جستجو در مقالات منتشر شده



محبت جمهیری، زینب حفیظی بارجین، مجتبی قبادی، علی مرادی، فاطمه صفری،
دوره 20، شماره 4 - ( 4-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: استرس اکسیداتیو نقش مهمی در پاتوژنز هیپرتروفی قلبی ناشی از هیپرتانسیون دارد. گیاهان منبع غنی از ترکیبات آنتی اکسیدانی هستند. تیمول یک فنل مونوترپن طبیعی است که در برخی گیاهان به وفور یافت میشود و اثرات بیولوژیک متعددی را نشان میدهد. هدف از مطالعهی حاضر بررسی اثر تیمول بر فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان کاتالاز، سطح مالون دی آلدئید (MDA) و میزان فعالیت خنثی سازی رادیکالDPPH  )2 2-دی فنیل 1-پیکریل-هیدرازیل) به دنبال هیپرتروفی بطن چپ در موشهای صحرایی بود.

مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، حیوانات به موشهای هیپرتروف شده بدون درمان(گروه H) و موشهای هیپرتروف پیش درمان شده با تیمول با دوزهای روزانه 25 و 50 میلیگرم بر کیلوگرم تقسیم شدند(به ترتیب گروههای Thy25+H و Thy50+H). حیوانات دست نخورده به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند(Ctl). به منظور القای هیپرتروفی بطن چپ، حیوانات تحت تنگی آئورت شکمی قرار گرفتند. فعالیت سرمی کاتالاز، سطح MDA و میزان فعالیت خنثی سازی رادیکال DPPH طبق روشهای بیوشیمایی تعیین گردید.

یافتهها: فعالیت کاتالاز در گروههای Thy25+H و Thy50+H، به طور قابل توجهی در سرم افزایش یافت vs. H)01/0(p<. علاوه بر این، سطح MDA سرمی در گروههای Thy25+H و Thy50+H در مقایسه با گروه H به طور معنیداری کاهش یافت(به ترتیب05/0 p<و 001/0p<). میزان خنثیسازی رادیکال آزادDPPH  نیز در گروههای Thy25+H و Thy50+H نسبت به گروه H افزایش معنیداری را نشان داد(به ترتیب05/0 p<و 001/0p<).

نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که تیمول به عنوان یک آنتیاکسیدان سبب به وجود آمدن اثرات کاردیوپروتکتیو میشود و همچنین با افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی از هیپرتروفی بطن چپ جلوگیری مینماید.


عباس صارمی، علی اکبر فراهانی، نادر شوندی،
دوره 20، شماره 6 - ( 6-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تمرینات ورزشی بخش مهم و موثری از مراقبت جامع از افراد سالمند است که پیشرفت فرآیند پیری را کند می کند. به دلیل اهمیت فعالیت بدنی در پیش گیری از بیماری های قلبی عروقی، هدف مطالعه حاضر، مقایسه ویژگی های ساختاری و کارکردی قلب مردان میانسال کوه پیما با همسالان غیرورزشکار بود.   
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی، 13 مرد میانسال کوه پیما (سن: 0/2±5/54 سال، نمایه توده بدنی: 4/2±59/25 کیلوگرم بر متر مربع) که در طول 24 ماه گذشته به طور پیوسته حداقل 2 جلسه در هفته و هر جلسه 120 دقیقه فعالیت کوهروی داشتند و هم چنین 14 مرد سالم همسن (سن: 2/2±1/54 سال، نمایه توده بدنی: 3/2±8/26 کیلوگرم بر متر مربع) که اخیراً سابقه هیچ گونه فعالیت بدنی نداشتند(حداقل 6 ماه)، انتخاب شدند. تمام آزمودنی ها در حالت استراحت تست اکوکاردیوگرافی دو بعدی و داپلر استاندارد انجام دادند. آمادگی قلبی تنفسی با استفاده از آزمون بروس ارزیابی شد. از آزمون تی مستقل در سطح 05/0=α برای مقایسه گروه ها استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که فعالیت های کوهروی به طور معنی دار توده بطن چپ(03/0=p) و قطر انتهای دیاستول بطن چپ(04/0=p) را افزایش می دهد. هم چنین مشاهده شد که فشار خون سیستولی(04/0=p)، کسر تزریقی(05/0=p)، حجم ضربه ای(03/0=p) و آمادگی قلبی تنفسی (03/0=p) به طور معنی دار از طریق کوه پیمایی بهبود می یابد. در برخی    شاخص ها، از جمله کسر کوتاه شدگی، قطر سپتوم بین بطنی و قطر دیواره خلفی بطن چپ اختلاف معنی داری بین گروه ها وجود نداشت(05/0<p).  
نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهند که فعالیت منظم کوهروی می تواند اثرات مفیدی بر ویژگی های ساختاری و کارکردی قلب مردان میانسال داشته باشد.
 

سیدپیام شریعت پناهی، دانیال حبیبی، محمد رفیعی، یزدان قندی، مهدی انوری،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: امروزه شیوع بالای دیابت و عوارض آن یکی از مسائل مهم بهداشت عمومی در سراسر جهان می‌باشد. به همین دلیل، پیدا کردن ارتباطات بین عوامل افزایش خطر عوارض دیابت در پیش­گیری و کاهش این بیماری در این بیماری بسیار مؤثر است. برای کشف این ارتباطات می‌توان از تکنیک­های داده کاوی استفاده کرد. به کمک کاوش قوانین انجمنی که یکی از تکنیک‌های داده کاوی است، می‌توان ارتباط بین عوامل خطر یک بیماری را کشف کرد.
مواد و روش­ ها: جامعه‌ی این مطالعه 1046 بیمار دیابتی نوع دو است که اطلاعات آن‌ها بین سال‌های 1390 تا 1393 در کلینیک ویژه‌ی دیابت بیمارستان امام خمینی تهران ثبت شده بود. پس از انجام مرحله‌ی پیش پردازش داده‌ها با نرم افزار SPSS19، 573 نفر وارد مرحله تحلیل شدند. الگوریتم FP-Growth برای کشف روابط انجمنی موجود بین سکته قلبی و دیگر عوامل خطر این بیماری با استفاده از نرم افزار Rapid miner5، بر روی مجموعه داده اعمال شد. روابط پس از استخراج در اختیار پزشک متخصص قرار گرفت تا صحت آن‌ها از نظر بالینی تائید گردد.
یافته‌ها: نتایج حاصل از بررسی این 573 نفر (شامل 292 نفر زن (51 درصد) و 281 نفر مرد (49 درصد) با دامنه سنی 27 تا 82 سال) نشان داد که عدم بیماری فشار خون، کراتینین و فشار خون دیاستولیک در سطح طبیعی، با وجود فشار خون سیستولیک بالا، احتمال وقوع سکته قلبی را افزایش نمی‌دهد.
نتیجه‌گیری: استفاده از قوانین انجمنی، گزینه‌ی مناسبی جهت شناسایی ارتباطات بین عوامل خطر یک بیماری است. هم­چنین می‌تواند فرضیات تازه‌ای جهت انجام مطالعات اپیدمیولوژیک در اختیار محققان قرار دهد.

سعید اسماعیلی، وازگن میناسیان، محمد بیات، هادی کرمی،
دوره 21، شماره 3 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت نوع 2، یکی از عوامل موثر و بازدارنده کنترل گلوکز خون و ایجاد اختلالات عروقی است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تغییرات در بیان ژن عامل رشد اندوتلیال عروقی و گیرنده نوع 1 آن در بافت قلبی رت­های نر دیابتی نوع 2 متعاقب سه شیوه مختلف تمرینی است.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه، 60 سر رت به شکل تصادفی در 5 گروه: کنترل سالم، کنترل دیابتی و گروه­های دیابتی با تمرین استقامتی، مقاومتی و ترکیبی تقسیم شدند. القای دیابت از طریق تزریق درون صفاقی استرپتوزوسین صورت گرفت و تمرینات 5 جلسه در هفته، به مدت 8 هفته انجام شد. بررسی سطوح بیان ژن عامل رشد اندوتلیال عروقی و گیرنده 1 آن از طریق آزمایش RT-qPCR انجام شد.
یافته­ ها: نتایج حاکی از کاهش معنیدار بیان عامل رشد اندوتلیال عروقی در گروه­های کنترل دیابتی، تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی و افزایش معنیدار در بیان گیرنده 1 آن در گروه کنترل دیابتی و تمام گروه­های تمرینی نسبت به گروه کنترل سالم بود (001/0p<). مقایسه­ های انجام شده با گروه کنترل دیابتی نشان داد که در تمام گروه­های تمرینی بیان ژن عامل رشد اندوتلیال عروقی افزایش، اما در گیرنده 1 آن کاهش معنی­داری ایجاد شده است (001/0p<).
نتیجه­ گیری: یافته­ ها حاکی از آن است که شیوه­های تمرینی مختلف در بهبود رگ­زایی موثرند، اما تمرینات ترکیبی در مقایسه با دیگر روش­ های تمرینی دارای برتری خاصی می ­باشند.
 

احسان صالحی، ابراهیم حاجی زاده، محمد علیدوستی،
دوره 21، شماره 4 - ( 5-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: پیشرفت علوم پزشکی طی چند دهه گذشته، تشخیص ریسک فاکتورهایی که ممکن است سبب تسریع بیماری عروق­کرونر شود را ممکن ساخته است. ولی این دانش هنوز نتوانسته منجر به کاهش معنادار در بروز بیماری عروق کرونر قلب شود. هدف این پژوهش، ارزیابی ریسک فاکتورهای بیماری عروق­کرونر قلب پس از استنت­گذاری به کمک روش درخت مخاطره­های رقیب با پیشامدهای مرکب می­باشد. با کنترل این عوامل پیش آگهی می­توانیم احتمال بروز این بیماری کاهش دهیم.
مواد و روش­ ها: این مطالعه مقطعی شامل همه­ بیماران قلبی­عروقی است که از ابتدای خرداد 1386 لغایت پایان اردیبهشت 1388 در مرکز قلب تهران تحت درمان آنژیوپلاستی عروق کرونر با کاشت حداقل یک استنت قرار گرفتهاند. بیماران را به مدت سه سال مورد پیگیری قرار دادیم. پیشامدهای نیاز به احیای جریان خون، سکته قلبی غیرکشنده و مرگ قلبی به عنوان وقایع مهم قلبی­عروقی(برآمد) در نظر گرفته شدند. برای رده­بندی بیماران از درخت تصمیم با مخاطره­های رقیب با پیشامدهای مرکب استفاده کردیم. ‌داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارهایIBM SPSS Statistics نسخه 24 و R نسخه 3. 3. 3 تحلیل شدند.
یافته ­ها: چهار فاکتور قندخون، وضعیت دیابت، شاخص توده­بدنی و سن، شش زیرگروه همگن برای بروز سکته قلبی غیرکشنده و نیاز به احیای جریان خون ایجاد کردند. احتمال بروز پیشامد نیاز به احیای­جریان­خون پس از 50 ماه حداکثر 8/17 درصد و احتمال بروز پیشامد سکته قلبی غیرکشنده حداکثر 7/9 درصد بود.
نتیجه­ گیری: بیماران مبتلا به بیماری عروق­کرونر پس از استنتگذاری میتوانند با کنترل وزن و وضعیت دیابت خود احتمال بروز پیشامدهای ناگوار قلبی را کاهش دهند.

محمد ملکی پویا، بهرام عابدی، محمدرضا پالیزوان، عباس صارمی،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع گسترده بیماری انفارکتوس قلبی و افزایش 36 درصدی کل مرگ‌ومیرهای ناشی از آن تا سال 1399 و توجه به علل و روش‌های درمانی جایگزین بسیار مورد اهمیت است. روشهای متفاوتی در درمان این بیماران وجود دارد که تمرینات استقامتی یکی از آن‌ها است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی فزاینده بر سطوح تغییرات سرمی فاکتورهای TSP1 و MMP1 در موش‌های صحرایی‌ مبتلا به میوکارد انفارکتوس بود.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی کنترل‌شده با گروه شاهد، 20 سر موش صحرایی نژاد ویستار (8 هفته‌ای و با وزن 30±230 گرم) پس از القای انفارکتوس با ایزوپروترونول (150 میلی‌گرم بر کیلوگرم) به‌طور تصادفی به دو گروه تمرین استقامتی فزاینده و شاهد تقسیم شدند. گروه تمرین برای مدت 8 هفته تحت مداخله برنامۀ تمرین استقامتی فزاینده قرار گرفت (هفته‌ای 3 جلسه به مدت 20 تا 50 دقیقه با سرعت 12 تا 18 متر در دقیقه). سپس 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه خون وریدی جهت ارزیابی غلظت سرمی TSP1 و MMP1 جمع‌آوری و به آزمایشگاه منتقل گردید. برای آنالیز داده‌ها از آزمون تی‌ مستقل در سطح معنی‌داری 05/0>p  و نرم‌افزار گراف‌پد استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.IAU.ARAK.REC.1397.007 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک به تصویب رسیده است.
یافته‌ها: نتایج نشان داد تمرین استقامتی موجب افزایش معنی‌دار (048/0p= ) سطوح سرمی MMP1 موش‌های صحرایی القاشده به انفارکتوس می‌شود، درحالی‌که اثر معنی‌داری (092/0p=) متعاقب برنامه ورزشی در مقادیر سرمی TSP1 مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نتیجه مطالعه حاضر نشان میدهد تمرین استقامتی فزاینده احتمالاً باعث افزایش MMP1 در موش صحرایی مبتلا به انفارکتوس میوکارد می‌شود که می‌تواند نقش مهمی در ‌‌فرآیندهای آنژیوژنز و جایگزینی مویرگ‌های بسته‌شده داشته باشد.

آذر حمیدی، امیر رشیدلمیر، رامبد خواجه ای، مهدی زارعی، احمد زنده دل،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری عروق کرونر قلب از مهم‌ترین علل مرگ‌ومیر است. فعالیت‌های ورزشی بعد از عمل بای‌پس عروق کرونر، باعث افزایش چگالی مویرگی عضله قلبی با عنوان آنژیوژنز و بهبود عملکرد قلبی‌عروقی می‌شود. عامل رشد فیبروبلاست پایه، از خانواده عوامل رشدی است و در آنژیوژنز، درمان زخم‌ها، توسعه جنینی و فرایندهای گسترش و تمایز نقش کلیدی دارد. هدف مطالعه حاضر، تأثیر تمرینات هوازی قاومتی بر سطوح پلاسمایی فاکتور رشدی فیبروبلاست پایه در بیماران پیوند بای‌پس عروق کرونری است.
مواد و روش ها: نمونه‌های این پژوهش را سی نفر از مردان با محدوده سنی 60-45 سال که تحت عمل جراحی بای‌پس قرار گرفتند، تشکیل می‌دادند که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (پانزده نفر) و گروه کنترل (پانزده نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت هشت هفته تمرین مقاومتی هوازی را انجام دادند (سه جلسه در هفته ) و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. به منظور بررسی اندازه‌گیری در لنفوسیت، نمونه‌گیری خونی 24 ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و همچنین 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی در حالی که همه آزمودنی‌ها ناشتا بودند به عمل آمد. به منظور اندازه‌گیری BFGF از روش آزمایشگاهی الایزا استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون آماری تی استودنت مستقل و هم‌بسته و از آزمون شاپیرو ویلک جهت نرمال کردن داده‌ها در سطح معنی‌داری 0/05 در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور تأیید و در سامانه کارآزمایی بالینی ایران با شماره
IRCT20191228045919N1 ثبت شده است.
یافته ها: هشت هفته تمرین مقاومتی هوازی سبب افزایش معنی‌داری در سطوح BFGF در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (0/002=P). همچنین تغییرات قبل و بعد آزمودنی‌ها در گروه آزمایش نیز افزایش معناداری را در سطوح پلاسمایی BFGF نشان داد (0/002=P) که در گروه کنترل معنادار نبو د (0/758=P).
نتیجه گیری: براساس یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که تمرین ترکیبی (مقاومتی هوازی) ممکن است با افزایش سطوح پلاسمایی BFGF سبب افزایش رگ‌زایی و تراکم مویرگی در بیماران پس از CABG شود.

سید هادی سیدی، رامبد خواجه ای، امیر رشیدلمیر، محمدرضا رمضان پور، جمشید مهرزاد،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری عروق کرونر قلب یکی از علل اصلی مرگ‌و‌میر افراد در جوامع امروز است. فعالیت‌های ورزشی سبب افزایش برخی فاکتورهای تأثیرگذار بر این بیماری می‌شود. هدف از این پژوهش تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی ـ هوازی بر سطوح اندوستاتین در بیماران بای‌پس عروق کرونر (CABG) بود.
مواد و روش ها: شرکت‌کننده‌های این پژوهش را 24 مرد بیمار تشکیل می‌دادند که به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (دوازده نفر) و کنترل (دوازده نفر) با میانگین سن 6/90 ± 55/37 سال، وزن 5/87 ± 75/45 کیلوگرم، قد 3/36 ± 173/27 سانتی‌متر و شاخص توده بدن1/55 ± 25/11 کیلوگرم / مربع تقسیم شدند. گروه آزمایش هشت هفته تمرین مقاومتی ـ هوازی را با توجه به ارزیابی‌ها (وضعیت قلبی‌ریوی و تست تحمل ورزش) به مدت یک الی یک ساعت و نیم انجام دادند (سه جلسه در هفته) و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. جهت اندازه‌گیری سطوح اندوستاتین، نمونه‌گیری خونی 48 ساعت قبل از شروع پروتکل و همچنین 48 ساعت پس از آخرین جلسه پروتکل در حالی که همه آزمودنی‌ها ناشتا بودند، انجام شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون شاپیرو ویلک جهت نرمال کردن داده‌ها و از آزمون تی‌استودنت در گروه‌های مستقل و همبسته در سطح معنی‌داری 0/05 استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش پس دریافت کد اخلاق IR.IAU.NEYSHABUR.REC.1398.018 و همچنین کد بالینیIRCT20191228045916N1 انجام شده است.
یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد گروه تمرینات مقاومتی ـ هوازی، کاهش معنی‌داری در سطوح اندوستاتین (1/672=P=0/001) (T)، در مقایسه با گروه کنترل داشته است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته‌ها، به نظر می‌رسد که تمرین مقاومتی ـ هوازی سطوح آندوستاتین را کاهش می‌دهد که به عنوان یک عامل ضد‌رگ‌زایی شناخته می‌شود.

مجید مهراد، مجید نوجوان، صدیق رئیسی، مهرداد جوادی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف اکثر بیماری‌های قلبی در نوار قلبی (ECG) نشانه‌هایی از خود نمایش می‌دهند، اما تشخیص وجود بیماری قلبی به کمک ECG نیازمند دانش و تجربه پزشکان متخصص است. از آنجائی که ممکن است همواره این متخصصان دردسترس نباشد، ضرورت دارد ابزار‌هایی طراحی شود تا در این شرایط به‌عنوان دستار به کادر درمان امکان تشخیص بیماری قلبی فراهم شود. در این مقاله یک رویکرد دومرحله‌ای مبتنی بر شبکه‏‌های عصبی مصنوعی برای تشخیص بیماران قلبی با استفاده از اطلاعات ECG طراحی شده است.
مواد و روش ها برای طراحی رویکرد دومرحله‌ای پیشنهادی، ابتدا اطلاعات نوار قلبی 861 مراجعه‌کننده به تعدادی از مراکز درمانی شهر اراک جمع‌آوری و با مشاوره متخصصین، پردازش و آماده‌سازی داده‌ها انجام شده است. آن‌گاه ۱۵۴ ویژگی در نوار قلبی به‌عنوان متغیر‌های ورودی به رویکرد پیشنهادی مشخص شده است. در مرحله اول از رویکرد پیشنهادی یک شبکه عصبی مصنوعی برای تشخیص وضعیت نوار قلبی به دو صورت قابل‌استفاده و یا غیرقابل استفاده طراحی شده است. آن‌گاه در مرحله دوم با استفاده از اطلاعات نوار‌های قلبی قابل‌استفاده، یک شبکه عصبی مصنوعی برای تشخیص وجود یا عدم‌وجود بیماری قلبی طراحی شده است. درنهایت، عملکرد رویکرد دو مرحله‌ای بررسی و صحت و دقت آن در تشخیص وضعیت نوار قلبی و همچنین وضعیت بیماری مراجعه‌کننده تعیین شده است.
ملاحظات اخلاقی این مقاله در کمیته تحقیقات با کد شناسه IR.ARAKMU.REC.1400.138 به تأیید رسیده است.
یافته ها در رویکرد دو مرحله‌ای پیشنهادی، شبکه عصبی تشخیص وضعیت نوار قلبی دارای دقت 97/1 درصد و صحت 97/3 درصد بوده و همچنین شبکه عصبی تشخیص وجود بیماری قلبی نیز دارای دقت 95/8 درصد و صحت 95/4 درصد می‌باشد. 
نتیجه گیری باتوجه‌به کارایی بالای رویکرد پیشنهادی در تعیین وضعیت نوار قلبی و همچنین تشخیص بیماری قلبی، می‌توان از این رویکرد به‌عنوان یک دستیار قابل‌اعتماد برای کمک به کادر درمان استفاده کرد.

علی خزایی، محمدعلی سپهوندی، فضل اله میردریکوند،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: پیامد اصلی نارسایی قلبی، اختلال در توانایی عملکردی بیماران، ایجاد محدودیت در وظایف شغلی، خانوادگی- اجتماعی و نقص در متغیرهای شناختی، هیجانی و در نهایت افت کیفیت زندگی است. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی بیماران قلبی- عروقی مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهرستان خرم‌آباد انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر با استفاده از طرح نیمه‌ تجربی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه آزمایش و شاهد انجام شد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه بیماران مبتلا به بیماری‌های قلبی- عروقی مراجعه‌کننده به مراکز بهداشت شهرستان خرم‌آباد در سال 1401 بود. از میان جامعه آماری تعداد 40 نفر به روش نمونه‌گیری درسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش
(20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای تحت آموزش تنظیم هیجان به مدت 8 هفته قرار گرفتند. هر دو گروه پرسشنامه‌های
کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHO-QOL-BREF) و پرسشنامه امید به زندگی Schneider و همکاران (1991) را در پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری تکمیل کردند. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی Bonferroni استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی بیماران قلبی- عروقی مؤثر است (0/01 > P) و این تأثیر در مرحله پیگیری سه ماهه نیز پایدار مانده است (0/01 > P).
نتیجه‌گیری: آموزش تنظیم هیجان، موجب بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی آزمودنی‌های پژوهش گردید. از این‌رو پیشنهاد می‌شود از آموزش تنظیم هیجان جهت بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی بیماران قلبی- عروقی در مراکز درمانی و بیمارستان‌ها استفاده شود.
اعظم میوه فروشان، رقیه افسرقره باغ،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: چربی خون بالا یا هیپرلیپیدمی، یک اختلال متابولیکی مزمن با مشخصه افزایش سطح چربی‌های خون، نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی بیماری‌های قلبی- عروقی در افراد مبتلا به دیابت، فشارخون بالا و چاقی ایفا می‌کند. با وجود وجود داروهای شیمیایی، عواملی مانند عوارض جانبی داروها، هزینه‌ها و رویکرد فزاینده به طب سنتی، مطالعات بر روی پتانسیل درمانی گیاهان دارویی در کاهش سطح چربی‌های خون را تقویت کرده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی و ایمنی این عوامل گیاهی در کاهش سطح چربی‌های خون انجام شده است.
روش کار: جهت انجام این مطالعه مروری، جستجویی جامع در پایگاه‌های اطلاعاتی معتبر نظیر PubMed، Science Direct، Google Scholar و سایر پلتفرم‌های آنلاین مرتبط صورت گرفت. با استفاده از کلید واژه‌هایی همچون «هیپرلیپیدمی»، «طب گیاهی»، «طب سنتی»، «عصاره گیاهی» و «گیاه درمانی» و بدون اعمال محدودیت زمانی تا سال 2024، مقالات پژوهشی مرتبط شناسایی شدند. معیار ورود مطالعات به این بررسی، گزارش اثرات گیاهان دارویی بر تغییرات پروفایل لیپیدی بود.
یافته‌ها: بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که گیاه دارویی آویشن معمولی (Thymus vulgare)، کرفس (Apium graveolens کاسنی (Cichorium intybus)، شاه‌تره (Fumaria officinali)، پنجه مرغی (Cynodon dactylon)، گل پر
(
Heracleum rawianum)، بابونه قدبلند (Anthemis altissima)، کنگر (Gundelia tourneforttii)، جعفری وحشی جنگلی (Anthriscus sylvestrianum)، تاج‌ریزی (Solanum nigrum)، زرشک معمولی (Berberis vulgaris)، شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra)، شیپوری طویل سربریده (Arum elongatum)، ریواس (Rheum ribes)، نعناع (Mentha spicata) و چندین گیاه دارویی دیگر استفاده می‌شود.

نتیجه‌گیری: استفاده از گیاهان دارویی بومی ایران برای مدیریت چربی خون، ریشه عمیقی در تاریخ باستانی کشور دارد که تحقیقات علمی معاصر به طور فزاینده‌ای مورد تأیید قرار گرفته است. ترکیبات طبیعی موجود در گیاهان دارویی بومی ایران، از طریق مکانیسم‌های مختلفی از جمله مهار جذب چربی‌ها و افزایش سرعت متابولیسم، توانایی کاهش سطح چربی‌های خون را دارند. گرایش روزافزون به طب سنتی و گیاهان دارویی، به دلیل مزایای ذاتی آن‌ها مانند کاهش عوارض جانبی در مقایسه با داروهای سنتزی، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. تحقیقات علمی در حال انجام در این زمینه راه‌های امیدوارکننده‌ای را برای توسعه درمان‌های گیاهی نوآورانه و مؤثر ارائه می‌دهد.

صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb