جستجو در مقالات منتشر شده


34 نتیجه برای Ms

محمد نریمانی، سعید آریاپوران، عباس ابوالقاسمی، بتول احدی،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: ذهن‌آگاهی و تنظیم هیجان نقش مهمی در متغیرهای مرتبط با سلامت روان در جانبازان شیمیایی ایفا می‌کنند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر بخشی آموزش‌های ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تنظیم هیجان بر عاطفه و خلق جانبازان شیمیایی می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مداخله‌ای که با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد، 47 نفر از جانبازان شیمیایی مرد شهرستان سردشت که دارای نمره بالا در پرسش‌نامه سلامت عمومی بودند، به صورت تصادفی انتخاب و سپس در سه گروه آموزش ذهن‌آگاهی، آموزش تنظیم هیجان و گروه کنترل جایگزین شدند. برای گروه اول آموزش ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و برای گروه دوم آموزش تنظیم هیجان اعمال شد و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. داده‌های پژوهش با کمک پرسشنامه‌ سلامت روانی، مقیاس عاطفه مثبت و منفی و مقیاس افسردگی- شادکامی جمع‌آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آنالیز واریانس با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که آموزش‌های ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تنظیم هیجان نسبت به گروه کنترل به طور معنی‌داری بر افزایش عاطفه مثبت و خلق و بر کاهش عاطفه منفی اثر بخش بوده‌اند(01/0>p). نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی آموزش‌های ذهن‌آگاهی و تنظیم هیجان بر عاطفه و خلق جانبازان شیمیایی است. بنابراین توجه به اثربخشی ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر متغیرهای مرتبط با سلامت روان در جانبازان شیمیایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
حسام الدین مدیر، محمد خلیلی، اسماعیل مشیری،
دوره 15، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده

مقدمه: از جمله شایع‎ترین دلایل انسداد راه هوایی، متاستاز و یا اثر فشاری تومورهای مجاورتی می‎باشد که ممکن است به علت ایجاد دیسترس تنفسی نیاز به ایجاد راه هوایی اورژانس و یا تراکئوستومی باشد. مورد: بیمار خانم 61 ساله بوده که با شکایت تنگی نفس به بیمارستان مراجعه کرده بود. وی سابقه پاپیلاری سل کارسینوم تیروئید با متاستاز به ریه، تراشه وتارهای صوتی را داشته است. بیمار در همان ساعات اولیه دچار حملات آپنه شده و پس از شکست اقدامات اولیه برای کنترل راه هوایی، تصمیم گرفته شد تا برای ایجاد راه هوایی مطمئن، بیمار تحت برونکوسکوپی و تراکئوستومی قرار گیرد. نتیجه گیری: در صورت عدم وجود تجهیزات کافی و وجود شرایط اورژانس تنفسی، بهتر است سریعاً برای بیمار یک راه هوایی مناسب و مطمئن با استفاده از بیهوشی با عمق کم و عدم استفاده از شل کننده‎های عضلانی برقرار نمود.
مهدی توحیدی پور، امیر ابوالفضل صورتگر، محمدرضا عرب، علیرضا رضایی آشتیانی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: متداول‌ترین روش تشخیص پاراکلینیکی صرع، نوار مغز یا الکترونسفالوگرام (EEG) می‌باشد که با آنالیز چشمی توسط متخصصین نورولوژی انجام می‌گیرد، اما به دلیل موارد منفی کاذب و هم‎چنین عدم امکان بررسی ارتباط سایر الکترودها و نواحی مغز با هم، از آن به صورت منحصر به فردی در تشخیص صرع استفاده نمی‌شود. در سال‌های اخیر الکترونسفالوگرام کوانتیزه (QEEG) به ابزاری قدرت‌مند در تشخیص ناهنجاری‌های فعالیت الکتریکی مغز تبدیل شده است. بنابراین پژوهش در زمینه بهبود کارایی EEG، تحلیل و پردازش تصاویر نگاشت مغز متناسب با روش‌های نوین که دارای تصاویر دو یا سه بعدی از مغز هستند و تشخیص خودکار بیماری صرع ضروری است.

مواد و روش‌ها: در این مقاله مقطعی، از طریق استخراج مشخصه صرع با محاسبه انرژی هر کانال EEG، الگوی نگاشت مغز هر بیمار مبتنی بر درون یابی مکعبی رسم و با استفاده از روش‌های ترکیبی پردازش تصویر، الگوهای صرع عمومی و صرع جزئی و مرکز پتانسیل صرع توسط شبکه عصبی مصنوعی LVQ تشخیص داده می‌شود.

یافته‌ها: در الگوریتم پیشنهادی الگوی نگاشت 11 نوع صرع شامل 10 نوع صرع جزئی و 1 الگوی صرع عمومی به صورت خودکار تشخیص داده شد.

نتیجه‌گیری: با توجه به پیچیدگی تشخیص صرع در نوار مغز و سیگنال الکترونسفالوگرام و کمبود متخصصین نورولوژی خبره در بسیاری از مناطق کشور این طرح می تواند به عنوان یک روش هوشمند جهت تشخیص صرع مورد استفاده قرار گیرد که با تعمیم این روش می‌توان انواع الگوهای بیماری‌های مغزی را تشخیص داد.


معصومه سیاحی، مهرنوش ذاکر کیش، محمد حسین حقیقی زاده، سارا ضیاغم،
دوره 17، شماره 10 - ( 10-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: یائسگی دوره‌ای بحرانی در زندگی زنان محسوب می‌شود که با تغییرات مختلف نوروفیزیولوژیک و شناختی همراه است. زنان مسن تر در خطر بالایی برای سندرم متابولیک و عوارض قلبی - عروقی بعدی آن می‌باشند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین علائم یائسگی و سندرم متابولیک در زنان یائسه انجام شد.

مواد و روش‌ها: این مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی با روش نمونه‌گیری آسان بر روی 165 زن یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر اهواز انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه استاندارد شده امتیازبندی عوارض یائسگی، پرسش‌نامه ثبت اطلاعات دموگرافیک، آزمایشات قند خون ناشتا، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا، اندازهای آنتروپومتریک و فشارخون نمونه‌ها بود. داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی، ضرایب همبستگی پیرسون، من ویتنی و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین کلی عوارض یائسگی در این مطالعه 4/5±85/11 بود. بین فشار خون (04/0p=)، قندخون (02/0p=) و لیپوپروتئین با چگالی بالا (02/0=p) با علائم ادراری –تناسلی ارتباط معنی‌داری مشاهده گردید، ولی بین سایر موارد سندرم متابولیک و حیطه‌های دیگر علائم یائسگی (سوماتیک و روحی -روانی) ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد. ارتباط معنی‌داری بین سن و علائم روحی- روانی یافت شد ولی سن با علائم سوماتیک و ادراری-تناسلی ارتباط معنی‌داری نداشت. بین شاخص توده بدن با علائم یائسگی ارتباطی دیده نشد.

نتیجه‌گیری: بین سندرم و علائم ادراری –تناسلی ارتباط معنی‌داری مشاهده گردید، لذا به عنوان راهکار بهداشتی پیش‌گیرانه افراد شاکی ازعلائم ادراری تناسلی باید در اولویت بررسی از نظر ابتلا به سندرم متابولیک قرارگیرند.


مرضیه السادات سجادی نژاد، کریم عسگری، حسین مولوی، پیمان ادیبی،
دوره 18، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: اخیراً نقش علایم روان‌شناختی در سیر بیماری‌های مزمن و به کارگیری درمان‌های روان‌شناختی به عنوان درمان‌های مکمل مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی مدیریت استرس شناختی-رفتاری، آموزش خوش بینی و درمان طبی مرسوم بر علائم جسمی، استرس ادراک شده، ادراک بیماری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو بوده است.

مواد و روشها: در این مطالعه، 30 نفر از بیماران زن مبتلا به کولیت اولسراتیو به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه مدیریت استرس شناختی-رفتاری(10 نفر)، آموزش خوش بینی(10 نفر) و درمان طبی مرسوم(10 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه به پرسش‌نامه استرس ادراک شده، پرسش‌نامه ادراک بیماری، پرسش‌نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و شاخص فعالیت بیماری کولیت پاسخ دادند. سپس سه گروه آزمایشی در 9 جلسه مداخله گروهی مدیریت استرس شناختی-رفتاری و آموزش خوش بینی شرکت کردند و پس از آن هر سه گروه مجدداً به مقیاس‌ها پاسخ دادند و این کار در یک پی‌گیری 6 ماهه تکرار گردید. برای تحلیل داده‌ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد.

یافتهها: نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی هر دو شیوه مداخله بر ادراک بیماری، استرس ادراک شده و کیفیت زندگی و عدم اثربخشی مداخلات بر علائم جسمانی بود.

نتیجهگیری: در مجموع می‌توان اظهار داشت که مداخلات روان‌شناختی از جمله مدیریت استرس و آموزش خوش بینی می‌تواند در بهبود علائم روان‌شناختی بیماران مبتلا به بیماری کولیت اولسراتیو و درمان جامع آن‌ها سودمند باشد.


نسیم ابراهیمی، صادق ولیان بروجنی،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری نیمن پیک (NPD)، به گروهی از بیماری‌های ذخیره لیزوزومی اطلاق می‌شود که سبب متابولیسم غیرطبیعی لیپیدها می‌گردد. یکی از ژن‌هایی که در بروز این بیماری نقش دارد SMPD1 است که تا کنون بیش از صد جهش بیماری‌زا در این ژن شناسایی شده است. به علت تنوع زیاد وقوع جهش‌ها در این ژن و وقت‌گیر بودن و پرهزینه بودن بررسی مستقیم آن‌ها، بررسی غیر مستقیم با آنالیز پیوستگی نشان‌گرهای چند شکلی به عنوان روشی جایگزین جهت تشخیص مولکولی جهش‌ها پیشنهاد می‌شود. در مطالعه‌ی حاضر فراوانی آللی نشان‌گر rs1542705 در جمعیت ایران مورد بررسی قرار گرفت. هدف از تعیین فراوانی آللی این نشان‌گر، تعیین محتوای اطلاعاتی چند شکل (PIC) و امکان استفاده از آن در تشخیص غیرمستقیم بیماری نیمن پیک بود.

مواد و روش‌ها: پس از انجام مطالعات بیوانفورماتیک بر روی ژن SMPD1 ، نشان‌گر rs1542705 جهت تعیین ژنوتیپ در جمعیت اصفهان انتخاب گردید. به منظور تعیین فراوانی آللی و ژنوتیپی این نشان‌گر، آزمایشات مولکولی با استفاده از تکنیک ARMS PCR بر روی 113 نمونه DNA فرد سالم غیر خویشاوند انجام گرفت. در نهایت اطلاعات مربوط به ژنوتیپ افراد وارد نرم‌افزارهای Genepop و Powermarker شد و تحلیل‌های آماری لازم بر روی آن‌ها انجام گرفت.

یافتهها: تحلیل‌های انجام گرفته نشان داد که جمعیت مورد مطالعه برای این نشان‌گر در تعادل هاردی- واینبرگ قرار دارد. فراوانی آللی نشان‌گر rs1542705 برای آلل‌های T و C به ترتیب 24/71 و 76/28درصد و فراوانی هتروزیگوسیتی آن 36/43 درصد محاسبه گردید. هم‌چنین مقدار محتوای اطلاعاتی چندشکلی (PIC) برابر با 325/0 به دست آمد.

نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که می‌توان از نشان‌گر rs1542705 به عنوان یک نشان‌گر آگاهی دهنده در تشخیص مولکولی بیماری نیمن پیک با استفاده از روش تحلیل پیوستگی در جمعیت مورد مطالعه استفاده نمود.


اسماعیل سلیمانی، مجتبی حبیبی، امراه تاج الدینی،
دوره 19، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه‌ای راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان، حساسیت پردازش حسی و حساسیت اضطرابی در بیماران مبتلا به MS و افراد عادی بود.

مواد و روشها: جامعه‌ی آماری پژوهش حاضر کلیه بیماران مبتلا به MS مراجعه‌کننده به انجمن MS ایران در شهر تهران بود. نمونه‌ی این پژوهش نیز 30 نفر از بیماران مبتلا به MS مراجعه کننده به انجمن MS ایران در شهر تهران بودند که به شیوه‌ی نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و با 30 نفر از افراد عادی مورد همتاسازی قرار گرفتند. دو گروه پرسش‌نامه‌ی راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان، پرسش‌نامه‌ی حساسیت پردازشی حسی بالا و پرسش‌نامه‌ی حساسیت اضطرابی را پر کردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس یک طرفه(آنووا) و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.

یافتهها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی‌داری در راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان بین دو گروه وجود دارد، به طوری که میانگین نمرات بیماران مبتلا به MS در راهبردهای سازش نیافته ملامت خویش، فاجعه‌سازی و ملامت دیگران بیش‌تر از افراد عادی و میانگین نمرات آن ها در راهبردهای سازش‌یافته تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاه‌گیری کمتر از افراد سالم بود. نتایج هم‌چنین نشان داد که بین دو گروه در حساسیت اضطرابی و حساسیت پردازش حسی تفاوت معنی‌داری وجود دارد.

نتیجهگیری: مشکلات هیجانی بیشتر بیماران مبتلا به MS می‌تواند در نتیجه‌ی استفاده‌ی بیشتر آن ها از راهبردهای سازش نیافته‌ی نظم‌جویی شناختی هیجان، حساسیت پردازش حسی بالا و حساسیت اضطرابی بالای آن ها باشد.


فریبا بنی طالبی دهکردی، سمیه رئیسی، اصغر بیاتی، ،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: مالتیپل اسکلروزیس(MS) یک اختلال التهابی مزمن است که به وسیله دمیلیناسیون سیستم عصبی مرکزی(CNS) و آسیب آکسونی توصیف میشود. در حالی که دلیل MS هنوز ناشناخته است، این موضوع به صورت گسترده پذیرفته شده است که توجه به هدفهای دارویی جدید مورد نیاز است. رترومرها کمپلکس پروتئینی هستند که نقش مهمی در نقل و انتقالات اندوزومی دارند و اختلال در عملکرد رترومری با تعداد زیادی از اختلالات نورولوژیکی همراه میباشد. بنابراین، هدف این مطالعه، مقایسه بیان ژن SNX2 به عنوان بخشی از کمپلکس رترومری در بیماران MS با افراد سالم بود.

مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، 50 نمونه مالتیپل اسکلروزیس(MS) و 50 کنترل سالم وارد شدند. بعد از تایید بیماری، 3 سیسی خون محیطی از تمام افراد مورد مطالعه گرفته شد. RNA تام استخراج شد و DNA مکمل (cDNA) سنتز شد. بیان نسبی ژن با استفاده از روش کمی real-time RT PCR (qRT-PCR) به دست آمد و به وسیله روشAWT IMAGE  ارزیابی شد. 

یافتهها: بیان ژن SNX2 در بیماران MS در مقایسه با افراد کنترل سالم پایینتر بود و از نظر آماری تفاوت معنیداری را نشان داد(05/0p<).

نتیجه گیری: مطالعه ما نشان داد که بیان SNX2 در بیماری مالتیپل اسکلروزیس پایینتر است. با توجه به نقش عملکردی که SNX2 به عنوان یک پروتئین درگیر در فرآیند ترافیک سلولی دارد، ممکن است بر روی عملکرد رسپتورهای سطح سلولی یا هدفگیری داروها تأثیر داشته باشد. بنابراین مطالعات تکمیلی برای مشخص شدن مکانیسم دقیق عملکرد ژن در نقل و انتقالات سلولی باید انجام شود.


علی آرش انوشیروانی، اعظم احمدی، رضا آقابزرگی، سارا خلیلی، مریم صحرایی، طه فریدونی، ضحی خادمی،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: سرطان سینه شایع­ترین سرطان در زنان سراسر جهان است. ارتباط این بیماری با وقوع تغییرات در ژن­ های متعدد اثبات شده است. یکی از مسیرهای مرتبط با سرطان سینه مسیر بازجذب فولات است. آنزیم کلیدی این مسیر پیام­رسانی توسط ژن TYMS کد می شود. miRNAها با اتصال به نواحی تنظیمی ژن ها بیان آن ها را کنترل می­کنند. در این مطالعه، وجود تغییر در ناحیه تنظیمی TYMS در ارتباط با ویژگی های دموگرافیکی (شامل گرید و متاستاز) بیماران سرطان سینه مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه ابتدا ناحیه تنظیمی ژن TYMS با کمک نرم افزارهای بیوانفورماتیکی مرتبط، مورد بررسی قرار گرفت. پس از جمع آوری نمونه های سرطانی و استخراج  DNAاز نمونه های خون، تغییر در ناحیه اتصال miRNA مورد مطالعه توسط برش آنزیمی NlaIII بررسی شد.
یافته ­ها: بررسی­های بیوانفورماتیکی نشان داد که محل اثر برخی از آنزیم های محدود کننده در 3'-UTR ژن TYMS مرتبط با ناحیه اتصال miRNAهایی از جمله Hsa-miR-433-3p قرار دارد. نتایج حاکی از صحت فرآیند تخلیص ماده ژنومی، PCR و برش آنزیمی بود. در ناحیه تنظیمی مورد بررسی، ژنوتایپ های هوموزیگوت CC، هتروزیگوت AC و واریانت هوموزیگوت موتانت AA با فراوانی متفاوت نسبت به نمونه های سالم مشاهده شد
(05/0 >
p ، 4923/2 تا 7275/. : CI 95% ، 3465/1 : OR). هم­چنین ارتباط ژنوتایپ AA با گرید بالا و متاستاز از نظر آماری تایید شد.
نتیجه­ گیری: در مطالعات متعدد مشخص شده است برخی از پلی­مورفیسم ها در ژن های کلیدی مرتبط با سرطان با تشخیص و پروسه درمان آن­ها ارتباط مستقیم دارد. با توجه به اهمیت تشخیص به موقع در درمان سرطان، دستیابی به بیومارکرهای تشخیصی در سرطان سینه در مراحل اولیه حائز اهمیت خواهد بود. احتمالا تغییر نوکلئوتیدی در سایت اتصال miRNA مورد مطالعه می تواند به عنوان بیومارکر تشخیصی تومور مورد استفاده قرار گیرد. 

نیما سندگل، پریسا مالکی،
دوره 21، شماره 6 - ( 9-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: الایژیک اسید (EA) یک ترکیب آنتی اکسیدان طبیعی با ساختار فنلی است. در این مطالعه تاثیرات حفاظتی آن بر جمعیت و فعالیت سلولهای گلیال در مدل حیوانی ام اس در شرایط استرس اکسیداتیو مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: موشهای C57BL/6 بالغ نر 8 تا 9 هفتهای تهیه و در شرایط استاندارد نگهداری شدند. جهت ایجاد مدل، حیوانات به مدت شش هفته غذای حاوی 2/0 درصد کوپریزون (Cup) را مصرف نمودند. حیوانات به هشت گروه شامل کنترل، کنترل دریافت کننده سه دوز EA (20، 40 و 80 میلیگرم برکیلوگرم)، Cup و Cup دریافتکننده سه دوز EA تقسیم شدند. در انتها بافت مغز حیوانات توسط روشهای مولکولی شامل ایمونوهیستوشیمی (IHC)، وسترن بلات (WB) و ریل تایم پی سی ار (q-PCR) جهت تجزیه و تحلیل مارکرهای اختصاصی سلولهای گلیال مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: آنالیز IHC و WB نشان داد که تنها غلظت بالای EA قادر به کاهش بیان پروتئینهای GFAP (شاخص آستروسیتهای فعال)، Mac-3 (شاخص میکروگلیالهای فعال)، افزایش بیان پروتئین‫ Olig-2 (شاخص الیگودندروسیتهای پیش ساز) و در نهایت کاهش معنادار نسبت پروتئین APC (شاخص الیگودندروسیتهای بالغ) به Olig-2 نسبت به گروه Cup میباشد. تجریه و تحلیل q-PCR نیز نشان داد تغییرات بیان mRNA این شاخصها نیز با تغییرات پروتئینهای آن‌ها‌ همسان بوده و از اینرو نتایج قبلی تایید گردید.
نتیجهگیری: مصرف (80 میلیگرم بر کیلوگرم) EA بهطور موثر فعالیت آستروسیتها و میکروگلیالها را کاهش داده و محیط را جهت مهاجرت سلولهای پیشساز الیگودندروسیتی به ناحیه عارضه و تبدیل فرآیندهای تخریبی به مکانیسمهای ترمیمی مساعد می نماید.

 

رسول حشمتی، مهدی زمستانی،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به تأثیر بیماری قلبی کرونری (CAD) بر وضعیت سلامتی، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر وضعیت سلامتی و علائم بیماران مبتلا به بیماری قلبی کرونری بعد از عمل جراحی CABG انجام شد.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش تک آزمودنی بود. جامعه آماری کلیه بیماران قلبی کرونری بیمارستان قلب شهید مدنی تبریز بودند که از مهر تا اسفند 1395 بعد از عمل CABG جهت گذراندن توانبخشی به این بیمارستان مراجعه کرده بودند. از میان این بیماران، 4 نفر مبتلا به CAD ‌به‌صورت در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه آنژین سیاتل (SAQ) و مقیاس محقق ساخته علائم بیماری CAD مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل داده‌ها از درصد بهبودی، درصد دادههای ناهمپوش، تفاوت استاندارد میانگین و اندازه اثر و برای تفسیر از تحلیل نمودار چشمی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله با کد 2384411 توسط کمیته اخلاق دانشگاه تبریز به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی در بهبود علایم بیماران مبتلا به CAD از کارایی متوسط و در بهبود وضعیت سلامتی آنان از کارایی نسبتأ اندک و پایینی برخوردار است.
نتیجهگیری: کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی، مداخلهای نسبتاً موثر در کاهش علائم بیماران CAD و مداخلهای نسبتاً ضعیف در بهبود وضعیت سلامتی این بیماران می‌باشد.

مهدیه موندنی زاده، نیلوفر مرادی، راضیه امینی، بهزاد خوانساری نژاد، قاسم مسیبی،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده

زمینه و هدف لوسمی لنفوسیتی مزمن شایع‌ترین لوسمی در بزرگسالان است که حدود 25 تا 30 درصد از کل لوسمی‌ها را شامل می‌شود. از علل مهم اتیولوژیک این لوسمی می‌توان به اختلال در مسیر پیام‌رسانی NF-kB اشاره کرد. دو پروتئین APRIL و BAFF با تأثیر در مسیر پیام‌رسانی NF-kB در بیماری‌زایی این لوسمی ایفای نقش می‌کنند. بنابراین در مطالعه پیش رو با توجه به اثر تنظیمی miRNA‌ها در بسیاری از فرایندهای سلولی، به پیش‌گویی miRNA‌های شاخص هدف گیرنده ترانسکریپت‌های مربوط به APRIL و BAFF با استفاده از نرم‌افزار‌های بیوانفورماتیکی مختلف و اختصاصی پرداخته شد.
مواد و روش ها بعد از دریافت توالی پروتئین‌های APRIL و BAFF از سایت NCBI، با کمک پایگاه‌های بیوانفورماتیکی miRanda، TargetScan، miRWalk، DIANA و miRDB با الگوریتم‌های متفاوت به بررسی و پیش‌گویی miRNA‌های هدف گیرنده ژن‌های مذکور پرداخته شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک تصویب شده است.
یافته ها درنهایت بر اساس امتیازدهی توسط نرم‌افزارهای بیوانفورماتیک مذکور و بالاتربودن امتیاز و هدف‌گیری مناسب‌تر، has-miR-145-5p و has-miR-185-5p به عنوان miRNA‌های هدف گیرنده ژن APRIL و همچنین has-miR-424 و has-miR-497 به عنوان miRNA‌های هدف گیرنده ژن BAFF معرفی و برای فاز مطالعات عملی آینده انتخاب شدند.
نتیجه گیری با توجه به نقش مهم ژن‌های APRIL و BAFF در روند طبیعی مرگ سلولی و تکامل سلول‌های B به نظر می‌رسد می‌توان از این mi-RNA‌های پیش‌گویی‌شده با کمک پایگاه‌های بیوانفورماتیک با الگوریتم متفاوت به عنوان بیومارکرهای مولکولی تشخیصی در جهت شناسایی بیماران مبتلا به لوسمی لنفوسیتی مزمن سود جست.

ابراهیم رهبر کرباسدهی، فاطمه رهبر کرباسدهی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

سردبیر محترم
از دسامبر 2019، بیماری همه‌گیر کروناویروس-19 (کووید-19) بر تمام جنبه‌های زندگی ما در سراسر جهان تأثیر گذاشته است. این بحران مرگبار که هیچ سیستم بهداشتی و درمانی‌ای کاملاً برای آن آماده نشده بود، باعث ایجاد فشارهای عظیم در ارائه خدمات بهداشتی شده و به طور مستقیم و غیرمستقیم بر روند درمان بسیاری از بیماری‌های شایع تأثیرگذار بوده است. بیماران سرطانی به دلیل وضعیت نقص ایمنی ناشی از سرطان و درمان‌های مختلف ضدسرطانی، یک گروه بسیار آسیب‌پذیر در همه‌گیری فعلی هستند [1]. پژوهش‌ها نشان می‌دهند بیماران مبتلا به سرطان در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به عفونت شدیدتر و عوارض بعدی هستند، به‌خصوص اگر جراحی یا شیمی‌درمانی در ماه قبل از ابتلا به کرونا ویروس انجام شود [2] و این شرایط منجر به افزایش قابل توجه میزان مرگ‌و‌میر ناشی از کروناویروس در بیماران سرطانی شده است [3].
 

اعظم ناظمی هرندی، شادی جزایری، هایده صابری،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف در زندگی مدرن امروزی مشکلات هیجانی و اجتماعی بالاترین رتبه را در بین بیماری‌های روانی به خود اختصاص داده‌اند. از‌این‌رو پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علّی پیش‌بینی مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان براساس سبک‌های فرزندپروری با تأکید بر نقش واسطه‌ای حمایت اجتماعی انجام شد
مواد و روش ها پژوهش حاضر به‌صورت مقطعی‌تحلیلی بود. جامعه تحت مطالعه شامل 230 نفر از والدین دارای کودکان زیر 5 سال با مشکلات رفتاری‌هیجانی و مراجعه‌کننده به مراکز سلامت شهر پردیس در سال 1399 بود که با روش نمونه‌گیری دردسترس، 230 نفر انتخاب شدند. ابزارهای اندازه‌گیری شامل پرسش‌نامه سبک‌های فرزندپروری، پرسش‌نامه حمایت اجتماعی و پرسش‌نامه مشکلات هیجانی‌-جتماعی بود. برای تحلیل داده‌ها از مدل‌سازی معادلات ساختاری و بهره‌گیری از نرم‌افزار SmartPLS استفاده شد. 
ملاحظات اخلاقی این مقاله در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران با کد 99527 تصویب و تأیید شده است.
یافته ها میانگین سنی مادران 7/86±‌32/87 بود. از طرفی 60 درصد کودکان را پسران و 40 درصد را دختران با میانگین سنی0/87±‌4/12تشکیل دادند. میانگین و انحراف معیار مشکلات هیجانی‌اجتماعی 4/37±‌40/16، معیار سبک‌های فرزندپروری 18/10±‌152/23و حمایت اجتماعی 6/49±‌34/66 به دست آمد. سبک‌های فرزندپروری در پیش‌بینی مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان با واسطه‌گری حمایت اجتماعی نقش معنا‌داری داشت (0/05>P). همچنین شا‌خص‌های برازش مدل نیز ازطریق پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ نشان از برازش مناسب مدل داشت. 
نتیجه گیری نتایج پژوهش حاضر بر نقش حساس اوایل زندگی انسان (کودک) و لزوم متمرکز کردن امکانات حمایتی برای زوج مادر و کودک در این سن تأکید دارد. به‌نحوی‌که تأمین مداخلات روانی و حمایتی برای مادران با استرس بالا به سازگاری و سلامت روان والد و به دنبال آن رشد بهنجار کودک می‌انجامد.

نغمه شکوهی نژاد، محمدرضا بیات، فیروزه زنگنه مطلق،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف سندرم فیبرومیالژیا یک بیماری مزمن همراه با درد گسترده اسکلتی‌عضلانی است که در درجه اول زنان را مبتلا می‌کند و بر بسیاری از ابعاد زندگی روان‌شناختی و اجتماعی فرد تأثیر منفی می‌گذارد. این پژوهش با هدف هم‌سنجی شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و شفقت‌درمانی بر افکارخودآیند منفی، علائم روان‌شناختی، شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه، یک مطالعه نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون‌ـ‌پس‌آزمون با 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی افراد دارای علائم فیبرومیالژیای مراجعه‌کننده به کلینیک درد مهرگان منطقه 3 میرداماد، کلیلینک درد سیدخندان منطقه 4 تهران و کلینیک درد بیمارستان طالقانی منطقه 1 تهران تشکیل دادند. از این جامعه 30 نفر به‌صورت دردسترس انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی ساده در 3 گروه آزمایشی 1، گروه آزمایشی 2 و کنترل قرار داده شدند. تعداد افراد نمونه 30 نفر بودند که هرکدام از این گروه‌ها شامل 10 نفر بودند. ابزارهای به‌کار‌رفته در این پژوهش شامل پرسش‌نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، پرسش‌نامه شدت درد، پرسش‌نامه علائم روان‌شناختی (اضطراب، استرس و افسردگی) ، پرسش‌نامه افکارخودآیند منفی بود.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR. IAU. ARAK. REC. 1400.005 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک رسیده است.
یافته ها تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها به‌روش تحلیل کوواریانس اثربخشی هر دو مداخله شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و شفقت‌درمانی بر 4 متغیر شدت درد، علائم روان‌شناختی، افکار خودآیند منفی و کیفیت زندگی را تأیید کرد (0/05>P). مقایسه دو روش مداخله نشان داد دو مداخله اجرا‌شده، اثربخشی تقریباً یکسانی بر شدت درد، علائم روان‌شناختی و افکار خودآیند منفی داشتند (0/05P).
نتیجه گیری نتایج بیانگر آن است که رویکردهای درمانی شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و شفقت‌درمانی برای افراد دارای بیماری فیبرومیالژیای تحت درمان مناسب است.

اعظم ناظمی هرندی، شادی جزایری، هایده صابری،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان با شاخص‌های اصلی بزهکاری در نوجوانان، خشونت در بزرگسالان و اختلالات اضطرابی همراه است. این پژوهش با هدف بررسی نقش استرس والدین و حمایت اجتماعی ادراک‌شده در پیش‌بینی مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان انجام شد.
مواد و روش ها پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع توصیفی‌همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل همه والدین (به همراه کودکان) مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر پردیس تهران در سال 1399 دارای فرزند زیر 5 سال بود که از بین آن‌ها با روش نمونه‌گیری در دسترس 230 نفر انتخاب شدند. ابزارهای اندازه‌گیری شامل پرسش‌نامه استرس والدین (آبدین، 1990)، پرسش‌نامه حمایت اجتماعی (زیمت و همکاران، 1988) و پرسش‌نامه مشکلات هیجانی‌اجتماعی راتر و همکاران (1975) بود. برای تحلیل داده‌ها از رگرسیون چندگانه هم‌زمان استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی ‌این مقاله در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران با کد 99527 تصویب و تأیید شد.
یافته ها از بین آزمودنی‌ها، 42/6 درصد را زنان شاغل و 57/4 درصد را زنان خانه‌دار تشکیل دادند. میانگین سنی زنان 12‌/5±‌‌28/42 بود.‌ نتایج نشان داد مؤلفه‌های استرس والدینی و حمایت اجتماعی سهم معناداری در پیش‌بینی مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان داشتند، به ‌طوری ‌که به ‌ترتیب 44/7 درصد و 8/9 درصد از واریانس مشکلات هیجانی‌اجتماعی کودکان توسط استرس والدینی و حمایت اجتماعی تبیین شد.
نتیجه گیری نتایج این تحقیق نشان‌­دهنده آن است که مؤلفه‌های استرس والدینی و منبع حمایتی دوستان می‌تواند در پیش‌بینی مشکلات هیجانی‌اجتماعی مؤثر باشد.

فرزانه حاجی زاده، فاطمه ابراهیمی، سیدضیاء طباطبایی،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف  در حالی ‌که رشد مطلوب نوزاد به مجموعه پیچیده‌ای از عوامل وابسته است، الگوی شیردهی و تغذیه تکمیلی شیرخواران از اهمیت غیرقابل‌انکاری برخوردار است. از این ‌رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل مرتبط با الگوی تغذیه نوزادان 1 ‌ساله مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی شهرستان رفسنجان انجام شد. 
مواد و روش ها این مطالعه توصیفی در سال 1396 روی 600 مادر دارای کودک 1 ‌ساله تحت پوشش مراکز بهداشتی شهر رفسنجان انجام شد. مادران علاقه‌مند به ‌صورت تصادفی از میان مراجعین دارای پرونده بهداشتی انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش‌نامه حاوی ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و سؤالات مربوط به تغذیه کودک جمع‌آوری و با نرم‌افزار SPSS نسخه 18 تجزیه‌وتحلیل شد. 
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاقی IR.RUMS.REC.1396.179 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی رفسنجان به ثبت رسیده است.
یافته ها حدود 95 درصد از مادران شرکت‌کننده در این مطالعه، شیردهی نوزاد خود را از 1 ‌ساعت پس از زایمان شروع و 56/7 درصد آن‌ها شیردهی را تا 1 ‌سالگی به ‌طور کامل انجام داده‌اند. نتایج نشان می‌دهد بیشتر مادران، تغذیه تکمیلی را با 1 تا 3 قاشق در وعده شروع کرده و حدود 90 درصد آن‌ها تغذیه تکمیلی را بر اساس توصیه‌های کارکنان بهداشت انجام داده بودند. همچنین مهم‌ترین دلایل شروع شیر خشک در شیرخواران، اختلال در رشد و نمو کودک (34 درصد)، کمبود شیر مادر (17 درصد)، بیماری مادر (14 درصد)، نگرفتن سینه (11 درصد) و دوقلو بودن کودکان (8 درصد) است.
نتیجه گیری با وجود آموزش چهره‌ به ‌چهره به مادران در مراکز بهداشتی هنوز هم در شروع صحیح تغذیه تکمیلی و ادامه آن مشکلاتی وجود دارد؛ بنابراین ارائه آموزش شیردهی به مادران با روش‌های گوناگون و متنوع باید سرلوحه اقدامات مراکز بهداشتی قرار گیرد.

نگار تقی پور، علی زینالی،
دوره 25، شماره 4 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: کیفیت خواب یکی از متغیرهای مؤثر در سایر ویژگی‌های روانشناختی به‌ویژه در بیماران مالتیپل اسکلروزیس است. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مشکلات بین‌فردی و ادراک از بیماری در پیش‌بینی کیفیت خواب با میانجی تحمل پریشانی در بیماران مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش کار: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش تمام بیماران عضو انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهرستان ارومیه در سه ماهه اول سال ۱۴۰۰ بودند. حجم نمونه ۳۱۵ نفر برآورد که با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. داده‌های پژوهش با نسخه کوتاه سیاهه مشکلات بین‌فردی بارخام و همکاران (۱۹۹۶)، پرسشنامه کوتاه ادراک از بیماری برادبنت و همکاران (۲۰۰۶)، شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ بویسی و همکاران (۱۹۸۹) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) جمع‌آوری و با روش‌های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم‌افزارهای SPSS-۱۹ و PLS-۳ تحلیل شدند.
یافته‌ها: این پژوهش با کد اخلاق IR.IAU.URMIA.REC.۱۴۰۰.۰۲۲ مصوب کمیته اخلاق در پژوهش‌های زیست‌پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه است. یافته‌ها نشان داد که افزایش مشکلات بین‌فردی و ادراک منفی از بیماری سبب کاهش تحمل پریشانی و افت کیفیت خواب شد و افزایش تحمل پریشانی، کیفیت خواب را بهبود بخشید. علاوه بر آن، کاهش مشکلات بین‌فردی و ادراک منفی از بیماری با میانجی تحمل پریشانی باعث بهبود کیفیت خواب شدند (۰۱/۰>P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، برای بهبود کیفیت خواب بیماران مالتیپل اسکلروزیس می‌توان میزان مشکلات بین‌فردی و ادراک از بیماری آنها را کاهش و میزان تحمل پریشانی آنها را افزایش داد.

دکتر مهدی زمستانی، خانم اعظم سعیدیان،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: از آنجا که بیماری‌های پوستی در جامعه شیوع نسبتأ بالایی داشته و با پیامدهای روان‌شناختی مختلفی همراه هستند، مطالعه حاضر به منظور مقایسه دشواری تنظیم هیجان، انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و کیفیت زندگی در بیماران پوستی مبتلا به لیکن سیمپلکس کرونیکوس و جمعیت نرمال انجام شده است.
روش کار: در این تحقیق از روش علی-مقایسه‌ای استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمام زنان و مردان مبتلا به بیماری لیکن سیمپلکس کرونیکوس بودند که به کلینیک‌های پوست در شهرهای تهران، کرج و قم مراجعه کردند. نمونۀ بیمار شامل 199 فرد مبتلا به لیکن سیمپلکس کرونیکوس بود که از طریق نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. علاوه بر این، برای گروه مقایسه ۲۰۰ نفر بدون بیماری پوستی به عنوان جامعه نرمال انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II)، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. این مطالعه با کد اخلاق IR.UOK.REC.1401.015 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه کردستان رسیده است.
یافته‌ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که از نظر دشواری در تنظیم هیجان، انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و کیفیت زندگی، بین بیماران و افراد نرمال تفاوت معنی‌دار آماری وجود دارد به‌طوری که میانگین نمرات در دشواری تنظیم هیجان و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی در گروه بیماران بیشتر و در کیفیت زندگی، میانگین نمرات گروه بیماران کمتر از گروه نرمال بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاضر احتمالأ عوامل روان‌شناختیی کژتنظیمی هیجان و انعطاف‌ناپذیری روان‌شناختی در تداوم مشکلات پوستی بیماری لیکن سیمپلکس کرونیکوس نقش دارند. از آنجا که در اغلب مواقع در ایجاد و تداوم بیماری‌های پوستی عوامل زیربنایی روان‌شناختی نیز دخیل هستند، پیشنهاد می‌شود به طور هم‌زمان از مداخلات روان‌شناختی نیز برای این بیماران استفاده شود.
احمد انصاری فر، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: عوامل اجتماعی، جمعیت‌نگاری و اضطراب ادراک شده تأثیر بسزایی در ابتلا به اختلال علائم جسمانی دارد. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی نقش خصوصیات جمعیت‌نگاری، انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در پیش‌بینی اختلال علائم جسمانی بود.
روش کار: در یک طرح پژوهش توصیفی مقطعی، از میان بزرگسالان 18 تا 60 سال شهر تهران در سال 1401، تعداد 437 نفر به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت‌کنندگان به پرسش‌نامه‌ اختلال علائم جسمانی (SSEQ)، پرسش‌نامه انزوای اجتماعی و پرسش‌نامه اضطراب ادراک شده پاسخ دادند. داده‌ها از طریق همبستگی Pearson و رگرسیون سلسله‌مراتبی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج حاکی از آن بود که انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده همبستگی مثبت و معنی‌داری با اختلال علائم جسمانی دارند (0/01 P <). بین خصوصیات جمعیت‌نگاری (سن، جنسیت، وضعیت تأهل، تحصیلات و وضعیت اشتغال) و علائم جسمانی همبستگی وجود نداشت (0/01 < P). ضریب همبستگی چندگانه و ضرایب رگرسیون بین متغیرهای پژوهش از لحاظ آماری معنی‌‌دار بود (0/01 P <).
نتیجه‌گیری: مدل مورد بررسی، تقریباً قادر به‌پیش‌بینی 22 درصد از اختلال علائم جسمانی بود. نتایج دارای مضامین کاربردی در تدوین مداخلات مبتنی بر انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در کنترل علائم جسمانی است. توجه به انزوای اجتماعی و اضطراب ادراک شده در تدوین و اجرای مداخلات و برنامه‌های آموزشی در پیشگیری و بهبود اختلال علائم جسمانی اهمیت دارد.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb