جستجو در مقالات منتشر شده


144 نتیجه برای رت

زهره محمدی کمال آبادی، الله یار عرب مومنی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: همواره تمرین و فعالیت بدنی، به‌ عنوان یک درمان اصلی برای آرتروز زانو توصیه شده است. با این حال، مشخص نیست که کدام نوع تمرینات بیشترین تأثیر را بر این عارضه دارند. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر دو شیوه تمرین در آب (تمرین با تراباند و تمرین NASM) بر درد و شاخص‌های عملکرد حرکتی در زنان مبتلا به استئوارتریت زانو بود.

روش کار: در این مطالعه نیمه‌تجربی، با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و گروه شاهد، از بین زنان مبتلا به استئوارتریت زانو، 45 نفر با میانگین سنی 5/56 سال و (Body mass index) BMI برابر 29/04 کیلوگرم بر مترمربع به‌شیوه هدفمند انتخاب شدند و به روش تصادفی سیستماتیک به 3 گروه 15 نفری؛ تمرین در آب با تراباند، تمرین در آب با رویکرد (National Academy of Sports Medicine) NASM و شاهد تقسیم شدند. پروتکل تمرین با تراباند و تمرین با رویکرد NASM (تأیید شده توسط کالج پزشکی جورجیا مخصوص بیماران مبتلا به آرتروز زانو) به مدت 8 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت حدود 60 دقیقه در آب انجام شد. جهت برآورد متغیرهای مطالعه از پرسش‌نامه‌های دیداری درد (Visual Analogue Scale) VAS و آزمون‌های عملکرد جسمانی انجمن بین المللی تحقیقات استئوآرتریت (Osteoarthritis Research Society International) OARSI استفاده شد. به‌منظور آزمون معنی‌داری تفاوت‌های میانگین گروه‌ها، از روش آماری تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی Bonferroni در سطح معنی‌داری ۰۵/۰ استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که بطور مشابهی، در هر دو گروه تجربی میزان درد، زمان آزمون‌های برخاستن و رفتن، 40 متر پیاده‌روی سریع و بالا رفتن از پله کاهش معنی‌داری یافت (0/001 = P). به‌علاوه، در هر دو گروه تجربی امتیاز آزمون‌های 30 ثانیه نشست و برخاست از روی صندلی و 6 دقیقه راه رفتن افزایش معنی‌داری داشت (0/001 = P).

نتیجه‌گیری: این نتایج آثار سودمند تأثیر تمرین در آب با تراباند و تمرین در آب با رویکرد NASM بر درد و شاخص‌های عملکردی حرکتی را نشان داد. از این‌رو، استفاده از این روش‌های تمرینی به‌عنوان یک روش پیشگیری و درمانی مناسب برای بیماری استئوارتریت زانو توصیه می‌شود.


زهرا زهره وندی، نرگس باباخانی، افسانه طاهری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی پذیرش و تعهد بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و پریشانی هیجانی زنان تحت درمان ناباروری با روش (In vitro fertilization) IVF اجرا شد.

روش کار: روش این مطالعه نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF مراجعه‌کننده به مرکز ناباروری بیمارستان امام خمینی شهر تهران در شش ماهه اول سال 1402 بود. در این پژوهش تعداد 27 زن تحت درمان ناباروری با روش IVF با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه‌های آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی پذیرش و تعهد (10 جلسه) طی 2/5 ماه قرار گرفت. پرسشنامه سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت (HPLP) و پرسشنامه پریشانی هیجانی (لاویبوند و لاویبوند، 1995) به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. داده‌ها به روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی Bonferroni تحلیل شد.

یافته‌ها: نشان داد درمان مبتنی پذیرش و تعهد بر میزان سبک زندگی ارتقاء سلامت (0/0001 > P؛ 0/56 = Eta، 19/74 = F) و بر ابعاد پریشنانی هیجانی مانند افسردگی (0/0001 > P؛ 0/58 = Eta؛ 34/58 = F)، اضطراب (0/0001 > P؛ 0/59 = Eta؛ 69/35 = F) و استرس (0/0001 > P؛ 61/0 = Eta؛ 40/12 = F) زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF تأثیر معنادار و توانسته منجر به افزایش سبک زندگی سلامت، کاهش افسردگی، اضطراب و استرس این افراد شود.

نتیجه‌گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره بردن از شش فرایند پذیرش روانی، گسلش شناختی، خود تحت عنوان زمینه، تعامل با زمان حال، ارزش‌های مشخص شده و رفتار متعهدانه، قادر است به عنوان درمانی موثر در جهت کاهش پریشانی هیجانی زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF مورد استفاده قرار گیرد.


رضوان افشار، مسعود رحمتی، رحیم میرنصوری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: با توجه به سنتز و ترشح آیریزین و BDNF از بافت عضلانی در جریان تمرینات ورزشی و ارتباط احتمالی این فاکتورها با بهبود قدرت و عملکرد عضلانی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین قدرتی بر قدرت عضلانی، درصد چربی، آیریزین و BDNF در زنان میان‌سال غیرفعال بود.
روش کار: در مطالعه نیمه‌تجربی، 20 نفر از زنان میان‌سال غیرفعال (میانگیـن سـنی 5/91 ± 37/70 سال، وزن 5/82 ± 79/80 کیلوگـرم) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرین‌قدرتی (10 نفر) و شاهد (10 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرینی 12 هفته تمرین قدرتی را به صورت 3 جلسه در هفته با شدت 65 تا 80 درصد قدرت بیشینه اجرا کردند. سپس نمونه‌های خونی برای اندازه‌گیری آیریزین، BDNF به روش الایزا گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش آماری t مستقل و آزمون همبستگی Pearson استفاده گردید. سطح معنی‌داری (0/05 P ≤)، در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: تمرین‌ قدرتی، باعث افزایش معنی‌دار غلظت سرمی آیریزین (0/035 = P)، غلظت سرمی BDNF (0/058 = P) و همچنین کاهش معنی‌دار درصد چربی (0/058 = P) زنان میان‌سال شد. همچنین بین قدرت پایین‎تنه و سطوح سرمی آیریزین ارتباط مثبت و معنی‌داری وجود دارد (0/040 = P). بر اساس نتایج آزمون همبستگی Pearson بین متغیر BDNF و قدرت بالاتنه نیز ارتباط مثبت و معنی‌دار وجود داشت (038/0 = P).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر به نظر می‌رسد، افزایش ترشح سطوح سرمی هورمون آیریزین و BDNF با افزایش قدرت عضلانی متعاقب تمرینات قدرتی در افراد میان‌سال مرتبط بود.
فاطمه تحسینی، علی حیدریان پور، الناز شکری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: اضافه وزن با افزایش ترشح کورتیزول و به همراه آن افزایش اضطراب و افسردگی همراه است. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر شش هفته تمرین همزمان استقامتی-تداومی (MICT) و استقامتی- تناوبی (HIIT) با تمرین HIIT به تنهایی بر ترکیب بدن، سطوح پلاسمایی کورتیزول و سطح اضطراب و افسردگی در دانش آموزان پسر دارای اضافه‌وزن بود.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، 27 نفر از دانش‌آموزان دارای اضافه‌وزن، انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی به 3 گروه 9 نفری، تمرین همزمان MICT+HIIT و تمرین HIIT و گروه شاهد تقسیم شدند. تمرین MICT (15 دقیقه در روز با شدت 65 - 60 درصد ضربان قلب بیشینه و با اضافه‌بار 5 دقیقه‌ای در هر دو هفته) تمرین HIIT (3 دقیقه دویدن با شدت 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه، 3 دقیقه استراحت فعال با شدت 50 درصد ضربان قلب بیشینه،3 تکرار در دو هفته اول، 4 تکرار در دو هفته دوم و 5 تکرار در دو هفته آخر) بود.
یافته‌ها: هر دو نوع پروتکل تمرینی منجر به کاهش وزن، شاخص توده بدنی، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی پایین، کورتیزول، اضطراب و افسردگی و افزایش لیپوپروتئین با چگالی بالا شد (0/05 > P) و تفاوتی بین دو نوع تمرین وجود نداشت؛ تنها اکسیژن مصرفی اوج و تری گلیسیرید در گروه MICT+HIIT با تغییرات بهتری همراه بود.
نتیجه‌گیری: برای نوجوانان پسر دارای اضافه وزن با هدف کاهش وزن و بهبود سلامت روان، انجام تمرینات HIIT به تنهایی کفایت می‌کند و افزودن تمرینات MICT از نظر بالینی فواید بیشتری برای آنان به همراه نخواهد داشت.

صفحه 8 از 8    
8
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb