جستجو در مقالات منتشر شده



فاطمه شرفی بچگان، رضا صفری، مریم نجات دهکردی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تاموکسیفن از گروه داروهای تعدیل‌کننده‌ی‌ انتخابی گیرنده استروژن و از داروهای مؤثر در پیشگیری و درمان برخی از سرطان‌‌ها (مانند سرطان سینه) است. در این پژوهش، برهم‌کنش داروی تاموکسیفن با (دی‌ان‌ای) به صورت تجربی بررسی شد. همچنین، ساختار الکترونی سامانه مولکولی تاموکسیفن (در ابعاد اتمی) به صورت نظری با استفاده از نظریه اتم در مولکول (AIM) بررسی شد. 
مواد و روش ها: ابتدا در بخش تجربی پژوهش، برهم‌کنش تاموکسیفن با دی‌ان‌ای با استفاده از تکنیک طیف‌سنجی (UV-vis) و روش هیدرودینامیکی ویسکومتری بررسی شد. سپس، در بخش نظری این پژوهش، با استفاده از روش‌های شیمی محاسباتی برخی از خواص سامانه مولکولی تاموکسیفن، مانند چگالی حالات الکترونی (DOS)، انرژی اوربیتال‌های مرزی (HOMO/LUMO) و انرژی پتانسیل الکترواستاتیک (ESP) و نقشه راه توزیع چگالی الکترونی و لاپلاسی آن مطالعه شد. 
ملاحظات اخلاقی: این مقاله یک متاآنالیز با نمونه حیوانی است.
یافته ها: نتایج به‌دست‌آمده تکنیک طیف‌سنجی UV-vis و روش ویسکومتری نشان‌دهنده وجود اثرهایپرکرومیسم و هایپوکرومیسم است. به علاوه، نتایج آزمایشات به غلظت داروی تاموکسیفن وابسته بود و در نوع پیوند شدن آن با دی‌ان‌ای تأثیر داشت. همچنین، تحلیل مطالعات محاسباتی روی داروی تاموکسیفن بیانگر این موضوع است که سازوکارهای توزیع بار و انرژی محلی در سامانه مولکولی تاموکسیفن نقش بسزایی در چگونگی پیوند این دارو با دی‌ان‌ای دارد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج تجربی حاصل از طیف‌سنجی UV-vis و ویسکومتری و همچنین با توجه به خواص الکترونی ارتعاشی سامانه مولکولی تاموکسیفن مشخص شد که داروی تاموکسیفن با بیشتر جایگاه‌های دی‌ان‌ای دارای برهم‌کنش قابل ملاحظه است. 
منیژه زارعی محمودآبادی، طلیعه ظریفیان، رباب تیموری،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از معیار‌های رشد گفتار، کسب مهارت در تولید جمله است. با افزایش سن و تکامل کودکان شاهد ظهور جملات مرکب در گفتار هستیم. درمان بالینی اختلالات زبانی در ایران، بیشتر بر اساس تجارب درمانگران یا مطابق با هنجارهای زبان انگلیسی است و نیازمند بررسی چگونگی رشد طول گفته و جملات مرکب در زبان فارسی هستیم. این مطالعه با هدف گزارش رشد جملات مرکب و طول گفته کودک فارسی زبان از 15 تا 34 ماهگی انجام شد. 
مواد و روش ها: در این مطالعه طولی گزارش موردی، بر اساس مدل توصیفی تکاملی میانگین طول گفته و ظهور جملات ساده و مرکب یک دختر فارسی زبان از 15 تا 34 ماهگی در بافت مکالمات روزمره نمونه‌گیری و توصیف شد. جهت تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار R نسخه 4.0.2 استفاده شد. همبستگی سن با متغیرهای زبانی از طریق ضریب همبستگی پیرسون ارزیابی شد.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه ملاحظات اخلاقی لحاظ شده است.
یافته ها: کودک در سن 21 ماه و 13 روز، اولین جمله‌ ساده دو کلمه‌ای خود را بیان کرد و در سن 26 ماه و 29 روز، از‌جمله مرکب چهار کلمه‌ای استفاده کرد. با ظهور جملات مرکب، افزایش میانگین طول گفته سرعت قابل‌توجهی به خود گرفته و در فاصله ‌زمانی چند روز شاهد اضافه شدن یک واحد به طول جمله (کلمه) هستیم. ارتباط معناداری بین میانگین طول گفته و سن (P=0/001, r=0/925)، میانگین طول جمله و تعداد کلمات کودک فارسی (P=0/002, r=0/910) و تعداد کلمات خزانه واژگان و سن (P<0/001, r=0/928) مشاهده شد.
نتیجه گیری: اگرچه چندین مطالعه طولی در مورد پیشرفت تعداد کلمات خزانه واژگان کودک و طول جمله و طول گفته در زبان‌های دیگر انجام شده است، اما این نوع مطالعات در زبان فارسی کم هستند. انجام این نوع مطالعات برای مقایسه‌های بین زبانی و مطالعه همگانی‌های زبانی و ویژگی‌های زبان ‌ویژه مهم است. با افزایش سن، شاهد افزایش تعداد کلمات خزانه واژگان کودک ظهور جملات مرکب و افزایش میاانگین طول گفته هستیم. در سن 27 ماهگی تا 28 ماهگی با ظهور جملات مرکب تحول شگرفی در تکامل زبان بیانی مشاهده می‌شود. به نظر می‌رسد با در گذر زمان، شاهد ظهور جملات مرکب در برون‌داد زبانی هستیم که این موضوع در افزایش طول گفته نیز نقش بسزایی دارد و می‌توان در ارزیابی‌های بالینی زبان به آن توجه داشت.

عطیه السادات هاشمی نژاد، مهدیه شفیعی تبار، صغری اکبری چرمهینی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که قدرت اجتماعی از بسیاری جهات بر پردازش اطلاعات تأثیر می‌گذارد و می‌توان آن‌ را از طریق حرکات یا ژشت‌های قدرتمند القا کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر وانمود کردن ژست قدرت بر تغییر آستانه درد گروهی از دانشجویان دختر انجام گرفت. 
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دختر دانشگاه اراک در سال تحصیلی 1398-1399 بود، که از این جامعه شصت نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه ژست قدرت بالا (نشستن روی صندلی و قرار دادن پاها روی میز، دست‌ها را پشت سر قرار‌ دادن و سر را بالا نگه داشتن)، ژست قدرت پایین (نشستن روی صندلی با پا‌های جفت‌شده، دست‌ها بین پا‌ها و خم کردن سر به سمت پایین) و کنترل قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس عزت نفس روزنبرگ و تکنیک تورنیکه با کمک کاف فشار‌سنج (جهت سنجش آستانه درد) استفاده شد. پس از اندازه‌گیری‌های پیش‌آزمون و دو دقیقه اجرای ژست‌ها، بلافاصله پس‌آزمون انجام ‌شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است (کد: IR.ARAKMU.REC.1399.276).
یافته ها: یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد وانمود کردن ژست قدرت بالا / پایین بر آستانه درد تأثیر معنادار دارد، به طوری ‌که وانمود کردن ژست قدرت بالا منجر به افزایش آستانه درد و وانمود کردن ژست قدرت پایین منجر به کاهش آستانه درد شده ‌است. 
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به‌دست‌آمده استفاده از ژست‌های قدرت به عنوان ابزاری ساده در موقعیت‌های مواجهه با درد، به جهت مدیریت درد یا مکملی برای دارو‌های ضد‌درد پیشنهاد می‌شود.

شهناز شهرجردی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی شیوع و عوامل همراه دردهای اسکلتی عضلانی در دانشجویان دانشکده های فنی مهندسی و علوم انسانی دانشگاه اراک در سال 98-1397 است.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی ‌عرضی روی ۴۶۴ دانشجو (علوم انسانی، 169 نفر و فنی مهندسی، 295 نفر) با میانگین سن (1/51±20/56سال)، شاخص توده بدنی (3/35±22/29 کیلوگرم بر مترمربع) در مقطع کارشناسی دانشگاه اراک در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند، انجام گرفت. از پرسش‌نامه نوردیک برای ارزیابی دردهای اسکلتی عضلانی در طی هفت روز، دوازده ماه گذشته و همچنین اختلالات عملکردی در طی دوازده ماه گذشته، در نواحی گردن، شانه‌ها، دست‌ و مچ دست‌ها، پشت، کمر، لگن، ران‌ها و پا و مچ پا‌ها بررسی شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه توسط کمیته اخلاق طرح‌های پژوهشی دانشگاه همدان به تصویب رسیده است (کد اخلاق: IR.BASU.REC.1398.013).
یافته ها بیشترین شیوع دردهای ‌اسکلتی عضلانی در ستون ‌فقرات (63/4 درصد) بود که به ترتیب در کمر (27/6 درصد)، گردن (23/5 درصد) و سپس شانه‌ها (21/8 درصد) است. در رشته‌های نرم‌افزار و مهندسی شیمی، به علت کار با رایانه و مدت‌زمان مطالعه در روز، دردهای گردن، شانه‌ها، مچ دست و دست‌ها بیشترین شیوع را داشتند. دردهای پشت و کمر در رشته‌‌های روان‌شناسی و علوم قرآنی، به علت بی‌تحرکی و افزایش نسبت دور شکم به باسن از شیوع بالایی برخوردار بودند. 
نتیجه گیری: دردهای اسکلتی عضلانی یکی از جدی‌ترین مشکلات برخی رشته‌های تحصیلی در دانشکده‌ها است که با یافتن عوامل ایجادکننده آن و آموزش دانشجویان می‌تواند در کاهش عوارض ناشی از آن مؤثر باشد.
وحید فکری کورعباسلو، علی فکوریان، محسن حیدریان، سید مسعود کشفی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون می‌تواند اثرات مشابه با تمرین مقاومتی سنتی داشته باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی منتخب با استراحت فعال و غیرفعال، با و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح پروتیئن واکنشگر C و لاکتات دهیدروژناز و استقامت عضلانی مردان جوان بود. 
مواد و روش ها: از نمونه‌های دردسترس و داوطلب، 24 سرباز جوان سالم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سه گروه هشت نفره (تمرین مقاومتی سنتی، تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت غیرفعال، و تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت فعال قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته با شدت 70-80 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه مقاومتی سنتی (سه ست ده‌تایی)، 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت غیرفعال(30-15-15-15) و 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت فعال (30-7-15-7-15) اجرا شد. قبل و بعد از شش هفته شاخص‌های فیزیولوژیکی، انتروپومتریکی، استقامت عضلانی و سطوح هورمونی از آزمودنی‌ها گرفته و نمونه‌های خونی به شیوه الایزا و رنگ‌سنجی آنزیمی اندازه‌گیری شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرویی و برای مقایسه درون‌گروهی از تحلیل تی زوجی استفاده شد. 
ملاحظات اخلاقی: در انجام پژوهش، اصول بیانیه هلسینکی، راهنمای عمومی اخلاق در پژوهش‌های دارای آزمودنی انسانی و مقررات حاکم بر آن رعایت شده و کد اخلاق به شناسه IR.SSRC.REC.1398.129 از سوی پژوهشگاه تربیت‌بدنی و علوم ورزشی و کد کارآزمایی بالینی به شناسه IRCT20191207045644N1 از سوی مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران صادر شد. 
یافته ها: نتایج نشان داد که شش هفته تمرین اثر متفاوت و معناداری بر استقامت عضلانی (0/001=P) دارد، اما بر سطوح پروتئین واکنشگر C (0/43=P) و لاکتات دهیدروژناز (0/44=P) اثر متفاوت و معناداری ندارد.
نتیجه گیری: با توجه نتایج این تحقیق به نظر می‌رسد ترکیب تمرینات مقاومتی با محدودیت جریان خون و اینتروال (استراحت فعال) می‌تواند جایگزین مناسبی برای تمرینات سنتی و همچنین در مواردی جایگزین تمرینات مقاومتی با محدودیت و استراحت غیرفعال شود.
مسعود گلپایگانی، زهرا فیاضی، یاسین حسینی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم درد کشککی‌رانی یکی از شایع‌ترین مشکلات عضلانی‌اسکلتی در افراد سالمند است که می‌تواند روی فعالیت روزانه آن‌ها تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی یک دوره تمرینات تقویت ثبات مرکزی تنه با تمرینات تقویتی زانو بر بهبود درد زنان ورزشکار سالمند مبتلا به سندرم درد کشککی‌رانی است.
مواد و روش ها: در این تحقیق بیست بیمار زن ورزشکار سالمند مبتلا به سندرم درد کشککی‌رانی شرکت کردند. آزمودنی‌ها به طور تصادفی در دو گروه تمرینات تقویتی ثبات مرکزی (ده نفر) و گروه تمرینات تقویتی زانو (ده نفر) قرار گرفتند. میزان درد آزمودنی‌ها پیش و پس از انجام هشت هفته مداخلات تمرینی به وسیله مقیاس سنجش دیداری درد اندازه‌گیری شد. آزمون‌های آماری تی زوجی و مستقل با سطح معنی‌داری 0/05˂P جهت تحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.BASU.REC.1398.032 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه بوعلی سینا همدان رسید.
یافته ها: نتایج نشان‌دهنده کاهش معنادار میزان درد در هر دو گروه پس از انجام تمرینات تقویتی ثبات مرکزی (P=0/006) و تمرینات تقویت زانو (P=0/000) ) بود. در جایی که مقایسه بین‌گروهی تفاوت معناداری را بین دو گروه نشان نداد (P=0/064). اما محاسبه اندازه اثر به‌دست‌آمده حاکی از تأثیر بیشتر تمرینات تقویتی زانو (8/1‌ES=) بر بهبود درد در مقایسه با گروه تقویت ثبات مرکزی بود (ES=0/7).
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد استفاده از تمرینات تقویتی زانو و تمرینات ثبات مرکزی تنه باعث کاهش درد شده است. اما با توجه به بالاتر بودن اثربخشی انجام تمرینات تقویتی زانو بر بهبود درد، استفاده از این پروتکل درمانی جهت کاهش درد این بیماران پیشنهاد می‌شود.
دکتر بنفشه قاهری، دکتر شهزاد طهماسبی بروجنی، دکتر مهدی شهبازی، دکتر احمدرضا عرشی،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ارزیابی تغییرپذیری از جمله راهکارهایی است که میتواند به بررسی فرآیندهای منجر به مشکلات هماهنگی حرکتی کمک نماید. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی هماهنگی حرکتی و تغییرپذیری آن در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی (DCD) بود. همچنین تقارن تغییرپذیری هماهنگی در این کودکان و نیز رابطه بین مهارت‌های حرکتی با میزان تغییرپذیری مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش‌ها: پس از ارزیابی مهارت‌های حرکتی کودکان 10-7 سال با استفاده از مجموعه آزمون ارزیابی حرکت کودکان، 15 کودک DCD و 20 کودک غیر DCD یک تکلیف هماهنگی دست و پای مخالف را اجرا کردند. حرکات با استفاده از سیستم آنالیز حرکت ثبت و ارزیابی هماهنگی حرکتی و تغییرپذیری به ترتیب با محاسبه فاز نسبی پیوسته و انحراف معیار آن صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد   IR.UT.SPORT.REC.1396030در کمیته اخلاق پژوهش دانشکده تربیت‌بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران تصویب شده است.
یافته‌ها: کودکان DCD به طور معنادار تغییرپذیری بیشتری نشان دادند. اگرچه این تفاوت در اجرای تکلیف هماهنگی مشاهده نشد. به علاوه، در تغییرپذیری هماهنگی حرکتی کودکان DCD عدم تقارن مشاهده شد. در نهایت، تغییرپذیری بیشتر با نمره کمتر در مهارت‌های حرکتی شرکت‌کنندگان همراه بود.
نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر لزوم به کارگیری اندازه‌گیری‌های مرتبط با فرآیندهای زیربنایی هماهنگی حرکت از جمله تغییرپذیری را نشان می‌دهد که شناخت جامع‌تری از الگوهای حرکتی کودکان DCD و استراتژی‌های مورد استفاده آن‌ها در تولید و اجرای حرکت به دست می‌دهد.

محمدرضا عرب، عبدالرضا یاوری، مرضیه بابایی، فرهاد فاتحی،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال در بلع یک مشکل ثابت و متداول در افراد مبتلا به سندرم داون است. در روش آزمایشگاهی جهت ارزیابی جویدن می توان از الکترومیوگرافی استفاده نمود. هدف از این مطالعه بررسی الکترومیوگرافی عضلات ماستر و تمپورال در هنگام جویدن در کودکان مبتلا به سندرم داون 2 تا 12 ساله شهر اراک بود.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و مورد شاهدی است، که با هدف  بررسی الکترومیوگرافی عضلات ماستر و تمپورال در موقع جویدن بر روی 15 کودک از نمونه های در دسترس 2 تا 12 ساله مبتلا به سندرم داون و 15 نفر از آن هایی که طبق روش همسان سازی فرد به فرد از نظر سنی و جنسیتی با نمونه های مبتلا به سندرم داون مطابقت داشتند صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه از همه والدین رضایت آگاهانه اخذ گردید و هیچ آسیب جسمی متوجه افراد نبود.
یافته ها:در مورد مقایسه میانگین دامنه (شدت) سیگنال الکتریکی عضله بین دو گروه به غیر از عضله گیجگاهی راست در هنگام جویدن و در مورد میانگین بسامد میانگین در هنگام جویدن به غیر از عضله گیجگاهی چپ، در بقیه موارد تفاوت معنادار بود. در مورد مقایسه میانگین بسامد میانه سیگنال الکتریکی عضله در اکثر عضلات تفاوت ها غیر معنادار بود.
نتیجه گیری: میانگین دامنه (شدت) و بسامد میانگین سیگنال الکتریکی عضله در حالت جویدن در اکثر عضلات بین دو گروه مبتلا به سندرم داون و طبیعی متفاوت ولی در مورد میانگین بسامد میانه در اکثر عضلات تفاوت ها غیر معنادار بود.

 
پردیس میرمعینی، محمد حسین بیاضی، جواد خلعتبری،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف با توجه به افزایش تعداد بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و عوارض روان‌شناختی‌ای که این گروه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با درمان متمرکز بر شفقت برای این بیماران انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه یک طرح نیمه‌آزمایشی با پیش‌آزمون پس‌آزمون و گروه کنترل بود که در آن 45 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس از بین بیماران ام‌اس در کلینیک تهران در سال 1399 انتخاب شدند و به‌طور تصادفی به گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان متمرکز بر شفقت و گروه کنترل تقسیم شدند. شرکت‌کنندگان پرسش‌نامه تاب‌آوری کانر و دیویدسون و پرسش‌نامه نگرانی پنسیلوانیا را در هر 2 مرحله قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. گروه‌ها به‌ترتیب در 8 جلسه درمان پذیرش و تعهد و 10 جلسه درمان متمرکز بر شفقت شرکت کردند. گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. پس‌آزمون در پایان جلسات درمانی انجام شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس گزارش شد.
ملاحظات اخلاقی این پژوهش با کد اخلاق  IR.IAU.TJ.REC.1399.012 به تصویب دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت‌جام رسیده است.
یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس تک‌متغیره در سطح آماری P<0/05, F=5/88 برای تاب‌آوری و 42/60=F برای شدت اضطراب به دست آمد که نشان‌دهنده اثربخشی بیشتر درمان پذیرش و تعهد است.
نتیجه گیری با توجه به اثربخشی هر دو روش درمانی، پیشنهاد می‌شود این درمان‌ها در کنترل علائم روان‌شناختی بیماران بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
بختیار ترتیبیان، لیلا فصیحی، دکتر رسول اسلامی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف یائسگی، دورانی از زندگی زنان است که ازنظر جسمانی می‌تواند آسیب‌رسان باشد. با‌این‌حال تأثیر آن بر تراکم مواد معدنی استخوان هنوز قابل‌بحث است. بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین کلسیم، فسفر و آلکالین فسفاتاز سرمی با تراکم مواد معدنی استخوان کمر در زنان یائسه فعال و غیرفعال بود.
مواد و روش ها تعداد آزمودنی‌ها 55 نفر زن یائسه فعال و 60 نفر زن یائسه غیرفعال 45 تا 85 سال بود. شاخص‌های سرمی کلسیم، فسفر و الکالین فسفاتاز و ویژگی‌های آنتروپومتریک آزمودنی‌ها بررسی شد. برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‌های تحقیق از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و از نرم‌افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه در کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علامه طباطبابی با شناسه IR.ATU.REC.1399.038 تأیید شده است.
یافته ها نتایج نشان داد همبستگی معناداری بین سطح سرمی شاخص‌های، آلکالین فسفاتاز (P=0/021)، کلسیم (P=0/019) و فسفر (P=0/011) با تراکم مواد معدنی استخوان کمر در گروه زنان یائسه فعال و همچین بین شاخص توده بدنی با تراکم مواد معدنی استخوان کمر در هر 2 گروه زنان یائسه فعال (P=0/014) و غیرفعال (P=0/038) وجود دارد. بین سایر شاخص‌ها  ارتباط معنا‌داری یافت نشد.
نتیجه گیری با توجه به نتایج تحقیق حاضر احتمالاً فعال بودن آثار مفیدی بر متابولیسم استخوانی برجای گذاشته و سبب وضعیت بهتر تراکم مواد معدنی استخوانی شده است. شاید این موضوع بتواند کمک کند تا از متغیرهای خونی و آنتروپومتریکی در شناسایی افراد در معرض خطر پوکی استخوان در دوران بزرگسالی و سالمندی استفاده کرد.

نسرین اسدی، امینه احمدی، اسداله عباسی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف محیط حرفه‌ای، نوع کار، افراط یا تفریط در کار، خطرهای جسمانی، چگونگی تطبیق فرد با محیط کار و رویارویی خانواده کار، منابع استرس یا تنش‌های حرفه‌ای محسوب می‌شوند. استرس شغلی هنگامی پدیدار می‌شود که کار و وظایفی بیش از توان افراد به آن‌ها سپرده شود. این امر بر تندرستی افراد (جسمانی و روانی) تأثیرگذار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین آموزش مدیریت استرس با اخلاق کاری کارکنان انجام شد.
مواد و روش‌ها هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین آموزش مدیریت استرس با اخلاق کاری کارکنان بوده است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر داده‌ها آمیخته اکتشافی (کیفی و کمی) است؛ ازنظر اجرای پژوهش، ازنوع تحلیل محتوا (مرحله کیفی) و ازنظر کمی، پیمایشی مقطعی است. جامعه مطالعه در بخش کیفی شامل صاحب‌نظران و خبرگان (متخصصان روان‌شناسی و مدیریت آموزشی و متخصصان پزشکی اجتماعی) بود که طبق ملاک‌های ورود و خروج انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه نمونه شامل کارشناسان و مدیران که دوره آموزش مدیریت استرس را دیده بودند، می‌شد. حجم نمونه و شیوه نمونه‌گیری در بخش کیفی براساس اصل اشباع نظری 12 نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند و در بخش کمی، طبق فرمول کوکران 220 نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شدند. 
ملاحظات اخلاقی این پژوهش در کمیته اخلاق مطرح شد و با کد IR.IAU.TNB.REC.1400.121 در سامانه ثبت شده است.
یافته ها نتایج نشان داد برای مقابله با شرایط پراسترس، از 3 راهبرد اساسی مقابله رویدادمدار، مقابله اضطراب‌مدار و مقابله امتناع‌مدارمی‌توان با الگوی آموزش مدیریت استرس استفاده کرد و درمجموع مؤلفه‌های ارائه‌شده برای مقابله با شرایط پراسترس، اعتبار لازم و مناسبی دارند. هر 3 مؤلفه اصلی (راهبرد مقابله رویدادمدار، مقابله اضطراب‌مدار و مقابله امتناع‌مدار) برای تبیین و برازش از وضعیت مناسبی برخوردار بودند و در پژوهش حاضر پرسش‌نامه مقابله با شرایط پراسترس معتبر بود و تأیید می‌شود.
نتیجه گیری راهبردهای مقابله با شرایط پراسترس بر اخلاق کاری افراد تأثیر متفاوتی دارند، به‌نحوی‌که راهبرد مقابله رویدادمدار با اخلاق کاری، رابطه مثبت معناداری دارد و اثر راهبرد مقابله رویدادمدار بر اخلاق کاری افزایشی است؛ درمقابل راهبرد مقابله اضطراب‌مدار و راهبرد مقابله امتناع‌مدار با اخلاق کاری رابطه منفی وکاهشی دارد. هرچه بر راهبرد مقابله رویدادمدار تأکید شود، اخلاق کاری افراد هم افزایش می‌یابد و هرچه بر راهبرد اضطراب‌مدار و راهبرد مقابله امتناع‌مدارتأکید شود، اخلاق کاری افراد کاهش می‌یابد.

رشید دوستی ایرانی، مسعود گلپایگانی، فردین فرجی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف سیاتیکا یکی از معمولی‌ترین و مرسوم‌ترین بیماری‌های سیستم اعصاب محیطی به‌ شمار می‌آید و ممکن است در اثر فشار روی خود عصب سیاتیک ایجاد شود. با توجه‌ به اینکه ﻋﻀﻠﻪ پیریفورمیس در ﻧﺰدیکی ﻋﺼﺐ ﺳﻴﺎﺗﻴک ﻗﺮار دارد، اﺳﭙﺎﺳﻢ آن ﺑﺎﻋﺚ ﻓﺸﺎر ﺑﺮ ﻋﺼﺐ، ﺑﺮوز درد سیاتیک و درنهایت موجب سندروم پیریفورمیس می‌شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر درد و التهاب بیماران مبتلا به سندروم پیریفورمیس بوده است.
مواد و روش ها جامعه آماری این پژوهش را بیماران مبتلا به سندروم پیریفورمیس مراجعه‌کننده به مراکز پزشکی و درمانی شهر اراک تشکیل داده است که از این بین، 20 نفر به‌ صورت هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی در ۲ گروه 10 نفره کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش در مدت 6 هفته به تمرینات ثبات مرکزی پرداخته و گروه کنترل در همین بازه زمانی به زندگی عادی خود ادامه دادند. برای بررسی تفاوت بین گروه‌ها از آزمون‌های تی‌تست، خی‌دو و مک‌نمار در سطح معناداری 5 درصد استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی انجام این مطالعه پس از تصویب در شورای آموزشی دانشگاه اراک، کمیته اخلاق دانشگاه علوم‌پزشکی اراک با شناسه IR.ARAKMU.REC.1400.157 و دریافت کد کارآزمایی بالینی از دانشگاه علوم‌پزشکی ایران با کد IRCT20211003052662N1 ‌تأیید شد و برای اطمینان از شرکت داوطلبانه آزمودنی‌ها، فرم رضایت‌نامه شرکت در طرح با مفاد مربوطه از آن‌ها اخذ شد.
یافته ها پس از اجرای پروتکل تمرینی در پایان هفته ششم، میانگین نمرات درد در گروه کنترل از 95/2 در پیش‌آزمون به 90/7 در پس‌آزمون کاهش یافت که این کاهش از لحاظ آماری معنا‌دار نبود (0/562=P)، در حالی ‌که در گروه آزمایش این نمرات از 91/7 به 33/4 کاهش یافته و این کاهش از لحاظ آماری معنا‌دار است (0/0=P)؛ بنابراین با 95 درصد اطمینان می‌توان گفت تمرینات ثبات مرکزی بر درد بیماران مبتلا به سندروم پیریفورمیس، در سطح معناداری 5 درصد، تأثیر معنادار داشته است. از طرف دیگر، افرادی که عصب ملتهب داشته‌اند، در گروه کنترل از 10 نفر در پیش‌آزمون، به 8 نفر در پس‌آزمون کاهش یافته که این کاهش از لحاظ آماری معنا‌دار نبود (0/5=P)، در حالی ‌که در گروه آزمایش این افراد از 10 نفر به 2 نفر، کاهش یافت و این کاهش از لحاظ آماری معنا‌دار است (0/008=P)؛ بنابراین با 95 درصد اطمینان می‌توان گفت تمرینات ثبات مرکزی بر التهاب بیماران مبتلا به سندروم پیریفورمیس در سطح معنا‌داری 5 درصد نیز تأثیر معنا‌دار داشته است.
نتیجه گیری با توجه ‌به یافته‌های تحقیق حاضر و با در نظر گرفتن شرایط حاکم بر نمونه‌های تحقیق می‌توان نتیجه گرفت تمرینات ثبات مرکزی باعث بهبود درد و التهاب بیماران مبتلا به سندروم پیریفورمیس می‌شود. با توجه ‌به اصول و ویژگی‌های منحصربه‌فرد تمرینات ثبات مرکزی، مقبولیت و اثر مثبت آن بین افراد مورد پژوهش، امید است که این تمرینات در روند درمان این بیماران به ‌طور روزافزون‌تری استفاده شود.

صادق عباسیان، علی اصغر رواسی، رحمن سوری، سیروس چوبینه،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف آدروپین، هورمون جدیدی است که در بهبود متابولیسم لیپیدی و اخیراً در محافظت عملکرد عروقی نقش مهمی ایفا می‏کند. هدف از تحقیق حاضر، تعیین تأثیر 8 هفته آزمایش تناوبی شدید بر آدروپین و متابولیت‏های نیتریک اکسید مردان دچار اضافه وزن بود.
مواد و روش ها مطالعه حاضر از نوع نیمه‌تجربی و با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون بود. آزمودنی‎ های تحقیق را 32 مرد دچار اضافه وزن (میانگین سنی3/07±30/56 سال و میانگین شاخص توده بدنی 4/2±27/93) تشکیل می‎دادند. پس از انتخاب آزمودنی‏ها، آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه انجام شد و آزمودنی‏ها به ‌صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش تناوبی شدید (16 نفر) و کنترل (16 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تناوبی شدید، تمرینات تناوبی با شدت بالا را 8 هفته و 3 جلسه در هفته و هر جلسه 20 تکرار 30 ثانیه‏ای با 13 ثانیه استراحت بین هر تکرار انجام ‎دادند. سپس ارزیابی ترکیب بدن (با دستگاه تجزیه‌وتحلیل ترکیب بدن به‌ روش مقاومت الکتریکی زیستی) و نمونه‎ گیری خونی برای ارزیابی آدروپین و متابولیت‎های نیتریک اکسید (با روش الیزا) قبل و بعد از 8 هفته آزمایش تمرینی انجام شد. تجزیه‌وتحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‎های تکراری در سطح 0/05>P انجام شد.
ملاحظات اخلاقی مطالعه حاضر با دریافت مجوز و دریافت کد اخلاق از کمیته اخلاق در پژوهش با شماره IR.UT.REC.1395007 انجام و در همه مراحل تحقیق، اصول بیانیه هلسینکی و اخلاق در پژوهش رعایت شد.
یافته ها نتایج تحقیق حاضر بیانگر آن بود که بین آدروپین گروه آزمایش تناوبی شدید و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت
(0CI/26-1/ng/ml  5 و 95 درصد: 0/256±0/88). همچنین بین متابولیت‏های نیتریک اکسید (نیتریت و نیترات) گروه آزمایش تناوبی شدید و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت ( 0CI/85-14/μmol/L  15 و 95 درصد: 3/032±7/5). همچنین نتایج بیانگر وجود ارتباط مستقیم معنادار بین آدروپین سرمی و متابولیت‏های نیتریک اکسید در آزمودنی‎های دچار اضافه وزن بود (P=0/001 و r=0/498).
نتیجه گیری به نظر می‎رسد آزمایش تناوبی شدید با شدت و مدت یاد‌شده توانایی کاهش خطرات قلبی‌عروقی را از طریق افزایش آدروپین و نیتریک اکسید داراست. به‌ علاوه، به نظر می‎رسد آزمایش تناوبی شدید قادر به تغییرات مطلوبی بر آمادگی قلبی‌عروقی حداکثر اکسیژن مصرفی و ترکیب بدنی مردان دچار اضافه وزن است.

نونا فضل الله زاده، معصومه حبیبیان، بابی سان عسکری،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف براساس شواهد، کمبود ویتامینD و افزایش وزن با اختلال در بهزیستی جسمی و روانی همراه می‌باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر مداخله‌های تمرین پیلاتس و مصرف ویتامینD بر کیفیت زندگی و سلامت روان مردان دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش ها این مطالعه کارآزمایی بالینی بـا طرح پیش و پس‌آزمون انجام شد. در ابتدا 50 مرد دارای اضافه وزن به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب، سپس به‌طور تصادفی به 4 گروه شامل کنترل، تمرین، ویتامین D و ترکیبی تقسیم شدند. گروه‌های تمرین و ترکیبی، 8 هفته تمرین پیلاتس با شدت 50-75 درصد ضربان قلب ذخیره، 3 جلسه در هفته انجام دادند. گروه‌های ویتامینD و ترکیبی، 50000 واحد ویتامین D در هفته و به‌مدت 8 هفته دریافت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامه‌های کیفیت زندگی (SF-36) و سلامت عمومی (GHQ) بوده است. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های تی‌زوجی، آنوای یک‌طرفه و کروسکال والیس استفاده شد (0/05>P).
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد IR.IAU.BABOL.REC.1398.088 در کمیته پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل ثبت شده است.
یافته ها وضعیت ویتامین D در آزمودنی‌ها پایین‌تر از حد نرمال بود (کمتر از 30نانوگرم/میلی لیتر). 8 هفته تمرین پیلاتس، مصرف ویتامینD و مداخله ترکیبی با بهبود کیفیت زندگی(به‌ترتیب 10/57، 9/26 و 15/75 درصد) و افزایش سلامت روان (به‌ترتیب 12/66، 10/72 و 17/90 درصد) همراه بود، اما شیوه متمرکز بر مداخله ترکیبی تأثیر بیشتری بر بهبود کیفیت زندگی (0/001>P) و سلامت روان (0/001>P)، در مقایسه با 2 مداخله دیگر داشت.
نتیجه گیری براساس یافته‌ها، به نظر می‌رسد هریک از مداخله‌های تمرین پیلاتس، مصرف ویتامینD و ترکیبی می ‌وانند منجر به بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان در افراد دارای اضافه وزن با سطوح پایین ویتامینD شوند، اما مداخله ترکیبی با اثربخشی بیشتری بر این متغیرها همراه می‌باشد.

میرسعید عطارچی، فاطمه نجاتی فر، حمید محمدی کجیدی، زهرا عطرکار روشن، نیلوفر فرجی، مریم جوشن، فاطمه راحت طلب، روح اله امینی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف افزایش قابل‌توجه استفاده از سموم دفع آفات، نگرانی در مورد اثرات احتمالی سوء آن بر سلامت انسان و محیط زیست را افزایش داده است. مواجهه مزمن با برخی آفت‌کش مانند حشره‌کش ها عوارض جدی بر ارگآن‌های مختلف بدن حتی پیش از بروز علائم بالینی دارد. در این مطالعه به ارزیابی یافته‌های بیوشیمیایی در کارگران کارخانه تولید حشره‌کش در گیلان پرداخته شد.
مواد و روش ها مطالعه به‌صورت مقطعی بر روی 99 کارگر در مواجهه با حشره‌کش و 107 فرد بدون مواجهه در یک کارخانه تولید حشره‌کش در گیلان با روش نمونه‌گیری دردسترس و طی سال 2020 انجام شد. اطلاعات کارگران شامل شاخص‌های پارامترهای بیوشیمیایی و علائم بالینی مانند علائم مسمومیت مزمن با حشره‌کش با تمرکز بر سیستم تنفسی (سرفه، تنگی نفس و....)، سیستم نورلوژیک (خستگی، ترمور، کرامپ، ضعف عضلانی و....)، سیستم سایکولوژیک (اختلال خواب، اضطراب و....) و سیستم پوستی (قرمزی، خارش و....) از پرونده سلامت شغلی کارکنان جمع آوری شد. درنهایت به مقایسه یافته‌های بیوشیمیایی و علائم بالینی در دو گروه مواجهه و غیرمواجهه در نسخه 16 نرم‌افزار SPSS پرداخته شد.
ملاحظات اخلاقی این طرح با کد اخلاقی IR.GUMS.REC. 1399.632 مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گیلان قرار گرفت.
یافته ها نتایج این مطالعه نشان داد فراوانی علائمی مانند سردرد، خارش پوستی، سرفه و اختلال خواب در گروه مواجهه بیشتر بود (0/05>P). براساس یافته‌های بیوشیمیایی، مقادیر اوره و کراتینین خون، ‎مقدار آلکالن فسفاتاز و قند ناشتای خون در گروه مواجهه به‌طور معناداری از گروه غیرمواجهه بیشتر بود 0/05>P. ترومبوسیتوز در 9/09 درصد از کارگران در گروه مواجهه مشاهده شد و در کارگران با سابقه کار بیش از 11 سال رایج‌‌تر بود.
نتیجه گیری مواجهه مزمن با حشره‌کش‌ها ممکن است باعث ایجاد ترومبوز و تغییراتی در شاخص‌های بیوشیمیایی مانند افزایش اوره و کراتینین خون و آلکالن فسفاتاز و قند ناشتای خون شود و ممکن است با علائم بالینی مانند سردرد و خارش و سرفه و اختلال خواب همراه باشد. پیشنهاد می‌شود انواع بیولوژیک مانیتورینگ در کارگران در مواجهه با حشره‌کش در دوره کوتاه‌تری صورت گیرد.

نهال محرک پور، وهب حبیب پور، داود شمسی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف مدیریت بحران یکی از مقوله‌های مهم در زمینه مدیریت می‌باشد و این موضوع در حوزه سلامت و بهداشت اهمیتی دو چندان پیدا می‌کند . به دلیل جایگاه این موضوع در این تحقیق به بررسی عوامل تأثیرگذار بر توسعه مکانیسم‌های مدیریت بحران در بیمارستان‌های شهر اراک پرداخته شده است. همچنین تلاش شده است به بررسی تأثیرگذاری سه عامل فرهنگ سازمانی، عدم‌قطعیت محیط کسب و کار و ریسک‌پذیری را بر توسعه مکانیزم‌های مدیریت بحران پرداخته شود.
مواد و روش ها در همین راستا با طراحی پرسش‌نامه و توزیع آن در میان کارکنان بیمارستان‌های شهر اراک به تعداد 240 فرم به جمع‌آوری اطلاعات پرداخته شده است. 
ملاحظات اخلاقی این مقاله با کد اخلاق 1274.1401.REC.ARAKMU.IR در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است. همه اصول بیانیه هلسینکی ازجمله دریافت رضایت آگاهانه از شرکت کنندگان و محرمانه بودن اطلاعات آنها رعایت شده است.
یافته ها با محاسبه آلفای کرونباخ به میزان 0/897، پایایی پرسش‌نامه مورد ارزیابی واقع شده است که مقداری مطلوب برای آلفای کرونباخ می‌باشد.سپس بوسیله مدل تحلیل مسیر و تعیین ضرایب مسیر به‌وسیله نرم‌افزار لیزرل به بررسی مدل طراحی‌شده پرداخته شده است. سپس با انجام آزمون‌های آماری به بررسی فرضیات توجه شده است.
نتیجه گیری نتایج حاکی از آن می‌باشد که هر سه عامل ارتباط معناداری با توسعه مکانیزم‌های مدیریت بحران داشته‌اند و بر آن تأثیرگذار بوده‌اند.


محمدرضا حیدری، مهرداد گودرزوند چگینی، حمیدرضا رضایی کلیدبری، مراد رضایی دیزگاه،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف بین‌المللی ‌کردن آموزش عالی، امروزه به عنوان یک استراتژی کارآمد برای مواجهه با نیازهای متنوع جامعه‌ جهانی‌شده مطرح است. فرهنگ سازمانی دانشگاه‌ها یکی از عوامل تعیین شکست یا موفقیت عملکرد آن را تشکیل می‌دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط عوامل فرهنگ سازمانی در بین‌المللی‌سازی دانشگاه‌های ایران انجام شد.
مواد و روش ها پژوهش از نوع کمّی بوده و جامعه آماری این مطالعه را صاحب‌نظران، سیاست‌گذاران، مجریان و دست‌اندرکاران بین‌المللی‌سازی دانشگاه‌ها تشکیل دادند. پرسش‌نامه محقق‌ساخته، به‌ شکل خوداظهاری و حاوی سؤالات بسته پاسخ طراحی‌ شد و 124 نفر از صاحب‌نظران آموزش عالی و دست اندرکاران بین‌المللی‌سازی آموزش عالی آن را تکمیل کردند. در مرحله کمّی مدل‌یابی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم با نرم‌افزار SPSS و ایموس انجام شد.
ملاحظات اخلاق این مقاله برگرفته از پایان‌نامه دکترای رفتار سازمانی با کد شناسایی IR.IAU.RASHT.REC.1400.035 مصوب 12/11/1400 دانشگاه آزاد اسلامی است.
یافته‌ها با توجه ‌به خروجی نرم‌افزار ایموس، ترتیب عوامل تشکیل‌دهنده الگوی بین‌المللی‌سازی آموزش عالی بر اساس بار عاملی نشان می‌دهد بالاترین عامل مربوط به عامل ارتباط و تعامل با بار عاملی (1/03) و کمترین بار عاملی مربوط به منابع انسانی، فیزیکی و مالی با بار عاملی (0/87) است.
نتیجه گیری فرهنگ دانشگاهی در سطح جامعه دانشگاهی و گروه‌های آموزشی و در تعامل بین آن‌ها معنا می‌یابد و به شیوه‌های برقراری ارتباط و تعامل بین اعضای دانشگاه اشاره دارد. این مقوله به‌ عنوان یکی از عوامل اثرگذار در سیاست‌های آموزش عالی مطرح است که نقش مهمی در انواع تفکر سیستمی، راهبردی، فرایندی، جهانی و خلاقانه بین مدیران دانشگاه‌ها و توانمندی کارکنان و رؤیت‌پذیری دانشگاه از نظر نتایج اعتباربخشی و رتبه‌بندی نقش مهمی در بین‌المللی‌سازی دانشگاه‌ها دارد.

فرشته اکبرزاده، سعید باقرسلیمی، بهمن کارگر شهامت،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف مخفی کردن دانش در سازمان، موضوعی نوین در مبحث مدیریت دانش است. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت‌بندی عوامل مؤثر بر پنهان‌سازی دانش توسط مدیران در دانشگاه علوم‌پزشکی گیلان به روش سلسله‌ مراتبی است. 
مواد و روش ها پژوهش از حیث هدف کاربردی و مبتنی ‌بر رویکرد کیفی و کمّی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان فلسفی  در رشته مدیریت و خبرگان تجربی دانشگاه علوم‌پزشکی بودند که به روش نمونه‌گیری هدفمند و بر اساس قاعده  اشباع نظری 20 نفر به ‌عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، مصاحبه نیمه‌ساختاریافته بود. پس از احصای شاخص‌های مؤثر بر پنهان‌سازی دانش و سپس توسط روش تحلیل سلسله‌ مراتبی و با استفاده از نرم‌افزار Expert Choice نسخه 11 عوامل شناسایی‌شده اولویت‌بندی شدند.
ملاحظات اخلاقی در این پژوهش قبل از مصاحبه با خبرگان از آن‌ها رضایت‌نامه کتبی در خصوص آگاهانه بودن و محرمانه بودن انجام پژوهش دریافت شد. ‌کد اخلاق این پژوهش شماره  IR.IAU.LIAU.REC.1401.002 است.
یافته‌ها یافته‌های تحقیق نشان داد از میان 7 عامل مؤثر و مد نظر خبرگان، عامل قدرت‌طلبی بیشترین میزان تأثیرگذاری بر پنهان‌سازی دانش توسط مدیران در دانشگاه علوم‌پزشکی را داراست و هوش عاطفی کمترین وزن یا اهمیت را دارد.
نتیجه گیری بر این اساس، می‌توان با کاهش قدرت‌طلبی علاوه ‌بر ایجاد جوی شفاف و قابل ‌اعتماد، زمینه استقرار اشتراک‌گذاری دانش را در دانشگاه علوم‌پزشکی مهیا کرد. 

سوسن صالحی، مریم ترامشلو، سعید میراحمدی، ساغر هاشم نیا، میلاد حسن شیخی،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف کودکان با آسیب‌ شنوایی در مهارت‌های کاربردشناسی زبان با مشکل روبه‌رو هستند. کاربردشناسی، مرتبط‌ترین مؤلفه زبان با تعامل اجتماعی است. به علاوه، این مهارت‌ها بر شخصیت و عزت نفس کودکان تأثیر دارد. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین مهارت‌های کاربردشناسی و عزت نفس در کودکان با آسیب شنوایی است. 
مواد و روش ها ‌ تعداد 60 کودک 6 تا 7 ساله با آسیب شنوایی با سمعک و کاشت حلزون بر اساس معیارهای ورورد و خروج وارد مطالعه شدند. شرکت‌کنندگان به 3 گروه، خفیف، متوسط و شدید تقسیم شدند. سپس پرسش‌نامه‌های مهارت‌های کاربردشناسی زبان و عزت نفس توسط والدین یا مراقبین اصلی تکمیل و ارتباط بین امتیاز ثبت‌شده در مهارت‌های کاربردشناسی و عزت نفس بررسی شد. برای این بررسی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده و مقادیر 0/05>P معنا‌دار در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی این طرح تحقیقاتی در دانشگاه علوم‌پزشکی اراک با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1399.150 تصویب شده است. از والدین تمام کودکان شرکت‌کننده در این طرح تحقیقاتی رضایت‌نامه کتبی گرفته شده است. 
یافته ها نتایج این مطالعه نشان می‌دهد بین عزت نفس و کاربردشناسی در کل افراد شرکت‌کننده، بدون لحاظ گروه‌بندی، همبستگی معنادار وجود دارد (05/0>P). ارتباط بین عزت نفس و کاربردشناسی با لحاظ گروه‌بندی بر اساس شدت بررسی شد و نشان داده شد بین عزت نفس و کاربردشناسی در گروه‌های کم‌شنوایی خفیف و متوسط همبستگی معنادار وجود دارد (0/05>P).
نتیجه گیری بین مهارت‌های کاربردشناسی و عزت نفس در کودکان آسیب‌دیده شنوایی ارتباط وجود دارد. این ارتباط در آسیب شنوایی با شدت کمتر، بیشتر دیده می‌شود.

احمد یعقوبی، طاهره باقرپور، نعمت الله نعمتی،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف مکمل‌های غذایی و ورزشی در سراسر جهان توسط ورزشکاران استفاده شده و مصرف صحیح و بهینه باعث بهبود عملکرد و جلوگیری از آسیب‌های ورزشی می‌شود. در همین راستا، مکمل کراتین و جنسینگ می‌تواند بر شاخص‌های فیزیولوژیکی و عملکرد ورزشی تأثیرگذار باشد؛ بنابراین با توجه ‌به اینکه تا به حال تحقیقی در رابطه با مصرف این مکمل‌ها بر شاخص‌های خونی روی شمشیربازان انجام نشده است، تحقیق حاضر به مقایسه تأثیر مکمل‌های کراتین و جنسینگ روی شاخص‌های آمونیاک خون، لیپوپروتئین با چگالی کم، لیپوپروتئین با چگالی بالا و هموسیستئین بازیکنان مرد تیم ملی شمشیربازی اپه ایران می‌پردازد.
مواد و روش ها در مطالعه‌ حاضر، 14 نفر از بازیکنان مرد تیم ملی شمشیربازی اپه در 2 گروه مکمل کراتین (7 نفر) و گروه مکمل جنسینگ (7 نفر) تقسیم شدند. در طول پژوهش آزمودنی‌ها در 3 گروه، تمرینات عادی خود را به‌ همراه تیم انجام دادند. یک متخصص روز پیش از اندازه‌گیری، پس از یک فعالیت مشخص در حالت نشسته از ورید بازویی آزمودنی‌ها عمل خون‌گیری را انجام داد. اختلاف معنادار آماری نیز در سطح 0/05≥P تعیین و برای تعیین تفاوت‌های بین‌گروهی از آزمون آنکووا استفاده شد. داده‌ها نیز با نرم‌افزار SPSS نسخه 25 تجزیه‌وتحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی همچنین پژوهش حاضر با کد اخلاق IR.IAU.SHAHROOD.REC.1400.073 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود تأیید شد.
یافته ها نتایج نشان داد پس از 6 هفته در شاخص‌های خونی آمونیاک، لیپوپروتئین با چگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی کم و هموسیستئین بین گروه کراتین و جنسینگ تفاوت معنادار وجود دارد (0/05≥P). به ‌طوری ‌که میانگین گروه مکمل کراتین در شاخص آمونیاک، لیپوپروتئین با چگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی کم و هموسیستئین بر حسب میلی‌گرم بر دسی‌لیتر به‌ ترتیب (0/83±2/56، 0/33±1/16، 0/48±7/45، 0/18±8/89) و گروه جنسینگ (0/29±2/05، 0/78±1/46، 0/27±8/11، 0/45±7/63) بود.
نتیجه گیری نتایج نشان داد اختلاف معناداری در میانگین آمونیاک خون، لیپوپروتئین با چگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی کم و هموسیستئین بین گروه مکمل کراتین و گروه مکمل جنسینگ وجود دارد؛ بنابراین نقش مکمل جنسینگ در کاهش آمونیاک خون و هموسیستئین و در افزایش لیپوپروتئین با چگالی بالا بیشتر از مکمل کراتین بود و نقش مکمل کراتین در کاهش لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی کم بیشتر از مکمل جنسینگ بود. پس می‌توان نتیجه گرفت نقش مکمل جنسینگ در تغییرات آمونیاک خون و هموسیستئین و لیپوپروتئین با چگالی بالا  بیشتر از نقش مکمل کراتین است


صفحه 24 از 26     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb