جستجو در مقالات منتشر شده


59 نتیجه برای Xerc

راضیه اسماعیلی روزبهانی، رضا مهدوی نژاد،
دوره 18، شماره 4 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه بدون حضور عارضه پاتولوژیک لگنی، از شایع‌ترین شکایات در طب زنان است. فعالیت بدنی به ‌عنوان یک عامل کاهش علائم دیسمنوره ذکرشده است. کینزیوتیپینگ یکی از روش‌های درمانی جدید است که درد، تورم و اسپاسم عضلانی را کاهش می‌دهد. از این رو، این پژوهش سعی دارد تأثیر استفاده از دو روش درمانی حرکات کششی و نواربندی را بر قاعدگی دردناک دختران دبیرستان بررسی و مقایسه نماید.

مواد و روشها: تحقیق حاضر، کاربردی و از نوع تحقیقات نیمه تجربی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل می‌باشد. 30 نفر از دانش‌آموزان دبیرستان با میانگین سنی 99/0±8/16 سال، به ‌صورت دسترس انتخاب شدند و به ‌طور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه اول تمرینات کششی را انجام دادند. گروه دوم با استفاده از کینزیوتیپ نواربندی شدند و گروه کنترل هیچ‌گونه مداخله تمرینی نداشتند. پرسش‌نامه اضطراب قاعدگی MDQ برای جمع‌آوری اطلاعات، مقیاس آنالوگ بصری (VAS) برای اندازه گیری میزان درد و آزمون شوبر برای اندازه‌گیری دامنه حرکتی استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس در اندازه‌های تکراری با سطح معنی‌داری 05/0<p صورت گرفت.

یافته‌ها: بهبود معنی‌داری در شدت درد ناحیه کمر و شکم و میزان دامنه حرکتی کمر دیده شد. از طرف دیگر، پس از مداخله، مقایسه داده‌ها اختلاف معنی‌داری را در شدت درد بین گروه‌ها نشان داد، اما اختلاف معنی‌داری از نظر افزایش دامنه حرکتی کمر در گروه نوار بندی دیده نشد.

نتیجهگیری:  نوار کینزیوتیپ نسبت به تمرینات کششی، اثرات بهتری را در کاهش درد  ایجاد می‌کند. تمرینات کششی نیز تاثیرات بهتری در افزایش دامنه حرکتی کمر دارد.


فهیمه کاظمی، صالح زاهدی اصل،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف : نقش فیزیولوژیکی اپلین -آدیپوکاین مترشحه از بافت چربی- در مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 مشخص شده است. هدف از تحقیق حاضر، تعیین ارتباط سطح پلاسمایی اپلین-13 با شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) و لپتین پلاسما ی موش ‏ های صحرایی نر دیابتی پس از 8 هفته تمرین هوازی بود.

  مواد و روش ها : مطالعه حاضر، مطالعه ‏ ای تجربی با مدل حیوانی بود. تعداد 28 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار به 3 گروه غیر دیابتی (9 سر)، دیابتی کنترل (9 سر) و دیابتی تمرین (10 سر) تقسیم شدند. دیابت نوع 2 با تجویز درون صفاقی نیکوتین آمید و استروپتوزوتوسین القا شد. موش ‏ های دیابتی تمرین، 8 هفته به طور فزاینده روی نوارگردان دویدند. پس از دوره تمرینی، سطوح پلاسمایی گلوکز، انسولین، لپتین و اپلین-13 اندازه ‏ گیری و HOMA-IR محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ‏ ها، از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون همبستگی پیرسون استفاده گردید و سطح معنی‏داری 05/0 p< در نظر گرفته شد.

  یافته ها: نتایج حاکی از کاهش معنی‏دار سطوح پلاسمایی گلوکز، انسولین، لپتین و HOMA-IR موش ‏ های دیابتی تمرین نسبت به موش ‏ های دیابتی کنترل، افزایش معنی‏دار سطوح پلاسمایی اپلین موش ‏ های دیابتی تمرین نسبت به موش ‏ های غیر دیابتی و دیابتی کنترل و ارتباط منفی معنی‏دار سطوح پلاسمایی اپلین با HOMA-IR و لپتین پلاسمای موش ‏ های دیابتی تمرین بود.

  نتیجه گیری: در این تحقیق، 8 هفته تمرین هوازی با بهبود حساسیت به انسولین (کاهش HOMA-IR و لپتین پلاسما) موجب افزایش سطوح پلاسمایی اپلین-13 موش ‏ های صحرایی نر دیابتی شد.


یاسمین آبدانان کرد، حسین دبیری، حسین گودرزی،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: باکتری سودوموناس آئروژینوزا یکی از عوامل مهم عفونت ‏ های بیمارستانی و سپتیسمی در بیماران بخش سوختگی و افراد مبتلا به بیماری سیستیک فیبروزیس است که در آب و خاک مرطوب نیز یافت می ‏ گردد. با توجه به اهمیت جزیره پاتوژنیسیتی نوع 2 (PAPI-2) در عفونت ‏ زایی این باکتری، هدف از این مطالعه، بررسی فراوانی ژن کدکننده اگزوتوکسین یو (exo U)  و ژن xerC به عنوان شاخص ‏ های PAPI-2 از نمونه ‏ های جدا شده محیطی و بالینی می ‏ باشد.

  مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی، 40 نمونه سودوموناس آئروژینوزا از فاضلاب بیمارستان سوانح سوختگی و هم چنین 30 ایزوله از بیماران بخش سوختگی بیمارستان وابسته به دانشگاه شهید بهشتی جمع ‏ آوری شد. فراوانی PAPI-2 در بین سویه ‏ های محیطی و بالینی به کمک روش مولکولی PCR و با استفاده از پرایمرهای ژن exoU و xerC شناسایی شد

  یافته ها: در بین 40 سویه سودوموناس آئروژینوزا محیطی مورد مطالعه که جنس و گونه آن ‏ ها پیشتر به واسطه تست ‏ های بیوشیمیایی تأیید شده بود، 30 نمونه (75 درصد) دارای ژن exoU و 32 نمونه (80 درصد) دارای ژن xerC بودند. هم‏چنین از 30 سویه ایزوله شده بیماران سوختگی، 23 نمونه (7/76 درصد) حاوی هر دو ژن exoU و xerC گزارش شدند. نتایج حاکی از شیوع بالای (90 درصد)  PAPI-2 بین نمونه ‏ های (90 درصد) بالینی و محیطی سودوموناس آئروژینوزا بود.

نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق، اطلاعات بر اهمیت و شیوع بالای جزیره پاتوژنیسیتی نوع 2 در بین سویه ‏ های محیطی و بالینی ایران دلالت دارد. به علاوه، با توجه به این که کلیه ایزوله ‏ های محیطی حداقل دارای یکی از ژن ‏ های مذکور می ‏ باشند، باید خطر انتقال سویه ‏ های پاتوژن را جدی گرفت و به دنبال راه ‏ کارهایی برای کنترل آن بود.


رستگار حسینی، ارسلان دمیرچی، پروین بابایی،
دوره 18، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: تاثیر تمرین ‌ های ورزشی بر وزن بدن و چربی احشایی در مطالعات متعدد بررسی شده، اما اثر تمرین هوازی همراه با دوزهای مختلف ویتامین D تزریقی بر وزن بدن، چربی احشایی و دریافت غذا نامعلوم است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر تمرین هوازی و دوزهای مختلف ویتامین D تزریقی بر وزن بدن، چربی احشایی و دریافت غذا در موش ‌ های ماده نژاد ویستار می ‌ باشد.

  مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، 72 موش صحرایی ماده نژاد ویستار به 9 گروه 8 تایی شامل یک گروه تمرین هوازی (3 روز در هفته به مدت 8 هفته)؛ سه گروه تمرین هوازی و مکمل دهی ویتامین D ( با دوز بالا، متوسط و پایین)، سه گروه مکمل دهی ویتامین D (با دوز بالا، متوسط و پایین) و دو گروه شاهد تقسیم شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل واریانس با اندازه ‌ گیری مکرر برای تجزیه و تحلیل داده ‌ ها استفاده گردید.

  یافته ها: نتایج نشان داد که وزن بدن و چربی احشایی در گروه تمرین هوازی با مکمل دهی ویتامین D با دوز بالا نسبت به سایر گروه ‌ ها پایین ‌ تر است. هم‌چنین میانگین دریافت غذای گروه تمرین هوازی با مکمل دهی ویتامین D با دوز پایین، گروه مکمل دهی ویتامین D با دوز پایین و گروه کنترل نسبت به سایر گروه ‌ ها به طور معنی ‌ داری بالاتر بود.

  نتیجه گیری: به نظر می ‌ رسد تمرین هوازی همراه با مکمل ‌ دهی ویتامین D با دوز بالا، نسبت به استفاده از هریک از این استراتژی ‌ ها به تنهایی، روش مطلوب ‌ تری در راستای کاهش وزن و چربی احشایی موش ‌ های ماده نژاد ویستار می ‌ باشد.


محمدرضا کردی، امین نکویی، احد شفیعی، وحید حدیدی،
دوره 18، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: از جمله سازگاری‌های مهمی که همراه با ورزش رخ می‌دهد، افزایش چگالی مویرگی یا رگ‌زایی است. عامل رشد آندوتلیال عروقی، یک نقش میتوژنیک برای سلول‌های آندوتلیال دارد و واسطه مهمی در فرآیند رگ‌زایی به شمار می‌رود. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تاثیر دو نوع تمرین استقامتی بر میزان بیان ژن عامل رشد آندوتلیال عروقی در رت‌های نر سالم بود.

مواد و روشها: در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی، 18 سر رت نر نژاد ویستار در سن هشت هفتگی با میانگین وزن 77/9±5/210 گرم انتخاب شدند و به صورت تصادفی به سه گروه کنترل(6=n)، گروه ET(6=n) و گروه HIIT(6=n) تقسیم شدند. تمرین تداومی هوازی پنج روز در هفته و در مجموع به مدت هشت هفته شامل 30 دقیقه با شدت 70 تا 75 درصد VO2max و تمرین تناوبی شدید شامل سه تناوب به مدت چهار دقیقه با شدت 90 تا 100 درصد  VO2max و دو دقیقه با شدت 50 تا 60 درصد VO2max بود. سنجش بیان ژن عامل رشد آندوتلیال عروقی با تکنیک واکنش زنجیره‌ای پلی مراز زمان - واقعی انجام گرفت. برای تعیین معنی‌دار بودن متغیرها بین گروه‌های تحقیق، از آزمون آماری تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.

یافتهها: نتایج نشان داد که سطح بیان ژن عامل رشد آندوتلیال عروقی در گروه تمرین هوازی تداومی و تناوبی شدید نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است که این افزایش از لحاظ آماری معنی‌دار بود(006/0p=  ، 243/7F= ). تغییرات در دو گروه تمرینات هوازی تداومی و تناوبی شدید نسبت به یکدیگر معنی‌دار نبوده است.

نتیجهگیری: براساس یافته‌های این تحقیق، افزایش سطح بیان ژن عامل رشد آندوتلیال عروقی در هر دو گروه تمرین احتمالاً باعث عملکرد پروآنژیوژنزی سلول‌های اندوتلیال می‌شود و افزایش VO2max رت‌ها در پی هشت هفته می‌تواند ناشی از افزایش فرآیند رگ‌زایی باشد. تمرین تناوبی شدید ممکن است باعث سازگاری‌های سریع‌تری نسبت به تمرینات تداومی هوازی در بدن موجود زنده ‌شود.


عباسعلی گائینی، لیلا شفیعی‌نیک، سیروس چوبینه، محمدرضا باغبان‌اسلامی‌نژاد، صادق ستاری‌فرد، سیده ندا موسوی،
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف مطالعه حاضر، تعیین تأثیر تمرین استقامتی پیش از بارداری و فعالیت ورزشی در هنگام بارداری در موش‌های مادر بر نیم‌رخ لیپیدی فرزندان بالغ بود.

مواد و روشها: بدین منظور، 24 سر موش ماده C57BL/6 به طور تصادفی به چهارگروه تمرین استقامتی پیش از بارداری و فعالیت ورزشی اختیاری در هنگام بارداری (TE) (02/1±3/20 گرم)، تمرین استقامتی پیش از بارداری و بدون فعالیت ورزشی اختیاری در هنگام بارداری (TC) (4/0±58/21 گرم)، بدون تمرین استقامتی پیش از بارداری و با فعالیت ورزشی اختیاری در هنگام بارداری (CE) (23/0±02/21 گرم) و بدون تمرین استقامتی پیش از بارداری و فعالیت ورزشی اختیاری در هنگام بارداری (CC) (45/0±23/19 گرم) تقسیم شدند. تمرین استقامتی پیش از بارداری به مدت 4 هفته و 5 روز با شدت متوسط در موش‌های گروه تمرین اجرا شد. نمونه‌گیری خون از توله موش‌های بالغ (8 هفته) به منظور ارزیابی سطح سرمی گلوکز ناشتا و نیم‌رخ لیپیدی انجام شد. داده‌ها به کمک آزمون تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.

یافتهها: اثر تعاملی گروه×جنس و اثر اصلی گروه در سطح ناشتای سرمی گلوکز تفاوت معنی‌داری را نشان داد(001/0>p) و در توله موش‌های نر گروه مادری TE و TC از کاهش معنی‌داری برخوردار بود. اثر اصلی جنس در سطح سرمی LDL تفاوت معنی‌داری را نشان داد(001/0>p) و در توله موش‌های نر گروه‌های مادری TE و TC در مقایسه با توله موش‌های ماده کاهش معنی‌داری داشت.

نتیجهگیری: بهبود آمادگی بدنی مادر از طریق تمرین استقامتی پیش از بارداری و حفظ نسبی آن به واسطه فعالیت ورزشی در دوران بارداری میتواند اثرات مثبتی بر نیمرخ لیپیدی فرزندان، به ویژه جنس نر، داشته باشد.


پروین فرزانگی، معصومه حبیبیان، هادی علی نژاد،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری مزمن کلیوی به عنوان یک فاکتور خطرزای مهم با برخی از اختلالات همراه است که از دلایل اصلی مرگ و ناتوانی در افراد پیر هستند.  از این رو، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ترکیبی تمرین هوازی منظم و مصرف عصاره سیر بر سطوح برخی از فاکتورهای تنظیمی آپوپتوز کلیوی در موش‌های پیر مبتلا به بیماری مزمن کلیوی بود.

مواد و روشها: در این تحقیق تجربی، 42 سر موش صحرایی نر ویستار پیر(48 تا50 هفته)  انتخاب و به طور تصادفی به 6 گروه کنترل، دوکسوروبیسین، دوکسوروبیسین-سالین، دوکسوروبیسین- تمرین، دوکسوروبیسین- سیر و دوکسوروبیسین- سیر-تمرین(ترکیبی) تقسیم شدند. بیماری مزمن کلیوی با یک بار تزریق زیر جلدی دوکسوروبیسین (5/8 میلی گرم بر کیلوگرم وزن) القا شد. برنامه تمرینی شنا شامل3 روز در هفته، روزی 30 دقیقه برای مدت 8 هفته بود. گروه‌های دوکسوروبیسین- سیر و ترکیبی با عصاره سیر(5/2گرم بر کیلوگرم وزن بدن) گاواژ شدند. سطوح کلیوی Bax و Bcl-2 به روش الایزا سنجیده شد. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل دادهها استفاده شد(05/0>p).

یافتهها: نتایج نشان داد القای بیماری مزمن کلیوی با افزایش سطوح کلیوی Bax و کاهشBcl-2 در رت‌های پیر همراه است. هم‌چنین 8 هفته شنا، مصرف عصاره سیر و مداخله ترکیبی به طور معنی‌داری این تغییرات را معکوس نمود. به علاوه تفاوت معنی‌داری بین تأثیر مداخله‌های فوق بر سطوح کلیوی Bcl-2 و Bax در رت‌های پیر مبتلا به بیماری مزمن کلیوی مشاهده نشد.

نتیجهگیری: استفاده از شیوه‌‌های درمانی غیر دارویی تمرین ورزشی، مکمل سیر و ترکیبی این دو مداخله ممکن است در کاهش آپتوز کلیوی ناشی از بیماری مزمن کلیوی در  افراد مسن موثر باشد.


عباس صارمی، شهناز شهرجردی، عاطفه کاویانی،
دوره 19، شماره 9 - ( 9-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سیرتوئین 1 فرایندهای مهم سلولی چون آپوپتوز، پیری سلول و متابولیسم را تنظیم می‌کند. بنابراین سیرتوئین 1 ممکن است یک هدف درمانی جدید برای بیماری دیابت نوع 2 باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات 8 هفته تمرین ورزشی هوازی بر سطح پروتئین سیرتوئین 1 و شاخص‌های قلبی-متابولیکی در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه نیمه ­تجربی با طرح پیش­آزمون-پس­آزمون، 20 زن مبتلا به دیابت نوع دو (2/5±92/43 سال) به طور تصادفی به گروه‌های تمرین هوازی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی برای 2 ماه و بصورت 3 جلسه در هفته و هر جلسه 50 تا 60 دقیقه اجرا شد. سطوح سرمی سیرتوئین 1، ترکیب بدنی و شاخص‌های متابولیکی قبل و بعد از تمرین ارزیابی شد.

یافته­ها: شاخص‌های چاقی، کلسترول تام، تری گلیسرید، LDL-کلسترول، گلوکز خون و شاخص مقاومت به انسولین به طور معنی‌دار در گروه‌ه مداخله در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (05/0>P). همچنین سطح سیرتوئین 1 به طور معنی‌دار در گروه‌های مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (05/0>P).

نتیجه­گیری: این نتایج نشان می‌دهد که تمرین هوازی با بهبود سطوح سیرتوئین 1 و شاخص‌های متابولیکی در زنان دیابتی نوع دو همراه است.


فرانک بلاغی اینالو، سعید شاکریان، محسن قنبرزاده، سید رضا فاطمی طباطبایی،
دوره 19، شماره 9 - ( 9-1395 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف :به تازگی مایوکاینی به نام آیریزین کشف شده که ازطریق قهوه ­ای کردن بافت چربی سفید وگرمازایی، بر چاقی ومتابولیسم و هموستاز گلوکز اثر می­گذارد. اما تاثیر نوع وشدت تمرین بر آن همچنان نامشخص باقی­مانده است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر دو نوع فعالیت حاد اکسنتریک و کانسنتریک بر میزان آیریزین سرم ومقاومت به انسولین زنان چاق غیرفعال بود.

مواد و روش­ها: پژوهش حاضر از نوع بررسی نیمه تجربی بود. تعداد 15دانشجوی دختر با نمایه توده بدنی بالای 30کیلوگرم برمترمربع و سن2.87±24.86 سال در تحقیق شرکت کردند. بعد از اندازه­گیری حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنی­ها، دریک طرح متقاطع به فاصله 10روز به دو نوع فعالیت حاد اکسنتریک وکانسنتریک بر روی تردمیل پرداختند. پس ازحداقل 8 ساعت ناشتایی نمونه­های خونی قبل و بلافاصله پس از هرنوع فعالیت برای اندازه­گیری سطوح آیریزین، گلوکز و انسولین جمع­آوری شد. داده­ها با استفاده از آزمون t وابسته و تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند و برای بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.پژوهش حاضر از نوع بررسی نیمه تجربی بود. تعداد 15دانشجوی دختر با نمایه توده بدنی بالای 30کیلوگرم برمترمربع و سن87/2±86/24سال در تحقیق شرکت کردند. بعد از اندازه­گیری حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنی­ها، دریک طرح متقاطع به فاصله 10روز به دو نوع فعالیت حاد اکسنتریک وکانسنتریک بر روی تردمیل پرداختند. پس ازحداقل 8 ساعت ناشتایی نمونه­های خونی قبل و بلافاصله پس از هرنوع فعالیت برای اندازه­گیری سطوح آیریزین، گلوکز و انسولین جمع­آوری شد. داده­ها با استفاده از آزمون t وابسته و تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند و برای بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.

یافته ها: : سطح آیریزین بعد از هردو نوع فعالیت به طور معنی­داری افزایش یافت (0/05>P) و این افزایش بعد از فعالیت کانسنتریک بیشتر از اکسنتریک بود. میزان مقاومت انسولینی بلافاصله پس از هر دو نوع فعالیت افزایش یافت که این افزایش در فعالیت کانسنتریک به لحاظ آماری معنی دار بود(0/05>P).

نتیجه گیری: فعالیت اکسنتریک و کانسنتریک صرف­نظر از عدم بهبود مقاومت به انسولین، محرک خوبی جهت ترشح آیریزین به حساب می­آیند.


فرید اقبالی، مهدی مرادی،
دوره 19، شماره 11 - ( 11-1395 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: فشار خون بالا حوادث مختلف قلبی- عروقی را در یک فرد حدود ۲ تا ۳ برابر افزایش می‌دهد. هدف از انجام تحقیق حاضر، شناسایی تأثیر یک دوره تمرینات پیلاتس بر پرفشار خونی، نیتریک اکساید و ضربان قلب استراحتی مردان سالمند مبتلا به پرفشار خونی می‌باشد.

مواد و روشها: آزمودنی‌های این تحقیق نیمه تجربی شامل 30 نفر از مردان سالمند مبتلا به پرفشار خونی درجه یک(محدوده سیستولی – دیاستولی 140 به 90 تا 159 به 99 میلی متر جیوه) بود(26-25) که به روش داوطلبانه در این تحقیق شرکت کرده و به طور تصادفی به دو گروه همسان تجربی(15 نفر) و کنترل(15 نفر) تقسیم شدند. وزن، قد و شاخص توده بدنی آزمودنی‌ها به ترتیب برابر با 80±75 ، 175±170و 26-25 بود. گروه تجربی تمرینات منتخب پیلاتس را به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه یک ساعت انجام دادند. 24 ساعت قبل از شروع تمرینات و 24 ساعت بعد از آخرین جلسه، متغیرهای مورد نظر آزمودنی‌های دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تی وابسته و مستقل با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 16 در سطح معنی داری (05/0≥p) انجام گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که هشت هفته تمرینات پیلاتس باعث کاهش فشار خون(05/0≥p) و ضربان قلب استراحتی (05/0≥p) و افزایش نیتریک اکساید(05/0≥p) در مردان سالمند مبتلا به پرفشار خونی می‌شود(05/0≥p).

نتیجه گیری: تمرینات پیلاتس باعث کاهش فشار خون و ضربان قلب استراحت و افزایش تولید اکسید نیتریک در مردان سالمند شد. از این رو، به نظر می‌رسد تمرینات بدنی منظم و مستمر می‌تواند به عنوان یک عامل پیش‌گیری کننده در بروز بیماری‌های قلبی - عروقی مردان سالمند مؤثر باشد.


مجتبی خان سوز، بهرام عابدی، مهدی مرادی، عباس مهران پور،
دوره 19، شماره 12 - ( 12-1395 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر حاد مصرف مکمل جدوار بر آنزیم‌های آسپارتات آمینوترانسفراز(AST) و آلانین آمینوترانسفراز(ALT) پس از فعالیت فزاینده وامانده‌ساز در مردان هندبالیست بود.

مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی که به صورت دو سو کور انجام گرفت، 12 هندبالیست که حداقل 2 سال در لیگ بازی کرده بودند (با میانگین سن 42/21 سال، قد 186 سانتی‌متر، وزن 25/83 کیلوگرم و نمایه توده بدن 09/24 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی به 2 گروه برابر (6=n) تقسیم شدند. هر دو گروه پروتکل بیشینه بروس را تا حد واماندگی انجام دادند. قبل(صبح ناشتا) و بلافاصله بعد از انجام پروتکل، نمونه‌های خونی از ورید ساعد میانی(باسلیک) آزمودنی‌ها جمع‌آوری و به آزمایشگاه انتقال داده شد. سپس، گروه مکمل روزانه 3 کپسول 500 میلی‌گرمی جدوار و گروه کنترل روزانه 3 کپسول 500 میلی‌گرمی مالتودکسترین به مدت هفت روز مصرف کردند. 24 ساعت پس از مصرف آخرین کپسول، آزمودنی‌ها پروتکل بیشینه بروس را تا حد واماندگی انجام دادند و همانند پروتکل اول نمونه‌های خونی قبل (صبح ناشتا) و بلافاصله بعد از انجام پروتکل جمع‌آوری شد و به آزمایشگاه انتقال داده شد.

یافتهها: نتایج آزمون تی مستقل و وابسته نشان داد که مصرف هفت روز مکمل جدوار بر مقادیر آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) تفاوت معنا‌داری ایجاد نکرد(05/0≤p)، اما مقدار آلانین آمینوترانسفراز در گروه مکمل(mg.dl-183/16) نسبت به گروه دارونما( mg.dl-15/20) کاهش یافت. هم‌چنین، مقدار آسپارتات آمینوترانسفراز از( mg.dl-128) به ( mg.dl-117/35) افزایش داشت، اما این افزایش و کاهش در مقادیر فوق معنادار نبود(05/0≤p).

نتیجهگیری: به نظر می‌رسد مصرف حاد مکمل جدوار و یک جلسه فعالیت فزاینده تأثیر معناداری بر مقادیر آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز در مردان هندبالیست ندارد.


بهلول قربانیان، احمد بارانی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: دیابت ملیتوس از شایع‌ترین بیماری‌ها در جوامع بشری است که مقابله با عوارض ناشی از آن هزینه هنگفتی را به سیستم درمانی تحمیل می‌نماید. مطالعات نشان داده‌اند که مارکرهای بیوشیمیایی استخوان می‌توانند جهت ارزیابی میزان پاسخ متابولیسم استخوان به فعالیت بدنی استفاده شوند. هدف از این مطالعه، ارزیابی تأثیر 10هفته تمرین هوازی فزاینده بر سطوح استئوکلسین، پاراتورمون و شاخص‌های گلیسمی و تن سنجی در زنان یائسه دیابتی نوع 2 می‌باشد.

مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 40 زن یائسه دیابتی نوع 2 (40 تا 60 سال) به صورت آزمودنی‌های در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی(20) و کنترل(20) قرار گرفتند. تمرین هوازی فزاینده شامل حرکات ایروبیک و پیاده روی به مدت 10 هفته(3 جلسه در هفته، 45 تا60 دقیقه در روز با شدت 45 تا 60 درصد ضربان قلب ذخیره) بود. نمونه‌های خونی قبل و بعد تمرین جهت اندازه‌گیری متغیرهای سرمی گرفته شد. داده‌ها به وسیله آزمون آماری تی تست در سطح معناداری 05/0>p تحلیل شدند.

یافتهها: تمرین باعث افزایش معنادار استئوکلسین (037/0=p) و کاهش معنادار شاخص مقاومت انسولینی(001/0=p)، انسولین(002/0=p) و قند خون ناشتا(001/0=p) در گروه تجربی شد(05/0>p).  تغییرات پاراتورمون، هموگلوبین گلیکوزیله و شاخص‌های تن سنجی معنادار نبود(05/0<p).

نتیجهگیری: با توجه به اثرات مطلوب تمرین روی استئوکلسین و شاخصهای گلسیمی، به نظر میرسد این شیوهی تمرین را میتوان به عنوان روش درمانی غیر تهاجمی برای حفظ تراکم استخوان و کنترل قند خون در بیماران دیابتی توصیه کرد.


فواد عسجدی، حمید محبی، ابراهیم میرزاجانی، عظیمه ایزدی،
دوره 20، شماره 4 - ( 4-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر افزودن BCAA و پروتئین وی به نوشیدنی کربوهیدراتی بر شاخص‌های آسیب عضلانی پس از فعالیت مقاومتی برونگرا بود.

مواد و روشها: 24 مرد سالم غیر ورزشکار به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه 8 نفره شامل: گروه 1) مکمل اسیدهای آمینه شاخه‌دار(1/0 گرم بر کیلوگرم) + گلوکز(1/0 گرم بر کیلوگرم)، گروه 2) مکمل پروتئین وی(1/0 گرم بر کیلوگرم) + گلوکز(1/0 گرم بر کیلوگرم) و گروه 3) دارونما- مالتودکسترین (2/0 گرم بر کیلوگرم) تقسیم شدند.  آزمودنی ها در هر گروه،30 دقیقه قبل از انجام فعالیت عضلانی مورد نظر، 300 سیسی نوشیدنی مخصوص خود را به صورت دوسوکور مصرف نمودند. اندازهگیری سطوح آنزیمهای کراتین کیناز (CK) ولاکتات دهیدروژناز LDH)) سرم و درد عضلانی در زمانهای پیش از آزمون و 24، 48 و 72 ساعت پس از آزمون انجام شد. برای بررسی نتایج، از روش تجزیه و تحلیل واریانس (آنووا) با اندازهگیری مکرر و در صورت معنادار شدن از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. 24

یافتهها: 24 ساعت پس از آزمون، سطوح CK و LDH و درد عضلانی در هر دو گروه مکمل نسبت به دارونما تفاوت معنیدار داشت (به ترتیب، 015/0، 001/0 و 001/0)؛ همچنین، 48 ساعت پس از آزمون، سطوح CK و LDH در هر دو گروه مکمل نسبت به گروه دارونما تغییرات معنیداری داشت (به ترتیب، 001/0 و 015/0).

نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که هم مکمل اسیدهای آمینهی شاخهدار و هم مکمل پروتئین وی میتوانند به خوبی آسیب عضلانی و احساس درد ایجاد شده پس از تمرین مقاومتی را کاهش دهند.


اعظم زرنشان، محمدرضا ذوالفقاری، مهدیا غلام نژاد، مهدی یوسفی،
دوره 20، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: اینترلوکین 4 نقش کلیدی در پاتوژنز آسم دارد و افزایش سطح سرمی آن با شدت آسم و چاقی ارتباط دارد. اینترلوکین 4 باعث ترشح IgE توسط سلول­ های B می‌گردد. مطالعات قبلی حاکی از اثر ضد التهابی تمرینات ورزشی بر
 ریه­های مبتلا به آسم می‌باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر12 هفته تمرینات هوازی منظم بر سطح سرمی اینترلوکین 4 و
IgE در زنان مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق است.
مواد و روش ­ها: 21 زن مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق انتخاب شدند و به دو گروه تجربی(12 نفر) و کنترل(9 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در برنامه تمرینی هوازی، سه روز در هفته و هر جلسه 60 دقیقه شرکت کردند. نمونه­های خونی ناشتا قبل و دو روز بعد از 12 هفته دوره تمرینی جمع آوری شد، داده­ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه22 تحلیل شدند.
 یافته­ ها: بعد از 12 هفته تمرینات، کاهش معنا­داری در اینترلوکین 4 سرم(015/0=p، 68/2-=t)، شاخص توده بدنی(014/0=p، 72/2-=t) و وزن (001/0=p، 99/3-=t) گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. ارتباط
معنا­داری بین تغییرات چاقی و تغییرات مارکرهای التهابی وجود نداشت(05/0<
p).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که برنامه تمرینی هوازی مستقل از تغییرات چاقی منجر به کاهش سطح سرمی اینترلوکین 4 زنان مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق می گردد.
 

اتابک شاهد، علی اصغر رواسی، سیروس چوبینه، داور خدادادی،
دوره 20، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر 4 هفته پیش آماده سازی ورزشی قبل از القای آلزایمر بر سطوح فاکتور رشد عصبی و آمیلوئید بتا در هیپوکمپ رت های نر نژاد ویستار بود.
مواد و روش­ ها: تعداد 84 سر رت­ نر بالغ نژاد ویستار 8 هفته­ای با میانگین وزنی 20± 195 گرم از انستیتو پاستور ایران تهیه و پس از انجام مراحل آشناسازی، رت ­ها به روش تصادفی ساده به دو گروه ورزش (4 هفته تمرین هوازی روی نوارگردان با شیب صفر درجه، 5 روز در هفته به مدت 4 هفته) و استراحت تقسیم شدند. سپس، رت­ های هر گروه به سه زیرگروه 14 تایی (تزریق Aβ1-42، شم و بدون تزریق) تقسیم شدند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، تزریق درون هیپوکمپ آمیلوئیدبتا یا دی متیل سولفوکسید صورت پذیرفت. 7 روز بعد از جراحی، رت­ های هر گروه به طور تصادفی یا قربانی شده، یا تحت آزمون رفتاری قرار گرفتند. برای تعیین سطوح آمیلوئید بتای42-1 محلول وفاکتور رشد عصبی از هیپوکمپ و پلاسمای حیوانات نمونه برداری و برای آزمون حافظه فضایی از آزمون مازآبی موریس استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف (KS) و تحلیل واریانس استفاده شد.
یافته ­ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین سطوح آمیلوئیدبتای هیپوکمپ و فاکتور رشد عصبی در گروه­ های مختلف تفاوت آماری معنی ­داری وجود داشت. هم­چنین نتایج آزمون پروب برای بررسی حافظه فضایی نشان داد که زمان صرف در ربع دایره هدف در گروه تزریق Aβ1-42 به طور معنی­داری کمتر از گروه­ های دیگر بود (01/0≥p). به علاوه، گروه ­های ورزش و ورزش + شم در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی­ دار عملکرد بهتری داشتند.
نتیجه­ گیری: چنین به نظر می ­رسد که انجام فعالیت بدنی قبل از القای آلزایمر در رت­ها باعث نوعی فرآیند مقابله و پیش جبرانی با اختلالات فیزیولوژیکی و روند پیشرفت ناشی از این بیماری می شود.
 

محمدباقر نیکزاد، شادمهر میردار،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تصور بر این است که تمرینات ورزشی می تواند تا حدودی بافت ریه را در معرض مواد سرطان­زای شیمیایی ناشی از دود سیگار تحت تأثیر قرار دهد. هدف از پژوهش حاضر، تأثیر دوازده هفته تمرین شنا بر سطح اینترلوکین6 ریه رت ها متعاقب کارسینوژن NNK بود.
مواد و روش­ ها: نوع پژوهش تجربی است. بدین منظور 46 سر رت ویستار به پنج گروه الف) تمرینی(E)، ب)تمرین-NNK  (E.N)، ج)NNK  (N)، د)کنترل(C) و ه)گروه حلال(V) تقسیم شدند. گروه های تمرینی، تمرینات شنا را به مدت دوازده هفته و پنج روز در هفته به مدت 25 تا 60 دقیقه اجرا کردند. تزریق NNK و آب مقطر در گروه های NNK و حلال نیز به صورت زیر جلدی یک بار در هفته به میزان 5/12 میلی­گرم بر کیلوگرم برای 12 هفته انجام شد. سپس نمونه های بافتی ریه برداشته و سطح اینترلوکین6 به روش الایزا اندازه­گیری شد. جهت مقایسه داده­ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و توکی در سطح 05/0p≤ استفاده شد.
یافته­ ها: نتایج بیان­گر کاهش معنی دار اینترلوکین6 در گروه های تمرینی (009/0p=)، تمرین-NNK (006/0p=) و حلال(006/0p=) با گروه  NNKبود. در حالی که تفاوت معنی داری بین گروه تمرینی و کنترل دیده نشد. تمرینات شنا موجب کاهش معنی دار سطح اینترلوکین 6 در بافت ریه در معرض کارسینوژن NNK شد.
نتیجه‌گیری: به نظر می رسد تمرینات استقامتی می تواند به عنوان مکمل تمرینی، با کاهش عاملی التهابی اینترلوکین6 ، در کنار سایر روش های درمانی، در کاهش نقش کارسینوژنی NNK و کاهش تاثیرات منفی ناشی از سیگار ایفای نقش نماید.

 

معین رحیمی صادق، امیر رشید‌لمیر، علی اکبر حداد مشهد ریزه، محمد سوختانلو،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات اخیر به دخالت لیزیل­اکسیداز در فرآیند توسعه عضلانی اشاره کرده­اند. با وجود این، تاکنون ارتباط فعالیت این آنزیم با فاکتورهای درگیر در مایوژنز و هایپرتروفی وابسته به تمرین مقاوتی بررسی نشده است. بنابراین، هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مهار لیزیل­اکسیداز بر هایپرتروفی ناشی از تمرین و نیز بیان ژن­های MyoD1، مایوژنین، TGF-β و LOX درعضله خم کننده شست(FHL)  رت­های ویستار بود.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه تجربی، تعداد 32 سررت نژاد ویستار با میانگین وزنی 15 ± 220 گرم به چهار گروه شامل گروه تمرین مقاومتی، گروه کنترل سالم، گروه کنترل تیمار و گروه تمرینی تیمار تقسیم شدند. تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته و به­ صورت بالا بردن وزنه آویخته شده به دم حیوان از یک نردبان یک متری با شیب 85 درجه بود. هم­چنین به منظور مهار لیزیل­اکسیداز روزانه 120 میلی­ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن محلول بتاآمینوپروپیونیتریل (BAPN) به صورت درون صفاقی ، به رت­ های گروه تیمار تزریق شد. پس از تشریح رت­ها وزن نسبی عضله ­FHL و هم­ چنین بیان نسبی ژن­ ها با روش Real Time- PCR انجام شد.
یافته ­ها: در گروه ­های تیمار شده با BAPN، وزن نسبی عضله FHL به طور معنی­ داری  نسبت به گروه­های سالم کاهش یافت (05/0 > p). بیان ژن LOX متعاقب یک دوره تمرین مقاومتی افزایش معنی­داری را نسبت به گروه کنترل سالم نشان داد(05/0 > p). هم­چنین، مشاهده شد بیان ژن LOX در گروه­های تیمار در مقایسه با گروه کنترل سالم به­طور معنی­داری افزایش یافت (05/0 > p). بیان ژن TGF-β در گروه­های تیمار شده با BAPN افزایش معنی دار(05/0 > p) و مایوژنین در گروه­های تیمار،کاهش معنی­داری را نسبت به گروه­های سالم نشان ­دادند (05/0 > p). بیان ژن MyoD1 در گروه­های تیمار فقط در گروه کنترل تیمار نسبت به کنترل سالم کاهش معنی­دار داشت (05/0 > p).
نتیجه­ گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مهار آنزیم لیزیل­اکسیداز توانست ژن­های دخیل در هایپرتروفی را تحت تاثیر قرار داده و هایپرتروفی ناشی از تمرین مقاومتی را کاهش دهد.

 

فرهاد عظیمی، معرفت سیاه کوهیان، فرناز سیفی اسک شهر، رقیه افرونده،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف:  H2Sنقش مهمی در پاتوژنز بیماری آلزایمر ایفا می­کند. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر چهار هفته تمرین هوازی ویژه بعد از القای بیماری آلزایمر با تزریق Aβ1-42 بر سطوح CBS و SAM هیپوکمپ رت­های نر نژاد ویستار بود.
مواد وروش ­ها: 20 سر رت نر نژاد ویستار (با سن 8 هفتگی با میانگین وزنی 20±195)، به طور تصادفی در 4 گروه سالم کنترل، آلزایمری کنترل، آلزایمری تمرین وگروه شم قرار گرفتند. برای القای آلزایمر، از تزریق Aβ1-42 به درون هیپوکمپ مغز رت­ها استفاده شد. گروه تمرینی به مدت 4 هفته به تمرین پرداختند. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون واریانس
یک­طرفه و برای تعیین اندازه اثر از آزمون مجذور اتا و مجذور امگا استفاده شد.

یافته ­ها: نتایج نشان داد که چهار هفته تمرین هوازی ویژه، سطوح CBS و SAM هیپوکمپ رت­های آلزایمری را در مقایسه با رت­های آلزایمری کنترل، به طور معنی­داری افزایش می­دهد ( به ترتیب 53 =ES ، 007/0 = p،  22/92 =ES،
 001/0
= p). هم­چنین، نتایج نشان داد که چهار هفته تمرین هوازی ویژه سطوحCBS  هیپوکمپ رت های گروه آلزایمری را نسبت به رت­های گروه سالم کنترل، به طورمعنی داری افزایش می دهد (07/44 =ES، 014/0 = p).
نتیجه­ گیری: با توجه به نتایج، چنین به نظر می­رسد که تمرین هوازی ویژه می­تواند به واسطه تنظیم مثبت سولفید هیدروژن از طریق آنزیم­های CBS و SAM، به عنوان یک روش درمانی غیردارویی سودمند در بهبود بیماران آلزایمری مورد استفاده قرار گیرد.

فرشید فرزین، مسعود گلپایگانی، فردین فرجی، دکتر شهناز شهرجردی، پرستو قاسمی،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس ناشی از تخریب میلین در سیستم عصبی مرکزی است که منجر به ضایعات کارکـردی می­شود. مشکلات تعادلی از اختلالات شایع و سرگیجه بـه عنوان اولین تظاهر در این بیماران محسوب می­شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر توانبخشی وستیبولار از طریق تمرینات کوکسی و کاوتورن بر تعادل و میزان معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش­ ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. 30 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بدون در نظر گرفتن نوع ام اس و سرگیجه در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند که گروه تجربی تمرینات را به مدت 12 هفته و 3 جلسه در روز به مدت 5 تا 15 دقیقه اجرا کردند. جهت ارزیابی تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه قبل و بعد از مداخله از آزمون­های برگ و پرسشنامه معلولیت ناشی از سرگیجه (DHI) استفاده شد.
یافته ­ها: یافته­ ها حاکی از آن بود که پس از اتمام پروتکل تمرینی در گروه تجربی بین میزان تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران، قبل و بعد از اجرای تمرینات اختلاف معنی­داری وجود داشت، در حالی که در گروه کنترل تفاوت معنی­داری مشاهده نشد.
نتیجه­ گیری: تمرینات کوکسی و کاوتورن می­تواند بـه عنوان یک روش درمانی غیر تهاجمی، عامل موثر در بهبود تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس شود.

امیر خسروی، فاطمه امید علی،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: فعالیت های بدنی با شدت بالا و وامانده ساز، ممکن است اثرات آسیب‌زایی بر قلب داشته باشند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر عصاره آبی زعفران بر تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم موش های صحرایی نر متعاقب فعالیت وامانده ساز بود.
مواد و روش‌ها: 64 سر موش صحرایی نر ویستار به 4 گروه مساوی(14= n) تقسیم شدند: گروه 1) بدون تمرین+ 2 میلی لیتر آب مقطر، گروه 2) بدون تمرین+ 50 میلی گرم عصاره آبی کلاله زعفران محلول در 2 میلی لیتر آب مقطر، گروه 3) 8 هفته تمرین استقامتی + 2 میلی لیتر آب مقطر و گروه 4) 8 هفته تمرین استقامتی + 50 میلی گرم عصاره آبی کلاله زعفران محلول در 2 میلی لیتر آب مقطر. در پایان تحقیق نیمی از موش‌ها بلافاصله پیش از وامانده شدن و نیمی ‌دیگر بلافاصله پس از آن بر روی نوار گردان قربانی شدند. تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم به ترتیب با استفاده از روش ELISA و اسپکتوفتومتری سنجیده شدند. داده ها با استفاده از آزمون آنووای یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: مقادیر تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم تمامی گروه ها متعاقب وامانده‌سازی افزایش نشان داد (05/0p<). کمترین افزایش در گروه 4 و بیشترین افزایش در گروه ۱ مشاهده شد (05/0p<).
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان داد مصرف عصاره زعفران به همراه تمرین هوازی نسبت به تمرین هوازی و یا مصرف عصاره زعفران به تنهایی در تعدیل افزایش تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم متعاقب یک وهله فعالیت وامانده ساز موثرتر می باشد. 


صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb