جستجو در مقالات منتشر شده


31 نتیجه برای Pon

احسان ایمانی، علی پورمحمد،
دوره 18، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: در پژوهش ‌ های گوناگون از الگوریتم آنالیز اجزاء مستقل (ICA) جهت تشخیص و حذف آرتیفکت ‌ های چشمی استفاده شده است. اما در این پژوهش، به منظور نوآوری، از الگوریتم ICA هم زمان جهت آشکار سازی آرتیفکت چشم و نیز آشکارسازی سیگنال ‌ های مغزی دوگروه مفهومی کلمات خطر و اطلاع رسانی استفاده شد.

  مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی، ثبت سیگنال ‌ ها به کمک دستگاه میکرومد و کلاه 19 کاناله به صورت تک قطبی با الکترود مرجع Cz انجام شد. جامعه آماری، شامل چهار نفر مرد و چهار نفر زن با دامنه سنی 25 تا 30 سال بود و تکلیف طراحی شده عبارت از سه گروه از تابلوهای راهنمایی و رانندگی بود، به طوری که دو گروه به مفهوم خطر و یک گروه به مفهوم اطلاع رسانی اشاره داشتند. 

  یافته ها: از بین داوطلب، در دو نفر امواج آلفا با توان بسیار بالا در زمان‌های استراحت در پس سر مشاهده شد، اما در زمان‌های تفکر این گونه نبود. با توجه به امواج آلفای پس سری، در زمان تغییر تکلیف از تفکر به استراحت، حداقل 3 و حداکثر 5 ثانیه طول کشید تا دو داوطلب وارد استراحت مطلق شدند. در 7 نفر از آن ‌ ها، سیگنال ‌ های خطر و اطلاع رسانی به خوبی تفکیک شدند که این تفاوت ‌ ها در 5 نفر از 8 داوطلب در نیمکره راست و در 3 داوطلب دیگر در نیمکره چپ مشاهده شدند.

نتیجه گیری: الگوریتم ICA به عنوان یکی از الگوریتم ‌ های تشخیص کور منابع، برای تشخیص مفهوم کلمه و جایگاه آن در مغز مناسب می ‌ باشد. نتایج این آزمایش با نتایج به دست آمده از روش ‌ هایی هم ‌ چون تصویر برداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) و روش ‌ های مبتنی بر برق نگاری سیگنال ‌ های مغزی (EEG) در تصور واکه ‌ ای در گفتار خاموش یکسان می ‌ باشد.
مهسا باقری، علی پور محمد، احسان ایمانی،
دوره 18، شماره 12 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی رابط مغز-رایانه جهت تفکیک سیگنال‌های مغزی در حین تصور چهار جهت اصلی می‌باشد. به منظور نوآوری، افراد جهت‌های مورد نظر را با کمک قدرت تخیل در ذهن تصویرسازی کردند. الگوریتم آنالیز اجزاء مستقل برای نخستین بار هم در جهت استخراج آرتیفکت‌ها و هم در جهت تعیین سیگنال هدف استفاده گردید.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، ثبت سیگنال‌ها با دستگاه میکرومد و کلاه 19 کاناله به صورت تک قطبی انجام شده است. جامعه آماری شامل 3 فرد در بازه سنی 25 تا 30 سال و تکلیف طراحی شده شامل 24 نمایش از چهار جهت اصلی بوده است.

یافته‌ها: شبیه‌سازی‌ها نشان داده‌اند که بهترین صحت‌های تفکیک به پنجره زمانی با طول 5/2 ثانیه مربوط بوده است و ویژگی ضرایب مدل خودبازگشتی مرتبه 15 بهترین انتخاب برای ویژگی استخراجی است. برای تمامی حالت‌های شبکه عصبی با تعداد لایه‌ها و نورون‌ها و توابع جداساز مختلف، صحت‌های تفکیک، تفاوت قابل مقایسه‌ای نداشتند. در مقایسه با شبکه عصبی، آنالیز جداکننده خطی (LDA) صحت‌های طبقه‌بندی بهتری را نشان داد.

نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر با نتایج حاصل از روش‌هایی هم‌چون تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI) و روش‌های مبتنی بر سیگنال‌های مغزی در تصور واکه‌ای هم پوشانی دارد. در این پژوهش با استخراج سیگنال هدف از خروجی الگوریتم آنالیز اجزای مستقل و استخراج ویژگی ضرایب خودبازگشتی و پنجره گذاری با طول 5/2 ثانیه بهترین صحت تفکیک از تفکیک کننده آنالیز جداساز خطی حاصل گشت.


عباس صارمی، سمانه احمدی،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه وهدف: تروپونین قلبی Tو کراتین کیناز مارکرهای بیولوژیکی برای کاردیوسیت‌ها هستند و سطوح آن‌ها در سرم به عنوان شاخص‌های آسیب سلول میوکاردیال به کار گرفته می‌شود. هدف این مطالعه مقایسه اثرات سه برنامه مختلف تمرینی (دویدن، شناکردن و رکاب زدن) بر بیومارکرهای آسیب سلول میوکاردیال در دختران جوان است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش- پس‌آزمون، 10 دختر جوان سالم (با دامنه‌ی سنی 6/1±1/23 سال) به صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی‌ها سه نوع تمرین را با فاصله هفت روز در میان اجرا نمودند. نمونه خونی قبل و بعد از جلسات تمرین ارزیابی شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی و تحلیل واریانس مورد تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که کراتین کیناز بعد از سه نوع تمرین به طور معنی‌دار افزایش می‌یابد(05/p<0) و تمرین دویدن منجر به افزایش بیشتر در کراتین کیناز سرمی می‌شود(05/p<0). هم‌چنین سطوح تروپونین T به طور معنی‌دار بعد از هر سه شیوه تمرینی افزایش پیدا می‌‌کند(05/p<0). با این وجود، اختلاف معنی‌داری بین شیوه‌های تمرین دیده نشد(05/p>0).

نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان می‌دهد که تمرین شدید در دختران کمتر تمرین کرده با آسیب قلبی همراه است و نوع ورزش تعیین کننده بزرگی رهایش بیومارکرهای آسیب میوکاردیال است.


خدیجه خسروی، نادر زرین فر، احسان اله غزنوی راد، قاسم مسیبی،
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بروسلوز یک باکتری داخل سلولی است که سبب عفونت مزمن در انسان و حیوانات اهلی می‌شود. مکانیسم‌های مزمن شدن این بیماری پیچیده و ناشناخته هستند. پاسخ های ایمنی ممکن است در مزمن شدن این بیماری نقش داشته باشند. در این مطالعه پاسخ تکثیر لنفوسیتی در بیماران مبتلا به بروسلوز حاد و مزمن مورد ارزیابی قرار گرفت.

مواد و روشها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی، بر روی 22 بیمار مبتلا به بروسلوز حاد، 21 بیمار مبتلا به بروسلوز مزمن و 21 فرد سالم که از نظر سن، جنس و زمینه ژنتیکی با بیماران انطباق داشتند، انجام گرفت. لنفوسیت‌های خون محیطی با محیط گرادیان فایکول جدا شدند و میزان تکثیر سلولی در حضور آنتی ژن و فیتوهماگلوتنین-آ در شرایط کشت با روش MTT اندازه‌گیری شد.

یافتهها: اندیکس تحریک اختصاصی آنتی ژن‌های بروسلا در بیماران مبتلا به بروسلوز مزمن به طور معنی‌داری در مقایسه با بیماران مبتلا به فرم حاد بیماری کمتر بود(001/0=p). هم‌چنین در تحریک لنفوسیتی با فیتوهماگلوتنین-آ نشان داده شد که پاسخ تکثیری در بیماران مزمن نسبت به گروه‌ کنترل کمتر می‌باشد(04/0=p).

نتیجهگیری: نتایج نشان داد که کاهش پاسخ تکثیر لنفوسیتی در بیماران مبتلا به برسلوز مزمن ممکن است به دلیل القاء پدیده آنرژی در این بیماران باشد.


داریوش مرادی فارسانی، بابک علی کیایی، فاطمه حسین زاده،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده

بررسی تاثیر انداسترون، متوکلوپرامید و میدازولام بر پیشگیری از بروز تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی استرابیسم

زمینه و هدف:  هدف مطالعه حاضر مقایسه تاثیر اندانسترون، میدازولام و متوکلوپرامید بر پیشگیری از تهوع و استفراغ بعد از عمل استرابیسم و مقایسه آن با گروه شاهد بود.

مواد و روش ها: 160 بیمار به روش تصادفی ساده به چهار گروه 40 نفره تقسیم شدند: گروه ON اندانسترون 05 /0 mg/kg ، گروه MT متوکلوپرامید 15/0mg/kg ، گروه MD میدازولام 03/0 mg/kg و گروه CT کلرور سدیم 9/0% وریدی با حجم و روش یکسان 30 دقیقه قبل از اتمام عمل دریافت نمودند. بیماران در 24 ساعت اول پس از بیهوشی از نظر تهوع، استفراغ، نیاز به داروی ضد استفراغ و دوز آن، زمان تحمل رژیم مایعات و جامدات، عوارض دارویی و میزان رضایتمندی بررسی شدند.

یافته ها: بروز تهوع در گروه ON به طور معنی داری از دیگر گروهها کمتر بود(p-value = 0.001).. همچنین بروز استفراغ در گروه ON کمتر از دیگر گروهها بود ولی معنی دار نبود(p-value=0.084). و هر دو عارضه فوق در گروه MD کمتر از MT و CT بود. نیاز به دوز اضافه داروی ضد تهوع در گروههای CT و MT بیشتر از بقیه بود(p-value = 0.001). رضایتمندی در گروه ON بیشتر از بقیه بود (p-value = 0.001).

نتیجه گیری: تجویز اندانسترون جهت پیشگیری از تهوع و استفراغ بعد از عمل استرابیسم موثرتر و کم عارضه تر از متوکلوپرامید و میدازولام میباشد و متوکلوپرامید دارای تاثیر کمتر و عوارض بیشتری در مقایسه با دو داروی دیگر میباشد.


امیر خسروی، فاطمه امید علی،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: فعالیت های بدنی با شدت بالا و وامانده ساز، ممکن است اثرات آسیب‌زایی بر قلب داشته باشند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر عصاره آبی زعفران بر تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم موش های صحرایی نر متعاقب فعالیت وامانده ساز بود.
مواد و روش‌ها: 64 سر موش صحرایی نر ویستار به 4 گروه مساوی(14= n) تقسیم شدند: گروه 1) بدون تمرین+ 2 میلی لیتر آب مقطر، گروه 2) بدون تمرین+ 50 میلی گرم عصاره آبی کلاله زعفران محلول در 2 میلی لیتر آب مقطر، گروه 3) 8 هفته تمرین استقامتی + 2 میلی لیتر آب مقطر و گروه 4) 8 هفته تمرین استقامتی + 50 میلی گرم عصاره آبی کلاله زعفران محلول در 2 میلی لیتر آب مقطر. در پایان تحقیق نیمی از موش‌ها بلافاصله پیش از وامانده شدن و نیمی ‌دیگر بلافاصله پس از آن بر روی نوار گردان قربانی شدند. تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم به ترتیب با استفاده از روش ELISA و اسپکتوفتومتری سنجیده شدند. داده ها با استفاده از آزمون آنووای یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: مقادیر تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم تمامی گروه ها متعاقب وامانده‌سازی افزایش نشان داد (05/0p<). کمترین افزایش در گروه 4 و بیشترین افزایش در گروه ۱ مشاهده شد (05/0p<).
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان داد مصرف عصاره زعفران به همراه تمرین هوازی نسبت به تمرین هوازی و یا مصرف عصاره زعفران به تنهایی در تعدیل افزایش تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم متعاقب یک وهله فعالیت وامانده ساز موثرتر می باشد. 

فرزانه جاجرمی، احمد جنیدی جعفری، مجید کرمانی، میترا غلامی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: گردوغبار به عنوان یکی از مهمترین اشکال آلودگیهای جوی مورد توجه محققان بوده است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین منابع احتمالی گردوغبار با بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آنها در هوای محیطی شهر تهران میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه در هوای محیطی ایستگاههای نمونهبرداری منتخب شهر تهران در روزهای گردوغباری و عادی از دی ماه 1395 به مدت یک سال انجام شد. غلظت ذرات گردوغبار از طریق وزنسنجی اندازهگیری گردید. غلظت فلزات پس از هضم نمونههای فیلتر و تزریق به دستگاه طیف‌سنجی جذب اتمی تعیین و کانیهای موجود در ذرات گردوغبار با استفاده ازطیفنگاری فلوئورسانس اشعه ایکس شناسایی شد. منشایابی ذرات نیز با استفاده از آنالیز فاکتور غنیشده و تحلیل مولفههای اصلی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از نرمافزار R استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.IUMS.REC.1397.313 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایران رسیده است.
یافتهها: بیشترین میانگین غلظت ذرات در روزهای عادی برای ایستگاه مرکز (63/122 میکروگرم بر مترمکعب) و کمترین میانگین برای ایستگاه شرق (13/67 میکروگرم بر مترمکعب) بهدست آمد. بیشترین غلظت عناصر اندازهگیری شده در ذرات مربوط به آهن و آلومینیوم و کمترین غلظت مربوط به کروم و نیکل بود.کمترین میزان فاکتور غنیشده در ذرات برای عناصر آهن کمتر از 1 بهدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ایستگاه مرکز آلودهتر از سایر نقاط بود. منابع طبیعی و انسانی هر دو در انتشار فلزات موجود در ذرات نقش دارند. با انجام مطالعات بیشتر بر روی منشأ گردوغبار شهر تهران و با استفاده از نتایج آنها میتوان اقدامات کنترلی مؤثری را طراحی و اجرا نمود.

مهدی رستمی زاده، علیرضا علمیه، فرهاد رحمانی نیا،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت بدنی، با ایجاد بار مکانیکی بر سطح استخوان، باعث ترشح شاخصهای بازجذب استخوانی به گردش خون می‌شود که در تعامل با آدیپوکینها میتواند باعث کاهش چاقی و پیشگیری از عوارض آن شوند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر تمرینات هوازی و مقاومتی بر شاخصهای تن سنجی، سطوح استئوکلسین، لپتین و آدیپونکتین در مردان دارای اضافه وزن انجام شد.
مواد و روشها: 40 مرد دارای اضافه وزن (96/0±67/28=شاخص توده بدنی و 23/2±50/31=سن) انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین هوازی (13نفر)، تمرین مقاومتی (13نفر) وگروه شاهد (14نفر) قرارگرفتند. تمرین هوازی با شدت 60 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب و تمرین مقاومتی با شدت 55 تا 75 درصد یک تکرار بیشینه، 8 هفته، 3 جلسه در هفته به مدت60 دقیقه انجام شد. ترکیب بدن و نمونه خونی به صورت ناشتا برای ‌‌‌‌‌‌اندازه‌گیری سطح استئوکلسین، لپتین و آدیپونکتین در ابتدا و پس از 8 هفته تمرین ارزیابی شد. داده‌‌‌ها با استفاده از آزمون آماری تی زوجی و آنالیز واریانس تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.RASHT.REC.1396.124 در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت مورد تایید قرار گرفته است و دارای ثبت کارآزمایی بالینی ایران به شماره IRCT20180226038876N1 می‌باشد.
یافتهها: تمرین هوازی و مقاومتی به ترتیب باعث کاهش شاخصهای تنسنجی (05/0>p)، لپتین(001/0>p، 001/0=p) و افزایش سطح استئوکلسین (001/0p=، 001/0>p) و آدیپونکتین (001/0p=، 001/0>p) شد. در مقایسه بین دو روش تمرینی تفاوت ‌‌معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0<p).
نتیجهگیری: با توجه به اثرات مطلوب تمرین هوازی و مقاومتی بر سطح استئوکلسین و آدیپوکینها، به نظر میرسد هر دو روش تمرینی با افزایش بار مکانیکی بر توده استخوانی باعث ایجاد تغییراتی در متابولیسم انرژی و وزن بدن میشود که میتواند فاکتور مهمی در پیشگیری از عوارض چاقی باشد.

خدیجه حقیقت گللو، فریبا محمودی، ابوالفضل بایرامی، صابر زهری،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: در افراد مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک (PCOS) ترشح هورمون لوتئینه‌کننده (LH) افزایش و ترشح آدیپونکتین و آزادسازی دوپامین کاهش می‌یابد. دوپامین و آدیپونکتین اثرات مهاری بر ترشح LH دارند. در تحقیق حاضر اثرات تزریق ال‌دوپا و آنتاگونیست‌های گیرنده  دوپامین بر ترشح LH و بیان ژن آدیپونکتین در موش‌های صحرایی PCOS بررسی شد تا مشخص شود که آیا ممکن است مسیر دوپامینرژِیکی از طریق تأثیر بر آدیپونکتین در کاهش LH دخیل باشد. 
مواد و روش ها: بعد از ایجاد PCOS با تزریق استرادیول والرات، پانزده موش صحرایی PCOS به سه گروه شامل گروه‌های دریافت‌کننده سالین، mg/kg 100 ال‌دوپا یا تزریق هم‌زمان mg/kg 10 سولپرید، mg/kg 1 SCH23390 هیدروکلراید و mg/kg 100 ال‌دوپا تقسیم شدند. پنج موش صحرایی سالم به عنوان کنترل منفی، سالین را دریافت کردند. غلظت سرمی LH با روش رادیوایمنواسی و بیان نسبی ژن آدیپونکتین در تخمدان و هیپوتالاموس با روش ریل تایم PCR اندازه‌گیری شد. 
ملاحظات اخلاقی: این تحقیق در کمیته پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی (کد: 1- 125 - 95) تأیید شده است.
یافته ها: القای PCOS سبب افزایش معنی‌دار میانگین غلظت سرمی LH و کاهش معنی‌دار میانگین بیان نسبی ژن آدیپونکتین در تخمدان و هیپوتالاموس در مقایسه با گروه کنترل شد. تزریق ال‌دوپا سبب کاهش معنی‌دار غلظت سرمی LH و افزایش معنی‌دار بیان ژن آدیپونکتین در هیپوتالاموس در مقایسه با گروه PCOS شد؛ ولی آن بیان ژن آدیپونکتین در تخمدان را به طور معنی‌داری افزایش نداد. آنتاگونیست‌های گیرنده دوپامین اثرات ال‌دوپا بر LH و بیان نسبی ژن آدیپونکتین در هیپوتالاموس را مهار کردند.
نتیجه گیری: مسیر پیام‌رسانی دوپامینرژیکی ممکن است تاحدودی از طریق افزایش بیان ژن آدیپونکتین در هیپوتالاموس در کاهش ترشح LH در موش های صحرایی PCOS دخیل باشد.

خانم زهرا مرتضایی، دکتر سمیه رجبی، دکتر سید جواد ضیاءالحق،
دوره 26، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

مقدمه: مت آمفتامین سبب افزایش رهایش دوپامین از پایانه‌های عصبی می‌شود. اتصال دوپامین به گیرنده‌های دوپامینی باعث افزایش فسفوریلاسیون پروتئین متصل‌شونده به عنصر واکنش دهنده به آدنوزین مونوفسفات حلقوی (CREB) و تغییر رونویسی ژنهای پایین دستی می‌شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر القاء مت آمفتامین و پس از آن به کارگیری تمرین هوازی و بربرین بر بیان ژن گیرنده دوپامین 4 و CREB در بافت قلب موش‌های ماده در دوره ترک مت آمفتامین می‌باشد.
روش کار: سر موش صحرائی به طور تصادفی به 5 گروه کنترل، مت آمفتامین، مت آمفتامین + فعالیت هوازی، مت آمفتامین + بربرین، مت آمفتامین + فعالیت هوازی+ بربرین تقسیم‌بندی شدند. تزریق درون صفاقی مت آمفتامین ۱۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم به مدت 5 روز انجام شد و در دوره ترک به مدت 4 هفته تمرین هوازی و همزمان مصرف بربرین 100 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت محلول در آب آشامیدنی در نظر گرفته شد. برای سنجش بیان ژن‌ها از روش Real Time PCR استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون T مستقل و آزمون کروسکال والیس و نرم افزار SPSS24 در سطح 05/0 استفاده شد. کد اخلاق در پژوهش با شماره IR.IAU.SHAHROOD.REC.1402.015 دریافت گردید.
یافته‌ها: نتایج نشان داد مصرف مت‌آمفتامین سبب افزایش غیرمعنادار (97 درصدی) بیان CREB و کاهش غیرمعنادار (52 درصدی) گیرنده دوپامین 4 نسبت به گروه کنترل شد (05/0P>). اجرای مداخلات در دوره ترک همچون مصرف بربرین به تنهایی و در ترکیب با تمرین هوازی، به ترتیب اثرات افزایشی و کاهشی غیرمعنادار بر بیان ژن گیرنده دوپامین 4 و CREB در بافت قلب موش‌های معتاد به مت‌آمفتامین ایجاد کرد (05/0P>).
نتیجه گیری: القاء کوتاه مدت مت آمفتامین، تغییر چندانی در بیان ژن‌های گیرنده دوپامین 4 و CREB در قلب ایجاد نکرد. لذا این ژن‌ها در اثر مداخلاتی همچون بربرین و ورز

دکتر فرشته عموزاده، دکتر علیرضا بهرامی، دکتر مهدی رحیم زاده،
دوره 26، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

چکیده:

زمینه و هدف: اختلال بیش فعالی همراه با نقص توجه در ورزشکاران بسیار شایع است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی فرا جمجمه‌ای جریان متناوب(tACS ) بر بازداری پاسخ و توجه انتخابی ورزشکاران بیش­فعال/نقص­توجه بود.
مواد و روش­ها: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح  پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل و جامعه آماری آن 160 ورزشکار بیش‌فعال/نقص‌توجه 9  تا 11 سال (60 دختر  و 100 پسر) بود و از این تعداد 120 ورزشکار بیش‌فعال/نقص­توجه به شکل تصادفی انتخاب‌ و  در سه گروه 40 نفری کنترل، شم و تحریک الکتریکی فرا جمجمه‌ای جریان متناوب گمارده شدند. ابتدا پیش‌آزمون گرفته و سپس همه آزمودنی‌های گروه‌های شم و آزمایش، به ترتیب تحریکات ساختگی و واقعی آندی در 3F و کاتدی در 4F با جریان 1 میلی‌آمپر(10 هرتز)  را به مدت 15 دقیقه در 10 جلسه دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله­ای دریافت نکرد بعدازآن هر گروه به‌طور مجدد موردبررسی و پس از دو هفته آزمون پیگیری صورت گرفت. در این پژوهش از آزمون عملکرد پیوسته و استروپ استفاده شد.  برای تحلیل داده­ها به شیوه تحلیل واریانس مرکب، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی بنفرونی با استفاده از نرم‌افزار آماریSpss  نسخه 21 استفاده شد(05/0p).
ملاحظات اخلاقی: این طرح تحقیقاتی در پژوهشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی با کد اخلاق IR.SSRI.REC.1401.1361 تصویب شده است. از والدین رضایت نامه کتبی گرفته شده است.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که tACS بر بازداری پاسخ(0001/0p=) و توجه انتخابی(0001/0p=) ورزشکاران دارای اختلال بیش­فعالی/نقص توجه اثربخش بوده است و منجر به بهبود بازداری پاسخ و توجه انتخابی آزمودنی‌ها شد.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های به‌دست‌آمده اعمال tACS 1 میلی‌آمپر می‌تواند به‌عنوان یک روش درمانی مؤثر برای بهبود بازداری و توجه انتخابی ورزشکاران بیش­فعال/نقص­توجه مورد استفاده قرار گیرد.
 

صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb