جستجو در مقالات منتشر شده


60 نتیجه برای پروتئین

علی یعقوبی، مرضیه ثاقب جو، ضیاء فلاح محمدی، مهدی هدایتی، اکبر حاجی زاده مقدم،
دوره 18، شماره 11 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سطح آمیلوئید بتا (Aβ) در مغز بیماران آلزایمری افزایش می‌یابد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرین تداومی با دو شدت پایین و بالا بر سطح 1-42 هیپوکامپ موش های صحرایی آلزایمری شده بود.

مواد و روشها: 50 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با سن 12 هفته و میانگین وزنی 10/13 ±82/219 گرم)، در 5 گروه سالم کنترل، آلزایمر کنترل، آلزایمر تمرین با شدت پایین، آلزایمر تمرین با شدت بالا و شم قرار گرفتند. برای القای آلزایمر، از تزریق هوموسیستئین (دوز 6/0 مولار) به درون بطن مغز موش‌ها استفاده شد. گروه‌های تمرین با شدت پایین با سرعت 20 متر در دقیقه (50 تا 55 درصد VO2max) و گروه‌های تمرین با شدت بالا با سرعت 27 متر در دقیقه (75 تا 80 درصد VO2max)، به مدت 60 دقیقه در هر جلسه و 5 روز در هفته روی نوار گردان تمرین کردند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد (05/0p<).

یافتهها: سطح 1-42 در هیپوکامپ موش‌های آلزایمر کنترل نسبت به گروه سالم کنترل به طور معنی‌داری بالاتر (001/0=p) و در موش‌های گروه‌های تمرین آلزایمری با دو شدت پایین و بالا نسبت به گروه کنترل آلزایمر به طور معنی‌داری پایین‌تر بود (02/0=p). اما تفاوت معنی‌داری بین دو شدت تمرین مشاهده نشد (99/0=p).

نتیجهگیری: به نظر می‌رسد تمرین ورزشی تداومی می‌تواند از طریق کاهش سطح 1-42 در هیپوکامپ موش‌های آلزایمری شده مفید باشد و به عنوان یک روش درمانی مکمل در بیماران آلزایمر مورد مطالعه قرار گیرد.


امیرحسین پازکی، سیروس چوبینه، علی اکبرنژاد،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: شواهد نشان می‌دهد که چاقی سبب التهاب مزمن می‌گردد. کمرین آدیپوکاین جدیدی است که با چاقی و سندرم متابولیک در ارتباط است. تأثیر تمرینات ترکیبی بر شاخص‌های التهابی به‌ویژه کمرین و امیلوئید A سرمی کمتر بررسی‌شده است. از این رو، هدف تحقیق حاضر بررسی اثر تمرینات ترکیبی بر سطوح پلاسمایی کمرین، آمیلوئید سرمی A ، پروتئین واکنش‌گر – C و لیپیدهای پلاسما در مردان چاق است.

مواد و روش‌ها: 18 مرد چاق به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ویژگی‌های عمومی آزمودنی‌ها و سطوح سرمی کمرین، CRP و SAA ، قبل و پس از یک دوره تمرین ترکیبی (با روش الایزا) اندازه‌گیری شد. پروتکل تمرین شامل ۶ هفته دویدن استقامتی دور پیست با شدت ۶۰ تا ۷۵ درصد HRmax، ۴ جلسه تمرین در هفته به مدت ۲۵ تا ۳۵ دقیقه و تمرین مقاومتی با شدت ۵۰ تا ۷۰ درصد یک تکرار بیشینه در ۶ ایستگاه (۲ ست، ۱۲ تکرار) بر روی عضلات بزرگ بود. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تی مستقل و آزمون تی زوجی برای مقایسه دو گروه آزمایشی و کنترل در پیش و پس‌آزمون انجام شد و سطح معنی‌داری برابر با 05/0≤ p در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: نتایج نشان می‌دهد شش هفته تمرین ترکیبی سبب کاهش معنی‌داری در سطوح پلاسمایی کمرین (p=0/004) و SAA (p=0/009) می‌شود، ولی مقادیر CRP (p=0/476 ) کاهش معنی‌داری نداشت. بنابر این می‌توان نتیجه گرفت که انجام تمرین ترکیبی در مردان چاق بر برخی از شاخص‌های التهابی مؤثر بوده و موجب بهبود آن‌ها می‌شود.

نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهد که اجرای یک دوره تمرین ترکیبی به مدت شش هفته اثر معنی‌داری بر کاهش سطوح پلاسمایی کمرین و آمیلوئید سرمی A دارد، اما موجب کاهش سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش‌گر – C نمی‌شود.


حدیثه شکوهی، محمدرضا ذوالفقاری، بهرخ فرهمند، منصوره طباطبائیان، نجمه طاهری، فاطمه فتوحی،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: ویروس‌های آنفلوانزا یکی از مهم‌ترین عوامل بروز عفونت‌های تنفسی می‌باشند که باعث بیماری و مرگ و میر بسیار در طی اپیدمی‌های سالیانه می‌گردند. پروتئین M2 در سطح ذره ویروس آنفلوانزا، ورود ویروس به سلول‌های میزبان را تسهیل می‌کند. بخش خارج سلولی این پروتئین که واجد 24 اسید امینه است، در اکثر نژاد‌های آنفلوانزای نوع A انسانی حفاظت شده می‌باشد. در این مطالعه، ایمنی‌زایی توالی سه تایی M2e به همراه ادجوانت‌های مختلف در مدل موشی ارزیابی گردید.

مواد و روشها: پروتئین نوترکیب (3M2e) پس از بیان در اشرشیاکلی تخلیص شد. موش‌های بالب سی شش هفته‌ای با پروتئین تخلیص شده به تنهایی و یا همراه با ادجوانت Alum-CpG در سه دوزبه صورت زیرجلدی واکسینه شدند. موش‌های شاهد، بافر فسفات دریافت کردند. دو هفته بعد از آخرین ایمن سازی، آنتی بادی اختصاصی M2 در سرم موش‌ها به وسیله تست الایزا بررسی گردید و در نهایت حیوانات با یک دوز کشنده LD90 ویروس PR8 چالش شدند.

یافتهها: نتایج نشان داد که تزریق3M2e  به تنهایی می‌تواند باعث تولید آنتی بادی اختصاصی شود. ولی همراهی آلوم و CPG میزان بیشتری آنتی‌بادی اختصاصی را در موش‌ها القا کرد، به طوری که اختلاف معنی‌داری با گروه 3M2e داشت(05/p<0). آنتی‌بادی‌های فوق بیشتر شامل زیرنوع IgG2a بودند که معمولاً به عنوان شاخصی از فعالیت سلول‌های Th1 در نظر گرفته می‌شود. هم‌چنین این گروه از موش‌ها در چالش با ویروس وحشی بهتر محافظت شده بودند (میزان بقای 60 درصد).

نتیجهگیری: به کارگیری کمپلکس ادجوانت Alum-CpG نقش مهمی در برانگیختن ایمنی ذاتی واکتسابی دارد. در این پژوهش نشان دادیم که با افزایش دانسیته M2e و استفاده از کمپلکس ادجوانت می‌توان پاسخ‌های ایمنی کارآمدی را القا کرد و موش‌ها را در مقابل چالش کشنده با ویروس تا حدی محافظت نمود.

 


سمیه کدخدایان، شیوا ایرانی، سید مهدی سادات، فاطمه فتوحی، اعظم بوالحسنی،
دوره 19، شماره 4 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از پروتئین‌های مهم ویروس HIV-1 به نام Nef نقش مهمی در چرخه تکثیر ویروس و پیشرفت بیماری ایدز دارد و القای پاسخ ایمنی بر ضد آن می‌تواند تا حدی عفونت ویروسی را مهار نماید. به علاوه، بخشی از ناحیه پروتئین فعال کننده رونویسی (Tat، اسید آمینه‌های 48 تا 60) از ویروس HIV توانسته است به عنوان یک پپتید نفوذ کننده سلولی (CPP) عمل نماید. در این تحقیق، برای اولین بار کلونینگ و بیان فیوژن Tat-Nef در باکتری اشرشیاکلی صورت گرفت. تأیید بیان پروتئین توسط آنالیز وسترن بلات و تخلیص آن از طریق روش رنگ آمیزی معکوس انجام شد.

مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ابتدا کلونینگ فیوژن Tat-Nef در وکتور بیانی pGEX6p2 صورت گرفت. سپس القای بیان پروتئین نوترکیب Tat-Nef در باکتری اشرشیا کلی سویه BL21 (DE3) توسط القا کننده IPTG انجام شد. تأیید بیان از طریق تکنیک SDS-PAGE و وسترن بلات با استفاده از آنتی‌بادی منوکلونال ضد Nef صورت گرفت. سپس، تخلیص پروتئین فیوژن توسط تکنیک رنگ آمیزی معکوس از روی ژل انجام شد.

یافتهها: نتایج آنالیز PCR و هضم آنزیمی، وجود باند واضح حدود 726 جفت باز را روی ژل آگارز تأیید کرد که نشان‌گر کلونینگ صحیح فیوژن Tat-Nef در وکتور بیان پروکاریوتی pGEX6p2 بود. هم‌چنین، وجود باند پروتئینی حدود 54 کیلودالتون روی ژل SDS-PAGE نشان‌گر بیان پروتئین Tat-Nef بود که توسط آنتی‌بادی منوکلونال ضد Nef در آنالیز وسترن بلات تأیید شد.

 نتیجهگیری: پروتئین فیوژن نوترکیبTat-Nef تخلیص شده به عنوان یک آنتی ژن برای طراحی واکسن پروتئینی در مقابل  عفونت ویروس HIV استفاده خواهد شد.


فاطمه دنیاپور، مهدی زین الدینی، علی رضا سعیدی نیا،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: ایمونوتوکسین یک توکسین هدف‌مند است که از اتصال دو بخش مجزا (بخش ایمنی و بخش توکسینی) با واسط شیمیایی یا پپتیدی اختصاصی تشکیل می‌شود. هدف اصلی تحقیق حاضر تولید پروتئین هیبریدی و نوترکیب مشتمل بر توکسین دیفتری و فاکتور محرک رشد کلنی گرانولوسیتی است.

مواد و روش ها: با توجه به ساختار اولین ایمنوتوکسین تجاری نوترکیب (اونتاک، پروتئین هیبریدی شامل توکسین دیفتری و اینترلوکین 2)، ژن به رمزدرآورنده توکسین دیفتری (DT) و فاکتور محرک رشد کلنی گرانولوسیت (G-CSF) با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و قالب پلاسمیدی pET-IDZ3 (پلاسمید pET21 حاوی ژن رمز کننده ایمونوتوکسین اونتاک) و pET-GCSF (پلاسمید pET23 حاوی ژن رمز کننده G-CSF) تکثیر یافت. سپس اتصال دو قطعه ژنی با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و در طی روش Soeing PCR انجام شد. در ادامه، قطعه ژنی هیبریدی درون وکتور (+) pET21a منتقل گردید تا سازه ژنی pET-DT-GCSF به دست آید. ساخت این سازه ژنی از طریق توالی یابی، SDS-PAGE و وسترن بلات مورد تأیید قرار گرفت.

یافتهها: ژن به رمز درآورنده ایمونوتوکسین نوترکیب بین جایگاه‌های آنزیمی EcoRI و NdeI درون وکتور (+) pET21a به صورت صحیح کلون گردید و تولید سویه مولد ایمونوتوکسین نوترکیب DT-GCSF با استفاده از روش‌های مرسوم مورد تأیید قرار گرفت.

نتیجهگیری: سیتوکین هیبرید پروتئین، DT-GCSF، می‌تواند در راستای مقابله با سلول‌های سرطانی و مهار آن‌ها که در سطح سلولی آن‌ها گیرنده‌های G-CSF زیاد بیان می‌شوند، مورد استفاده قرار گیرد.


ناصر سعیدی، محمدرضا رضوانفر، مهدی حدیدی، فروه عسگری زاده ماهانی، مجتبی احمدلو،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سیستم رنین- آنژیوتانسین نقش مهمی در ایجاد بیماری‌های کلیوی و پیشرفت آن دارد و مهار سیستم رنین- آنژیوتانسین به وسیله داروهای مهار کننده و بلوک گیرنده‌های آنژیوتانسین، درمان استاندارد جهت جلوگیری از پیشرفت بیماری کلیوی و پروتئینوری می‌باشد.گزارشات حاکی است که آنالوگ‌های ویتامین D با سرکوب کردن ترشح رنین باعث بهبود پروتئینوری می‌گردند. هدف از این مطالعه، بررسی اثر آنالوگ ویتامین D (کلسیتریول) بر کاهش پروتئینوری در بیماران مبتلا به بیماری نفروپاتی دیابتی می‌باشد.

مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، تعداد 132 بیمار مبتلا به نفروپاتی – دیابتی که کمبود ویتامین D نداشتند انتخاب و به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با ترکیب 25 میلی‌گرم لوزارتان دوبار در روز و روزانه یک کپسول 25/0 میلی‌گرمی کلسیتریول و گروه دوم تحت درمان با 25 میلی‌گرم لوزارتان دوبار در روز به تنهایی به مدت 3 ماه قرار گرفتند. آزمایشات FBS,CRP,ESR,BUN,Cr lipid profile, Ca, P, و HbA1c از تمام بیماران در ابتداد و انتهای مطالعه گرفته شد و هم‌چنین میزان پروتئین 24 ساعته ادرار اندازه‌گیری شد و نتایج با هم مقایسه و به صورت آماری بیان گردید.

یافتهها: میزان پروتئین 24 ساعته ادرار در گروه لوزارتان و کلسیتریول نسبت به گروه لوزارتان بهبود پیدا کرده بود که این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود(0/0003=p) هم‌چنین میزان عملکرد کلیه (BUN,Cr) در گروه لوزارتان و کلسیتریول نسبت به گروه لوزارتان به تنهایی بهبود معنی‌داری داشت(0/05>p).

نتیجه‌گیری: درمان با کلسیتریول همراه با مهار کننده گیرنده آنژیوتانسین در بهبود عملکرد کار کلیه و بهبود پروتئینوری نسبت به گیرندههای مهار کننده آنژیوتانسین به تنهایی موثرتر بود.


ناصر میرازی، مریم غلامی،
دوره 19، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: تتراکلرید کربن یکی از سموم شیمیایی مختل کننده بافت مغز استخوان و تغییر دهنده پروتئین‌های سرم خونی است. در این بررسی اثر محافظتی عصاره برگ گیاه حرا بر روی بافت خون‌ساز موش‌های القاء شده با تتراکلریدکربن مطالعه شده است.

مواد و روشها: 42 سر موش صحرایی نر به 6 گروه تقسیم شدند. گروه شاهد تزریق درون صفاقی تک دوز 2 میلی‌لیتر بر کیلوگرم تتراکلریدکربن با نسبت 1:1 با روغن زیتون را تجربه کرد. شم و کنترل، به ترتیب دریافت کننده درون صفاقی روغن زیتون و سالین نرمال (تک دوز) به میزان 2 میلی‌لیتر بر کیلوگرم بودند. گروه‌های تیمار توسط 2 میلی‌لیتر بر کیلوگرم تتراکلرید کربن با نسبت 1:1 با روغن زیتون القاء شده و بعد از دو ساعت به ترتیب با دوزهای 200، 400 و 800 میلی‌لیتر بر کیلوگرم (96 ساعت) عصاره حرا درمان شدند. خون‌گیری مستقیم از قلب، جداکردن سرم برای سنجش گلبول‌های سفید، پروتئین‌های آلبومین، پروتئین کل سرم خونی و برش بافتی مغز استخوان جناغ رت‌های مدل صورت پذیرفت. داده‌ها را با روش آماری آنووا ارزیابی شدند و سطح معنی‌داری برابر با 05/0p< در نظر گرفته شد.

یافتهها: بافت مغز استخوان نکروز شده، گلبول‌های سفید، آلبومین سرم و پروتئین کلی گروه‌های تیمار نسبت به شاهد افزایش معنی‌دار(001/0p<) را نشان داد.

نتیجهگیری: برگ گیاه حرا حاوی ترکیبات فعال آنتی اکسیدانی و فلاونوئیدی است که احتمالا اثرات حفاظتی بافت مغز استخوان از اثرات توکسیکی تتراکلریدکربن را هدایت می‌کند.


مرتضی سلیمی آوانسر، عبدالصالح زر،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع چاقی در میان کودکان به صورت نگران کننده‌ای رو به افزایش است. چاقی با وضعیت التهاب مزمن، با نشان‌گر‌های التهابی مانند کمرین و پروتئین واکنش‌گر-C  همراه است. از این رو، هدف از تحقیق حاضر، مقایسه‌ی تاثیر تمرینات استقامتی و تمرینات تناوبی شدید بر سطوح کمرین و پروتئین واکنش‌گر-C  پلاسما در کودکان چاق میرباشد.

مواد و روشها: 21 کودک چاق 9 تا 12 ساله(با میانگین وزن 5/2±46/61 کیلوگرم و میانگین BMI 7/1±4/31 کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی به سه گروه استقامتی، تمرین تناوبی شدید و کنترل تقسیم شدند(7n=). گروهرهای تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به فعالیت منظم بدنی پرداختند. به منظور بررسی تفاوت‌های مشاهده شده بین گروه‌ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد(05/0p<).

یافتهها: در هر دو گروه تمرینی کاهش معنی‌داری در وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدنی و درصد چربی نسبت به قبل از تمرینات داشته‌ایم. در گروه تمرین تناوبی شدید شاهد کاهش معنی‌دار سطوح کمرین (016/0p=) نسبت به قبل از تمرینات بوده‌ایم. پروتئین واکنش‌گر-C نیز در هر دو گروه تمرینی کاهش یافته ولی این تغییرات معنی‌دار نبوده است.

نتیجهگیری: به طور خلاصه، می‌توان گفت که هشت هفته تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین استقامتی اثر بیش‌تری بر کمرین و پروتئین واکنش‌گر-C پلاسما در کودکان چاق دارد.


فواد عسجدی، حمید محبی، ابراهیم میرزاجانی، عظیمه ایزدی،
دوره 20، شماره 4 - ( 4-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر افزودن BCAA و پروتئین وی به نوشیدنی کربوهیدراتی بر شاخص‌های آسیب عضلانی پس از فعالیت مقاومتی برونگرا بود.

مواد و روشها: 24 مرد سالم غیر ورزشکار به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه 8 نفره شامل: گروه 1) مکمل اسیدهای آمینه شاخه‌دار(1/0 گرم بر کیلوگرم) + گلوکز(1/0 گرم بر کیلوگرم)، گروه 2) مکمل پروتئین وی(1/0 گرم بر کیلوگرم) + گلوکز(1/0 گرم بر کیلوگرم) و گروه 3) دارونما- مالتودکسترین (2/0 گرم بر کیلوگرم) تقسیم شدند.  آزمودنی ها در هر گروه،30 دقیقه قبل از انجام فعالیت عضلانی مورد نظر، 300 سیسی نوشیدنی مخصوص خود را به صورت دوسوکور مصرف نمودند. اندازهگیری سطوح آنزیمهای کراتین کیناز (CK) ولاکتات دهیدروژناز LDH)) سرم و درد عضلانی در زمانهای پیش از آزمون و 24، 48 و 72 ساعت پس از آزمون انجام شد. برای بررسی نتایج، از روش تجزیه و تحلیل واریانس (آنووا) با اندازهگیری مکرر و در صورت معنادار شدن از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. 24

یافتهها: 24 ساعت پس از آزمون، سطوح CK و LDH و درد عضلانی در هر دو گروه مکمل نسبت به دارونما تفاوت معنیدار داشت (به ترتیب، 015/0، 001/0 و 001/0)؛ همچنین، 48 ساعت پس از آزمون، سطوح CK و LDH در هر دو گروه مکمل نسبت به گروه دارونما تغییرات معنیداری داشت (به ترتیب، 001/0 و 015/0).

نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که هم مکمل اسیدهای آمینهی شاخهدار و هم مکمل پروتئین وی میتوانند به خوبی آسیب عضلانی و احساس درد ایجاد شده پس از تمرین مقاومتی را کاهش دهند.


لیلا حمیدی، سعید خاتم ساز، محمدجواد مختاری، محمد علی بابایی بیگی،
دوره 20، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: بیماری سرخرگ‌های  کرونر(CAD) یک بیماری چند عاملی است که سال­ها بدون علامت باقی می‌ماند. زمینه ژنتیکی و عوامل محیطی در ابتلا به CAD سرنوشت ساز هستند. در طول چند سال گذشته، نقش تعدادی ازآپولیپوپروتئین ها و پلی مورفیسم های آن­ها در بروز این بیماری مشخص شده است. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط پلی‌مورفیسم‌های ژن آپولیپوپروتئین  A1با بیماری‌های دیابت، فشار خون بالا و استعمال سیگار در مبتلایان به CAD در استان فارس می باشد.
 مواد و روش‌ها: این مطالعه به بررسی پلی مورفیسم های ناحیه پروموتر تا اینترون 2ژن APOA1 در 75 مورد مبتلا به CAD و 75 مورد شاهد می­پردازد. روش مورد استفاده برای تعیین این پلی مورفیسم هاsequencing-PCR بود. این مطالعه مورد- شاهدی به وسیله نسبت شانس OR)) با فاصله اطمینان 95/0 برای آشکار ساختن ارتباط این پلی مورفیسم ها با ابتلا به فشار خون بالا، دیابت و استعمال سیگار در مبتلایان بهCAD  صورت گرفت.
یافته‌ها: تعداد چهار پلی مورفیسم در ناحیه مورد نظر شناسایی شد که ژنوتیپ هایAA  در 12718466 GA, rs در 670rs ،TC در 5070rs  وCC  در 5069 rs دارای بیشترین فراوانی در تمام گروه‌های بیمار و شاهد  بودند. 12718466 rs در مبتلایان به دیابت ارتباط معنی­داری را با گروه شاهد نشان داد 033/p=0
نتیجه­گیری: با توجه به این مطالعه، مشخص شد که بیماری‌ها‌ی دیابت، فشار خون بالاو نیز استعمال سیگار از طریق این ژن تاثیری در شروع و تشدید  CAD ندارند.
 

الهه کهن، لیلا کهن، مریم مقبول،
دوره 20، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: ناباروری مردان یک بیماری مولتی­فاکتوریال است که در نتیجه بر هم کنش بین فاکتورهای ژنتیکی و محیطی بروز می­کند. بیش از نیمی از موارد ناباروری در مردان به علت اختلال در اسپرماتوژنز و در نتیجه اختلالات اسپرم می­باشد. پروتئین­ های شوک حرارتی (HSP)، چاپرون ­های مولکولی هستند که در مراحل مختلف اسپرماتوژنز دخالت دارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واریانت¬های ژنتیکی HSPA1B rs6457452 در ناباروی مردان صورت گرفته است.
مواد و روش­ ها: این مطالعه­ ی مورد-شاهدی بر روی 516 نفر متشکل از 308 مرد مبتلا به ناباروری ایدوپاتیک و 208 مرد سالم به عنوان کنترل انجام شد. بعد از استخراج DNA از خون محیطی، تعیین ژنوتیپ با روش Tetra-ARMS PCR انجام شد. جهت بررسی ارتباط بین پلی­ مورفیسم و ناباروری مردان از آنالیز رگرسیون لوجستیک استفاده شد.
یافته ­ها: تفاوت معنی­ داری در توزیع ژنوتیپ­ ها بین افراد کنترل و نابارور مشاهده شد. نتایج نشان داد که افراد حامل ژنوتیپ TC (OR=1.552, 95%CI: 1.032-2.334, p=0.035) و TT (OR=2.746, 95%CI: 1.153-6.545, p=0.023) از لحاظ ناباروری مردان، بیشتر تحت خطر هستند. هم­چنین، ارتباط معنی ­داری بین آلل T (OR=1.695, 95%CI: 1.220-2.355, p<0.001) و ناباروری در مردان مشاهده شد.
نتیجه­ گیری: این مطالعه برای اولین بار نشان داد که پلی­ مورفیسم HSPA1B rs6457452 با خطر ابتلا به ناباروری در مردان ایرانی همراه است و آلل T می­ تواند به عنوان یک آلل غالب، خطر ابتلا به ناباروری را افزایش دهد.
 

مهسا کاظمی رودسری، فرهاد مشایخی،
دوره 20، شماره 9 - ( 9-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: ماتریکس متالوپروتئینازها برای تخریب/بازسازی ماتریکس خارج سلولی ضروری بوده و در شکل گیری شریان‌های مارپیچ و حمله به آندومتر در طول لانه گزینی دخیل هستند. مهارکننده‌ بافتی متالوپروتئیناز-1، در بافت‌های مختلف موجودات بیان می‌شود و فعالیت ماتریکس متالوپروتئینازها را مهار می کند. هدف از این پژوهش، مطالعه‌ی بین ارتباط پلی‌مورفیسم تک نوکلئوتیدی درپلی مورفیسم T/C372 ژن TIMP1 (rs4898) با لقاح مصنوعی و انتقال جنین توسط PCR ویژه آلل بود.
مواد و روش‌ها: در مجموع، تعداد 200 نمونه خون شامل 100 IVF منفی و 100 IVF مثبت(کنترل) در این مطالعه جمع‌آوری شد.DNA  برای ژنوتایپینگ TIMP1 استخراج شد. فراوانی ژنوتیپی و آللی پلی­مورفیسم 372T/C از طریق روش  PCRویژه آلل مورد بررسی قرار گرفت.
یافته­ ها: فراوانی ژنوتیپی CC، CT و TT در پلی‌مورفیسم T/C372  از ژن TIMP1 در نمونه های  IVF-به ترتیب، 1، 98 و 1 درصد بود، در حالی­که برای گروه IVF+ به ترتیب، 7، 91 و 2 درصد بود(07/0p=). فرکانس اللی C و T درIVF- به ترتیب، 50 و 50  درصد و در IVF+ به ترتیب 5/47 و 5/52 درصد بود.  فراوانی ژنوتیپی و اللی TIMP1 4898rs (372T/C) بین گروه کنترل و بیماران تفاوت معنی داری نداشت(به­ترتیب 07/0p= و 68/0 p=).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که پلی‌مورفیسم تک‌نوکلئوتیدی 372T/C از TIMP1 ممکن است با نتیجه ی لقاح مصنوعی و انتقال جنین در این جمعیت در ارتباط نباشد. برای تایید نتایج به مطالعات بیشتر با تعداد بیشتری از بیماران و کنترل ها نیاز است.
 

محسن ثالثی، محمد مهرتاش، فرهاد دریانوش، نادر تنیده،
دوره 21، شماره 5 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تجمع بیش‌ از حد چربی یکی از مهمترین مکانیسم‌های ابتلا به دیابت نوع 2 و ایجاد مقاومت به انسولین است. بر همین اساس، در این مطالعه تأثیر محدودیت کالری بر پروتئین‌های پوشش‌دهنده بافت چربی که از لیپولیز بافت چربی جلوگیری می‌کنند را مورد بررسی قرار میدهیم.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه، از 30 سر رت نر بالغ نژاد اسپراگوداولی (وزن 20±200) استفاده شد. ابتدا رت‌ها به دو گروه (غذایی استاندارد و رژیم غذایی پرکالری) تقسیم شدند. سپس گروه رژیم غذایی پرکالری پس از 8 هفته به‌صورت تصادفی در دو زیرگروه کنترل و محدودیت کالری قرار گرفتند. در نهایت، مقدار بیان ژن پری‌لیپین 1 و 5 به روش Pcr و مقاومت به انسولین نیز با استفاده از شاخص هما مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: وزن و مقاومت به انسولین گروه غذای پرچرب افزایش معنی‌داری نسبت به گروه محدودیت کالری و غذای استاندارد داشت (005/0p≤). مقاومت به انسولین بین گروه محدودیت کالری و غذای استاندارد اختلاف معنیداری نداشت (394/0=p). بیان ژن پری‌لیپین 1 در بافت چربی گروه پرکالری به‌صورت معنی‌داری ‌بیش‌تر از گروه محدودیت کالری بود (005/0p≤). بیان ژن پری‌لیپین 1 در بافت عضلانی در گروه غذای پرچرب نسبت به گروه محدودیت کالری و غذای استاندارد افزایش معنی‌داری داشت (005/0p≤). گروه محدودیت کالری از بیان ژن پری‌لیپین 5 ‌بیش‌تری نسبت به گروه غذای پرچرب و گروه غذای استاندارد برخوردار بود (005/0 p≤).
نتیجه‌گیری: محدودیت کالری احتمالاً از طریق تأثیر بر پروتئین‌های پوشش‌دهنده بافت چربی و درنتیجه کاهش تجمع چربی می‌تواند از ایجاد مقاومت به انسولین جلوگیری کند.

پونه روغنیان، جعفر امانی، شهره زارع، زهرا نورمحمدی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: اشرشیاکلی انتروتوکسیژنیک (ETEC) یکی از رایج‌ترین علل باکتریایی مرگ و میر ناشی از اسهال در کودکان و مسافران کشورهای در ‌حال توسعه می‌باشد. فاکتورهای کلونیزاسیون  ETEC مانند CFA / I و CS2 نقش مهمی در ایجاد بیماری دارند. در این مطالعه برای ساخت پروتئین نوترکیب از همجوش زیرواحد راسی CFA / I (CfaE) و زیر واحد ساختاری CS2 (CotD) از ETEC استفاده شده است. از آنجایی که پاسخ‌های ایمنی مخاطی روده علیه CF‌‌‌ها می‌تواند مانع از ایجاد بیماری شود، مطالعه حاضر با هدف تولید آنتی‌ژن کایمریک به جهت ساخت واکسن موثر علیه باکتری ETEC انجام شد.
مواد و روشها: به منظور تکثیر ژن cfae-cotd، از ساختار ژنی دوگانه متشکل از cfae و cotd، واکنش PCR توسط پرایمرهای طراحیشده انجام شد. ژن تکثیر شده در وکتور بیانی pET28a همسانهسازی شد. در پی القای سازه ژنی نوترکیب با ماده‌ی IPTG، پروتئین نوترکیب بیان و با ستون کروماتوگرافی میل ترکیبی، خالصسازی و به وسیله وسترن بلاتینگ توسط Anti-Histag تایید شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.IAU.SRB.REC.1397.066 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران به تصویب رسیده است.
یافته‌ها: صحت همسانه سازی با استفاده از کلونی PCR و واکنش هضم آنزیمی تایید شد. حضور باند در ژل SDS-PAGE  10% در محدوده‌ی 68 کیلو دالتونی، بیان پروتئین نوترکیب و هم‌چنین حضور باند بر کاغذ نیتروسلولز در محدوده مذکور در آزمون وسترن بلاتینگ، تاییدی بر تولید پروتئین نوترکیب بود.
نتیجهگیری: بهینه سازی کدون و بیان در میزبان‌‌‌های هترولوگ یک روش مفید در تولید پروتئینهای نوترکیب است. هم‌چنین تولید آنتی ژن‌‌های ETEC به عنوان کاندید واکسیناسیون بر علیه این باکتری مطرح می‌باشد.

محمدرضا سلیمان، مصطفی خلیلی، علیرضا سلیمان میگونی، مریم باعزم،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده

زمینه و هدف تکنیک DNA نوترکیب، یک روش قدرتمند و مناسب برای تولید بیوپلیمرهای پروتئینی با اختصاصیت در توالی آمینواسید و شیمی فضایی است. پلی‌پپتید شبه‌الاستین بیوپلیمری زیست‌سازگار، زیست‌تخریب‌پذیر و غیرایمونولوژیک است که در مطالعات گوناگون بیوتکنولوژی مورد استفاده قرار می‌گیرد. تگ ELP یک تکنیک ارزان، سریع و غیرکروماتوگرافی برای تخلیص پروتئین‌های هدف است. در این مطالعه وکتور بیانی pET-MOD جهت کنار هم قرارگیری توالی ژن‌های ELP و پروتئین نوترکیب هدف، به منظور تولید پروتئین فیوژن نوترکیب به همراه تگ ELP طراحی و ساخته شدند. 
مواد و روش ها ژن MOD پس از طراحی و سنتز در بین سایت برش XbaI و XhoI موجود در وکتور pET-32a (+) کلون، و به سلول‌های (E.coli-BL21(DE3 ترانسفرم شد. سپس، کلنی‌ها بر اساس اندازه پلاسمید جداسازی و به وسیله برش توسط آنزیم‌های با اثر محدود، بررسی شد. تأیید نهایی کلنی‌های نوترکیبب با استفاده از PCR و توالی‌یابی (DNA (DNA sequencing انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک با کد 11-146-92 تصویب شد.
یافته ها جایگزینی توالی MOD در وکتور pET-32a (+) باعث حذف قطعات بیان‌کننده تگ‌های فیوژن (Thioredoxin:TRX Histidine:HIS ،S-tag)، سایت شناسایی هضم آنزیمی پروتئاز (TEV) و جایگاه کلونینگ چندگانه و اضافه‌کردن توالی‌های شناسایی آنزیم با اثر محدود اختصاصی ژن ELP و ژن هدف شد. درنتیجه در وکتور بهینه‌شده pET-MOD کاهش 466 نوکلئوتید در سایز و بهبود ساختار ثانویه حاصل شد.
نتیجه گیری با توجه به بهبود ساختار فضایی و کاهش اندازه وکتور pET-MOD، و نیز امکان فیوژن‌کردن پروتئین نوترکیب با تگ ELP‌، امکان استفاده اختصاصی از این وکتور به منظور ELPyation پروتئین هدف وجود دارد.

فاطمه شهرستان، پروانه جعفری، آرام قره باغی، ایمان خانی فراهانی، اسماعیل شهرستان،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت یکی از مهم‌ترین عوامل مرگ‌و‌میر در انسان‌هاست که با تغییر شیوه زندگی، شیوع آن به سرعت رو به گسترش است. از علائم این بیماری متابولیک، افزایش قند خون و دیس‌لیپیدمی است. کنترل این بیماری با استفاده از محصولات طبیعی در دنیا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر پروبیوتیک بیوفلورا و عصاره آبی دارچین در بهبود سطح گلوکز و دیس‌لیپیدمی حاصله از دیابت و کاهش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی-عروقی بود. 
مواد و روش ها: 35 رت نر نژاد ویستار به صورت تصادفی در 5 گروه کنترل منفی، کنترل مثبت دیابتی، پروبیوتیک، عصاره دارچین و پروبیوتیک توأم با عصاره دارچین، گروه‌بندی شدند. القای دیابت با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین انجام شد. گروه‌های تیمار به مدت 30 روز CFUs 108×2/3 پروبیوتیک و یا mg/kg 200 عصاره آبی دارچین دریافت کردند. در پایان دوره آزمون، تغییرات وزنی رت‌ها، قند خون، الگوی لیپیدی، hs-CRP و شاخص آتروژنی به منظور پیش‌بینی خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی-عروقی تعیین شد. 
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد اخلاق IR.IAU.ARAK.REC.1397.005 در مرکز پژوهش‌های زیست‌پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی اراک به تصویب رسیده است.
یافته ها: یافته‌های پژوهش نشان داد ابتلا به دیابت سبب کاهش شدید وزن رت‌ها شد، اما در گروه‌های دریافت‌کننده پروبیوتیک کاهش وزن کمتری مشاهده شد. به کارگیری پروبیوتیک و دارچین به صورت مؤثری سبب کاهش قند خون شد. پروبیوتیک بیوفلورا سبب کاهش میزان تری‌گلیسرید، کلسترول و LDL-C  سرمی خون شد. در گروه تیمار‌شده با دارچین، تری‌گلیسرید خون نسبت به گروه کنترل مثبت، کاهش معنی‌دار داشت. شاخص آتروژنی و مارکر التهابی hs-CRP در گروه‌های تیمار شده با پروبیوتیک، کاهش معنی‌داری نسبت به گروه کنترل منفی و مثبت نشان داد. هیچ‌گونه سینرژی در استفاده توأم پروبیوتیک و عصاره آبی دارچین دیده نشد. 
نتیجه گیری: بیوفلورا با بهبود الگوی میکروبیوتای روده، کاهش قند خون و بهبود الگوی لیپیدی، به صورت مؤثری از دیس‌لیپیدی ناشی از دیابت ممانعت می‌کند و درنتیجه خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی-عروقی را کاهش می‌دهد. 

شهناز شهرجردی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پرفشاری خون یک بیماری شایع و فراگیر است که می‌تواند سبب آسیب‌های قلبی‌عروقی و نارسایی کلیه شود. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته ماساژ بر میزان فشار خون، ضربان قلب و پروتئین واکنشگر C زنان با پرفشاری خون است.
مواد و روش ها: در این پژوهش نیمه‌تجربی، 44 زن داوطلبانه با میانگین سن 5/31 ±42/12 سال از بین زنان مراجعه‌کننده به پلی‌کلینیک تخصصی شرکت نفت شهرستان اراک که مبتلا به پرفشاری خون بودند، شرکت کردند. چهار زن بنا به دلایلی از ادامه همکاری در این پژوهش منصرف شدند و بقیه شرکت‌کنندگان در دو گروه آزمایش (ماساژ) و کنترل قرار گرفتند. در گروه ماساژ، مداخله (سه جلسه در هفته، هر جلسه60-45 دقیقه) در ناحیه پشت و اندام فوقانی و تحتانی، به مدت هشت هفته انجام شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تی وابسته و مستقل با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 25 در سطح معنی‌داری (P≤‌0/05) انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق 26-160-92 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد هشت هفته ماساژ باعث کاهش فشار خون (0/001=P) و ضربان قلب (0/001=P) و همچنین پروتئین واکنشگر  (0/001=P) در زنان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل (0/62=P) می‌شود.
نتیجه گیری: یافته‌های این پژوهش نشان داد که ماساژ به مدت هشت هفته یک روش مناسب و کارآمد برای بهبود فشار خون سیستولی، دیاستولی، ضربان قلب و پروتئین واکنشگر C در بیماران مبتلا به پرفشاری خون است.

سعید پیرمرادی، هدیه جعفری،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کرونا ویروس انسانی یکی از اعضای خانواده کروناویریده و عامل ایجاد‌کننده عفونت‌های دستگاه تنفسی فوقانی است. با وجود شیوع چندین باره شدید اپیدمی و عدم داروی ضد‌ویروسی مناسب، اما هنوز پیشرفت زیادی در رابطه با واکسن مبتنی بر اپی‌توپ که برای HCoV طراحی شود، حاصل نشده است. 
مواد و روش ها: روش کار در این مطالعه این‌گونه بود که به ترتیب با انتخاب توالی پروتئین اسپایک کرونا ویروس از مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی، بازیابی توالی پروتئین و تعیین اپی‌توپ‌های T ،‌B مورد نیاز برای تولید واکسن کایمر، بررسی آنتی ژنسیته و الرژنسیته و توکسیسیتی اپی‌توپ‌های انتخابی توسط سرورهای مختلف، پیکربندی ترکیب کایمر اولیه از واکسن اپی‌توپی طراحی شد. سپس به ارزیابی واکسن کایمر از نظر ساختاری و قابلیت اتصال به سلول‌های B و ترکیبات MHCI ،II و بررسی ساختار دو‌بُعدی و جایگاه امینواسیدها و پیوندها در مدل سازه ایمنی‌زا و نیز بررسی فیزیک و شیمیایی و پایداری واکسن مدل توسط برخی سرورهای دیگر پرداخته شد. در‌نهایت، سپس برای اتصال در برابر مولکول‌های آنتی‌ژن‌های لکوسیتی انسانی، با استفاده از تکنیک‌های داکینگ ملکولی برای بررسی اثر متقابل با اپی‌توپ آزمایش شد. 
ملاحظات اخلاقی: تمامی اصول اخلاقی در این مقاله در نظر گرفته شده است. شرکت‌کنندگان در جریان هدف تحقیق و مراحل اجرای آن قرار گرفتند. آنها همچنین از محرمانه بودن اطلاعات خود اطمینان داشتند. اصول کنوانسیون هلسینکی نیز رعایت شد.
یافته ها نتایج حاصل بیانگر آن بودند که سازه ایمنی‌زای ایجادشده از لحاظ ساختار دو‌بُعدی و سه‌بعدی و جایگاه امینواسیدها و پیوندها در مدل سازه ایمنی‌زا، سمیت و الرژن بودن و آنتی ژنسیته در شرایط مطلوبی قرار داشت و دارای پایداری (شاخص ناپایداری 33.93) و نیمه عمر مطلوب و شرایط فیزیک و شیمیایی مناسبی بود. 
نتیجه گیری: به‌طور کلی سازه ایمنی‌زایی که در این فرایند پژوهشی تهیه شد، توانست در فرایند داکینگ برهم‌کنش مطلوبی با برخی از اجزای سیستم ایمنی آنتی‌ژن‌های لکوسیتی انسانی داشته باشدکه این بیانگر شناسایی مطلوب این سازه توسط سیستم ایمنی هومورال و سلولی بدن و تحریک آن‌ها در جهت تولید ایمنی در بدن شخص میزبان است که البته اثبات مطمئن‌تر آن نیازمند فرایندهای فاز بالینی است.

وحید فکری کورعباسلو، علی فکوریان، محسن حیدریان، سید مسعود کشفی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون می‌تواند اثرات مشابه با تمرین مقاومتی سنتی داشته باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی منتخب با استراحت فعال و غیرفعال، با و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح پروتیئن واکنشگر C و لاکتات دهیدروژناز و استقامت عضلانی مردان جوان بود. 
مواد و روش ها: از نمونه‌های دردسترس و داوطلب، 24 سرباز جوان سالم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سه گروه هشت نفره (تمرین مقاومتی سنتی، تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت غیرفعال، و تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت فعال قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته با شدت 70-80 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه مقاومتی سنتی (سه ست ده‌تایی)، 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت غیرفعال(30-15-15-15) و 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت فعال (30-7-15-7-15) اجرا شد. قبل و بعد از شش هفته شاخص‌های فیزیولوژیکی، انتروپومتریکی، استقامت عضلانی و سطوح هورمونی از آزمودنی‌ها گرفته و نمونه‌های خونی به شیوه الایزا و رنگ‌سنجی آنزیمی اندازه‌گیری شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرویی و برای مقایسه درون‌گروهی از تحلیل تی زوجی استفاده شد. 
ملاحظات اخلاقی: در انجام پژوهش، اصول بیانیه هلسینکی، راهنمای عمومی اخلاق در پژوهش‌های دارای آزمودنی انسانی و مقررات حاکم بر آن رعایت شده و کد اخلاق به شناسه IR.SSRC.REC.1398.129 از سوی پژوهشگاه تربیت‌بدنی و علوم ورزشی و کد کارآزمایی بالینی به شناسه IRCT20191207045644N1 از سوی مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران صادر شد. 
یافته ها: نتایج نشان داد که شش هفته تمرین اثر متفاوت و معناداری بر استقامت عضلانی (0/001=P) دارد، اما بر سطوح پروتئین واکنشگر C (0/43=P) و لاکتات دهیدروژناز (0/44=P) اثر متفاوت و معناداری ندارد.
نتیجه گیری: با توجه نتایج این تحقیق به نظر می‌رسد ترکیب تمرینات مقاومتی با محدودیت جریان خون و اینتروال (استراحت فعال) می‌تواند جایگزین مناسبی برای تمرینات سنتی و همچنین در مواردی جایگزین تمرینات مقاومتی با محدودیت و استراحت غیرفعال شود.
خانم زهرا مرتضایی، دکتر سمیه رجبی، دکتر سید جواد ضیاءالحق،
دوره 26، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

مقدمه: مت آمفتامین سبب افزایش رهایش دوپامین از پایانه‌های عصبی می‌شود. اتصال دوپامین به گیرنده‌های دوپامینی باعث افزایش فسفوریلاسیون پروتئین متصل‌شونده به عنصر واکنش دهنده به آدنوزین مونوفسفات حلقوی (CREB) و تغییر رونویسی ژنهای پایین دستی می‌شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر القاء مت آمفتامین و پس از آن به کارگیری تمرین هوازی و بربرین بر بیان ژن گیرنده دوپامین 4 و CREB در بافت قلب موش‌های ماده در دوره ترک مت آمفتامین می‌باشد.
روش کار: سر موش صحرائی به طور تصادفی به 5 گروه کنترل، مت آمفتامین، مت آمفتامین + فعالیت هوازی، مت آمفتامین + بربرین، مت آمفتامین + فعالیت هوازی+ بربرین تقسیم‌بندی شدند. تزریق درون صفاقی مت آمفتامین ۱۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم به مدت 5 روز انجام شد و در دوره ترک به مدت 4 هفته تمرین هوازی و همزمان مصرف بربرین 100 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت محلول در آب آشامیدنی در نظر گرفته شد. برای سنجش بیان ژن‌ها از روش Real Time PCR استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون T مستقل و آزمون کروسکال والیس و نرم افزار SPSS24 در سطح 05/0 استفاده شد. کد اخلاق در پژوهش با شماره IR.IAU.SHAHROOD.REC.1402.015 دریافت گردید.
یافته‌ها: نتایج نشان داد مصرف مت‌آمفتامین سبب افزایش غیرمعنادار (97 درصدی) بیان CREB و کاهش غیرمعنادار (52 درصدی) گیرنده دوپامین 4 نسبت به گروه کنترل شد (05/0P>). اجرای مداخلات در دوره ترک همچون مصرف بربرین به تنهایی و در ترکیب با تمرین هوازی، به ترتیب اثرات افزایشی و کاهشی غیرمعنادار بر بیان ژن گیرنده دوپامین 4 و CREB در بافت قلب موش‌های معتاد به مت‌آمفتامین ایجاد کرد (05/0P>).
نتیجه گیری: القاء کوتاه مدت مت آمفتامین، تغییر چندانی در بیان ژن‌های گیرنده دوپامین 4 و CREB در قلب ایجاد نکرد. لذا این ژن‌ها در اثر مداخلاتی همچون بربرین و ورز


صفحه 3 از 3    
3
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb