جستجو در مقالات منتشر شده


544 نتیجه برای محمد

صفرعلی طالاری، محمدحسن دوامی، مسعود ولیبک،
دوره 4، شماره 4 - ( زمستان 1380 )
چکیده

مقدمه: ژیاردیازیس یکی از آلودگی های انگلی شایع در نقاط مختلف کشور است که می تواند باعث بروز مشکلات مختلف فردی و اجتماعی شود. با توجه به طیف وسیع آلودگی به ژیاردیا در کودکان، این مطالعه به منظور تعیین شیوع ژیاردیالامبلیا در داشن آموزان ۱۴-۶ساله مدارس شهر اراک در سال ۱۳۷۸ انجام گردید.
روش کار: تحقیق به روش توصیفی–مقطعی و نمونه برداری به روش تصادفی چند مرحله ای روی ۹۴۸ کودک در گروه های سنی ۱۴-۶ ساله در مقاطع ابتدایی و راهنمایی که حدود اطمینان آن با احتمال ۹۵٪ خطای قابل قبول ۲/۹٪ و شیوع ۲۷/۷٪ بودند، انجام پذیرفت. از هر دانش آموز سه نمونه مدفوع هرسه روز یک بار جمع آوری و با روش فرمالین اتر توسط متخصص انگل شناسی آزمایش شد. در افراد مبتلا به ژیاردیا، خصوصیات دموگرافیک سن، جنس، میزان تحصیلات، تحصیلات والدین، شغل والدین، وضعیت بهداشتی و علائم بالینی بررسی و در فرم اطلاعاتی ثبت گردید. سپس نتایج با استفاده از آمارهای توصیفی ارائه شد.
نتایج: از تعداد ۹۴۸ دانش آموز مورد بررسی ۱۴۵ نفر (۱۵/۳٪) مبتلا به ژیاردیازیس بودند. حداکثر آلودگی در گروه سنی ۶-۷ سال به میزان ۲۷/۶٪ بود. از افراد مبتلا ۷۹٪ علامت دار و بقیه فاقد علایم بالینی بودند. شایع ترین علامت بالینی درد شکم ۶۴/۷٪ و کم ترین آن اسهال و استفراغ ۴/۲٪ بودند.
نتیجه گیری: شیوع آلودگی در منطقه مورد بررسی قابل توجه می باشد و تحقیقات تحلیلی برای شناخت علل و کاهش آلودگی را توجیه می نماید. همچنین ایجاد تسهیلات بهداشتی توسط مسئولین ذیربط می تواند در سلامت جامعه موثر واقع گردد.

علیرضا سوسن آبادی، محمد جواد باقری، امراله چیت سازان،
دوره 4، شماره 4 - ( زمستان 1380 )
چکیده

مقدمه: تهوع و استفراغ از تظاهرات شایع بسیاری از اختلالات عضوی و عملکردی است که به طور مکرر بعد از اعمال جراحی و بیهوشی عمومی ایجاد می شود. این حالت علاوه بر اینکه برای بیماران ناخوشایند می باشد ممکن است سبب ایجاد عوارضی برای ایشان گردد. در این مطالعه استفاده از یک روش غیر دارویی و غیر تهاجمی تحت عنوان طب فشاری (که خود یکی از روش های از طب سوزنی است) با تزریق وریدی متوکلوپرامید جهت جلوگیری از تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی و بیهوشی عمومی مورد مقایسه قرار گرفت.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه تجربی در سطح کارآزمایی بالینی است که به شکل کنترل دار و به منظور مقایسه اثر کلینیکی متوکلوپرامید وریدی و طب فشاری جهت جلوگیری از تهوع و استفراغ بعد از اعمال جراحی و بیهوشی عمومی در اتاق عمل بیمارستان ولی عصر (عج) با استفاده از نمونه گیری تصادفی انجام شده است. نمونه های پژوهش تعداد 420 بیمار بودند که جهت اعمال جراحی شکم (لاپاراتومی) به اتاق عمل بیمارستان ولیعصر(عج) مراجعه نموده بودند. بیماران در سه گروه 140 نفره شامل گروه طب فشاری، متوکلوپرامید و شاهد گنجانده شده و مطالعه به صورت مقایسه ای و جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و تجزیه و تحلیل آماری صورت گرفت.
نتایج: بیمارانی که طب فشاری و یا متوکلوپرامید در خلال بیهوشی عمومی برای اعمال جراحی شکم دریافت کرده بودند نسبت به گروه شاهد تهوع و استفراغ کم تری داشتند. در وقوع تهوع و استفراغ بین دو گروه بیمارانی که طب فشاری و متوکلوپرامید دریافت کرده بودند اختلاف معنی داری وجود نداشته و تقریبا تاثیر یکسانی داشتند. با توجه به جداول و محاسبه آماری و به دست آوردن Odds-Ratio  برابر (OR=0/6) بین دو گروه متوکلوپرامید و طب فشاری اختلاف معنی داری به لحاظ بروز تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی و بیهوشی عمومی دیده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، استفاده از طب فشاری به عنوان یک روش غیر تهاجمی و غیر دارویی، کم هزینه و بدون عارضه جانبی، جهت جلوگیری یا کاهش تهوع و استفراغ بعد از اعمال جراحی و بیهوشی عمومی پیشنهاد می شود.
 

محمدرضا رضوانفر، آزاده غفاری،
دوره 4، شماره 4 - ( زمستان 1380 )
چکیده

مقدمه: کتواسیدوز دیابتی(DKA)  از عوارض حاد بیماران مبتلا به دیابت وابسته به انسولیم می باشد که عدم درمانه به موقع آن توام با  مورتالیتی بالائی خواهد بود.
روش کار: این مطالعه به منظور بررسی در علائم بالینی، یافته های آزمایشگاهی و فاکتورهای مساعد کنندهDKA  بیماران دیابتی بستری در بیمارستان حضرت ولی عصر (عج) اراک انجام شد. این مطالعه که از نوع توصیفی و به شکل مقطعی می باشد با روش نمونه گیری پواسن بستری به مدت 2 سال روی 30 بیمار مبتلا به DKA بستری شده در بیمارستان ولیعصر انجام گرفته است .
نتایج: از مجموع بیماران 20% را پسران و 80% را دختران تشکیل می دادند. غالب بیماران (83/3%)  از قبل انسولین دریافت می کردند، در حالیکه در 16/6% بیماران، اولین شناسائی آنها به صورتDKA  بوده است. شایع ترین عامل بروزDKA  در این مطالعه قطع انسولین بوده (50%) و اکثر مواردDKA  در دو روز اول قطع انسولین اتفاق افتاده بود. (60%) شایع ترین علامت بالینی در بیماران DKAَ  ضعف و بی حالی بود که در 100% بیماران وجود داشت و در درجه بعدی علائم گوارشی و ریوی (تنفس اسیدوتیک) بودند که در 96/6% بیماران مشاهده شد. کاهش سطح هوشیاری نیز در 60% بیماران موقع مراجعه وجود داشت. در 20% بیماران هیپرکالمی و تنها در 3/3% بیماران هیپوکالمی وجود داشت. در هیچ یک از بیماران هیپرناترمی وجود نداشت و هیپوناترمی فقط در یک بیمار وجود داشت.
نتیجه گیری: تلاش در جهت آموزش بیماران و آگاهی دادن در مورد علائم اولیه و شایعDKA  نقش مهمی در کاهش مورتالیتی این بیماری خواهد داشت.

محمد حسن دوامی، داود حکمت پو، فرشیده دیدگر، محمد رفیعی، محمدرضا خزایی،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار 1381 )
چکیده

مقدمه: از مهم ترین مشکلات بهداشتی کشور، آلودگی های انگلی به خصوص انگل های روده ای است که در نواحی مختلف جهان نیز از شیوع نسبتا بالایی برخوردار است. این آلودگی ها از معضلات جدی سلامتی جامعه هستند که باعث بروز آنمی فقر آهن، عقب ماندگی ذهنی و جسمی کودکان و مشکلات جسمی و روانی دیگر در بین اعضاء خانواده مبتلا می شوند. از آنجا که مادران رکن اساسی خانواده محسوب می گردند و هر گونه اختلال در سلامتی می تواند عامل خطر برای سایر افراد خانواده باشد، لذا پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان شیوع عفونت های انگلی روده ای در بین مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر اراک طراحی و اجرا شده است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی–تحلیلی و از نوع مقطعی می باشد. نمونه گیری آن به صورت تصادفی سیستماتیک بر روی 1650 مادر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی سه منطقه پایین، مرکز و بالا شهر اراک انجام شد. از هر مادر سه بار آزمایش مدفوع به عمل آمد و نمونه ها به روش فرمالین اتر در آزمایشگاه دانشکده پزشکی مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: نتایج حاصل از سه بار آزمایش مدفوع مادران نشان داد که از مجموع 1650 مادر مورد بررسی، تعداد 801 نفر (48/5%) آلوده به انگل های روده ای (اعم از بیماری زا و غیر بیماری زا) بودند که از این تعداد 110 نفر (13/73%) آلوده به انگل های روده ای بیماری زا به قرار ژیاردیالامبلیا 89 مورد (5/39%)، آنتاموباهیستولتیکا 12 مورد (72%)، هیمنولیپس نانا 5 مورد (3%)، آسکاریس 3 مورد (18%) و تنیاساژیناتا 1 مورد (0/06%) بودند. همچنین 691 مادر (86/2%) آلوده به انگل های روده ای غیر بیماری زا به ترتیب آنتاموباکلی 313 مورد (19%)، بلاستوسیستیس هومینیس 267 مورد (16/18%)، آندولیماکس 67 مورد (4%)، یدآموبابوچلی 34 مورد (2%) و کیلوماستیکس 10 مورد (6% ) بودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه ارتباط معنی داری بین میزان آلودگی و عوامل دموگرافیک مانند سن، جنس، شغل، تحصیلات مادر و شوهر وی و همچنین منطقه شهری محل سکونت مشاهده نگردید. اگرچه نتایج نشان داد که بالاترین میزان ابتلا به انگل های روده ای بیماری زا به ترتیب در پایین شهر 7/8% (43 نفر)، در مرکز شهر 6/72% (37 نفر) و در بالا شهر 5/45% (30 نفر) بوده است.

محمد حسن دوامی، محمودرضا خزاعی، زهرا اسلامی راد، مریم مستوفی، معصومه مدرسی،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1381 )
چکیده

مقدمه: علیرغم پیشرفت های صورت گرفته در علم پزشکی، بیماری های انگلی کماکان از مشکلات مهم کشورهای در حال توسعه می باشند و نیاز به شناخت ابعاد مختلف اپیدمیولوژیک آنها و ارتباطشان با عوامل محیطی از ضروریات هر جامعه می باشد. از آنجا که در هر اجتماعی کودکان بیش از سایرین در معرض خطر می باشند لذا در تحقیقات پایه همیشه این گروه در اولویت قرار می گیرد.
روش کار: این بررسی یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی–تحلیلی می باشد. جامعه مورد مطالعه در این تحقیق کودکان 13-1 ساله ساکن شهرک ولیعصر اراک بوده و نمونه برداری به روش تصادفی ساده انجام شده است. نمونه های تهیه شده از 385 کودک (جمعا 1155 نمونه) به روش رسوبی فرمالین–اتر آزمایش گردیدند. اطلاعات به دست آمده به کمک آزمون مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: نتایج حاصل از آزمایشات صورت گرفته نشان دهنده آلودگی 163 کودک (42/3%) به انگل های روده ای بوده است. از این میزان 17/4% آلوده به انگل های بیماری زا بوده اند. بیش ترین شیوع مربوط به ژیاردیا با 16/6% نشان داده شده است. آلودگی دختران بیش از پسران بود. آنالیزهای آماری ارتباط مستقیمی بین آلودگی و سن را نشان داد. به این صورت که با افزایش سن، الودگی نیز بیش تر می گردد. حداکثر آلودگی در کودکانی که پدرشان فوت شده و یا والدین بی سواد داشتند، مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آلودگی قابل توجه کودکان 13-1 سال ساکن شهرک ولیعصر اراک به انگل های روده ای می باشد. بنابراین جهت آلودگی های انگلی در آن شهرک و یا کل جامعه استفاده از سبزیجات و میوه جات کاملا شسته شده، بهسازی محیط و دفع بهداشتی فضولات و فاضلاب ها، استفاده از آب سالم و بهداشتی، یافتن بیماران و درمان تمامی آن ها با داورهای موثر به خصوص در مناطق با فقر بهداشتی و فرهنگی توصیه می گردد.

احسان اله غزنوی راد، علی فاضلی، رحمت اله یزدانی، محمد رفیعی، علی جورابچی،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1381 )
چکیده

مقدمه: نایسریاگونوره، دیپلوکوک گرم منفی از خانواده نایسریاسه و عامل بیماری مقاربتی سوزاک در انسان است. کشت و آنتی بیوگرام از این باکتری کم تر در آزمایشگاه های تشخیص طبی صورت گرفته و تعیین میزانMIC  در این باکتری فقط در آزمایشگاه های مرجع صورت می گیرد. هدف از این تحقیق ارائه ارتباطی است که در جامعه مورد مطالعه، مقادیر MIC، آسان تر و بدون انجام آزمایشات تکنیکی پیچیده در دسترس پزشکان قرار گیرد.
روش کار: در این مطالعه بر روی 50 نایسریاگونوره جدا شده از بیماران مبتلا به سوزاک، تست آنتی بیوگرام صورت گرفت و برای هر دیسک آنتی بیوتیک قطر هاله عدم رشد اندازه گیری گردید. سپس بر مبنای دستورالعمل هایNCCL  برای چهار آنتی بیوتیک پنی سیلین، تتراسیکلین، اسپکتومایسین و سفاریااکسون مقادیر MIC اندازه گیری شده و بین قطر هاله عدم رشد به عنوان متغیر مستقل و مقادیر MIC به عنوان متغیر وابسته رگرسیون خطی ایجاد گردید.
نتایج: نتایج نشان می دهد که در هر چهار مورد ارتباط بین مقادیر قطر هاله و MIC به صورت منفی (معکوس) است و ضریب رگرسونی برای 3 آنتی بیوتیک اول با سطح معنی داری 0/0001 و برای آنتی بیوتیک چهارم با سطح معناداری 0/001 معنی دار می باشد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از MIC  و مقدار هاله ممانعت از رشد با هم دیگر مطابقت کامل داشته (رابطه خطی) و بنابر این با میزان خطای حداقل (صفر تا 4 رقم اعشار) می توان تاثیر متقابل قطر هاله و میزان MIC  را در جامعه مورد مطالعه تخمین زد.
 

حیدر فراهانی، محمد رفیعی، محمدرضا خزاعی،
دوره 5، شماره 3 - ( پائیز 1381 )
چکیده

مقدمه: آنزیم گلوکز-6-فسفات دهیدروژناز (G.6P.D.) اولین آنزیم در راه پنتوز فسفات می باشد که نقش به سزایی در تولید NADPH  ایفا می کند NADPH  تولید شده اهمیت قابل ملاحظه ای در اکسیداسیون و احیاء گلبول های قرمز دارد، و از تجمع H2O2 جلوگیری می نماید. در صورت کمبود نهایتاً NADPH کافی تولید نخواهد شد و اختلال در عملکرد گلبول های قرمز صورت خواهد پذیرفت. این مطالعه با هدف تعیین شیوع کمبود .G.6P.D صورت پذیرفته است.
روش کار: این مطالعه به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام گردید. خون بند ناف در ظرف EDTA مورد استفاده قرار گرفت و به روش فلئورسنت لکه ای فعالیت آنزیم اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از روش آماری مجذور کای و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و اختلاف با P>0/05 در داده ها معنی دار تلقی شد.
نتایج: از 2160 نمونه مورد آزمایش 1103 نفر مذکر (51/1%) و 1057 نفر مونث (48/9%) بودند. میزان شیوع کمبود آنزیم در پسرها 3/5 و در دخترها 0/8 درصد و در کل 2.2 درصد موالید زنده را شامل گردید. همچنین براساس آزمون مجذور کای، Rh مثبت شانس ابتلا را به میزان 1/6 نسبت به Rh منفی افزایش می دهد. در این تحقیق رابطه معنی داری بین گروه های خوبی و میزان شیوع کمبود .G.6P.D به دست نیامده است.
نتیجه گیری: در این مطالعه شیوع کمبود G.6P.D. در پسران بیش از دختران بوده و رابطه بین Rh مثبت و میزان شیوع کمبود آنزیم معنی دار می باشد. میزان شیوع کمبود .G.6P.D در شهرستان اراک2/2  درصد به دست آمده که کم تر از شیوع آن در نواحی شمالی کشور (8/7%) و جهانی (14/9-10%) می باشد لذا با عنایت به هزینه کم و روش آسان انجام آزمایش، در بدو تولد با تشخیص زودرس این نقیصه می توان از مشکلات اقتصادی و اجتماعی وارد به خانواده ها و کشور جلوگیری نمود و موجب ارتقای سطح کیفی مراقبت های اولیه بهداشتی گردید.

محمد خلیلی، گیتی ایزدی،
دوره 5، شماره 3 - ( پائیز 1381 )
چکیده

مقدمه: با توجه به شیوع بالای شکستگی مفصل هیپ در سالمندان و افراد میانسال جراح ارتوپد و متخصص بیهوشی در طول دوران کاری خود به طور مکرر با آن روبرو می شوند. یکی از چالش های پیش روی متخصصین خونریزی حین عمل و خطرات ناشی از اختلالات همودینامیک و کاهش خونرسانی ارگان های حیاتی و اثرات جانبی ترانسفوزیون در این گروه سنی است. چنانچه تکنیک بیهوشی قادر به کاهش خونریزی ناشی از عمل جراحی در این بیماران باشد، ریسک جراحی به طور قابل توجه ای در این گروه سنی کاهش می یابد.
روش کار: در یک مطالعه نیمه تجربی و آینده نگر تعداد 40 بیمار با شکستگی مفصل ران مورد مطالعه قرار گرفتند، این بیماران ابتلا به فشار خون یا اختلالات انعقادی نداشتند. 22 بیمار با بیحسی نخاعی (گروه A) و 18 بیمار  با بیهوشی عمومی (گروه B) تحت عمل جراحی قرار گرفتند. در طول زمان عمل حجم خونریزی اندازه گیری و ثبت شد و سپس معنی دار بودن ارتباط یافته ها با تست های آماری t و z بررسی گردید.
نتایج: با استفاده از معیار t مشخص گردید که ارتباط معنی داری بین استفاده از کوتر و حجم خونریزی وجود ندارد. (تقریباً در نیمی از بیماران از کوتر استفاده گردید) همینطور نشان داده شد که بین نوع عمل و میزان خونریزی ارتباط معنی داری وجود ندارد اما در مورد روش بیهوشی با توجه به P<0/001 ارتباط معنی داری بین روش بیهوشی و میزان خونریزی حین عمل وجود داشت به طوریکه در بیحسی نخاعی حجم خونریزی کم تر بود.
نتیجه گیری: از بررسی آماری نتایج حاصله می توان گفت که بیحسی اسپانیال در مقایسه با بیهوشی عمومی میزان خونریزی را در اعمال جراحی هیپ کاهش می دهد.

کامران مشفقی، محمد رفیعی،
دوره 5، شماره 3 - ( پائیز 1381 )
چکیده

مقدمه: در سال های اخیر ارتباط هلیکوباکترپیلوری با کم خونی فقر آهن در حال مطالعه می باشد. هدف از این مطالعه یافتن ارتباط میان هلیکوباکترپیلوری با میزان هموگلوبین و فرتین سرم (به عنوان ذخیره آهن) است.
روش کار: این مطالعه، یک مطالعه مشاهده ای و از نوع مقطعی بوده که به صورت توصیفی-تحلیلی بر روی 262 بیمار مبتلاء به کم خونی انجام گرفته است و جهت هر بیمار هموگلوبین، MCV، فرتین سرم و تیتر آنتی بادی IgG هلیکوباکترپیلوری محاسبه گردید و سپس به بررسی ارتباط بین ان موارد با هلیکوباکترپیلوری پرداخته شد.
نتایج: در 147 نفر (56%) بیماران تیتر هلیکوباکترپیلوری منفی و در 115 نفر (44%) تیتر هلیکوباکترپیلوری مثبت بود. همچنین در 78 نفر (29/8%) بیماران فرتین کم تر از 120µgr/dlit  بوده است. با استفاده از آزمون های آماری رگرسیون لجستیک مشخص شد که بین سطح فرتین و شانس ابتلاء به هلیکوباکترپیلوری ارتباط آماری وجود دارد به گونه ای که شانس ابتلاء به هلیکوباکترپیلوری در کسانی که فرتین کم تر از 12 دارند، 1/93 برابر کسانی است که فرتین بالای 12 دارند و این شانس با استفاده از رگرسیون لجستیک در سطح خطای 0/05 معنادار آماری است. همچنین مشخص شد که هیچ گونه ارتباط معنی دار آماری بین میزان کاهش MCV و شانس ابتلاء به هلیکوباکترپیلوری وجود ندارد.
نتیجه گیری: میزان فرتین سرم در بیماران با عفونت هلیکوباکترپیلوری کاهش می یابد و این کاهش فرتین از نظر آماری معنی دار می باشد این مطلب را مطالعات انجام شده در خارج از کشور نیز نشان داده اند.

عنایت اله کلانتر هرمزی، مصطفی دلاور، سعید کیان بخت، محمدعلی پایانی،
دوره 5، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

 مقدمه: خارخاسک از گیاهان دارویی است که در طب سنتی از دم کرده میوه آن جهت درمان عفونت های مجاری ادراری تناسلی به ویژه سوزاک، دفع کننده سنگ های کلیوی، مسکن دردهای روماتیسمی، کاهش دهنده فشار خون و تحریک کننده کبد استفاده می شود. این تحقیق اثرات ضد میکروبی عصاره میوه خارخاسک را علیه تعدادی از سروش های استاندارد باکتری های گرم منفی و گرم مثبت مورد بررسی قرار داده است.
روش کار: دراین تحقیق که یک مطالعه تجربی است. عصاره متانولی میوه خرد شده گیاه به روش کلد ماسراسیون تهیه شد و اثرات ضد میکروبی آن بر علیه سوش های استاندارد باکتری های استرپتوکوک فکالیس، استافیلوکوک آرئوس، اشریشیاکلی و سودوموناس آئروژینوزا با روش دیسک پلیت و رقت لوله ای مورد ارزیابی قرار گرفت و با آنتی بیوتیک های مؤثر بر علیه این باکتری ها مقایسه شد.
نتایج: نتایج این بررسی نشان داد که عصاره میوه استخراج شده بر علیه سوش های استاندارد باکتری های استرپتوکوک فکالیس، استافیلوکوک آرئوس، اشریشیاکلی و سودوموناس آئروژینوزا به ترتیب با غلظت های 400، 200، 100 و 100 میکروگرم در میلی لیتر خاصیت باکتریواستاتیک و با غلظت های 800، 400، 400 و 200 میکروگرم در میلی لیتر خاصیت باکتریسیدال دارند. همچنین مقایسه اثرات ضد میکروبی عصاره این گیاه با آنتی بیوتیک های موثر بر این باکتری ها از قبیل سیپرفلوکساسین، پنی سیلین، G، اکساسیلین، جنتامایسین، کوتریموکسازول، نالیدیکسیک اسید و نیترو فورانتویین نشان داد که عصاره متانولی میوه گیاه خارخاسک در غلظت مورد استفاده، اثری قابل مقایسه و در مواردی حتی بیش تر از برخی از این آنتی بیوتیک ها بر علیه میکروب های مورد بررسی دارد. نگهداری عصاره میوه خارخاسک در طول مدت زمان پس از استخراج باعث کاهش خاصیت ضد میکروبی آن شد.
نتیجه گیری: عصاره میوه گیاه خارخاسک اثر باکتریواستاتیک و باکتریسیدال خوبی بر روی تعدادی از باکتری های گرم مثبت و منفی دارد که از عوامل مهم بعضی از عفونت های انسانی می باشند و این اثر قابل مقایسه با آنتی بیوتیک های رایج برای درمان عفونت های ناشی از این باکتری ها می باشد؛ لذا با انجام مطالعات فارماکولوژیک و بالینی تکمیلی عصاره میوه این گیاه، می توان آن را برای درمان برخی از عفونت های باکتریسیدال پیشنهاد کرد.
 

محمدمهدی کریمی، امیر مجلسی،
دوره 5، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

مقدمه: شیوع هپاتیت HBeAg, B منفی به خصوص در کشورهای آسیایی و مدیترانه رو به افزایش است. در این نوع هپاتیت B, آنتی ژن  HbeAg ,e ساخته نمی شود؛ بنابراین این بیماران HbeAg مثبت دارند و در سرم خود HbeAg را ندارند ولی به روش HBVDNA, PCR آنها مثبت است. این نوع هپاتیت نسبت به نوع معمول هپاتیت B به به اینترفرون به خوبی جواب نمی دهد. برای این دسته از بیماران، داروی خوراکی لامبودین مؤثرتر است. شیوع هپاتیت B با HbeAg  منفی در ایران هنوز به درستی شناخته نشده است.
روش کار: 76 بیمار هپاتیت مزمن B که حداقل 6 ماه HbsAg مثبت داشتند در شهر همدان از فروردین ماه 1380 تا شهریورماه 1381 وارد مطالعه شدند. از کلیه بیماران، آزمایشات AST ,HbeAb ,HbeAg و ALT به عمل آمد و از طریق روش HBVDNA ,PCR بیماران بررسی گردید.
نتایج: متوسط سن
 بیماران 40 سال بود. 17 نفر (22%) زن و 59 نفر (78%) مرد بودند. از 76 نفر، 11 نفر (14/5%) HbeAg منفی, HbeAb مثبت HBVDNA مثبت داشتند (هپاتیت B با HbeAg منفی). تمامی این 11 نفر دارای ترانس آمینازهای غیر طبیعی بودند و متوسطALT آنها 66 میلی گرم در دسی لیتر و متوسط AST آنها 46 میلی گرم در دسی لیتر بود. 
نتیجه گیریفراوانی هپاتیت B با HbeAg منفی در بین بیماران هپاتیت مزمن B همدانی، 14/5 درصد است این نوع هپاتیت B، هم از لحاظ پیش آگهی و هم از نظر تصمیم درمانی با داروی لامیودنی اهمیت دارد.  

 

محمد رفیعی، محمدتقی آیت الهی،
دوره 5، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

مقدمه: مدت زمان اقامت بیماران در بیمارستان یک مساله مهم در تصمیم گیری های بهداشتی است که افزایش آن می تواند هزینه زیادی را متوجه بیمار یا سیستم های بهداشتی-درمانی مانند شرکت های بیمه نماید. هم چنین خطر بروز عفونت های بیمارستانی را افزایش می دهد. بنابراین شناخت، تحلیل مدل بندی مدت اقامت بیماران در بیمارستان ها می تواند مقدمه ای جهت شناخت چگونگی این امر باشد.
روش کار: به منظور تعیین مدل اقامت بیماران و برخی عوامل دموگرافیک موثر بر آن، از بیمارستان های ولیعصر و تامین اجتماعی شهر اراک در سال 1381، به ترتیب 1428 و 816 بیمار به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب و متغیرهای مدت اقامت، سن، جنس، محل تولد و محل زندگی آنها ثبت گردید. سپس جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیلی شامل استفاده از روش های مدل بندی توزیع های آمیخته، مدل های رگرسیونی پوآسن، روش های رگرسیون معمولی، روش آنالیز کوواریانس و آزمون t استفاده شد.
نتایج: یافته های بررسی نشان داد که متوسط اقامت بیماران در بیمارستان ولیعصر 5/4±4/1 روز بود. متوسط سنی بیماران مذکور در این بیمارستان 21/1±40/1 سال بود، جهت مدل توزیع اقامت بیماران در این بیمارستان مدل پوآسن دو مؤلفه ای مدل بسیار مناسبی بود. با استفاده از رگرسیون پوآسن آمیخته ارتباط معنی دار آماری بین سن، جنس بیمار، وضعیت تاهل بیماران ومحل زندگی بیماران با مدت اقامت آنها در بیمارستان به دست آمد. یافته ها در بیمارستان تامین اجتماعی نشان داد که متوسط اقامت بیماران دارای 3/2±4/7 روز و متوسط سنی در بیمارستان 24/.0±44/0 سال بود. مدل پوآسن یک مولفه ای مدل مناسبی جهت توزیع داده های مدت اقامت بیماران در این بیمارستان بود، ارتباط معنی داری بین سن، جنس، محل زندگی با مدت اقامت بیماران در این بیمارستان به دست آمد.
نتیجه گیری: یافته های در دو بیمار ستان نشان دادکه مدت اقامت بیماران در بیمارستان ولیعصر از مدل پوآسن دو مولفه ای تبعیت می کند و متغیرهای مربوط نیز بااستفاده از رگرسیون پوآسن آمیخته بررسی گردیدند. جهت داده های این بیمارستان مدل نرمال مدل مناسبی نبود. حتی باتغییر متغیرهای آماری نیز مدل فوق حاصل نشد. جهت داده های مدت اقامت در بیمارستان تامین اجتماعی تغییر لگاریتمی می تواند داده ها را به صورت مدل نرمال بیان کند. در انتها مقایسه ای بین مدل توزیع آمیخته و رگرسیون حاصل با رگرسیون خطی معمولی نیز صورت گرفته است که در بیمارستان ولیعصر دارای نتایج متفاوت ولی در بیمارستان تامین اجتماعی دارای نتایج مشابهی بود.

محمد خلیلی،
دوره 5، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

مقدمه: لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه، فرایندی است که همواره باعث تحریک سمپاتیک و ایجاد پاسخ پرسور در بیمار می شود که این موضوع، به صورت تشدید پاسخ های همودینامیک (افزایش ضربان قلب، فشار خون و انواع تاکی آریتمی ها) می تواند عوارض شدیدی را برای بیماران حساس به این تغییرات ایجاد کند.
بنابراین به نظر می رسد که اگر یک نارکوتیک سریع الاثر با طول اثر کوتاه مدت را بتوان با دوز بالا به کار برد، می توان پاسخ پرسور را کنترل کرد هم از عوارض بعدی مثل افت تنفسی طولانی مدت جلوگیری کرد. در این مطالعه، آلفنتانیل به عنوان یک نارکوتیک کوتاه اثر در 2 دوز مختلف مورداستفاده قرار گرفته و میزان تاثیر دو روش و نیزبرخی عوارض حاصله مقایسه گردیده است.
روش کار: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی یک سوکور می باشد که در آن تعداد 236 بیمار بین 70-18 سال که نیاز به بیهوشی عمومی و لوله گذاری تراشه داشتند. بدون توجه به جنسیت و نوع عمل جراحی به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه 118 نفری تقسیم شدند. به گروه اول آلفنتانیل با دوز 15 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم و به گروه دوم 45 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم تجویز شد. کلیه بیماران داروهای القای بیهوشی را به صورت یکسان دریافت نمودند و در کلیه بیماران یک بار قبل از تزریق داروها و یکبار هم بلافاصله بعد از لوله گذاری تراشه، فشار خون و تعداد ضربان قلب بیماران به وسیله دستگاه پالس اکسی متری و فشار سنج جیوه ای اندازه گیری و ثبت شد. همچنین میزان بروز عوارض مثل افت فشار خون، بروز سفتی عضلانی و پدیده تحرک عصبی به صورت کمی و بهبودی بعد از جراحی به صورت کیفی تعیین شد.
نتایج: یافته ها نشان داد که اولا آلفنتانیل در هر دو مقدار به کار رفته در کنترل پاسخ پرسور موثر بود که در مورد افزایش ضربان قلب، نتایج تفاوت قابل توجه و معنی داری را در دو گروه نشان نداد (P=0/4) ولی در مورد فشار متوسط شریانی اختلاف بین دو گروه معنی دار بود (P<0/05) ضمن این که در گروهی که آلفنتانیل را با دوز بالا گرفته بودند میزان بروز عوارض مثل افت شدید فشار خون (P<0/05) و پدیده برانگیختگی عصبی (P<0/05) و سندرم سفتی سینه (P<0/05) بیش تر از گروه دریافت کننده با دوز پایین دارو بود. در این مطالعه نتایج با استفاده از توزیع Z و تست مربع کای مورد آنالیز آماری قرار گرفتند.
نتیجه گیری: کاربرد آلفنتانیل با دوز بالا در کنترل پاسخ پرسور موثرتر از آلفنتانیل با دوز رایج است اما گاهی عوارض خطرناکی را به بیمار تحمیل می کند. در این مطالعه استفاده از آلفنتانیل با دوز رایج به صورت وریدی برای کنترل پاسخ پرسور ناشی از لارنکوسکوپی پیشنهاد می شود اما از آلفنتانیل با دوز بالا هم، می توان با تغییر در دوز داروهای همراه استفاده کرد.

آرش بیات، محمد فرهادی، حسام الدین امام جمعه،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده

مقدمه: ایجاد ضربه صوتی متعاقب دریل کردن حین اعمال جراحی مزمن گوش در گروهی از تحقیقات گزارش شده است، ولی در مورد تاثیرات موقتی یا دایمی آن هنوز تردیدهایی وجود دارد. در بعضی مواقع افت شنوایی نه تنها در گوش تحت عمل، که در گوش مقابل آن نیز حادث می گردد.
روش کار: طی یک مداخله مطالعه ای همزمان 63 بیمار (38 آقا و
 25 خانم) داوطلب که در محدوده سنی 57-11 سال قرار داشتند و تحت عمل مدیفاید رادیکال ماستوئیدکتومی قرار گرفته بودند، به شیوه نمونه گیری غیر تصادفی ساده انتخاب شدند. آستانه های شنوایی انتقال استخوانی هر دو گوش بیماران در فرکانس های 4000
، 3000، 2000، 1000، 500 و 250 هرتز طی سه مرحله زمانی قبل از عمل جراحی، حداکثر یک هفته بعد از عمل جراحی و یک ماه بعد از ارزیابی و ثبت شدند.
نتایج
نتیجه آزمون تی جفتی تغییر آستانه شنوایی موقتی و دایمی معنی داری را در گوش تحت عمل در محدوده فرکانسی 400-1000 هرتز و در گوش مقابل، در محدوده 4000-2000 هرتز نشان داد (P<0/05). از نقطه نظر بالینی، این تغییرات تنها در گوش تحت عمل و آن هم در منطقه فرکانسی 4000-2000 هرتز قابل ملاحظه بودند همبستگی بین مدت زمان قرارگیری در معرض نویز و تغییر آستانه های شنوایی تنها در محدوده فرکانسی 4000-2000 هرتز گوش تحت عمل معنی دار بود (P<0/05).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان می دهد که نویز ناشی از دریل کردن حین ماستوئیدکتومی، تاثیر قابل ملاحظه ای را در ایجاد افت شنوایی در گوش مقابل دارا نمی باشد. همچنین این نویز، افت شنوایی دایمی را در بیماران سبب نمی گردد.

علیرضا سوسن آبادی، محمدجواد باقری، انسیه مهدی خانی،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده

مقدمه: تهوع و استفراغ از تظاهرات شایع بسیاری از اختلالات عضوی و عملکردی است که به طور مکرر بعد از اعمال جراحی و بیهوشی عمومی ایجاد می شود. این حالت علاوه بر اینکه برای بیماران ناخوشایند است، ممکن است عوارضی برای بیمار ایجاد کند. در این مطالعه استفاده از دروپریدول که یک داروی ضد تهوع و استفراغ از دسته بوتیروفنون ها می باشد با متوکلوپرامید جهت جلوگیری از تهوع و استفراغ بعد از اعمال جراحی شکمی و بیهوشی عمومی مورد مقایسه قرار گرفت.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه تجربی به صورت
 کارآزمایی بالینی است که به منظور مقایسه اثر کلینیکی متوکلوپرامید وریدی و دروپریدول جهت جلوگیری از تهوع و استفراغ بعد از اعمال جراحی و بیهوشی عمومی در اتاق عمل بیمارستان ولی عصر (عج) اراک انجام شده است. در مجموع 300 نفر از بیماران در سه گروه، مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه بیمارانی که تحت اعمال جراحی شکم قرار گرفته بودند، به طور تصادفی یکی از سه داروی متوکلوپرامید (0/1 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم)، دروپیدول (40 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن) و دارونما را به صورت داخل وریدی 30 دقیقه قبل از پایان بیهوشی دریافت می کردند. بروز تهوع و استفراغ در عرض 6 ساعت پس از پایان عمل جراحی در گروه های مورد مطالعه بررسی و مقایسه شدند. نتایج این مطالعه پس از تجزیه و تحلیل داده ها و مطالعات آماری و به دست آوردن خطر نسبی و مقایسه گروه های مورد مطالعه بررسی شد .
نتایج: بیمارانی که متوکلوپرامید یا دروپریدول در خلال بیهوشی عمومی برای اعمال جراحی شکمی دریافت کرده بودند نسبت به گروه شاهد تهوع و استفراغ کم تری داشتند. همچنین اختلاف معنی داری از لحاظ میزان بروز تهوع و استفراغ در دو گروه بیمارانی که متوکلوپرامید و دروپریدول دریافت کرده اند، وجود دارد(P=0/02) .
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که داروی دروپریدول در پیشگیری از تهوع و استفراغ پس از اعمال جراحی شکمی در مقایسه به متوکلوپرامید نقش موثرتری دارد .

ملک سلیمانی مهرنجانی، محمدعلی شریعت زاده،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده

مقدمه: رشد جبرانی کلیه معمولا از رشد نفرون ها و بافت بینابینی باقی مانده کلیه پس از برداشتن تمام یا قسمتی از کلیه به علت بیماری یا هر علت دیگر به وجود می آید و این حالت نتیجه پاسخ نفرون های باقی مانده، به کار اضافی است که ایجاد می شود. درچنین شرایطی با افزایش وزن کلیه باقی مانده مواجه می شویم که بر اثر هیپرپلازی و هیپرتروفی حاصل می شود. با این که هورمون رشد برای درمان بیماران اورمیک به کار می رود. ولی عقیده بر این است که این هورمون باعث افزایش هیپرتروفی و پیشرفت رشد جبرانی کلیه به سوی اسکار و در نهایت از کار افتادگی کلیه می گردد .
روش کار: هدف این تحقیق، مطالعه اثر هورمون رشد بر روی تغییرات فراساختمان توبول ها و بافت بینابینی کلیه بود. برای این منظور 48 رت از دو نژاد نرمال لویس و دوراف لویس انتخاب گردیدند. سپس هر نژاد به چهار گروه کنترل، هورمون رشد نوترکیب، نفرکتومی پیشرفته با هورمون رشد نوترکیب تقسیم شدند. رت های هر دو نژاد تحت عمل نفرکتومی پیشرفته قرار گرفتند و آنگاه به مدت یک ماه روزانه دو نوبت به آنها هورمون رشد انسانی نو ترکیب تزریق شد.
نتایج: نتایج به دست آمده از مطالعه میکروسکوپ الکترونی بافت کلیه نشان داد که در گروه رت های هورمون رشد نوترکیب، غشای پایه توبول ها دارای تراکم موضعی، در گروه نفرکتومی پیشرفته غشای پایه ضخیم و چند لایه ای و در گروه نفرکتومی پیشرفته و هورمون رشد، غشای پایه بسیار ضخیم شده بود. همچنین به طور مشترک در رت های دو گروه نفرکتومی پیشرفته و نفرکتومی همراه با هورمون رشد، موارد زیر در نواحی سیتوزولی و فضای بین سلولی توبول ها مشاهده گردید: ریزش حاشیه مسواکی راس سلول ها، میتوکندری و لیزوزوم فراوان، میتوکندری آسیب دیده، تراکم سیتوپلاستیک میکروفیلامنت ها، افزایش فضای بین سلولی در توبول ها و سلول های تغییر یافته فیبروبلاست و میوفیبروبلاست که به وسیله پروتیین های انباشته شده در بافت خارجی سلولی در بر گرفته شده بودند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه مقایسه فراساختمان توبول ها و بافت بینابینی باقیمانده در هر دو نژاد رت، مشابه بود ولی تراکم مواد تجمع یافته (پروتیین ها) در بافت خارج سلولی و تراکم غشای پایه در گروه رت های نفرکتومی به اضافه هورمون رشد، کمی بیش تر از گروه نفرکتومی بود؛ لذا به نظر می رسد که هورمون رشد با افزایش سنتز پروتئین های غشای پایه و بافت خارج سلولی می تواند در تغییرات مورفولوژیک بافت بینابینی و توبول های کلیه موثر باشد. 

شهلا انشاییه، امیرحسین سیادت، علی اصیلیان، محمدعلی نیل فروش زاده، فریبا ایرجی، محسن خاتمی پور، رضوان فصیح،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده

مقدمه: ریزش موی مردانه بیماری بسیار شایعی می‌باشد. بر طبق بعضی از مطالعات تا 96% مردان دچار درجاتی از این نوع آلوپسی می‌شوند. در این مقاله اثر داروی گیاهی مشتمل بر گزنه دوپایه، بابونه اروپایی، آویشن، دم اسب و رازیانه با اثر مینوکسیدیل موضعی 2% در درمان آلوپسی مردانه مقایسه شده است.
روش کار: در این مطالعه 82 بیمار مبتلا به آلوپسی مردانه طی یک مطالعه آینده ‌نگر و دوسوکور مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تکمیل دوره درمان 6 ماهه، کد داروها باز شد و نتایج مورد بررسی آماری قرار گرفت.
نتایج: بر طبق نتایج حاصل شده، داروی گیاهی در 45% افراد و مینوکسیدیل در 35% افراد سبب رویش مجدد مو شده بود که از لحاظ آماری معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: طبق یافته‌های این پژوهش می‌توان از این داروی گیاهی به عنوان جایگزین محلول مینوکسیدیل و یا درمان کمکی با مینوکسیدیل در درمان آلوپسی مردانه استفاده نمود.

عبدالرحمان دزفولیان، فرزانه دهقانی، محمدرضا پنجه شاهین، ضیاالدین تابعی، حیات ممبینی،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده

مقدمه: قهوه یک گیاه ادرار آور است که سبب گشادی عروق و کاهش رادیکال‌های آزاد اکسیژن می‌شود. شواهدی در دست است که نشان می‌دهد قهوه بر روی کلیه اثر می‌گذارد. مصرف کم قهوه باعث کاهش اوره و کراتینین و زیاده‌روی در مصرف آن، سبب سخت‌شدن گلومرول‌ها می‌شود. در این بررسی تاثیر عصاره آبی دانه قهوه بر روی کلیه موش صحرایی توسط روش‌های استریولوژی محاسبه گردید.
روش کار: طی یک مطالعه تجربی، تعداد 48 موش صحرایی از نژاد اسپراگو-داولی با وزن حدود 250-230 گرم انتخاب و به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند. به گروه کنترل آب و به گروه‌های آزمایش، عصاره آبی دانه قهوه با غلظت‌های 0/5، 0/25 و 0/25 گرم بر کیلوگرم روزی دو بار خورانیده شد. بعد از مدت 48 ساعت حیوانات تحت بیهوشی عمیق بر اثر تشریح شدند و کلیه راست آنها برداشته شد. پس از انجام مراحل آماده‌سازی بافتی اسلایدهایی به ضخامت 5 میکرون تهیه شدند و با هماتوکسیلین-ائوزین رنگ‌آمیزی گردیدند. از هر کلیه حدود 17-15 گلوکرول انتخاب شدند و معدل حجمی آنها بر طبق اصل کاوالیه و روش شمارش نقطه‌ای محاسبه گردید.
نتایج: غلظت کم قهوه (0/25 گرم بر کیلوگرم) سبب افزایش معدل حجمی گلومرول‌ها می‌شود. ولی غلظت‌های زیاد این عصاره موجب کاهش حجم گلومرول‌ها می‌گردد. این نتایج در گروه‌های آزمایش اختلاف معنی‌داری را با گروه کنترل نشان دادند (P<0/05).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که زیاده‌روی در مصرف قهوه سبب کاهش حجم گلومرول‌ها می‌شود و کاهش معدل حجمی گلومرول‌ها سبب سخت شدن گلومرول‌ها و کم شدن میزان پالایش گلومرولی می‌گردد، اما دست یابی به مکانیسم اصلی این نتایج نیازمند آزمایشات بیش تر مثل اوره و کراتینین سرم است.

علی اکبر رضایی آشتیانی، محمدعلی هادی،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده

مقدمه: در کشورهای در حال توسعه تعداد زیادی از موضوعات را می‌توان در برنامه تحقیقات قرار داد اما با عنایت به اعتبارات بسیار کم تحقیقات در این کشورها، تعیین و اولویت‌بندی مشکلات بهداشتی به منظور تعیین حیطه پژوهش و عناوین تحقیقاتی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
روش کار: در این مطالعه که از نوع توصیفی و مقطعی بود، پرسشنامه‌ای مشتمل بر 100 سوال طراحی شد و در تمام شهرستان‌ها از هر یک از گروه‌های کارشناسی نظر به یک نفر به وسیله این پرسشنامه خود ایفایی گرفته شد. سپس به همین تعداد از بین مردم و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شورای اسلامی شهرها به روش نمونه‌گیری منظم افرادی تعیین شدند و نظرات آنها نیز به وسیله همان پرسشنامه اخذ گردید. در نهایت 665 پرسشنامه کامل به دست آمد که 363 مورد مربوط به کارکنان بهداشتی و 302 مورد مربوط به مردم بود. پرسشنامه‌ها پس از کد گذاری وارد رایانه شدند و با بهره‌گیری از نرم‌افزار EPI 6 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایجیافته‌های این تحقیق نشان داد که همه شهرستان‌های استان مرکزی از نظر بهداشتی دارای مشکلات تقریبا مشابهی می‌باشند لیکن میزان مشارکت مردم در کارها سطح آگاهی‌های بهداشتی آنها را تغییر داده است. همچنین مشکلات از دیدگاه مردم و کارشناسان تا حدودی متفاوت است؛ مردم مشکلات را به صورت کلی بیان نموده بودند در صورتی که کارشناسان با ریزبینی بیش تری به مشکلات نظر داشتند.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش ضروری است که تحقیقات کاربردی بر اساس محورهای بهداشتی تعیین شده هدایت شوند.

اکرم رنجبر، پروین پاسالار، علیرضا صدیقی، محمد عبدالهی، جمیله دانش نیا،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1382 )
چکیده

مقدمه: در حیات هوازی تولید رادیکال‌های آزاد و گونه‌های فعال اکسیژن امری اجتناب‌ناپذیر است. هر گونه عدم تعادل بین تولید رادیکال‌های آزاد و سیستم دفاع آنتی ‌اکسیدانی بدن را استرس اکسیداتیو گویند. پاراکوات مهم‌ترین علف‌کش بی‌پیریدیلی است که به طور گسترده‌ای در سراسر جهان استفاده می‌شود و یکی از مکانیسم‌های سمیت آن احتمالا ایجاد استرس اکسیداتیو است. هدف ما از این مطالعه، ارزیابی استرس اکسیداتیو در نمونه‌های خون کارگرانی بود که در کارخانجات تولید آفت‌کش در بخش تولید پاراکوات مشغول به کار بردند.
روش کار: طی یک مطالعه تحلیلی میزان پراکسیداسیون لیپیدی با روش تیوباربیتوریک اسید، قدرت آنتی‌اکسیدان‌های تام سرم با روش ارزیابی توانایی پلاسما در احیای یون‌های فریک به فرو و همچنین میزان گروه‌های تیول در خون افراد در تماس با پاراکوات و گروه کنترل اندازه‌گیری شد.
نتایج: استرس اکسیداتیو در افراد مورد مطالعه به صورت افزایش معنی‌دار میزان پراکسیداسیون لیپیدی (P<0/001), کاهش معنی‌دار قدرت آنتی‌اکسیدان‌های تام سرم (P<0/001) و کاهش معنی‌دار گروه‌های تیول (P<0/001) در مقایسه با گروه کنترل آشکار شد. 
نتیجه‌گیری: تماس مزمن کارگران در کارخانجات تولید آفت‌کش پاراکوات منجر به ایجاد استرس اکسیداتیو می‌شود؛ بنابراین شاید در آینده بتوان با مصرف آنتی‌اکسیدان‌های غذایی و آنتی‌اکسیدانی مکمل تا حدی از استرس اکسیداتیو جلوگیری نمود.


صفحه 2 از 28     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb