1391 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي اصیل
پروین روستا، سید عبدالمجید بحرینیان، قاسم آهی، محمدحسن غنی فر،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: یکی از مشکلات در دوران نوجوانی، وجود تعارض با والدین میباشد که روابط آبژه و به دنبال احساس شرم و گناه را در آنان ایجاد میکند. این پژوهش بهمنظور نعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنیسازی بر روابط آبژه و احساس شرم و گناه در روابط متعارض مادر- فرزندی انجام شد.
روش کار: روش این مطالعه نیمه تجربی و به روش پیشآزمون- پسآزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران و نوجوانان دارای روابط متعارض مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در سال 1401 بودند. 30 نفر از جامعه مذکور به عنوان نمونه با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و شاهد (15 نفر) قرار گرفتند. از پرسشنامههای تعارض والد- فرزند اسدی و همکاران (1390)، روابط آبژه بل (1995) و احساس شرم و گناه کوهن و همکاران (2011) برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. گروه آزمایش تحت مداخله آموزش کارکردهای اجرایی به مدت 13 جلسه هفتهای دو بار و به مدت 60 دقیقه قرار گرفتند و گروه شاهد هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. دادههای پژوهش با استفاده از کورایانس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین ± انحراف استاندارد گروه آزمایش در پسآزمون در متغیر روابط آبژه از 37/1 ± 5/1 به 28/6 ± 4/3 و در متغیر احساس شرم و گناه از 60/3 ± 5/1 به 51/2 ± 9/1 کاهش یافت. نتایج نشان داد در مرحله پسآزمون، میانگین نمرات روابط آبژه و احساس شرم و گناه در گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد به صورت معنیداری کاهش یافت (0/01 >P ).
نتیجهگیری: درمان مبتنی بر ذهنیسازی بر بهبود روابط آبژه و کاهش احساس شرم و گناه مؤثر بود. بنابراین این نوع درمان را میتوان برای کاهش تعارض روابط نوجوان و مادر پیشنهاد کرد.
مریم کشوری، علی حیدریان پور، فرزانه چهلچراغی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: ضخامت لایههای مولکولار و پیرامیدال در هیپوکامپ نشاندهنده یک جنبه محوری در تحقیقات آلزایمر است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرینات شنای استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر ضخامت لایههای مولکولار و پیرامیدال بافت هیپوکامپ موشهای صحرایی آلزایمری انجام شد.
روش کار: در مطالعه تجربی حاضر، 40 سر موش سفید بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار (شش هفتهای، وزن 200-180 گرم) بطور تصادفی و مساوی به 5 گروه کنترل سالم، کنترل آلزایمر، استقامتی، مقاومتی و ترکیبی تقسیم شدند. آلزایمر با تزریق داخل صفاقی کلرید تریمتیلتین (8 میلیگرم/ کیلوگرم) ایجاد شد. دو هفته پس از تزریق و تأیید القای آلزایمر، پروتکلهای استقامتی (5 جلسه/هفته، هفته اول تا چهارم به صورت تدریجی از 5-15 دقیقه به 45 دقیقه شنا، هفته پنجم تا دوازدهم 60 دقیقه شنا)، مقاومتی (5 جلسه/هفته، هفته اول آشنایی با ورزش، هفته 2؛ 30 درصد، هفته 3-5؛ 70 تا 90 درصد، هفته 6-8؛ 100 تا 110 درصد، هفته 9-10؛ 120-130 درصد و هفته 11-12، 140-150 درصد وزن بدن)، و ترکیبی (2 جلسه/هفته مقاومتی و 3 جلسه/ هفته استقامتی) برای 12 هفته اجرا شد. 48 ساعت پس از مداخلات، حیوانات تشریح و بافت هیپوکامپ استخراج شد. در نهایت، دادهها در سطح معنیداری 05/0 > P تحلیل شدند.
یافتهها: ضخامت لایههای مولکولار و پیرامیدال بافت هیپوکامپ حیوانات آلزایمری نسبت به حیوانات سالم کاهش یافت و هر سه پروتکل تمرینی استقامتی، مقاومتی و ترکیبی باعث افزایش لایهها شدند (0/001 > P). اما افزایش ضخامت لایههای مولکولار و پیرامیدال بافت هیپوکامپ موشهای گروه ترکیبی نسبت به گروه استقامتی و مقاومتی افزایش بیشتری داشت (0/01 > P).
نتیجهگیری: این یافتهها تغییرات ضخامت لایههای بافت هیپوکامپ را در رابطه با آسیبشناسی آلزایمر و همچنین تأثیر تمرینات ترکیبی بر این پارامتر را برجسته میکند. درحالی که ورزش ممکن است اثرات مثبتی بر حجم هیپوکامپ و انعطافپذیری سیناپسی داشته باشد، اما تحقیقات بیشتری برای درک کامل تأثیر ورزش بر ضخامت لایههای هیپوکامپ در آلزایمر مورد نیاز است.
سیدحسین موسوی، علی جعفری، حسین بصیریان جهرمی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: هدف از طرح بحث «ارتباطات سلامت» که جدیترین جرقههای آن در اذهان، با ظهور پاندمی کووید-19 در سال 2019 زده شد، زمنیه توجه به ضرورت ارتقاء ارتباطات سلامت را بیش از هر زمان دیگری آشکار کرد. در این شرایط، نیاز به تبادل سریع و شفاف اطلاعات، آموزش صحیح و جلب اعتماد مردم بیش از هر زمان دیگری احساس شد. بدین منظور، در مطالعه حاضر تدوین الگوی مفهومی ظرفیتهای ارتباطات سلامت در شرایط پاندمی از دیدگاه خبرگان نظام سلامت مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. نمونه گیری با روش هدفمند از نوع گلوله برفی انجام شده که شامل 20 نفر از اساتید ارتباطات و رسانه و متخصصان حوزه سلامت تعیین شدند. جمع آوری دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد بوده که بر مبنای رهیافت نظام مند استراوس و کوربین (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) که متضمن شرایط علی، ایده محوری، زمینه، شرایط میانجی (مداخله گر)، راهبردها و پیامدها تحلیل شدند. اعتبار سنجی از طریق ، بازبینی مشارکت کنندگان و خبرگان نظام سلامت صورت گرفت.
یافته ها: یافتههای پژوهش در بخش گراندد تئوری نشان میدهد که ابعاد الگوی پارادایمی شامل پدیده محوری: ارتباطات سلامت(ارتباطات مؤثر و آگاهی بخشی)، شرایط علی: آسیبهای ارتباطات سلامت شامل(اینفودمی)، زمینه بروز آسیب ها(رسانههای فراگیر و پرمخاطب، نبود مرجعیت واحد سلامت، اطلاعات انبوه، سیاست زدگی)، استراتژی ها (پاسخگو کردن مسئولین، منابع موثق و تولید محتوای اثربخش، مدیریت اضطراب، پرهیز از اغراق مشارکت مردم، کار تیمی و ترکیب متخصصان، استفاده از تجربیات سایر کشورها) و پیامدها شامل( جلب اعتماد و شکل گیری ارتباطات مفید) واقع گردید.
نتیجه گیری: با توجه به ابعاد حاصل شده در ارائه الگوی ارتقاء ظرفیت های ارتباطات سلامت در شرایط پاندمی در کشور میتوان گفت که از یک سو «شفافیت و آنی بودن اطلاعات» و از سوی دیگر «همدلی و اعتماد میان مردم و مسئولان» در چنین موقعیتی بیش از پیش بایستی لحاظ گردد.
الهام سیدمورتی، فرنگیس دمهری، سلیمه قارونی فردی، محسن سعیدمنش،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بررضایت زناشویی و سلامت روان خانمهای تحت جراحی هیسترکتومی انجام شد.
روش کار: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نوع تحقیقات، کمی و از نظر روش گردآوری دادهها از نوع پژوهشهای نیمه تجربی با دو گروه آزمایش و گواه همراه با پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه آماری متشکل از تمامی زنان 30 تا50 سال تحت جراحی هیسترکتومی در سال 1402 استان یزد بود. در این مطالعه 30 آزمودنی واجد شرایط به روش در دسترس انتخاب شدند و شرکتکنندگان به طورتصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. برای گروه آزمایش برنامه طرحواه درمانی در 10 جلسه 50 دقیقهای اجرا شد. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامههای سلامت روان Goldberg و پرسشنامه رضایت زناشویی Inrich استفاده شد.
یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که استفاده از رویکرد طرحواره درمانی باعث افزایش رضایت زناشویی و سلامت روان خانم های تحت جراحی هیسترکتومی میشود (0/001 ≥ P).
نتیجهگیری: بنابراین استفاده از جلسات طرحواره درمانی در مراکز درمانی برای افرادی که تحت جراحی هیسترکتومی قرار گرفتند، برای کاهش مشکلات زناشویی پیشنهاد میگردد.
عاطفه نوبخت، آزیتا سالاریان، نادر خالصی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: در محل کار پرتنش، کارکنان دچار فرسودگی شغلی میگردند، در ضمن حمایت اجتماعی، باعث کاهش فرسودگی شغلی خواهد شد. لذا، پژوهش حاضر، تأثیر جو سازمانی ادراک شده بر فرسودگی شغلی کارکنان پایگاههای سلامت منتخب شهرستان اراک با توجه به نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی در سال 1402 را بررسی نمود.
روش کار: پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی، اکتشافی و توسعهای است. نمونهگیری بصورت تصادفی و بر اساس فرمول کوکران از 134 مراقب سلامت شاغل در پایگاه سلامت، پرسشنامه تکمیل گردید. برای گردآوری دادهها، از فرم اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامه فرسودگی شغلی Maslach (1993)، پرسشنامه جوسازمانی Halpin و Kraft (1963) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده Zimmet (1988) استفاده شد. نتایج آزمونهای پایایی سازه مدل، مقادیر آلفای کرونباخ، مقادیر پایایی ترکیبی و rho_a که بیانگر همبستگی درونی سؤالات یک متغیر داخل مدل هستند، بالاتر از مقدار 7/0 بوده و از پایایی سازه قابل قبول برخوردار است. کلیه مقادیر شاخص HTMT کمتر از 9/0 و در سطح قابل قبول بودند و بر این اساس روایی واگرا با این آزمون نیز مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SmartPLS استفاده گردید.
یافتهها: نتایج با 001/0 > P و سطح اطمینان 99 درصد جو سازمانی بر خستگی عاطفی و مسخ شخصیت، تأثیر معکوس و بر موفقیت فردی تأثیر مستقیم داشت. متغیر حمایت اجتماعی درک شده بر رابطه علی جو سازمانی با خستگی عاطفی و مسخ شخصیت نقش تعدیلکننده نداشت و جهت آن معکوس بود، ولی با موفقیت فردی و در جهت مستقیم، نقش تقویتکننده داشت. به عبارتی، افراد با حمایت اجتماعی بیشتر، موفقیت فردی قویتری دارند و برعکس.
نتیجهگیری: جو سازمانی، زمینهساز فرسودگی شغلی است و افراد با حمایت اجتماعی بالاتر، در مقابله با مشکلات، فرسودگی شغلی پایینتری دارند. لذا پیشنهاد میشود مدیران، آموزشهای ضمن خدمت با تمرکز بر مؤلفههای فرسودگی شغلی و جو سازمانی ادارک شده برگزار کنند. ضمناً جهت برقراری روابط دوستانه با کارکنان جهت افزایش حمایت اجتماعی، به اعطای پاداش و اقدامات رفاهی، اقدام نمایند.
عاطفه خاکی، مریم باعزم، محمد بیات،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: گلیفوسیت، یکی از معروفترین علفکشهایی است که استفاده از آن به دلیل استفاده زیاد از گیاهان زارعی مقاوم به گلیفوسیت رو به افزایش است. این ماده اثرات مخربی مانند اثرات سمی بر بافت عصبی، سلولها و دستگاه تولیدمثل از خود نشان میدهد. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات سمی این ماده بر بافت تخمدان موشها و لقاح آزمایشگاهی تخمکها به دنبال تحریک تخمکگذاری بود.
روش کار: در این مطالعه، 32 موش ماده NMRI، به صورت تصادفی به گروههای زیر تقسیم شدند: شاهد، گلیفوسیت، تحریک تخمکگذاری، تحریک تخمکگذاری-گلیفوسیت. گلیفوسیت (0/5 درصد) از طریق اضافه شدن به آب آشامیدنی به مدت سه هفته به حیوانات داده شد. جهت تحریک تخمکگذاری حیوانات از هورمون های HMG و HCG استفاده شد. تخمکها از ناحیه آمپول جمعآوری شدند و بعد از بررسی کمیت و کیفیت آنها، بلوغ آزمایشگاهی انجام شد. در پایان این مطالعه، هیستوپاتولوژی تخمدان مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج ما نشان داد که تعداد فولیکولهای ثانویه و گراف در گروه گلیفوسیت بهصورت معنیداری کمتر از گروه شاهد بود درحالیکه تعداد فولیکولهای آترتیک افزایش یافت (0/05 > P). تعداد تخمکها در مرحله شکست ژرمینال وزیکول و متافاز 2 در گروه تحریک تخمکگذاری- گلیفوسیت در مقایسه با گروه تحریک تخمکگذاری کاهش یافت. بعد از بلوغ آزمایشگاهی هم تعداد تخمکها در مرحله شکست ژرمینال وزیکول و متافاز 2 در گروه تحریک تخمکگذاری-گلیفوسیت در مقایسه با گروه تحریک تخمکگذاری کاهش یافت.
نتیجهگیری: گلیفوسیت منجر به اثرات مخرب بر بافت تخمدان میشود. همچنین گلیفوسیت باعث نقص در اووژنز و لقاح آزمایشگاهی میشود.
محمدرضا پورمحمد، جینا خیاط زاده، بیبی فاطمه مظلوم، مریم طهرانی پور، ناصر مهدوی شهری،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: درماتوگلیفیک، علمی است که به مطالعه صحیح و اصولی خطوط پوستی موجود در کف دست، پا میپردازد. آرتریت روماتوئید یک بیماری التهابی مزمن با پاتوژنز خودایمنی است. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی خصوصیات کمی و کیفی درماتوگلیفیک در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید در مقایسه با گروه شاهد بود.
روش کار: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 50 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید و 50 نفر در گروه شاهد ساکن در شهر مشهد انجام گرفت. اثر انگشت شست دست توسط اسکنر ثبت شد. نحوه توزیع فراوانی الگوهای اثر انگشت شامل کیسهای، کمانی و پیچی همراه با شمارش خطوط اثر انگشت در هر دو گروه بررسی گردید. در نهایت، دادههای به دست آمده با استفاده از آزمونهای ANOVA و X2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: طبق نتایج بدست آمده، حداکثر فراوانی الگوهای درماتوگلیفیک در هر دو دست مربوط به نوع کیسهای اولنار بود. پس از آن به ترتیب در گروه بیمار الگوهای پیچی ساده و پیچی غیر ساده و در گروه سالم الگوهای پیچی غیر ساده و پیچی ساده بیشترین فراوانی را داشتند. بین متوسط خط شماری در دست راست افراد سالم با دست راست افراد بیمار و دست چپ افراد سالم با دست چپ افراد بیمار تفاوت معنیداری در سطح خطای 0/05 درصد مشاهده شد.
نتیجهگیری: بنظر میرسد این تفاوت بتواند بهعنوان یک نشانگر تشخیصی بیولوژیک، برای غربالگری افراد مستعد به آرتریت روماتوئید استفاده شود. این اطلاعات میتواند در پیشآگهی تشخیصهای روانپزشکی، پزشکی، برنامههای درمانی، مسائل مربوط به انسانشناسی و علوم اجتماعی نیز کاربرد داشته باشد.
جمیله امیرزاده -ایرانق، سیما قربان زاده، یگانه داداش زاده سنگری، پارسا جوانمرد،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: افزایش روزافزون جمعیت سالمندان، نیازمند تحقیقات بیشتری برای شناسایی اولویتهای بهداشتی این گروه، به ویژه در شرایط بحرانی مانند همهگیری COVID-19 است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین مؤلفههای مؤثر بر رضایت زناشویی و ارتباط آن با سبک زندگی در شهر ارومیه در سال 1400 انجام شد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی– تحلیلی از نوع مقطعی همبستگی، 170 سالمند متأهل ساکن ارومیه از طریق نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. علاوه بر پرسشنامه متغیرهای دموگرافیک، از پرسشنامههای رضایت زناشویی Haynes و سبک زندگی Miler استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار، فراوانی و درصد) و تحلیلی (ضرایب همبستگی Pearson، رگرسیون خطی چندگانه) در سطح معنیداری 0/05 ≥ P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: مدل رگرسیون خطی چندگانه گام به گام نیز نشان داد که متغیرهای سبک زندگی (0/364- = ß)، سن (0/425 = ß)، تعداد فرزندان (0/143- = ß)، شغل (0/425 = ß) و بیماری 3/803- = ß) بیشترین سهم را در پیشبینی رضایت زناشویی داشت. مدل رگرسیون سایر متغیرهای جمعیتشناختی را حذف کرد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که متغیرهای سبک زندگی و جمعیتشناختی مانند سن، تعداد فرزندان، شغل و بیماری بیشترین سهم را در پیشبینی رضایت زناشویی دارند. لذا به نظر میرسد طراحی خدمات مشاورهای در مراکز جامع سلامت برای این گروه ضروری است تا مشاوران بتوانند سبک زندگی سالم جهت بهبود روابط زناشویی را به سالمندان آموزش دهند.
حسین سرمدیان، نادر زرین فر، مسعود بهرامی، محمدمتین ارجمندزادگان، رهام سرمدیان، یاسمین زرین فر،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: علائم اومیکرون هنوز ناشناخته است. دادههای اولیه نشان میدهد که علائم اومیکرون عمدتاً در ارتباط با دستگاه تنفسی است و شامل آبریزش بینی، گلودرد، سردرد، خستگی و عطسه میشود. نیاز به شواهد بیشتری در مورد علائم اومیکرون محسوس بوده، لذا این مطالعه جهت بررسی علائم سویه اومیکرون اجرا گردید.
روش کار: مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی حاضر طی مدت 6 ماه در شهر اراک و بر روی 160 بیمار مبتلا به سویه اومیکرون کووید-19 که تشخیص قطعی داده شده بودند انجام شد. برای تمامی بیمارانی که وارد مطالعه شدند، چکلیست ارزیابی اطلاعات شامل اطلاعات دموگرافیک و بررسی 24 علامت تکمیل گردید. تشخیص بیماری با انجام PCR انجام شد.
یافتهها: بیماری 55 درصد افراد خفیف، 35 درصد متوسط و 10 درصد شدید بود. 51 نفر (31/9 درصد) سابقه ابتلای قبلی به کووید را ذکر نمودند. درگیری ریوی، نوع داروی مصرفی و اضطراب زمان ابتلا با شدت بیماری ارتباط داشتند (0/05 > P). پنج علامت شایع اومیکرون به ترتیب (درصد) گلودرد (86/3)، سرفه (82/5)، ضعف و بیحالی (76/3)، سردرد (72/5) و خشکی دهان (62/5) بود. همچنین بین سن بالا با خشکی دهان و سردرد، بیماری زمینهای با عطسه، اضطراب زمان ابتلا با درد مفاصل و درد قفسهی سینه و استعمال سیگار با شکمدرد نیز ارتباط وجود داشت (0/05 > P).
نتیجهگیری: شایعترین علائم شامل گلودرد، سرفه، ضعف و بیحالی، سردرد و درد اسکلتی عضلانی بود. اما علائمی مانند کاهش بویایی، تعریق شبانه، تب، درد مفاصل و کاهش چشایی که در سویههای پیشین شایع بودند در سویه اومیکرون در زمره علائم با فراوانی کمتری بودند.
احمد انصاری فر، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: عوامل اجتماعی، جمعیتنگاری و اضطراب ادراک شده تأثیر بسزایی در ابتلا به اختلال علائم جسمانی دارد. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی نقش خصوصیات جمعیتنگاری، انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در پیشبینی اختلال علائم جسمانی بود.
روش کار: در یک طرح پژوهش توصیفی مقطعی، از میان بزرگسالان 18 تا 60 سال شهر تهران در سال 1401، تعداد 437 نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. شرکتکنندگان به پرسشنامه اختلال علائم جسمانی (SSEQ)، پرسشنامه انزوای اجتماعی و پرسشنامه اضطراب ادراک شده پاسخ دادند. دادهها از طریق همبستگی Pearson و رگرسیون سلسلهمراتبی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده همبستگی مثبت و معنیداری با اختلال علائم جسمانی دارند (0/01 P <). بین خصوصیات جمعیتنگاری (سن، جنسیت، وضعیت تأهل، تحصیلات و وضعیت اشتغال) و علائم جسمانی همبستگی وجود نداشت (0/01 < P). ضریب همبستگی چندگانه و ضرایب رگرسیون بین متغیرهای پژوهش از لحاظ آماری معنیدار بود (0/01 P <).
نتیجهگیری: مدل مورد بررسی، تقریباً قادر بهپیشبینی 22 درصد از اختلال علائم جسمانی بود. نتایج دارای مضامین کاربردی در تدوین مداخلات مبتنی بر انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در کنترل علائم جسمانی است. توجه به انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در تدوین و اجرای مداخلات و برنامههای آموزشی در پیشگیری و بهبود اختلال علائم جسمانی اهمیت دارد.
زهره محمدی کمال آبادی، الله یار عرب مومنی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: همواره تمرین و فعالیت بدنی، به عنوان یک درمان اصلی برای آرتروز زانو توصیه شده است. با این حال، مشخص نیست که کدام نوع تمرینات بیشترین تأثیر را بر این عارضه دارند. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر دو شیوه تمرین در آب (تمرین با تراباند و تمرین NASM) بر درد و شاخصهای عملکرد حرکتی در زنان مبتلا به استئوارتریت زانو بود.
روش کار: در این مطالعه نیمهتجربی، با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه شاهد، از بین زنان مبتلا به استئوارتریت زانو، 45 نفر با میانگین سنی 5/56 سال و (Body mass index) BMI برابر 29/04 کیلوگرم بر مترمربع بهشیوه هدفمند انتخاب شدند و به روش تصادفی سیستماتیک به 3 گروه 15 نفری؛ تمرین در آب با تراباند، تمرین در آب با رویکرد (National Academy of Sports Medicine) NASM و شاهد تقسیم شدند. پروتکل تمرین با تراباند و تمرین با رویکرد NASM (تأیید شده توسط کالج پزشکی جورجیا مخصوص بیماران مبتلا به آرتروز زانو) به مدت 8 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت حدود 60 دقیقه در آب انجام شد. جهت برآورد متغیرهای مطالعه از پرسشنامههای دیداری درد (Visual Analogue Scale) VAS و آزمونهای عملکرد جسمانی انجمن بین المللی تحقیقات استئوآرتریت (Osteoarthritis Research Society International) OARSI استفاده شد. بهمنظور آزمون معنیداری تفاوتهای میانگین گروهها، از روش آماری تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی Bonferroni در سطح معنیداری ۰۵/۰ استفاده شد.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که بطور مشابهی، در هر دو گروه تجربی میزان درد، زمان آزمونهای برخاستن و رفتن، 40 متر پیادهروی سریع و بالا رفتن از پله کاهش معنیداری یافت (0/001 = P). بهعلاوه، در هر دو گروه تجربی امتیاز آزمونهای 30 ثانیه نشست و برخاست از روی صندلی و 6 دقیقه راه رفتن افزایش معنیداری داشت (0/001 = P).
نتیجهگیری: این نتایج آثار سودمند تأثیر تمرین در آب با تراباند و تمرین در آب با رویکرد NASM بر درد و شاخصهای عملکردی حرکتی را نشان داد. از اینرو، استفاده از این روشهای تمرینی بهعنوان یک روش پیشگیری و درمانی مناسب برای بیماری استئوارتریت زانو توصیه میشود.
روح الله همتی بوشهری، محمودرضا جعفری، قاسم مسیبی، علی قضاوی، علی گنجی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: امروزه ترکیبات گیاهی به عنوان درمان مکمل، بهطور گسترده در درمانهای پزشکی مورد استفاده قرار میگیرند. این ترکیبات گیاهی، دارای مزایایی مانند عوارض جانبی و مقاومت داروئی کم، و متابولیسم مناسب هستند. رزماری، یکی از این گیاهان است که اثر ضد رگزایی، ضد توموری و ضدالتهابی دارد. با این حال، حلالیت و فراهمی زیستی کم، منجر به محدود کردن استفاده از این ترکیب میشود. جهت غلبه بر این محدودیت، استفاده از لیپوزوم ها مفید است.. لیپوزوم باعث کاهش سمیت و عوارض جانبی، و افزایش کارآیی دارو میشود. بنابراین، این مطالعه با هدف تهیه لیپوزوم حاوی عصاره الکلی رزماری برای به دست آوردن بهترین فرمولاسیون با بهترین ویژگی، جهت استفاده در مطالعات سرطانی انجام شد.
روش کار: لیپوزوم به روش Thin Film Hydration در فرمولاسیون های مختلف (F1-F6) عصاره الکلی رزماری، فسفاتیدیلکولین هیدروژنه شده سویا (HSPC)، کلسترول و پلیاتیلنگلیکول mPEG2000 تهیه شد. ویژگیهای نانولیپوزوم شامل اندازه، شاخص پراکندگی (Poly dispercity index) PDI پتانسیل زتا، میزان کپسوله سازی و نرخ آزادسازی اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد میانگین اندازه ذرات و پتانسیل زتا به ترتیب 4/113 نانومتر و 8/10- میلیطولت بود. میزان کپسولهسازی در محدوده 60 تا 90 درصد بود. متوسط نرخ آزادسازی عصاره حدود 60 درصد بود. همچنین نتایج نشان داد که فرمول F1 شفاف و دارای ویژگیهای مناسب بوده و رسوب نمیکند. فرمول F2 شفاف نبود. فرمولاسیون F3 و F4، رسوب دادند. فرمولاسیونهای F5 و F6 اندازه مناسب را به دست نیاوردند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که فرمولاسیون F1 در نسبت 55:30:5 HSPC/chol/mPEG2000، بهترین فرمولاسیون برای تهیه نانولیپوزوم حاوی عصاره الکلی رزماری برای دستیابی به بهترین ویژگی و کارایی جهت استفاده در مطالعات سرطانی است.
معصومه فتحی، معصومه داودآبادی، فرشته فرزان آذر، عفت نوروزی، اعظم مسلمی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: تغییرات فیزیکی و روانشناختی عمیق بارداری، میتواند بر روابط جنسی زنان تأثیرگذار باشد. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر مشاوره روانشناختی مهارتهای حل مسأله بر اختلال عملکرد و رضایت جنسی زنان باردار بود.
روش کار: در یک مطالعه مداخلهای پیشآزمون- پسآزمون، 70 باردار داوطلب دارای معیارهای ورود به مطالعه، مراجعهکننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر اراک، که نمره پرسشنامه عملکرد جنسی و رضایت جنسی به ترتیب کمتر از 28 و 42 داشتند به روش تصادفی ساده در دو گروه 35 نفره مداخله و گروه شاهد قرار گرفتند. گروه مداخله 6 جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر حل مسئله و هر دو گروه مراقبت های روتین را دریافت کردند. پرسشنامه عملکرد جنسی Rosen و رضایت جنسی Larson توسط هر دو گروه قبل، بلافاصه و یک ماه بعد از مداخله پاسخ داده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده آزمونهای Chi-square، Fisher's exact test و طرح اندازه مکرر انجام شد.
یافتهها: آزمون طرح اندازه مکرر نشان داد که بلافاصله و یک ماه بعد از مداخله میانگین عملکرد جنسی (1/61 ± 26/82 و 1/1 ± 28/88) و رضایت جنسی (2/27 ± 39/22 و 2/15 ± 43/19 ) گروه مدخله نسبت به گروه شاهد ( 1/97 ± 23/69، 2/08 ± 22/63) (2/44 ± 36/23، 2/46 ± 35/06) از افزایش معنیداری برخوردار است (0/05 > P).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد، مشاوره مبتنی بر حل مسأله در بهبود عملکرد و رضایت جنسی زنان باردار مؤثر است و میتوان برای بهبود کیفیت زندگی جنسی، در پروتکلهای آموزشی دوران بارداری گنجانده شود.
سارا درخشان، فاطمه گنجه، کورش رضایی، الهه نوروزی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: زخم پای دیابتی، یکی از شایعترین علل بستری شدن در بیمارستان در افراد مبتلا به دیابت میباشد؛ این در حالی است که از عمدهترین منابع اضطراب بیماران در زمان ترخیص از بیمارستان است. هدف از این مطالعه، تعیین تأثیر پروتکل ترخیص اسمارت بر اضطراب بیماران زخم پای دیابتی میباشد.
روش کار: در مطالعه نیمه تجربی حاضر، تعداد50 بیمار مبتلا به زخم پای دیابتی، بر اساس معیارهای ورود به صورت تصادفی در دو گروه شاهد (25 نفر) و آزمون (25 نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله، پروتکل ترخیص اسمارت از روز پذیرش و بستری تا روز ترخیص از بیمارستان اجرا شد. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه Spielberger برگر برای تعیین اضطراب بیماران استفاده شد. دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: بر اساس یافتههای به دست آمده، میانگین اضطراب بیماران زخم پای دیابتی در دو گروه قبل از اجرای مداخله تفاوت آماری معنیداری نداشت در حالی که بعد از مداخله، میانگین نمره اضطراب در دو گروه با یکدیگر اختلاف معنیدار آماری را نشان داد (0/0001 = P).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، اینطور به نظر میرسد که پروتکل ترخیص اسمارت بر کاهش اضطراب بیماران زخم پای دیابتی مؤثر بوده است؛ لذا توصیه میشود بسترسازی لازم توسط مسئولین و مدیران پرستاری برای اجرای این پروتکل صورت پذیرد.
زهرا زهره وندی، نرگس باباخانی، افسانه طاهری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی پذیرش و تعهد بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و پریشانی هیجانی زنان تحت درمان ناباروری با روش (In vitro fertilization) IVF اجرا شد.
روش کار: روش این مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF مراجعهکننده به مرکز ناباروری بیمارستان امام خمینی شهر تهران در شش ماهه اول سال 1402 بود. در این پژوهش تعداد 27 زن تحت درمان ناباروری با روش IVF با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و با شیوه تصادفی در گروههای آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی پذیرش و تعهد (10 جلسه) طی 2/5 ماه قرار گرفت. پرسشنامه سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت (HPLP) و پرسشنامه پریشانی هیجانی (لاویبوند و لاویبوند، 1995) به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. دادهها به روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی Bonferroni تحلیل شد.
یافتهها: نشان داد درمان مبتنی پذیرش و تعهد بر میزان سبک زندگی ارتقاء سلامت (0/0001 > P؛ 0/56 = Eta، 19/74 = F) و بر ابعاد پریشنانی هیجانی مانند افسردگی (0/0001 > P؛ 0/58 = Eta؛ 34/58 = F)، اضطراب (0/0001 > P؛ 0/59 = Eta؛ 69/35 = F) و استرس (0/0001 > P؛ 61/0 = Eta؛ 40/12 = F) زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF تأثیر معنادار و توانسته منجر به افزایش سبک زندگی سلامت، کاهش افسردگی، اضطراب و استرس این افراد شود.
نتیجهگیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره بردن از شش فرایند پذیرش روانی، گسلش شناختی، خود تحت عنوان زمینه، تعامل با زمان حال، ارزشهای مشخص شده و رفتار متعهدانه، قادر است به عنوان درمانی موثر در جهت کاهش پریشانی هیجانی زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF مورد استفاده قرار گیرد.
سحر خلوتی، طاهره فروتن، مجید مومنی مقدم، تکتم حجار،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: دیابت، اپیدمی عمده در قرن حاضر است که ابتلا به آن به سرعت در حال افزایش بوده و اثرات تراتوژنیک آن در فرزندان مادران مبتلا به دیابت، به طور معنیداری بالا است. از جمله این اثرات، ناهنجاری های مادرزادی کلیه و مجاری ادراری در فرزندان میباشد. در واقع افزایش قند خون در دوران بارداری، رشد کلیهها را مختل کرده و منجر به ناهنجاری این اندام میشود. این پژوهش با هدف بررسی اثرات دارو درمانی انسولین بر ساختار کلیههای زادههای موشهای دیابتی تحت درمان باداروی فوق انجام شد.
روش کار: در این مطالعه پس از بارداری، موشهای اسپراگ داولی به سه گروه شاهد، دیابتی و دیابتی دریافتکننده انسولین تقسیم شدند. القای دیابت توسط تزریق داروی استرپتوزوتوسین صورت گرفت. زادههای موشهای دیابتی پس از زایمان طبیعی، در روز دهم، قربانی شدند و کلیه چپ آنها جهت مطالعات مورفومتری و بافتشناسی مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافتهها: وزن زادههای مادران مبتلا به دیابت نسبت به زادههای مادران سالم کاهش معنیداری را نشان داد (0/001 > P). وزن زادههای مادران مبتلا به دیابت دریافتکننده انسولین تغییر معنیداری نسبت به زادههای مادران مبتلا به دیابت نشان نداد. وزن کلیه زادههای مادران مبتلا به دیابت نبز نسبت به گروه شاهد، کاهش نشان داد اما دریافت انسولین توسط مادران مبتلا به دیابت سبب افزایش وزن کلیه زادههای آنها نسبت به زادههای مادران مبتلا به دیابت نشد. نتایج برشهای بافتی رنگآمیزی شده با هماتوکسیلین- ائوزین و تری کروماسون نیز نشان داد که درمان مادران مبتلا به دیابت توسط انسولین تأثیر بارزی در بهبود بافتی کلیه زادههای آنها نسبت به گروه شاهد نمیگردد.
نتیجهگیری: اگرچه استفاده از انسولین از راههای درمانی مهم در کنترل قندخون افراد مبتلا به دیابت میباشد اما نمیتواند به طور معنیداری منجر به بهبود شرایط جسمی و سلامت کلیههای زادههای مادران مبتلا به دیابت تحت درمان انسولین گردد.
رضوان افشار، مسعود رحمتی، رحیم میرنصوری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: با توجه به سنتز و ترشح آیریزین و BDNF از بافت عضلانی در جریان تمرینات ورزشی و ارتباط احتمالی این فاکتورها با بهبود قدرت و عملکرد عضلانی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین قدرتی بر قدرت عضلانی، درصد چربی، آیریزین و BDNF در زنان میانسال غیرفعال بود.
روش کار: در مطالعه نیمهتجربی، 20 نفر از زنان میانسال غیرفعال (میانگیـن سـنی 5/91 ± 37/70 سال، وزن 5/82 ± 79/80 کیلوگـرم) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرینقدرتی (10 نفر) و شاهد (10 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرینی 12 هفته تمرین قدرتی را به صورت 3 جلسه در هفته با شدت 65 تا 80 درصد قدرت بیشینه اجرا کردند. سپس نمونههای خونی برای اندازهگیری آیریزین، BDNF به روش الایزا گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری t مستقل و آزمون همبستگی Pearson استفاده گردید. سطح معنیداری (0/05 P ≤)، در نظر گرفته شد.
یافتهها: تمرین قدرتی، باعث افزایش معنیدار غلظت سرمی آیریزین (0/035 = P)، غلظت سرمی BDNF (0/058 = P) و همچنین کاهش معنیدار درصد چربی (0/058 = P) زنان میانسال شد. همچنین بین قدرت پایینتنه و سطوح سرمی آیریزین ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد (0/040 = P). بر اساس نتایج آزمون همبستگی Pearson بین متغیر BDNF و قدرت بالاتنه نیز ارتباط مثبت و معنیدار وجود داشت (038/0 = P).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر به نظر میرسد، افزایش ترشح سطوح سرمی هورمون آیریزین و BDNF با افزایش قدرت عضلانی متعاقب تمرینات قدرتی در افراد میانسال مرتبط بود.
حمیدرضا زراعت خواه، عطیه بابایی، لیلا قنبری افرا، حانیه ضیابخش،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: تکنسینهای فوریت پزشکی، به عنوان خط مقدم تیم درمان در مواجهه مداوم با موقعیتهای تنشزا و بحرانی هستند و سرسختی شغلی میتواند توانایی و مقاومت آنها در تحمل موقعیتهای مشکل و سخت و فشارهای جسمی و روانی، افزایش دهد؛ لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان سرسختی شغلی در تکنسینهای فوریت پزشکی و عوامل مرتبط با آن انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر به روش توصیفی- مقطعی بر روی 216 نفر از تکنسینهای فوریتهای پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1403 انجام شده است. نمونهگیری به روش طبقهای تصادفی انجام شد. برای تکمیل دادهها از چکلیست اطلاعات دموگرافیک و شغلی و مقیاس سرسختی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای ANOVA، Independent sample T-test و رگرسیون خطی انجام شد. سطح معنیداری کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد.
یافتهها: متوسط سن شرکتکنندگان 6/34 ± 32/26 سال بود و بیش از دو سوم افراد شرکتکننده دارای تحصیلات کارشناسی و دارای شیفت در گردش بودند. متوسط نمره سرسختی شغلی 5/30 ± 44/67 بدست آمد. بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره، متغیرهای وضعیت تحصیلات و تعداد کافی نیرو، 42 درصد از تغییرات واریانس سرسختی شغلی تکنسینهای فوریت پزشکی را تبیین میکند.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که تکنسینهای فوریت پزشکی از میزان سرسختی متوسط رو به بالا برخوردار هستند. همچنین کفایت نیرو و میزان تحصیلات بالاتر میتواند نمره سرسختی آنها را افزایش دهد.
محمدعلی قرائت، سجاد کرمی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: روشهای مختلف تمرین، افزون بر بهبود عملکردی دارای اثرات متابولیکی بر ارگانهای بدن هستند. هدف این پژوهش، مقایسه اثر تمرین استقامتی و قدرتی بر شاخص های آنتروپومتریک، تغییرات متابولیسم گلوکوز و چربی و آیریزین سرمی دانشجویان جوان پسر بود.
روش کار: 36 دانشجوی چاق (سن: 2/43 ± 21/19 سال؛ وزن: 6/20 ± 88/59 کیلوگرم؛ قد: 12/96 ± 175/41 سانتیمتر؛ شاخص توده بدنی: 30/45؛ درصد چربی: 25/73) در گروه شاهد، تمرین استقامتی و قدرتی بطور تصادفی قرار گرفتند. گروه قدرتی 8 هفته 3 جلسه 4 سِت، 10 تکرار (از 50 تا 70 درصد قدرت بیشینه)، گروه استقامتی 8 هفته 3 جلسه به مدت 30 دقیقه تمرین هوازی (ضربان قلب 60 تا 80 درصد ضربان بیشینه) به تمرین پرداختند. میزان آیریزین، گلوکوز، انسولین، مقاومت انسولینی، درصد چربی، شاخص توده بدن، وزن، دور کمر و دور باسن اندازهگیری شد. دادهها با تحلیل واریانس یک سویه و آزمون Tukey در سطح 0/05 تحلیل گردید.
یافتهها: وزن (0/03 = P)، درصد چربی (0/04 = P) و شاخص توده بدنی (0/04 = P) در پس آزمون گروه تمرین استقامتی نسبت به شاهد، کاهش معنیداری داشت. میزان آیریزین در پس آزمون در گروه شاهد تفاوت معنیدار با تمرین استقامتی و قدرتی (0/01 = P و 0/02 = P) داشت. غلظت انسولین در پسآزمون گروه شاهد با گروه استقامتی و قدرتی تفاوت معنیدار داشت (0/006 = P و 0/01 = P). میزان مقاومت انسولینی در پسآزمون گروه استقامتی و قدرتی نسبت به گروه شاهد با تفاوت معنیدار داشت (0/01 = P و 0/01 = P).
نتیجهگیری: 8 هفته تمرین هوازی تردمیل و تمرین قدرتی با وزنه میتواند سبب بهبود ترکیب بدن همراه با افزایش سطوح آیریزین شده، ضمن اینکه مقاومت انسولینی را در جوانان چاق کاهش دهد.
زهره سلیمی، حمید سرلک، مجتبی بیانی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: با توجه به اینکه درد تزریق بیحسی در کودکان ضروری بوده و یکی از دردناکترین بیحسیهای موضعی بیحسی انفیلتراسیون پالاتال است، هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر گیج سوزن بر درد و اضطراب حین تزریق بیحسی انفیلتراسیون پالاتال در کودکان 4 تا 8 سال بود.
روش کار: این مطالعهی کارآزمایی بالینی سه سوکور متقاطع بر روی 60 کودک 4 تا 8 سال کاندید درمان پالپوتومی و SSC هر دو دندان مولر اول شیری ماگزیلا انجام شد. کودکان بر اساس توالی به کارگیری نیدلهای گیج 27 و 30 طی 2 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. سطح اضطراب کودکان حین اعمال بی حسی موضعی انفیلتراسیون پالاتال به کمک معیار ضربان قلب (Pulse rate) PR و سطح درد بیماران بوسیله معیارهای SEM و FPR (معیارهای عینی و ذهنی) اندازهگیری شد.
یافتهها: اضطراب حین تزریق بیحسی پالاتال با گیج 27 بالاتر از گیج 30 بود (0/001 > اثر درمان). از نظر معیارهای ذهنی و عینی درد تزریق در مخاط پالاتال با سوزن گیج 27 از گیج 30 بیشتر بود (0/001 > اثر درمان). بین تقدم و تأخر تزریق انفیلتراسیون پالاتال با گیجهای مختلف طی جلسات درمانی تفاوت معنیداری وجود نداشت (0/05 < P) و با توجه به میزان 0/021 برای اثر دوره میتوان گفت دوره دریافت دو گیج سوزن بر اختلاف میانگین ضربان قلب اثر داشت.
نتیجهگیری: درد تزریق در مخاط پالاتال با سوزن گیج 27 نسبت به گیج 30 بیشتر است و به طور کلی استفاده از سوزن گیج 30 در تزریق پالاتال کودکان 4 تا 8 سال ناراحتی کمتری نسبت به سوزن گیج 27 ایجاد میکند.