جستجو در مقالات منتشر شده


32 نتیجه برای جمیلیان

عباس صارمی، علیرضا بهرامی، مهری جمیلیان، پرستو معظمی گودرزی،
دوره 17، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: سندروم تخمدان پلی‌کیستیک یک اختلال هورمونی پیچیده است که سیستم‌های متابولیکی و تولید مثلی را متاثر می‌سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین پیلاتس بر سطح هورمون آنتی مولرین و عوامل خطرساز قلبی و متابولیکی در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی‌کیستیک می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 20 زن مبتلا به سندروم تخمدان پلی‌کیستیک (29/4±16/28 سال) به طور تصادفی به گروه‌های تمرین پیلاتس (10 نفر) و کنترل (10 نفر) اختصاص داده شدند. گروه تمرین در یک برنامه فزاینده حرکات پیلاتس شرکت نمودند، (سه روز در هفته) در حالی که به گروه کنترل آموزش داده شد در طول دوره 8 هفته‌ای تحقیق سطح فعالیت‌های معمول خود را حفظ نمایند. سطوح سرمی هورمون آنتی مولرین، ترکیب بدنی و شاخص‌های متابولیکی قبل و بعد از دوره تمرین ارزیابی شد.

یافته‌ها: بعد از 8 هفته تمرین پیلاتس شاخص مقاومت به انسولین، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی پایین، تری گلیسرید و چربی شکمی به طور معنی‌دار کاهش یافت(05/0p<). به علاوه، مقادیر هورمون آنتی مولرین در پاسخ به تمرین هوازی به طور معنی‌دار کاهش یافت(05/0p<).

نتیجه‌گیری: این نتایج پیشنهاد می‌کند که تمرین پیلاتس می‌تواند اثرات مطلوبی بر شاخص‌های متابولیکی و ذخیره تخمدانی در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی‌کیستیک داشته باشد


نرگس زمانی، مهران فرهادی، حمیدرضا جمیلیان، مجتبی حبیبی،
دوره 17، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تکانش‌گری هسته اصلی بسیاری از آسیب‌های اجتماعی می‌باشد، لذا هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی با تکیه بر مولفه‌‌‌‌‌های تحمل پریشانی و نظم بخشی هیجانی بر رفتارهای تکانشی و خشم‌های انفجاری بود.

مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر پژوهشی نیمه تجربی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می‌باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران زن مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی امیرکبیر شهر اراک بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 32 بیمار بود که تشخیص رفتارهای تکانشی و خشم‌های انفجاری را به تشخیص روان‌پزشک مرکز دریافت نمودند که این افراد به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. این بیماران با استفاده از مصاحبه تشخیصی ساختار یافته براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی، مقیاس تکانش‌گری بارات، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس دشواری تنظیم هیجانی در مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد بررسی قرارگرفتند. سپس گروه آزمایش در 8 جلسه (2-30/2ساعته) تحت رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند و به گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل بعد از اجرای رفتاردرمانی دیالکتیکی با تکیه بر مولفه‌‌‌‌‌های تحمل پریشانی و نظم بخشی هیجانی در متغیرهای رفتارهای تکانشی و خشم‌های انفجاری تفاوت معنی‌داری وجود دارد(01/0p<).

نتیجه‌گیری: مولفه‌های تحمل ‌پریشانی و نظم‌بخشی ‌هیجانی در رفتاردرمانی ‌دیالکتیکی در کاهش خشم‌های انفجاری و رفتارهای‌ تکانشی موثر است.


فرزاد زمانی، حبیب سهیلی، حمیدرضا جمیلیان، ندا صالح جعفری، محمد رفیعی، امین تمیزی،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: رینیت آلرژیک از جمله شایع‌ترین بیماری‌ها است که تقریبا در 20 درصد مردم بروز می‌کند. علائم اصلی بیماری شامل عطسه، آبریزش بینی، انسداد بینی و خارش بینی یا حلق می‌باشند. به نظر می‌رسد ضد افسردگی‌های سه حلقه‌ای که دارای خاصیت بلوک گیرنده‌های هیستامینی می‌باشند، می‌توانند به عنوان درمانی موثر در درمان این بیماری مطرح شوند.

مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 84 بیمار مبتلا به رینیت آلرژیک فصلی وراد مطالعه شده و به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه اول بیماران 2 هفته سیترزین و در گروه دوم 2 هفته دوکسپین دریافت کردند. بعد از اتمام درمان بیماران از نظر میزان آبریزش بینی، خارش بینی، عطسه واحتقان بینی مورد ارزیابی قرار گرفتند.

یافتهها: در این مطالعه مشخص شد که امتیاز بالینی بیماران دو گروه بعد از دریافت 2 هفته درمان تفاوت معنی‌داری با یکدیگر ندارد(P=0.261). تنها علامتی متاثر از نوع درمان در بین دو گروه اختلاف معنی‌داری داشت میزان عطسه بعد از دو هفته بود(P=0.005).

نتیجهگیری: به نظر می‌رسد تفاوت زیادی بین استفاده از سیتیریزین و دوکسپین در درمان علائم ناشی از رینیت آلرژیک فصلی وجود ندارد. توصیه می‌شود در مطالعات آینده از داروهای ضد افسردگی با خاصیت قوی‌تر بلوک کنندگی گیرنده‌های هیستامینی و بر روی جمعیت با حجم نمونه بیشتر انجام شوند.

واژگان کلیدی: درمان، رینیت آلرژیک، دوکسپین، سیتیریزین


مهری جمیلیان، حمیدرضا جمیلیان،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال خواب حدود 40 درصد زنان یائسه را درگیر نموده و برکیفیت زندگی ایشان موثر است. انواع داروها جهت درمان اختلال خواب مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعاتی از اثربخشی گاباپنتین در کنترل علائم وازوموتور و اختلال خواب زنان یائسه وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر گاباپنتین در بهبود کیفیت زندگی و خواب زنان یائسه می‌باشد.

مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور، 90 زن یائسه مبتلا به اختلال خواب به صورت تصادفی به مدت 12 هفته در دوگروه مورد (گاباپنتین 300 میلی‌گرم دوبار در روز) و شاهد قرار گرفتند. پرسش‌نامه کیفیت زندگی SF36 و کیفیت خواب پیتزبرگ قبل و بعد از مداخله در بیماران بررسی و مقایسه شد.

یافتهها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه در گروه مورد 14/3±7/52 و در گروه شاهد 68/3±4/53 سال بود. نمره کیفیت خواب و کیفیت زندگی بیماران و متغیرهای دموگرافیک ایشان قبل از مداخله بین دو گروه تفاوت آماری معنی‌داری نداشت(05/0<p)، ولی بعد از مداخله در گروه گاباپنتین به صورت معنی‌داری بهتر از گروه شاهد بود (0001/0=p).

نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر می‌رسد تجویز 300 میلی‌گرم گاباپنتین دوبار در روز برای 12 هفته سبب بهبود کیفیت زندگی وخواب زنان یائسه می‌شود.


سحر محرابی، مریم شکرپور، مهری جمیلیان، حمیدرضا سخی،
دوره 18، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: اپیزیوتومی یکی از متداول ‌ ترین اعمال جراحی زنان و زایمان است که در مرحله دوم زایمان جهت تسهیل زایمان انجام می ‌ شود. برش این ناحیه با درد و ناراحتی همراه است. ترمیم زخم موجب رهایی از درد و بازگشت سریع ‌ تر به فعالیت ‌ های روزانه می ‌ گردد. با توجه به میزان بالای عفونت محل اپیزیوتومی، تصمیم گرفتیم که اثرات از کرم زعفران 20 درصد را در زنانی که تحت اپیزیوتومی قرار گرفته‌اند بررسی نماییم.

  مواد و روش ها: این کار آزمایی بالینی تصادفی دو سوکور روی 60 زن باردار نخست زا انجام شد که طی سال ‌ های 1392 تا 1393 در مرکز آموزشی درمانی طالقانی اراک تحت زایمان طبیعی و اپیزیوتومی قرار گرفته بودند. گروه مداخله، هر روز 3 بار به مدت 2 هفته کرم موضعی عصاره زعفران20 درصد دریافت کردند و گروه شاهد کرم موضعی پلاسبو دریافت نمودند. وضعیت زخم و ترمیم آن در روز اول، هفتم و چهاردهم بعد از زایمان بررسی شد.

  یافته‌ها: از نظر ترمیم محل اپیزیوتومی در روزهای هفتم (054/0 = p ) و چهاردهم ‌(003/0 = p ) و روند پیوستگی لبه زخم در روز‌های اول (015/0 = p )، هفتم (013/0 = p ) و چهاردهم (001/0 = p ) در دو گروه اختلاف معنی ‌ داری دیده شد. از نظر باز شدن زخم در روز اول (492/0 = p ) اختلاف آماری معنی‌داری وجود نداشت، اما در روزهای هفتم (001/0 = p ) و چهاردهم (026/0 = p ) یک اختلاف آماری معنی ‌ دار بین دو گروه مشاهده شد.

نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که مصرف کرم عصاره زعفران 20 درصد برای ترمیم زخم اپیزیوتومی و پیوستگی لبه‌های زخم می‌تواند موثر باشد.
نرگس زمانی، مهران فرهادی، حمیدرضا جمیلیان، مجتبی حبیبی،
دوره 18، شماره 8 - ( آبان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش خشم‌های انفجاری بود.

مواد و روشها: این طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه نمونه32بیمار مبتلا به خشم‌های انفجاری مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی امیرکبیر اراک بودند که به صورت تصادفی به گرو‌ه‌های آزمایش (رفتار درمانی دیالکتیکی) و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در16 جلسه 2 تا 5/2 ساعته به صورت گروهی تحت آموزش مهارت‌های رفتار‌درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها، بیماران قبل و بعد از مداخله پرسش‌نامه تکانش‌گری آیزنک را کامل کردند و با توجه به این که پیش‌ فرض‌های لازم برای انجام تحلیل کوارریانس چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره برآورده نشد از تحلیل واریانس تک‌ متغیره استفاده شد.

یافتهها: نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی خشم‌های انفجاری را به طور معنی‌داری کاهش می‌دهد.

نتیجهگیری: با توجه به یافته‌های پژوهش، می‌توان بیان کرد که رفتار درمانی دیالکتیکی موجب کاهش خشم‌های انفجاری در افراد تحت درمان شده و استفاده از این روش درمانی می‌تواند جزء برنامه‌های مداخلاتی در سطوح گروه‌های هدف مراکز روان درمانی قرار گیرد هم‌چنین، این روش از طریق کاهش خشم‌های انفجاری به بهره‌وری زندگی درمان‌جویان کمک می نماید.


مهری جمیلیان، معصومه حیدری،
دوره 18، شماره 9 - ( آذر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سقط فراموش شده به معنای باقی ماندن محصولات حاملگی مرده با سن کمتر از 20 هفته در رحم به مدت چندین هفته می‌باشد. این پژوهش به منظور بررسی اثر بخشی روغن کرچک بر آمادگی سرویکس در درمان سقط طراحی شد.

مواد و روش‌ها: این کارآزمایی بالینی سه سوکور بر روی 72 زن باردار با سقط فراموش شده صورت گرفت که بر اساس زوج یا فرد بودن شماره پرونده به دو گروه 36 نفری تقسیم شدند. گروه مورد 800 میکروگرم میزوپروستول واژینال و 60 میلیلیتر روغن کرچک خوراکی توام با آب میوه و گروه شاهد 800 میکروگرم میزوپروستول واژینال و 60 میلیلیتر دارونما توام با آب میوه دریافت نمودند. در هر دو گروه ، در صورت نیاز، 3 دوز شیاف واژینال به میزان 800 میکروگرم و با فاصله حداقل 24 ساعت تکرار شد. پس از دفع محصولات بارداری، سونوگرافی صورت گرفت و در صورت لزوم کورتاژ انجام شد‌.

یافته‌ها: در طول مداخله، مدت زمان باز شدن دهانه رحم در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد کوتاه تر بود و اختلاف آماری معنی‌دار بود(032/0=p). همچنین، گروه شاهد به تعداد دفعات تجویز میزوپروستول بیشتری نسبت به گروه مداخله نیاز داشتند و اختلاف آماری معنیدار بود(037/0=p).

نتیجه گیری: به نظر می‌رسد که روغن کرچک بتواند بر آمادگی سرویکس در درمان سقط مؤثر باشد.


حمیدرضا جمیلیان، مصطفی نوکنی، محمدرضا خوانساری، محمود عاجلو، فرزانه درودگر، مهری جمیلیان،
دوره 19، شماره 3 - ( خرداد 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: فرزندخواندگی در استحکام و گرمی بخشیدن به کانون خانواده‌های بدون فرزند و هم‌چنین رفع مشکلات روحی اطفال بدون سرپرست نقش چشم‌گیری دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی دقیق‌تر وضعیت روان‌شناختی زوج‌های متقاضی فرزندخواندگی انجام شده است.

مواد و روشها: در یک مطالعه توصیفی- تحلیلی با همکاری دانشگاه علوم پزشکی اراک و سازمان بهزیستی استان مرکزی در سال 1393، کلیه زوج‌های متقاضی فرزندخواندگی مراجعه کننده به سازمان بهزیستی (جمعاً 195 نفر) در بازه زمانی یک سال وارد مطالعه شدند. سپس پرسش‌نامه جمعیت شناختی و MMPI-II برای جمع‌آوری داده‌ها در اختیار آن‌ها قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده‌ها، از آمار توصیفی، شاخص‌های میانه و میانگین و تحلیل کوواریانس استفاده شده است.

یافتهها: میانگین و انحراف معیار کلیه مقیاس‌های بالینی و اعتبارMMPI-II  در کل نمونه ها و هم‌چنین در زیر گروه‌های مختلف جامعه آماری، کمتر از نقطه برش 65 بود. همه متقاضیان در کلیه مقیاس‌های بالینی و اعتبار، از سلامت روان برخوردار بوده و به لحاظ روان‌شناختی، واجد شرایط فرزندپذیری بودند. گروهی از متقاضیان فرزندخواندگی، با نگرانی از رد شدن در پذیرش فرزند، به لحاظ آسیب‌شناسی، خود را بهتر از آن چه که هستند وانمود کرده‌اند که موجب بروز تفاوت معنی‌دار در مقیاس k شده است(019/0=p).

نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، متقاضیان فرزندخواندگی از سلامت روان برخوردار بوده و هیچ آسیب روانشناختی نداشتند، ولی گاهی جهت ارائهی چهرهی بهتر از خود، اقدام به «خودبهترنمایی» کردند. بررسی سایر ابزارهای تشخیصی در مطالعات بعدی توصیه میشود.


مهری جمیلیان، سمیه بخشایشی،
دوره 19، شماره 6 - ( شهریور 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: تعداد مطالعات کمی اثرات مکمل یاری کلسیم به علاوه ویتامین D را بر روی پروفایل‌های متابولیک در زنان دارای اضافه وزن مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک بررسی نموده‌اند. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات مکمل یاری کلسیم و ویتامین D بر روی پروفایل‌های متابولیک در زنان دارای اضافه وزن مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک طراحی شد.

مواد و روش‌ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده-پلاسبو و دو سوکور تصادفی بر روی 104 زن چاق و دارای اضافه وزن مبتلا به PCOS انجام شده است. شرکت کنندگان به طور تصادفی به چهار گروه: 1) مکمل ترکیب ویتامین D (50000 واحد به ازای هر هفته) و 500 میلی‌گرم کلسیم (روزانه 2 عدد)، 2) مکمل ترکیب ویتامین D (50000 واحد به ازای هر هفته)، 3) مکمل 500 میلی‌گرم کلسیم (روزانه 2 عدد) و 4) پلاسبو برای هشت هفته تقسیم شدند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و هشت هفته بعد از مداخله برای اندازه‌گیری پروفایل‌های متابولیک از بیماران گرفته شد.

یافته‌ها: به دنبال تجویز مکمل کلسیم به علاوه ویتامین D، یک کاهش معنی‌دار در انسولین سرمی (4/11±3/3- در مقابل 5/8±1/1-، 0/3±4/1- و µIU/ml 1/6±1/3+، 03/0p=)، مقاومت به انسولین (4/2±7/0- در مقابل 5/2±3/0-،6/0±2/0- و 9/1±8/0+، 04/0p=)، مالون دی آلدئید (3/0±6/0- در مقابل 2/0±1/0-، 2/0±5/0- و 4/0±6/0+ میکرومول بر لیتر، 009/0p=) و یک افزایش معنی‌دار در توتال آنتی اکسیدانت (7/21±2/35+ در مقابل 7/37±5/22+،1/34±1/21+ و 2/65±8/153- میلی مول بر لیتر، 006/0p=) و گلوتاتیون (3/79±0/216+ در مقابل 2/60±5/47-، 3/31±9/3+ و 9/82±8/160- میکرو مول بر لیتر، 001/0p=) در مقایسه با ویتامین D، کلسیم و پلاسبو مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: در مجموع، مکمل یاری کلسیم به همراه ویتامین D برای هشت هفته در زنان مبتلا به PCOS اثرات مفیدی بر روی پروفایل‌های متابولیک داشته است.


ندا صالح جعفری، فرزاد زمانی برسری، حمیدرضا جمیلیان، بهمن صادقی سده، حمیدرضا ظفری،
دوره 19، شماره 7 - ( مهر 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: تونسیلکتومی درمان اصلی هیپرتروفی لوزه‌های علامت‌دار و شایع‌ترین عارضه تونسیلکتومی درد بعد از عمل می‌باشد. هدف و ضرورت انجام مطالعه حاضر مقایسه اثر شیاف دیکلوفناک سدیم و شیاف استامینوفن به تنهایی و تجویز ترکیب هم‌زمان آنها در کنترل و کاهش درد و بهبودی بلع و رضایت بعد از عمل جراحی تونسیلکتومی در کودکان می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 180 کودک 7 تا 14 ساله کاندید جراحی تونسیکلتومی وارد مطالعه گردیدند. بیماران به صورت غیراحتمالی، آسان و تصادفی به سه گروه 60 نفری تقسیم شدند. بلافاصله پس از عمل برای بیماران شیاف استامینوفن، دیکلوفناک و یا ترکیب هر دو استفاده شد. سپس بیماران از نظر درد در ساعات اول، هفتم، سیزدهم و نوزدهم پس از عمل با یکدیگر مقایسه شدند.

یافته‌ها: بین میانگین درد در تمام ساعات در بین گروه‌ها اختلاف معنی‌داری وجود داشت(p<0/05). از نظر بروز عوارضی هم‌چون تهوع، استفراغ و تب نیز اختلاف معنی‌داری بین گروه‌ها وجود داشت(p<0/05). اما گروه‌ها از نظر خون‌ریزی بعد از عمل اختلاف معنی‌داری نداشتند(p>0/05).

نتیجه‌گیری: به طور کلی نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که دیکلوفناک رکتال در مقایسه با استامینوفن رکتال و نیز درمان ترکیبی هر دو، داروی موثر‌تری برای کاهش درد بعد از عمل تونسیلکتومی می‌باشد که باعث می‌شود نیاز به مخدر مصرفی این بیماران پس از عمل کاهش یابد.


مهری جمیلیان، زینب زلفی،
دوره 19، شماره 8 - ( آبان95 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بر اساس دانش ما، هیچ گزارشی که نشان‌دهنده اثرات مکمل یاری روی بر روی پروفایل‌های متابولیک در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) باشد وجود ندارد. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات مکمل یاری روی بر روی پارامترهای هموستاز گلوکز در زنان مبتلا به PCOS طراحی شده بود.

مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده-پلاسبو دو سوکور بر روی 52 زن مبتلا به PCOS در دامنه سنی 18 تا 40 سال انجام شده است. شرکت کنندگان، برای دریافت روزانه220 میلی‌گرم سولفات روی (حاوی 50 میلی‌گرم روی) (26=n) یا پلاسبو (26=n) به طور تصادفی برای 8 هفته تقسیم شدند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و 8 هفته بعد از مداخله برای اندازه‌گیری گلوکز و انسولین از بیماران گرفته شد.

یافتهها: بعد از 8 هفته مداخله، افرادی که مکمل روی دریافت کردند، کاهش معنی‌داری در  قند خون ناشتا (6/9±3/4- در مقابل 0/6±5/0 میلی گرم بر دسی لیتر +، 03/0=p)، انسولین سرمی (9/2±0/3- در مقابل 4/8±5/1 میکرو واحد در میلی لیتر +، 01/0p=)، تری گلیسرید (3/40±6/15- در مقابل 3/25±5/14 میلی گرم بر دسی لیتر+، 002/0=p) و افزایش معنی‌داری در حساسیت به انسولین (02/0±02/0+ در مقابل 05/0±004/0-، 03/0p=) در مقایسه با پلاسبو داشتند.

نتیجه گیری: در مجموع، مکمل یاری 220 میلی‌گرم سولفات روی روزانه برای 8 هفته در زنان مبتلا به سندرم پلی کیستیک تخمدان اثرات مفیدی بر روی پروفایل‌های متابولیک داشته است.


مهری جمیلیان، رقیه افشار،
دوره 19، شماره 12 - ( اسفند ماه 1395 1395 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: اثر بخشی روغن گل مغربی در سندروم متابولیک و سایر بیماری‌ها مطرح شده است .هم‌چنین نقش ویتامین D در کاهش ریسک بسیاری از بیماری‌های مزمن مثل چاقی، سندروم متابولیک و دیابت مفروض گردیده است. بر اساس دانش ما، هیچ گزارشی که نشان‌دهنده اثرات مکمل یاری روغن گل مغربی به علاوه ویتامین D بر روی پروفایل‌های متابولیک در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری باشد وجود ندارد. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات مکمل یاری روغن گل مغربی و ویتامین D بر روی پروفایل‌های متابولیک در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری طراحی شده است.

مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده- پلاسبو دو سوکور بر روی 60 زن باردار مبتلا به دیابت بارداری انجام شده است. نمونه‌ها، به طور تصادفی در دو گروه مکمل روغن گل مغربی و ویتامین D (30=n) یا پلاسبو (30=n) برای 6 هفته تقسیم شدند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و 6 هفته بعد از مداخله برای اندازه‌گیری متغیرهای بیوشیمیایی از بیماران گرفته شد. 

یافتهها: مکمل یاری ویتامین D به علاوه روغن گل مغربی منجر به کاهش معنی‌دار پروتئین واکنش‌گر C با حساسیت بالای (hs-CRP) سرمی (0/4±9/1- در مقابل 6/2±6/0+ میکروگرم بر میلی‌لیتر، 006/0p=) و مالون دی آلدئید (1/2±8/0- در مقابل 5/1±6/0+ میکرو مول بر میلی‌لیتر، 005/0=p) در مقایسه با پلاسبو شده است. به علاوه، یک افزایش معنی‌دار در نیتریک اکساید (8/3±5/2+ در مقابل 1/8±9/1- میکرومول بر لیتر، 009/0=p) و توتال آنتی اکسیدانت (8/174±4/84+ در مقابل 1/143±4/36- میلی مول بر لیتر،  005/0p=) به دنبال مصرف مکمل ویتامین D به علاوه روغن گل مغربی در مقایسه با پلاسبو مشاهده نمودیم.

نتیجهگیری: مکمل یاری روغن گل مغربی و ویتامین دی در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری اثرات مفیدی بر روی پروفایل‌های متابولیک داشته است.


مهری جمیلیان، ریحانه صاحب کشاف،
دوره 20، شماره 1 - ( فروردین 1396 1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: مطالعات کمی در مورد اثرات مکمل سویا در بیماران مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک وجود دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات مکمل یاری سویا بر روی پروفایل های متابولیک در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک طراحی شد.

مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده- پلاسبو دو سوکور تصادفی بر روی 70 زن مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک انجام شده است. شرکت کنندگان، به طور تصادفی به دو گروه مکمل ایزوفلاون سویا 50 به میزان میلی‌گرم (35=n) یا پلاسبو (35=n) برای 12 هفته تقسیم شدند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و 12 هفته بعد از مداخله برای اندازه‌گیری متغیرهای مرتبط از بیماران گرفته شد. 

یافتهها: به دنبال تجویز مکمل سویا یک کاهش معنی‌دار در سطوح تستوسترون توتال سرمی (4/0±2/0- نانوگرم بر میلی‌لیتر در مقابل 3/0±1/0 نانوگرم بر میلی لیتر پلاسبو ،  01/0p=) ، یک افزایش معنی دار در سطوح گلوتاتیون (2/102±0/96+ میکرومول بر لیتر در مقابل 8/157±7/22+ میکرومول بر لیتر پلاسبو ، 04/0p=) و یک کاهش معنی دار در مالون دی آلدئید پلاسمایی (8/0±7/0- میکرو مول بر لیتر در مقابل 3/2±8/0+ میکرومول بر لیتر ، 001/0p=) در مقایسه با پلاسبو مشاهده شد.

نتیجه گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش، مکمل یاری سویا در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک اثرات مفیدی بر روی پروفایل‌های متابولیک داشته است.


مصطفی جانی، حمیدرضا جمیلیان، احمد آرامون،
دوره 20، شماره 9 - ( آذرماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تحقیق حاضر با هدف مقایسه استرس ادراک شده، خود کارآمدی و سلامت روان در بیماران مبتلا به ایدز و هپاتیت نوع c انجام شد.
مواد و روش ­ها: روش تحقیق حاضر از نوع تحقیقات علی مقایسه ای بود. جامعه تحقیق شامل کلیه بیماران مبتلا به سندروم نقص ایمنی اکتسابی یا ایدز مراجعه کننده به مراکز مشاوره بیماری های رفتاری شهر اراک و کلیه بیماران مبتلا به هپاتیت مزمن ناشی از ویروس هپاتیت C مراجعه کننده به مراکز درمانی و مطب های خصوصی پزشکان متخصص داخلی و فوق تخصص گوارش شهر اراک بود. نمونه آماری شامل 200 نفر در بر گیرنده  نفر100 مبتلا به ایدز و 100 نفر مبتلا به هپاتیت نوع C بود که به صورت غربال­گری انتخاب و در تحقیق شرکت داده شده بودند. کلیه شرکت کنندگان به سه ابزار استرس ادراک شده وهن، کامارک و مرملستین، خودکار آمدی شرر و سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند. تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد.
یافته ­ها: نتایج آزمون مانوا نشان داد که دو گروه در میزان استرس ادراک شده، خودکارآمدی و سلامت روان، علائم جسمانی، افسردگی، اضطراب و عملکرد اجتماعی در سطح معنی داری 01/0 با یکدیگر تفاوت داشتند.
نتیجه ­گیری: پیشنهاد می شود کارگاه های آموزشی جهت اطلاع رسانی دقیق مبنی بر این که استرس و خودکارآمدی تا چه اندازه بر سلامت جسم و روان بیماران مبتلا به سندروم نقص ایمنی اکتسابی یا ایدز تأثیرگذار است، برگزار شود.
 

مهری جمیلیان، سمیه جمشیدی،
دوره 20، شماره 10 - ( دی ماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: مکمل یاری سلنیوم می­تواند تاثیرات مفید متعددی از جمله اعمال ضد التهابی داشته باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات مکمل یاری سلنیوم بر روی سطوح بیان ژن سیتوکین­های التهابی و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) در زنان مبتلا به دیابت بارداری (GDM) بود.
مواد و روش­ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور کنترل شده با دارونما بر روی 40 زن باردار مبتلا به GDM در محدوده سنی 18 تا 40 سال انجام شد. شرکت­کنندگان، به طور تصادفی برای دریافت روزانه 200 میکروگرم مکمل سلنیوم (20=n) یا پلاسبو (20=n) برای مدت 6 هفته تقسیم شدند. سطوح بیان ژن سیتوکین­ های التهابی و VEGF در لنفوسیت ­های زنان مبتلا به GDM به روش RT-PCR تعیین شد.
یافته­ ها: مکمل یاری سلنیوم بعد از 6 هفته مداخله، در مقایسه با پلاسبو منجر به کاهش معنی دار بیان ژن فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-α) (02/0=p) و فاکتور رشد تغییر دهنده بتا (TGF-β) (01/0=p) و افزایش معنی دار سطوح بیان ژن VEGF (03/0=p) در لنفوسیت های بیماران مبتلا به GDM شد. بیان ژن IL-1β و IL-8 در لنفوسیت های زنان مبتلا به GDM هیچ گونه تغییر قابل توجهی به دنبال مصرف مکمل سلنیوم پیدا نکرد.
نتیجه­ گیری: مصرف مکمل یاری سلنیوم بعد از 6 هفته در زنان باردار مبتلا به GDM، منجر به کاهش معنی دار بیان ژنTNF-α و  TGF-βو افزایش قابل ملاحظه بیان ژن VEGF شد. ولی نتوانست بر بیان
IL-1β و IL-8 تأثیری بگذارد.
 

مهری جمیلیان، نازنین روان بخش،
دوره 21، شماره 5 - ( دوماهنامه مهر و آبان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: بر اساس دانش ما، هیچ گزارشی که نشاندهنده اثرات مکمل یاری ویتامین E بهعلاوه امگا-3 بر روی بیومارکرهای التهابی و استرس اکسیداتیو در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری (GDM) باشد وجود ندارد. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات مکمل یاری ویتامین E بهعلاوه امگا-3 بر روی متابولیسم انسولین و بیومارکرهای التهابی و استرس اکسیداتیو در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری طراحی شده بود.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده- پلاسبو دو سوکور بر روی 60 زن باردار مبتلا به دیابت بارداری انجام شده است. شرکتکنندگان بهطور تصادفی برای مصرف 400 واحد ویتامین E بهعلاوه 1000 میلیگرم مکمل امگا-3 (30=n) یا پلاسبو (30=n) برای 6 هفته تقسیم شدند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و 6 هفته بعد از مداخله برای اندازه‌گیری متغیرهای بیوشیمیایی گرفته شد.
یافتهها: مکمل یاری ویتامین E بهعلاوه امگا-3 منجر به افزایش معنیدار توتال آنتی اکسیدانت پلاسمایی (9/224±5/187+ در مقابل 1/136±5/32- میلیمول بر لیتر، 001/0p<) و یک کاهش معنیدار در مالون دی آلدئید پلاسمایی (9/0±1/0- در مقابل 4/1±6/0+ میکرو‌مول بر لیتر، 04/0p=) در مقایسه با پلاسبو شده است. بهعلاوه، یک افزایش معنیدار در نیتریک اکساید پلاسمایی (7/7±0/5+ در مقابل 0/28±0/12- میکرو‌مول بر لیتر، 002/0p=) بهدنبال مصرف مکمل ویتامین E بهعلاوه امگا-3 در مقایسه با پلاسبو مشاهده نمودیم.
نتیجهگیری: مکمل یاری ویتامین E بهعلاوه امگا-3 در زنان باردار مبتلا به GDM اثرات مفیدی بر روی بیومارکرهای استرس اکسیداتیو و التهابی داشته است.

خدیجه محسن پوریان، مصطفی نوکنی، حمیدرضا جمیلیان، محسن قاسمی،
دوره 22، شماره 4 - ( مهر و آبان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف اختلال وسواسی اجباری چهارمین اختلال شایع روان‌پزشکی محسوب می‌شود. این اختلال به صورت گروه مختلفی از علائم تظاهر می‌کند که شامل افکار مزاحم، آداب وسواسی، اشتغالات ذهنی و وسواس‌های عملی هستند. این پژوهش با هدف ارزیابی اثربخشی درمان اصلاح سوگیری توجه با مهارکننده‌های بازجذب اختصاصی سروتونین در کاهش علائم اختلال وسواسی اجباری صورت گرفت.
مواد و روش ها جمعیت مورد‌مطالعه افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری مراجعه‌کننده به درمانگاه سرپایی بیمارستان امیرکبیر اراک 80 نفر بودند که به شیوه در دسترس در دو گروه تصادفی‌سازی شدند. گروه اول درمان دارویی مهارکننده‌های بازجذب اختصاصی سرتونین و گروه دیگر درمان اصلاح سوگیری توجه را دریافت کردند. برای تعیین اثربخشی از تست یل‌براون و آزمایه کاوش نقطه استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1396.284 توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافته ها تحلیل داده‌ها نشان داد درمان اصلاح سوگیری توجه در قیاس با درمان مهارکننده‌های بازجذب اختصاصی سروتونین در کاهش سوگیری توجه از لحاظ آماری تفاوت معناداری نشان ندادند.(P=0/377) ) یافته دیگر پژوهش تفاوت معنادار دو گروه در کاهش علائم اختلال وسواسی اجباری بود. به این معنا که درمان مهارکننده‌های بازجذب اختصاصی سروتونین در قیاس با درمان اصلاح سوگیری توجه بیشتر، توانست علائم اختلال وسواسی اجباری را کاهش دهد (P=0/007). همچنین درمان اصلاح سوگیری باعث کاهش معنادار سوگیری شد (P=0/045) و نیز کاهش علائم اختلال وسواسی را به دنبال داشت، ولی این نتایج معنادار نبود (P=0/228).
نتیجه گیری بنابراین نتیجه‌گیری می‌شود که درمان اصلاح سوگیری توجه، بهبودی قابل ملاحظه‌ای در کاهش سوگیری توجه دارد و می‌توان از آن به عنوان یک جز الحاقی به مداخلات دیگر اضافه کرد. اما به نظر می‌رسد در کاهش شدت علائم وسواس اجباری در قیاس با این مداخله کماکان درمان دارویی، مداخله ترجیحی باشد. 

زهرا زری مقدم، حسین داوودی، خلیل غفاری، حمیدرضا جمیلیان،
دوره 24، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: رشد و بالندگی هر جامعه‌ای مرهون نظام آموزشی آن جامعه است. نظام آموزشی زمانی می‌تواند کارآمد و موفق باشد که به عملکرد تحصیلی یادگیرندگان را در دوره‌های مختلف توجه کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودمراقبتی روانی بر سلامت روان و اشتیاق تحصیلی دانش‌آموزان انجام شد. 
مواد و روش ها: طرح این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش نابرابر بود. جامعه‌ آماری این پژوهش، دانش‌آموزان مراجعه‌‌‌کننده به مشاوره مدرسه بودند که چهل نفر از آنها (بیست نفر گروه کنترل و بیست نفر گروه آزمایش) به صورت نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس dass-21 و اشتیاق تحصیلی استفاده شد. آموزش خودمراقبتی روانی طی ده جلسه دو ساعته به گروه آزمایش ارائه شد. سپس از هر دو گروه پس‌آزمون گرفته شد. روش تحلیل داده‌ها در سطح استنباطی با استفاده از تحلیل کوواریانس چند‌متغیره انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله دارای کد اخلاق IR.IAU.ARAK.REC.1399.001 است.
یافته ها: یافته‌ها حاکی از آن است آموزش خودمراقبتی روانی بر سلامت روان دانش‌آموزان اثربخش بوده (0/05>‌P) و همچنین یافته‌ها نشان داد آموزش خودمراقبتی روانی بر اشتیاق تحصیلی دانش‌آموزان مؤثر نبوده است. 
نتیجه گیری: می‌توان نتیجه گرفت آموزش خودمراقبتی روانی برای بهبود سلامت روان استفاده شود و همچنین آموزش خودمراقبتی روانی بر اشتیاق تحصیلی اثری نداشته است.
فریده رنجبران، حمیدرضا جمیلیان، بهمن صادقی سده،
دوره 24، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی اساسی، شایع‌ترین اختلال روان‌پزشکی است که با افت شدید عملکرد، ناتوانی و خطر 15 درصد خودکشی همراه است. آلوپورینول با مهار گزانتین اکسیداز باعث افزایش سطح تریپتوفان در بدن می‌شود و با افزایش سطح تریپتوفان که خود پیش‌‌‌ساز سروتونین است، می‌توان سبب بهبود علائم افسردگی شد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی نقش آلوپورینول در درمان افسردگی اساسی است.
مواد و روش ها: در این کارآزمایی بالینی دوســوکــور تعـداد هفتاد بیمار مبتـلا به افسـردگی اســاسی بر اسـاس DSM IV -TR به صورت تصادفی (زوج و فرد بودن پرونده بیمار) به دو گروه مساوی تقسیم شدند. هر دو گروه روزانه‌ چهل میلی‌گرم سیتالوپرام  به مدت شش هفته دریافت کردند. علاوه بر سیتالوپرام گروه آزمایش روزانه سیصد میلی‌گرم آلوپورینول و گروه کنترل دارونما دریافت کرد. در انتهای هفته سوم و ششم از بیماران تست افسردگی همیلتون گرفته شد. 
ملاحظات اخلاقی: این تحقیق با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1394.68 در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک و با کد IRCT201508277373n6 در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران ثبت و تأیید شده است.
یافته ها: میانگین نمره همیلتون سه هفته بعد از درمان در گروه پلاسبو ‌1/3‌±‌42/28 و در گروه آلوپورینول این میانگین 4/3‌±‌‌02/23 شد و بعد از شش هفته پس از درمان میانگین نمره افسردگی در گروه پلاسبو 1/4‌±‌28/23 و در گروه آلوپورینول میانگین نمره افسردگی 2/1‌±‌4/20 شد که اختلاف آماری معنا‌داری بین دو گروه مشاهده شد و بیانگر آن است که گروه آزمایش میانگین نمره افسرگی پایین‌تری در تست همیلتون نسبت به گروه کنترل داشته است. 
نتیجه گیری: آلوپورینول می‌تواند سبب بهبود علائم افسردگی شود و همچنین می‌توان از این دارو به عنوان یک داروی کمکی مؤثر در درمان افسردگی اساسی استفاده کرد. 

مرتضی قاسمی، حمیدرضا جمیلیان، منصوره نوری زاده آبباریکی،
دوره 24، شماره 4 - ( مهر و آبان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف اصلی از پژوهش حاضر مقایسه باورهای فراشناختی افراد مبتلا به اختلال هایپوکاندریاسیس کووید-19 و افراد عادی است.
مواد و روش ها: در این پژوهش، از روش علّی-مقایسه‌ای استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه افراد مبتلا به اختلال هایپوکاندریاسیس کووید-19 در شهر اراک بود که بر این اساس سی نفر از جامعه بیماران مبتلا به این اختلال و سی نفر از جامعه افراد بهنجار به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و بر اساس سن و تحصیلات همتاسازی شدند. گردآوری داده‌ها بر اساس فرم کوتاه پرسش‌نامه فراشناخت ولز 1997 (MCQ-30) انجام شد.برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل واریانس چند‌متغیری استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پژوهش حاضر با کد IR.IAU.ARAK.REC.1399.036 در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک به ثبت رسیده است. 
یافته ها: بین باورهای فراشناختی در بیماران هایپوکاندریاسیس کووید-19 و افراد عادی  تفاوت معناداری وجود دارد (0/001>P). این بیماران نسبت به افراد عادی در مؤلفه‌های باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل افکار، خودآگاهی شناختی، عدم اطمینان شناختی و نیاز به کنترل افکار تفاوت معناداری داشتند. در مؤلفه‌های باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل افکار و خودآگاهی شناختی نمرات بیشتر، اما در مؤلفه‌های عدم اطمینان شناختی و نیاز به کنترل افکار نسبت به افراد عادی نمرات کمتری به دست آوردند (0/001>P).
نتیجه گیری: اختلال هایپوکندریاسیس سبب ایجاد مشکلات بسیاری برای فرد و سیستم سلامت می‌شود. بنابراین، با شناخت باورهای فراشناختی ناکارآمد این بیماران، فراشناخت درمانی می‌تواند درمان مؤثری برای این اختلال باشد.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb