابطه با ارتباط استفاده از رسانه‌های اجتماعی و افسردگی در جمعیت نوجوان انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش به بررسی نظام‌مند و فراتحلیل مطالعات انجام‌شده در زمینه تأثیر اینترنت و رسانه‌های اجتماعی بر افسردگی در نوجوانان با استفاده از ابزارهای جست‌و‌جو در پایگاه‌های فارسی و انگلیسی پرداخته است. در مجموع، پانزده مقاله انگلیسی که ملاک‌های ورود را دارا بودند، وارد پژوهش شدند.
ملاحظات اخلاقی: اصول اخلاقی تماماً در این مقاله رعایت شده است. 
یافته ها: این مرور نظام‌مند و فراتحلیل ارتباط اندک (0/18)، اما معنا‌دار (0/000 نتیجه گیری: در مجموع، مکانیسم تأثیر رسانه‌های اجتماعی بر افسردگی باید از طریق تحقیقات کیفی و مطالعات طولی مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.
علی رحیمی، بهزاد همدانی، نسرین رسول زاده،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: پرستاران جایگاه برجسته‌ای در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی دارند. بین خودپنداره حرفه‌ای پرستاران با ارائه مراقبت‌ به بیماران رابطه‌ای انکارناپذیری وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین خودپنداره حرفه‌ای با سبک زندگی پرستاران در بیمارستان‌های منتخب شهرهای مازندران انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی با استفاده از روش نمونه‌گیری طبقه‌ای با تخصیص متناسب بر روی 200 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال 1394 انجام شد. ابزار گردآوری داده‌ها شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش‌نامه خودپنداره حرفه‌ای پرستار و پرسش‌نامه سبک زندگی پرستاران بود. برای تعیین رابطه بین خودپنداره حرفه‌ای و سبک زندگی پرستاران از ضریب همبستگی Pearson استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها در سطح معنی‌داری 0/05 P به دست آمد.
یافته‌ها: میانگین نمره خودپنداره حرفه‌ای و سبک زندگی پرستاران به ترتیب 5/88 ± 216/42 و 19/37 ± 156/55 بود. همچنین رابطه مستقیم معنی‌داری بین خودپنداره حرفه‌ای و سبک زندگی پرستاران وجود داشت.
نتیجه گیری: با توجه به تأیید همبستگی مثبت بین خودپنداره حرفه‌ای و سبک زندگی پرستاران، مدیران پرستاری می‌توانند با ارتقاء خودپنداره حرفه‌ای، سبک زندگی سالم را در پرستاران ارتقاء دهند.
احمد انصاری فر، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: عوامل اجتماعی، جمعیت‌نگاری و اضطراب ادراک شده تأثیر بسزایی در ابتلا به اختلال علائم جسمانی دارد. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی نقش خصوصیات جمعیت‌نگاری، انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در پیش‌بینی اختلال علائم جسمانی بود.
روش کار: در یک طرح پژوهش توصیفی مقطعی، از میان بزرگسالان 18 تا 60 سال شهر تهران در سال 1401، تعداد 437 نفر به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت‌کنندگان به پرسش‌نامه‌ اختلال علائم جسمانی (SSEQ)، پرسش‌نامه انزوای اجتماعی و پرسش‌نامه اضطراب ادراک شده پاسخ دادند. داده‌ها از طریق همبستگی Pearson و رگرسیون سلسله‌مراتبی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج حاکی از آن بود که انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده همبستگی مثبت و معنی‌داری با اختلال علائم جسمانی دارند (0/01 P <). بین خصوصیات جمعیت‌نگاری (سن، جنسیت، وضعیت تأهل، تحصیلات و وضعیت اشتغال) و علائم جسمانی همبستگی وجود نداشت (0/01 < P). ضریب همبستگی چندگانه و ضرایب رگرسیون بین متغیرهای پژوهش از لحاظ آماری معنی‌‌دار بود (0/01 P <).
نتیجه‌گیری: مدل مورد بررسی، تقریباً قادر به‌پیش‌بینی 22 درصد از اختلال علائم جسمانی بود. نتایج دارای مضامین کاربردی در تدوین مداخلات مبتنی بر انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در کنترل علائم جسمانی است. توجه به انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در تدوین و اجرای مداخلات و برنامه‌های آموزشی در پیشگیری و بهبود اختلال علائم جسمانی اهمیت دارد.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb