جستجو در مقالات منتشر شده


45 نتیجه برای رفتار

سید ولی کاظمی رضایی، کیوان کاکابرایی، سعیده السادات حسینی،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف عوامل روان‌شناختی نقش زیادی به‌عنوان سبب‌ساز و تشدیدکننده بیماری‌های قلبی و عروقی دارند. هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی در بیماران قلبی و عروقی بود.
مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع طرح‌های نیمه‌تجربی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران قلبی و عروقی شهر کرمانشاه در سال 1397 بودند که از بین آن‌ها 30 نفر به عنوان شرکت‌کننده به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). مداخله آموزش نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی برای گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه‌ای اجرا شد، در حالی که گروه کنترل در این مدت هیچ‌گونه مداخله‌ای دریافت نکرد. برای جمع‌آوری اطلاعات از فرم کوتاه پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان و پرسش‌نامه کیفیت زندگی مک نیو استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نسخه 20 نرم‌افزار SPSS استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.KUMS.REC.1397.39 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به تصویب رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد که نمرات راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی بیماران قلبی و عروقی پس از آموزش مهارت نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی در گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه به طور معناداری افزایش و همچنین نمرات راهبردهای منفی کاهش یافته است (0/01>P). 
نتیجه گیری با توجه به تأثیر آموزش نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی بیماران قلبی و عروقی، به درمانگران پیشنهاد می‌شود از درمان‌های روان‌شناختی در جایگاه مکمل درمان‌های دارویی برای این بیماران استفاده کنند.

یلدا میرمعینی، حمید سرلک، شیما نورمحمدی، افروز نخستین، زهره سلیمی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پذیرش والدین یک اصل مهم در انتخاب روش کنترل رفتاری مناسب در درمان دندان‌پزشکی کودکان است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر روش‌های مختلف آگاهی‌بخشی بر پذیرش والدین در خصوص روش‌های کنترل رفتاری مورد استفاده در دندان‌پزشکی کودکان بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 162 نفر از والدین کودکان 7-3 ساله غیرهمکار کاندید درمان دندان‌پزشکی وارد مطالعه شده و با نمونه‌گیری تصادفی ساده به 3 گروه تقسیم شدند؛ سپس پذیرش آن‌ها در خصوص 6 تکنیک کنترل رفتاری شامل بیهوشی عمومی، کنترل صدا، جدایی والدین، قرار دادن دست روی دهان کودک، محدودیت فیزیکی فعال و غیرفعال با استفاده از پرسش‌نامه ارزیابی شد. پس از تعیین میزان پذیرش، آگاهی‌بخشی والدین در مورد روش‌های کنترل رفتاری کودکان با استفاده از 3 روش مختلف شامل روش‌های کتبی، شفاهی و نمایش فیلم انجام شد و درنهایت پذیرش آن‌ها نسبت به هر تکنیک و دلایل عدم پذیرش آن‌ها مجدداً ارزیابی شد. نتایج پرسش‌نامه‌ها نیز با استفاده از آزمون‌های آماری ANOVA و t-test و نرم‌افزار SPSS23 آنالیز شد. 
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1398.102 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: روش‌های آگاهی‌بخشی به طور معناداری موجب افزایش پذیرش والدین نسبت به روش‌های کنترل رفتاری کودکان شد. طبق نتایج حاصل از این مطالعه، تأثیر نمایش فیلم در بیهوشی عمومی به طور معناداری کمتر از سایر روش‌ها بود (P<0.05)؛ درحالی‌که در روش محدودسازی فعال، تأثیر نمایش فیلم بیشتر از سایر روش‌ها بود (P<0.05) و در سایر روش‌های کنترل رفتاری، تفاوت آماری معناداری بین تأثیر روش‌های آگاهی‌بخشی مختلف مشاهده نشد.
نتیجه گیری: آگاهی‌بخشی به والدین به طور چشم‌گیری، پذیرش روش‌های کنترل رفتاری را افزایش می دهد. آگاهی‌بخشی به کمک فیلم در روش کنترل رفتاری محدودسازی فیزیکی، مؤثرترین روش در افزایش پذیرش والدین است، درحالی‌که به نظر می‌رسد در روش کنترل رفتاری بیهوشی  عمومی، سایر روش های آگاهی‌بخشی مؤثرتر هستند.

اسماعیل شیری، حمیدرضا پوراعتماد، جلیل فتح آبادی، محمد نریمانی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مشکلات کودکان دارای اختلال طیف اُتیسم، رفتارهای اضافه است که باعث می‌شود به بسیاری از برنامه‌های آموزشی توان‌بخشی مقاوم باشند. به نظر می‌رسد که مداخلات رفتاری والدمحور شیوهای مؤثر برای فائق شدن به این مشکلات باشد؛ هرچند که این شیوه‌ها به‌درستی معرفی نشده‌اند. هدف از انجام این مطالعه، مرور سیستماتیک این مطالعات و نتایج اولیه و ثانویه آن‌ها، تحلیل مؤلفه‌های درمان رفتاری والدمحور و بررسی ضرورت گسترش این برنامه‌ها در خانواده‌های ایرانی است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع مطالعات مروری نظام‌مند است. در این مطالعه مقالات معتبر در پایگاه‌های داده‌های داخلی مرکز اطلاعات علمی دانشگاهی و مگ‌ایران در بازه زمانی 1385 تا 1397 و پایگاه‌های خارجی مدلاین، پابمد، اسپیرینگر، ساینس دایرکت، Online library و PsycINFOT در بازه زمانی 1378 تا 1395 در زمینه مداخلات رفتاری والدمحور برای درمان رفتارهای اضافه اختلال اُتیسم جست‌وجو شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.SBU.ICBS.97/1013 در کمیته اخلاق پژوهش‌های زیستی دانشگاه شهید بهشتی به تصویب رسیده است.
یافته ها: نتایج نه مطالعه بیانگر تأثیر مثبت درمان رفتاری والدمحور بر رفتار‌های اضافه مانند رفتارهای تکراری، بی‌قراری (چرخش خلقی، پرخاشگری، خود‌جرحی)، پژواک‌گویی و رفتارهای مخرب بود (نتایج اولیه). همچنین این مداخلات سبب بهبود رفتارهای انطباقی کودکان و کارکردهای والدین چون خودکارآمدی، سبک والدگری و مشکلات روان‌شناختی شده بودند (نتایج ثانویه). مؤلفه‌های برنامه‌های درمانی شامل انواع مداخلات پیامد‌محور (مانند توقف پاسخ و باز‌راهنمایی)، مداخلات پیشایند‌محور الف (مانند طراحی برنامه روزانه) و مداخلات پیشایند‌محور ب (مانند غنی‌سازی محیط با بازی) بودند. سه مطالعه دارای قطعیت شواهد متوسط و شش مطالعه دارای قطعیت شواهد بالا بودند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی مداخلات رفتاری والدمحور بر رفتارهای اضافه در کودکان دارای اُتیسم است. مطالعات آینده باید بر جامعیت تمامی مؤلفه‌های اثربخش در برنامه رفتاری والدمحور و امکان قابلیت اجرای مداخله در مکان‌های مختلف تأکید داشته باشند. پیشنهاد می‌شود در داخل کشور نیز برنامه‌های درمانی والدمحور در مورد رفتارهای اضافه کودکان دارای اُتیسم طراحی شود. 

زهرا جهانگیری، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، رحمت اله مرادزاده،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: کم‌خونی یکی از شایع‌ترین مشکلات تغذیه‌ای دوران بارداری است که می‌تواند تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر سلامت زنان باردار داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش بر اساس تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده در ارتقای رفتارهای تغذیه‌ای که از کم‌خونی در زنان باردار پیشگیری می‌کنند، اجرا شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی آموزشی شاهددار 80 زن باردار به طور تصادفی در دو گروه (40 نفر گروه آزمایش و 40 نفر گروه کنترل) قرار گرفتند. اطلاعات از طریق پرسش‌نامه جمعیت‌شناختی و سازه‌های تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده شامل آگاهی، نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درک‌شده، قصد رفتاری و عملکرد بوده است. قبل از مداخله از هر دو گروه اطلاعات پیش‌آزمون جمع‌آوری شد و سپس مداخله آموزشی بر اساس نتایج نیازسنجی برای گروه آزمایش، طی یک ماه و در قالب چهار جلسه آموزشی 60دقیقه‌ای براساس تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده صورت گرفت. نتایج سه ماه بعد از مداخله جمع‌آوری شد و با استفاده از آزمون‌های من‌ویتنی یو و ویلکاکسون، کای‌اسکوئر و ضریب همبستگی تجزیه و تحلیل آماری آن انجام گرفت. 
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1395.445 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم‌پزشکی اراک رسیده است. همچنین این مطالعه با کد IRCT2017052334106N1در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران ثبت شده است.
یافته ها: نتایج این مطالعه مداخله‌ای نشان داد که قبل از مداخله همه متغیرها در دو گروه اختلاف معناداری وجود نداشت ولی پس از انجام مداخله دو گروه از نظر همه سازه‌های بررسی‌شده شامل آگاهی، نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درک‌شده، قصد رفتاری و عملکرد تفاوت معنادار آماری داشتند (05/0>P). در این مطالعه عملکرد گروه مداخله قبل از آموزش 415/0±88/2 (از 5 نمره) بود که بعد از آموزش به 216/0±64/3 ارتقای معنی‌داری یافت (001/0>P).
نتیجه گیری; با مداخله آموزشی بر اساس تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده، می‌توان رفتارهای تغذیه‌ای پیشگیری‌کننده از کم‌خونی را در زنان باردار افزایش داد که این بهبود رفتار را می‌توان مرتبط با روش‌ آموزشی در گروه آزمایش دانست.

محمد صادق مسچی، شیدا سوداگر، فرهاد جمهری، مرجان حسین زاده تقوایی، مژگان فروتن،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران با علائم اختلالات و زخم‌های دستگاه گوارش تعداد زیادی از مراجعین به کلینیک‌های عمومی و داخلی را تشکیل می‌دهند و مطالعات اولیه زخم معده، نقش عوامل روان‌شناختی را در تولید زخم معده مستعد نشان داده‌اند. هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبک‌های مقابله با استرس بیمارن مبتلا به زخم معده بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع مداخله‌ای با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه بیماران مبتلا به زخم معده مراجعه‌کننده به مراکز درمانی دولتی شهر تهران در زمستان 1397 بود. از بین افراد داوطلب شرکت در پژوهش، سی نفر از بیماران مبتلا به زخم معده به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به ‌صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل پرسش‌نامه شدت درد مک‌گیل (2000) و سبک‌های مقابله اندلر و پارکر (1990) بود. آزمودنی‌های گروه آزمایش در هشت جلسه 90‌دقیقه‌ای درمان شناختی رفتاری شرکت کردند. آزمودنی‌های گروه کنترل در این مدت درمان روان‌شناختی دریافت نکردند. برای تحلیل داده‌ها، از روش تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه‌گیری مکرر و آزمون‌های تعقیبی استفاده شد. 
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه IR.IAU.K.REC.1397.85 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری منجر به افزایش سبک مقابله مسئله‌مداری (01/0>‌P) و کاهش سبک‌های مقابله هیجان‌مدار (01/0>P) و اجتنابی (01/0>P) شد. همچنین میانگین نمرات شدت درد در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (01/0>P).
نتیجه گیری: می‌توان نتیجه گرفت درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبک‌های مقابله با استرس در بیمارن مبتلا به زخم معده مؤثر بود
شهره مرتضایی شمیرانی، باقر ثنایی ذاکر، بیوک تاجری، شیدا سوداگر، فرحناز مسچی،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود پیشرفت‌های فراوان در درمان بسیاری از بیماری‌ها و افزایش امیدبه‌زندگی، چاقی اولین علت کاهش امید خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت اثربخشی گروه‌درمانی مبتنی‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد و گروه‌درمانی شناختی رفتاری بر عادات‌زندگی، رفتار خوردن آشفته و سبک ‌زندگی ارتقادهنده سلامت در زنان مبتلا به چاقی انجام ‌شد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌‌آزمون و پس‌آزمون و گروه کنترل، با پیگیری دوماهه انجام شد. جامعه‌آماری شامل کلیه زنان مراجعه‌کننده به کلینیک‌های چاقی منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بود. از میان مراجعه‌کنندگان، به ‌روش نمونه‌گیری دردسترس 45 نفر انتخاب‌شده و در سه گروه پانزده‌نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین ‌شدند. شرکت‌کنندگان با پرسش‌نامه‌های ارزیابی عادات‌زندگی (2005)، بازخورد خوردن گارنر و گارفینکل (1979) و سبک‌ زندگی ارتقادهنده سلامت والکر (1977) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس شرکت‌کنندگان گروه‌درمانی مبتنی‌‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد نُه جلسه 90دقیقه‌ای و گروه‌درمانی شناختی رفتاری هشت جلسه 90‌دقیقه‌ای مورد آموزش ‌قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. داده‌ها با استفاده از طرح آمیخته به وسیله نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه ‌‌و‌ تحلیل قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه IR.IAU.K.REC.1398.039 به‌ تصویب کمیته ‌اخلاق در پژوهش دانشگاه‌ آزاد اسلامی واحد کرج رسیده ‌است. 
یافته ها: نتایج تحقیق نشان ‌داد که گروه‌درمانی مبتنی ‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد و گروه‌درمانی شناختی رفتاری بر عادات‌زندگی، رفتار خوردن آشفته و سبک‌زندگی ارتقادهنده سلامت در افراد مبتلا به چاقی اثربخش ‌بوده و تغییر ایجادشده در مرحله ‌پیگیری همچنان پایدار بود (0/001 نتیجه گیری: با ‌توجه به ‌تأثیر معناداری گروه درمانی مبتنی ‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد و گروه‌درمانی شناختی رفتاری، پیشنهاد می‌شود از این ‌روش در جهت افزایش سلامت ‌روان افراد چاق استفاده شود.
نسرین گودرزی، جاوید پیمانی، حسن عشایری، فرحناز مسچی، مهرداد ثابت، محمداسماعیل اکبری،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در هر عصری از تاریخ، بشر گرفتار ترس از یک بیماری بوده است. بی­ شک سرطان یکی از نگران کننده ­ترین بیماری­ ها است. دردهای سرطانی از مطرح ­ترین دردها است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم چندوجهی درد در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود. 
مواد و روش ها: پژوهش مذکور از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری دو ماهه و گروه کنترل است. در سال 1397 جامعه آماری، همه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سرطان تهران بودند که با روش نمونه ­گیری در دسترس، مشتمل بر 30 بیمار انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله درمانی (شناختی-رفتاری و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی) و گروه کنترل قرار داده شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ­ها از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. ابزار پژوهش به منظور بررسی شاخص ­های چندگانه درد، پرسش نامه چند وجهی درد (وست هیون-ییل) بود. 
یافته ها: نتایج نشان داد، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تجربه درد مؤثر بودند(001/0>P)، اما هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از نظر اثربخشی بر میزان تجربه درد مشاهده نشد. 
نتیجه گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش می ­توان نتیجه گرفت، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مدیریت و شدت درد بیماران مبتلا به سرطان پستان تاثیر داشت.
بهزاد سلمانی، جعفر حسنی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه مقایسه‌ی کارآمدی رفتار درمانی شناختی، زولپیدم 10 میلی‌گرم و لیست انتظار روی ادراک بیماری و بازدهی خواب در افراد مبتلا به اختلال بی‌خوابی مزمن بود. 
مواد و روش ها: شرکت‌کنندگان شامل هفتاد و چهار (43 نفر زن) بیمار مبتلا به اختلال بی‌خوابی مزمن بودند که با استفاده از نمونه‌گیری هدفمند در بازه زمانی آذر 1397 تا بهمن 1398 با استفاده از ملاک‌های ورود و خروج، انتخاب شده و به شکل تصادفی در یکی از سه گروه رفتار درمانی شناختی (25 نفر)، دارو درمانی (زولپیدم 10 میلی‌گرم؛ 29 نفر) و لیست انتظار (20 نفر) قرار گرفتند. تمامی بیماران در سه نوبت پیش از درمان، پس از درمان و پی گیری سه ماهه توسط نسخه‌ی فارسی فرم کوتاه پرسش‌نامه‌ی ادراک بیماری و شاخص بازدهی خواب مورد سنجش قرار گرفتند. سپس داده‌ها با استفاده تحلیل واریانس مختلط همراه با آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس با تدابیر مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. 
ملاحظات اخلاقی: تمامی مراحل این پژوهش تحت نظارت و تایید کمیته‌ی اخلاق در پژوهش دانشگاه خوارزمی تهران صورت گرفته است (کد اخلاق: IR.KHU.REC.1398.008). 
یافته ها: بیمارانی که رفتار درمانی شناختی دریافت کرده بودند، در دو مرحله‌ی پس از درمان و پی گیری سه ماهه در ادراک بیماری و بازدهی خواب، نمرات به طور معنادار کم‌تری نسبت به گروه لیست انتظار دریافت کردند. کارآمدی دارو درمانی تنها در مرحله‌ی پس از درمان مشاهده شد، اما در مرحله‌ی پی گیری سه ماهه، بین گروه های دارو درمانی و لیست انتظار تفاوت معناداری وجود نداشت. 
نتیجه گیری: رفتار درمانی شناختی برای بی‌خوابی، ادراک بیماری و بازدهی خواب را در طول مدت 3 ماه به طور معنادار کاهش داد. دستاوردهای درمانی تا 3 ماه پس از پایان درمان همچنان حفظ شدند. عدم دریافت درمان در گروه لیست انتظار و قطع تدریجی درمان در گروه دارو درمانی منجر به کاهش بازدهی خواب و افزایش ادراک بیماری می‌گردد. 
وحید همتی ثابت، سعیده السادات حسینی، کریم افشاری نیا، مختار عارفی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر‌بخشی طرح‌واره‌درمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ‌و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV بود. 
مواد و روش ها: روش تحقیق، آزمایشی به شیوه پیش‌آزمون و پس‌آزمون به همراه گروه کنترل و از نظر هدف، کاربردی بود. جامعه ‌آماری، تمام بیماران مبتلا به HIV در سال 99-98 تحت نظر کلینیک‌های اختلالات رفتاری مراکز معاونت بهداشتی همدان بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده از درمانگاه شهدای همدان تعداد 45 نفر به صورت تصادفی گزینش و در سه گروه پانزده نفری متشکل از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش‌نامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت HPLP (1987) و پرسش‌نامه کیفیت زندگی SF-36 (2001) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و با نرم‌افزار SPSS نسخه‌ 12 تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی همدان مطالعه را تایید کرد (کد: IR.UMSHA.REC.1398.1063). این مطالعه در دفتر ثبت کارآزمایی های بالینی ایران (کد: IRCT20120215009014N348) به ثبت رسیده است.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد طرح‌واره‌درمانی و رفتاردرمانی ‌دیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ‌و کیفیت زندگی اثر‌گذار است و بین دو گروه، تفاوت معناداری وجود داشت (P<0.001). 
نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که هرچند هر دو درمان در متغیر‌های مورد نظر مؤثر است، اما طرح‌واره‌درمانی اثر‌بخشی بیشتری بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ‌و کیفیت زندگی، نسبت به رفتاردرمانی ‌دیالکتیک دارد.

کلثوم محمدنیامطلق، محسن شمسی، نسرین روزبهانی، محمود کریمی، رحمت اله مرادزاده،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه عدم تغذیه سالم ابتدا سبب بروز حالت پره‌دیابت و سپس دیابت آشکار می‌‌شود و هر ساله حدود پنج تا ده درصد افراد مبتلا به عدم تحمل گلوکز به دیابت نوع2 مبتلا می‌شوند، این پژوهش با هدف شناخت عوامل مؤثر بر مصرف مواد غذایی سالم (بر اساس هرم غذایی) توسط زنان پره‌دیابتی بر اساس تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه مقطعی‌تحلیلی حاضر بر روی 99 نفر از زنان میانسال پره‌دیابتی مراجعه‌‌کننده به مراکز سلامت شهر اراک در سال 1398 انجام شد. روش جمع‌‌آوری اطلاعات در این مطالعه از طریق پرسش‌نامه‌‌ای مبتنی بر تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده و چک‌لیست مصرف مواد غذایی سالم بود. داده‌ها از طریق تحلیل همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون خطی تجزیه‌و‌تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1398.07 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم‌پزشکی اراک رسیده است.
یافته ها میانگین نمره رفتار رژیم غذایی 0/28±1/34 بود و 41 درصد از افراد حداقل یک بار در هفته و 35 درصد حداقل یک بار در ماه، مواد قندی مانند کیک، شیرینی و شکلات را مصرف می‌کردند. تحلیل رگرسیون نشان می‌دهد با افزایش یک انحراف معیار در نمره قصد رفتاری، نمره رفتار رژیم غذایی سالم 0/22 انحراف معیار افزایش خواهد یافت (0/05>P). 
نتیجه گیری: برای دست‌‌یابی به سبک زندگی سالم در گروه آسیب‌پذیر و افراد پیش‌دیابتی، تأکید بر افزایش توانمندی آنان در زمینه انتخاب غذای سالم و تقویت انگیزه‌های فردی در راستای نیل به تصمیم‌گیری صحیح و درنهایت رعایت مصرف صحیح مواد غذایی می‌تواند در برنامه‌ریزی‌های آموزشی مسئولین بهداشتی جهت کاهش ابتلا به دیابت مورد توجه قرار گیرد. 
محبوبه درزی پور، رضا توکلی، داود شجاعی زاده، زهرا رضاقلی زاده عمران،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف عفونت بیمارستانی معضل بهداشتی تمام کشورهاست و با‌توجه‌‌به نقش ماماها در کنترل عفونت‌های بیمارستانی، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر مدل رفتارهای پیشگیری‌کننده از عفونت‌های بیمارستانی توسط ماماهای شاغل در بیمارستان‌های شهر بابل انجام شد.
مواد و روش ها پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله‌ای نیمه‌تجربی با گروه آزمایش وکنترل است. مداخلات به‌صورت 3 جلسه 40 دقیقه‌ای در بیمارستان شهید یحیی‌نژاد در ماه فروردین و اردیبهشت سال 1398 انجام شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسش‌نامه مبتنی بر سازه‌های مدل اعتقاد بهداشتی (آگاهی، سازه‌های مدل و رفتار) بود که روایی و پایایی آن انجام شد و ماما‌ها آن را در دو نوبت قبل و یک ماه بعد از آموزش تکمیل کردند. اطلاعات جمع‌آوری و با نرم‌افزار SPSS نسخه 24 و آزمون‌های تحلیل واریانس، تی‌زوجی و تحلیل کوواریانس یک‌طرفه تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این مقاله پژوهشی دارای تأییدیه کمیته اخلاق با کد IR.IAU.TMU.REC.1398.068 است. از شرکت‌کنندگان در پژوهش رضایت‌نامه آگاهانه گرفته شد؛ در ضمن اطلاعات افراد محرمانه باقی خواهد ماند.
یافته ها قبل از انجام مداخله دو گروه ازنظر میانگین نمرات سازه‌های مختلف، الگوی متفاوت معناداری با هم نداشتند. بعد از مداخله آموزشی، تفاوت معناداری در میانگین و انحراف معیار نمره آگاهی (0/3±1)، حساسیت درک‌شده (1/5±‌2/8)، شدت درک‌شده (1/7±‌3/6)، موانع درک‌شده (1/3±‌6/4-)، منافع درک‌شده (4‌±‌5/1)، خودکارآمدی (2/6±‌4/6) و رفتار (1/1‌±‌3/1) گروه آزمایش دیده شد (05/P<0).
نتیجه گیری با افزایش میزان نمرات حاصل از سازه‌ها، به‌خصوص خودکارآمدی و کاهش موانع درک‌شده، طراحی و اجرای برنامه آموزشی مبتنی‌بر مدل در ماما‌ها می‌تواند سبب افزایش عملکرد آنان در انجام رفتارهای پیشگیری‌کننده از عفونت بیمارستانی شود.
فاطمه رستم خانی، محمد قمری، وحیده باباخانی، عفت السادات مرقاتی خویی،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف عملکرد جنسی جزء مهمی از زندگی زنان یائسه است و تغییر در آن، به خصوص در یائسگی می‌تواند بر سلامت آن‌ها تأثیرگذار باشد. عملکرد جنسی زنان یائسه می‌تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین مقایسه اثربخشی درمان شناختی‌رفتاری و درمان مبتنی بر پدیرش و تعهد بر عملکرد جنسی زنان یائسه انجام شد. 
مواد و روش ها این پژوهش از نوع نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان یائسه‌ای بود که طی 5 سال گذشته یائسه شده و دچار مشکلات عملکرد جنسی بودند و برای دریافت خدمات به مرکز بهداشتی و درمانی شهر زنجان در سال‌های ۱۳۹۸ تا ۱۳۹۹ مراجعه کردند. از میان آن‌ها 45 نفر با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از روش تخصیص تصادفی به ۳ گروه 15 نفری تقسیم شدند (2 گروه آزمایش و ۱ گروه کنترل). در فرایند اجرای پژوهش گروه کنترل هیچ‌گونه آزمایشی دریافت نکردند، در حالی که ۲ گروه دیگر به عنوان گروه آزمایش در نظر گرفته شدند که در گروه اول، درمان شناختی‌رفتاری و در گروه دوم، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، هر‌کدام به مدت 8 جلسه اجرا شد. برای سنجش داده‌ها از پرسش‌نامه «شاخص عملکرد جنسی زنان» استفاده شد. داده‌ها‌ی حاصل از اجرای پژوهش از طریق تحلیل واریانس با اندازه‌‌گیری مکرر و با نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۴ تحلیل شد. 
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR.ZUMS.REC.1398.328 به تصویب کمیته اخلاق در پزشکی دانشگاه علوم‌پزشکی زنجان رسیده است.
یافته ها روند تغییرات در گروه‌های آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل سنجش در متغیر‌های عملکرد جنسی (25/259=‌F و 0/001=P) و (4/186=‌F و 0/049=P) به طور معنادار متفاوت بوده است (0/05>P) و به ترتیب حدود 42 درصد و 13 درصد از تفاوت‌های مشاهده در متغیرهای عملکرد جنسی ناشی از عضویت گروهی (آزمایش) است. در بررسی اثرات بین‌گروهی، ۲ گروه آزمایش در متغیر عملکرد جنسی (0/004=‌F و 0/952=P) تفاوت معناداری از نظر آماری وجود نداشت (0/05>P).
نتیجه گیری درمان شناختی‌رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود عملکرد جنسی در زنان یائسه شده است. پیشنهاد می‌شود از این درمان‌ها برای بهبود عملکرد جنسی زنان یائسه در مراکز بهداشتی استفاده شود. 

فائزه عزتی، احسان بخشی، الهه عزتی، نوشین سلیمی،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف سلامت دهان و دندان نقش مهمی در سلامت عمومی افراد دارد و متأثّر از عوامل مختلفی همچون آگاهی و نگرش فرد درخصوص رعایت بهداشت دهان و دندان است. بهبود آگاهی و نگرش افراد در این خصوص باعث توجه بیشتر نسبت به رعایت بهداشت دهان و دندان می‌شود. از این ‌رو، مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان پوسیدگی دندان و ارتباط آن با آگاهی، نگرش و رفتار در دانش‌آموزان متوسطه اول شهرستان اسلام‌آباد غرب انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه یک مطالعه مقطعی بین 348 نفر از دانش‌آموزان دوره‌ اول متوسطه در شهرستان اسلام آبادغرب بود که از طریق نمونه‌گیری در 2 مرحله خوشه‌ای و تصادفی انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از معاینه بالینی و پرسش‌نامه استاندارد جمع‌آوری با استفاده از آماره توصیفی، تی‌تست مستقل، آنالیز واریانس یک‌طرفه، تست تعقیبی شفه و ضریب همبستگی اسپیرمن در سطح معنا‌داری کمتر از 0/05 با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 22 آنالیز شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR.KUMS.REC.1397.548 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم‌پزشکی کرمانشاه رسیده است. 
یافته‌ها میانگین شاخص پوسیدگی دندان 3/47±6/07 و میانگین دندان‌های پوسیده 2/90±5/31 بود. 96/3 درصد دانش‌آموزان دندان پوسیده داشتند. شاخص پوسیدگی دندان (0/124-=P=0/021،r) و تعداد دندان‌های پوسیده (0/131-=P=0/015, r) با عملکرد دانش‌آموزان درخصوص رعایت بهداشت دهان و دندان ارتباط معناداری داشت. بین شاخص پوسیدگی دندان و تعداد دندان‌های پوسیده با آگاهی و نگرش دانش‌آموزان درخصوص رعایت بهداشت دهان و دندان اختلاف معناداری دیده نشد (P>0/05). شاخص پوسیدگی دندان (0/749=P) و میزان دندان‌های پوسیده (0/614=P) در 2 جنس تفاوت معنا‌داری نداشت. 

نتیجه گیری شاخص پوسیدگی و تعداد دندان‌های پوسیده در این مطالعه نسبتاً بالاست و این موضوع ضرورت طراحی آزمایشات آموزشی در نوجوانان به ‌منظور پیشگیری از پوسیدگی دندان را نشان می‌دهد.

خانم نفیسه محمدی فارسانی، دکتر ابراهیم نصیری فرمی، خانم زهره خدادادی جهرمی،
دوره 25، شماره 4 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: دوره اپیدمی کووید 19 وضعیت بحرانی می‌باشد که پرسنل اتاق عمل در خط مقدم قرار دارند و در مواجهه‌ی بیشتری با بیمارمبتلا و مجاری تنفسی وی دارند. هدف از انجام این مطالعه تعیین رفتارهای پیشگیری‌کننده پرسنل اتاق‌عمل بیمارستان‌های آموزشی اصفهان در دوره اپیدمی کووید 19 می‌باشد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی مقطعی از 100 نفر پرسنل اتاق‌عمل بیمارستان‌های آموزشی اصفهان در سال 1400-1399 مورد بررسی قرارگرفتند. اطلاعات مورد نیاز به کمک پرسشنامه‌های اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه‌ی استاندارد سؤالات اختصاصی مرتبط با رفتارهای پیشگیری‌کننده جمع‌آوری شد. جمع آوری اطلاعات از اسفند 99 تا خرداد 1400 انجام شد سپس توسط نرم‌افزار آمـاری SPSS مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ساری این مطالعه را با کد IR.MAZUMS.REC.1400.115 به ثبت رسانده است.
یافته‌ها: به صورت میانگین میزان رعایت رفتارهای پیشگیری‌کننده در پرسنل اتاق‌عمل، 53/64 درصد بوده است که بالاتر از سطح متوسط بود. بالاترین میزان رعایت، رفتارهای پیشگیری‌کننده در بعد از خروج بیمار مبتلا به کرونا از اتاق‌عمل (50/84 درصد) بوده‌است. در این پژوهش، 100 نفر از پرسنل بهداشتی درمانی اتاق‌های عمل در مطالعه شرکت کردند. جنسیت اکثریت آن‌ها (74 درصد) زن بود و 63 درصد از آن‌ها در محدوده سنی زیر 30 سال بودند شرکت‌کنندگان، بیان کردند که بعد از خروج بیمار مبتلا به کرونا از اتاق‌عمل، غالباً یا همیشه دفع وسایل مصرفی بیمار به نحو صحیح (85 درصد)، ضدعفونی کامل با مواد دترجنت (87 درصد)، استفاده از اشعه‌ی UV (86 درصد)، نگه‌داری و انتقال نمونه‌ها در ظروف مخصوص دولایه و با رعایت کامل اصول بهداشتی (83 درصد)، انجام می‌شد.
نتیجه گیری: نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که در زمان پذیرش بیمار غیرمبتلا به کووید 19، پروتکل‌های پیشگیرانه به میزان کمتری، نسبت به زمانی که بیمار مبتلا به کووید پذیرش می‌شد، رعایت می‌گردید. رفتارهای پیشگیری‌کننده و دانش و آگاهی پرسنل در مورد استفاده‌ی صحیح از وسایل حفاظت شخصی می‌تواند نقش موثری در کاهش ابتلای آنان ایفا کند.

آقای عباس بیات اصغری، آقای جواد جواهری، آقای علیرضا منظری توکلی، آقای حمید ملایی زرندی،
دوره 25، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر عزت نفس در زنان مطلقه بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک طرح مداخله‌ای از نوع نیمه تجربی بود. جامعه اماری 260 نفر از زنان مطلقه 20 تا 50 سال بودند. 60 نفر از زنان مذکور بر اساس معیارهای ورود انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه درمان شناختی – رفتاری، درمان مصاحبه انگیزشی و گروه شاهد تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده‌ها پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ بود. برای گروه‌های آزمایش، جلسات درمان به تعداد ۱۲ جلسه ۷۵ دقیقه‌ای برگزار شد. قبل از انجام مداخلات و در پایان مطالعه افراد در تمام گروه‌ها، پرسشنامه عزت نفس را پر کردند. داده‌ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 25 و با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: در مقایسه میانگین نمره متغیر عزت نفس بین سه گروه درمان شناختی-رفتاری، مصاحبه انگیزشی و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0>P). همچنین در مقایسه تک به تک گروه‌های درمان شناختی-رفتاری و درمان مصاحبه انگیزشی با گروه کنترل در مرحله پس‌آزمون اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0>P). ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش به اصل راز داری، حفظ اطلاعات شخصی وفاش نشدن هویت شرکت کنندگان اطمینان داده شد و یاد آوری گردید که از اطلاعات به دست آمده فقط استفاده آماری خواهد شد.
نتیجه گیری: یافته‌ها حاکی از آن است که روش‌های درمان شناختی – رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر افزایش میزان عزت نفس در زنان مطلقه مؤثر هستند. پیشنهاد می‌شود در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، از این دو روش به منظور تقویت عزت نفس در زنان مطلقه به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.
 
یاسمن نوروزی، پریسا جانجانی،
دوره 26، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

مقدمه: نوجوانان یکی از آسیب پذیرترین اقشار در برابر رفتارهای پرخطر هستند؛ بنابراین این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین سبک‌های دلبستگی و نشخوار خشم در رفتارهای پرخطر نوجوانان با تحلیل نقش میانجی گری دشواری در تنظیم هیجان صورت گرفته است.
روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع همبستگی-تحلیل مسیر می‌باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه‌ی دانش آموزان مقطع متوسطه اول مناطق حاشیه نشین شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 بود و نمونه شامل 530 نفر بود که به روش نمونه گیری چند مرحله‌ای خوشه‌ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده‌ها از پرسشنامه‌ی خطرپذیری جوانان ایرانی، مقیاس دلبستگی هازن و شیور، مقیاس نشخوار خشم ساکودولسکی، گلاب و کرومول و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر استفاده گردید. داده‌های بدست آمده از پرسشنامه‌ها با استفاده از مدل تحلیل مسیر و نرم افزارهای آماری اسمارت پی آل اس نسخه 3/3 و اس پی اس اس نسخه 25 مورد تحلیل قرار گرفت. این مطالعه با شناسه IR.IAU.KSH.REC.1402. 014 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه رسیده است.
یافته‌ها: مسیر سبک دلبستگی به رفتارهای پرخطر (81/0 =β و 32/2= t)، مسیر نشخوار خشم به رفتارهای پرخطر (45/0=β و 32/2= t)، مسیر سبک دلبستگی به رفتارهای پرخطر با میانجی دشواری تنظیم هیجان (61/0=β و 28/3= t)، نشخوارخشم به رفتارهای پرخطر با میانجی دشواری تنظیم هیجان (21/0 =β و 55/3= t)، بدست آمد که همه مقادیر در سطح خطای کمتر از 05/0 معنی دار هستند.
نتیجه گیری: از طریق میانجی گری دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سبک‌های دلبستگی و نشخوار خشم در رفتارهای پرخطر نوجوانان دختر رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. این نتایج براهمیت نقش دشواری در تنظیم هیجان در رفتارهای پرخطر نوجوانان دختر تاکید دارد.

دکتر بهرام میرزائیان، خانم فاطمه طالبی،
دوره 26، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

سابقه و هدف: امروزه ناباروری یک نگرانی عمده برای سلامت عمومی و یکی از مهم‌ترین بحران‌های دوران زندگی به شمار می‌رود که به مشکلات روانشناختی زیادی منجر می‌شود. از آنجایی که درمان شناختی-رفتاری بر توانمندسازی و آموزش به بیمار برای حل مشکلات تاکید دارد، لذا این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر خودتنظیمی زناشویی و عدم تحمل بلاتکلیفی در زنان نابارور انجام شد.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 30 نفر از زنان نابارور مراجعه کننده به  مرکز نازایی شهرستان ساری در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل انجام گرفت. درمان شناختی-رفتاری در 12جلسه 45دقیقهای، هفته‌ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالیکه گروه کنترل، درمان روتین را دریافت کردند. پس از دوره پیگیری، گروه کنترل هم تحت روان درمانی قرار گرفتند. هر دو گروه پرسشنامه‌های خودتنظیمی زناشویی ویلسون و همکاران (2005) و عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994) را در پیشآزمون، پس‌آزمون و پیگیری (45 روز بعد از پس‌آزمون) تکمیل کردند و مقایسه شدند.

یافتهها: یافته‎ها نشان داد میانگین نمرات به ترتیب در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری دو زیرمقیاس خودتنظیمی زناشویی درگروه آزمایش، برای زیر مقیاس خودنظم‌بخشی ارتباطی (273/6 ± 266/24)، (207/3 ± 000/41) و (899/3 ± 266/35) افزایش معناداری در پس‌آزمون و پیگیری نسبت به پیش‏آزمون داشت (05/0>P)و زیر مقیاس تکاپوی ارتباطی (094/5 ± 333/19(914/1 ± 666/8) و (449/2 ± 000/12) و همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی (302/9 ± 600/92)، (585/7 ± 400/67) و (975/10 ± 200/75) کاهش معنی‌داری در پس‌آزمون و پیگیری نسبت به پیش‏آزمون داشتند. (05/0>P).

نتیجه گیری: .نتایج مطالعه نشان داد که درمان شناختی-رفتاری می تواند یک مداخله اثربخش در بهبود خودتنظیمی زناشویی کاهش و عدم تحمل بلاتکلیفی در زنان نابارور باشد.



 
مهناز شکری، نبی الله اکبرنتاج شوب، جمال صادقی، ارسلان خانمحمدی اطاقسرا،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: عوامل متعددی در شکل‌دهی به رفتارها و رشد انگیزه در دانش‌آموزان مؤثر است. در این بین نقش عامل شناختی مانند سرمایه‌های روان‌شناختی پررنگ‌تر از بقیه می‌باشد و شناخت عوامل اثرگذار بر آن‌ها ضروری است. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی مداخله ذهن‌آگاهی و بازی‌درمانی شناختی- رفتاری بر سرمایه‌های روان‌شناختی دختران نوجوان شهرستان آمل بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌‌آزمون- ‌پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان دختر متوسطه اول پایه هفتم مدارس دولتی شهرستان آمل در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از بین آن‌ها تعداد 45 نفر با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی و با روش قرعه‌کشی در دو گروه آزمایش و کنترل (30 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگزین شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش اول مداخله مداخله ذهن‌آگاهی (8 جلسه) و هر هفته دو جلسه و به مدت
60 دقیقه و گروه آزمایش دوم مداخله بازی‌درمانی شناختی-رفتاری (10 جلسه) و هر هفته دو جلسه و به مدت 30 دقیقه دریافت نمودند. پرسش‌نامه مورد استفاد در این پژوهش شامل سرمایه‌های روان‌شناختی (Lutans و همکاران، 2007)، بود .داده‌های پژوهش با روش تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر ANOVA تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که مداخله ذهن‌آگاهی و بازی درمانی شناختی- رفتاری بر سرمایه‌های روان‌شناختی، دانش‌آموزان دختر متوسطه اول شهرستان آمل اثر داشت (01/0 > P). همچنین آموزش ذهن‌آگاهی بر سرمایه‌های روان‌شناختی اثربخش‌تر از بازی‌درمانی شناختی- رفتاری بود (0/01 > P).
نتیجه گیری: اگرچه هر دو روش آموزش ذهن‌آگاهی و بازی‌درمانی موجب بهبود سرمایه‌های روانشناختی دانش‌آموزان شد، اما رویکرد و روش استفاده شده در هر کدام متفاوت است. آموزش ذهن‌آگاهی بیشتر بر تمرکز بر آگاهی و حضور ذهن در لحظه حال تمرکز دارد، در حالی که بازی‌درمانی بیشتر بر تقویت مهارت‌ها و توانایی‌های روان‌شناختی از طریق فعالیت‌ها و بازی‌های تعاملی تمرکز دارد که این موارد بهتر می‌تواند سرمایه‌های روانشناختی را افزایش دهد.
سمانه قبادی، کیوان کاکابرایی، محمود گودرزی،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: برای بسیاری از افراد، ناباروری بحرانی بزرگ و عامل استرس روانی است که بسیاری از واکنش‌های روانی منفی را ایجاد می‌کند. هدف از انجام پژوهش، طراحی بسته آموزشی مقابله‌ای شناختی- رفتاری با تنیدگی ناباروری و اثربخشی آن بر امیدواری زنان نابارور بود.
روش کار: پژوهش حاضر به شیوه آمیخته که در بخش کیفی، از نوع تحلیل محتوا و در بخش کمی، نیمه تجربی، از نوع طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون- پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، زنان نابارور مراجعه‌کننده به مراکز ناباروری و مطب متخصصان زنان و نازایی شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. 40 نفر از زنان نابارور با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. داده‌ها توسط پرسشنامه استرس ناباروری نیوتن و همکاران (۱۹۹۹) و امیدواری اشنایدر (1991) گردآوری شد. داده‌ها توسط آزمون روایی محتوایی و آزمون آنالیز واریانس اندازه‌گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: بسته آموزشی طراحی شده دارای روایی و کفایت لازم بود. یافته‌ها نشان داد بین پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری در مؤلفه امیدواری تفاوت معنی‌دار بود و این تفاوت تا مرحله پیگیری تداوم داشت.
نتیجه‌گیری: از بسته آموزشی مقابله‌ای شناختی- رفتاری با تنیدگی ناباروری زنان نابارور می‌توان برای کاهش تنیدگی و افزایش امیدواری زنان نابارور بهره گرفت.
مهدی میکلانی آخوره علیایی، فرناز فرهاد، حمید سرلک،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده

مقدمه :توجه به تمایلات و نظرات والدین، موضوع مهمی در انتخاب تکنیک درمان، توسط دندان پزشک محسوب میشود. با وجود نگرش نسبتا پایین والدین به استفاده از تکنیک "حضور/ عدم حضور والدین"، کماکان دندانپزشکان حین درمان دندانپزشکی کودکان از این تکنیک استتفاده می نمایند. مطالعه ی حاضر باهدف بررسی همزمان نگرش دندانپزشکان در خصوص تکنیک "حضور/ عدم حضور والدین“ حین درمان کودکان 4-10 ساله و تعیین فاکتورهای موثر بر این نگرش انجام شد.
مواد و روش ها :در این مطالعه ی مقطعی، نگرش 83 دندانپزشک در خصوص تکنیک "حضور / عدم حضور والدین" به کمک ابزار پرسشنامه ای محقق ساخته، سنجیده شد . پرسشنامه  نگرش دندانپزشکان  ر ا در خصوص تکنیک فوق نمره دهی میکرد و فاکتورهای زمینه ای موثر کودک بر این نگرش را مورد ارزیابی قرار می داد. داده ها به کمک نرم افزا ر آماری 24SPSSV در سطح معناداری0.05 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
نتایج: میانگین نمره نگرش شرکت کنندگان  99/12±61/60 بود.همچنین 55.4 درصد شرکت کنندگان این تکنیک را ناموفق می دانستند. فاکتورهای "نوع درمان"، "سن کودک" ، "رفتار کودک" ، "رفتار والدین" و " بکارگیری تکنیک حضور/عدم حضور " بر نگرش شرکت کنندگان اثر معنی داری داشت.
نتیجه گیری: دندانپزشکان نگرش بالایی در خصوص تکنیک "حضور/عدم حضور والدین" ندارند. از نظر دندانپزشکان شاغل در حیطه کودکان موفقیت این تکنیک در هدایت رفتاری کودکان، بالا نیست.
 

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb