56 نتیجه برای هادی
احمدرضا قندی، حسینعلی هادی، احمدرضا بهروزی، احمدرضا هلاکویی،
دوره 15، شماره 4 - ( ماهنامه شهریور 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ژنوواروم انحراف کمانی زانوهاست که تنها در موارد شدید بیماری با درد و ناراحتی همراه است. عدم تشخیص به موقع آن سبب کاهش کیفیت زندگی فرد در آینده و صرف هزینههای درمانی بسیار میشود، از این رو این مطالعه با هدف تعیین شیوع ژنوواروم در دانش آموزان پسر شهر اراک و تعیین موارد نیازمند درمان به انجام رسیده است. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی تحلیلی، 3692 دانش آموز پسر 7 تا 16 ساله شهر اراک در سال تحصیلی 90-1389 به صورت تصادفی وارد مطالعه شده و فاصله کندیلهای داخلی استخوان فمور اندازهگیری شد به طوری که فاصله بیشتر از نیم سانتیمتر به عنوان ژنوواروم در نظر گرفته شد. جهت تعیین موارد نیازمند درمان نیز از درصد WBL و زاویه MT-MF استفاده شد. یافتهها: بر اساس نتایج حاصل از مطالعه حاضر، شیوع ژنوواروم در دانش آموزان پسر دبستانی 53/2 درصد، راهنمایی 98/6 درصد و دبیرستانی 33/16 درصد بود. ارتباط معنیداری بین شیوع بیماری با افزایش سن، شاخص توده بدنی و سابقه تروما به اندام تحتانی با یا بدون شکستگی وجود داشت و 33 درصد بیماران نیازمند درمان شناخته شدند. نتیجه گیری: از آنجا که داشتن زانوهای سالم از اهمیت بسیاری برخوردار است توجه به معاینات دانش آموزی و تدوین برنامه غربالگری منظم جهت دسترسی به بیماران مبتلا به موارد خفیف توصیه میشود. افزایش شیوع بیماری با افزایش سن و درصد قابل توجه بیماران نیازمند درمان نیز موید اهمیت تدوین برنامههای غربالگری است.
هادی پیری دوگاهه، محسن ارزنلو، سعید حسینی اصل، ندا حبیبی،
دوره 15، شماره 5 - ( ماهنامه مهر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: بروسلوز یکی از شایعترین بیماریهای مشترک بین انسان و دام در ایران میباشد. در اغلب موارد تشخیص بروسلوز دشوار است و دلیل این دشواری نه فقط به خاطر شباهت بالینی این بیماری با بسیاری از بیماریهای عفونی و غیرعفونی میباشد بلکه همچنین روشهای تشخیصی در اغلب موارد موفق به جداسازی ارگانیسم نمیگردند. یکی از روشهای تشخیصی سریع و ایمن PCR میباشد. هدف این مطالعه تعیین حساسیت و ویژگی روش PCR در تشخیص بروسلوز انسانی با استفاده از نمونههای سرم میباشد. مواد و روشها: این مطالعه از نوع ارزیابی تستهای تشخیصی میباشد. افراد شرکت کننده در این مطالعه شامل 30 فرد دارای علائم بالینی و تست رایت مثبت که گروه بیماران ما را تشکیل میدادند و 30 فرد سالم و با تست رایت منفی که گروه شاهد ما بودند. 30 نمونه سرم از افراد گروه بیماران و 30 نمونه سرم از افراد سالم مورد استفاده قرار گرفت. بر روی این نمونهها آزمایش PCR انجام شد. یافتهها: از30 فرد گروه بیماران، 15 نمونه با روش PCR مثبت شدند و از افراد سالم، 4 مورد با روشPCR مثبت شدند. حساسیت روش PCR 50 درصد و ویژگی آن 6/86 درصد تعیین شد. نتیجهگیری: هر چند در تعدادی از مطالعات نمونه ارجح برای تشخیص بروسلوز را سرم میدانند، ما به حساسیت و اختصاصیت بالایی برای روش PCR با استفاده از نمونه سرم جهت تشخیص بروسلوز دست نیافته ایم. بدین منظور، استفاده از ترکیبی از روشهای آزمایشگاهی را برای تشخیص بروسلوز انسانی پیشنهاد میکنیم.
احمد رضا قندی، پارسا یوسفی، حسینعلی هادی، احمدرضا بهروزی، مهدیه سادات غفاری،
دوره 15، شماره 7 - ( ماهنامه آذر 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: تنوسینویت گذرای هیپ یکی از علل شایع درد و لنگش در کودکان میباشد و علل 4/0 درصد تا 9/0 درصد از پذیرشهای کودکان در اورژانسها را شامل میشود. هدف از این مطالعه، بررسی این بیماری از لحاظ تظاهرات بالینی، توزیع سنی و جنسی و پیگیری عود شش ماهه میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی- تحلیلی، تعداد 51 کودک با تشخیص تنوسینویت گذاری هیپ که به بیمارستان ولی عصر(عج) و بیمارستان امیرکبیر شهر اراک مراجعه کرده بودند، تحت بررسی قرار گرفتند. معیارهای ورود به مطالعه شامل شک بالینی پزشک به تنوسینوویت حاد بر اساس علائم بالینی و معاینات و محدوده سنی بین 3 تا 8 سال بود. یافتهها: از 51 کودک مبتلا به تنوسینویت، تعداد 34 بیمار پسر با میانگین سنی 1/19±70/61 ماه و 17 بیمار دختر با میانگین سنی 49/20±35/48 ماه را داشتند که دو گروه با یکدیگر اختلاف آماری معنیداری داشتند(026/0=p). شکایت شایع کودکان درد هیپ و مفصل شایع درگیر، هیپ راست بود. همچنین اکثر بیماران سابقه اخیر بیماری ویروسی را گزارش نمودند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، شیوع تنوسینویت گذرای هیپ در پسران بیشتر بوده و اغلب در هیپ راست می باشد، و همچنین اکثر موارد سابقه ابتلا به بیماری های ویروسی را داشتند.
هادی انصاری هادی پور، علی بهادری وطن خواه ، سعید زیرکی ، محمد صیادی،
دوره 15، شماره 8 - ( ماهتامه دی 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور عوامل اکسیدان، مقادیر زیادی از محصولات واکنشهای رادیکال آزاد را در غشای گلبولهای قرمز و پروتئینهای سرم ایجاد مینماید. هدف ازمطالعه حاضر بررسی تغییرات اکسیداتیو در فاکتور 8 انعقادی انسان با روش آنالیز اسپکتروفتومتریک میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی،فاکتور 8 انعقادی نوترکیب انسانی در شرایط هوازی به مدت 4 تا 28 ساعت در سیستم اکسیداسیون فلزی، حاوی ویتامین ث و یونهای فرو قرار داده شد. سنجش گروههای کربنیل به عنوان یک شاخص برای میزان اکسیداسیون پروتئینها انجام شد. بدین منظور از معرف دی نیترو فنیل هیدرازین استفاده شد. واکنش این معرف با گروههای کربنیل، موجب تشکیل مشتقات دی نیتروفنیل هیدرازون میشود. غلظت این مشتقات با روش اسپکتروفتومتری تعیین گردید. یافتهها: در حضور ویتامین ث و یونهای فرو، میزان گروههای کربنیل در rHFVIII تغییر یافته بود. بررسی اثرات وابسته به دوز ویتامین ث نشان داد که با افزایش غلظت، میزان اکسیداسیون فاکتور 8 انعقادی نوترکیب انسانی کاهش مییابد، در حالیکه یون فرو موجب افزایش اکسیداسیون و تشکیل گروههای کربنیل در این پروتئین میشود. نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان میدهد که افزایش گروههای کربنیل در فاکتور 8 انعقادی نوترکیب انسانی، در ارتباط با تولید گونههای اکسیژن فعال است. همچنین مکانیسمهای آنتی اکسیدان به صورت وابسته به دوز و وابسته به زمان فعال میشوند.
احمدرضا بهروزی، حسینعلی هادی، احمدرضا قندی، اکرم اسماعیلی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اهمیت خاص تشخیص به موقع اسکولیوز ستون فقرات به جهت پیشرفت بیماری در طی زمان و ایجاد مشکلاتی چون ظاهر غیر قرینه، مشکلات و محدودیتهای حرکتی و گاهی اختلال در فعالیت قلب و ریه سبب شد که این مطالعه با هدف غربالگری دانش آموزان 9-16 سال دختر و پسر شهر اراک طراحی و اجرا شود.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 984 دانش آموز دختر و پسر 16-9 ساله شهر اراک در سال تحصیلی 90- 1389 به صورت تصادفی وارد مطالعه شده و از نظر وجود اسکولیوز مورد معاینه قرار گرفتند. افراد مشکوک توسط متخصص ارتوپدی معاینه شده و گرافی رخ قدامی- خلفی ستون فقرات برای ایشان انجام شده و با محاسبه زاویه کاب، تشخیص بیماری اثبات شد. زاویه بیش از 6 درجه به عنوان اسکولیوز در نظر گرفته شد.
یافتهها: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، شیوع اسکولیوز در کل دانش آموزان مورد بررسی 52/1 درصد و به تفکیک در دختران 21/1 درصد و پسران 21/3 درصد بود. از این میان نیز 67 درصد زاویه کاب کمتر از 10 درجه داشته و مبتلا به اسکولیوز خفیف بودند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بر لزوم انجام غربالگری دانش آموزان از نظر اختلالات اسکلتی تاکید دارد تا با تشخیص به موقع، اجرای یک برنامه درمانی حمایتی مناسب میسر بوده و از پیشرفت بیماری و تحمیل جراحی و عوارض آن پیشگیری شود.
فاطمه باغبانی، جواد هرویان، اکبر درخشان، محمد خواجه دلوئی، عباس عظیمی، هادی استادی مقدم، عباسعلی یکتا،
دوره 16، شماره 6 - ( ماهنامه شهریور 1392 )
چکیده
مقدمه: هدف از این مطالعه تعیین پیش آگهی تیزبینی و حساسیت کانتراست قبل و بعد از لنز تماسی سخت در بیماران کراتوکونوس با توجه به همبستگی میان تغییرات ابیراهی ها و تغیییرات وضعیت بینایی می باشد.
مواد و روش ها: تعداد 40 چشم کراتوکونوس با میزان خفیف و متوسط از بیست فرد بین سن 20 تا 40 سال مورد مطالعه قرار گرفتند. در بیماران معاینات چشمی شامل گرفتن دید، رفرکشن ابجکتیو و سابجکتیو، اندازه گیری حساسیت کنتراست بصورت تک چشمی قبل و بعد از فیت لنز تماسی با استفاده از تست CSV_1000 E صورت گرفت. در هر دو گروه کراتوکونوس با دستگاه ابرومترTECHNOLAS(بوش اند لمب) میزان ابیراهی ها اندازه گیری شد .نتایج با استفاده از تستهای آماری مربوطه بررسی و آنالیز گردید.
یافته ها: میانگین حساسیت کنتراست در همه فرکانس های فضایی با لنز سخت بالاتر از بهترین کارکشن بود. میانگین ابیراهی ها ی درجه بالا هم با مردمک 5 میلیمتر و هم با 6 میلیمتربا لنز سخت نسبت به حالت بدون لنز کاهش پیدا کرده بود.میانگین ابیراهی ها با مردمک 6mm بیشتر از مردمک 5mm بود. در بررسی توسط آزمون همبستگی پیرسون ارتباط معنی داری میان تغییرات دید و تغییرات حساسیت کنتراست با تغییرات ابیراهی های رده بالا وجود نداشت.
نتیجه گیری: عملکرد بینایی و تیزبینی با فیت کردن لنز تماسی RGP از طریق کاهش ابیراهی های درجه بالا نسبت به عینک کاهش یافت. وضعیت ابرومتری ارتباطی با پیش بینی تغییرات وضعیت بینایی در بیماران مبتلا به کراتوکونوس نداشت.
احمدرضا بهروزی، محمدحسین هادی، احمدرضا قندی، قاسم مسیبی،
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: استئوپروز دانسیته استخوانی پایین و از دست رفتن پیوستگی بافت استخوانی می باشد که سبب افزایش ریسک شکستگی های استخوانی و عوارض ناشی از آن می شود. در مطالعات اخیر شواهدی از ارتباط بین سیستم ایمنی ازجمله فاکتورنکروزتوموری الفا(TNF-&alpha) و اینترلوکین17(IL17A) و تخریب استخوانی بدست آمده است. مطالعه حاضر باهدف بررسی سطح سرمی این دوفاکتور التهابی در بیماران مبتلا به استئوپروز طراحی و اجرا شده است.
مواد و روش ها: دراین مطالعه تحلیلی ۴۰ زن یائسه مبتلا به استئوپروز و 10 زن سالم از نظر استئوپروز با توجه به معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شده و ارزیابی شدند. سطح سرمی TNF-&alpha و IL-17A افراد شرکت کننده با استفاده از روش الیزا اندازه گیری وبین دوگروه بیماروسالم مقایسه گردید.
یافته ها: میانگین سطح سرمی TNF-&alpha درگروه موردوشاهد به ترتیب (01/489±)7/957 و (7/176±)09/418 پیکوگرم درمیلی لیتربود که درگروه موردبصورت معنی داری بیشتربود(001/0=p). میانگین سطح سرمی IL17A درگروه مورد وشاهد به ترتیب (7/36±)23/95 و (6/30±)7/125 پیکوگرم درمیلی لیتر بودکه درگروه موردبصورت معنی داری کمتربود(019/0=p).
نتیجه گیری: سطح سرمی TNF-&alphaدرزنان مبتلابه استئوپروزبصورت معنی داری بیش اززنان سالم بودکه نشان دهنده نقش آن دربروز بیماری ونقش احتمالی مهار کننده های TNF-&alpha در پیشگیری و درمان استئوپروزمیباشد ولی باتوجه به داده های اندک درباره نقش IL-17A دربروز استئوپروز نمیتوان مکانیسم بروز بیماری رابه روشنی توضیح داد ازاین رو انجام مطالعات بیشتر با هدف بررسی IL-17A و نقش آن درمتابولیسم استخوانی لازم بنظر میرسد.
فاطمه شیما هادی پور زاده، حمید کیالها، فیروزه نادری،
دوره 17، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: از عوارض مورفین اینتراتکال در بیهوشی منطقه ایی تهوع و استفراغ پـس از جـــــراحی می باشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آتروپین اینتراتکال در میزن تهوع و استفراغ ناشی از مورفین در بیماران تحت جراحی اندام تحتانی می باشد.
مواد و روش ها: در ایــــــن کارآزمایی بالینی 120 بیمار کاندید جراحی اندام تحتانی بطور تصادفی به 2 گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه A بیماران1/0میلی گرم (cc1) آتروپین ایــنـتراتکال و در گروه B بیماران 1سی سی سالین 9/0% دریافت کردند. میزان تهوع و استفراغ بیـــماران در طی h 24 و تغییرات همودینامیک در دقایق 3، 5، 10 و 15 در دو گروه بررسی شد. آنالیز آماری با آزمون های تی مستقل، repeated measures manova و کای اسکور با نرم افزارSPSS نسخه 14 انجام شد.
یافته ها: تغییرات علایم همودینامیک قبل از تزریق و در دقایق3، 5، 10 و 15بعد از تزریق دارو در دو گروه دارای تفاوت آماری معنی داری نبود (05/ 0p>). هیچکدام از نمونه های گروه مداخله دچار تهوع و استفراغ نشده بودند در صورتیــــکه این میزان در گروه شاهد 17درصد بود که دارای اختلاف معنی دار بود (000/0 p=). همچنین میزان درد در گروه شاهد بیشتر از گروه مداخله بود)26 نفر نسبت به 14 نفر دارای میزان vas بــیشتر از 3 بودند) که این اختلاف نیز از نظر آمارای معنی دار شد(04/0p=).
نتیجه گیری: آتروپین اینتراتکال بدون اختلال در علایم همودینامیک و تسکین درد باعث جلوگیری از تهوع و استفراغ ناشی از مورفین اینتراتکال در بیماران تــحت عمل جراحی اندام تحتانی می شود.
هادی انصاری هادی پور، علی ملائی نظام آبادی،
دوره 17، شماره 3 - ( خرداد 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات قبلی ما ثابت کرده است که یونهای آهن، باعث ایجاد محصولات واکنشهای رادیکال آزاد اکسیژن در اریتروسیت میشود. در تحقیق حاضر نقش آلومینیوم در بروز استرس اکسیداتیو در اریتروسیتها و پروتئینهای پلاسما و کاهش قدرت آنتی اکسیدان پلاسما در پرسنل اطاق عمل ارزیابی شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، نمونههای خون از پرسنل بیمارستانها جمعآوری شد. اریتروسیت و پلاسما در شرایط هوازی در سیستم اکسیداسیون فلزی حاوی آلومینیوم قرار داده شد. بررسی ظرفیت آنتی اکسیدان تام پلاسما با روش FRAP، ارزیابی اکسیداسیون پروتئینهای پلاسما با اندازهگیری گروههای کربنیل و تغییرات ساختاری در هموگلوبین با بررسی طیف جذبی، غلظت اکسی هموگلوبین، مت هموگلوبین و همی کروم انجام شد.
یافتهها: در حضور یونهای آلومینیوم، بین جذب نوری هموگلوبین در طول موجهای 340 و 420 نانومتر و همچنین بین غلظت اکسی هموگلوبین و جذب نوری هموگلوبین در طول موج 420 نانومتر، رابطه معنیداری وجود داشت(05/0p<). از طرف دیگر کاهش ظرفیت آنتی اکسیدان تام پلاسما به میزان 68 تا 56 درصد به ترتیب در گروه کنترل و پرسنل اطاق عمل، منجر به اکسیداسیون پروتئینهای پلاسما گردید، به طوری که غلظت گروههای کربنیل به میزان 3 برابر افزایش یافت.
نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق در بررسی استرس اکسیداتیو و تغییرات ساختاری هموگلوبین و پروتئینهای پلاسما، در افرادی که در معرض آلودگی با آلومینیوم قرار دارند، میتواند مفید واقع گردد. .
حمید رضا درستکار، هادی انصاری هادی پور، محمد تقی گودرزی،
دوره 17، شماره 7 - ( مهر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت و دیالیز با استرس اکسیداتیو در ارتباط هستند. هدف از این مطالعه، مقایسه تغییرات ساختاری هموگلوبین، میزان آسیب اکسیداتیو پروتئینهای پلاسما و قدرت آنتی اکسیدانی در این بیماران و گروه شاهد است.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، نمونهخون وریدی از بیماران دیابتی دیالیزی و گروه شاهد تهیه شد. آسیب اکسیداتیو پروتئینهای پلاسما به وسیله سنجش کربنیل و قدرت آنتی اکسیدان پلاسما با روش FRAP بررسی شد. تغییرات ساختاری هموگلوبین نیز با بررسی اسپکتروفتومتریک بررسی شد. قند، اوره، کراتینین و اسید اوریک بیماران نیز توسط روشهای روتین آزمایشگاهی اندازهگیری شدند. در نهایت یافتهها با استفاده از آزمون همبستگی، تی تست و شاخصهای میانگین و انحراف معیار توسط نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافتهها: در این مطالعه ارتباط معنیداری بین میزان کربنیل پلاسما و جذب نوری هموگلوبین در طول موج های 275 و 630 نانومتر که مبین تغییرات ساختاری هموگلوبین است، مشاهده شد. همچنین در بیماران دیابتی دیالیزی میزان FRAP، به عنوان شاخص ظرفیت آنتی اکسیدان تام پلاسما افزایش معنیداری را (از 129±62/1019 به 129±54/1354 میکرومولار) نسبت به گروه شاهد نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که فاکتورهای القا شده در بیماران دیابتی همودیالیزی، در فعالیت آنتی اکسیدان پلاسما دخیل هستند و احتمالا مسئول جلوگیری از تشکیل کربنیل پروتئینهای پلاسما و حفاظت در مقابل استرس اکسیداتیو در هموگلوبین میباشند.
ستاره بهروزی، فرهاد مشایخی، محمد هادی بهادری،
دوره 17، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری یک بیماری سیستم تولید مثلی است که به صورت عدم بارداری بعد از 12 ماه رابطه جنسی منظم بدون استفاده از روشهای پیشگیری تعریف میشود. ناباروری مردان تقریبا در 15 درصد زوجین دیده میشود که فاکتورهای محیطی و ژنتیکی در بروز آن نقش دارند. پاراکسوناز یک آنزیم آنتی اکسیدانی است که نقش مهمی در بیماریهای مختلف داشته و با استرس اکسیداتیو و متابولیسم لیپید در ارتباط است. خانواده پاراکسوناز شامل سه ژن PON1،PON2 و PON3 میباشد که بر روی بازوی بلند کرومزوم 7 قرارگرفته است. در این تحقیق ارتباط پلی مورفیسم 192 Q/R ژن PON1 با ناباروری ایدیوپاتیک مردان بررسی گردید.
مواد و روشها: نمونههای خون از 120 مرد مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و 124 مرد سالم جمعآوری و با استفاده از روش PCR-RFLP مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به منظور بررسی ارتباط بین فراوانی ژنوتیپی و اللی در دو گروه بیمار و کنترل از آزمون کای اسکوئر استفاده گردید.
یافتهها: ارتباط معنیدار بین فراوانی ژنوتیپی گروههای نابارور و کنترل مشاهده شد(0001/0p=). یافتههای ما نشان میدهد افراد با ژنوتیپ QR و RR احتمال کمتری برای ابتلای به ناباروری ایدیوپاتیک مردان دارند(0001/0p=، 394/0-132/0 95% CI=، 288/0QR: p= .08/1-003/0 95% CI=، 057/0OR= ،05/0p= RR:).
نتیجهگیری: یافتههای ما نشان داد که پلی مورفیسم 192Q/R ژن PON1 با کاهش احتمال ابتلای به ناباروری ایدیوپاتیک مردان در ارتباط است. اگرچه به منظور تایید این نتایج، باید مطالعات گستردهتری با افراد کنترل و بیمار بیشتر صورت گیرد.
هادی درویشی خضری، حمیرا طهماسبی،
دوره 17، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی، شایعترین عفونت ایجاد شده در بیماران مکانیکی تهویه در واحد مراقبتهای ویژه است. پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی به عنوان یک موضوع جدی و یک مشکل بالینی قابل توجهی برای بیماران بدحال باقی مانده است. هدف از این مطالعه، بررسی مطالعات برای نتیجهگیری بهترین شواهد موجود برای تامین بهداشت دهان و دندان به بیماران واحد مراقبت ویژه تحت تهویه مکانیکی، تعیین شواهد بالینی درباره کلرهگزیدین و ثبت پژوهش جهت بهبود مداخلات مراقبتی مورد استفاده برای مراقبت دهان در بیماران بدحال میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه مروری جستجو در پایگاههای اطلاعاتی CINAHL, SID, Sciencedirect، Google Scholar، Cochrane Library ،Springer و PubMed جهت دسترسی به مطالعات انجام شده در رابطه با دهان شویه کلرهگزیدین و پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی بین سالهای 1991 تا 2014 با استفاده از کلمات کلیدی کلرهگزیدین، دهان شویه و پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی انجام شد.
یافتهها: اگرچه مراقبت از دهان با دهان شویه کلرهگزیدین سبب کاهش بروز پنومونی ناشی از ونتیلاتور میشود، اما شواهدی بر کاهش میزان مرگ و میر در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبتهای ویژه به دنبال استفاده از آن وجود ندارد.
نتیجهگیری: براساس مقاله مروری حاضر میتوان گفت که اثر حفاظتی دهان شویه کلرهگزیدین در بهداشت دهان و پیشگیری از پنومونی ناشی از ونتیلاتور در بیماران بدحال ثابت شده است، اما متاسفانه شواهدی بر وجود پروتکل مناسب برای استفاده از دهان شویه کلرهگزیدین در این بیماران موجود نیست.
کاوه صادقی، شهلا شاهسوندی، محمد مجید ابراهیمی، همایون مهروانی، هادی فاضل،
دوره 17، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: رخدادهای واریتههای آنتیژنی جدید ویروسهای آنفلوانزا در جمعیتهای انسانی ضرورت بهبود برنامههای کنترلی را بیشتر کرده است. برای افزایش و هدایت پاسخهای ایمنی واکسنهای آنفلوانزا با یاور ترکیب میشوند. در سالهای اخیر، بیشتر تلاشها به طراحی یاورهای مولکولی اختصاص یافته است. هموکینین-1 فعالکننده سلولهای T و B برای تکثیر، بقا، تمایز به سلولهای پلاسما و تولید آنتیبادی است. در این پژوهش اثر هموکینین -1 به عنوان یاور بر القا پاسخ ایمنی هومورال علیه ویروس آنفلوانزا بررسی شده است.
مواد و روشها: توالی رمز دهنده ژن هموکینین -1 در داخل وکتور pcDNA3.1 قرار داده شده و به عنوان یاور استفاده شد. گروههای موش واکسن غیرفعال آنفلوانزا فرموله شده با یاور HK-1 را دریافت کردند. نمونههای سرم موشهای تحت آزمایش پیش از تزریقهای اولیه و یادآور و در زمانهای معین گرفته شده و با آزمایشهای سرولوژی ارزیابی شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که یاور هموکینین -1 توان افزایش عیار آنتیبادی علیه ویروس واکسن را دارد. موشهای ایمن شده با واکسن دارای یاور در مقایسه با گروهی که فقط واکسن را دریافت کرده بودند سطح بالاتری از آنتیبادی علیه آنفلوانزا داشتند. تفاوت در تعداد تزریقهای یادآور اثری بر روی افزایش عیار نداشت.
نتیجهگیری: دادههای این پژوهش بیانگر آن است که هموکینین -1 به عنوان یک یاور مولکولی پاسخهای ایمنی هومورال و خاطره قوی در ایمنسازی علیه آنفلوانزا القا میکند.
نرگس زمانی، مهران فرهادی، حمیدرضا جمیلیان، مجتبی حبیبی،
دوره 17، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تکانشگری هسته اصلی بسیاری از آسیبهای اجتماعی میباشد، لذا هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی با تکیه بر مولفههای تحمل پریشانی و نظم بخشی هیجانی بر رفتارهای تکانشی و خشمهای انفجاری بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر پژوهشی نیمه تجربی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران زن مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی امیرکبیر شهر اراک بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 32 بیمار بود که تشخیص رفتارهای تکانشی و خشمهای انفجاری را به تشخیص روانپزشک مرکز دریافت نمودند که این افراد به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. این بیماران با استفاده از مصاحبه تشخیصی ساختار یافته براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، مقیاس تکانشگری بارات، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس دشواری تنظیم هیجانی در مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد بررسی قرارگرفتند. سپس گروه آزمایش در 8 جلسه (2-30/2ساعته) تحت رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند و به گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل بعد از اجرای رفتاردرمانی دیالکتیکی با تکیه بر مولفههای تحمل پریشانی و نظم بخشی هیجانی در متغیرهای رفتارهای تکانشی و خشمهای انفجاری تفاوت معنیداری وجود دارد(01/0p<).
نتیجهگیری: مولفههای تحمل پریشانی و نظمبخشی هیجانی در رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش خشمهای انفجاری و رفتارهای تکانشی موثر است.
زهرا هادی چگینی، شهربانو عریان، عباس زارع میرک آبادی، اعظم بختیاریان، سمیه اکبری، گیتی غمامی، خدیجه نظری،
دوره 18، شماره 3 - ( خرداد 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: گزارشهای بیشماری در مورد استفاده از سموم مارها جهت تخفیف درد همراه با سرطان، اختلال در سیستم ایمنی و عفونتهای ویروسی وجود دارد. در این تحقیق اثر ضددردی سم مار کبرای ایرانی (ناجا ناجا اکسیانا) در مقایسه با مورفین و لیدوکائین در موش سوری آزمایشگاهی ماده مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این پژوهش تجربی از 48 سر موش سوری ماده نژاد NMRI با وزن 18 تا 20 گرم استفاده شد. فعالیت ضد دردی سم مار به وسیله آزمون فرمالین مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تست حیوانات به 6 گروه (هر گروه شامل 8 موش) شاهد، کنترل مثبت (دریافت کننده مورفین با دوز 5 میلیگرم بر کیلوگرم و لیدوکائین با دوز 20 میلیگرم بر کیلوگرم) و گروههای تجربی دریافت کننده سم با دوزهای 1، 3 و 5/4 میکروگرم به ازای هر موش تقسیم شدند. در همه گروهها، تست فرمالین برای 60 دقیقه بعد از تزریق سم و داروها در موش ثبت شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون توکی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد که سم مار ناجاناجا اکسیانا، موجب کاهش معنیدار درد هم در فاز حاد و هم در فاز مزمن میشود. همچنین مشخص شد که این سم، اثر ضد دردی بهتری نسبت به مورفین و لیدوکائین دارد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که سم مار ناجاناجا اکسیانا اثر ضد دردی خود را از طریق سیستم عصبی مرکزی و مکانیسمهای محیطی اعمال میکند، هرچند جزئیات مکانیسم عمل آن ناشناخته است و مطالعات بیشتری برای تعیین اثرات درمانی آن مورد نیاز میباشد.
آزاده نجارزاده، هادی عطارد، حسن مظفری خسروی، علی دهقانی، فواد عسجدی،
دوره 18، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: کوفتگی عضلانی تأخیری پس از اجرای فعالیتهای مقاومتی یا تمرینات برونگرا احتمالاً در اثر آسیب ساختار عضلانی به وجود میآید و تغذیه با ایفای نقش حیاتی در هر دو فرآیند سنتز و تجزیه پروتئین میتواند بر آسیب عضلانی موثر باشد. هدف از این مطالعه، تعیین اثر مصرف یک وعده مکمل گلوتامین بر شاخصهای آسیب عضلانی پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی برونگرا بود.
مواد و روشها: 80 مرد داوطلب غیر ورزشکار (سن 2/2±2/22 سال، قد 5±175سانتیمتر، وزن 9±64/71 کیلوگرم، نمایه توده بدن 2/2±2/23 کیلوگرم بر مترمربع و چربی بدن 4/2±5/17 درصد) به صورت تصادفی و دوسوکور به دو گروه مکمل (40=n) (روزانه 1/0 گرم گلوتامین در هر کیلوگرم وزن بدن) و دارونما (40=n) (روزانه 1/0 گرم مالتودکسترین در هر کیلوگرم وزن بدن) تقسیم شدند. کراتینکیناز سرم از طریق روش فتومتریک، درد عضلانی با استفاده از مقیاس استاندارد PAS و همچنین دامنه حرکتی مفصل زانو به وسیله گونیامتر در زمآنهای پیش از آزمون و 24 و 48 ساعت پس از آزمون مقاومتی که شامل حرکت فلکشن زانو بود، اندازهگیری شد.
یافتهها: در هیچ یک از زمآنهای اندازهگیری، مصرف مکمل گلوتامین تفاوت معنیداری در کاهش میزان کراتینکیناز نداشت، اما نسبت به گروه دارونما سبب کاهش میزان درد عضلانی در زمآنهای 24 و 48 ساعت پس از آزمون مقاومتی گردید، از طرفی دامنه حرکتی مفصل زانو در زمان 24 ساعت پس از آزمون به طور معنیدار بهبود یافت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که مکمل یاری گلوتامین از طریقی به جز کاهش شاخصهای آسیب عضلانی سبب بهبود علایم ظاهری گردیده است.
شهرزاد هادی چگنی، بهرام گلیایی، مهرداد هاشمی،
دوره 18، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: آلبومین سرم انسانی (HSA) یک پروتئین محلول در خون است که می تواند به مولکول های کوچک (نظیر سم ها و داروها) متصل شده و آن ها را به جریان گردش خون منتقل کند.
مواد و روش ها: طیف سنجی فرابنفش – مرئی برای مشخص کردن ویژگی های پیوند آلبومین سرم انسانی با دیازینون (سم ارگانوفسفره) و روش طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز (FT-IR) برای بررسی تغییرات ساختار دوم پروتئین در سطح مولکولی و تحت شرایط فیزیولوژی، در روز اول و سی و پنجم استفاده شدند.
یافته ها: مقدار ثابت پیوندی اتصال ( M-1 104 367/3 KDiazinon-HSA = ) براساس داده های طیف سنجی فرابنفش - مرئی به دست آمد. در FT-IR ، کاهش ساختار &alpha-Helix برای روز اول از 97/53 درصد بود. به 88/51 درصد سایر ساختارها نظیر Turns ، ß–Sh eet ، ß–anti و r-coils به ترتیب از 49/8 درصد به 21/10 درصد، 94/13 درصد به 81/14 درصد، 2/8 درصد به 25/8 درصد و 4/15 درصد به 24/17 درصد افزایش یافتند. برای روز سی و پنج، ساختارهای &alpha-Helixes ، Turns ، ß-Sheet ، &beta- anti و r-coils به ترتیب از 7/56 درصد به 11/47 درصد، 3/25 درصد به 75/29 درصد، 93/6 درصد به 94/10 درصد، 2 درصد به 83/2 درصد و08/9 درصد به 86/10 درصد تغییرکردند .
نتیجه گیری: از آن جایی که محتوای ساختار دوم پروتئین ارتباط نزدیکی با فعالیت بیولوژیکی آن دارد، بنابراین کاهش ساختار &alpha-Helix و افزایش &beta-sheet در غلظت های بالای دیازینون به معنی کاهش فعالیت بیولوژیکی HSA است . نتایج ما بیان می کنند که دیازینون پیوند نسبتاً خوبی با HSA دارد و تغییرات قابل توجهی در ساختارهای متنوع دوم ایجاد می کند که احتمالأ سبب واسرشتگی پروتئین به خصوص نمونه های روز سی و پنج می شود.
سمیرا مرزبند، فرهاد مشایخی، زیور صالحی، محمد هادی بهادری،
دوره 18، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تقریبا 50 درصد دلایل اصلی ناباروری مردان ناشناخته مانده است. به نظر می رسد اختلالات ژنتیکی مسبب بروز بسیاری از موارد ناباروری ایدیوپاتیک باشد. پروتئین داربستی ترمیم اشعه ایکس گروه 1 (XRCC1) در مسیر ترمیم برش پایه (BER) و ترمیم شکست تک رشته DNA (SSBR) نقش دارد. پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی XRCC1 ممکن است ظرفیت ترمیم DNA را دستخوش تغییر قرار دهند. از این رو به عنوان عامل خطر ابتلا به ناباروری در نظر گرفته می شوند. پلی مورفیسم Arg399Gln ژن XRCC1 در دومین حفاظت شده BRCT1 قرار دارد. هدف از این مطالعه، بررسی احتمال ارتباط بین پلی مورفیسم Arg399Gln ژن XRCC1 و استعداد ابتلا به ناباروری ایدیوپاتیک مردان است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد-شاهدی، فراوانی ژنوتیپی و آللی پلی مورفیسم Arg399Gln از طریق واکنش زنجیره ای پلی مراز- پلی مورفیسم طول قطعه محدودکننده (PCR-RFLP) در یک جمعیت گیلانی شامل 144 مرد مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و 166 مرد سالم مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل آماری به کمک نرم افزار مدکالک نسخه 12 انجام شد.
یافته ها: با توجه به نتایج این تحقیق، ژنوتیپ های Arg/Gln ، Gln/Gln و Arg/Gln+Gln/Gln در مقایسه با ژنوتیپ Arg/Arg به ترتیب ارتباط معنی داری با افزایش خطر ابتلا به ناباروری ایدیوپاتیک مردان نشان می دادند(0001/0> p ، 41/7-37/2= CI برابر با 95 درصد، 19/4= OR )، (0034/0 > p ، 81/7-50/1= CI برابر با 95 درصد، 42/3= OR )، (0001/0 > p ، 09/7-32/2 = CI برابر با 95 درصد، 06/4 = OR ). به علاوه، فراوانی آلل Gln در بیماران مبتلا به ناباروری به شکل معنی داری بیشتر از افراد شاهد بود( 0004/0 = p ).
نتیجه گیری: در مجموع، پلی مورفیسم Arg399Gln ژن XRCC1 می تواند با ناباروری ایدیوپاتیک مردان در ارتباط باشد و آلل Gln ممکن است یک فاکتور خطر ناباروری ایدیوپاتیک مردان در جمعیت مورد مطالعه باشد. برای رسیدن به یک نتیجه گیری قطعی لازم است که یک جمعیت بزرگ تر و اقوام مختلف مورد مطالعه قرار گیرند.
نرگس زمانی، مهران فرهادی، حمیدرضا جمیلیان، مجتبی حبیبی،
دوره 18، شماره 8 - ( آبان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش خشمهای انفجاری بود.
مواد و روشها: این طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه نمونه32بیمار مبتلا به خشمهای انفجاری مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی امیرکبیر اراک بودند که به صورت تصادفی به گروههای آزمایش (رفتار درمانی دیالکتیکی) و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در16 جلسه 2 تا 5/2 ساعته به صورت گروهی تحت آموزش مهارتهای رفتاردرمانی دیالکتیکی قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها، بیماران قبل و بعد از مداخله پرسشنامه تکانشگری آیزنک را کامل کردند و با توجه به این که پیش فرضهای لازم برای انجام تحلیل کوارریانس چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره برآورده نشد از تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شد.
یافتهها: نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی خشمهای انفجاری را به طور معنیداری کاهش میدهد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش، میتوان بیان کرد که رفتار درمانی دیالکتیکی موجب کاهش خشمهای انفجاری در افراد تحت درمان شده و استفاده از این روش درمانی میتواند جزء برنامههای مداخلاتی در سطوح گروههای هدف مراکز روان درمانی قرار گیرد همچنین، این روش از طریق کاهش خشمهای انفجاری به بهرهوری زندگی درمانجویان کمک می نماید.
شهرام نظری، سجاد اشکانی، هادی یوسف زاده، فاضل آقایی، غریب مجیدی، عزیز کامران، پیمان آذغانی، ایوب رستگار، زهره نظری، سودابه علیزاده متبوع،
دوره 18، شماره 12 - ( اسفند 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: دندریمرها ماکرومولکولهای دارای ساختار سه بعدی، منظم و پرشاخهاند. هدف از انجام این تحقیق بررسی کارایی دندریمر پلیآمیدوآمین G5- در حذف باکتریهای اشرشیاکلی، کلبسیلا اوکسیتوکا، سودوموناس آئروژینوزا، پروتئوس میرابیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس از محلول آبی میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ابتدا از هر سویه باکتری رقت 103 واحد تشکیل دهنده کلونی بر میلیلیتر تهیه شد. سپس غلظتهای مختلفی (025/0، 25/0، 5/2 و 25 میکروگرم بر میلیلیتر) از دندریمر در دمای آزمایشگاه (25- 23 درجه سانتیگراد) به نمونه آب اضافه شد. به منظور تعیین کارایی دندریمر در حذف باکتریها، نمونهبرداری در زمانهای مختلف (صفر، 10، 20، 30، 50 و 60 دقیقه) صورت گرفت و نمونهها بر روی محیط نوترینت آگار کشت داده شدند. نمونهها به مدت 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتیگراد گرماگذاری شدند و پس از آن تعداد کلنیها شمارش شدند.
یافتهها: خاصیت ضد باکتریایی دندریمر در محیط آبی با افزایش غلظت دندریمر و زمان تماس، رابطه مستقیم دارد. در غلظت 25 میکرو گرم بر میلیلیتر و در زمان 60 دقیقه تمامی باکتریها به جز استافیلو کوکوس اورئوس و در زمان 30 دقیقه باکتریهای اشرشیاکلی و کلبسیلا اوکسیتوکا، به صورت 100 درصد حذف شدند. همچنین در غلظت 5/2 میکرو گرم بر میلیلیتر و در زمان 60 دقیقه باکتریهای اشرشیاکلی، کلبسیلا اوکسیتوکا و پروتئوس میرابیلیس به طور 100 درصد حذف شدند. تمامی غلظتهای دندریمر در زمانهای مختلف باعث کاهش تمامی باکتریها شدند.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دندریمر پلیآمیدوآمین G5- قادر به حذف اشرشیاکلی، کلبسیلا اوکسیتوکا، سودوموناس آئروژینوزا، پروتئوس میرابیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس از محلول آبی میباشد.