جستجو در مقالات منتشر شده


115 نتیجه برای مانی

سید محمد علی شریعت زاده، احمد همتا، ملک سلیمانی، زهرا رسولی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

مقدمه: سرطان پوست یکی از مهم‌ترین و شایع‌ترین سرطان‌های رایج در جهان است. این بیماری رتبه اول در بین مردان و رتبه دوم در بین زنان را به خود اختصاص داده است. این مطالعه با هدف تعیین تغییرات کروموزومی ایجاد شده در بروز سرطان پوست القایی در موش های صحرایی صورت گرفت. روش کار:در این پژوهش بنیادی، 20 موش صحرایی نژاد اسپراگودالی به طور تصادفی به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در گروه آزمایش با استفاده از تزریق زیر جلدی 5/2 میلی گرم ماده کاسینوژنیک 7و12 دی متیل بنزآلفاآنتراسن ایجاد سرطان پوست شد. تومورهای ایجاد شده در گروه‌های مورد آزمایش به محیط کشت منتقل و کروموزوم‌های متافازی تهیه گردید. سپس رنگ آمیزی باندینگ انجام گرفت و ژن‌های مستقر در آنها شناسائی گردید. هم‌چنین از روش مقایسه ژنومیک جهت تعمیم نقش احتمالی آنها به انسان استفاده شد. روش‌های هسیتوپاتولوژی و ایمنوهیستوشیمی برای شناسائی و تعیین مراحل توموری به کار گرفته شد. نتایج: بیشترین و مشترک ترین تغییرات کروموزومی در بین مجموعه‌های کروموزومی مطالعه شده به ثبت رسید چنانچه افزایش عددی در کروموزوم‌های شماره 1، 15و 17 و کاهش عددی در کروموزوم‌های شماره 1، 7، 10 و 15 مشاهده شد. علاوه بر این، تغییرات ساختاری از جمله حذف در کروموزوم‌های شماره 1، 4،8 ، 9 ، 10، 15 و 17 و اضافه شدگی در کروموزوم‌ 15 مشاهده گردید. نتیجه گیری: پیش‌بینی می‌گردد ژن‌های CST6، PRKCDBP، PTCH1، DKK3،BRMS1، CDKN1C، CD81، DMP1، CDKN2B ، EEF1A1 ، HRAS، CASP2 و KLF4 در بروز سرطان پوست دخالت دارند.
ملک سلیمانی مهرنجانی، حمید رضا مومنی، محمد حسین آبنوسی، پروا نسیمی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده

چکیده مقدمه: کشت قطعات نخاع گرفته شده از پستانداران بالغ می‌تواند به عنوان یک مدل آزمایشگاهی مناسب جهت ارزیابی قابلیت حیات سلولی، بررسی آسیب‌های نخاعی و مکانیسم‌های دخیل در مرگ سلولی در نظر گرفته شود. در پژوهش حاضر قطعات نخاع موش بالغ مورد استفاده قرار گرفت تا به بررسی نحوه مرگ نورون‌های حرکتی در قطعات کشت شده بپردازد. روش کار: طی یک مطالعه تجربی- آزمایشگاهی حاضر ناحیه سینه‌ای نخاع 4 موش‌ بالغ Balb/c توسط دستگاه قطعه کننده بافت به قطعات 400 میکرونی بریده و این قطعات برای دوره‌های زمانی متفاوت کشت و در انکوباتور دی‌اکسیدکربن دار در درجه حرارت 37 درجه سانتی‌گراد انکوبه شد. سپس قطعات تازه تهیه شده (لحظه زمانی صفر) و قطعات کشت شده فیکس و توسط کرایوستت برش‌گیری شد. برای مطالعه جنبه‌های مورفولوژیکی و بیوشیمیایی مرگ سلولی، از روش‌های رنگ آمیزی فلئورسنت، تکنیک تانل و الکتروفورز ژل آگارز استفاده شد. نتایج: در نورون‌های حرکتی قطعات تازه تهیه شده هیچ گونه آثار آپوپتوزیس مشاهده نشد، در حالی که 6 ، 12 و 24 ساعت پس از کشت، این نورون‌ها نشانه‌های آپوپتوزیس شامل چروکیدگی سلول، متراکم شدن هسته و کروماتین را به نمایش گذاشتند. هم‌چنین 6 و 12 ساعت پس از کشت تانل مثبت بودند. علاوه بر آن DNA استخراج شده از قطعات کشت شده برای 24 ساعت فراگمنت‌های نوکلئوزومی DNA را برروی ژل آگارز نشان داد. نتیجه گیری: نتایج موید وقوع آپوپتوزیس در نورون‌های حرکتی قطعات کشت شده نخاع موش بالغ می باشد.
سعید دانشمندی، ندا سلیمانی، علی اکبر پور فتح اله، مرتضی ستاری،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت‌های میکروبی انسانی از چالش‌های مهم بهداشتی محسوب می‌شود و مسئولین در این زمینه با مشکلات عدیده‌ای مخصوصاً مقاومت باکتری‌ها نسبت به آنتی بیوتیک‌ها مواجه هستند. هدف این تحقیق، ارزیابی اثرات متقابل دارویی و فعالیت ضد باکتریایی اسانس زیره سبز علیه برخی از باکتری‌های پاتوژن می‌باشد. مواد و روش ها: دراین مطالعه تجربی آزمایشگاهی اسانس زیره سبز از دانه آن تخلیص شد. برای بررسی عملکرد ضد باکتریایی اسانس از روش انتشار از دیسک با استفاده از اندازه‌گیری قطر هاله مهاری و تعیین حداقل غلظت مهاری توسط روش میکروبراث دایلوشن بر روی چندین رده استاندارد باکتریایی استفاده شد. در بررسی اثرات سینرژیستی و آنتاگونیستی، سویه‌های استاندارد باکتریایی بر روی محیط حاوی اسانس کشت داده شده و سپس دیسک‌های آنتی بیوتیکی بر روی آن قرار گرفت. یافته ها: بر اساس تست انتشار دیسک در آگار بیشترین میزان هاله عدم رشد مربوط به باسیلوس سرئوس با قطر 44 میلی متر مشاهده شد. اسانس فعالیت هم افزایی با جنتامیسین (10 میکروگرم) را بر اشریشیا کلی نشان داد. نتیجه گیری: اسانس زیره سبز می‌تواند به تنهایی یا در ترکیب با سایر عوامل ضد میکربی برای درمان عفونت‌های باکتریایی موثر باشد. همچنین این جزء می‌تواند عملکرد برخی از آنتی بیوتیک‌ها را تقویت نماید که امکان استفاده از آن را به ویژه در موارد مقاومت دارویی مطرح می‌نماید.
علی اکبر عبداللهی، خدیجه یزدی، ناصر بهنام پور، مانی نیازی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: انسداد روده بعد از عمل جراحی موجب جمع شدن ترشح و تهوع، استفراغ، نفخ شکم و حتی درد می‎گردد، جویدن آدامس یکی از روش‎هایی است که می‎تواند طول مدت انسداد گذرا را کم کند این تحقیق با هدف تاثیرجویدن آدامس بر روی حرکات دودی دستگاه گوارش بعد از عمل آپاندکتومی اجرا شده است. مواد و روش‎ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور، با تعداد 46 بیمار واجد شرایط انجام گرفت. بیماران به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد، عمل جویدن آدامس را سه بار و هر بار به مدت 20 دقیقه در زمان‎های 4 ، 10 و 18 ساعت بعد از به هوش آمدن انجام دادند ولی در گروه شاهد هیچ مداخله‎ای انجام نشد سپس در هر دو گروه هر دو ساعت با استفاده از گوشی پزشکی صداهای روده‎ای توسط پزشک چک شد. همچنین با سوال کردن از بیمار هر دو ساعت در مورد دفع گاز و مدفوع اطلاعات جمع‎آوری و ثبت شد سپس با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‎ها: به طور میانگین اولین صدای روده‎ای در گروه مورد در ساعت 41/0±08/2ساعت و در گروه شاهد در ساعت 45/1±13/3 مشاهد شد. دفع مدفوع در گروه مورد در ساعت 59/14±8/26 و در گروه شاهد ساعت 92/13±08/50 مشاهده شد. همچنین زمان اولین دفع گاز در گروه مورد در ساعت 77/10±91/11 ولی در گروه شاهد در ساعت 11/12±21/29 بود. با توجه به مشاهدات صورت گرفته، اختلاف معنی داری بین دو گروه از نظر آزمون های مورد بررسی، مشاهد شد(002/0=p). نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد جویدن آدامس می‎تواند به حرکات دودی دستگاه گوارش بعد از عمل برداشتن آپاندیس کمک کند.
ندا سلیمانی، سعید دانشمندی، مرتضی ستاری، علی اکبر پور فتح اله،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده صحیح از گیاه زیره سبز همچنین یافتن کاربردهای مختلف برای آن در طب و صنعت نیازمند شناخت عملکردهای مشخص‎تر این گیاه دارویی می‎باشد. در این مطالعه به تعیین اثر اسانس این گیاه بر روی ماکروفاژها و همچنین رده سلول‎های توموری می‎پردازیم. مواد و روش ها: در طی یک مطالعه تجربی - آزمایشگاهی اسانس زیره سبز از میوه آن تخلیص شد و در غلظت‎های مختلف بر روی ماکروفاژهای صفاقی و ماکروفاژهای فعال شده با لیپوپلی ساکارید اثر داده شد. آزمون توانایی احیا 3- (4 و 5 دی متیل تترازول -2- یل) 2 و 5 دی فنیل تترازولیوم بروماید برای بررسی میزان بقاء ماکروفاژها انجام گرفت و میزان تولید نیتریک اکساید در سوپ رویی کشت با معرف گریس سنجیده شد. رده سلولی فیبروسارکومای موشی WEHI-164 در مجاورت با غلظت‎های مختلف اسانس زیره سبز کشت داده شد و میزان سیتوتوکسیسیته با آزمون توانایی احیا بررسی گردید. یافته‎ها: میزان بقاء ماکروفاژها همچنین میزان تولید نیتریک اکساید در غلظت‎های 50 و 500 میکروگرم در میلی‎لیتر از اسانس زیره سبز کمتر از گروه کنترل بود(001/0>p). آزمون توانایی احیا نشان داد که اسانس زیره سبز در غلظت‎های 50 و 500 میکروگرم در میلی لیتر موجب مهار مشخص سلول‎های توموری می‎گردد(001/0>p). نتیجه گیری: اسانس زیره سبز با داشتن خواص ایمونومدولاتوری می‎تواند در بسیاری از بیماری‎های التهابی و ایمونولوژیک همچنین به عنوان یک عامل در درمان تومورها و یا به صورت داروی کمکی به کار گرفته شود.
محمد حسین آبنوسی، ملک سلیمانی مهرنجانی، حمید رضا مومنی، مجید مهدیه نجف آبادی، مژگان براتی، الهام شجاع فر،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: در این تحقیق اثر پارانونیل فنل به عنوان یک آلاینده زیست محیطی بر توانایی حیات و مرفولوژی سلول بنیادی مزانشیم مغز استخوان بررسی شد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی سلول‌های بنیادی مزاشیم مغز استخوان رت تحت شرایط استریل استخراج و در محیط کشتDMEM حاوی 15 درصد FBS و پنی سیلین/استرپتومایسین تا سه پاساژ کشت و سپس با غلظت‌های مختلف پارانونیل فنل (250 و 200، 150، 100، 50، 10، صفر میکرومولار) در زمان‌های مختلف 48، 36، 24 و 12 ساعت تیمار شد. توانایی حیات این سلول‌ها با روش تریپان بلو و متیل تیازول تترازولیوم MTT بررسی و در نهایت دوز 100 میکرومولار و زمان 24 ساعت برای ادامه مطالعه انتخاب شد. مورفولوژی سلول‌ها با رنگ آمیزی هوخست، پروپیدیم آیوداید، اکریدین اورانژ و منو دنسیل کاداورین بررسی شد‏، و پروفیل پروتئین آنها توسط SDS-PAGE مورد مطالعه قرار گرفت. داده‌ها با روش‌های آماری آنالیز واریانس دو طرفه و یک طرفه تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: بر اساس آنالیز واریانس دوطرفه، اثر متقابل و همزمان دوز مصرفی پارا نونیل فنل و زمان تیمار باعث کاهش معنی‎دار توانائی حیات سلول‌های مزانشیم مغز استخوان رت شد(001/0p<). توانائی حیات سلول‌ها با آنالیز واریانس یک طرفه در دوز 100 میکرومولار به بعد در همه زمان‌های تیمار نسبت به گروه کنترل دارای تفاوت معنی‎دار بود(05/0p<). متراکم شدن و تغییر شکل هسته، تخریب غشاء، حضور واکوئل‌های متعدد در سیتوپلاسم مشاهده شد. نتیجه‌گیری: مسمومیت با پارانونیل فنل موجب تغییر در مرفولوژی سلول‌های مزانشیم مغز استخوان رت شد و کاهش معنی‎دار قدرت زیستی این سلول‌های وابسته به دوز و زمان بود.
محمود کمانی، حمید ابطحی، قاسم مسیبی، راضیه نظری، مسعوده کریمی،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: در عفونت‌های چرکی پوستی، غلظت چرک در ارتباط با دزاکسی ریبو نوکلئوپروتئین هاست.استفاده از استرپتودورناز که یک دزاکسی ریبونوکلئاز است به همراه استرپتوکیناز به حل شدن ترشحات کمک می‎کند، در نتیجه ترمیم زخم در اثر خارج شدن چرک از بافت نکروز شده صورت می‎گیرد. هدف از این مطالعه تولید استرپتودورناز نوترکیب از سوش استرپتوکوک گروه A که از نظر تولید استرپتودورناز پر بازده است، توسط وکتور بیانی می‎باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه بنیادی- کاربردی، DNA ژنومی ژن استرپتودورناز با روش فنل- کلروفرم استخراج گردید، سپس با کمک پرایمرهای اختصاصی ویژه ژن استرپتودورناز، ژن مورد نظر با روش واکنش زنجیره ای پلی مراز تکثیر شد. ژن استرپتودورناز به دست آمده در ناقل پلاسمیدی SD1T4pGEX جهت بیان کلون شد و پلاسمید SD1T4pGEX وارد باکتری اشریشیاکلی سویه بی ال 21 گردید. تولید پروتئین با القا توسط ایزوپروپیل تیوگالاکتوپیرانوزید و بهینه سازی شرایط صورت گرفت. پروتئین نوترکیب با استفاده از کیت گلوتاتیون سفاروز 4 ب خالص گردید. یافته‌ها: ترادف نوکلئوتیدی محصول ژن واکنش زنجیره ای پلی مراز با ژن استرپتودورناز استرپتوکوک گروه A کاملاً یکسان بود. تولید پروتئین نوترکیب استرپتودورناز با القاء پلاسمید SD1T4pGEX توسط تیوگالاکتو پیرانوزید انجام گردید. تخلیص پروتئین با روش کروماتوگرافی تمایلی و با استفاده از کیت گلوتاتیون سفاروز 4 ب انجام شد. سرم موش واجد آنتی استرپتودورناز در روش وسترن بلات با پروتئین تولید شده واکنش داد. نتیجه‌گیری: تولیداسترپتودورناز نوترکیب با استفاده از ناقلین پلاسمیدی نظیر pGEX در میزبان اشریشیاکلی نیز امکان پذیر است. پروتئین تولید شده خاصیت آنتی ژنیک خود را به خوبی حفظ می‎کند. با توجه به نیاز داخلی کشور و همچنین بازدهی کم تولید و بیماری‌زا بودن استرپتوکوک‌ها تولید این محصول به صورت نوترکیب امکان پذیر است.
علی خوانین، محسن سلیمانی، مهدی اکبری، رمضان میرزایی، مسعود مطلبی، حسن اصیلیان، اردلان سلیمانیان،
دوره 14، شماره 2 - ( دو ماهنامه خرداد و تیر 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: صدای تروما یکی از آلاینده های فیزیکی جوامع امروز و تطابق با صدا به عنوان یکی از مکانیزم های حفاظت سیستم شنوایی مطرح می باشد. این مطالعه با منظور تعیین اثر حفاظتی تطابق صوتی بر سیستم شنوایی انجام شده است. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی از 15 سر خرگوش سالم نر سفید سه ماهه نیوزلندی، در سه گروه دستگاه تولید صدا، محفظه مواجهه با صدا، صداسنج و دستگاه شنوایی سنجی پاسخ صوتی اعوجاجی استفاده شد. گروه اول خرگوش‌ها مواجهه با صدای تروما، گروه دوم مواجهه با صدای تطبیقی و تروما و گروه سوم به عنوان شاهد انتخاب شدند، تراز فشار صدای تطابقی 80 دسی بل و تراز فشار تروما 105 دسی بل و در محدوده فرکانس 3000-500 هرتز انتخاب شد. پاسخ صوتی اعوجاجی گوش خرگوش ها بعد از مواجهه با صدا اندازه گیری و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: صدای تطبیقی با تراز شدت 80 دسی‌بل بعلاوه صدای تروما، مقاومت سیستم شنوایی خرگوش را در فرکانس های مختلف نسبت به صدای تروما 17-13 دسی‌بل افزایش داده به نحوی که در تمامی فرکانس ها بین دو گروه مواجهه با صدای تروما و مواجهه با صدای تطبیقی و تروما (توام) اختلاف معنی داری دیده شد (05/0 > P). نتیجه گیری: صدای تطابق می تواند به عنوان یک عامل حفاظتی سیستم شنوایی در برابر صدای تروما باشد
مهدی مسیبی، فرشته زمانی علویجه، محمود رضا خزاعی،
دوره 14، شماره 3 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این پژوهش تعیین تاثیر آموزش بهداشت در چارچوب مدل اعتقاد بهداشتی بر اتخاذ رفتارهای پیش‌گیری کننده از عفونت ژیاردیا لامبلیا در دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اراک بود. مواد و روش‌ها: در طی یک مطالعه نیمه تجربی شاهد دار تصادفی از 12 مدرسه ابتدایی، تعداد 1200 دانش آموز به طور تصادفی در دو گروه 600 نفره آزمون (تحت آموزش) و کنترل (بدون آموزش) قرار گرفتند. حجم نمونه برای انجام آزمایشات انگل شناسی 300 نفر بود که به روش تصادفی و به طور مساوی از دو گروه آزمون و کنترل انتخاب شدند. آموزش سلامت بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بود و تأثیر آن بر الگوهای رفتاری مرتبط با سبک زندگی دانش آموزان بررسی شد. یافته ها: کوتاه نگهداشتن ناخن در گروه آزمون، پس از آموزش افزایش و در گروه کنترل به طور معنی‌داری کاهش یافته بود. تعداد کودکانی که برای آب خوردن لیوان به همراه داشتند، در گروه آزمون به مقدار کمی افزایش و در گروه کنترل به طور معنی‌داری کاهش پیدا کرده بود. تعداد کودکانی که از صابون پس از دستشویی درمدرسه استفاده می‌کردند در هر دو گروه آزمون و کنترل به طور معنی‌داری افزایش داشت. ارتباط کوتاه نکردن ناخن و آلودگی به ژیاردیا؛ هم چنین کاهش نسبت آلودگی به ژیاردیا در گروه آزمون و افزایش آن در گروه کنترل پس از آموزش معنی‌دار بود. نتیجه گیری: رفتارهای پیش‌گیری کننده به طور معنی‌داری افزایش یافته و بر کاهش آلودگی به ژیاردیا در دانش آموزان موثر بود. استفاده از مدل اعتقاد بهداشتی در پیش‌گیری از آلودگی‌های انگلی همراه آموزش والدین پیشنهاد می‌شود.
سیدمحمد امین موسوی، سروش مؤسس غفاری، مسعود اسدی، ایرج اسودی کرمانی،
دوره 14، شماره 4 - ( دو ماهنامه مهر و ابان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی یک بیماری بدخیم و پیشرونده است. بیان بالای پروتئین های مهار کننده آپوپتوز (IAPs) نظیر survivinو واریانت های ضد آپوپتوزی آن مانند-∆Ex3 surسبب بروز مقاومت به اثرات آپوپتوزی داروهای شیمی درمانی می گردد. در مطالعه حاضر اثرات کابنوکسولون بر رده سلولی K562(مدل آزمایشگاهی لوسمی میلوئید مزمن) و نیز بیان ژن survivin و -∆Ex3 surبررسی شده است. مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، رده‌ی سلولی K562 انسانی پس از کشت، تحت تاثیر CBX قرار گرفت. به منظور بررسی درصد مهار رشد و زیستایی از آزمون دفع رنگ تریپان بلو و برای بررسی آپوپتوز از میکروسکوپ فلورسانس (رنگ آمیزی با محلول آکریدین اورنج-اتیدیوم بروماید) و تکنیک الکتروفورز DNAبه کمک ژل آگارز استفاده شد. بیان ژن‌ survivin با استفاده از تکنیک واکنش زنجیره ای پلیمرازی رونویسی معکوس نیمه کمی ارزیابی گردید. یافته ها: غلظت 150 میکرومولار از CBX پس از 48 ساعت باعث مهار رشد و القاء آپوپتوز (تا 50 درصد) در سلول های K562گردید. به علاوه، این ترکیب سبب کاهش بیان ژن survivin و واریانت پیرایشی ضد آپوپتوزی sur-∆Ex3پس از 2 و 4 ساعت در این سلول ها شده، در حالی که با افزایش زمان تیمار (6 و12ساعت) و با وقوع فرآیند آپوپتوز بیان این ژن ها تا سطح بیان آن‌ها در سلول‌های کنترل افزایش یافت. نتیجه گیری: با توجه به اثر CBX در القاء آپوپتوز و نیز کاهش بیان ژن survivin وsur-∆Ex3 ، این دارو می تواند به عنوان کاندیدای بالقوه برای مطالعات بیشتر به عنوان داروئی در درمان لوسمی میلوئیدی مزمن و کاهش مقاومت دارویی مورد بررسی قرار گیرد.
سید محمد امین موسوی، سروش مؤسس غفاری، مسعود اسدی، ایرج اسودی کرمانی،
دوره 14، شماره 5 - ( دو ماهنامه آذر و دی 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: تاکنون داروهای متفاوتی برای درمان لوسمی پرومیلوسیتیک حاد ارائه شده است، اما هیچ یک باعث درمان کامل بیماری نشده است، لذا تلاش‌های بسیاری برای یافتن داروهای جدید با پتانسیل بالا که قادر به القاء آپوپتوز باشند، در جریان است. اخیراً اثرات ضد سرطانی ترکیبی به نام کاربنوکسولون، در چند رده سلولی گزارش شده است. در مطالعه حاضر اثرات ضد سرطانی کاربنوکسولون در رده سلولی NB4 به عنوان مدل آزمایشگاهی لوسمی پرومیلوسیتیک حاد مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، رده سلولی NB4 پس از کشت تحت تأثیر کاربنوکسولون در غلظت‎ها و فواصل زمانی مختلف قرار گرفت. از آزمون دفع رنگ تریپان بلو به منظور بررسی رشد و زیستائی در سلول‌هایNB4 استفاده شد. برای بررسی نوع مرگ سلولی از میکروسکوپ فلورسنت و تکنیک الکتروفورز DNA به کمک ژل آگارز استفاده گردید. یافته ها: کاربنوکسولون سبب مهار رشد سلول‌های NB4 می‌شود، به طوری که میزان مهار رشد نسبت به کنترل در 48 ساعت و در غلظت‎های 50 ،100، 150 ،200 و250 میکرومولار به ترتیب 65/32، 52/47، 73/60، 91/68 و 33/74 درصد بود. هم‎چنین نتایج حاصل از آزمون قطعه قطعه شدن DNA و میکروسکوپ فلوروسنس نشان دهنده وقوع مرگ سلولی از نوع آپوپتوز پس از تیمار سلول‌های NB4 با غلظت‌های بالا بود. نتیجه گیری: با توجه به اثرات مهار رشدی و آپوپتوزی کاربنوکسولون بر سلول‌هایNB4 لوسمی پرومیلوسیتیک انسانی، این دارو می‌تواند به عنوان کاندیدای بالقوه برای مطالعات بیشتر در درمان لوسمی پرومیلوسیتیک مورد بررسی قرار گیرد.
سید محمد امین موسوی، نگین سید گوگانی، ایرج اسودی کرمانی، مسعود اسدی،
دوره 14، شماره 6 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: نوکلئوستمین نقش عمده‎ای در کنترل رشد و خودنوزایی سلول‎های بنیادی و سرطانی ایفا می‎کند. بنابراین مهار بیان نوکلئوستمین می‎تواند به عنوان عامل بالقوه در درمان سرطان محسوب شود. در مطالعه حاضر، اثرات سرکوب بیان ژن نوکلئوستمین در رده سلولی K562 مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش‎ها: در این مطالعه تجربی، پس از تیمار سلول‎های K562 با siRNA اختصاصی نوکلئوستمین، تغییر در الگوی بیان نوکلئوستمین با واکنش رونویسی معکوس نیمه کمی بررسی گردید. آزمون دفع رنگ تریپان بلو و آزمون جذب نمک تترازولیوم و میکروسکوپ فلورسنت به ترتیب به منظور بررسی مهار رشد و مرگ سلولی سلول‎های K562 به کار گرفته شد. از فلوسایتومتری برای بررسی اثرات مهار ژن نوکلئوستمین بر چرخه سلولی استفاده گردید. یافته‎ها: نتایج نشان داد که ژن نوکلئوستمین بیان بالایی در سلول‎های K562 دارد. تیمار سلول‎های K562 باsiRNA اختصاصی نوکلئوستمین در غلظت 200 نانومولار پس از 48 ساعت، سطح mRNA نوکلئوستمین را در مقایسه با سلول‎های کنترل به میزان 55 درصد مهار کرد. 48 ساعت پس از ترانسفکشن، رشد سلول‎ها به میزان 7/33 درصد کاهش یافت. هم‎چنین مهار بیان ژن نوکلئوستمین منجر به مهار چرخه سلولی در مرحله G1 شد. نتایج حاصل از میکروسکوپ فلوروسنت نشان داد که آپوپتوز، 48 ساعت پس از خاموشی بیان ژن نوکلئوستمین رخ می‎دهد. نتیجه گیری: با توجه به اثرات قوی مهار رشدی و آپوپتوزی siRNA نوکلئوستمین در سلول‎هایK562 لوسمی میلوئید انسانی، خاموشی بیان این ژن می‎تواند به عنوان یک هدف بالقوه در مهار سلول‎های K562، به عنوان مدل سلول بنیادی لوسمی میلوئیدی مزمن باشد.
حمید ابطحی، علی هاتف سلمانیان، سیما رافتی، قاسم مسیبی، علیرضا آموزنده،
دوره 14، شماره 7 - ( ویژه نامه بروسلوز 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بروسلا باکتری‎های گرم منفی داخل سلولی می‎باشند. با توجه به معضلات بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی بروسلوز، کنترل این بیماری از اهمیت خاصی برخوردار است. واکسیناسیون رایج شامل استفاده از سویه‎های زنده و ضعیف شده این باکتری‎ها است. در این تحقیق سعی بر آن است تا ایمنی زایی ژن 39P بروسلا آبورتوس در موش بالب سی بررسی شود. مواد و روش‎ها: این مطالعه یک بررسی تجربی می باشد که ابتدا با استفاده از PCR ژن 39P تکثیرگردید و سپس در ناقل یوکاریوتیکی 3pcDNA کلون شد. پلاسمید به دست آمده در سه مرحله به موش‎های بالب سی به صورت عضلانی تزریق گردید. پس از آخرین واکسیناسیون آزمون‎های ایمنولوژیک از جمله پاسخ تکثیری لنفوسیتی، سنجش انترفرون گاما وانترلوکین 5 و تعیین عیار a2IgG و 1IgG انجام شد. یافته‎ها: میزان ضریب تحریکی در پاسخ تکثیری لنفوسیتی برابر 6/3، انتر فرون گاما اندازه‎گیری شده برابر 3 نانوگرم بر میلی لیتر و انتر لوکین 5 به مقدار ناچیزی بود. تیتر a2IgG برابر 640/1 و تیتر IgG1 40/1 به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج مربوط به آزمون‎های ایمنولوژیک نشان دهنده تحریک مناسب سیستم ایمنی موش پس از تزریق پلاسمید حاوی ژن 39P است. تحریک سیستم ایمنی از نوع 1Th بوده که تعداد باکتری‎های طحال را نیز کاهش داده است. بنابراین پروتیین 39P نقش ایمنی زایی نسبتاً خوبی را دارد. استفاده از روش DNA Vaccine در تحریک ایمنی سلولی علیه این باکتری قابل توجه است.
محمد نریمانی، سعید آریاپوران، عباس ابوالقاسمی، بتول احدی،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: ذهن‌آگاهی و تنظیم هیجان نقش مهمی در متغیرهای مرتبط با سلامت روان در جانبازان شیمیایی ایفا می‌کنند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر بخشی آموزش‌های ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تنظیم هیجان بر عاطفه و خلق جانبازان شیمیایی می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مداخله‌ای که با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد، 47 نفر از جانبازان شیمیایی مرد شهرستان سردشت که دارای نمره بالا در پرسش‌نامه سلامت عمومی بودند، به صورت تصادفی انتخاب و سپس در سه گروه آموزش ذهن‌آگاهی، آموزش تنظیم هیجان و گروه کنترل جایگزین شدند. برای گروه اول آموزش ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و برای گروه دوم آموزش تنظیم هیجان اعمال شد و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. داده‌های پژوهش با کمک پرسشنامه‌ سلامت روانی، مقیاس عاطفه مثبت و منفی و مقیاس افسردگی- شادکامی جمع‌آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آنالیز واریانس با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که آموزش‌های ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تنظیم هیجان نسبت به گروه کنترل به طور معنی‌داری بر افزایش عاطفه مثبت و خلق و بر کاهش عاطفه منفی اثر بخش بوده‌اند(01/0>p). نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی آموزش‌های ذهن‌آگاهی و تنظیم هیجان بر عاطفه و خلق جانبازان شیمیایی است. بنابراین توجه به اثربخشی ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر متغیرهای مرتبط با سلامت روان در جانبازان شیمیایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
سید محمد علی شریعت زاده، ملک سلیمانی مهرنجانی، احمد همتا، مریم قندی زاده،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سدیم آرسنیت بر روی سیستم تولید مثلی اثرات سوء داشته و ویتامین E آنتی آکسیدانی قوی و فاکتور مهم تولید مثلی است. هدف از این مطالعه بررسی اثر ویتامینE برساختمان و تعداد فولیکول‌های تخمدان در طی تکامل آن در رت‌های تیمار شده با سدیم آرسنیت بود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، رت‌های باردار نژاد ویستار به 4 گروه 6 تایی کنترل، ویتامینE ، سدیم آرسنیت و سدیم آرسنیت+ویتامین Eتقسیم شدند. تیمار مادران با گاواژ از روز هفتم حاملگی تا پایان دوره شیرخوارگی انجام سپس تا 120 روزگی بر روی نوزادان ادامه یافت. در پایان، تخمدان چپ خارج‏، فیکس و تعداد انواع فولیکول‌های تخمدان، فولیکول‌های آترزی، ضخامت منطقه شفاف، حجم اووسیت و هسته آن در انواع فولیکول‌ها در برش بافتی تخمین زده شد. در پایان داده‌ها با نرم افزار SPSS و آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: سدیم آرسنیت باعث کاهش(05/0p<) تعداد کل فولیکول‌های، بدوی، ثانویه، آنترال و گراآف و افزایش (05/0p<) فولیکول‌های آترزی و کاهش (05/0p<) ضخامت منطقه شفاف در فولیکول‌های ثانویه و آنترال و هم‌چنین کاهش (05/0p<) میانگین حجم اووسیت در انواع فولیکول‌های بدوی و اولیه و میانگین حجم هسته اووسیت در انواع فولیکول‌های اولیه، ثانویه، آنترال و گراآف در گروه سدیم آرسنیت نسبت به سایر گروه‌ها شد. ویتامین E در گروه سدیم آرسنیت+ویتامین E موجب افزایش (05/0p<) تعداد انواع فولیکول‌ها و ضخامت منطقه شفاف و هم‌چنین کاهش تعداد فولیکول‌های اترتیک و افزایش حجم اووسیت و هسته آن در حد گروه کنترل شد. نتیجه گیری: می‌توان ویتامین E را به عنوان یک مکمل در جبران اثرات سوء ناشی از سدیم آرسنیت استفاده کرد.
شادی گلی، بهرام سلیمانی، مرجان گلی، معصومه گودرزی،
دوره 15، شماره 3 - ( ماهنامه مرداد 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: شایع‌ترین علت قطع مصرف روش تزریقی پیش‌گیری از بارداری، خونریزی‌های نامنظم قاعدگی و افزایش وزن ذکر شده است. برای کاهش این عوارض روش تزریقی ترکیبی سیکلوفم پیشنهاد گردیده که میزان تاثیر آن در کاهش این عوارض دقیقاً مشخص نیست. این مطالعه با هدف مقایسه الگوی قاعدگی و تغییرات وزن و فشار خون در خانم‌های استفاده کننده از روش‌های DMPA و سیکلوفم انجام شد. مواد و روش‌ها: در یک مطالعه مقطعی، 600 خانم کاربر روش‌های تزریقی DMPA و سیکلوفم (300 نفر در هر گروه) به روش مبتنی بر هدف انتخاب و در سه مقطع زمانی 3، 6 و 12-9 ماه پس از اولین تزریق بررسی شدند. داده‌ها توسط پرسش‌نامه گردآوری و توسط نرم افزارSPSS و آزمون‌های آماری کای دو، آنالیز واریانس و من ویتنی تحلیل شدند. یافته‌ها: لکه بینی و آمنوره در کاربران DMPA با شیوع بیشتری دیده شدند. در انتهای ماه‌های 3، 6 و 12-9 پس از اولین تزریق تنها در پایان ماه‌های 6 و12-9 دو گروه اختلاف معنی‌داری را در بروز لکه بینی نشان دادند(05/0>p)، هم‌چنین بروزآمنوره در دو گروه در هر سه مقطع زمانی تفاوت معنی‌داری نشان داد(05/0>p). تغییرات وزن در دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت(05/0p<) ولی تغییرات فشارخون دیاستول در دو گروه تفاوت معنی‌داری را نشان داد(05/0>p). نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع کمتر لکه بینی و آمنوره در کاربران سیکلوفم، توصیه به تشویق کاربران واجد شرایط به استفاده از روش سیکلوفم می‌نماییم. هم‌چنین کنترل دقیق وزن و فشار خون توصیه می‌گردد
اعظم فروغی پور، فاطمه سلمانی، احمد عینی،
دوره 15، شماره 6 - ( ماهنامه آبان 1391 )
چکیده

زمینه وهدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری دمیلینه کننده سیستم اعصاب مرکزی می‌باشد. دو سوم زنانی که به بیماری مولتیپل اسکلروزیس مبتلا می‌شوند زنان 30-20 ساله سن باروری می‌باشند. این بیماری ناتوانی عصبی به ویژه در افراد جوان را به دنبال دارد. هدف از این مطالعه تعیین پیامد بارداری در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و مقایسه آن با زنان باردار سالم می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه همگروهی، 37 مادران باردار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با 74 زن باردار از نظر متغیرهای بارداری، زایمان و نوزادی مقایسه گردیدند. اطلاعات بیماران از طریق پرسش‌نامه جمع آوری گردید و داده های حاصل با استفاده از آزمون‌های آماری تی مستقل، کای اسکوئر و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج نشان داد که عوارض دوران بارداری مانند پره اکلامپسی و عوارض گوارشی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بیشتر از گروه کنترل بود(001/0p<). هم‌چنین زایمان ابزاری در این زنان بیشتر بود(05/0p=). از نظر پیامدهای نوزادی تفاوت معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج، به نظر می‌رسد که در مادران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس برخی از عوارض بارداری بیشتر است هم‌چنین در این زنان زایمان طبیعی بیشتر بود و استفاده از ابزار نیز در طی زایمان واژینال بیشتر بوده که می‌تواند به دلیل خستگی در این افراد باشد و باید در برنامه‌ریزی و اداره بیماران باردار این موارد در نظر گرفته شود.
رضا تاجیک، حسن اصیلیان مهابادی، علی خوانین، احمد جنیدی جعفری، اردلان سلیمانیان،
دوره 15، شماره 8 - ( ماهتامه دی 1391 )
چکیده

زمینه وهدف: بی‌فنیل‌های چندکلره گروهی از مواد شیمیایی آلی بوده که از پایداری شیمیایی زیادی برخوردارند. این ترکیبات آلاینده‌های خطرناکی هستند که چالش‌های شغلی و زیست محیطی زیادی را ایجاد نموده‌اند. مطالعه حاضر به منظور تجزیه روغن‌های آسکارل با استفاده از پرتوهای میکروویو و تلفیق پر اکسید هیدروژن و دی اکسیدتیتانیوم انجام شد. موادوروش‌ها: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی از یک راکتور250سی سی که به وسیله یک لوله رابط به کندانسور ارتباط پیدا می‌کرداستفاده گردید. فرکانس دستگاه میکروویو2450 مگاهرتز بودو توان پرتو تابشی در محدوده 720، 540 و 900 وات مورد استفاده قرار گرفت.pH نمونه‌ها و دما به طور مداوم پایش وآزمایش‌ها به صورت سه بار تکرارگردید. روغن‌های آسکارل با استفاده از دستگاه GC-ECD موردآنالیز قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین تجزیه برای مجموع بی فنیل های چندکلره برحسب توان پرتومیکروویو با 540، 720 و 900 وات به ترتیب63/1±88/83، 44/2±27/89 و 81/0±98/95 درصد بود. میانگین تجزیه برحسب نسبت حلال مورد استفاده به روغن آسکارل به میزان 1:1، 2:1 و 3:1 به ترتیب 26/3±8/53،24/1±04/79 و 69/1±08/95 درصد بودو میانگین تجزیه برحسب عدم استفاده و به کارگیری همزمان پراکساید هیدروژن به میزان 20 درصد و دی اکسید تیتانیوم با نسبت‌های 05/0، 1/0، 15/0 و 2/0 گرم به ترتیب81/0±47/71، 63/1±28/93، 44/2±08/95،16/2±98/95 و 24/1±87/96 درصد بود. نتیجه‌گیری:تابش پرتومیکروویو در حضور حلال و اکسید کننده قوی پراکسید هیدروژن و کاتالیزور دی اکسیدتیتا نیوم روی بی فنیل‌های چندکلره منجر به کاهش میزان این ترکیبا ت‌ درروغن گردید.
احمد رحمانی، محمود شیخ، رسول حمایت طلب، ناصر نقدی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: ورزش می‎تواند با اثرات منفی استرس مقابله کند، اما پروتکل‌های مختلف و شدت‌های متفاوت تمرین، برای تعدیل اثرات استرس، نتایج گوناگونی را در برداشته است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر استرس بی‎حرکتی بر عملکرد شناختی و نقش تعدیل کننده ورزش بود.

مواد و روش‎ها: این مطالعه از نوع تجربی می‎باشد که در آن رت‎های نر بالغ نژاد آلبینو- ویستار به صورت تصادفی در 5 گروه جایگزین شدند و بر حسب نوع گروه در معرض مداخله استرس از نوع بی‎حرکتی(2 ساعت در روز×7 روز)، ورزش ملایم (30 دقیقه در روز×7 روز) و یا بدون مداخله، قرار گرفتند. آموزش و آزمون حیوانات با استفاده از ماز آبی موریس انجام شد.

یافته‌ها: گروه استرس در مراحل اکتساب(05/0>p) و به یادآوری (05/0>p) عملکرد ضعیف‌تری نسبت به گروه کنترل در ماز آبی موریس داشت. گروه ورزش- استرس و گروه کنترل نیز عملکرد متفاوتی نداشتند. استرس، سطح کورتیکوسترون سرم را به طور معنی‎داری افزایش داد(001/0>p)، اما ورزش باعث کاهش معنی‎دار سطوح کورتیکوسترون شد(001/0>p). هم‎چنین، بین عملکرد گروه ورزش و شم در مرحله اکتساب تفاوتی وجود نداشت. اما در مرحله به یادآوری، عملکرد شناختی گروه ورزش بهتر از گروه شم بود(05/0>p).

نتیجه‎گیری: یک هفته استرس بی حرکتی موجب تخریب یادگیری در مرحله اکتساب می‎شود و ورزش با شدت پایین می‌تواند از اثرات منفی استرس جلوگیری کند. در تاثیر حفاظتی ورزش در برابر اثرات تخریبی استرس، ممکن است کورتیکوسترون واسطه اصلی باشد. هم‎چنین، نقش ورزش در به یادآوری تجربیات گذشته مشهودتر از اکتساب آن تجربیات است.


سید ابوالحسن سیدزاده، محمدرضا توحیدی، احمدرضا نیکی بخش، هاشم محمودزاده، حسین عماد ممتاز، رضا دلیرانی، فرشید کمپانی، اکرم سلیمانی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک یکی از بیماری‎های مزمن در کودکان محسوب می‎شود. به همین دلیل شناسایی فاکتورهای مؤثر در سیر و پیش آگهی این بیماران بسیار حائز اهمیت است. از این میان تأثیر وزن پایین تولد، به دلیل کاهش تعداد نفرون مادرزادی و هیپرفیلتراسیون گلومرولی بسیار مورد توجه است. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر وزن پایین زمان تولد بر سیر و پیش آگهی بیماران مبتلا به سندرم نفروتیک مادر زادی انجام شده است.

مواد و روش‎ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی 170 بیمار مبتلا به سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک از مراکز کرمانشاه، ارومیه، اهواز، همدان و قزوین با توجه به وزن زمان تولد به دو دسته وزن پایین زمان تولد (کمتر از 2500 گرم) و وزن طبیعی زمان تولد (گرم2500>) تقسیم شدند و سیر بالینی این بیماران با توجه به پرونده های موجود بررسی شد.

یافته‎ها: در بررسی این بیماران، 22 بیمار در گروه وزن پایین زمان تولد و 148 بیمار در گروه وزن طبیعی زمان تولد قرار گرفتند، بعد از بررسی‎های آماری، به جز ارتباط وزن پایین زمان تولد با سن تظاهر بیماری(014/0=p)، ارتباط دیگری بین وزن پایین زمان تولد و سیر بالینی بیماران مبتلا به سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک یافت نشد.

نتیجه‎گیری: بر طبق نتایج این مطالعه، وزن پایین زمان تولد به جز در مورد سن تظاهر بیماری، ارتباطی با سیر و پیش آگهی بیماران مبتلا به سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک در مقایسه با گروه وزن طبیعی زمان تولد،‌ ندارد.



صفحه 2 از 6     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb