جستجو در مقالات منتشر شده


45 نتیجه برای بیان

ناهیده طالب زاده، سعید قربیان،
دوره 21، شماره 4 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم متابولیک در واقع مجموعه‌ای از اختلالاتی است که شامل دیابت، پرفشاری خون و چاقی می‌شود و تأثیر بهسزایی در میزان مرگ و میر ناشی از بیماری‌های قلبی عروقی دارد. فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، پروتئینی است که باعث تحریک عروق و رگزایی می‌شود. متیلاسیون نواحی پروموتری ژن، شایع‌ترین تغییرات اپی ژنتیکی است که تنظیم بیان ژن را تغییر می‌دهد. هدف از این مطالعه، ارزیابی الگوی متیلاسیون مناطق پروموتری ژن VEGF بود- با این احتمال که تغییرات متیلاسیون در این ژن، نقش مهمی در شکل‌گیری سندرم متابولیک دارد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، از ١٠٠ نفری که مورد ارزیابی قرار گرفتند، ۵٠ نفر مبتلا به سندرم متابولیک و ۵٠ نفر سالم بودند. سپس با استفاده از روش MS- PCR الگوی متیلاسیون پروموتر ژن مورد ارزیابی و نتایج حاصل با آزمون کای مربع و نرم افزار SPSS نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: فراوانی متیلاسیون در گروه بیمار ٣٢ درصد و در گروه سالم٢٠ درصد نشان داده شد که از لحاظ آماری اختلاف معناداری بین این دو گروه مشاهده نشد (239/0p=). از طرف دیگر، اختلاف معناداری در ارتباط با میانگین سطح قند خون (025/0 p=)، تری گلیسیرید (050/0 p=)، کلسترول (046/0 p=) و HbA1C (016/0 p=) بین دو گروه مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه حاضر حاکی از آن است که تغییرات متیلاسیون در پرومو‌تر ژن VEGF در جمعیت مورد مطالعه نقش مهمی در پیدایش سندرم متابولیک ندارد که تأیید این موضوع مستلزم بررسی‌های بیشتری در آینده است.

 

رضا کیان بستان آباد، سعید قربیان،
دوره 21، شماره 6 - ( دو ماهنامه آذر و دی 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: ژنCPEB  پروتئین مهمی را رمز می‌کند که در تنظیم فرآیند ترجمه در تخمک‌زایی و اسپرمزایی نقش مهمی را بر عهده دارد. هدف از این مطالعه، ارزیابی همراهی بین چندشکلی rs12643066 ژن CPEB2 با خطر ابتلای مردان به آزواسپرمی/الیگواسپرمی شدید ایدیوپاتیک بود.
مواد و روش‌ها: مطالعه‌ حاضر در قالب یک بررسی مورد-شاهدی بر روی 100 نمونه خون مردان مبتلا به آزواسپرمی/الیگواسپرمی شدید ایدیوپاتیک و 100 نمونه خون مردان بارور انجام شد. برای ارزیابی چندشکلی ژن CPEB2 از روش PCR-RFLP استفاده شد. تحلیل داده‌ها با آزمون آماری مجذور کای انجام شد.
یافته‌ها: در ارزیابی حاضر، اختلاف معناداری در فراوانی ژنوتیپی چندشکلی ژن CPEB2 بین دو گروه نشان داده نشد (129/2-701/0CI=، 222/1OR=، 479/0p=).
نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که چندشکلی ژن CEBP2 با خطر ابتلای مردان به الیگواسپرمی/آزواسپرمی ایدیوپاتیک ارتباط معناداری ندارد. بنابراین، ممکن است ارزیابی این چندشکلی‌ به‌عنوان یک بیوماکر تشخیصی در بررسی مردان مبتلا به آزواسپرمی/الیگواسپرمی شدید ایدیوپاتیک نقشی نداشته باشد.

لیلا دهقان، حمید دالوند، مجتبی بیانی، علیرضا شمس الدینی،
دوره 22، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مشکلات تغذیه ای میتوانند مشارکت کودکان فلج مغزی در فعالیتهای روزمره زندگی بهویژه غذاخوردن را محدود کنند. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین فراوانی انواع بازتابهای اولیه و اختلال عملکرد حرکتی دهانی کودکان فلج مغزی انجام گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی به روش مقطعی بود. این مطالعه بر روی کودکان فلج مغزی 2 تا 15 ساله که بهصورت در دسترس و از نوع آسان از کلینیکهای توانبخشی شهر اراک در سال 1396 انتخاب شدند انجام گرفت. وجود بازتابهای غیر طبیعی اولیه شامل بازتابهای Bite، Rooting وTongue Thrust  و عملکرد حرکتی دهانی کودک با مقیاس ارزیابی حرکتی دهانی (Oral motor assessment scale-OMAS) ارزیابی گردید. جهت تجزیه تحلیل دادهها از آزمون خی دو استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.82 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد بیشترین تعداد افراد دارای بازتابهای اولیه دهانی غیرطبیعی (Bite، Rooting و Tongue Thrust) در سطح IV و V عملکرد حرکتی درشت و در سطح III توانایی دستی و نوع کوادروپلژی اسپاستیک قرار دارند. بیشترین فراوانی فقدان عملکرد در مهارت حرکتی دهانی در سطح عملکرد حرکتی درشت V و عملکرد کامل در عملکرد تغذیه دهانی در سطح عملکرد حرکتی درشت I و II مشاهده گردید. بین مهارت حرکتی دهانی با سطح عملکرد حرکتی درشت اختلاف معناداری مشاهده شد (04/0= p).
نتیجهگیری: مطالعه نشان داد که تفاوت معناداری بین عملکرد حرکتی دهانی و سطوح عملکرد حرکتی درشت وجود دارد. بنابراین پیشنهاد میگردد که در ارزیابی عملکرد حرکتی دهانی کودکان دارای فلج مغزی، توجه خاصی به سطح عملکرد حرکتی درشت این کودکان شود.

علی ایران پور، مجتبی بیانی، محمد ارجمندزادگان، افروز نخستین،
دوره 22، شماره 4 - ( مهر و آبان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف بیماری‌های پریودنتال، از شایع‌ترین بیماری‌های عفونی انسان است که عامل ایجادکننده آن‌ها میکروب‌های دهانی است. گسترش بیوفیلم دهان باعث بروز بیماری‌های مختلف، از جمله التهاب لثه و پریودنتیت می‌شود. گیاه مرزه شامل گونه‌های مختلفی است که اغلب معطر هستند. از گونه‌های مرزه به طور سنتی برای درمان بیماری‌های مختلفی استفاده می‌شود. این مطالعه آزمایشگاهی به بررسی پتانسیل ضدباکتریایی گیاه مرزه علیه پاتوژن‌های پریودنتال می‌پردازد.
مواد و روش ها چهار باکتری انتروکوکوس فکالیس، استرپتوکوکوس سانگوئیس، ایکنلا کورودنس، و اکتیتومایسس ویسکوز در این مطالعه بررسی شد. برای بررسی اثر ضدمیکروبی اسانس، از روش‌های دیسک دیفیوژن و میکروپلیت دایلوشن استفاده شد. همچنین حداقل غلظت مهارکنندگی و حداقل غلظت کشندگی نیز تعیین شد. 
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.67 به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسید.
یافته ها در غلظت 0/1 گرم بر میلی‌لیتر از اسانس مرزه، باکتری‌ها به ترتیب از حساس به مقاوم، اکتینومایسس ویسکوز، استرپتوکوکوس سانگوئیس، انتروکوکوس فکالیس و ایکنلا کورودنس بودند. بیشترین تأثیر اسانس مرزه بر رشد باکتری ایکنلا کورودنس بود و به عنوان حساس‌ترین باکتری به اثر کشندگی اسانس مرزه، شناخته شد. نتایج سنجش بیوفیلم نشان داد در غلظت‌های 12/5 میلی‌گرم بر میلی‌لیتر و بالاتر از اسانس مرزه هیچ بیوفیلمی تشکیل نشد. 
نتیجه گیری اسانس مرزه خاصیت ضدمیکروبی دارد و بر رشد و تشکیل بیوفیلم گروهی از پریوپاتوژن‌ها اثر مهاری دارد. 

فاطمه مومنی، افروز نخستین، مجتبی بیانی،
دوره 23، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پریوستین به عنوان یک پروتئین ضروری در تکامل بافت‌های مختلف در بدن عمل می‌کند و همچنین دارای نقش کلیدی در بافت‌های حمایت‌کننده دندان ازجمله لیگامان پریودنتال است.تاکنون تأثیر وجود التهاب بر کاهش میزان پریوستین در برخی از مطالعات نشان داده شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه مقادیر پریوستین موجود در بزاق و مایع شیار لثه‌ای افراد مبتلا به پریودنتیت مزمن با افراد سالم است.
مواد و روش ها: در این مطالعه موردشاهدی همسان‌شده، ۱۰۶ نفر (۵۳ نفر در گروه مبتلا به پریودنتیت مزمن و ۵۳ نفر در گروه سالم) پس از اخذ رضایت‌نامه کتبی آگاهانه وارد مطالعه شدند. همسان‌سازی بین دو گروه از نظر سن، جنس، وزن و شاخص توده بدنی انجام شد. نمونه‌های مایع شیار لثه‌ای و بزاق از شرکت‌کنندگان دریافت و سپس توسط الایزا بررسی شد. تجزیه‌وتحلیل آماری توسط نرم‌افزار ۱۱.stata v صورت پذیرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.۱۳۹۷.۳۴ به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافته‌ها: در این مطالعه سطوح پریوستین موجود در بزاق و مایع شیار لثه‌ای در افراد مبتلا به پریودنتیت مزمن به طور معنی‌داری از گروه افراد سالم پایین‌تر بود (۰/۰۰۱>P). همچنین مقادیر پریوستین بر اساس پارامترهای پریودنتال به طور معنی‌داری بین دو گروه مورد مطالعه متفاوت بود (۰/۰۰۱>P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه بین ابتلا به بیماری پریودنتیت مزمن و مقادیر پریوستین موجود در بزاق و مایع شیار لثه‌ای ارتباطی معنی‌دار وجود دارد؛ لذا پریوستین می‌تواند به عنوان یک بیومارکر احتمالی برای تشخیص زودرس و پیشگیری از پیشرفت  بیماری پریودنتیت مزمن در نظر گرفته شود.

الهه رضایی، مجتبی بیانی، محمد ارجمندزادگان،
دوره 23، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اگرچه راه‌هایی ازجمله استفاده از دهان‌شویه برای جلوگیری از بیماری‌های پریودنتال وجود دارد، اما این بیماری‌ها همچنان از شایع‌ترین بیماری‌های دهان و دندان هستند. با توجه به عوارض روش‌های شیمیایی، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر احتمالی ضدباکتریال گیاه نعناع فلفلی علیه پاتوژن‌های پریودنتال انجام شد.
مواد و روش ها: بررسی اثر ضدمیکروبی اسانس نعناع فلفلی با استفاده از روش‌های دیسک دیفیوژن و میکروپلیت دایلوشن بر چهار باکتری انتروکوکوس فکالیس، استرپتوکوکوس سانگوئیس، ایکنلا کورودنس و اکتیتومایسس ویسکوز انجام شد؛ همچنین حداقل غلظت مهارکنندگی و حداقل غلظت کشندگی اسانس نیز برای هر چهار باکتری تعیین شد. میزان بیوفیلم از طریق محاسبه میانگین بیوفیلم تشکیل شده سه چاهک و مقایسه آن با جذب نوری کنترل منفی و با استفاده از دستگاه الایزاریدر به دست آمد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق1397.15 IR.ARAKMU.REC. به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسید.
یافته ها: نتایج تست دیسک دیفیوژن بیان داشت که اسانس با غلظت 0/1 گرم بر میلی‌لیتر از گیاه، اثر مهاری بر رشد انتروکوک فکالیس و استرپتوکوک سانگوئیس دارد. اسانس خالص گیاه به‌ترتیب از قوی‌ترین اثر به ضعیف‌ترین روی استرپتوکوک سانگوئیس‌، انتروکوک فکالیس، اکتینومایسس ویسکوز و ایکنلا کورودنس اثر مهاری نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که گیاه نعناع فلفلی دارای خاصیت آنتی‌باکتریال بر باکتری های ایکنلا کورودنس ، اکتینومایسس ویسکوز، استرپتوکوک سانگوئیس و انتروکوک فکالیس است. اثر مهاری اسانس این گیاه نیز نشان داده شد؛ لذا می‌توان گفت که گیاه نعناع فلفلی به عنوان یک آنتی‌باکتریال طبیعی و مؤثر، کاربرد احتمالی در پیشگیری از بیماری های پریودنتال دارد.

کوروش فرهادتوسکی، مجتبی بیانی، حمید سرلک، زهره سلیمی،
دوره 23، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پریودنتیت مزمن شایع‌ترین فرم بیماری پریودنتیت است و به عنوان یک بیماری التهابی با پیشرفت آهسته در نظر گرفته می‌شود. فاکتور های محیطی و سیستمیک ممکن است پاسخ ایمنی میزبان به بیوفیلم را تغییر دهد و بیماری سیر تخریبی پیشرونده پیدا کند. پریودنتیت مزمن به عنوان یک بیماری عفونی که منجر به التهاب در بافت ساپورت‌کننده دندان، از دست دادن اتصالات پریودنتال و تحلیل استخوان می شود، تعریف شده است. عوامل خطر مرتبط با این بیماری اهمیت دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی برخی از عوامل خطر مرتبط با پریودنتیت ازجمله سیگار، مشروبات الکلی، مسواک زدن و وضعیت اقتصادی و اجتماعی (SES) انجام شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه مورد-شاهدی روی 120 بیمار مبتلا به پریودنتیت و 120 فرد سالم در اراک انجام شد. برای تخمین SES از پرسش‌نامه مبتنی بر دارایی و برای ارزیابی سایر متغیرها از پرسش‌نامه عوامل جمعیتی و عوامل خطر استفاده شده است. علاوه‌براین، برای تشخیص پریودنتیت از مشخص کردن مناطق تجمع پلاک و معاینه بالینی بهره برده شد. به منظور بررسی ارتباط بین پریودنتیت با سایر متغیرها از رگرسیون لجستیک چندسطحی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم افزار Stata 11 تجزیه‌وتحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی:  این مطالعه با کد اخلاق 1397.145در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: برآورد پریودنتیت در سن بالای 30 سال 2/91 (37/8 ،0/01 :CL%95) بود. در مقایسه با افراد با SES پایین، تخمین متغیر نسبت شانس ( (ORاز پریودنتیت در بین افراد مبتلا به SES متوسط 282/2 (4/27 ،1/22 :CL%95) و در بین افراد دارای SES بالا 0/89 (0/98 ،0/79 :CL%95) بود. در مقایسه با بیمارانی که مسواک نمی‌زنند، برآورد OR از میزان پریودنتیت در بیمارانی که مسواک می‌زنند، 67/0 (89/0 ،39/0 :CL%95) بود. برآورد OR از پریودنتیت در میان افرادی که مسواک خود را در مدت بیش  از 6 ماه تعویض کرده‌اند، در مقایسه با افرادی که مسواک خود را در مدت زیر 3 ماه تعویض کرده‌اند، 4/96  (11/3 ،2/27 :CL%95) بود. برآورد OR از پریودنتیت 3/09 (4/96 ،1/52 :CL%95) در میان افراد در حال حاضر سیگاری بود.
نتیجه گیری: مطالعه ما نقش سیگار و نیز مصرف سابق استعمال دخانیات، مشروبات الکلی، مسواک زدن و SES را در بروز پریودنتیت تشخیص داده است.
سید محمود طباطبائی، غلامرضا چلبیانلو،
دوره 23، شماره 4 - ( مهر و آبان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تاب‌آوری بر میزان عاطفه مثبت و منفی و کاهش آشفتگی‌های روان‌شناختی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال بیش‌فعالی ـ نقص توجه  بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه ـ بیش‌فعالی شهر تبریز در سال 1398 بود که از میان آن‌ها با روش نمونه‌گیری دردسترس سی نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس عاطفه مثبت و منفی و پرسش‌نامه اضطراب، افسردگی و استرس بود.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.IAU.TABRIZ.REC.1398.062 به تصویب کمیته اخلاق پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز رسید.
یافته ها: نتایج نه جلسه‌90 دقیقه‌ای آموزش گروهی تاب‌آوری (برگرفته از برنامه هندرسون و میلشتاین، 2003) نشان داد آموزش تاب‌آوری منجر به افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی و همچنین کاهش آشفتگی‌های روان‌شناختی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه ـ بیش‌فعالی می‌‌شود. 
نتیجه گیری: این نتایج نشان می‌دهد آموزش تاب‌آوری می‌تواند به عنوان یک روش آموزشی ـ درمانی در افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی و آشفنگی‌های روانی مادران دارای کودک مبتلا به اختلالات کودکی مؤثر واقع شود.

معصومه خدا دوست، معصومه حبیبیان،
دوره 23، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش وزن و کمبود ویتامین D با افزایش التهاب سیستمیک و بیماری‌های مزمن همراه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرینات پیلاتس همراه با مصرف ویتامین D بر سطوح فاکتور نکروزدهنده تومور آلفا (TNF-α) و اینترلوکین 10 (IL-10) در مردان دارای اضافه‌وزن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه نیمه‌تجربی بر روی 52 مرد دارای اضافه‌وزن با دامنه سنی 45 تا 55 سال انجام شد. آزمودنی‌ها در ابتدا به صورت در دسترس انتخاب و سپس به طور تصادفی به گروه‌های تمرین، تمرین به علاوه ویتامین D (ترکیبی)، ویتامین D و کنترل تقسیم شدند (سیزده نفر در هر گروه). گروه‌های تمرین و ترکیبی، هشت هفته تمرین ورزشی (با شدت50-70 درصد ضربان قلب ذخیره، سه جلسه در هفته) انجام دادند. گروه‌های ویتامین D و ترکیبی، 50000 واحد ویتامین D به صورت یک‌بار در هفته و به مدت هشت هفته دریافت کردند. سطوح سرمی متغیرها با استفاده از روش الایزا تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی زوجی، آنووا یک‌طرفه و کروسکال والیس در سطح معناداری 05/0>P انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران با کد IRCT20190831044650N2 تأیید شده است و دارای کد اخلاق IR.IAU.BABOL.REC.1398.088 از دانشگاه بابل است. 
یافته ها: نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین پیلاتس، مصرف ویتامین D و مداخله ترکیبی با افزایش سطوح IL-10 (P<0/001) و کاهش TNF-α (P<0/001) در مردان چاق همراه بود. به‌علاوه مداخله ترکیبی با تغییرات بیشتر این متغیرها در مقایسه با دو مداخله درمانی دیگر همراه بود، اما میزان کاهش سطوح TNF-α در گروه تمرینی بیشتر از گروه ویتامین D بود (0/012=P).
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد که اثرات ضدالتهابی هریک مداخله‌های ورزش پیلاتس، مکمل ویتامین D و ترکیبی از این دو شیوه در وضعیت اضافه‌وزنی همراه با سطوح پایین ویتامین D، تا حدی می‌تواند به تنظیم مثبت IL-10 و کاهش TNF-α نسبت داده شود، اما اثربخشی مداخله ترکیبی بر بهبود التهاب در مقایسه با دو مداخله دیگر بیشتر است. همچنین تأثیر تمرین پیلاتس در کاهش TNF-α قوی‌تر از مکمل ویتامین D است. 

پدرام پوریایی بیاچال، نجمه رنجی، علی ناظمی،
دوره 24، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ناشنوایی غیرسندرمی یک ناهنجاری ناهمگن ژنتیکی است. جهش در ژن GJB2 یکی از مهم‌ترین علل ناشنوایی غیر‌‌‌‌سندرمی در بسیاری از کشور‌ها است. هدف از این مطالعه ارزیابی جهش‌های ژن GJB2 در 31 فرد ناشنوا در استان گیلان بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی، نمونه‌های خونی از 31 فرد ناشنوای غیر‌سندرمی از شهر‌های رشت و بندر‌انزلی جمع‌آوری شد. بعد از جداسازی DNA، ژن GJB2 به روش PCR تکثیر و سپس تعیین توالی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله مورد تایید دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد قرار گرفته است (کد: IR.IAU.MSHD.REC.1398.027 ).
یافته ها: در این مطالعه، سه جهش در هجده فرد ناشنوا شناسایی شد. جهش 35delG بالاترین فراوانی (48/38 درصد) را در افراد ناشنوا به صورت هموزیگوت (در چهارده فرد) و به صورت هتروزیگوت (در دو فرد) داشت. یک بیمار با جهش V153I به صورت هتروزیگوت و یک بیمار با 35delG/G200R جهش به صورت هتروزیگوت مرکب شناسایی شد.
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد که جهش 35delG یک جهش شایع در ژن GJB2 در  افراد ناشنوای غیر‌سندرمی در استان گیلان باشد.
سید مهرزاد شاددل، مسعود بیات، مجتبی بیانی، وحیده نظری،
دوره 24، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به استفاده روزافزون از ایمپلنت‌های دندانی در جایگزین کردن دندان‌های ازدست‌رفته، احتمال وقوع شکست این درمان در گذر زمان، مشابه سایر درمان‌های دندان‌پزشکی، اجتناب‌ناپذیر است و جهت کاهش این مشکلات نیاز به فالوآپ‌های دقیق و منظم است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی و نگرش دندان‌پزشکان عمومی درباره فالوآپ ایمپلنت‌های دندان به منظور ایجاد پایه‌ای از اطلاعات برای برنامه‌ریزی دوره‌های بازآموزی ایمپلنت‌های دندانی انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تحلیلی مقطعی، 98 نفر از دندان‌پزشکان عمومی شهر اراک در سال 1397 بررسی شدند. پرسش‌نامه‌ها در سه بخش جمعیت‌شناختی، آگاهی و نگرش طراحی شدند. بعد از بررسی روایی و پایایی، پرسش‌نامه‌ها در اختیار شرکت‌کنندگان قرار گرفت. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آنالیز توصیفی و آزمون‌های کای‌اسکوئر و تی مستقل آنالیز آماری شدند. حد معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک است (کد: IR.ARAKMU.REC.1397.283).
یافته ها میانگین نمره آگاهی برای تمام نمونه‌های مورد مطالعه 10/8 (بر اساس نمره صفر تا نوزده) و میانگین نمره نگرش 12/8 (بر اساس نمره هفت تا 21) بود. 53 نفر از دندان‌پزشکان قبلاً درمان ایمپلنت را انجام داده بودند که آگاهی و نگرش آنها از فالوآپ درمان ایمپلنت به طور معناداری بالاتر از دندان‌پزشکانی بود که درمان ایمپلنت را انجام نداده بودند (0/0005=P). تجربه کاری اثر معناداری روی آگاهی و نگرش دندان‌پزشکان نداشت (0/05 نتیجه گیری: دندان‌پزشکان عمومی نسبت به فالوآپ ایمپلنت آگاهی و نگرش کمی دارند و از آنجا که فالوآپ نقش مهمی در موفقیت طولانی‌مدت درمان ایمپلنت دارد، برنامه‌های آموزشی / بازآموزی دندان‌پزشکان در این زمینه باید مورد بازنگری و تأکید بیشتر قرار گیرد.
دکتر منیره نادعلی، دکتر مجتبی بیانی، دکتر وحیده نظری، دکتر رحمت اله مرادزاده،
دوره 24، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: زوایای مختلف قرارگیری ایمپلنت، که در موقعیت¬های مختلف کلینیکی غیر قابل اجتناب است، می¬تواند بر دقت قالب-گیری تاثیر بگذارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر زاویه قرار¬گیری ایمپلنت بر صحت اتصال ایمپرشن کوپینگ در ایمپلنت¬های با هگز داخلی است.
مواد و روش¬ها: یک مدل گچی با 4 ایمپلنت دارای اتصال هگز داخلی تهیه شد. ایمپلنت ها در زوایای مزیودیستالی مختلف صفر، 15، 25 و 35 درجه نسبت به محور طولی در مدل گچی تعبیه شدند. برای شبیه سازی لثه، آنالوگ لثه اطراف ایمپلنت¬ها به ارتفاع 2 میلیمتر تزریق شد. بعد از یک جلسه آموزشی به دانشجویان سال آخر دندانپزشکی عمومی در رابطه با نحوه بستن ایمپرشن کوپینگ، از 40 نفر از دانشجویان خواسته شد که ایمپرشن کوپینگ¬ها را روی هر 4 ایمپلنت ببندند. درستی اتصال ایمپرشن کوپینگ روی ایمپلنت¬ها توسط متخصص پروتز ارزیابی شد. داده¬ها با استفاده از آزمون کوکران Q مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. سطح معنی¬ داری 0/05 در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله مورد تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک می¬باشد.
یافته ها: میزان عملکرد درست دانشجویان در اتصال ایمپرشن کوپینگ به ایمپلنت در زوایای 0، 15، 25و 35 درجه به ترتیب برابر با %85، %72، %52، %35 بود. به استثنا گروه های 0 و 15 درجه،  بین گروه¬های مختلف مطالعه، تفاوت آماری معنادار مشاهده شد. (0/05>P).
نتیجه گیری: زاویه قرارگیری ایمپلنت تاثیر معناداری در دقت اتصال ایمپرشن کوپینگ به ایمپلنت¬های با هگز داخلی دارد و با افزایش زاویه ایمپلنت، دقت اتصال ایمپرشن کوپینگ به ایمپلنت کاهش می یابد.
مریم جعفرپور، مجتبی بیانی، لیلا حسامی مقدم، علی پولادی،
دوره 25، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1401 )
چکیده

زمینه و هدف استفاده از آلوگرافت به‌تنهایی و یا همراه با مواد استخوانی دیگر، پیشرفت‌های چشمگیری در پروسه‌های آگمنتاسیون استخوان نشان داده است. بر این اساس، هدف از این پژوهش، ارزیابی اثر محلول جنتامایسین 80 میلی‌گرم موضعی همراه با آلوگرفت در بازسازی هدایت‌شده استخوان در دیفکت‌های موجود در جمجمه رت است.
مواد و روش ها  در این پژوهش 12 سر موش ویستار به‌صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در هر گروه 6 سر موش وجود داشت. 3 عدد دیفکت در جمجمه آن‌ها ایجاد شد. یکی از آن دیفکت‌ها به‌تنهایی با آلوگرافت استخوانی انجمادی خشک‌شده غیرمعدنی پر شد و دیگری با آلوگرفت همراه با محلول جنتامایسین 80 میلی‌گرم و دیفکت سوم هم به‌عنوان گروه کنترل خالی گذاشته شد. بعد از گذشت 4 و 10 هفته موش‌ها برای تهیه نمونه‌های هیستولوژیک کشته شدند. ارزیابی‌های هیستولوژیک و هیستومورفومتریک برای اندازه‌گیری کیفی و کمی تشکیل استخوان، نوع استخوان جدید ساخته‌شده، وایتالیتی استخوان جدید، واکنش التهابی، نوع بافت هم‌بندی و آنژیوژنز انجام شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق به شمارهIR.REC.ARAKMU.1397.30  از کمیته اخلاق دانشگاه اراک تصویب شد.
یافته ها در پایان هفته‌های 4 و 10، پس از جراحی، درصد متوسط استخوان‌سازی در ناحیه دیفکت‌های ایجادشده، در گروهی که آلوگرفت همراه با جنتامایسین بود، بیشتر نشان داده شد. در این مدت تفاوت چشمگیری بین این گروه و گروه کنترل بود.
نتیجه گیری طبق مطالعه حاضر، استفاده از جنتامایسین همراه با آلوگرافت استخوانی انجمادی خشک شده غیر معدنی اثر زیادی بر بازسازی استخوان در دیفکت‌های ایجادشده در جمجه رت دارد.

بختیار ترتیبیان، لیلا فصیحی، دکتر رسول اسلامی،
دوره 25، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1401 )
چکیده

زمینه و هدف یائسگی، دورانی از زندگی زنان است که ازنظر جسمانی می‌تواند آسیب‌رسان باشد. با‌این‌حال تأثیر آن بر تراکم مواد معدنی استخوان هنوز قابل‌بحث است. بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین کلسیم، فسفر و آلکالین فسفاتاز سرمی با تراکم مواد معدنی استخوان کمر در زنان یائسه فعال و غیرفعال بود.
مواد و روش ها تعداد آزمودنی‌ها 55 نفر زن یائسه فعال و 60 نفر زن یائسه غیرفعال 45 تا 85 سال بود. شاخص‌های سرمی کلسیم، فسفر و الکالین فسفاتاز و ویژگی‌های آنتروپومتریک آزمودنی‌ها بررسی شد. برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‌های تحقیق از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و از نرم‌افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه در کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علامه طباطبابی با شناسه IR.ATU.REC.1399.038 تأیید شده است.
یافته ها نتایج نشان داد همبستگی معناداری بین سطح سرمی شاخص‌های، آلکالین فسفاتاز (P=0/021)، کلسیم (P=0/019) و فسفر (P=0/011) با تراکم مواد معدنی استخوان کمر در گروه زنان یائسه فعال و همچین بین شاخص توده بدنی با تراکم مواد معدنی استخوان کمر در هر 2 گروه زنان یائسه فعال (P=0/014) و غیرفعال (P=0/038) وجود دارد. بین سایر شاخص‌ها  ارتباط معنا‌داری یافت نشد.
نتیجه گیری با توجه به نتایج تحقیق حاضر احتمالاً فعال بودن آثار مفیدی بر متابولیسم استخوانی برجای گذاشته و سبب وضعیت بهتر تراکم مواد معدنی استخوانی شده است. شاید این موضوع بتواند کمک کند تا از متغیرهای خونی و آنتروپومتریکی در شناسایی افراد در معرض خطر پوکی استخوان در دوران بزرگسالی و سالمندی استفاده کرد.

نونا فضل الله زاده، معصومه حبیبیان، بابی سان عسکری،
دوره 25، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1401 )
چکیده

زمینه و هدف براساس شواهد، کمبود ویتامینD و افزایش وزن با اختلال در بهزیستی جسمی و روانی همراه می‌باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر مداخله‌های تمرین پیلاتس و مصرف ویتامینD بر کیفیت زندگی و سلامت روان مردان دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش ها این مطالعه کارآزمایی بالینی بـا طرح پیش و پس‌آزمون انجام شد. در ابتدا 50 مرد دارای اضافه وزن به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب، سپس به‌طور تصادفی به 4 گروه شامل کنترل، تمرین، ویتامین D و ترکیبی تقسیم شدند. گروه‌های تمرین و ترکیبی، 8 هفته تمرین پیلاتس با شدت 50-75 درصد ضربان قلب ذخیره، 3 جلسه در هفته انجام دادند. گروه‌های ویتامینD و ترکیبی، 50000 واحد ویتامین D در هفته و به‌مدت 8 هفته دریافت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامه‌های کیفیت زندگی (SF-36) و سلامت عمومی (GHQ) بوده است. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های تی‌زوجی، آنوای یک‌طرفه و کروسکال والیس استفاده شد (0/05>P).
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد IR.IAU.BABOL.REC.1398.088 در کمیته پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل ثبت شده است.
یافته ها وضعیت ویتامین D در آزمودنی‌ها پایین‌تر از حد نرمال بود (کمتر از 30نانوگرم/میلی لیتر). 8 هفته تمرین پیلاتس، مصرف ویتامینD و مداخله ترکیبی با بهبود کیفیت زندگی(به‌ترتیب 10/57، 9/26 و 15/75 درصد) و افزایش سلامت روان (به‌ترتیب 12/66، 10/72 و 17/90 درصد) همراه بود، اما شیوه متمرکز بر مداخله ترکیبی تأثیر بیشتری بر بهبود کیفیت زندگی (0/001>P) و سلامت روان (0/001>P)، در مقایسه با 2 مداخله دیگر داشت.
نتیجه گیری براساس یافته‌ها، به نظر می‌رسد هریک از مداخله‌های تمرین پیلاتس، مصرف ویتامینD و ترکیبی می ‌وانند منجر به بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان در افراد دارای اضافه وزن با سطوح پایین ویتامینD شوند، اما مداخله ترکیبی با اثربخشی بیشتری بر این متغیرها همراه می‌باشد.

علی اعظم رجبیان، محمدجواد اصغری ابراهیم آباد، حمیدرضا آقا محمدیان شعرباف، سید کاظم رسول زاده طباطبایی،
دوره 25، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1401 )
چکیده

زمینه و هدف در زمینه علل‎ اختلال بدریخت‌انگاری بدن تقریباً اطلاع دقیقی در دست نیست. بسیاری از مبتلایان به اختلال بدریخت‌انگاری بدن که متقاضی جراحی پلاستیک هستند، به ‎این درمان‎ها پاسخ منفی نشان می‎دهند و گاهی نیز علائم بدتر می‎شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی علل اختلال بدریخت‌انگاری بدن در زنان است.
مواد و روش ها مطالعه حاضر به شیوه کیفی، از نوع تحلیل محتواست. متغیرها و مقوله‌ها به شیوه مصاحبه با 15 متخصص و 8 فرد مبتلا به اختلال بدریخت‌انگاری بدن و بررسی 71 مقاله به ‌دست آمده است. همچنین برای تشخیص اختلال بدریخت‌انگاری بدن، علاوه ‌بر مصاحبه از پرسش‌نامه وسواس فکری عملی ییل براون استفاده شد. روش نمونه‌گیری در این پژوهش، نمونه‌گیری هدفمند است. تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها در 3 مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. اعتبار مؤلفه‌ها از طریق محاسبه شاخص تحلیل محتوا بررسی شد.
یافته ها مؤلفه‌های اصلی تأثیرگذار در اختلال بدریخت‌انگاری بدن شامل عوامل فرهنگی و اجتماعی، روان‌شناختی و زیستی می‌شود.
نتیجه گیری با توجه ‌به نتایج به‌دست‌آمده، عوامل متعددی در بروز اختلال بدریخت‌انگاری بدن نقش دارند و شناسایی آن‌ها در محیط‌ها، فرهنگ‌ها و جوامع مختلف امکان تدوین یک بسته آموزشی یا درمانی و اجرای آن را با یک روش تجربی فراهم می‌کند.

دکتر مجتبی بیانی، دکتر شیرین شفیعی لیالستانی، دکتر امیر الماسی حشیانی، دکتر سید حامد میرحسینی،
دوره 25، شماره 5 - ( آذر و دی 1401 )
چکیده

مقدمه: مسیرهای آبی یونیت‌های دندانپزشکی یک مکان بالقوه برای تجمع میکروارگانیسم‌ها و تشکیل بیوفیلم میکروبی هستند که می‌تواند افراد را در معرض خطر عفونت قرار دهد. این پژوهش با هدف اثربخشی چهار دسته از موادی است که تا به امروز برای کاهش بار میکروبیال در DUWL ها، مورد مطالعه قرار گرفته‌اند و مؤثرترین عملکرد را نسبت به سایر ضدعفونی کننده‌ها دارا بودند.
روش کار: این مطالعه مرور نظام مند بر اساس الگوهای پرایسما (PRISMA)‌ انجام گرفته و پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed، Scopus و Web of Science با استراتژی جست وجو ی مشخص، بررسی شدند. در این مطالعه مرور نظام- مند، اثربخشی 4 ماده ضدعفونی کننده شامل: هیدروژن پروکساید، کلرهگزیدین، کلرین- دی اکساید، سدیم هیپوکلراید بر بیوفیلم های میکروبی موجود در لوله‌های آب یونیت‌های دندانپزشکی مورد بررسی قرار گرفت. جست و جو مطالعات در تیر ماه 1400 انجام شد و در نهایت داده‌های تمام مطالعات مرتبط با موضوع این مرور نظام مند، استخراج شدند.
یافته‌ها: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1399.347 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است. هر 4 نوع ماده ضدعفونی کننده اگر در غلظت و زمان کافی و روش درست استفاده شوند، می‌توانند مفید و اثربخش باشند. اگر بیوفیلم موجود در مسیرهای آبی یونیت‌های دندانپزشکی قدیمی و تثبیت شده باشد، بر روی اثربخشی این مواد تاثیرگذار خواهد بود و به زمان بیشتری برای از بین بردن آن نیاز است.
نتیجه گیری: استفاده از مواد به صورت ترکیبی می‌تواند تمامی طیف میکروبی موجود در بیوفیلم این ناحیه را پوشش دهد و حتی می‌توان با استفاده طولانی‌تر و مداوم، بیوفیلم های تثبیت شده را نیز حذف کرد.
 
محمدرحیم امیری، بیان حیدریان، فریبا مردادی وستگانی، سارا ایمانی بروج،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده

مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات مبتنی بر اصول آکادمی‌ ملی طب ورزش آمریکا (National Academy of Sports Medicine ) NASM بر کینتیک راه رفتن در سندرم پیریفورمیس در مردان میان‌سال بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و آزمایشگاهی بود. نمونه آماری پژوهش حاضر، 30 مرد دارای سندرم پیریفورمیس بودند. آزمودنی‌ها به طور مساوی و تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل جای گرفتند. گروه مداخله، به مدت هشت هفته تمرینات NASM را انجام دادند. قبل و بعد از تمرینات، متغیرهای نیروی عکس‌العمل زمین با استفاده از دستگاه صفحه نیرو برتک با نرخ نمونه‌برداری
1000 هرتز اندازه‌گیری شد. داده‌های کنتیکی با استفاده از فیلتر باترورث مرتبه چهار با برش فرکانسی 20 هرتز هموار شد. برای تجزیه تحلیل آماری از آزمون آنالیز واریانس و
T زوجی در سطح معنی‌داری 0/05 > P استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که اثر عامل زمان در مؤلفه‌های FxHC، FyHC در اوج نیروها و مؤلفه FyHC در زمان رسیدن به اوج نیروی عکس‌العمل زمین در پس‌آزمون در مقایسه با پیش‌آزمون افزایش داشتند (0/025 > P؛ 0/96 1/64 = d). اثر عامل زمان در مؤلفه FyPO در اوج نیروی عکس‌العمل زمین در پس‌آزمون در مقایسه با پیش‌آزمون کمتر بود (0/025 > P؛ 0/96 1/64 = d). اثر تعاملی زمان×گروه در مؤلفه FxPO در اوج نیرو و مؤلفه FzHC در زمان رسیدن به اوج نیروی عکس‌العمل زمین دارای اختلاف معنی‌داری بود (0/048 > P؛ 0/83 0/87 = d).
نتیجه گیری: تمرینات NASM استفاده در این پژوهش می‌تواند اثر کلینیکی و درمانی داشته باشد که سبب کاهش آسیب به اندام‌های تحتانی و بهبود کیفیت راه رفتن در افراد دارای سندرم پیرفورمیس شود.
بهاره بیان، کبری راهزانی، داوود حکمت پو،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: بحران ویروس کرونا هرچند در ظاهر ماهیتی صرفاً پزشکی و مرتبط با نظام سلامت دارد، اما پدیده‌ای چند بعدی است که اثرات خود را در اقتصاد، فرهنگ و حتی خانواده برجای گذاشته است. در این میان به تأثیر وضعیت رخ داده بر مهم‌ترین نهاد جامعه ایرانی یعنی خانواده کمتر پرداخته شده است. در راستای این مسأله، مطالعه ای کیفی به منظور تبیین تجارب خانواده‌های دارای بیمار مبتلا به
کووید-19 انجام شد
.

روش کار: پژوهش حاضر مطالعه‌ای کیفی با رویکرد تحلیل محتوا است که در سال 1400 انجام گرفت. نمونه‌گیری به صورت مبتنی بر هدف آغاز و تا رسیدن به اشباع اطلاعات، به صورت نظری ادامه یافت. ابـزار اصـلی جمع‌آوری داده مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که در مجموع 10 مشارکت‌کننده مورد مصاحبه قرار گرفتند. مشارکت‌کنندگان، افرادی از خـانواده بیمار مبتلا به کووید-19 بودند که ضمن تمایل برای شرکت در مطالعه، یا درگیر مراقبت از بیمار بوده و یا به نحوی به دنبال ابتلای بیمار، دچار نگرانی بودند. علاوه بر آن بیمار آنها از کرونا بهبود یافته و در قید حیات بود. مکان مصاحبه با نظر شرکت‌کنندگان در منزل آنها و یا مکانی که آنها راحت بودند انتخاب شد. مصاحبه ها به روش Granheim و Lundman به صورت دستی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: به دنبال جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل یافته‌ها، در ابتدا 391 کد اولیه، 16 زیر طبقه و در نهایت پنج درون‌مایه اصلی استخراج شد. پنج مقوله پدیدار شده عبارتند از: علائم تجربه شده ابتلا با دو زیر‌طبقه (علائم ظهور بیماری و سیر علائم)، آشفتگی‌های فکری و روحی با هفت زیر‌طبقه (اضطراب ابتلا، اضطراب مرگ، ترس از ماهیت مبهم بیماری، عذاب وجدان، وسواس، رنج عاطفی و نگرانی‌های مالی)، ایثاردر مراقبت با دو زیر طبقه (رنج مراقبت و تعدد نقش)، تاب‌آوری درمسیرمراقبت با سه زیر‌طبقه (جنبه‌های حمایتگرانه، کاهش استرس مراقبتی و کسب اطلاعات در مورد بیماری)، تغییر و تحول در مدار زندگی با دو زیر‌طبقه (رشد فردی و بدست آوردن معنای زندگی).
نتیجه‌گیری: بر اساس مطالعه حاضر، به دنبال ابتلای یکی از اعضای خانواده به کرونا، سایر اعضاء، دچار بحران شده؛ ابعاد فردی، روانی، اجتماعی و اقتصادی بنیان خانواده با چالش مواجه شده و تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد که مستلزم حمایت همه جانبه خانواده به عنوان اولین و مهم‌ترین نهاد جامعه است. گرچه مواجهه با این بحران و چالش‌های همراه ‌منجر به تجربه مصائب خاص می‌شود اما زمینه‌ساز رشد فردی و درک بهتر معنای زندگی می‌شود. از این‌رو می‌توان گفت تجربه این بحران نه تنها از بعد اجتماعی بلکه از بعد فردی نیز توأم با تحولات شگرف مثبت و منفی است.


زهره سلیمی، حمید سرلک، مجتبی بیانی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: با توجه به اینکه درد تزریق بی‌حسی در کودکان ضروری بوده و یکی از دردناک‌ترین بی‌حسی‌های موضعی بی‌حسی انفیلتراسیون پالاتال است، هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر گیج سوزن بر درد و اضطراب حین تزریق بی‌حسی انفیلتراسیون پالاتال در کودکان 4 تا 8 سال بود.
روش کار: این مطالعه‌ی کارآزمایی بالینی سه سوکور متقاطع بر روی 60 کودک 4 تا 8 سال کاندید درمان پالپوتومی و SSC هر دو دندان مولر اول شیری ماگزیلا انجام شد. کودکان بر اساس توالی به کارگیری نیدل‌های گیج 27 و 30 طی 2 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. سطح اضطراب کودکان حین اعمال بی حسی موضعی انفیلتراسیون پالاتال به کمک معیار ضربان قلب (Pulse rate) PR و سطح درد بیماران بوسیله معیارهای SEM و FPR (معیارهای عینی و ذهنی) اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: اضطراب حین تزریق بی‌حسی پالاتال با گیج 27 بالاتر از گیج 30 بود (0/001 > اثر درمان). از نظر معیارهای ذهنی و عینی درد تزریق در مخاط پالاتال با سوزن گیج 27 از گیج 30 بیشتر بود (0/001 > اثر درمان). بین تقدم و تأخر تزریق انفیلتراسیون پالاتال با گیج‌های مختلف طی جلسات درمانی تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (0/05 < P) و با توجه به میزان 0/021 برای اثر دوره می‌توان گفت دوره دریافت دو گیج سوزن بر اختلاف میانگین ضربان قلب اثر داشت.
نتیجه‌گیری: درد تزریق در مخاط پالاتال با سوزن گیج 27 نسبت به گیج 30 بیشتر است و به طور کلی استفاده از سوزن گیج 30 در تزریق پالاتال کودکان 4 تا 8 سال ناراحتی کمتری نسبت به سوزن گیج 27 ایجاد می‌‌کند.

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb