رامین طاهری،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1384 )
چکیده
مقدمه: سندرم سوییت با ایجاد بثورات ناگهانی به صورت پلاک های دردناک منفرد یا متعدد در اندامها، صورت و گردن تظاهر می نماید که معمولاً همراه تب و علائم دیگر است. در این مطالعه بیماران دچار سندرم سوییت طی یک دوره ده ساله مورد بررسی قرار گرفته اند.
موارد: این مطالعه، مطالعهای از نوع سری موارد میابشد که طی آن بیمارانی که با تشخیص سندرم سوییت از سال 1370 تا 1380 طی یک دوره 10 ساله در بخش پوست بیمارستان بوعلی تهران بستری و تحت درمان قرار گرفته بودند مورد بررسی قرار گرفتهاند. مشخصات اصلی ضایعات پوستی بیماران به این شرح بود: بیمار اول ضایعات پوستی برجسته قرمز رنگ حساس و دردناک در دست و ساق پا، بیمار دوم تاول های بزرگ، شل و دارای مایع هموراژیک روی ساق هر دو پا و قسمت فوقانی یک ران و اسکار ضایعات قبلی روی مچ پاها، بیمار سوم پاپول و ندول در ناحیه دست چپ با درد و خارش و ترشحات خونابهای، بیمار چهارم ضایعات تاولی روی سطح داخلی رانها، یک تاول در ناحیه تنه و ماکول های هیپرپیگانته و منتشر در سطح شکم، بیمار پنجم پاپول و ندول دردناک در دستها و ساق پای راست، بیمار ششم پلاک و ندول دردناک، بیمار هفتم پاپولهای اریتماتو و دردناک در ساق هر دو پا و روی شکم، بیمار هشتم پاپول و ندول اریتماتو دارای سوزش در شکم و کف دست راست، بیمار نهم ضایعات تاولی ارتیماتو دردناک در گردن و ساق پای راست.
نتیجهگیری: موارد جالبی در این بیماران یافت شده است. از جمله وجود تاول هموراژیک، وجود تغییرات اپیدرم مثل هیپرکراتوز آکانتوز و پاراکراتوز منطقه ای و وجود اسکارهای ناشی از ابتلا به این بیماری که تا به حال در گزارشهای قبلی این بیماری در کتب و مجلات تخصصی اشاره ای به آنها نشده است.
دکتر سرور آرمان، خانم فریبا فهامی، خانم روشنک حسن زهرائی،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: غریزه جنسی که منشأ بسیاری از تحولات در زندگی انسان میباشد میتواند در اثر عوامل متعددی دچار اختلال شود که یکی از این عوامل، پدیده یائسگی و افزایش سن است. این مطالعه با هدف مقایسه اختلالات عملکرد جنسی زنان قبل و بعد از یائسگی طراحی گردید.
روش کار: این مطالعه از نوع تحلیلی - مقطعی میباشد که در آن اطلاعات مربوط به فعالیتهای جنسی قبل و بعد از یائسگی 174 زن همسردار یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اصفهان در سال 82 که دارای مشخصات ورود به پژوهش بودند جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت. روش جمع آوری دادهها پرسشنامه اختلالات جنسی خود ساخته بود که روایی و پایائی آن با روش اعتبار محتوا و ضریب آلفای کرونباخ تعیین شد. نتایج حاصله با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (مک نمار) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج این پژوهش نشان دادکه فراوانی نسبی اختلالات جنسی در دوران باروری 38 درصد و در دوران یائسگی 72/4 درصد میباشد. همچنین ارتباط آماری معنی داری بین اختلالات جنسی قبل و بعد از یائسگی وجود داشت (0/001>P). توزیع فراوانی اختلالات جنسی در دوره باروری این زنان بر اساس شدت اختلال عبارت بود از اختلال در فاز تمایل (49/2 درصد)، دیسپارونی (34/3 درصد)، اختلال در فاز برانگیختگی (26/8 درصد)،اختلال در فاز ارگاسم (23/8 درصد) و واژینیسموس (16/4 درصد). همچنین توزیع فراوانی این اختلالات در دوره یائسگی آنان به ترتیب عبارت بود از اختلال در فاز برانگیختگی (75/3 درصد)، اختلال در فاز تمایل (62/2 درصد)، اختلال در فاز ارگاسم (56/3 درصد)، دیسپارونی (34/9 درصد) و واژینیسموس (15/8 درصد).
نتیجهگیری: همان طور که نتایج پژوهش نشان داد درصد قابل توجهی از زنان در سنین باروری و یائسگی اختلالات جنسی را تجربه میکنند و پدیده یائسگی میتواند عاملی در جهت ایجاد، تداوم و یا مضاعف شدن اختلالات جنسی باشد. لذا بر نقش متخصصین مربوط به این امور در زمینه مشاوره و آموزش تأکید میشود.
محمدرضا پالیزوان، اعظم امینی کمیجانی، احسان اله غزنوی راد،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: تحقیقات نشان داده است که به دنبال صرع خود به خودی در موشهای صحرایی میزان نفوذ پذیری نورون های ناحیه CA1 هیپوکمپ نسبت به کلسیم افزایش پیدا میکند. در این تحقیق نقش کانالهای کلسیمی حساس به ولتاژ ناحیه CA1هیپوکمپ بر روی کیندلینگ ایجاد شده با پنتیلن تترازول مورد بررسی قرار گرفته است. روش کار: در این تحقیق تجربی ابتدا حیوانات به شکل تصادفی به دو گروه تقسیم بندی شدند. در گروه تحت آزمایش داروی وراپامیل (4میکروگرم در 4 دقیقه) به داخل هیپوکمپ تزریق شد و پس از 20 دقیقه به منظور ایجاد کیندلینگ شیمیایی، پنتیلن تترازول با غلظتهایی که در ابتدا تشنج زا نیستند (5/37 میلی گرم بر کیلوگرم, داخل صفاقی) به موشها تزریق گردید. پس از تزریق دارو رفتار های حیوان به مدت 20 دقیقه تحت نظر گرفته شد و پاسخهای تشنجی بر اساس معیار پنج رتبهای طبقهبندی گردید. حیوانات گروه کنترل از نظر سن و روند ایجاد کیندلینگ همانند گروه آزمون بودند به جز اینکه در این گروه به جای وراپامیل از حلال آن یعنی مایع مغزی نخاعی مصنوعی استفاده شد.
نتایج: وراپامیل به شکل معنی داری (0/01>P)تعداد تحریکات لازم برای رسیدن حیوانات از مرحله صفر به مرحله پنج تشنج را کاهش داد. از سوی دیگر وراپامیل به شکل معنیداری مدت زمانی که حیوان در مرحله پنجم تشنج بسر می برد را افزایش داد(0/05>P). همچنین این دارو مدت زمانی که طول میکشد که حیوان به مرحله پنج تشنج برسد را کاهش داد ولی این کاهش معنیدار نبود.
نتیجهگیری: تزریق موضعی وراپامیل به داخل هیپوکمپ روند ایجاد کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول را تسهیل کرده ولی بر روی کیندلینگ ایجاد شده اثر مهاری داشت.
ناهید جیواد، محمود رفیعیان،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: امروزه داروهای زیادی در پیشگیری از حملات میگرن مورد استفاده قرار می گیرند که در مورد تاثیر مثبت آنها در کاهش حملات اتفاق نظر وجود ندارد و ارجحیت یکی بر دیگری نیز مورد تردید است. این تحقیق به منظور مقایسه تأثیر دو داروی نیمودیپین و پروپرانولول در پیشگیری از حملات میگرن بر روی بیماران مراجعه کننده به کلینیک تخصصی اعصاب در شهرکرد صورت گرفت.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی یک سوکور بود که بر روی 102 بیمار انجام شد. بیماران مورد مطالعه بطور تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول جهت درمان پروفیلاکتیک میگرن داروی نیمودیپین و در گروه دوم از داروی پروپرانولول استفاده شد. درمان به مدت 6 ماه پیگیری شد. هر بیمار موظف بود روزانه پرسشنامه مربوطه را پر کند. این پرسشنامه شامل اثر دارو بر شدت سر درد، مدت سردرد و تعداد دفعات سر درد در یک ماه بود. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تی انجام پذیرفت.
نتایج: شدت و طول مدت حملات در گروه مصرف کننده پروپرانولول در مقایسه با گروه مصرف کننده نیمودیپین کمتر بود(0/01>P)، ولی از نظر تعداد حملات تفاوت معنی داری در بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد مصرف پروپرانولول در مقایسه با نیمودیپین در پیشگیری از حملات سردرد میگرنی مؤثرتر باشد. بنابر این مصرف این دارو در پیشگیری از حملات میگرن توصیه می شود.
نسرین روزبهانی، زهرا جباری، سحر یزدی،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: قاعدگی دردناک اولیه یکی از شایعترین شکایات در زنان میباشد که به علت آزاد شدن پروستاگلاندینها ایجاد شده و اغلب با داروهای شیمیایی درمان می گردد. امروزه با توجه به عوارض این داروها، محققین به سمت استفاده از داروهای گیاهی گرایش پیدا کرده اند. با در نظر گرفتن خاصیت ضد پروستاگلاندینی آویشن شیرازی، این مطالعه با هدف مقایسه اثر آویشن و مفنامیک اسید بر کاهش میزان درد قاعدگی طراحی گردید.
روش کار: این تحقیق یک کارآزمایی بالینی یک سوکور میباشد که جامعه هدف آن خانمهای مبتلا به درد قاعدگی و جامعه مورد مطالعه، خانمهای مراجعه کننده به مرکز مشاوره ازدواج میباشند. تعداد نمونه بر اساس 0/5= α و 0/20=β نفر محاسبه گردید که به صورت تصادفی ساده در دو گروه مفنامیک اسید و آویشن قرار گرفتند. از افراد خواسته شد که شدت درد را قبل از مصرف دارو با معیار آنالوگ بینایی(10- 0 سانتی متر) مشخص کنند. سپس در گروه مطالعه 15 گرم برگ گیاه آویشن که در یک لیوان آب دم شده بود و در گروه شاهد، کپسول 250 میلی گرمی مفنامیک اسید مصرف شد و مجدداً شدت درد 2،1و3 ساعت بعد از مصرف دارو تعیین گردید. اطلاعات با استفاده از شاخصهای میانگین و انحراف معیار و تستهای کی اس، من ویتنی یو وکای اسکوئر تجزیه وتحلیل شد. در کلیه مراحل تحقیق مفاد بیانیه هلسینکی رعایت گردید.
نتایج : میانگین شدت درد قبل از مصرف دارو در گروه آویشن و مفنامیک اسید تفاوت معنی داری نداشت. در هر یک از گروههای مفنامیک اسید و آویشن بعد از مصرف دارو میانگین شدت درد به طور معنی داری کاهش یافت(0/00001>P). ولی میزان کاهش درد دو گروه، در مقایسه با هم تفاوت معنی دار آماری نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که مفنامیک اسید و آویشن به یک اندازه درد قاعدگی را کاهش میدهند که به نظر می رسد به علت اثرات ضد پروستاگلاندینی و ضد انقباضی آویشن باشد.
حمید فراهانی، لیلا برجیان،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: اکثر مطالعات اخیر نشان داده اند که هیپوترمی پس از شوک خونریزی نیاز به مایع درمانی را کاهش داده و فشار شریانی را افزایش میدهد که درنتیجه شانس زنده ماندن را بالا می برد. اما مشخص نشده که هیپوترمی با چه مکانیسمی این اثرات را ایجاد میکند. این مطالعه به طور وسیعتری اثرات هیپوترمی را در این امر بررسی میکند.
روش کار: این تحقیق یک مطالعه تجربی است که برای انجام آن 24 عدد رت به 4 گروه تقسیم شدند. در دوگروه 1 و 3 پس از انجام بیهوشی با تزریق پنتو باربیتال، عصب سمپاتیک کلیوی دو طرف قطع شد ولی در دو گروه 2 و 4 عصب دست نخورده باقی ماند و فقط برش پهلو انجام شد تا شرایط همه گروهها یکسان شود. سپس رتها وارد مرحله شوک خونریزی شدند (مرحله یک) که 90 دقیقه طول داشت و برای آن از حیوان 4 تا6 سی سی، خون به مدت 10 دقیقه گرفته شد. بعد از ایجاد شوک فقط در گروههای 1 و 2 دمای بدن در طول 10-5 دقیقه از حدود 37/5 به 32 درجه سانتی گراد رسید. سپس در پایان مرحله یک، حیوان وارد مرحله احیا (مرحله دو) شد که برای آن، خون گرفته شده از حیوان و یا مایع اضافی رینگر به حیوان تزریق شد تا فشار به حد طبیعیاش برگردد. مرحله دو 60 دقیقه به طول انجامید. فشار شریانی و حجم مایع مورد نیاز در گروهها محاسبه و مقایسه گردید.
نتایج: درگروه های هیپوترمیک 1 و 2 ، نسبت به گروههای نورموترمیک 3و 4 برای احیاء شوک خونریزی به حجم کمتری از مایعات و یا خون نیاز بود (0/05>P) . فشار شریانی قبل ازشوک در بین 4 گروه یکسان بود, اما در پایان مرحله دو (مرحله احیاء) در گروه های هیپوترمیک بالاتر از گروه های نورموترمیک بود (0/05>P).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که هیپوترمی ملایم اثرات مفیدی بر بقاء حیواناتی که دچار شوک خونریزی شدهاند دارد. با وجود این که کلیههای سالم نقش حیاتی در حفظ مایعات بدن در طول شوک دارند ولی ظاهراً در رتهایی که دچار قطع عصب کلیوی شدهاند در حضور هیپوترمی به مایع درمانی کمتری برای احیاء شوک خونریزی نیاز است و این یکی از اثرات مفید هیپو ترمی است. همچنان مطالعات گستردهتری برای تأیید این موضوع لازم است.
طوبی کاظمی، حسین پناهی شهری، مریم حسینی فراش، مهدی دارابی، محسن کاشانیان، حسین اکبری،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: هیپرلیپیدمی یکی از عوامل خطر اصلی شناخته شده بیماری عروق کرونر است. با توجه به اهمیت هیپرلیپیدمی و لزوم درمان طولانی مدت آن، استفاده از دارویی که بتواند ضمن استفاده طولانی مدت عوارض کمتری داشته باشد، اهمیت پیدا میکند. این مطالعه به منظور مقایسه اثر پرل شوید با پلاسبو در درمان هیپرلیپیدمی صورت گرفته است.
روش کار: این مطالعه به صورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور بود که بر روی 65 بیمار مبتلا به هیپرلیپیدمی صورت گرفت. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد به مدت یک ماه رژیم غذایی توأم با پرل شوید و گروه شاهد یک ماه رژیم غذایی توأم با پلاسبو دریافت کردند. سطح چربیهای سرم قبل و بعد از مطالعه اندازهگیری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون تی تجزیه و تحلیل گردید. 0/05>P معنی دار در نظر گرفته شد.
نتایج: در این مطالعه اختلاف میانگین کلسترول، تری گلیسرید، HDL و LDL قبل و بعد از مداخله در گروه مورد از نظر آماری معنادار بود. اما در گروه شاهد فقط سطح HDL قبل و بعد از درمان تفاوت آماری معناداری داشت.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که شوید میتواند به عنوان یکی از داروهای مفید و مؤثر در درمان هیپرلیپیدمی مورد استفاده قرار گیرد.
دكتر قاسم مسیبی، آقاي احسان اله غزنوی راد، دكتر علی فانی، دكتر سید محمد مؤذنی،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: دیابت وابسته به انسولین یا دیابت نوع1 جزء بیماریهای خود ایمن میباشد. فاکتورهای ژنتیکی از جمله برخی از ژنهای کد کننده آنتی ژن های لکوسیتی در استعداد ابتلا به آن دخالت دارند. البته ارتباط بین دیابت و نوع آنتیژنهای لکوسیتی، به جمعیت (نژاد) مورد مطالعه بستگی دارد. هدف از این مطالعه تعیین آنتی ژنهای لکوسیتی است که در استعداد ابتلا به دیابت وابسته به انسولین در جمعیت این منطقه جغرافیایی(اراک) نقش دارند. روش کار:در این مطالعه توصیفی که در آن از روش نمونهگیری آسان استفاده شده است، فراوانی آنتی ژنهای لکوسیتی کلاس I وII در سال 1382 در31 بیمار مبتلا به دیابت وابسته به انسولین ( مراجعه کننده به کلینیک دیابت بیمارستان ولیعصر اراک) و 57 فرد سالم با زمینه نژادی و جغرافیایی مشابه، با روش میکرولیمفوسیتوتوکسیسیتی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که فراوانی آنتی ژنهای لکوسیتی A2 (04/0p<)، A3 (05/0p<)، B21 (05/0p<)، DR3 (01/0p<) وDQ2(01/0p<) در بیماران مبتلا به دیابت وابسته به انسولین در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری بیشتر است. در مقابل فراوانی آنتی ژنهای DR2 (04/0p<)،DR7 (05/0p<) و B53 (05/0p<) در گروه کنترل بیشتر از بیماران دیابتی بود. نتیجه گیری: بین بروز آنتی ژن های لکوسیتی A2 ، A3 ، B21 ، DR3 و DQ2 و استعداد ابتلا به دیابت به طور مستقل ارتباط مثبت وجود دارد و خطر نسبی ابتلا به دیابت در افراد واجد این آنتی ژنها بالا است. آنتی ژنهای DR2 ، DR7 و B53 ممکن است در جلوگیری از ابتلا به دیابت وابسته به انسولین در جامعه مورد مطالعه دخالت داشته باشند.
احمدرضا مهاجرانی، نگین مشتاقی، علیرضا سوسن آبادی،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: یکی از مهمترین مهارتهایی که پزشکان و پرستاران باید فراگیرند وبه کار ببرند عمل لولهگذاری داخل تراشه میباشد. پس باید بر آموزش این مهارت تِِأکید کافی صورت گیرد. هدف از این پژوهش طراحی و به کارگیری وسیلهای است که توسط آن افراد غیرمجرب هم که جزو کادر بیهوشی نیستند قادر باشند در موارد اورژانس عمل لوله گذاری داخل تراشه را به طور صحیح انجام دهند.
روش کار: دریک مطالعه مداخله ای نیمه تجربی ، تعداد 400 نفر بیماردر فاز 1مطالعات مداخله ای مورد لولهگذاری درون تراشه قرار گرفتند. مطالعه دربیمارستانهای ولیعصر(عج) و امیرکبیر بر روی بیمارانی که تحت بیهوشی عمومی قرار داشتند صورت گرفت. بیماران در فاصله سنی 75-5 سال بودند. دراین مطالعه ، بیماران مبتلا به آسم و بیماریهای انسدادی ریوی مزمن، بیماران قلبی و بیمارانی که تحت جراحی مغز و اعصاب قرار میگرفتند حذف شدند زیرا در بیماران ذکر شده مدت زمان لوله گذاری داخل تراشه حائز اهمیت بسیار است. وسیلهای که در این بررسی طراحی گردید ابتدا به لوله تراشه متصل شد. سپس جهت ارزیابی عملکرد این وسیله، لوله تراشه یک بار داخل مری و بعد داخل نای قرار گرفت. لازم به ذکر است که در طی این مدت به هیچ عنوان اکسیژن رسانی فرد مختل نگردید و میانگین زمان برای انجام این اعمال 12-10 ثانیه بود.
نتایج: درنگاه کلی، هر400 بار لوله گذاری درون نای که توسط وسیله مزبور انجام شد، درست صورت گرفته بود و همچنین تمامی مواردی که لوله تراشه درون مری قرار گرفت (400 مورد) نیز توسط این وسیله به درستی ارزیابی شد. در این مطالعه با کمک جریان خروجی هوا از ریهها راحتترین شیوه لوله گذاری داخل تراشه نیز ارائه شد. لازم به ذکر است که میانگین زمان لوله گذاری داخل نای از این طریق ، توسط یک فرد ماهر حداکثر 5 ثانیه میباشد و در ضمن هزینه ساخت این وسیله 1000 ریال برآورد شده است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصله از این مطالعه میتوان چنین بیان نمود که این وسیله در اورژانس بسیار مفید است و لوله گذاری اورژانس توسط آن تسهیل میگردد. این وسیله ارزان قیمت و قابل حمل است وبه نظر میرسد از تمام وسایل و دستگاههای دیگر برای تشخیص درستی یا نادرستی عمل لوله گذاری داخل تراشه که تا به حال گزارش شده، بهتر عمل میکند.
محسن خاکی، مصطفی قوامیان،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
مقدمه: هپاتیت ب یک التهاب منتشر کبدی ناشی از ویروس هپاتیت ب (HBV) است که موجب بیماری و مرگ و میر فراوان میگردد. با توجه به این که بخشی از واکسینه شدهها با واکسن مربوطه، غیر پاسخ دهنده (NR) هستند، سنجش میزان ایمنی در واکسینه شدهها و شناسایی افراد NR به خصوص در گروه پر خطر جامعه پزشکی ضروری است.
روش کار: در مطالعه توصیفی حاضر نمونه خون کلیه دانشجویان گروه پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد در مقطع سنی 25-18سال و پرسنل واکسینه شده بیمارستان شریعتی بروجرد از نظر میزان آنتی بادی ضد آنتی ژن سطحی هپاتیت ب (Anti HBS-Ab) با روش الیزا و کیت رادیم ایتالیا ارزیابی شد و با توجه به تعداد واکسنهای دریافتی، زمان بعد از واکسیناسیون و شاخصهای دموگرافیک، نتایج از طریق آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل گردید.
نتایج: در کل حدود 90 درصد افراد ایمن و 10 درصد آنها NR بودند که از گروه ایمن، 8 درصد افراد تیتر آنتی بادی بالاتر از 1000 ، 17/2 درصد بین 1000-500 و 74/8 درصد تیتر آنتی بادی بین 500-10 واحد (miu/ml) را داشتند. حدود 75 درصد افراد ایمن، فقط دو واکسن دریافت کرده بودند. در گروه NR، 53 درصد سه واکسن و 47 درصد دو واکسن تزریق کرده بودند. 4 درصد افراد با زمان کمتر از یک ماه از آخرین واکسن دریافتی، ایمن بودند. از گروه اخیر، 85 درصد افراد تنها دو واکسن تزریق کرده بودند.
نتیجه گیری: سطح ایمنی جمعیت تحت مطالعه 90 درصد ارزیابی شد که با نتایج اغلب پژوهشهای انجام شده همخوانی دارد. در بعضی مطالعات که به نتایج متفاوت رسیدهاند، شاخصهای موثر بر نتایج تفکیک نشده و لذا با توجه به این ابهامات، توصیه میشود که واکسینه شدهها، تیتر Anti HBS-Ab خود را ارزیابی کنند.
دكتر بهنام زمان زاد، دكتر هدایت الله شیرزاد، دكتر فرانک ناصری،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
مقدمه: درمان عفونتهای مجاری ادراری(UTI) به عنوان یکی از شایعترین عفونتهای اکتسابی از جامعه و نیزعفونتهای با منشا بیمارستان، به دلیل مقاومت باکتریها نسبت به آنتی بیوتیکها با مشکل روبروست. این مطالعه به منظور تعیین شایعترین علل باکتریال این گونه عفونتها و مقایسه الگوی حساسیت آنتیبیوتیکی UTI بیمارستانی با UTI اکتسابی از سطح جامعه در شهر شهرکرد انجام شد. روش کار: این مطالعه تحلیلی- مقطعی برروی دو گروه از بیماران مبتلا به UTI صورت گرفته است. گروه اول شامل 100 نفر از بیماران زن 13 تا 35 ساله بستری در بخشهای مختلف بیمارستانهای کاشانی و هاجر شهرکرد دارای علائم حاد UTI و کشت ادرار مثبت و گروه دوم شامل 100 نفر از زنان 13 تا 35 ساله مراجعه کننده به آزمایشگاه سطح شهرکرد دارای علائم ادراری و کشت ادرار مثبت، بودند. هر دو گروه از نظر شایعترین عوامل ایجاد عفونت و الگوی حساسیت آنها نسبت به آنتی بیوتیکها با استفاده ازروش دیسک دیفیوژن بررسی شدند. نتایج حاصل در دو گروه از طریق آزمون تی با یکدیگر مقایسه گردیدند. نتایج: در مجموع ارگانیسمهای عامل UTI بیمارستانی به ترتیب شامل ایکولای، کلبسیلا، استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس، پسودوموناس، انتروباکتر و ارگانیسمهای به دست آمده از UTI اکتسابی از جامعه به ترتیب شامل ایکولای، کلبسیلا، استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس، پروتئوس، پسودوموناس و سیتروباکتر بودند. بیشترین مقاومت ایزولههای باکتری ایکولای در دو گروه، نسبت به آمپی سیلین و پس از آن نسبت به کوتریموکسازول مشاهده شد. به جز کوتریموکسازول و سفالوتین، حساسیت آنتیبیوتیکی در دو گروه تفاوت آماری معنیداری داشت(05/0p<). سفتیزوکسیم موثرترین آنتی بیوتیک در درمان UTI بیمارستانی و نیتروفورانتوئین موثرترین دارو در درمان UTI اکتسابی از جامعه، شناسایی گردیدند. نتیجه گیری: به نظر میرسد میزان مقاومت پاتوژنهای شایع، خصوصاً انواع بیمارستانی در حال افزایش است و این موضوع استفاده مناسب از آنتی بیوتیکها را در درمان UTI ضروری می سازد.
دكتر مسعود ناظم، دكتر وحید گوهریان، دكتر حیدرعلی داوری، دكتر محمد جعفری، دكتر مهتاب ابراهیم بابائی،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
مقدمه: سیستیک هیگروما یک اختلال تشکیل عروق لنفاوی میباشد که میتواند در اثر رشد زیاد و سریع، ارگانهای مجاور را گرفتار کرده یا تحت فشار قرار دهد. روش اصلی درمان جراحی میباشدکه به علت عوارض ناشی از این درمان، درمانهای غیر جراحی مثل استفاده از مواد اسکلروزان مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین اثر بلئومایسین در درمان سیستیک هیگروما میباشد. روشکار: این مطالعه به صورت نیمه تجربی در بیمارستانهای الزهرا و کاشانی اصفهان از سال 1372 لغایت 1383 انجام گرفت. نمونهگیری به صورت غیر احتمالی آسان بود. در این مطالعه بیمارانی که به علت سیستیک هیگروما تحت درمان داروئی یا جراحی قرار میگرفتند، بررسی شدند. بیمارانی که نیاز به تزریق بلئومایسین داشتند با دوزهای مناسب تحت تزریق داخل ضایعه بلئومایسین قرار گرفته و در فواصل مشخص پیگیری شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از چک لیست شامل اطلاعاتی مثل سن، جنس، محل کیست، حجم کیست قبل و بعد از تزریق بلئوماسین، و یا جراحی استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون تی و تی زوج، تجزیه و تحلیل و 05/0< p معنیدار تلقی شد. نتایج: از 72 بیمار مورد بررسی 24 بیمار تحت درمان با بلئومایسین و 48 بیمار تحت درمان جراحی قرار گرفتند. سن بیماران از زیر یک ماه تا 18 سال بود. بیشترین محل گرفتاری در گردن با 8/46 درصد بود. میانگین اندازه کیست قبل از تزریق بلئومایسین 66/20±9/103 و بعد از تزریق 19/16±91/34 متر مکعب به دست آمد(004/0=p). میانگین اندازه کیست قبل از عمل جراحی 81/7±511/43 و بعد از عمل جراحی39/1±39/1 متر مکعب به دست آمد(006/0=p). میزان عود لنفانژیوما در گروهی که عمل جراحی شدند در کل 1/25 درصد و در گروهی که بلئومایسین دریافت کردند 2/29 درصد بود که تفاوت معنیداری نداشت. هیچگونه عارضه جدی بعد از درمان با بلئو مایسین مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به کاهش قابل توجه حجم کیست بعد از تزریق بلئومایسین و عدم وجود عوارض قابل توجه در مقایسه با عمل جراحی کیست، از این روش می توان در درمان سیستیک هیگروما به صورت قطعی یا مکمل درمان جراحی استفاده کرد.
دكتر محسن نقوی، آقاي علیاکبر رضائی آشتیانی، دكتر ربابه شیخالاسلام، خانم نغمه تشکری، دكتر سپیده حجفروش، دكتر فریدون عزیزی،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
.
مقدمه: استان مرکزی یکی از مناطقی است که در مطالعات قبل از یدرسانی، دارای شیوع بالای گواتر آندمیک بوده است. در ایران برنامه کنترل و پیشگیری از بروز این اختلالات از جمله تولید و توزیع نمک یددار از سال 1368 به مرحله اجرا درآمده است. این بررسی به منظور پایش برنامه کشوری مبارزه با کمبود ید در سال 1380 در دانشآموزان 7 تا 10 ساله استان مرکزی انجام شد.
روش کار: طی یک بررسی توصیفی ـ مقطعی از طریق نمونهگیری تصادفی 1200 دانشآموز (به تعداد مساوی دختر و پسر) انتخاب شدند. شیوع گواتر از طریق معاینه بالینی بررسی و بیماری طبق تقسیمبندی سازمان جهانی بهداشت درجهبندی شد. نمونه ادرار از یک دهم نمونهها اخذ گردید و اندازهگیری ید ادرار به روش هضم انجام شد. اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری تی، مجذور کا و پیرسون تجزیه و تحلیل گردید.
نتایج: شیوع کلی گواتر در دانشآموزان استان، 4/4 درصد و در دختران و پسران نیز هر یک 4/4 درصد بود. میانه ید ادرار در جمعیت مورد مطالعه 7/16 میکروگرم در دسی لیتر بود. در 2/81 درصد موارد ید ادرار بیشتر از 10 و در 3/9 درصد موارد کمتر از 5 میکروگرم در دسی لیتر بود. هیچ موردی از ید ادرار کمتر از 2 میکروگرم در دسیلیتر وجود نداشت. تفاوتی در شیوع گواتر و میزان ید ادرار بین دو جنس و نیز بین دانشآموزان شهر و روستا مشاهده نشد.
نتیجهگیری: یافتههای این بررسی نشان میدهد که در مقایسه با بررسی کشوری سال 1375 میزان گواتر در دانشآموزان کاهش معنیداری داشته و ید ادرار دانشآموزان استان مرکزی همچنان در حد مطلوب سازمان جهانی بهداشت میباشد. لذا استان مرکزی در زمره مناطق "عاری از کمبود ید "محسوب میشود.
دکتر افسانه نوروزی، دکتر هوشنگ طالبی، خانم فرزانه جهانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
چکیده مقدمه: تهوع و استفراغ بعداز عمل (PONV) یکی از شایعترین مشکلات پس از عمل جراحی است. بیمارانی که خطر بالایی برای PONV دارند، باید داروهای ضد تهوع و استفراغ را برای پیشگیری دریافت کنند. متداولترین دارو، متوکلوپرامید است. اما احتمال بروز علائم اکستراپیرامیدال و عوارضی چون خواب آلودگی، سرگیجه و سردرد ( به خصوص در کودکان) باعث شد این مطالعه جهت مقایسه اثر دگزامتازون و متوکلوپرامید برای جلوگیری از PONV انجام شود. روش کار: این مطالعه، از نوع کارآزمایی بالینی دوسویه کور میباشد. 262 بیمار در محدوده سنی 25-2 سال در کلاس ASA I , II که تحت عملهای جراحی انتخابیENT ، چشم و لاپاراتومی قرار گرفتند، به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه 1/0 میلیگرم بر کیلوگرم دگزامتازون وریدی و در گروه دیگر 1/0 میلیگرم بر کیلوگرم متوکلوپرامید وریدی، 15-10 دقیقه قبل از پایان عمل تجویز گردید. در زمان ریکاوری میزان بروز PONV بررسی شد. تجزیه و تحلیل دادهها توسط آزمون پیرسون آنالیز صورت گرفت. نتایج: بروز PONV در دو گروه مورد مطالعه از نظر آماری تفاوت معنیداری نداشت. همچنین بین بروز PONV در دو گروه به تفکیک جنس نیز از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود نداشت. نتیجه گیری: اثر دگزامتازون در پیشگیری و درمان PONV مشابه متوکلوپرامید بوده و با توجه به ارزانی و در دسترس بودن و نداشتن عوارض جانبی به دنبال تجویز یک دوز آن، میتواند جایگزین مناسبی برای متوکلوپرامید در اعمال جراحی با خطر بالای PONV باشد.
محسن خلیلی نجف آبادی، محمد رضا جلالی ندوشن، هدایت صحرایی، علی نوروز زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
مقدمه: هسته پاراژیگانتوسلولاریس (PGi) در دو پدیده وابستگی و سندرم ترک مرفین به ترتیب یک کاهش و یک افزایش فعالیت نشان می دهد. با توجه به این که در دو سیستم اوپیوئیدی و آدنوزینی علائم سندرم ترک نه تنها به کمک آنتاگونیست های همان سیستم بلکه به وسیله آنتاگونیست های سیستم مخالف هم بروز می کند، در مطالعه حاضر با تخریب هسته PGi به مطالعه رفتارهای سندرم ترک ناشی از تزریق کافئین و نالوکسان جهت بررسی نقش این هسته در بروز این رفتارها پرداخته ایم.
روش کار: در این مطالعه تجربی تعدادی از موش های صحرایی طی 21 روز مصرف مرفین از طریق آب آشامیدنی با دوزهای افزایش یابنده معتاد شدند. سپس به گروه های کنترل (دست نخورده)، شم (فقط مراحل جراحی را طی می کردند). گروهی که یکی از هسته ها در آنها تخریب می شد و گروهی که هر دو هسته چپ و راست در آنها تخریب می شد، تقسیم شدند، برای بررسی علائم سندرم ترک، در روش اول با تزریق نالوکسان (2 میلی گرم بر کیلوگرم زیر جلدی) و در روش دوم با تزریق کافتین (50 میلی گرم بر کیلوگرم درون پرویتوئن) به حیوانات، علائم ایجاد شده ثبت می گردید. اطلاعات به دست آمده توسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون توکی و آزمون کای دو، تجزیه و تحلیل و 0/05>p معنی دار در نظر گرفته شده.
نتایج: پارامترهای رفتاری سندرم ترک مرفین پس از تزریق نالوکسان شامل: اسهال، روی هم افتادن پلک، دندان قروچه انزال، بی قراری، حرکت سگ خیس، راست شدن دم، پریدن و کاهش وزن بود که پس از تخریب دو طرفه هسته PGi در سه رفتار بی قراری، دندان قروچه و پریدن به شکل معنی داری کاهش پیدا کرد. در مورد ظهور علائم سندرم ترک با کافئین مشخص شد که تنوع بروز این علائم کم تر بوده (اسهال، انزال، دندان قروچه، جویدن، بی قراری و پریدن)، اما تخریب دو طرفه هسته PGi به مقدار بیش تری این رفتارها را تحت تأثیر قرار داد. چنانچه از علائم مذکور چهار علامت اسهال، انزال، دندان قروچه، و بی قراری به میزان مشخصی در پی تخریب دو طرفه هسته PGi کاهش یافته.
نتیجه گیری: به طور کلی از نتایج این مطالعه مشخص شد که تنوع بروز علائم سندرم ترک نالو کسان بیش تر از کافئین بوده و تخریب دو طرفه هسته PGi سبب تخفیف بروز علائم سندرم ترک به خصوص در سندرم ترک ناشی از تزریق کافئین می شود.
معصومه صوفیان،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
مقدمه: تب مالت به علت درگیری انسان و حیوان و شیوع زیاد آن در مناطق آندمیک، از نظر اجتماعی و اقتصادی یک مشکل مهم بهداشتی می باشد. به علت نادر بودن بیماری در کشورهای پیشرفته، در کتب مرجع به این بیماری گسترده بسیار مختصر اشاره شده است، لذا تحقیق در مورد تب مالت در ایران که یکی از مناطق شایع بیماری است ضروری می باشد. هدف از این مطالعه تعیین مدل ابتلا به تب مالت در شهرستان اراک می باشد.
روش کار: این مطالعه به صورت مورد-شاهدی در سال 1384 در شهرستان اراک انجام شد. در ابتدا با هماهنگی مرکز بهداشت شهرستان اراک افراد مبتلا شناسایی شدند و در صورتی که تشخیص تب مالت توسط پزشک مسئول با در نظر گرفتن اپیدمیولوژی، علائم بالینی و سرولوژی تأئید می شد بیمار وارد مطالعه می گردید. برای گروه کنترل از همسایگان فرد مبتلا کسی که از نظر سنی و جنسی با بیمار هماهنگی داشت انتخاب و در صورتی که آزمایش رایت و 2MG وی منفی بود وارد مطالعه می شد، حجم نمونه 300 نفر بود که 150 نفر از مبتلایان به تب مالت و 150 نفر از گروه کنترل وارد مطالعه شدند. پرسشنامه ای حاوی سوالات مربوط به اطلاعات دموگرافیک، وضعیت دام و آگاهی افراد در مورد بیماری تکمیل گردید. برای بررسی میزان تأثیر متغیرهای تحت مطالعه بر بیماری تب مالت از مدل رگرسیون لجستیک شرطی استفاده شده.
نتایج: از میان متغیر های مورد بررسی، وجود بیماری در افراد خانواده با افزایش شانس 7/55 برابر، مهم ترین عامل در ابتلا و ریسک فاکتور بعدی مصرف لبنیات غیر پاستوریزه با افزایش شانس 3/7 برابر بود. از میان متغیر های آگاهی، متغیر عدم اطلاع از راه انتقال از طریق پنیر تازه، بیش از بقیه موارد، در ابتلا مؤثر بود (0/44= OR). تعداد دام در مبتلایان بیش از 2 برابر گروه کنترل بود. از نظر تحصیلات و منبع کسب اطلاعات در مورد تب مالت، بین دو گروه تفاوت قابل ملاحظه ای وجود نداشت.
نتیجه گیری: چون ریشه کنی بیماری در حیوانات با شرایط موجود عملا امکان پذیر نمی باشد با توجه به نتایج طرح به نظر می رسد افزایش آگاهی در مورد راه های انتقال بیماری خصوصا پنیر تازه و لبنیات غیر پاستوریزه در کاهش بیماری در جامعه مؤثر باشد و با توجه به شانس ابتلا چندین برابر در صورت وجود بیماری در افراد خانواده، مطالعه ای برای هزینه کاربری تست رایت در افراد خانواده فرد مبتلا پیشنهاد می گردد.
حمید رضا ابراهیمی فخار،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
مقدمه: وجود بافت های نکروزه چرمی شکل یکی از مشکلات بیماران دچار سوختگی های عمیق محسوب می گردد. در این پژوهش استفاده از پماد روغن کنجد و هیدروکسید کلسیم جهت دبریدمان بافت های تکروزه ناشی از سوختگی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
روش کار: این مطالعه تجربی بر روی 40 عدد موش صحرائی بالغ تر از نژاد ویستار صورت گرفت. پس از انجام بیهوشی بوسیله کلروفرم، هر دو پهلوی رت شیو و با قرار دادن در آب جوش به مدت 10 ثانیه، سوختگی درجه 3، به قطر 3 سانتی متر ایجاد گردید. رت ها به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند. در 3 گروه اول در یک سمت روزانه از پماد فیبرینولایزین (به عنوان زخم های شاهد ۱) و در سمت دیگر در گروه اول، دوم و سوم (به عنوان زخم های مورد) به ترتیب از پماد کنهاید با غلظت 1، 2/5 و 5 درصد برای پانسمان استفاده شد. در گروه چهارم (زخم های شاهد 2) اجازه داده شد تا زخم ها به خودی خود ترمیم یابند. در هر گروه و هر زخم، زمان برداشته شدن بافت نکروزه وسپس ایجاد بافت گرانولاسیون در چک لیست مربوطه ثبت شد و نتایج با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و تی زوج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که بین 3 غلظت متفاوت از پماد کنهاید کم ترین میانگین زمان دبریدمان با 16/6 روز مربوط به پماد با غلظت 5 درصد می باشد (0/001=P). از طرف دیگر مشخص شد که تقریبا اختلاف معنی داری بین زمان دبریدمان گروه مورد با گروه شاهد 1 وجود ندارد (0/053=P)، اما اختلاف این زمان در گروه مورد و شاهد 2 و همچنین گروه شاهد او 2 معنی دار است(0/001=P). همچنین اختلاف معنی داری نیز بین زمان ایجاد بافت گرانولاسیون در استفاده از پماد کنهاید 5 درصد و گروه شاهد 1 وجود داشت (P<0/01).
نتیجه گیری: استفاده از پماد کنهاید 5 درصد نه تنها موجب آسیب به بافت های سالم نمی گردد بلکه در دبریدمان بافت های نکروزه قابل رقابت با پماد فیبریتولایزین می باشد. لذا بررسی بیش تر در این زمینه ضروری است.
دكتر حمید ابطحی، دكتر علی هاتف سلمانیان، دكتر سیما رافتی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه: مطالعات زیادی جهت بررسی ایمنی زایی شاخصهای آنتی ژنیک بروسلا ازجمله پروتئین P39 در حیوانات انجام گرفته است. در این تحقیق سعی شده است تا آنتی ژنیسیته پروتئین نوترکیبP39 در بیماران مبتلا به تب مالت بررسی گردد. روش کار: در این تحقیق تجربی ابتدا پروتئین نو ترکیبP39 در باکتری اشریشیاکلی تولید گردید. برای بررسی آنتیژنیسیته پروتئینP39 در بیماران مبتلا به تب مالت از آزمون وسترن بلات با شش سرم بیمار و یک سرم مربوط به فرد سالم استفاده گردید. نتایج: در آزمون وسترن بلات آنتی بادیهای موجود در سرم بیماران مبتلا به پروتئینP39 نوترکیب متصل گردید. نتیجه گیری: شناسایی پروتئین نوترکیبP39 آنتی بادیهای موجود در سرم بیماران مبتلا به تب مالت، نشانگر تشابه اپیتوپهای فرم نوترکیب با شکل طبیعی آن است.
شهرام براز، دكتر عیسی محمدی، دكتر بهروز برومند،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه: هدف اصلی درمان و مراقبت بیماران مزمن از جمله مبتلایان به نارسایی مزمن کلیه، ارتقاء سطح سلامت و بهبود کیفیت زندگی آنها است. با این حال مطالعات نشان میدهد که سطح سلامت، عملکرد و کیفیت زندگی در بیماران تحت درمان با همودیالیز نگه دارنده اغلب پایین تر از حد انتظار می باشد. لذا تلاش در جهت یافتن روشهای آموزشی مؤثر که بتواند مشکلات جسمی این بیماران را کاهش دهد و کیفیت زندگی آنها را بهبود ببخشد، ضروری میباشد. هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر دو روش آموزشی حضوری و غیرحضوری (بسته آموزشی) مراقبت از خود بر مشکلات و کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با همودیالیز نگه دارنده می باشد. روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است. 63 بیمار از سه مرکز دیالیز در تهران انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه قرار داده شدند. بیماران قبل از آموزش با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی، پرسشنامه تعیین نیاز آموزشی و چک لیستها مورد ارزیابی قرارگرفتند. پس از تعیین نیازهای آموزشی یک برنامه آموزشی خود مراقبتی براساس الگوی خود مراقبتی اورم و اصول آموزش به بیمار و مشاوره با متخصصین طراحی و برای بیماران گروه اول به صورت آموزش حضوری اجراء گردید. هم زمان با اجرای برنامه یک سری کامل آن فیلمبرداری شد و به صورت بسته آموزشی چند رسانه ای درآمد و در طول یک ماه هفتهای یک بار برای بیماران گروه دوم مطالعه در حین انجام دیالیز و نیز در منزل پخش گردید. بعد از اجرای برنامه، دو گروه توسط همان پرسشنامهها و چک لیستها ارزیابی شدند. اطلاعات به دست آمده توسط آزمونهای آماری تی دانش آموزی، ویلکاکسون و مک نمار تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: یافتهها نشان داد اکثر متغیرهای مورد بررسی شامل تستهای آزمایشگاهی، فشار خون، اضافه وزن بین دو دیالیز، خارش پوستی، ادم و گرمی مسیر عروقی در هر یک از گروههای آموزش حضوری و آموزش غیرحضوری، قبل و بعد از آموزش به طور معنیداری تغییر نموده بود. همچنین بهبود کیفیت زندگی(گروه اول با 001/0>p و گروه دوم با 002/0>p) قبل و بعد از مداخله در هر یک از گروهها دیده شد. اما آزمونهای آماری اختلاف معنیداری را درتفاوت میانگینهای قبل و بعد از مداخله بین دو گروه نشان نداد. نتیجه گیری: بین دو گروه از نظر میزان اثربخشی دو روش برنامه آموزشی خود مراقبتی تفاوت چشمگیری مشاهده نشد. لذا با توجه به مشکلات و هزینه داربودن روش آموزش حضوری در مقایسه با آموزش غیرحضوری، روش غیرحضوری به عنوان یک روش موثر، ارزان قیمت، ساده وجذاب برای بیماران تحت درمان با همودیالیز توصیه میشود
دكتر کتایون صمیمی راد، آقاي بابک شهباز، آقاي مهدی نوروزی، دكتر محمود محمودی، آقاي مسعود فیاض واثقی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه: فراوانی بالایی از آلودگی با ویروس هپاتیت C در بیماران همودیالیزی از سراسر جهان گزارش شده است. برای بیماران دیالیزی فاکتورهای خطر مانند دریافت خون، طول مدت دیالیز، دریافت پیوند کلیه و در سالهای اخیر انتقال بیمارستانی ویروس در واحدهای دیالیز مطرح می باشد. در این مطالعه فراوانی آنتی بادی ضد ویروس هپاتیت C و فاکتورهای خطر مربوطه در بیماران دیالیزی استان مرکزی بررسی شده است. روش کار: در این مطالعه مقطعی- تحلیلی از تمامی 204 بیمار دیالیزی استان مرکزی نمونه خون گرفته شد. نمونه ها از نظر آنتی بادی ضد ویروس هپاتیت C با روش الیزای نسل سوم آزمایش شدند. سپس نمونههای مثبت به جهت حذف موارد مثبت کاذب، با روش تأییدی ایمیونوبلات (RIBA) نسل سوم مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از اطلاعات پرسشنامهای، فاکتورهای خطر ارزیابی شدند. آنالیز آماری با استفاده از آزمون های کای دو و رگرسیون لجستیک انجام شد. نتایج : 10 بیمار (9/4 درصد) از نظر آنتی بادی بر علیه ویروس هپاتیت C مثبت بودند. دراین بررسی مدت زمان درمان با دیالیز (004/0 =P)، سابقه پیوند کلیه (032/0=p) و مونث بودن (030/0 =p) رابطه معنی داری را با مثبت شدن آنتی بادی بر ضد ویروس هپاتیتC نشان داد. در این مطالعه ارتباط معنی داری بین سابقه تزریق خون و مثبت شدن از نظر آنتی بادی بر علیه ویروس هپاتیت C مشاهده نشد. نتیجهگیری : به نظرمی رسد انتقال بیمارستانی ویروس هپاتیت C در واحدهای دیالیز یکی از راههای ایجاد موارد جدید عفونت در بیماران دیالیزی استان مرکزی است. رعایت اصول توصیه شده از طرف CDC در مرکز دیالیز می تواند در کاهش فراوانی عفونت HCV در بیماران دیالیزی این استان موثر باشد.