جستجو در مقالات منتشر شده


168 نتیجه برای زن

زهرا رحیمی، احمد راهبر، فاطمه خیراللهی، علی ابرازه، ذبیح اله قارلی پور،
دوره 20، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تعیین میزان و نوع روغن‌های مصرفی می‌تواند کمک موثری در جهت افزایش آگاهی افراد جامعه از چگونگی مصرف این نوع ماده غذایی ارائه دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین الگوی مصرف انواع روغن‌های خوراکی و عوامل موثر بر آن بر اساس الگوی پرسید طراحی شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی به صورت مقطعی بوده و بر روی۳۰۰ زن شهری و روستایی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی استان قم که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده بودند، انجام گرفته است. داده ها از طریق پرسش­نامه استاندارد الگوی پرسید جمع آوری شد و به کمک نرم افزار آماریSPSS  نسخه 20 و با استفاده از آزمون های تی مستقل، تی زوجی، آنووا و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که 4/46 درصد زنان شهری و 6/53 درصد زنان روستایی روغن جامد مصرف می کنند. از نظر مصرف روغن دنبه تفاوت آماری معنی داری در خانواده های شهری و روستایی وجود داشت (05/0p<)، به طوری که مصرف روغن دنبه در خانواده های روستایی بیشتر از خانواده های شهری بود. میانگین نمرات عملکرد مصرف روغن های خوراکی سالم و عوامل تقویت کننده در زنان شهری و روستایی اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0p<)، به طوری که میانگین نمرات زنان شهری بیشتر از زنان روستایی بود.
نتیجه گیری: اجرای برنامه های آموزشی با استفاده از مدل های آموزشی مانند مدل پرسید در جهت اصلاح الگوی مصرف روغن های خوراکی به خصوص در مناطق روستایی در ارتقاء سطح سلامت جامعه موثر می باشد.
 

سمیه معطی، بهروز شجاعی سعدی، احسان اله غزنوی راد،
دوره 20، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: اینتگرون ها عوامل ژنتیکی متحرکی هستند که در گسترش و حمل ژن­های مقاومت آنتی بیوتیکی موثرند. هدف از انجام این مطالعه، تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی، بررسی فراوانی اینتگرون­های کلاس 1، 2 و 3 و مقایسه آن در ایزوله های MRSA و MSSA جدا شده از عفونت­های کلینیکی می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه،50 ایزوله MRSA و 50 ایزوله MSSA از عفونت­های مختلف بیمارستان ولیعصر شهر اراک جمع آوری گردید. الگوی حساسیت آنتی بیوتیکی با استفاده از روش دیسک دیفیوژن تعیین گردید. سپس وجود ژن mecA جهت تایید مقاومت بررسی شد. فراوانی اینتگرون­های کلاس 1 و 2 و 3 و حضور ژن های qacEDescription: Delta1 و ژن  sul1 در ناحیه متغیر ایزوله ها با استفاده از روش PCR تعیین شد.
یافته‌ها: بیشترین مقاومت آنتی بیوتیکی در ایزوله ها مربوط به آنتی بیوتیک کلیندامایسین بود. تمامی ایزوله ها نسبت به ونکومایسین حساسیت نشان دادند.80 درصد از MRSA ها دارای اینتگرون کلاس 1و 12 درصد دارای اینتگرون کلاس 2 بودند. هم­چنین تمامی ایزوله هایی که اینتگرون کلاس 1 درآن­ها مشاهده شد حاوی ژن qacEDescription: Delta 1, sul1 نیز بودند. میزان فراوانی اینتگرون کلاس 1 و 2 به ترتیب در MSSAها40 درصد و 4 درصد بود. اینتگرون کلاس 3 نیز در ایزوله ها یافت نگردید.
نتیجه گیری: میزان فراوانی اینتگرون کلاس 1، در سویه های MRSA و MSSAهای مورد مطالعه بسیار بالا
می باشد که این عامل احتمالاً می تواند نقشی در تسهیل گسترش سویه هایی با مقاومت دارویی داشته باشد. این یافته باید در نظر پزشکان بالینی و کمیته کنترل عفونت بیمارستان جدی تلقی شود.

 

داریوش خواجوی،
دوره 20، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: نقص تعادل، افتادن‌ها و ترس از افتادن یک مساله مهم است که می‌تواند به پیامدهای سلامتی معکوس از جمله کاهش کیفیت زندگی منجر شود. هدف این پژوهش، بررسی ساختار عاملی، رواسازی و تعیین پایایی نسخه ترجمه فارسی «مقیاس اعتماد به تعادل ویژه فعالیت‌ها» در سالمندان ساکن جامعه در شهر اراک بود.
مواد و روش‌ها: این تحقیق، توصیفی و از نوع روان‌سنجی بود. جامعه آماری، سالمندان شهر اراک در سال 1391 و نمونه‌های تحقیق شامل 308 نفر با میانگین سنّی 38/69 سال بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از نسخه فارسی مقیاس اعتماد به حفظ تعادل در فعالیّت‌ها جمع‌آوری شد که شامل16 گویه است و اعتماد به تعادل را در فعّالیّت‌های زندگی روزانه ارزیابی می‌کنند. داده‌ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شدند. پایایی آزمون مجدد و پایایی درونی به‌ترتیب به روش ضریب همبستگی پیرسون و آلفای‌کرونباخ محاسبه‌شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج به استخراج یک عامل با ارزش ویژه بیش از 1 منجر شد که 89/82 درصد واریانس را تبیین کرد. پایایی آزمون مجدّد بین یک تا 4 هفته و همسانی درونی (آلفای کرونباخ) به ترتیب 82/0 و 98/0 بود. ضریب همبستگی دونیمه گاتمن 95/0 و ضریب همبستگی درون‌طبقه‌ای 85/0 به‌دست آمد.
نتیجه‌گیری: نسخه فارسی «مقیاس اعتماد به حفظ تعادل در فعّالیّت‌ها» ابزاری روا و پایا برای سالمندان ایرانی ساکن در جامعه است که می‌تواند با اهداف بالینی و پژوهشی استفاده شود.
 

ابوالفضل آهنی، محمد مهدی حسن زاده طاهری، مهران حسینی، محمد حسن پور فرد،
دوره 20، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: ریشه زنبق بیابانی در طب سنتی به عنوان مسکن توصیه می شود. با این وجود، تا­کنون اثرات آن مورد ارزیابی علمی قرار نگرفته است. بنابراین، مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثرات ضد دردی و ضد التهابی عصاره الکلی ریزوم زنبق در موش آزمایشگاهی طراحی گردید.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی از موش های نر نژاد بالب-سی استفاده شد. 40 سر موش به پنج گروه مساوی تقسیم شده (کنترل، مورفین 5 میلی­گرم بر کیلوگرم ، عصاره در دوزهای 100 و 200، 300 میلی­گرم بر کیلوگرم) و با آزمون هات پلیت در زمان های 30، 60 و 120دقیقه بعد از دریافت مداخلات مورد ارزیابی قرار گرفتند. علاوه بر این، 36 موش دیگر به شش گروه مساوی تقسیم (کنترل بدون ایجاد التهاب، مدل التهاب، دگزا متازون 5 میلی­گرم بر کیلوگرم، عصاره در دوزهای 100 و 200، 300 میلی گرم بر کیلوگرم) و با آزمون ایجاد التهاب توسط گزیلل بررسی شدند. تمام مداخلات به صورت تزریق درون صفاقی انجام شد. داده ها با آزمون های آماری تحلیل واریانس یک­طرفه یا کروسکال والیس و به کمک نرم افزار آماری SPSS تحلیل شدند.
یافته­ ها: در قیاس با گروه کنترل، عصاره در تمام دوزها به طور معنی داری زمان پاسخ به محرک حرارتی را افزایش داد (05/0< p). این توانایی در دوزهای بالا و یا زمان بیشتر با مورفین برابر بود. هم­چنین عصاره در تمام دوزها، مشابه داروی دگزامتازون، به طور معنی­داری(001/0< p) سبب کاهش التهاب در موش­ ها گردید.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه به طور آشکار نشان داد که ریزوم زنبق بیابانی خواص ضد دردی و ضد التهابی در موش کوچک آزمایشگاهی دارد.
 

علی زکی یی، فرامرز مروتی، پیمان حاتمیان، اشکان باقری، دلنیا شیخ اسمعیلی،
دوره 20، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: امروزه اضافه‌وزن عاملی آسیب‌زا است که سلامت عمومی و روان افراد را تهدید می‌کند. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگی‌های شخصیتی( نوروتیسم، سایکوتیک) و خودکارآمدی در کنترل وزن با وزن افراد انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، نمونه­ای به حجم 459 نفر به روش نمونه­گیری تصادفی طبقه‌ای از بین کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال 96- 95 انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه­های خودکارآمدی سبک زندگی مؤثر بر وزن و پرسش­نامه شخصیت آیزنک بود.
یافته‌ها: نتایج تحلیل نشان داد که یک همبستگی منفی بین سایکوتیک و نوروتیسم با وزن وجود دارد (001/0p<)، اما بین نوروتیسم و وزن، همبستگی معناداری مشاهده نشد. هم­چنین نتایج نشان داد که مؤلفه‌های خودکارآمدی در کنترل وزن می‌توانند وزن افراد را پیش‌بینی کنند. بر این اساس، پرخوری، رژیم لاغری و مهار دهانی به ترتیب با ضرایب تأثیر 001/0، 28/0 و 13/0- توان پیش‌بینی وزن افراد را نشان دادند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج می­توان گفت که شخصیت سایکوتیک و خودکارآمدی در کنترل وزن افراد نقش دارد.
 

معصومه عباسی، ذبیح اله قارلی پور، احمد راهبر، شهرام ارسنگ جنگ، علی ابرازه، زهره کزازلو،
دوره 21، شماره 6 - ( 9-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: در کشور ایران یک چهارم زوج ها تجربه ناباروری داشته‌اند که این مشکل می تواند بر ابعاد مختلف زندگی زناشویی تاثیرگذار باشد. این مطالعه با هدف مقایسه ویژگیهای روانشناختی در زنان بارور و نابارور مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و مرکز ناباروری در شهر قم انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی مقطعی روی 160 نفر از زنان انجام گرفت. 80 نفر از زنان در سنین باروری بوده و برای دریافت مراقبت‌های روتین کودکانشان به مراکز بهداشتی مراجعه می نمودند و 80 نفر دیگر از میان زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری بودند که به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه‌های استاندارد اضطراب، افسردگی و سازگاری زناشویی جمعآوری گردیده و با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 20 از طریق آزمونهای دقیق فیشر، تی مستقل و کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: از نظر میانگین نمرات افسردگی (005/0= p)، اضطراب (02/0= p)، و سازگاری زناشویی (01/0= p)، تفاوت معنیداری در بین دو گروه مشاهده شد. به طوری که میانگین نمره افسردگی و اضطراب در زنان بارور بیشتر از زنان نابارور بود در حالی که میانگین نمره سازگاری زناشویی در زنان نابارور بیشتر از زنان بارور بود.
نتیجهگیری: از آنجایی که باروری می تواند با عوامل روانشناختی و سایر عوامل زمینهای فرد مرتبط باشد، بنابراین توجه به نیازهای مختلف آموزشی زنان بارور و نابارور باید به طور جدی مدنظر قرار گیرد.

اعظم بهرام مصیری، فرحناز کیان ارثی،
دوره 21، شماره 7 - ( 11-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری-عملی از جمله اختلالات ناتوان کننده است که عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش علائم وسواس فکری و عملی و افزایش رضایت زناشویی زنان متاهل بود.
مواد و روش‌ها: اﻳﻦ پژوهش از ﻧﻮع ﻧﻴﻤﻪ آزمایشی و با طرح پیش‌آزمون-ﭘﺲآزﻣﻮن با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان متاهل مبتلا به وسواس فکری و عملی شهر تهران در سال 1396 بود. 30 زن متاهل با دامنه سنی20 تا 45 سال به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه گواه، گروه آموزش ذهن آگاهی تقسیم‌ شدند. گروه آزمایش به مدت یک ماه، 8 جلسه60 دقیقهای، ذهن آگاهی را آموزش دیدند. سپس از ‌آن‌ها پس ‌آزمون گرفته شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامههای علائم وسواس فکری-عملی وسواس اجباری و رضایت زناشویی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون مانکوا در سطح معنی‌داری کمتر از 05/0 و نرم افزار SPSS نسخه 24 صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه و در اختیار قرار دادن نتایج از اصول اخلاقی در این پژوهش بود.
یافته‌ها: بررسی‏های آماری نشان داد که نمرات رضایت زناشویی پس از مداخله ذهن آگاهی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی‌داری افزایش یافته است
(05/0
> p). همچنین آموزش ذهن آگاهی کاهش معناداری را در علائم وسواس فکری-عملی زنان متاهل نشان داد (05/0> p).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌‌های این پژوهش آموزش ذهن آگاهی میتواند شیوه مناسبی برای کاهش علائم وسواس فکری-عملی و افزایش رضایت زناشویی زنان متاهل باشد

اسماعیل اسدپور، سعید ویسی،
دوره 21، شماره 7 - ( 11-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: مشکلات زناشویی و جنسی در بیماریهای مزمن از جمله دیابت که اغلب نادیده گرفته میشوند، لزوم توجه بیشتر به درمان مناسب را روشن میسازد. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) بر رضایت زناشویی، عزتنفس جنسی و دلزدگی زناشویی زنان دیابتی نوع دو بود.
مواد و روش‌ها: اﻳﻦ پژوهش از ﻧﻮع ﻧﻴﻤﻪآزمایشی و با طرح پیش‌آزمون-ﭘﺲآزﻣﻮن با گروه گواه بود. جامعه آماری زنان دیابتی نوع دو در شهر تهران بودند. 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم‌ گردیدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقهای درمان اکت را آموزش دیدند. سپس از ‌آن‌ها پس ‌آزمون گرفته شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامههای رضایت زناشویی انریچ (1993)، عزت نفس جنسی دویل زینا و اسچوارز (1966) و دلزدگی زناشویی پاینز (2003) استفاده شد. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها آزمون مانکوا بوده است.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.KHU.REC.1397.5 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه خوارزمی تهران به تصویب رسیده است.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که نمرات رضایت زناشویی، عزتنفس جنسی زنان دیابتی نوع دو پس از درمان اکت در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی‌داری افزایش یافته است (05/0< p). هم‌چنین، درمان اکت کاهش معناداری را در دلزدگی زناشویی زنان دیابتی نوع دو نشان داد (05/0<p).
نتیجه‌گیری: درمان اکت می‌تواند به ‌منزله یک مداخله مؤثر روان‌شناختی بر رضایت زناشویی، عزت نفس جنسی و دلزدگی زناشویی زنان دیابتی نوع دو بهکار رود.
محمود بحرالعلوم طباطبایی، محمد میرجلیلی، فاطمه یزدیان، سید حسین حکمتی مقدم،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی ویژگی‌های کاربردی زخم پوش‌های بارگذاری شده با نانو لیپوزوم حاوی اسانس زنیان با اثرات ضدمیکروبی مناسب و سمیت سلولی اندک انجام شد.
مواد و روشها: فرمولاسیون‌های لیپوزومی اسانس زنیان حاوی DSPE- PEG، Cholesterol، Span60 و SPC80 که به روش فیلم لایه ‌نازک تهیه‌شده، با روشهای رمق کشی و اسپری به‌منظور تولید زخم پوش پوستی، روی پارچهی پنبهای پوشش داده شد. علاوه بر بررسی میزان انتقال به سلول در محیط برونتن و هم‌چنین کمترین غلظت مهاری، آزمونهای نساجی و آزمون ضدمیکروبی و هم‌چنین رهایش 96 ساعته اسانس در زخم پوش انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافته‌ها: درصد بارگذاری دارو در فرمولاسیون لیپوزومی بالای 85 درصد بود. کوچک بودن شاخص پراکندگی (02/0= PDI) در فرم پگیله شده‌ی فرمولاسیون، نشاندهندهی پراکندگی مطلوب ذرات است که عدم تجمع دارو را در کاربرد پوستی به دنبال دارد. آزمون میکروبی زخم پوش بر اساس استاندارد AATCC عدم رشد باکتری به‌ویژه اشریشیا کلی را در حضور زخم پوش نشان داد. آزمون­های نساجی نیز نشان از خواص قابل‌قبول زخم پوش تولیدی دارد.
نتیجه‌گیری: درمجموع، این زخم پوش توانست نتایج قابل‌قبولی در از بین بردن دو باکتری‌ انتخابی عامل زخمهای عفونی نشان دهد.
 

ریحانه خوش چهره جمالی، مهدی توتونچی، حسین بهاروند، مرضیه ابراهیمی،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: شواهدی وجود دارد که ‌سلول‌های سرطانی در طی ‌فرآیند شکل­گیری و پیشرفت سرطان، ناهنجاری­های اپی­ژنتیکی را نیز علاوه بر جهش­های ژنتیکی چندگانه متحمل می­شوند. استفاده از فن­آوری باز­برنامه­ریزی به عنوان ابزاری برای اعمال «فشار» و ایجاد تغییرات در تنظیمکننده­های اپی­ژنتیکی، می­تواند به روشن کردن رفتار اپی­ژنتیکی منحصر به ‌سلول‌های سرطانی منجر شود. تاکنون، سلول­های iPS از ‌سلول‌های پرایمری نرمال تولید شده­اند، اما مشخص نیست که آیا سلول سرطانی اولیه انسانی نیز می‌تواند به سلول iPS باز‌برنامه‌ریزی شود یا خیر. در این مطالعه، تولید ‌سلول‌های iPS از ‌سلول‌های آدنوکارسینومای پانکراس با استفاده از عوامل رونویسی مورد بررسی قرار دادیم.
مواد و روشها: ‌سلول‌های حاصل از نمونه­های زنوگرفت PDAC انسانی، با لنتی ویروس حاوی عوامل Yamanaka (OSKM) القا شده و در ادامه ‌سلول‌های القا شده توسط رنگ­آمیزی آلکالین فسفاتاز، Real-Time PCR و ایمونوسیتوشیمی تعیین هویت شدند.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد اخلاقی EC/93/1025 در کمیته اخلاق پزشکی پژوهشگاه رویان پذیرفته شده است.
یافتهها: رنگ­آمیزی آلکالین فسفاتاز، Real-Time PCR و ایمونوسیتوشیمی  نشان داد که القاء با عوامل رونویسی OSKM منجر به تولید ‌سلول‌های iPS از ‌سلول‌های فیبروبلاستی می­شود، اما نه از ‌سلول‌های PDAC PDX. ‌سلول‌های PDAC نمی­توانند ‌به‌طور کامل با بیان چهار عامل رونویسی مجدد برنامه­ریزی شوند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که ‌سلول‌های سرطانی PDAC-PDX، با توجه به الگوی بیان ژنهای اصلاح‌کننده اپیژنتیکی آن‌ها، از ‌سلول‌های القاشده PDAC متفاوت بودند، هرچند بیان ژنهای تکامل یافته در ‌سلول‌های PDAC القاشده ‌به‌طور قابل توجهی افزایش نیافت.

سید ولی کاظمی رضایی، کیوان کاکابرایی، سعیده السادات حسینی،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف عوامل روان‌شناختی نقش زیادی به‌عنوان سبب‌ساز و تشدیدکننده بیماری‌های قلبی و عروقی دارند. هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی در بیماران قلبی و عروقی بود.
مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع طرح‌های نیمه‌تجربی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران قلبی و عروقی شهر کرمانشاه در سال 1397 بودند که از بین آن‌ها 30 نفر به عنوان شرکت‌کننده به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). مداخله آموزش نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی برای گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه‌ای اجرا شد، در حالی که گروه کنترل در این مدت هیچ‌گونه مداخله‌ای دریافت نکرد. برای جمع‌آوری اطلاعات از فرم کوتاه پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان و پرسش‌نامه کیفیت زندگی مک نیو استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نسخه 20 نرم‌افزار SPSS استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.KUMS.REC.1397.39 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به تصویب رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد که نمرات راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی بیماران قلبی و عروقی پس از آموزش مهارت نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی در گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه به طور معناداری افزایش و همچنین نمرات راهبردهای منفی کاهش یافته است (0/01>P). 
نتیجه گیری با توجه به تأثیر آموزش نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی بیماران قلبی و عروقی، به درمانگران پیشنهاد می‌شود از درمان‌های روان‌شناختی در جایگاه مکمل درمان‌های دارویی برای این بیماران استفاده کنند.

سعید حاجی هاشمی، راضیه رجبی، عاطفه غیاث آبادی فراهانی،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده

زمینه و هدف آنتی‌بیوتیک جنتامایسین دارای عوارض جانبی سمّیت کلیوی است. هدف این مطالعه بررسی اثرات پس‌درمانی خوراکی عصاره اتانولی مرزنجوش بر روی سمیت کلیوی جنتامایسین بود.
مواد و روش ها در این مطالعه ۳۲ سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار به صورت تصادفی، به چهار گروه تقسیم شدند؛ گروه کنترل، گروه جنتامایسین (۱۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم) به صورت داخل صفاقی برای هشت روز و گاواژ آب‌مقطر برای دو روز؛ گروه عصاره اتانولی مرزنجوش، نرمال سالین به صورت داخل صفاقی برای هشت روز و گاواژ عصاره اتانولی مرزنجوش (۴۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم) برای دو روز؛ گروه جنتامایسین و پس‌درمان با عصاره اتانولی مرزنجوش، جنتامایسین (۱۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم، داخل صفاقی) برای هشت روز وگاواژ عصاره اتانولی مرزنجوش (۴۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم) برای دو روز. مقادیر اوره، کراتینین، سدیم، پتاسیم و اسمولالیته در نمونه‌های پلاسما و ادرار اندازه‌گیری شد. کلیه راست برای اندازه‌گیری MDA و FRAP استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق ۸-۱۰۶-۹۰ توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک با کد IR.ARAKMU.REC. ۱۳۹۴.۲۸۴ به ثبت رسید.
یافته ها تجویز پس‌درمان عصاره اتانولی مرزنجوش به صورت معنی‌داری سبب کاهش سطوح اوره، کراتینین، دفع مطلق سدیم، دفع نسبی سدیم و پتاسیم و MDA شد ولی کلیرنس کراتینین، اسمولالیته ادرار و FRAP را به صورت معنی‌داری افزایش داد. 
نتیجه گیری تجویز خوراکی عصاره اتانولی مرزنجوش به صورت پس‌درمان با کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از رادیکال‌های آزاد در کلیه‌های آسیب‌دیده و کاهش پراکسیداسیون لیپیدی جنتامایسین سبب بهبود سمّیت کلیوی ناشی از جنتامایسین شد.

راحله فیروزی، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهره قربان شیرودی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی کیفیت زندگی زناشویی در رابطه بین راهبردهای مقابله با تنیدگی با دشواری در تنظیم هیجان زنان مبتلا به سرطان پستان است.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع همبستگی است که در آن روابط بین متغیرهای پژوهش با استفاده از روش مدل‌یابی معادلات ساختاری بررسی شده است. شرکت‌کنندگان پژوهش 385 نفر از زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان مراجعه‌کننده به مراکز درمانی شهرستان آمل و بابل در سال 1397 بودند که بر اساس روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه‌های راهبردهای مقابله‌ای، دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر و کیفیت زندگی زناشویی را تکمیل کردند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم‌افزار لیزرل انجام گرفت. برای آزمون روابط غیر‌مستقیم از روش بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.029 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن رسیده است.
یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/57=RMSEA). به‌طورکلی نتایج نشان داد که تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند (0/05>P)؛ همچنین نتایج نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم راهبردهای مقابله با تنیدگی نیز از طریق کیفیت زندگی زناشویی با دشواری در تنظیم هیجان معنادار بود.
نتیجه گیری: مدل ارزیابی‌شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر دشواری در تنظیم هیجان زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان است؛ بنابراین می‌تواند به عنوان الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامه‌های پیشگیری از مشکلات هیجانی زنان مبتلا به سرطان پستان مفید باشد.

عاطفه زراستوند، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهنام ابوالقاسمی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان ذهن‌آگاهی مبتنی بر شناخت، بر خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش آزمایشی  با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان نابارور مراجعه‌کننده به مراکز ناباروری شهرستان چالوس و نوشهر در سال 1397-1398 بودند که با استفاده از روش نمونه‌گیری غیراحتمالی آسان سی نفر از زنان نابارور در دو گروه درمان ذهن‌آگاهی مبتنی بر شناخت (پانزده نفر) و کنترل (پانزده نفر) قرار گرفتند. گروه‌ آزمایش تحت درمان ذهن‌آگاهی مبتنی بر شناخت (هشت جلسه 90‌ دقیقه‌ای) قرار گرفت. گروه کنترل در طی این مدت هیچ‌گونه مداخله‌ خاصی دریافت نکرد. از پرسش‌نامه‌های خودتنظیمی زناشویی ویلسون و همکاران، دلزدگی زناشویی پاینز و خودانتقادی تامپسون و زاروف به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه ‌و تحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده از اجرای پرسش‌نامه‌ها از طریق نرم‌افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.030 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن به تصویب رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات خودتنظیمی زناشویی زنان نابارور پس از درمان ذهن‌آگاهی مبتنی بر شناخت در گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش و همچنین نمرات دلزدگی زناشویی و خودانتقادی کاهش یافته است(0/01<‌P ).
نتیجه گیری: بنابراین، به مشاوران و درمانگران، استفاده از درمان ذهن‌آگاهی مبتنی بر شناخت برای بهبود خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور پیشنهاد می‌شود.

آیت اله فتحی، سولماز صادقی، علی اکبر ملکی راد، حسین رستمی، کریم عبدالمحمدی،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب ابتلا به بیماری، یکی از نشانه‌های بالینی در بیماری‌های ویروسی مانند کروناویروس است که با تهدید سیستم دفاعی بدن می‌تواند زمینه ابتلا به بیماری را به وجود آورد. از این‌رو این پژوهش با هدف بررسی نقش ابعاد سبک زندگی و بهزیستی روان‌شناختی در اضطراب کرونا در دانشجویان غیر از علوم‌پزشکی دانشگاه آزاد شهر تبریز سال 1399 انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش به صورت تحلیلی از نوع همبستگی بود. 307 نفر از دانشجویان دانشگاه‌های استان آذربایجان شرقی از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند و به پرسش‌نامه‌های اضطراب کرونای علی‌پور و همکاران، بهزیستی روان‌شناختی ریف و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت واکر و همکاران پاسخ دادند. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار Spss نسخه 20 به روش رگرسیون گام‌به‌گام انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش مو.رد تایید کمیته اخلاق دانشگاه تبریز قرار گرفته است (IR.TABRIZU.REC.1399.018).
یافته ها: از مؤلفه‌های بهزیستی روان‌شناختی، رشد شخصی و روابط با دیگران قادر به پیش‌بینی اضطراب کرونا بودند و درمجموع 0/72 از واریانس متغیر اضطراب کرونا را تبیین کردند. همچنین از مؤلفه‌های سبک زندگی ارتقادهنده سلامت نیز مؤلفه‌های رشد معنوی و مسئولیت‌پذیری در سلامت قادر به پیش‌بینی اضطراب کرونا بودند و درمجموع 0/09 از واریانس متغیر اضطراب کرونا را تبیین کردند.
نتیجه گیری: ارتقای رشد شخصی و معنوی و ارتباط مثبت و سازنده با دیگران و همچنین مسئولیت‌پذیری در سلامت می‌تواند اضطراب کرونا را به میزان معنی‌داری کم کند.

شهره مرتضایی شمیرانی، باقر ثنایی ذاکر، بیوک تاجری، شیدا سوداگر، فرحناز مسچی،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود پیشرفت‌های فراوان در درمان بسیاری از بیماری‌ها و افزایش امیدبه‌زندگی، چاقی اولین علت کاهش امید خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت اثربخشی گروه‌درمانی مبتنی‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد و گروه‌درمانی شناختی رفتاری بر عادات‌زندگی، رفتار خوردن آشفته و سبک ‌زندگی ارتقادهنده سلامت در زنان مبتلا به چاقی انجام ‌شد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌‌آزمون و پس‌آزمون و گروه کنترل، با پیگیری دوماهه انجام شد. جامعه‌آماری شامل کلیه زنان مراجعه‌کننده به کلینیک‌های چاقی منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بود. از میان مراجعه‌کنندگان، به ‌روش نمونه‌گیری دردسترس 45 نفر انتخاب‌شده و در سه گروه پانزده‌نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین ‌شدند. شرکت‌کنندگان با پرسش‌نامه‌های ارزیابی عادات‌زندگی (2005)، بازخورد خوردن گارنر و گارفینکل (1979) و سبک‌ زندگی ارتقادهنده سلامت والکر (1977) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس شرکت‌کنندگان گروه‌درمانی مبتنی‌‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد نُه جلسه 90دقیقه‌ای و گروه‌درمانی شناختی رفتاری هشت جلسه 90‌دقیقه‌ای مورد آموزش ‌قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. داده‌ها با استفاده از طرح آمیخته به وسیله نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه ‌‌و‌ تحلیل قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه IR.IAU.K.REC.1398.039 به‌ تصویب کمیته ‌اخلاق در پژوهش دانشگاه‌ آزاد اسلامی واحد کرج رسیده ‌است. 
یافته ها: نتایج تحقیق نشان ‌داد که گروه‌درمانی مبتنی ‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد و گروه‌درمانی شناختی رفتاری بر عادات‌زندگی، رفتار خوردن آشفته و سبک‌زندگی ارتقادهنده سلامت در افراد مبتلا به چاقی اثربخش ‌بوده و تغییر ایجادشده در مرحله ‌پیگیری همچنان پایدار بود (0/001 نتیجه گیری: با ‌توجه به ‌تأثیر معناداری گروه درمانی مبتنی ‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد و گروه‌درمانی شناختی رفتاری، پیشنهاد می‌شود از این ‌روش در جهت افزایش سلامت ‌روان افراد چاق استفاده شود.
معصومه خدا دوست، معصومه حبیبیان،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش وزن و کمبود ویتامین D با افزایش التهاب سیستمیک و بیماری‌های مزمن همراه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرینات پیلاتس همراه با مصرف ویتامین D بر سطوح فاکتور نکروزدهنده تومور آلفا (TNF-α) و اینترلوکین 10 (IL-10) در مردان دارای اضافه‌وزن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه نیمه‌تجربی بر روی 52 مرد دارای اضافه‌وزن با دامنه سنی 45 تا 55 سال انجام شد. آزمودنی‌ها در ابتدا به صورت در دسترس انتخاب و سپس به طور تصادفی به گروه‌های تمرین، تمرین به علاوه ویتامین D (ترکیبی)، ویتامین D و کنترل تقسیم شدند (سیزده نفر در هر گروه). گروه‌های تمرین و ترکیبی، هشت هفته تمرین ورزشی (با شدت50-70 درصد ضربان قلب ذخیره، سه جلسه در هفته) انجام دادند. گروه‌های ویتامین D و ترکیبی، 50000 واحد ویتامین D به صورت یک‌بار در هفته و به مدت هشت هفته دریافت کردند. سطوح سرمی متغیرها با استفاده از روش الایزا تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی زوجی، آنووا یک‌طرفه و کروسکال والیس در سطح معناداری 05/0>P انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران با کد IRCT20190831044650N2 تأیید شده است و دارای کد اخلاق IR.IAU.BABOL.REC.1398.088 از دانشگاه بابل است. 
یافته ها: نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین پیلاتس، مصرف ویتامین D و مداخله ترکیبی با افزایش سطوح IL-10 (P<0/001) و کاهش TNF-α (P<0/001) در مردان چاق همراه بود. به‌علاوه مداخله ترکیبی با تغییرات بیشتر این متغیرها در مقایسه با دو مداخله درمانی دیگر همراه بود، اما میزان کاهش سطوح TNF-α در گروه تمرینی بیشتر از گروه ویتامین D بود (0/012=P).
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد که اثرات ضدالتهابی هریک مداخله‌های ورزش پیلاتس، مکمل ویتامین D و ترکیبی از این دو شیوه در وضعیت اضافه‌وزنی همراه با سطوح پایین ویتامین D، تا حدی می‌تواند به تنظیم مثبت IL-10 و کاهش TNF-α نسبت داده شود، اما اثربخشی مداخله ترکیبی بر بهبود التهاب در مقایسه با دو مداخله دیگر بیشتر است. همچنین تأثیر تمرین پیلاتس در کاهش TNF-α قوی‌تر از مکمل ویتامین D است. 

جواد وکیلی، وحید ساری صراف، توحید خانواری،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی وضعیتی بالینی است که سیستم هورمونی مرتبط با رشد را مخصوصاً در نوجوانان تحت تأثیر قرار می‌‌‌دهد. شاید تمرینات تناوبی با شدت بالا بتواند این آثار مخرب را کاهش دهد.
مواد و روش ها: به همین منظور در یک طرح تحقیقی نیمه‌تجربی از میان پسران نوجوان (سن: 18-13 سال، میانگین قد: 8±154 سانتی‌‌‌متر، شاخص توده بدن: 1/4±27/05 کیلوگرم بر متر‌مربع)، سی نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و در سه گروه تمرین تناوبی کوتاه‌مدت، طولانی‌مدت و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه تمرین کوتاه‌مدت نُه وهله سی ثانیه‌‌‌ای با 150 ثانیه استراحت بین وهله‌‌‌ها و گروه تمرین بلند‌مدت چهار وهله 150 ثانیه‌‌‌ای با 240 ثانیه استراحت بین وهله‌‌‌ها را سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته انجام دادند. ترکیب بدنی و نمونه‌های خونی 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرینی برای اندازه‌‌‌گیری شاخص‌‌‌های مد نظر اخذ شد. ‌تغییرات هریک از شاخص‌ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌‌‌گیری مکرر 2×2 و در سطح معناداری (P<0/05) بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه دارای کد اخلاق به شماره IR.TABRIZU.REC.1398.021  از دانشگاه تبریز است.
یافته ها: پس از هشت هفته تمرین، هورمون رشد در هر دو گروه تمرینی افزایش و دور ران، دور بازو و درصد چربی کاهش پیدا کرد (P<05/0)، اما هیچ تغییری در عامل رشد شبه انسولینی، شاخص توده بدنی و وزن آزمودنی‌‌‌ها مشاهده نشد (0/05 نتیجه گیری: تمرینات کوتاه و بلند‌مدت تناوبی با شدت بالا پتانسیل بالقوه‌‌‌ای برای بهبود وضعیت هورمون رشد و ترکیب بدنی نوجوانان دارای اضافه وزن دارد.
سهیلا ذوالفقاری، امید مرادی، حمزه احمدیان، نرگس شمس علیزاده،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه کیفیت رضایت جنسی زوجین، در بروز دل‌زدگی زناشویی نقش بسیار مهمی دارد، بنابراین آموزش رضایت جنسی می‌تواند در کاهش این معضل زناشویی مؤثر باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مدل رضایت جنسی بر کاهش دل‌زدگی زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره بود. 
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج در سال تحصیلی 98-1397 است. در این پژوهش از ابزار پرسشنامه دل‌زدگی زناشویی (CBM)استفاده شد. پس از انتخاب افراد نمونه و تشکیل دو گروه 30 نفری آزمایشی و کنترل به صورت تصادفی، هر دو گروه در پیش‌آزمون شرکت کردند. طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای به گروه آزمایش، مدل رضایت جنسی آموزش داده شد. داده‌های به دست آمده با استفاده از نرم‌افزارSPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش دارای کد کمیته اخلاق IR.MUK.REC.1397.5037 از پژوهش دانشگاه علوم پزشکی کردستان است.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین آزمودنی‌های گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ متغیر دل‌زدگی زناشویی (581/F=35) و ابعاد آن شامل خستگی جسمی (074/F=25)، از پا افتادن عاطفی (031/F=39) و از پا افتادن روانی (020/F=35) تفاوت معناداری (0/001≥P) وجود داشت و میزان تأثیر برنامه آموزشی به ترتیب برابر 0/42، 0/31، 0/41 و 0/39 بود.
نتیجه گیری: به طور کلی، یافته‌های این پژوهش نشان داد که آموزش مدل رضایت جنسی بر کاهش دل‌زدگی زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره مؤثر بود و می‌توان از این آموزش برای بهبود روابط زناشویی زوجین استفاده کرد.
یزدان قندی، نوشین سجادی، سید مجتبی هاشمی، جواد فراهانی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت چاقی کودکان و همچنین اصلاح آسان‌تر عوامل مرتبط با آن در این دوره سنی، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش برخی از عوامل مربوط به خانواده، تغذیه و سبک زندگی بر چاقی کودکان انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه مورد شاهدی همسان‌شده سنی است که بر 150 کودک چاق و 150 کودک با وزن طبیعی 2 تا 15 سال مراجعه‌کننده به بیمارستان امیرکبیر شهر اراک انجام شده است. چاقی بر اساس شاخص توده بدنی محاسبه شد. اطلاعات مورد نیاز شامل اطلاعات مربوط به عوامل خانواده، عوامل تغذیه‌ای و عوامل مربوط به سبک زندگی از طریق یک چک‌لیست جمع‌آوری شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه دارای کد اخلاق از کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک به شماره IR.ARAKMU.REC.1396.119 است.
یافته ها: نتایج نسبت شانس برای سن 25 تا 35 و بیشتر از 35 سال پدر 0/24، اضافه وزن و چاقی پدر به ترتیب 3/87 و 3/57، اضافه وزن و چاقی مادر به ترتیب 3/81 و 5/57، تعداد بیشتر از سه فرزند خانوار 3/33، مصرف کم و زیاد میوه و سبزی به ترتیب 0/3 و 0/19، خوردن صبحانه 0/43، مصرف مکمل غذایی 2/68، خوردن فست فود 3/98، بازی رایانه‌ای بیش از دو ساعت 3/5، خوب جویدن غذا 0/38، استفاده از غذا به شکل جایزه 1/89 و مشارکت در تهیه و چیدن غذا 3/14 به دست آمد.
نتیجه گیری: چاقی با برخی از عوامل مربوط به خانواده، تغذیه، انجام بازی‌های رایانه‌ای و عوامل مربوط به سبک زندگی ارتباط دارد. با توجه به وجود داشتن عوامل مختلف خطر و محافظت‌کننده تعدیل‌شونده لازم است آموزش صحیح به خانواده‌ها و کودکان در راستای کاهش چاقی داده شود.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb