28 نتیجه برای رضی
هادی پیری دوگاهه، زهرا ولی نژاد، فرهاد پورفرضی،
دوره 14، شماره 7 - ( ویژه نامه بروسلوز 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بروسلوز انسانی در بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران، یک مشکل اساسی بهداشت جامعه میباشد. ابداع روشهای جدید تشخیصی که دارای حساسیت بالایی بوده و خطر عفونت در پرسنل آزمایشگاه را به حداقل برساند، از اهمیت زیادی برخوردارمیباشد. از جمله روشهایی که این مزایا را دارد، واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) است. با وجود این کارایی PCR تا حد زیادی به روشهای استخراج DNA وابسته میباشد. ما در این مطالعه، کارایی سه روش مختلف استخراج DNA باکتری بروسلا در سرم را مورد بررسی قرار داده ایم.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ابتدا از باکتری بروسلا، سوسپانسیون میکروبی در سرم فیزیولوژی تهیه گردید که معادل کدورت نیم مک فارلند بود. نمونههای سرم انسان به طور مصنوعی با غلظتهای مشخصی از باکتری بروسلا تلقیح شدند. با سه روش متفاوت،DNA استخراج شد و با PCRاختصاصی جنس بروسلا مورد آزمایش قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای ما نشان داد که پروتکل کیت سیناژن در مقایسه با دو روش دیگر در رقتهای پایینتری از DNA بروسلا قادر به ردیابی DNA این باکتری در سرم میباشد. کیت سیناژن توانست DNA باکتری را در رقت ده برابر کمتر در مقایسه با دو روش دیگر ردیابی نماید.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه کیت سیناژن روش ارجح در استخراج بوده و دارای حساسیت بهتر برای جداسازی DNA بروسلا از نمونههای سرم میباشد.
میترا صالحی، نادر مصوری، فرزانه حسینی، مرضیه مبارکی،
دوره 15، شماره 3 - ( ماهنامه مرداد 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل مختلف از جمله مقاومت آنتی بیوتیکی انتروکوکها و بیان ژنهای دخیل در بیماریزایی، در پایداری این باکتری در شرایط مختلف و گسترش عفونت دخالت دارند. هدف از این مطالعه بررسی میزان حضور ژنهای esp و eep در سویههای انتروکوک فکالبس و فاسیوم جدا شده از بیماران مبتلا به عفونتهای دستگاه ادراری بوده است. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، تعداد 214 نمونه کلینیکی، شامل 80 نمونه کاتتر ادراری و 134 نمونه ادرار از بیماران جمعآوری شد. تعیین هویت سویههای جدا شده بر اساس رشد در محیط بایل اسکولین آگار، تحمل نمک 5/6 درصد، رنگ آمیزی گرم، آزمونهای کاتالاز، هیدرولیز هیپورات، احیای تلوریت، هیدرولیز اسید آمینه آرژینین و تخمیر قندها مورد بررسی قرار گرفت. ارزیابی ژنها با روش PCR انجام شد. یافتهها: ژن esp در 83 درصد از نمونههای ادرار و 97 درصد کاتترهای ادراری و ژن eep در 100 درصد نمونههای ادرار و 90 درصد از کاتترهای ادراری حضور داشتند. میزان مقاومت چند دارویی سویههای انتروکوکی نسبت به جنتامایسین و تتراسایکلین 1/78 درصد، سفالسپورین و تتراسایکلین 75 درصد، جنتامایسین و سفالسپورین 3/59 درصد و جنتامایسین و استرپتومایسین 53 درصد بر آورد شد. نتیجهگیری: نتایج میتوانند نشانگر اهمیت نقش ژن esp در تشکیل بیوفیلم در بیماران باشند. با توجه به حضور ژن eep در اغلب نمونهها میتوان از آن به عنوان ابزار تشخیصی سریع به منظور ارزیابی تولید فرومون و فراهم نمودن شرایط لازم جهت انتقال پلاسمیدها بین سویههای کلینیکی و گسترش مقاومت آنتیبیوتیکی باشد.
سیده مرضیه کتابی پور، مریم کوشکی جهرمی،
دوره 17، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت پیشگیری از بیماریهای قلبی عروقی در سنین یائسگی، هدف این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی پیشرونده در آب بر آپوپروتئینهای نوع A و B و لیپوپروتئینهای سرم زنان یائسه دارای اضافه وزن و با وزن طبیعی بود.
مواد و روشها: این تحقیق از نوع نیمه تجربی بود که 29 زن یائسه غیر ورزشکار شهر اصفهان (سن: 68/4±04/57 سال) داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. آزمودنیهای این پژوهش بر اساس شاخص توده بدنی به دو گروه چاق (تعداد: 15 نفر، 90/3±21/30 =BMI) و وزن طبیعی(تعداد: 14 نفر 25/2± 44/22 =BMI) تقسیم شدند. آزمودنیهای هر دو گروه به مدت هشت هفته، هفتهای سه جلسه و هر جلسه با شدت فزاینده 50 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه و به مدت 45 دقیقه در تمرینات هوازی در آب شرکت کردند. نمونههای خونی در وضعیت ناشتا از محل ورید بازویی دست چپ، در حالت نشسته در دو مرحله قبل و 24 ساعت بعد از برنامه تمرینی گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که در گروه چاق فعالیت ورزشی موجب تغییر معنیداری در شاخصهای VLDL، و آپوپروتئینهای نوع A و B شد. در گروه وزن طبیعی تمرین ورزشی موجب تغییر معنیداری در شاخصهای LDL،VLDL، و آپوپروتئینهای نوع A و B و ApoA/ApoB شد ولی در بین گروهها تفاوت معنیداری در هیچ یک از متغیرهای مورد مطالعه وجود نداشت.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش، تمرین فزاینده هوازی در آب موجب کاهش مشابهی در برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی به ویژه کاهش آپوپروتئین B و ApoB/ApoA و افزایش ApoA در زنان یائسه چاق و با وزن طبیعی میشود.
طاهره رضی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مادران باید آگاهی و عملکرد کافی در زمینه نشانه های خطر کودکان برای تغییر رفتار به دست آورند. شناخت عوامل مؤثر در تغییر رفتار، دستیابی به تغییر را آسان خواهد کرد، بنابراین ارائه آموزش در خصوص نشانه های خطر در کودکان با استفاده از مدل هایی که عوامل مؤثر بر رفتار را شناسایی می کنند ضروری است. یکی از این مدل های مؤثر در امر آموزش مدل اعتقاد بهداشتی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش بر رفتار مادران در خصوص نشانه های خطر در کودکان کمتر از پنج سال صورت پذیرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی آموزشی در سال 1393 بین 116 مادر دارای کودک کمتر از پنج سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اراک صورت گرفت. آنها به طور تصادفی به دو گروه آزمون (56 نفر) و کنترل (60 نفر) تقسیم شدند. دادهها از طریق تکمیل پرسشنامه پایا و روای محقق به همراه مصاحبه گردآوری شد . مداخله آموزشی در گروه آزمون طی چهار جلسه آموزشی اجرا گردید . مرحلهی پس - آزمون سه ماه بعد از مداخله آموزشی از طریق تکمیل مجدد پرسش نامه صورت گرفت. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 05/0 انجام شد .
یافته ها: هیچ گونه تفاوت معنیداری بین میانگین نمره سازه های مدل اعتقاد بهداشتی و عملکرد مادران در گروه آزمون و کنترل قبل از مداخله مشاهده نشد(05/0 p > )، اما بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود داشت(001/0 p < ). در این مطالعه، میانگین نمره عملکرد مادران در گروه آزمون قبل و بعد از مداخله به ترتیب برابر با 15/42 ± 58/39 و 05/23 ± 52/84 بود که با یکدیگر اختلاف معنیداری داشتند(001/0> p ).
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه، مداخله آموزشی مبتنی بر نیازسنجی اولیه بر مبنای مدل اعتقاد بهداشتی در بهبود عملکرد مادران در خصوص نشانه های خطر در کودکان مؤثر است و می تواند برای طراحی برنامه های آموزشی مفید باشد.
مرضیه السادات سجادی نژاد، کریم عسگری، حسین مولوی، پیمان ادیبی،
دوره 18، شماره 10 - ( دی 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اخیراً نقش علایم روانشناختی در سیر بیماریهای مزمن و به کارگیری درمانهای روانشناختی به عنوان درمانهای مکمل مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی مدیریت استرس شناختی-رفتاری، آموزش خوش بینی و درمان طبی مرسوم بر علائم جسمی، استرس ادراک شده، ادراک بیماری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو بوده است.
مواد و روشها: در این مطالعه، 30 نفر از بیماران زن مبتلا به کولیت اولسراتیو به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه مدیریت استرس شناختی-رفتاری(10 نفر)، آموزش خوش بینی(10 نفر) و درمان طبی مرسوم(10 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه به پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه ادراک بیماری، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و شاخص فعالیت بیماری کولیت پاسخ دادند. سپس سه گروه آزمایشی در 9 جلسه مداخله گروهی مدیریت استرس شناختی-رفتاری و آموزش خوش بینی شرکت کردند و پس از آن هر سه گروه مجدداً به مقیاسها پاسخ دادند و این کار در یک پیگیری 6 ماهه تکرار گردید. برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی هر دو شیوه مداخله بر ادراک بیماری، استرس ادراک شده و کیفیت زندگی و عدم اثربخشی مداخلات بر علائم جسمانی بود.
نتیجهگیری: در مجموع میتوان اظهار داشت که مداخلات روانشناختی از جمله مدیریت استرس و آموزش خوش بینی میتواند در بهبود علائم روانشناختی بیماران مبتلا به بیماری کولیت اولسراتیو و درمان جامع آنها سودمند باشد.
علی یعقوبی، مرضیه ثاقب جو، ضیاء فلاح محمدی، مهدی هدایتی، اکبر حاجی زاده مقدم،
دوره 18، شماره 11 - ( بهمن 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سطح آمیلوئید بتا (Aβ) در مغز بیماران آلزایمری افزایش مییابد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرین تداومی با دو شدت پایین و بالا بر سطح Aβ1-42 هیپوکامپ موش های صحرایی آلزایمری شده بود.
مواد و روشها: 50 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با سن 12 هفته و میانگین وزنی 10/13 ±82/219 گرم)، در 5 گروه سالم کنترل، آلزایمر کنترل، آلزایمر تمرین با شدت پایین، آلزایمر تمرین با شدت بالا و شم قرار گرفتند. برای القای آلزایمر، از تزریق هوموسیستئین (دوز 6/0 مولار) به درون بطن مغز موشها استفاده شد. گروههای تمرین با شدت پایین با سرعت 20 متر در دقیقه (50 تا 55 درصد VO2max) و گروههای تمرین با شدت بالا با سرعت 27 متر در دقیقه (75 تا 80 درصد VO2max)، به مدت 60 دقیقه در هر جلسه و 5 روز در هفته روی نوار گردان تمرین کردند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد (05/0p<).
یافتهها: سطح Aβ1-42 در هیپوکامپ موشهای آلزایمر کنترل نسبت به گروه سالم کنترل به طور معنیداری بالاتر (001/0=p) و در موشهای گروههای تمرین آلزایمری با دو شدت پایین و بالا نسبت به گروه کنترل آلزایمر به طور معنیداری پایینتر بود (02/0=p). اما تفاوت معنیداری بین دو شدت تمرین مشاهده نشد (99/0=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین ورزشی تداومی میتواند از طریق کاهش سطح Aβ1-42 در هیپوکامپ موشهای آلزایمری شده مفید باشد و به عنوان یک روش درمانی مکمل در بیماران آلزایمر مورد مطالعه قرار گیرد.
محمدرضا توکل، رضا تاجیک، مرضیه توکل،
دوره 20، شماره 5 - ( مردادماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: بهداشت حرفهای علم و هنر کنترل مخاطرات شغلی است و ارزیابی ریسک یکی از وظایف ایشان است. انجمن بهداشت صنعتی آمریکا روشی را برای بررسی ریسک بهداشت حرفهای که دارای حساسیت، دقت و صحت لازم متناسب با اصول بهداشت حرفهای است ارائه کرده است .هدف از این مطالعه، بررسی نقاط قوت، نقاط ضعف، مشکلات اجرایی و ابزارهای بهبود دهنده از نظر کارشناسان بهداشت حرفهای اراک است.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت توصیفی -تحلیلی و به صورت سرشماری از کل کارشناسان بهداشت حرفهای اراک (۵۳ نفر) انجام شد. به منظور بهبود درک و اجرای روش، فرمهای ثبت اطلاعات جهت اجرای روش طراحی شدند. به منظور تسهیل در محاسبات و نگهداری سوابق یک فایل صفحهگسترده اکسل تهیه شد. پس از حدود ۵ سال از اجرا، نظر کارشناسان در این خصوص توسط یک پرسشنامه جمعآوری شده و اطلاعات به صورت توصیفی از طریق نرمافزار SPSS و ارتباط بین متغیرها از طریق ضریب پیرسون سنجیده شد.
یافتهها: فقط ۴ درصد از شرکت کنندگان در دوره دانشگاه با این روش ارزیابی ریسک آشنا شده بودند. در مطالعه حاضر، ۸۸ درصد اظهار داشتند که فرمهای شناسایی اولیه تهیه شده در سادهسازی موثر بوده و ۸۴ درصد اظهار داشتند که فرمهای شناسایی اولیه در فراگیری روش تأثیر گذار بوده است. رابطه میزان ساده سازی فایل اکسل و سادگی مفاهیم در این روش ۷۴۳/۰ به دست آمد.
نتیجهگیری: استفاده از ابزارهایی مانند فرمهای یکسان و صفحه گسترده میتواند در درک و سادهسازی این روش کمک نماید و برخی از مشکلات اجرایی را کاهش دهد.
مرضیه خوشبین نزدیک، زینب خزائی کوهپر، آرزو صیاد،
دوره 20، شماره 6 - ( شهریورماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ماتریکس متالوپروتئینازها (MMPs) شامل یک خانواده از آنزیم های پروتئولیتیک هستند. آن ها قادر به تخریب سد خونی-مغزی (BBB) بوده و تخریب اجزاء میلین و ماتریکس خارج سلولی را وساطت می کنند. مهارکننده های بافتی متالوپروتئینازها (TIMPs) پروتئین هایی هستند که فعالیت MMPs را مهار می کنند. ماتریکس متالوپروتئیناز9 (MMP-9) مهاجرت سلول Tرا به سیستم عصبی مرکزی (CNS) تسهیل می کند، در حالی که مهارکننده های بافتی متالوپروتئیناز1(TIMP-1) عملکرد MMP-9 را مهار می کنند. هدف از این مطالعه، بررسی بیان ژن TIMP-1 (در سطح RNA) در سلول های خونی مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس عودکننده (RRMS) تحت درمان با IFNb بود.
مواد و روشها: در این مطالعه، سطح بیان ژن TIMP-1 درسلول های خونی مبتلایان به MS در مقایسه با افراد سالم به روش Real-Time PCR بررسی شد.
یافته ها: در بیماران RRMSسطح بیان RNA ژن TIMP-1 نسبت به افراد نرمال کمتر بوده، گرچه این کاهش معنی دار نبود(1/0p=).
نتیجه گیری: نتایج حاصله از این مطالعه نشان داد که ارتباط خطی بین سطح بیان TIMP-1 و خطر EDSS، هم چنین ارتباط معنی داری بین وضعیت بیان TIMP-1و مدت بیماری وجود ندارد. مطالعات بیشتری جهت مقایسه RNA ژن TIMP-1 در بیماران، قبل و بعد از مصرف اینترفرون بتا توصیه می گردد.
مرضیه توسلی، اعظم علی نقی پور، ابوالفضل ارجمند،
دوره 20، شماره 6 - ( شهریورماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: حافظه و یادگیری از فرآیندهای برتر مغزی محسوب می شوند. حافظه وابسته به وضعیت (STM)، پدیده ای است که در آن یادآوری اطلاعات تازه کسب شده تنها در شرایطی صورت می گیرد که موجود از لحاظ فیزیولوژیک در همان شرایطی قرار گیرد که اطلاعات در همان شرایط رمزگذاری شده است. پدیده STM را می توان با داروهایی مثل مورفین ایجاد کرد. پنتیلن تترازول (PTZ)دارویی است که برای القای تشنج در مدل های آزمایشگاهی استفاده می شود. مطالعات چندی بیان گر آثار مختلف این دارو بر روی فرآیندهای برتر مغزی (حافظه و یادگیری و...) است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر پنتیلن تترازول (PTZ) بر روی STM ناشی از مورفین بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه از موش های بزرگ آزمایشگاهی نر بالغ (220- 190گرم) نژاد ویستار، استفاده شد. حیوانات در 3 گروه 8 تایی، طی 3 مرحله آزمایش (شامل حافظه/یادگیری ، بررسی وابسته به وضعیت و اثر تداخل) مورد مطالعه قرار گرفتند. یادگیری و حافظه حیوانات در دستگاه یادگیری اجتنابی و طی 2 روز ( آموزش و آزمون) بررسی شد. مدت زمان تأخیر ورود حیوان به محفظه تاریک دستگاه به عنوان ملاکی برای سنجش حافظه استفاده شد. در روزهای پس از آموزش، سالین یا دوزهای مختلف مورفین (5، 5/2، 5/7 میلی گرم بر کیلوگرم- درون صفاقی) در گروه های مختلف تجویز شد. علاوه براین، تزریق قبل از آزمون دوزهای مشابه مورفین برای یادگیری وابسته به وضعیت مورفین بررسی شد. هم چنین اثر تزریق قبل از آزمون تک دوز PTZ(60 میلی گرم بر کیلوگرم- درون صفاقی) به همراه مورفین وابسته به وضعیت مورد بررسی قرار گرفت. فعالیت حرکتی حیوانات توسط دستگاهopen-feild اندازه گیری شد.
یافته ها: تزریق داخل صفاقی پس از آموزش مورفین (5، 5/2، 5/7 میلی گرم بر کیلوگرم) در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش حافظه اجتنابی موش بزرگ آزمایشگاهی شد(001/0p<). تزریق بعد از آموزش و قبل از آزمون دوزهای مشابه مورفین (5/7 میلی گرم بر کیلوگرم) در مقایسه با دوز 5/2 میلی گرم بر کیلوگرم و 5 میلی گرم بر کیلوگرم مورفین، سبب فراخوانی حافظه شد(001/0p<). علاوه براین، تزریق پیش از آزمون60 میلی گرم بر کیلوگرم PTZ باعث حفظ STM ناشی از دوز 5/7 میلی گرم بر کیلوگرم مورفین شد(001/0p<).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که تزریق داخل صفاقی مورفین پس از آموزش در دوزهای مختلف باعث اختلال حافظه اجتنابی موش بزرگ آزمایشگاهی می شود. به علاوه، تزریق قبل از آزمون دوزهای مشابه مورفین اختلال حافظه ناشی از مورفین را بازگرداند. این پدیده حافظه وابسته به وضعیت محسوب می شود. هم چنین، این مطالعه نشان داد که تزریق پیش از آزمون PTZ باعث حفظ STM ناشی از مورفین در حیوان می گردد.
اعظم علی نقی پور، مرضیه توسلی، الهه سید حسینی، ابوالفضل ارجمند،
دوره 20، شماره 7 - ( مهرماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: آسیب های نورونی به دنبال تشنج و صرع یکی از علل اصلی مرگ و میر و ناتوانی در سراسر جهان است. در سال های اخیر، پیش شرطی سازی به عنوان یک راهکار درمانی برای پیشگیری از این آسیب ها مطرح شده است. پیش شرطی سازی پدیده ای است که در آن یک محرک آسیب رسان ضعیف، سبب محافظت در برابر محرک آسیب رسان قوی تر بعدی می شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر پیش شرطی سازی اتانول بر اختلال حافظه اجتنابی ناشی از پنتیلن تترازول بود.
مواد و روش ها: در این پژوهش 45 موش بزرگ آزمایشگاهی نر بالغ در محدوده وزنی 180 تا 200 گرم در 5 گروه 9 تایی شامل کنترل، 25/0Eth ، 5/0Eth ،PTZ و گروه Eth (0.5)+PTZ قرارگرفتند. پیش شرطی سازی اتانول به مدت 6 روز قبل از تخریب حافظه با PTZ ایجاد شد. سپس حیوانات در دستگاه یادگیری اجتنابی طی 2 روز آموزش و آزمون بررسی شدند. فعالیت حرکتی حیوانات در دستگاه open field ثبت شد و بیان نسبی mRNA زیر واحد NR1 در هیپوکامپ با تکنیک Real-time PCR اندازه گیری شد.
یافته ها: آزمون آماری آنووای یک طرفه نشان داد پیش شرطی سازی اتانول حافظه اجتنابی حیوان را تخریب نکرد.
همچنین آزمون تعقیبی نشان داد که پیش شرطی سازی اتانول به طور معناداری از تخریب حافظه توسط PTZ جلوگیری کرد و سبب افزایش بیان mRNAزیر واحد NR1 در حیوانات دریافت کننده PTZ شد. فعالیت حرکتی حیوانات گروه های مختلف تفاوت معناداری نداشت.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که پیش شرطی سازی اتانول با دوز روزانه 5/0 گرم بر کیلوگرم شش روز قبل از اختلال حافظه اجتنابی ناشی از PTZ سبب نوعی محافظت نورونی در حیوان می شود.
مرضیه تولائی، نسیم اسکندری، محمد حسین نصر اصفهانی،
دوره 22، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: گلوبوزواسپرمی یک ناهنجاری مورفولوژیکی شدید اسپرم در مردان است که در آن اسپرمها دارای سر کروی شکل هستند و با کاهش یا عدم وجود آکروزوم در نمونه اسپرم آنها تشخیص داده میشود. در این مردان، سطح بالایی از آسیب DNA و بستهبندی کروماتین غیرطبیعی گزارش شده است. این کمبودها میتواند به عنوان علل اصلی نابارور در این افراد در نظر گرفته شود. هدف از این مقاله، بررسی ساختار کروماتین اسپرم در مردان نابارور با گلوبوزواسپرمی است.
مواد و روشها: در این مقاله مروری نظاممند، 77 مقاله مرتبط با کمبود پروتامین، آسیب DNA و آنوپلوئیدی در افراد گلوبوزواسپرمی در فاصله سالهای 1971 تا 2017 از طریق پایگاههای اینترنتی PubMed،Scholar Google و Scopus جمعآوری شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ACECR.ROYAN.REC.1396.204 در کمیته اخلاق پژوهشگاه رویان مورد تایید قرار گرفته است.
یافتهها: میانگین درصد آسیب DNA اسپرم و نقص پروتامین به طور معناداری در مردان نابارور گلوبوزواسپرمی در مقایسه با مردان بارور بالاتر بود. با این وجود نتایج متناقضی در رابطه با آنوپلوئیدی کروموزومی اسپرم در مردان نابارور گلوبوزواسپرمی در بین مطالعات وجود داشت.
نتیجهگیری: در مردان نابارور گلوبوزواسپرمی، علاوه بر تشکیل غیرطبیعی آکروزوم، به عنوان مهمترین اتیولوژی شکست در لقاح، میزان بالای بستهبندی غیرطبیعی کروماتین و آسیب DNA اسپرم نیز میتواند در این پدیده درگیر باشد. بنابراین درمان آنتی اکسیدان قبل از تکنیک تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم برای کاهش آسیب کروماتین اسپرم در این افراد پیشنهاد شده است.
مرضیه کامکار، صمد زارع، فرین بابائی،
دوره 22، شماره 3 - ( دو ماهنامه مرداد و شهریور 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: محدودیت غذایی در افسردگی و اضطراب دخیل است. مطالعات پیشین به نقش سولپیراید در درمان افسردگی و اضطراب اشاره کردهاند. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش سیستم دوپامینرژیک و محدودیت غذایی در تغییرات اضطراب و افسردگی بود.
مواد و روشها: 42 سر رت نر بالغ نژاد ویستار (180 تا 220 گرم) به 7 گروه کنترل، شم، محدودیت غذایی 25، 50، 75 درصد، محدودیت غذایی 75 درصد با تزریق درون بطن مغزی (icv) سولپراید و گروه سولپراید (icv)(50 میکروگرم در هر موش) تقسیم شدند. دوره تیمار 21 روز بود. روز 19 جراحی و کانولگذاری انجام شد. روز 21، سولپیراید با حجم 3 میکرولیتر تزریق شد. روز 21 تستهای افسردگی و اضطراب (تست آویزانکردن از دم و ماز بعلاوهای شکل مرتفع) از رتها گرفته شد. نتایج براساس آزمون آماری آنوا مقایسه شدند.
ملاحظات اخلاقی: اصول کار با حیوانات آزمایشگاهی مطابق با بیانیه هلسینکی و مصوبات کمیته اخلاق زیستی دانشگاه ارومیه رعایت گردید (Ref No: AECVU-180-2018).
یافتهها: زمان تحرک در گروههای محدودیت غذایی و سولپیراید نسبت به کنترل و گروه 75 درصد با سولپراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. زمان بیحرکتی در گروههای محدودیت غذایی و گروه سولپیراید نسبت به کنترل کاهش معنادار داشت. درصد ورود به بازوی باز در گروه 75 درصد نسبت به کنترل کاهش معنادار و در گروه 75 درصد با سولپیراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. درصد زمان ماندن در بازوی باز در گروه 75 درصد با سولپیراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. فعالیت حرکتی در گروههای تحت محدودیت غذایی و تزریق سولپیراید کاهش داشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد محدودیت غذایی و سولپیراید در بهبود شرایط شبه افسردگی نقش دارند. سولپیراید در مهار رفتار اضطرابی القا شده توسط محدودیت غذایی نیز نقش دارد.
ریحانه خوش چهره جمالی، مهدی توتونچی، حسین بهاروند، مرضیه ابراهیمی،
دوره 22، شماره 3 - ( دو ماهنامه مرداد و شهریور 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهدی وجود دارد که سلولهای سرطانی در طی فرآیند شکلگیری و پیشرفت سرطان، ناهنجاریهای اپیژنتیکی را نیز علاوه بر جهشهای ژنتیکی چندگانه متحمل میشوند. استفاده از فنآوری بازبرنامهریزی به عنوان ابزاری برای اعمال «فشار» و ایجاد تغییرات در تنظیمکنندههای اپیژنتیکی، میتواند به روشن کردن رفتار اپیژنتیکی منحصر به سلولهای سرطانی منجر شود. تاکنون، سلولهای iPS از سلولهای پرایمری نرمال تولید شدهاند، اما مشخص نیست که آیا سلول سرطانی اولیه انسانی نیز میتواند به سلول iPS بازبرنامهریزی شود یا خیر. در این مطالعه، تولید سلولهای iPS از سلولهای آدنوکارسینومای پانکراس با استفاده از عوامل رونویسی مورد بررسی قرار دادیم.
مواد و روشها: سلولهای حاصل از نمونههای زنوگرفت PDAC انسانی، با لنتی ویروس حاوی عوامل Yamanaka (OSKM) القا شده و در ادامه سلولهای القا شده توسط رنگآمیزی آلکالین فسفاتاز، Real-Time PCR و ایمونوسیتوشیمی تعیین هویت شدند.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد اخلاقی EC/93/1025 در کمیته اخلاق پزشکی پژوهشگاه رویان پذیرفته شده است.
یافتهها: رنگآمیزی آلکالین فسفاتاز، Real-Time PCR و ایمونوسیتوشیمی نشان داد که القاء با عوامل رونویسی OSKM منجر به تولید سلولهای iPS از سلولهای فیبروبلاستی میشود، اما نه از سلولهای PDAC PDX. سلولهای PDAC نمیتوانند بهطور کامل با بیان چهار عامل رونویسی مجدد برنامهریزی شوند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که سلولهای سرطانی PDAC-PDX، با توجه به الگوی بیان ژنهای اصلاحکننده اپیژنتیکی آنها، از سلولهای القاشده PDAC متفاوت بودند، هرچند بیان ژنهای تکامل یافته در سلولهای PDAC القاشده بهطور قابل توجهی افزایش نیافت.
سعید آریاپوران، مرضیه امیری منش،
دوره 23، شماره 5 - ( آذر و دی - شماره ویژه کووید 19 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پرستاران در دوره شیوع کووید ۱۹ مشکلات روانشناختی زیادی را تجربه میکنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی در پرستاران در زمان شیوع کووید ۱۹ و مقایسه این مشکلات در پرستاران بر اساس جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و بخش فعالیت شغلی بود.
مواد و روش ها در این پژوهش توصیفی، 312 پرستار شاغل در بیمارستانهای ملایر به صورت سرشماری در پژوهش شرکت کرده و پرسشنامههای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی بک را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری (مانکووا) به کمک نرمافزار SPSS نسخه 24 انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه ملایر با کد IR.MALAYERU.REC.1399.002 ثبت شده و تمام اصول اخلاقی پژوهش رعایت شده است.
یافته ها میزان شیوع افسردگی متوسط تا شدید، اضطراب متوسط تا شدید، افکار خودکشی و آمادگی برای خودکشی به ترتیب 15/38، 46/47، 27/56 و 9/94 درصد بود. نتایج مانکووا نشان داد افسردگی (0/009=P) و اضطراب (0/001=P) پرستاران زن بیشتر از مردان و افسردگی و افکار خودکشی پرستاران دارای مدرک کارشناسی بیشتر از پرستاران دارای مدرک کارشناسی ارشد بود (0/01=P). اضطراب و افکار خودکشی پرستاران مجرد بیشتر از متأهل بود (0/01=P). پرستاران بخش اورژانس (0/03=P) و بخش سیسییو و آیسییو (0/04=P) بیشتر از گروه فوریتهای پزشکی اضطراب داشتند.
نتیجه گیری نتایج این پژوهش حاکی از شیوع بالای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی پرستاران در دوره شیوع کووید ۱۹ است. بنابراین توجه به میزان شیوع بالای مشکلات روانشناختی و استفاده از درمانهای روانشناختی برای کاهش افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی پرستاران در دوره شیوع کووید ۱۹ پیشنهاد میشود.
مرضیه رضایی، محمد ربانی خوراسگانی، محمدرضا علیرمایی،
دوره 23، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: لاکتوکوکوس لاکتیس جزو گروه باکتریهای لاکتیک اسید، گرم مثبت، بیهوازی اختیاری، غیراسپورزا و غیرمتحرک است. اهداف این مطالعه مروری، معرفی باکتریهای زنده لاکیتک اسید؛ به ویژه لاکتوکوکوس لاکتیس غیربیماریزا، غیرتهاجمی و ایمن، بررسی محاسن، محدودیتهای استفاده از واکسنهای مبتنی بر لاکتوکوکوس لاکتیس نوترکیب، بررسی مطالعات انجامشده در زمینه واکسن دهانی مبتنی بر آنها، روشهای ارتقای واکسن و چشماندازهای آینده به عنوان یک استراتژی امیدبخش جهت تولید واکسن و پیشگیری از بروز برخی بیماریهای عفونی است.
مواد و روش ها: در این مقاله، 62 مقاله مرتبط با لاکتوکوکوس و کاربرد گسترده آن در زمینه تولید واکسن دهانی، در فاصله سالهای 1998 تا 2020 از طریق پایگاههای جستوجوی مقالات از پایگاههای اطلاعاتی گوگل اسکالر، پابمِد و اسکوپوس جمعآوری شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله توسط کمیته تحقیقات اخلاقی دانشگاه علومپزشکی اراک با شماره 1396/99 تأیید شده است.
یافته ها: لاکتوکوکوس لاکتیس به عنوان یک میکروارگانیسم ایمن (GRAS) با قابلیت استفاده گسترده در صنایع غذایی محسوب میشود. لاکتوکوکوس لاکتیس نوترکیب زنده به عنوان «داروی زیستی» به صورت تجویز خوراکی به عنوان یکی از واکسنهای زنده بیانکننده آنتیژنهای ویروسی و باکتریایی است.
نتیجه گیری: وکتورهای مبتنی بر لاکتوکوکوسهای نوترکیب میتوانند جایگزین مناسبی برای واکسنهای سویههای ضعیفشده باشند و میتوان به عنوان میزبانی از نوع درجه غذایی و ایمن برای تولید محصولات مورد نظر انسانی نسبت به سایر سیستمهای تولید در نظر گرفت. همچنین پتانسیل بالایی برای تحویل واکسنها، بهخصوص از طریق روشهای مخاطی جهت پیشگیری یا درمان برخی بیماریها دارد.
محمدرضا عرب، عبدالرضا یاوری، مرضیه بابایی، فرهاد فاتحی،
دوره 24، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال در بلع یک مشکل ثابت و متداول در افراد مبتلا به سندرم داون است. در روش آزمایشگاهی جهت ارزیابی جویدن می توان از الکترومیوگرافی استفاده نمود. هدف از این مطالعه بررسی الکترومیوگرافی عضلات ماستر و تمپورال در هنگام جویدن در کودکان مبتلا به سندرم داون 2 تا 12 ساله شهر اراک بود.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و مورد شاهدی است، که با هدف بررسی الکترومیوگرافی عضلات ماستر و تمپورال در موقع جویدن بر روی 15 کودک از نمونه های در دسترس 2 تا 12 ساله مبتلا به سندرم داون و 15 نفر از آن هایی که طبق روش همسان سازی فرد به فرد از نظر سنی و جنسیتی با نمونه های مبتلا به سندرم داون مطابقت داشتند صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه از همه والدین رضایت آگاهانه اخذ گردید و هیچ آسیب جسمی متوجه افراد نبود.
یافته ها:در مورد مقایسه میانگین دامنه (شدت) سیگنال الکتریکی عضله بین دو گروه به غیر از عضله گیجگاهی راست در هنگام جویدن و در مورد میانگین بسامد میانگین در هنگام جویدن به غیر از عضله گیجگاهی چپ، در بقیه موارد تفاوت معنادار بود. در مورد مقایسه میانگین بسامد میانه سیگنال الکتریکی عضله در اکثر عضلات تفاوت ها غیر معنادار بود.
نتیجه گیری: میانگین دامنه (شدت) و بسامد میانگین سیگنال الکتریکی عضله در حالت جویدن در اکثر عضلات بین دو گروه مبتلا به سندرم داون و طبیعی متفاوت ولی در مورد میانگین بسامد میانه در اکثر عضلات تفاوت ها غیر معنادار بود.
دکتر همام الدین جوادزاده، دکتر مرضیه محمودی، آقای رحمت اله خسروانپور، دکتر مهنوش رئیسی،
دوره 25، شماره 4 - ( مهر و آبان 1401 )
چکیده
مقدمه: استفاده از بازیهای دیجیتالی در میان نوجوانان شیوع بالایی دارد و میتواند سلامت جسم و روان آنها را به طور ناخوشایندی تحت تأثیر قرار دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل پیشگوییکننده مراحل تغییر انجام بازیهای دیجیتالی با استفاده از الگوی فرانظری در دانشآموزان مقطع متوسطه شهر بوشهر انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر بر روی 703 دانشآموز دختر و پسر دوره دوم متوسطه مدارس شهر بوشهر صورت گرفت. نمونهها به صورت تصادفی خوشهای چندمرحلهای از 6 مدرسه پسرانه و 5 مدرسه دخترانه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامهای محقق ساخته، جمعآوری و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS ویرایش و با استفاده از شاخصهای توصیفی، تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون کایدو و رگرسیون لجیستیک رتبهای تجزیه و تحلیل شدند. این مطالعه با کد اخلاق IR.BPUMS.REC.1398.101 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی بوشهر رسیده است.
یافتهها: طبق نتایج، خودکارآمدی، تسکین نمایشی و آزادی اجتماعی پیشگوییکنندههای مراحل تغییر کاهش و ترک بازیهای دیجیتالی بودند. بدین معنا که دختران و دانش آموزان با خودکارآمدی بالاتر (037/0=P, 054/1=OR)، شانس بیشتری برای قرارگیری در مراحل بالاتر تغییر را داشته و با افزایش یک واحد نمره تسکین نمایشی (025/0=, P09/1=OR) و آزادی اجتماعی (001/0>P, 135/1=OR)، شانس افراد برای قرار گرفتن در مراحل بالای تغییر بیشتر شد.
نتیجه گیری: به نظر میرسد طراحی مداخلات آموزشی مبتنی بر متغیرهای خودکارآمدی و در نظر گرفتن فرایندهای تغییر تسکین نمایشی و آزادی اجتماعی که شانس افراد را برای قرارگیری در مراحل بالاتر تغییر بیشتر مینماید، در کاهش رفتار بازیهای دیجیتالی دانشآموزان خصوصاً پسران مؤثر واقع گردد.
دکتر مهدی اصغری، دکتر عباس فلاح قالهری، دکتر مرضیه عباسی نیا، دکتر فربد عبادی فرد آذر، دکتر فهیمه شاکری، دکتر محمدجواد قنادزاده، آقای غلام حیدر تیموری، دکتر ساناز کارپسند، دکتر حسین صفری،
دوره 26، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1402 )
چکیده
مقدمه: از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی قرن 21 پدیده تغییراقلیم است که میتواند سبب بروز مشکلاتبهداشتی زیادی گشته که از مهمترین آنها افزایش شیوع استرسهای گرمایی و اختلالات مربوطه در محیطهای گرم روباز است. لذا این مطالعه با هدف پیشبینی و مدلسازی شاخص دما و رطوبت در دهههای آتی در یک اقلیم خشک انجام شده است.
روش کار: پارامترهای جوی شامل دمایحداقل، دمایحداکثر و رطوبتنسبی ایستگاه کرمان بعنوان نماینده اقلیم خشک طی 30 سال (1965 الی 2005) بطور روزانه از سازمان هواشناسی اخذ گردید. مدلسازی پارامترهای مذکور و محاسبه شاخص دما و رطوبت (THI) با استفاده از مدل گردش عمومی جو HadGM2-ES و مدل ریزمقیاسکننده دینامیکی CORDEX و با درنظر گرفتن سه سناریوی مختلف واداشت تابشی شامل خوشبینانه، بینابینی و بدبینانه برای دهههای آتی (سه دوره 30 ساله از 2011 تا 2099) انجامگردید. این مطالعه با کداخلاقی IR.IUMS.REC.1400.020 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علومپزشکی ایران بهثبت رسیده است.
یافتهها: نتایج مطالعه روند افزایشی برای پارامترهای دمایحداقل و حداکثر در سه دوره زمانی با استفاده از سه سناریوی استفاده شده نشان داد که این افزایش میزان دما در دهههای 2071-2099 نسبت به دهههای گذشته محسوستر است. همچنین نتایج بیانگر روند افزایشی شاخص THI نسبت به دوره پایه براساس هر سه سناریو است بطوریکه میانگین نتایج بدستآمده با استفاده از این سناریوها بهترتیب، افزایش 11/2،53/2 و 3/3 درجه سانتیگرادی را در میزان این شاخص تا پایان قرن اخیر نسبت به دهههای پایه نشان داد.
نتیجه گیری: بطورکلی افزایش دما و شاخص موردبررسی در ایستگاه مورد مطالعه براساس هر سه سناریو باعث تغییراتی در آسایش حرارتی خواهدشد، بطوریکه ناراحتی حرارتی نه تنها در ماهها و فصول گرم، بلکه در سایر فصول نیز افزایش خواهد یافت. لذا با توجه به اثرات نامطلوب پدیده تغییر اقلیم بر سلامتی افراد، باید در این زمینه برنامهریزیهای مناسبی درنظر گرفتهشود.
امیر نجفی، محمد امین مومنی مقدم، داود سالارباشی، نرگس امینی بیدختی، مرضیه رحمانی، میلاد خراسانی،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع 2، یکی از بیماریهای غیرواگیر است که سالانه بار مالی بسیاری را بر سیستم بهداشت درمان تحمیل میکند. مطالعات متعددی، نقش عوامل التهابی را در ایجاد و پیشرفت این بیماری نشان داده است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه پلیمورفیسم ژن آنتاگونیست گیرنده اینترلوکین-1 در مبتلایان به دیابت نوع 2 و گروه شاهد بود.
روش کار: بعد از تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گناباد، از 100 نفر از افراد مراجعهکننده به بیمارستان علامه بهلول گنابادی که در دو گروه مورد (مبتلا به دیابت نوع دو) و شاهد (سالم) تقسیم شدند، نمونه خون کامل دریافت گردید. استخراج DNA با استفاده از روش Salting out انجام شد. جهت بررسی پلیمورفیسم، با استفاده از پرایمرهای اختصاصی قطعه مورد نظر ابتدا به روش PCR تکثیر شده و در نهایت با استفاده از الکتروفورز آللها شناسایی گردید. دادهها با استفاده از آزمون Chi-Square در سطح معنیداری کمتر از
5 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج بررسی پلیمورفیسم نشاندهنده تفاوت معنیدار گروه مورد در ژنوتایپ 1/2 (0/001 = P) و 2/2 (0/004 = P) با افراد سالم بود. به طوری که ژنوتایپ 1/2 باعث افزایش احتمال ابتلا به دیابت نوع دو تا 15 برابر میشد.
نتیجه گیری: در جامعه مورد مطالعه، پلیمورفیسم ژن آنتاگونیست گیرنده اینترلوکین-1 به صورت معنیداری در ابتلا به دیابت نوع دو نقش داشته و خطر ابتلا به این بیماری را افزایش میدهد به نحوی که افراد دارای آلل 2 احتمال ابتلا به دیابت نوع دو بیشتری دارند.
مرضیه گنجوی، علیرضا منظری توکلی، زهرا زین الدینی میمند،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده
مقدمه: بزهکاری یک چالش جدی برای نوجوانان است و تأثیرات منفی اجتماعی قابل توجهی میگذارد. هدف اصلی این پژوهش، مدلیابی معادلات ساختاری برونگرایی و اختلال سلوک با بزهکاری: نقش میانجی هوش اخلاقی در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر کرمان بود.
روش کار: این پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر کرمان به تعداد 80 نفر تشکیل دادند که با استفاده از جدول مورگان نمونه 66 نفره به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامههای تیپ شخصیتی هانس آیزنک (1963)، پرسشنامه اختلال سلوک گودمن (1997)، پرسشنامه بزهکاری نوجوانان آیتی (1393) و پرسشنامه هوش اخلاقی لینک و کیل (2005) استفاده شد. برای تجزیه تحلیل دادهها از ضریب همبستگی Pearson، رگرسیون و مدلسازی معادلات ساختاری مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد که بین برونگرایی با بزهکاری نوجوانان رابطهی مستقیم و مثبت معنیداری وجود دارد (0/564 = r، 0/001 = P). بین اختلال سلوک با بزهکاری نوجوانان، رابطه مستقیم و مثبت معنیداری وجود دارد (0/541 = r، 0/001 = P). بین برونگرایی با هوش اخلاقی نوجوانان، رابطه مستقیم و مثبت معنیداری وجود دارد (0/473 = r، 0/001 = P). بین اختلال سلوک با هوش اخلاقی نوجوانان، رابطه مستقیم و منفی معنیداری وجود دارد (0/863 - = r 0/001 = P). بین هوش اخلاقی و بزهکاری، رابطه مستقیم منفی وجود دارد (0/536- = r، 0/001 = P). بین برونگرایی با بزهکاری نوجوانان با نقش میانجی هوش اخلاقی، رابطهای وجود نداشت. بین اختلال سلوک با بزهکاری نوجوانان با نقش میانجی هوش اخلاقی رابطهای وجود نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل، میتوان اذعان داشت که هوش اخلاقی به عنوان مؤلفهای اثرگذار بر بزهکاری متأثر از برونگرایی و اختلال سلوک در نوجونان میباشد. بنابراین برنامههای تربیتی و آموزشی برای تقویت هوش اخلاقی در مدارس و خانوادهها اجرا شود، چون این برنامهها میتوانند مهارتهای اخلاقی و قدرت تصمیمگیری اخلاقی را در نوجوانان تقویت کنند و به کاهش اختلال سلوک و در نتیجه بزهکاری کمک نمایند.