جستجو در مقالات منتشر شده


544 نتیجه برای محمد

محمدعلی حسامی، امیر رضا نعیمی، حمیدرضا بیرانو ند،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

مقدمه: به رغم تمهیدات به کار رفته هم اکنون عفونت زخم جراحی یکی از عوامل مهم افزایش مورتالیتی وموربیدیتی بیماران و تحمیل هزینه‌های هنگفت بر سیستم بهداشتی –درمانی محسوب می‌گردد. بر اساس مطالعات اخیر به صورت بالینی و آزمایشگاهی، دریافت اکسیژن اضافی حین عمل با مکانیسم افزایش فشار اکسیژن بافتی و در نتیجه بهبود مکانیسم کشتن اکسیداتیو باکتری‌ها، سبب کاهش عونت زخم می‌گردد. این مطالعه با هدف تاثیر میزان اکسیژن تجویزی در حین بیهوشی بر میزان بروز عفونت زخم در جراحی های تمیز- آلوده صورت گرفته است. روش کار: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی دو سویه کور است که روش نمونه‌گیری آن تصادفی ساده با استفاده از جدول اعداد تصادفی می‌باشد. 584 نفر که کاندید جراحی‌های کلاس زخم تمیز-آلوده بوده و معیارهای شرکت در مطالعه را داشتند، به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. به یک گروه FIO240 درصد و به گروه دیگر FIO280 درصد حین بیهوشی داده شد. سپس دو گروه در طی یک دوره دو هفته‌ای از نظر علایم عفونت زخم تحت بررسی قرار گرفتند. نتایج: از 292 نفری کهFIO280 درصد دریافت کرده بودند 11نفر(9/3 درصد) و از 292 نفری کهFIO2 40 درصد دریافت نموده بودند 25 نفر(1/8 درصد) دچار عفونت زخم شدند. با احتمال خطای 5 درصد از نوع آلفا، شیوع عفونت زخم در گروهی که اکسیژن با FIO2 بیشتر گرفته بود به طور معنی‌داری از شیوع عفونت در گروهی که اکسیژن با FIO2 کمتر دریافت نموده بود، کمتر بود. نتیجه گیری: این مطالعه همانند مطالعات مشابه، موید اثر مثبت اکسیژن اضافی حین عمل در کاهش عفونت زخم در جراحی‌های تمیز آلوده است. بنابر این با توجه به بدون عارضه، کم هزینه و موثر بودن این روش در کاهش عفونت زخم برای بیمار، تجویز اکسیژن اضافی حین اعمال جراحی تمیز-آلوده توصیه می‌گردد.
نرگس محمدصالحی، سید حمید رضا طباطبایی، مریم رئوفی، ابوالفضل محمد بیگی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

مقدمه: زایمان یک فرآیند فیزیولوژیک است که یک جنین از رحم به فضای بیرون رانده می‌شود. فریدمن (1954) نوعی الگوی مشخصه سیگموئیدی را برای زایمان توصیف نمود. این مطالعه با هدف بررسی روند پیشرفت زایمان در زنان چندزا طراحی شد. روش کار: مطالعه حاضر بر روی 336 نفر زن چندزا در طی یک سال به صورت همگروهی انجام شد که جهت محاسبه مراحل زایمان، مقدار دیلاتاسیون دهانه رحم در واحد زمان برای هر یک از شرکت کننده‌ها اندازه‌گیری شد. شرکت کنندگان به چهار گروه بدون مداخله، القا شده، بی دردی گرفته و هر دو مداخله تقسیم شدند و معیارهای مورد نظر در هر دو گروه ثبت گردید. در تحلیل آماری این مطالعه از آزمون‌های آنالیز واریانس یک طرفه و از مدل‌های چند سطحی رگرسیونی جهت رسم منحنی استفاده شد. نتایج: در تمام زیر گروه‌های زنان چندزا با افزایش اتساع سرویکس، سرعت باز شدگی دهانه رحم نیز افزایش می‌یابد. ارتباط معنی‌داری بین زیر گروه‌های مختلف زنان شرکت کننده در مطالعه، از نظر میانگین سرعت دیلاتاسیون، در فاز فعال مرحله اول و مرحله سوم با القا زایمان دیده شد(05/0>p). اما اختلافی از نظر میانگین مرحله دوم با القا زایمان وجود نداشت. میانگین فاز فعال و مرحله دوم در زنان مورد مطالعه، در این بررسی به شکل معنی‌داری بیشتر از زنان مولتی پار مورد مطالعه فریدمن بود (به ترتیب56/3 ساعت در مقابل 2/2 ساعت و 25 دقیقه در برابر 18 دقیقه) (001/0> p). به علاوه در این مطالعه، فاز رکود مشاهده نشد. نتیجه گیری: الگوی پیشرفت زایمان در عصر حاضر به شکل بارزی از منحنی فریدمن در دهه 1950 متفاوت است و به شکل سیگموئیدی نمی‌باشد و مهم‌ترین فاکتور مؤثر بر مدت زمان فاز نهفته، دیلاتاسیون زمان پذیرش می‌باشد. لذا تعیین یک منحنی استاندارد و بدون سوگیری در زنان زائو کاری بسیار پیچیده و مشکل است و می‌بایست از روش‌های آماری استفاده شود که اثرات ناشی از متغیرهای مخدوش کننده شرکت کنندگان را حذف نماید.
رضا مهاجرانی، محمد رضا پالیزوان، شهربانو عریان، وهاب بابا پور،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

مقدمه: در این مطالعه اثر روی خارج سلولی و کانال‌های کلسیمی وابسته به ولتاژ بر جنبه‌های مختلف یادگیری و حافظه شرطی احترازی غیر فعال مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: تحقیق حاضر به صورت تجربی انجام شد و اثر هریک از مسدود کننده‌های کانال‌های کلسیمی (وراپامیل) و جمع‌آوری کننده روی خارج سلولی (CaEDTA) به صورت جداگانه و هم‌زمان و در دوزهای مختلف بر یادگیری احترازی غیرفعال با استفاده از دستگاه شاتل باکس و تزریق مرکزی (درون بطنی) این داروها مورد بررسی قرار گرفت. حیوانات قبل و بعد از آموزش و بعد از تست، تحت این تزریق قرار گرفتند. تعداد نمونه‌ها در تمام گروه‌های آموزشی 8 سر مجموعاً 120 سر بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از ازمون آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج: تزریق ماده جمع‌آوری کننده روی (CaEDTA) با دوز متعارف ( 100 میلی مولار) نشان‌گر عدم تأثیر جمع‌آوری روی خارج سلولی ترانس بر اکتساب، تثبیت و به خاطر آوری یادگیری احترازی غیرفعال می‌باشد. نتایج تزریق وراپامیل به عنوان مسدد کانال‌های کلسیمی وابسته به ولتاژ با دوزهای100و150 میکروگرم بیان‌گر تأثیر کاهشی آن بر اکتساب و تثبیت یادگیری احترازی غیرفعال می‌باشد. اعمال دوزهای فوق هیچ تأثیری بر به خاطرآوری یادگیری احترازی غیرفعال نداشت. در ادامه اثر هم‌زمان CaEDTA 100 میلی مولار از یک طرف و وراپامیل با دور 100 میکروگرم نیز از طرف دیگر بر اکتساب و تثبیت یادگیری احترازی غیرفعال نشان داد که تنها تثبیت یادگیری احترازی غیرفعال دچار افت گردیده است. نتیجه گیری: به نظر می‌رسد مکانیزم‌های مشترکی برای برهم کنش یون‌های کلسیم و روی و ارتباط آنها با اکتساب و تثبیت یادگیری احترازی غیرفعال مورد انتظار می‌باشد و می‌توان احتمال داد که مکانیزم به خاطرآوری حداقل از نظر تعامل یون‌های کلسیم و روی ( به صورت وابسته به ولتاژ ) متفاوت از اکتساب و تثبیت باشد.
احمد سروریان، جمال فلاحتی، جمشید مؤمنی، آمنه علائین، زهرا محمدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

مقدمه: کاتاراکت کدورتی است که در لایه‌های مختلف تشکیل دهنده لنز ایجاد می‌شود و به انسداد یا پراکندگی شعاع‌های نورانی منجر می‌گردد. لزوم درمان جراحی برای کاتاراکت و همراهی بالای آن با آستیگماتیسم قرنیه‌ای ما را بر آن داشت تا با اتخاذ شیوه جدید در برش و نوع جراحی کاتاراکت، تغییرات آستیگماتیسم قرنیه‌ای بعد از عمل را در این بیماران بسنجیم و به نتایج کاربردی در این زمینه برسیم. روش کار: این مطالعه یک مطالعه مداخله‌ای است که بر روی 58 بیمار (73 چشم مورد مطالعه) مراجعه کننده به درمانگاه شماره دو بیمارستان امیرکبیر اراک انجام شده است . این بیماران به روش فیکوسکشن با تانل اسکلرا تحت عمل جراحی کاتاراکت قرار گرفتندکه در برش 7 میلی متری فراون (frown) روی اسکلرا از بخیه استفاده نشد. این بیماران در چهار نوبت قبل از عمل، یک هفته، یک ماه و سه ماه بعد از عمل جراحی، کراتومتری شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و تی زوجی استفاده شد. نتایج: در این مطالعه، سن، جنس، چشم راست یا چپ در میزان آستیگماتیسم ایجاد شده، بی‌تأثیر بودند. براساس نتایج به دست آمده از تحلیل داده‌ها، میانگین آستیگماتیسم قبل از عمل جــراحی، 1 هفته، 1 ماه و 3 ماه بعد از عمل جراحی به ترتیب 87/084/0، 88/027/0، 82/006/0 و 85/003/0- دیوپتر بود. قبــل از عمل 80 درصد بیماران آستیگماتیسم کمتر از 1 دیوپتر داشتند که به عدد 94 درصد در سه ماه بعد از عمل افـزایش پیدا کرد. در 89 درصد موارد تغییر نهایی آستیگماتیسم کمتر از 1 دیوپتر بوده است. اطلاعات به دست آمده نشان داد که اختلاف معنی‌داری در میانگین آستیگماتیسم قبل از عمل با یک هفته، یک ماه و سه ماه بعد از عمل وجود دارد(0001/0 =p). نتیجه‌گیری: در نهایت مطالعه حاضر نشان داد که جراحی بدون بخیه فیکوسکشن با برش فراون می‌تواند باعث کاهش میزان آستیگماتیسم قرنیه‌ای قبل از عمل در بیماران شود. گرچه به دلیل القای آستیگماتیسم کنترل شده و ناچیز می‌توان از این روش در کلیه بیماران کاتاراکت سود جست.
فرزانه گل آقایی، حسین سرمدیان، محمد رفیعی، نازی نجات،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

مقدمه: انتظار اصلی جامعه از بخش‌های فوریت‌ها، ارائه مداخلات درمانی فوری و متناسب با شدت وضعیت بالینی مراجعه کنندگان می‌باشد. زمان انتظار و مدت اقامت مراجعه کنندگان در بخش فوریت‌ها یک عامل کلیدی در ارزیابی کیفیت مراقبت دربخش‌های فوریت‌هاست. این مطالعه با هدف تعیین زمان انتظار و مدت اقامت مراجعه‌کنندگان به فوریت‌ها برحسب شدت وضعیت بالینی در مرکز درمانی‌ـ آموزشی ولیعصر شهر اراک درسال 1385 صورت گرفت. روش‌کار: این مطالعه تحلیلی مقطعی در دو مرحله صورت گرفت. درمرحله اول که از 20 تیر تا 30 مرداد 1385 صورت گرفت، مراجعه کنندگان به بخش فوریت‌ها در نوبت کاری عصرتوسط یک پرستار آموزش دیده و با تائید پزشک عمومی مقیم فوریت‌ها، با استفاده از مقیاس سه دسته‌ای ارائه شده در دستور العمل معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان (1380) بر حسب شدت وضعیت بالینی دسته‌بندی شدند. هم‌چنین زمان انتظار مراجعه‌کنندگان از ورود به فوریت‌ها تا معاینه توسط پزشک عمومی مقیم از طریق مشاهده و زمان سنجی ثبت شد. در مرحله دوم یک صد پرونده از بیماران دسته یک و دو، که جهت ارزیابی تخصصی در فوریت‌ها بستری شده بودند از نظر زمان اولین معاینه توسط متخصص و مدت اقامت در بخش فوریت‌ها مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین زمان انتظار بیماران برحسب شدت وضعیت بالینی و تخصص اولین پزشک معاینه کننده با استفاه از آزمون تی و آنالیز واریانس و با در نظر گرفتن 05/0= تجزیه و تحلیل شد. نتایج: در مدت 6 هفته از بین 1963 مراجعه کننده درنوبت عصر، 1393 نفر (71 درصد) از نظرشدت وضعیت بالینی در دسته سه یعنی بیماران سرپایی، 179 نفر(1/9 درصد) در دسته یک یا بیماران فوری و 391 نفر(9/19 درصد) در دسته دو یا بیماران سریع دسته‌بندی شدند. بررسی یک نمونه صدتایی از بیماران پذیرش شده در فوریت‌ها نشان دادکه میانه زمان انتظار مراجعه کنندگان تا معاینه توسط پزشک عمومی مقیم 5 دقیقه بوده است. میانه و میانگین زمان انتظار بیماران پذیرش شده در بخش فوریت‌ها تا معاینه توسط پزشک متخصص در دسته یک(29=n) به ترتیب برابر با 225 و 156±262 دقیقه و در دسته دو (71=n) 220 و 153± 227 دقیقه بود. میانه و میانگین مدت اقامت بیماران پذیرش شده به ترتیب یک و دو روز بود. با استفاده از آزمون t ، اختلاف معنی‌داری بین زمان انتظار بیماران تا معاینه توسط متخصص در دسته یک و دو مشاهد نشد. نتیجه گیری: با توجه به طولانی بودن زمان انتظار تا معاینه متخصص، اجرای تریاژ بیماران در بخش فوریت‌ها ضروری به نظر می‌رسد. این امر مستلزم برنامه‌ریزی و سازماندهی لازم جهت اقامت متخصصین در مرکز درمانی-آموزشی و ارائه اقدامات تشخیصی در همه اوقات شبانه روز می‌باشد. با توجه به بخش عمده بیماران سرپایی استقرار یک درمانگاه عمومی شبانه روزی در مرکز، می‌تواند کاهش بار مراجعه به بخش فوریت‌ها را به دنبال داشته باشد.
فتح الله محقق، احمد همتا، سید محمد علی شریعت زاده،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

مقدمه: براساس آخرین بررسی‌های آماری و اپیدمیولوژیک در ایران بعد از بیماری‌های قلبی و عروقی و حوادث، سرطان‌ها سومین عامل مرگ و میر به حساب می‌آیند. در چنین شرایطی برنامه‌ریزی کنترل سرطان‌ها یک ضرورت بهداشتی کشور می‌باشد. در این رابطه فعالیت ثبت سرطان‌ها به عنوان جزء اساسی برنامه کنترل سرطان مطرح است زیرا اطلاعات حاصل از آن در حوزه‌های گوناگون از جمله بررسی‌های اتیولوژیک، برنامه‌ریزی‌های بهداشتی برای پیش‌گیری در سطوح اولیه و ثانویه و درمان‌های مراقبتی بیماران، کاربرد فراگیری دارد. روش کار: در این پژوهش توصیفی با توجه به گزارش کشوری ثبت موارد سرطان‌ها در سال‌های گذشته، آمار مختلف سرطان‌ها در سال‌های 1385-1380 در استان مرکزی از مرکز بهداشت استان مرکزی تهیه و مورد بررسی قرار داده شد. در این رابطه اطلاعات دموگرافیک، شیوع و بروز سرطان‌ها، سرطان‌های شایع در گروه‌های جنسی مختلف و زمینه‌های مطالعات اپیدمیولوژیک تعیین گردید . نتایج: در این پژوهش مشخص گردید که ده سرطان شایع در بین زنان ساکن در استان مرکزی به ترتیب عبارتند از: 1- پستان 2- پوست 3- معده 4- کولورکتال 5- ریه 6- رحم 7- مثانه 8- لمفوما 9- تیروئید 10- مری. هم‌چنین ده سرطان شایع بین مردان ساکن استان مرکزی عبارت بودند از: 1- پوست 2- مثانه 3- معده 4- ریه 5- پروستات 6- کولورکتال 7- مری 8- لمفوما 9- بیضه 10- کیسه صفرا. نتیجه گیری: در این پژوهش علاوه بر تعیین ده سرطان شایع در استان مرکزی براساس جنسیت، شایع‌ترین سرطان‌ها در زنان و مردان ساکن استان مرکزی با ده سرطان شایع درکشور مقایسه شد که بیان کننده آن بود که در برخی از سال‌ها فراوانی شماری از سرطان‌ها در استان با آمار کشوری تطبیق نمی‌کند و این مسئله با توجه به عوامل مختلف محیطی و اپیدمیولوژیکی تقریبا توجیه پذیر می‌باشد.
محمد رضا نفیسی، حوریه کلهر، بهزاد زمانزاد، علی کریمی، عفت فرخی، مجید ولیدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

مقدمه: سویه‌های استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین (MRSA) معضلی در ایجاد عفونت‌های بیمارستانی شده‌اند. تست‌های روزمرۀ تعیین حساسیت آنتی بیوتیکی به علت خاصیت ناهمگنی این نوع مقاومت، برای تعیین سویه‌های مزبور توصیه نمی‌شوند. هدف از این تحقیق مقایسه یک روش فنوتیپی با ژنوتیپی در تعیین سویه‌های استافیلوکوکوس اورئوس مقاومت به متی سیلین در نمونه‌های بینی پرسنل درمانی بیمارستان است. روش کار: در این تحقیق تجربی، تعداد 52 استافیلوکوک کواگولاز مثبت جدا شده با روش سرشماری از بینی 204پرسنل درمانی بخش‌های مختلف بیمارستان آموزشی هاجر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، به دست آمد. حساسیت سویه‌ها نسبت به اگزاسیلین با روش فنوتیپی agar screen ارزیابی شد. سپس در آنها وجود ژن عامل مقاومت به متی سیلین ( mecA) با روش مولکولی duplex PCR بررسی و نتایج مورد مقایسه قرار گرفتند و حساسیت ویژگی روش، تعیین گردید. نتایج: 23 مورد از 52 استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده (44درصد) به لحاظ فنوتیپی نسبت به اگزاسیلین مقاوم بودند، ولیکن 27 مورد از52 ایزوله مزبور (52 درصد) واجد ژن mecA بودند. این مطالعه نشان داد که روش فنوتیپی agar screen در مقایسه با روش ژنوتیپی PCR برای تعیین سویه‌های استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین به ترتیب دارای حساسیت و ویژگی 5/81 و 96 درصد می‌باشد. نتیجه گیری: روش oxacillin agar screen در مقایسه با duplex PCR، روشی فنوتیپی ساده، کم هزینه و کاربردی است که با داشتن جواب‌های مثبت کاذب نسبتاً پائین، برای تائید سویه‌های مشکوک مقاوم به متی سیلین مناسب است ولی با داشتن جواب‌های منفی کاذب نسبتاً بالا، جهت غربال‌گری اولیه سویه‌های MRSA از بینی ناقلین سالم شاغل در بیمارستان‌ها مناسب نمی باشد.
حمید ابطحی، محمد جواد قناد زاده، علی هاتف سلمانیان، احسان غزنوی راد، مسعود کریمی، ندا مولائی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

چکیده مقدمه: در تشخیص عوامل میکروبی با استفاده از روش‌های ملکولی، تخلیص کروموزوم مرحله بسیار مهمی است. در این تحقیق با افزایش مدت زمان مرحله دناتوراسیون بدون تخلیص کروموزوم باکتری، با تخریب سلول، تکثیر DNA انجام می‌شود. روش کار: در این مطالعه تجربی، رقت‌های100/8 ، 100/4 ، 100/2 ، 100/1 ، 200/1 ، 400/1 ، 800/1 و 1600/1 از باکتری در آب مقطر تهیه گردید. پس از آن باکتری‌ها به روش فیلتراسیون از نمونه جدا گردید. بدون خالص سازی کروموزوم باکتری، با استفاده از روش زنجیره‌ای پلی مرآز و به کمک پرایمرهای طراحی شده، ژن 16sRNA تکثیر یافت. شناسایی آلودگی 15 حلقه چاه آب شهر اراک و مقایسه آن با روش MPN جهت بررسی حساسیت روش فوق انجام گرفت. نتایج: کشت رقت‌های تهیه شده نشان دهندۀ تأیید تعداد باکتری‌ها در این رقت‌ها بود. نتیجه واکنش زنجیره‌ای پلی مرآز رقت‌ها (پس از فیلتراسیون) نشان داد که این سیستم قادر است وجود باکتری در این رقت‌ها را شناسایی کند. علاوه بر آن مقایسه تشخیص آلودگی آب به دو روش MPN وPCR انجام گرفته در این تحقیق، نشان دهنده حساسیت بالای روش اخیر بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از این بررسی حاکی از آن است که با روش مذکور علاوه بر این که امکان بروز نتیجه منفی کاذب کمتر می‌شود نیاز به انجام مراحل سخت، پیچیده و وقت گیر تخلیص کروموزم نیز نمی باشد.
محمدرضا پالیزوان، یحیی ژند،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: امروزه کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول به عنوان یکی از مدل‌های ایجاد صرع به شکل وسیعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای رسیدن به کیندلینگ در حیوانات، نیاز به تزریقات مکرر دارو در طی زمان وجود دارد. در این مقاله، نتایج حاصل از آزمایشاتی ارائه شده که این فرضیه را مورد آزمون قرار می‌دهند که پس از چهار بار تزریق ابتدایی پنتیلن تترازول فقط گذشت زمان می‌تواند سبب پیشرفت کیندلینگ گردد. روش کار: این تحقیق تجربی بر روی 32 موش نر نژاد ویستار انجام گرفته است. موش‌ها به دو گروه تقسیم شدند، گروه کنترل که با تزریق پشت سر هم پنتیلن تترازول (دوز 5/37 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن حیوان، هر 48 ساعت یک بار) کیندل شدند و گروه آزمون که پس از دریافت 4 دوز پنتیلن تترازول برای مدت 32 روز، وارد استراحت زمانی بدون تزریق دارو شدند. در انتها دو گروه دوزهای یکسانی از پنتیلن تترازول را به شکل هم‌زمان دریافت کرده و متغیرهای تشنجی در دو گروه ثبت شده و داده‌ها با استفاده از آزمون تی دانش آموزی و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که بین گروه‌های کنترل و آزمون در پارامترهای تشنجی همانند مرحله حمله (کنترل26/0±75/4، آزمون 29/0 ± 75/4) مدت زمان لازم برای رسیدن حیوان به مرحله دوم تشنج (کنترل60/16±72/165، آزمون 68/38±22/216)، مدت زمان رسیدن حیوان به مرحله پنجم تشنج (کنترل38/0±13/2، آزمون 64/0±47/3) و مدت زمانی که حیوان در مرحله پنج تشنج بسر می‌برد(کنترل42/2 ± 15/21، آزمون 20/1±42/23) اختلاف معنی‌داری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق درک جدیدی را در پیشرفت کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول در طول زمان ارائه می‌کند.
حسین سرمدیان، نادر زرین فر، علی فانی، فاطمه مرجان موسوی، فرشیده دیدگر، محسن خاکی، آزاده محمد باقری، مریم کریمی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: مترونیدازول عملکرد آنتی باکتریال و ضد انگلی دارد. هم‌چنین در درمان بیماری‌های التهابی روده مثل کرون نیز کار برد دارد. اثر مترونیدازول بر روی چربی های خون انسان به صورت کاهش سطح LDL وVLDI و افزایش سطح HDL قابل بررسی می‌باشد. با توجه به این که چربی خون بالا می‌تواند منجربه بیماری‌های مرگباری هم‌چون بیماری عروق کرونر شود، ضرورت بررسی اثر این دارو روی هایپر لیپیدمی مشخص می‌شود. روش کار: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی سه سوکور بر روی 100 نفر داوطلب 65-25 ساله مبتلا به هایپرلیپیدمی و بدون هیچ‌گونه عامل خطر انجام شده است. نمونه‌ها در دو گروه 50 نفری قرارگرفته‌اند.گروه اول مترونیدازول را 500 میلی‌گرم دو بار در روز به مدت ده روز و گروه دوم پلاسبو را با همان دوز دریافت کرده‌اند. لیپیدهای سرم آنها قبل و بعد از مصرف دارو سنجیده و سپس داده‌ها با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میزان کل کلسترول،LDL و تری گلیسرید در گروهی که مترونیدازول دریافت کرده بودند، به طور معنی داری از گروهی که فقط پلاسبو دریافت کرده بودند، کمتر بود و میزان HDL نیز در گروه مصرف کننده مترونیدازول به طور معنی‌داری بالاتر از گروه دریافت کننده پلاسبو بود. نتیجه گیری: چون تأثیرمترونیدازول درپایین آوردن لیپیدهای مضرخون وافزایش لیپیدمفیدخون قابل توجه و معنی‌دار است، شاید بتوان از این دارو با این کاربرد استفاده نمود. البته مطالعات وسیع تری به صورت متا آنالیز لازم است تا این اثر به صورت معتبرتر ارائه گردد.
سید محمد علی شریعت زاده، ناصر مهدوی، ملک سلیمانی مهرنجانی، حمیدرضا مؤمنی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: یکی از بهترین مثال‌های ترمیم اپی مورفیک واقعی در پستانداران، جایگزینی مجدد انواع بافت‌های پایه در سوراخ‌های ایجاد شده در لاله‌ی گوش خرگوش است که از طریق تمایز بافت بلاستما ایجاد می‌گردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی سرعت و درصد ترمیم سوراخ‌های ایجاد شده با اشکال هندسی متفاوت در لاله گوش خرگوش می‌باشد. روش کار: در این تحقیق با استفاده از انبرهای مخصوصی که به همین منظور ساخته شده بودند سوراخ‌هائی با اشکال هندسی متفاوت (دایره، مربع و مثلث) با مساحت یکسان (50 میلی متر مربع) در نواحی متفاوت لاله گوش (نزدیک سر، میانی و دور از سر) خرگوش ایجاد گردید. بعد از ایجاد سوراخ، به فاصله هر سه روز و به مدت 36 تا 40 روز زخم‌ها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و با اندازه‌گیری سطوح ترمیم شده وترمیم نشده، درصد ترمیم زخم محاسبه گردید. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که سرعت و درصد ترمیم در سوراخ‌های به شکل دایره نسبت به سوراخ‌های به شکل مربع و مثلث به طور معنی‌داری بیشتر بود. علاوه بر آن سورا‌خ‌های ایجاد شده در بخش‌های نزدیک به سر در لاله گوش، سرعت ترمیمی بیشتری را نسبت به سوراخ‌های حاشیه‌ای نشان دادند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، ترمیم زخم‌های لاله گوش خرگوش با شکل هندسی سوراخ ایجاد شده بستگی دارد، به طوری که سرعت و درصد ترمیم در اشکال دایره‌ای شکل بیشتر در حالی که در اشکال زاویه دار کمتر می‌باشد.
وحید شیبانی، محمد رضا افرینش خاکی، زهرا حاجی زاده، ماندانا جعفری، راضیه عرب نژاد، علی شمسی زاده،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: در مطالعه حاضر، با استفاده از مدل درد حاد و مزمن اثر تزریق داخل بطنی رتینوئیک اسید در موش‌های صحرایی بر آستانه درد مورد ارزیابی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه از آزمون tail - flick و آزمون فرمالین جهت تعیین آستانه درد استفاده شد. در هر آزمون آستانه درد حاد و مزمن (یک و دو هفته) 252 سرموش صحرایی نر بالغ با وزن(25±275)ﮔرم مورد ارزیابی قرار گرفت. در مدل حاد، 30 دقیقه قبل از تست رفتاری دارو به صورت تک دوز و در مدل مزمن، دارو بمدت یک یا دو هفته تزریق می‌شد. حیوانات در هر مدل، به صورت تصادفی در 6 گروه هفت تایی تقسیم‌بندی شدند. در چهار گروه اول دوزهای 6 ،3 ، 1، 5/0 میکروگرم داخل بطنی رتینوئیک اسید، در گروه پنجم حلال رتینوئیک اسید (DMSO + آب مقطر) و در گروه ششم محلول ACSF به صورت داخل بطنی تزریق شد. نتایج: نتایج نشان داد که تزریق حاد داخل بطنی رتینوئیک اسید آستانه درد را به روش tail - flick تغییر نمی‌دهد اما تجویز مزمن رتینوئیک اسید در مقادیر 6 ،3 ، 1، 5/0 میکروگرم داخل بطنی به مدت یک و دو هفته به طور معنی‌داری آستانه درد را در مقایسه با گروه DMSO کاهش می‌دهد(05/0>p). هم‌چنین تزریق دوز 3 میکروگرم داخل بطنی رتینوئیک اسید به مدت دو هفته آستانه درد را در فاز اول آزمون فرمالین کاهش می‌دهد. نتیجه گیری: چنین نتیجه‌گیری شد که تزریق داخل بطنی رتینوئیک اسید به مدت طولانی به طور معنی‌داری سبب افزایش واکنش‌های درد در موش‌های صحرایی می‌شود.
محمد رضا عرب، امیر ابوالفضل صورتگر، علی رضا رضائی اشتیانی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: تشنج مهم‌ترین تظاهر بیماری صرع بوده و آنالیز دقیق آن نیز از طریق انجام الکتروآنسفالوگرافی امکان پذیراست. به وسیله آشکار سازی دشارژهای صرعی شکل (امواج سوزنی ) امکان تشخیص بیماری صرع در سیگنال EEG وجود دارد. یک درصد افراد در زندگیشان این بیماری را تجربه می‌کنند. پیش از این قابلیت تشخیص هوشمندانه امواج سوزنی بررسی شده اما هدف این تحقیق تشخیص صرع های پتی مال (غایب) و گراندمال از طریق پردازش سیگنال‌های EEG توسط سیستم هوشمند (شبکه عصبی) می‌باشد. روش کار: در این مقاله توصیفی از تعداد 100 عدد سیگنال EEG مربوط به افراد مختلف در شرایط سلامت، فواصل تشنج و درحین تشنج مربوط به دو نیمکره مغزی استفاده شده است. با استفاده از تکنیک‌های نرم افزاری نویز50 هرتزو آرتیفکت آن حذف شده سپس توسط نرولوژیست این سیگنال‌ها به سه دسته سالم، تشنجات صرعی پتی مال (تپیک 3 هرتز) وگراندمال (درفازکلونیک با فرکانس 4 هرتز) به قطعات 6 ثانیه جداسازی شده است. اطلاعات این سیگنال‌ها شامل امواج سوزنی-آهسته، پلی اسپایک و پلی شارپ می‌باشد که استخراج و توسط تکنیک‌های نرم افزاری شبکه‌های عصبی به سه دسته سالم، پتی مال و گراندمال طبقه‌بندی گردیده است. نتایج: در نرم افزار طراحی شده، دقت تشخیص صرع‌های پتی مال و گراندمال در حدود 80 درصد می‌باشد. نتیجه گیری: به علت پیچیدگی در امواج مغزی و سختی تشخیص دیداری نوار مغزی این روش کمک زیادی در تشخیص بیماری صرع به پزشکان می‌کند. این پژوهش فعلا برای تشخیص دو نوع صرع شایع به کار رفته و قابل گسترش به انواع مختلف صرع می‌باشد.
بابک عشرتی، سید محسن زهرایی، محمد مهدی گویا، محمود سروش، حسین معصومی اصل، علی افشانی، مجید رمضانی، مهین سادات عظیمی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: از اواخر تیرماه سال 1384 براساس گزارش مرکز مدیریت بیماری‌، یک همه گیری ناشی از ویبریوکلرا سروتیپ Inaba از اواخر تیرماه شروع شد. هدف از اجرای مطالعه حاضر استفاده از مطالعات انجام شده به صورت یک جا برای مشخص کردن منبع عفونت بوده است. روش کار: مطالعه حاضر یک متاآنالیز است مطالعات انجام شده در استان‌های قم، مرکزی، گلستان، کرج و قزوین که همگی به صورت مورد شاهدی بودند، انتخاب و وارد مطالعه گردیدند. تعداد موارد بیمار که از این دانشگاه‌ها در این همه‌گیری گزارش شده، 531 نفر بوده است. در این مطالعه اندازه اثر هر یک از مواجهه‌های مورد نظر با محاسبه نسبت احتمال، یک کاسه شده با روش‌های Random و Fixed اندازه‌گیری شدند. در این مطالعه از نرم افزار Stata ویرایش 8 استفاده گردید. نتایج: مقدار نسبت شانس محاسبه شده برای سابقه مسافرت به خارج از استان 64/1 (حدود اطمینان 95%: 98/0 تا 88/1) بود. نسبت شانس محاسبه شده برای مواجهه‌های استفاده از بستنی غیر پاستوریزه، نشستن دست‌ها پس از توالت، خوردن غذای خارج از منزل، خوردن میوه و مصرف سبزی خام به‌ ترتیب 88/. (حدود اطمینان 95%: 48/0 تا 61/1) ، 72/3 (حدود اطمینان 95%: 86/0 تا 05/16)، 38/2 (حدود اطمینان 95%: 46/1 تا 90/3)، 97/0 (حدود اطمینان 95%: 42/0 تا 18/2) ، 36/5 (حدود اطمینان 95%: 4/2 تا 12) به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در بالا به نظر می‌رسد که در استان‌هایی که مطالعه انجام شده، بین استفاده از غذای بیرون و بیماری و نیز بین مصرف سبزی خام و بیماری رابطه معنی‌دار وجود داشته است.
محمدرضا بیاتیانی، فاطمه سیف، محمدجواد طهماسبی بیرگانی، منصور انصاری، امیر سهرابی، فخری السادات حسینی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده

چکیده مقدمه: پرتودرمانی یکی از راه‌های درمان سرطان است. دوز تجویز شده برای هر جلسه رادیوتراپی بر اساس حساسیت رادیوبیولوژیکی بافت سرطانی و بافت‌های سالم در نظر گرفته می‌شود. از جمله عوامل تاثیر گذار بر حساسیت بافت‌ها، عوامل ویروسی هستند. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر تابش اشعه یونیزان کبالت 60 بر حساسیت پرتوی سلول‌های سرطانی آغشته به مولد بیماری سرخک انجام گردید. روش کار: در این تحقیق به صورت کیفی و تجربی، حساسیت پرتوی سلول‌های هلا مورد بررسی قرار گرفت. جهت انجام تحقیق سلول‌ها را در دو گروه شاهد و آزمایش در چاهک‌های شش تایی کشت داده و بازده کشت آنها محاسبه گردید. سپس مقدار 100 میکرولیتر ویروس سرخک را به روش ترقیق سازی موازی به نسبت‌های مختلف در محیط کشت گروه آزمایش تلقیح نموده و پس از رشد و پاساژ سلولی، محیط‌های کشت شاهد و آزمایش در معرض تابش 2 گری اشعه گامای کبالت 60 قرار داده شدند. نتایج: مرگ سلولی پس از دریافت اشعه در غلظت‌های کم آغشتگی به ویروس سرخک، 5 تا 7 درصد، در غلظت‌های متوسط 15 تا 20 درصد و در غلظت‌های بالا 50 تا 65 درصد افزایش نشان داد. نتیجه گیری: وجود بیماری ویروسی در بافت‌های درگیر با سرطان، حساسیت پرتوی سلول‌های سرطانی را افزایش می‌دهد. این یافته نشان می‌دهد که در تجویز دوز اشعه در جلسات رادیوتراپی باید به محیط دریافت کننده اشعه از لحاظ درگیر بودن با بیماری‌های غیر سرطانی نیز توجه شود.
محمدرضا پالیزوان، هاجر رجبیان، الهه میرزازاده، یحیی ژند، احسان اله غزنوی راد،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه: اگر چه نقش هورمون‌های استروئیدی در فعال شدن و حفظ اعمال تولید مثلی به خوبی ثابت شده است، شواهد روز افزون حکایت از تاثیر این هورمون‌ها بر روی حافظه و یادگیری دارند. این اثرات پیچیده بوده و بستگی به نوع یادگیری، جنس، سن و نیز محلی که در معرض هورمون‌های استروئیدی قرار می‌گیرد دارند. این مطالعه جهت تعیین نقش تجویز پروژسترون به موش‌های تازه متولد شده بر روی توانایی یادگیری آنها در ماز آبی موریس پس از بلوغ طراحی شده است. روش کار: این تحقیق تجربی بر روی 36 موش صحرایی نر و ماده تازه متولد شده نژاد ویستار انجام گرفت. موش‌ها به شکل تصادفی به شش گروه تقسیم شدند که عبارت بودند از: موش‌های ماده با تزریق پروژسترون، موش‌های نر با تزریق پروژسترون، موش‌های ماده با تزریق روغن کنجد، موش‌های نر با تزریق روغن کنجد و موش‌های نر و ماده کنترل. سپس گروه‌های پروژسترونی، هورمون را با غلظت 100 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن حیوان و گروه‌های روغن کنجدی هم حجم پروژسترون، روغن کنجد را در روزهای 1 و یا 2 بعد از تولد دریافت کردند. 60 روز پس از تزریق حافظه فضایی آنها در ماز آبی موریس مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: تجویز روغن کنجد به موش‌های ماده تازه متولد شده (ولی نه موش‌های نر) سبب افزایش میزان حافظه فضایی در آنها نسبت به گروه کنترل و پروژسترون گردید(05/0p<). اضافه کردن پروژسترون به روغن کنجد سبب شد یادگیری آنها تا سطح گروه کنترل کاهش یابد. نتیجه‌گیری: نتایج تحقیق این فرضیه را که پروژسترون سبب اختلال در حافظه فضایی مرجع در موش‌های ماده می‌گردد تایید می‌نماید.
رحمت اله جدیدی، اکرم بیاتی، محمدرضا عرب،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه: تجهیزات پزشکی هر ساله سهم عمده‌ای از هزینه بیمارستان ‌ها را به خود اختصاص می ‌دهند، به طوری که مدیریت نگهداری صحیح و بهینه آن می‌تواند تاثیر به سزایی در اقتصاد سلامت کشور داشته باشد. لذا این پژوهش با هدف تعیین تاثیر سیستم مدیریت نگهداری تجهیزات پزشکی بر هزینه ‌های بیمارستان ولیعصر(عج) شهر اراک انجام شد. روش کار:در این پژوهش مداخله ‌ای ابتدا الگوی سیستم مدیریت نگهداری تجهیزات پزشکی موجود در بیمارستان تامین اجتماعی امام خمینی(ره)، دقیقاً مطالعه شد و نرم افزار متناسب با بیمارستان ولیعصر طراحی گردید. برنامه نگهداری پیشگیرانه دراین الگو برای کلیه دستگاه ‌های پزشکی موجود در بیمارستان ولیعصر با طول عمر مفید بیشتر از5 سال (240 دستگاه پزشکی) به مدت یک سال اجرا گردید، سپس جمع هزینه‌های ثبت شده در سال 1385 با جمع هزینه سال قبل از اجرای طرح در سال 1384، مقایسه شد. نتایج: در هنگام نصب و راه اندازی برای7/21درصد از دستگاه ‌های پزشکی هیچ ‌گونه آموزشی صورت نگرفته بود و برای کار با 8/83 درصد از دستگاه ‌ها از نیروی انسانی ثابت استفاده نمی‌شد. با به کارگیری سیستم مدیریت نگهداری تجهیزات پزشکی، تعداد دفعات تعمیر در سال از78 مورد در سال1384 به58 مورد در سال1385 تقلیل یافت. هزینه نگهداری و تعمیر تجهیزات پزشکی بیمارستان ولیعصر در سال1384مبلغ801765375 ریال بود که در سال1385با ثبت دقیق هزینه توسط مهندس تجهیزات پزشکی وکنترل حساب‌ها در بیمارستان به513212912 ریال کاهش یافت که نمایان گرصرفه جویی به میزان 36 درصد می‌باشد. نتیجه گیری: به نظر می‌رسد بکارگیری سیستم مدیریت نگهداری کامپیوتری تجهیزات پزشکی واستفاده هرچه بیشتر از توانمندی‌های مهندسین پزشکی در بیمارستان‌ها ضروری است.
داود حکمت پو، عیسی محمدی، فضل اله احمدی، سید حسن عارفی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه: بستری مجدد یک مشکل جهانی و رو به افزایش است. نارسایی احتقانی قلب یکی از شایع‌ترین عوامل منجر به بستری مجدد محسوب می‌شود. دربارۀ موانع کنترل بستری مجدد شناخت کمی وجود دارد. هدف از این مطالعه تعیین موانع کنترل بستری مجدد در بیماران مبتلا به نارسایی احتقانی قلب می‌باشد. روش کار: این مطالعه به روش کیفی و رویکرد تئوری زمینه‌ای انجام شد. جهت جمع‌آوری اطلاعات از مصاحبه استفاده شد. مطالعه با نمونه‌گیری هدفمند شروع و در طی تکامل طبقات با نمونه‌گیری نظری ادامه یافت که به مدت 6 ماه به طول انجامید و در طی آن تعداد 42 نفر به مدت 6 ماه در دو بیمارستان آموزش تهران، مورد مصاحبه قرار گرفتند. اعتبار و صحت داده ها با روش های آماری تائید گردید. نتایج : حساس نبودن نسبت به عوامل بستری مجدد، باورهای نادرست بهداشتی و انتظارات بیماران، آموزش ناقص، تمکین ناکافی رژیم دارویی، غذایی و سبک زندگی نادرست، نبود سیستم درمانی پی‌گیر، بی اعتمادی به پزشک و عدم ایجاد ارتباط با بیمار، مشکلات روحی بیمار و چالش‌های خانواده- بیمار به عنوان موانع کنترل بستری مجدد در این بیماران بوده‌اند. نتیجه گیری: موانع کنترل بستری مجدد با رویکردکیفی و استفاده از روش تلفیق منابع، بهتر از روش بیومدیک تک منبعی مورد شناسایی قرار گرفته اند. از طرفی حساس نبودن مشارکت کنندگان نسبت به بستری مجدد یک یافته جدید است. بنابراین به منظور کنترل میزان بستری مجدد علاوه بر شناخت موانع، حساس سازی افراد درگیر هم پیشنهاد می‌گردد.
محمدرضا دارابی، عبدالحسین شیروی، آذین دخت نژادی، محمد رفیعی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه: توقف در مرحله دو سلولی از جمله علل وجود ناباروری در گروهی از زوج ها است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر اتانول بر میزان رشد و تکوین جنین‌های دو سلولی متوقف شده موش است. روش کار: در این مطالعه تجربی موش های ماده پس از تحریک تخمک گذاری با موش نر هم قفس شدند. موش های پلاک مثبت 48 ساعت پس از تزریق گونادوتروپین جفتی انسانی کشته و جنین های دوسلولی آنها در محیط M16 جمع آوری و به سه گروه شاهد 1، شاهد 2 و آزمایش تقسیم شدند. گروه های شاهد 2 و آزمایش به منظور القاء توقف به مدت 24 ساعت در معرض دمای c°4 قرار گرفتند. گروه شاهد 2 بعد از خروج از دمای فوق به انکوباتور منتقل شد، گروه آزمایش به مدت 5 دقیقه در معرض اتانول1/0 درصد قرار گرفت و گروه شاهد 1 بدون قرار گرفتن در معرض دمای c°4 انکوبه شدند. نتایج: قرار گرفتن جنین ها در معرض دمای C°4 درجه سانتی‌گراد به طور معنی داری باعث کاهش میزان تکوین و ایجاد تأخیر و توقف آن شد(001/0p=). میانگین تسهیم بین گروه ها دارای اختلاف آماری ‌ معنی‌داری نبوده ولی اختلاف میانگین درصد جنین های دژنره شده بین گروه ها با یکدیگر متفاوت بود(045/0p=). میانگین درصد مورولا بین گروه ها اختلاف آماری معنی‌دار نشان داد(005/0p=). هم‌چنین آنالیز نتایج بعد از ارزیابی 120 ساعته بیانگر این بود که میانگین درصد بلاستوسیست و بلاستوسیست شکوفا شده بین گروه ها دارای اختلاف آماری معنی‌داری است. به ترتیب(014/0p=) و (001/0p=). نتیجه گیری: با تأثیر الکل اتیلیک 1/0 درصد بر جنین های متوقف شده در مرحله دو سلولی احتمالا می توان میانگین درصد مورولا و میزان تکوین تا مرحله بلاستوسیست و بلاستوسیت شکوفا شده را نسبت به گروه شاهد در حد معنی‌داری افزایش داد در حالی که میزان تسهیم نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی‌داری نشان نداد.
کورش رضایی، حمیدرضا کوهستانی، نیره باغچقی، محمدرضا یزدان خواه فرد،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه: تاخیر در مراجعه و شروع درمان سکته قلبی حاد تاثیر مهمی در توسعه آسیب میوکارد و پیش‌آگهی بیماران خواهد داشت. این مطالعه با هدف تعیین فاصله زمانی بین شروع علائم تا بستری شدن بیماران مبتلا به سکته قلبی و عوامل مرتبط با آن در بیمارستان فاطمه زهرا بندر بوشهر انجام شده است. روش کار: این مطالعه یک بررسی تحلیلی مقطعی می‌باشد که بر روی 120 بیمار با تشخیص قطعی سکته قلبی در بیمارستان فاطمه زهراء بندر بوشهر در یک دوره 9 ماهه انجام شد. نمونه‌گیری به صورت در دسترس بود و جهت جمع‌آوری اطلاعات از پرسش‌نامه‌ای مشتمل بر مشخصات فردی، فاصله زمانی بین شروع علائم تا بستری شدن و علل تأخیر در مراجعه بیماران به بیمارستان، استفاده گردید که با استفاده از روش مصاحبه تکمیل شد. نتایج: فاصله زمانی بین شروع علائم تا بستری شدن در بخش اورژانس 259± 3/273 دقیقه بود. بین سابقه فامیلی مثبت، سابقه قبلی بیماری عروق کرونر، تحت پوشش بیمه بودن ، شکایت اصلی، مراجعه به مطب پزشک قبل از بستری شدن و سن با فاصله زمانی بین شروع علائم تا بستری شدن در بخش اورژانس رابطه معنی داری وجود داشت(05/0p<). شایع‌ترین علت تاخیر در مراجعه، عدم آگاهی از علائم و بی توجهی نسبت به اهمیت آنها بود. نتیجه گیری: فاصله زمانی حدود 5/4 ساعت بین شروع علائم تا بستری شدن بیماران مبتلا به سکته قلبی حاد رضایت بخش نیست و نیاز به انجام برنامه‌های آموزشی برای آگاهی بهتر مردم در رابطه با علائم اولیه سکته قلبی و اهمیت آن احساس می گردد.

صفحه 6 از 28     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb