144 نتیجه برای رت
محسن سقا، ابراهیم اسفندیاری، شهناز رضوی، سمیه تنهایی، محمد حسین نصر اصفهانی، حسین بهاروند،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اسید رتینوئیک یکی از مشتقات ویتامین A و یکی از مهمترین سیگنالهای القایی در مهرهداران است که در تمایز، مورفوژنز، آپوپتوز و تولید مثل نقش دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش این ماده در الگویابی عصبی سلولهای بنیادی جنینی موش در محیط آزمایشگاهی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، پس از تشکیل ساختارهای شبه جنینی، از سلولهای بنیادی جنینی رده Royan B1، اسید رتینوئیک با غلظت یک میکرومول به مدت چهار روز بر ساختارهای شبه جنینی تاثیر داده شد و پس از آن سلولها به مدت هشت روز گسترش داده شدند. محیط کشت سلولی در گروه کنترل فاقد اسید رتینوئیک بود. در پایان کشت، القاء عصبی و الگویابی نورونها در سلولهای هر دو گروه با روشهای ایمونوسیتوشیمی، فلوسایتومتری و RT-PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: مطالعه حاضر نشان داد که اسید رتینوئیک نورونزائی را در سلولهای بنیادی القا نمود و توانست سبب بروز نشانگر MAP2 در 35 درصد از این سلولها شود. نتایج RT-PCR نیز مشخص کرد که همزمان، نورونهای حاصل از سلولهای بنیادی جنینی تحت تاثیر اسید رتینوئیک توانستند نشانگرهای Mash1، Pax6، Pax7 و Dbx1/2 مربوط به هویتیابی عصبی نورونها در جهت پشتی، شکمی و نیز Hoxb4، Hoxc5 و Hoxc8 مربوط به الگویابی عصبی نورونها حول محور سری، دمی لوله عصبی را بیان نمایند.
نتیجهگیری: اسید رتینوئیک همزمان با القای عصبی سلولهای بنیادی جنین موش در محیط آزمایشگاهی قادر به ایجاد هویت عصبی این نورونها نیز میباشد. واژگان کلیدی: سلولهای بنیادی جنینی موش، الگویابی عصبی، اسید رتینوئیک
علی خواجه لندی، حسین جعفری، امین محمدی دمیه، پروین برزیده،
دوره 16، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : پروتئینهای شوک گرمائی ( HSP ) خانوادهای از پروتیئنها هستند که نقش حیاتی در نگهداری هموستاز سلولی و محافظت سلول در شرایط استرس زای مزمن و حاد بازی میکنند. هدف تحقیق حاضر بررسی تغییرات پروتئین شوک گرمایی ( HSP70) پس از دو آزمون وینگیت و آستراند در دانشجویان دختر میباشد.
مواد وروش ها: در این مطالعه نیمه تجربی،تعداد 40 دختر (20 نفر ورزشکار و 20 نفر غیر ورزشکار) بصورت داوطلبانه، به ترتیب با میانگین و انحراف معیار، سن (3 ± 3/22) و (2 ± 2/23) سال، قد (5 ± 2/159) و (4 ± 2/161) سانتیمتر و وزن (3 ± 3/59) و (2 ± 4/65) کیلوگرم، انتخاب شدند. آزمودنیها دو آزمون وینگیت و آستراند را با فاصله زمانی 3 روز انجام دادند. نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمونها و به مقدار 5 سی سی از سیاهرگ بازویی گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش اندازهگیری مکرر بهره گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد در میزان HSP70 پس از آزمون هوازی آستراند، افزایش معناداری در بین ورزشکاران و غیرورزشکاران وجود دارد (01/0> P ). اما پس از آزمون بیهوازی وینگیت، افزایش معنادار تنها در ورزشکاران (05/0 p< ) مشخص گردید و در غیر ورزشکاران تغییر معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: مدت فعالیت ورزشی نسبت به شدت آن، بر میزان تولید پروتئین شوک حرارتی، از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد.
محمود رضا نخعی، امیر الماسی حشیانی، فاطمه ایمان پرست، سعید بابایی،
دوره 16، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ویتامین آ نقش اساسی در رشد ، تولید مثل و حفظ بافت اپی تلیال دارد . ویتامین آ (به ویژه اسید رتینوئیک) به عنوان یک هورمون عمل می کند تا بیان ژن را تحت تاثیر قرار دهد ، ویتامین آ جهت نمو استخوان ها و عملکرد آنها و عملکرد سیستم ایمنی ضروری می باشد . نقش ویتامین آ در کاهش مرگ و میر اطفال تا سن 6 ماهگی بدرستی شناخته شده است .
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی 90 مادر شیر ده از بین زایشگاه های خصوصی ، تامین اجتماعی و زایشگاه های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کشور اراک، انتخاب شد . اطلاعات مربوط به پرسش نامه از دو قسمت اطلاعات کلی در مورد مادران باردار و اطلاعات مربوط به رژیم غذایی مادر تشکیل شده بود. آنالیز مواد غذایی دریافتی با استفاده از نرم افزار Nutritionist II، انجام شد . اندازه گیری نمونه های رتینول سرم و بندناف به روش HPLC با فاز معکوس انجام شد .
یافته ها: رتینول بندناف مادران با وزن نوزادان همبستگی مثبتی را نشان داد (r=0.22) و 0.05)&ge(p رتینول سرم مادران با وزن نوزادان همبستگی مثبتی نشان داد (r=0.13) اما معنی دار نبود . رتینول دریافتی نیز با وزن نوزاد همبستگی مثبت (r=0.15) نشان داد ولی معنی دار نبود .
نتیجه گیری: بهبود وضعیت رتینول مادر می تواند در بدنیا آوردن نوزاد با وزن طبیعی نقش موثری داشته باشد .
ناز آفرین جو کار ، فرهاد دریانوش، حسین جعفری، سمیه کاشرفی فرد، علی عسکرزاده،
دوره 16، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این تحقیق، مطالعه تغییرات احتمالی پروتئین شوک گرمایی 70 ، آنزیم های کبدی و کراتین فسفو کیناز پس از فصل تمرینات و مسابقات آزاد جهانی در ورزشکاران حرفهای می باشد.
مواد و روشها: 10 دختر ورزشکار حرفهای اسکیت انتخاب شدند. آزمون ورزشی برونگرا در سه نوبت (24 ساعت قبل از شروع تمرینات، بعد از شش ماه برنامه تمرینی (قبل از مسابقات جهانی) و 24 ساعت بعد از مسابقات جهانی) توسط ورزشکاران انجام شد. برنامه تمرینی تخصصی اسکیت ، 26 هفته و هر هفته در 5 جلسه اجرا میشد ونمونه خونی به منظور اندازه گیری در قبل و بعد از هر آزمون ورزشی برونگرا گرفته شد.
یافتهها: در مرحله قبل از تمرین، غلظت پروتئین شوک گرمایی 70 در واکنش به آزمون ورزشی برونگرا تغییر معنیداری نشان نداد (898/0p=). اما در مرحله پس از تمرین، به طور معنیداری پس از آزمون برونگرا افزایش یافت (031/0p=). همچنین، در اندازه گیری-های پس از آزمون برونگرا، غلظت آنزیمهای کبدی و کراتین فسفو کیناز در مرحله دوم و سوم نسبت به مرحله اول به طور معنی داری بیشتر بود (05/0p<).
نتیجه گیری: یافتههای پژوهش نشان داد بالا رفتن سطح آمادگی بدنی ورزشکاران در طول فصل تمرینات و مسابقات باعث افزایش سطح محافظت از بدن (تولید HSP70) میگردد و این موضوع به سطح توانایی بدن فرد جهت تولید این پروتئین بستگی دارد. همچنین می-توان گفت احتمالا سطح آمادگی بدنی افراد، عاملی مهم در میزان سطوح ALT، AST وALP پس از اجرای آزمون ورزشی برونگرا است.
فرزاد زمانی، پارسا یوسفی، محمد رفیعی، ندا صالح جعفری،
دوره 16، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هیپرتروفی آدنوئید از مشکلات شایع دوران کودکی میباشد که علایم انسدادی ایجاد میشود آدنوئیدکتومی اندیکاسیون دارد در مواردی که بیمار کاندید عمل جراحی نمیباشد درمانهای غیرجراحی اندیکاسیون دارد. کورتیکواستروئیدهای داخل بینی ممکن است باعث کاهش علایم انسدادی در این بیماران شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر قطره بتامتازون داخل بینی برروی علایم انسدادی بیماران مبتلا به هیپرتروفی آدنوئید میباشد.
مواد و روش ها: 77 کودک بین سنین 12-1 ساله که دارای علایم کلینیکی هیپرتروفی آدنوتید و با گرافی لترال گردن اثبات شده بوده و کاندید عمل جراحی نبودند انتخاب و به دو گروه مساوی تقسیم شدند در گروه اول تحت درمان با قطره بتامتازون داخل بینی 3 بار در روز به مدت 3 هفته و در گره دوم تحت درمان با کلرو سدیم با مدت مشابه قرار گرفتند علایم انسدادی شامل خرخر شبانه، تنفس دهانی رینوه چرکی و آبکی و علایم سینوزیت همچنین معاینه گوش قبل از درمان، در پایان ماه اول و 3 ماه پس از درمان مورد ارزیابی قرار گرفتند و اطلاعات متوسط نرم افزار SPSS ver 19 تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: قطره بتامتازون داخل بینی باعث بهبود علایم انسدادی مخصوصاً خرخر شبانه شد که این بهبودی از نظر آماری معنی دار بوده اما برروی علایم دیگر و همچنین عوارض عفونی شامل رینوره چرکی تاثیر معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: قطره بتامتازون بینی میتواند به عنوان یک درمان جایگزین در بیماران مبتلا به هیپرتروفی آدنوتید بکار رود.
مصطفی حسینی، رحمان غفاری، سیما کربلایی اسماعیلی،
دوره 16، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هـدف: بازبینی عصب فاسیال یکی از روشهای کمکی جراحان برای حفظ عملکرد عصب فاسیال طی جراحی غده پاروتید است. در حال حاضر روش استاندارد برای بازبینی عصب صورتی الکترومیوگرافی شنوایی است با این حال میزان پارزی و فلج 68-18 درصد و 3٪ گزارش شده است. معایب این روش هزینه آن و عدم دسترسی به آن در همه جا میباشد. جریان الکتریکی متناور تک قطبی با تحریک عصب صورتی سبب انقباض عضلات مربوطه میشود و میتوان عصب را یافت و از صدمه به آن پرهیز کرد.
مواد و روشها: در این مطالعه مداخلهای آیندهنگر بیماران در سالهای 1388 تا 1390 در بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) با استفاده از الکتروکوتر تک قطبی تحت عمل پاروتیدکتومی قرار گرفتند و طی مدت بستری و یکماه بعد از جراحی از نظر آسیب عصب صورتی مورد معاینه قرار گرفتند. 20 بیمار تحت عمل جراحی پاروتیدکتومی توتال یا سطحی قرار گرفتند و یک نفر به علت درگیری عصب با تومور و رزکسیون عصب از مطالعه حذف شد.
یافتهها: در این مطالعه 19 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران شرکت کننده در این مطالعه 9/13 ± 1/43 سال بود بر اساس نتایج به دست امده تنها در یک مورد از بیماران، پارزی موقت (4/5٪) دیده شد و فلج در هیچ موردی مشاهده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به در دسترس بودن و هزینه پایین دستگاه الکتروکوتر استفاده از آن در مقایسه با روش استاندارد بازبینی عصب صورتی، الکترومیوگرافی مفید و به صرفهتر است.
سعید بابائی، رضا طالبی، محمدرضا دارابی، محمود رضا نخعی، محمد بیات، پروین دخت بیات، مریم باعزم،
دوره 16، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پنتوکسی فیلین یک مشتق گزانتینی است که سبب کاهش ویسکوزیته خون، بهبود جریان خون محیطی و افزایش اکسیژن رسانی به بافتها می گردد. در این مطالعه با توجه به خواص ویژه این دارو و علیرغم مشخص نبودن مکانیسم دقیق اثر آن به بررسی اثر پنتوکسیفیلین بر شاخص های بیو مکانیک پوست در فاز حاد ترمیم زخم پوستی موش صحرایی پرداخته شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی 14سر موش نر بالغ نژاد ویستار به دو گروه تجربی،7 سر، دریافت کننده پنتوکسیفیلین به میزان 100میلی گرم بر کیلو گرم در روز و کنترل،7 سر، دریافت کننده آب مقطر به صورت داخل صفاقی، تقسیم شد. برش پوستی به طول 20 میلیمتر با الگوی یکسان در ناحیه پشت رتها ایجاد شد، پس از 15 روز نوارهای پوستی حاوی زخم جدا شده و برای سنجش شاخص های بیومکانیکی(نیروی کار انجام شدهW up to Fmax-Nm و استرس حد اکثر Rm-N/mm2 ) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصله به کمک نرم افزار SPSS و تست های (K-S, Levens, Student sample T-Test) مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: بر طبق یافته های آزمایش بیومکانیک تجویز پنتوکسیفیلین سبب بهبود شاخص های بیومکانیکی پوست پس از گذشت 15 روز از تجویز دارو شد. اختلاف بین شاخص های بیومکانیکی پوست بین زیر گروههای تجربی و کنترل معنی دار بود(p<0.05).
نتیجه گیری: پنتوکسیفیلین سبب بهبود شاخص های بیو مکانیکی و تسریع التیام زخم پوستی گروه های تجربی شده است.
شهناز شهرجردی، صدیقه درویش شفیقی،
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین نوع سرطان در بین زنان می باشد. بهبود کیفیت زندگی توسط به حداکثر رساندن عملکرد آنها که خود میتواند متاثر از بیماری و درمان باشد، مهمترین هدف در بیماران سرطانی می باشد. هدف پژوهش بررسی تاثیر ماساژ بر کیفیت زندگی زنان با سرطان پستان بعد از جراحی می باشد.
مواد و روش ها: پژوهش از نوع نیمه تجربی بود. از بین 53 زن مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک های جراحی و انکولوژی شهر اراک ، 30 نفر بطور تصادفی انتخاب و در دو گروه ماساژ (15 نفر) که به مدت 5 هفته(مدت 30 دقیقه، 2 جلسه درهفته) و کنترل (15نفر) قرار گرفتند. اندازه گیری کورتیزول سرم و پر کردن پرسشنامه کیفیت زندگی(SF36) و سلامت روان در هر دو گروه انچام شد. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 16 با استفاده از آزمون های t همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه و در سطح اطمینان 95 درصد (05/0 p<) انجام شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ماساژ در گروه آزمون سبب افزایش معناداری در بهبود بعد جسمی(p=0/001) و روانی-اجتماعی(p=0/002) افراد نسبت به گروه کنترل گردیده است. همچنین ماساژ سبب بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی شده است( p<0/05). اما میزان کورتیزول سرم بین دو گروه آزمون و کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشدp>0/05).
نتیجه گیری: بطور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد ماساژ درمانی می تواند به عنوان مداخله ای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان پستان در بعد از جراحی مورد استفاده قرار گیرد
اسدالله عباسی، مجتبی امانی، نوروز نجف زاده، محمد ماذنی،
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: رتینوئیک اسید تمام ترانس به عنوان یکی از متابولیت های ویتامین A، در القای تمایز، رشد و تکثیر سلول های اپیتلیالی نقش دارد. این ماده باعث توقف چرخه سلولی در مرحله ی G0/G1 و القای آپوپتوز می شود. داروی ضد سرطان سیسپلاتین با اتصال متقاطع به DNA موجب القای آپوپتوز می شود که در درمان سرطان های تخمدان، سر و گردن ، مری ، معده و ملانوما استفاده می شود. مطالعات قبلی بر روی برخی ردههای سلولی سرطان تخمدان و ملانوما بیانگر اثرات افزایشی رتینوئیک اسید با سیسپلاتین می باشد، مطالعه حاضر اولین مطالعه در مورد اثرات همزمان رتینوئیک اسید تمام ترانس و سیسپلاتین بر روی رده سلولی سرطان مری KYSE-30 میباشد.
مواد و روش ها: رده سلولی KYSE30 در حضور و عدم حضورغلظت های مختلف رتینوئیک اسید و ترکیب آن با سیس پلاتین کشت داده شد، سپس مرگ سلولی با روش های کلونوژ&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwjنیک و رنگ آمیزی آکریدین اورنج/اتیدیوم بروماید بررسی گردید.
یافتهها: نتایج حاکی ازالقاء تمایز سلولی در رقت های 15&le میکرومولار رتینوئیک اسید است. رقت های پائین تر تینوئیک اسید، باعث مرگ سلولی و کاهش تعداد کلونی در حضور و نیز عدم حضور سیس پلاتین گردید(p&le0.05). ترکیب 10 میکرومولار رتینوئیک اسید باµg/ml 5 و10 سیس پلاتین بهترین اثر را در کاهش تعداد کلونی و افزایش مرگ سلولی را نشان داد.
نتیجه گیری: استفاده همزمان از رقت های پایین رتینوئیک اسید و سیسپلاتین باعث افزایش آپوپتوز و نکروز و در نتیجه کاهش تعداد کلونی رده سلولی KYSE30 در مقایسه با سیس پلاتین به تنهایی می شود.
آمیتیس رمضانی، علی اسلامی فر، محمد بنی فضل، حسین کیوانی، عفت رازقی، فرخ لقا احمدی، منوچهر امینی، لطیف گچکار، آناهیتا باوند، آرزو آقاخانی،
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت نهفته ویروس هپاتیت C (HCV) با حضور HCV-RNA در بیوپسی کبد یا Peripheral blood mononuclear cells (PBMCs)بیماران، بدون وجود انتی بادی ضد HCV(anti-HCV) یا HCV-RNA در سرم توصیف می گردد. هر چند که عفونت نهفته HCV نسبت به عفونت مزمن کلاسیک HCV خفیف تر است با این حال می تواند در نحوه برخورد و درمان بیماران همودیالیزی حائز اهمیت باشد. عفونت نهفته HCV در دو گروه از بیماران مشاهده می شود: بیماران دارای انزیم های کبدی طبیعی و افراد دارای سطوح افزایش یافته انزیم های کبدی. هدف از این مطالعه تعیین حضور عفونت نهفته HCV در بیماران همودیالیزی دارای سطوح افزایش یافته انزیم های کبدی می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی بر روی بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به 3 مرکز دیالیز شهر تهران انجام گرفت.از بین بیماران anti-HCV منفی مراجعه کننده به این مراکز 30 بیمار که دارای افزایش انزیم های کبدی(ALT و AST) بودند از نظر حضور HCV-RNA در پلاسمابا روش RT-nested PCR بررسی شدند و در افراد HCV-RNA منفی، وجود HCV-RNA در PBMC بررسی گردید.
یافته ها: 30 بیمار همودیالیزی با میانگین سنی 1/14± 4/54 سال و میانگین مدت زمان دیالیز 4/64± 2/81 ماه در مطالعه وارد شدند. همه بیماران از نظر HCV-RNA پلاسما و عفونت نهفته HCV با روش RT-nested PCR منفی بودند.
نتیجه گیری: مطالعه ما نشان داد که در بیماران همودیالیزی دارای افزایش آنزیمهای کبدی نیز میزان عفونت نهفته HCV ناچیز می باشد.
جمال فلاحتی، رحمت اله جدیدی، عبداله رشیدی،
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به اینکه کوریورتینیت توکسوپلاسموزمنجربه ازبین رفتن دید مرکزی،کدورت ویتره،دردچشم،ترس ازنورواشک ریزش میگردد، لذادرمان سریع آن بسیاراهمیت دارد.این مطالعه باهدف بررسی اثردرمانی تزریق داخل ویتره کلینداماسین درکوریورتینیت توکسوپلاسمایی ومقایسه آن بادرمان خوراکی رایج انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی جامعه هدف،کلیه بیماران مبتلابه کوریورتینیت توکسوپلاسمایی مراجعه کننده به کلینک چشم پزشکی بودندکه به طورتصادفی به دوگروه مداخله( (Aدرمان باتزریق داخل ویتره کلینداماسین وشاهد(B) درمان رایج (داروی خوراکی پریمیتامین/سولفادیازین/کلنیداماسین)تقسیم شدند.ابزارجمع آوری داده هاپرسشنامه وپرونده بیمار بود.حدت بینایی باچارت اسنلن وضخامت شبکیه بادستگاه توموگرافی لایه های شبکیه((OCT اندازه گیری ونتایج قبل وبعد ازدرمان بمدت یکسال ثبت شد.داده هاپس ازهمسان سازی سن وجنس بااستفاده ازنرم افزار16SPSS وآزمونهای توصیفی واستنباطی t-test تحلیل شد.
یافته ها: از 26 بیمارمبتلابه کوریورتینیت توکسوپلاسمایی،تعداد 16 نفر(5/61%)شهری و تعداد 10 نفر(5/38%)روستایی بودند.میانگین زمان بهبودی ضایعات بین گروه (A) و(B) متفاوت بود(=0/001 P). علاوه براینکه اختلاف آماری میزان بهبود حدت بینایی بین قبل وبعد ازدرمان درهردوگروه معناداربود،بین گروهها هم این میزان بهبود تفاوت داشت (<0/05 P).همچنین میانگین تغییرات اندازه ضخامت مرکزی ماکولاهرچندبین قبل و بعد از درمان درهردوگروه تفاوت داشت(=0/001 P)،ولی بین دوروش درمانی اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد (=0/452 P).
نتیجه گیری: هرچند هردوروش درمانی(تزریق داخل ویتره کلنیداماسین ودارویی رایج خوراکی«پریمیتامین/سولفادیازین/ کلنیداماسین)دردرمان کوریورتینیت موثرهستند ولی روش تزریقی به لحاظ کوتاه تربودن زمان بهبودی ضایعات،افزایش بیشترحدت بینایی نسبت به روش مشابه جایگزین مناسبتری است.
فاطمه شیما هادی پور زاده، حمید کیالها، فیروزه نادری،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: از عوارض مورفین اینتراتکال در بیهوشی منطقه ایی تهوع و استفراغ پـس از جـــــراحی می باشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آتروپین اینتراتکال در میزن تهوع و استفراغ ناشی از مورفین در بیماران تحت جراحی اندام تحتانی می باشد.
مواد و روش ها: در ایــــــن کارآزمایی بالینی 120 بیمار کاندید جراحی اندام تحتانی بطور تصادفی به 2 گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه A بیماران1/0میلی گرم (cc1) آتروپین ایــنـتراتکال و در گروه B بیماران 1سی سی سالین 9/0% دریافت کردند. میزان تهوع و استفراغ بیـــماران در طی h 24 و تغییرات همودینامیک در دقایق 3، 5، 10 و 15 در دو گروه بررسی شد. آنالیز آماری با آزمون های تی مستقل، repeated measures manova و کای اسکور با نرم افزارSPSS نسخه 14 انجام شد.
یافته ها: تغییرات علایم همودینامیک قبل از تزریق و در دقایق3، 5، 10 و 15بعد از تزریق دارو در دو گروه دارای تفاوت آماری معنی داری نبود (05/ 0p>). هیچکدام از نمونه های گروه مداخله دچار تهوع و استفراغ نشده بودند در صورتیــــکه این میزان در گروه شاهد 17درصد بود که دارای اختلاف معنی دار بود (000/0 p=). همچنین میزان درد در گروه شاهد بیشتر از گروه مداخله بود)26 نفر نسبت به 14 نفر دارای میزان vas بــیشتر از 3 بودند) که این اختلاف نیز از نظر آمارای معنی دار شد(04/0p=).
نتیجه گیری: آتروپین اینتراتکال بدون اختلال در علایم همودینامیک و تسکین درد باعث جلوگیری از تهوع و استفراغ ناشی از مورفین اینتراتکال در بیماران تــحت عمل جراحی اندام تحتانی می شود.
محمد جواد قربانی، زیور صالحی، الهام قربانی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: گزارشاتی نشان دهنده نقش حفاظتی القا پروتئین شوک حرارتی ( HSP70 ) در سلولهای اپی تلیال معده وجود دارد. ژن HSP70-2 در منطقه ژنی MHC کلاس III ، در بازوی کوتاه کروموزوم شماره 6 قرار دارند. ژن HSP70-2 یک pst1 site دارد که با توجه به ترانزیشن A به G که در ناحیه 1267 این ژن رخ میدهد، ژنوتیپهای متفاوتی حاصل میکند که مشخص گردیده با سطوح مختلف بیان mRNA ژن HSP70 در ارتباط است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر پلیمورفیسم G/A 1267 ژن HSP70-2 در خطر ابتلا به بیماری زخم پپتیک میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، 100 بیمار مراجعه کننده به بخش اندوسکوپی بیمارستان حافظ شهر شیراز صورت گرفت. همه نمونه ها تحت گاستروسکوپی فوقانی قرار گرفتند. DNA ژنومی از بیوپسی بافت معده استخراج شد. ژنوتیپ در گروه بیمار و کنترل به وسیله PCR-RFLP تشخیص داده شد.
یافتهها: توزیع ژنوتیپی ژن HSP70-2 در گروه شاهد برابر بود با 20 ( AA ) 40 درصد ، 26 ( AG ) 52 درصد و 4( GG ) 8 درصد و برای گروه بیمار برابر بود با 5 ( AA ) 10 درصد ، 44 ( AG ) 88 درصد و 1 ( GG ) 2 درصد . نتایج نشان داد که پلیمورفیسم 1267G/A ژن HSP70-2 با زخم معده در ارتباط است.
نتیجهگیری: آنالیز دادهها مشخص نمود که ژنوتیپ AG سبب افزایش 76/6 برابری در بروز بیماری میگردد (0006/0 = p ، 2/20-26/2 = CI 95%، 76/6 = OR ).
سیده سارا هاشمی، غلامعلی جلودار، علیرضا رفعتی،
دوره 17، شماره 2 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: داروی پروزاک یا فلوکستین مهارکننده جذب مجدد سروتونین میباشد. با توجه به اهمیت این دارو در درمان بیماریهای عصبی مثل اختلالات وسواس ناخواسته، پر اشتهایی عصبی و افسردگی اثرات جانبی آن بر محورهای اندوکرینی بدن بسیار مهم است. این مطالعه به منظور تاثیر داروی فلوکستین بر میزان هورمونهای تیروئیدی، کورتیزل و تغییرات وزن در موش صحرایی نر انجام شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ۳۰ سر موش صحرایی نر بالغ با وزن تقریبی ۲۰±۲۳۰ گرم انتخاب و به ۳ گروه ۱۰ تایی(کنترل، شاهد و درمان) تقسیم شدند. گروه کنترل، در شرایط طبیعی در خانه حیوانات نگهداری شدند. گروه شاهد و درمان، روزانه به مدت 35 روز به ترتیب، 9/0 میلیلیتر سرم فیزیولوژی و 32 میلیگرم فلوکستین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، به صورت تزریق درون صفاقی دریافت کردند. در طول این مدت وزن موشها به طور مرتب اندازه گیری شده و بعد از پایان 35 روز خونگیری از قلب به عمل آمده و پس از جداسازی سرم، میزان هورمونهای تری یدوتیرونین آزاد، تیروکسین، تیروکسین آزاد و کورتیزل به روش رادیو ایمنو اسی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج آزمایشات از نظر آماری توسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه آنووا مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: مصرف فلوکستین در مدت 35 روز باعث کاهش معنی داری در سطح (p<0/05)در غلظت سرمی هورمونهای تری یدوتیرونین آزاد، تیروکسین، تیروکسین آزاد و کورتیزل نسبت به گروه کنترل و شاهد شد، اما اختلاف معنی داری در غلظت سرمی هورمون تری یدوتیروئین آزاد درگروه درمان نسبت به گروه کنترل مشاهده نگردید. همچنین مصرف دارو سبب کاهش معنی داری در میانگین وزن موشهای گروه درمان نسبت به گروه کنترل گردید (p<0/05).
نتیجهگیری: فلوکستین با تاثیر بر فعالیت سطوح مختلف محور هیپوتالاموس- هیپوفیز-آدرنال، میزان ترشح هورمون کورتیزول را کاهش میدهد. همچنین باعث کاهش فعالیت غده تیروئید شده که احتمالا ناشی از افزایش ترشح پرولاکتین توسط این دارو و از این طریق مهار ترشح هورمون آزاد کننده تیروتروپین و کاهش تولید تیروتروپین و هورمونهای تیروئیدی شده است.
هادی انصاری هادی پور، علی ملائی نظام آبادی،
دوره 17، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات قبلی ما ثابت کرده است که یونهای آهن، باعث ایجاد محصولات واکنشهای رادیکال آزاد اکسیژن در اریتروسیت میشود. در تحقیق حاضر نقش آلومینیوم در بروز استرس اکسیداتیو در اریتروسیتها و پروتئینهای پلاسما و کاهش قدرت آنتی اکسیدان پلاسما در پرسنل اطاق عمل ارزیابی شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، نمونههای خون از پرسنل بیمارستانها جمعآوری شد. اریتروسیت و پلاسما در شرایط هوازی در سیستم اکسیداسیون فلزی حاوی آلومینیوم قرار داده شد. بررسی ظرفیت آنتی اکسیدان تام پلاسما با روش FRAP، ارزیابی اکسیداسیون پروتئینهای پلاسما با اندازهگیری گروههای کربنیل و تغییرات ساختاری در هموگلوبین با بررسی طیف جذبی، غلظت اکسی هموگلوبین، مت هموگلوبین و همی کروم انجام شد.
یافتهها: در حضور یونهای آلومینیوم، بین جذب نوری هموگلوبین در طول موجهای 340 و 420 نانومتر و همچنین بین غلظت اکسی هموگلوبین و جذب نوری هموگلوبین در طول موج 420 نانومتر، رابطه معنیداری وجود داشت(05/0p<). از طرف دیگر کاهش ظرفیت آنتی اکسیدان تام پلاسما به میزان 68 تا 56 درصد به ترتیب در گروه کنترل و پرسنل اطاق عمل، منجر به اکسیداسیون پروتئینهای پلاسما گردید، به طوری که غلظت گروههای کربنیل به میزان 3 برابر افزایش یافت.
نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق در بررسی استرس اکسیداتیو و تغییرات ساختاری هموگلوبین و پروتئینهای پلاسما، در افرادی که در معرض آلودگی با آلومینیوم قرار دارند، میتواند مفید واقع گردد. .
محمد مهدی رفیعی، نادر شوندی، عباس صارمی، عباس عبدالملکی،
دوره 17، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشهای مربوط به بررسی اثر تمرینات ورزشی، به ویژه تمرین همزمان بر تغییرات هورمونی در کودکان بسیار اندک است. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه اثر 6 هفته تمرین مقاومتی و تمرین همزمان مقاومتی و استقامتی بر توان هوازی، سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول در کودکان سالم بود.
مواد و روشها: آزمودنیهای این پژوهش(که به صورت نیمه تجربی به انجام رسید) 35 پسر سالم 9 تا 11 ساله بودند که به صورت تصادفی به 3 گروه تمرین همزمان (12=n)، تمرین مقاومتی (11=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند.گروههای تمرینی 3 جلسه در هفته و به مدت شش هفته به تمرین پرداختند و گروه کنترل تنها فعالیتهای روزمره خود را انجام میداد. 48 ساعت پیش و پس از اجرای پروتکل 6 هفتهای، آزمون توان هوازی و نمونهگیری از همه آزمودنیها به عمل آمد. سنجش سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول با روش الایزا به انجام رسید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه و تی همبسته استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد در گروه تمرین همزمان به گونه معنیداری افزایش یافته است(به ترتیب 001/0=p، 003/0=p). سطوح استراحتی کورتیزول در گروه تمرین همزمان به گونه معنیداری نسبت به دوگروه دیگر پایینتر بود(05/0>p) و در گروه تمرین همزمان و تمرین مقاومتی نیز به گونه معنیداری کاهش یافته بود( به ترتیب 001/0=p، 036/0=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که با به کارگیری یک دوره تمرین همزمان با روششناسی تمرینی مناسب در مقایسه با تمرین مقاومتی در کودکان بتوان سودمندیهای بیشتری را در خصوص توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد وکورتیزول به دست آورد.
هما محسنی کوچصفهانی ، خدیجه سنامیری، محمود هاشمی تبار،
دوره 17، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سلولهای بنیادی مزانشیمی ژل وارتون، منبعی از سلولهای تجدید شدنی در درمان بسیاری از بیماریها میباشند. از مواد زیستی مختلفی به عنوان داربست جهت شبیه سازی کنام سلولهای بنیادی استفاده شده است که در بهبود برهم کنشهای سلولی، تکثیر سلولی و تمایز مهم میباشد. کپسوله کردن شامل احاطه سلولهای زنده در یک غشا نیمه تراوا با قابلیت مبادله موادغذایی، اکسیژن و محرکها است، در حالی که آنتی بادیها و سلولهای ایمنی میزبان بیرون نگه داشته میشوند. در این مطالعه، روشی جهت کشت و تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی ژل وارتون به اندودرم قطعی در یک محیط سه بعدی با استفاده از کپسولهای آلژینات ارائه میشود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، سلولهای بنیادی کپسوله شده و از روش تریپان بلو برای بررسی زیستپذیری استفاده شد. سپس سلولهای کپسوله شده در محیط محتوی فاکتورهای تمایزی کشت داده شدند و جهت بررسی بیان ژنهای اندودرم قطعیReal- time PCR انجام شد.
یافتهها: کپسوله کردن سبب تغییر مورفولوژی و زیست پذیری سلولهای کپسوله شده نشد. بررسیهای پس از تمایز، بیان مارکرهای اختصاصی اندودرم قطعی شامل FOXa2 و SOX17 را اثبات کرد.
نتیجهگیری: آلژینات قابلیت کاربرد به عنوان یک داربست سه بعدی جهت کشت و تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از ژل وارتون به اندودرم قطعی را دارد.
سپیده مرتجی، انوشه حقیقی، فرزاد پاکدل،
دوره 17، شماره 5 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آرتریت روماتوئید شایعترین آرتریت التهابی است. شایعترین عوارض چشمی این بیماری کراتوکونژکتویت سیکا، اسکلریت و اپی اسکلریت میباشند. هدف این مطالعه بررسی بیماران آرتریت روماتویید از نظر سندرم شوگرن میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 90 بیمار با تشخیص آرتریت روماتویید که به مدت 6 ماه به درمانگاه یا بخش روماتولوژی بیمارستان رسول اکرم مراجعه نموده و علت مشخصی برای خشکی چشم نداشتند وارد مطالعه شدند. شدت فعالیت آرتریت روماتویید براساس DAS28 و شدت خشکی چشم بر اساس معیارهای خشکی چشم ژاپنی ارزیابی شد.
یافتهها: متوسط فعالیت بیماری براساس DAS28 ، 56/1±9/2 سال بود و 9/88 درصد بیماران بر اساس معیارهای خشکی چشم ژاپنی مبتلا به خشکی چشم بودند. دوازده بیمار (3/13 درصد) نیز مبتلا به سندرم شوگرن ثانویه بودند. آنتی بادی SSA در 3/13 درصد بیماران و آنتی بادی SSB در 10 درصد بیماران مثبت بود. ارتباط معنیداری بین فعالیت آرتریت روماتویید بر اساس DAS28 و شدت خشکی چشم بر اساس معیارهای خشکی چشم ژاپنی هم در گروه بیماران دارای سندرم شوگرن (045/0p=) و هم فاقد سندرم شوگرن (001/0p=) وجود داشت.
نتیجهگیری: ارتباط مشخصی بین فعالیت آرتریت روماتویید و خشکی چشم در هر دو گروه بیماران دارای سندرم شوگرن و فاقد سندرم شوگرن به دست آمد. اغلب بیماران آرتریت روماتویید سندرم شوگرن ندارند ولی خشکی چشم یافته شایعی در بیماران آرتریت روماتویید بدون سندرم شوگرن میباشد.
محمدرضا دایر، نوشین آذری، نعمت اله رزمی، محمدسعید دایر،
دوره 17، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای پریونی گروهی از اختلالات تحلیل برنده دستگاه عصبی بوده که منجر به مرگ بیمار میشوند. این بیماریها تبدیل پروتئین پریون سلولی طبیعی (PrPC) به ایزوفرم غیرطبیعی آن با صفحات بتای فراوان (PrPSc)، تشکیل و تجمع رشتههای آمیلوییدی با مکانیسمی ناشناخته در سلولهای عصبی را به دنبال دارند. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر افزایش یا کاهش موضعی درجه حرارت بر این فرآیند تبدیل میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه علمی-پژوهشی، ساختار بلوری پروتئین پریون انسانی از بانک اطلاعات پروتئین (با کد 2LEJ) به عنوان ساختار اولیه استفاده و به طور جداگانه در دماهای27، 37 و 47 درجه سانتیگراد در بازه زمانی 10 نانو ثانیه و با کمک نرمافزار گرومکس شبیهسازی گردید. نتایج حاصل از شبیهسازی با استفاده از دستورات گرومکس از فایل مسیر استخراج و با کمک نرمافزارهای SPSS، SPDBV و WebLab تحلیل گردید.
یافتهها: تغییر درجه حرارت از 37 به 27 یا 47 درجه سانتیگراد باعث ایجاد تغییرات قابل توجهی در ساختار PrPC میگردد و PrPC ساختار سوم بسیار تاخوردهتری در مقایسه با ساختار طبیعی آن در 37 درجه سانتیگراد، پیدا میکند. علاوه براین، کاهش در تعداد پیوندهای هیدروژنی بین پروتئین و حلال در این دو دما میزان سطح قابل دسترس حلال هیدروفوبیک PrPC را افزایش میدهد که این میتواند دلیلی برای افزایش مقاومت پروتئین به هیدرولیز پروتئولیتیک و کاهش قابلیت انحلال آن در آب باشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که تغییرات درجه حرارت باعث تسریع تغییرات ساختاری PrPC و کاهش حلالیت آن میشود و آن را مستعد تبدیل شدن به PrPSc می سازد.
طیبه خوشبخت، محسن سوسن آبادی ، مسعود کریملو، مریم نیشابوری، حمیدرضا خرم خورشید،
دوره 17، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: اینترلوکین 16 یک تنظیم کننده مهم فعالیت سلول T است و به عنوان یک جاذب شیمیایی تعریف میشود. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد، اینترلوکین 16 پروسههای پیش التهابی را در بیماری آلزایمر کنترل میکند. این مطالعه برای نشان دادن همراهی پلی مورفیسم ژن اینترلوکین 16 (rs11556218) با خطر ابتلا به بیماری آلزایمر تک گیر در جمعیت ایرانی صورت پذیرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، DNA از خون محیطی 137 فرد بیمار و 147 فرد شاهد به روش نمک زدایی استخراج شد و به روش PCR-RFLP و با استفاده از آنزیم NdeI مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: بعد از تعیین ژنوتیپ و آنالیز آماری ارتباط معنیداری بین حالت هتروزیگوت پلی مورفیسم و خطر ابتلا به بیماری آلزایمر نشان داده شد(28/0-1/0) 16/0 OR=،( 001/0=p). همچنین بین فراونی آلل T از rs11556218 و خطر ابتلا به بیماری آلزایمر تک گیر همراهی مشاهده گردید(49/0-21/0) 32/0OR=، 001/0=p.
نتیه گیری:نتایج نشان میدهد که آلل T از این پلی مورفیسم نقش حفاظتی در برابر بیماری آلزایمر تک گیر در جمعیت ایرانی دارد.