101 نتیجه برای Ast
پریسا نوربخش، رضوان میرزایی، فاطمه یگانه فرد، قاسم مسیبی،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از علل عمده مرگ مرتبط با سرطان و شایعترین بدخیمی در زنان سراسر جهان است. کمرین آدیپوکاین جدیدی است که در شروع و فرآیند التهاب و کموتاکسی سلولهای دندریتیک و ماکروفاژهای نا بالغ نقش دارد. هدف از این مطالعه، بررسی این بیومارکر در بیماران مبتلا به سرطان سینه بوده است.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت مقطعی و مورد -شاهدی بود که در آن 45 بیمار مبتلا به سرطان پستان در بیمارستان ولیعصر اراک از خرداد تا آذر 1394 (با محدوده سن 18 تا 60 سال) و 40 داوطلب سالم به عنوان گروه شاهد زن (با محدوده سنی 22 تا 56 سال) مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران دارای کارسینوم مهاجم پستان بوده و قبل از عمل جراحی ماستکتومی انتخاب شدند. سطح سرمی کمرین در هر دو گروه به روش الایزا و بر اساس دستورالعمل کیت اندازهگیری شد.
یافتهها: در این مطالعه، میانگین سطح سرمی کمرین در بیماران (608±1536 نانوگرم بر لیتر) کمتر از گروه شاهد 544±1919 نانوگرم بر لیتر) به دست آمد(0/04=p). ارتباط معنیداری بین میزان کمرین با وزن بدن، مرحله بیماری طول مدت بیماری و تعداد گلبولهای سفید خون محیطی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به نقش کمرین درفرآیند التهاب، کاهش سطح کمرین در بیماران مبتلا به سرطان سینه ممکن است به دلیل مصرف زیاد آن در واکنشهای التهابی یا سرکوب سیستم ایمنی توسط تومور باشد. این کاهش ممکن است به نفع رشد تومور باشد.
پگاه پروایی، مهدیه موندنی زاده، بهزاد خوانساری نژاد، امیر نادر امامی رضوی،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: میکرو RNAهای موجود در گردش خون بیومارکرهایی امیدبخش برای تشخیص و ارزیابی بیماران مبتلا به سرطان میباشد. آزمون واکنش زنجیره ای پلی مراز کمی زمان واقعی(RT-qPCR) روشی حساس برای برآورد میزان بیان میکرو RNA ها است. با این وجود، در حال حاضر هیچ توافقی برای انتخاب ژنهای رفرنس مناسب برای آنالیزهای qPCR بر روی میکرو RNA در گردش خون وجود ندارد. از این رو، هدف از این مطالعه انتخاب ژن رفرنس مناسب جهت نرمالیزه کردن نتایج RT-qPCR در نمونههای پلاسمای بیماران مبتلا به سرطان معده بوده است.
مواد و روشها: بر اساس مطالعات پیشین سه مولکول SNORD47، U6 و miR-103 به عنوان ژن رفرنس منتخب مورد بررسی قرار گرفتند. بدین ترتیب بعد از استخراج از نمونههای پلاسمای 40 بیمار مبتلا به سرطان معده و 40 نفر سالم، سطوح بیان این مولکولها به روش Real-time PCR ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تستهای طراحی شده قادر به تشخیص حساس اهداف تعیین شده در یک دامنه خطی مناسب میباشند. بر اساس مقایسه دو گروه افراد بیمار و سالم، اگرچه میزان بیان مولکول miR-103 بین دو گروه یکسان نبود (017/0p=)، RNAهای SNORD47 و U6 دارای تغیرات سطوح بیانی مشابه بودند. با این وجود تغییرات در بیان مولکول SNORD47 کمتر از مولکول U6 بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که مولکول SNORD47 دارای سطوح بیانی پایداری در نمونه پلاسمای افراد مبتلا به سرطان معده و افراد سالم است و میتواند به عنوان یک ژن رفرانس مناسب جهت نرمالیزه کردن دادههای کمّی تست qPCR مورد استفاده قرار گیرد.
احمد همتا، جمشید انصاری، زهرا بیاتی،
دوره 19، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان هم بدخیمی غالب وهم شایعترین علت مرگ ناشی از سرطان در میان زنان است. عوامل بسیاری ممکن است در ابتلا به سرطان پستان نقش داشته باشند و رادیکالهای آزاد اکسیژن ممکن است یکی از این عوامل باشد. سیستمهای آنتیاکسیدان مختلف در برابر استرس اکسیداتیو، از جمله پاراکسوناز 1 وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین پلیمورفیسم rs854560 در ژن PON1 در بیماران مبتلا به سرطان پستان است.
مواد و روشها: ما تجزیه و تحلیل ژنوتیپی با استفاده از روش PCR-RFLP در یک مطالعه مورد شاهدی از 83 بیمار مبتلا به سرطان پستان و 100 نفر غیر مبتلا به سرطان در جمعیت ایرانی انجام دادیم.
یافتهها: در مطالعه ما روی پلیمورفیسم L55M ژن پارااکساناز1، ژنوتیپ LL در 2 (40/2 درصد) بیمار یافت شد، در حالی که 69 بیمار (13/83 درصد) ژنوتیپ LM داشتند. ژنوتیپ MM در 12 بیمار (45/14 درصد) وجود داشت. در گروه شاهد ژنوتیپ LL، LM و MM در 4 (4 درصد)، 81 (81 درصد)، 15 (15 درصد) افراد یافت شد واز لحاظ آماری تفاوت معنیداری بین دو گروه بیمار و شاهد از نظر پلیمورفیسم L55M ژن پارااکساناز1 وجود نداشت (0/825=p). توزیع آللی متفاوت بود، اما این تفاوت از نظر آماری معنیدار نیست(0/920=p).
نتیجهگیری: ما بین پلیمورفیسم M55L و سرطان پستان ارتباطی پیدا نکردیم.
علی کولیوند، محمد جواد قنادزاده، محمد صادق رجایی، معصومه مشایخی، رحیم موسوی،
دوره 19، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به این که پسماندهای دندانپزشکی به علت دارا بودن عوامل سمی و خطرناک از جمله مهمترین آلایندههای محیط زیست محسوب میشوند، بنابراین تصفیه و مدیریت مناسب آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف این مطالعه آنالیز کمی و کیفی پسماند تولیدی مطبهای دندانپزشکی عمومی و نحوه مدیریت آن در شهر اراک بود.
مواد و روشها: از 5 مطب دندانپزشکی عمومی منتخب، 15 نمونه پسماند برداشت و به 66 جزء و 4 بخش تقسیم و خصوصیات کمی و کیفی آنها ارزیابی شد. نحوه مدیریت پسماند تولیدی نیز با استفاده از یک چک لیست بررسی شد.
یافتهها: بر اساس نتایج، سرانه و میانگین پسماندهای تولیدی هر مطب به ترتیب برابر با g/day-patient 71/66 و g/day 45/1340 بود. سهم پسماندهای بالقوه عفونی، شبه خانگی، شیمیایی-دارویی و سمی به ترتیب برابر با 25/54، 14/35، 19/8 و 14/2 درصد بود. بیش از 80 درصد پسماند تولیدی مربوط به 10 جزء دستکش لاتکسی، پلاستیک و نایلون، دستمال کاغذی آلوده به خون و بزاق، کاغذ و مقوا، آمپول مصرف شده، سرساکشن، گچ قالبگیری، مواد غذایی، دنتال رول آلوده به خون و بزاق و دستکش نایلونی بود.
نتیجهگیری: جمعآوری و دفع هر بخش از پسماندهای دندانپزشکی (پسماندهای سمی، شیمیایی-دارویی، بالقوهعفونی و شبه خانگی) میبایست به صورت جداگانه و مطابق با ضوابط مربوطه انجام گیرد.
احمد همتا، مهسا محمدی، جمشید انصاری،
دوره 19، شماره 11 - ( 11-1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: دادههای بیولوژیکی و اپیدمیولوژیکی نشان میدهند که سطوح ویتامین D ممکن است میزان ابتلا به سرطان پستان را تحت تأثیر قرار دهد. ویتامین D در تکثیر سلولی، وقوع آپپتوز و سرکوب رشد تومور نقش مهمی دارد. گیرنده ویتامینD یک واسطهی حیاتی برای واکنشهای سلولی ویتامین D است. برخی از مطالعات اپیدمیولوژیکی ارتباط بین چندشکلی ApaI ژن VDR و سرطان پستان را بررسی نمودهاند، اما نتایج متناقضی به دست آمده است.
مواد و روشها: این پژوهش در یک جمعیت مبتنی بر مطالعه مورد- شاهدی شامل 140 بیمار و 160 فرد سالم از زنان ساکن استان مرکزی انجام شد. DNA ژنومی از نمونههای خون با روش نمکی استخراج گردید. چند شکلی مورد نظر از طریق روش PCR-RFLP و با استفاده از آنزیم ApaI مورد بررسی قرار گرفت و تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت.
یافتهها: باتوجه به نتایج این پژوهش، به ترتیب توزیع ژنوتیپ AA برای افراد بیمار و کنترل برابر با 6/38 و 87/26 درصد، برای ژنوتیپ AC برابر با 00/55 و 87/66 درصد و در نهایت برای ژنوتیپ CC برابر با 26/6 و 43/6 درصد به دست آمد. طبق یافتههای حاصل، هیچ گونه ارتباط معنیداری بین ژنوتیپهای جایگاه ApaI ژن VDR و سرطان پستان مشاهده نشد(95/2-029/0 ، 95%= CI ، 903/0=OR).
نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق حاکی از عدم ارتباط معنیدار بین چند شکلی ApaI و سرطان پستان است که مطابق با نتایج برخی از پژوهشگران میباشد. برای نتیجهگیری بهتر، نیاز به بررسی جامعهی آماری بزرگتری میباشد.
علی اصغر غفاری زاده، غلامحسن واعظی، سید محمد علی شریعت زاده، علی اکبر ملکی راد،
دوره 20، شماره 6 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: تحرک پایین، آسیب DNA و استرس اکسیداتیو بالا در اسپرم مردان آستنوتراتوزواسپرمی موجب بازده ضعیف درمانهای کمک باروری (ART) در این بیماران میگردد. هدف از این مطالعه تعیین اثر ویتامین E، به عنوان یک آنتیاکسیدان قوی، بر تحرک، حیات و آسیب DNA اسپرم در زمانهای مختلف انکوباسیون (پس از 2، 4 و 6 ساعت) به منظور بهبود خصوصیات اسپرم افراد آستنوتراتوزواسپرمی جهت ART بود.
مواد و روشها: نمونه منی 50 بیمار آستنوتراتوزواسپرمی جمعآوری و سپس ارزیابی شد. هر نمونه به دو گروه کنترل و تیمار ویتامین E (2mM) تقسیمبندی و سپس در دمای 37 درجه سانتیگراد و CO2 با غلظت 6% به مدت 2، 4 و 6 ساعت نگهداری شد. پس از انکوباسیون، پارامترهای تحرک، حیات و فراگمنتاسیون DNA اسپرم در هر گروه ارزیابی گردید. دادهها از طریق روش آماری اندازهگیری تکراری ANOVA (Repeated measure) و آزمون T-test آنالیز و تفاوت میانگینها در سطح P<0.05 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: کاهش معنیداری در میزان قابلیت تحرک و حیات اسپرم و نیز افزایش معنیداری در میزان آسیب DNA اسپرم (پس از 6 ساعت انکوباسیون) در گروه کنترل نسبت به پیش از انکوباسیون مشاهده شد (P<0.05). میزان تحرک و حیات در گروه ویتامین E در مقایسه با گروه کنترل غیر تیماری به طور معنیداری افزایش داشت (P<0.05). آسیب DNA اسپرم نیز پس از 6 ساعت تیمار با ویتامین کاهش معنیداری (p<0.05) نشان داد.
نتیجهگیری: تیمار in vitro نمونههای سمن بیماران آستنوتراتوزواسپرمی با ویتامین E موجب حفاظت اسپرماتوزوآ در برابر اثرات مخرب ROS از طریق حفظ شرایط آنتی اکسیدانی میگردد.
اعظم زرنشان، محمدرضا ذوالفقاری، مهدیا غلام نژاد، مهدی یوسفی،
دوره 20، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اینترلوکین 4 نقش کلیدی در پاتوژنز آسم دارد و افزایش سطح سرمی آن با شدت آسم و چاقی ارتباط دارد. اینترلوکین 4 باعث ترشح IgE توسط سلول های B میگردد. مطالعات قبلی حاکی از اثر ضد التهابی تمرینات ورزشی بر
ریههای مبتلا به آسم میباشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر12 هفته تمرینات هوازی منظم بر سطح سرمی اینترلوکین 4 و IgE در زنان مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق است.
مواد و روش ها: 21 زن مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق انتخاب شدند و به دو گروه تجربی(12 نفر) و کنترل(9 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در برنامه تمرینی هوازی، سه روز در هفته و هر جلسه 60 دقیقه شرکت کردند. نمونههای خونی ناشتا قبل و دو روز بعد از 12 هفته دوره تمرینی جمع آوری شد، دادهها از طریق نرم افزار SPSS نسخه22 تحلیل شدند.
یافته ها: بعد از 12 هفته تمرینات، کاهش معناداری در اینترلوکین 4 سرم(015/0=p، 68/2-=t)، شاخص توده بدنی(014/0=p، 72/2-=t) و وزن (001/0=p، 99/3-=t) گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. ارتباط
معناداری بین تغییرات چاقی و تغییرات مارکرهای التهابی وجود نداشت(05/0<p).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که برنامه تمرینی هوازی مستقل از تغییرات چاقی منجر به کاهش سطح سرمی اینترلوکین 4 زنان مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق می گردد.
مجتبی رحیمی ورپشتی، داریوش مرادی فارسانی، کامران منتظری، فاطمه تنها،
دوره 20، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی ترکیب مایع شست و شو دهنده چشمی و ژل ویسکوالاستیک سرد درمقایسه با ترکیب آنها در دمای اتاق بر دوز مصرفی داروهای آرامبخش در جراحی آب مروارید به روش فیکوامولسیفیکیشن بود.
مواد و روش ها:190 بیمار کاندید جراحی آب مروارید تحت سدیشن به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در طی جراحی، به ترتیب در گروه اول و دوم از مایع شست و شو و ژل ویسکوالاستیک سرد (4 درجه) و گرم ( با درجه حرارت محیط) استفاده شد. در تمامی این بیماران آرامبخشی به کمک میدازولام و فنتانیل شروع شد و در صورت نیاز از داروی کمکی تیوپنتال سدیم تا رسیدن به سطح ارامبخشی مطلوب استفاده شد. رتبه بندی رامسی (قبل، حین و بعد ازعمل) و میزان کلی داروی سداتیو استفاده شده در دو گروه انازه گیری و با یکدیگر مقایسه شد و نهایتا رضایتمندی جراح و بیمار از کیفیت آرامبخشی پرسش و ثبت گردید.
یافته ها: میانگین دوز مصرفی میدازولام در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت اما میانگین دوز مصرفی تیوپنتال سدیم در گروه سرد به طور معنی داری کمتر از گروه گرم بود. همچنین میانگین زمان رسیدن به رتبه رامسی مورد نظر و سطح رتبه بندی رامسی در بین دو گروه تفاوت معنی دار داشت.
نتیجه گیری: استفاده از مایع شستشو وژل ویسکوالاستیک سرد در جراحی کاتاراکت نسبت به ترکیب گرم آنها موجب کاهش دوز مصرفی داروهای آرام بخشی و آرام بخشی موثر تر حین عمل و رضایت بیشتر جراح و بیمار می گردد.
سارا کریمی مقدم، روح ا... درستکار، سعید حسامی تکلو،
دوره 20، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان های شناخته شده و پنجمین عامل مرگ و میر زنان ایرانی می باشد. در صورت تشخیص سرطان پستان در مراحل اولیه بیماری (DCIS) و انجام درمان مناسب، میتوان شاهد افزایش طول عمر بیش از 90 درصد از بیماران بود. رتروویروس های درونزاد انسانی به عنوان قطعات هتروکروماتینی ژنوم به طور معمول فاقد هرگونه بیان میباشند، اما در چندین رده از سرطان های انسانی از جمله سرطان پستان افزایش قابل ملاحظه ای از میزان mRNA HERV-Kenv به چشم می خورد. در این پژوهش با بررسی بیانmRNA HERV-K از طریق RT-PCR سعی در معرفی یک ابزار غربالگری در تشخیص زودهنگام سرطان پستان شده است.
مواد و روش ها: در این پژوهش موردی-شاهدی، نمونه ی خون ۴۰ فرد مبتلا به سرطان پستان بستری شده در بیمارستان بقیه ا... اعظم و 20 فرد سالم جهت بررسی افزایش بیان mRNA HERV-Kenv با استفاده از پرایمرهای اختصاصی طراحی شده و با روش RT-PCR مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: بررسی ها بر دو گروه بیمار و کنترل نشان داد که افزایش بیان mRNA در 60 درصد بیماران مبتلا به سرطان پستان مثبت و در کلیه افراد سالم منفی است.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از افزایش بیان رترویروس های درونزاد انسانی(HERVs) در سرطان پستان است. از آن جا که میزان mRNA HERV-Kenv موجود در خون بیماران مبتلا به سرطان پستان به طور چشمگیری افزایش می یابد، از این رو، پیش بینی می شود که بتوان از این عناصر متحرک ژنی به عنوان یک بیومارکر تشخیصی استفاده نمود.
احمد همتا، میلاد پزشکی، جمشید انصاری،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: دادههای بیولوژیکی و اپیدمیولوژیکی نشان میدهند که آسیبهای القاء شده توسط فاکتورهایی با منشاء درونی و بیرونی بر روی پایداری و بینقص ماندن DNA تأثیر گذاشته و با استعداد ابتلا به سرطان پستان در ارتباط میباشند. پروتئین XRCC3 در شکستهای دو رشته ای DNA و ترمیم به روش نوترکیبی شرکت میکند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین چندشکلیThr241Met ژن XRCC3 با خطر ابتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روش ها: در مطالعه حاضر، اثرات چندشکلی T241M ژن XRCC3 و خطر ابتلا به سرطان پستان در یک جمعیت مبتنی بر مطالعه مورد- شاهدی شامل 80 بیمار و 80 فرد سالم از زنان ساکن استان مرکزی مورد ارزیابی قرار گرفت. استخراج DNA از نمونههای خونی با استفاده از کیت انجام شد. ژنوتایپ نمونهها با تکنیک PCR-RFLP تعیین شد. در نهایت از نرم افزار SPSS (محاسبه 2χ و p ) جهت بررسی آماری استفاده و نتایج نهایی مشخص شد.
یافته ها: از نظر آماری، اختلاف معنیداری بین دو گروه بیمار و کنترل برای سه ژنوتیپ جایگاه (000/0p=) rs861539 مشاهده شد. ژنوتیپهای CT (p = 0.000, OR=2.352, CI= 95%; 2.431 - 39.948) و TT (p = 0.003, OR= 2.352, CI=95%; 0.611 - 9.049) ارتباط معنیداری با خطر ابتلا به سرطان پستان از خود نشان دادند. در عوض، ژنوتیپ CC (000/0p=) یک نقش حفاظتی از خود در مقابل ابتلا به سرطان پستان نشان داد.
نتیجهگیری: این تحقیق ارتباط معنیداری را میان چند شکلی Thr241Met در ژن XRCC3 و خطر ابتلا به سرطان پستان شناسایی نمود که این امر با برخی از مطالعات محققین مطابقت دارد.
علی آرش انوشیروانی، اعظم احمدی، رضا آقابزرگی، سارا خلیلی، مریم صحرایی، طه فریدونی، ضحی خادمی،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: سرطان سینه شایعترین سرطان در زنان سراسر جهان است. ارتباط این بیماری با وقوع تغییرات در ژن های متعدد اثبات شده است. یکی از مسیرهای مرتبط با سرطان سینه مسیر بازجذب فولات است. آنزیم کلیدی این مسیر پیامرسانی توسط ژن TYMS کد می شود. miRNAها با اتصال به نواحی تنظیمی ژن ها بیان آن ها را کنترل میکنند. در این مطالعه، وجود تغییر در ناحیه تنظیمی TYMS در ارتباط با ویژگی های دموگرافیکی (شامل گرید و متاستاز) بیماران سرطان سینه مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه ابتدا ناحیه تنظیمی ژن TYMS با کمک نرم افزارهای بیوانفورماتیکی مرتبط، مورد بررسی قرار گرفت. پس از جمع آوری نمونه های سرطانی و استخراج DNAاز نمونه های خون، تغییر در ناحیه اتصال miRNA مورد مطالعه توسط برش آنزیمی NlaIII بررسی شد.
یافته ها: بررسیهای بیوانفورماتیکی نشان داد که محل اثر برخی از آنزیم های محدود کننده در 3'-UTR ژن TYMS مرتبط با ناحیه اتصال miRNAهایی از جمله Hsa-miR-433-3p قرار دارد. نتایج حاکی از صحت فرآیند تخلیص ماده ژنومی، PCR و برش آنزیمی بود. در ناحیه تنظیمی مورد بررسی، ژنوتایپ های هوموزیگوت CC، هتروزیگوت AC و واریانت هوموزیگوت موتانت AA با فراوانی متفاوت نسبت به نمونه های سالم مشاهده شد
(05/0 > p ، 4923/2 تا 7275/. : CI 95% ، 3465/1 : OR). همچنین ارتباط ژنوتایپ AA با گرید بالا و متاستاز از نظر آماری تایید شد.
نتیجه گیری: در مطالعات متعدد مشخص شده است برخی از پلیمورفیسم ها در ژن های کلیدی مرتبط با سرطان با تشخیص و پروسه درمان آنها ارتباط مستقیم دارد. با توجه به اهمیت تشخیص به موقع در درمان سرطان، دستیابی به بیومارکرهای تشخیصی در سرطان سینه در مراحل اولیه حائز اهمیت خواهد بود. احتمالا تغییر نوکلئوتیدی در سایت اتصال miRNA مورد مطالعه می تواند به عنوان بیومارکر تشخیصی تومور مورد استفاده قرار گیرد.
افسانه طلایی، مهدی محمودپور، مریم شهدوست،
دوره 21، شماره 4 - ( 5-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به وجود نتایج ضد و نقیض مطالعات در مورد تاثیر آتورواستاتین بر روی فرآیندهای التهابی و متابولیسم، در این مطالعه، اثرات آتورواستاتین بر روی شاخصهای التهابی را در بیماران دیابتی بررسی کردیم.
مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور کنترل شده با پلاسبو، 88 بیمار دیابتی نوع دو که تحت درمان با داروهای خوراکی کاهنده قند خون بودند، به صورت تصادفی به دو گروه 44 تایی تقسیم شدند. گروه مداخله روزانه40 میلیگرم آتورواستاتین و گروه کنترل، دارونما به مدت 3 ماه دریافت کردند و شاخصهای قند خون، پروفیل لیپید، لپتین، آدیپونکتین، TNF-α (فاکتور نکروز تومور آلفا) و hsCRP (پروتئین واکنشی C فوق حساس) قبل و بعد از سه ماه در دو گروه سنجیده و مقایسه شد و دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی و تی استیودنت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: بعد از سه ماه در گروه مداخله، سطح آدیپونکتین در مقایسه با گروه کنترل افزایش قابل ملاحظهای داشت، در حالی که تغییرات لپتین قابل ملاحظه نبود. سطح کلسترول کل و hsCRP و کلسترول LDL (لیپوپروتئین کمچگالی) در مقایسه با گروه کنترل به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت در حالی که قندخون ناشتا کاهش معناداری نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد آتورواستاتین میتواند در بهبود کاهش شاخصهای التهابی در بیماران دیابتی نقش موثری داشته باشد.
فتح الله محقق، مهران محسنی، نسرین رباط میلی، محمدرضا بیاتیانی، فاطمه سیف، نیرسادات مصطفوی،
دوره 21، شماره 6 - ( 9-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: پرتودرمانی، نابودی سلولهای سرطانی است و در تمام بیماران مبتلا به سرطان پستان باعث کاهش عود مجدد در آینده، تسکین درد در تومورهای موضعی و علائم متاستازها میشود. روشهای درمانی مختلفی مانند فیلدهای الکترونی یا فوتونی یا ترکیبی از هر دو نوع فیلد وجود دارد.
مواد و روشها: در این مطالعه برای درمان غدد لنفاوی ناحیهای سوپراکلاویکل از دو روش درمانی 1) درمان فوتون و 2) ترکیب فوتون–الکترون در پرتودرمانی استفاده شد. 30 بیمار مبتلا به سرطان پستان (راست) همراه با درگیری غدد لنفاوی ناحیهای انتخاب شدند. با استفاده از نرمافزار ایزوگری اطلاعات طراحی درمان بیماران با دو روش مذکور بهدست آمد.
یافتهها: ماکزیمم و میانگین دوز رسیده به سوپراکلاویکل در روش اول 64/1±08/52 و 51/59±0/42 گری و برای روش دوم 64/1±24/54 و 43/0±67/43 گری گزارش شد. V90 (درصدی از حجم سوپراکلاوکل که 90 درصد دوز تجویزی را دریافت کرده است) در روش اول 94/1±74/59 درصد و در روش دوم 94/0±26/70 درصد محاسبه و مقدار p، 004/0 گزارش شد. ماکزیمم دوز رسیده به نخاع در دو روش اول 9/1±66/14 و 92/22±0/10 و برای تیروئید به ترتیب 1/3±62/42 و 02/5±67/37 گری بود.
نتیجهگیری: طبق نتایج ماکزیمم دوز رسیده به نخاع و تیروئید در روش جدید با سطح معنیداری کاهش داشت. ماکزیمم و میانگین دوز رسیده به سوپراکلاویکل در درمان جدید افزایش داشت. پوشش دهی حجم تومور در روش جدید بهینهتر گزارش شد.
علی پروین، پریچهره یغمایی، مهدی نورالدینی، سید علی حائری روحانی، سعید امین زاده،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از گیاهان دارویی در درمان هیپرکلسترولمی، فاکتور خطر موثر بر آترواسکلروز میباشد. در این مطالعه اثر مقایسهای کوئرستین، عصاره هیدروالکلی استخراجی از گیاه گلدر و آتورواستاتین بر بیان ژن ABC A1در رتهای نر هیپرکلسترولمی نژاد ویستار بررسی شد.
مواد و روشها: در این تحقیق تجربی،40 سر رت نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 180 گرم، بهصورت تصادفی به 5 گروه 8 تایی (کنترل، شم، تجربی 1، 2 و 3) تقسیم شدند. تمام گروهها (به جز کنترل) به مدت 40 روز علاوه برگاواژ کلسترول 2 درصد، غذای چرب (1 درصد کلسترولی) دریافت کردند. گروههای تجربی طی 28 روز، روزانه به ترتیب 40 میلیگرم بر کیلوگرم آتورواستاتین، 25 میلیگرم بر کیلوگرم کوئرستین و 25 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی گیاه گلدر وگروه شم روزانه 1 میلیگرم بر کیلوگرم محلول سالین دریافت کردند. در پایان، بیان ژنABC A1 در لوکوسیتها توسطReal-Time PCR و سطح لیپیدهای سرم به روش فتومتریک اندازهگیری گردید.
ملاحظات اخلاقی: مجوز تحقیق توسط کمیته اخلاق در پژوهش های زیست پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان به شماره 1799/ 1/ 5/ 29 / ب مورخ 10 / 5/ 95 صادر گردید.
یافتهها: عصاره هیدروالکلی، کوئرستین استخراجی از گلدر و آتورواستاتین موجب افزایش معنیدار در بیان ژن ABC A1به ترتیب با بیان 09/0± 14/1، 03/0± 18/1 و 03/0± 11/1 نسبت به گروه کنترل با بیان 011/0± 1 و نسبت به گروه شم با بیان 03/0± 089/0 شدند (05/0p<). کوئرستین در افزایش بیان ژن مذکور مؤثرتر از آتورواستاتین بود (05/0p<).
نتیجه گیری: عصاره هیدروالکلی و کوئرستین استخراجی از گیاه گلدر دارای اثر افزایشی بر بیان ژن ABC A1 در رتهای نر هیپرکلسترولمی نژاد ویستار میباشد.
افسانه طلایی، مهدی محمود پور، مریم شهدوست،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به وجود نتایج ضد و نقیض مطالعات در مورد تاثیر آتورواستاتین بر روی قند خون و کنترل دیابت، در این مطالعه اثرات آتورواستاتین بر روی قند و مقاومت به انسولین را بررسی کردیم.
مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دو سو کور کنترل شده با پلاسبو، 88 بیمار دیابتی نوع دو که تحت درمان با داروهای خوراکی کاهنده قند خون بودند، بهصورت تصادفی به دو گروه 44 تایی تقسیم شدند. گروه مداخله، روزانه 40 میلیگرم آتورواستاتین و گروه کنترل، دارونما به مدت 3 ماه دریافت کردند و قند خون ناشتا، انسولین، مقاومت به انسولین، HbA1C، پروفیل لیپید، قبل و بعد از سه ماه در دو گروه سنجیده و مقایسه شد و دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی و تی استیودنت تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد IR.ARAKMU.REC.90.108.10 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافتهها: بعد از سه ماه در گروه مداخله، انسولین، مقاومت به انسولین و HbA1C در مقایسه با گروه کنترل بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافت، در حالی که قند خون ناشتا کاهش قابل ملاحظهای نداشت. سطح کلسترول کل و کلسترول LDL (Low Density Lipoprotein) نیز کاهش معناداری در گروه مداخله داشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد آتورواستاتین در بهبود کنترل قند خون و کاهش مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی نقش موثری دارد.
محمدرضا سلیمان، مصطفی خلیلی، علیرضا سلیمان میگونی، مریم باعزم،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف تکنیک DNA نوترکیب، یک روش قدرتمند و مناسب برای تولید بیوپلیمرهای پروتئینی با اختصاصیت در توالی آمینواسید و شیمی فضایی است. پلیپپتید شبهالاستین بیوپلیمری زیستسازگار، زیستتخریبپذیر و غیرایمونولوژیک است که در مطالعات گوناگون بیوتکنولوژی مورد استفاده قرار میگیرد. تگ ELP یک تکنیک ارزان، سریع و غیرکروماتوگرافی برای تخلیص پروتئینهای هدف است. در این مطالعه وکتور بیانی pET-MOD جهت کنار هم قرارگیری توالی ژنهای ELP و پروتئین نوترکیب هدف، به منظور تولید پروتئین فیوژن نوترکیب به همراه تگ ELP طراحی و ساخته شدند.
مواد و روش ها ژن MOD پس از طراحی و سنتز در بین سایت برش XbaI و XhoI موجود در وکتور pET-32a (+) کلون، و به سلولهای (E.coli-BL21(DE3 ترانسفرم شد. سپس، کلنیها بر اساس اندازه پلاسمید جداسازی و به وسیله برش توسط آنزیمهای با اثر محدود، بررسی شد. تأیید نهایی کلنیهای نوترکیبب با استفاده از PCR و توالییابی (DNA (DNA sequencing انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک با کد 11-146-92 تصویب شد.
یافته ها جایگزینی توالی MOD در وکتور pET-32a (+) باعث حذف قطعات بیانکننده تگهای فیوژن (Thioredoxin:TRX Histidine:HIS ،S-tag)، سایت شناسایی هضم آنزیمی پروتئاز (TEV) و جایگاه کلونینگ چندگانه و اضافهکردن توالیهای شناسایی آنزیم با اثر محدود اختصاصی ژن ELP و ژن هدف شد. درنتیجه در وکتور بهینهشده pET-MOD کاهش 466 نوکلئوتید در سایز و بهبود ساختار ثانویه حاصل شد.
نتیجه گیری با توجه به بهبود ساختار فضایی و کاهش اندازه وکتور pET-MOD، و نیز امکان فیوژنکردن پروتئین نوترکیب با تگ ELP، امکان استفاده اختصاصی از این وکتور به منظور ELPyation پروتئین هدف وجود دارد.
محمد پرستش، زهرا نادی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر اثر ۱۰ هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیمهای کبدی، رزیستین و کمرین موشهای صحرایی دیابتی نوع ۲ را بررسی کرده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی ۴۰ سر موش صحرایی از نژاد ویستار در محدوده وزنی ۴۸ ±۲۰۰ به چهار گروه (کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی تمرین مقاومتی و سالم تمرین مقاومتی) به طور تصادفی تقسیم شدند. گروههای تمرینی به مدت ۱۰ هفته تمرینات مقاومتی منظم را به وسیله نردبان انجام دادند. ۲۴ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، سرم خون موشهای صحرایی برای بررسی رزیستین، کمرین، انسولین و آنزیمهای کبدی جمعآوری شد. دادهها ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن ﺗﺤﻠﯿﻞ واریﺎﻧﺲ یﮏﻃﺮﻓﻪ و آزمون تعقیبی توکی و تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری ۵ درصد بررسی شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.۱۳۹۴.۳۲۹ در کمیته پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافتهها: القاء دیابتی موجب افزایش معنادار شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیمهای کبدی، رزیستین و کمرین در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم شد (۰/۰۵>P). همچنین تمرین مقاومتی موجب کاهش معنادار شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیمهای کبد، رزیستین و کمرین در گروه دیابتی تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (۰/۰۵>P).
نتیجه گیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی از طریق کاهش شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی کمرین و رزیستین، آنزیمهای کبدی در موشهای دیابتی نوع ۲ را بهبود میبخشد.
صدیقه احمدی، سعید طولابی، حسین ایلانلو،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: دانشآموزان در سن نوجوانی در معرض آسیبهای زیادی هستند. یکی از این آسیبها گرایش به سوءمصرف مواد در میان آنان است؛ از این رو این پژوهش با هدف پیشبینی گرایش به سوءمصرف مواد در دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوم تهران بر اساس میزان تابآوری و اهمالکاری تحصیلی انجام گرفت.
مواد و روش ها: طرح پژوهش از نوع مقطعی و همبستگی است. جامعه آماری دانشآموزان پسر مقطع متوسطه منطقه ۱۲ تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ بودند. تعداد ۱۴۹نفر نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار استفادهشده در این تحقیق پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳)، مقیاس اهمالکاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (۱۹۸۴) و پرسشنامه گرایش به مصرف مواد گلپرور (۱۳۸۰) بود. برای تحلیل نیز از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.KHU.REC۱۳۹۷.۲۹ به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه خوارزمی رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین تابآوری و گرایش به سوءمصرف مواد رابطهای معنادار و منفی وجود دارد (۰.۰۵ >p) و بین اهمالکاری تحصیلی و گرایش به سوء مصرف مواد رابطهای معنادار و مثبت وجود دارد (۰.۰۵ >p). نتایج: تابآوری و اهمالکاری تحصیلی قادر به تبیین ۵۴ درصد از واریانس گرایش به سوءمصرف مواد در نوجوانان است. تابآوری (۵۶۴/۰-) و اهمالکاری تحصیلی (۴۳۶/۰-) در پیشبینی گرایش به سوءمصرف مواد در نوجوانان بهترتیب نقش بیشتری داشتهاند.
نتیجه گیری: تابآوری و اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان پسر در مدارس مقطع متوسطه دوم، گرایش به سوءمصرف مواد را پیشبینی میکنند؛ از این رو لازم است در اقدامات پیشگیرانه و مداخلاتی برای این گروه سنی، عوامل خطرساز مد نظر قرار گیرند.
راحله فیروزی، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهره قربان شیرودی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی کیفیت زندگی زناشویی در رابطه بین راهبردهای مقابله با تنیدگی با دشواری در تنظیم هیجان زنان مبتلا به سرطان پستان است.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع همبستگی است که در آن روابط بین متغیرهای پژوهش با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری بررسی شده است. شرکتکنندگان پژوهش 385 نفر از زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به مراکز درمانی شهرستان آمل و بابل در سال 1397 بودند که بر اساس روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامههای راهبردهای مقابلهای، دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر و کیفیت زندگی زناشویی را تکمیل کردند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار لیزرل انجام گرفت. برای آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.029 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن رسیده است.
یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/57=RMSEA). بهطورکلی نتایج نشان داد که تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند (0/05>P)؛ همچنین نتایج نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم راهبردهای مقابله با تنیدگی نیز از طریق کیفیت زندگی زناشویی با دشواری در تنظیم هیجان معنادار بود.
نتیجه گیری: مدل ارزیابیشده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر دشواری در تنظیم هیجان زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان است؛ بنابراین میتواند به عنوان الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامههای پیشگیری از مشکلات هیجانی زنان مبتلا به سرطان پستان مفید باشد.
فاطمه توکلی، سمیه رئیسی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: RNA های بلند غیرکدکننده (lncRNA) به عنوان یک کلاس مهم از RNA ها با نقشهای بنیادی در تنظیم بیان ژن گزارش شدهاند و بنابراین در تکوین انواع سرطانها درگیر هستند. مطالعه گسترده ژنومی GWAS برای شناسایی لوکوسهای وابسته به فنوتیپ در توالیهای غیرکدکننده استفاده میشود. باوجوداین عملکردهای بیولوژیک و ارتباطات دقیق میان لوکوسهای وابسته به فنوتیپ و lncRNA ها هنوز به طور کامل شناسایی نشدهاند. تاکنون هیچ دادهای در ارتباط با همراهی میان پلیمورفیسم lincRNA-NR_024015 (rs8506C>T) در جایگاه اتصالی miR-526b و استعداد ابتلا به سرطان پستان (BC) و فاکتورهای بالینی گزارش نشده است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثر rs8506 روی ریسک سرطان پستان است.
مواد و روشها: در این مطالعه همراهی میان پلیمورفیسم rs8506 C>T و استعداد ابتلا به BC در یک مطالعه مورد-شاهدی (120 نمونه سرطانی و 120 شاهد سالم) بررسی شده است. ژنوتیپ پلیمورفیسم با روش واکنش زنجیرهای پلیمراز-پلیمورفیسم طولی قطعات محدودشونده (PCR-RFLP) بررسی شد. در مرحله بعد میانکنش بین پلیمورفیسم و فاکتورهای بالینی ارزیابی و میزان OR برای محاسبه خطر مشخص شد.
ملاحظات اخلاقی: نمونههای مورد بررسی در مطالعه از سوی کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد با کد 0215-91 تأیید شدهاند.
یافته ها: نتایج ما ارتباطی بین پلیمورفیسم rs8506 C>T و خطر وقوع BC در مدل غالب را نشان داد (CC در برابر CT+TT؛ 0/027=P؛ 1/84=OR؛ 95%CI، 067/3/1-201). در مدل همغالب، ژنوتیپ CT یک همراهی معناداری را با BC نشان داده است (0/038 =P). علاوهبراین مشخص شد که افراد با آلل T در rs8506 خطر افزایشیافتهای برای سرطان پستان دارند (0/031=P؛ 1/69=OR؛ 95%CI، 047/1-731/2). هیچ نوع ارتباطی میان rs8506 و فاکتورهای بالینی شامل متاستاز، درجه توموری و HER2 مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بهطورکلی، حضور پلیمورفیسم rs8506 در توالی lincRNA-NR_024015 ممکن است به خطر وقوع سرطان پستان نسبت داده شود. آلل T در این واریانت، افزایش خطر برای وقوع سرطان پستان را ارائه میکند؛ بنابراین برای آشکارسازی مکانیسم جزئی همراهی مشاهدهشده، آنالیزهای کاربردی بیشتری نیاز است.