جستجو در مقالات منتشر شده



محمد پرستش، زهرا نادی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر اثر ۱۰ هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیم‏های کبدی، رزیستین و کمرین موش‌های صحرایی دیابتی نوع ۲ را بررسی کرده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی ۴۰ سر موش صحرایی از نژاد ویستار در محدوده وزنی ۴۸ ±۲۰۰ به چهار گروه (کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی تمرین مقاومتی و سالم تمرین مقاومتی) به طور تصادفی تقسیم شدند. گروه‏های تمرینی به مدت ۱۰ هفته تمرینات مقاومتی منظم را به وسیله نردبان انجام دادند. ۲۴ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، سرم خون موش‎های صحرایی برای بررسی رزیستین، کمرین، انسولین و آنزیم‌های کبدی جمع‌آوری شد. داده‌ها ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن ﺗﺤﻠﯿﻞ واریﺎﻧﺲ یﮏ‌ﻃﺮﻓﻪ و آزمون تعقیبی توکی و تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری ۵ درصد بررسی شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.۱۳۹۴.۳۲۹ در کمیته پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته‌ها: القاء دیابتی موجب افزایش معنا‎دار شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیم‏های کبدی، رزیستین و کمرین در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم شد (۰/۰۵>P). همچنین تمرین مقاومتی موجب کاهش معنا‎دار شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیم‏های کبد، رزیستین و کمرین در گروه دیابتی تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (۰/۰۵>P).
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد تمرین مقاومتی از طریق کاهش شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی کمرین و رزیستین، آنزیم‏های کبدی در موش‌های دیابتی نوع ۲ را بهبود می‌بخشد.

نرگس علی نیا، علیرضا علمیه، محمدرضا فدائی چافی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی نوعی تجمع چربی در سلول‌های کبدی است. ازآنجاکه گیاه خرفه دارای ویژگی هیپولیپدمیک است، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین ترکیبی و مصرف مکمل خرفه بر غلظت پلاسمایی چربی‌های خون و سونوگرافی کبد در زنان چاق مبتلا به کبد چرب غیرالکلی است.
مواد و روش ها: جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان چاق ۶۰-۴۰ سال مبتلا به کبد چرب غیرالکلی تشکیل دادند. ۴۰ زن چاق مبتلا به کبد چرب غیرالکلی به صورت تصادفی انتخاب و در ۴ گروه تمرین + مکمل (۱۰=n) ، دارونما (۱۰=n)، تمرین (۱۰=n) و مکمل (۱۰=n)  قرار گرفتند. پیش و پس از مداخله، سونوگرافی از کبد و آزمایش خون انجام شد. از آزمون تی همبسته، آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی نیز استفاده شد. سطح معنی‌داری ۰۵/۰> p در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR. IAU.RASHT.REC.۱۳۹۷.۰۳۴ در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت تأیید شده و دارای ثبت ﮐﺎرآزﻣــﺎیﯽ ﺑــﺎﻟﯿﻨﯽ ایﺮان به شماره .IRCT۲۰۱۹۰۳۰۹۰۴۲۹۸۷N۱ است.
یافته ها: ۱۲ هفته مصرف مکمل خرفه و تمرین ترکیبی باعث کاهش معنی‌دار در غلظت پلاسمایی کلسترول (۰۰۱/۰=P)، تری گلیسیرید (۰/۰۰=P)، (۰/۰۰=P) LDL و افزایش معنی‌دار در سطح سرمی (۰/۰۰=P) در HDL در گروه‌های تمرین + مکمل، گروه تمرین و گروه مکمل شد (۰/۰۵>P).  همچنین نمای سونوگرافی کبد در گروه تمرین + مکمل (۰/۰۲=P) و گروه تمرین (۰/۰۰=P) بهبود یافت (۰/۰۵>P).
نتیجه گیری: مصرف مکمل خرفه همراه با تمرینات ترکیبی می‌تواند در کاهش غلظت پلاسمایی چربی‌های خون و بهبود سونوگرافی کبد در زنان چاق مبتلا به کبد چرب غیرالکلی مؤثر باشد.

صدیقه احمدی، سعید طولابی، حسین ایلانلو،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: دانش‌آموزان در سن نوجوانی در معرض آسیب‌های زیادی هستند. یکی از این آسیب‌ها گرایش به سوءمصرف مواد در میان آنان است؛ از این رو این پژوهش با هدف پیش‌بینی گرایش به سوءمصرف مواد در دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه دوم تهران بر اساس میزان تاب‌آوری و اهمال‌کاری تحصیلی انجام گرفت.
مواد و روش ها: طرح پژوهش از نوع مقطعی و همبستگی است. جامعه آماری دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه منطقه ۱۲ تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ بودند. تعداد ۱۴۹نفر نمونه آماری با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. ابزار استفاده‌شده در این تحقیق پرسشنامه تاب‌آوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳)، مقیاس اهمال‌کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (۱۹۸۴) و پرسشنامه گرایش به مصرف مواد گلپرور (۱۳۸۰) بود. برای تحلیل نیز از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.KHU.REC۱۳۹۷.۲۹ به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه خوارزمی رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین تاب‌آوری و گرایش به سوءمصرف مواد رابطه‌ای معنادار و منفی وجود دارد (۰.۰۵ >p) و بین  اهمال‌کاری تحصیلی و گرایش به سوء مصرف مواد رابطه‌ای معنادار و مثبت وجود دارد (۰.۰۵ >p). نتایج: تاب‌آوری و اهمال‌کاری تحصیلی قادر به تبیین ۵۴ درصد از واریانس گرایش به سوءمصرف مواد در نوجوانان است. تاب‌آوری (۵۶۴/۰-) و اهمال‌کاری تحصیلی (۴۳۶/۰-) در پیش‌بینی گرایش به سوءمصرف مواد در نوجوانان به‌ترتیب نقش بیشتری داشته‌اند.
نتیجه گیری: تاب‌آوری و اهمال‌کاری تحصیلی دانش‌آموزان پسر در مدارس مقطع متوسطه دوم، گرایش به سوءمصرف مواد را پیش‌بینی می‌کنند؛ از این رو لازم است در اقدامات پیشگیرانه و مداخلاتی برای این گروه سنی، عوامل خطرساز مد نظر قرار گیرند.

یلدا میرمعینی، حمید سرلک، شیما نورمحمدی، افروز نخستین، زهره سلیمی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پذیرش والدین یک اصل مهم در انتخاب روش کنترل رفتاری مناسب در درمان دندان‌پزشکی کودکان است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر روش‌های مختلف آگاهی‌بخشی بر پذیرش والدین در خصوص روش‌های کنترل رفتاری مورد استفاده در دندان‌پزشکی کودکان بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 162 نفر از والدین کودکان 7-3 ساله غیرهمکار کاندید درمان دندان‌پزشکی وارد مطالعه شده و با نمونه‌گیری تصادفی ساده به 3 گروه تقسیم شدند؛ سپس پذیرش آن‌ها در خصوص 6 تکنیک کنترل رفتاری شامل بیهوشی عمومی، کنترل صدا، جدایی والدین، قرار دادن دست روی دهان کودک، محدودیت فیزیکی فعال و غیرفعال با استفاده از پرسش‌نامه ارزیابی شد. پس از تعیین میزان پذیرش، آگاهی‌بخشی والدین در مورد روش‌های کنترل رفتاری کودکان با استفاده از 3 روش مختلف شامل روش‌های کتبی، شفاهی و نمایش فیلم انجام شد و درنهایت پذیرش آن‌ها نسبت به هر تکنیک و دلایل عدم پذیرش آن‌ها مجدداً ارزیابی شد. نتایج پرسش‌نامه‌ها نیز با استفاده از آزمون‌های آماری ANOVA و t-test و نرم‌افزار SPSS23 آنالیز شد. 
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1398.102 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: روش‌های آگاهی‌بخشی به طور معناداری موجب افزایش پذیرش والدین نسبت به روش‌های کنترل رفتاری کودکان شد. طبق نتایج حاصل از این مطالعه، تأثیر نمایش فیلم در بیهوشی عمومی به طور معناداری کمتر از سایر روش‌ها بود (P<0.05)؛ درحالی‌که در روش محدودسازی فعال، تأثیر نمایش فیلم بیشتر از سایر روش‌ها بود (P<0.05) و در سایر روش‌های کنترل رفتاری، تفاوت آماری معناداری بین تأثیر روش‌های آگاهی‌بخشی مختلف مشاهده نشد.
نتیجه گیری: آگاهی‌بخشی به والدین به طور چشم‌گیری، پذیرش روش‌های کنترل رفتاری را افزایش می دهد. آگاهی‌بخشی به کمک فیلم در روش کنترل رفتاری محدودسازی فیزیکی، مؤثرترین روش در افزایش پذیرش والدین است، درحالی‌که به نظر می‌رسد در روش کنترل رفتاری بیهوشی  عمومی، سایر روش های آگاهی‌بخشی مؤثرتر هستند.

آزاده صفری، مهدی مرادی، مجتبی خانسوز،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ایروبیک و مصرف دوغ کفیر بر شاخص‌های آنتروپومتریک، نیم‌رخ لیپید پلاسما و فشار خون در زنان غیرورزشکار و دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه نیمه‌تجربی است و آزمودنی‌ها تعداد 32 نفر زن غیرورزشکار دارای اضافه وزن شهر اراک بودند. میانگین سنی آن‌ها 8/58±33/94 سال، قد 0/05±1/59 سانتی متر ، وزن 6/88±70/715 کیلوگرم و شاخص توده بدن 50150±327/35 کیلوگرم بر متر مربع بود که به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت کاملاً تصادفی به چهار گروه 8 نفره (گروه کنترل، گروه تمرین، گروه تمرین-دوغ کفیر و گروه دوغ کفیر) تقسیم شدند. گروه کنترل برنامه غذایی معمولی و بدون تمرین داشتند؛ گروه مکمل 8 هفته و روزانه 3 وعده و هر وعده به میزان 100 میلی‌لیتر از دوغ کفیر استفاده کردند؛ گروه تمرین ایروبیک به مدت 8 هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه 50 دقیقه تمرین کردند؛ گروه تمرین-مکمل نیز هر دو پروتکل تمرین و مکمل را انجام دادند. در ابتدا و انتهای دوره اندازه‌گیری‌های متغیرهای خونی و آنتروپومتریک انجام شد. از آزمون t نمونه‌های زوجی برای بررسی تغییرات درون‌گروهی و از آزمون انوا یک‌طرفه برای بررسی تغییرات بین گروهی استفاده شد. کلیه آزمون‌های آماری در سطح معناداری (p<0/05) اجرا شد. 
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق 1398.010.IR.QOM.REC در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه قم به ثبت رسید.
یافته ها: ترکیب مکمل دوغ کفیر و تمرین ایروبیک باعث کاهش معنادار میانگین فشارخون (0/003=P) و BMI (0/03=P) شد، ولی بر کلسترول تام (0/27=P)، تری‌گلیسرید (10/16=P)، HDL (0/61=P)، LDL (0/30=P) و نسبت دور کمر به باسن (0/24=P) تأثیر معناداری نداشت.
نتیجه گیری: زنان دارای اضافه وزن برای کاهش هایپرتنسیون و BMI می‌توانند از اثرات مفید تمرینات ایروبیک به همراه مصرف مکمل دوغ کفیر بهره‌مند شوند و برای تشخیص اثر تمرین ایروبیک و مکمل کفیر بر کلسترول تام سرمی، تری‌گلیسرید، HDL، LDL و WHR به تحقیقات بیشتری نیاز است.

کوروش فرهادتوسکی، مجتبی بیانی، حمید سرلک، زهره سلیمی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پریودنتیت مزمن شایع‌ترین فرم بیماری پریودنتیت است و به عنوان یک بیماری التهابی با پیشرفت آهسته در نظر گرفته می‌شود. فاکتور های محیطی و سیستمیک ممکن است پاسخ ایمنی میزبان به بیوفیلم را تغییر دهد و بیماری سیر تخریبی پیشرونده پیدا کند. پریودنتیت مزمن به عنوان یک بیماری عفونی که منجر به التهاب در بافت ساپورت‌کننده دندان، از دست دادن اتصالات پریودنتال و تحلیل استخوان می شود، تعریف شده است. عوامل خطر مرتبط با این بیماری اهمیت دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی برخی از عوامل خطر مرتبط با پریودنتیت ازجمله سیگار، مشروبات الکلی، مسواک زدن و وضعیت اقتصادی و اجتماعی (SES) انجام شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه مورد-شاهدی روی 120 بیمار مبتلا به پریودنتیت و 120 فرد سالم در اراک انجام شد. برای تخمین SES از پرسش‌نامه مبتنی بر دارایی و برای ارزیابی سایر متغیرها از پرسش‌نامه عوامل جمعیتی و عوامل خطر استفاده شده است. علاوه‌براین، برای تشخیص پریودنتیت از مشخص کردن مناطق تجمع پلاک و معاینه بالینی بهره برده شد. به منظور بررسی ارتباط بین پریودنتیت با سایر متغیرها از رگرسیون لجستیک چندسطحی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم افزار Stata 11 تجزیه‌وتحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی:  این مطالعه با کد اخلاق 1397.145در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: برآورد پریودنتیت در سن بالای 30 سال 2/91 (37/8 ،0/01 :CL%95) بود. در مقایسه با افراد با SES پایین، تخمین متغیر نسبت شانس ( (ORاز پریودنتیت در بین افراد مبتلا به SES متوسط 282/2 (4/27 ،1/22 :CL%95) و در بین افراد دارای SES بالا 0/89 (0/98 ،0/79 :CL%95) بود. در مقایسه با بیمارانی که مسواک نمی‌زنند، برآورد OR از میزان پریودنتیت در بیمارانی که مسواک می‌زنند، 67/0 (89/0 ،39/0 :CL%95) بود. برآورد OR از پریودنتیت در میان افرادی که مسواک خود را در مدت بیش  از 6 ماه تعویض کرده‌اند، در مقایسه با افرادی که مسواک خود را در مدت زیر 3 ماه تعویض کرده‌اند، 4/96  (11/3 ،2/27 :CL%95) بود. برآورد OR از پریودنتیت 3/09 (4/96 ،1/52 :CL%95) در میان افراد در حال حاضر سیگاری بود.
نتیجه گیری: مطالعه ما نقش سیگار و نیز مصرف سابق استعمال دخانیات، مشروبات الکلی، مسواک زدن و SES را در بروز پریودنتیت تشخیص داده است.
توحید خانواری، فرامرز سرداری، بابک رضایی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: انجام فعالیت‌‌های ورزشی هوازی با افزایش کراتین کیناز و لاکتات خون بلافاصله پس از فعالیت همراه است که باعث افزایش آسیب‌‌های عضلانی و تغییرات نامطلوب بسیاری از شاخص‌‌های آسیب سلولی از جمله کراتین کیناز تام سرمی می‌‌شود. در چنین مواقعی مصرف مواد و مکمل‌‌های تغذیه‌‌ای مانند کوآنزیم Q10 با افزایش توان بافری احتمالاً از آسیب‌‌های فشار متابولیکی پیشگیری می‌کند. با این حال، در رابطه با اثرات این ماده‌ غذایی بر شاخص‌‌های آسیب عضلانی و خستگی ناشی از انجام فعالیت‌‌های ورزشی، مطالعات جامعی صورت نگرفته است. 
مواد و روش ها: به همین منظور بیست مرد غیرفعال داوطلب به‌ طور تصادفی و دوسویه‌‌کور در دو گروه ده‌نفره مکمل کوآنزیم Q10 (2/5 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و شبه‌‌دارو (2/5 میلی‌گرم دکستروز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) تقسیم شدند. همه آزمودنی‌‌ها پس از چهارده روز مکمل‌‌سازی در قرارداد تمرینی آزمون بروس شرکت کردند. خون‌‌گیری در چهار مرحله شامل حالت پایه، پس از مکمل‌‌سازی، بلافاصله پس از فعالیت ورزشی و دو ساعت پس از فعالیت، انجام شد. شاخص‌‌های کراتین ‌کیناز، لاکتات و کورتیزول هر دو گروه طی این چهار مرحله اندازه‌گیری شد. داده‌ها به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمون‌های تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و تی ‌مستقل با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 17 در سطح معنی‌داری 0/05 بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله با کد اخلاق IRCT201203104663N8 به تصویب کمیته اخلاق دانشکده علوم پزشکی تبریز رسیده است.
یافته ها: نتایج حاکی است که مصرف چهارده روزه‌ مکمل کوآنزیم Q10 در حالت پایه بر میزان کورتیزول تأثیر معنی‌داری می‌گذارد (0/05>P). به ‌علاوه، یک جلسه فعالیت هوازی وامانده‌ساز باعث افزایش کراتین ‌کیناز و لاکتات شد (0/05>P). از طرفی، کراتین‌کیناز دو گروه تفاوت معنی‌داری پس از فعالیت ورزشی نداشت (0/05 نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه‌ حاضر، مکمل‌سازی چهارده‌روزه کوآنزیم Q10 ممکن است بتواند از آسیب سلولی ناشی از فعالیت هوازی وامانده‌ساز در مردان غیرفعال کاسته و از افزایش میزان لاکتات خون ممانعت به عمل آورد.
محمدرضا زارعلی، ظاهر اعتماد، کمال عزیزبیگی، پوران کریمی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آپوپتوز یا مرگ برنامه‌ریزی‌شده یک فرایند زیستی فعال و برگشت‌پذیر است که در تنظیم تعادل بین رشد و مرگ سلولی در بافت­‌های مختلف به‌ویژه بافت میوکارد نقش اساسی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) با و بدون محدودیت کالری بر بیان ژن پروتیئن­‌های کاسپاز سه و نه موش­‌های نر صحرایی بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر در قالب یک طرح تجربی چند‌گروهی با گروه کنترل روی 30 سر موش صحرایی نر دو‌ماهه انجام شد. آزمودنی­‌ها در پنج گروه کنترل پایه، کنترل، محدودیت غذایی، تمرین و تمرین + محدودیت غذایی جایگزین شدند. گروه‌­های تمرینی برای پنج روز در هفته به مدت هشت هفته در برنامه­ تمرین تناوبی با شدت بالا شرکت کردند. میزان بیان پروتئین­‌های کاسپاز سه و نه با استفاده از روش RT-PCR بررسی شد. داده­‌ها توسط آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه در سطح معنی­‌داری (05/0>P) تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: پروتکل این مطالعه در کمیته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی سنندج به شماره مرجع IR.MYK.REC.1397.5022 به تایید رسیده است.
یافته ها یافته­‌ها نشان داد گروه تمرین کاهش معنی‌­داری در بیان پروتئین کاسپاز سه نسبت به گروه محدودیت غذایی+ تمرین (0/05>P) داشت. همچنین گروه تمرین و تمرین+ محدودیت غذایی کاهش معنی‌­داری در میزان بیان پروتئین کاسپاز نُه نسبت به گروه محدودیت غذایی، کنترل پایه و کنترل (0/05>P) و کاهش معنی­‌داری در میزان بیان پروتئین کاسپاز سه نسبت به گروه کنترل پایه و کنترل داشت (0/05>P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به نظر می‌رسد که تمرین تناوبی با شدت بالا با و بدون محدودیت کالری سازگاری‌های لازم برای مهار یا توقف آپوپتوز ناشی از تمرینات هوازی را فراهم می‌کند.

شهناز شهرجردی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پرفشاری خون یک بیماری شایع و فراگیر است که می‌تواند سبب آسیب‌های قلبی‌عروقی و نارسایی کلیه شود. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته ماساژ بر میزان فشار خون، ضربان قلب و پروتئین واکنشگر C زنان با پرفشاری خون است.
مواد و روش ها: در این پژوهش نیمه‌تجربی، 44 زن داوطلبانه با میانگین سن 5/31 ±42/12 سال از بین زنان مراجعه‌کننده به پلی‌کلینیک تخصصی شرکت نفت شهرستان اراک که مبتلا به پرفشاری خون بودند، شرکت کردند. چهار زن بنا به دلایلی از ادامه همکاری در این پژوهش منصرف شدند و بقیه شرکت‌کنندگان در دو گروه آزمایش (ماساژ) و کنترل قرار گرفتند. در گروه ماساژ، مداخله (سه جلسه در هفته، هر جلسه60-45 دقیقه) در ناحیه پشت و اندام فوقانی و تحتانی، به مدت هشت هفته انجام شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تی وابسته و مستقل با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 25 در سطح معنی‌داری (P≤‌0/05) انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق 26-160-92 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد هشت هفته ماساژ باعث کاهش فشار خون (0/001=P) و ضربان قلب (0/001=P) و همچنین پروتئین واکنشگر  (0/001=P) در زنان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل (0/62=P) می‌شود.
نتیجه گیری: یافته‌های این پژوهش نشان داد که ماساژ به مدت هشت هفته یک روش مناسب و کارآمد برای بهبود فشار خون سیستولی، دیاستولی، ضربان قلب و پروتئین واکنشگر C در بیماران مبتلا به پرفشاری خون است.

سید محمد جمالیان، محسن اسلامدوست، علی رضایی، شعبانعلی علیزاده،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: تلفات ناشی از تصادفات رانندگی یکی از سه عامل اصلی مرگ‌ومیر در ایران است. با توجه به اینکه تمام مرگ‌و‌میر ناشی از تصادفات در سازمان پزشکی قانونی اتوپسی می‌شوند و همچنین در مراکز درمانی، اتوپسی شفاهی انجام و علت مرگ مشخص می‌شود، بر آن شدیم تا به بررسی علت فوت گزارش‌شده از اتوپسی شفاهی و اتوپسی پزشکی قانونی پرداخته و نتایج حاصل از آن را با هم مقایسه کنیم.
مواد و روش ها: در این مطالعه که به صورت توصیفی انجام شد، بیماران فوتی که بر اثر صدمات ناشی از تصادفات رانندگی طی سال 1395 در بیمارستان ولی‌عصر اراک بستری شده بودند و سپس جهت انجام کالبد‌شکافی به مرکز پزشکی قانونی ارجاع داده شده بودند، وارد مطالعه شدند و علت فوت تعیین‌شده در بیمارستان ولی‌عصر با نتیجه کالبد‌شکافی پزشکی قانونی بررسی و با هم مقایسه شدند. 
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.ARAKMU.REC.1395.226 توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک تصویب شده است.
یافته ها: از مجموع 8153 بیمار دچار حوادث ترافیکی ارجاع‌شده به بیمارستان ولی‌عصر اراک، 109 بیمار (1/33 درصد) فوت شدند. همچنین 59/6 درصد از بیماران فوت‌شده در طی 24 ساعت اول تصادف جان خود را از دست داده بوده‌اند. بیشترین علت مرگ بر اساس نتیجه اعلام‌شده از اتوپسی شفاهی «آسیب متعدد» بوده است که در 45 بیمار معادل 49/5 درصد از بیماران وجود داشته است.
نتیجه گیری: فراوانی مرگ در بین بیمارانی که دچار حوادث جاده‌ای شده بودند و به مرکز آموزشی‌درمانی ولی‌عصر اراک مراجعه کرده بودند برابر 1/33 درصد بوده است که با توجه به استانداردهای موجود و با توجه به اینکه میزان مرگ‌و‌میر در این مرکز کمتر از 1/5 درصد است، به نظر می‌رسد که سطح ارائه خدمات در این مرکز مطلوب است. 

سیده فائزه فاضلیان، علی محمدزاده، هما زرین کوب، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: لب‌خوانی، استخراج داده‌های گفتاری از فعالیت قسمت تحتانی چهره به‌ویژه آرواره‌ها، لب‌ها، زبان و دندان‌هاست که در افراد شنوا مهارتی طبیعی محسوب می‌شود. هدف اصلی لب‌خوانی، افزایش استقلال افراد دچار نقص شنوایی است. دیدن حرکات صورت گوینده به طور قابل ملاحظه‌ای توانایی درک واژگان گفته‌شده را افزایش می‌دهد، به‌خصوص در محیط‌هایی که نویز در آن وجود دارد. درواقع این نکته نشان‌دهنده نقش مؤثر سیگنال‌های دیداری است. در پژوهش حاضر به بررسی اثر آموزش بر مهارت لب‌خوانی افراد 18 تا 25 ساله با طراحی و ساخت یک برنامه آموزشی لب‌خوانی پرداختیم.
مواد و روش ها: از آزمون لب‌خوانی سارا 1 و 2 برای ارزیابی مهارت لب‌خوانی و بررسی اثرآموزش لب‌خوانی بر بازشناسی گفتار نمونه‌های حاضر در مطالعه استفاده شد. مطالعه مداخله‌ای نیمه‌تجربی حاضر روی 27 نفر از دانشجویان پسر که به شیوه نمونه‌گیری غیرتصادفی و دردسترس انتخاب شدند، انجام شد. برای تحلیل داده‌ها،آزمون‌های آماری تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر و آزمون مک نمار مورد استفاده قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه و در اختیار قرار دادن نتایج، از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این پژوهش با کد IR.SBMU.REC.1394.144 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم‌پزشکی شهید بهشتی رسیده است.
یافته ها: بین امتیازات آزمون لب‌خوانی سارا 1 در 2 موقعیت قبل از آموزش و بعد از آموزش تفاوت معناداری وجود داشت(P=0/000) و امتیازات آزمون لب‌خوانی سارا 2 نیز در 2 موقعیت تفاوت معناداری را نشان داد (P=0/000). همچنین بین امتیازات، هم‌خوان واکه، در موقعیت قبل از آموزش لب‌خوانی و بعد از آن نیز تفاوت معناداری وجود داشت (P<0/05). بررسی امتیازات لب‌خوانی شش واکه اصلی نیز نشان‌دهنده تفاوت معنا‌دار در دو موقعیت قبل و بعد از آموزش بود (P=0/000).
نتیجه گیری: یافته‌های مطالعه حاضر نشان دادند آموزش لب‌خوانی اثر مثبتی بر توانایی لب‌خوانی در افراد دارد و امکان بهبود توانایی لب‌خوانی بعد از آموزش وجود دارد.

محبوبه شیخان، محمد رضا کردی، حمید رجبی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: ‌microRNAs‌های متعددی در تنظیم توده عضلانی دخیل هستند که در هایپرتروفی و آتروفی عضلات اسکلتی نقشی اساسی را ایفا می‌کنند. پژوهش حاضر بیان برخی از ژن‌ها را به عنوان تنظیم‌گرهای آتروفی عضلانی در پی یک دوره کوتاه بی‌تحرکی در رت‌های تمرین‌کرده استقامتی مورد بررسی قرار می‌دهد. 
مواد و روش ها: به همین منظور هجده سر رت نر اسپراگ داولی به سه گروه (کنترل، تمرین + بی‌تحرکی و بی‌تحرکی) تقسیم شدند. رت‌های گروه تمرین طی شش هفته و هر هفته پنج جلسه روی تردمیل دویدند. اندام تحتانی حیوانات برای هفت روز با روش قالب‌گیری بی‌تحرک شد. عضله‌ نعلی استخراج و میزان بیان ژن‌های موردنظر به روش RT-PCR اندازه‌گیری شد. جهت تعیین تفاوت‌ها از روش آنووا یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی‌داری (0/05≥α) استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد اخلاق IR.SUMS.REC.1396.S463 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی تهران به تصویب رسید.
یافته ها: نتایج نشان می‌دهد، در گروه ورزش + بی‌تحرکی و گروه بی‌تحرکی نسبت به گروه کنترل، شاهد افزایش بیان ژن‌های (miR-1(P=0/010)، FOXO3a (P=0/001 و کاهش بیان (miR-206 (P=0/007 و (IGF-1 (P=0/001 بودیم که این اختلافات از لحاظ آماری معنادار بود. 
نتیجه گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر، می‌توان عنوان کرد که احتمالاً تغییرات بیان میکروRNAها در شرایط بی‌تحرکی موجب تغییر بیان ژن‌های تنظیم‌گر توده عضلانی ‌می‌شود. تمرینات استقامتی اثر محافظتی دارند، اما موجب پیشگیری از این تغییرات نمی‌شوند.
معصومه خدا دوست، معصومه حبیبیان،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش وزن و کمبود ویتامین D با افزایش التهاب سیستمیک و بیماری‌های مزمن همراه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرینات پیلاتس همراه با مصرف ویتامین D بر سطوح فاکتور نکروزدهنده تومور آلفا (TNF-α) و اینترلوکین 10 (IL-10) در مردان دارای اضافه‌وزن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه نیمه‌تجربی بر روی 52 مرد دارای اضافه‌وزن با دامنه سنی 45 تا 55 سال انجام شد. آزمودنی‌ها در ابتدا به صورت در دسترس انتخاب و سپس به طور تصادفی به گروه‌های تمرین، تمرین به علاوه ویتامین D (ترکیبی)، ویتامین D و کنترل تقسیم شدند (سیزده نفر در هر گروه). گروه‌های تمرین و ترکیبی، هشت هفته تمرین ورزشی (با شدت50-70 درصد ضربان قلب ذخیره، سه جلسه در هفته) انجام دادند. گروه‌های ویتامین D و ترکیبی، 50000 واحد ویتامین D به صورت یک‌بار در هفته و به مدت هشت هفته دریافت کردند. سطوح سرمی متغیرها با استفاده از روش الایزا تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی زوجی، آنووا یک‌طرفه و کروسکال والیس در سطح معناداری 05/0>P انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران با کد IRCT20190831044650N2 تأیید شده است و دارای کد اخلاق IR.IAU.BABOL.REC.1398.088 از دانشگاه بابل است. 
یافته ها: نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین پیلاتس، مصرف ویتامین D و مداخله ترکیبی با افزایش سطوح IL-10 (P<0/001) و کاهش TNF-α (P<0/001) در مردان چاق همراه بود. به‌علاوه مداخله ترکیبی با تغییرات بیشتر این متغیرها در مقایسه با دو مداخله درمانی دیگر همراه بود، اما میزان کاهش سطوح TNF-α در گروه تمرینی بیشتر از گروه ویتامین D بود (0/012=P).
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد که اثرات ضدالتهابی هریک مداخله‌های ورزش پیلاتس، مکمل ویتامین D و ترکیبی از این دو شیوه در وضعیت اضافه‌وزنی همراه با سطوح پایین ویتامین D، تا حدی می‌تواند به تنظیم مثبت IL-10 و کاهش TNF-α نسبت داده شود، اما اثربخشی مداخله ترکیبی بر بهبود التهاب در مقایسه با دو مداخله دیگر بیشتر است. همچنین تأثیر تمرین پیلاتس در کاهش TNF-α قوی‌تر از مکمل ویتامین D است. 

زهرا زری مقدم، حسین داوودی، خلیل غفاری، حمیدرضا جمیلیان،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: رشد و بالندگی هر جامعه‌ای مرهون نظام آموزشی آن جامعه است. نظام آموزشی زمانی می‌تواند کارآمد و موفق باشد که به عملکرد تحصیلی یادگیرندگان را در دوره‌های مختلف توجه کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودمراقبتی روانی بر سلامت روان و اشتیاق تحصیلی دانش‌آموزان انجام شد. 
مواد و روش ها: طرح این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش نابرابر بود. جامعه‌ آماری این پژوهش، دانش‌آموزان مراجعه‌‌‌کننده به مشاوره مدرسه بودند که چهل نفر از آنها (بیست نفر گروه کنترل و بیست نفر گروه آزمایش) به صورت نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس dass-21 و اشتیاق تحصیلی استفاده شد. آموزش خودمراقبتی روانی طی ده جلسه دو ساعته به گروه آزمایش ارائه شد. سپس از هر دو گروه پس‌آزمون گرفته شد. روش تحلیل داده‌ها در سطح استنباطی با استفاده از تحلیل کوواریانس چند‌متغیره انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله دارای کد اخلاق IR.IAU.ARAK.REC.1399.001 است.
یافته ها: یافته‌ها حاکی از آن است آموزش خودمراقبتی روانی بر سلامت روان دانش‌آموزان اثربخش بوده (0/05>‌P) و همچنین یافته‌ها نشان داد آموزش خودمراقبتی روانی بر اشتیاق تحصیلی دانش‌آموزان مؤثر نبوده است. 
نتیجه گیری: می‌توان نتیجه گرفت آموزش خودمراقبتی روانی برای بهبود سلامت روان استفاده شود و همچنین آموزش خودمراقبتی روانی بر اشتیاق تحصیلی اثری نداشته است.
محمد زنجبریان، کوروش اعتماد، فاطمه زارعی، رزیتا فرهادی، جلال الدین سعدی،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تصور زندگی بدون امواج الکترومغناطیسی تقریباً غیرممکن است. این امواج در عملکرد ملاتونین و ایجاد بسیاری از بیماری‌‌‌ها مؤثر است. مطالعه حاضر با توجه به اثرات مضر مواجهه با امواج الکترومغناطیس با هدف تعیین رابطه امواج الکترومغناطیس با سطح هورمون ملاتونین سرم خون در شاغلین پست‌‌‌های برق230 کیلوولت استان گلستان شکل‌‌‌ گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش به ‌‌‌روش توصیفی ـ تحلیلی در شاغلین پست‌‌‌های برق 230 کیلوولت استان‌‌‌گلستان در سال 1395 انجام گرفت. 44 نفر از شاغلین پست‌‌‌های برق (گروه آزمایش) و 23 نفر از کارکنان مراکز بهداشتی‌‌‌ درمانی (گروه کنترل) که دارای شیفت‌‌‌های 24‌ساعته بودند، به صورت تمام‌‌‌شماری وارد مطالعه شدند. شدت میدان‌‌‌های الکتریکی و مغناطیسی توسط دستگاه سنجش ‌‌‌امواج الکترومغناطیس مدل 190-TM با استفاده از روش‌شماره NIOSH 203 اندازه‌گیری شد. سطح هورمون ملاتونین نمونه‌‌‌های سرم خون شاغلین گروه آزمایش و کنترل با استفاده از روش کمّی لومینانس و الیزا در آزمایشگاه انجام گرفت. نتایج به‌دست‌آمده پس از ورود به نرم‌‌‌افزارSpss   نسخه22   توسط آزمون‌‌‌های آماری تی‌‌‌تست، من‌‌‌ویتنی، آنالیز واریانس یک‌طرفه، ضریب همبستگی کندال و پیرسون تجزیه وتحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله مورد تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی قرار گرفته است (کد: IR.SBMU.THNS.REC.1395.9).
یافته ها 100 درصد شدت میدان الکتریکی و چگالی شار مغناطیسی اندازه‌‌‌گیری‌شده در پست‌‌‌های برق در محدوده مجاز مواجهه شغلی قرار دارد. میانگین سطح هورمون ملاتونین در گروه‌‌‌ آزمایش نسبت به گروه کنترل کمتر بوده، اما اختلاف معنا‌‌‌داری مشاهده نشد (0/761=P). همچنین اختلاف معناداری ‌‌‌بین میانگین سطح هورمون ملاتونین با گروه سنی (0/381=‌P)، سابقه کار (0/213=‌P)، گروه‌‌‌های شغلی (0/515=‌P)، محل فعالیت شاغلین (0/482=‌P) مشاهده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه در این مطالعه ارتباط معنا‌‌‌داری بین امواج الکترومغناطیس و سطح هورمون ملاتونین مشاهده نشده است و امواج الکترومغناطیس در حدود مواجهه مجاز قرار داشتند، می‌‌‌توان چنین نتیجه‌‌‌گیری کرد که امواج الکترومغناطیس بر سطح هورمون ملاتونین شاغلین مرد پست‌‌‌های برق 230 کیلوولت استان گلستان تأثیر نداشته، اما با توجه به کاهش مشاهده شده نسبت به گروه کنترل اظهار نظر قطعی نیاز به بررسی‌‌‌های بیشتری دارد.

جواد وکیلی، وحید ساری صراف، توحید خانواری،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی وضعیتی بالینی است که سیستم هورمونی مرتبط با رشد را مخصوصاً در نوجوانان تحت تأثیر قرار می‌‌‌دهد. شاید تمرینات تناوبی با شدت بالا بتواند این آثار مخرب را کاهش دهد.
مواد و روش ها: به همین منظور در یک طرح تحقیقی نیمه‌تجربی از میان پسران نوجوان (سن: 18-13 سال، میانگین قد: 8±154 سانتی‌‌‌متر، شاخص توده بدن: 1/4±27/05 کیلوگرم بر متر‌مربع)، سی نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و در سه گروه تمرین تناوبی کوتاه‌مدت، طولانی‌مدت و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه تمرین کوتاه‌مدت نُه وهله سی ثانیه‌‌‌ای با 150 ثانیه استراحت بین وهله‌‌‌ها و گروه تمرین بلند‌مدت چهار وهله 150 ثانیه‌‌‌ای با 240 ثانیه استراحت بین وهله‌‌‌ها را سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته انجام دادند. ترکیب بدنی و نمونه‌های خونی 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرینی برای اندازه‌‌‌گیری شاخص‌‌‌های مد نظر اخذ شد. ‌تغییرات هریک از شاخص‌ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌‌‌گیری مکرر 2×2 و در سطح معناداری (P<0/05) بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه دارای کد اخلاق به شماره IR.TABRIZU.REC.1398.021  از دانشگاه تبریز است.
یافته ها: پس از هشت هفته تمرین، هورمون رشد در هر دو گروه تمرینی افزایش و دور ران، دور بازو و درصد چربی کاهش پیدا کرد (P<05/0)، اما هیچ تغییری در عامل رشد شبه انسولینی، شاخص توده بدنی و وزن آزمودنی‌‌‌ها مشاهده نشد (0/05 نتیجه گیری: تمرینات کوتاه و بلند‌مدت تناوبی با شدت بالا پتانسیل بالقوه‌‌‌ای برای بهبود وضعیت هورمون رشد و ترکیب بدنی نوجوانان دارای اضافه وزن دارد.
سهیلا ذوالفقاری، امید مرادی، حمزه احمدیان، نرگس شمس علیزاده،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه کیفیت رضایت جنسی زوجین، در بروز دل‌زدگی زناشویی نقش بسیار مهمی دارد، بنابراین آموزش رضایت جنسی می‌تواند در کاهش این معضل زناشویی مؤثر باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مدل رضایت جنسی بر کاهش دل‌زدگی زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره بود. 
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج در سال تحصیلی 98-1397 است. در این پژوهش از ابزار پرسشنامه دل‌زدگی زناشویی (CBM)استفاده شد. پس از انتخاب افراد نمونه و تشکیل دو گروه 30 نفری آزمایشی و کنترل به صورت تصادفی، هر دو گروه در پیش‌آزمون شرکت کردند. طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای به گروه آزمایش، مدل رضایت جنسی آموزش داده شد. داده‌های به دست آمده با استفاده از نرم‌افزارSPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش دارای کد کمیته اخلاق IR.MUK.REC.1397.5037 از پژوهش دانشگاه علوم پزشکی کردستان است.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین آزمودنی‌های گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ متغیر دل‌زدگی زناشویی (581/F=35) و ابعاد آن شامل خستگی جسمی (074/F=25)، از پا افتادن عاطفی (031/F=39) و از پا افتادن روانی (020/F=35) تفاوت معناداری (0/001≥P) وجود داشت و میزان تأثیر برنامه آموزشی به ترتیب برابر 0/42، 0/31، 0/41 و 0/39 بود.
نتیجه گیری: به طور کلی، یافته‌های این پژوهش نشان داد که آموزش مدل رضایت جنسی بر کاهش دل‌زدگی زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره مؤثر بود و می‌توان از این آموزش برای بهبود روابط زناشویی زوجین استفاده کرد.
سحر دهقانی، لیلا روحی، نوشا ضیاء جهرمی، رضا دهقانی، خلیل خاشعی ورنامخواستی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: قدرت تکثیر، پتانسیل تمایز به رده‌های سلولی مختلف و خودنوسازی بالای سلول‌های بنیادی مزانشیمی (MSCs) باعث شده تا این سلول‌ها به عنوان ابزار مناسبی برای طب ترمیمی مورد توجه قرار گیرند، ولی یکی از مشکلاتی پیش‌رو، ایجاد استرس اکسیداتیو در بافت هدف و آپوپتوز سلول‌های بنیادی منتقل شده پیش از ترمیم بافت مورد نظر است. پیش تیمار سلول‌های بنیادی با آنتی‌اکسیدان‌ها ممکن است آنها را نسبت به شرایط استرس اکسیداتیو مقاوم سازد. زنجبیل از گیاهان دارویی مهم با خاصیت آنتی‌اکسیدانی است. در مطالعه حاضر، اثر آنتی‌اکسیدانی عصاره زنجبیل بر توان زیستی و القاء آپوپتوز ناشی از استرس اکسیداتیو در سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسان و مغز استخوان موش صحرایی بررسی شد. 
مواد و روش ها: در این مطالعه، سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسان و مغز استخوان موش در محیط کشت DMEM با 20 درصد سرم جنین گاوی کشت داده شدند. سلول‌ها جهت پیش تیمار به مدت چهار و شش ساعت با غلظت‌های مختلف عصاره زنجبیل (۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۴۰۰ میلی‌گرم/ میلی‌لیتر) انکوبه و سپس با غلظت ۲۰۰ میکرومولار H2O2 به مدت دو ساعت تیمار شدند. توان زیستی با استفاده از دستگاه الایزا ریدر با روش رنگ سنجی MTS و القای آپوپتوز با استفاده از دستگاه فلوسیتومتری و کیت انکسین- پروپیدیوم یدید (Annexin-PI) طبق دستورالعمل، در هر دو زمان بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار آماری spss، ورژن 18 و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) به انجام رسید.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه، با کد اخلاق IR.IAU.SHK.REC.1397.028به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد رسید.
یافته ها: نتایج تست MTS، حاکی از افزایش وابسته به دوز و زمان توان زیستی سلول‌های بنیادی مزانشیمی تحت تیمار، مشتق از بافت چربی انسان است. همچنین تیمار با عصاره زنجبیل، سبب کاهش وابسته به دوز و زمان، میزان آپوپتوز در سلول‌های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان موش صحرایی شد. 
نتیجه گیری: عصاره زنجبیل با کاهش استرس اکسیداتیو در سلول‌های بنیادی مزانشیمی طول عمر آنها در بافت هدف و کارایی این سلول‌ها در ترمیم‌های بافتی را افزایش می‌دهد.

علی اصغر قلعه نوئی، حسین انصاری، ابوالفضل پاینده، عزیزاله اربابی سرجو، غلامرضا سلیمانی، علی مشکینیان،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل ژنتیکی و محیطی جزو فاکتورهای شناخته‌شده برای ایجاد اگزمای دوران کودکی است. هدف ما ارزیابی عوامل محیطی مرتبط با شیوع اگزما در دانش‌آموزان زاهدانی با استفاده از پرسش‌نامه ایساک بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی 1600 نفر از دانش‌آموزان مقطع ابتدایی دختر و پسر با روش نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب و بررسی شدند. داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه بین‌المللی ISAAC شامل سؤالات جمعیت‌شناختی و عوامل خطر از طریق مصاحبه در حضور والدین به‌ویژه مادر دانش‌آموز جمع‌آوری شدند. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 19 با استفاده از آزمون مجذورکای و رگرسیون لوجستیک چندگانه تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ZAUMS.REC.1397.481 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی زاهدان به ثبت رسید.
یافته ها: شیوع اگزمای فعلی (11/9-8/9=95CI%) 10/4 درصد بود. 82/8 درصد از دانش‌آموزان با اگزما فعلی، مبتلا به آسم و 74/5 درصد مبتلا به رینیت بودند. در مدل نهایی رگرسیون لوجستیک متغیرهای سابقه آلرژی در اعضای خانواده (OR:2/35 , %95CI=1/3-53/59)، خروپف پدر (OR:3/00 , %95CI=1/4-98/55)، نگهداری هر نوع حیوان در منزل (OR:1/60 , %95CI=1/2-002/58)، بعد خانوار (OR:0/85 , %95CI=0/68-0/95) و قرار گرفتن در معرض دود دخانیات در منزل( OR:2/84 , %95CI=1/6-18/81) رابطه معنی‌داری را با اگزمای دانش‌آموزان نشان دادند.
نتیجه گیری: قرار گرفتن در معرض دود دخانیات در منزل و نگهداری هر نوع حیوان از عوامل مؤثر در شیوع اگزما در کودکان بوده و با حذف آن می‌توان شیوع این بیماری را کاهش داد. با این حال، مادران مهم‌ترین نقش را در غربالگری و تشخیص به موقع اگزما در کودکان مدرسه از نظر عوامل تعیین‌کننده در این مطالعه داشتند. با توجه به نتایج این مطالعه، پیشنهاد می‌شود که با آموزش والدین به‌ویژه مادران، بر توجه به این عوامل مطلوب تأکید شود.

فاطمه دهقانی یونارتی، وازگن میناسیان،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف کلی پژوهش حاضر بررسی اثر زمان‌بندی فعالیت ورزشی بر سطوح افزایش‌یافته گلوکز بعد از وعده غذایی، قبل از وعده غذایی و متعاقب تمرینات تناوبی کوتاه‌مدت در زنان چاق بود.
مواد و روش ها: تعداد10 زن مبتلا به چاقی (میانگین±انحراف معیار سن: 3/97±40/41 سال، وزن: 7/26±86/60 کیلوگرم و شاخص توده بدن: 2/20±33/22 کیلوگرم/ مترمربع) به شکل متقاطع در چهار گروه شامل: 1. فعالیت ورزشی قبل از وعده غذایی؛ 2. فعالیت ورزشی بعد از وعده غذایی؛ 3. فعالیت ورزشی تناوبی؛ 4. کنترل شرکت داشتند. فعالیت ورزشی قبل و بعد از وعده غذایی شامل30 دقیقه راه رفتن با شدت متوسط روی نوارگردان قبل و بعد از هر وعده غذایی اصلی (یک دقیقه تمرین، 30 ثانیه استراحت) و فعالیت ورزشی تناوبی کوتاه‌مدت شامل سه تکرار یک دقیقه‌ای فعالیت، هر30 دقیقه برای20 مرتبه طی روز بود. مقادیر12ساعته پایش مداوم قندخون و غلظت قندخون پس از وعده غذایی دو‌ساعته برای بررسی تغییرات گلوکز خون ثبت شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با اخذ مجوز و دریافت کد اخلاق پژوهشی IR.UI.REC.1397.119 از کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه اصفهان شروع و اجرا شد. استاندارد‌های اصول اخلاق در پژوهش‌های پزشکی شامل موضوعات انسانی که در اعلامیه هلسینکی مشخص شده است رعایت شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که فعالیت ورزشی تناوبی منجر به کاهش معنی‌دار پایش مداوم قندخون و غلظت قندخون پس از وعده غذایی، نسبت به گروه کنترل و همچنین فعالیت ورزشی قبل از وعده غذایی شد (0/05˂P). در حالی که بین اثر فعالیت ورزشی قبل و بعد از وعده غذایی تفاوت معنی‌داری در پایش مداوم قندخون مشاهده نشد (0/05˂P). همچنین، فعالیت ورزشی بعد از وعده غذایی، منجر به کاهش قندخون پس از وعده غذایی نسبت به گروه کنترل شد (0/05˂P).
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد اجرای فعالیت ورزشی تناوبی می‌تواند اثرات مفیدی بر سطوح گلوکز خون بعد از وعده غذایی داشته باشد که احتمالاً به‌ واسطه بهبود متابولیسم گلوکز در نتیجه تمرین ورزشی است.


صفحه 23 از 26     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb