جستجو در مقالات منتشر شده


49 نتیجه برای کیفیت

شعله زکیانی، سعید غفاری،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ارتقای هوش معنوی و پایبندی به اصول اخلاقی، موجب خدمت رسانی با کیفیت بهتر، کارایی و اثربخشی بالاتر میگردد. پژوهش حاضر با بررسی رابطه هوش معنوی کتابداران وکیفیت خدمات در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با رویکرد اخلاق حرفهای انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی-همبستگی و با هدف کاربردی بود. جامعه آماری، 180 نفر از کتابداران شاغل در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه کینگ و رداد استفاده شد. تحلیل اطلاعات با روشهای استنباطی و آزمون کولموگروف-اسمیرنوف انجام شد. اطلاعات بهدست آمده توسط نرم افزار spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین ابعاد هوش معنوی (تفکر وجودی انتقادی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی، بسط حالت هوشیاری) با کیفیت خدمات در کتابخانههای مورد مطالعه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: نتیجه پژوهش نشان داد که بین هوش معنوی کتابداران و ارائه کیفیت خدمات در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با رویکرد اخلاق حرفهای رابطه وجود دارد، بنابراین میتوان با آموزش استفاده از هوش معنوی، کیفیت خدمات در کتابخانههای مورد مطالعه را افزایش داد.

سید ولی کاظمی رضایی، کیوان کاکابرایی، سعیده السادات حسینی،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف عوامل روان‌شناختی نقش زیادی به‌عنوان سبب‌ساز و تشدیدکننده بیماری‌های قلبی و عروقی دارند. هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی در بیماران قلبی و عروقی بود.
مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع طرح‌های نیمه‌تجربی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران قلبی و عروقی شهر کرمانشاه در سال 1397 بودند که از بین آن‌ها 30 نفر به عنوان شرکت‌کننده به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). مداخله آموزش نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی برای گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه‌ای اجرا شد، در حالی که گروه کنترل در این مدت هیچ‌گونه مداخله‌ای دریافت نکرد. برای جمع‌آوری اطلاعات از فرم کوتاه پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان و پرسش‌نامه کیفیت زندگی مک نیو استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نسخه 20 نرم‌افزار SPSS استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.KUMS.REC.1397.39 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به تصویب رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد که نمرات راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی بیماران قلبی و عروقی پس از آموزش مهارت نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی در گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه به طور معناداری افزایش و همچنین نمرات راهبردهای منفی کاهش یافته است (0/01>P). 
نتیجه گیری با توجه به تأثیر آموزش نظم‌جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی بیماران قلبی و عروقی، به درمانگران پیشنهاد می‌شود از درمان‌های روان‌شناختی در جایگاه مکمل درمان‌های دارویی برای این بیماران استفاده کنند.

راحله فیروزی، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهره قربان شیرودی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی کیفیت زندگی زناشویی در رابطه بین راهبردهای مقابله با تنیدگی با دشواری در تنظیم هیجان زنان مبتلا به سرطان پستان است.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع همبستگی است که در آن روابط بین متغیرهای پژوهش با استفاده از روش مدل‌یابی معادلات ساختاری بررسی شده است. شرکت‌کنندگان پژوهش 385 نفر از زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان مراجعه‌کننده به مراکز درمانی شهرستان آمل و بابل در سال 1397 بودند که بر اساس روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه‌های راهبردهای مقابله‌ای، دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر و کیفیت زندگی زناشویی را تکمیل کردند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم‌افزار لیزرل انجام گرفت. برای آزمون روابط غیر‌مستقیم از روش بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.029 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن رسیده است.
یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/57=RMSEA). به‌طورکلی نتایج نشان داد که تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند (0/05>P)؛ همچنین نتایج نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم راهبردهای مقابله با تنیدگی نیز از طریق کیفیت زندگی زناشویی با دشواری در تنظیم هیجان معنادار بود.
نتیجه گیری: مدل ارزیابی‌شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر دشواری در تنظیم هیجان زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان است؛ بنابراین می‌تواند به عنوان الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامه‌های پیشگیری از مشکلات هیجانی زنان مبتلا به سرطان پستان مفید باشد.

سیدمصطفی مرتضوی، غلامرضا شریفی راد، سیامک محبی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش‌های بالینی، آموزش‌هایی هستند به واسطه آن‌ها دانشجویان بالینی در بیمارستان‌ها، دروس تئوری آموخته‌شده را به صورت عملی فرا‌می‌گیرند و نقش مهمی در بهبود فرایند‌های درمانی و ارائه بهتر خدمات به بیماران دارند. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی در بیمارستان‌های شهر ساوه بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مطالعات ترکیبی و از جمله طرح‌های اکتشافی است. در مرحله کیفی برای تبیین موضوع کیفیت آموزش‌های بالینی از روش کیفی گراندد اشتراوس و کوربین 1998 استفاده شد. با توجه به جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه 140 نفر تعیین شد که 20 نفر در مصاحبه شرکت کرده و 120 نفر نیز پرسش‌نامه کاغذی و الکترونیکی را تکمیل کردند. مصاحبه‌های نیمه‌ساختارمند و پرسش‌نامه محقق‌ساخته با ضریب آلفای کرونباخ 0/958 به عنوان ابزار جمع‌آوری داده‌ها انتخاب شدند. با استفاده از نرم‌افزارهای MAZQDA نسخه 10 و SPSS نسخه 26 گویه‌های حاصل از تحقیقات کیفی تجزیه و تحلیل شد و جهت شناسایی عوامل از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش طبق نامه شماره 1809/30/د/98 جزو اولویت‌های پژوهشی معاونت درمان دانشکده علوم‌پزشکی ساوه است و همچنین طی نامه شماره127/44/د/99 اجازه انجام این پژوهش در دانشکده علوم‌پزشکی ساوه داده شده است.
یافته‌ها: پنج عامل به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی به دست آمد. عامل اول، فضا و امکانات شامل امکانات رفاهی جهت دانشجویان و ایجاد اتاق‌های آموزشی در هر بخش و اجازه استفاده دانشجویان از تجهیزات و لوازم مصرفی، عامل دوم، بهبود فرایندهای آموزشی برای رسیدن به اهداف بیمارستان و رضایتمندی و ایمنی بیمار، عامل سوم، کمبودهای آموزشی و مدیریتی شامل عدم وجود طرح درس مشخص، کمبود هیأت علمی و عدم مشارکت دانشجو و استاد در فرایند تدریس، عامل چهارم، ارزیابی استاد شامل کمبود استادان باتجربه و ایجاد روحیه مشارکتی در تدریس و عامل پنجم، ارتقای کیفی آموزش شامل ایجاد انگیزه مادی و معنوی در دانشجویان و استادان و امکانات جدید آموزشی و توانمندسازی استادان بود.
نتیجه گیری: پنج عامل شامل فضا و امکانات، پیامدهای بهبود فرایندهای آموزشی، کمبودهای آموزشی و مدیریتی، ارزیابی استاد و ارتقاء کیفی آموزش و بهبود فرایندهای آموزشی به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی در بیمارستان‌های شهر ساوه شناسایی شدند که توجه به آن‌ها می‌تواند در بهبود فرایند آموزش و بهبود کیفیت ارائه خدمات به مردم مفید باشد.
مریم ثقفی اصل، دکتر عظیمه ایزدی، دکتر وحیده ابراهیم زاده عطاری،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سالمندان و به‌ویژه سـالمندان سـاکن خانـه سالمندان ،گروه آسیب‌پذیری هستند که نامطلوب بودن وضعیت تغذیه‌ای و عدم کفایت دریافت مواد مغذی آنها زمینه را برای بروز بیماری‌ها و افزایش هزینه‌های بهداشتی فراهم می‌کند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه شاخص کیفیت تغذیه‌ای (Index of Nutritional Quality :INQ) بین سالمندان ساکن و غیرساکن خانه‌های سالمندان و بررسی ارتباط آن با سطح سرمی پروتئین واکنش‌پذیر C با حساسیت بالا (high sensitive C-reactive protein: hs-CRP) انجام یافت.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد شاهدی در بین 164 سـالمند (76 سالمند ساکن خانه‌های سالمندان و 88 نفر گروه کنترل غیر‌ساکن در خانه‌های سالمندان و همسان‌شده از نظر سن و جنس) در استان آذربایجان شرقی شهر تبریز انجـام شد. شاخص‌های تن‌سنجی اندازه‌گیری و نمایه توده بدنی محاسبه و جهت ارزیابی دریافت غذایی در سالمندان ساکن خانه‌های سالمندان از پرسش‌نامه ثبت غذایی سه روزه و ترازوی دیجیتالی توزین و ثبت شد. سـپس، داده‌های غذایی با استفاده از نرم‌افزار تغذیه‌ای Nutritionist ІV تحلیل شد. نمونه خون جهت اندازه‌گیری سطح سرمی hs-CRPجمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تبریز به ثبت رسیده است (کد اخلاق: TBZMED.REC.1394.152).
یافته ها: در مطالعه حاضر، تفاوت معناداری در امتیاز INQ برای تمام مواد مغذی به جز ویتامین‌های A ،‌D ،‌E، بیوتین، ویتامین B6، اسید فولیک و آهن بین دو گروه وجود داشت (0/50 نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، توجه بیشتر به وضعیت تغذیه سالمندان، به‌خصوص سالمندان ساکن خانه‌های سالمندان توصیه می‌شود. همچنین به نظر می‌رسد رژیم غذایی غنی از مواد ریز‌مغذی، به‌ویژه ویتامین D، کلسیم و ویتامین B12 ممکن است بتواند از ایجاد التهاب در این گروه سنی پیشگیری کند.
وحید همتی ثابت، سعیده السادات حسینی، کریم افشاری نیا، مختار عارفی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر‌بخشی طرح‌واره‌درمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ‌و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV بود. 
مواد و روش ها: روش تحقیق، آزمایشی به شیوه پیش‌آزمون و پس‌آزمون به همراه گروه کنترل و از نظر هدف، کاربردی بود. جامعه ‌آماری، تمام بیماران مبتلا به HIV در سال 99-98 تحت نظر کلینیک‌های اختلالات رفتاری مراکز معاونت بهداشتی همدان بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده از درمانگاه شهدای همدان تعداد 45 نفر به صورت تصادفی گزینش و در سه گروه پانزده نفری متشکل از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش‌نامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت HPLP (1987) و پرسش‌نامه کیفیت زندگی SF-36 (2001) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و با نرم‌افزار SPSS نسخه‌ 12 تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی همدان مطالعه را تایید کرد (کد: IR.UMSHA.REC.1398.1063). این مطالعه در دفتر ثبت کارآزمایی های بالینی ایران (کد: IRCT20120215009014N348) به ثبت رسیده است.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد طرح‌واره‌درمانی و رفتاردرمانی ‌دیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ‌و کیفیت زندگی اثر‌گذار است و بین دو گروه، تفاوت معناداری وجود داشت (P<0.001). 
نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که هرچند هر دو درمان در متغیر‌های مورد نظر مؤثر است، اما طرح‌واره‌درمانی اثر‌بخشی بیشتری بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت ‌و کیفیت زندگی، نسبت به رفتاردرمانی ‌دیالکتیک دارد.

رحمت اله مرادزاده، ایمان نویدی، مریم زمانیان،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ایدز بیماری کشنده‌ای است که سیستم ایمنی بدن انسان را تحت‌تأیر قرار می‌دهد این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زندگی بیماران ویروس نقص ایمنی انسانی  در استان مرکزی انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع مقطعی است که در سال‌های 1398 تا 1399 در استان مرکزی انجام شده است. برای تعیین کیفیت زندگی در بیماران ویروس نقص ایمنی انسانی از پرسش‌نامه سازمان جهانی بهداشت استفاده شده است. این پرسش‌نامه شامل حیطه‌های جسمانی، حیطه روانی، سطح استقلال، رابطه اجتماعی، محیط و روحی است. تحلیل‌های آماری در نرم‌افزار STATA انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش پس از تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم‌پزشکی اراک با کد اخلاق: ‌‌IR.ARAKMU.REC.1398.008 اجرا شد.
یافته ها: در این مطالعه در کل 126 فرد دارای ویروس نقص ایمنی انسانی در مطالعه وارد شدند. میانگین سنی افراد وارد ‌شده در مطالعه 2/10‌±‌4/40 سال بوده است. میانگین نمره هر یک از حیطه‌های جسمانی 3/3‌±‌14/4، روانی 3/2±‌11/7، استقلال 3/8±13/3، اجتماعی 3/1±‌2/11، محیط 3/0±‌10/8، روحی 3/3‌±‌13/2و نمره کل کیفیت زندگی 2/6±‌12/1بوده است. در آنالیز رگرسیون خطی چندمتغیره وضعیت اقتصادی اجتماعی بالاتر و سابقه زندانی نشدن به‌طور معناداری نمرات بالاتری از کیفیت زندگی کل را پیش‌بینی کرده است.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد نمره کل کیفیت زندگی در هر یک از حیطه‌های آن در افراد دارای HIV در استان مرکزی از میانگین متوسطی برخوردار است. از جمله عوامل مرتبط با افزایش نمره کیفیت زندگی می‌توان به جنسیت مرد، وضعیت اقتصادی-اجتماعی بالاتر و سابقه زندانی نشدن اشاره کرد. پیشنهاد می‌‌شود ارزیابی کیفیت زندگی این بیماران به پروتکل‌های مراقبتی آن‌ها اضافه شود تا بتوان اقدامات مؤثری در جهت ارتقای آن کرد.
خانم محبوبه کربلایی، جهانگیر کرمی، پروانه کریمی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: نوع ریتم‌های شبانه‌روزی فرد در حفظ سلامت جسم و روان و همچنین بهبودی از بیماری اهمیت زیادی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ریتم‌های شبانه‌روزی بر کیفیت خواب و اضطراب کرونا در زنان و مردان است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی‌مقایسه‌ای است. جامعه آماری شامل کلیه افراد 18 تا 50‌ساله بود که به صورت اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. جهت نمونه‌گیری افرادی که پرسش‌نامه را به صورت آنلاین تکمیل کردند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش‌نامه ریتم‌های شبانه‌روزی هورن و استبرگ (1976)، پرسش‌نامه کیفیت خواب پتزبورگ (1989) و پرسش‌نامه اضطراب کرونا علیپور و همکاران (1398) بود. جهت تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون شفه استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پژوهش حاضر دارای نامه تأییدیه اخلاق از مرکز رشد واحدهای فناوری دانشگاه رازی، مؤسسه مطالعاتی روان‌پویش به شماره 99133 است.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین اضطراب روانی و اضطراب بدنی کرونا در زنان و مردان با تیپ شامگاهی بالاتر از سایر تیپ‌هاست. زنان و مردان با تیپ شامگاهی کیفیت خواب پایین‌تری نسبت به تیپ صبحگاهی و تیپ میانی دارند. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت بین گروه‌ها بر حسب اضطراب کرونا و کیفیت خواب و جنس در سطح معنادار است و تفاوت میانگین تیپ صبحگاهی با تیپ شامگاهی بیشتر از سایر تفاوت میانگین‌هاست. 
نتیجه گیری: تفاوت‌های فردی در تیپ‌های صبحگاهی-شامگاهی نقش مهمی در کیفیت خواب وتجربه اضطراب کرونا دارد. 
طیبه مختاری سرخانی، کتایون علیدوستی، عاطفه احمدی، مقدمه میرزایی، ویکتوریا حبیب زاده،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ناباروری به عنوان ناتوانی در حامله شدن با وجود مقاربت منظم جنسی بیش از یکسال بدون استفاده از روشهای پیشگیری تعریف شده است. ناباروری بر کیفیت زندگی زوجین نابارور اثرمنفی دارد. این مطالعه با هدف انجام مشاوره نازایی در راستای ارتقاء کیفیت زندگی زوجین نابارور انجام شد.
مواد و روش ها: این کارآزمایی بالینی تصادفی روی شصت زوج نابارور مبتلا به ناباروری اولیه درسال1395انجام شد. نمونه ها به صورت تصادفی ساده به گروه مداخله (30 زوج) و گروه کنترل (30 زوج) اختصاص یافتند. در روزهای زوج هفته اول، نمونه های گروه مداخله و روزهای فرد، نمونه های گروه کنترل انتخاب شدند و در هفته بعد نمونه گیری برعکس انجام شد و کار تا تکمیل نمونه ها ادامه یافت. گروه مداخله به مدت شش جلسه چهل و پنج دقیقه ای هفته ای دو بار مشاوره ناباروری دریافت کردند و گروه کنترل تحت مراقبت معمول قرار گرفتند. پرسشنامه فرتیکول قبل و بعد از مداخله تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 19- SPSSو آزمون آماری تی جفتی، من ویتنی و کای دواستفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.KMU.REC.1395.678در دانشگاه علوم پزشکی کرمان ثبت شده است.
یافته‌ها: مقایسه اختلاف میانگین نمره کیفیت زندگی در گروه مداخله و کنترل قبل از مشاوره نشان داد، مشاوره نازایی سبب افزایش معنی دار کیفیت زندگی در گروه مداخله شده است (P<0/001).
نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که مشاوره نازایی باعث افزایش کیفیت زندگی زوجین نابارور می شود لذا به نظر می رسد گنجاندن برنامه های مشاوره ای بتواند باعث ارتقا کیفیت زندگی و رضایتمندی و همکاری بیشتر در امر درمان ناباروری گردد. 
نغمه شکوهی نژاد، محمدرضا بیات، فیروزه زنگنه مطلق،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف سندرم فیبرومیالژیا یک بیماری مزمن همراه با درد گسترده اسکلتی‌عضلانی است که در درجه اول زنان را مبتلا می‌کند و بر بسیاری از ابعاد زندگی روان‌شناختی و اجتماعی فرد تأثیر منفی می‌گذارد. این پژوهش با هدف هم‌سنجی شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و شفقت‌درمانی بر افکارخودآیند منفی، علائم روان‌شناختی، شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه، یک مطالعه نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون‌ـ‌پس‌آزمون با 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی افراد دارای علائم فیبرومیالژیای مراجعه‌کننده به کلینیک درد مهرگان منطقه 3 میرداماد، کلیلینک درد سیدخندان منطقه 4 تهران و کلینیک درد بیمارستان طالقانی منطقه 1 تهران تشکیل دادند. از این جامعه 30 نفر به‌صورت دردسترس انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی ساده در 3 گروه آزمایشی 1، گروه آزمایشی 2 و کنترل قرار داده شدند. تعداد افراد نمونه 30 نفر بودند که هرکدام از این گروه‌ها شامل 10 نفر بودند. ابزارهای به‌کار‌رفته در این پژوهش شامل پرسش‌نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، پرسش‌نامه شدت درد، پرسش‌نامه علائم روان‌شناختی (اضطراب، استرس و افسردگی) ، پرسش‌نامه افکارخودآیند منفی بود.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR. IAU. ARAK. REC. 1400.005 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک رسیده است.
یافته ها تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها به‌روش تحلیل کوواریانس اثربخشی هر دو مداخله شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و شفقت‌درمانی بر 4 متغیر شدت درد، علائم روان‌شناختی، افکار خودآیند منفی و کیفیت زندگی را تأیید کرد (0/05>P). مقایسه دو روش مداخله نشان داد دو مداخله اجرا‌شده، اثربخشی تقریباً یکسانی بر شدت درد، علائم روان‌شناختی و افکار خودآیند منفی داشتند (0/05P).
نتیجه گیری نتایج بیانگر آن است که رویکردهای درمانی شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و شفقت‌درمانی برای افراد دارای بیماری فیبرومیالژیای تحت درمان مناسب است.

نونا فضل الله زاده، معصومه حبیبیان، بابی سان عسکری،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف براساس شواهد، کمبود ویتامینD و افزایش وزن با اختلال در بهزیستی جسمی و روانی همراه می‌باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر مداخله‌های تمرین پیلاتس و مصرف ویتامینD بر کیفیت زندگی و سلامت روان مردان دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش ها این مطالعه کارآزمایی بالینی بـا طرح پیش و پس‌آزمون انجام شد. در ابتدا 50 مرد دارای اضافه وزن به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب، سپس به‌طور تصادفی به 4 گروه شامل کنترل، تمرین، ویتامین D و ترکیبی تقسیم شدند. گروه‌های تمرین و ترکیبی، 8 هفته تمرین پیلاتس با شدت 50-75 درصد ضربان قلب ذخیره، 3 جلسه در هفته انجام دادند. گروه‌های ویتامینD و ترکیبی، 50000 واحد ویتامین D در هفته و به‌مدت 8 هفته دریافت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامه‌های کیفیت زندگی (SF-36) و سلامت عمومی (GHQ) بوده است. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های تی‌زوجی، آنوای یک‌طرفه و کروسکال والیس استفاده شد (0/05>P).
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد IR.IAU.BABOL.REC.1398.088 در کمیته پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل ثبت شده است.
یافته ها وضعیت ویتامین D در آزمودنی‌ها پایین‌تر از حد نرمال بود (کمتر از 30نانوگرم/میلی لیتر). 8 هفته تمرین پیلاتس، مصرف ویتامینD و مداخله ترکیبی با بهبود کیفیت زندگی(به‌ترتیب 10/57، 9/26 و 15/75 درصد) و افزایش سلامت روان (به‌ترتیب 12/66، 10/72 و 17/90 درصد) همراه بود، اما شیوه متمرکز بر مداخله ترکیبی تأثیر بیشتری بر بهبود کیفیت زندگی (0/001>P) و سلامت روان (0/001>P)، در مقایسه با 2 مداخله دیگر داشت.
نتیجه گیری براساس یافته‌ها، به نظر می‌رسد هریک از مداخله‌های تمرین پیلاتس، مصرف ویتامینD و ترکیبی می ‌وانند منجر به بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان در افراد دارای اضافه وزن با سطوح پایین ویتامینD شوند، اما مداخله ترکیبی با اثربخشی بیشتری بر این متغیرها همراه می‌باشد.

آذین نیازی، مریم مرادی، احسان مظلومی،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف پره‌اکلامپسی عارضه شایع نیمه دوم حاملگی  است. اختلالات خواب از طریق ایجاد استرس اکسیداتیو و اختلال عملکرد اندوتلیال ممکن است سبب افزایش فشار خون شود؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط اختلالات خواب و پره‌اکلامپسی انجام شد.
مواد و روش ها این پژوهش از نوع آزمایشی‌کنترلی است که روی 90 زن در گروه پره اکلامپسی و 150 زن در گروه کنترل مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های دانشگاهی مشهد انجام شد. نمونه‌گیری در گروه آزمایش از زنان بستری با تشخیص قطعی پره‌اکلامپسی و در گروه کنترل از بین زنان باردار غیرمبتلا به پره‌اکلامپسی مراجعه‌کننده به درمانگاه مامایی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و سوابق زنان/مامایی، پرسش‌نامه کیفیت خواب پیتزبرگ و فرم ارزیابی بالینی برای تعیین علائم و شدت پره‌اکلامپسی بود. تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 22 و آزمون‌های آماری من‌ویتنی، کای‌دو ‌و فیشر انجام شد. میزان P کمتر از 0/05 معنادار در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی این تحقیق در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم‌پزشکی مشهد با کد IR.MUMS.NURSE.REC.1397.042 تصویب شد.
یافته ها میانگین میزان خواب واقعی در شب در گروه افراد سالم (‌2/3±8/4) به طور معناداری بیشتر از افراد مبتلا (‌2/2±8‌/0) بود 
(0/‌028=P). از نظر خروپف با صدای بلند، بیدار شدن در نیمه شب بیشترین تعداد در افراد گروه مبتلا مشاهده شد (0/001>‌P). بین ۲ گروه از نظر سطح نمره کیفیت خواب تفاوت آماری معناداری وجود داشت (0/001>‌P). بر اساس آزمون رگرسیون لجستیک در زنان با مشکل جدی خواب خطر بروز پره‌اکلامپسی (OR:11/11 و 95%و CI42 و 2-2 و 9 و P<0/001) برابر در مقایسه با زنان گروه کنترل بود. 
نتیجه گیری مطالعه حاضر نشان داد اختلالات خواب در بارداری با افزایش خطر بروز پره‌اکلامپسی همراه است.

نگار تقی پور، علی زینالی،
دوره 25، شماره 4 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: کیفیت خواب یکی از متغیرهای مؤثر در سایر ویژگی‌های روانشناختی به‌ویژه در بیماران مالتیپل اسکلروزیس است. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مشکلات بین‌فردی و ادراک از بیماری در پیش‌بینی کیفیت خواب با میانجی تحمل پریشانی در بیماران مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش کار: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش تمام بیماران عضو انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهرستان ارومیه در سه ماهه اول سال ۱۴۰۰ بودند. حجم نمونه ۳۱۵ نفر برآورد که با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. داده‌های پژوهش با نسخه کوتاه سیاهه مشکلات بین‌فردی بارخام و همکاران (۱۹۹۶)، پرسشنامه کوتاه ادراک از بیماری برادبنت و همکاران (۲۰۰۶)، شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ بویسی و همکاران (۱۹۸۹) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) جمع‌آوری و با روش‌های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم‌افزارهای SPSS-۱۹ و PLS-۳ تحلیل شدند.
یافته‌ها: این پژوهش با کد اخلاق IR.IAU.URMIA.REC.۱۴۰۰.۰۲۲ مصوب کمیته اخلاق در پژوهش‌های زیست‌پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه است. یافته‌ها نشان داد که افزایش مشکلات بین‌فردی و ادراک منفی از بیماری سبب کاهش تحمل پریشانی و افت کیفیت خواب شد و افزایش تحمل پریشانی، کیفیت خواب را بهبود بخشید. علاوه بر آن، کاهش مشکلات بین‌فردی و ادراک منفی از بیماری با میانجی تحمل پریشانی باعث بهبود کیفیت خواب شدند (۰۱/۰>P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، برای بهبود کیفیت خواب بیماران مالتیپل اسکلروزیس می‌توان میزان مشکلات بین‌فردی و ادراک از بیماری آنها را کاهش و میزان تحمل پریشانی آنها را افزایش داد.

خانم فرزانه مریمی، خانم ثریا سهیلی، خانم زهره مریمی،
دوره 26، شماره 0 - ( 5-1402 )
چکیده

مقدمه :افسردگی پس از زایمان یکی از شایعترین اختلالات خلقی وروانی پس از زایمان است که نه تنها بر رشد کودک وزندگی زناشویی اثرات منفی خواهد داشت، بلکه کیفیت زندگی وسلامت مادران را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. لذا این پژوهش با هدف تعیین ارتباط کیفیت زندگی زنان با افسردگی پس از زایمان انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 200 مادر مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهرستان تربت حیدریه در سال 1396 به صورت نمونه گیری در دسترس در هفته 6 بعد از زایمان انجام گرفت. مادران به دوگروه افسرده وغیرافسرده براساس مقیاس ادینبورگ تقسیم شدند. سپس پرسشنامه sf36 برای هر دوگروه تکمیل گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات فردی،پرسشنامه افسردگی ادینبورگ وپرسشنامه  کیفیت زندگی sf36 با استفاده از شاخصهای توصیفی وآزمون تی مستقل با استفاده از نرم افزار نسخه 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها:تفاوت آماری معنی داری در همه ابعاد کیفیت زندگی زنان غیرافسرده وافسرده پس از زایمان بدست آمد. 0.05 P<
نتیجه گیری: افسردگی پس از زایمان با کاهش کیفیت زندگی زنان همراه است . لذا با شناسایی زودهنگام اختلالات ذهنی وروانی مادران وپیشگیری از آنها سلامت روانی مادران وکیفیت زندگی آنها بعد از زایمان بهبود می یابد.
 
دکتر مهدی زمستانی، خانم اعظم سعیدیان،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: از آنجا که بیماری‌های پوستی در جامعه شیوع نسبتأ بالایی داشته و با پیامدهای روان‌شناختی مختلفی همراه هستند، مطالعه حاضر به منظور مقایسه دشواری تنظیم هیجان، انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و کیفیت زندگی در بیماران پوستی مبتلا به لیکن سیمپلکس کرونیکوس و جمعیت نرمال انجام شده است.
روش کار: در این تحقیق از روش علی-مقایسه‌ای استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمام زنان و مردان مبتلا به بیماری لیکن سیمپلکس کرونیکوس بودند که به کلینیک‌های پوست در شهرهای تهران، کرج و قم مراجعه کردند. نمونۀ بیمار شامل 199 فرد مبتلا به لیکن سیمپلکس کرونیکوس بود که از طریق نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. علاوه بر این، برای گروه مقایسه ۲۰۰ نفر بدون بیماری پوستی به عنوان جامعه نرمال انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II)، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. این مطالعه با کد اخلاق IR.UOK.REC.1401.015 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه کردستان رسیده است.
یافته‌ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که از نظر دشواری در تنظیم هیجان، انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و کیفیت زندگی، بین بیماران و افراد نرمال تفاوت معنی‌دار آماری وجود دارد به‌طوری که میانگین نمرات در دشواری تنظیم هیجان و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی در گروه بیماران بیشتر و در کیفیت زندگی، میانگین نمرات گروه بیماران کمتر از گروه نرمال بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاضر احتمالأ عوامل روان‌شناختیی کژتنظیمی هیجان و انعطاف‌ناپذیری روان‌شناختی در تداوم مشکلات پوستی بیماری لیکن سیمپلکس کرونیکوس نقش دارند. از آنجا که در اغلب مواقع در ایجاد و تداوم بیماری‌های پوستی عوامل زیربنایی روان‌شناختی نیز دخیل هستند، پیشنهاد می‌شود به طور هم‌زمان از مداخلات روان‌شناختی نیز برای این بیماران استفاده شود.
ندا کافی، آمنه برجسته یزدی، رامبد خواجه ای، محمدرضا حسین آبادی،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: دیسمنوره اولیه سبب اختلالات در سبک زندگی افراد شدهو موجب افت در عملکرد و استرس‌های روانی روزانه دختران می‌گردد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف ملاتونین بر سطوح هورمون‌های جنسی، شدت درد و کیفیت خواب دختران با دیسمنوره اولیه بود.
روش کار: بدین منظور 60 نفر از دختران با اختلال دیسمنوره اولیه متوسط (نمره 4-7) به طور تصادفی در 4 گروه تمرینات مقاومتی+ملاتونین، تمرینات مقاومتی+دارونما، گروه مکمل ملاتونین و گروه کنترل قرار داده شدند. شدت درد توسط پرسشنامه مک گیل و کیفیت خواب توسط پرسشنامه پیتزبورگ ارزیابی شد. روزانه 10 میلی گرم ملاتونین در دو کپسول 5 میلی‌گرمی مصرف گردید و گروه دارونما همین میزان کربوهیدرات در کپسول مشابه دریافت کردند. تمرینات با وزنه سه روز در هفته و به مدت هشت هفته بود. این تمرین به صورت دایره‌ای در 9 ایستگاه و با شدت 30-65 درصد یک تکرار بیشینه در هر ایستگاه بود. نمونه خون صبح ناشتا و 5 سی‌سی از ورید بازویی از دست چپ و در وضعیت نشسته گرفته شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0

یافته‌ها: افزایش معنادار سطح استروژن (001/0 نتیجه گیری: به نظر می‌رسد هم‌افزایی تمرین و ملاتونین بر سطح هورمون‌های جنسی تاثیرگذار بوده است. همچنین ملاتونین احتمالا از طریق تعدیل هورمون‌های جنسی متعاقب دیسمنوره به بهبود کیفیت خواب و شدت درد آزمودنی‌ها کمک نموده است. همچنین تمرین احتمالا با ترشح بتا-اندروفین ها و تاثیرات تمرین به چرخه قاعدگی بر شدت درد و کیفیت خواب موثر بوده است گرچه یافته ها مبهم است.
 


حمید اخوین محمدی، مجید برادران،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر را می‌توان اختلال تضعیف کننده‌ای دانست که با ارزیابی منفی توسط دیگران، شرم درونی، خودپنداره منفی و همچنین سطح بالای اضطراب و اجتناب در موقعیتهای اجتماعی و عملکردی مشخص می‌شود. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر هیپنوتراپی در ارتقاء بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.
روش کار: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود که روی 40 فرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر رشت در سال 1402 اجرا شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جای گرفتند (20 نفر در هر گروه). هیپنوتراپی طی 6 جلسه اجرا شد، در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت ننمود. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب جمع‌آوری گردید. برای تجزیه وتحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. این مطالعه با کد IR.PNU.REC.1402.070 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه پیام نور رسیده است.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که هپینوتراپی بر بهزیستی ذهنی (001/0, P=38/33F=) و کیفیت خواب (03/0, P=10/5F=) در افراد مبتلا به اضطراب فراگیر مؤثر بوده است و باعث افزایش بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب در بیماران شده است.
نتیجه گیری: بر مبنای نتایج مطالعه حاضر، هیپنوتراپی بر ارتقاء بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مؤثر هستند. پیشنهاد می‌شود از این روش به منظور تقویت بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به تنهایی یا در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.

علی جدیدی، سلیمان زند، علی خانمحدی هزاوه، نگین حسینی،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: کیفیت زندگی، یکی از مهم‌ترین مسائلی است که می‌تواند فرد را به ادامه زندگی شاد و سالم تشویق کند. از طرفی سلامت معنوی، یکی از ابعاد سلامتی بوده و در واقع یک حس ارتباط هماهنگ بین خود، دیگران، طبیعت و ماوراء می‌باشد و منجر به درک هدف و معنی غایی در زندگی می‌شود. هدف از انجام این مطالعه، تعیین ارتباط سلامت معنوی و کیفیت زندگی در دانشجویان دانشگاه‌های شهر اراک می‌باشد. از نتایج این مطالعه می‌توان جهت تدوین برنامه‌های راهبردی با هدف ارتقاء سلامت معنوی و کیفیت زندگی در دانشجویان بهره برد.
روش کار: ابتدا جمعیت هر کدام از دانشگاه‌های شهر  اراک سنجیده شده و با در نظر گرفتن جمعیت آن‌ها و برقرار کردن تناسب بین حجم نمونه مطالعه و جمعیت هر کدام از دانشگاه‌ها، افرادی که مشخصه ورود به مطالعه را داشتند وارد مطالعه شدند. حجم نمونه مطالعه،
400 نفر بود که بر روی دانشجویانی انجام شد که حداقل شش ماه از تحصیل‌شان در دانشگاه گذشته باشد. پس از کسب رضایت از شرکت‌کنندگان، پژوهشگران از طریق مصاحبه با دانشجویان اقدام به پر کردن پرسش‌نامه کردند. پرسش‌نامه‌ها شامل دو ابزار پرسش‌نامه سلامت معنوی و پرسش‌نامه کیفیت زندگی ۳۶ سؤالی بودند.

یافته‌ها: بین نمره سلامت معنوی با متغیرهای جمعیت‌شناختی از جمله سن و وضعیت تأهل، ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد. همین‌طور نمره کیفیت زندگی نیز با متغیرهای جمعیت‌شناختی ارتباط معنی‌داری نداشت. آنالیز داده‌های مطالعه نشان داد که بین کیفیت زندگی با سلامت معنوی دانشجویان همبستگی مثبت وجود دارد (0/05 > P).
نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، بین کیفیت زندگی و سلامت معنوی دانشجویان دانشگاه‌های شهر اراک، ارتباط وجود دارد. لذا می‌توان با تأمین نیازهای معنوی دانشجویان و ارتقاء سلامت معنوی آنان نسبت به بهبود کیفیت زندگی آنان اقدام کرد.
زهرا قنبری زرندی،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: بیماری سرطان پستان موجب بروز مشکلات روان‌شناختی و کاهش سلامت روان در افراد می‌شود، برای رفع این مشکلات به مداخلات درمانی نیاز است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله معنادرمانی گروهی بر کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش کار: روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه‌کننده به بیمارستان افضلی‌پور کرمان در سال 1402 بود. از بین آن‌ها تعداد 30 نفر با رضایت کتبی آگاهانه به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و با روش قرعه‌کشی در دو گروه آزمایش و شاهد (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه شاهد) جایگزین شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش مداخله معنادرمانی گروهی (10 جلسه) و هر هفته دو جلسه و به مدت 90 دقیقه دریافت نمودند .پرسشنامه‌های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه‌های کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی بود که در دو مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون اجرا شدند. داده‌های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد قبل از مداخله تفاوت معنی‌داری بین میانگین نمرات کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی گروه مداخله و شاهد وجود ندارد، ولی بین میانگین این نمرات در گروه مداخله و شاهد بعد از مداخله تفاوت معنی‌دار آماری وجود داشت. میانگین و انحراف معیار کیفیت زندگی در پس‌آزمون 29/75 ± 6/91، تنظیم هیجان 98/28 ± 10/25 و امید به زندگی 39/51 ± 6/49 به دست آمد (0/001 P <).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش معنادرمانی گروهی موجب افزایش کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان شده بود. از آن‌جایی که وضعیت روانی مطلوب بیماری در بهبودی آن‌ها تأثیر دارد، بنابراین استفاده از این روش به عنوان یک استراتژی اثربخش برای کاهش مشکلات روان‌شناختی بیماران توصیه می‌شود.
علی خزایی، محمدعلی سپهوندی، فضل اله میردریکوند،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: پیامد اصلی نارسایی قلبی، اختلال در توانایی عملکردی بیماران، ایجاد محدودیت در وظایف شغلی، خانوادگی- اجتماعی و نقص در متغیرهای شناختی، هیجانی و در نهایت افت کیفیت زندگی است. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی بیماران قلبی- عروقی مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهرستان خرم‌آباد انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر با استفاده از طرح نیمه‌ تجربی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه آزمایش و شاهد انجام شد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه بیماران مبتلا به بیماری‌های قلبی- عروقی مراجعه‌کننده به مراکز بهداشت شهرستان خرم‌آباد در سال 1401 بود. از میان جامعه آماری تعداد 40 نفر به روش نمونه‌گیری درسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش
(20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای تحت آموزش تنظیم هیجان به مدت 8 هفته قرار گرفتند. هر دو گروه پرسشنامه‌های
کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHO-QOL-BREF) و پرسشنامه امید به زندگی Schneider و همکاران (1991) را در پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری تکمیل کردند. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی Bonferroni استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی بیماران قلبی- عروقی مؤثر است (0/01 > P) و این تأثیر در مرحله پیگیری سه ماهه نیز پایدار مانده است (0/01 > P).
نتیجه‌گیری: آموزش تنظیم هیجان، موجب بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی آزمودنی‌های پژوهش گردید. از این‌رو پیشنهاد می‌شود از آموزش تنظیم هیجان جهت بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی بیماران قلبی- عروقی در مراکز درمانی و بیمارستان‌ها استفاده شود.

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb