42 نتیجه برای جعفری
آذر جعفری، شهربانو پرجمی برجوئی، سمیه رئیسی، مرتضی هاشم زاده چالشتری، سپیده میرج،
دوره 16، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پره اکلامپسی یک بیماری شایع بارداری با اتیولوژی ناشناخته می باشد. یکی از فرضیه ها در مورد اتیولوژی پرهاکلامپسی ، توارث پرهاکلامپس ی می باش د . MTHFR آنزیمی است که نقش کلیدی در متابولیسم اسیدفولیک دارد و جهش در ژن کدکننده این آنزیم باعث کاهش فعالیت این آنزیم می شود، بنابراین سطح هموسیستئین خون افزایش می یابد که باعث بیماری عروقی و در نتیجه پره اکلامپسی می شود. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم C677T ژن MTHFR با بروز پره اکلامپسی می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه مورد-شاهدی بر روی 129 زن باردار مبتلا به پره اکلامپسی و 125 زن باردار سالم انجام گرفت. پلی مورفیسم C677T ژن MTHFR به روش PCR - RFLP بررسی شد.
یافته ها: فراوانی ژنوتیپ های CC ، CT و TT پلی مورفیسم C677T ژن MTHFR در بیماران به ترتیب 4/57 ، 8/38 و 9/3 درصد و در گروه کنترل 6/53 ، 40 و 4/6 درصد بود و اختلاف معنی داری با هم نداشتند(05/0 > . p ). اما فراوانی افراد هموزیگوت برای آلل T ( ژنوتیپ TT ) در گروه کنترل بالاتر از گروه بیمار بود که البته از نظر آماری معنی دار نبود (4/6 درصد در مقابل 9/3 درصد ، 36/0 = p ). همچنین فراوانی آلل نادر T در گروه پره اکلامپسی 3/23% درصد و در گروه کنترل 4/26% درصد بود.
نتیجه گیری: بین پلی مورفیسم C677T ژن MTHFR و بروز پره اکلامپسی هیچ ارتباطی وجود نداشت ولی به نظر می رسد که ژنوتیپ TT یک نقش پیشگیری کننده از بروز پره اکلامپسی داشته باشد.
اکرم جعفری، محمدرضا مرادی،
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش سن با کاهش اشتها، وزن و جرم عضلانی و افزایش جرم چربی بدن همراه است. گرلین و ابستاتین دو پپتید موثر بر اشتها هستند. هدف از تحقیق حاضر بررسی مقدار گرلین، ابستاتین و برخی متغیرهای ترکیب بدن و ارتباط آنها در مردان ورزشکار و غیر ورزشکار 50-70 ساله است.
مواد و روش ها: این تحقیق یک مطالعه تحلیلی است. 30 مرد ورزشکار و 30 مرد غیر ورزشکار 50 تا70 ساله در تحقیق حاضر شرکت کردند. مقدار گرلین، ابستاتین و متغیرهای ترکیب بدن شامل وزن، جرم عضلانی، جرم چربی، درصد چربی بدن و شاخص توده بدن اندازه گیری شد.
یافته ها: جرم عضلانی به طور معناداری (01/ 0p<) و مقدار گرلین به طور غیر معناداری (16/ 0= p) در گروه ورزشکار بیشتر بود. همچنین درصد چربی بدن در گروه غیر ورزشکار به طور غیر معناداری (13/ 0= p) بشتر بود. ارتباطی منفی بین گرلین و ابستاتین با جرم عضلانی و ارتباطی مثبت و معنادار بین گرلین و ابستاتین با درصد چربی بدن در گروه غیر ورزشکار مشاهده شد. در دو گروه ارتباطی قوی بین گرلین و ابستاتین دیده شد.
نتیجه گیری: شرکت منظم در تمرینات بسکتبال می تواند باعث افزایش جرم عضلانی در مردان 50-70 ساله شود. ورزش می تواند اثرات افزایش سن بر ترکیب بدن را از طریق افزایش برخی هورمون های آنابولیک مانند گرلین و ابستاتین به تاخیر بیاندازد که این امر می تواند رابطه بین گرلین و ابستاتین و برخی متغیرهای ترکیب بدن را تغییر دهد.
کاظم ندافی، رامین نبی زاده، احمد جنیدی جعفری، کامیار یغماییان، علی کولیوند،
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ذخیره نفتخام در مخازن سبب میشود مقدار زیادی لجن در کف آنها تشکیل شود که لازم است بطور مناسبی تصفیه و دفع گردند. تحقیق حاضر با هدف بررسی کارایی پراکسیدهیدروژن و فنتون در حذف کل هیدروکربنهای نفتی (TPH) از لجنهای کمپوست شده کف مخازن ذخیره نفت خام انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، لجن با پسماند تحتکمپوست به نسبتهای 1به2، 1به4، 1به6، 1به8 و 1به10 مخلوط و بمدت 82 روز کمپوست شد. سپس غلظتهای 2، 5، 10، 15، 20 و 30 درصد وزنی از محلولهای پراکسیدهیدروژن و فنتون به لجن کمپوست شده اضافه و میزان TPH پس از گذشت 24 و 48 ساعت، سنجش شد.
یافته ها: میزان حذف TPH در راکتورهای 1به2، 1به4، 1به6، 1به8 و 1به10 بترتیب برابر با 59/66، 19/73، 81/74، 20/80 و 91/79 درصد حاصل شد. میانگین کارایی حذف TPH مخلوط 1به8 کمپوست شده در غلظتهای 2، 5، 10، 15، 20 و 30 درصد اکسیدکننده ها بترتیب برابر با 1، 09/5، 37/19، 16/28، 37/34 و 05/38 درصد بود. بیشترین میزان حذف زمانی حاصل شد که اکسیدانت بصورت تدریجی افزوده شود. علاوه بر این، افزایش زمان اکسیداسیون از 24 به 48 ساعت تاثیر کمی در افزایش راندمان حذف TPH داشت و کارایی پراکسیدهیدروژن و فنتون نیز در تصفیه لجن تفاوت زیادی با هم نداشت.
نتیجه گیری: اکسیداسیون شیمیایی با پراکسیدهیدروژن و فنتون بعنوان یک مرحله تصفیه نهایی، فرایندی قابل قبول در حذف TPH از لجنهای کف مخازن ذخیره نفت می باشد.
مینا مهدوی راد، نوروز نجف زاده، علی نیاپور، علیرضا جعفری،
دوره 17، شماره 6 - ( شهریور 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ملانوما تومور بدخیمی است که از ملانوسیتهای پوست منشاء میگیرد و این بیماری در مراحل اولیه جراحی قابل درمان است ولی با پیشرفت بیماری غیرقابل درمان میشود. مطالعه حاضر اولین مطالعه در مورد اثر ضد سرطانی نانوکامپوزیت Ag/Zno و Zno روی میزان بقاء رده سلولی سرطان ملانوما (A-375) میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی(مداخلهای) رده سلولی سرطان ملانوما در محیط کشت RPMI-1640 حاوی 10 درصد سرم گاوی و پنی سیلین/استرپتومایسین کشت داده شد و سپس تاثیر رقتهای مختلف نانوکامپوزیت اکسید روی و نقره بر روی این سلولها به روشهای MTT، ارزیابی کلونی و رنگ آمیزی آکریدین و اتدیوم بروماید بررسی شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد تاثیر نانوکامپوزیت ترکیبی اکسید روی/نقره، روی مرگ سلولهای سرطانی ملانوما مشابه اکسید روی است. با افزایش غلظتهای اکسید روی و ترکیب اکسید روی با نقره اثرات ضد سرطانی قابل ملاحظهای مشاهده شد. IC50 (ﻏﻠﻈﺘﻲ از ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻛﻪ 50 درﺻﺪ از ﺣﻴﺎت ﺳﻠﻮﻟﻲ را ﺑﻪ ﻧﺼﻒ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲهد) دارو بر روی سلولهای رده A-375 به ترتیب برای نانوکامپوزیت اکسید روی و ترکیب آن با نقره، 55/1±24/7 و 73/1±93/15 میکروگرم در میلیلیتر بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که نانوکامپوزیت اکسید روی و ترکیب آن با نقره، توانایی القا مرگ سلولی روی سلولهای سرطان ملانوما در غلظتهای در حد میکرومولار دارد و این یافتهها دیدگاه جدیدی را در زمینه استفاده از نانوکامپوزیت در شیمی درمانی سرطان فراهم میآورد.
فرزاد زمانی، حبیب سهیلی، حمیدرضا جمیلیان، ندا صالح جعفری، محمد رفیعی، امین تمیزی،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: رینیت آلرژیک از جمله شایعترین بیماریها است که تقریبا در 20 درصد مردم بروز میکند. علائم اصلی بیماری شامل عطسه، آبریزش بینی، انسداد بینی و خارش بینی یا حلق میباشند. به نظر میرسد ضد افسردگیهای سه حلقهای که دارای خاصیت بلوک گیرندههای هیستامینی میباشند، میتوانند به عنوان درمانی موثر در درمان این بیماری مطرح شوند.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 84 بیمار مبتلا به رینیت آلرژیک فصلی وراد مطالعه شده و به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه اول بیماران 2 هفته سیترزین و در گروه دوم 2 هفته دوکسپین دریافت کردند. بعد از اتمام درمان بیماران از نظر میزان آبریزش بینی، خارش بینی، عطسه واحتقان بینی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: در این مطالعه مشخص شد که امتیاز بالینی بیماران دو گروه بعد از دریافت 2 هفته درمان تفاوت معنیداری با یکدیگر ندارد(P=0.261). تنها علامتی متاثر از نوع درمان در بین دو گروه اختلاف معنیداری داشت میزان عطسه بعد از دو هفته بود(P=0.005).
نتیجهگیری: به نظر میرسد تفاوت زیادی بین استفاده از سیتیریزین و دوکسپین در درمان علائم ناشی از رینیت آلرژیک فصلی وجود ندارد. توصیه میشود در مطالعات آینده از داروهای ضد افسردگی با خاصیت قویتر بلوک کنندگی گیرندههای هیستامینی و بر روی جمعیت با حجم نمونه بیشتر انجام شوند.
واژگان کلیدی: درمان، رینیت آلرژیک، دوکسپین، سیتیریزین
علی یار پیروزی، محمد جعفری، میرزا خلیل بهمنی، محمد آزادی، محمد مهدی فیض آبادی، روحی افکاری،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده
زمینه وهدف: کمبود آنزیم گلوکز6 -فسفات دهیدروژناز یک نقص آنزیمی است که به صورت ارثی منتقل میشود. کمبود این آنزیم باعث کاهش احیاء انرژی گلبولهای قرمز و همولیز میگرددکه عامل بروز زردی شدید نوزادان است. هدف از این مطالعه بررسی کمبود آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز، هیپربیلی روبینمی و ناسازگاری خونی در نوزادن تازه متولد شده در شهر لارستان واقع درجنوب استان فارس بود که به دنبال برنامه ملی غربالگری نوزادن انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت توصیفی-مقطعی بر روی 12079 نوزاد متولد شده در شهرستان لارستان که از ابتدای سال 1389تا انتهای سال 1391 به مرکز غربالگری این شهرستان مراجعه کرده بودند، انجام شد. از پاشنه پای این نوزادان خونگیری به عمل آمد و با استفاده از روش فلوئورسنت لکهای آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدوژناز مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین از نظر گروه خونی، هماتوکریت، هموگلوبین، آزمایش کومبس، شمارش رتیکولوسیت و میزان بیلی روبین و اطلاعات دموگرافی بررسی شدند.
یافتهها: در این مطالعه از بین 12079 نوزاد غربال شده تعداد 2345 نوزاد دارای نقص آنزیمی گلوکز 6 فسفات دهیدوژناز بودند که درصد شیوع آن در بین نوزادان این شهرستان 41/19 درصد به دست آمد که نسبت به شهرهای دیگر کشور درصد بالایی است. شیوع گروه خونی O+ در بین فرزندان بیمار و در بین مادران آنها به طور چشمگیری بالاتر از گروههای خونی دیگر بود(به ترتیب 60 درصد و 56 درصد ). در 52 درصد از فرزندان بیمارهیپربیلی روبینمی و 12 درصد آنها از نظر تست کومبس غیرمستقیم مثبت بودند.
نتیجهگیری: درصد شیوع کمبود این آنزیم در دختران شهرستان لارستان کمی بیشتر از پسران این شهرستان است در حالی که با توجه به وابسته به X بودن، شیوع این بیماری باید در بین پسران بیشتر باشد.
پریسا بدیعی، بهروز گندمی، غلام عباس سبز، حدیث جعفریان،
دوره 18، شماره 3 - ( خرداد 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اسپور قارچها در طبیعت به مقدار زیاد وجود دارد و ممکن است موجب بیماری در افراد مستعد شود. رینوسینوزیت قارچی طی سالهای اخیر افزایش قابل ملاحظه ای یافته است. هدف از این مطالعه، بررسی رینوسینوزیت قارچی در نمونههای به دست آمده از بیماران مبتلا به رینوسینوزیت مزمن که نیاز به جراحی اندوسکوپیک سینوس داشتهاند و تعیین حساسیت گونههای جدا شده نسبت به داروهای ضد قارچی رایج بود.
مواد و روشها: در یک بررسی مقطعی از افراد مبتلا به رینوسینوزیت مزمن که تحت عمل جراحی آندوسکوپیک سینوس قرار گرفتند، در ظرفهای استریل حاوی نرمال سالین نمونهگیری به عمل آمد. آزمایشات میکروسکوپی و کشت روی محیط سابورود دکستروز آگار انجام شد. کمترین غلظت دارویی ممانعت کننده از رشد قارچها (MIC)برای هفت داروی رایج ضد قارچی به روش ایی تست برای گونه های جدا شده تعیین شد.
یافتهها: به طور کلی، نمونههای 102 بیمار بدون سابقه نقص سیستم ایمنی تحت آزمایش قرار گرفتند. 9 عدد از نمونههای کشت داده شده مثبت بودند که شامل 3 مورد آسپرژیلوس فومیگاتوس، 3 مورد پنیسیلیوم، 2 مورد آسپرژیلوس فلاووس و 1 مورد آلترناریا میشدند. متوسط سن بیماران 38 سال بود و 59 نفر از بیماران مرد و 43 نفر زن بودند. گونههای جدا شده حساسیت بیشتری نسبت به داروهای آمفوتریسین B و وریکونازول نشان دادند.
نتیجهگیری: از آن جایی که شیوع عفونت رینوسینوزیت قارچی کم میباشد، متأسفانه توجه کمتری به این بیماری میشود و زمانی که درمان با داروهای ضد میکروبی در بیماران موثر نباشد، درمان با داروهای ضد قارچی شروع میشود. تشخیص سریع و انتخاب داروی مناسب منجر به درمان مناسب در این بیماران خواهد شد.
سعید حاجی هاشمی، طاهره جعفریان، محبوبه احمدی، علی رهبری، ناصر حسینی،
دوره 18، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: جنتامایسین یک آنتیبیوتیک آمینو گلیکوزیدی است که با وجود عوارض جانبی مانند سمیت کلیوی همچنان به طور گسترده در درمان عفونت باکتریهای گرم منفی استفاده میشود. با توجه به ویژگیهای آنتیاکسیدانی، ضدالتهابی و اتساع دهندگی عروق گیاه آویشن شیرازی، اثر درمان همزمان با عصاره بر روی سمیت کلیوی ایجاد شده ناشی از جنتامایسین بررسی گردید.
مواد و روشها: در این مطالعه، رتهای نر نژاد ویستار به 4 گروه تقسیم شدند: گروه کنترل، گروه درمان همزمان با جنتامایسین و حامل دارو، گروه درمان همزمان با جنتامایسین و عصارهی آویشن شیرازی و گروه درمان همزمان با عصاره آویشن و محلول نرمال سالین. عصاره به میزان 800 قسمت در میلیون به آب آشامیدنی اضافه شد. سپس فشار خون سیستولی، جریان خون کلیوی و مقدار اوره، کراتینین، سدیم، پتاسیم و اسمولاریته در نمونههای ادرار و پلاسما اندازهگیری شد.
یافتهها: درمان همزمان با آویشن شیرازی افزایش سطوح اوره، کراتینین، دفع مطلق سدیم، دفع نسبی سدیم و پتاسیم و مالون دی آلدئید را که در اثر درمان با جنتامایسین ایجاد شده بود به طور معنیداری کاهش داد و نیز کلیرنس کراتینین، اسمولاریته ادرار، جریان خون کلیه و FRAP که در اثر درمان با جنتامایسین در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته بود را به طور معنیداری افزایش داد.
نتیجهگیری: درمان همزمان با جلوگیری از ایجاد سمیت کلیوی، کاهش استرس اکسداتیو همراه با آسیب کلیوی و کاهش رادیکال آزاد اکسیژن و پر اکسیداسیون لیپیدی میتواند در درمان موشهای صحرایی دریافت کننده جنتامایسین موثر باشد.
ندا صالح جعفری، فرزاد زمانی برسری، حمیدرضا جمیلیان، بهمن صادقی سده، حمیدرضا ظفری،
دوره 19، شماره 7 - ( مهر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: تونسیلکتومی درمان اصلی هیپرتروفی لوزههای علامتدار و شایعترین عارضه تونسیلکتومی درد بعد از عمل میباشد. هدف و ضرورت انجام مطالعه حاضر مقایسه اثر شیاف دیکلوفناک سدیم و شیاف استامینوفن به تنهایی و تجویز ترکیب همزمان آنها در کنترل و کاهش درد و بهبودی بلع و رضایت بعد از عمل جراحی تونسیلکتومی در کودکان میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 180 کودک 7 تا 14 ساله کاندید جراحی تونسیکلتومی وارد مطالعه گردیدند. بیماران به صورت غیراحتمالی، آسان و تصادفی به سه گروه 60 نفری تقسیم شدند. بلافاصله پس از عمل برای بیماران شیاف استامینوفن، دیکلوفناک و یا ترکیب هر دو استفاده شد. سپس بیماران از نظر درد در ساعات اول، هفتم، سیزدهم و نوزدهم پس از عمل با یکدیگر مقایسه شدند.
یافتهها: بین میانگین درد در تمام ساعات در بین گروهها اختلاف معنیداری وجود داشت(p<0/05). از نظر بروز عوارضی همچون تهوع، استفراغ و تب نیز اختلاف معنیداری بین گروهها وجود داشت(p<0/05). اما گروهها از نظر خونریزی بعد از عمل اختلاف معنیداری نداشتند(p>0/05).
نتیجهگیری: به طور کلی نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که دیکلوفناک رکتال در مقایسه با استامینوفن رکتال و نیز درمان ترکیبی هر دو، داروی موثرتری برای کاهش درد بعد از عمل تونسیلکتومی میباشد که باعث میشود نیاز به مخدر مصرفی این بیماران پس از عمل کاهش یابد.
احمد خواجه گندمانی، رحمت الله فتاحیان دهکردی، محمد سعید حیدرنژاد، محسن جعفریان دهکردی،
دوره 20، شماره 5 - ( مردادماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: در این پژوهش، اثر نانوذرهی اکسید روی (ZnO NPs) و تیامین بر عملکرد بیوشیمیایی سرم و هیستوپاتولوژی کلیه به دنبال دیابت تجربی در موش بررسی شد.
مواد و روشها: برای این منظور، 56 سر موش به طور تصادفی در 8 گروه 7 تایی قرار گرفتند. دو گروه از حیوانات به عنوان گروه کنترل (A) و گروه تیامین (G) در نظر گرفته شدند. سایر گروهها از طریق آلوکسان با دوز 180 میلی گرم بر کیلوگرم دیابتی شدند. موشهای گروه B به عنوان گروه دیابتی تنها در نظر گرفته شدند. غلظت های 1/0 و 5/0 میلی گرم بر کیلوگرم نانوذرهی اکسید روی به صورت درون صفاقی به گروه های C و D تزریق گردید. غلظت های 1/0 و 5/0 میلی گرم بر کیلوگرم نانوذرهی اکسید روی همراه با تیامین (30 میلی گرم بر لیتر) به گروه های E و F تزریق شد. به موشهای گروه H فقط نانوذره با غلظت 1/0 میلی گرم بر کیلوگرم تزریق گردید. تغییرات ایجاد شده در بافت کلیه همراه با برخی فاکتورهای بیوشیمیایی اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج حاصله نشان داد که دیابت سبب تغییر میزان برخی فاکتورهای بیوشیمیایی سرم خون (آنزیم GGT، BUN و کراتینین) موش گردید (05/0p<). اما تجویز نانوذرات و تیامین کاهش این اثرات منفی را به همراه داشت. ابتلا به دیابت سبب تغییر بافت کلیه موش ها به صورت آشفتگی انسجام بافت داربست، از هم گسیختگی برخی از لولههای پیچخورده و پرخونی در داخل بافت همبندِ داربست شد.
نتیجهگیری: درمان موش های دیابتی با نانوذره ZnO NPs و تیامین موجب بهبودی نسبی در ساختار هیستوپاتولوژی کلیه و سطوح بیوشیمیایی خون گردید.
فرزانه جاجرمی، احمد جنیدی جعفری، مجید کرمانی، میترا غلامی،
دوره 22، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: گردوغبار به عنوان یکی از مهمترین اشکال آلودگیهای جوی مورد توجه محققان بوده است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین منابع احتمالی گردوغبار با بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آنها در هوای محیطی شهر تهران میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه در هوای محیطی ایستگاههای نمونهبرداری منتخب شهر تهران در روزهای گردوغباری و عادی از دی ماه 1395 به مدت یک سال انجام شد. غلظت ذرات گردوغبار از طریق وزنسنجی اندازهگیری گردید. غلظت فلزات پس از هضم نمونههای فیلتر و تزریق به دستگاه طیفسنجی جذب اتمی تعیین و کانیهای موجود در ذرات گردوغبار با استفاده ازطیفنگاری فلوئورسانس اشعه ایکس شناسایی شد. منشایابی ذرات نیز با استفاده از آنالیز فاکتور غنیشده و تحلیل مولفههای اصلی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از نرمافزار R استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.IUMS.REC.1397.313 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایران رسیده است.
یافتهها: بیشترین میانگین غلظت ذرات در روزهای عادی برای ایستگاه مرکز (63/122 میکروگرم بر مترمکعب) و کمترین میانگین برای ایستگاه شرق (13/67 میکروگرم بر مترمکعب) بهدست آمد. بیشترین غلظت عناصر اندازهگیری شده در ذرات مربوط به آهن و آلومینیوم و کمترین غلظت مربوط به کروم و نیکل بود.کمترین میزان فاکتور غنیشده در ذرات برای عناصر آهن کمتر از 1 بهدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ایستگاه مرکز آلودهتر از سایر نقاط بود. منابع طبیعی و انسانی هر دو در انتشار فلزات موجود در ذرات نقش دارند. با انجام مطالعات بیشتر بر روی منشأ گردوغبار شهر تهران و با استفاده از نتایج آنها میتوان اقدامات کنترلی مؤثری را طراحی و اجرا نمود.
فاطمه شهرستان، پروانه جعفری، آرام قره باغی، ایمان خانی فراهانی، اسماعیل شهرستان،
دوره 23، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یکی از مهمترین عوامل مرگومیر در انسانهاست که با تغییر شیوه زندگی، شیوع آن به سرعت رو به گسترش است. از علائم این بیماری متابولیک، افزایش قند خون و دیسلیپیدمی است. کنترل این بیماری با استفاده از محصولات طبیعی در دنیا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر پروبیوتیک بیوفلورا و عصاره آبی دارچین در بهبود سطح گلوکز و دیسلیپیدمی حاصله از دیابت و کاهش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی بود.
مواد و روش ها: 35 رت نر نژاد ویستار به صورت تصادفی در 5 گروه کنترل منفی، کنترل مثبت دیابتی، پروبیوتیک، عصاره دارچین و پروبیوتیک توأم با عصاره دارچین، گروهبندی شدند. القای دیابت با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین انجام شد. گروههای تیمار به مدت 30 روز CFUs 108×2/3 پروبیوتیک و یا mg/kg 200 عصاره آبی دارچین دریافت کردند. در پایان دوره آزمون، تغییرات وزنی رتها، قند خون، الگوی لیپیدی، hs-CRP و شاخص آتروژنی به منظور پیشبینی خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی تعیین شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد اخلاق IR.IAU.ARAK.REC.1397.005 در مرکز پژوهشهای زیستپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی اراک به تصویب رسیده است.
یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد ابتلا به دیابت سبب کاهش شدید وزن رتها شد، اما در گروههای دریافتکننده پروبیوتیک کاهش وزن کمتری مشاهده شد. به کارگیری پروبیوتیک و دارچین به صورت مؤثری سبب کاهش قند خون شد. پروبیوتیک بیوفلورا سبب کاهش میزان تریگلیسرید، کلسترول و LDL-C سرمی خون شد. در گروه تیمارشده با دارچین، تریگلیسرید خون نسبت به گروه کنترل مثبت، کاهش معنیدار داشت. شاخص آتروژنی و مارکر التهابی hs-CRP در گروههای تیمار شده با پروبیوتیک، کاهش معنیداری نسبت به گروه کنترل منفی و مثبت نشان داد. هیچگونه سینرژی در استفاده توأم پروبیوتیک و عصاره آبی دارچین دیده نشد.
نتیجه گیری: بیوفلورا با بهبود الگوی میکروبیوتای روده، کاهش قند خون و بهبود الگوی لیپیدی، به صورت مؤثری از دیسلیپیدی ناشی از دیابت ممانعت میکند و درنتیجه خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی را کاهش میدهد.
مهرداد نصرالله زاده ثابت، محمدفؤاد حیدری، محمد خانعلی پور، سعادت الله غفاری، میلاد جعفری آشیانی، سجاد بیگلری، عمران اسماعیل زاده،
دوره 23، شماره 5 - ( آذر و دی - شماره ویژه کووید 19 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: از اواخر سال 2019 میلادی، با ظهور نوع جدیدی از ویروس کرونا به عنوان عامل ایجادکننده یک بیماری تنفسی جدید تحت عنوان کووید 19، نگرانیهای زیادی در مورد گسترش این بیماری و راههای مقابله با آن ایجاد شد. با توجه به قدرت انتقال سریع این ویروس، شناسایی افراد آلوده در مراحل ابتدایی به منظور قرنطینهسازی بسیار حیاتی است. هدف از این مطالعه، بررسی قابلیت اطمینان سیتی اسکن در تشخیص کووید 19 است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تعداد 212 بیمار بستری شده در بیمارستان با تشخیص نهایی کووید 19 بررسی شدند. اطلاعات جمعیتشناختی، سابقه پزشکی، علائم و نشانهها و سیتی اسکن قفسه سینه جمعآوری و تحلیل و درنهایت قدرت سیتی اسکن در تشخیص این بیماری در مقایسه با تست مولکولی RT-PCR بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی آجا تأیید شده است (کد: IR.AJAUMS.REC.1399.091).
یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، حساسیت سیتی اسکن در تشخیص بیماری کووید 19 نسبتاً بالا است، اگر چه میزان بالای نتایج مثبت کاذب حاصل از این تکنیک و تصمیمگیری بر اساس آن میتواند منجر به افزایش بار مالی بر سیستم بهداشت و درمان شود.
نتیجه گیری: سیتی اسکن یک تکنیک نسبتاً حساس برای تشخیص کووید 19 است، اگر چه با توجه به میزان بالای نتایج مثبت کاذب، باید در تصمیمگیری بر اساس آن احتیاط شود.
سعید پیرمرادی، هدیه جعفری،
دوره 24، شماره 4 - ( مهر و آبان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کرونا ویروس انسانی یکی از اعضای خانواده کروناویریده و عامل ایجادکننده عفونتهای دستگاه تنفسی فوقانی است. با وجود شیوع چندین باره شدید اپیدمی و عدم داروی ضدویروسی مناسب، اما هنوز پیشرفت زیادی در رابطه با واکسن مبتنی بر اپیتوپ که برای HCoV طراحی شود، حاصل نشده است.
مواد و روش ها: روش کار در این مطالعه اینگونه بود که به ترتیب با انتخاب توالی پروتئین اسپایک کرونا ویروس از مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی، بازیابی توالی پروتئین و تعیین اپیتوپهای T ،B مورد نیاز برای تولید واکسن کایمر، بررسی آنتی ژنسیته و الرژنسیته و توکسیسیتی اپیتوپهای انتخابی توسط سرورهای مختلف، پیکربندی ترکیب کایمر اولیه از واکسن اپیتوپی طراحی شد. سپس به ارزیابی واکسن کایمر از نظر ساختاری و قابلیت اتصال به سلولهای B و ترکیبات MHCI ،II و بررسی ساختار دوبُعدی و جایگاه امینواسیدها و پیوندها در مدل سازه ایمنیزا و نیز بررسی فیزیک و شیمیایی و پایداری واکسن مدل توسط برخی سرورهای دیگر پرداخته شد. درنهایت، سپس برای اتصال در برابر مولکولهای آنتیژنهای لکوسیتی انسانی، با استفاده از تکنیکهای داکینگ ملکولی برای بررسی اثر متقابل با اپیتوپ آزمایش شد.
ملاحظات اخلاقی: تمامی اصول اخلاقی در این مقاله در نظر گرفته شده است. شرکتکنندگان در جریان هدف تحقیق و مراحل اجرای آن قرار گرفتند. آنها همچنین از محرمانه بودن اطلاعات خود اطمینان داشتند. اصول کنوانسیون هلسینکی نیز رعایت شد.
یافته ها نتایج حاصل بیانگر آن بودند که سازه ایمنیزای ایجادشده از لحاظ ساختار دوبُعدی و سهبعدی و جایگاه امینواسیدها و پیوندها در مدل سازه ایمنیزا، سمیت و الرژن بودن و آنتی ژنسیته در شرایط مطلوبی قرار داشت و دارای پایداری (شاخص ناپایداری 33.93) و نیمه عمر مطلوب و شرایط فیزیک و شیمیایی مناسبی بود.
نتیجه گیری: بهطور کلی سازه ایمنیزایی که در این فرایند پژوهشی تهیه شد، توانست در فرایند داکینگ برهمکنش مطلوبی با برخی از اجزای سیستم ایمنی آنتیژنهای لکوسیتی انسانی داشته باشدکه این بیانگر شناسایی مطلوب این سازه توسط سیستم ایمنی هومورال و سلولی بدن و تحریک آنها در جهت تولید ایمنی در بدن شخص میزبان است که البته اثبات مطمئنتر آن نیازمند فرایندهای فاز بالینی است.
حمید رضا جنیدی جعفری، پریسا نجاتی، احمد نظری، آذر معزی،
دوره 24، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
مقدمه: آسیب تاندون های روتاتور کاف یکی از شایعترین علل درد شانه است . روشهای درمانی مختلفی برای کنترل این بیماری به کار می روند. شواهد موجود در تایید ورزش درمانی در این بیماری قابل نتیجه گیری نیست. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر یک پروتکل جامع ورزشی در بهبود بیماران مبتلا به آسیب روتاتور کاف بود.
روش ها: افرادی که درد شانه داشتند در صورت تأیید تشخیص التهاب و پارگی تاندون های کاف در معاینه بالینی و ام آر آی شانه، پروتکل ورزشی 12 هفته ای را در 4 فاز دریافت کردند. درد با کمک معیار سنجش درد دیداری ((Visual Analog Scale، عملکرد با کمک دو پرسشنامه ی DASH (Disabilities of the Arm, Shoulder and Hand Outcome Measure) و WORC (Western Ontario Rotator Cuff Index) و دامنه حرکتی مفصل شانه به وسیله ی گونیومتر در پنج جهت سنجیده شد. کلیه ی پیامدها، قبل از مداخله و 6 ، 12 و 24 هفته پس از شروع درمان اندازه گیری شدند.
ملاحظات اخلاقی: این تحقیق با کد IRCT20100718004409N13 در سامانه کارآزمایی بالینی ایران ثبت شد. و از کلیه شرکت کنندگان برای شرکت در مطالعه رضایت نامه کتبی دریافت شد
یافته ها: در این مطالعه 24 بیمار مبتلا به التهاب و پارگی تاندون های روتاتور کاف شانه از نظر تاثیر تمرینات ورزشی مورد بررسی نهایی قرار گرفتند. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 7/51 سال بود. 14 نفر (8/53 درصد) مبتلا به تاندینوپاتی تاندون سوپراسپیناتوس، 6 نفر (23 درصد) مبتلا به پارگی تاندون سوپراسپیناتوس، 3 نفر(5/ 12 درصد) مبتلا به تاندینوپاتی توام سوپراسپیناتوس و بای سپس و 1 نفر (16/4 درصد) تاندینوپاتی توام سوپراسپیناتوس و ساب اسکاپولاریس بودند. میزان درد بر اساس معیار سنجش درد دیداری در تمام زمان های پیگیری علی الخصوص در پایان 24 هفته (1/0 ± 3) به میزان قابل توجهی نسبت به قبل از مداخله (8± 0/1 ) کاهش پیدا کرد (001/0> (P.value . دامنه حرکتی شانه بر اساس گونیومتر و همینطور کارکرد افراد بر اساس پرسشنامه های DASH, WORC به مقدار واضح و معناداری در هفته 24 نسبت به زمان قبل از مداخله بهبود پیدا کردند که از نظر بالینی و آماری معنادار بود (001/0> P.value).
نتیجه گیری: یک پروتکل ورزشی 12 هفته ای شامل تمرینات ورزشی قدرتی، کششی، تعادلی و PNF در بیماران مبتلا به پارگی نسبی و تاندینوپاتی روتاتور کاف شانه به میزان چشمگیری در کاهش درد، بهبود عملکرد و دامنه حرکتی مفصل شانه موثر بود. بهبودی در این متغیر ها تا 6 ماه ادامه داشت.
فرنگیس غنی پور، راضیه نظری، سید سهیل آقایی، پروانه جعفری،
دوره 24، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: اسینتوباکتربومانی عامل ایجاد انواع عفونتهای بیمارستانی و دارای مقاومت آنتیبیوتیکی بالایی است. پروبیوتیکها دارای توانایی تولید متابولیتها با خاصیت ضدمیکروبی هستند. این پژوهش با هدف بررسی قابلیت ضدمیکروبی پروبیوتیکها علیه عوامل بیماریزای بیمارستانی و توان آنها در مهار بیان ژن پروتئین غشای خارجی A مؤثر در تشکیل بیوفیلم در اسینتوباکتر بومانی انجام شد.
مواد و روش ها: خاصیت ضدمیکروبی پروبیوتیکها علیه عوامل بیماریزای بیمارستانی از نظر فنوتیپی ارزیابی شد. با تکنیک واکنش زنجیرهای پلیمراز ژن پروتئین غشای خارجی A مؤثر در تشکیل بیوفیلم در اسینتوباکتربومانی شناسایی شد. پس از تیمار با سوپرناتانت باسیلوس لیکنی فورمیس با بیشترین خواص ضدمیکروبی در بین پروبیوتیکهای بررسی شده، بیان ژن پروتئین غشای خارجی A قبل و بعد از تیمار با تکنیک Real Time PCR مورد بررسی قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی این پژوهش با کد اخلاق IR.IAU.QOM.REC.1398.004 به تصویب کمیته اخلاق دانشکده علومپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم رسید.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد در بین پروبیوتیکهای مورد بررسی، سوپرناتانت باسیلوس لیکنی فورمیس خاصیت ضدمیکروبی بر علیه جدایه بیمارستانی اسینتوباکتربومانی 52 A، اسینتوباکتربومانی 19606ATCC، کلبسیلا پنومونیه 70063 ATCC و سودوموناس آئروژینوزا PAO1 داشت. سوپرناتانت باسیلوس لیکنی فورمیس باعث مهار قابل توجه بیوفیلم و کاهش بیان ژن پروتئین غشای خارجی A مؤثر در تشکیل بیوفیلم در اسینتوباکتربومانی گردید.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد باسیلوس لیکنی فورمیس توانایی تولید مواد با خاصیت ضدمیکروبی و ضد بیوفیلمی را داراست و در آینده میتواند یک گزینه مناسب در کنترل عوامل ایجادکننده عفونتهای بیمارستانی در نظر گرفته شود.
آقای محمدمهدی خشمین، خانم فرحناز حسینی، خانم سمیرا جعفری، خانم سپیده نجف زاده، آقای هومن قاسمی، خانم نیلوفر درویشی، خانم عسل گلچین،
دوره 25، شماره 4 - ( مهر و آبان 1401 )
چکیده
مقدمه: افسردگی یک آسیب در سیستم عصبی مرکزی است که ناشی از عوامل متعددی است که تعداد زیادی از مردم در سراسر جهان را درگیر کرده است. تنظیم هیجان به فرایندهایی اشاره میکند که به وسیله آن ما بر این که چه هیجاناتی را تجربه کنیم، چه موقع آنها را تجربه کنیم و چگونه آنهارا بیان کنیم تأثیر میگذارد. این مطالعه با هدف بررسی نقش تنظیم هیجان در پیش بینی نشانههای افسردگی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد
روش کار: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش تمام دانشجویان دانشکده پرستاری مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400. بودند. از میان آنها 305 نفر، به روش نمونه گیری در دسترس و به طور تصادفی، انتخاب شدند. پس از کسب رضایت آگاهانه شرکت کنندگان مقیاس افسردگی بک – ویرایش دوم – (BDI-II) و فرم کوتاه مقیاس تنظیم شناختی هیجان (CERQ-18) را تکمیل کردند. این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بررسی و با شناسه اخلاقی IR.KUMS.REC.1400.623 مصوب گردید.
یافتهها: در این تحقیق، جمعیت مورد مطالعه 305 نفر بوده که 9 مورد به دلیل پاسخهای ناقص از تحلیلهای آماری کنار گذاشته شدند. میانگین سنی کل افراد 191.30 ± 50.08 بود. از این تعداد، 198 نفر (9/66 درصد) زن و 98 نفر (1/33 درصد) مرد بودند. راهبردهای خود سرزنشی (0.001 ≥ P، 0.31 = β)، ارزیابی مجدد مثبت (0.001 ≥ P، 26/0- = β)، فاجعه انگاری (0.001 ≥ P، 26/0 = β)، کم اهمیت شماری (0.001 ≥ P، 12/0- = β) و تمرکز مجدد مثبت (0.001 ≥ P، 10/0- = β) در پنج گام 40% از واریانس افسردگی را پیش بینی میکند. به طوری که راهبردهای ناسازگارانه مثل خود سرزنشی و فاجعه انگاری به صورت مستقیم و ارزیابی مجدد مثبت، کم اهمیت شماری و تمرکز مجدد مثبت به طور معکوس پیش بینی کننده افسردگی هستند. جهت بررسی مقادیر پرت چند متغیری از فاصله مهالانوبیس (Mahalanobis distance) استفاده شد. مفروضههای آماری با اجرای یک تحلیل رگرسیون اولیه و ارزیابی نمودار پراکندگی باقی ماندهها مورد سنجش قرار گرفت. بعد از اطمینان از برقراری مفروضههای رگرسیون، دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه ما نشان داد که بین سرزنش خود و فاجعه انگاری به عنوان راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان با افسردگی رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. همچنین در مطالعه ما از بین راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان؛ تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت و کم اهمیت شماری با افسردگی همبستگی منفی معناداری داشتند. به همین دلیل لازم است سیاست گذاران نظام سلامت تقویت راهبردهای سازگارانهی تنظیم هیجان باید در طراحی و اصلاح مداخلات مربوط به افسردگی مورد توجه واقع شود.
مهلا جعفری اسکری، حبیب الله کرد، عباس توان،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده
مقدمه: فرایند اولین بارداری، موجب کاهش تابآوری و ترس از درد در زنان نخستزا میشود که برای رفع این مشکلات به مداخلاتی نیاز میباشد. هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر تابآوری و کنترل درد در زنان باردار نخستزا بود.
روش کار: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و پیشآزمون، پسآزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان باردار نخستزا در سال 1402 در شهر کرمان بودند که با رضایتنامه کتبی آگاهانه؛ 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه شاهد) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای ناتوانی درد کپک و تابآوری Connor و Davidson بود. مداخله معنویتدرمانی گروهی بر روی گروه آزمایش انجام شد و گروه شاهد هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمونهای توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل کوواریانس انجام شد. میزان P کمتر از 0/05 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در متغیر تابآوری، میانگین و انحراف استاندارد گروه آزمایش در پیشآزمون 7/22 ± 41/27 و در پسآزمون 69/8 ± 18/63 و در متغیر کنترل درد، میانگین و انحراف استاندارد گروه آزمایش در پیشآزمون 6/28 ± 35/73 و در پسآزمون 5/44 ± 21/40 به دست آمد. نتایج نشان داد که معنویتدرمانی گروهی بر تابآوری و کنترل درد در زنان باردار نخستزا تأثیر داشت (0/01 > P).
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای پژوهش، میتوان از معنویتدرمانی گروهی برای افزایش تابآوری و کنترل درد در زنان باردار نخستزا میتوان استفاده کرد.
سیدحسین موسوی، علی جعفری، حسین بصیریان جهرمی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: هدف از طرح بحث «ارتباطات سلامت» که جدیترین جرقههای آن در اذهان، با ظهور پاندمی کووید-19 در سال 2019 زده شد، زمنیه توجه به ضرورت ارتقاء ارتباطات سلامت را بیش از هر زمان دیگری آشکار کرد. در این شرایط، نیاز به تبادل سریع و شفاف اطلاعات، آموزش صحیح و جلب اعتماد مردم بیش از هر زمان دیگری احساس شد. بدین منظور، در مطالعه حاضر تدوین الگوی مفهومی ظرفیتهای ارتباطات سلامت در شرایط پاندمی از دیدگاه خبرگان نظام سلامت مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. نمونه گیری با روش هدفمند از نوع گلوله برفی انجام شده که شامل 20 نفر از اساتید ارتباطات و رسانه و متخصصان حوزه سلامت تعیین شدند. جمع آوری دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد بوده که بر مبنای رهیافت نظام مند استراوس و کوربین (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) که متضمن شرایط علی، ایده محوری، زمینه، شرایط میانجی (مداخله گر)، راهبردها و پیامدها تحلیل شدند. اعتبار سنجی از طریق ، بازبینی مشارکت کنندگان و خبرگان نظام سلامت صورت گرفت.
یافته ها: یافتههای پژوهش در بخش گراندد تئوری نشان میدهد که ابعاد الگوی پارادایمی شامل پدیده محوری: ارتباطات سلامت(ارتباطات مؤثر و آگاهی بخشی)، شرایط علی: آسیبهای ارتباطات سلامت شامل(اینفودمی)، زمینه بروز آسیب ها(رسانههای فراگیر و پرمخاطب، نبود مرجعیت واحد سلامت، اطلاعات انبوه، سیاست زدگی)، استراتژی ها (پاسخگو کردن مسئولین، منابع موثق و تولید محتوای اثربخش، مدیریت اضطراب، پرهیز از اغراق مشارکت مردم، کار تیمی و ترکیب متخصصان، استفاده از تجربیات سایر کشورها) و پیامدها شامل( جلب اعتماد و شکل گیری ارتباطات مفید) واقع گردید.
نتیجه گیری: با توجه به ابعاد حاصل شده در ارائه الگوی ارتقاء ظرفیت های ارتباطات سلامت در شرایط پاندمی در کشور میتوان گفت که از یک سو «شفافیت و آنی بودن اطلاعات» و از سوی دیگر «همدلی و اعتماد میان مردم و مسئولان» در چنین موقعیتی بیش از پیش بایستی لحاظ گردد.
روح الله همتی بوشهری، محمودرضا جعفری، قاسم مسیبی، علی قضاوی، علی گنجی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: امروزه ترکیبات گیاهی به عنوان درمان مکمل، بهطور گسترده در درمانهای پزشکی مورد استفاده قرار میگیرند. این ترکیبات گیاهی، دارای مزایایی مانند عوارض جانبی و مقاومت داروئی کم، و متابولیسم مناسب هستند. رزماری، یکی از این گیاهان است که اثر ضد رگزایی، ضد توموری و ضدالتهابی دارد. با این حال، حلالیت و فراهمی زیستی کم، منجر به محدود کردن استفاده از این ترکیب میشود. جهت غلبه بر این محدودیت، استفاده از لیپوزوم ها مفید است.. لیپوزوم باعث کاهش سمیت و عوارض جانبی، و افزایش کارآیی دارو میشود. بنابراین، این مطالعه با هدف تهیه لیپوزوم حاوی عصاره الکلی رزماری برای به دست آوردن بهترین فرمولاسیون با بهترین ویژگی، جهت استفاده در مطالعات سرطانی انجام شد.
روش کار: لیپوزوم به روش Thin Film Hydration در فرمولاسیون های مختلف (F1-F6) عصاره الکلی رزماری، فسفاتیدیلکولین هیدروژنه شده سویا (HSPC)، کلسترول و پلیاتیلنگلیکول mPEG2000 تهیه شد. ویژگیهای نانولیپوزوم شامل اندازه، شاخص پراکندگی (Poly dispercity index) PDI پتانسیل زتا، میزان کپسوله سازی و نرخ آزادسازی اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد میانگین اندازه ذرات و پتانسیل زتا به ترتیب 4/113 نانومتر و 8/10- میلیطولت بود. میزان کپسولهسازی در محدوده 60 تا 90 درصد بود. متوسط نرخ آزادسازی عصاره حدود 60 درصد بود. همچنین نتایج نشان داد که فرمول F1 شفاف و دارای ویژگیهای مناسب بوده و رسوب نمیکند. فرمول F2 شفاف نبود. فرمولاسیون F3 و F4، رسوب دادند. فرمولاسیونهای F5 و F6 اندازه مناسب را به دست نیاوردند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که فرمولاسیون F1 در نسبت 55:30:5 HSPC/chol/mPEG2000، بهترین فرمولاسیون برای تهیه نانولیپوزوم حاوی عصاره الکلی رزماری برای دستیابی به بهترین ویژگی و کارایی جهت استفاده در مطالعات سرطانی است.