63 نتیجه برای کودک
عبدالرضا یاوری، رحمت اله مرادزاده، حمید دالوند، اکرم ولی زاده، فرهاد فاتحی، محمودرضا نخعی،
دوره 19، شماره 10 - ( 10-1395 )
چکیده
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از مشکلات کودکان مبتلا به فلج مغزی، اختلال در خوردن غذا و نوشیدن مایعات میباشد. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر تحریکات دهانی - حرکتی بر عملکرد تغذیهای کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک با استفاده از دو رویکرد پزشکی و رویکرد خانواده محور میباشد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بوده که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف، کودکان فلج مغزی 2 تا 8 ساله شهر اراک و از نمونههای در دسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توانبخشی بودند که از بین آنها 40 کودک مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، سامانه طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت(GMFCSE&R) و مقیاس ارزیابی حرکتی دهان (OMAS) بود. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده ازآزمون کولموگرف اسپیرنوف، گزارش میانگین، انحراف معیار، ترسیم جداول توزیع فراوانی تحلیل دادهها، آزمون تی مستقل، آزمون تی وابسته، آزمون کای دو و مانوا انجام شد.
یافتهها: اختلاف نمرات عملکرد بلع در هر دو گروه تحت درمان توسط درمانگر و تحت درمان توسط خانواده قبل و بعد از انجام مداخله از نظرهردو ارزیاب و از نظر آماری معنادار بود(001/0=p). اختلاف نمرات عملکرد بلع بین دو گروه تحت درمان توسط درمانگر و تحت درمان توسط خانواده، بعد از انجام مداخله از نظر ارزیاب اول و دوم و از نظر آماری معنادار نبود(به ترتیب 89/0=p و 07/0=p).
نتیجه گیری: به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که تحریکات دهانی حرکتی بر عملکرد بلع کودکان فلج مغزی اسپاستیک در هر دو گروه تحت درمان موثر میباشد. همچنین میزان تاثیر این تحریکات بر عملکرد بلع کودکان فلج مغزی چه توسط درمانگر به کار رود و چه توسط خانواده، به یک اندازه میباشد.
مهتاب نوابی، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اختلال رشد یکی از مشکلات شایع و مهم بهداشتی در دوران کودکی می باشد. پژوهش حاضربا هدف تعیین تأثیر آموزش بر رفتارهای پیشگیری کننده از اختلال رشد کودکان در مادران بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی صورت گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع مداخلهای است که در آن 100 نفر از مادران دارای کودک یک تا پنج سال شر کت داشتهاند(نمونهها به دو گروه مورد و شاهد، هر کدام 50 نفر، تقسیم شدند). نمونهگیری به صورت تصادفی ساده انجام گرفت. روش گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد بود. سپس آموزش برای گروه مورد در طی یک ماه انجام شد و 3 ماه پس از آموزش، اطلاعات گردآوری گردید و با نرم افزارSPSS نسخه 20 تجزیه و تحلیل شد. علاوه بر آزمونهای آمار توصیفی از آزمون مجذور کای، آزمون تی زوجی و آزمون تی مستقل استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی مورد و شاهد به ترتیب 51/5±98/29 و 30/5±35/28 سال بود. میانگین سن کودکان به ترتیب 14/13±31/23 و 01/14±55/27 ماه بود. قبل از مداخله آموزشی بین دوگروه اختلاف معنیدار نبود و میانگین نمره شاخصها در گروه مورد قبل از مداخله بدین صورت بود: آگاهی، 24/14±87/31؛ حساسیت، 86/5±23/64؛ شدت، 34/9±41/64؛ منافع، 79/6±75/61؛ موانع، 14/8±91/67؛ خود کارآمدی، 87/7±00/68؛ راهنمای عمل، 82/6±53/44 و عملکرد، 77/9±00/70. پس از آموزش، اختلاف معنیداری در همه متغیرهای ذکر شده بین دو گروه ایجاد شد.
نتیجهگیری: بر طبق نتایج، آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی جهت ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از اختلال رشد توصیه میگردد.
آزاده ریاحی، مهدی رصافیانی، سمیرا یزدانی، رحمت الله مرادزاده،
دوره 20، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: نیاز انسان به غذا یکی از احتیاجات ذاتی یا فیزیولوژیک است که در کنار توانایی خوردن و آشامیدن، مهمترین عامل سلامتی، بقای زندگی و طول عمر می باشد. کودکان فلج مغزی به علت وجود نقایص همراه این بیماری، دچار ناهماهنگی های شدید در مکانیسم تغذیهای و ایجاد شرایط سلامتی نابسامان و حتی مخاطرهآمیز برای زندگی می شوند. به دلیل اهمیت سیستم طبقه بندی توانایی خوردن و آشامیدن ((EDACS در تحقیق و درمان کودکان فلج مغزی، هدف این مطالعه تعیین ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی این سیستم می باشد.
مواد و روشها: جهت فارسی سازی و تعیین روایی و پایایی نسخه فارسی EDACS ، بعد از انجام مراحل ترجمه و ترجمه بالعکس، روایی صوری، روایی محتوایی و در نهایت پایایی تکرار آزمون برای والدین و درمانگران با استفاده از ضریب همبستگی درون خوشه ای (ICC) مورد ارزیابی قرار گرفتند. 130 کودک فلج مغزی 36 تا 240 ماه با میانگین سنی 35/52 بر حسب ماه و انحراف معیار 96/33 ( 57 دختر و 73 پسر با انواع مختلف فلج مغزی) مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: پایایی اندازه ها با روش ICC در کلیه شاخص های پایایی آزمون بازآزمون و پایایی بین ارزیابان خیلی خوب و معنادار بود. در بررسی پایایی تکرار آزمون، ICC در مورد والدین و کاردرمانگران (98/0) و برای گفتاردرمانگران (99/0) بالای 9/0 به دست آمد که هر دو بیانگر میزان همبستگی بالا بودند.
نتیجه گیری: نسخه فارسی مقیاس EDACS از روایی صوری و محتوایی و پایایی تکرار آزمون کافی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری مفید و کاربردی در طبقه بندی توانایی خوردن و آشامیدن کودکان فلج مغزی استفاده نمود.
سمیه دلاور، نیلوفر شادمهری، حمید دالوند،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کودکان فلج مغزی به خاطر وضعیت نامناسب هنگام خواب ممکن است دچار اختلالات اسکلتی-عضلانی شوند. هدف مطالعه، طراحی تجهیزات برای وضعیتدهی خواب کودکان دارای فلج مغزی بود.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع طراحی وسیله برای وضعیتدهی خواب کودکان دارای فلج مغزی بود. طراحی در سه مرحلهی نیازسنجی، ایده پردازی و طرح نهایی اجرا گردید. 17 کودک دارای فلج مغزی 2 تا 12 ساله که در سطوح 3 تا 5 سامانه طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCS E&R) Gross Motor Measure Function Classification System Expanded and Revised قرار داشتند از کلینیکهای توانبخشی شهرهای تهران و کرج به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پارهای اطلاعات جمعیتشناختی و مقیاس GMFCS E&R استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد اخلاق IR. ART U.REC.1394.118 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشکده هنرهای کاربردی دانشگاه تهران تصویب شد.
یافتهها: در فرآیند نیازسنجی، از پرسشنامه محققساخته و عکسهای وضعیت خواب کودکان دارای فلج مغزی حین خواب استفاده شد. در مرحله ایده پردازی، ایدههای آزاد و خلاقانه تحت عنوان بلک باکس و همچنین اتودها در مرحله شفاف سازی با عنوان ترکیب ایدههای خلاقانه ارایه شدند. در مرحله طرح نهایی، با استفاده از مواد اولیه، وضعیتدهی و بستهبندی به طرح برتر دست یافتیم. نتیجهگیری: طرح پیشنهادی به عنوان یک ابزار مداخله گر بر اساس نیاز کودکان دارای فلج مغزی ایرانی طراحی شده و نمونه مشابه داخلی و خارجی ندارد. طرح نهایی تجهیزات خواب شامل مجموعه تشک و وسایل متعدد وضعیت دهی به سبک مدولار است که بر اساس رویکرد خانواده محور طراحی شده تا ضمن امکان مداخله فعال والدین هنگام خواب و استراحت بتواند به وضعیتدهی مناسب کودک کمک نماید.
فهیمه امیدی، مصطفی نوکنی، آنیتا علاقمند،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال بیشفعالی و نقص توجه یک اختلال روانپزشکی شایع در کودکان است و توجه به داروهایی که در این اختلال مورد استفاده قرار میگیرند حائز اهمیت است. این مطالعه اثربخشی ریتالین به تنهایی با ممانتین اضافه شده به ریتالین بر شدت علائم اختلال بیشفعالی و نقص توجه در کودکان را بررسی میکند.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی میباشد. تعداد ۷۶ بیمار دارای ملاکهای تشخیصی اختلال بیشفعالی و نقص توجه از کودکان ۷ تا 12 سال از طریق مصاحبه تشخیصی بر اساس DSM-V در دو گروه کنترل و آزمایش انتخاب شدند. ابتدا هر دو گروه پرسشنامه ارزیابی شدت علایم کانرز والدین را تکمیل کرده، سپس برای بیماران گروه کنترل ریتالین و برای گروه آزمایش همراه با ریتالین داروی ممانتین برای یک ماه تجویز شد. سپس دو گروه مجدداً پرسشنامه را تکمیل کرده و از نظر اثربخشی داروها مقایسه شدند.
ملاحظات اخلاقی: این تحقیق در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک با کد 139510 تصویب گردید و در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی با کد IRCT2016080829268N1 به ثبت رسید.
یافتهها: در مقایسه دو گروه بعد از مصرف داروها با توجه به مقدار p این آزمون که برابر با 324/0 و بیشتر از 05/0 است تفاوت معنیداری مشاهده نشد، ولی مقیاس شدت علایم در هر گروه، قبل و بعد از مصرف داروها تفاوت معنیداری داشت.
نتیجه گیری: علیرغم آنکه شدت علایم بیشفعالی کاهش یافت، تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد و ممانتین اضافه شده به ریتالین در مقایسه با ریتالین اثر ویژهای بر روی کاهش شدت علایم نداشت. میتوان نتیجه گرفت که احتمالاً ریتالین اثر بارزی در کاهش علایم داشته است.
تورج سپهوند،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی و اضطراب اجتماعی اختلالات شایعی در کودکان هستند که با آسیبشناسی شناختی والدین مرتبط میباشند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه افسردگی و اضطراب اجتماعی کودکان دبستانی مادران با سطح انعطافپذیری شناختی بالا و پایین انجام شده است.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه با طرح علی- مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پایه چهارم تا ششم مقطع ابتدایی شهر اراک (و مادران آنها) در سال 96-1395 بودند. به منظور انتخاب نمونه، از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. بدینترتیب، بر مبنای نمرات مادران در پرسشنامه انعطافپذیری شناختی، دو گروه از مادران با انعطافپذیری شناختی سطح بالا و پایین انتخاب و نمرات کودکان آنها که به پرسشنامههای افسردگی کودکان و اضطراب اجتماعی کودکان و نوجوانان پاسخ داده بودند، با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره مورد مقایسه قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.298 در دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج حاصل تفاوت معناداری در ترکیب خطی متغیرهای وابسته در دو گروه مورد بررسی نشان داد (892/0 =لامبدا ویلکز، 474/14 =97،2F، 000/0 =p). آزمونهای تکمتغیره تحلیل واریانس نیز نشان داد که کودکان دارای مادران با انعطافپذیری شناختی پایین دارای افسردگی و اضطراب اجتماعی بیشتری نسبت به کودکان دارای مادران با انعطافپذیری شناختی بالا هستند.
نتیجهگیری: بهطور کلی، انعطافپذیری شناختی مادران احتمالا به واسطه توانایی کنترلپذیر دانستن موقعیتهای دشوار، درک تبیینهای جایگزین برای رفتارهای انسان و ایجاد راهحلهای جایگزین برای موقعیتهای دشوار پاسخدهی به کودکان با افسردگی و اضطراب اجتماعی آنها مرتبط است. بنابراین، مادران نیازمند آموزش و اصلاح بیشتری در توانایی انعطافپذیری شناختی خود جهت بهبود بیشتر در افسردگی و اضطراب اجتماعی کودکان هستند.
لیلا دهقان، حمید دالوند، مجتبی بیانی، علیرضا شمس الدینی،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مشکلات تغذیه ای میتوانند مشارکت کودکان فلج مغزی در فعالیتهای روزمره زندگی بهویژه غذاخوردن را محدود کنند. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین فراوانی انواع بازتابهای اولیه و اختلال عملکرد حرکتی دهانی کودکان فلج مغزی انجام گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی به روش مقطعی بود. این مطالعه بر روی کودکان فلج مغزی 2 تا 15 ساله که بهصورت در دسترس و از نوع آسان از کلینیکهای توانبخشی شهر اراک در سال 1396 انتخاب شدند انجام گرفت. وجود بازتابهای غیر طبیعی اولیه شامل بازتابهای Bite، Rooting وTongue Thrust و عملکرد حرکتی دهانی کودک با مقیاس ارزیابی حرکتی دهانی (Oral motor assessment scale-OMAS) ارزیابی گردید. جهت تجزیه تحلیل دادهها از آزمون خی دو استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.82 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد بیشترین تعداد افراد دارای بازتابهای اولیه دهانی غیرطبیعی (Bite، Rooting و Tongue Thrust) در سطح IV و V عملکرد حرکتی درشت و در سطح III توانایی دستی و نوع کوادروپلژی اسپاستیک قرار دارند. بیشترین فراوانی فقدان عملکرد در مهارت حرکتی دهانی در سطح عملکرد حرکتی درشت V و عملکرد کامل در عملکرد تغذیه دهانی در سطح عملکرد حرکتی درشت I و II مشاهده گردید. بین مهارت حرکتی دهانی با سطح عملکرد حرکتی درشت اختلاف معناداری مشاهده شد (04/0= p).
نتیجهگیری: مطالعه نشان داد که تفاوت معناداری بین عملکرد حرکتی دهانی و سطوح عملکرد حرکتی درشت وجود دارد. بنابراین پیشنهاد میگردد که در ارزیابی عملکرد حرکتی دهانی کودکان دارای فلج مغزی، توجه خاصی به سطح عملکرد حرکتی درشت این کودکان شود.
عزیز اقبالی، حسن طاهراحمدی، شهلا ذبیح زاده، مرتضی موسوی حسن زاده،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان دومین علت مرگومیر کودکان زیر 14 سال محسوب میشود. هدف از این مطالعه بررسی اپیدمیولوژی و عوامل مستعدکننده سرطانهای کودکان میباشد.
مواد و روشها: در یک مطالعهی مشاهدهای-توصیفی 82 کودک مراجعهکننده به بخش انکولوژی بیمارستان امیرکبیر شهر اراک بین سالهای 1390 تا 1395 بررسی شدند. اطلاعات مربوط به سن، جنس، نوع بدخیمی و عوامل مستعدکننده بهصورت مصاحبه حضوری و یا از پرونده بیماران استخراج و در چک لیست وارد شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.2.46.87 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: 1/56 درصد بیماران در دامنه سنی صفر تا 5 سال، 1/74 درصد ساکن شهر و 2/90 درصد آنها زنده، 99 درصد تک قلو، 7/92 درصد ترم، 3/46 درصد آنان فرزند اول و 9/87 درصد وزن هنگام تولد بیش از 2500 داشتند. رابطه معنیداری بین روش زایمان و مشکلات زایمانی، جنس بیماران و عوامل محیطی (همچون مصرف مواد کنسروشده، سوسیس و کالباس، استفاده از حشرهکشها، مصرف دارو هنگام بارداری و میزان ابتلا به بیماریهای عفونی) با ابتلا به سرطان وجود نداشت، اما بین افزایش سن پدر و مادر و بالا بودن سطح
اقتصادی–اجتماعی با ریسک ابتلا به سرطان ارتباط مستقیم دیده شد.
نتیجهگیری: ریسک ابتلا به سرطانهای اطفال در استان مرکزی بیشتر در ارتباط با عوامل ژنتیکی میباشد و عوامل محیطی ایجادکننده سرطانهای اطفال در این مطالعه کمتر دخیل است.
زهرا جمالی، آناهیتا خدابخشی کولایی،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف ضدیت و بیشجنبشی از جمله نشگانگان رفتاری بروننمود کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای/ بیشجنبشی هستند. با توجه به تغییرات زندگی ، مسافت و مشغله ی زیاد والدین فرصت مراجعه به درمانگر را پیدا نمی کنند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش والدگری مدیریت رفتار از طریق همراه تلفن همراه به مادران بر کاهش نشانگان ضدیت و پرخاشگریِ کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای همراه با بیشجنبشی انجام شد.
مواد و روش ها از نوع طرح های آزمایشی تک آزمودنی- AB در تهران و در سال 1397 می باشد. در این پژوهش، چهار مادر که نمرات بالایی به در رفتارهای بروننمود فرزندشان دادند، برای آموزش انتخاب شدند. مادران برنامه آموزشی والدگری مدیریت رفتار را در 10 جلسه به صورت 8 جلسه مجازی و از طریق تلفن همراه و 2 جلسه حضوری توجیهی یک و نیم ساعته دریافت کردند. دادههای پژوهش با استفاده از جداول، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا اندازهگیری شدند.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد 3123/100/ص/96 KH.در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه خاتم به ثبت رسیده است.
یافته ها یافتهها نشان داد درصد بهبودی کل مداخله برای هر سه کودک در متغیر ضدیت 61/43 و در متغیر پرخاشگری 55/33 درصد به دست آمد. بعد از پیگیری یکماهه، درصد بهبودی کل در هر دو متغیر افزایش پیدا کرد (75/77 و 59/20). بعد از پیگیری یکماهه اثرات درمان همچنان ادامه داشت. در نتیجه هر دو فرضیه از نظر بالینی معنادار است.
نتیجه گیری با توجه به نتایج میتواند گفت این آموزش از طریق تلفن همراه و استفاده از برنامههای پیامرسان روشی کمهزینه، دردسترس برای کمک به مادرانی است که کودکانی با اختلالات رفتاری دارند و میتواند مکملی برای ارائه خدمات آموزش والدگری و بهداشت روان در کنار خدمات حضوری به مادران دارای فرزندی با مشکلات رفتاری باشد. همچنین میتوان با کاربرد این فناوری به مادران دیگری که کودکانشان اختلالات رفتاری دروننمود یا بروننمود دیگری مثل اوتیسم، آسپرگر، اضطراب و بیشفعالی دارند، کمک کرد .
یلدا میرمعینی، حمید سرلک، شیما نورمحمدی، افروز نخستین، زهره سلیمی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پذیرش والدین یک اصل مهم در انتخاب روش کنترل رفتاری مناسب در درمان دندانپزشکی کودکان است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر روشهای مختلف آگاهیبخشی بر پذیرش والدین در خصوص روشهای کنترل رفتاری مورد استفاده در دندانپزشکی کودکان بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 162 نفر از والدین کودکان 7-3 ساله غیرهمکار کاندید درمان دندانپزشکی وارد مطالعه شده و با نمونهگیری تصادفی ساده به 3 گروه تقسیم شدند؛ سپس پذیرش آنها در خصوص 6 تکنیک کنترل رفتاری شامل بیهوشی عمومی، کنترل صدا، جدایی والدین، قرار دادن دست روی دهان کودک، محدودیت فیزیکی فعال و غیرفعال با استفاده از پرسشنامه ارزیابی شد. پس از تعیین میزان پذیرش، آگاهیبخشی والدین در مورد روشهای کنترل رفتاری کودکان با استفاده از 3 روش مختلف شامل روشهای کتبی، شفاهی و نمایش فیلم انجام شد و درنهایت پذیرش آنها نسبت به هر تکنیک و دلایل عدم پذیرش آنها مجدداً ارزیابی شد. نتایج پرسشنامهها نیز با استفاده از آزمونهای آماری ANOVA و t-test و نرمافزار SPSS23 آنالیز شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1398.102 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: روشهای آگاهیبخشی به طور معناداری موجب افزایش پذیرش والدین نسبت به روشهای کنترل رفتاری کودکان شد. طبق نتایج حاصل از این مطالعه، تأثیر نمایش فیلم در بیهوشی عمومی به طور معناداری کمتر از سایر روشها بود (P<0.05)؛ درحالیکه در روش محدودسازی فعال، تأثیر نمایش فیلم بیشتر از سایر روشها بود (P<0.05) و در سایر روشهای کنترل رفتاری، تفاوت آماری معناداری بین تأثیر روشهای آگاهیبخشی مختلف مشاهده نشد.
نتیجه گیری: آگاهیبخشی به والدین به طور چشمگیری، پذیرش روشهای کنترل رفتاری را افزایش می دهد. آگاهیبخشی به کمک فیلم در روش کنترل رفتاری محدودسازی فیزیکی، مؤثرترین روش در افزایش پذیرش والدین است، درحالیکه به نظر میرسد در روش کنترل رفتاری بیهوشی عمومی، سایر روش های آگاهیبخشی مؤثرتر هستند.
مژگان هاشمیه،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: در دسامبر 2019 در شهر ووهان چین برای اولینبار ویروس کرونای جدید شناسایی شد و سپس با سرعت زیادی در سراسر جهان انتشار یافت، به طوری که سازمان بهداشت جهانی این بیماری را به عنوان پاندمی گزارش داد. در این مقاله مروری به ذکر یافتههای اپیدمیولوژیک، روشهای انتقال، تظاهرات بالینی، علائم رادیولوژیک، پیشآگهی و درمان کووید 19 در کودکان و همچنین ذکر تفاوتهای ابتلا به این ویروس در بین اطفال و بزرگسالان پرداخته شد.
مواد و روش ها: جستوجو در مدلاین با استفاده ازکلمات کلیدی «کووید 19»، «کرونا»، «کودکان» و «پاندمی» انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: تمامی اصول اخلاقی این مطالعه مقاله بر اساس رهنمودهای کمیته اخلاق ملی و مقررات COPE رعایت شده است.
یافته ها: بیشتر دادههایی که در رابطه با این ویروس وجود دارند، مربوط به سیر این بیماری در بالغین هستند و اطلاعات راجع به کودکان محدود است. در حال حاضر اکثر یافتهها حکایت از این نکته دارند که سیر این بیماری در کودکان ملایمتر بوده و عفونت ناشی از این ویروس در اطفال از پیشآگهی بهتری برخوردار است. همچنین با توجه به علائم بالینی خفیف در کودکان، بسیاری از آنان در مراحل اولیه این عفونت تشخیص داده نمیشوند. هماکنون با افزایش تعداد مبتلایان در سراسر جهان مسلماً شیوع این بیماری در کودکان نیز رو به تزاید است.
نتیجه گیری: کووید 19 در کودکان دارای علائم بالینی خفیفتر و همچنین پیشآگهی مطلوبتری است. تا به امروز واکسن ضد این ویروس و درمان اختصاصی آنتیویرال برای این ویروس ابداع نشده است، بنابراین پیشگیری بهترین راهکار است.
صدیقه صفائیان تیتکانلو، تکتم مالکی شاه محمود، زهرا قیومی انارکی، فاطمه حارث آبادی، مجید حدادی اول، محدثه سلطانی، محسن رجعتی حقی،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مهارتهای آگاهی واجشناختی به عنوان جزئی از مهارتهای پردازش واجی میتوانند پیشبینیکننده میزان موفقیت در اکتساب مهارتهای نوشتاری و خواندن باشند. آگاهی واجشناختی یکی از حوزههای دارای مشکل در کودکان دروندادی شدید و عمیق است که کمتر در این کودکان مورد پژوهش قرار گرفته است؛ بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی این مهارتها در کودکان کاشت حلزون شده و مقایسه با همتایان طبیعی آنها بود.
مواد و روش ها: جمعیت مورد مطالعه این تحقیق شامل 25 کودک کاشت حلزون شده و 25 کودک طبیعی در محدوده سنی چهار تا شش سال و تکزبانه (فارسیزبان) بود. کودکان کاشت حلزون شده به روش نمونهگیری در دسترس از مرکز توانبخشی نغمه مشهد و کودکان طبیعی نیز از مهد کودکهای شهر مشهد انتخاب شدند. پس از انتخاب آزمودنیها، آزمون آگاهی واجشناختی روی هر کودک اجرا شد. سپس میانگین نمرات مربوط به هریک از خردهآزمونها در دو گروه طبیعی و کاشت حلزون شده محاسبه شد و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 21 و آزمون آماری منویتنی مورد مقایسه قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.MUMS.REC.1396.263 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علومپزشکی مشهد به ثبت رسیده است.
یافته ها: میانگین امتیازات کودکان کاشت حلزون شده در تمام خردهآزمونهای آگاهی واجشناختی از کودکان طبیعی به طور معنیداری پایینتر بود (P<0/05).
نتیجه گیری: کودکان گروه کاشت حلزون شده، عملکرد ضعیفتری در مهارتهای آگاهی واجشناختی نسبت به کودکان طبیعی داشتند. به نظر میرسد ضعف کودکان کاشت حلزون در مهارتهای آگاهی واجی با محرومیت شنیداری قبل از کاشت حلزون در ارتباط باشد که تسریع در انجام عمل در سنین پایین و اجرای یک برنامه توانبخشی کارآمد را میطلبد.
یزدان قندی، نوشین سجادی، سید مجتبی هاشمی، جواد فراهانی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت چاقی کودکان و همچنین اصلاح آسانتر عوامل مرتبط با آن در این دوره سنی، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش برخی از عوامل مربوط به خانواده، تغذیه و سبک زندگی بر چاقی کودکان انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه مورد شاهدی همسانشده سنی است که بر 150 کودک چاق و 150 کودک با وزن طبیعی 2 تا 15 سال مراجعهکننده به بیمارستان امیرکبیر شهر اراک انجام شده است. چاقی بر اساس شاخص توده بدنی محاسبه شد. اطلاعات مورد نیاز شامل اطلاعات مربوط به عوامل خانواده، عوامل تغذیهای و عوامل مربوط به سبک زندگی از طریق یک چکلیست جمعآوری شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه دارای کد اخلاق از کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک به شماره IR.ARAKMU.REC.1396.119 است.
یافته ها: نتایج نسبت شانس برای سن 25 تا 35 و بیشتر از 35 سال پدر 0/24، اضافه وزن و چاقی پدر به ترتیب 3/87 و 3/57، اضافه وزن و چاقی مادر به ترتیب 3/81 و 5/57، تعداد بیشتر از سه فرزند خانوار 3/33، مصرف کم و زیاد میوه و سبزی به ترتیب 0/3 و 0/19، خوردن صبحانه 0/43، مصرف مکمل غذایی 2/68، خوردن فست فود 3/98، بازی رایانهای بیش از دو ساعت 3/5، خوب جویدن غذا 0/38، استفاده از غذا به شکل جایزه 1/89 و مشارکت در تهیه و چیدن غذا 3/14 به دست آمد.
نتیجه گیری: چاقی با برخی از عوامل مربوط به خانواده، تغذیه، انجام بازیهای رایانهای و عوامل مربوط به سبک زندگی ارتباط دارد. با توجه به وجود داشتن عوامل مختلف خطر و محافظتکننده تعدیلشونده لازم است آموزش صحیح به خانوادهها و کودکان در راستای کاهش چاقی داده شود.
محمد خمرنیا، مصطفی پیوند،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده
این مقاله چکیده کوتاه فارسی ندارد.
علی اصغر قلعه نوئی، حسین انصاری، ابوالفضل پاینده، عزیزاله اربابی سرجو، غلامرضا سلیمانی، علی مشکینیان،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل ژنتیکی و محیطی جزو فاکتورهای شناختهشده برای ایجاد اگزمای دوران کودکی است. هدف ما ارزیابی عوامل محیطی مرتبط با شیوع اگزما در دانشآموزان زاهدانی با استفاده از پرسشنامه ایساک بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی 1600 نفر از دانشآموزان مقطع ابتدایی دختر و پسر با روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب و بررسی شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه بینالمللی ISAAC شامل سؤالات جمعیتشناختی و عوامل خطر از طریق مصاحبه در حضور والدین بهویژه مادر دانشآموز جمعآوری شدند. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 19 با استفاده از آزمون مجذورکای و رگرسیون لوجستیک چندگانه تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ZAUMS.REC.1397.481 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی زاهدان به ثبت رسید.
یافته ها: شیوع اگزمای فعلی (11/9-8/9=95CI%) 10/4 درصد بود. 82/8 درصد از دانشآموزان با اگزما فعلی، مبتلا به آسم و 74/5 درصد مبتلا به رینیت بودند. در مدل نهایی رگرسیون لوجستیک متغیرهای سابقه آلرژی در اعضای خانواده (OR:2/35 , %95CI=1/3-53/59)، خروپف پدر (OR:3/00 , %95CI=1/4-98/55)، نگهداری هر نوع حیوان در منزل (OR:1/60 , %95CI=1/2-002/58)، بعد خانوار (OR:0/85 , %95CI=0/68-0/95) و قرار گرفتن در معرض دود دخانیات در منزل( OR:2/84 , %95CI=1/6-18/81) رابطه معنیداری را با اگزمای دانشآموزان نشان دادند.
نتیجه گیری: قرار گرفتن در معرض دود دخانیات در منزل و نگهداری هر نوع حیوان از عوامل مؤثر در شیوع اگزما در کودکان بوده و با حذف آن میتوان شیوع این بیماری را کاهش داد. با این حال، مادران مهمترین نقش را در غربالگری و تشخیص به موقع اگزما در کودکان مدرسه از نظر عوامل تعیینکننده در این مطالعه داشتند. با توجه به نتایج این مطالعه، پیشنهاد میشود که با آموزش والدین بهویژه مادران، بر توجه به این عوامل مطلوب تأکید شود.
منیژه زارعی محمودآبادی، طلیعه ظریفیان، رباب تیموری،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از معیارهای رشد گفتار، کسب مهارت در تولید جمله است. با افزایش سن و تکامل کودکان شاهد ظهور جملات مرکب در گفتار هستیم. درمان بالینی اختلالات زبانی در ایران، بیشتر بر اساس تجارب درمانگران یا مطابق با هنجارهای زبان انگلیسی است و نیازمند بررسی چگونگی رشد طول گفته و جملات مرکب در زبان فارسی هستیم. این مطالعه با هدف گزارش رشد جملات مرکب و طول گفته کودک فارسی زبان از 15 تا 34 ماهگی انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه طولی گزارش موردی، بر اساس مدل توصیفی تکاملی میانگین طول گفته و ظهور جملات ساده و مرکب یک دختر فارسی زبان از 15 تا 34 ماهگی در بافت مکالمات روزمره نمونهگیری و توصیف شد. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار R نسخه 4.0.2 استفاده شد. همبستگی سن با متغیرهای زبانی از طریق ضریب همبستگی پیرسون ارزیابی شد.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه ملاحظات اخلاقی لحاظ شده است.
یافته ها: کودک در سن 21 ماه و 13 روز، اولین جمله ساده دو کلمهای خود را بیان کرد و در سن 26 ماه و 29 روز، ازجمله مرکب چهار کلمهای استفاده کرد. با ظهور جملات مرکب، افزایش میانگین طول گفته سرعت قابلتوجهی به خود گرفته و در فاصله زمانی چند روز شاهد اضافه شدن یک واحد به طول جمله (کلمه) هستیم. ارتباط معناداری بین میانگین طول گفته و سن (P=0/001, r=0/925)، میانگین طول جمله و تعداد کلمات کودک فارسی (P=0/002, r=0/910) و تعداد کلمات خزانه واژگان و سن (P<0/001, r=0/928) مشاهده شد.
نتیجه گیری: اگرچه چندین مطالعه طولی در مورد پیشرفت تعداد کلمات خزانه واژگان کودک و طول جمله و طول گفته در زبانهای دیگر انجام شده است، اما این نوع مطالعات در زبان فارسی کم هستند. انجام این نوع مطالعات برای مقایسههای بین زبانی و مطالعه همگانیهای زبانی و ویژگیهای زبان ویژه مهم است. با افزایش سن، شاهد افزایش تعداد کلمات خزانه واژگان کودک ظهور جملات مرکب و افزایش میاانگین طول گفته هستیم. در سن 27 ماهگی تا 28 ماهگی با ظهور جملات مرکب تحول شگرفی در تکامل زبان بیانی مشاهده میشود. به نظر میرسد با در گذر زمان، شاهد ظهور جملات مرکب در برونداد زبانی هستیم که این موضوع در افزایش طول گفته نیز نقش بسزایی دارد و میتوان در ارزیابیهای بالینی زبان به آن توجه داشت.
دکتر بنفشه قاهری، دکتر شهزاد طهماسبی بروجنی، دکتر مهدی شهبازی، دکتر احمدرضا عرشی،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی تغییرپذیری از جمله راهکارهایی است که میتواند به بررسی فرآیندهای منجر به مشکلات هماهنگی حرکتی کمک نماید. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی هماهنگی حرکتی و تغییرپذیری آن در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی (DCD) بود. همچنین تقارن تغییرپذیری هماهنگی در این کودکان و نیز رابطه بین مهارتهای حرکتی با میزان تغییرپذیری مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: پس از ارزیابی مهارتهای حرکتی کودکان 10-7 سال با استفاده از مجموعه آزمون ارزیابی حرکت کودکان، 15 کودک DCD و 20 کودک غیر DCD یک تکلیف هماهنگی دست و پای مخالف را اجرا کردند. حرکات با استفاده از سیستم آنالیز حرکت ثبت و ارزیابی هماهنگی حرکتی و تغییرپذیری به ترتیب با محاسبه فاز نسبی پیوسته و انحراف معیار آن صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد IR.UT.SPORT.REC.1396030در کمیته اخلاق پژوهش دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران تصویب شده است.
یافتهها: کودکان DCD به طور معنادار تغییرپذیری بیشتری نشان دادند. اگرچه این تفاوت در اجرای تکلیف هماهنگی مشاهده نشد. به علاوه، در تغییرپذیری هماهنگی حرکتی کودکان DCD عدم تقارن مشاهده شد. در نهایت، تغییرپذیری بیشتر با نمره کمتر در مهارتهای حرکتی شرکتکنندگان همراه بود.
نتیجهگیری: پژوهش حاضر لزوم به کارگیری اندازهگیریهای مرتبط با فرآیندهای زیربنایی هماهنگی حرکت از جمله تغییرپذیری را نشان میدهد که شناخت جامعتری از الگوهای حرکتی کودکان DCD و استراتژیهای مورد استفاده آنها در تولید و اجرای حرکت به دست میدهد.
اعظم ناظمی هرندی، شادی جزایری، هایده صابری،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف مشکلات هیجانیاجتماعی کودکان با شاخصهای اصلی بزهکاری در نوجوانان، خشونت در بزرگسالان و اختلالات اضطرابی همراه است. این پژوهش با هدف بررسی نقش استرس والدین و حمایت اجتماعی ادراکشده در پیشبینی مشکلات هیجانیاجتماعی کودکان انجام شد.
مواد و روش ها پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع توصیفیهمبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل همه والدین (به همراه کودکان) مراجعهکننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر پردیس تهران در سال 1399 دارای فرزند زیر 5 سال بود که از بین آنها با روش نمونهگیری در دسترس 230 نفر انتخاب شدند. ابزارهای اندازهگیری شامل پرسشنامه استرس والدین (آبدین، 1990)، پرسشنامه حمایت اجتماعی (زیمت و همکاران، 1988) و پرسشنامه مشکلات هیجانیاجتماعی راتر و همکاران (1975) بود. برای تحلیل دادهها از رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مقاله در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران با کد 99527 تصویب و تأیید شد.
یافته ها از بین آزمودنیها، 42/6 درصد را زنان شاغل و 57/4 درصد را زنان خانهدار تشکیل دادند. میانگین سنی زنان 12/5±28/42 بود. نتایج نشان داد مؤلفههای استرس والدینی و حمایت اجتماعی سهم معناداری در پیشبینی مشکلات هیجانیاجتماعی کودکان داشتند، به طوری که به ترتیب 44/7 درصد و 8/9 درصد از واریانس مشکلات هیجانیاجتماعی کودکان توسط استرس والدینی و حمایت اجتماعی تبیین شد.
نتیجه گیری نتایج این تحقیق نشاندهنده آن است که مؤلفههای استرس والدینی و منبع حمایتی دوستان میتواند در پیشبینی مشکلات هیجانیاجتماعی مؤثر باشد.
فرزانه حاجی زاده، فاطمه ابراهیمی، سیدضیاء طباطبایی،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف در حالی که رشد مطلوب نوزاد به مجموعه پیچیدهای از عوامل وابسته است، الگوی شیردهی و تغذیه تکمیلی شیرخواران از اهمیت غیرقابلانکاری برخوردار است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل مرتبط با الگوی تغذیه نوزادان 1 ساله مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهرستان رفسنجان انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه توصیفی در سال 1396 روی 600 مادر دارای کودک 1 ساله تحت پوشش مراکز بهداشتی شهر رفسنجان انجام شد. مادران علاقهمند به صورت تصادفی از میان مراجعین دارای پرونده بهداشتی انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه حاوی ویژگیهای جمعیتشناختی و سؤالات مربوط به تغذیه کودک جمعآوری و با نرمافزار SPSS نسخه 18 تجزیهوتحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاقی IR.RUMS.REC.1396.179 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علومپزشکی رفسنجان به ثبت رسیده است.
یافته ها حدود 95 درصد از مادران شرکتکننده در این مطالعه، شیردهی نوزاد خود را از 1 ساعت پس از زایمان شروع و 56/7 درصد آنها شیردهی را تا 1 سالگی به طور کامل انجام دادهاند. نتایج نشان میدهد بیشتر مادران، تغذیه تکمیلی را با 1 تا 3 قاشق در وعده شروع کرده و حدود 90 درصد آنها تغذیه تکمیلی را بر اساس توصیههای کارکنان بهداشت انجام داده بودند. همچنین مهمترین دلایل شروع شیر خشک در شیرخواران، اختلال در رشد و نمو کودک (34 درصد)، کمبود شیر مادر (17 درصد)، بیماری مادر (14 درصد)، نگرفتن سینه (11 درصد) و دوقلو بودن کودکان (8 درصد) است.
نتیجه گیری با وجود آموزش چهره به چهره به مادران در مراکز بهداشتی هنوز هم در شروع صحیح تغذیه تکمیلی و ادامه آن مشکلاتی وجود دارد؛ بنابراین ارائه آموزش شیردهی به مادران با روشهای گوناگون و متنوع باید سرلوحه اقدامات مراکز بهداشتی قرار گیرد.
محمد شامحمدی، فرزانه جوانمرد،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: هلیکوباکتر پیلوری شایعترین عفونت باکتریایی در جهان است. آلودگی به این باکتری در طی 5 سال اول زندگی ایجاد میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی عفونت هلیکوباکتر پیلوری در کودکان و انواع تغییرات هیستوپاتولوژیک مرتبط با آن در نمونههای بیوپسی اندوسکوپیک معده کودکان انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی-توصیفی، فراوانی هلیکوباکترپیلوری و یافتههای هیستوپاتولوژیک 169 کودک مبتلا به آن در نمونههای بیوپسی اندوسکوپیک معده که در فاصله سالهای 1398 تا 1400 به بخش پاتولوژی بیمارستان شهید مطهری ارومیه ارسال شده بود، بررسی شد. این مطالعه با کد اخلاق IR.UMSU.REC.1400.227 درکمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی ارومیه مورد تأیید قرار گرفت.
یافتهها: از 571 بیمار مورد بررسی، 169 کودک (5/29%) مبتلا به عفونت هلیکوباکتر پیلوری بودند، بیشترین ضایعهی هیستوپاتولوژیک chronic gastritis بود. 3/40% بیماران التهاب مزمن فعال در نتیجه بیوپسی معده داشتند. رابطه معناداری بین هلیکوباکترپیلوری و جنسیت کودکان یافت نشد (29/0P=)، ولی رابطه معناداری بین نتایج هلیکوباکترپیلوری و سن کودکان مشاهده شد (04/0P=). بین عفونت هلیکوباکتر پیلوری و شدت گاستریت مزمن نیز رابطه معناداری مشاهده گردید (0001/0P=).
نتیجه گیری: با توجه به اینکه تغییرات هیستوپاتولوژیک التهابی معده در تمام کودکان مبتلا به عفونت هلیکوباکتر پیلوری دیده میشود و در بیش از 40 درصد موارد این التهاب از نوع فعال میباشد، لازم است تشخیص و درمان زودرس این عفونت در کودکان مورد توجه ویژه قرار گیرد.