جستجو در مقالات منتشر شده


32 نتیجه برای وزن

بهلول قربانیان،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه روی موش‌ها نشان داده که برخی سایتوکاین‌ها و پروتئین‌های تولید شده به وسیله ماکروفاژها و سلول‌های دیگر در تنظیم بیان پروتئین ABCA1 نقش دارند، اما در این زمینه، مطالعه‌ای روی آزمودنی‌های انسانی به ویژه متعاقب فعالیت بدنی انجام نگرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین پروتئین ABCA1 لنفوسیتی با سایتوکاین‌های IL-10 و TNF-α متعاقب هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی در نوجوانان پسر دارای اضافه وزن و چاق بود.

مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 28 دانش آموز(1/89±16/93 سال، 9/98±88/07 کیلوگرم،2/55± 28/35 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی انتخاب و در گروه‌های کنترل (15 نفر) و تمرین (13 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین شامل تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی (هشت هفته/ چهارروز/ هفتاد دقیقه هر جلسه) بود. سنجش پروتئین ABCA1 به وسیله همولیز سلولی و روش الایزای حساس انجام شد. داده‌ها با آزمون آماری تی و ضریب هم‌بستگی پیرسون تحلیل شدند.

یافتهها: تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون نشان داد که متعاقب هشت هفته تمرین، پروتئین ABCA1 با IL-10 هم‌بستگی مثبت و معنی‌دار(0/43=r؛ 0/032=p) و با TNF–α هم‌بستگی منفی و معنی‌دار(0/53-= r؛ 0/012=p) دارد(p<0/01). هم‌چنین تمرین باعث افزایش معنی‌دار پروتئین ABCA1 شده ولی افزایش IL-10 و کاهش TNF-α معنی‌دار نبود.

نتیجهگیری: با توجه به افزایش غلظت پروتئین ABCA1 لنفوسیتی و هم‌بستگی بین متغیرها متعاقب تمرین، نتایج به دست آمده ثابت می‌کند که احتمالاً TNF–α اثر تنظیمی منفی و IL-10 اثر تنظیمی مثبت بر پروتئین ABCA1 لنفوسیتی دارد.


علی زکی یی، فرامرز مروتی، پیمان حاتمیان، اشکان باقری، دلنیا شیخ اسمعیلی،
دوره 20، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: امروزه اضافه‌وزن عاملی آسیب‌زا است که سلامت عمومی و روان افراد را تهدید می‌کند. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگی‌های شخصیتی( نوروتیسم، سایکوتیک) و خودکارآمدی در کنترل وزن با وزن افراد انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، نمونه­ای به حجم 459 نفر به روش نمونه­گیری تصادفی طبقه‌ای از بین کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال 96- 95 انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه­های خودکارآمدی سبک زندگی مؤثر بر وزن و پرسش­نامه شخصیت آیزنک بود.
یافته‌ها: نتایج تحلیل نشان داد که یک همبستگی منفی بین سایکوتیک و نوروتیسم با وزن وجود دارد (001/0p<)، اما بین نوروتیسم و وزن، همبستگی معناداری مشاهده نشد. هم­چنین نتایج نشان داد که مؤلفه‌های خودکارآمدی در کنترل وزن می‌توانند وزن افراد را پیش‌بینی کنند. بر این اساس، پرخوری، رژیم لاغری و مهار دهانی به ترتیب با ضرایب تأثیر 001/0، 28/0 و 13/0- توان پیش‌بینی وزن افراد را نشان دادند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج می­توان گفت که شخصیت سایکوتیک و خودکارآمدی در کنترل وزن افراد نقش دارد.
 

معصومه خدا دوست، معصومه حبیبیان،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش وزن و کمبود ویتامین D با افزایش التهاب سیستمیک و بیماری‌های مزمن همراه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرینات پیلاتس همراه با مصرف ویتامین D بر سطوح فاکتور نکروزدهنده تومور آلفا (TNF-α) و اینترلوکین 10 (IL-10) در مردان دارای اضافه‌وزن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه نیمه‌تجربی بر روی 52 مرد دارای اضافه‌وزن با دامنه سنی 45 تا 55 سال انجام شد. آزمودنی‌ها در ابتدا به صورت در دسترس انتخاب و سپس به طور تصادفی به گروه‌های تمرین، تمرین به علاوه ویتامین D (ترکیبی)، ویتامین D و کنترل تقسیم شدند (سیزده نفر در هر گروه). گروه‌های تمرین و ترکیبی، هشت هفته تمرین ورزشی (با شدت50-70 درصد ضربان قلب ذخیره، سه جلسه در هفته) انجام دادند. گروه‌های ویتامین D و ترکیبی، 50000 واحد ویتامین D به صورت یک‌بار در هفته و به مدت هشت هفته دریافت کردند. سطوح سرمی متغیرها با استفاده از روش الایزا تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی زوجی، آنووا یک‌طرفه و کروسکال والیس در سطح معناداری 05/0>P انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران با کد IRCT20190831044650N2 تأیید شده است و دارای کد اخلاق IR.IAU.BABOL.REC.1398.088 از دانشگاه بابل است. 
یافته ها: نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین پیلاتس، مصرف ویتامین D و مداخله ترکیبی با افزایش سطوح IL-10 (P<0/001) و کاهش TNF-α (P<0/001) در مردان چاق همراه بود. به‌علاوه مداخله ترکیبی با تغییرات بیشتر این متغیرها در مقایسه با دو مداخله درمانی دیگر همراه بود، اما میزان کاهش سطوح TNF-α در گروه تمرینی بیشتر از گروه ویتامین D بود (0/012=P).
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد که اثرات ضدالتهابی هریک مداخله‌های ورزش پیلاتس، مکمل ویتامین D و ترکیبی از این دو شیوه در وضعیت اضافه‌وزنی همراه با سطوح پایین ویتامین D، تا حدی می‌تواند به تنظیم مثبت IL-10 و کاهش TNF-α نسبت داده شود، اما اثربخشی مداخله ترکیبی بر بهبود التهاب در مقایسه با دو مداخله دیگر بیشتر است. همچنین تأثیر تمرین پیلاتس در کاهش TNF-α قوی‌تر از مکمل ویتامین D است. 

جواد وکیلی، وحید ساری صراف، توحید خانواری،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی وضعیتی بالینی است که سیستم هورمونی مرتبط با رشد را مخصوصاً در نوجوانان تحت تأثیر قرار می‌‌‌دهد. شاید تمرینات تناوبی با شدت بالا بتواند این آثار مخرب را کاهش دهد.
مواد و روش ها: به همین منظور در یک طرح تحقیقی نیمه‌تجربی از میان پسران نوجوان (سن: 18-13 سال، میانگین قد: 8±154 سانتی‌‌‌متر، شاخص توده بدن: 1/4±27/05 کیلوگرم بر متر‌مربع)، سی نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و در سه گروه تمرین تناوبی کوتاه‌مدت، طولانی‌مدت و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه تمرین کوتاه‌مدت نُه وهله سی ثانیه‌‌‌ای با 150 ثانیه استراحت بین وهله‌‌‌ها و گروه تمرین بلند‌مدت چهار وهله 150 ثانیه‌‌‌ای با 240 ثانیه استراحت بین وهله‌‌‌ها را سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته انجام دادند. ترکیب بدنی و نمونه‌های خونی 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرینی برای اندازه‌‌‌گیری شاخص‌‌‌های مد نظر اخذ شد. ‌تغییرات هریک از شاخص‌ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌‌‌گیری مکرر 2×2 و در سطح معناداری (P<0/05) بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه دارای کد اخلاق به شماره IR.TABRIZU.REC.1398.021  از دانشگاه تبریز است.
یافته ها: پس از هشت هفته تمرین، هورمون رشد در هر دو گروه تمرینی افزایش و دور ران، دور بازو و درصد چربی کاهش پیدا کرد (P<05/0)، اما هیچ تغییری در عامل رشد شبه انسولینی، شاخص توده بدنی و وزن آزمودنی‌‌‌ها مشاهده نشد (0/05 نتیجه گیری: تمرینات کوتاه و بلند‌مدت تناوبی با شدت بالا پتانسیل بالقوه‌‌‌ای برای بهبود وضعیت هورمون رشد و ترکیب بدنی نوجوانان دارای اضافه وزن دارد.
مسعود بخت اور، سید مهرزاد شاددل، احسان مومنی، وحیده نظری،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب ناشی از سوزن (NSJ) مشکل عمده بهداشت شغلی در بین کارکنان دندان‌پزشکی است که آن‌ها را در معرض خطر زیاد ابتلا به عفونت‌های خطرناک منتقل‌شونده از خون قرار می‌دهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی مواجه شغلی با NSJ و عوامل روانی همراه با آن در میان دانشجویان دندان‌پزشکی اراک انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی مقطعی روی دانشجویان سه سال آخر دانشکده دندان‌پزشکی اراک، در سال 1397 انجام شد. پرسش‌نامه‌ها دربرگیرنده سؤالاتی درباره میزان آگاهی دانشجویان از شرایط وقوع NSJ، فراوانی واکسیناسیون و آزمایش تیتر آنتی‌بادی بود. برای جمع‌آوری اطلاعات مربوط به بار روانی ناشی از NSJ، از پرسش‌نامه SCL-90 (Symptom checklist-90) در چهار بعد اضطراب، ترس، خودبیمارانگاری و افسردگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از روش‌های آماری توصیفی و آزمون کای‌اسکوئر انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: کمیته اخلاق دانشگاه علوم‌پزشکی اراک این مقاله را تأیید کرده و با شناسه اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.269 به ثبت رسانده است.
یافته ها: از بین هشتاد دانشجوی مورد مطالعه، 59 نفر حداقل یک بار NS شده بودند اما تنها 4/25 درصد دانشجویان وقوع NS را گزارش کرده بودند. بیشترین وقوع NS در بخش درمان ریشه رخ داده بود. 80 درصد دانشجویان واکسن هپاتیت B زده بودند. بر اساس نتایج آزمون SCL-90، بُعد اضطراب بیشتر از سایر ابعاد در معرض تأثیر NSJ قرار گرفته بود.
نتیجه گیری: با وجود شیوع زیاد NSJ در دانشجویان دندان‌پزشکی، میزان گزارش بعد از وقوع این حادثه بسیار کم بود، همچنین به دلیل توجه نکردن به واکسیناسیون در برخی دانشجویان، نیاز به آموزش بیشتر کنترل عفونت احساس می‌شود. بر اساس نتایج آزمون SCL-90، وقوع NS در بروز مشکلات روانی مؤثر است. 
صادق عباسیان، علی اصغر رواسی، رحمن سوری، سیروس چوبینه،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف آدروپین، هورمون جدیدی است که در بهبود متابولیسم لیپیدی و اخیراً در محافظت عملکرد عروقی نقش مهمی ایفا می‏کند. هدف از تحقیق حاضر، تعیین تأثیر 8 هفته آزمایش تناوبی شدید بر آدروپین و متابولیت‏های نیتریک اکسید مردان دچار اضافه وزن بود.
مواد و روش ها مطالعه حاضر از نوع نیمه‌تجربی و با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون بود. آزمودنی‎ های تحقیق را 32 مرد دچار اضافه وزن (میانگین سنی3/07±30/56 سال و میانگین شاخص توده بدنی 4/2±27/93) تشکیل می‎دادند. پس از انتخاب آزمودنی‏ها، آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه انجام شد و آزمودنی‏ها به ‌صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش تناوبی شدید (16 نفر) و کنترل (16 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تناوبی شدید، تمرینات تناوبی با شدت بالا را 8 هفته و 3 جلسه در هفته و هر جلسه 20 تکرار 30 ثانیه‏ای با 13 ثانیه استراحت بین هر تکرار انجام ‎دادند. سپس ارزیابی ترکیب بدن (با دستگاه تجزیه‌وتحلیل ترکیب بدن به‌ روش مقاومت الکتریکی زیستی) و نمونه‎ گیری خونی برای ارزیابی آدروپین و متابولیت‎های نیتریک اکسید (با روش الیزا) قبل و بعد از 8 هفته آزمایش تمرینی انجام شد. تجزیه‌وتحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‎های تکراری در سطح 0/05>P انجام شد.
ملاحظات اخلاقی مطالعه حاضر با دریافت مجوز و دریافت کد اخلاق از کمیته اخلاق در پژوهش با شماره IR.UT.REC.1395007 انجام و در همه مراحل تحقیق، اصول بیانیه هلسینکی و اخلاق در پژوهش رعایت شد.
یافته ها نتایج تحقیق حاضر بیانگر آن بود که بین آدروپین گروه آزمایش تناوبی شدید و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت
(0CI/26-1/ng/ml  5 و 95 درصد: 0/256±0/88). همچنین بین متابولیت‏های نیتریک اکسید (نیتریت و نیترات) گروه آزمایش تناوبی شدید و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت ( 0CI/85-14/μmol/L  15 و 95 درصد: 3/032±7/5). همچنین نتایج بیانگر وجود ارتباط مستقیم معنادار بین آدروپین سرمی و متابولیت‏های نیتریک اکسید در آزمودنی‎های دچار اضافه وزن بود (P=0/001 و r=0/498).
نتیجه گیری به نظر می‎رسد آزمایش تناوبی شدید با شدت و مدت یاد‌شده توانایی کاهش خطرات قلبی‌عروقی را از طریق افزایش آدروپین و نیتریک اکسید داراست. به‌ علاوه، به نظر می‎رسد آزمایش تناوبی شدید قادر به تغییرات مطلوبی بر آمادگی قلبی‌عروقی حداکثر اکسیژن مصرفی و ترکیب بدنی مردان دچار اضافه وزن است.

نونا فضل الله زاده، معصومه حبیبیان، بابی سان عسکری،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف براساس شواهد، کمبود ویتامینD و افزایش وزن با اختلال در بهزیستی جسمی و روانی همراه می‌باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر مداخله‌های تمرین پیلاتس و مصرف ویتامینD بر کیفیت زندگی و سلامت روان مردان دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش ها این مطالعه کارآزمایی بالینی بـا طرح پیش و پس‌آزمون انجام شد. در ابتدا 50 مرد دارای اضافه وزن به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب، سپس به‌طور تصادفی به 4 گروه شامل کنترل، تمرین، ویتامین D و ترکیبی تقسیم شدند. گروه‌های تمرین و ترکیبی، 8 هفته تمرین پیلاتس با شدت 50-75 درصد ضربان قلب ذخیره، 3 جلسه در هفته انجام دادند. گروه‌های ویتامینD و ترکیبی، 50000 واحد ویتامین D در هفته و به‌مدت 8 هفته دریافت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامه‌های کیفیت زندگی (SF-36) و سلامت عمومی (GHQ) بوده است. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های تی‌زوجی، آنوای یک‌طرفه و کروسکال والیس استفاده شد (0/05>P).
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد IR.IAU.BABOL.REC.1398.088 در کمیته پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل ثبت شده است.
یافته ها وضعیت ویتامین D در آزمودنی‌ها پایین‌تر از حد نرمال بود (کمتر از 30نانوگرم/میلی لیتر). 8 هفته تمرین پیلاتس، مصرف ویتامینD و مداخله ترکیبی با بهبود کیفیت زندگی(به‌ترتیب 10/57، 9/26 و 15/75 درصد) و افزایش سلامت روان (به‌ترتیب 12/66، 10/72 و 17/90 درصد) همراه بود، اما شیوه متمرکز بر مداخله ترکیبی تأثیر بیشتری بر بهبود کیفیت زندگی (0/001>P) و سلامت روان (0/001>P)، در مقایسه با 2 مداخله دیگر داشت.
نتیجه گیری براساس یافته‌ها، به نظر می‌رسد هریک از مداخله‌های تمرین پیلاتس، مصرف ویتامینD و ترکیبی می ‌وانند منجر به بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان در افراد دارای اضافه وزن با سطوح پایین ویتامینD شوند، اما مداخله ترکیبی با اثربخشی بیشتری بر این متغیرها همراه می‌باشد.

خانم راضیه پیغمبردوست، خانم ثریا سهیلی،
دوره 25، شماره 4 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: نوزادان کم وزن، گروه در معرض خطرات زیادی نسبت به نوزادان طبیعی هستند و برای کسب روند رشد طبیعی نیازمند مراقبت هستند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر مراقبت پیگیرپس از زایمان، در منزل بر رشد و تکامل نوزادان کم وزن انجام شده است.
روش کار: مطالعه حاضر نوع کارآزمایی بالینی یک سویه کور بود که برای 90 نوزاد کم وزن انجام گرفت. ابزار گردآوری داده‌ها شامل برگه ثبت اطلاعات دموگرافیک و فرم ثبت شاخص‌های رشد و پرسشنامه تکامل نوزاد کم وزن بود. تجزیه ‌ وتحلیل داده‌ها به‌وسیله نرم‌افزار SPSS نسخه 20 و با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و استنباطی انجام شد. سطح معناداری 05/0>P می‌باشد. ملاحظات اخلاقی: این مطالعه دارای کد اخلاق به شماره 4217/4/5 از دانشگاه علوم پزشکی تبریز است.
یافته‌ها: میانگین وزن نوزادان گروه مداخله 12/223±08/2313 و گروه کنترل 61/247 ± 84/2308 گرم بود. بعد از مداخله میانگین وزن و دور سر نوزادان در دو گروه اختلاف معنی‌داری نداشتند؛ اما میانگین قد و دور سینه در دو گروه مداخله و کنترل در ماه دوم و سوم اختلاف معنادار آماری داشت (05/0>P). همچنین میانگین امتیاز کل تکامل (0001/0P<) نوزادان کم وزن در ماه سوم بر اساس فرم (ASQ Ages Stages Questionnaires) در دو گروه تفاوت معنا دار داشت، به طوری که میانگین امتیاز حیطه حل مسئله، حیطه شخصی و اجتماعی و میانگین امتیاز تکامل نوزادان در ماه سوم در گروه مداخله بیشتر از کنترل بود.
نتیجه گیری: مراقبت پیگیر بس از زایمان باعث رشد شاخص‌های تکامل نوزادان کم وزن می‌شود.

محمدعلی قرائت، سجاد کرمی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: روش‌های مختلف تمرین، افزون بر بهبود عملکردی دارای اثرات متابولیکی بر ارگان‌های بدن هستند. هدف این پژوهش، مقایسه اثر تمرین استقامتی و قدرتی بر شاخص های آنتروپومتریک، تغییرات متابولیسم گلوکوز و چربی و آیریزین سرمی دانشجویان جوان پسر بود.
روش کار: 36 دانشجوی چاق (سن: 2/43 ± 21/19 سال؛ وزن: 6/20 ± 88/59 کیلوگرم؛ قد: 12/96 ± 175/41 سانتی‌متر؛ شاخص توده بدنی: 30/45؛ درصد چربی: 25/73) در گروه شاهد، تمرین استقامتی و قدرتی بطور تصادفی قرار گرفتند. گروه قدرتی 8 هفته 3 جلسه 4 سِت، 10 تکرار (از 50 تا 70 درصد قدرت بیشینه)، گروه استقامتی 8 هفته 3 جلسه به مدت 30 دقیقه تمرین هوازی (ضربان قلب 60 تا 80 درصد ضربان بیشینه) به تمرین پرداختند. میزان آیریزین، گلوکوز، انسولین، مقاومت انسولینی، درصد چربی، شاخص توده بدن، وزن، دور کمر و دور باسن اندازه‌گیری شد. داده‌ها با تحلیل واریانس یک سویه و آزمون Tukey در سطح 0/05 تحلیل گردید.
یافته‌ها: وزن (0/03 = P)، درصد چربی (0/04 = P) و شاخص توده بدنی (0/04 = P) در پس آزمون گروه تمرین استقامتی نسبت به شاهد، کاهش معنی‌داری داشت. میزان آیریزین در پس آزمون در گروه شاهد تفاوت معنی‌دار با تمرین استقامتی و قدرتی (0/01 = P و 0/02 = P) داشت. غلظت انسولین در پس‌آزمون گروه شاهد با گروه استقامتی و قدرتی تفاوت معنی‌دار داشت (0/006 = P و 0/01 = P). میزان مقاومت انسولینی در پس‌آزمون گروه استقامتی و قدرتی نسبت به گروه شاهد با تفاوت معنی‌دار داشت (0/01 = P و 0/01 = P).
نتیجه‌گیری: 8 هفته تمرین هوازی تردمیل و تمرین قدرتی با وزنه می‌تواند سبب بهبود ترکیب بدن همراه با افزایش سطوح آیریزین شده، ضمن اینکه مقاومت انسولینی را در جوانان چاق کاهش دهد.
زهره سلیمی، حمید سرلک، مجتبی بیانی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: با توجه به اینکه درد تزریق بی‌حسی در کودکان ضروری بوده و یکی از دردناک‌ترین بی‌حسی‌های موضعی بی‌حسی انفیلتراسیون پالاتال است، هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر گیج سوزن بر درد و اضطراب حین تزریق بی‌حسی انفیلتراسیون پالاتال در کودکان 4 تا 8 سال بود.
روش کار: این مطالعه‌ی کارآزمایی بالینی سه سوکور متقاطع بر روی 60 کودک 4 تا 8 سال کاندید درمان پالپوتومی و SSC هر دو دندان مولر اول شیری ماگزیلا انجام شد. کودکان بر اساس توالی به کارگیری نیدل‌های گیج 27 و 30 طی 2 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. سطح اضطراب کودکان حین اعمال بی حسی موضعی انفیلتراسیون پالاتال به کمک معیار ضربان قلب (Pulse rate) PR و سطح درد بیماران بوسیله معیارهای SEM و FPR (معیارهای عینی و ذهنی) اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: اضطراب حین تزریق بی‌حسی پالاتال با گیج 27 بالاتر از گیج 30 بود (0/001 > اثر درمان). از نظر معیارهای ذهنی و عینی درد تزریق در مخاط پالاتال با سوزن گیج 27 از گیج 30 بیشتر بود (0/001 > اثر درمان). بین تقدم و تأخر تزریق انفیلتراسیون پالاتال با گیج‌های مختلف طی جلسات درمانی تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (0/05 < P) و با توجه به میزان 0/021 برای اثر دوره می‌توان گفت دوره دریافت دو گیج سوزن بر اختلاف میانگین ضربان قلب اثر داشت.
نتیجه‌گیری: درد تزریق در مخاط پالاتال با سوزن گیج 27 نسبت به گیج 30 بیشتر است و به طور کلی استفاده از سوزن گیج 30 در تزریق پالاتال کودکان 4 تا 8 سال ناراحتی کمتری نسبت به سوزن گیج 27 ایجاد می‌‌کند.
فاطمه تحسینی، علی حیدریان پور، الناز شکری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: اضافه وزن با افزایش ترشح کورتیزول و به همراه آن افزایش اضطراب و افسردگی همراه است. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر شش هفته تمرین همزمان استقامتی-تداومی (MICT) و استقامتی- تناوبی (HIIT) با تمرین HIIT به تنهایی بر ترکیب بدن، سطوح پلاسمایی کورتیزول و سطح اضطراب و افسردگی در دانش آموزان پسر دارای اضافه‌وزن بود.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، 27 نفر از دانش‌آموزان دارای اضافه‌وزن، انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی به 3 گروه 9 نفری، تمرین همزمان MICT+HIIT و تمرین HIIT و گروه شاهد تقسیم شدند. تمرین MICT (15 دقیقه در روز با شدت 65 - 60 درصد ضربان قلب بیشینه و با اضافه‌بار 5 دقیقه‌ای در هر دو هفته) تمرین HIIT (3 دقیقه دویدن با شدت 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه، 3 دقیقه استراحت فعال با شدت 50 درصد ضربان قلب بیشینه،3 تکرار در دو هفته اول، 4 تکرار در دو هفته دوم و 5 تکرار در دو هفته آخر) بود.
یافته‌ها: هر دو نوع پروتکل تمرینی منجر به کاهش وزن، شاخص توده بدنی، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی پایین، کورتیزول، اضطراب و افسردگی و افزایش لیپوپروتئین با چگالی بالا شد (0/05 > P) و تفاوتی بین دو نوع تمرین وجود نداشت؛ تنها اکسیژن مصرفی اوج و تری گلیسیرید در گروه MICT+HIIT با تغییرات بهتری همراه بود.
نتیجه‌گیری: برای نوجوانان پسر دارای اضافه وزن با هدف کاهش وزن و بهبود سلامت روان، انجام تمرینات HIIT به تنهایی کفایت می‌کند و افزودن تمرینات MICT از نظر بالینی فواید بیشتری برای آنان به همراه نخواهد داشت.
زهرا جودی، زهرا فکور، علی آقایار ماکویی، رسول قره آقاجی اصل،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: یکی از شایع‌ترین مشکلات نوزادان، آپنه نارس است. با توجه به اهمیت پیشگیری از وقوع آپنه در نوزادان بسیار نارس، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر پیشگیرانه کافئین بر کاهش فراوانی وقایع آپنه در نوزادان بسیار نارس طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این کارآزمایی بالینی تصادفی‌سازی، دوسوکور و کنترل ‌شده بر روی نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بیمارستان شهید مطهری ارومیه انجام شد. نوزادان به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. گروه مداخله به مدت 14 روز، کافئین را به صورت وریدی با دوز اولیه 20 میلی‌گرم بر کیلوگرم و دوز نگهدارنده 5 میلی‌گرم بر کیلوگرم دریافت کردند. در مقابل، گروه شاهد به مدت مشابه، حجم برابری نرمال‌سالین به صورت وریدی دریافت نمودند. وقایع آپنه، حملات سیانوز و برادی‌کاردی در یک چک‌لیست استاندارد توسط محققان ثبت گردید.
یافته‌ها: از مجموع 50 نوزاد در هر گروه، 2 درصد از نوزادان گروه کافئین و 4 درصد از نوزادان گروه شاهد به ترتیب به اکسیژن درمانی طولانی‌مدت نیاز پیدا کردند. همچنین، 6 درصد از نوزادان گروه کافئین و 4 درصد از نوزادان گروه شاهد دچار خونریزی داخل بطنی شدند. علاوه بر این، 4 درصد از نوزادان گروه کافئین و 2 درصد از نوزادان گروه شاهد به جراحی برای بستن مجرای شریانی باز نیاز داشتند و 14 درصد از نوزادان گروه کافئین و 18 درصد از نوزادان گروه شاهد دچار وقایع آپنه شدند. با این حال، تفاوت آماری معن‌داری بین دو گروه از نظر بروز آپنه مشاهده نشد (0/58 = P). در نهایت، 20 درصد از نوزادان گروه کافئین و 14 درصد از نوزادان گروه شاهد فوت نمودند.
نتیجه‌گیری: اگرچه یافته‌های مطالعه حاضر از لحاظ آماری معنی‌دار نبود، ولی نشان‌دهنده کاهش فراوانی وقایع آپنه در گروه نوزادان نارس دریافت‌کننده کافئین نسبت به گروه شاهد بود.

صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb