70 نتیجه برای مسعود
زهرا علیزاده، مسعود فریدونی، مرتضی بهنام رسولی،
دوره 17، شماره 7 - ( مهر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که اثرات ضد التهابی مرفین در دوزهای معمول (10 میلیگرم بر کیلوگرم) ثابت شده و همچنین با توجه به این که نقش فیبرهای C در آزادسازی ماده P و CGRP نیز مشخص شده است و از طرفی اثرات تحریکی دوزهای بسیار ناچیز مرفین (1 میکروگرم بر کیلوگرم) بر فیبرهای C نیز گزارش شده است، پژوهش حاضر نقش این فیبرها و نیز دوزهای معمول و بسیار ناچیز مرفین را در حضور و کاهش فیبرهای C در ادم ناشی از تزریق کفپایی فرمالین مورد بررسی قرار دادهاست.
مواد و روشها: در این مطالعه پژوهشی موشهای صحرایی نر (200-180 گرم) در دو دسته حلال (دریافتکننده نوزادی حلال کپسایسین) و تجربی (دریافتکننده نوزادی کپسایسین) قرارگرفتند. هر دسته شامل سه گروه دریافتکننده سالین، دوز 10 میلیگرم بر کیلوگرم و دوز 1 میکروگرم بر کیلوگرم مرفین طی تجویز درونصفاقی بود. در هر گروه حجم ادم التهابی ناشی از تزریق کفپایی 05/0 میلیلیتر فرمالین 5/2 درصد توسط آزمون پلتیسمومتری سنجش شد.
یافتهها: در گروههای حلال، دوز 10 میلیگرم بر کیلوگرم مرفین اثرات ضد التهابی (01/0p<) و دوز 1 میکروگرم بر کیلوگرم آن اثرات پیشبرنده التهاب (01/0p<) داشت. کاهش فیبرهای C در گروههای تجربی منجر به کاهش التهاب ناشی از فرمالین شد (001/0p<)، همچنین در این گروهها دوز 10 میلیگرم بر کیلوگرم مرفین اثرات ضد التهابی قویتری را نشان داد(001/0p<) و اثرات پیش برنده التهاب دوز 1 میکروگرم بر کیلوگرم آن کاهش یافت(001/0p<).
نتیجهگیری: فیبرهای C با آزاد کردن ماده P و CGRP، نقش مهمی در ایجاد التهاب در محل آسیب بافت دارند. کاهش این فیبرها منجر به کاهش التهاب میشوند. بنابراین حضور فیبرهای C اهمیت بسزایی در پیشرفت التهاب و ایجاد ادم دارند.
محمد رضا عربستانی، مجتبی رجب پور، رسول یوسفی مشعوف، محمد یوسف علیخانی، سید مسعود موسوی،
دوره 17، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پسودوموناس آئروژینوزا یکی از شایعترین پاتوژنهای بیمارستانی با میزان مرگ و میر بالاست. پورین OprD به عنوان یکی از اصلیترین مکانیسمهای مقاومت در برابر آنتیبیوتیکهای خانواده کارباپنم محسوب میشود. هدف از این مطالعه تعیین میزان بیان ژن کدکننده این پورین از طریق qRT-PCR است.
مواد و روشها: در این مطالعه با بررسی 100 سویه پسودوموناس آئروژینوزا، 31 نمونه انتخاب و تست حساسیت آنتیبیوتیکی به روش دیسک دیفیوژن برای آنتیبیوتیکهای آمینوگلیکوزید، کینولونها، کارباپنمها و تعیین حداقل غلظت مهار کنندگی برای آنتیبیوتیک ایمی پنم انجام گرفت. سپس استخراج RNA و تبدیل آن به cDNA انجام و در مرحله آخر بیان ژنهای مورد نظر توسط qRT-PCR صورت پذیرفت.
یافتهها: از بین 8 آنتیبیوتیک انتخاب شده، بیشترین مقاومت نسبت به لووفلوکساسین 19 (2/61 درصد) و همچنین کمترین مقاومت نسبت به ایمی پنم 3 (6/9 درصد) مشاهده گردید. نتایج حداقل غلظت مهار کنندگی آنتیبیوتیک ایمی پنم، 12 مورد (7/38 درصد) مقاوم، 13 مورد (93/41 درصد) اینترمدیت و 6 مورد (35/19 درصد) حساس گزارش گردید. ژن OprD در تمام سویهها وجود داشت ولی میزان بیان در سویهها مختلف، به صورت متفاوت مشاهده شد. سویههای دارای بیان بالای ژن OprD حساسیت بالایی نسبت به کارباپنمها به ویژه ایمی پنم نشان دادند.
نتیجهگیری: شناسایی مکانیسمهای مقاومت در باکتریها بسیار پیچیده و گسترده است و مکانیسمهای مختلفی برای یک سری آنتیبیوتیکهای مشابه عمل میکنند. OprD عامل اصلی اتصال کارباپنمها بوده و با افزایش بیان این پورین حساسیت باکتریها به این آنتیبیوتیکها افزایش مییابد.
عاطفه بیابانگرد زاک، مسعود گلعلی پور، غلامرضا حدادچی، علیرضا علاسپور،
دوره 17، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل تغییر سبک زندگی از نظر تغذیه و فعالیتهای فیزیکی، چاقی به یکی از مهمترین چالشهای سلامتی انسان تبدیل شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط سطح تستوسترون و لیپوپروتئینهای سرم از جمله لیپوپروتئین با چگالی پایین و لیپوپروتئین با چگالی بالا با شاخص توده بدنی در گروههای متفاوت سنی از جمعیت مردان استان گلستان بوده است.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهد که در آن 183 نفر از مردان طی سال 90-91 به صورت تصادفی انتخاب شدند، وزن و قد افراد بر اساس روشهای استاندارد اندازهگیری شد و برای هریک شاخص توده بدنی محاسبه گردید. سطح سرمی هورمون تستوسترون و سطح لیپوپروتئین با چگالی پایین و لیپوپروتئین با چگالی بالا این افراد نیز سنجیده شد. آنالیزهای آماری دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و آزمون آنووا یک طرفه وآزمون همبستگی دومتغیره پیرسون بین گروهها صورت گرفت.
یافتهها: نتایج تجزیه و تحلیل دادهها، ارتباط آماری معکوس و معنیداری بین شاخص توده بدنی با سطح سرمی تستوسترون نشان داد (005/0p=). در جمعیت مورد بررسی، افزایش شاخص توده بدنی با افزایش لیپوپروتئین با چگالی پایین و افزایش سن نیز مرتبط بود (p به ترتیب 049/0 و 011/0). در ضمن بین مقدار لیپوپروتئین با چگالی بالا و شاخص توده بدنی رابطه معکوسی مشاهده شد که از لحاظ آماری معنیدار نبود (068/0p=).
نتیجهگیری: از این مطالعه میتوان چنین نتیجه گرفت که در مردان، افزایش وزن با سطح پایین تستوسترون و با افزایش LDL مرتبط است که با افزایش سن این ارتباط بیشتر میشود.
زهرا جلوداری، ناهید مسعودپور، محمد اسدپور، میثم حاضری بغداد آباد، سید حسین شاهچراغی،
دوره 18، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تولد با وزن کمتر از 2500 گرم، شاخص عمده ارزیابی سلامت نوزادی و شیرخواری میباشد. با توجه به بررسیهای صورت گرفته روی حیوانات، کمبود مس و روی در بارداری با توقف رشد جنینی و ناهنجاریهای مادرزادی ارتباط دارد. از این رو، این پژوهش به منظور ارزیابی نقش این دو عنصر بر روی جنین انسان صورت گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی در مدت یک سال خون بند ناف کلیه نوزادان متولد شده در زایشگاه نیک نفس رفسنجان گرفته شد، سپس سرم آن جدا و ذخیره شد. در مجموع 64 نمونه شامل 9 نوزاد با ناهنجاری مادرزادی،21 نوزاد با وزن مساوی یا کمتر از 2500 گرم و 34 نوزاد سالم به عنوان شاهد به روش تصادفی ساده انتخاب شد. پس از آن، میزان مس و روی خون بند ناف آنها به روش اسپکتروفوتومتری اندازهگیری شد و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS نسخه 17 و روشهای آماری کای اسکوئر، تی- تست و آنالیز واریانس استفاده شد.
یافتهها: ارتباط معنیداری بین سطح مس و روی با وزن هنگام تولد و ناهنجاریهای مادرزادی به دست نیامد. همچنین ارتباط معنیداری بین مس و روی با برخی از عوامل خطرزای حاملگی نظیر نوع زایمان، پارگی زودرس کیسه آب، کنده شدن زودرس جفت، جفت سرراهی، مسمومیت حاملگی، رتبه تولد، قد، دور سر و آپگار وجود نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان میدهد که سطح سرمی مس و روی خون بند ناف ارتباطی با وزن تولد و بروز ناهنجاریهای مادرزادی و عوامل خطرزای حاملگی ندارد.
مسعود مطلبی، اشرف مظاهری، محدثه مسیبی، سید مهدی تخت فیروزه،
دوره 18، شماره 5 - ( مرداد 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: وجود آلایندههایی نظیر مونواکسیدکربن (CO)، دیاکسیدگوگرد (2SO)، دیاکسید نیتروژن (2NO)، ازن (3O) و ذرات معلق در هوا آسیبهای فراوانی بر سلامت جوامع بشری وارد میکنند. تعیین غلظت واقعی آلایندهها و توصیف وضعیت کمّی و کیفی هوا در مقایسه با شرایط استاندارد و اطلاعرسانی به موقع به مردم به منظور تدوین برنامههای کنترل آن ضروری میباشد. شهر کاشان بهدلیل همجواری با کویر تحت تأثیر وزش بادهای حاوی ذرات معلق قرار دارد. همچنین افزایش جمعیت و استقرار کارخانهها و صنایع گوناگون در این شهرستان از جمله منابع مصنوعی آلودگی هوا میباشند که سنجش و پایش و مقایسه آلودگی هوای کاشان را با شرایط استاندارد الزامی میسازد.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی –مقطعی، غلظت پنج آلاینده CO، 2SO، 2NO، 3O و ذرات معلق کمتر از 10 میکرون (10PM) براساس معیارهای سازمان بهداشت جهانی در سال 1390 در ایستگاه پانزده خرداد کاشان سنجیده شد. مقادیر میانگین و حداکثر سالیانه، میانگین و حداکثر مقدار فصول تابستان و زمستان و صدک 98 سالیانه مربوط به هر آلاینده تعیین گردید و به نرمافزار AirQ انتقال داده شد. بر این اساس، تعداد مرگ و نوع بیماری منتسب به هر آلاینده محاسبه گشت.
یافتهها: نتایج مدل گویای این واقعیت است که تعداد تجمعی موارد مرگ منتسب به آلایندههای 10PM، 2NO، 2SO و 3O به ترتیب برابر با 100، 22، 82 و 54 مورد در شهر کاشان میباشد.
نتیجهگیری: به طور کلی، ذرات معلق بیشترین تأثیر را در بروز مرگ و بیماری ناشی از آلودگی هوا دارند. با توجه به نتایج به دست آمده، مدیریت منابع آلاینده ذرات معلق و دیاکسید گوگرد سهم بسزایی در کاهش اثرات سوء بهداشتی آلودگی هوای کاشان دارد.
سمیه جهانی، مسعود صالحی، امین شکیبا، علی اصغر مرادی پور، فروزان فروزنده،
دوره 18، شماره 5 - ( مرداد 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: آنغوزه تلخ با نام علمی Ferula assa-foetida یکی از داروهای رایج است که به عنوان ضد عفونی کننده مورد استفاده قرار میگیرد. بر اساس مصارف سنتی، این دارو میتواند به عنوان یک داروی بیخطر و موثر علیه طیف وسیعی از بیماریها به ویژه عفونتهای باکتریایی مقاوم مورد استفاده قرار گیرد. هدف از این مطالعه تولید نانوکپسولهای ژلاتینی حاوی عصاره روغنی آنغوزه تلخ و بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی و ضد باکتریایی آنها میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه تجربی بر روی نانوکپسولهای ژلاتینی حاوی اسانس آنغوزه (2، 4 و 6 درصد وزنی)، گلیسرول (25 درصد وزنی) به عنوان پلاستیلایزر و گلوتارآلدئید به عنوان متصل کننده صورت گرفت. مورفولوژی، فعالیت آنتی اکسیدانی و ضد باکتریایی و همچنین عملکرد نانو کپسولها با توجه به استاندارد کشور آمریکا بررسی شدند و به کمک اسکن با میکروسکوپ الکترونی، ABTS و آزمون میکروبیولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نانو کپسولهای ژلاتینی فعالیت آنتی اکسیدانی و آنتی باکتریال ضعیفی داشتند، در حالی که نانوکپسولهای ژلاتینی حاوی آنغوزه سطح بالایی از اثرات آنتی اکسیدان و آنتی باکتریال را نشان دادند. بیشترین میزان اثر نانوکپسولها در ترکیب با غلظت (8 درصد) آنغوزه مشاهده گردید.
نتیجهگیری: نانو کپسولهای ژلاتینی ادغام شده با آنغوزه علاوه بر داشتن شکل فیزیکی بسیار مناسب، یک آنتی اکسیدان و آنتی باکتریال مناسب هستند که میتوانند در تولید داروهای آنتیاکسیدان و آنتی باکتریال مورد توجه قرار گیرند.
احمد همتا، مریم یوسفی، مسعود فاضلی مصلح آبادی، افسانه طلایی، عبدالرحیم صادقی،
دوره 18، شماره 9 - ( آذر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ندولهای تیروئید شایع هستند. 4 تا 7 درصد بزرگسالان یک ندول قابل لمس دارند و 50 تا70 درصد از آنها با دقت بالا در سونوگرافی قابل تشخیصاند. میزان وجود ندول تیروئیدی در زنان 4 برابر مردان است و نسبت سرطان تیروئید در زنان در مقایسه با مردان 3 به 1 است و ششمین سرطان شایع در زنان میباشد. یافتههای اپیدمیولوژیک و آزمایشگاهی نشان میدهند که هورمونهای جنسی به ویژه استروژن ممکن است بر این غده و نئوپلاسم آن موثر باشد. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط پلی مورفیسم 1256049rs در ژن گیرنده استروژن بتا با بیماری ندول تیروئید است.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد - شاهدی، 146 بیمار با ندول تیروئید و 151 فرد سالم مراجعه کننده به بیمارستان امیرالمومنین (ع) شهر اراک، وارد مطالعه شدند. تشخیص بیماری با اولتراسونوگرافی و تایید متخصص غدد انجام شد. DNA ژنومی از خون کامل حاوی ضد انعقاد EDTA استخراج شد. ژنوتیپها با استفاده از روش T-ARMS PCR مشخص شدند و با استفاده از روشهای آماری تجزیه و تحلیل گردیدند.
یافتهها: فراوانی ژنوتیپهای CC، TC و TT در گروه مورد به ترتیب 136 (2/93 درصد)، 10(8/6 درصد) و صفر (صفر درصد) و در گروه شاهد 139 (1/92 درصد)، 12(9/7 درصد) و صفر(صفر درصد) به دست آمد. در این تحقیق، ارتباط معنیداری بین بیماری ندول تیروئید و چندشکلی 1256049rs مشاهده نشد(72/0p=).
نتیجهگیری: یافتههای ما حاکی از عدم ارتباط معنیدار بین چندشکلی 1256049rs و بیماری ندول تیروئید است. برای نتیجهگیری بهتر، پیشنهاد میشود این مطالعه در جمعیتهای دیگر نیز انجام شود.
مسعود سهیلی، محمد علی خندان، محمود سلامی،
دوره 19، شماره 12 - ( اسفند ماه 1395 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: تولید فاکتورهای استرس اکسیداتیو یکی از علل بروز بسیاری از بیماریهای ناشی از اختلالات متابولیک میباشد. از این رو کاهش تولید یا حذف این عوامل میتواند در جلوگیری یا بهبود بیماریهای مربوط موثر باشد. اخیرا استفاده از گیاهان به دلیل اثر بخشی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه اثر آنتی اکسیدانی عصاره آبی گیاه اسطوخدوس مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: در این مطالعه برای تهیه عصاره آبی، سرشاخههای خشک گیاه به مدت 4 ساعت درون ظرف محتوی آب جوش قرار گرفته، سپس محتوای ظرف فیلتر شده و با استفاده از بن ماری تغلیظ میشود. در نهایت با استفاده از فریز درایر عصاره به پودر تبدیل میشود. برای سنجش فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره اسطوخدوس در غلظت های 5، 10، 20 وppm 40 از روش DPPH استفاده شده است. در این روش که بر اساس به دام اندازی رادیکالهای آزاد مادهای به نام 2 و 2-دی فنیل 1-پیکریل هیدرازیل (DPPH) استوار است، تغییر میزان رنگ محلول از بنفش به بی رنگ و در نتیجه تغییر جذب آن در اسپکتروفوتومتر در طول موج 520 نانومتر اساس اندازه گیری میباشد. در نهایت با محاسبه غلظت مهار 50 درصد (IC50) عصاره و مقایسه آن با غلظت مهار 50 درصد ویتامین C که به عنوان شاخص درنظر گرفته میشود، نتایج مورد بررسی بیشتر قرار میگیرد.
یافتهها: نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد که عصاره آبی اسطوخدوس در هر 4 دوز مورد استفاده دارای اثر آنتی اکسیدانی قوی میباشد که به صورت وابسته به دوز اثر میکند، به طوری که تفاوت آن با گروه کنترل منفی در هر 4 دوز مورد استفاده معنیدار بود. مقدار IC50 عصاره آبی اسطوخدوس ppm 66/24 به دست آمد که در مقایسه با ویتامین C که ppm 3/2 میباشد مقدار کمتری بود.
نتیجهگیری: عصاره آبی اسطوخدوس دارای اثر آنتی اکسیدانی قوی بوده و میتواند در بهبود بیماریهای مرتبط موثر باشد.
حسنا رستگارپویانی، سید مسعود حسینی، سید رضا محبی، پدرام عظیم زاده، شبنم کاظمیان، مهسا سعیدی نیاسر، افسانه شریفیان، محمدرضا زالی،
دوره 20، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: پاروویروس 4 (PARV4) اولین بار در سال 2005 در یک معتاد تزریقی مبتلا به هپاتیتB مشاهده شد. تاکنون بیشترین احتمال انتقال این بیماری از راه خون و در میان معتادان تزریقی مشاهده شده است. فراوانی عفونت با این ویروس در جمعیت سالم بسیار پایین است. در مطالعه حاضر، فراوانی عفونتPARV4 در میان بیماران دچار عفونت مزمن HCV در مقایسه با افراد سالم و فاکتورهای خطر مرتبط در میان این گروهها بررسی شد.
مواد و روشها: در مجموع، تعداد 206 نفر شامل 103 بیمار دچار عفونت مزمن HCV و 103 فرد سالم به عنوان گروه کنترل با روش nested-PCR و همچنین real time-PCR مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: سطح آنزیم AST در میان افراد بیمار با میانگین 40.45+34.84 و در میان افراد کنترل با میانگین 18.58+5.9 و این میزان برای آنزیم ALT در میان افراد بیمار با میانگین 40.45+35.75 و در میان افراد کنترل با میانگین 21.50+11.35 گزارش شد. در نهایت، پس از بررسی تمامی نمونههای بیمار و کنترل، مشاهده شد که هیچ کدام از این افراد به ویروسPARV4 آلوده نیستند.
نتیجهگیری: تحقیق حاضر، اولین مطالعهای است که فراوانی عفونت با ویروس PARV4 را در گروه مبتلا به ویروس هپاتیت C در ایران مورد بررسی قرار میدهد و نتایج آن نشان میدهد که این ویروس اهمیت بالایی در جمعیتهای ایرانی، حتی در افراد دچار عفونتهای منتقل شونده از راه خون همانند HCV ندارد و مطالعات بیشتری در مناطق دیگر ایران و در گروههای مختلف مورد نیاز میباشد.
حجت عنبرا، حسن مروتی، مسعود ادیب مرادی، رسول شهروز،
دوره 20، شماره 7 - ( مهرماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: فنیل هیدرازین اکسیدانتی قوی است که اثرات سمی بسیاری نظیر تغییرات بیوشیمیایی و بافتی قلب را موجب می گردد. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی اثرات ژل رویال و ویتامین C در برابر سمیت قلبی ناشی از فنیل هیدرازین در موش بود.
مواد و روش ها: موش های نر بالغ به صورت تصادفی به هشت گروه هشت تایی تقسیم شدند. چهار گروه از موش ها فنیل هیدرازین را به میزان 60 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت داخلصفاقی هر 48 ساعت به مدت 35 روز دریافت نمودند. به سه گروه از گروه های فوق چهار ساعت قبل از تزریق فنیلهیدرازین به ترتیب ویتامین C به میزان 250 میلیگرم بر کیلوگرم بهصورت داخلصفاقی، ژل رویال به میزان 100 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت خوراکی و نیز ژل رویال و ویتامین C به صورت همزمان با دوزهای مشابه تجویز گردید. گروه شاهد و گروه هایی که تنها ویتامین C، ژلرویال و ویتامین C و ژلرویال را به صورت همزمان دریافت می نمودند نیز در نظر گرفته شدند.
یافته ها: ژلرویال و ویتامین C سطح سرمی مالوندیآلدئید و کراتینکیناز-MB را که در اثر فنیل هیدرازین افزایش یافته بود به شکل معنی داری (05/0p<) کاهش داد. هم چنین، ویتامین C و ژل رویال، ظرفیت آنتیاکسیدانت تام و سوپراکسید دیسموتاز سرمی را که در اثر مصرف فنیل هیدرازین کاهش یافته بود افزایش داد. ژلرویال و ویتامین C آسیبهای بافتی مانند ادم منتشر،
خونریزی، احتقان گلبول های قرمز، اگزودای هیالینی، نکروز و فیبروزی شدن بافتی ناشی از فنیل هیدرازین را در بافت قلب تعدیل نمود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد ژل رویال و ویتامین C میتوانند سمیت قلبی ناشی از فنیلهیدرازین در موش را به واسطه مهار واکنش های اکسیداتیو کاهش دهند.
مهسا رستمیان دلاور، مسعود باقی، الهه یادگاری، کامران قائدی،
دوره 20، شماره 8 - ( آبان ماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: استرس اکسیداتیو و اختلال کارکرد میتوکندری که منجر به مرگ آپوپتوزی در نورونها میگردند، نقش مهمی در پاتوژنز پارکینسون ایفا میکنند. از طرفی، بر هم خوردن تنظیم microRNAها میتواند منجر به بروز بیماری مخرب اعصاب متعددی شود. Sirt1و Bcl2 به عنوان دو ژن کلیدی، روندهای پاتوژن هم چون اختلال کارکرد میتوکندری، استرس اکسیداتیو و آپوپتوز را در بیماریهای مخرب اعصاب تنظیم میکنند.
مواد و روشها: به منظور بررسی نقشmicroRNA ها در مدل بیماری پارکینسون، از دو پایگاه داده miRWalk 2.0 وTargetScan (v7) بهمنظور پیشبینی برهمکنشهای microRNA-هدف استفاده شد.
یافتهها: اثرات احتمالی microRNAهای مختلف بر ژنهای Bcl2 و Sirt1 در رت آنالیز شد. نتایج حاصل از پایگاههای داده نشان داد که microRNAهایی چون rno-miR-449a، rno-miR-182،rno-miR-211، rno-miR-34b، rno-miR-34c، rno-miR-448، rno-miR-466b و rno-miR-96 با احتمال بسیار قوی میتوانند موجب مهار بیان ژن Bcl2 شوند. همچنینmicroRNA هایی چون rno-miR-181 ، rno-miR-211، rno-miR-27a، rno-miR-449a، rno-miR-34c، rno-miR-30، rno-miR-200a و rno-miR-448 ژن Sirt1 را قویاً مهار میکنند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها میتوان چنین پیشبینی نمود که با توجه به امتیاز بالای microRNAهای rno-miR-211، rno-miR-34c، rno-miR-448 وrno-miR-449a دربر همکنش با ژنهای Bcl2 و Sirt1 در
پایگاه داده های مزبور، اینmicroRNA ها احتمالاً میتوانند نقش مؤثری درروند بیماری ایفا نمایند. بنابراین این microRNAها میتوانند به عنوان کاندیدهای مناسب جهت بررسی در مدل in vitro بیماری پارکینسون معرفی شوند.
آزاده آگاهی، غلامعلی حمیدی، محمود سلامی، اعظم علی نقیپور، رضا دانشور کاخکی، مسعود سهیلی،
دوره 20، شماره 12 - ( اسفندماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر، شایع ترین اختلال نورودژنراتیو است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر پروبیوتیک بر عملکرد شناختی بیماران آلزایمری بود.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 48 بیمار آلزایمری انجام شده است. بیماران به طور تصادفی به دو گروه( 23 نفر در گروه کنترل و 25 نفر در گروه پروبیوتیک) تقسیم شدندکه تحت درمان با کپسولهای 500 میلیگرم مالتودکسترین در گروه کنترل و مکمل پروبیوتیکی در گروه پروبیوتیک برای 12 هفته قرار گرفتند. امتیاز آزمون MMSE و TYM از همه بیماران قبل و بعد از درمان ثبت شد.
یافته ها: پس از 12 هفته مداخله، امتیاز آزمون MMSE و TYM بیماران دچار درجات خفیف آلزایمر در گروه پروبیوتیک در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت(0001/0 > p).
نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده آن است که مصرف پروبیوتیک، دارای اثرات مثبت بر عملکرد شناختی در درجات خفیف بیماری آلزایمر بوده است.
سارا قندهاری، مسعود همایونی تبریزی، پوران اردلان،
دوره 21، شماره 1 - ( فروردین ماه 1397 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: آنژیوژنز هم در شرایط فیزیولوژیک (بهبود زخم، رشد جنین و غیره) و هم پاتولوژیک (بیماری هایی از جمله سرطانی) رخ می دهد و نقش کلیدی در رشد تومور، تهاجم و متاستاز سرطان ایفا می کند. بنابراین مهار آنژیوژنز می تواند یک رویکرد مهم درمانی در بیماری های سرطانی باشد. در سال های اخیر، استفاده از نانوذرات برای کنترل سلول های سرطانی و جلوگیری از رشد تومور بسیار مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات مختلف نقش نانوذرات را در کاهش آنژیوژنز و مهار سلول های سرطانی به خوبی نشان می دهد. بنابراین، در این مطالعه اثر ضد رگ زایی نانو ذره نقره سنتز شده از گیاه
Rubina tinctorum L (Ru-AgNPs) بر روی پرده کوریوالانتوییک جوجه (CAM) مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در یک مطالعه تجربی، 60 عدد تخم مرغ به طور تصادفی به 6 گروه شامل کنترل، کنترل آزمایشگاهی و 4 گروه درمان تقسیم شدند. در روز دوم انکوباسیون یک پنجره روی تخم ها ایجاد شد. در روز هشتم، غشای کوریوالانتوییک نمونه ها با غلظت های مختلف نانوذرات تحت درمان قرار گرفت و در روز دوازدهم، تصویر برداری از نمونه ها انجام گرفت و تعداد و طول عروق در غشای کوریوالانتوئیک اندازه گیری شد. در نهایت وزن و طول جنین از ناحیه فرق سر تا نشیمنگاه اندازه گیری شد و داده های کمی با استفاده از آزمون LSD مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که نانوذره به طور معنی داری طول و تعداد رگهای خونی را در گروه های تیمار شده نسبت به گروه کنترل کاهش می دهد. همچنین بررسی طول و وزن جنین های تیمار شده با گروه شاهد نشان داد که نانوذره اثر کاهشی بر قد جنین ها داشته، اما وزن جنین ها در گروه تیمار با گروه کنترل تفاوت چندانی را نشان نداد.
نتیجه گیری: با توجه به اثرات کاهش نانوذره بر رگ زایی پرده کوریوآلانتوییک می توان با بررسی های بیشتر از این ترکیب در جهت کاهش و مهار رگ زایی پاتولوژیک در بسیاری بیماری ها از جمله سرطان استفاده نمود.
فرشید فرزین، مسعود گلپایگانی، فردین فرجی، دکتر شهناز شهرجردی، پرستو قاسمی،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس ناشی از تخریب میلین در سیستم عصبی مرکزی است که منجر به ضایعات کارکـردی میشود. مشکلات تعادلی از اختلالات شایع و سرگیجه بـه عنوان اولین تظاهر در این بیماران محسوب میشود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر توانبخشی وستیبولار از طریق تمرینات کوکسی و کاوتورن بر تعادل و میزان معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. 30 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بدون در نظر گرفتن نوع ام اس و سرگیجه در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند که گروه تجربی تمرینات را به مدت 12 هفته و 3 جلسه در روز به مدت 5 تا 15 دقیقه اجرا کردند. جهت ارزیابی تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه قبل و بعد از مداخله از آزمونهای برگ و پرسشنامه معلولیت ناشی از سرگیجه (DHI) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که پس از اتمام پروتکل تمرینی در گروه تجربی بین میزان تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران، قبل و بعد از اجرای تمرینات اختلاف معنیداری وجود داشت، در حالی که در گروه کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: تمرینات کوکسی و کاوتورن میتواند بـه عنوان یک روش درمانی غیر تهاجمی، عامل موثر در بهبود تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس شود.
روشنک حاجی محمد علی، مسعود پارسانیا، غلامرضا امین،
دوره 21، شماره 3 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: ویروس هرپس سیمپلکس تیپ یک (HSV-1) قادر به ایجاد تبخالهای دهانی، آنسفالیت و کراتوکونژنکتیویت است. امروزه، به دلیل افزایش جهانی شیوع
عفونتهای ناشی از HSV-1 و ایجاد مقاومت دارویی، یافتن ترکیبات ضد ویروسی جدید از مواد طبیعی مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش، اثر ضد ویروسی عصارههای هگزانی و متانولی گیاه مامیران علیه HSV-1 مقاوم به آسیکلوویر در کشت سلولی بررسی شد.
مواد و روش ها: میزان سمیت عصارههای هگزانی و متانولی گیاه مامیران برای سلول HeLa با دو روش تریپان بلو و MTT مشخص شد. اثرات ضد ویروسی عصارهها بر روی ویروس به صورت مستقیم بررسی شد. اثر ضد ویروسی این عصارهها در غلظتهای مختلف و همچنین در ساعات مختلف بررسی شد. در هر مرحله تیتر ویروس با روش 50 درصد دوز عفونی کننده کشت سلول (TCID50) تعیین گردید.
یافته ها: غلظت 200 میکروگرم در میلیلیتر عصاره متانولی و 600 میکروگرم در میلیلیتر عصاره هگزانی به عنوان حداقل غلظت سیتوتوکسیک موثر انتخاب شدند. این غلظت از عصارهها اثر خارج سلولی بر ویروس نداشتند. غلظت 200 میکروگرم در میلیلیتر عصاره متانولی بیشترین اثر مهاری را در زمانهای 1 و 2 ساعت پس از جذب ویروس نشان داد، به طوری که مقدار ویروس راlog10 TCID50 4 نسبت به کنترل کاهش داد. عصاره هگزانی فاقد اثر ضد ویروسی بود.
نتیجه گیری: عصاره متانولی گیاه مامیران در مقایسه با عصاره هگزانی اثر ضد ویروسی معنیداری بر روی HSV-1 مقاوم به آسیکلوویر نشان داد. برای شناسایی ترکیبات فعال این گیاه و استفاده از آنها در داروهای ضدویروسی پژوهش های بیشتری لازم است.
رحیمه خاوری، محمد رضایی، ندا سلیمانی، رضا مسعودی،
دوره 21، شماره 5 - ( دوماهنامه مهر و آبان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: انتروکوکها از فلور میکروبی دستگاه گوارش انسان و حیوانات هستند. بیماریزایی به عنوان عفونت بیمارستانی انتروکوک در سالهای اخیر ظهور کرده است. هدف از این مطالعه، بررسی اثر لیزر دیود با طول موج 810 نانومتر و قدرت 30 مگاوات در 180 ثانیه بر بقای یک انتروکوک مقاوم به آنتیبیوتیک بود.
مواد و روشها: حساسیت آنتیبیوتیکی 30 ایزوله بالینی باکتری انتروکوک به روش انتشار از دیسک، نسبت به آنتی بیوتیکها مورد بررسی قرار گرفت. 10 ایزوله با بالاترین مقاومت آنتیبیوتیکی انتخاب شد و لیزر دیود با طول موج 810 نانومتر و قدرت 30 مگاوات برای 180 ثانیه بر روی آنها بررسی شد.
یافتهها: نتایج آزمون حساسیت آنتیبیوتیکی نشان داد که از بین 30 جدایه مقاوم به آنتیبیوتیک انتروکوک، 27 جدایه (90 درصد) مقاوم به آنتیبیوتیکهای اکسی سیلین بودند. نتایج حاصل از اشعه لیزر دیود نشان داد که کمترین میزان زندهمانی جدایههای موردنظر در طول موج 810 نانومتر و 30 مگاوات برای 180 ثانیه (58/0 درصد) بود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج بهدست آمده، اثر ضدباکتریایی لیزر دیود در طول موج 810 نانومتر و 30 مگاوات در مدت زمان 180 ثانیه مشهود بود. بنابراین توصیه میشود از لیزر دیود 810 نانومتری برای از بین بردن گونههای بالینی انتروکوک مقاوم به آنتیبیوتیک استفاده گردد.
زهره السادات طباطبایی، مسعود همایونی تبریزی، علی نعمتی،
دوره 21، شماره 7 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش متابولیسم و تولید رادیکالهای آزاد در بدن از جمله عوامل ایجادکننده استرس اکسیداتیو، تضعیف سیستم آنتی اکسیدانی و بروز بعضی بیماریها از جمله سرطان است. هدف از این مطالعه، بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی و اثر سمیت ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز Nو Nʹ-دی پیریدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) است.
مواد و روشها: ظرفیت آنتی اکسیدانی ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز
N و Nʹ-دی پیر یدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) در غلظتهای 5/62، 125، 250 و 500 میکروگرم بر میلیلیتر به روش DPPH (1،1-دیفنیل-2 -پیکریل- هیدرازیل) بررسی شد. همچنین، اثر سمیت ترکیب شیف باز ذکرشده در غلظتهای صفر، 5/62، 125، 250 و 250 میکروگرم بر میلیلیتر به روش MTT (3- ]4- دیمتیل تیازول- 2- ئیل[ -2-5-دیفنیل تترازولیوم برومید) در 24، 48 و 72 ساعت بر روی سلولهای سرطان پستان (MCF7Michigan Cancer Foundation-7) بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافتهها: ظرفیت آنتی اکسیدانی ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز NوNʹ- دی پیر یدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) در غلظت 500 میکروگرم بر میلیلیتر 83/38 درصد بهدست آمد و اثر سمیت شیف باز موردنظر روی رده سلولی MCF7 IC50 در 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب حدود 124، 245 و 470 میکروگرم بر میلیلیتر بوده است.
نتیجهگیری: ظرفیت آنتی اکسیدانی ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز Nو Nʹ-دی پیریدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) در مقایسه با BHA (Butylated hydroxyanisole) قابلیت مهار رادیکال آزاد را دارد.
مسعود رضاقلی ضامنجانی، پارسا یوسفی چایجان،
دوره 21، شماره 7 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1397 )
چکیده
سندرم نفروتیک
سندرم نفروتیک به عنوان تظاهری از بیماری گلومرولی به صورت پروتئینوری در حد نفروتیک و تریاد هیپوآلبومینمی، ادم، هیپرلیپیدمی و از دست دادن پروتئین در ادرار به میزان بالا شناخته میشود. پروتئینوری در حد نفروتیک به صورت دفع پروتئین بیش از 40 میلیگرم به ازای هر مترمربع وزن بدن در ساعت یا نسبت پروتئین به کراتینین بیش از 3-2 به 1 در اولین نمونه ادرار صبحگاهی تعریف میشود. بروز سالیانهی آن در بیشتر کشورهای غربی 2 تا 3 مورد به ازای هر 100000 کودک در سال است و در کشورهای توسعه نیافته غالباً به دلیل مالاریا میزان آن بالاتر است (1). یافتههای جدید در این زمینه اغلب درباره درمان بوده است که در ادامه مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفتهاند.
اتیولوژی
اکثر مبتلایان سندرم نفروتیک به فرم اولیه یا ایدیوپاتیک آن مبتلا هستند. سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک همراه با صدمات گلومرولی شامل بیماری با حداقل تغییرات (شایعترین) گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال، گلومرولونفریت ممبرانوپرولیفراتیو، نفروپاتی ممبرانو و پرولیفراسیون منتشر مزانشیال هستند. این اتیولوژیها توزیع سنی متفاوتی دارند. سندرم نفروتیک همچنین میتواند یک آسیب ثانویه به بیماریهای سیستمیکی چون لوپوس اریتماتو، هنوخ شوئن لاین پورپورا، بدخیمی (لنفوم و لوکمی) و عفونتها (هپاتیت، HIV و مالاریا) باشد (2).
پاتوفیزیولوژی
اختلال زمینهای در سندرم نفروتیک به صورت افزایش نفوذپذیری دیوارهی مویرگی گلومرولی است و به پروتئینوری ماسیو و هیپوالبومینمی منجر میشود. افاسمان وسیع زواید پایی پدوسیتها در بیوپسی (علامت بارز سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک) نقش محوری پدوسیتها را مطرح میکند. سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک با اختلالات پیچیدهای در سیستم ایمنی به ویژه ایمنی وابسته به سلول T همراهی دارد. در گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال، فاکتوری درپلاسما که احتمالاً از گروهی از لنفوسیتهای فعالشده تولید میشود، مسئول افزایش نفوذپذیری دیوارهی مویرگی است. از طرف دیگر، جهشهایی در پروتئینهای پدوسیتی (پدوسین و آلفا الکتین 4) و MYH4 (ژن پدوسیت) با گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال همراهی دارند. سایر جهشها در سندرم نفروتیک وابسته به استروئید در ژنهای NPHS2 (پدوسین) و WT1، سایر اجزاء دستگاه تصفیه گلوومرولی مثل شیارهای سوراخدار شامل نفرین، NEPH1 و پروتئین وابسته به CD2 اتفاق میافتد (3).
در وضعیت نفروتیک به دو دلیل سطح سرمی لیپید (کلسترول و تری گلیسریدها) افزایش یافته است. سنتز جنرالیزه هیپوآلبومینمی موجب افزایش پروتئینها از جمله لیپوپروتئینها در کبد میشود. دلیل افزایش فاکتورهای انعقادی و متعاقباً افزایش ریسک ترومبوز نیز همین مطلب است. به علاوه، کاتابولیسم لیپید نیز در نتیجهی کاهش سطح لیپوپروتئین لیپاز وابسته به افزایش دفع ادراری این آنزیم رو به کاهش گذاشته است. مبتلایان به سندرم نفروتیک تحت خطر ابتلا به عفونتها (سپسیس، پریتونیت، پیلونفریت) خصوصاً با ارگانیسمهای کپسولداری چون استرپتوکوک پنومونیه و هموفیلوس آنفلوآنزا هستند. دلیل این مسئله از دست رفتن فاکتور کمپلمان C3b و اپسونینهایی چون فاکتور B پروپردین و ایمونوگلوبولینها از ادرار است (4).
پاتولوژی
در این قسمت اطلاعات جدیدی وجود ندارد که بتواند در این مقاله مورد بحث و ارزیابی قرار بگیرد. در سندرم نفروتیک با حداقل تغییرات (MCNS)، حدود 85 درصد کل موارد سندرم نفروتیک کودکان گلومرولها یا طبیعی بوده یا افزایش مختصری در سلولهای مزانشریال و ماتریکس نشان میدهند. یافتههای میکروسکوپ ایمونوفلورسانس به طور تیپیک منفی بود. ولی در میکروسکوپ الکترونی افاسمان زواید پایی سلولهای اپیتلیال به آسانی قابل رؤیت است. میکروسکوپ الکترونی نشانگر افزایش تعداد سلولهای مزانشیال و ماتریکس در کنار افاسمان زواید پایی سلولهای اپی تلیال است. قریب به 50 درصد بیماران مبتلا به این نوع آسیب بافتی به درمان کورتیکواستروئید پاسخ میدهند. در گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال (FSGS) آسیب گلومرولی هم فوکال است. آسیبهای ثانویه به عفونت HIV، ریفلاکس مثانه به حالب، مصرف تزریقی هروئین و سایر مواد مخدر دیده میشود. بیماری در این حالت غالباً پیشرونده است و به درگیری گلومرولها منجر شده و در اکثر مبتلایان باعث بیماری کلیوی مرحله انتهایی (ESRD) میشود (5).
تظاهرات بالینی
علایمی چون آنورکسی، تحریکپذیری، درد شکم و اسهال شایع هستند. از مشخصههای شایع سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک با تغییرات حداقل، فقدان فشار خون بالا و هماچوری گروس میباشد. تشخیصهای افتراقی در کودک با ادم واضح شامل انتروپاتی از دستدهنده پروتئین، نارسایی کبدی، نارسایی قلبی، گلومرولونفریت حاد یا مزمن و سوء تغذیه پروتئین میشود (6). تشخیص افتراقی دیگری به جز نفروتیک با حداقل تغییرات بایستی در کودکان زیر یکسال با سابقهی خانوادگی سندرم نفروتیک با حضور یافتههای خارج کلیوی (چون آرتریت، راش، آنمی) فشار خون بالا یا ادم ریوی، بیکفایتی کلیوی حاد یا مزمن و هماچوری واضح مدنظر قرار میگیرد (5).
تشخیص
در آنالیز ادراری، پروتئینوری در حد 3+ یا 4+ مشاهده شد. در 20 درصد کودکان هماچوری میکروسکوپی وجود دارد. در نمونه ادرار، نسبت پروتئین به کراتینین از 2 و دفع پروتئین ادراری به ازای مترمربع در ساعت از 40 فراتر میرود. میزان کراتینین سرم معمولاً طبیعی است، ولی ممکن است در صورت کاهش کارکرد کلیه ناشی از کاهش حجم داخل عروقی به طور غیرطبیعی بالا رود. آلبومین سرم کمتر از 5/2 گرم بر دسیلیتر و سطوح کلسترول و تری گلیسرید سرم بالا است. سطح کمپلمان سرم طبیعی است. در صورت تطابق تظاهرات بیمار با تابلوی بالینی استاندارد سندرم نفروتیک با حداقل تغییرات انجام بیوپسی کلیه مرسوم نیست. آسیب در میکروسکوپ نوری به صورت پرولیفراسیون سلول مزانشیال و اسکارهای سگمنتال دیده میشود. در میکروسکوپ ایمونوفلورسانس مناطق اسکلروز سگمنتال از نظر رنگ پذیری IgM و C3 مثبت هستند. در میکروسکوپ الکترونی اسکار سگمنتال در کلافه گلومرولی و انسداد لومن مویرگی گلومرولی رؤیت میشود (7).
درمان
در این بخش، ابتدا روشهای معمول و روتین درمان این بیماران ارزیابی شده و در ادامه روشهای جدید مورد بحث قرار میگیرند. کودکان با بروز سندرم نفروتیک غیرعارضهدار بین 1 تا 8 سالگی احتمالاً به MCNS پاسخ دهنده به استروئید مبتلا هستند و درمان با استروئید را میتوان در آنان بدون بیوپسی تشخیصی کلیه آغاز کرد. کودکانی با تظاهرات غیرمنطبق با MCNS (هماچوری واضح، فشار خون بالا، نارسایی کلیه، افت کمپلمان سرم، سن زیر یکسال یا بالای 8 سال) را باید قبل از درمان کاندید بیوپسی کلیه کرد. با فرض تشخیص MCNS بایستی (پس از تأیید تست PPD منفی و تجویز واکسن پنوموکوک پلی والان) پردنیزولون را با تک دوز 60 میلیگرم بر مترمربع روزانه (با دوز حداکثر 80 میلیگرم) برای 4 تا 6 هفته پیاپی تجویز کرد (8). چنین دورهی درمانی 6 هفتهای با استروئید روزانه در مقایسه با دورههای کوتاهتر درمان روزانه توصیه شده قبلی، منجر به نمودهای واضحاً کمتری میشود. قریب 80 تا 90 درصد کودکان طی 3 هفته به درمان استروئیدی پاسخ میدهند (بهبود کیفیت، دیورز، ادرار منفی یا مختصر از نظر پروتئین در 3 روز پیاپی). تعداد قابلتوجهی از مبتلایان طی 5 هفتهی اول به درمان پردنیزولون پاسخ میدهند (9).
دربارهی روشهای جدید درمانی در این بیماران، از داروهایی که در مقالات جدید تاثیر درمانی آنها بر روی سندرم نفروتیک ارزیابی شده است، اثر متفاوتی مشاهده شده است. از این داروها میتوان به رتوکسیماب اشاره کرد که در بیماران متفاوت وابسته به استروئید یا مقاوم به آن استفاده شده و اثرات مفیدی نیز از آن گزارش شده است (12-10). از سایر عوامل درمانی که در این دسته از بیماران میتوانند مورد استفاده قرار گیرند، میتوان به سیکلوسپورین (10)، ویتامین دی (13، 14)، کلسیم (15) و سایر روشهای جدید در این زمینه اشاره کرد. تمامی این موارد اهمیت توجه به استفاده از روشهای درمانی جدید در این دسته از بیماران را مشخص میکند.
محمد خلیلی کلاکی، روح الله کریم زاده، ندا سلیمانی، سید مسعود حسینی، مقصود ارشدی،
دوره 22، شماره 3 - ( دو ماهنامه مرداد و شهریور 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: نوردرمانی پویا روشی با حداقل تهاجم در از بین بردن سلولهای سرطانی است که از ترکیب مواد حساس به نور غیرسمی و نور مرئی برای تولید گونههای فعال اکسیژن و تخریب تومورها استفاده میشود. این مطالعه با هدف بررسی اثر گرافناکساید بهعنوان یک ماده آلی که دارای گروههای اکسیژنی زیادی است جهت از بین بردن سلولهای سرطان MCF-7 انجام شد.
مواد و روشها: این بررسی در شرایط برونتنی تجربی بر روی سلولهای سرطان پستان
(MCF-7) انجام شد. گروههای موردمطالعه عبارت بودند از: گروه اول) تاثیر دارو با غلظتهای متفاوت گرافناکساید (6/47، 9/90، 6/166، 7/230، 7/285 و 3/333 میکروگرم بر میلیلیتر)، گروه دوم) اثر همزمان دارو و تحت تابش نور لیزر، گروه کنترل) شامل سلولهایی صرفا تحت تابش لیزر و گروه شاهد بدون تیمار در نظر گرفته شد. سلولها در معرض تابش لیزر مرئی (۴۰۵ نانومتر) با توان W/cm2 1/0 قرار گرفتند. توان زیستی سلولها با استفاده از روش MTT تعیین شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد SBU/S.1397.46A به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی تهران رسیده است.
یافتهها: نتایج آزمایشات در شرایط برونتنی نشان داد که سمیت تاریکی گرافناکساید در غلظتهای کمتر از 9/90 میکروگرم بر میلیلیتر، اثر قابل توجهی بر سلولهای سرطانی نداشت. همچنین نور لیزر به تنهایی فاقد اثر سمی بر سلولها است. اما نوردرمانی پویا با واسطه گرافناکساید، توان زیستی سلولهای سرطانی را بهطور میانگین به میزان ۲۱ درصد نسبت به سمیت تاریکی کاهش داده است. نتایج بهصورت میانگین سه تکرار مســتقل± خطای استاندارد نمایش داده شده و 05/0 > p معنیدار درنظر گرفته شده است.
نتیجهگیری: در این مطالعه، گرافن اکساید در غلظتهای کم کاملاً زیستپذیر است، ولی با افزایش غلظت، اثر سمیت افزایش می یابد. با اعمال تابش نور به همراه گرافن اکساید، مقدار زندهمانی کاهش یافته که جهت پژوهشهایی در زمینه درونتنی اثربخشی بیشتری خواهد داشت.
هاله سادات توکل افشاری، مسعود همایونی تبریزی، توران اردلان،
دوره 22، شماره 4 - ( مهر و آبان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف از بین نانوداروهای تولیدشده، نانوامولسیون یک ابزار مهم درعرصه فناوری نانو است که جهت کاربرد بالینی و درمانی طراحی شده است. از آنجا که اثربخشی درمانی سرطان از طریق توانایی دارو برای کاهش و ازبینبردن تومورها بدون آسیبرساندن به بافت سالم اندازهگیری میشود، نانوامولسیون به عنوان حامل دارویی هدفمند در این زمینه میتواند مفید واقع شود. بنابراین در این پژوهش اثرات آنتیاکسیدانی و ضدسرطان نانوامولسیون تولیدشده توسط اسانس گیاه شوید بررسی شده است.
مواد و روش ها جهت سنجش ویژگیهای آنتیاکسیدانی از آزمونهای دیپیپیاچ (1،1- دیفنیل-2- پیکریل- هیدرازیل) و ایبیتیاس (2،2-آزینو بیس (3-اتیل بنزوتیازولین 6- سولفونیک اسید)) استفاده شد و جهت ارزیابی سمیت سلولی القاشده به سلولهای سرطانی کبد
(HepG2) و سلولهای نرمال اندوتلیال سیاهرگ بند ناف انسان آزمون MTT به کار گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی تمامی آزمایشهای این تحقیق با رعایت موازین اخلاقی و طبق تأیید کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد با شناسه مصوبه IR.IAU.MSHD.REC.1398.027 انجام گرفت.
یافته ها یافتههای این مطالعه نشان داد نانوامولسیون تولیدشده توسط اسانس گیاه شوید دارای پتانسیل خوبی برای مهار رادیکالهای دیپیپیاچ (IC50=500 µg/ml) و ایبیتیاس (IC50=420 µg/ml) است. همچنین نتایج حاصل از آزمون MTT روی رده سرطانی HepG2 و رده نرمال HUVEC نشان داد میزان بقای سلولها در غلظت 50 میکروگرم بر میلیلیتر به ترتیب 21/73 و 77/86 میکروگرم بر میلیلیتر است. نانوامولسیون بقای سلولها را به صورت وابسته به دُز کاهش داد؛ سمیت اعمالشده بر سلولهای سرطانی از سلولهای نرمال بیشتر بود.
نتیجه گیری مطالعه حاضر نشانگر پتانسیل تبدیلشدن نانوامولسیون سنتزشده توسط اسانس گیاه شوید به یک استراتژی درمانی برای بیماریهای ناشی از استرس اکسیداتیو در آینده است.