جستجو در مقالات منتشر شده


41 نتیجه برای اضطراب

آیت اله فتحی، سولماز صادقی، علی اکبر ملکی راد، حسین رستمی، کریم عبدالمحمدی،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب ابتلا به بیماری، یکی از نشانه‌های بالینی در بیماری‌های ویروسی مانند کروناویروس است که با تهدید سیستم دفاعی بدن می‌تواند زمینه ابتلا به بیماری را به وجود آورد. از این‌رو این پژوهش با هدف بررسی نقش ابعاد سبک زندگی و بهزیستی روان‌شناختی در اضطراب کرونا در دانشجویان غیر از علوم‌پزشکی دانشگاه آزاد شهر تبریز سال 1399 انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش به صورت تحلیلی از نوع همبستگی بود. 307 نفر از دانشجویان دانشگاه‌های استان آذربایجان شرقی از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند و به پرسش‌نامه‌های اضطراب کرونای علی‌پور و همکاران، بهزیستی روان‌شناختی ریف و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت واکر و همکاران پاسخ دادند. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار Spss نسخه 20 به روش رگرسیون گام‌به‌گام انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش مو.رد تایید کمیته اخلاق دانشگاه تبریز قرار گرفته است (IR.TABRIZU.REC.1399.018).
یافته ها: از مؤلفه‌های بهزیستی روان‌شناختی، رشد شخصی و روابط با دیگران قادر به پیش‌بینی اضطراب کرونا بودند و درمجموع 0/72 از واریانس متغیر اضطراب کرونا را تبیین کردند. همچنین از مؤلفه‌های سبک زندگی ارتقادهنده سلامت نیز مؤلفه‌های رشد معنوی و مسئولیت‌پذیری در سلامت قادر به پیش‌بینی اضطراب کرونا بودند و درمجموع 0/09 از واریانس متغیر اضطراب کرونا را تبیین کردند.
نتیجه گیری: ارتقای رشد شخصی و معنوی و ارتباط مثبت و سازنده با دیگران و همچنین مسئولیت‌پذیری در سلامت می‌تواند اضطراب کرونا را به میزان معنی‌داری کم کند.

محمد رحمانیان، علیرضا کمالی، هادی مصلی نژاد، مهدی فروغیان، نوید کلانی، ناصر حاتمی، محمد حیدرنژاد، اسماعیل رعیت دوست، سمانه عبیری،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اخیراً همه‌گیری بیماری کروناویروس جدید (Covid-19) منجر به ایجاد استرس و اضطراب زیادی در سراسر جهان شده است. با توجه به اینکه کارکنان مراقبت‌های بهداشتی و درمانی در خط اول مبارزه با بیماری‌های عفونی و بیماری کووید 19 هستند، اولین کسانی هستند که در معرض آلودگی به این ویروس قرار می‌گیرند.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی مقطعی، 402 نفر از کادر درمانی و اداری دانشگاه علوم‌پزشکی جهرم در سال 1399 شرکت کردند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، پرسش‌نامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و پرسش‌نامه مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS) بود.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه توسط معاونت تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی جهرم تأیید شده است (کد: IR.JUMS.REC.1399.046).
یافته ها: میانگین نمره علائم روانی کادر بالینی (46/91 درصد)، بالاتر از کادر اداری (42/63 درصد) بود. همچنین میانگین نمره علائم جسمانی کادر بالینی (12/80 درصد) بالاتر از کادر اداری (10/94 درصد) به دست آمد. بین کادر بالینی و اداری از نظر میانگین اضطراب تفاوت معنی‌دار وجود داشت (0/030=P).
نتیجه گیری: کادر درمانی در هر دو حیطه اضطراب، نمره بیشتری را نسبت به کادر اداری کسب کردند. بنابراین با توجه به سطح گستردگی شیوع بیماری کووید 19 در سراسر جهان و میزان تلفات ناشی از این بیماری در کارکنان مراقبت‌های بهداشتی و درمانی به دلیل قرارگیری در خط اول مقابله با این بیماری، پیشنهاد می‌شود جهت کاهش اضطراب کادر درمانی، سیاست‌گزاران سلامت اقدامات و تدابیر لازم را بیندیشند تا سلامتی این قشر به عنوان حافظان سلامت و تندرستی اعضای جامعه حفظ شود.

سعید آریاپوران، مرضیه امیری منش،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پرستاران در دوره شیوع کووید ۱۹ مشکلات روان‌شناختی زیادی را تجربه می‌کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی در پرستاران در زمان شیوع کووید ۱۹ و مقایسه این مشکلات در پرستاران بر اساس جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و بخش فعالیت شغلی بود.
مواد و روش ها در این پژوهش توصیفی، 312 پرستار شاغل در بیمارستان‌های ملایر به صورت سر‌شماری در پژوهش شرکت کرده و پرسش‌نامه‌های افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی بک را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری (مانکووا) به کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 24 انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه ملایر با کد IR.MALAYERU.REC.1399.002 ثبت شده و تمام اصول اخلاقی پژوهش رعایت شده است.
یافته ها میزان شیوع افسردگی متوسط تا شدید، اضطراب متوسط تا شدید، افکار خودکشی و آمادگی برای خودکشی به ترتیب 15/38، 46/47، 27/56 و 9/94 درصد بود. نتایج مانکووا نشان داد افسردگی (0/009=P) و اضطراب (0/001=P) پرستاران زن بیشتر از مردان و افسردگی و افکار خودکشی پرستاران دارای مدرک کارشناسی بیشتر از پرستاران دارای مدرک کارشناسی ارشد بود (0/01=P). اضطراب و افکار خودکشی پرستاران مجرد بیشتر از متأهل بود (0/01=P). پرستاران بخش اورژانس (0/03=P) و بخش سی‌سی‌یو و آی‌سی‌یو (0/04=P) بیشتر از گروه فوریت‌های پزشکی اضطراب داشتند. 
نتیجه گیری نتایج این پژوهش حاکی از شیوع بالای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی پرستاران در دوره شیوع کووید ۱۹ است. بنابراین توجه به میزان شیوع بالای مشکلات روان‌شناختی و استفاده از درمان‌های روان‌شناختی برای کاهش افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی پرستاران در دوره شیوع کووید ۱۹ پیشنهاد می‌شود.
فاطمه سادات حسینی پور ابرده، ماندانا نیکنام،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب از جمله اختلالات شایع و تأثیرگذار بر فرایند درمان در مبتلایان به سرطان سینه است. با توجه به اهمیت نقش سلامت معنوی بر اضطراب در مبتلایان به سرطان، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سلامت معنوی با اضطراب هستی و اضطراب مرضی در بیماران زن مبتلا به سرطان سینه بود. 
مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه بیماران زن مبتلا به سرطان سینه مراجعه‌کننده به مرکز آنکولوژی و رادیوتراپی امام رضا شهر مشهد در سال 1397 بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی 195 نفر از بیماران مبتلا به سرطان سینه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه اضطراب بک (1990)، پرسش‌نامه اضطراب هستی لارنس و گود (1974) و پرسش‌نامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982) بود. داده‌ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی :این مطالعه با کد 950261902191 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد واحد الکترونیک به ثبت رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان دادند که بین هر دو بعد مذهبی و وجودی سلامت معنوی با اضطراب هستی رابطه مثبت معناداری وجود داشت (0/010).
نتیجه گیری: با توجه به نقش سلامت معنوی در اضطراب هستی و اضطراب مرضی، تقویت سلامت معنوی می‌تواند بر بهبود اضطراب بیماران سرطانی نقش مؤثری داشته باشد.

سعید نصیری، محمد نوری، مریم اصل‌ذاکر،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف تمرین کنترل توجه، مداخله شناختی نوینی است که با کاهش سوگیری توجه نسبت به اطالعات منفی، تنظیم هیجان را بهبود میدهد. با توجه به ارتباط معنادار اضطراب مرگ با بدتنظیمی هیجان و سوگیری توجه نسبت به مرگ، هدف این مطالعه بررسی تمرین کنترل توجه به عنوان مداخلهای برای کاهش اضطراب مرگ بود.
مواد و روش ها در این کارآزمایی بالینی، پنجاه نفر از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گماشته شدند. تمرین کنترل توجه با استفاده از محرکهای مربوط به مرگ برای گروه آزمایش یک و محرکهای منفی غیرمرتبط با مرگ برای گروه آزمایش دو ارائه شد. گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه، سوگیری توجه نسبت به مرگ، اضطراب مرگ و حساسیت نسبت به برجستگی میرایی به ترتیب از طریق آزمون استروپ تغییریافته، پرسشنامه چندبعدی ترس از مرگ و پرسشنامه گرایش به عدم تعهد اخلاقی در پی ایجاد برجستگی میرایی سنجیده شدند
ملاحظات اخلاقی این مطالعه در مرکز ثبت کارآزماییهای بالینی ایران با کد IRCT20190406043181N1 ثبت شد و در کمیته اخالق در پژوهشهای زیستپزشکی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی با کد 539.1398.REC.MSP.SBMU.IR تأیید شد.
یافته ها یافته های پژوهش نشان داد که سوگیری توجه نسبت به مرگ، اضطراب مرگ و حساسیت نسبت به برجستگی میرایی در گروه آزمایش یک پس از انجام تمرین کنترل توجه به طرز معناداری کاهش یافت (P<0/05) و این کاهش معنادار در پیگیری سهماهه همچنان مشهود بود. در دو گروه دیگر، تغییر معناداری دیده نشد(P>0/05)
نتیجه گیری طبق یافته های حاصل از انجام این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که تمرین کنترل توجه میتواند سوگیری توجه نسبت به مرگ را کاهش داده و متعاقبا منجر به کاهش اضطراب مرگ و حساسیت نسبت به برجستگی میرایی میشود.

خانم محبوبه کربلایی، جهانگیر کرمی، پروانه کریمی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: نوع ریتم‌های شبانه‌روزی فرد در حفظ سلامت جسم و روان و همچنین بهبودی از بیماری اهمیت زیادی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ریتم‌های شبانه‌روزی بر کیفیت خواب و اضطراب کرونا در زنان و مردان است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی‌مقایسه‌ای است. جامعه آماری شامل کلیه افراد 18 تا 50‌ساله بود که به صورت اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. جهت نمونه‌گیری افرادی که پرسش‌نامه را به صورت آنلاین تکمیل کردند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش‌نامه ریتم‌های شبانه‌روزی هورن و استبرگ (1976)، پرسش‌نامه کیفیت خواب پتزبورگ (1989) و پرسش‌نامه اضطراب کرونا علیپور و همکاران (1398) بود. جهت تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون شفه استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پژوهش حاضر دارای نامه تأییدیه اخلاق از مرکز رشد واحدهای فناوری دانشگاه رازی، مؤسسه مطالعاتی روان‌پویش به شماره 99133 است.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین اضطراب روانی و اضطراب بدنی کرونا در زنان و مردان با تیپ شامگاهی بالاتر از سایر تیپ‌هاست. زنان و مردان با تیپ شامگاهی کیفیت خواب پایین‌تری نسبت به تیپ صبحگاهی و تیپ میانی دارند. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت بین گروه‌ها بر حسب اضطراب کرونا و کیفیت خواب و جنس در سطح معنادار است و تفاوت میانگین تیپ صبحگاهی با تیپ شامگاهی بیشتر از سایر تفاوت میانگین‌هاست. 
نتیجه گیری: تفاوت‌های فردی در تیپ‌های صبحگاهی-شامگاهی نقش مهمی در کیفیت خواب وتجربه اضطراب کرونا دارد. 
ملیحه رحمانی، زهرا زنجانی، عبداله امیدی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف پژوهش‌های مختلف رابطه بین نگرانی و اضطراب را مطالعه کردند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه‌ای تنظیم شناختی هیجان و ذهن‌آگاهی در رابطه بین نگرانی و اضطراب فراگیر است.
مواد و روش ها پژوهش حاضر پیرو طرحی از مطالعات همبستگی است. نمونه تحقیق، 248 نفر از دانشجویان دانشگاه‌های شهرستان کاشان را دربر داشت که در سال تحصیلی 1396-1397 مشغول تحصیل بودند. جهت سنجش متغیرهای پژوهش، از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر، پرسش‌نامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا، فرم کوتاه نسخه فارسی پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان و پرسش‌نامه 5 وجهی ذهن‌آگاهی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.KAUMS.REC.1397.001  در کمیته اخلاق شورای پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی کاشان به تصویب رسیده است.
یافته ها یافته‌ها بیانگر وجود رابطه معنادار بین نگرانی و اضطراب فراگیر، نگرانی و تنظیم شناختی هیجان، نگرانی و ذهن‌آگاهی، اضطراب فراگیر و تنظیم شناختی هیجان، و اضطراب فراگیر و ذهن‌آگاهی بود. یافته‌های معادلات ساختاری نقش واسطه‌ای متغیر تنظیم شناختی هیجان را در رابطه بین نگرانی و اضطراب فراگیر تأیید کرد. همچنین ضریب مسیر ذهن‌آگاهی و اضطراب فراگیر معنادار نبود. براین‌اساس از مدل حذف شد.
نتیجه گیری در‌مجموع می‌توان گفت در ارتباط نگرانی و اضطراب فراگیر، تنظیم شناختی هیجان نقش واسطه‌ای دارد. به‌نظر می‌رسد این یافته در زمینه‌های سلامت روان فردی، خانوادگی، تربیتی، درمانی و روابط بین‌فردی کاربرد داشته باشد.

خانم کبری ماستری فراهانی، دکتر صغرا اکبری چرمهینی،
دوره 25، شماره 5 - ( 9-1401 )
چکیده

مقدمه: بررسی مشکلات روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت بخصوص در دوره نوجوانی و جوانی از اهمیت ویژه ایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اضطراب سلامتی و بازداری پاسخ افراد مبتلا به دیابت نوع یک با افراد سالم است.
روش کار: این پژوهش، توصیفی از نوع علی‌مقایسه‌ای است. جامعه آماری آن عبارت است از کلیه دختران و پسران سنین 14 تا 24 سال مبتلا به دیابت نوع یک شهر اراک که در سال 1400 به کلینک‌های درمانی این شهر مراجعه کردند. از این جامعه 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و 34 نفر نیز از نوجوانان سالم به عنوان گروه مقایسه در این پژوهش مشارکت داشتند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب سلامتی (سالکوسکیس و وارویک،2002) و تکلیف برو- نرو بود و به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پژوهش حاضر با کد IR.ARAKU.REC.1401.015 در کمیته اخلاق دانشگاه اراک به ثبت رسیده است.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد بین اضطراب سلامتی و بازداری شناختی نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک با نوجوانان سالم تفاوت معناداری وجود دارد )05/0>(P.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان دهنده بالاتر بودن میزان اضطراب سلامتی و عملکرد ضعیف نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک در انتخاب پاسخ مناسب و کنار گذاشتن پاسخ نامناسب است که حاکی از ضعف در سیستم بازداری پاسخ آنهاست. با توجه به قرارگیری این مشکلات به همراه ویژگی‌های روانشناختی دوره نوجوانی، پیشنهاد می‌شود با به کارگیری رویکردهای درمانی مناسب روانشناختی و مداخلات توانبخشی شناختی مناسب در جهت رفع و یا کاهش این مشکلات، و افزایش سلامت این بیماران کمک شود.
فرناز قربانی، مصطفی قندی، نوید یوسفی، مریم شکری مژدهی،
دوره 25، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده

مقدمه: دندانپزشکان در معرض خطر زیادی برای ابتلا به بیماری COVID19 و گسترش آن به همکاران، خانواده‌ها و بیماران هستند. هدف از انجام مطالعه حاضر ارزیابی اضطراب مرتبط با همه گیری COVID 19 در میان دانشجویان و دستیاران تخصصی دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی قزوین می‌باشد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی، 142 نفر از دانشجویان دندانپزشکی که تمایل به ورود به مطالعه را داشتند، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری داده‌ها در مطالعه حاضر شامل پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) بود. پس از جمع آوری اطلاعات نمره اضطراب هر شرکت کننده از صفر تا 54 اندازه گیری شد. این نمرات خام برای مقایسه پذیری با سایر مطالعات به نمرات استاندارد T تبدیل شد و با توجه به دامنه مطالعات استاندارد T، شرکت کنندگان در یکی از سه گروه عدم اضطراب یا اضطراب خفیف (39 T≤)، متوسط (40 ≤T≤60) و شدید (61 T≥) قرار گرفتند و سپس داده‌ها با نرم افزار اماری SPSS23 آنالیز شد. این مطالعه با کد اخلاق IR.QUMS.REC.1399.224 در دانشگاه علوم پزشکی قزوین ثبت شده است.
یافته‌ها: براساس نتایج بدست آمده، میزان اضطراب در گروه‌های سنی بالاتر، در بین مردان نسبت به زنان و در بین افراد متأهل نسبت به افراد مجرد بیشتر بود. همچنین میزان اضطراب ناشی از همه گیری کرونا در بین مقطع عمومی بیشتر از دستیاران تخصصی مشاهده شد. با اینحال تفاوت مشاهده شده از نظر آماری معنی دار نبود (0.05 > P).
نتیجه‌گیری: براساس مطالعه حاضر می‌توان بیان کرد که میزان اضطراب در دانشجویان دندانپزشکی نسبت به بیماری کووید-19 خفیف می‌باشد. با این وجود، انجام اقداماتی جهت حفظ سلامت روان دانشجویان باید از ضروریات برنامه ریزی های مدیران و اساتید دانشکده دندانپزشکی باشد.

دکتر زهرا اخوی ثمرین، خانم شیرین احمدی، خانم رعنا پورزرگر،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: با توجه به تأثیرات مخرب شیوع بیماری‌های عفونی واگیردار مانند کووید-19 و بحران اجتماعی ناشی از آن که بر سلامت جسم و روان دارد، پژوهش پیش‌رو با هدف بررسی الگوی روابط ساختاری اضطراب اپیدمی کووید-19 بر اساس خودکنترلی با میانجیگری تاب‌آوری هیجانی انجام رسیده است.
روش کار: پایگاه داده پاب مد برای جستجوی مقالات حاوی عبارت‌های کروناویروس، سارس، مرس و همچنین انسان و طب گیاهی استفاده شد. معیار ورود، تمام مقالات کامل با کلید واژه‌های ذکر شده و معیار خروج، مقالات خلاصه و مقالات ارائه شده در همایش‌ها بود. در مجموع 36 مقاله در مورد کرونا ویروس‌های انسانی یافت شد. اکثر مطالعات در مورد سارس (SARS-CoV) با 26 مقاله (22/72 درصد) بود. دو مقاله (55/5 درصد) در مورد کووید 19 (SARS-CoV-2) و تنها یک مقاله (77/2 درصد) در مورد مرس (MERS-CoV) یافت شد. لازم به ذکر است که یک مطالعه شامل SARS-CoV و MERS-CoV و شش مطالعه (66/16 درصد) نیز به بررسی همزمان سارس، مرس و کوید 19 پرداخته‌اند.
ملاحظات اخلاقی: اصــول اخلاقی در نــگارش مقالــه، طبــق دســتورالعمل کمیتـه اخلاق کشـوری و آییـن نامـه COPE رعایـت شـده اســت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که اضطراب کرونا با خودکنترلی و تاب‌آوری هیجانی ارتباط منفی دارد. همچنین تاب‌آوری هیجانی با خودکنترلی ارتباط مثبت دارد. شاخص‌های برازش مدل نیز مسیر خودکنترلی بر اضطراب کرونا با میانجی گری تاب‌آوری هیجانی را تأیید کرد.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر کلینیک‌های روان‌پزشکی، مراکز مشاوره و شبکه‌های بهداشت می‌توانند یافته‌های حاصل از پژوهش را در حوزه سلامت روان و جهت مواجهه سازگارانه با اپیدمی کووید -19 به کار برند.
خانم هما رستگاری، دکتر داود حکمت پو، دکتر رامیز کامرانی، دکتر مولود فرمهینی فراهانی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: یکی از مشکلات شایع بیماران مبتلا به کووید-19، بروز مشکلات تنفسی است که ممکن است تا مدت زیادی با فرد همراه باشد. همچنین بر پایه شواهد بالینی و پژوهشی درجات متفاوتی از اضطراب و استرس در بهبود یافتگان این بیماری مشاهده شده است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر تنفس دیافراگمی بر تنگی نفس و اضطراب موقعیتی بیماران مبتلا به کووید-19 انجام شد.
روش کار: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی بود که در سال 1401-1400 انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه 78 نفر از بیماران مبتلا به کووید-19 بستری در بیمارستان امیرالمؤمنین شهر اراک بودند که با نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تخصیص تصادفی به دو گروه 39 نفره تقسیم شدند. در این مطالعه از پرسشنامه اضطراب اسپیل برگر، مقیاس بورگ، مقیاس تنگی نفس MRC و سنجش میزان اشباع اکسیژن خون استفاده شد. گروه آزمون در روز ترخیص آموزش تنفس دیافراگمی را دریافت کردند و به مدت ده دقیقه تمرین را انجام دادند و همچنین بعد از ترخیص نیز به مدت یک هفته روزی دو مرتبه (هر بار ده دقیقه) در منزل تنفس دیافراگمی را انجام دادند. پرسشنامه‌ها قبل از مداخله، بلافاصله بعد و یک هفته بعد توسط بیماران تکمیل شد. داده‌ها با نرم افزار SPSS نسخه 23 در سطح (05/0P<) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد میانگین نمره اضطراب بیماران بلافاصله و یک هفته بعد از مداخله در گروه آزمون به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (001/0P<). میانگین اشباع اکسیژن در گروه آزمون بعد از مداخله به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (001/0P<). همچنین بین میانگین نمرات تنگی نفس با استفاده از مقیاس MRC و بورگ پس از مداخله در دو گروه تفاوت معناداری مشاهده شد (001/0P<).
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد انجام تنفس دیافراگمی سبب کاهش اضطراب و تنگی نفس در بیماران مبتلا به کووید-19 پس از ترخیص شده است. بنابراین آموزش این روش ساده و مؤثر برای این بیماران حین ترخیص از بیمارستان توصیه می‌شود.
 
حمید اخوین محمدی، مجید برادران،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر را می‌توان اختلال تضعیف کننده‌ای دانست که با ارزیابی منفی توسط دیگران، شرم درونی، خودپنداره منفی و همچنین سطح بالای اضطراب و اجتناب در موقعیتهای اجتماعی و عملکردی مشخص می‌شود. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر هیپنوتراپی در ارتقاء بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.
روش کار: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود که روی 40 فرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر رشت در سال 1402 اجرا شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جای گرفتند (20 نفر در هر گروه). هیپنوتراپی طی 6 جلسه اجرا شد، در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت ننمود. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب جمع‌آوری گردید. برای تجزیه وتحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. این مطالعه با کد IR.PNU.REC.1402.070 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه پیام نور رسیده است.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که هپینوتراپی بر بهزیستی ذهنی (001/0, P=38/33F=) و کیفیت خواب (03/0, P=10/5F=) در افراد مبتلا به اضطراب فراگیر مؤثر بوده است و باعث افزایش بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب در بیماران شده است.
نتیجه گیری: بر مبنای نتایج مطالعه حاضر، هیپنوتراپی بر ارتقاء بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مؤثر هستند. پیشنهاد می‌شود از این روش به منظور تقویت بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به تنهایی یا در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.

خانم الهام محمدی، دکتر اکرم بیاتی، دکتر شراره خسروی، دکتر فخرالدین شریعتمداری،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: تشنج ناشی از تب شایعترین اختلال نورولوژیک در کودکان 6 تا 60 ماه است که اضطراب زیادی را در والدین خصوصاً مادر ایجاد می‌کند. کنترل اضطراب از عوامل مهم در مدیریت تشنج کودک است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر الگوی خود مراقبتی اورم بر اضطراب مادران دارای فرزند مبتلا به تشنج ناشی از تب انجام شد.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی 70 مادر دارای کودک مبتلا به تشنج ناشی از تب در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. مادران گروه آزمون، مداخله‌ای بر مبنای الگوی اورم و مادران گروه کنترل، مراقبت‌های معمول را دریافت کردند. اضطراب مادران در فاصله یک روز پس از بستری کودک و سه هفته بعد با پرسشنامه اشپیل برگر تعیین و مقایسه شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استناطی (کای اسکوئر و آزمون فیشر و آنالیز کواریانس) در نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که یک روز پس از بستری نمره کلی اضطراب مادران در گروه آزمون 68/101 و در گروه کنترل 25/106 بود سه هفته بعد نمره کل اضطراب گروه آزمون 97/68 و گروه کنترل 34/96 بود و این کاهش در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل معنی‌دار بوده است (000/0=P).
نتیجه گیری: انجام خودمراقبتی منجر به کاهش اضطراب مادران می‌شود؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود از این روش در مراقبت کودکان بستری استفاده گردد.

خانم شهرزاد عدیلی، خانم زهره رئیسی، خانم ناهید اکرمی، خانم زهره رنجبرکهن،
دوره 26، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی فیلیال تراپی بر مقبولیت اجتماعی و حساسیت اضطرابی کودکان با علائم بی نظمی خلق ایذائی انجام گرفت. مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کودکان با علائم اختلال بی نظمی خلقی ایذائی 9-12 ساله شهر اصفهان بودند.
روش کار: تعداد 30 کودک با علائم اختلال بی نظمی خلقی ایذائی و مادرانشان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه‌های آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله بازی درمانی فیلیال لندرث (1390) را طی دوماه در 8 جلسه 60 دقیقه‌ای دریافت نمودند.
یافته‌ها: ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه مقبولیت اجتماعی فورد و رابین (1970) و حساسیت اضطرابی تسائو و همکاران (2006) بود. داده‌های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-29 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مداخله فیلیال ترپی بر مقبولیت اجتماعی و حساسیت اضطرابی کودکان با علائم اختلال بی نظمی خلقی ایذائی تأثیر معنادار داشت (001/0>P).
نتیجه گیری: بدین صورت که این مداخله توانسته منجر به بهبود مقبولیت اجتماعی و کاهش حساسیت اضطرابی این کودکان شود. بر اساس یافته‌ها می‌توان چنین نتیجه گرفت که فیلیال تراپی با بهره گیری از فنونی همانند سخنرانی، بحث، ایفای نقش، فرایندهای گروهی و نظارت می‌تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود مقبولیت اجتماعی و کاهش حساسیت اضطرابی کودکان با علائم بی نظمی خلق ایذائی مورد استفاده قرار گیرد.

تکتم معصومی، دکتر غلامرضا منشئی، دکتر هادی فرهادی،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت‌مجازی و ذهن‌آگاهی بر سطح کورتیزول در افراد دارای اختلال اضطراب‌فراگیر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد داری علائم اضطراب فراگیر مراجعه‌کننده به کلینیک مرکز خدمات‌روان‌شناسی و مشاوره رکن منطقه 3، مرکز مشاوره و خدمات روان‌شناختی بهزیستی منطقه 6 و خدمات‌روان‌شناختی و مشاوره آریاز منطقه 6 تهران از اردیبهشت 1401 تا آخر پاییز 1401 بودند. نمونه شامل 30 نفر (10 مرد و 20 زن) از افراد مبتلا به اختلال اضطراب‌فراگیر بود که به شیوه هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی به یک گروه درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت‌مجازی و ذهن‌آگاهی (۱۵ نفر) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند.
روش کار: پیش‌آزمون، پس آزمون و پیگیری سطح کورتیزول اندازه گیری شده و پرسشنامه اختلال اضطراب‌فراگیر GAD-7 برای ملاک ورود بوده (اسپیتزیر و همکاران، 2006) و پس از آن گروه آزمایش تحت هشت جلسه‌ی 17 دقیقه‌ای به طور هفتگی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن‌آگاهی قرار گرفت.
یافته‌ها: آزمودنی‌های این گروه در حالی‌که در یک محیط مجازی غوطه‌ور بودند ویدیوی های 360 درجه واقعیت مجازی "قدم‌زدن کنار ساحل"، و "سنگریزه در دریاچه"را که، به ترتیب با مراقبه صوتی ذهن‌آگاهی"جهان بیرون و تنفس" و"ذهن خردمند"صدا گذاری شده بود با استفاده از هدست، واقعیت مجازی وی‌ارباکس مشاهده می‌کردند و گروه کنترل تحت هیچ نوع درمانی قرار نگرفتند. پس از اتمام مداخلات، پس آزمون و پیگیری دو ماهه اجرا شد. داده‌ها با آزمون تحلیل-واریانس با اندازه‌گیری مکرر وبا استفاده از نرم افزار SPSS23 تحلیل شدند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت‌مجازی و ذهن‌آگاهی در میزان کاهش کورتیزول اثربخش بوده است. پیشنهاد می‌شود از این روش ترکیبی به منظور کاهش سطح اضطراب و کورتیزول افراد مبتلا به -اختلال اضطراب فراگیر به تنهایی یا در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.

یاسمن کثیری، دکتر قدرت اله عباسی، دکتر بهرام میرزاییان،
دوره 26، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده

مقدمه: زن به‌عنوان عضوی از جامعه که دارای مسئولیت‌های متعدد و مهم است به رشد و توسعه خانواده و جامعه کمک می‌کند؛ و به دلیل دوران قاعدگی، بارداری و دریافت و جذب ضعیف آهن در برابر کم‌خونی ناشی از فقر آهن و عوارض روان‌شناختی آن از جمله افسردگی آسیب‌پذیر است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر فرایند (Process Based Therapy یا PBT) بر افسردگی زنان مبتلا به کم‌خونی ناشی از فقر آهن دارای اختلال اضطراب فراگیر بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی تک موردی بود. به این منظور، شش شرکت‌کننده زن مبتلا به کم‌خونی ناشی از فقر آهن به شیوه نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و پروتکل PBT در طی نه جلسه ۶۰ دقیقه‌ای بر روی آنها اجرا گردید. شرکت‌کننده‌ها در مرحله پیش از درمان، به نسخه چهارم پرسش‌نامه اختلال اضطراب فراگیر نیومن و همکاران پاسخ دادند و مصاحبه بالینی شدند. در مراحل درمان نیز به سیاهه افسردگی بک پاسخ دادند. داده‌ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل گردید و همچنین ارزیابی اثربخشی درمان با استفاده از ملاک‌های اینگرام انجام شد.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد درصد بهبودی برای آزمودنی اول تا ششم در مرحله درمان به ترتیب ۲۶/۴۹، ۵۴/۵۰، ۲۷/۵۹، ۲۰/۷۶، ۴۱/۵۴ و ۸۳/۵۷ و در مرحله پیگیری به ترتیب ۱۰/۷۰، ۷۰/۶۴، ۹۳/۷۵، ۶۱/۷۸، ۵۷/۷۷ و ۹۳/۸۴ بود. همچنین درصد بهبودی کلی در مرحله درمان و پیگیری به ترتیب برابر با ۹۰/۵۷ و ۳۰/۷۵ بود که نشانه موفقیت در درمان بود.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر فرایند موجب کاهش افسردگی آزمودنی‌های پژوهش گردید. ازاین‌رو پیشنهاد می‌شود به‌عنوان یکی از شیوه‌های درمانی و مکمل درمان پزشکی، جهت درمان اختلالات روانی همراه و بهبود عملکرد کلی افراد مبتلا به آنمی به کار رود.

سارا درخشان، فاطمه گنجه، کورش رضایی، الهه نوروزی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: زخم پای دیابتی، یکی از شایع‌ترین علل بستری شدن در بیمارستان در افراد مبتلا به دیابت می‌‌باشد؛ این در حالی است که از عمده‌ترین منابع اضطراب بیماران در زمان ترخیص از بیمارستان است. هدف از این مطالعه، تعیین تأثیر پروتکل ترخیص اسمارت بر اضطراب بیماران زخم پای دیابتی می‌باشد.
روش کار: در مطالعه نیمه تجربی حاضر، تعداد50 بیمار مبتلا به زخم پای دیابتی، بر اساس معیارهای ورود  به صورت تصادفی در دو گروه شاهد (25 نفر) و آزمون (25 نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله، پروتکل ترخیص اسمارت از روز پذیرش و بستری تا روز ترخیص از بیمارستان اجرا شد. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسش‌نامه اطلاعات دموگرافیک و پرسش‌نامه Spielberger برگر برای تعیین اضطراب بیماران استفاده شد. داده‌ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: بر اساس یافته‌های به دست آمده، میانگین اضطراب بیماران زخم پای دیابتی در دو گروه قبل از اجرای مداخله تفاوت آماری معنی‌داری نداشت در حالی که بعد از مداخله، میانگین نمره اضطراب در دو گروه با یکدیگر اختلاف معنی‌دار آماری را نشان داد (0/0001 = P).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، اینطور به نظر می‌رسد که پروتکل ترخیص اسمارت بر کاهش اضطراب بیماران زخم پای دیابتی مؤثر بوده است؛ لذا توصیه می‌شود بسترسازی لازم توسط مسئولین و مدیران پرستاری برای اجرای این پروتکل صورت پذیرد.


احمد انصاری فر، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: عوامل اجتماعی، جمعیت‌نگاری و اضطراب ادراک شده تأثیر بسزایی در ابتلا به اختلال علائم جسمانی دارد. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی نقش خصوصیات جمعیت‌نگاری، انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در پیش‌بینی اختلال علائم جسمانی بود.
روش کار: در یک طرح پژوهش توصیفی مقطعی، از میان بزرگسالان 18 تا 60 سال شهر تهران در سال 1401، تعداد 437 نفر به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت‌کنندگان به پرسش‌نامه‌ اختلال علائم جسمانی (SSEQ)، پرسش‌نامه انزوای اجتماعی و پرسش‌نامه اضطراب ادراک شده پاسخ دادند. داده‌ها از طریق همبستگی Pearson و رگرسیون سلسله‌مراتبی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج حاکی از آن بود که انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده همبستگی مثبت و معنی‌داری با اختلال علائم جسمانی دارند (0/01 P <). بین خصوصیات جمعیت‌نگاری (سن، جنسیت، وضعیت تأهل، تحصیلات و وضعیت اشتغال) و علائم جسمانی همبستگی وجود نداشت (0/01 < P). ضریب همبستگی چندگانه و ضرایب رگرسیون بین متغیرهای پژوهش از لحاظ آماری معنی‌‌دار بود (0/01 P <).
نتیجه‌گیری: مدل مورد بررسی، تقریباً قادر به‌پیش‌بینی 22 درصد از اختلال علائم جسمانی بود. نتایج دارای مضامین کاربردی در تدوین مداخلات مبتنی بر انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در کنترل علائم جسمانی است. توجه به انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در تدوین و اجرای مداخلات و برنامه‌های آموزشی در پیشگیری و بهبود اختلال علائم جسمانی اهمیت دارد.


زهره سلیمی، حمید سرلک، مجتبی بیانی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: با توجه به اینکه درد تزریق بی‌حسی در کودکان ضروری بوده و یکی از دردناک‌ترین بی‌حسی‌های موضعی بی‌حسی انفیلتراسیون پالاتال است، هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر گیج سوزن بر درد و اضطراب حین تزریق بی‌حسی انفیلتراسیون پالاتال در کودکان 4 تا 8 سال بود.
روش کار: این مطالعه‌ی کارآزمایی بالینی سه سوکور متقاطع بر روی 60 کودک 4 تا 8 سال کاندید درمان پالپوتومی و SSC هر دو دندان مولر اول شیری ماگزیلا انجام شد. کودکان بر اساس توالی به کارگیری نیدل‌های گیج 27 و 30 طی 2 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. سطح اضطراب کودکان حین اعمال بی حسی موضعی انفیلتراسیون پالاتال به کمک معیار ضربان قلب (Pulse rate) PR و سطح درد بیماران بوسیله معیارهای SEM و FPR (معیارهای عینی و ذهنی) اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: اضطراب حین تزریق بی‌حسی پالاتال با گیج 27 بالاتر از گیج 30 بود (0/001 > اثر درمان). از نظر معیارهای ذهنی و عینی درد تزریق در مخاط پالاتال با سوزن گیج 27 از گیج 30 بیشتر بود (0/001 > اثر درمان). بین تقدم و تأخر تزریق انفیلتراسیون پالاتال با گیج‌های مختلف طی جلسات درمانی تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (0/05 < P) و با توجه به میزان 0/021 برای اثر دوره می‌توان گفت دوره دریافت دو گیج سوزن بر اختلاف میانگین ضربان قلب اثر داشت.
نتیجه‌گیری: درد تزریق در مخاط پالاتال با سوزن گیج 27 نسبت به گیج 30 بیشتر است و به طور کلی استفاده از سوزن گیج 30 در تزریق پالاتال کودکان 4 تا 8 سال ناراحتی کمتری نسبت به سوزن گیج 27 ایجاد می‌‌کند.
فاطمه تحسینی، علی حیدریان پور، الناز شکری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: اضافه وزن با افزایش ترشح کورتیزول و به همراه آن افزایش اضطراب و افسردگی همراه است. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر شش هفته تمرین همزمان استقامتی-تداومی (MICT) و استقامتی- تناوبی (HIIT) با تمرین HIIT به تنهایی بر ترکیب بدن، سطوح پلاسمایی کورتیزول و سطح اضطراب و افسردگی در دانش آموزان پسر دارای اضافه‌وزن بود.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، 27 نفر از دانش‌آموزان دارای اضافه‌وزن، انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی به 3 گروه 9 نفری، تمرین همزمان MICT+HIIT و تمرین HIIT و گروه شاهد تقسیم شدند. تمرین MICT (15 دقیقه در روز با شدت 65 - 60 درصد ضربان قلب بیشینه و با اضافه‌بار 5 دقیقه‌ای در هر دو هفته) تمرین HIIT (3 دقیقه دویدن با شدت 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه، 3 دقیقه استراحت فعال با شدت 50 درصد ضربان قلب بیشینه،3 تکرار در دو هفته اول، 4 تکرار در دو هفته دوم و 5 تکرار در دو هفته آخر) بود.
یافته‌ها: هر دو نوع پروتکل تمرینی منجر به کاهش وزن، شاخص توده بدنی، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی پایین، کورتیزول، اضطراب و افسردگی و افزایش لیپوپروتئین با چگالی بالا شد (0/05 > P) و تفاوتی بین دو نوع تمرین وجود نداشت؛ تنها اکسیژن مصرفی اوج و تری گلیسیرید در گروه MICT+HIIT با تغییرات بهتری همراه بود.
نتیجه‌گیری: برای نوجوانان پسر دارای اضافه وزن با هدف کاهش وزن و بهبود سلامت روان، انجام تمرینات HIIT به تنهایی کفایت می‌کند و افزودن تمرینات MICT از نظر بالینی فواید بیشتری برای آنان به همراه نخواهد داشت.

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb