63 نتیجه برای کودک
سرور آرمان، غزال زاهد، فرشته شکیبایی، مهدی بینا، رضا باقریان، حمید روح افزا،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
مقدمه: : اختلاف بین زوج ها اثرات نا مطلوب همه جانبه بر خود زوج ها، فرزندانشان و جامعه دارد. روش Imago Relationship Therapy(IRT) روش نوینی است که از میزان کارایی آن برای حل اختلافات زوج ها در جامعه ایران اطلاعی در دست نیست. روش کار: در این کارآزمایی بالینی 80 زوج که به دلیل مشکل کودک خود به درمانگاه های عمومی اطفال مراجعه کرده بودند به صورت تصادفی در دو گروه با درمان IRT و کنترل (درمان معمول مراکز مشاوره) قرار گرفتند. دو پرسشنامه «جدایی و فاصله» و « مقیاس عشق و احترام گوتمن» قبل، بعد از دوره و 3 ماه بعد از آن تکمیل شد. مشکلات رفتاری کودک توسط «چک لیست رفتار کودک» اندازه گیری شد. نتایج: در این مطالعه احترام متقابل در روابط زناشویی (نمره گوتمن) و نمره خرده آزمونهای درجه دوری، احساس انزوا در زندگی مشترک، مبارزه با مشکلات در زندگی (پرسشنامه جدایی و فاصله) بلافاصله پس از اتمام دوره گروه IRT به میزان قابل توجهی وضعیت بهتری داشته است اما پس از 3 ماه از مداخله تفاوت بین دو گروه تنها معنی داری مرزی نشان می دهند (1/0p<). در خرده آزمون موازی بودن زندگی زوجین تفاوت مشاهده شده بلافاصله پس از مداخله معنی دار نبوده است ولی پس از گذشت 3 ماه گروه IRT به صورت قابل توجهی نمره پایین تری داشته است. از نظر مشکلات رفتاری کودک بین دو گروه تفاوت معنی داری دیده نشد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که تکنیک گفتگوی زوجین می تواند روشی قابل قبول در حل اختلافات زوج ها در فرهنگ مردم ایران باشد. اما تاثیر آن بر دورنمای رفتاری فرزندان نیازمند مطالعات جامع تری است.
محسن اخوان سپهی، مصطفی شریفیان، احمد شجری، اکرم حیدری،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
مقدمه: شیوع سنگهای کلیه و مجاری ادراری در کودکان رو به فزونی است و ممکن است علائم و نشانههای مشخصی غیر از هماچوری نداشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی تظاهرات بالینی و علل سنگهای کلیه و مجاری ادراری در کودکان زیر 14 سال انجام شد. روش کار: این مطالعه به روش توصیفی و گزارش سری روی 100 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان کودکان فاطمی سهامیه قم در سال 87-86 انجام شد. سن، جنس و سابقه خانوادگی بیماران، تظاهرات بالینی (تب و لرز، سوزش و بیقراری در حین ادرار کردن ، تغییر رنگ ادرار و درد) و تست های آزمایشگاهی (سدیم، پتاسیم، کلسیم، فسفر، اوره، کراتینین، آلبومین و آلکالین فسفاتاز سرم، اندازهگیری گازهای شریانی، سدیمان ادرار، کشت ادرار، سدیم، پتاسیم، کلسیم، فسفر، کراتینین، اگزالات و سیترات در ادرار 24 ساعته و سیستین در نمونه تصادفی ادرار) بررسی شد. برای کنترل کفایت جمعآوری ادرار از فرمول اصلاح کراتینین استفاده شد. نتایج: هایپوسیتراتوری در 8/56 درصد، هایپرکلسیوری در 4/29 درصد، هایپر یوریکوزوری در 3/26 درصد، هایپراگزالوری در 7/14 درصد، فسفاتوری 4/8 درصد و سیستینوری در 3/6 درصد یافت شد. 54 درصد بیماران نیز دچار عفونت ادراری بودند. درد در 7/27 درصد، تب در 3/33 درصد، بی قراری و سوزش در حین ادرار کردن در 2/62 درصد و هماچوری در 7/77 درصد وجود داشت. سابقه خانوادگی سنگهای ادراری در 23 درصد مبتلایـان گزارش شد. نتیجه گیری: شایعترین علائم بالینی سنگهای کلیه و مجاری ادراری به ترتیب عبارتند از هماچوری، بیقراری و سوزش حین ادرار کردن، تب و درد. شایعترین علت تشکیل سنگ به ترتیب هایپوسیتراتوری، هایپرکلسیوری، هایپریوریکوزوری، هایپراگزالوری، فسفاتوری و سیستینوری میباشد.
پارسا یوسفی، علی سیروس، مسعود مصلح آبادی، منا حاجی آقا بزرگی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: اختلال در تکامل استخوان ساکروم به عنوان یکی از علل بیاختیاری ادرار مطرح میباشد. نسبت استخوان ساکروم معیاری ارزشمند در تعیین سلامت استخوان ساکروم پیشنهاد شده است. با توجه وجود مطالعات محدود در این زمینه و تناقض در نتایج آنها بررسی ارتباط این نسبت با بیاختیاری ادرار اولیه منطقی به نظر میرسد. روش کار: طی یک مطالعه مقطعی- تحلیلی دو گروه 59 نفری از کودکان 5 تا 9 ساله مراجعه کننده به درمانگاه کودکان و ارولوژی بیمارستان ولی عصر و امیرکبیر اراک در فاصله یک سال مورد بررسی قرار گرفتند. گروه با بیاختیاری ادرار اولیه (گروه مورد) با آنالیز ادرار و سونوگرافی طبیعی و عدم شکایت از سوزش ادرار، تکرر ادرار و احساس فوریت در دفع ادرار و گروه شاهد افراد بدون بیاختیاری ادرار اولیه بودند. در هر دو گروه نسبت استخوان ساکروم و نسبت بزرگترین عرض به بزرگترین طول استخوان ساکروم در گرافی روبروی لگن مقایسه گردید. نتایج: در گروه مورد 3/98 درصد موارد نسبت استخوان ساکروم طبیعی داشتند. میانگین نسبت بزرگترین عرض به بزرگترین طول 89/0 بود. میان جنسیت و طبیعی یا غیر طبیعی بودن نسبت استخوان ساکروم رابطه معنی دار مشاهده نشد. در گروه شاهد 1/88 درصد موارد نسبت استخوان ساکروم طبیعی داشتند. میانگین نسبت بزرگترین عرض به بزرگترین طول 91/0 بود. دخترها بیش از پسرها استخوان ساکروم طبیعی داشتند و تفاوت آماری معنیداری بین متوسط نسبت استخوان ساکروم و نسبت بزرگترین عرض و بزرگترین طول در دو گروه مشاهده نشد. نتیجهگیری: ارتباط آماری معنیداری بین نسبت استخوان ساکروم با بیاختیاری ادرار اولیه در کودکان 5 تا 9 سال مشاهده نشد.
پارسا یوسفی چایجان، فاطمه دره، زهرا مقدسی، مریم مشایخی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
مقدمه: عفونت ادراری در کودکان شایع ترین بیماری دستگاه ادراری- تناسلی و دومین عفونت شایع بعداز سرماخوردگی ویرال می باشد. انجام کشت ادراری به عنوان تشخیص پیگیری این بیماران نقش مهمی رادارد و نحوه نمونه گیری تاثیرزیادی برروند درمانی دارد.هدف از پژوهش حاضر،بررسی تاثیر شستشوی ناحیه ژنیتال بر نتایج کشت ادراری در دختران 12-3 ساله مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر اراک می باشد.
روش کار: این مطالعه به صورت مورد - شاهدی می باشد. 620 کودک دختر12-3ساله مراجعه کننده به درمانگاه اطفال وکلینیک تخصصی امیرکبیردرسال 1385که با شک به UTI درخواست آزمایش ادراری برای آنها شده بود، بررسی شدند.جمعیت مورد مطالعه شامل بیمارانی بود که سابقه مصرف آنتی بیوتیک درطی7 روزگذشته ، سابقه سوندگذاری وآنومالی ژنیتال و التهاب و دیس شارژ ژنیتال را نداشتند.بیماران بطورتصادفی ساده به دوگروه شستشووبدون شستشو وارد شدند. پس از جمع آوری اطلاعات،داده های موجود مورد آنالیز آماری نرم افزاری SPSS وآزمون T قرار گرفت وتاثیرشستشوی ناحیه ژنیتال درکاهش آلودگی کشت ادراری تعیین شد.
نتایج: از310بیماردرگروه باشستشو 11نفر UTI (7/3%) و3نفرآلودگی (1%) و296نفر(3/95%) نرمال گزارش شدند واز 310بیماردرگروه بدون شستشو14نفر UTI (7/4%) و6 نفرآلودگی (2%) و 290 نفر نرمال (3/93%)گزارش شدند.میزان آلودگی درگروه باشستشو1% ودرگروه بدون شستشو2% بود. براساس491/0 Pvalue= درهردوگروه ازنظرآماری تفاوت معناداری بین دوگروه یافت نشدوتوزیع نتایج آزمایش دردوگروه درسطح05/0 α= ازلحاظ آماری یکسان بود.
نتیجه گیری : ارتباط معناداری بین شستشوی ناحیه ژنیتال وکاهش میزان آلودگی کشت ادراری یافت نشد ، پس شستشوی ناحیه ژنیتال درکاهش آلودگی کشت ادراری چندان موثرنمی باشد .
ذات اله عاصمی، اشرف خرمی راد، محسن تقیزاده، زهرا عابدینی، علی اکبر رشیدی،
دوره 15، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سوء تغذیه پروتئین- انرژی به عنوان یک مشکل بهداشتی در کشورهای در حال توسعه، در نتیجه کم غذایی ناشی از فقر محسوب میشود. این مطالعه با هدف مقایسه کیفیت پروتئینی دو نمونه غذای صنعتی کودک شامل سرلاک (بر پایه شیر خشک، گندم و موز حاوی باکتری پروبیوتیک بیفیدوباکتریوم لاکتیس) و غنچه (بر پایه شیر خشک، گندم و عسل) در موشهای صحرایی انجام گرفت. مواد و روشها: این مطالعه تجربی بر روی 64 موش صحرائی 23 روزه در گروههای 8 تایی تحت 8 رژیم غذایی شامل: 2 رژیم تست (سرلاک حاوی پروبیوتیک بیفیدوباکتریوم لاکتیس و غنچه)، یک رژیم استاندارد (کازئین) و یک رژیم پایه (بدون پروتئین) برای مطالعه قابلیت حقیقی هضم پروتئین و قابلیت هضم ظاهری و 2 رژیم تست، یک رژیم استاندارد و یک رژیم پایه برای مطالعه نسبت خالص پروتئین، نسبت کارآیی پروتئین و نسبت کارآیی غذا انجام شد. یافتهها: میزان قابلیت حقیقی هضم پروتئین برای پروتئینهای کازئین، سرلاک و غنچه به ترتیب 77/93، 23/84 و 82/89 بود و نتایج بین گروهها معنیدار بود(001/0p<). میزان نسبت خالص پروتئین برای پروتئینهای کازئین، سرلاک و غنچه به ترتیب 38/4، 1/4 و 17/3 بود و نتایج بین گروهها معنیدار بود(009/0=p). نسبت کارآیی پروتئین برای پروتئینهای کازئین، سرلاک و غنچه به ترتیب 05/3، 59/2 و 01/2 بود و نتایج بین گروهها معنیدار بود(001/0p<). نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که ارزش پروتئینی سرلاک حاوی بیفیدوباکتریوم لاکتیس در مقایسه با غنچه بالاتر می باشد.
رحمت اله جدیدی، داود حکمت پو، عزیز اقبالی، فرشته معماری،
دوره 15، شماره 9 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان خون به دلیل شیوع زیاد در کودکان، میزان کشندگی بالا، هزینههای گزاف درمانی، زمان طولانی بستری شدن در بیمارستان، والدین و خانواده را شدیداً تحت تأثیر قرار میدهد. این مطالعه با هدف تبیین تجارب والدین دارای کودک مبتلا به سرطان خون انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه به روش کیفی و رویکردآنالیز محتوی انجام و جهت جمعآوری اطلاعات، از مصاحبه استفاده شد. مطالعه با نمونهگیری هدفمند شروع و در طی تکامل طبقات، با نمونهگیری نظری تا اشباع دادهها ادامه یافت. تعداد 22 نفراز والدین به مدت 2 ماه مورد مصاحبه قرار گرفتند. بررسی دادهها به روش تجزیه و تحلیل مداوم مقایسهای انجام گردید. یافتهها: بریدن از زندگی، کوله بار مشکلات، کتمان سرطان از فرزند و دیگران، توکل به خدا، ازخودگذشتگی والدین، سازگاری، قصورات درمانی، تعاملات انسانی اثر بخش و تسهیلات بیمارستانی به عنوان کدهای سطح سوم ناشی از تبیین تجربیات والدین دارای فرزند سرطانی و"به بن بست رسیدن زندگی والدین" به عنوان تم یا درون مایه اصلی پدیدار شدند. نتیجهگیری: دراین پژوهش، تجارب والدین دارای کودک مبتلا به سرطان با ژرفای بیشتری مورد شناسایی قرارگرفت و در و نمایه اصلی این مطالعه یعنی" به بن بست رسیدن زندگی والدین" لزوم توجه همه جانبه به آنها را مورد تاکید قرار میدهد. از طرفی بهرهگیری بیشتر از تجارب والدین کمک میکند تا با افزایش امیدواری آنها، انجام مراقبتهای درمانی اثر بخشتر شود.
ابوالفضل مظفری، محمد وکیل علی آبادی، سیامک محبی،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات رفتاری حرکتی خواب از شیوع نسبتاً بالایی در کودکان برخوردار است و تاثیر بسزایی در کارهای روزمره و کیفیت زندگی دارد. از طرفی خرخر در کودکان یکی از مهمترین دلایل اختلالات خواب میباشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین خرخر و اختلالات رفتاری حرکتی خواب در کودکان 2-12 ساله شهر قم صورت گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه که به صورت مورد شاهد در طی سه ماه صورت گرفته، 100 کودک مبتلا به خرخر و 100 کودک غیر مبتلا به خرخر به روش نمونهگیری در دسترس مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده دو پرسشنامه استاندارد برلین و Childhood Sleep بود. اطلاعات توسط مصاحبه سازمان یافته از والدین کودکان گردآوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین اختلالات رفتاری حرکتی در گروه مورد و شاهد به ترتیب 15/3 ± 78/13و 72/3 ± 45/11 بود. آزمون تی مستقل اختلاف معنیداری را بین میانگین نمره اختلالات رفتاری حرکتی بین دو گروه مورد و شاهد نشان داد(001/0>p). همچنین رابطه معنیداری بین خرخر و سابقه بزرگی آدنوئید (001/0>p) و آپنه و اختلالات رفتاری حرکتی (036/0=p) مشاهده گردید. ولی بین سن کمتر و بیشتر از 7 سال با اختلالات رفتاری حرکتی (231/0=p) و شدت خرخر با اختلالات رفتاری حرکتی (202/0=p) رابطه معنیداری دیده نشد.
نتیجه گیری: این مطالعه اهمیت اختلالات خواب به ویژه خرخر و اختلالات رفتاری حرکتی و ارتباط این دو را نشان میدهد. اهمیت دادن به این موضوعات موجب آگاهی والدین و همکاران در جهت تشخیص و درمان به موقع اختلالات خواب خواهد شد. واژگان کلیدی: خرخر، اختلالات رفتاری حرکتی خواب، کودکان
منوچهر مهرام، فرناز کریمی،
دوره 16، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : مغز انسان از دو نیمکره تشکیل گردیده که فعالیت هر نیمه از بدن تحت تأثیر نیمکره طرف مقابل قرار می گیرد. معمولاً فعالیت یک نیمکره نسبت به دیگری غلبه دارد و باعث می گردد توان فعالیت اندامها در یک نیمه بدن بیشتر باشد و از همین خصوصیت راست دست یا چپ دست بودن افراد تا حد زیادی می توان برای تعیین نیمکره غالب مغز استفاده نمود. این مطالعه تحلیلی با هدف تعیین نقش دست غالب و جنسیت بر هوش و آزمون های آمادگی تحصیلی کودکان بدو ورود به دبستان انجام گردید.
روش بررسی: از میان کودکان شش تا شش و نیم ساله ساکن در محلات طبقه اجتماعی- اقتصادی متوسط شهر قزوین که برای سنجش جسمانی و روانی بدو ورود به دبستان به مراکز سنجش مراجعه نمودند دو گروه 200 نفره چپ دست و راست دست به نسبت برابر از دو جنس به صورت تصادفی و به ترتیب مراجعه انتخاب و نتایج آزمون هوش و آمادگی تحصیلی در دو گروه و به تفکیک دو جنس مقایسه و تحلیل شد. ارزش P کمتر از 05/0 معنی دار تلقی گردید.
یافتهها: میانگین وانحراف معیار نمره آزمون آمادگی تحصیلی در راست دست ها 04/4 ± 15/38 و در چپ دست ها 70/2 ± 71/38 و بدون اختلاف معنی دار بود. این میانگین در پسرها8/3 ± 8/38 و در دخترها نیز 4/3 ± 30/38 و بدون اختلاف معنی دار بود. مقایسه راست دست ها و چپ دست ها در هر یک از دو جنس نیز معنی دار نبود.
نتیجهگیری: هیچگونه اختلاف معنی داری بین نتایج آزمون آمادگی تحصیلی در دو گروه چپ دست و راست دست و بین دو جنس مشاهده نگردید.
سمیه قادری، فاطمه علائی کرهرودی، پارسا یوسفی چایجان، نویده نصیری اسکوی،
دوره 16، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بستری شدن کودک در بخش مراقبت ویژه کودکان(PICU) تجربه ای تنش زا برای والدین است. تنش زیاد در پدر می تواند کاهش سازگاری روانی و مشکلات متعاقب را به دنبال داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مشارکت پدر در مراقبت از کودک بستری در PICU بر تنش و راهبردهای تطابقی وی انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است که بر روی 60 پدر دارای کودک بستری در PICU در دو گروه مداخله و کنترل انجام شد. در گروه مداخله مشارکت پدر در مراقبت از کودک طی 5 نوبت در طول 5 روز انجام گردید. میزان تنش و راهبردهای تطابقی پدران گروه مداخله قبل و بعد از دوره مشارکت و گروه کنترل قبل و بعد از یک دوره زمانی 5 روزه، سنجیده شد.
یافته ها: میزان تنش پدران در گروه مداخله بعد از مشارکت به طور معنی داری کاهش یافت(001/0 p˂) اما در گروه کنترل بعد از طی دوره زمانی تفاوت معنی داری دیده نشد. همچنین پدران هر دو گروه از راهبردهای تطابقی مشابهی که اغلب هیجان محور بودند، استفاده نمودند.
نتیجه گیری: پدران کودکان بستری در PICU تنش زیادی را تجربه می کنند. مشارکت آن ها در مراقبت از کودکانشان در کاهش تنش و رسیدن آن ها به حداکثر سازگاری با بیماری، درمان و مراقبت های کودک بسیار موثر است.
محمد مهدی رفیعی، نادر شوندی، عباس صارمی، عباس عبدالملکی،
دوره 17، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشهای مربوط به بررسی اثر تمرینات ورزشی، به ویژه تمرین همزمان بر تغییرات هورمونی در کودکان بسیار اندک است. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه اثر 6 هفته تمرین مقاومتی و تمرین همزمان مقاومتی و استقامتی بر توان هوازی، سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول در کودکان سالم بود.
مواد و روشها: آزمودنیهای این پژوهش(که به صورت نیمه تجربی به انجام رسید) 35 پسر سالم 9 تا 11 ساله بودند که به صورت تصادفی به 3 گروه تمرین همزمان (12=n)، تمرین مقاومتی (11=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند.گروههای تمرینی 3 جلسه در هفته و به مدت شش هفته به تمرین پرداختند و گروه کنترل تنها فعالیتهای روزمره خود را انجام میداد. 48 ساعت پیش و پس از اجرای پروتکل 6 هفتهای، آزمون توان هوازی و نمونهگیری از همه آزمودنیها به عمل آمد. سنجش سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول با روش الایزا به انجام رسید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه و تی همبسته استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد در گروه تمرین همزمان به گونه معنیداری افزایش یافته است(به ترتیب 001/0=p، 003/0=p). سطوح استراحتی کورتیزول در گروه تمرین همزمان به گونه معنیداری نسبت به دوگروه دیگر پایینتر بود(05/0>p) و در گروه تمرین همزمان و تمرین مقاومتی نیز به گونه معنیداری کاهش یافته بود( به ترتیب 001/0=p، 036/0=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که با به کارگیری یک دوره تمرین همزمان با روششناسی تمرینی مناسب در مقایسه با تمرین مقاومتی در کودکان بتوان سودمندیهای بیشتری را در خصوص توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد وکورتیزول به دست آورد.
پارسا یوسفی چایجان، بهمن صالحی، علی خسروبیگی، ملیکا حاجی رحیمی، محمد رفیعی، حسن طاهراحمدی،
دوره 17، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دربرخی کودکان شروع ناگهانی تکرر شدید ادراری وجود دارد به نحوی که هر ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ادرار میکنند بدون این که سوزش ادرار، عفونت مجاری ادراری و شب ادراری یا بیاختیاری طی روز داشته باشند. این حالت به سندرم تکرر روزانه کودکی یا پولاکیوری نیز موسوم است. این وضعیت عملکردی است نه یک مشکل آناتومیک، اختلال وسواسی جبری به وسیله وسواس، اجبار و یا هر دو مشخص میشود. باتوجه به این که دفع ادرار نیاز به مراجعه به سرویس بهداشتی دارد و این امر باعث ایجاد وسواس میشود بنابراین میتواند باعث ایجاد علائم شود. در صورت مشاهده ارتباط معنیدار بین این دو اختلال میتوان با درمان اختلالات وسواسی جبری بیماری فوق را نیز درمان نمود.
مواد و روشها: این مطالعه مورد– شاهدی برروی کودکان مبتلا به اختلالات ادرار کردن بدون بیاختیاری مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر اراک و کودکان غیر مبتلا انجام شد و این دو گروه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. انجام معاینات و تکمیل پرسشنامه تنظیم شده توسط افراد آموزش دیده انجام شد. تشخیص اختلال وسواسی جبری با انجام مصاحبه و تستCCI-CV وتأیید روانپزشک راهنما شناخته شد و براساس ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافتهها: 6/6 درصد از مواردی که اختلال تکرر ادرار داشتند وسواس جبری هم داشتند، اما در گروه شاهد یعنی گروهی که اختلال تکرر ادراری نداشتند، 5/10درصد افراد مبتلا به وسواس جبری بودند(282/0p=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج آماری به دست آمده، در مطالعه ما ارتباط مشخصی بین وسواس و مشکلات ادراری دیده نشد.
مریم فتحی شیخی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سوانح و حوادث یکی از عوامل اصلی مرگ و ناتوانی در دنیا و از مهمترین علل مراجعه کودکان به بیمارستان میباشد. لذا پژوهش حاضر با هدف سنجش سازههای مدل اعتقاد بهداشتی و عملکرد، در مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر خرم آباد در خصوص رفتارهای پیشگیری کننده از سوانح و حوادث در کودکان صورت پذیرفته است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر مطالعه مقطعی- تحلیلی بر روی 261 نفر از مادران دارای کودک کمتر از 5 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر خرم آباد در سال 1393 میباشد. روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه تنظیم شده بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بوده است. اطلاعات جمعآوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه میانگین و انحراف معیار سن مادران 37/5±98/28 سال، میانگین نمره عملکرد و خودکارآمدی مادران به ترتیب برابر 74/14±1/59 و 07/11±14/69 مشاهده شد. همچنین میانگین نمرات سایر سازههای مدل اعتقاد بهداشتی شامل حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده نیز بیش از حد متوسط مشاهده شد. بین خودکارآمدی و موانع درک شده همبستگی منفی و معنیدار (r=-0.256 ، P<0.01) و بین موانع درک شده و عملکرد نیز همبستگی منفی و معنیداری (r=-0.391، P<0.01) وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به میزان میزان عملکرد مادران و سایر سازههای نگرشی مدل اعتقاد بهداشتی، پیشنهاد میشود تا برنامههای آموزشی بر مبنای این مدل به صورت مستقیم و غیر مستقیم در قالب بستههای آموزشی چند رسانهای به منظور ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از سوانح و حوادث در کودکان صورت گیرد.
طاهره رضی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مادران باید آگاهی و عملکرد کافی در زمینه نشانه های خطر کودکان برای تغییر رفتار به دست آورند. شناخت عوامل مؤثر در تغییر رفتار، دستیابی به تغییر را آسان خواهد کرد، بنابراین ارائه آموزش در خصوص نشانه های خطر در کودکان با استفاده از مدل هایی که عوامل مؤثر بر رفتار را شناسایی می کنند ضروری است. یکی از این مدل های مؤثر در امر آموزش مدل اعتقاد بهداشتی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش بر رفتار مادران در خصوص نشانه های خطر در کودکان کمتر از پنج سال صورت پذیرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی آموزشی در سال 1393 بین 116 مادر دارای کودک کمتر از پنج سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اراک صورت گرفت. آنها به طور تصادفی به دو گروه آزمون (56 نفر) و کنترل (60 نفر) تقسیم شدند. دادهها از طریق تکمیل پرسشنامه پایا و روای محقق به همراه مصاحبه گردآوری شد . مداخله آموزشی در گروه آزمون طی چهار جلسه آموزشی اجرا گردید . مرحلهی پس - آزمون سه ماه بعد از مداخله آموزشی از طریق تکمیل مجدد پرسش نامه صورت گرفت. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 05/0 انجام شد .
یافته ها: هیچ گونه تفاوت معنیداری بین میانگین نمره سازه های مدل اعتقاد بهداشتی و عملکرد مادران در گروه آزمون و کنترل قبل از مداخله مشاهده نشد(05/0 p > )، اما بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود داشت(001/0 p < ). در این مطالعه، میانگین نمره عملکرد مادران در گروه آزمون قبل و بعد از مداخله به ترتیب برابر با 15/42 ± 58/39 و 05/23 ± 52/84 بود که با یکدیگر اختلاف معنیداری داشتند(001/0> p ).
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه، مداخله آموزشی مبتنی بر نیازسنجی اولیه بر مبنای مدل اعتقاد بهداشتی در بهبود عملکرد مادران در خصوص نشانه های خطر در کودکان مؤثر است و می تواند برای طراحی برنامه های آموزشی مفید باشد.
فرزاد ابراهیم زاده، ابراهیم حاجی زاده، عبدالکریم شادمهر، نسیم وهابی، عزت اله فاضلی مقدم، جواد ناصریان، مهدی صفری،
دوره 18، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال رشد قد و وزن یکی از مهمترین اختلالات سلامتی کودکان کمتر از 2 سال در کشورهای در حال توسعه است. بیتوجهی به این اختلال میتواند باعث بروز مشکلات جدی همچون افزایش مرگ و نیز انواع معلولیتها در کودکان شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی عوامل موثر بر رشد قد و وزن کودکان کمتر از 2 سال است.
مواد و روشها: این مطالعه هم-گروهی تاریخی بر روی نمونهای مشتمل بر 2030 کودک زیر 2 سال شهر خرم آباد انجام گرفت که به روش نمونهگیری طبقهای و خوشهای انتخاب شدند. بر اساس پرونده خانوار، وزن و قد کودک به صورت یک متغیر کمی ثبت گردید و در نهایت با استفاده از یک مدل طولی حاشیهای و با در نظر گرفتن تابع ربط همانی و نرم افزار R مدل بندی شد.
یافتهها: بر اساس مدل حاشیهای، اثر متغیرهای سن کودک، جنسیت کودک و سطح تحصیلات مادر بر قد و وزن کودکان و اثر متغیر مرتبه تولد تنها بر قد کودکان کمتر از 2 سال معنیدار بود. با این وجود، متغیر وضعیت انحصاری با شیر مادر در شش ماهه نخست تولد ارتباط معنیداری با وزن و قد کودکان کمتر از 2 سال نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، توجه ویژه به پایش رشد فرزندان مادران کمسواد، به ویژه کودکان با جنسیت مونث و نیز دارای مرتبه تولد اول، از مهمترین رویکردهای مقابله با اختلال رشد در این جمعیت میباشد.
جمال سرایی، زهرا اسماعیلی، زهرا تجری، شادی خدایارنژاد، عارف نکوفر، مهدیه عباسعلیزاد فرهنگی،
دوره 18، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سوء تغذیه اثرات نامطلوبی بر رشد و نمو کودکان داشته و شیوع آن به ویژه بین کودکان بستری در بیمارستان بالاست. نظر به این که بررسی ناامنی غذایی در جوامع یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی وضعیت سوء تغذیه میباشد، از این رو هدف از مطالعه حاضر، تعیین شیوع ناامنی غذایی و عوامل اجتماعی، اقتصادی و تغذیهای موثر بر آن در کودکان بستری در بیمارستان کودکان تبریز میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی 236 کودک بستری در بیمارستان کودکان تبریز انجام گرفت. اطلاعات جمعیت شناختی شامل سن، وزن، قد، بعد خانوار ، رتبه تولد و در آمد خانوار از طریق مصاحبه حضوری با والدین کودک جمعآوری شد و وضعیت امنیت غذایی با استفاده از پرسشنامه امنیت غذایی خانوار بررسی شد. تحلیل آماری دادهها با استفاده از نرم افزارهایExcel 2007، Epi-info و IBM SPSS Statistics 21 صورت گرفت.
یافتهها: شیوع نا امنی غذایی در بین کودکان بستری در بیمارستان کودکان تبریز 9/44 درصد بود که 3/26 درصد دچار ناامنی غذایی متوسط و 6/18 درصد دچار ناامنی غذایی شدید بودند و شیوع آن در دختران بیش از پسران بود. از عوامل مهم تأثیرگذار بر ناامنی غذایی کودکان، درآمد پایین خانوار، سطح تحصیلات والدین، سکونت در روستا و بعد خانوار بود(05/0>p). شاخصهای تعیین وضعیت تغذیهای نیز در کودکان گروه ناامن غذایی کمتر از گروه امن بود، هر چند این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر، شیوع بالای ناامنی غذایی در کودکان بستری در بیمارستان گزارش شد که انجام مداخلات مناسب جهت کاهش شیوع آن ضروری به نظر میرسد.
سیده مهتاب نوابی، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال رشد یکی از مشکلات شایع و مهم بهداشتی در دوران کودکی میباشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی رابطه سازههای مدل اعتقاد بهداشتی با عملکرد مادران در پیشگیری از اختلال رشد کودکان یک تا پنج سال شهرستان شازند در سال 1393 بود.
مواد و روشها: در این پژوهش مقطعی-تحلیلی، 202 نفر از مادران دارای کودک یک تا پنج سال شهرستان شازند به صورت تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن تایید گردید، به روش خود گزارش دهی جمعآوری شد. این پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک مادر، ابعاد مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد مادران بود. در نهایت، دادهها با استفاده نرم افزار SPSS نسخهی 20 و از طریق آزمونهای تی، کای مربع، همبستگی، آنووا و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سنی مادران مورد مطالعه 28/5±76/28 سال و میانگین سنی کودکان آنها 74/14±49/26 ماه بود. بیشترین میزان تحصیلات مادران(7/76 درصد) دیپلم بود. میانگین نمره عملکرد مادران 65/70 بود و در بین سازهها، خودکارآمدی بیشترین (8/69) و راهنمای عمل خارجی کمترین (91/38) نمره را داشتند. در تحلیل رگرسیونی به منظور پیشگویی رفتار با استفاده از سازههای مدل اعتقاد بهداشتی، متغیرهای خودکارآمدی، منافع درک شده و موانع درک شده به عنوان پیشگویی کننده رفتار تعیین شدند که در مجموع 10 درصد (101/0=R2) از تغییرات رفتار را پیشگویی نمودند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه، در طراحی مداخلات آموزشی باید بر سازههای خود کار آمدی، منافع درک شده و موانع درک شده به عنوان مهمترین عوامل پیشبینی کننده رفتار مادران تاکید شود.
حمید دالوند، مهدی رصافیانی، سید علی حسینی، سید علی صمدی، حمیدرضا خانکه،
دوره 18، شماره 12 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هندلینگ مادری، نقش مهمی را در زندگی روزمره کودکان فلج مغزی و مادرانشان ایفا میکند، به نحوی که بیشترین میزان هندلینگ کودک فلج مغزی توسط مادر و در منزل انجام میشود. بنابر این، هدف از این مطالعه، تبیین فرآیند هندلینگ مادری کودکان فلج مغزی در منزل بود.
مواد و روشها: این تحقیق کیفی به شیوه نظریه بسترزاد در شهر تهران انجام گرفت. روش نمونهگیری در ابتدا هدفمند بود و در ادامه از نمونهگیری نظری استفاده شد. انتخاب مشارکت کنندگان تا اشباع نظری ادامه یافت. مشارکت کنندگان 26 نفر و شامل 15 مراقب، 3 کودک مبتلا به فلج مغزی، 5 کاردرمانگر، یک فیزیوتراپیست و 3 مدیر توانبخشی بودند. منبع اصلی جمعآوری دادهها، مصاحبههای عمیق و نیمه ساختاری بودند. دادهها بر اساس رویکرد کوربین و اشتروس (2008) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: شش طبقه/درونمایه اصلی شامل مراقبت مادرانه، مواجهه با هَماکارهای نامعمول، سردرگمی در ایفای نقش، تکاپو برای ویژهیاری، راهبری پویای هندلینگ و استمرار مراقبت از دادهها استخراج شد. طبقهی مواجهه با هماکارهای نامعمول درونمایه اصلی پژوهش بود که همهی طبقات دیگر به آن مربوط بودند.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش میتواند ارائهگر دید وسیعی به درمانگران، مدیران و سیاستگذاران توانبخشی در زمینهی درک نیازها، رفع چالشها و دغدغههای مادران و کودکان فلج مغزی جهت برنامهریزی جامع در خصوص فرایند هندلینگ کودک فلج مغزی در منزل باشد و به توانمندی آنها در جهت رسیدن به مدیریت صحیح و اثر بخش هندلینگ کمک کند.
علی ناظمی، مهدیه السادات غفاری، محسن دالوندی،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: میلومننگوسل یکی از نقایص شایع مادرزادی در کودکان است. علاوه بر درمانهای معمول این بیماری و اختلالات آن، جراحی ترمیمی میلومننگوسل نیز در بسیاری از موارد انجام میشود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش جراحی ترمیمی میلومننگوسل در پیش آگهی کودکان مبتلا به میلومننگوسل بود.
مواد و روشها: این مطالعه مورد – شاهدی در سالهای 1380 تا 1392 بر روی 60 کودک مبتلا به میلومننگوسل در بخش جراحی مغز و اعصاب دو بیمارستان ولی عصر (عج) و امام خمینی (ره) شهرهای اراک و ایلام انجام گرفت. کودکان براساس قابل انجام بودن یا نبودن جراحی ترمیمی میلومننگوسل، به ترتیب در دو گروه 30 نفره قرار گرفتند. پیش آگهی بیماران با استفاده از میزان مرگ و میر و معیار رتبهبندی معلولیت و ناتوانی استارک و دراموند مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخهی 18 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: درجات بالاتر معلولیت فیزیکی (003/p=0)، اختلالات سیستم ادراری(006/p=0)، اختلال وضعیت هوشی (001/p=0)، ناتوانی کلی (006/p=0) و میزان مرگ و میر، به شکل معنیداری در گروه کنترل نسبت به گروه مورد بیشتر بود و بین موارد مبتلا به هیدروسفالی نیازمند به درمان (3/p=0)، تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود نداشت.
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر، مرگ و میر، ناتوانی کلی و پیشآگهی کودکانی که تحت جراحی میلومننگوسل قرار نگرفتهاند، بدتر از کودکانی است که این جراحی در آنها انجام شده است. در نتیجه، عمل جراحی زود هنگام میلومننگوسل در کودکان مبتلا به علت تأثیر آن در بهبود پیشآگهی و کیفیت زندگی بیماران توصیه میشود.
سونیا بادبره، علی زینالی،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین عوامل محیطی موثر در شکلگیری اختلالهای شخصیت، تجربههای سوء رفتار کودکی است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه تجربههای سوء رفتار دوره کودکی با صفات سهگانه تاریک شخصیت دانشجویان انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش توصیفی – تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه در سال 1394 بودند. در مجموع، 400 دانشجو با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. همه آنان پرسشنامههای تجربههای سوء رفتار دوره کودکی و صفات سهگانه تاریک شخصیت را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 19 و با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
یافتهها: سوء رفتار جسمی با خودشیفتگی (r=-0/099) رابطه منفی و معنیدار و با جامعه ستیزی (r=0/248) و ماکیاولیسم (r=0/189) رابطه مثبت و معنیدار داشت. سوء رفتار عاطفی با خودشیفتگی (r=0/089)، جامعه ستیزی (r=0/164) و ماکیاولیسم (r=0/245) رابطه مثبت و معنیدار داشت. سوء رفتار جنسی با خودشیفتگی (108/0-r=) رابطه منفی و معنیدار داشت. سوء رفتار غفلت با خودشیفتگی (r=0/157) رابطه مثبت و معنیدار و با جامعه ستیزی (r=-0/208) و ماکیاولیسم (r=-0/171) رابطه منفی و معنیدار داشت. همچنین، تجربههای سوء رفتار کودکی به طور معنیداری توانستند 6/7 درصد از تغییرات خودشیفتگی، 7 درصد از تغییرات جامعه ستیزی و 6/7 درصد از تغییرات ماکیاولیسم را پیشبینی کنند(0/05≥p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش، مشاوران و درمانگران باید به نشانههای این متغیرها توجه کرده و بر اساس آنها برنامههای مناسبی برای جلوگیری از شکلگیری صفات سهگانه تاریک شخصیت طراحی کنند.
لیلا دهقان، حمید دالوند، عبدالرضا یاوری، فخرالدین شریعتمداری، اکرم ولی زاده،
دوره 19، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: شناخت نیازهای واقعی کودکان فلج مغزی و خانوادههای آن ها، به درمانگران جهت ارایه خدمات درمانی مناسب کمک شایانی میکند. هدف از این مطالعه، تعیین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری به مراقبان خانوادگی و کودکان فلج مغزی در منزل بر اساس سطح عملکرد حرکتی درشت میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف کودکان فلج مغزی 4 تا 12 ساله شهر اراک و نمونههای در دسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توان بخشی بودند که از بین آن ها 186 کودک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدف مند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، سامانه طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCSE&R)، برای ارزیابی شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت و مقیاس عملکرد کاری کانادایی (COPM) برای تعیین نیازها بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارههای توصیفی و آنالیز واریانس دو طرفه استفاده شد.
یافتهها: بیشترین نیاز آموزشی هندلینگ، آموزش در حیطه مراقبت از خود به ویژه آموزش در زمینههای سرویس بهداشتی، غذا دادن و تحرک و جا به جایی بود که به سطح V سامانه عملکرد حرکتی درشت (جا به جایی با صندلی چرخ دار دستی توسط دیگران) مربوط می شد. تفاوت معنیداری بین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری کودکان فلج مغزی از لحاظ سن و شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت وجود نداشت(05/0p>).
نتیجهگیری: به نظر میرسد درمانگران بهتر است همراه با استفاده از سایر مداخلات درمانی، آموزشهای هندلینگ مادری را به ویژه در حیطه مراقبت از خود در برنامه درمانی خود اعمال کنند.