38 نتیجه برای شمس
اکرم بیاتی، فاطمه قنبری، اکرم ملکی ، سید شهریار حسینی، محسن شمسی،
دوره 17، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده
مقدمه : از جمله اصلاحات ایجاد شده در نظام سلامت ایران برنامه پزشک خانواده است که از سال 1384 در کشور به اجرا درآمد. این مطالعه با هدف تبیین تجارب پزشکان خانواده و اعضای تیم سلامت از منافع عمومی برنامه پزشک خانواده انجام گردید.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی و روش جمع آوری اطلاعات مصاحبه عمیق فردی ( نیمه ساختار یافته) با سه گروه از پزشکان (15 نفر)، ماماها (15 نفر) و بهورزان (25 نفر) انجام و تجارب آنان در مورد منافع عمومی برنامه پزشک خانواده سوال شده است. در مجموع 55 مصاحبه صورت گرفت. نمونه گیری مبتنی بر هدف انجام و برای تجزیه و تحلیل از روش آنالیز محتوا با رویکرد قراردادی استفاده شده است.
یافته ها: در این مطالعه از واحدهای معنی خلاصه شده 376 کد استخراج شد که پس از ادغام کدهای مشابه، تعداد آنها به 30 کد کاهش یافت که در درون مایه منافع عمومی بطور کلی 2 طبقه اصلی شامل (منافع بهداشتی درمانی – منافع اقتصادی) و 4 زیر طبقه شامل (افزایش سطح شاخص های بهداشت عمومی و بهبود مراقبت ها، پرونده سلامت، وجود بیمه برای روستاییان و کم شدن تعداد مراجعات به پزشکان متخصص) ایجاد شد .
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش استفاده از پرونده های الکترونیکی بجای پرونده های سنتی با هدف دسترسی سریعتر پزشکان به اطلاعات بیماران و ارتقاء کیفی ارائه خدمات و همچنین ارایه برخی از تسهیلات به اعضای شاغل در تیم سلامت جهت افزایش انگیزش شغلی پیشنهاد می شود.
راضیه رجبی، اکرم شریفی، محسن شمسی، امیر الماسی حشیانی، سمیه دژم،
دوره 17، شماره 5 - ( مرداد 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تدوین برنامههای آموزشی درباره پیشگیری از بیماریهایی مانند سرطان از ضرورتهای بهداشتی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای پیشگیری از سرطانهای دستگاه گوارش در شهر اراک صورت گرفته است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بود که در آن 88 نفر از مادران شهر اراک شرکت داشتهاند (نمونهها به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد هر کدام 44 نفر تقسیم شدند). معیارهای ورود شامل عدم ابتلا به سرطان، داشتن ملیت ایرانی، سن بالای ۱۸ سال و سکونت در شهر اراک بود. در پژوهش حاضر روش گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد مادران در خصوص رفتارهای پیشگیری از سرطانهای دستگاه گوارش بود. مداخله آموزشی برای گروه مورد در طی یک ماه و در قالب 3 جلسه آموزشی 45 دقیقهای انجام گردید. سپس 2 ماه پس از مداخله آموزشی در هر دو گروه مورد و شاهد اطلاعات دوباره گردآوری و تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سنی گروه مورد و شاهد به ترتیب برابر 6/9± 3/38 و 1/11±3/36 سال بود که با یکدیگر اختلاف معنیداری نداشتند(381/0=p). میانگین نمره آگاهی و عملکرد در گروه مورد در قبل از آموزش به ترتیب برابر با 06/13±8/72 و 2/6±81/30 بود که در بعد از مداخله به ترتیب برابر 2/12±05/88 و 9/8±3/65 بود که در هر دو مورد با یکدیگر اختلاف معنیدای داشتند(05/0>p). همچنین در قبل از مداخله آموزشی میزانهای حساسیت، شدت و منافع درک شده مادران در زمینه انجام رفتارهای پیشگیری کننده در حد متوسط بود ولی پس از مداخله آموزشی بین دو گروه مورد و شاهد در همه متغیرهای ذکر شده اختلاف معنیداری ایجاد شد(05/0> p).
نتیجهگیری: یافتههای این بررسی تاثیر و کارایی مدل اعتقاد بهداشتی را در افزایش رفتارهای پیشگیری از ابتلا به سرطانهای دستگاه گوارش در مادران شهر اراک را نشان میدهد. .
منیره اسدی قلعه نی، آتنا شمس، حمیدرضا طاهری،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن پیشرونده سیستم اعصاب مرکزی است و از علائم و نشانههای آن خستگی و عدم تعادل میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی بر روی سطح طرح دار بر تعادل بیماران مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون بود. آزمودنیها با دامنه سنی 27 تا 42 و مقیاس ناتوانی جسمانی 1-4 و هدفمندانه و داوطبانه انتخاب و به صورت تصادفی به گروههای تجربی و کنترل تقسیم شدند. تمرینات به مدت 3 هفته و 5 جلسه در هفته انجام گرفت و مدت هر جلسه حداقل یک ساعت بود. برای اندازهگیری تعادل از مقیاس تعادل برگ استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون تی مستقل و وابسته در سطح p<0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بهبود قابل توجهی در تعادل مشاهده شده است(p<0.05). همچنین نتایج حاکی از تفاوت معنیداری بین دادههای پس آزمون آزمودنیها در هر دو گروه تجربی و گروه کنترل بود(p<0.05).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، به کارگیری برنامه تمرینی راه رفتن بر روی سطح طرح دار میتواند عاملی تاثیرگذار در بهبود تعادل بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس باشد. با توجه به این نتایج، متخصصان مربوطه میتوانند از این تمرینات به عنوان یک مکمل در کنار درمانهای دارویی برای بیماران ام .اس استفاده کنند.
مریم فتحی شیخی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سوانح و حوادث یکی از عوامل اصلی مرگ و ناتوانی در دنیا و از مهمترین علل مراجعه کودکان به بیمارستان میباشد. لذا پژوهش حاضر با هدف سنجش سازههای مدل اعتقاد بهداشتی و عملکرد، در مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر خرم آباد در خصوص رفتارهای پیشگیری کننده از سوانح و حوادث در کودکان صورت پذیرفته است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر مطالعه مقطعی- تحلیلی بر روی 261 نفر از مادران دارای کودک کمتر از 5 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر خرم آباد در سال 1393 میباشد. روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه تنظیم شده بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بوده است. اطلاعات جمعآوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه میانگین و انحراف معیار سن مادران 37/5±98/28 سال، میانگین نمره عملکرد و خودکارآمدی مادران به ترتیب برابر 74/14±1/59 و 07/11±14/69 مشاهده شد. همچنین میانگین نمرات سایر سازههای مدل اعتقاد بهداشتی شامل حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده نیز بیش از حد متوسط مشاهده شد. بین خودکارآمدی و موانع درک شده همبستگی منفی و معنیدار (r=-0.256 ، P<0.01) و بین موانع درک شده و عملکرد نیز همبستگی منفی و معنیداری (r=-0.391، P<0.01) وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به میزان میزان عملکرد مادران و سایر سازههای نگرشی مدل اعتقاد بهداشتی، پیشنهاد میشود تا برنامههای آموزشی بر مبنای این مدل به صورت مستقیم و غیر مستقیم در قالب بستههای آموزشی چند رسانهای به منظور ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از سوانح و حوادث در کودکان صورت گیرد.
فهیمه محبوبی قزاآنی، نسرین روزبهانی، محسن شمسی،
دوره 18، شماره 5 - ( مرداد 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: شیردهی انحصاری در شش ماه اول زندگی نقش عمدهای در پیشگیری از مرض و مرگ و میر کودکان دارد. قصد شیردهی انحصاری در بارداری یکی از عوامل پیشگویی کننده این رفتار است. تعیین عوامل موثر بر قصد شیردهی انحصاری به برنامهریزی برای ارتقاء قصد شیردهی و به دنبال آن رفتار شیردهی کمک میکند. هدف از این مطالعه، تعیین عوامل پیشگوییکننده قصد شیردهی انحصاری زنان باردار به وسیله تئوری رفتار برنامهریزی شده است.
مواد و روشها: این مطالعه تحلیلی بر روی 224 زن نخستزای مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر کاشان در سال 1392 انجام شد. نمونهها به صورت تصادفی از 16 مرکز بهداشتی درمانی انتخاب شدند. مادران پرسشنامههای دموگرافیک، قصد، نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده را تکمیل کردند. برای تعیین عوامل پیشگویی کننده قصد شیردهی انحصاری و تحلیل دادهها از آزمون رگرسیون خطی استفاده شد.
یافتهها: در مدل رگرسیونی، کنترل رفتاری درک شده (001/0>p، 42/0=&beta)، نگرش (01/0>p، 27/0=&beta) و هنجارهای ذهنی (04/0>p، 18/0=&beta)، پیشگویی کننده قصد شیردهی انحصاری بودند. این مدل توانست 63 درصد از واریانس قصد شیردهی انحصاری را توضیح دهد. آگاهی و عوامل دموگرافیک، پیشبینی کننده قصد شیردهی نبودند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که کنترل رفتاری درک شده، نگرش و هنجارهای ذهنی میتوانند قصد شیردهی انحصاری زنان نخستزا را پیشگویی کنند، از این رو باید به عنوان یک راهنمای کلی در طراحی مداخلات آموزشی برای بهبود شیردهی انحصاری زنان مورد توجه قرار گیرند.
طاهره رضی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مادران باید آگاهی و عملکرد کافی در زمینه نشانه های خطر کودکان برای تغییر رفتار به دست آورند. شناخت عوامل مؤثر در تغییر رفتار، دستیابی به تغییر را آسان خواهد کرد، بنابراین ارائه آموزش در خصوص نشانه های خطر در کودکان با استفاده از مدل هایی که عوامل مؤثر بر رفتار را شناسایی می کنند ضروری است. یکی از این مدل های مؤثر در امر آموزش مدل اعتقاد بهداشتی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش بر رفتار مادران در خصوص نشانه های خطر در کودکان کمتر از پنج سال صورت پذیرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی آموزشی در سال 1393 بین 116 مادر دارای کودک کمتر از پنج سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اراک صورت گرفت. آنها به طور تصادفی به دو گروه آزمون (56 نفر) و کنترل (60 نفر) تقسیم شدند. دادهها از طریق تکمیل پرسشنامه پایا و روای محقق به همراه مصاحبه گردآوری شد . مداخله آموزشی در گروه آزمون طی چهار جلسه آموزشی اجرا گردید . مرحلهی پس - آزمون سه ماه بعد از مداخله آموزشی از طریق تکمیل مجدد پرسش نامه صورت گرفت. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 05/0 انجام شد .
یافته ها: هیچ گونه تفاوت معنیداری بین میانگین نمره سازه های مدل اعتقاد بهداشتی و عملکرد مادران در گروه آزمون و کنترل قبل از مداخله مشاهده نشد(05/0 p > )، اما بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود داشت(001/0 p < ). در این مطالعه، میانگین نمره عملکرد مادران در گروه آزمون قبل و بعد از مداخله به ترتیب برابر با 15/42 ± 58/39 و 05/23 ± 52/84 بود که با یکدیگر اختلاف معنیداری داشتند(001/0> p ).
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه، مداخله آموزشی مبتنی بر نیازسنجی اولیه بر مبنای مدل اعتقاد بهداشتی در بهبود عملکرد مادران در خصوص نشانه های خطر در کودکان مؤثر است و می تواند برای طراحی برنامه های آموزشی مفید باشد.
سمیه پورمسیبی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، علی کولیوند، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 8 - ( آبان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه وجود آلایندههای زیست محیطی جزء مهمترین مشکلات بشر است. هدف از مطالعه حاضر سنجش سازههای مدل اعتقاد بهداشتی در خصوص ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از مواجهه با هوای آلوده در زنان باردار شهر اراک در سال 93 میباشد.
مواد و روشها: در این پژوهش مقطعی-تحلیلی، 208 زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اراک به صورت چند مرحلهای انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه پایا و روا و به روش خود- گزارش دهی جمعآوری شد. این پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک مادر، ابعاد مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد مادران بوده است. در نهایت دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین سنی مادران مورد مطالعه 77/4±48/26 و میانگین سن بارداری آنان 59/5±88/14هفته بود. بیشترین میزان تحصیلات زنان باردار(1/47 درصد) دیپلم بود. میانگین نمره عملکرد مادران 09/72 بود و در بین سازهها حساسیت درک شده بیشترین (25/83) و موانع درک شده کمترین (16/59) نمره را داشتند. در تحلیل رگرسیونی به منظور پیشگویی رفتار با استفاده از سازههای مدل اعتقاد بهداشتی مشخص شد که از بین این متغیرهای بررسی شده متغیرهای راهنمای عمل خارجی، حساسیت درک شده و موانع به عنوان پیشگویی کننده رفتار هستند که این متغیرها در مجموع 26 درصد (265/0=R2) از تغییرات رفتار را پیشگویی نمودند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه، سازههای راهنماهای عمل خارجی و حساسیت و موانع درک شده باید به عنوان مهمترین عوامل پیشبینی کننده رفتار مادران در طراحی مداخلات آموزشی در نظر گرفته شوند.
فائزه براتی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 11 - ( بهمن 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه مصرف تنقلات کم ارزش به عنوان میان وعده در بین کودکان به خصوص در دانشآموزان مقطع ابتدایی رو به افزایش است. پژوهش حاضر به سنجش سازههای تئوری رفتار برنامهریزی شده در این زمینه پرداخته است.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی– تحلیلی در سال 1394 بروی 217 دانش آموز مقطع ابتدایی شهرستان اراک انجام گرفت که به صورت نمونهگیری خوشهای انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته شامل سازههای تئوری رفتار برنامهریزی شده بوده است که نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتار درک شده، قصد رفتاری و عملکرد را در برمیگرفت. روایی و پایایی پرسشنامه قبل از مطالعه بررسی شد. به منظور تعیین مهمترین سازههای پیشگویی کننده رفتار دانش آموزان از مدل چند متغیره رگرسیون خطی استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه، میانگین و انحراف معیار نمره نگرش (24/12±41/75)، هنجار ذهنی (20/11±25/78)، کنترل رفتار درک شده (06/17±69/63)، قصد رفتاری (44/15±26/76) و عملکرد (44/24±84/48) مشاهده شدند. بر طبق نتایج، سازه کنترل رفتار درک شده توانست 23 درصد تغییرات رفتار را پیشگویی نماید. بین نمره سازهها با عملکــرد همبستگی مستقیم و معنیداری مشاهده شد(05/0>p). با این وجود، در رابطه با ارتباط بین عملکرد تغذیهای دانش آموزان با سن ( 019/0=r)، وزن (07/0=r)، قد (12/0=r) و شاخص توده بدنی دانش آموزان (07/0=r) ارتباط معنیداری مشاهده نگردید(05/0<p).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، پیشنهاد میشود که در زمان طراحی مداخلات، پیشگیری از مصرف تنقلات کم ارزش، تاکید بر ایجاد نگرش مثبت و خودباوری در کنترل رژیم غذایی دانش آموزان در نظر گرفته شوند.
فهیمه فراهانی دستجانی1، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، محمدرضا رضوانفر، مهدی رنجبران،
دوره 19، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری دیابت به عنوان شایعترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسم محسوب میشود که بررسی تبعیت دارویی در این ﺑﻴﻤﺎران جهت تبیین مداخلات آموزشی در راستای ارتقای سلامت این بیماران الزامی میباشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر تبعیت از رژیم دارویی بیماران دیابتی در شهر اراک بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی سال 1393صورت گرفت.
مواد و روشها: در این پژوهش تحلیلی، 366 نفر از بیماران دیابتی شهر اراک در سال 1393 انتخاب شدند و اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته عملکرد بیماران در زمینه تبعیت از رژیم دارویی و عوامل موثر بر آن بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی جمعآوری گردید و جهت تعیین قدرت پیشگویی کنندگی سازههای مدل از رگرسیون خطی استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمره آگاهی و عملکرد تبعیت از رژیم دارویی به ترتیب برابر با 34/31 و 34/84 مشاهده شد. در این مطالعه سازههای حساسیت درک شده، موانع درک شده و راهنمای عمل داخلی به عنوان قویترین پیش گویی کنندههای رفتار تبعیت از رژیم دارویی در بیماران بودند و 36/0 واریانس رفتار را پیشبینی نمودند. بین عملکرد و سازههای حساسیت و شدت و منافع درک شده و خودکارآمدی و راهنمای عمل داخلی و خارجی در زمینه تبعیت از رژیم دارویی دیابتی همبستگی مستقیمی وجود داشت که بیشترین همبستگی به سازهی حساسیت درک شده مربوط بود(42/0=r، 001/0>p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصله، طراحی مداخلات آموزشی با تأکید بر ایجاد حساسیت درک شده در بیماران دیابتی جهت تبعیت دارویی و تاکید بر مشوقهای داخلی به عنوان عوامل انگیزاننده و مشوق بیماران جهت حصول به نتایج بهتر در زمینه تبعیت از رژیم دارویی باید در محوریت مداخلات آموزشی باشد.
عباس علیمرادیان، محسن شمسی، فردین فرجی، مهدی احمدی، سید ابراهیم سیدی،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مالتیپل اسکلروز (MS) یک التهاب میلینزدای و اختلال در بازسازی سلولهای عصبی در سیستم عصبی مرکزی با علتهای ناشناخته است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی سطح ملاتونین سرمی در روند درمانی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام پذیرفت..
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع آینده نگر و کوهورت بر روی 40 نفر از بیماران مالتیپل اسکلروزیس انجمن MS شهر اراک به مدت یک سال انجام پذیرفت. بیمارانی که تحت درمان با داروهای تعدیل کننده از خانواده اینترفرون بوده و بیش از یک سال از درمان آنها نگذشته بود به صورت تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه ای حاوی اطلاعات جمعیت شناختی و اطلاعات بالینی شامل وضعیت MRI، VEP، نمرهEDSS (آزمـون وضـعیت گسـترش نـاتوانی) و علائم بالینی و عوامل تداخلگر تکمیل گردید. نمونه خون محیطی 3 بار به فاصله 6 ماه برای اندازهگیری ملاتونین از بیماران گرفته شد و سپس ارتباط بین اطلاعات بالینی، تستEDSS و میزان ملاتونین سرمی با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در بیماران MS علیرغم گرفتن درمان دارویی میزان ملاتونین به عنوان یک آنتی اکسیدان در مرتبه دوم نمونه گیری کاهش یافت که این مساله با بدتر شدن وضعیت بالینی بیمار (آزمون EDSS) همخوانی داشت. این وضعیت در گروه کنترل مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: با توجه به یافته های این مطالعه، سطح ملاتونین یک متغیر عینی و آزمایشگاهی قابل اندازه گیری (البته به کمک الیزا) است که می تواند در پیگیری این بیماران همراه با ارزیابی های کلینیکی و پرسشنامه ها کمک کننده باشد.
زهرا جهانگیری، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، رحمت اله مرادزاده،
دوره 21، شماره 5 - ( دوماهنامه مهر و آبان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: فقر آهن یکی از شایعترین مشکلات تغذیهای دوران بارداری است. این مطالعه با هدف سنجش سازههای تئوری رفتار برنامهریزیشده در خصوص رفتارهای تغذیهای پیشگیریکننده از کمخونی فقر آهن در زنان باردار شهر اراک انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی 199 زن باردار شهرستان اراک به صورت نمونهگیری تصادفی ساده در سال 1396 انجام پذیرفت. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته روا و پایا و شامل اطلاعات دموگرافیک و سازههای تئوری رفتار برنامهریزیشده بوده است. بهمنظور تعیین مهمترین سازههای پیشگوییکننده رفتار زنان باردار از مدل چند متغیره رگرسیون خطی استفاده شد.
یافتهها: بر اساس نتایج این مطالعه، میانگین سنی مادران 1/5±81/28 سال، میانگین هفته بارداری 9/8±04/28 هفته و فاصله بارداری با حاملگی قبلی 9/3±18/5 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمره نگرش 62/0±61/3، هنجار ذهنی 74/0±60/3، کنترل رفتار درکشده 58/0±50/3، قصد رفتاری 61/0±49/3، عملکرد 76/0±55/3 و آگاهی 2/0±57/0 بود. مدل رگرسیون خطی نشان داد که نمره عملکرد خانمهای باردار به ازای هر یک واحد افزایش در نمره نگرش و هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درکشده به ترتیب 463/0، 343/0و347/0 بهبود مییابد.
نتیجهگیری: نتایج به دستآمده حاکی از لزوم ارائه برنامههای آموزشی در خصوص پیشگیری از کمخونی در زنان باردار با تأکید بر سازههای نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درکشده است و پیشنهاد میشود در زمان طراحی مداخلات در جهت بهبود رفتارهای تغذیهای پیشگیریکننده از کمخونی در بارداری، سازههای نظریه رفتار برنامهریزیشده مورد توجه قرار گیرد.
لیلا دهقان، حمید دالوند، مجتبی بیانی، علیرضا شمس الدینی،
دوره 22، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مشکلات تغذیه ای میتوانند مشارکت کودکان فلج مغزی در فعالیتهای روزمره زندگی بهویژه غذاخوردن را محدود کنند. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین فراوانی انواع بازتابهای اولیه و اختلال عملکرد حرکتی دهانی کودکان فلج مغزی انجام گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی به روش مقطعی بود. این مطالعه بر روی کودکان فلج مغزی 2 تا 15 ساله که بهصورت در دسترس و از نوع آسان از کلینیکهای توانبخشی شهر اراک در سال 1396 انتخاب شدند انجام گرفت. وجود بازتابهای غیر طبیعی اولیه شامل بازتابهای Bite، Rooting وTongue Thrust و عملکرد حرکتی دهانی کودک با مقیاس ارزیابی حرکتی دهانی (Oral motor assessment scale-OMAS) ارزیابی گردید. جهت تجزیه تحلیل دادهها از آزمون خی دو استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.82 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد بیشترین تعداد افراد دارای بازتابهای اولیه دهانی غیرطبیعی (Bite، Rooting و Tongue Thrust) در سطح IV و V عملکرد حرکتی درشت و در سطح III توانایی دستی و نوع کوادروپلژی اسپاستیک قرار دارند. بیشترین فراوانی فقدان عملکرد در مهارت حرکتی دهانی در سطح عملکرد حرکتی درشت V و عملکرد کامل در عملکرد تغذیه دهانی در سطح عملکرد حرکتی درشت I و II مشاهده گردید. بین مهارت حرکتی دهانی با سطح عملکرد حرکتی درشت اختلاف معناداری مشاهده شد (04/0= p).
نتیجهگیری: مطالعه نشان داد که تفاوت معناداری بین عملکرد حرکتی دهانی و سطوح عملکرد حرکتی درشت وجود دارد. بنابراین پیشنهاد میگردد که در ارزیابی عملکرد حرکتی دهانی کودکان دارای فلج مغزی، توجه خاصی به سطح عملکرد حرکتی درشت این کودکان شود.
امیرحسین احمدی حکمتی کار، مهدیه ملانوری شمسی،
دوره 23، شماره 5 - ( آذر و دی - شماره ویژه کووید 19 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کووید 19 به عنوان یک بیماری ویروسی بیش از گذشته ضرورت پرداختن به فعالیتهای ورزشی در سراسر طول عمر را با توجه به اثرات ایمونولوژیک و فیزیولوژیک آن بر سلامتی مطرح کرده است. در این مطالعه ضمن بررسی اثرات فعالیتهای ورزشی با شدت متوسط در پاسخهای فیزیولوژیک و ایمونولوژیک مرتبط با این بیماری، الگوهای ورزشی مناسب برای انجام فعالیتهای ورزشی در دوران شیوع این بیماری ارائه شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مروری مقالات مرتبط از تمام پایگاههای اطلاعاتی شامل اسکوپوس، پابمد، گوگل اسکالار، سامانه همایشهای معتبر علمی، مگیران و نور مورد بررسی قرار گرفت. همچنین در فرایند جستوجوی مقالات از کلیدواژههای ویروس کرونا، کووید 19، فعالیت ورزشی و ویروس کرونا، فعالیت ورزشی و سیستم ایمنی بدن، فعالیت ورزشی پرشدت و سیستم ایمنی بدن استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: اصول اخلاقی در نگارش مقاله، طبق دستورالعمل کمیته ملی اخلاق و آیین نامه COPE رعایت شده است.
یافته ها: فعالیتهای ورزشی با شدت متوسط با توجه به اثرات فیزیولوژیکی خود میتوانند برای افزایش عملکرد سیستم ایمنی مفید باشند. از طرفی مشخص شده است که ورزش با شدت بالا میتواند اثرات منفی بر سیستم ایمنی بگذارد که این عامل میتواند یک استراتژی بد در کاهش عملکرد سیستم ایمنی بدن و افزایش احتمال ابتلا به بیماریهای عفونی باشد.
نتیجه گیری: با توجه به شروع موج دوم ویروس کرونا در جهان، پیشنهاد میشود همچنان در خانه با رعایت پروتکلهای بهداشتی (حفظ رطوب و استریل کردن محیط) و شدت و مدت مناسب به فعالیت ورزشی پرداخته شود.
زهرا جهانگیری، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، رحمت اله مرادزاده،
دوره 23، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کمخونی یکی از شایعترین مشکلات تغذیهای دوران بارداری است که میتواند تأثیر قابل ملاحظهای بر سلامت زنان باردار داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش بر اساس تئوری رفتار برنامهریزیشده در ارتقای رفتارهای تغذیهای که از کمخونی در زنان باردار پیشگیری میکنند، اجرا شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی آموزشی شاهددار 80 زن باردار به طور تصادفی در دو گروه (40 نفر گروه آزمایش و 40 نفر گروه کنترل) قرار گرفتند. اطلاعات از طریق پرسشنامه جمعیتشناختی و سازههای تئوری رفتار برنامهریزیشده شامل آگاهی، نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درکشده، قصد رفتاری و عملکرد بوده است. قبل از مداخله از هر دو گروه اطلاعات پیشآزمون جمعآوری شد و سپس مداخله آموزشی بر اساس نتایج نیازسنجی برای گروه آزمایش، طی یک ماه و در قالب چهار جلسه آموزشی 60دقیقهای براساس تئوری رفتار برنامهریزیشده صورت گرفت. نتایج سه ماه بعد از مداخله جمعآوری شد و با استفاده از آزمونهای منویتنی یو و ویلکاکسون، کایاسکوئر و ضریب همبستگی تجزیه و تحلیل آماری آن انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1395.445 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علومپزشکی اراک رسیده است. همچنین این مطالعه با کد IRCT2017052334106N1در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران ثبت شده است.
یافته ها: نتایج این مطالعه مداخلهای نشان داد که قبل از مداخله همه متغیرها در دو گروه اختلاف معناداری وجود نداشت ولی پس از انجام مداخله دو گروه از نظر همه سازههای بررسیشده شامل آگاهی، نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درکشده، قصد رفتاری و عملکرد تفاوت معنادار آماری داشتند (05/0>P). در این مطالعه عملکرد گروه مداخله قبل از آموزش 415/0±88/2 (از 5 نمره) بود که بعد از آموزش به 216/0±64/3 ارتقای معنیداری یافت (001/0>P).
نتیجه گیری; با مداخله آموزشی بر اساس تئوری رفتار برنامهریزیشده، میتوان رفتارهای تغذیهای پیشگیریکننده از کمخونی را در زنان باردار افزایش داد که این بهبود رفتار را میتوان مرتبط با روش آموزشی در گروه آزمایش دانست.
سهیلا ذوالفقاری، امید مرادی، حمزه احمدیان، نرگس شمس علیزاده،
دوره 24، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه کیفیت رضایت جنسی زوجین، در بروز دلزدگی زناشویی نقش بسیار مهمی دارد، بنابراین آموزش رضایت جنسی میتواند در کاهش این معضل زناشویی مؤثر باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مدل رضایت جنسی بر کاهش دلزدگی زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر سنندج در سال تحصیلی 98-1397 است. در این پژوهش از ابزار پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM)استفاده شد. پس از انتخاب افراد نمونه و تشکیل دو گروه 30 نفری آزمایشی و کنترل به صورت تصادفی، هر دو گروه در پیشآزمون شرکت کردند. طی 8 جلسه 90 دقیقهای به گروه آزمایش، مدل رضایت جنسی آموزش داده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از نرمافزارSPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش دارای کد کمیته اخلاق IR.MUK.REC.1397.5037 از پژوهش دانشگاه علوم پزشکی کردستان است.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین آزمودنیهای گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ متغیر دلزدگی زناشویی (581/F=35) و ابعاد آن شامل خستگی جسمی (074/F=25)، از پا افتادن عاطفی (031/F=39) و از پا افتادن روانی (020/F=35) تفاوت معناداری (0/001≥P) وجود داشت و میزان تأثیر برنامه آموزشی به ترتیب برابر 0/42، 0/31، 0/41 و 0/39 بود.
نتیجه گیری: به طور کلی، یافتههای این پژوهش نشان داد که آموزش مدل رضایت جنسی بر کاهش دلزدگی زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره مؤثر بود و میتوان از این آموزش برای بهبود روابط زناشویی زوجین استفاده کرد.
کلثوم محمدنیامطلق، محسن شمسی، نسرین روزبهانی، محمود کریمی، رحمت اله مرادزاده،
دوره 24، شماره 5 - ( آذر و دی 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه عدم تغذیه سالم ابتدا سبب بروز حالت پرهدیابت و سپس دیابت آشکار میشود و هر ساله حدود پنج تا ده درصد افراد مبتلا به عدم تحمل گلوکز به دیابت نوع2 مبتلا میشوند، این پژوهش با هدف شناخت عوامل مؤثر بر مصرف مواد غذایی سالم (بر اساس هرم غذایی) توسط زنان پرهدیابتی بر اساس تئوری رفتار برنامهریزیشده انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه مقطعیتحلیلی حاضر بر روی 99 نفر از زنان میانسال پرهدیابتی مراجعهکننده به مراکز سلامت شهر اراک در سال 1398 انجام شد. روش جمعآوری اطلاعات در این مطالعه از طریق پرسشنامهای مبتنی بر تئوری رفتار برنامهریزیشده و چکلیست مصرف مواد غذایی سالم بود. دادهها از طریق تحلیل همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون خطی تجزیهوتحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1398.07 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علومپزشکی اراک رسیده است.
یافته ها میانگین نمره رفتار رژیم غذایی 0/28±1/34 بود و 41 درصد از افراد حداقل یک بار در هفته و 35 درصد حداقل یک بار در ماه، مواد قندی مانند کیک، شیرینی و شکلات را مصرف میکردند. تحلیل رگرسیون نشان میدهد با افزایش یک انحراف معیار در نمره قصد رفتاری، نمره رفتار رژیم غذایی سالم 0/22 انحراف معیار افزایش خواهد یافت (0/05>P).
نتیجه گیری: برای دستیابی به سبک زندگی سالم در گروه آسیبپذیر و افراد پیشدیابتی، تأکید بر افزایش توانمندی آنان در زمینه انتخاب غذای سالم و تقویت انگیزههای فردی در راستای نیل به تصمیمگیری صحیح و درنهایت رعایت مصرف صحیح مواد غذایی میتواند در برنامهریزیهای آموزشی مسئولین بهداشتی جهت کاهش ابتلا به دیابت مورد توجه قرار گیرد.
زینب بیرانوند، محبوبه سجادی، مجید طاهری، سهیلا شمسی خانی،
دوره 25، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1401 )
چکیده
زمینه و هدف تنش اخلاقی زمانی اتفاق میافتد که فردی تصمیم اخلاقی گرفته باشد، اما نتواند به آن عمل کند و اغلب به محدودیتهای داخل یا خارج سازمانی مربوط میشود. آموزش مهارت حل مسئله بهعنوان یکی از اصول مدیریت تنش ممکن است در کنترل تنش اخلاقی پرستاران مؤثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر تنش اخلاقی پرستاران تازهکار انجام شد.
مواد و روش ها این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است که بر روی 70 پرستار تازهکار شاغل در بیمارستان شهدای خرمآباد انجام شد. نمونهها بهصورت دردسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها، فرم اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه تنش اخلاقی کورلی بود. مداخله شامل برگزاری کارگاه آموزشی مهارت حل مسئله برای گروه آزمایش طی 6 جلسه 2 ساعته بود. تنش اخلاقی در 2 مرحله قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. نهایتاً دادهها با نرمافزار SPSS نسخه 16 و با آزمونهای آماری کایاسکوئر و تی مستقل و تی زوجی تجزیهوتحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک این مطالعه را با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.449 به تصویب رسانده است. رضایت آگاهانهبودن آزمون از شرکتکنندگان دریافت و به آنها اطمینان داده شد که اطلاعات ایشان محرمانه خواهد بود.
یافتهها در این مطالعه، میانگین سن شرکتکنندگان 25 سال بود. همچنین 98/5 درصد نمونهها دارای مدرک تحصیلی لیسانس و 1/5 درصد نمونهها دارای مدرک کارشناسی ارشد بودند. مطالعه نشان داد میانگین تنش اخلاقی در نمونههای گروه آزمایش پس از مداخله در مقایسه با قبل تفاوت آماری معناداری داشت (05/P<0).
نتیجه گیری نتایج نشان داد بهکارگیری آموزش مهارت حل مسئله در روند کاهش تنش اخلاقی پرستاران تازهکار در محیط بالین تأثیر زیادی دارد.
نهال محرک پور، وهب حبیب پور، داود شمسی،
دوره 25، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف مدیریت بحران یکی از مقولههای مهم در زمینه مدیریت میباشد و این موضوع در حوزه سلامت و بهداشت اهمیتی دو چندان پیدا میکند . به دلیل جایگاه این موضوع در این تحقیق به بررسی عوامل تأثیرگذار بر توسعه مکانیسمهای مدیریت بحران در بیمارستانهای شهر اراک پرداخته شده است. همچنین تلاش شده است به بررسی تأثیرگذاری سه عامل فرهنگ سازمانی، عدمقطعیت محیط کسب و کار و ریسکپذیری را بر توسعه مکانیزمهای مدیریت بحران پرداخته شود.
مواد و روش ها در همین راستا با طراحی پرسشنامه و توزیع آن در میان کارکنان بیمارستانهای شهر اراک به تعداد 240 فرم به جمعآوری اطلاعات پرداخته شده است.
ملاحظات اخلاقی این مقاله با کد اخلاق 1274.1401.REC.ARAKMU.IR در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است. همه اصول بیانیه هلسینکی ازجمله دریافت رضایت آگاهانه از شرکت کنندگان و محرمانه بودن اطلاعات آنها رعایت شده است.
یافته ها با محاسبه آلفای کرونباخ به میزان 0/897، پایایی پرسشنامه مورد ارزیابی واقع شده است که مقداری مطلوب برای آلفای کرونباخ میباشد.سپس بوسیله مدل تحلیل مسیر و تعیین ضرایب مسیر بهوسیله نرمافزار لیزرل به بررسی مدل طراحیشده پرداخته شده است. سپس با انجام آزمونهای آماری به بررسی فرضیات توجه شده است.
نتیجه گیری نتایج حاکی از آن میباشد که هر سه عامل ارتباط معناداری با توسعه مکانیزمهای مدیریت بحران داشتهاند و بر آن تأثیرگذار بودهاند.
اقای محسن شمسی، اقای علی کولیوند، اقای محمد جواد قنادزاده، خانم محبوبه خورسندی، اقای سیدحامد میرحسینی، اقای امیر الماسی حشیانی، اقای بهروز کریمی، اقای سیدنادعلی علوی بختیاروند، خانم معصومه نادری نورعینی،
دوره 25، شماره 4 - ( مهر و آبان 1401 )
چکیده
مقدمه: امروزه با افزایش جمعیت، تولید سرانهی مواد زائد و در پی آن تهدید و تخریب محیط زیست فرایندی رو به افزایش است که مدیریت پسماند توسط افراد یک جامعه میتواند در کاهش این معظل نقش اساسی داشته باشد. از ین رو مطالعه حاضر با هدف پیش بینی رفتارهای مدیریت پسماند خانوارهای شهر اراک در سال 1401 انجام پذیرفته است.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت مقطعی و تحلیلی بر روی 600 نفر از مادران خانوارهای شهر اراک که به صورت نمونه گیری چند مرحلهای انتخاب شدند انجام پذیرفت. ابزار جمع اوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا و شامل مشخصات دموگرافیک، آگاهی، نگرش و رفتار خانوارهای در زمینه مدیریت پسماند بود. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای تی تست، کای دو و رگرسیون تجزیه تحلیل شدند. این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1401.040 مصوب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک است.
یافتهها: میانگین سن ماردان مورد مطالعه 11±39 سال و تعداد اعضای خانوار 6/3 نفر بود. از نظر نوع مسکن اکثراً آپارتمانی (44 درصد) و تعداد کمتری مجتمع (14 درصد) سکونت داشتند. 65 درصد افراد آموزش طرح تفکیک زباله از مبدأ را دریافت نکرده بودند و از بین روشهای مؤثر آموزشی تعداد اکثریت (38 درصد) افراد اثربخشی آموزش از راههای اینترنتی را زیاد ارزیابی کرده بودند. میانگین و انحراف معیار آگاهی 19±66، نگرش 11±84 و عملکرد 18±73 به دست آمد. اکثریت افراد مورد مطالعه دارای اگاهی و نگرش در سطح خوب بودند. مدل تحلیل رگرسیون نشان داد که بشترین تاثیرگذاری بر رفتار مدیریت پسماند نمونهها شامل سن افراد، آگاهی و نگرش آنان بود که مجموعاً 33 درصد آر رفتار مدیریت پسماند را پیشگویی میکردند.
نتیجه گیری: با توجه به وضعیت مطلوب آگاهی و نگرش خانوارهای شهر اراک به نظر برای مدیریت بهتر پسماندها باید بر سایر عوامل محیطی از جمله منابع تولید پسماند در مبدأ تاکید داشت. همچنین بر اساس مدل پیشگویی کنندگی در سنین پایینتر همچنان اطلاع رسانی و تغییر نگرش خانوارهای شهر اراک جهت عملکرد بهتر اهمیت دارد.
داود شمسی، محسن محمدیان ساروی، خلیل علی محمدزاده، آزاده اشرفی،
دوره 28، شماره 2 - ( ذر حال تکمیل 1404 )
چکیده
حکمرانی خوب بهعنوان یکی از مفاهیم اساسی در مدیریت نظامهای سلامت، نقشی کلیدی در ارتقای کارایی، اثربخشی و عدالت در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی ایفا میکند. این مفهوم با تأکید بر اصولی همچون شفافیت، پاسخگویی، مشارکت و قانونمندی، بهعنوان چارچوبی برای بهبود سیاستگذاری و مدیریت در نظام سلامت مورد توجه قرار گرفته است.
هدف: این پژوهش به منظور طراحی و ارائه مدل حکمرانی خوب در نظام سلامت با بهرهگیری از رهیافت ترکیبی تحلیل مضمون و روش حداقل مربعات جزئی انجام شده است.
روششناسی: روش تحقیق شامل دو بخش کیفی و کمی بود. در بخش کیفی، جامعه پژوهش مدیران، صاحبنظران حوزه بهداشت و درمان، خبرگان وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، و صاحبنظران دانشگاهی را شامل میشد. نمونهگیری به روش هدفمند و گلوله برفی انجام شد و ۱۷ نفر تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. در بخش کمی از روش حداقل مربعات جزئی (PLS) برای برازش مدل استفاده شد. جامعه آماری این بخش شامل کلیه کارشناسان و مدیران حوزه بهداشت و درمان ایران بود که بر اساس فرمول کوکران حداقل حجم نمونه ۳۸۴ نفر تعیین گردید.
یافتهها: نتایج تحلیل مضمون دادههای کیفی و برازش مدل پژوهش نشان داد که مدل نهایی حکمرانی خوب در نظام سلامت از هفت بعد اصلی تشکیل شده است: اثربخشی، کارایی، عدالت، شفافیت و پاسخگویی، مشارکت، قانونمندی و رهبری. هر یک از این ابعاد به مؤلفههای خاصی تفکیک شدند که اهمیت هر کدام در تقویت حکمرانی خوب مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجهگیری: این مقاله با ارائه مدلی جامع از حکمرانی خوب در نظام سلامت، چارچوبی برای بهبود سیاستگذاری، مدیریت و عملکرد در این حوزه پیشنهاد میکند. مدل ارائهشده میتواند بهعنوان ابزاری برای تصمیمگیریهای استراتژیک و بهبود ساختارهای مدیریتی مورد استفاده قرار گیرد.