جستجو در مقالات منتشر شده


33 نتیجه برای زنان

سعید راضی، حمید صالحی نیا، مهری فتحعلی لوی دیزجی،
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان یکی از شایع‌ترین علل مرگ و میر در جهان می‌باشد و میزان بروز و شیوع آن در حال افزایش است. باتوجه به این که بررسی جامعی بر روی سرطان‌های شایع در زنان ایرانی صورت نگرفته، این مطالعه با هدف تعیین روند بروز 10 سرطان شایع در بین زنان ایرانی از سال 1382 تا 1388 انجام گرفته است.

مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر به صورت مقطعی و با استفاده از تحلیل داده‌های موجود صورت گرفته و از داده‌های منتشر شده سیستم ثبت کشوری موارد سرطان استفاده گردیده است. در این مطالعه کلیه موارد ثبت شده کشوری سرطان در زنان طی سال‌های 82 تا 88 در کل کشور مورد بررسی قرار گرفت. میزا‌ن موارد سنی گزارش شده بروز سرطان با روش استاندارد سازی مستقیم و با استفاده از جمعیت استاندارد جهان محاسبه شده است. آزمون روند خطی کوکران-آرمیتاژ نیز جهت بررسی تغییرات روند میزان بروز و با استفاده از نرم افزار Winpepi انجام شد.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان می‌دهد که نسبت کل سرطان‌ها در زنان در مقایسه با کل جمعیت در حال افزایش است. سرطان‌های پستان، پوست، کولورکتال، معده، مری، تیروئید، لوکومیا، تخمدان، مغز و رحم به ترتیب شایع‌ترین سرطان‌ها در بین زنان ایرانی بوده‌اند. در طول سال‌های مورد بررسی روند افزایشی این سرطان‌ها به طور قابل توجهی نمایان است.

نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این مطالعه، میزان بروز انواع سرطان‌ها در زنان دارای سیر صعودی است. به کارگیری برنامه‌های غربال‌گری در کاهش روند این بیماری‌ها می‌تواند مفید باشد.


زکیه قربانی، حمیدرضا وزیری، زیبا ظهیری،
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه کاهش میزان زاد و ولد یکی از مهم‌ترین مشکلات اجتماعی جوامع در حال توسعه می‌باشد. «ناباروری» به عدم بارداری پس از یک سال مقاربت متوالی و منظم زوجین بدون استفاده از روش‌های پیش‌گیری اطلاق می‌شود. لپتین در تنظیم عملکرد طبیعی سیستم تولید مثل زنان شامل تولید شیر، ایجاد فولیکول‌ها، تولید استروئیدهای تخمدانی، حفظ عملکرد و مورفولوژی غدد شیری، رشد و بقای فولیکول‌ها و اووسیت ها، بلوغ اندومتر رحم و تنظیم چرخه قاعدگی نقش به سزایی دارد. پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی T>C در اگزون شماره 3 منجر به جانشینی Arg>Trp در کدون 105 می‌گردد (R105W). در این پژوهش مورد- شاهدی به بررسی ارتباط این پلی مورفیسم و ناباروری زنان در جمعیت گیلان پرداخته شد.

مواد و روش‌ها: نمونه‌های خون از 86 زن مبتلا به ناباروری و 60 فرد سالم جمع‌آوری شد و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی طراحی شده تحت AS-PCR قرار گرفت. هم‌چنین به منظور بررسی ارتباط بین فراوانی ژنوتیپی و اللی در دو گروه بیمار و کنترل از آزمون کای مربع استفاده گردید.

یافته‌ها: بررسی‌های مربوط به دو گروه بیمار و کنترل نشان داد با توجه به مقدار 21/0p= و هم‌چنین 2/0p= آللی، ارتباطی بین پلی مورفیسم کدون 105 ژن لپتین (Arg105Trp) و ناباروری زنان در جمعیت مورد مطالعه وجود ندارد.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها حاکی از عدم ارتباط معنی‌دار بین پلی مورفیسم Arg105Trp و ناباروری زنان بود (21/0p=). با این وجود، تایید نتایج به دست آمده مستلزم بررسی‌های بیشتری است.


سحر محرابی، مریم شکرپور، مهری جمیلیان، حمیدرضا سخی،
دوره 18، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: اپیزیوتومی یکی از متداول ‌ ترین اعمال جراحی زنان و زایمان است که در مرحله دوم زایمان جهت تسهیل زایمان انجام می ‌ شود. برش این ناحیه با درد و ناراحتی همراه است. ترمیم زخم موجب رهایی از درد و بازگشت سریع ‌ تر به فعالیت ‌ های روزانه می ‌ گردد. با توجه به میزان بالای عفونت محل اپیزیوتومی، تصمیم گرفتیم که اثرات از کرم زعفران 20 درصد را در زنانی که تحت اپیزیوتومی قرار گرفته‌اند بررسی نماییم.

  مواد و روش ها: این کار آزمایی بالینی تصادفی دو سوکور روی 60 زن باردار نخست زا انجام شد که طی سال ‌ های 1392 تا 1393 در مرکز آموزشی درمانی طالقانی اراک تحت زایمان طبیعی و اپیزیوتومی قرار گرفته بودند. گروه مداخله، هر روز 3 بار به مدت 2 هفته کرم موضعی عصاره زعفران20 درصد دریافت کردند و گروه شاهد کرم موضعی پلاسبو دریافت نمودند. وضعیت زخم و ترمیم آن در روز اول، هفتم و چهاردهم بعد از زایمان بررسی شد.

  یافته‌ها: از نظر ترمیم محل اپیزیوتومی در روزهای هفتم (054/0 = p ) و چهاردهم ‌(003/0 = p ) و روند پیوستگی لبه زخم در روز‌های اول (015/0 = p )، هفتم (013/0 = p ) و چهاردهم (001/0 = p ) در دو گروه اختلاف معنی ‌ داری دیده شد. از نظر باز شدن زخم در روز اول (492/0 = p ) اختلاف آماری معنی‌داری وجود نداشت، اما در روزهای هفتم (001/0 = p ) و چهاردهم (026/0 = p ) یک اختلاف آماری معنی ‌ دار بین دو گروه مشاهده شد.

نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که مصرف کرم عصاره زعفران 20 درصد برای ترمیم زخم اپیزیوتومی و پیوستگی لبه‌های زخم می‌تواند موثر باشد.
سیدرضا عطارزاده حسینی، مرتضی مطهری راد، نویده معین نیا،
دوره 19، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی مقایسه تأثیر یک دوره تمرین مقاومتی با شدت‌های مختلف بر سطوح سرمی فولیستاتین و مایوستاتین سرمی زنان غیرفعال بود.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه کاربردی و نیمه تجربی، 24 زن جوان غیرفعال 20 تا 30 سال با نمایه توده بدن 22 تا 25 کیلوگرم بر مترمربع به روش نمونه‌گیری دسترس و هدف‌دار انتخاب شدند؛ سپس به روش تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی کم‌شدت (60-40 درصد یک تکرار بیشینه) و تمرین مقاومتی شدید (90-70 درصد یک تکرار بیشینه) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته اجرا شد. نمونه‌های خونی پیش و 48 ساعت پس از مداخله تمرینی (پنج سی‌سی) جمع‌آوری شد؛ هم‌چنین مقادیر سرمی فولیستاتین و مایوستاتین به روش الایزا اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس اندازه‌های مکرر با نرم افزار SPSS در سطح معنی‌داری(05/0p<) تحلیل شدند.

یافته‌ها: مقادیر فولیستاتین و نسبت فولیستاتین به مایوستاتین گروه تمرین شدید افزایش معنی‌داری یافت(05/0p≤)؛ هم‌چنین مقادیر مایوستاتین در این گروه کاهش معنی‌داری را نشان می‌داد(05/0p≤)؛ این در حالی بود که مقادیر فولیستاتین، مایوستاتین و نسبت فولیستاتین به مایوستاتین در گروه تمرین کم‌شدت به لحاظ آماری معنی‌دار نبود(05/0p≥)؛ هم‌چنین مقایسه تغییرات دو گروه در متغیرهای فوق به لحاظ آماری معنی‌دار نبود(05/0p≥).

نتیجهگیری: به نظر می‌رسد فعال‌سازی عوامل مهم مایوژنیک و مایواستاتیک در زنان جوان غیرفعال نیاز به انجام تمرینات مقاومتی با شدت بالا دارد.


بهلول قربانیان، احمد بارانی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: دیابت ملیتوس از شایع‌ترین بیماری‌ها در جوامع بشری است که مقابله با عوارض ناشی از آن هزینه هنگفتی را به سیستم درمانی تحمیل می‌نماید. مطالعات نشان داده‌اند که مارکرهای بیوشیمیایی استخوان می‌توانند جهت ارزیابی میزان پاسخ متابولیسم استخوان به فعالیت بدنی استفاده شوند. هدف از این مطالعه، ارزیابی تأثیر 10هفته تمرین هوازی فزاینده بر سطوح استئوکلسین، پاراتورمون و شاخص‌های گلیسمی و تن سنجی در زنان یائسه دیابتی نوع 2 می‌باشد.

مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 40 زن یائسه دیابتی نوع 2 (40 تا 60 سال) به صورت آزمودنی‌های در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی(20) و کنترل(20) قرار گرفتند. تمرین هوازی فزاینده شامل حرکات ایروبیک و پیاده روی به مدت 10 هفته(3 جلسه در هفته، 45 تا60 دقیقه در روز با شدت 45 تا 60 درصد ضربان قلب ذخیره) بود. نمونه‌های خونی قبل و بعد تمرین جهت اندازه‌گیری متغیرهای سرمی گرفته شد. داده‌ها به وسیله آزمون آماری تی تست در سطح معناداری 05/0>p تحلیل شدند.

یافتهها: تمرین باعث افزایش معنادار استئوکلسین (037/0=p) و کاهش معنادار شاخص مقاومت انسولینی(001/0=p)، انسولین(002/0=p) و قند خون ناشتا(001/0=p) در گروه تجربی شد(05/0>p).  تغییرات پاراتورمون، هموگلوبین گلیکوزیله و شاخص‌های تن سنجی معنادار نبود(05/0<p).

نتیجهگیری: با توجه به اثرات مطلوب تمرین روی استئوکلسین و شاخصهای گلسیمی، به نظر میرسد این شیوهی تمرین را میتوان به عنوان روش درمانی غیر تهاجمی برای حفظ تراکم استخوان و کنترل قند خون در بیماران دیابتی توصیه کرد.


احمد راهبر، ذبیح اله قارلی پور، شهرام ارسنگ جنگ، علی ابرازه، زهره کزازلو،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: مصرف خودسرانه دارو یکی از بزرگ‌ترین مشکلات اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی جوامع مختلف از جمله ایران به شمار می‌آید. هدف این مطالعه، تعیین منافع و موانع درک شده در خصوص مصرف خودسرانه داروها در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر قم بود.

مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی مقطعی بود که روی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر قم انجام شد. نمونه‌گیری به صورت چند مرحله‌ای انجام شد و تعداد 226 نفر از بین مراکز بهداشتی درمانی انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه استاندارد مربوط به آگاهی از پیامدهای مصرف خودسرانه دارو، منافع و موانع درک شده و مصرف خودسرانه دارو و به کمک نرم افزارSPSS  نسخه‌ی 20 از طریق آزمون‌های آماری تی مستقل وکای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافتهها: طبق یافته های این مطالعه، 3/74 درصد از زنان سابقه مصرف خودسرانه دارو داشتند که 8/43 درصد از آنان به 6 ماه گذشته مربوط بوده است. میانگین نمره آگاهی از پیامدهای مصرف خودسرانه دارو و موانع درک شده در افرادی که سابقه مصرف خودسرانه دارو داشتند به طور معنی دار بیش‌تر از افرادی بود که سابقه مصرف خودسرانه دارو نداشتند(05/0>p). درحالی که بین منافع درک شده با سابقه مصرف خودسرانه دارو ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده نشد(79/0p=).

نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای مصرف خودسرانه دارو و وجود ارتباط بین آگاهی و موانع درک شده با مصرف خودسرانه دارو، ارائه برنامه‌های آموزشی لازم از طریق رسانه‌ها برای زنان در خصوص عوارض و پیامدهای مصرف خودسرانه دارو ضروری به نظر می‌رسد.


زهرا رحیمی، احمد راهبر، فاطمه خیراللهی، علی ابرازه، ذبیح اله قارلی پور،
دوره 20، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تعیین میزان و نوع روغن‌های مصرفی می‌تواند کمک موثری در جهت افزایش آگاهی افراد جامعه از چگونگی مصرف این نوع ماده غذایی ارائه دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین الگوی مصرف انواع روغن‌های خوراکی و عوامل موثر بر آن بر اساس الگوی پرسید طراحی شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی به صورت مقطعی بوده و بر روی۳۰۰ زن شهری و روستایی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی استان قم که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده بودند، انجام گرفته است. داده ها از طریق پرسش­نامه استاندارد الگوی پرسید جمع آوری شد و به کمک نرم افزار آماریSPSS  نسخه 20 و با استفاده از آزمون های تی مستقل، تی زوجی، آنووا و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که 4/46 درصد زنان شهری و 6/53 درصد زنان روستایی روغن جامد مصرف می کنند. از نظر مصرف روغن دنبه تفاوت آماری معنی داری در خانواده های شهری و روستایی وجود داشت (05/0p<)، به طوری که مصرف روغن دنبه در خانواده های روستایی بیشتر از خانواده های شهری بود. میانگین نمرات عملکرد مصرف روغن های خوراکی سالم و عوامل تقویت کننده در زنان شهری و روستایی اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0p<)، به طوری که میانگین نمرات زنان شهری بیشتر از زنان روستایی بود.
نتیجه گیری: اجرای برنامه های آموزشی با استفاده از مدل های آموزشی مانند مدل پرسید در جهت اصلاح الگوی مصرف روغن های خوراکی به خصوص در مناطق روستایی در ارتقاء سطح سلامت جامعه موثر می باشد.
 

معصومه عباسی، ذبیح اله قارلی پور، احمد راهبر، شهرام ارسنگ جنگ، علی ابرازه، زهره کزازلو،
دوره 21، شماره 6 - ( 9-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: در کشور ایران یک چهارم زوج ها تجربه ناباروری داشته‌اند که این مشکل می تواند بر ابعاد مختلف زندگی زناشویی تاثیرگذار باشد. این مطالعه با هدف مقایسه ویژگیهای روانشناختی در زنان بارور و نابارور مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و مرکز ناباروری در شهر قم انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی مقطعی روی 160 نفر از زنان انجام گرفت. 80 نفر از زنان در سنین باروری بوده و برای دریافت مراقبت‌های روتین کودکانشان به مراکز بهداشتی مراجعه می نمودند و 80 نفر دیگر از میان زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری بودند که به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه‌های استاندارد اضطراب، افسردگی و سازگاری زناشویی جمعآوری گردیده و با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 20 از طریق آزمونهای دقیق فیشر، تی مستقل و کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: از نظر میانگین نمرات افسردگی (005/0= p)، اضطراب (02/0= p)، و سازگاری زناشویی (01/0= p)، تفاوت معنیداری در بین دو گروه مشاهده شد. به طوری که میانگین نمره افسردگی و اضطراب در زنان بارور بیشتر از زنان نابارور بود در حالی که میانگین نمره سازگاری زناشویی در زنان نابارور بیشتر از زنان بارور بود.
نتیجهگیری: از آنجایی که باروری می تواند با عوامل روانشناختی و سایر عوامل زمینهای فرد مرتبط باشد، بنابراین توجه به نیازهای مختلف آموزشی زنان بارور و نابارور باید به طور جدی مدنظر قرار گیرد.

فاطمه خانی، مهرنوش اینانلو، فاطمه گنجی، حمید حقانی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: زنان ستون اصلی توسعه اجتماعی و محور اصلی سلامت خانواده هستند. موفقیت، بقا و ارتقای جامعه به سلامت زنان جامعه وابسته است. از آنجایی که سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی روان‌شناختی از تعیین‌کننده‌های مهم سلامت هستند، این پژوهش با هدف تعیین سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی روان‌شناختی در زنان مراجعه‌کننده به پایگاه‌های سلامت اراک در سال 1398 انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی از بین زنان مراجعه‌کننده به پایگاه‌های سلامت شهر اراک، 221 خانم که معیار ورود به مطالعه را داشتند به صورت نمونه‌گیری مستمر وارد مطالعه شده و فرم اطلاعات جمعیت‌شناختی، پرسش‌نامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و پرسش‌نامه بهزیستی روان‌شناختی را تکمیل کردند. توصیف داده‌ها با استفاده از آماره‌های توصیفی فراوانی، درصد فراوانی، میانگین، انحراف معیار و تحلیل داده‌ها به وسیله آزمون‌های آنالیز واریانس، تی مستقل و رگرسیون با استفاده از نسخه 19 نرم‌افزار نسخه SPSS انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاقIR.IUMS.REC.1398.609  به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی ایران رسیده است.
یافته ها: میانگین سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در واحدهای مورد‌پژوهش 135/96 بود. مؤلفه‌های فعالیت بدنی با میانگین 16/31 و تغذیه با میانگین 26/41، به ترتیب کمترین و بیشترین امتیاز را داشتند. میانگین بهزیستی روان‌شناختی در واحدهای موردپژوهش 72/29 بود. مؤلفه‌های هدفمندی با میانگین 10/76 و رشد فردی با میانگین 13/19 به ترتیب کمترین و بیشترین امتیاز را داشتند. سن، بیماری‌های مزمن، اشتغال، تعداد فرزندان و مصرف الکل با سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ارتباط معنادار منفی و تحصیلات زن و همسرش با سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ارتباط معنادار مثبت داشتند. درمجموع، متغیرهای جمعیت‌شناختی در حد 13 درصد سبک زندگی ارتقادهنده سلامت را پیش‌بینی می‌کند. سن، تعداد فرزندان، وجود بیماری‌های مزمن جسمی و بیماری‌های اعصاب و روان با بهزیستی روان‌شناختی ارتباط معنادار منفی و وضعیت اقتصادی، تحصیلات زن و همسرش با بهزیستی روان‌شناختی ارتباط معنادار مثبت داشت. درمجموع، متغیرهای جمعیت‌شناختی تا ده درصد بهزیستی روان‌شناختی را پیش‌بینی می‌کنند.
نتیجه گیری:با توجه به اینکه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی روان‌شناختی دو تعیین‌کننده مهم سلامت محسوب می‌شوند، بررسی این شاخص‌ها وعوامل مؤثر بر آن‌ها می‌تواند به برنامه‌ریزی مداخلات برای ارتقای سلامت جسمی و روانی زنان کمک کند.
کلثوم محمدنیامطلق، محسن شمسی، نسرین روزبهانی، محمود کریمی، رحمت اله مرادزاده،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه عدم تغذیه سالم ابتدا سبب بروز حالت پره‌دیابت و سپس دیابت آشکار می‌‌شود و هر ساله حدود پنج تا ده درصد افراد مبتلا به عدم تحمل گلوکز به دیابت نوع2 مبتلا می‌شوند، این پژوهش با هدف شناخت عوامل مؤثر بر مصرف مواد غذایی سالم (بر اساس هرم غذایی) توسط زنان پره‌دیابتی بر اساس تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه مقطعی‌تحلیلی حاضر بر روی 99 نفر از زنان میانسال پره‌دیابتی مراجعه‌‌کننده به مراکز سلامت شهر اراک در سال 1398 انجام شد. روش جمع‌‌آوری اطلاعات در این مطالعه از طریق پرسش‌نامه‌‌ای مبتنی بر تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده و چک‌لیست مصرف مواد غذایی سالم بود. داده‌ها از طریق تحلیل همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون خطی تجزیه‌و‌تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1398.07 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم‌پزشکی اراک رسیده است.
یافته ها میانگین نمره رفتار رژیم غذایی 0/28±1/34 بود و 41 درصد از افراد حداقل یک بار در هفته و 35 درصد حداقل یک بار در ماه، مواد قندی مانند کیک، شیرینی و شکلات را مصرف می‌کردند. تحلیل رگرسیون نشان می‌دهد با افزایش یک انحراف معیار در نمره قصد رفتاری، نمره رفتار رژیم غذایی سالم 0/22 انحراف معیار افزایش خواهد یافت (0/05>P). 
نتیجه گیری: برای دست‌‌یابی به سبک زندگی سالم در گروه آسیب‌پذیر و افراد پیش‌دیابتی، تأکید بر افزایش توانمندی آنان در زمینه انتخاب غذای سالم و تقویت انگیزه‌های فردی در راستای نیل به تصمیم‌گیری صحیح و درنهایت رعایت مصرف صحیح مواد غذایی می‌تواند در برنامه‌ریزی‌های آموزشی مسئولین بهداشتی جهت کاهش ابتلا به دیابت مورد توجه قرار گیرد. 
عباس صارمی، رحمت اله مرادزاده، عیرضا بهرامی،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف فعالیت بدنی فواید متعددی برای سلامتی دارد، اما ارتباط آن با باروری زنان نامشخص است. با توجه به تأثیرات حیاتی شیوه زندگی بر سلامت باروری زنان، این مطالعه با هدف مقایسه سطح فعالیت بدنی و ترکیب بدنی زنان بارور و نابارور شهر اراک در سال 1400 انجام شد.
مواد و روش ها مطالعه حاضر از نوع مورد-شاهد است که بر روی 200 زن بارور و نابارور (20 تا 40 ساله) مراجعه‌کننده به مرکز ناباروری اراک که از طریق نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند، انجام شد. شرکت‌کنندگان پرسش‌نامه‌های خودآزمایی در مورد ویژگی‌های جمعیت‌شناختی اجتماعی، شیوه زندگی، فعالیت بدنی و رفتارهای کم تحرک تکمیل کردند. ویژگی‌های آنتروپومتریک و ترکیب بدنی نیز اندازه‌گیری شد. از رگرسیون لجستیک چند متغیره برای تجزیه‌وتحلیل ارتباط باروری با سطح فعالیت بدنی، رفتار کم تحرک و ترکیب بدن استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1400.050 به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک رسید.
یافته ها سطح فعالیت بدنی (0/001=P) و شاخص توده بدنی (0/03=P) در زنان نابارور در مقایسه با زنان بارور به ترتیب کمتر و بیشتر بود. در زنان با سطح فعالیت بدنی متوسط (نسبت شانس 4/42 و فاصله اطمینان 95 درصدی: 1/60، 12/99 و 0/004=P) شانس ناباروری کاهش می‌یابد. زنانی که بیش از 300 دقیقه در روز را بدون تحرک می‌گذرانند، 2/07 برابر بیشتر از زنان فعال جسمی دچار مشکلات باروری می‌شوند (نسبت شانس 2/07 و فاصله اطمینان 95 درصدی: 1/36، 3/14 و 0/001=P).
نتیجه گیری این مطالعه نشان می‌دهد فعالیت بدنی پایین، رفتار بی‌تحرک و چاقی از عوامل خطر مستقل مرتبط با ناباروری هستند. بنابراین باید به رفتارهای شیوه زندگی در زنان برای پیشگیری و حتی درمان ناباروری توجه بیشتری شود.
بختیار ترتیبیان، لیلا فصیحی، دکتر رسول اسلامی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف یائسگی، دورانی از زندگی زنان است که ازنظر جسمانی می‌تواند آسیب‌رسان باشد. با‌این‌حال تأثیر آن بر تراکم مواد معدنی استخوان هنوز قابل‌بحث است. بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین کلسیم، فسفر و آلکالین فسفاتاز سرمی با تراکم مواد معدنی استخوان کمر در زنان یائسه فعال و غیرفعال بود.
مواد و روش ها تعداد آزمودنی‌ها 55 نفر زن یائسه فعال و 60 نفر زن یائسه غیرفعال 45 تا 85 سال بود. شاخص‌های سرمی کلسیم، فسفر و الکالین فسفاتاز و ویژگی‌های آنتروپومتریک آزمودنی‌ها بررسی شد. برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‌های تحقیق از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و از نرم‌افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه در کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علامه طباطبابی با شناسه IR.ATU.REC.1399.038 تأیید شده است.
یافته ها نتایج نشان داد همبستگی معناداری بین سطح سرمی شاخص‌های، آلکالین فسفاتاز (P=0/021)، کلسیم (P=0/019) و فسفر (P=0/011) با تراکم مواد معدنی استخوان کمر در گروه زنان یائسه فعال و همچین بین شاخص توده بدنی با تراکم مواد معدنی استخوان کمر در هر 2 گروه زنان یائسه فعال (P=0/014) و غیرفعال (P=0/038) وجود دارد. بین سایر شاخص‌ها  ارتباط معنا‌داری یافت نشد.
نتیجه گیری با توجه به نتایج تحقیق حاضر احتمالاً فعال بودن آثار مفیدی بر متابولیسم استخوانی برجای گذاشته و سبب وضعیت بهتر تراکم مواد معدنی استخوانی شده است. شاید این موضوع بتواند کمک کند تا از متغیرهای خونی و آنتروپومتریکی در شناسایی افراد در معرض خطر پوکی استخوان در دوران بزرگسالی و سالمندی استفاده کرد.

فاطمه کرمانشاهی، مهدی زارع بهرام‌آبادی، حسن حیدری، حسین داودی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف سالمندی یکی از مراحل مهم زندگی است که با پیشرفت علم و بهبود شرایط بهداشتی، آمار سالمندان در جوامع گوناگون روبه‌افزایش است. از این‌رو برای ارتقای سازگاری سالمندان، توجه به رضایت از زندگی آنان و نگرش به سالمندی لازم است. بنابراین پژوهش حاضر به‌منظور اثربخشی توانمندسازی روان‌شناختی بر رضایت از زندگی و نگرش به سالمندی زنان سالمند شهر تهران انجام شده است. 
مواد و روش ها جامعه آماری شامل کلیه زنان 60 تا 70 ساله شهر تهران در سال 1400-1399 بود. تعداد 24 نفر (12 نفر گروه کنترل و 12 نفر گروه آزمایش) به شیوه نمونه‌گیری دردسترس به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. با بهره‌گیری از یک طرح آزمایشی پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل، سالمندان ابتدا پرسش‌نامه‌های رضایت از زندگی و نگرش به سالمندی را تکمیل کردند؛ سپس کاربندی آزمایشی توانمندسازی روان‌شناختی در 8 جلسه بر روی گروه آزمایش، اجرا و بعد از اتمام جلسات پس‌آزمون برای هر دو گروه ارائه شد. برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری به کمک نسخه 19 نرم‌افزارSPSS استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی کسب رضایت آگاهانه از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این مطالعه با کد IR.IAU.ARAK.REC.1400.027 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد که برنامه آموزشی توانمندسازی روان‌شناختی بر رضایت از زندگی (9/673=F و 0/006=p) و نگرش به سالمندی (8/385=F و 0/009=p) بین دو گروه در دو مرحله ارزیابی تفاوت معنا‌داری ایجاد کرده است؛ به این معنی که برنامه توانمندسازی روان‌شناختی باعث ارتقای رضایت از زندگی و نگرش به سالمندی افراد نمونه شد.
نتیجه گیری براساس نتایج این پژوهش می‌توان گفت، برنامه توانمندسازی روان‌شناختی بر رضایت از زندگی و نگرش به سالمندی زنان سالمند اثربخش بوده و آگاهی متخصصان حوزه‌های مشاوره، سالمندی، روان‌شناسی و سلامت از این آموزش‌ها می‌تواند کمک‌کننده باشد. 

آقای عباس بیات اصغری، آقای جواد جواهری، آقای علیرضا منظری توکلی، آقای حمید ملایی زرندی،
دوره 25، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر عزت نفس در زنان مطلقه بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک طرح مداخله‌ای از نوع نیمه تجربی بود. جامعه اماری 260 نفر از زنان مطلقه 20 تا 50 سال بودند. 60 نفر از زنان مذکور بر اساس معیارهای ورود انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه درمان شناختی – رفتاری، درمان مصاحبه انگیزشی و گروه شاهد تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده‌ها پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ بود. برای گروه‌های آزمایش، جلسات درمان به تعداد ۱۲ جلسه ۷۵ دقیقه‌ای برگزار شد. قبل از انجام مداخلات و در پایان مطالعه افراد در تمام گروه‌ها، پرسشنامه عزت نفس را پر کردند. داده‌ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 25 و با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: در مقایسه میانگین نمره متغیر عزت نفس بین سه گروه درمان شناختی-رفتاری، مصاحبه انگیزشی و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0>P). همچنین در مقایسه تک به تک گروه‌های درمان شناختی-رفتاری و درمان مصاحبه انگیزشی با گروه کنترل در مرحله پس‌آزمون اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0>P). ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش به اصل راز داری، حفظ اطلاعات شخصی وفاش نشدن هویت شرکت کنندگان اطمینان داده شد و یاد آوری گردید که از اطلاعات به دست آمده فقط استفاده آماری خواهد شد.
نتیجه گیری: یافته‌ها حاکی از آن است که روش‌های درمان شناختی – رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر افزایش میزان عزت نفس در زنان مطلقه مؤثر هستند. پیشنهاد می‌شود در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، از این دو روش به منظور تقویت عزت نفس در زنان مطلقه به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.
 
دکتر بهرام میرزائیان، خانم فاطمه طالبی،
دوره 26، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

سابقه و هدف: امروزه ناباروری یک نگرانی عمده برای سلامت عمومی و یکی از مهم‌ترین بحران‌های دوران زندگی به شمار می‌رود که به مشکلات روانشناختی زیادی منجر می‌شود. از آنجایی که درمان شناختی-رفتاری بر توانمندسازی و آموزش به بیمار برای حل مشکلات تاکید دارد، لذا این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر خودتنظیمی زناشویی و عدم تحمل بلاتکلیفی در زنان نابارور انجام شد.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 30 نفر از زنان نابارور مراجعه کننده به  مرکز نازایی شهرستان ساری در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل انجام گرفت. درمان شناختی-رفتاری در 12جلسه 45دقیقهای، هفته‌ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالیکه گروه کنترل، درمان روتین را دریافت کردند. پس از دوره پیگیری، گروه کنترل هم تحت روان درمانی قرار گرفتند. هر دو گروه پرسشنامه‌های خودتنظیمی زناشویی ویلسون و همکاران (2005) و عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994) را در پیشآزمون، پس‌آزمون و پیگیری (45 روز بعد از پس‌آزمون) تکمیل کردند و مقایسه شدند.

یافتهها: یافته‎ها نشان داد میانگین نمرات به ترتیب در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری دو زیرمقیاس خودتنظیمی زناشویی درگروه آزمایش، برای زیر مقیاس خودنظم‌بخشی ارتباطی (273/6 ± 266/24)، (207/3 ± 000/41) و (899/3 ± 266/35) افزایش معناداری در پس‌آزمون و پیگیری نسبت به پیش‏آزمون داشت (05/0>P)و زیر مقیاس تکاپوی ارتباطی (094/5 ± 333/19(914/1 ± 666/8) و (449/2 ± 000/12) و همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی (302/9 ± 600/92)، (585/7 ± 400/67) و (975/10 ± 200/75) کاهش معنی‌داری در پس‌آزمون و پیگیری نسبت به پیش‏آزمون داشتند. (05/0>P).

نتیجه گیری: .نتایج مطالعه نشان داد که درمان شناختی-رفتاری می تواند یک مداخله اثربخش در بهبود خودتنظیمی زناشویی کاهش و عدم تحمل بلاتکلیفی در زنان نابارور باشد.



 
دکتر طیبه رشیدیان، آقای اکبر محمدی، دکتر نسیبه شریفی، دکتر آناهیتا جلیلیان، دکتر علی خورشیدی،
دوره 26، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

افزایش است.بهمین علت شناسایی علل افزایش سزارین جهت کاهش آن مهم است لذا مطالعه حاضر با هدف ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻓﺮاواﻧﻲ ﺳﺰارﻳﻦ و ﻋﻠﻞ آن در زنان نخست زا شهر ایلام در سال 96 انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر بصورت مقطعی در شش ماهه دوم سال 1396 در شهر ایلام انجام شد و جامعه ی پژوهش مطالعه شامل تمامی زنان نخست زا مراجعه کننده به بیمارستان تک تخصصی زنان زایمان( بیمارستان آیت اله طالقانی) بود . روش نمونه گیری بصورت سرشماری بود و تمام زایمان های سزارین انجام شده در بیمارستان آیت اله طالقانی ثبت می شدند.  معیار ورود  شامل تمامی زنان اول زا بوده است. داده های مطالعه با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته که شامل اطلاعات دموگرافیک و مامایی بود جمع آوری گردید. پس از جمع آوری اطلاعات داده ها وارد نرم افزار SPSS نسخه 16 شده و برای توصیف داده ها در متغیرهای کمی از شاخص های مرکزی و برای متغیرهای کیفی از فراوانی مطلق و تجمعی و درصد فراوانی پراکندگی استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافته های حاصل از مطالعه حاضر از 1738 زایمان 867 (88/49درصد ) زایمان طبیعی و 871(12/50درصد) سزارین بودند. از بین زایمانهای طبیعی 427(25/49درصد) و در بین زایمانهای سزارینی 296(98/33درصد) نخست زا بودند. در بین عوامل مادری، عدم پیشرفت و در بین عوامل جنینی، دیسترس جنینی و در بین عوامل  مادری جنینی،  عدم تناسب سر با لگن از مهمترین علل سزارین در زنان نخست زا بود. بطور کلی عوامل جنینی با بیش از 67 درصد مهمترین علل سزارین در زنان نخست زا بود.
نتیجه گیری: طبق یافته های مطالعه 98/33 درصد زایمان های سزارین نخست زا یوده که ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آﻣﺎر ﺑﺎﻻی ﺳﺰارﻳﻦ  خصوصا سزارین نخست زا ﺿﺮوری اﺳﺖ با افزایش انجام زایمان فیزیولوژیک و زایمان بی درد و همچنین اﻓﺰاﻳﺶ آگاهی خانواده ها نسبت به روش های زایمان و مزایا و معایب هرکدام از آنها از ﻣﻴﺰان ﺳﺰارﻳﻦﻫﺎی اﻧﺘﺨﺎﺑﻲ ﻛﺎﺳﺘﻪ ﺷﻮد.  
مهلا جعفری اسکری، حبیب الله کرد، عباس توان،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده

مقدمه: فرایند اولین بارداری، موجب کاهش تاب‌آوری و ترس از درد در زنان نخست‌زا می‌شود که برای رفع این مشکلات به مداخلاتی نیاز می‌باشد. هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر تاب‌آوری و کنترل درد در زنان باردار نخست‌زا بود.
روش کار: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و پیش‌آزمون، پس‌آزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان باردار نخست‌زا در سال 1402 در شهر کرمان بودند که با رضایت‌نامه کتبی آگاهانه؛ 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه شاهد) به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسش‌نامه‌های ناتوانی درد کپک و تاب‌آوری Connor و Davidson بود. مداخله معنویت‌درمانی گروهی بر روی گروه آزمایش انجام شد و گروه شاهد هیچ‌گونه مداخله‌ای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با آزمون‌های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل کوواریانس انجام شد. میزان P کمتر از 0/05 معنی‌دار در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: در متغیر تاب‌آوری، میانگین و انحراف استاندارد گروه آزمایش در پیش‌آزمون 7/22 ± 41/27 و در پس‌آزمون 69/8 ± 18/63 و در متغیر کنترل درد، میانگین و انحراف استاندارد گروه آزمایش در پیش‌آزمون 6/28 ± 35/73 و در پس‌آزمون 5/44 ± 21/40 به دست آمد. نتایج نشان داد که معنویت‌درمانی گروهی بر تاب‌آوری و کنترل درد در زنان باردار نخست‌زا تأثیر داشت (0/01 > P).
نتیجه گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش، می‌توان از معنویت‌درمانی گروهی برای افزایش تاب‌آوری و کنترل درد در زنان باردار نخست‌زا می‌توان استفاده کرد.
ام کلثوم تبرته فراهانی، نعیمه اکبری ترکستانی، لیلا خزائی، مهدی رنجبران، معصومه داودآبادی فراهانی،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: خودکارآمدی جنسی، یک مفهوم کلیدی در رفتار، سلامت و عملکرد جنسی است که در طول زمان به دلیل رویدادهایی مانند بارداری و زایمان تغییر می‌کند. مطالعه حاضر بـا هدف بررسی عوامل مؤثر بر خودکارآمدی جنسی در زنان باردار شهر اراک انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی است که با مشارکت (234) زن باردار 18 تا 40 ساله علاقه‌مند به مشارکت در پژوهش با حداقل سواد خواندن و نوشتن که با همسران خود زندگی می‌کردند انجام شد. با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای، 10 مرکز جامع سلامت شهری انتخاب و با استفاده از چک‌لیست اطلاعات جمعیت‌شناختی و پرسشنامه خودکارآمدی جنسی، داده‌ها جمع‌آوری شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمونMann-Whitney U ، Kruskal-Wallis و آزمون (LSD) انجام گردید.
یافته‌ها: میانگین نمره خودکارآمدی جنسی زنان باردار 6/45 ± 28/51 و در سطح بالا قرار داشت. آزمون Kruskal-Wallis نشان داد که خودکارآمدی جنسی زنان باردار با تحصیلات خودشان بی‌ارتباط است (0/2 = P) در حالیکه با تحصیلات همسرانشان ارتباط معنادار دارد (0/04 = P). آزمون (LSD) بین سطوح مختلف تحصیلات همسران با خودکارآمدی جنسی زنان باردار تفاوت معنی‌دار نشان داد. همچنین بین میانگین نمره خودکارآمدی جنسی با سایر متغیرها، ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: خودکارآمدی جنسی زنان باردار با تحصیلات همسرانشان ارتباط داشت. بنابراین پیشنهاد می‌شود که بستر مناسب برای افزایش دانش و آگاهی مردان فراهم شود.
سمانه قبادی، کیوان کاکابرایی، محمود گودرزی،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: برای بسیاری از افراد، ناباروری بحرانی بزرگ و عامل استرس روانی است که بسیاری از واکنش‌های روانی منفی را ایجاد می‌کند. هدف از انجام پژوهش، طراحی بسته آموزشی مقابله‌ای شناختی- رفتاری با تنیدگی ناباروری و اثربخشی آن بر امیدواری زنان نابارور بود.
روش کار: پژوهش حاضر به شیوه آمیخته که در بخش کیفی، از نوع تحلیل محتوا و در بخش کمی، نیمه تجربی، از نوع طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون- پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، زنان نابارور مراجعه‌کننده به مراکز ناباروری و مطب متخصصان زنان و نازایی شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. 40 نفر از زنان نابارور با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. داده‌ها توسط پرسشنامه استرس ناباروری نیوتن و همکاران (۱۹۹۹) و امیدواری اشنایدر (1991) گردآوری شد. داده‌ها توسط آزمون روایی محتوایی و آزمون آنالیز واریانس اندازه‌گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: بسته آموزشی طراحی شده دارای روایی و کفایت لازم بود. یافته‌ها نشان داد بین پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری در مؤلفه امیدواری تفاوت معنی‌دار بود و این تفاوت تا مرحله پیگیری تداوم داشت.
نتیجه‌گیری: از بسته آموزشی مقابله‌ای شناختی- رفتاری با تنیدگی ناباروری زنان نابارور می‌توان برای کاهش تنیدگی و افزایش امیدواری زنان نابارور بهره گرفت.
رضوان افشار، مسعود رحمتی، رحیم میرنصوری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: با توجه به سنتز و ترشح آیریزین و BDNF از بافت عضلانی در جریان تمرینات ورزشی و ارتباط احتمالی این فاکتورها با بهبود قدرت و عملکرد عضلانی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین قدرتی بر قدرت عضلانی، درصد چربی، آیریزین و BDNF در زنان میان‌سال غیرفعال بود.
روش کار: در مطالعه نیمه‌تجربی، 20 نفر از زنان میان‌سال غیرفعال (میانگیـن سـنی 5/91 ± 37/70 سال، وزن 5/82 ± 79/80 کیلوگـرم) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرین‌قدرتی (10 نفر) و شاهد (10 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرینی 12 هفته تمرین قدرتی را به صورت 3 جلسه در هفته با شدت 65 تا 80 درصد قدرت بیشینه اجرا کردند. سپس نمونه‌های خونی برای اندازه‌گیری آیریزین، BDNF به روش الایزا گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش آماری t مستقل و آزمون همبستگی Pearson استفاده گردید. سطح معنی‌داری (0/05 P ≤)، در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: تمرین‌ قدرتی، باعث افزایش معنی‌دار غلظت سرمی آیریزین (0/035 = P)، غلظت سرمی BDNF (0/058 = P) و همچنین کاهش معنی‌دار درصد چربی (0/058 = P) زنان میان‌سال شد. همچنین بین قدرت پایین‎تنه و سطوح سرمی آیریزین ارتباط مثبت و معنی‌داری وجود دارد (0/040 = P). بر اساس نتایج آزمون همبستگی Pearson بین متغیر BDNF و قدرت بالاتنه نیز ارتباط مثبت و معنی‌دار وجود داشت (038/0 = P).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر به نظر می‌رسد، افزایش ترشح سطوح سرمی هورمون آیریزین و BDNF با افزایش قدرت عضلانی متعاقب تمرینات قدرتی در افراد میان‌سال مرتبط بود.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb