محسن ابراهیمی منفرد، مهدی صادق، زهرا گوهری،
دوره 19، شماره 12 - ( 12-1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ملاتونین تنظیم کننده چرخه خواب و بیداری و دارای اثرات آنتی اکسیدانی است. ویتامین E کارکرد آنتی اکسیدانی دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر کاربرد ملاتونین و ویتامین E بر روی EEG، کیفیت خواب و کیفیت زندگی پرستاران زن شیفت کار بیمارستانهای شهر اراک میباشد.
مواد و روشها: 60 پرستار زن از بیمارستانهای شهر اراک به صورت تصادفی انتخاب و به سه گروه مداخله(گروه ملاتونین با دوز 3 میلیگرم در روز، گروه ویتامین E با دوز 200 واحد بین المللی در روز و گروه ملاتونین و ویتامین E) و یک گروه شاهد تقسیم شدند. پرسشنامههای کیفیت خواب پیتزبورگ و کیفیت زندگی 26 سوالی قبل و دو ماه پس از شروع مطالعه توسط شرکت کنندگان تکمیل و ثبت EEG انجام شد. در نهایت، یافتهها برای هر گروه قبل و بعد از مداخله و با همدیگر مقایسه شدند.
یافتهها: میانگین دادههای کیفیت خواب در گروههای دریافت کننده ملاتونین و ملانونین+ ویتامین E بیانگر بهبود شرایط بود(05/0>p)، در حالی که دادههای کیفیت زندگی تغییر معناداری را بین گروهها نشان نداد. در بررسی امواج EEG موج α در محدوده 8 تا 10 هرتز در گروه دریافت کننده ملاتونین بیشترین افزایش و در گروه دریافت کننده ویتامین E کمترین افزایش را نشان داد. همچنین، موج α در دامنه 10 تا 12 هرتز در گروه ملاتونین بیشترین کاهش را نشان داد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد استفاده از ملاتونین و ویتامین E به طور همزمان موجب افزایش کیفیت خواب میشود. همچنین ملاتونین موجب بهبود فعالیت مغزی در محدوده موج α میگردد.
اسماعیل اسدپور، سعید ویسی،
دوره 20، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان- محور بر عزت نفس جنسی و عملکرد جنسی زنان مبتلا به اسکلروز چندگانه در شهر تهران بود.
مواد و روش ها: اﻳﻦ پژوهش از ﻧﻮع ﻧﻴﻤﻪﺗﺠﺮﺑﻲ و با طرح پیشآزمون - ﭘﺲآزﻣﻮن همراه با پیگیری یک ماهه و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به اسکلروز چندگانه در شهر تهران بود. 30 بیمار با دامنه سنی20 تا 50 سال به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل و گروه زوج درمانی هیجان- محورتقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت یک ماه، 9 گام 60 دقیقهای زوج درمانی هیجان -محور را آموزش دیدند. سپس از آنها پس آزمون گرفته شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای عزت نفس جنسی و عملکرد جنسی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون مانکوا در سطح معنیداری کمتر از 05/0 و نرم افزارSPSS نسخه 23 صورت گرفت.
یافته ها: بررسیهای آماری نشان داد که نمرات عزت نفس جنسی پس از مداخله زوج درمانی هیجان- محور در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنیداری افزایش یافت (05/0>p). همچنین آموزش زوج درمانی هیجان-محور افزایش معناداری را در عملکرد جنسی زنان مبتلا به اسکلروز چندگانه نشان داد(05/0>p).
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، زوج درمانی هیجان-محور بر افزایش عزت نفس جنسی و عملکرد جنسی زنان مبتلا به اسکلروز چندگانه تأثیر دارد. بنابر این، زوج درمانی هیجان- محورمیتواند شیوه مناسبی برای بهبود مشکلات جنسی زنان مبتلا به اسکلروز چندگانه باشد.
اسماعیل اسدپور، سعید ویسی،
دوره 21، شماره 7 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: مشکلات زناشویی و جنسی در بیماریهای مزمن از جمله دیابت که اغلب نادیده گرفته میشوند، لزوم توجه بیشتر به درمان مناسب را روشن میسازد. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) بر رضایت زناشویی، عزتنفس جنسی و دلزدگی زناشویی زنان دیابتی نوع دو بود.
مواد و روشها: اﻳﻦ پژوهش از ﻧﻮع ﻧﻴﻤﻪآزمایشی و با طرح پیشآزمون-ﭘﺲآزﻣﻮن با گروه گواه بود. جامعه آماری زنان دیابتی نوع دو در شهر تهران بودند. 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم گردیدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقهای درمان اکت را آموزش دیدند. سپس از آنها پس آزمون گرفته شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای رضایت زناشویی انریچ (1993)، عزت نفس جنسی دویل زینا و اسچوارز (1966) و دلزدگی زناشویی پاینز (2003) استفاده شد. روش تجزیه و تحلیل دادهها آزمون مانکوا بوده است.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.KHU.REC.1397.5 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه خوارزمی تهران به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که نمرات رضایت زناشویی، عزتنفس جنسی زنان دیابتی نوع دو پس از درمان اکت در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنیداری افزایش یافته است (05/0< p). همچنین، درمان اکت کاهش معناداری را در دلزدگی زناشویی زنان دیابتی نوع دو نشان داد (05/0<p).
نتیجهگیری: درمان اکت میتواند به منزله یک مداخله مؤثر روانشناختی بر رضایت زناشویی، عزت نفس جنسی و دلزدگی زناشویی زنان دیابتی نوع دو بهکار رود.
رامین پرویزراد، سارا خلیلی درمنی، اعظم احمدی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوکوس اورئوس به عنوان یک پاتوژن شایع عفونتهای بیمارستانی به شمار میرود. ناقلین بینی در کارکنان بیمارستان، از منابع اصلی عفونتهای بیمارستانی محسوب میشوند. هدف از انجام این مطالعه، تعیین میزان شیوع ناقلین نازوفارنکس استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متیسیلین و آلودگی باکتریایی سطوح تلفنهای همراه در کارکنان اورژانس بیمارستان ولیعصر اراک است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی سواب بینی و همچنین سطح تلفنهای همراه هفتاد نفر از پرسنل اورژانس بیمارستان ولیعصر بررسی شد. ابتدا نمونههای سواب از بینی روی محیط مانیتول سالت آگار کشت داده شد، سپس سویههای استافیلوکوکوس ایزوله و با روشهای استاندارد میکروبشناسی (کاتالاز، کواگولاز، تخمیر مانیتول و DNase) شناسایی شدند. در ادامه حساسیت نمونهها نسبت به دیسک سفوکسیتین و اگزاسیلین بررسی شد و وجود ژن mecA در سویههای مذکور با روش واکنش زنجیرهای پلیمراز ارزیابی شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1396.282 به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسید.
یافته ها: بر اساس نتایج، استافیلوکوکوس اورئوس از شانزده نفر از پرسنل جداسازی شد که در نفر نفر حساس به متیسیلین (MSSA) و در یازده نفر مقاوم به متیسیلین (MRSA) بود. همچنین سه تلفن همراه آلوده به استافیلوکوکوس اورئوس بود که یک نمونه مقاوم به متیسیلین و دو نمونه حساس به متیسیلین بود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد فراوانی سویههای استافیلوکوکوس مقاوم به متیسیلین در کارکنان اورژانس بیمارستان ولیعصر اراک قابل توجه است؛ بنابراین با توجه به خطر عفونتهای بیمارستانی ناشی از آن، برنامهریزی جهت شناخت حاملین در میان کارکنان به منظور کنترل و پیشگیری از عفونتهای بیمارستانی ضروری به نظر میرسد.
آناهیتا خدابخشی کولایی، محمد پورابراهیمی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: میاستنی گراویس یک بیماری خودایمنی عصبیعضلانی است که با علائم خستگی و کژکارکردی سیستم عصبیماهیچه ای همراه است. این بیماری به طور وسیعی جنبههای گوناگونی از زندگی بیمار را متأثر میکند و بر ادراک و برداشت فرد از کیفیت زندگی پیرامونش تأثیر دارد. هدف از این مطالعه تبیین و واکاوی تجربههای زندگی با بیماری میاستنی گراویس در دختری جوان است.
مواد و روش ها: این گزارش مورد کیفی از نوع پدیدارشناسی هرمنوتیک است که تجربیات زندگی با بیماری میاستنی گراویس را در یک دختر جوان 27ساله در سال 1398 بررسی کرده است. داده ها از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته جمعآوری شده و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی ون منن تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه خاتم با کد مصوب پژوهشی شماره 3299 / 100 /ص/ 98 به ثبت رسیده است.
یافته ها: تحلیل مضمامین استخراجشده از مصاحبه، آشکار کرد که بیماری میاستنی گراویس تمام جوانب زیست جهان بیمار را متأثر از خود ساخته است. این چهار جنبه شامل زیست با زمان، جسم، فضا و دیگران بوده است. درنهایت، سه مضمون بههمپیوسته از ادارک و برداشت بیمار از دنیای پیرامونیاش به دست آمد که شامل ضعف جسمانی، ابهام در آینده و ناامیدی بودند.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر تصویر و درک روشنی از مشکلات زندگی با این بیماری را در یک دختر جوان نشان میدهد. دنیای پدیداری که آمیخته با ضعف جسمانی، ابهام در آینده و ناامیدی است و نشانگر رنج و ناراحتیای است که بیمار در پی ابتلا به این بیماری تجربه میکند. نتایج این مطالعه به آگاهی متخصصان درمانی و توانبخشی در زمینه کار و پژوهش در بیماری نورولوژیکی میاستنی گراویس کمک میکند.
عاطفه زراستوند، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهنام ابوالقاسمی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت، بر خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان نابارور مراجعهکننده به مراکز ناباروری شهرستان چالوس و نوشهر در سال 1397-1398 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری غیراحتمالی آسان سی نفر از زنان نابارور در دو گروه درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت (پانزده نفر) و کنترل (پانزده نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت (هشت جلسه 90 دقیقهای) قرار گرفت. گروه کنترل در طی این مدت هیچگونه مداخله خاصی دریافت نکرد. از پرسشنامههای خودتنظیمی زناشویی ویلسون و همکاران، دلزدگی زناشویی پاینز و خودانتقادی تامپسون و زاروف به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.030 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن به تصویب رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات خودتنظیمی زناشویی زنان نابارور پس از درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت در گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش و همچنین نمرات دلزدگی زناشویی و خودانتقادی کاهش یافته است(0/01<P ).
نتیجه گیری: بنابراین، به مشاوران و درمانگران، استفاده از درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت برای بهبود خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور پیشنهاد میشود.
محمد حدادی، داود موحد زاده، الهه جاقوری، حمید رباط سرپوشی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از مکملها و ویتامینهای موضعی جهت تسریع بهبود در زخمهای سوختگی مکرراً اتفاق افتاده است. این پژوهش با بهکارگیری ویتامین ث موضعی بر زخمهای سوختگی تأثیر این محلول را بررسی کرده است.
مواد و روش ها: این پژوهش با مشارکت سی بیمار دچار سوختگی درجه دو در یک اندام وسیع یا دو اندام با سوختگی مشابه انجام شد. زخمهای بیماران به طور تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در ناحیه آزمایش محلول ویتامین ث علاوه بر پماد سیلورسولفادیازین استعمال شد و در ناحیه کنترل به طور روتین تنها پماد سیلورسولفادیازین استفاده شد. زخمها در روزهای اول، سوم، هفتم و چهاردهم توسط چک لیست بیتز جنسن بررسی و به آنها امتیاز داده شد. پس از جمعآوری اطلاعات، دادهها با نرمافزار SPSS نسخه 16 و آزمون آماری تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کسب اجازه از کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی سبزوار انجام شد (Code: IR.MEDSAB.REC.1394.60).
یافته ها: از تعداد سی بیمار بستری در بخش، هشت نفر مرد و دوازده نفر خانم بودند. میانگین سنی آنها 11/90±43/03 و شاخص توده بدنی بیماران 4/08±27/82 بود. نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازههای تکراری نشان داد. میانگین نمره نهایی زخم بین دو نوع درمان از نظر آماری معنادار است (0/047=P). به عبارتی میزان بهبود زخم در دو گروه تفاوت معناداری دارد و ویتامین C موضعی تأثیر معناداری بر بهبود زخم داشته است. میانگین نمره نهایی زخم در دو گروه آزمایش و کنترل، در روزهای یکم و سوم تقریباً برابر بوده و در این زمان وضعیت زخم در دو گروه تفاوتی نداشته است، اما از روز سوم بهبود زخم در گروه آزمایش افزایش یافته و در روز چهاردهم به حداکثر رسیده است که نشان میدهد سرعت بهبود در گروه دریافتکننده ویتانین ث افزایش یافته است.
نتیجه گیری: سرعت بهبودی زخم در گروه دریافت کننده ویتانین ث افزایش یافته است.
زینب بیرانوند، محبوبه سجادی، مجید طاهری، سهیلا شمسی خانی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف تنش اخلاقی زمانی اتفاق میافتد که فردی تصمیم اخلاقی گرفته باشد، اما نتواند به آن عمل کند و اغلب به محدودیتهای داخل یا خارج سازمانی مربوط میشود. آموزش مهارت حل مسئله بهعنوان یکی از اصول مدیریت تنش ممکن است در کنترل تنش اخلاقی پرستاران مؤثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر تنش اخلاقی پرستاران تازهکار انجام شد.
مواد و روش ها این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است که بر روی 70 پرستار تازهکار شاغل در بیمارستان شهدای خرمآباد انجام شد. نمونهها بهصورت دردسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها، فرم اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه تنش اخلاقی کورلی بود. مداخله شامل برگزاری کارگاه آموزشی مهارت حل مسئله برای گروه آزمایش طی 6 جلسه 2 ساعته بود. تنش اخلاقی در 2 مرحله قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. نهایتاً دادهها با نرمافزار SPSS نسخه 16 و با آزمونهای آماری کایاسکوئر و تی مستقل و تی زوجی تجزیهوتحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک این مطالعه را با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.449 به تصویب رسانده است. رضایت آگاهانهبودن آزمون از شرکتکنندگان دریافت و به آنها اطمینان داده شد که اطلاعات ایشان محرمانه خواهد بود.
یافتهها در این مطالعه، میانگین سن شرکتکنندگان 25 سال بود. همچنین 98/5 درصد نمونهها دارای مدرک تحصیلی لیسانس و 1/5 درصد نمونهها دارای مدرک کارشناسی ارشد بودند. مطالعه نشان داد میانگین تنش اخلاقی در نمونههای گروه آزمایش پس از مداخله در مقایسه با قبل تفاوت آماری معناداری داشت (05/P<0).
نتیجه گیری نتایج نشان داد بهکارگیری آموزش مهارت حل مسئله در روند کاهش تنش اخلاقی پرستاران تازهکار در محیط بالین تأثیر زیادی دارد.
فاطمه کرمانشاهی، مهدی زارع بهرامآبادی، حسن حیدری، حسین داودی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف سالمندی یکی از مراحل مهم زندگی است که با پیشرفت علم و بهبود شرایط بهداشتی، آمار سالمندان در جوامع گوناگون روبهافزایش است. از اینرو برای ارتقای سازگاری سالمندان، توجه به رضایت از زندگی آنان و نگرش به سالمندی لازم است. بنابراین پژوهش حاضر بهمنظور اثربخشی توانمندسازی روانشناختی بر رضایت از زندگی و نگرش به سالمندی زنان سالمند شهر تهران انجام شده است.
مواد و روش ها جامعه آماری شامل کلیه زنان 60 تا 70 ساله شهر تهران در سال 1400-1399 بود. تعداد 24 نفر (12 نفر گروه کنترل و 12 نفر گروه آزمایش) به شیوه نمونهگیری دردسترس بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. با بهرهگیری از یک طرح آزمایشی پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل، سالمندان ابتدا پرسشنامههای رضایت از زندگی و نگرش به سالمندی را تکمیل کردند؛ سپس کاربندی آزمایشی توانمندسازی روانشناختی در 8 جلسه بر روی گروه آزمایش، اجرا و بعد از اتمام جلسات پسآزمون برای هر دو گروه ارائه شد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری به کمک نسخه 19 نرمافزارSPSS استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی کسب رضایت آگاهانه از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این مطالعه با کد IR.IAU.ARAK.REC.1400.027 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد که برنامه آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر رضایت از زندگی (9/673=F و 0/006=p) و نگرش به سالمندی (8/385=F و 0/009=p) بین دو گروه در دو مرحله ارزیابی تفاوت معناداری ایجاد کرده است؛ به این معنی که برنامه توانمندسازی روانشناختی باعث ارتقای رضایت از زندگی و نگرش به سالمندی افراد نمونه شد.
نتیجه گیری براساس نتایج این پژوهش میتوان گفت، برنامه توانمندسازی روانشناختی بر رضایت از زندگی و نگرش به سالمندی زنان سالمند اثربخش بوده و آگاهی متخصصان حوزههای مشاوره، سالمندی، روانشناسی و سلامت از این آموزشها میتواند کمککننده باشد.
محمود حقیری، وهب حبیب پور، نهال محرک پور، مرتضی قاسمی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان استقلال شغلی پرستاران و تأثیر آن بر کیفیت مراقبت انجام شد.
مواد و روش ها این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و در دسته تحقیقات علّی قرار دارد. جامعه آماری، کادر پرستاری بیمارستان امام خمینی (ره) اراک بودند. پرستاران بخشهای مراقبتهای ویژه، داخلی، جراحی، اطفال و نوزادان، زنان، ارتوپدی و اورژانس بستری به عنوان جامعه آماری انتخاب و سایر بخشها به دلیل تفاوت در اجرای کار از مطالعه خارج و تعداد 101 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه مقیمی و کرامر و چمالنبرگ است. تجزیهوتحلیل دادهها با نرمافزار آماری SPSS انجام شد.
ملاحظات اخلاقی این مقاله با کد اخلاق به شماره IR.IAU.ARAK.REC 1397,66 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علومپزشکی اراک به تصویب رسیده است. همه اصول بیانیه هلسینکی، ازجمله دریافت رضایت آگاهانه از شرکتکنندگان و محرمانه بودن اطلاعات آنها رعایت شده است.
یافته ها نتایج نشان داد میانگین میزان خودمختاری پرستاران 3/16 با انحرافمعیار 0/35 بود که به طور معناداری مطلوب بودن سطح خودمختاری پرستاران را نشان داد. خودمختاری محدودشده برای تمام بخشها استفاده میشود. در بخش داخلی نوع مختاری به صورت خودمختاری غیرقانونی بود و در بخش جراحی، خودمختاری از نوع مراقبت پرستاری است. الگوی رگرسیون برای تمام بخشها به غیر از بخش داخلی معنادار بود، به نحوی که با افزایش یک واحد در «خودمختاری شغلی محدودشده در بخش مراقبتهای ویژه»، «خودمختاری شغلی در مراقبت پرستاری در بخش جراحی» و «خودمختاری شغلی محدودشده در بخشهای اطفال و نوزادان، زنان، ارتوپدی و اورژانس بستری» بین پرستاران بیمارستان امام خمینی (ره) اراک به ترتیب به اندازه 0/253، 0/187، 0/522، 0/205، 0/466 و 0/129 واحد به «کیفیت مراقبت» افزوده شده است.
نتیجه گیری خودمختاری پرستار به عنوان یک ویژگی سازمانی همراه با چند عامل دیگر موجب افزایش کیفیت مراقبت از بیمار میشود و برای دستیابی به این نتایج سودمند، مدیران پرستاری باید پرستاران را توانمند ساخته و محیطی فراهم کنند تا دانش خود را در تمرین خودمختاری به کار گیرند.
آقای محمدمهدی خشمین، خانم فرحناز حسینی، خانم سمیرا جعفری، خانم سپیده نجف زاده، آقای هومن قاسمی، خانم نیلوفر درویشی، خانم عسل گلچین،
دوره 25، شماره 4 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: افسردگی یک آسیب در سیستم عصبی مرکزی است که ناشی از عوامل متعددی است که تعداد زیادی از مردم در سراسر جهان را درگیر کرده است. تنظیم هیجان به فرایندهایی اشاره میکند که به وسیله آن ما بر این که چه هیجاناتی را تجربه کنیم، چه موقع آنها را تجربه کنیم و چگونه آنهارا بیان کنیم تأثیر میگذارد. این مطالعه با هدف بررسی نقش تنظیم هیجان در پیش بینی نشانههای افسردگی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد
روش کار: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش تمام دانشجویان دانشکده پرستاری مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400. بودند. از میان آنها 305 نفر، به روش نمونه گیری در دسترس و به طور تصادفی، انتخاب شدند. پس از کسب رضایت آگاهانه شرکت کنندگان مقیاس افسردگی بک – ویرایش دوم – (BDI-II) و فرم کوتاه مقیاس تنظیم شناختی هیجان (CERQ-18) را تکمیل کردند. این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بررسی و با شناسه اخلاقی IR.KUMS.REC.1400.623 مصوب گردید.
یافتهها: در این تحقیق، جمعیت مورد مطالعه 305 نفر بوده که 9 مورد به دلیل پاسخهای ناقص از تحلیلهای آماری کنار گذاشته شدند. میانگین سنی کل افراد 191.30 ± 50.08 بود. از این تعداد، 198 نفر (9/66 درصد) زن و 98 نفر (1/33 درصد) مرد بودند. راهبردهای خود سرزنشی (0.001 ≥ P، 0.31 = β)، ارزیابی مجدد مثبت (0.001 ≥ P، 26/0- = β)، فاجعه انگاری (0.001 ≥ P، 26/0 = β)، کم اهمیت شماری (0.001 ≥ P، 12/0- = β) و تمرکز مجدد مثبت (0.001 ≥ P، 10/0- = β) در پنج گام 40% از واریانس افسردگی را پیش بینی میکند. به طوری که راهبردهای ناسازگارانه مثل خود سرزنشی و فاجعه انگاری به صورت مستقیم و ارزیابی مجدد مثبت، کم اهمیت شماری و تمرکز مجدد مثبت به طور معکوس پیش بینی کننده افسردگی هستند. جهت بررسی مقادیر پرت چند متغیری از فاصله مهالانوبیس (Mahalanobis distance) استفاده شد. مفروضههای آماری با اجرای یک تحلیل رگرسیون اولیه و ارزیابی نمودار پراکندگی باقی ماندهها مورد سنجش قرار گرفت. بعد از اطمینان از برقراری مفروضههای رگرسیون، دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه ما نشان داد که بین سرزنش خود و فاجعه انگاری به عنوان راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان با افسردگی رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. همچنین در مطالعه ما از بین راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان؛ تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت و کم اهمیت شماری با افسردگی همبستگی منفی معناداری داشتند. به همین دلیل لازم است سیاست گذاران نظام سلامت تقویت راهبردهای سازگارانهی تنظیم هیجان باید در طراحی و اصلاح مداخلات مربوط به افسردگی مورد توجه واقع شود.
دوره 26، شماره 0 - ( 5-1402 )
چکیده
خانم فاطمه جهانشاهی، دکتر مرتضی قاسمی، آقای پویان فلاحی، خانم ندا قاسمی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف «بررسی نقش کادر درمان در سیاست گذاریهای حوزه سلامت در دوره پاندمی بیماری کرونا»، انجام شد.
روش کار: این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، از نوع پژوهشهای اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کادر درمان شهر اراک میباشد.
یافتهها: از آنجایی که دسترسی به تمامی این افراد امکانپذیر نیست؛ لذا از روش نمونه گیری استفاده میشود. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش پرسشنامه بود. این پژوهش با استفاده از مدل تحلیل عاملی انجام شد.
نتیجهگیری: دادهها و اطلاعات استخراج شده از آزمون تحلیل عاملی نشان داد که: برقراری ارتباط مناسب با بیماران، تعامل با شهروندان و دولت، توجه به قوانین و ترغیب دیگران به رعایت آن، فراگیری آموزشهای تخصصی برای مهار کرونا، توضیح وضعیت به مردم نگران، رعایت پروتکلهای بهداشتی و آگاهی بخشی به دیگران، ادراک عدل سازمانی، همسویی بین اهداف فرد و سازمان، انتقال احساس مسئولیت به محیط کار، وجود نظام کارآمد ارزشیابی و تشویق به تزریق واکسن به ترتیب مهمترین نقش کادر درمان در سیاست گذاریهای حوزه سلامت در دوره پاندمی بیماری کرونا بودند.
دکتر مینو متقی، دکتر بهزاد همدانی، دکتر پروانه خراسانی، آقای احمد بهرامی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده
مقدمه: امروزه افزایش شیوع دیابت و عوارض آن در سالمندان بهعنوان یکی از مشکلات چالش برانگیز بخش سلامت است. از مهمترین استراتژیها مدیریت دیابت در سالمندان آموزش رفتارهای خود مراقبتی میباشد که نیازمند پرستاران توانمند در زمینه آموزش دیابت است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر توانمندسازی پرستاران بر خود مراقبتی و کنترل HbA1c سالمندان مبتلابه دیابت نوع دو مقیم در مراکز سالمندی انجام شد.
روش کار: پژوهش نیمه تجربی حاضر به صورت تک گروهی بر روی 32 نفر از پرستاران و 30 نفر از سالمندان مبتلابه دیابت نوع دو مقیم در سرای سالمندان به شیوه نمونهگیری در دسترس انجام شد. پرستاران در کارگاه یک روزه توانمندسازی در زمینه دیابت نوع دو شرکت کردند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته از محتوای کارگاه جهت سنجش توانمندی پرستاران، پرسشنامه خود مراقبتی توبرت و گلاسکو و شاخص آزمایشگاهی HbA1c برای سالمندان بود. دادهها با استفاده از Spss نسخه 20 در سطح معناداری 05/0 تجزیهوتحلیل شدند. پژوهش حاضر با کد اخلاق IR.IAU.KHUISF.REC.1398.190 در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی - واحد اصفهان (خوراسگان) به ثبت رسیده است.
یافتهها: بر اساس یافتهها میزان توانمندی پرستاران بعد از کارگاه نسبت به قبل از آن دارای تفاوت آماری معنیدار بود (001/0P=). میانگین نمرات سالمندان قبل و سه ماه بعد از توانمندسازی پرستاران از نظر رفتارهای خود مراقبتی (000/0P=) و شاخص HbA1c (000/0P=) معنیداری بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد کـه توانمندســازی پرستاران دارای پتانسیلهای مطلــوبی جهت تغییر برآیندهای خود مراقبتی در سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو مقیم در سرای سالمندان است و بـا تمرکـز بـر رویکرد توانمندسازی پرستاران میتوان گامهای مثبتـی در مدیریت دیابت و HbA1c این گروه برداشت.
خانم الهام محمدی، دکتر اکرم بیاتی، دکتر شراره خسروی، دکتر فخرالدین شریعتمداری،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: تشنج ناشی از تب شایعترین اختلال نورولوژیک در کودکان 6 تا 60 ماه است که اضطراب زیادی را در والدین خصوصاً مادر ایجاد میکند. کنترل اضطراب از عوامل مهم در مدیریت تشنج کودک است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر الگوی خود مراقبتی اورم بر اضطراب مادران دارای فرزند مبتلا به تشنج ناشی از تب انجام شد.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی 70 مادر دارای کودک مبتلا به تشنج ناشی از تب در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. مادران گروه آزمون، مداخلهای بر مبنای الگوی اورم و مادران گروه کنترل، مراقبتهای معمول را دریافت کردند. اضطراب مادران در فاصله یک روز پس از بستری کودک و سه هفته بعد با پرسشنامه اشپیل برگر تعیین و مقایسه شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استناطی (کای اسکوئر و آزمون فیشر و آنالیز کواریانس) در نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که یک روز پس از بستری نمره کلی اضطراب مادران در گروه آزمون 68/101 و در گروه کنترل 25/106 بود سه هفته بعد نمره کل اضطراب گروه آزمون 97/68 و گروه کنترل 34/96 بود و این کاهش در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل معنیدار بوده است (000/0=P).
نتیجه گیری: انجام خودمراقبتی منجر به کاهش اضطراب مادران میشود؛ بنابراین پیشنهاد میشود از این روش در مراقبت کودکان بستری استفاده گردد.
علی رحیمی، بهزاد همدانی، نسرین رسول زاده،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: پرستاران جایگاه برجستهای در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی دارند. بین خودپنداره حرفهای پرستاران با ارائه مراقبت به بیماران رابطهای انکارناپذیری وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین خودپنداره حرفهای با سبک زندگی پرستاران در بیمارستانهای منتخب شهرهای مازندران انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای با تخصیص متناسب بر روی 200 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال 1394 انجام شد. ابزار گردآوری دادهها شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه خودپنداره حرفهای پرستار و پرسشنامه سبک زندگی پرستاران بود. برای تعیین رابطه بین خودپنداره حرفهای و سبک زندگی پرستاران از ضریب همبستگی Pearson استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها در سطح معنیداری 0/05≤ P به دست آمد.
یافتهها: میانگین نمره خودپنداره حرفهای و سبک زندگی پرستاران به ترتیب 5/88 ± 216/42 و 19/37 ± 156/55 بود. همچنین رابطه مستقیم معنیداری بین خودپنداره حرفهای و سبک زندگی پرستاران وجود داشت.
نتیجه گیری: با توجه به تأیید همبستگی مثبت بین خودپنداره حرفهای و سبک زندگی پرستاران، مدیران پرستاری میتوانند با ارتقاء خودپنداره حرفهای، سبک زندگی سالم را در پرستاران ارتقاء دهند.
علی جدیدی، سلیمان زند، علی خانمحدی هزاوه، نگین حسینی،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: کیفیت زندگی، یکی از مهمترین مسائلی است که میتواند فرد را به ادامه زندگی شاد و سالم تشویق کند. از طرفی سلامت معنوی، یکی از ابعاد سلامتی بوده و در واقع یک حس ارتباط هماهنگ بین خود، دیگران، طبیعت و ماوراء میباشد و منجر به درک هدف و معنی غایی در زندگی میشود. هدف از انجام این مطالعه، تعیین ارتباط سلامت معنوی و کیفیت زندگی در دانشجویان دانشگاههای شهر اراک میباشد. از نتایج این مطالعه میتوان جهت تدوین برنامههای راهبردی با هدف ارتقاء سلامت معنوی و کیفیت زندگی در دانشجویان بهره برد.
روش کار: ابتدا جمعیت هر کدام از دانشگاههای شهر اراک سنجیده شده و با در نظر گرفتن جمعیت آنها و برقرار کردن تناسب بین حجم نمونه مطالعه و جمعیت هر کدام از دانشگاهها، افرادی که مشخصه ورود به مطالعه را داشتند وارد مطالعه شدند. حجم نمونه مطالعه،
400 نفر بود که بر روی دانشجویانی انجام شد که حداقل شش ماه از تحصیلشان در دانشگاه گذشته باشد. پس از کسب رضایت از شرکتکنندگان، پژوهشگران از طریق مصاحبه با دانشجویان اقدام به پر کردن پرسشنامه کردند. پرسشنامهها شامل دو ابزار پرسشنامه سلامت معنوی و پرسشنامه کیفیت زندگی ۳۶ سؤالی بودند.
یافتهها: بین نمره سلامت معنوی با متغیرهای جمعیتشناختی از جمله سن و وضعیت تأهل، ارتباط معنیداری مشاهده نشد. همینطور نمره کیفیت زندگی نیز با متغیرهای جمعیتشناختی ارتباط معنیداری نداشت. آنالیز دادههای مطالعه نشان داد که بین کیفیت زندگی با سلامت معنوی دانشجویان همبستگی مثبت وجود دارد (0/05 > P).
نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، بین کیفیت زندگی و سلامت معنوی دانشجویان دانشگاههای شهر اراک، ارتباط وجود دارد. لذا میتوان با تأمین نیازهای معنوی دانشجویان و ارتقاء سلامت معنوی آنان نسبت به بهبود کیفیت زندگی آنان اقدام کرد.
لیلا قنبری افرا، مینا گائینی، جعفر شهباز پور،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: نقش بنیادین رضایت زناشویی در تشکیل خانواده و بقای ازدواج، اهمیت بسزایی دارد. نارضایتی زناشویی میتواند زوجین را در حل تعارضات خود ناکام کند. نارضایتی زناشویی در کنار استرسهای شغلی برخی حرف مانند اورژانس پیشبیمارستانی، میتواند افزایش تعارض در وظایف شغلی را به همراه داشته باشد که همین امر منجر به متضرر شدن پرسنل، بیماران و خانوادههای آنها میگردد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت رضایت زناشویی پرسنل اورژانس پیشبیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1402 صورت پذیرفت.
روش کار: این پژوهش به صورت مقطعی بر روی 200 نفر از پرسنل پیشبیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1402 انجام شد. روش نمونهگیری خوشهای طبقهای بود. ابزار جمعآوری اطلاعات در این مطالعه شامل چکلیست اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه رضایت زناشویی Enrich بود. تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای توصیفی، Independent T-test و رگرسیون انجام شد.
یافتهها: متوسط سن شرکتکنندگان 7/06 ±37/3 بود. بیش از نیمی از افراد شرکت کننده، تحصیلات کارشناسی داشتند. اکثر افراد دارای شیفت در گردش بودند. متوسط نمره رضایت زناشویی 22/21 ± 145/94 بود. بر اساس نتایج حاصل از آزمون رگرسیون چند متغیره، متغیرهای تحصیلات، وضعیت استخدام، سابقه کار، نوع شیفت، داشتن شغل دوم و داشتن شغل غیر از کادر درمانی 63 درصد از تغییرات واریانس رضایت زناشویی پرسنل پیشبیمارستانی را تبیین میکند.
نتیجه گیری: با توجه به یافتههای مطالعه حاضر، به طور کلی رضایت زناشویی پرسنل اورژانس پیشبیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی قم در سطح متوسط رو به بالا قرار دارد. افراد با شیفت ثابت، دارای شغل دوم، تجربه کاری بالا، فاقد وضعیت شغلی ثابت و کارشناسی و کاردانی رضایت زناشویی کمتری نسبت به سایرین داشتند. لذا ضرورت دارد که مدیران و سیاستگزاران حوزه سلامت توجه بیشتری را به کیفیت زندگی خانوادگی بویژه زندگی زناشویی کارکنان حوزه اورژانس پیشبیمارستانی با شرایط ذکر شده، داشته باشند.
سارا درخشان، فاطمه گنجه، کورش رضایی، الهه نوروزی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: زخم پای دیابتی، یکی از شایعترین علل بستری شدن در بیمارستان در افراد مبتلا به دیابت میباشد؛ این در حالی است که از عمدهترین منابع اضطراب بیماران در زمان ترخیص از بیمارستان است. هدف از این مطالعه، تعیین تأثیر پروتکل ترخیص اسمارت بر اضطراب بیماران زخم پای دیابتی میباشد.
روش کار: در مطالعه نیمه تجربی حاضر، تعداد50 بیمار مبتلا به زخم پای دیابتی، بر اساس معیارهای ورود به صورت تصادفی در دو گروه شاهد (25 نفر) و آزمون (25 نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله، پروتکل ترخیص اسمارت از روز پذیرش و بستری تا روز ترخیص از بیمارستان اجرا شد. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه Spielberger برگر برای تعیین اضطراب بیماران استفاده شد. دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: بر اساس یافتههای به دست آمده، میانگین اضطراب بیماران زخم پای دیابتی در دو گروه قبل از اجرای مداخله تفاوت آماری معنیداری نداشت در حالی که بعد از مداخله، میانگین نمره اضطراب در دو گروه با یکدیگر اختلاف معنیدار آماری را نشان داد (0/0001 = P).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، اینطور به نظر میرسد که پروتکل ترخیص اسمارت بر کاهش اضطراب بیماران زخم پای دیابتی مؤثر بوده است؛ لذا توصیه میشود بسترسازی لازم توسط مسئولین و مدیران پرستاری برای اجرای این پروتکل صورت پذیرد.
حمیدرضا زراعت خواه، عطیه بابایی، لیلا قنبری افرا، حانیه ضیابخش،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: تکنسینهای فوریت پزشکی، به عنوان خط مقدم تیم درمان در مواجهه مداوم با موقعیتهای تنشزا و بحرانی هستند و سرسختی شغلی میتواند توانایی و مقاومت آنها در تحمل موقعیتهای مشکل و سخت و فشارهای جسمی و روانی، افزایش دهد؛ لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان سرسختی شغلی در تکنسینهای فوریت پزشکی و عوامل مرتبط با آن انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر به روش توصیفی- مقطعی بر روی 216 نفر از تکنسینهای فوریتهای پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1403 انجام شده است. نمونهگیری به روش طبقهای تصادفی انجام شد. برای تکمیل دادهها از چکلیست اطلاعات دموگرافیک و شغلی و مقیاس سرسختی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای ANOVA، Independent sample T-test و رگرسیون خطی انجام شد. سطح معنیداری کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد.
یافتهها: متوسط سن شرکتکنندگان 6/34 ± 32/26 سال بود و بیش از دو سوم افراد شرکتکننده دارای تحصیلات کارشناسی و دارای شیفت در گردش بودند. متوسط نمره سرسختی شغلی 5/30 ± 44/67 بدست آمد. بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره، متغیرهای وضعیت تحصیلات و تعداد کافی نیرو، 42 درصد از تغییرات واریانس سرسختی شغلی تکنسینهای فوریت پزشکی را تبیین میکند.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که تکنسینهای فوریت پزشکی از میزان سرسختی متوسط رو به بالا برخوردار هستند. همچنین کفایت نیرو و میزان تحصیلات بالاتر میتواند نمره سرسختی آنها را افزایش دهد.