70 نتیجه برای مسعود
مهسا رستمیان دلاور، مسعود باقی، الهه یادگاری، کامران قائدی،
دوره 20، شماره 8 - ( آبان ماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: استرس اکسیداتیو و اختلال کارکرد میتوکندری که منجر به مرگ آپوپتوزی در نورونها میگردند، نقش مهمی در پاتوژنز پارکینسون ایفا میکنند. از طرفی، بر هم خوردن تنظیم microRNAها میتواند منجر به بروز بیماری مخرب اعصاب متعددی شود. Sirt1و Bcl2 به عنوان دو ژن کلیدی، روندهای پاتوژن هم چون اختلال کارکرد میتوکندری، استرس اکسیداتیو و آپوپتوز را در بیماریهای مخرب اعصاب تنظیم میکنند.
مواد و روشها: به منظور بررسی نقشmicroRNA ها در مدل بیماری پارکینسون، از دو پایگاه داده miRWalk 2.0 وTargetScan (v7) بهمنظور پیشبینی برهمکنشهای microRNA-هدف استفاده شد.
یافتهها: اثرات احتمالی microRNAهای مختلف بر ژنهای Bcl2 و Sirt1 در رت آنالیز شد. نتایج حاصل از پایگاههای داده نشان داد که microRNAهایی چون rno-miR-449a، rno-miR-182،rno-miR-211، rno-miR-34b، rno-miR-34c، rno-miR-448، rno-miR-466b و rno-miR-96 با احتمال بسیار قوی میتوانند موجب مهار بیان ژن Bcl2 شوند. همچنینmicroRNA هایی چون rno-miR-181 ، rno-miR-211، rno-miR-27a، rno-miR-449a، rno-miR-34c، rno-miR-30، rno-miR-200a و rno-miR-448 ژن Sirt1 را قویاً مهار میکنند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها میتوان چنین پیشبینی نمود که با توجه به امتیاز بالای microRNAهای rno-miR-211، rno-miR-34c، rno-miR-448 وrno-miR-449a دربر همکنش با ژنهای Bcl2 و Sirt1 در
پایگاه داده های مزبور، اینmicroRNA ها احتمالاً میتوانند نقش مؤثری درروند بیماری ایفا نمایند. بنابراین این microRNAها میتوانند به عنوان کاندیدهای مناسب جهت بررسی در مدل in vitro بیماری پارکینسون معرفی شوند.
آزاده آگاهی، غلامعلی حمیدی، محمود سلامی، اعظم علی نقیپور، رضا دانشور کاخکی، مسعود سهیلی،
دوره 20، شماره 12 - ( اسفندماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر، شایع ترین اختلال نورودژنراتیو است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر پروبیوتیک بر عملکرد شناختی بیماران آلزایمری بود.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 48 بیمار آلزایمری انجام شده است. بیماران به طور تصادفی به دو گروه( 23 نفر در گروه کنترل و 25 نفر در گروه پروبیوتیک) تقسیم شدندکه تحت درمان با کپسولهای 500 میلیگرم مالتودکسترین در گروه کنترل و مکمل پروبیوتیکی در گروه پروبیوتیک برای 12 هفته قرار گرفتند. امتیاز آزمون MMSE و TYM از همه بیماران قبل و بعد از درمان ثبت شد.
یافته ها: پس از 12 هفته مداخله، امتیاز آزمون MMSE و TYM بیماران دچار درجات خفیف آلزایمر در گروه پروبیوتیک در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت(0001/0 > p).
نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده آن است که مصرف پروبیوتیک، دارای اثرات مثبت بر عملکرد شناختی در درجات خفیف بیماری آلزایمر بوده است.
سارا قندهاری، مسعود همایونی تبریزی، پوران اردلان،
دوره 21، شماره 1 - ( فروردین ماه 1397 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: آنژیوژنز هم در شرایط فیزیولوژیک (بهبود زخم، رشد جنین و غیره) و هم پاتولوژیک (بیماری هایی از جمله سرطانی) رخ می دهد و نقش کلیدی در رشد تومور، تهاجم و متاستاز سرطان ایفا می کند. بنابراین مهار آنژیوژنز می تواند یک رویکرد مهم درمانی در بیماری های سرطانی باشد. در سال های اخیر، استفاده از نانوذرات برای کنترل سلول های سرطانی و جلوگیری از رشد تومور بسیار مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات مختلف نقش نانوذرات را در کاهش آنژیوژنز و مهار سلول های سرطانی به خوبی نشان می دهد. بنابراین، در این مطالعه اثر ضد رگ زایی نانو ذره نقره سنتز شده از گیاه
Rubina tinctorum L (Ru-AgNPs) بر روی پرده کوریوالانتوییک جوجه (CAM) مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در یک مطالعه تجربی، 60 عدد تخم مرغ به طور تصادفی به 6 گروه شامل کنترل، کنترل آزمایشگاهی و 4 گروه درمان تقسیم شدند. در روز دوم انکوباسیون یک پنجره روی تخم ها ایجاد شد. در روز هشتم، غشای کوریوالانتوییک نمونه ها با غلظت های مختلف نانوذرات تحت درمان قرار گرفت و در روز دوازدهم، تصویر برداری از نمونه ها انجام گرفت و تعداد و طول عروق در غشای کوریوالانتوئیک اندازه گیری شد. در نهایت وزن و طول جنین از ناحیه فرق سر تا نشیمنگاه اندازه گیری شد و داده های کمی با استفاده از آزمون LSD مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که نانوذره به طور معنی داری طول و تعداد رگهای خونی را در گروه های تیمار شده نسبت به گروه کنترل کاهش می دهد. همچنین بررسی طول و وزن جنین های تیمار شده با گروه شاهد نشان داد که نانوذره اثر کاهشی بر قد جنین ها داشته، اما وزن جنین ها در گروه تیمار با گروه کنترل تفاوت چندانی را نشان نداد.
نتیجه گیری: با توجه به اثرات کاهش نانوذره بر رگ زایی پرده کوریوآلانتوییک می توان با بررسی های بیشتر از این ترکیب در جهت کاهش و مهار رگ زایی پاتولوژیک در بسیاری بیماری ها از جمله سرطان استفاده نمود.
فرشید فرزین، مسعود گلپایگانی، فردین فرجی، دکتر شهناز شهرجردی، پرستو قاسمی،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس ناشی از تخریب میلین در سیستم عصبی مرکزی است که منجر به ضایعات کارکـردی میشود. مشکلات تعادلی از اختلالات شایع و سرگیجه بـه عنوان اولین تظاهر در این بیماران محسوب میشود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر توانبخشی وستیبولار از طریق تمرینات کوکسی و کاوتورن بر تعادل و میزان معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. 30 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بدون در نظر گرفتن نوع ام اس و سرگیجه در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند که گروه تجربی تمرینات را به مدت 12 هفته و 3 جلسه در روز به مدت 5 تا 15 دقیقه اجرا کردند. جهت ارزیابی تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه قبل و بعد از مداخله از آزمونهای برگ و پرسشنامه معلولیت ناشی از سرگیجه (DHI) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که پس از اتمام پروتکل تمرینی در گروه تجربی بین میزان تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران، قبل و بعد از اجرای تمرینات اختلاف معنیداری وجود داشت، در حالی که در گروه کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: تمرینات کوکسی و کاوتورن میتواند بـه عنوان یک روش درمانی غیر تهاجمی، عامل موثر در بهبود تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس شود.
روشنک حاجی محمد علی، مسعود پارسانیا، غلامرضا امین،
دوره 21، شماره 3 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: ویروس هرپس سیمپلکس تیپ یک (HSV-1) قادر به ایجاد تبخالهای دهانی، آنسفالیت و کراتوکونژنکتیویت است. امروزه، به دلیل افزایش جهانی شیوع
عفونتهای ناشی از HSV-1 و ایجاد مقاومت دارویی، یافتن ترکیبات ضد ویروسی جدید از مواد طبیعی مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش، اثر ضد ویروسی عصارههای هگزانی و متانولی گیاه مامیران علیه HSV-1 مقاوم به آسیکلوویر در کشت سلولی بررسی شد.
مواد و روش ها: میزان سمیت عصارههای هگزانی و متانولی گیاه مامیران برای سلول HeLa با دو روش تریپان بلو و MTT مشخص شد. اثرات ضد ویروسی عصارهها بر روی ویروس به صورت مستقیم بررسی شد. اثر ضد ویروسی این عصارهها در غلظتهای مختلف و همچنین در ساعات مختلف بررسی شد. در هر مرحله تیتر ویروس با روش 50 درصد دوز عفونی کننده کشت سلول (TCID50) تعیین گردید.
یافته ها: غلظت 200 میکروگرم در میلیلیتر عصاره متانولی و 600 میکروگرم در میلیلیتر عصاره هگزانی به عنوان حداقل غلظت سیتوتوکسیک موثر انتخاب شدند. این غلظت از عصارهها اثر خارج سلولی بر ویروس نداشتند. غلظت 200 میکروگرم در میلیلیتر عصاره متانولی بیشترین اثر مهاری را در زمانهای 1 و 2 ساعت پس از جذب ویروس نشان داد، به طوری که مقدار ویروس راlog10 TCID50 4 نسبت به کنترل کاهش داد. عصاره هگزانی فاقد اثر ضد ویروسی بود.
نتیجه گیری: عصاره متانولی گیاه مامیران در مقایسه با عصاره هگزانی اثر ضد ویروسی معنیداری بر روی HSV-1 مقاوم به آسیکلوویر نشان داد. برای شناسایی ترکیبات فعال این گیاه و استفاده از آنها در داروهای ضدویروسی پژوهش های بیشتری لازم است.
رحیمه خاوری، محمد رضایی، ندا سلیمانی، رضا مسعودی،
دوره 21، شماره 5 - ( دوماهنامه مهر و آبان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: انتروکوکها از فلور میکروبی دستگاه گوارش انسان و حیوانات هستند. بیماریزایی به عنوان عفونت بیمارستانی انتروکوک در سالهای اخیر ظهور کرده است. هدف از این مطالعه، بررسی اثر لیزر دیود با طول موج 810 نانومتر و قدرت 30 مگاوات در 180 ثانیه بر بقای یک انتروکوک مقاوم به آنتیبیوتیک بود.
مواد و روشها: حساسیت آنتیبیوتیکی 30 ایزوله بالینی باکتری انتروکوک به روش انتشار از دیسک، نسبت به آنتی بیوتیکها مورد بررسی قرار گرفت. 10 ایزوله با بالاترین مقاومت آنتیبیوتیکی انتخاب شد و لیزر دیود با طول موج 810 نانومتر و قدرت 30 مگاوات برای 180 ثانیه بر روی آنها بررسی شد.
یافتهها: نتایج آزمون حساسیت آنتیبیوتیکی نشان داد که از بین 30 جدایه مقاوم به آنتیبیوتیک انتروکوک، 27 جدایه (90 درصد) مقاوم به آنتیبیوتیکهای اکسی سیلین بودند. نتایج حاصل از اشعه لیزر دیود نشان داد که کمترین میزان زندهمانی جدایههای موردنظر در طول موج 810 نانومتر و 30 مگاوات برای 180 ثانیه (58/0 درصد) بود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج بهدست آمده، اثر ضدباکتریایی لیزر دیود در طول موج 810 نانومتر و 30 مگاوات در مدت زمان 180 ثانیه مشهود بود. بنابراین توصیه میشود از لیزر دیود 810 نانومتری برای از بین بردن گونههای بالینی انتروکوک مقاوم به آنتیبیوتیک استفاده گردد.
زهره السادات طباطبایی، مسعود همایونی تبریزی، علی نعمتی،
دوره 21، شماره 7 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش متابولیسم و تولید رادیکالهای آزاد در بدن از جمله عوامل ایجادکننده استرس اکسیداتیو، تضعیف سیستم آنتی اکسیدانی و بروز بعضی بیماریها از جمله سرطان است. هدف از این مطالعه، بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی و اثر سمیت ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز Nو Nʹ-دی پیریدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) است.
مواد و روشها: ظرفیت آنتی اکسیدانی ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز
N و Nʹ-دی پیر یدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) در غلظتهای 5/62، 125، 250 و 500 میکروگرم بر میلیلیتر به روش DPPH (1،1-دیفنیل-2 -پیکریل- هیدرازیل) بررسی شد. همچنین، اثر سمیت ترکیب شیف باز ذکرشده در غلظتهای صفر، 5/62، 125، 250 و 250 میکروگرم بر میلیلیتر به روش MTT (3- ]4- دیمتیل تیازول- 2- ئیل[ -2-5-دیفنیل تترازولیوم برومید) در 24، 48 و 72 ساعت بر روی سلولهای سرطان پستان (MCF7Michigan Cancer Foundation-7) بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافتهها: ظرفیت آنتی اکسیدانی ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز NوNʹ- دی پیر یدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) در غلظت 500 میکروگرم بر میلیلیتر 83/38 درصد بهدست آمد و اثر سمیت شیف باز موردنظر روی رده سلولی MCF7 IC50 در 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب حدود 124، 245 و 470 میکروگرم بر میلیلیتر بوده است.
نتیجهگیری: ظرفیت آنتی اکسیدانی ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز Nو Nʹ-دی پیریدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) در مقایسه با BHA (Butylated hydroxyanisole) قابلیت مهار رادیکال آزاد را دارد.
مسعود رضاقلی ضامنجانی، پارسا یوسفی چایجان،
دوره 21، شماره 7 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1397 )
چکیده
سندرم نفروتیک
سندرم نفروتیک به عنوان تظاهری از بیماری گلومرولی به صورت پروتئینوری در حد نفروتیک و تریاد هیپوآلبومینمی، ادم، هیپرلیپیدمی و از دست دادن پروتئین در ادرار به میزان بالا شناخته میشود. پروتئینوری در حد نفروتیک به صورت دفع پروتئین بیش از 40 میلیگرم به ازای هر مترمربع وزن بدن در ساعت یا نسبت پروتئین به کراتینین بیش از 3-2 به 1 در اولین نمونه ادرار صبحگاهی تعریف میشود. بروز سالیانهی آن در بیشتر کشورهای غربی 2 تا 3 مورد به ازای هر 100000 کودک در سال است و در کشورهای توسعه نیافته غالباً به دلیل مالاریا میزان آن بالاتر است (1). یافتههای جدید در این زمینه اغلب درباره درمان بوده است که در ادامه مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفتهاند.
اتیولوژی
اکثر مبتلایان سندرم نفروتیک به فرم اولیه یا ایدیوپاتیک آن مبتلا هستند. سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک همراه با صدمات گلومرولی شامل بیماری با حداقل تغییرات (شایعترین) گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال، گلومرولونفریت ممبرانوپرولیفراتیو، نفروپاتی ممبرانو و پرولیفراسیون منتشر مزانشیال هستند. این اتیولوژیها توزیع سنی متفاوتی دارند. سندرم نفروتیک همچنین میتواند یک آسیب ثانویه به بیماریهای سیستمیکی چون لوپوس اریتماتو، هنوخ شوئن لاین پورپورا، بدخیمی (لنفوم و لوکمی) و عفونتها (هپاتیت، HIV و مالاریا) باشد (2).
پاتوفیزیولوژی
اختلال زمینهای در سندرم نفروتیک به صورت افزایش نفوذپذیری دیوارهی مویرگی گلومرولی است و به پروتئینوری ماسیو و هیپوالبومینمی منجر میشود. افاسمان وسیع زواید پایی پدوسیتها در بیوپسی (علامت بارز سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک) نقش محوری پدوسیتها را مطرح میکند. سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک با اختلالات پیچیدهای در سیستم ایمنی به ویژه ایمنی وابسته به سلول T همراهی دارد. در گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال، فاکتوری درپلاسما که احتمالاً از گروهی از لنفوسیتهای فعالشده تولید میشود، مسئول افزایش نفوذپذیری دیوارهی مویرگی است. از طرف دیگر، جهشهایی در پروتئینهای پدوسیتی (پدوسین و آلفا الکتین 4) و MYH4 (ژن پدوسیت) با گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال همراهی دارند. سایر جهشها در سندرم نفروتیک وابسته به استروئید در ژنهای NPHS2 (پدوسین) و WT1، سایر اجزاء دستگاه تصفیه گلوومرولی مثل شیارهای سوراخدار شامل نفرین، NEPH1 و پروتئین وابسته به CD2 اتفاق میافتد (3).
در وضعیت نفروتیک به دو دلیل سطح سرمی لیپید (کلسترول و تری گلیسریدها) افزایش یافته است. سنتز جنرالیزه هیپوآلبومینمی موجب افزایش پروتئینها از جمله لیپوپروتئینها در کبد میشود. دلیل افزایش فاکتورهای انعقادی و متعاقباً افزایش ریسک ترومبوز نیز همین مطلب است. به علاوه، کاتابولیسم لیپید نیز در نتیجهی کاهش سطح لیپوپروتئین لیپاز وابسته به افزایش دفع ادراری این آنزیم رو به کاهش گذاشته است. مبتلایان به سندرم نفروتیک تحت خطر ابتلا به عفونتها (سپسیس، پریتونیت، پیلونفریت) خصوصاً با ارگانیسمهای کپسولداری چون استرپتوکوک پنومونیه و هموفیلوس آنفلوآنزا هستند. دلیل این مسئله از دست رفتن فاکتور کمپلمان C3b و اپسونینهایی چون فاکتور B پروپردین و ایمونوگلوبولینها از ادرار است (4).
پاتولوژی
در این قسمت اطلاعات جدیدی وجود ندارد که بتواند در این مقاله مورد بحث و ارزیابی قرار بگیرد. در سندرم نفروتیک با حداقل تغییرات (MCNS)، حدود 85 درصد کل موارد سندرم نفروتیک کودکان گلومرولها یا طبیعی بوده یا افزایش مختصری در سلولهای مزانشریال و ماتریکس نشان میدهند. یافتههای میکروسکوپ ایمونوفلورسانس به طور تیپیک منفی بود. ولی در میکروسکوپ الکترونی افاسمان زواید پایی سلولهای اپیتلیال به آسانی قابل رؤیت است. میکروسکوپ الکترونی نشانگر افزایش تعداد سلولهای مزانشیال و ماتریکس در کنار افاسمان زواید پایی سلولهای اپی تلیال است. قریب به 50 درصد بیماران مبتلا به این نوع آسیب بافتی به درمان کورتیکواستروئید پاسخ میدهند. در گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال (FSGS) آسیب گلومرولی هم فوکال است. آسیبهای ثانویه به عفونت HIV، ریفلاکس مثانه به حالب، مصرف تزریقی هروئین و سایر مواد مخدر دیده میشود. بیماری در این حالت غالباً پیشرونده است و به درگیری گلومرولها منجر شده و در اکثر مبتلایان باعث بیماری کلیوی مرحله انتهایی (ESRD) میشود (5).
تظاهرات بالینی
علایمی چون آنورکسی، تحریکپذیری، درد شکم و اسهال شایع هستند. از مشخصههای شایع سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک با تغییرات حداقل، فقدان فشار خون بالا و هماچوری گروس میباشد. تشخیصهای افتراقی در کودک با ادم واضح شامل انتروپاتی از دستدهنده پروتئین، نارسایی کبدی، نارسایی قلبی، گلومرولونفریت حاد یا مزمن و سوء تغذیه پروتئین میشود (6). تشخیص افتراقی دیگری به جز نفروتیک با حداقل تغییرات بایستی در کودکان زیر یکسال با سابقهی خانوادگی سندرم نفروتیک با حضور یافتههای خارج کلیوی (چون آرتریت، راش، آنمی) فشار خون بالا یا ادم ریوی، بیکفایتی کلیوی حاد یا مزمن و هماچوری واضح مدنظر قرار میگیرد (5).
تشخیص
در آنالیز ادراری، پروتئینوری در حد 3+ یا 4+ مشاهده شد. در 20 درصد کودکان هماچوری میکروسکوپی وجود دارد. در نمونه ادرار، نسبت پروتئین به کراتینین از 2 و دفع پروتئین ادراری به ازای مترمربع در ساعت از 40 فراتر میرود. میزان کراتینین سرم معمولاً طبیعی است، ولی ممکن است در صورت کاهش کارکرد کلیه ناشی از کاهش حجم داخل عروقی به طور غیرطبیعی بالا رود. آلبومین سرم کمتر از 5/2 گرم بر دسیلیتر و سطوح کلسترول و تری گلیسرید سرم بالا است. سطح کمپلمان سرم طبیعی است. در صورت تطابق تظاهرات بیمار با تابلوی بالینی استاندارد سندرم نفروتیک با حداقل تغییرات انجام بیوپسی کلیه مرسوم نیست. آسیب در میکروسکوپ نوری به صورت پرولیفراسیون سلول مزانشیال و اسکارهای سگمنتال دیده میشود. در میکروسکوپ ایمونوفلورسانس مناطق اسکلروز سگمنتال از نظر رنگ پذیری IgM و C3 مثبت هستند. در میکروسکوپ الکترونی اسکار سگمنتال در کلافه گلومرولی و انسداد لومن مویرگی گلومرولی رؤیت میشود (7).
درمان
در این بخش، ابتدا روشهای معمول و روتین درمان این بیماران ارزیابی شده و در ادامه روشهای جدید مورد بحث قرار میگیرند. کودکان با بروز سندرم نفروتیک غیرعارضهدار بین 1 تا 8 سالگی احتمالاً به MCNS پاسخ دهنده به استروئید مبتلا هستند و درمان با استروئید را میتوان در آنان بدون بیوپسی تشخیصی کلیه آغاز کرد. کودکانی با تظاهرات غیرمنطبق با MCNS (هماچوری واضح، فشار خون بالا، نارسایی کلیه، افت کمپلمان سرم، سن زیر یکسال یا بالای 8 سال) را باید قبل از درمان کاندید بیوپسی کلیه کرد. با فرض تشخیص MCNS بایستی (پس از تأیید تست PPD منفی و تجویز واکسن پنوموکوک پلی والان) پردنیزولون را با تک دوز 60 میلیگرم بر مترمربع روزانه (با دوز حداکثر 80 میلیگرم) برای 4 تا 6 هفته پیاپی تجویز کرد (8). چنین دورهی درمانی 6 هفتهای با استروئید روزانه در مقایسه با دورههای کوتاهتر درمان روزانه توصیه شده قبلی، منجر به نمودهای واضحاً کمتری میشود. قریب 80 تا 90 درصد کودکان طی 3 هفته به درمان استروئیدی پاسخ میدهند (بهبود کیفیت، دیورز، ادرار منفی یا مختصر از نظر پروتئین در 3 روز پیاپی). تعداد قابلتوجهی از مبتلایان طی 5 هفتهی اول به درمان پردنیزولون پاسخ میدهند (9).
دربارهی روشهای جدید درمانی در این بیماران، از داروهایی که در مقالات جدید تاثیر درمانی آنها بر روی سندرم نفروتیک ارزیابی شده است، اثر متفاوتی مشاهده شده است. از این داروها میتوان به رتوکسیماب اشاره کرد که در بیماران متفاوت وابسته به استروئید یا مقاوم به آن استفاده شده و اثرات مفیدی نیز از آن گزارش شده است (12-10). از سایر عوامل درمانی که در این دسته از بیماران میتوانند مورد استفاده قرار گیرند، میتوان به سیکلوسپورین (10)، ویتامین دی (13، 14)، کلسیم (15) و سایر روشهای جدید در این زمینه اشاره کرد. تمامی این موارد اهمیت توجه به استفاده از روشهای درمانی جدید در این دسته از بیماران را مشخص میکند.
محمد خلیلی کلاکی، روح الله کریم زاده، ندا سلیمانی، سید مسعود حسینی، مقصود ارشدی،
دوره 22، شماره 3 - ( دو ماهنامه مرداد و شهریور 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: نوردرمانی پویا روشی با حداقل تهاجم در از بین بردن سلولهای سرطانی است که از ترکیب مواد حساس به نور غیرسمی و نور مرئی برای تولید گونههای فعال اکسیژن و تخریب تومورها استفاده میشود. این مطالعه با هدف بررسی اثر گرافناکساید بهعنوان یک ماده آلی که دارای گروههای اکسیژنی زیادی است جهت از بین بردن سلولهای سرطان MCF-7 انجام شد.
مواد و روشها: این بررسی در شرایط برونتنی تجربی بر روی سلولهای سرطان پستان
(MCF-7) انجام شد. گروههای موردمطالعه عبارت بودند از: گروه اول) تاثیر دارو با غلظتهای متفاوت گرافناکساید (6/47، 9/90، 6/166، 7/230، 7/285 و 3/333 میکروگرم بر میلیلیتر)، گروه دوم) اثر همزمان دارو و تحت تابش نور لیزر، گروه کنترل) شامل سلولهایی صرفا تحت تابش لیزر و گروه شاهد بدون تیمار در نظر گرفته شد. سلولها در معرض تابش لیزر مرئی (۴۰۵ نانومتر) با توان W/cm2 1/0 قرار گرفتند. توان زیستی سلولها با استفاده از روش MTT تعیین شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد SBU/S.1397.46A به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی تهران رسیده است.
یافتهها: نتایج آزمایشات در شرایط برونتنی نشان داد که سمیت تاریکی گرافناکساید در غلظتهای کمتر از 9/90 میکروگرم بر میلیلیتر، اثر قابل توجهی بر سلولهای سرطانی نداشت. همچنین نور لیزر به تنهایی فاقد اثر سمی بر سلولها است. اما نوردرمانی پویا با واسطه گرافناکساید، توان زیستی سلولهای سرطانی را بهطور میانگین به میزان ۲۱ درصد نسبت به سمیت تاریکی کاهش داده است. نتایج بهصورت میانگین سه تکرار مســتقل± خطای استاندارد نمایش داده شده و 05/0 > p معنیدار درنظر گرفته شده است.
نتیجهگیری: در این مطالعه، گرافن اکساید در غلظتهای کم کاملاً زیستپذیر است، ولی با افزایش غلظت، اثر سمیت افزایش می یابد. با اعمال تابش نور به همراه گرافن اکساید، مقدار زندهمانی کاهش یافته که جهت پژوهشهایی در زمینه درونتنی اثربخشی بیشتری خواهد داشت.
هاله سادات توکل افشاری، مسعود همایونی تبریزی، توران اردلان،
دوره 22، شماره 4 - ( مهر و آبان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف از بین نانوداروهای تولیدشده، نانوامولسیون یک ابزار مهم درعرصه فناوری نانو است که جهت کاربرد بالینی و درمانی طراحی شده است. از آنجا که اثربخشی درمانی سرطان از طریق توانایی دارو برای کاهش و ازبینبردن تومورها بدون آسیبرساندن به بافت سالم اندازهگیری میشود، نانوامولسیون به عنوان حامل دارویی هدفمند در این زمینه میتواند مفید واقع شود. بنابراین در این پژوهش اثرات آنتیاکسیدانی و ضدسرطان نانوامولسیون تولیدشده توسط اسانس گیاه شوید بررسی شده است.
مواد و روش ها جهت سنجش ویژگیهای آنتیاکسیدانی از آزمونهای دیپیپیاچ (1،1- دیفنیل-2- پیکریل- هیدرازیل) و ایبیتیاس (2،2-آزینو بیس (3-اتیل بنزوتیازولین 6- سولفونیک اسید)) استفاده شد و جهت ارزیابی سمیت سلولی القاشده به سلولهای سرطانی کبد
(HepG2) و سلولهای نرمال اندوتلیال سیاهرگ بند ناف انسان آزمون MTT به کار گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی تمامی آزمایشهای این تحقیق با رعایت موازین اخلاقی و طبق تأیید کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد با شناسه مصوبه IR.IAU.MSHD.REC.1398.027 انجام گرفت.
یافته ها یافتههای این مطالعه نشان داد نانوامولسیون تولیدشده توسط اسانس گیاه شوید دارای پتانسیل خوبی برای مهار رادیکالهای دیپیپیاچ (IC50=500 µg/ml) و ایبیتیاس (IC50=420 µg/ml) است. همچنین نتایج حاصل از آزمون MTT روی رده سرطانی HepG2 و رده نرمال HUVEC نشان داد میزان بقای سلولها در غلظت 50 میکروگرم بر میلیلیتر به ترتیب 21/73 و 77/86 میکروگرم بر میلیلیتر است. نانوامولسیون بقای سلولها را به صورت وابسته به دُز کاهش داد؛ سمیت اعمالشده بر سلولهای سرطانی از سلولهای نرمال بیشتر بود.
نتیجه گیری مطالعه حاضر نشانگر پتانسیل تبدیلشدن نانوامولسیون سنتزشده توسط اسانس گیاه شوید به یک استراتژی درمانی برای بیماریهای ناشی از استرس اکسیداتیو در آینده است.
هاله سادات توکل افشاری، مسعود همایونی تبریزی، توران اردلان،
دوره 24، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: رگزایی یا آنژیوژنز، به فرایند تشکیل عروق خونی جدید از عروق پیشین گفته میشود که نقش مهمی در شرایط فیزیولوژیک، ازجمله رشد و نمو، ترمیم زخم و تولید مثل بر عهده دارد. همچنین این فرایند در پدیدههای پاتولوژیکی و بروز بیماریهای مختلف، بهخصوص رشد تومور و متاستاز نقش حیاتی دارد. در پژوهش حاضر، اثرات ضدرگزایی نانوامولسیون سنتزشده از اسانس گیاه شوید با استفاده از روش CAM ارزیابی شد.
مواد و روش ها: به منظور بررسی اثرات ضدرگزایی در روز دوم انکوباسیون، روی تخممرغها پنجره باز شد و در روز هشتم یک اسفنج ژلاتینی به همراه نانوامولسیون شوید با دُزهای مختلف (12.5، 25 و 50 میکروگرم بر میلیلیتر) روی پرده کوریوآلانتوئیک قرار داده شد. در روز دوازدهم انکوباسیون از استرئومیکروسکوپ تحقیقاتی به منظور ارزیابی میزان رگزایی و تصویربرداری از ناحیه تیمار استفاده شد. فاکتورهای عروقی با نرمافزار Image Jبررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: تمامی آزمایشهای این تحقیق با رعایت موازین اخلاقی و طبق تأیید کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد انجام گرفت (کد: IR.IAU.MSHD.REC.1398.027).
یافته ها: نتایج بررسی اثر نانوامولسیون بر میزان رگزایی در تست CAM، نشانگر کاهش طول و تعداد رگهای پرده کوریوآلانتوئیک در نمونههای تیمارشده در مقایسه با تیمارنشده است. همچنین کاهش قد و وزن جنینهای تیمارشده در مقایسه با تیمارنشده در این بررسی نشان داده شد (P<0/05).
نتیجه گیری: فعالیت ضدرگزایی نانوامولسیون شوید نشاندهنده کاربرد احتمالی این ماده برای بیماریهایی همچون سرطان است که مهار تشکیل رگهای خونی در آنها مورد نظر است؛ بنابراین نانوامولسیون شوید میتواند به عنوان یک ماده برای مطالعات بیشتر در زمینه سرطان پیشنهاد شود.
سید مهرزاد شاددل، مسعود بیات، مجتبی بیانی، وحیده نظری،
دوره 24، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به استفاده روزافزون از ایمپلنتهای دندانی در جایگزین کردن دندانهای ازدسترفته، احتمال وقوع شکست این درمان در گذر زمان، مشابه سایر درمانهای دندانپزشکی، اجتنابناپذیر است و جهت کاهش این مشکلات نیاز به فالوآپهای دقیق و منظم است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی و نگرش دندانپزشکان عمومی درباره فالوآپ ایمپلنتهای دندان به منظور ایجاد پایهای از اطلاعات برای برنامهریزی دورههای بازآموزی ایمپلنتهای دندانی انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تحلیلی مقطعی، 98 نفر از دندانپزشکان عمومی شهر اراک در سال 1397 بررسی شدند. پرسشنامهها در سه بخش جمعیتشناختی، آگاهی و نگرش طراحی شدند. بعد از بررسی روایی و پایایی، پرسشنامهها در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آنالیز توصیفی و آزمونهای کایاسکوئر و تی مستقل آنالیز آماری شدند. حد معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک است (کد: IR.ARAKMU.REC.1397.283).
یافته ها میانگین نمره آگاهی برای تمام نمونههای مورد مطالعه 10/8 (بر اساس نمره صفر تا نوزده) و میانگین نمره نگرش 12/8 (بر اساس نمره هفت تا 21) بود. 53 نفر از دندانپزشکان قبلاً درمان ایمپلنت را انجام داده بودند که آگاهی و نگرش آنها از فالوآپ درمان ایمپلنت به طور معناداری بالاتر از دندانپزشکانی بود که درمان ایمپلنت را انجام نداده بودند (0/0005=P). تجربه کاری اثر معناداری روی آگاهی و نگرش دندانپزشکان نداشت (0/05
نتیجه گیری: دندانپزشکان عمومی نسبت به فالوآپ ایمپلنت آگاهی و نگرش کمی دارند و از آنجا که فالوآپ نقش مهمی در موفقیت طولانیمدت درمان ایمپلنت دارد، برنامههای آموزشی / بازآموزی دندانپزشکان در این زمینه باید مورد بازنگری و تأکید بیشتر قرار گیرد.
مسعود بخت اور، سید مهرزاد شاددل، احسان مومنی، وحیده نظری،
دوره 24، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب ناشی از سوزن (NSJ) مشکل عمده بهداشت شغلی در بین کارکنان دندانپزشکی است که آنها را در معرض خطر زیاد ابتلا به عفونتهای خطرناک منتقلشونده از خون قرار میدهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی مواجه شغلی با NSJ و عوامل روانی همراه با آن در میان دانشجویان دندانپزشکی اراک انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی مقطعی روی دانشجویان سه سال آخر دانشکده دندانپزشکی اراک، در سال 1397 انجام شد. پرسشنامهها دربرگیرنده سؤالاتی درباره میزان آگاهی دانشجویان از شرایط وقوع NSJ، فراوانی واکسیناسیون و آزمایش تیتر آنتیبادی بود. برای جمعآوری اطلاعات مربوط به بار روانی ناشی از NSJ، از پرسشنامه SCL-90 (Symptom checklist-90) در چهار بعد اضطراب، ترس، خودبیمارانگاری و افسردگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و آزمون کایاسکوئر انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی اراک این مقاله را تأیید کرده و با شناسه اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.269 به ثبت رسانده است.
یافته ها: از بین هشتاد دانشجوی مورد مطالعه، 59 نفر حداقل یک بار NS شده بودند اما تنها 4/25 درصد دانشجویان وقوع NS را گزارش کرده بودند. بیشترین وقوع NS در بخش درمان ریشه رخ داده بود. 80 درصد دانشجویان واکسن هپاتیت B زده بودند. بر اساس نتایج آزمون SCL-90، بُعد اضطراب بیشتر از سایر ابعاد در معرض تأثیر NSJ قرار گرفته بود.
نتیجه گیری: با وجود شیوع زیاد NSJ در دانشجویان دندانپزشکی، میزان گزارش بعد از وقوع این حادثه بسیار کم بود، همچنین به دلیل توجه نکردن به واکسیناسیون در برخی دانشجویان، نیاز به آموزش بیشتر کنترل عفونت احساس میشود. بر اساس نتایج آزمون SCL-90، وقوع NS در بروز مشکلات روانی مؤثر است.
وحید فکری کورعباسلو، علی فکوریان، محسن حیدریان، سید مسعود کشفی،
دوره 24، شماره 5 - ( آذر و دی 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون میتواند اثرات مشابه با تمرین مقاومتی سنتی داشته باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی منتخب با استراحت فعال و غیرفعال، با و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح پروتیئن واکنشگر C و لاکتات دهیدروژناز و استقامت عضلانی مردان جوان بود.
مواد و روش ها: از نمونههای دردسترس و داوطلب، 24 سرباز جوان سالم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سه گروه هشت نفره (تمرین مقاومتی سنتی، تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت غیرفعال، و تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت فعال قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته با شدت 70-80 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه مقاومتی سنتی (سه ست دهتایی)، 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت غیرفعال(30-15-15-15) و 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت فعال (30-7-15-7-15) اجرا شد. قبل و بعد از شش هفته شاخصهای فیزیولوژیکی، انتروپومتریکی، استقامت عضلانی و سطوح هورمونی از آزمودنیها گرفته و نمونههای خونی به شیوه الایزا و رنگسنجی آنزیمی اندازهگیری شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرویی و برای مقایسه درونگروهی از تحلیل تی زوجی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: در انجام پژوهش، اصول بیانیه هلسینکی، راهنمای عمومی اخلاق در پژوهشهای دارای آزمودنی انسانی و مقررات حاکم بر آن رعایت شده و کد اخلاق به شناسه IR.SSRC.REC.1398.129 از سوی پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی و کد کارآزمایی بالینی به شناسه IRCT20191207045644N1 از سوی مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران صادر شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که شش هفته تمرین اثر متفاوت و معناداری بر استقامت عضلانی (0/001=P) دارد، اما بر سطوح پروتئین واکنشگر C (0/43=P) و لاکتات دهیدروژناز (0/44=P) اثر متفاوت و معناداری ندارد.
نتیجه گیری: با توجه نتایج این تحقیق به نظر میرسد ترکیب تمرینات مقاومتی با محدودیت جریان خون و اینتروال (استراحت فعال) میتواند جایگزین مناسبی برای تمرینات سنتی و همچنین در مواردی جایگزین تمرینات مقاومتی با محدودیت و استراحت غیرفعال شود.
مسعود گلپایگانی، زهرا فیاضی، یاسین حسینی،
دوره 24، شماره 5 - ( آذر و دی 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم درد کشککیرانی یکی از شایعترین مشکلات عضلانیاسکلتی در افراد سالمند است که میتواند روی فعالیت روزانه آنها تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی یک دوره تمرینات تقویت ثبات مرکزی تنه با تمرینات تقویتی زانو بر بهبود درد زنان ورزشکار سالمند مبتلا به سندرم درد کشککیرانی است.
مواد و روش ها: در این تحقیق بیست بیمار زن ورزشکار سالمند مبتلا به سندرم درد کشککیرانی شرکت کردند. آزمودنیها به طور تصادفی در دو گروه تمرینات تقویتی ثبات مرکزی (ده نفر) و گروه تمرینات تقویتی زانو (ده نفر) قرار گرفتند. میزان درد آزمودنیها پیش و پس از انجام هشت هفته مداخلات تمرینی به وسیله مقیاس سنجش دیداری درد اندازهگیری شد. آزمونهای آماری تی زوجی و مستقل با سطح معنیداری 0/05˂P جهت تحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.BASU.REC.1398.032 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه بوعلی سینا همدان رسید.
یافته ها: نتایج نشاندهنده کاهش معنادار میزان درد در هر دو گروه پس از انجام تمرینات تقویتی ثبات مرکزی (P=0/006) و تمرینات تقویت زانو (P=0/000) ) بود. در جایی که مقایسه بینگروهی تفاوت معناداری را بین دو گروه نشان نداد (P=0/064). اما محاسبه اندازه اثر بهدستآمده حاکی از تأثیر بیشتر تمرینات تقویتی زانو (8/1ES=) بر بهبود درد در مقایسه با گروه تقویت ثبات مرکزی بود (ES=0/7).
نتیجه گیری: به نظر میرسد استفاده از تمرینات تقویتی زانو و تمرینات ثبات مرکزی تنه باعث کاهش درد شده است. اما با توجه به بالاتر بودن اثربخشی انجام تمرینات تقویتی زانو بر بهبود درد، استفاده از این پروتکل درمانی جهت کاهش درد این بیماران پیشنهاد میشود.
رشید دوستی ایرانی، مسعود گلپایگانی، فردین فرجی،
دوره 25، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف سیاتیکا یکی از معمولیترین و مرسومترین بیماریهای سیستم اعصاب محیطی به شمار میآید و ممکن است در اثر فشار روی خود عصب سیاتیک ایجاد شود. با توجه به اینکه ﻋﻀﻠﻪ پیریفورمیس در ﻧﺰدیکی ﻋﺼﺐ ﺳﻴﺎﺗﻴک ﻗﺮار دارد، اﺳﭙﺎﺳﻢ آن ﺑﺎﻋﺚ ﻓﺸﺎر ﺑﺮ ﻋﺼﺐ، ﺑﺮوز درد سیاتیک و درنهایت موجب سندروم پیریفورمیس میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر درد و التهاب بیماران مبتلا به سندروم پیریفورمیس بوده است.
مواد و روش ها جامعه آماری این پژوهش را بیماران مبتلا به سندروم پیریفورمیس مراجعهکننده به مراکز پزشکی و درمانی شهر اراک تشکیل داده است که از این بین، 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی در ۲ گروه 10 نفره کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش در مدت 6 هفته به تمرینات ثبات مرکزی پرداخته و گروه کنترل در همین بازه زمانی به زندگی عادی خود ادامه دادند. برای بررسی تفاوت بین گروهها از آزمونهای تیتست، خیدو و مکنمار در سطح معناداری 5 درصد استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی انجام این مطالعه پس از تصویب در شورای آموزشی دانشگاه اراک، کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی اراک با شناسه IR.ARAKMU.REC.1400.157 و دریافت کد کارآزمایی بالینی از دانشگاه علومپزشکی ایران با کد IRCT20211003052662N1 تأیید شد و برای اطمینان از شرکت داوطلبانه آزمودنیها، فرم رضایتنامه شرکت در طرح با مفاد مربوطه از آنها اخذ شد.
یافته ها پس از اجرای پروتکل تمرینی در پایان هفته ششم، میانگین نمرات درد در گروه کنترل از 95/2 در پیشآزمون به 90/7 در پسآزمون کاهش یافت که این کاهش از لحاظ آماری معنادار نبود (0/562=P)، در حالی که در گروه آزمایش این نمرات از 91/7 به 33/4 کاهش یافته و این کاهش از لحاظ آماری معنادار است (0/0=P)؛ بنابراین با 95 درصد اطمینان میتوان گفت تمرینات ثبات مرکزی بر درد بیماران مبتلا به سندروم پیریفورمیس، در سطح معناداری 5 درصد، تأثیر معنادار داشته است. از طرف دیگر، افرادی که عصب ملتهب داشتهاند، در گروه کنترل از 10 نفر در پیشآزمون، به 8 نفر در پسآزمون کاهش یافته که این کاهش از لحاظ آماری معنادار نبود (0/5=P)، در حالی که در گروه آزمایش این افراد از 10 نفر به 2 نفر، کاهش یافت و این کاهش از لحاظ آماری معنادار است (0/008=P)؛ بنابراین با 95 درصد اطمینان میتوان گفت تمرینات ثبات مرکزی بر التهاب بیماران مبتلا به سندروم پیریفورمیس در سطح معناداری 5 درصد نیز تأثیر معنادار داشته است.
نتیجه گیری با توجه به یافتههای تحقیق حاضر و با در نظر گرفتن شرایط حاکم بر نمونههای تحقیق میتوان نتیجه گرفت تمرینات ثبات مرکزی باعث بهبود درد و التهاب بیماران مبتلا به سندروم پیریفورمیس میشود. با توجه به اصول و ویژگیهای منحصربهفرد تمرینات ثبات مرکزی، مقبولیت و اثر مثبت آن بین افراد مورد پژوهش، امید است که این تمرینات در روند درمان این بیماران به طور روزافزونتری استفاده شود.
حبیب رضایی، سعاد محفوظ پور، سمیه حسام، ایروان مسعودی اصل،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده
مقدمه: حوادث ترافیکی، به عنوان یک چالش اصلی در مصدومیت و مرگ و میر افراد در کشور ایران و بسیاری از کشورهای دیگر، مطرح میباشد که تدوین استراتژی و برنامهریزی لازم را جهت همکاری بین بخشی برای پیشگیری و کاهش حوادث ترافیکی انکارناپذیر نموده است. لذا این پژوهش با هدف بررسی ابعاد همکاری بین بخشی در پیشگیری از حوادث ترافیکی در ایران انجام گردید.
روش کار: این پژوهش، یک مطالعه کیفی است که در سال 1402 انجام شد. در این مطالعه، نمونهگیری به صورت هدفمند و با 15 نفر از جامعه آماری مصاحبه انجام شد. جامعه آماری پژوهش در این مرحله، شامل مدیران اجرایی، پلیس راهور و فعالان حوزه و نهادهای مردمی فعال در زمینه حوادث ترافیکی در سطح استان مرکزی و تهران بودند که به دلیل مرتبط بودن حیطه شغلی، مطلع بودن و یا مشارکت در همکاریهای بین بخشی در راستای مدیریت سوانح و حوادث ترافیکی وارد مطالعه شدند. دادهها از طریق مصاحبهی ساختاریافته جمع آوری و تحلیل محتوایی انجام گردید و کدگذاری آنها با کمک نرمافزار 11 MAXQDA انجام شد.
یافتهها: در راستای شناسایی ابعاد همکاری بین بخشی در پیشگیری از حوادث ترافیکی، یافتههای مطالعه در 8 بعد اصلی (قوانین و متولی اجرای قانون، تحقیق و توسعه، مدیریت اطلاعات و داده، هماهنگی درونبخشی و بیرونبخشی، مدیریت بحران، آموزش و آگاهی، راه و جاده و وسایل نقلیه) شناسایی و استخراج گردیدند.
نتیجه گیری: فراهمسازی بسترهای ارتقاء توسعه و گسترش همکاری بینبخشی در پیشگیری از سوانح و حوادث ترافیکی میتواند منافع مختلفی از جمله؛ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و رفاهی بلندمدتی را به دنبال داشته باشد. لذا بر اساس یافتههای پژوهش طراحی مدل همکاری بینبخشی پیشگیری از سوانح و حوادث ترافیکی پیشنهاد میگردد که بتوان با نقشه و طراحی مناسب حوادث ترافیکی را به حداقلترین حالت ممکن برساند، به طوری که بیشترین میزان اثربخشی و کارآیی را در این حوزه شاهد باشیم.
زهرا یوسف وند، مسعود رحمتی، رحیم میرنصوری،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده
مقدمه: با توجه به سنتز و آزادسازی میوکینها از بافت عضلانی در جریان اجرای تمرینات ورزشی و ارتباط میوکینها با توسعه قدرت و افزایش حجم عضلانی، هدف از مطالعه حاضر، بررسی 12 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 مردان میانسال بود.
روش کار: در مطالعهی نیمهتجربی، 40 نفر از مردان میانسال شهرستان اراک (میانگین سنی 6/02 ± 38/27 سال، وزن 11/23 ± 77/12 کیلوگرم، قد 7/22 ± 174/05 سانتیمتر) انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی (20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرینی 12 هفته تمرینات مقاومتی را به صورت 3 جلسه در هفته و با شدت 65 تا 80 درصد قدرت بیشینه اجرا کردند. 48 ساعت قبل و پس از مداخله از تمامی آزمودنیها خونگیری انجام و سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 به روش الایزا اندازهگیری شد. پس از بررسی نرمال بودن دادهها، به ترتیب از آزمون t همبسته و t مستقل در سطح معنیداری کمتر از 05/0 برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: تمرین مقاومتی باعث افزایش معنیداری در سطح سرمی مایونکتین (0/001 = P)، سطح سرمی FGF-21 (0/001 = P) و همچنین کاهش درصد چربی (0/417 = P) مردان میانسال شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه بهنظر میرسد، تمرین مقاومتی میتواند با ایجاد سازگاری مثبت توسط افزایش سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 در تنظیم توده عضلانی، فرایند هیپرتروفی، فرایند رگزایی و بهبود متابولیسم بدن نقش داشته باشد.
حسین سرمدیان، نادر زرین فر، مسعود بهرامی، محمدمتین ارجمندزادگان، رهام سرمدیان، یاسمین زرین فر،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: علائم اومیکرون هنوز ناشناخته است. دادههای اولیه نشان میدهد که علائم اومیکرون عمدتاً در ارتباط با دستگاه تنفسی است و شامل آبریزش بینی، گلودرد، سردرد، خستگی و عطسه میشود. نیاز به شواهد بیشتری در مورد علائم اومیکرون محسوس بوده، لذا این مطالعه جهت بررسی علائم سویه اومیکرون اجرا گردید.
روش کار: مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی حاضر طی مدت 6 ماه در شهر اراک و بر روی 160 بیمار مبتلا به سویه اومیکرون کووید-19 که تشخیص قطعی داده شده بودند انجام شد. برای تمامی بیمارانی که وارد مطالعه شدند، چکلیست ارزیابی اطلاعات شامل اطلاعات دموگرافیک و بررسی 24 علامت تکمیل گردید. تشخیص بیماری با انجام PCR انجام شد.
یافتهها: بیماری 55 درصد افراد خفیف، 35 درصد متوسط و 10 درصد شدید بود. 51 نفر (31/9 درصد) سابقه ابتلای قبلی به کووید را ذکر نمودند. درگیری ریوی، نوع داروی مصرفی و اضطراب زمان ابتلا با شدت بیماری ارتباط داشتند (0/05 > P). پنج علامت شایع اومیکرون به ترتیب (درصد) گلودرد (86/3)، سرفه (82/5)، ضعف و بیحالی (76/3)، سردرد (72/5) و خشکی دهان (62/5) بود. همچنین بین سن بالا با خشکی دهان و سردرد، بیماری زمینهای با عطسه، اضطراب زمان ابتلا با درد مفاصل و درد قفسهی سینه و استعمال سیگار با شکمدرد نیز ارتباط وجود داشت (0/05 > P).
نتیجهگیری: شایعترین علائم شامل گلودرد، سرفه، ضعف و بیحالی، سردرد و درد اسکلتی عضلانی بود. اما علائمی مانند کاهش بویایی، تعریق شبانه، تب، درد مفاصل و کاهش چشایی که در سویههای پیشین شایع بودند در سویه اومیکرون در زمره علائم با فراوانی کمتری بودند.
رضوان افشار، مسعود رحمتی، رحیم میرنصوری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: با توجه به سنتز و ترشح آیریزین و BDNF از بافت عضلانی در جریان تمرینات ورزشی و ارتباط احتمالی این فاکتورها با بهبود قدرت و عملکرد عضلانی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین قدرتی بر قدرت عضلانی، درصد چربی، آیریزین و BDNF در زنان میانسال غیرفعال بود.
روش کار: در مطالعه نیمهتجربی، 20 نفر از زنان میانسال غیرفعال (میانگیـن سـنی 5/91 ± 37/70 سال، وزن 5/82 ± 79/80 کیلوگـرم) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرینقدرتی (10 نفر) و شاهد (10 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرینی 12 هفته تمرین قدرتی را به صورت 3 جلسه در هفته با شدت 65 تا 80 درصد قدرت بیشینه اجرا کردند. سپس نمونههای خونی برای اندازهگیری آیریزین، BDNF به روش الایزا گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری t مستقل و آزمون همبستگی Pearson استفاده گردید. سطح معنیداری (0/05 P ≤)، در نظر گرفته شد.
یافتهها: تمرین قدرتی، باعث افزایش معنیدار غلظت سرمی آیریزین (0/035 = P)، غلظت سرمی BDNF (0/058 = P) و همچنین کاهش معنیدار درصد چربی (0/058 = P) زنان میانسال شد. همچنین بین قدرت پایینتنه و سطوح سرمی آیریزین ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد (0/040 = P). بر اساس نتایج آزمون همبستگی Pearson بین متغیر BDNF و قدرت بالاتنه نیز ارتباط مثبت و معنیدار وجود داشت (038/0 = P).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر به نظر میرسد، افزایش ترشح سطوح سرمی هورمون آیریزین و BDNF با افزایش قدرت عضلانی متعاقب تمرینات قدرتی در افراد میانسال مرتبط بود.