جستجو در مقالات منتشر شده



دکتر حمید رجبی، - مرجان شیدایی، دکتر ندا خالدی،
دوره 26، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده

مقدمه: ورزشکاران از راهکارهای مختلفی از جمله مکمل گیری کافئین برای کاهش خستگی و بهبود عملکرد خود استفاده می‌کنند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر روش نیرومندسازی پس فعالی (PAP) و مصرف مکمل کافئین بر میزان خستگی محیطی و عملکرد ورزشکاران پس از پروتکل خستگی ویکستروم در مردان جوان والیبالیست بود.
روش کار: تعداد 40 نفر به آزمودنی با میانگین سنی 78/1±33/27 و وزن: 45/7±5/76 با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس و داوطلبانه در این پژوهش مشارکت نمودند. آزمودنی‌ها در سه گروه روش PAP (10 نفر)، گروه فقط مصرف کافئین (10 نفر)، گروه روش PAP + مصرف کافئین (10 نفر)) و یک گروه کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. در گروهای کافئین، مکمل کافئین به میزان 6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن 15 دقیقه قبل از پروتکل داده شد. همچنین آزمودنی‌ها PAP را با 70 درصد یک تکرار بیشینه اجرا کردند. از آزمودنی‌ها در دو نوبت یک ساعت قبل و یک ساعت بعد از اعمال پروتکل پروتکل 6 ایستگاهی ویکستروم نمونه خون گرفته شد. همه آزمودنی‌ها به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و هیچ یک از آنها دارای بیماری یا آسیب دیدگی نبودند.
یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اجرای PAP به همراه کافئین سب افزایش معنادار در متغیرهای زمان رسیدن به واماندگی، تعداد دورها شد (p<0.05)، در حالی که میزان آمونیاک کاهش معنادار نشان دادند (p<0.05)، در مقابل اسید اوریک تفاوت معنادار نشان نداد (p>0.05).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از کافئین سبب کاهش خستگی محیطی می‌شود. همچنین از آنجایی که استفاده از PAP اثر نامطلوبی بر عملکرد آزمودنی‌ها نداشت، ورزشکاران می‌توانند از این روش همراه با کافئین جهت بهبود عملکرد خود در فعالیت‌های استقامتی استفاده کنند.
 

حبیب رضایی، سعاد محفوظ پور، سمیه حسام، ایروان مسعودی اصل،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده

مقدمه: حوادث ترافیکی، به عنوان یک چالش اصلی در مصدومیت و مرگ و میر افراد در کشور ایران و بسیاری از کشورهای دیگر، مطرح می‌باشد که تدوین استراتژی و برنامه‌ریزی لازم را جهت همکاری بین بخشی برای پیشگیری و کاهش حوادث ترافیکی انکارناپذیر نموده است. لذا این پژوهش با هدف بررسی ابعاد همکاری بین بخشی در پیشگیری از حوادث ترافیکی در ایران انجام گردید.
روش کار: این پژوهش، یک مطالعه کیفی است که در سال 1402 انجام شد. در این مطالعه، نمونه‌گیری به صورت هدفمند و با 15 نفر از جامعه آماری مصاحبه انجام شد. جامعه آماری پژوهش در این مرحله، شامل مدیران اجرایی، پلیس راهور و فعالان حوزه و نهادهای مردمی فعال در زمینه حوادث ترافیکی در سطح استان مرکزی و تهران بودند که به دلیل مرتبط بودن حیطه شغلی، مطلع بودن و یا مشارکت در همکاری‌های بین بخشی در راستای مدیریت سوانح و حوادث ترافیکی وارد مطالعه شدند. داده‌ها از طریق مصاحبه‌ی ساختاریافته جمع آوری و تحلیل محتوایی انجام گردید و کدگذاری آن‌ها با کمک نرم‌افزار 11 MAXQDA انجام شد.
یافته‌ها: در راستای شناسایی ابعاد همکاری بین بخشی در پیشگیری از حوادث ترافیکی، یافته‌های مطالعه در 8 بعد اصلی (قوانین و متولی اجرای قانون، تحقیق و توسعه، مدیریت اطلاعات و داده، هماهنگی درون‌بخشی و بیرون‌بخشی، مدیریت بحران، آموزش و آگاهی، راه و جاده و وسایل نقلیه) شناسایی و استخراج گردیدند.
نتیجه گیری: فراهم‌سازی بسترهای ارتقاء توسعه و گسترش همکاری بین‌بخشی در پیشگیری از سوانح و حوادث ترافیکی می‌تواند منافع مختلفی از جمله؛ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و رفاهی بلندمدتی را به دنبال داشته باشد. لذا بر اساس یافته‌های پژوهش طراحی مدل همکاری بین‌بخشی پیشگیری از سوانح و حوادث ترافیکی پیشنهاد می‌گردد که بتوان با نقشه و طراحی مناسب حوادث ترافیکی را به حداقل‌ترین حالت ممکن برساند، به طوری که بیشترین میزان اثربخشی و کارآیی را در این حوزه شاهد باشیم.
محمدرحیم امیری، بیان حیدریان، فریبا مردادی وستگانی، سارا ایمانی بروج،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده

مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات مبتنی بر اصول آکادمی‌ ملی طب ورزش آمریکا (National Academy of Sports Medicine ) NASM بر کینتیک راه رفتن در سندرم پیریفورمیس در مردان میان‌سال بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و آزمایشگاهی بود. نمونه آماری پژوهش حاضر، 30 مرد دارای سندرم پیریفورمیس بودند. آزمودنی‌ها به طور مساوی و تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل جای گرفتند. گروه مداخله، به مدت هشت هفته تمرینات NASM را انجام دادند. قبل و بعد از تمرینات، متغیرهای نیروی عکس‌العمل زمین با استفاده از دستگاه صفحه نیرو برتک با نرخ نمونه‌برداری
1000 هرتز اندازه‌گیری شد. داده‌های کنتیکی با استفاده از فیلتر باترورث مرتبه چهار با برش فرکانسی 20 هرتز هموار شد. برای تجزیه تحلیل آماری از آزمون آنالیز واریانس و
T زوجی در سطح معنی‌داری 0/05 > P استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که اثر عامل زمان در مؤلفه‌های FxHC، FyHC در اوج نیروها و مؤلفه FyHC در زمان رسیدن به اوج نیروی عکس‌العمل زمین در پس‌آزمون در مقایسه با پیش‌آزمون افزایش داشتند (0/025 > P؛ 0/96 1/64 = d). اثر عامل زمان در مؤلفه FyPO در اوج نیروی عکس‌العمل زمین در پس‌آزمون در مقایسه با پیش‌آزمون کمتر بود (0/025 > P؛ 0/96 1/64 = d). اثر تعاملی زمان×گروه در مؤلفه FxPO در اوج نیرو و مؤلفه FzHC در زمان رسیدن به اوج نیروی عکس‌العمل زمین دارای اختلاف معنی‌داری بود (0/048 > P؛ 0/83 0/87 = d).
نتیجه گیری: تمرینات NASM استفاده در این پژوهش می‌تواند اثر کلینیکی و درمانی داشته باشد که سبب کاهش آسیب به اندام‌های تحتانی و بهبود کیفیت راه رفتن در افراد دارای سندرم پیرفورمیس شود.
زهرا یوسف وند، مسعود رحمتی، رحیم میرنصوری،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: با توجه به سنتز و آزادسازی میوکین‌ها از بافت عضلانی در جریان اجرای تمرینات ورزشی و ارتباط میوکین‌ها با توسعه قدرت و افزایش حجم عضلانی، هدف از مطالعه حاضر، بررسی 12 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 مردان میانسال بود.
روش کار: در مطالعه‌ی نیمه‌تجربی، 40 نفر از مردان میانسال شهرستان اراک (میانگین سنی 6/02 ± 38/27 سال، وزن 11/23 ± 77/12 کیلوگرم، قد 7/22 ± 174/05 سانتی‌متر) انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی (20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرینی 12 هفته تمرینات مقاومتی را به‏ صورت 3 جلسه در هفته و با شدت 65 تا 80 درصد قدرت بیشینه اجرا کردند. 48 ساعت قبل و پس از مداخله از تمامی آزمودنی‌ها خونگیری انجام و سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 به روش الایزا اندازه‌گیری شد. پس از بررسی نرمال بودن داده‌ها، به ترتیب از آزمون t همبسته و t مستقل در سطح معنیداری کمتر از 05/0 برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: تمرین مقاومتی باعث افزایش معنی‌داری در سطح سرمی مایونکتین (0/001 = P)، سطح سرمی FGF-21 (0/001 = P) و همچنین کاهش درصد چربی (0/417 = P) مردان میانسال شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه بهنظر میرسد، تمرین مقاومتی میتواند با ایجاد سازگاری مثبت توسط افزایش سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 در تنظیم توده عضلانی، فرایند هیپرتروفی، فرایند رگ‌زایی و بهبود متابولیسم بدن نقش داشته باشد.
محمد علی قرائت،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: فعالیت بدنی با ایجاد تغییرات در ساختار عضله‌ قلبی، موجب هایپرتروفی قلب می‌شود. تنظیمات هورمونی و ژنی در این تغییرات نقش مهمی ایفا می‌کنند. هورمون رشد شبه انسولینی-1 (IGF-1) از هورمون‌های درگیر در مسیر هایپرتروفی سلول‌های عضلانی است. همچنین، نقش GATA4 به عنوان یکی از ژن‌های احتمالی مؤثر در هایپرتروفی، نیازمند بررسی بیشتر است. این پژوهش جهت یافتن اثر تمرین هوازی و اینتروال بر IGF-1، ژن GATA4 و توده‌ی قلب رت‌های سالم انجام گرفت.
روش کار: تعداد 18 رت ویستار نر با میانگین وزنی 23/41 ± 243/72 گرم در 3 گروه شاهد، تمرین هوازی و تمرین اینتروال بطور تصادفی قرار گرفتند (6 = n). گروه تداومی به مدت 8 هفته، 4 روز در هفته به مدت 38 دقیقه با 65 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه فعالیت نمودند. گروه تناوبی نیز در مدت مشابه با 5 ست 4 دقیقه دویدن با شدت 85-90 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه و 2 دقیقه استراحت به فعالیت پرداختند. 48 ساعت پس از اتمام تمرین، وزن قلب و بطن چپ، غلظت IGF-1 به روش الایزا و بیان ژن GATA4 با روش RT-PCR اندازه‌گیری شد. ارزیابی با روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی Tukey در سطح معنی‌داری 05/0 انجام گرفت.
یافته‌ها: وزن قلب در گروه اینتروال (0/001 = P) و هوازی گروه‌ هوازی (0/01 = P) نسبت به گروه شاهد بطور معنی‌داری افزایش داشت. وزن بطن چپ نیز در گروه اینتروال (0/02 = P) و هوازی گروه‌ هوازی (0/01 = P) بطور معنی‌داری افزایش نشان داد. غلظت هورمون IGF-1 در گروه هوازی و تناوبی افزایش داشت (به ترتیب 0/03 و 0/01). میزان افزایش بیان ژن GATA4 نسبت به گروه شاهد در گروه هوازی 81/3 و تناوبی 4/20 برابر و نسبت به گروه‌ شاهد، معنی‌دار بود (به ترتیب 0/01 و 0/01).
نتیجه‌گیری: هر دو نوع تمرین هوازی و اینتروال در شرایط پژوهش حاضر، موجب افزایش هورمون IGF-1، ژن GATA4، وزن بطن چپ و قلب می‌شود. با توجه به مدت زمان کوتاه‌تر و جذابیت بیشتر تمرین اینتروال، بنظر می‌رسد این نوع تمرین بهینه‌تر است.
پریان آزاد درخت، محمد فتحی، رحیم میرنصوری، راضیه رضایی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده

مقدمه: فعالیت ‌بدنی با تأثیر بر برخی فاکتورهای فیزیولوژی، زمینه‌ی تغییرات مثبت را فراهم می‌کند. مایوستاتین و فولستاتین از جمله این فاکتورها است که میزان آنها علاوه بر فعالیت‌ بدنی، تحت تأثیر جنسیت نیز قرار دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تمرین مقاومتی سنتی (Resistance training) RT و تمرین عملکردی شدید (High functional training) HIFT بر سطوح سرمی مایوستاتین و فولیستاتین در زنان ‏جوان انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه نیمهتجربی، 30 زن جوان به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و در سه گروه تمرینات عملکردی شدید، تمرینات مقاومتی سنتی و شاهد قرار گرفتند. خون‌گیری 24 ساعت قبل و 48 ساعت ‏پس از پایان مداخله‌ها برای سنجش سطوح سرمی مایوستاتین و فولستاتین انجام شد.‏ پروتکل‌های تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته 3 روز و هر روز به مدت 60 دقیقه اجرا شد. در پایان داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از روش آماری ANOVA با در نظر گرفتن 05/0 > P ارزیابی شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطح فولیستاتین در دو گروه RT و HIFT نسبت به گروه شاهد، به طور معنی‌داری بیشتر بود (0/001 = P). همچنین میزان فولیستاتین گروه HIFT نسبت به گروه RT به طوری معنی‌داری بیشتر بود (0/01 = P). نتایج نشان داد که سطح مایوستاتین در گروه RT و HIFT نسبت به گروه شاهد به طور معنی‌داری کمتر بود (0/001 = P) و میزان این فاکتور در گروه HIFT نسبت به گروه RT به طوری معنی‌داری کمتر بود (0/01 = P).
نتیجه‌گیری: بطور کلی یافته‌های مطالعه حاضر نشان می‌دهد انجام تمرینات مقاومتی و عملکردی شدید موجب تغییر مطلوبی در بیان عوامل فیزیولوژیکی مرتبط با رشد عضلات در زنان می‌شود به نظر می‌رسد که تأثیر تمرینات عملکردی شدید بیشتر از تمرینات مقاومتی است.
حمید مقومی، صادق عباسیان، محمد علی سردار،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده

مقدمه: کاهش فعالیت بدنی و دریافت کالری بیش از نیاز بدن، باعث افزایش چاقی و اختلالات مرتبط با آن نظیر سندرم متابولیک می‌شود. لذا، هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثر هشت هفته تمرینات تناوبی شدید و مقاومتی بر AKT2 بافت مغزی و مقاومت انسولینی در رت‎های چاق ویستار بود.
روش کار: 30 رت نر با میانگین وزنی 160 تا 185 گرم، به مدت 12 هفته تحت رژیم غذایی پرچرب قرار گرفتند. پس از تأیید پروتکل چاقی مبنی بر افزایش وزن رت‎ها به بیش از 300 گرم، رت‎ها به سه گروه شاهد (10 سر)، تمرین تناوبی شدید (10 سر) و تمرین مقاومتی (10 سر) تقسیم شدند و تا انتهای مداخله تمرینی، استفاده از رژیم غذایی پرچرب را ادامه دادند. تمرینات تناوبی شدید به مدت هشت هفته و پنج جلسه در هفته، با شدت 80 تا 95 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه روی تردمیل انجام شد. همچنین تمرین مقاومتی با 40 تا
60 درصد یک تکرار بیشینه بر روی نردبان انجام شد. پس از هشت هفته مداخله تمرینی، میزان بیان ژن
AKT2 در بافت مغز به روش Real Time-PCR اندازه‎گیری شد.

یافته‌ها: نتایج تحقیق حاضر بیانگر افزایش معنی‎دار بیان ژن AKT2 در دو گروه تمرین تناوبی شدید و مقاومتی نسبت به گروه شاهد بود (0/05 > P). همچنین، نتایح نشان داد که مقاومت انسولینی رت‎های چاق در هر دو گروه تمرین تناوبی شدید و مقاومتی نسبت به گروه شاهد به طور معنی‎داری کاهش یافت (0/05 > P).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‎های تحقیق حاضر می‎توان چنین نتیجه‎گیری کرد که احتمالاً تمرینات تناوبی شدید و مقاومتی باعث افزایش در بیان ژن AKT2 شده و احتمالاً در کاهش مقاومت انسولینی و بهبود پروفایل گلوکز می‎تواند مؤثر باشد.
مریم کشوری، علی حیدریان پور، فرزانه چهلچراغی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده

مقدمه: ضخامت لایه‌های مولکولار و پیرامیدال در هیپوکامپ نشان‌دهنده یک جنبه محوری در تحقیقات آلزایمر است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرینات شنای استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر ضخامت لایه‌های مولکولار و پیرامیدال بافت هیپوکامپ موش‌های صحرایی آلزایمری انجام شد.
روش کار: در مطالعه تجربی حاضر، 40 سر موش سفید بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار (شش هفته‌ای، وزن 200-180 گرم) بطور تصادفی و مساوی به 5 گروه کنترل سالم، کنترل آلزایمر، استقامتی، مقاومتی و ترکیبی تقسیم شدند. آلزایمر با تزریق داخل صفاقی کلرید تری‌متیل‌تین (8 میلی‌گرم/ کیلوگرم) ایجاد شد. دو هفته پس از تزریق و تأیید القای آلزایمر، پروتکل‌های استقامتی (5 جلسه/هفته، هفته اول تا چهارم به صورت تدریجی از 5-15 دقیقه به 45 دقیقه شنا، هفته پنجم تا دوازدهم 60 دقیقه شنا)، مقاومتی (5 جلسه/هفته، هفته اول آشنایی با ورزش، هفته 2؛ 30 درصد، هفته 3-5؛ 70 تا 90 درصد، هفته 6-8؛ 100 تا 110 درصد، هفته 9-10؛ 120-130 درصد و هفته 11-12، 140-150 درصد وزن بدن)، و ترکیبی (2 جلسه/هفته مقاومتی و 3 جلسه/ هفته استقامتی) برای 12 هفته اجرا شد. 48 ساعت پس از مداخلات، حیوانات تشریح و بافت هیپوکامپ استخراج شد. در نهایت، داده‌ها در سطح معنی‌داری 05/0 > P تحلیل شدند.
یافته‌ها: ضخامت لایه‌های مولکولار و پیرامیدال بافت هیپوکامپ حیوانات آلزایمری نسبت به حیوانات سالم کاهش یافت و هر سه پروتکل تمرینی استقامتی، مقاومتی و ترکیبی باعث افزایش لایه‌ها شدند (0/001 > P). اما افزایش ضخامت لایه‌های مولکولار و پیرامیدال بافت هیپوکامپ موش‌های گروه ترکیبی نسبت به گروه استقامتی و مقاومتی افزایش بیشتری داشت (0/01 > P).
نتیجه‌گیری: این یافته‌ها تغییرات ضخامت لایه‌های بافت هیپوکامپ را در رابطه با آسیب‌شناسی آلزایمر و همچنین تأثیر تمرینات ترکیبی بر این پارامتر را برجسته می‌کند. در‌حالی که ورزش ممکن است اثرات مثبتی بر حجم هیپوکامپ و انعطاف‌پذیری سیناپسی داشته باشد، اما تحقیقات بیشتری برای درک کامل تأثیر ورزش بر ضخامت لایه‌های هیپوکامپ در آلزایمر مورد نیاز است.
الهام سیدمورتی، فرنگیس دمهری، سلیمه قارونی فردی، محسن سعیدمنش،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بررضایت زناشویی و سلامت روان خانم‌های تحت جراحی هیسترکتومی انجام شد.
روش کار: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نوع تحقیقات، کمی و از نظر روش گردآوری داده‌ها از نوع پژوهش‌های نیمه تجربی با دو گروه آزمایش و گواه همراه با پیش‌آزمون و پس‌آزمون بود. جامعه آماری متشکل از تمامی زنان 30 تا50 سال تحت جراحی هیسترکتومی در سال 1402 استان یزد بود. در این مطالعه 30 آزمودنی واجد شرایط به روش در دسترس انتخاب شدند و شرکت‌کنندگان به طورتصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. برای گروه آزمایش برنامه طرحواه درمانی در 10 جلسه 50 دقیقه‌ای اجرا شد. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه‌های سلامت روان Goldberg و پرسشنامه رضایت زناشویی Inrich استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که استفاده از رویکرد طرحواره درمانی باعث افزایش رضایت زناشویی و سلامت روان خانم های تحت جراحی هیسترکتومی می‌شود (0/001 P).
نتیجه‌گیری: بنابراین استفاده از جلسات طرحواره درمانی در مراکز درمانی برای افرادی که تحت جراحی هیسترکتومی قرار گرفتند، برای کاهش مشکلات زناشویی پیشنهاد می‌گردد.
عاطفه نوبخت، آزیتا سالاریان، نادر خالصی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده

مقدمه: در ‌محل‌ کار ‌پرتنش، کارکنان دچار ‌فرسودگی‌ شغلی ‌می‌گردند، در ضمن حمایت اجتماعی، باعث کاهش فرسودگی شغلی خواهد شد‌. لذا، پژوهش حاضر، تأثیر جو سازمانی ادراک شده بر فرسودگی شغلی کارکنان پایگاه‌های سلامت منتخب شهرستان اراک با توجه به نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی در سال 1402 را بررسی نمود.
روش کار: پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی، اکتشافی و توسعه‌ای است. نمونه‌گیری بصورت تصادفی و بر اساس فرمول کوکران از 134 مراقب سلامت شاغل در پایگاه سلامت، پرسشنامه تکمیل گردید. برای گردآوری داده‌ها، از فرم اطلاعات جمعیت‌شناختی، پرسشنامه فرسودگی شغلی Maslach (1993)، پرسشنامه جوسازمانی Halpin و Kraft (1963) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده Zimmet (1988) استفاده شد. نتایج آزمون‌های پایایی سازه مدل، مقادیر آلفای کرونباخ، مقادیر پایایی ترکیبی و rho_a که بیانگر همبستگی درونی سؤالات یک متغیر داخل مدل هستند، بالاتر از مقدار 7/0 بوده و از پایایی سازه قابل قبول برخوردار است. کلیه مقادیر شاخص HTMT کمتر از 9/0 و در سطح قابل قبول بودند و بر این اساس روایی واگرا با این آزمون نیز مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SmartPLS استفاده گردید.
یافته‌ها: نتایج با 001/0 > P و سطح اطمینان 99 درصد جو سازمانی بر خستگی عاطفی و مسخ شخصیت، تأثیر معکوس و بر موفقیت فردی تأثیر مستقیم داشت. متغیر حمایت اجتماعی درک شده بر رابطه علی جو سازمانی با خستگی عاطفی و مسخ شخصیت نقش تعدیل‌کننده نداشت و جهت آن معکوس بود، ولی با موفقیت فردی و در جهت مستقیم، نقش تقویت‌کننده داشت. به عبارتی، افراد با حمایت اجتماعی بیشتر، موفقیت فردی قوی‌تری دارند و برعکس.
نتیجه‌گیری: جو سازمانی، زمینه‌ساز فرسودگی شغلی است و افراد با حمایت اجتماعی بالاتر، در مقابله با مشکلات، فرسودگی شغلی پایین‌تری دارند. لذا پیشنهاد می‌شود مدیران، آموزش‌های ضمن خدمت با تمرکز بر مؤلفه‌های فرسودگی شغلی و جو سازمانی ادارک شده برگزار کنند. ضمناً جهت برقراری روابط دوستانه با کارکنان جهت افزایش حمایت اجتماعی، به اعطای پاداش و اقدامات رفاهی، اقدام نمایند.
زهره محمدی کمال آبادی، الله یار عرب مومنی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: همواره تمرین و فعالیت بدنی، به‌ عنوان یک درمان اصلی برای آرتروز زانو توصیه شده است. با این حال، مشخص نیست که کدام نوع تمرینات بیشترین تأثیر را بر این عارضه دارند. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر دو شیوه تمرین در آب (تمرین با تراباند و تمرین NASM) بر درد و شاخص‌های عملکرد حرکتی در زنان مبتلا به استئوارتریت زانو بود.

روش کار: در این مطالعه نیمه‌تجربی، با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و گروه شاهد، از بین زنان مبتلا به استئوارتریت زانو، 45 نفر با میانگین سنی 5/56 سال و (Body mass index) BMI برابر 29/04 کیلوگرم بر مترمربع به‌شیوه هدفمند انتخاب شدند و به روش تصادفی سیستماتیک به 3 گروه 15 نفری؛ تمرین در آب با تراباند، تمرین در آب با رویکرد (National Academy of Sports Medicine) NASM و شاهد تقسیم شدند. پروتکل تمرین با تراباند و تمرین با رویکرد NASM (تأیید شده توسط کالج پزشکی جورجیا مخصوص بیماران مبتلا به آرتروز زانو) به مدت 8 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت حدود 60 دقیقه در آب انجام شد. جهت برآورد متغیرهای مطالعه از پرسش‌نامه‌های دیداری درد (Visual Analogue Scale) VAS و آزمون‌های عملکرد جسمانی انجمن بین المللی تحقیقات استئوآرتریت (Osteoarthritis Research Society International) OARSI استفاده شد. به‌منظور آزمون معنی‌داری تفاوت‌های میانگین گروه‌ها، از روش آماری تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی Bonferroni در سطح معنی‌داری ۰۵/۰ استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که بطور مشابهی، در هر دو گروه تجربی میزان درد، زمان آزمون‌های برخاستن و رفتن، 40 متر پیاده‌روی سریع و بالا رفتن از پله کاهش معنی‌داری یافت (0/001 = P). به‌علاوه، در هر دو گروه تجربی امتیاز آزمون‌های 30 ثانیه نشست و برخاست از روی صندلی و 6 دقیقه راه رفتن افزایش معنی‌داری داشت (0/001 = P).

نتیجه‌گیری: این نتایج آثار سودمند تأثیر تمرین در آب با تراباند و تمرین در آب با رویکرد NASM بر درد و شاخص‌های عملکردی حرکتی را نشان داد. از این‌رو، استفاده از این روش‌های تمرینی به‌عنوان یک روش پیشگیری و درمانی مناسب برای بیماری استئوارتریت زانو توصیه می‌شود.


زهرا سادات موسوی، فاطمه ناصرنخعی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: یونجه پاکلاغی با نام علمی .Lotus corniculatus L (تیره بقولات) به دلیل ترکیبات شیمیایی ارزشمند دارای خواص دارویی متعدد می‌باشد. این پژوهش، با هدف مروری بر مطالعات انجام شده در زمینه ترکیبات شیمیایی و خواص دارویی این گیاه انجام شده است.
روش کار: این مطالعه با بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای، موتورهای جستجوگر و بانک‌های اطلاعاتی مانند Google، Google Scholar، PubMed، PubChem، ScienceDirect، Magiran، ResearchGate و SID انجام گردید، سپس داده‌ها جمع‌آوری و طبقه‌بندی شدند.
یافته‌ها: نتایج حاکی از آن بود که یونجه پاکلاغی، غنی از ترکیبات با ارزشی نظیر کامپفرول، کوئرستین، ایزورامنتین، اولئامید و لینولئامید است. عصاره‌های مختلف این گیاه دارای فعالیت‌های آنتی‌اکسیدانی، ضد التهابی، محرک سیستم ایمنی، ضد سرطانی، ضد درد، ضد افسردگی، ضد آمیلازی، ضد قارچی، ضد پروتوزوا، و ضد باکتریایی می‌باشد. از گیاه مذکور برای التیام زخم‌، کنترل اضطراب و تهوع، درمان عفونت ادراری، دفع سنگ کلیه و نیز به عنوان ضد اسپاسم و آنتی هموروئید استفاده می‌گردد. مصرف موضعی این گیاه باعث کاهش سبوم و سطوح پوست چرب انسان شده است.
نتیجه‌گیری: گیاه یونجه پاکلاغی به صورت مستقیم و غیرمستقیم، می‌تواند بر زندگی و سلامتی بشر تأثیرگذار باشد. پیشنهاد می‌شود با توجه به وجود ترکیبات مؤثره و خواص دارویی گزارش شده از این گیاه، مطالعات بیش‌تری بر روی خواص دارویی آن انجام شود.


رضوان افشار، مسعود رحمتی، رحیم میرنصوری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: با توجه به سنتز و ترشح آیریزین و BDNF از بافت عضلانی در جریان تمرینات ورزشی و ارتباط احتمالی این فاکتورها با بهبود قدرت و عملکرد عضلانی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین قدرتی بر قدرت عضلانی، درصد چربی، آیریزین و BDNF در زنان میان‌سال غیرفعال بود.
روش کار: در مطالعه نیمه‌تجربی، 20 نفر از زنان میان‌سال غیرفعال (میانگیـن سـنی 5/91 ± 37/70 سال، وزن 5/82 ± 79/80 کیلوگـرم) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرین‌قدرتی (10 نفر) و شاهد (10 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرینی 12 هفته تمرین قدرتی را به صورت 3 جلسه در هفته با شدت 65 تا 80 درصد قدرت بیشینه اجرا کردند. سپس نمونه‌های خونی برای اندازه‌گیری آیریزین، BDNF به روش الایزا گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش آماری t مستقل و آزمون همبستگی Pearson استفاده گردید. سطح معنی‌داری (0/05 P ≤)، در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: تمرین‌ قدرتی، باعث افزایش معنی‌دار غلظت سرمی آیریزین (0/035 = P)، غلظت سرمی BDNF (0/058 = P) و همچنین کاهش معنی‌دار درصد چربی (0/058 = P) زنان میان‌سال شد. همچنین بین قدرت پایین‎تنه و سطوح سرمی آیریزین ارتباط مثبت و معنی‌داری وجود دارد (0/040 = P). بر اساس نتایج آزمون همبستگی Pearson بین متغیر BDNF و قدرت بالاتنه نیز ارتباط مثبت و معنی‌دار وجود داشت (038/0 = P).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر به نظر می‌رسد، افزایش ترشح سطوح سرمی هورمون آیریزین و BDNF با افزایش قدرت عضلانی متعاقب تمرینات قدرتی در افراد میان‌سال مرتبط بود.
محمدعلی قرائت، سجاد کرمی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: روش‌های مختلف تمرین، افزون بر بهبود عملکردی دارای اثرات متابولیکی بر ارگان‌های بدن هستند. هدف این پژوهش، مقایسه اثر تمرین استقامتی و قدرتی بر شاخص های آنتروپومتریک، تغییرات متابولیسم گلوکوز و چربی و آیریزین سرمی دانشجویان جوان پسر بود.
روش کار: 36 دانشجوی چاق (سن: 2/43 ± 21/19 سال؛ وزن: 6/20 ± 88/59 کیلوگرم؛ قد: 12/96 ± 175/41 سانتی‌متر؛ شاخص توده بدنی: 30/45؛ درصد چربی: 25/73) در گروه شاهد، تمرین استقامتی و قدرتی بطور تصادفی قرار گرفتند. گروه قدرتی 8 هفته 3 جلسه 4 سِت، 10 تکرار (از 50 تا 70 درصد قدرت بیشینه)، گروه استقامتی 8 هفته 3 جلسه به مدت 30 دقیقه تمرین هوازی (ضربان قلب 60 تا 80 درصد ضربان بیشینه) به تمرین پرداختند. میزان آیریزین، گلوکوز، انسولین، مقاومت انسولینی، درصد چربی، شاخص توده بدن، وزن، دور کمر و دور باسن اندازه‌گیری شد. داده‌ها با تحلیل واریانس یک سویه و آزمون Tukey در سطح 0/05 تحلیل گردید.
یافته‌ها: وزن (0/03 = P)، درصد چربی (0/04 = P) و شاخص توده بدنی (0/04 = P) در پس آزمون گروه تمرین استقامتی نسبت به شاهد، کاهش معنی‌داری داشت. میزان آیریزین در پس آزمون در گروه شاهد تفاوت معنی‌دار با تمرین استقامتی و قدرتی (0/01 = P و 0/02 = P) داشت. غلظت انسولین در پس‌آزمون گروه شاهد با گروه استقامتی و قدرتی تفاوت معنی‌دار داشت (0/006 = P و 0/01 = P). میزان مقاومت انسولینی در پس‌آزمون گروه استقامتی و قدرتی نسبت به گروه شاهد با تفاوت معنی‌دار داشت (0/01 = P و 0/01 = P).
نتیجه‌گیری: 8 هفته تمرین هوازی تردمیل و تمرین قدرتی با وزنه می‌تواند سبب بهبود ترکیب بدن همراه با افزایش سطوح آیریزین شده، ضمن اینکه مقاومت انسولینی را در جوانان چاق کاهش دهد.
فاطمه تحسینی، علی حیدریان پور، الناز شکری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: اضافه وزن با افزایش ترشح کورتیزول و به همراه آن افزایش اضطراب و افسردگی همراه است. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر شش هفته تمرین همزمان استقامتی-تداومی (MICT) و استقامتی- تناوبی (HIIT) با تمرین HIIT به تنهایی بر ترکیب بدن، سطوح پلاسمایی کورتیزول و سطح اضطراب و افسردگی در دانش آموزان پسر دارای اضافه‌وزن بود.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، 27 نفر از دانش‌آموزان دارای اضافه‌وزن، انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی به 3 گروه 9 نفری، تمرین همزمان MICT+HIIT و تمرین HIIT و گروه شاهد تقسیم شدند. تمرین MICT (15 دقیقه در روز با شدت 65 - 60 درصد ضربان قلب بیشینه و با اضافه‌بار 5 دقیقه‌ای در هر دو هفته) تمرین HIIT (3 دقیقه دویدن با شدت 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه، 3 دقیقه استراحت فعال با شدت 50 درصد ضربان قلب بیشینه،3 تکرار در دو هفته اول، 4 تکرار در دو هفته دوم و 5 تکرار در دو هفته آخر) بود.
یافته‌ها: هر دو نوع پروتکل تمرینی منجر به کاهش وزن، شاخص توده بدنی، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی پایین، کورتیزول، اضطراب و افسردگی و افزایش لیپوپروتئین با چگالی بالا شد (0/05 > P) و تفاوتی بین دو نوع تمرین وجود نداشت؛ تنها اکسیژن مصرفی اوج و تری گلیسیرید در گروه MICT+HIIT با تغییرات بهتری همراه بود.
نتیجه‌گیری: برای نوجوانان پسر دارای اضافه وزن با هدف کاهش وزن و بهبود سلامت روان، انجام تمرینات HIIT به تنهایی کفایت می‌کند و افزودن تمرینات MICT از نظر بالینی فواید بیشتری برای آنان به همراه نخواهد داشت.
حدیث طهماسبی ارشلوپور، داریوش خواجوی، فردین فرجی،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده

مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis) MS، شایع‌ترین اختلال سیستم عصبی در جوانان است و مشکلات تعادلی ناشی از آن می‌تواند باعث ایجاد اختلال در حفظ وضعیت ایستاده، محدودیت در راه رفتن و در نهایت افتادن بیماران مبتلا شود. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر مداخله حرکتی و شناختی بر تعادل و اعتماد به تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
روش کار: جامعه آماری پژوهش، افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (با دامنه سنی 60-20 و نمره مقیاس ناتوانی بین 4-2) مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهر اراک بودند. از بین آنها 30 نفر به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مساوی تجربی و شاهد اختصاص یافتند. آزمودنی‌ها در پیش‌آزمون، آزمون‌های «برخاستن و رفتن زماندار» (TUG) و «ایستادن روی یک پا» را انجام دادند و مقیاس اعتماد به تعادل ویژه فعالیت‌ها را تکمیل کردند. پس از اعمال برنامه مداخله ترکیبی حرکتی و شناختی، پس‌آزمون انجام شد. داده‌ها با آزﻣون تحلیل وواریانس مرکب تحلیل شدند.
یافته‌ها: میانگین نمره گروه تجربی در مقایسه با گروه شاهد در آزمون‌های برخاستن و رفتن زماندار (0/002 P ≤) و ایستادن روی یک پا (0/001 P ≤) به طور معنی‌داری بهبود یافت. در پس‌آزمون، بین میانگین نمره مقیاس اعتماد به تعادل ویژه فعالیت‌های دو گروه تجربی و شاهد تفاوتی معنی‌داری مشاهده نشد (0/153P > ).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش، استفاده از برنامه مداخله ترکیبی حرکتی و شناختی بر بهبود چابکی و تعادل پویا و ایستای بیماران مولتیپل اسکلروزیس، پیشنهاد می‌شود. به نظر می‌رسد برای افزایش اعتماد به تعادل بیماران به دلیل ذهنی بودن به مدت زمان بیشتری برای تمرین نیاز است.
شهناز شهرجردی، زهرا گرامی پور،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده

مقدمه: هالوکس والگوس، از دفورمیتی‌های شایع پا است که باعث انحراف خارجی نخستین انگشت پا و نیمه دررفتگی پیشرونده مفصل متاتارسو فالانژیال اول می‌شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر کینزیوتیپ و تمرینات تقویتی مچ پا با توپ بوسو بر درد، تعادل و زاویه شست پای زنان مبتلا به هالوکس والگوس بود.
روش کار: این مطالعه کارآزمائی بالینی با طرح پیش و پس‌آزمون انجام شد. ابتدا 45 زن دارای شست کج به همراه کف پای صاف به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب، سپس به طور تصادفی به سه گروه کینزیوتیپ (4 هفته، سه جلسه در هفته، هر جلسه به مدت 24 ساعت)، کینزیوتیپ به همراه تمرینات تقویتی مچ پا با توپ بوسو (4 هفته، سه جلسه در هفته، هر جلسه به مدت 30 دقیقه تمرینات و 24 ساعت اعمال تیپ) و گروه شاهد (هیچ مداخله‌ای دریافت نکردند) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل شاخص (Visual Analogue Scale)VAS ، تست لک‌لک و گونیامتر به ترتیب برای اندازه‌گیری درد، تعادل و زاویه شست پا استفاده شد. تحلیل داده‌ها با آزمون ANOVA یک طرفه در سطح معنی‌داری (0/05 P) انجام گرفت.
یافته‌ها: پس از انجام تمرینات، مقایسه داده‌های بین دو گروه تفاوت معنی‌داری را در قبل و بعد از 4 هفته در مورد متغیرهای درد، تعادل و میزان زاویه هالوکس والگوس در دو گروه کینزیوتیپ و کینزیوتیپ به همراه تمرینات تقویتی باتوپ بوسو نسبت به گروه شاهد نشان داد (0/001 = P).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که جهت اصلاح شست کج و بهبود درد و تعادل در زنان می‌توان از برنامه ترکیبی تیپ و تمرینات تقویتی مچ پا با توپ بوسو استفاده کرد.
سیدعبدالله محمودی،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده

مقدمه: امروزه کاهش جمعیت و عدم تمایل خانواده ها به دلایل مختلف در فرزندآوری هم افراد و هم جوامع را دچار چالش کرده است. از عوامل دخیل در فرزندآوری نگرش افراد به این مهم است. یکی از اساسی‌ترن نگرش‌ها، دیدگاه‌ها و اعتقادات دینی است. چنانچه دین مبین اسلام در آیات و روایات متعدد به این قضیه اشاره کرده است. در همین راستا، این تحقیق می‌کوشد دیدگاه‌های شاخص منابع دینی اسلام در این حیطه بررسی نماید.
روش کار: مطالعه حاضر با تکیه بر جستجو در مستندات کتابخانه‌ای و اصیل و نیز داده‌های پایگاه‌های اطلاعاتی نظیر PubMed، Scopus، Science Direct و موتورهای جستجوگر مانند Google Scholar و غیره انجام گرفته است.
 نتایج نشان می‌دهد که در دین اسلام علاوه بر آیات متعدد در قرآن، در کتب مربوط به ائمه همچون نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، موکداً فرزندآوری و افزایش جمعیت مورد تشویق بوده است و در مقابل کاهش جمعیت مذمت شده است. در این منابع به به طورکلی چهار عامل فردی، اقتصادی، نظام سیاسی و وضعیت اجتماعی و فرهنگی در افزایش یا کاهش جمعیت‌اثر گذار است.
نتیجه‌گیری: با توجه به منابع ارزشمند اسلام در حیطه فرزندآوری و چالش های موجود در جوامع در رابطه با کاهش و پیری جمعیت، می‌توان در راستای تقویت سبک زندگی اسلامی و باورهای دینی، گام‌های ارزشندی در جهت اصلاع نگرش افراد و خانواده‌ها در حیطه فرزندآوری نمود.
داود شمسی، محسن محمدیان ساروی، خلیل علی محمدزاده، آزاده اشرفی،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده

مقدمه: حکمرانی خوب به‌عنوان یکی از مفاهیم اساسی در مدیریت نظام‌های سلامت، نقشی کلیدی در ارتقای کارآیی، اثربخشی و عدالت در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی ایفا می‌کند. این مفهوم با تأکید بر اصولی همچون شفافیت، پاسخگویی، مشارکت و قانون‌مندی، به‌عنوان چارچوبی برای بهبود سیاست‌گذاری و مدیریت در نظام سلامت ایران مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف طراحی و ارائه مدل حکمرانی خوب در نظام سلامت با بهره‌گیری از رهیافت ترکیبی تحلیل مضمون و روش حداقل مربعات جزئی در سال 1403 انجام شده است.
روش کار: روش مطالعه شامل دو بخش کیفی و کمی بود. در بخش کیفی، جامعه پژوهش مدیران، صاحب‌نظران حوزه بهداشت و درمان، خبرگان وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، و صاحب‌نظران دانشگاهی را شامل می‌شد. نمونه‌گیری به روش هدفمند و گلوله برفی انجام شد و ۱۷ نفر تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. در بخش کمی از روش حداقل مربعات جزئی (PLS) برای برازش مدل استفاده شد. جامعه آماری این بخش شامل کلیه کارشناسان و مدیران حوزه بهداشت و درمان ایران بود که بر اساس فرمول کوکران حداقل حجم نمونه ۳۸۴ نفر تعیین گردید.
یافته‌ها: نتایج تحلیل مضمون داده‌های کیفی و برازش مدل پژوهش نشان داد که مدل نهایی حکمرانی خوب در نظام سلامت از هفت بعد اصلی تشکیل شده است: اثربخشی، کارآیی، عدالت، شفافیت و پاسخگویی، مشارکت، قانون‌مندی و رهبری. هر یک از این ابعاد به مؤلفه‌های خاصی تفکیک شدند که اهمیت هر کدام در تقویت حکمرانی خوب مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجه‌گیری: این مقاله با ارائه مدلی جامع از حکمرانی خوب در نظام سلامت، چارچوبی برای بهبود سیاست‌گذاری، مدیریت و عملکرد در این حوزه پیشنهاد می‌کند. مدل ارائه‌شده می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای تصمیم‌گیری‌های استراتژیک و بهبود ساختارهای مدیریتی مورد استفاده قرار گیرد.
علی جلالوند،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده

مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر پروتکل تمرینی گیت به عقب بر نوسانات پاسچری (وضعیتی) و تعادل مردان سالمند با سابقه زمین خوردن انجام شد.
روش کار: ﺗﻌﺪاد 28 نفر سالمند سالم و با سابقه زمین خوردن در ایﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮدﻧﺪ. پروتکل گیت به عقب به عنوان متغیر مستقل و میانگین پارامترهای انحرافات وضعیتی دامنه، جابجایی مرکز فشار، سرعت مرکز فشار و شتاب مرکز فشار به عنوان متغیرهای وابسته مورد بررسی قرار می‌گیرد. از فورس پلیت کیستلر برای ارزیابی نوسانات وضعیتی استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس اندازه‌های تکراری طرح مختلط در سطح معنی‌داری 0/05 استفاده گردید.
یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری در دامنه قدامی- خلفی و شتاب داخلی- خارجی مرکز فشار بین افراد سالمند سالم با افراد دارای سابقه زمین خوردن وجود ندارد (0/05 > P). افراد دارای سابقه زمین خوردن از دامنه داخلی- خارجی، جابجایی قدامی-خلفی، سرعت و شتاب قدامی- خلفی مرکز فشار بیشتری برخوردار بودند (0/001 = P)، ولیکن از جابجایی داخلی- خارجی (0/001 = P) و سرعت داخلی- خارجی مرکز فشار (0/005 = P) پایین‌تری برخوردار بودند.
نتیجه‌گیری: تغییر در پارامترهای مرکز فشار ممکن است پیش‌بینی کننده خطر سقوط در سالمندان باشد. پارامترهای مرکز فشار از حساسیت متفاوتی برای شناسایی تفاوت‌های ظریف در کنترل وضعیت برخوردار هستند. پاسخ پارامترهای مختلف تحت تأثیر مکانیزم‌های جبرانی، ضعف و اختلالات تعادلی قرار می‌گیرند. پروتکل گیت به عقب یک مداخله هدفمند برای بهبود تعادل و پایداری سالمندان مبتلا به سقوط است.

صفحه 25 از 26     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb