60 نتیجه برای پروتئین
مریم عزیزپور مغوان، داود حسینی، حسین بصیری، ندا اکبری ، میترا نظام آبادی، صابر اسکندری، محسن ساریخانی،
دوره 16، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بروسلوز بیماری ناتوان کنندهای است که هزینه گزافی را بر اقتصاد و اجتماع تحمیل میکند. بنابراین استفاده از بهترین، دقیقترین و به صرفهترین روش برای تشخیص این بیماری ضروری میباشد. عامل شایع بروسلوز در ایران بروسلا بوده و پروتئین BP26این باکتری خاصیت آنتی ژنیسیته خوبی دارد. بنابراین هدف از این تحقیق تولید پروتئین BP26 نوترکیب از باکتری بروسلا جهت استفاده در کیت تشخیص بروسلوز میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه ﺑﻨﯿﺎدی - ﮐﺎرﺑﺮدی، از باکتری کشت شده، تخلیص DNA ژنومیک به روش پروتئیناز K و فنل/کلرفرم انجام شد. سپس با توجه به اطلاعات توالی ژن bp26 Brucella melitensis موجود در بانک اطلاعات ژن، برای ژن مذکور پرایمر طراحی شده و واکنش زنجیرهای پلیمراز راهاندازی، بهینهسازی و انجام شد. در ادامه محصول واکنش ابتدا در وکتور PTZ57R/T الحاق گردید و پس از آن در وکتور pET-28a کلون گردید. وکتور نوترکیب به میزبان E. coli BL21(DE3) منتقل گردید و پروتئین نوترکیب و با ستون کروماتوگرافی Ni-NTA علیه His tag تخلیص گردید.
یافتهها: اندازه ژن تکثیر شده با اندازه بخشی از ژن bp26 Brucella melitensis موجود در بانک اطلاعات ژن مطابقت داشت. ژن bp26 بدون القاء با IPTG به میزان کم بیان شده و با افزودن آن به غلظت 1 میلیمولار به محیط کشت در ساعت سوم، حداکثر بیان مشاهده شد.
نتیجهگیری: تولید پروتئین نوترکیب BP26 از باکتری ملیتنسیس بومی استان مرکزی با استفاده از ناقل پلاسمیدی pET-28a امکانپذیر گردید. با توجه به اهمیت این پروتئین و به منظور بررسیهای بیشتر در آینده در خصوص تهیه کیت تشخیص بروسلوز، امکان تولید آن در کشور فراهم شد.
کارون شاه ابراهیمی، اعظم شریفی، افشین الماسی، روناک طلیعی، بابک ایزدی، محمد کریمی،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کم کاری تیروئید تحت بالینی مرحله جبرانی قبل از کم کاری تیروئیدی آشکار میباشد. در کم کاری آشکار به علت افزایش لیپوپروتئین(a) به عنوان یک عامل آتروژنیک، خطر بیماریهای ایسکمیک قلبی افزایش مییابد. ولی در مورد افزایش سطح سرمی آن در بیماران کم کاری تیروئید تحت بالینی بحث و اختلاف نظر وجود دارد. با توجه به آتروژن بودن لیپوپروتئین(a) و سایر چربیهای سرم، این پژوهش با هدف مقایسه غلظت لیپوپروتئین(a) و چربیهای سرم در بیماران مبتلا به کم کاری تیروئید تحت بالینی و افراد با عملکرد طبیعی تیروئید انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تحلیلی مقایسهای، 90 نفر از افراد مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان امام رضا(ع) و طالقانی شهر کرمانشاه(60 نفر مبتلا به کم کاری تیروئیدی تحت بالینی و30 نفر سالم)، به روش نمونهگیری در دسترس مورد بررسی قرارگرفتند. این افراد پس از مطابقت از نظر سن، جنس و ابتلا به بیماریهای زمینهای(بیماریهای کبدی، کلیوی، مصرف دارو)، تحت آزمایش تعیین سطح سرمی لیپوپروتئین(a) و سایر چربیهای سرم قرار گرفتند.
یافتهها: در هر دو گروه مورد و شاهد، 7/16 درصد را مردان و 3/83 درصد را زنان تشکیل میدادند. در این پژوهش، اختلاف آماری معنی داری بین سطح سرمی لیپوپروتئین(a)، تری گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین با دانسیته بالا و لیپوپروتئین با دانسیته پایین در دو گروه یافت نشد(05/0p>). همچنین ارتباطی بین لیپوپروتئین(a) و سایرچربیهای سرم یافت نشد(05/0p>).
نتیجهگیری: سطح سرمی لیپوپروتئین(a) و سایر چربیهای سرم در بیماران جوان با وزن طبیعی مبتلا به کم کاری تحت بالینی تیروئید افزایش نیافته و به نظر میرسد درمان زود هنگام در این بیماران ضرورتی ندارد. واژگان کلیدی: چربیهای سرم، لیپوپروتئین(a)، کم کاری تیروئیدی تحت بالینی
محمود رضا نخعی، امیر الماسی حشیانی، بهروز ابراهیم زاده کر،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی وضعیت تغذیهای، ابزاری برای اجرای مراقبتهای تغذیهای است. هدف از اجرای این روش تعیین نیازهای تغذیهای و رفع آنها در جهت ارتقای سلامتی افراد است. مادران باردار و شیرده جزو گروههای آسیبپذیر هستند، کاربرد این روش به خصوص از دیدگاه تعیین کالری و پروتئین دریافتی بر روی رشد نوزاد تاثیرات مثبتی دارد. هدف از این مطالعه مقاله بررسی وضعیت تغذیهای مادران باردار است.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی 80 مادر باردار از بین زایشگاههای خصوصی، تامین اجتماعی و زایشگاههای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک، انتخاب شد. مشخصات دموگرافیک مادران با استفاده از پرونده پزشکی ثبت شد و اطلاعات مربوط به رژیم غذایی با استفاده از پرسشنامه دریافت مواد غذایی و آنالیز مواد غذایی دریافتی نیز با استفاده از نرم افزار Nutritionist، نسخه 4 انجام شد. آنالیز دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS صورت پذیرفت.
یافتهها: میانگین افزایش وزن دوران بارداری (1/10کیلوگرم) با توجه به میانگین نمایه توده بدنی به دست آمد(2/22 کیلوگرم در متر مربع). میانگین وزن نوزادان 5/2 کیلوگرم را نشان داد. میانگین انرژی دریافتی مادران در حد میزان توصیه شده غذایی(روزانه) و میزان پروتئین دریافتی نیز فراتر از میزان توصیه شده روزانه به دست آمد. وزن مادر قبل از بارداری، با وزن مادر در انتهای بارداری همبستگی مثبت و معنیداری(93/0=r) (001/0=p) را نشان داد. همچنین بین وزن مادر قبل از بارداری با درصد افزایش وزن مادر در انتهای بارداری همبستگی منفی و معنیداری(39/0=r) (01/0=p) به دست آمد. همچنین بین وزن نوزاد با وزن مادر در انتهای بارداری همبستگی مثبت و معنیداری(34/0=r) (001/0=p) به دست آمد.
نتیجهگیری: ارزیابی وضعیت تغذیهای مادران باردار نشان داد که در حین بارداری از وضعیت تغذیهای مناسبی بر خوردار بوده و نوزادانی با وزن طبیعی به دنیا آوردهاند. واژگان کلیدی: ارزیابی وضعیت تغذیهای، اندازهگیریهای تن سنجی، رژیم غذایی دریافتی، مادران باردار
علی خواجه لندی، حسین جعفری، امین محمدی دمیه، پروین برزیده،
دوره 16، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : پروتئینهای شوک گرمائی ( HSP ) خانوادهای از پروتیئنها هستند که نقش حیاتی در نگهداری هموستاز سلولی و محافظت سلول در شرایط استرس زای مزمن و حاد بازی میکنند. هدف تحقیق حاضر بررسی تغییرات پروتئین شوک گرمایی ( HSP70) پس از دو آزمون وینگیت و آستراند در دانشجویان دختر میباشد.
مواد وروش ها: در این مطالعه نیمه تجربی،تعداد 40 دختر (20 نفر ورزشکار و 20 نفر غیر ورزشکار) بصورت داوطلبانه، به ترتیب با میانگین و انحراف معیار، سن (3 ± 3/22) و (2 ± 2/23) سال، قد (5 ± 2/159) و (4 ± 2/161) سانتیمتر و وزن (3 ± 3/59) و (2 ± 4/65) کیلوگرم، انتخاب شدند. آزمودنیها دو آزمون وینگیت و آستراند را با فاصله زمانی 3 روز انجام دادند. نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمونها و به مقدار 5 سی سی از سیاهرگ بازویی گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش اندازهگیری مکرر بهره گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد در میزان HSP70 پس از آزمون هوازی آستراند، افزایش معناداری در بین ورزشکاران و غیرورزشکاران وجود دارد (01/0> P ). اما پس از آزمون بیهوازی وینگیت، افزایش معنادار تنها در ورزشکاران (05/0 p< ) مشخص گردید و در غیر ورزشکاران تغییر معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: مدت فعالیت ورزشی نسبت به شدت آن، بر میزان تولید پروتئین شوک حرارتی، از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد.
کیهان قطره سامانی، عفت فرخی، مرتضی هاشم زاده، اسفندیار حیدریان،
دوره 16، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان داده که فعالیت پارا کسوناز1 در بیماران مبتلا به تنگی عروق کرونر کاهش دارد . تغییر C به T در ناحیه -107 پروموتر مهمترین شاخص تعیین کننده ژنتیکی سطح پارا کسوناز 1در سرم است. از آنجایی که ترکیب اسیدهای چرب فسفولیپیدهای HDL بر فعالیت آن موثر است می توان با بررسی این تغییر تاثیر بهتر داروهای رایج را پی گیری نمود ودر درمان دارویی در نظر گرفت .
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی 131 نفر با LDL بالای 130 میلی گرم در دسی لیتر بعنوان گروه مورد و 134 نفر با LDL کمتر از 130 میلی گرم در دسی لیتر به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه و نتایج حاصل از آزمایشات بیوشیمی و مولکولی بدست آمد. در صد اسید های چرب موجود در فسفو لیپید ها با تکنیک گاز کروماتوگرافی تعیین گردید.
یافته ها : فعالیت آریل استرازی تحت درمان با لواستاتین تغییرات قابل توجهی نداشت ولی فعالیت پاراکسونازی به دنبال درمان با لواستاتین در ژنوتیپ CC پلی مورفیسم C/T107- افزایش قابل توجه تری داشته است. درصد اسیداولئیک ، لینولئیک و اسید ایکوزو پنتانوئیک به دنبال دریافت لواستاتین در فسفولیپیدهای HDL افزایش نشان داده است.
نتیجه گیری: احتمالا درمان با لواستاتین اثر محافظتی بیشتری در ژنوتیپ CCدر مقابل بیماری قلبی عروقی خواهد داشت.در ژنوتیپCC که به دنبال درمان فعالیت بالاتر پاراکسونازی دیده شده اسیداولئیک و لینولئیک موجود در HDL نیز افزایش داشته اند.
نوید رضا مشایخی، سعید صدرنیا ، علی چهریی، جواد جواهری، مجتبی احمدلو،
دوره 16، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
مقدمه: امروزه ریسک ابتلا به حوادث عروق کرونر با اندازه گیری میزان کلسترول وتری گلیسیرید تخمین زده می شود. مطالعه حاضر سعی دارد با اندازه گیری میزان اپولیپوپروتِئین آ_ یک و ب و بررسی ارتباط انها باشدت بیماری عروق کرونر معیارهای بهتری از اندازه گیری کلسترول وتری گلیسیرید برای کشف بیماران در معرض ابتلا به بیماریهای عروق کرونر را پیدا کند.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که روی بیماران بخش آنژیوگرافی قلب بیمارستان امیرالمومنین اراک انجام شده است . سطح سرمی لیپوپروتئین آ_ یک، لیپوپروتئین ب ، کلسترول، تری گلیسیرید، VLDL, HDL,LDL و قند خون ناشتا اندازه گیری شد. نتایج آنژیوگرافی توسط دو متخصص قلب به طور جداگانه تفسیر شد . میزان گرفتاری بیماری عروق کرونر توسط معیار شدت گرفتگی جنسینی (Gensini Score) تعیین شد . اطلاعات با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل آماری شد.
یافته ها: بین معیار جنسینی و سطح آپو-ب ( ApoB ) همبستگی آماری معنا داری وجود داشت (047/0 p= و 127/0 r = ). از بین متغیرهای مختلف وارد شده به مدل رگرسیون لجستیک تنها متغیرهای آپو- ب و جنسیت به عنوان متغیرهای پیش گویی کننده معنی دار بودند(002/0p= ، 001/0p=). در مقایسه با آنژیوگرافی ،تحلیل ROC نشان داد سطح آپو-ب می تواند تست آزمایشگاهی مفیدی در تشخیص بیماری عروق کرونر باشد (023/0p=).
نتیجه گیری: به نظر می رسد اندازه گیری آپو-ب علاوه بر تست های معمول لیپیدهای پلاسما در افراد در معرض خطر بروز بیماری عروق کرونر مفید بوده و می تواند به عنوان یک ریسک فاکتور مستقل در ابتلا به بیماری عروق کرونر در نظر گرفته شود
ناز آفرین جو کار ، فرهاد دریانوش، حسین جعفری، سمیه کاشرفی فرد، علی عسکرزاده،
دوره 16، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این تحقیق، مطالعه تغییرات احتمالی پروتئین شوک گرمایی 70 ، آنزیم های کبدی و کراتین فسفو کیناز پس از فصل تمرینات و مسابقات آزاد جهانی در ورزشکاران حرفهای می باشد.
مواد و روشها: 10 دختر ورزشکار حرفهای اسکیت انتخاب شدند. آزمون ورزشی برونگرا در سه نوبت (24 ساعت قبل از شروع تمرینات، بعد از شش ماه برنامه تمرینی (قبل از مسابقات جهانی) و 24 ساعت بعد از مسابقات جهانی) توسط ورزشکاران انجام شد. برنامه تمرینی تخصصی اسکیت ، 26 هفته و هر هفته در 5 جلسه اجرا میشد ونمونه خونی به منظور اندازه گیری در قبل و بعد از هر آزمون ورزشی برونگرا گرفته شد.
یافتهها: در مرحله قبل از تمرین، غلظت پروتئین شوک گرمایی 70 در واکنش به آزمون ورزشی برونگرا تغییر معنیداری نشان نداد (898/0p=). اما در مرحله پس از تمرین، به طور معنیداری پس از آزمون برونگرا افزایش یافت (031/0p=). همچنین، در اندازه گیری-های پس از آزمون برونگرا، غلظت آنزیمهای کبدی و کراتین فسفو کیناز در مرحله دوم و سوم نسبت به مرحله اول به طور معنی داری بیشتر بود (05/0p<).
نتیجه گیری: یافتههای پژوهش نشان داد بالا رفتن سطح آمادگی بدنی ورزشکاران در طول فصل تمرینات و مسابقات باعث افزایش سطح محافظت از بدن (تولید HSP70) میگردد و این موضوع به سطح توانایی بدن فرد جهت تولید این پروتئین بستگی دارد. همچنین می-توان گفت احتمالا سطح آمادگی بدنی افراد، عاملی مهم در میزان سطوح ALT، AST وALP پس از اجرای آزمون ورزشی برونگرا است.
نوید مزروعی آرانی، هما بقایی، اشرف خرمی راد، ذات اله عاصمی، صبیحه السادات علیزاده، احمد اسماعیل زاده،
دوره 16، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش مقاومت به انسولین، فاکتورهای التهابی و پارامترهای استرس اکسیداتیو با پیشرفت دیابت مرتبط است. این مطالعه با هدف اثرات مفید گز سین بیوتیک بر روی مقاومت انسولین، فاکتورهای التهابی و استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به دیابت تیپ 2 طراحی شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور متقاطع بر روی 62 بیمار دیابتیک در محدوده سنی 70-35 سال انجام شده است. بیماران بطور تصادفی برای مصرف یا گز سین بیوتیک (62 نفر) یا گز معمولی (62 نفر) برای 6 هفته تقسیم شدند. سه هفته دوره استراحت (Wash-out) درنظر گرفته شد. گز سین بیوتیک حاوی 107 باکتری لاکتوباسیلوس اسپوروژنز، 04/0 گرم گالاکتواولیگوساکارید اینولین و 005/0 گرم شیرین کننده استویا به ازای هر گرم بود. ترکیبات گز معمولی مشابه گز سین بیوتیک بجز لاکتوباسیوس اسپوروژنز و اینولین بود. بیماران روزانه 3 عدد گز سین بیوتیک یا گز معمولی 7 گرمی مصرف می کردند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و 6 هفته بعد از مداخله برای اندازه گیری مقاومت به انسولین، پروتئین واکنشگر C (hs-CRP) سرمی و بیومارکرهای استرس اکسیداتیو از بیماران گرفته شد.
یافته ها: مصرف گز سین بیوتیک، در مقایسه با کنترل، باعث کاهش معنی دار انسولین سرمی (02/0p=)، سطوح hs-CRP (008/0p=) شده است. مکمل یاری با گز سین بیوتیک همچنین منجر به افزایش معنی دار گلوتاتیون توتال پلاسما (0001/0>p) در مقایسه با کنترل شده است.
نتیجه گیری: در مجموع، مصرف گز سین بیوتیک برای 6 هفته منجر به کاهش انسولین، فاکتور التهابی hs-CRP سرمی و افزایش توتال گلوتاتیون پلاسمایی شده است.
وحیده فرجادی، حمید ابطحی، محمدرضا ذوالفقاری، صفیه صوفیان، لیلا حسن زاده،
دوره 16، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هلیکوباکتر پیلوری باسیلی گرم منفی است که موجب بیماری های معده و دئودنوم در انسان میشود. از مهمترین ژنهای مرتبط با بیماری زایی این باکتری ژن CagA میباشد که موجب کلونیزاسیون بیشتر آن در سلولهای اپی تلیال معده و ایجاد التهاب و زخم های گوارشی میگردد. در این تحقیق سعی گردید تا تولید پروتئین نوترکیب حاوی ناحیه دارای بالاترین خاصیت آنتی ژنیک CagA در باکتری E. coli انجام گیرد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، قطعه حاوی ناحیه آنتی ژنیک ژن CagA به طول 1245 جفت باز براساس برنامه های بیوانفورماتیکی بدست آمد، با روش PCR تکثیر، با آنزیمهای محدود کننده BamHI و XhoI برش و در پلاسمید pET32a کلون و در E. coli BL21 (DE3) pLysS با القا توسط IPTGبیان شد. از کیت Ni-NTA جهت تخلیص پروتئین بیان شده استفاده شد و آنتی ژنیسیته آن به روش لکه گذاری وسترن بررسی گردید.
یافته ها: نتایج حاکی از کلونینگ و بیان موفقیت آمیز ژن هدف بود. با استفاده از کیت Ni-NTAو دیالیز تخلیص پروتئین CagA نوترکیب با غلظت 5/1 میلی گرم بر میلی لیتر انجام شد. در وسترن بلاتینگ پروتئین تولید شده با سرم های آلوده انسان و موش واکنش نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پروتئین نوترکیب CagA (65 کیلو دالتون) آنتی ژنیسیته خود را حفظ می کند. بنابراین میتواند برای تشخیص سرولوژیک بیماری های هلیکوباکتر پیلوری و تولید واکسن مورد استفاده قرار گیرد.
پوران کریمی، روشنک بیات ماکو، پروین دهقان، محمدرضا سلیمی موحد،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه: سلنیوم عنصر منحصر به فردی است که دربهبود بیماریهای التهابی اثرمثبت دارد مسیر التهابی MAPK )پروتئین کینارهای فعال شونده با میتوژن( اعمال سلولی شامل پرولیفراسیون ،تمایز، مهاجرت،و آپوپتوز را تنظیم میکند .. هدف از این مطالعه پیدا کردن مکانیسم اثر سلنیوم بروقایع التهابی در پلاکتها یی است که در معرض استرس اکسیداتیو یا عوامل ترومبوتیک قرار میگیرند .
مواد وروش ها: این مطالعه یک مطالعه پایه ای –تجربی می باشد که روی پلاکتهای انسانی بدست آمده از 30 نفر فرد سالم (سن 12±35) انجام شده است در این پلاکتها تغییرات سطح فسفوریلاسیون سه پروتئین مهم مسیرMAPK یعنی p38 ، c-JNK) (c-jun kinase و ERK1/2 (Extracellular signal-regulated kinases1/2) . و میزان بیان P- سلکتین پلاکتی در حضورو عدم حضور سلنیوم باروش الایزای ساندویچی مورد اندازه گیری قرار گرفت. مهار دارویی برای مقایسه اثر سلنیوم با مهار کننده های کلاسیک کینازهای مربوط به فسفریلاسیون p38، ERK1/2 و JNK اعمال شد. نسبت درصد فسفریله به توتال برای نرمالیزه کردن نتایج فسفریلاسیون پروتئینها محاسبه ودر ارائه نتایج مورد استفاده واقع شد.
یافته ها: سلنیوم بیان P- سلکتین و سطح فسفریلاسیون p38، JNKوERK1/2 پلاکتی را بطور معنی دار در پلاکتهای تحریک شده با ox-LDL کاهش داد(05/0> p ). سلنیوم نتوانست سطح P- سلکتین پلاکتی را علی رغم کاهش درسطح فسفریلاسیون p38، JNK وERK1/2 در پلاکتهای فعال شده با ترومبین بطور معنی دارکاهش دهد.
نتیجه گیری: یافته های ما نشان دادند که سلنیوم میتواند التهاب را از طریق کاهش سرکوب مسیر پیام رسانی وابسته به p38 اعمال کند. این نتایج باعث توسعه دیدگاه سلنیوم درمانی درتخفیف التهاب ناشی از استرس اکسیداتیو در بیماریهای قلبی عروقی میشود.
محمد جواد قربانی، زیور صالحی، الهام قربانی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: گزارشاتی نشان دهنده نقش حفاظتی القا پروتئین شوک حرارتی ( HSP70 ) در سلولهای اپی تلیال معده وجود دارد. ژن HSP70-2 در منطقه ژنی MHC کلاس III ، در بازوی کوتاه کروموزوم شماره 6 قرار دارند. ژن HSP70-2 یک pst1 site دارد که با توجه به ترانزیشن A به G که در ناحیه 1267 این ژن رخ میدهد، ژنوتیپهای متفاوتی حاصل میکند که مشخص گردیده با سطوح مختلف بیان mRNA ژن HSP70 در ارتباط است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر پلیمورفیسم G/A 1267 ژن HSP70-2 در خطر ابتلا به بیماری زخم پپتیک میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، 100 بیمار مراجعه کننده به بخش اندوسکوپی بیمارستان حافظ شهر شیراز صورت گرفت. همه نمونه ها تحت گاستروسکوپی فوقانی قرار گرفتند. DNA ژنومی از بیوپسی بافت معده استخراج شد. ژنوتیپ در گروه بیمار و کنترل به وسیله PCR-RFLP تشخیص داده شد.
یافتهها: توزیع ژنوتیپی ژن HSP70-2 در گروه شاهد برابر بود با 20 ( AA ) 40 درصد ، 26 ( AG ) 52 درصد و 4( GG ) 8 درصد و برای گروه بیمار برابر بود با 5 ( AA ) 10 درصد ، 44 ( AG ) 88 درصد و 1 ( GG ) 2 درصد . نتایج نشان داد که پلیمورفیسم 1267G/A ژن HSP70-2 با زخم معده در ارتباط است.
نتیجهگیری: آنالیز دادهها مشخص نمود که ژنوتیپ AG سبب افزایش 76/6 برابری در بروز بیماری میگردد (0006/0 = p ، 2/20-26/2 = CI 95%، 76/6 = OR ).
محمدرضا دایر، نوشین آذری، نعمت اله رزمی، محمدسعید دایر،
دوره 17، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای پریونی گروهی از اختلالات تحلیل برنده دستگاه عصبی بوده که منجر به مرگ بیمار میشوند. این بیماریها تبدیل پروتئین پریون سلولی طبیعی (PrPC) به ایزوفرم غیرطبیعی آن با صفحات بتای فراوان (PrPSc)، تشکیل و تجمع رشتههای آمیلوییدی با مکانیسمی ناشناخته در سلولهای عصبی را به دنبال دارند. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر افزایش یا کاهش موضعی درجه حرارت بر این فرآیند تبدیل میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه علمی-پژوهشی، ساختار بلوری پروتئین پریون انسانی از بانک اطلاعات پروتئین (با کد 2LEJ) به عنوان ساختار اولیه استفاده و به طور جداگانه در دماهای27، 37 و 47 درجه سانتیگراد در بازه زمانی 10 نانو ثانیه و با کمک نرمافزار گرومکس شبیهسازی گردید. نتایج حاصل از شبیهسازی با استفاده از دستورات گرومکس از فایل مسیر استخراج و با کمک نرمافزارهای SPSS، SPDBV و WebLab تحلیل گردید.
یافتهها: تغییر درجه حرارت از 37 به 27 یا 47 درجه سانتیگراد باعث ایجاد تغییرات قابل توجهی در ساختار PrPC میگردد و PrPC ساختار سوم بسیار تاخوردهتری در مقایسه با ساختار طبیعی آن در 37 درجه سانتیگراد، پیدا میکند. علاوه براین، کاهش در تعداد پیوندهای هیدروژنی بین پروتئین و حلال در این دو دما میزان سطح قابل دسترس حلال هیدروفوبیک PrPC را افزایش میدهد که این میتواند دلیلی برای افزایش مقاومت پروتئین به هیدرولیز پروتئولیتیک و کاهش قابلیت انحلال آن در آب باشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که تغییرات درجه حرارت باعث تسریع تغییرات ساختاری PrPC و کاهش حلالیت آن میشود و آن را مستعد تبدیل شدن به PrPSc می سازد.
سیده مرضیه کتابی پور، مریم کوشکی جهرمی،
دوره 17، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت پیشگیری از بیماریهای قلبی عروقی در سنین یائسگی، هدف این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی پیشرونده در آب بر آپوپروتئینهای نوع A و B و لیپوپروتئینهای سرم زنان یائسه دارای اضافه وزن و با وزن طبیعی بود.
مواد و روشها: این تحقیق از نوع نیمه تجربی بود که 29 زن یائسه غیر ورزشکار شهر اصفهان (سن: 68/4±04/57 سال) داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. آزمودنیهای این پژوهش بر اساس شاخص توده بدنی به دو گروه چاق (تعداد: 15 نفر، 90/3±21/30 =BMI) و وزن طبیعی(تعداد: 14 نفر 25/2± 44/22 =BMI) تقسیم شدند. آزمودنیهای هر دو گروه به مدت هشت هفته، هفتهای سه جلسه و هر جلسه با شدت فزاینده 50 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه و به مدت 45 دقیقه در تمرینات هوازی در آب شرکت کردند. نمونههای خونی در وضعیت ناشتا از محل ورید بازویی دست چپ، در حالت نشسته در دو مرحله قبل و 24 ساعت بعد از برنامه تمرینی گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که در گروه چاق فعالیت ورزشی موجب تغییر معنیداری در شاخصهای VLDL، و آپوپروتئینهای نوع A و B شد. در گروه وزن طبیعی تمرین ورزشی موجب تغییر معنیداری در شاخصهای LDL،VLDL، و آپوپروتئینهای نوع A و B و ApoA/ApoB شد ولی در بین گروهها تفاوت معنیداری در هیچ یک از متغیرهای مورد مطالعه وجود نداشت.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش، تمرین فزاینده هوازی در آب موجب کاهش مشابهی در برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی به ویژه کاهش آپوپروتئین B و ApoB/ApoA و افزایش ApoA در زنان یائسه چاق و با وزن طبیعی میشود.
رقیه رحیمی ، مهدی مهدوی، معصومه ابتکار،
دوره 17، شماره 9 - ( 9-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تحویل مستقیم آنتیژن به سلولهای دندریتیک موجب تقویت پاسخهای ایمنی میشود و راهکاری مناسب در مبارزه علیه پاتوژنهای موتاژنی نظیر HIV میباشد. هدف این مطالعه بررسی پاسخهای ایمنی حاصل از تحویل مستقیم پروتئین نوترکیب چنداپیتوپی tat/pol/gag/env ویروس 1-HIV با کمک آنتی بادی منوکلونال علیه 205-DEC موجود در سطح سلولهای دندریتیک موش جهت تقویت پاسخهای ایمنی است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی، پروتئین نوترکیب حاصل از بیان پلاسمید pET23a-HIVtop4 حاوی سکانس 20-1Tat، 610-577ENV، 190-150Pol، 323-296ENV، 186-158Gag و 61-44Tat در سویه اشرشیاکلی 21BL به عنوان واکسن مدل استفاده شد. به منظور بهکارگیری ویژگیهای سلولهای دندریتیک در روند ایمنی زایی، پروتئین نوترکیب به روش شیمیایی به آنتیبادی علیه گیرنده 205-DEC کونژوگه گردید. موشهای بالب سی به صورت زیرپوستی با فرم کونژوگه یا غیرکونژوگه (کنترل) پپتید 4HIVtop به همراه Poly I:C به عنوان عامل بلوغ سلولهای DC، ایمونیزه شدند. تکثیر سلولی به روش برومو دی یوریدین، پاسخ سیتوتوکسیسیتی با اندازهگیری گرآنزیم B، اینترلوکینهای 4 و 7، اینترفرون گاما و آنتی بادی توتال به ترتیب با روش الیزای مستقیم و غیر مستقیم سنجیده شدند.
یافتهها: ایمونیزاسیون با پپتید متصل به آنتی بادی علیه 205-DEC در مقایسه با گروههای کنترل موجب افزایش قابل ملاحظه در پاسخهای تکثیری، سیتوتوکسیسیتی، تولید اینترلوکینهای 4 و 7، اینترفرون گاما و نیز تیتر آنتی بادی توتال گردید.
نتیجهگیری: تحویل مستقیم آنتی ژن پروتئینی مورد نظر به سلولهای دندریتیک + 205-DEC، در مقایسه با گروههای کنترل موجب افزایش قابل توجه پاسخهای ایمنی میشود.
عاطفه بیابانگرد زاک، مسعود گلعلی پور، غلامرضا حدادچی، علیرضا علاسپور،
دوره 17، شماره 11 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل تغییر سبک زندگی از نظر تغذیه و فعالیتهای فیزیکی، چاقی به یکی از مهمترین چالشهای سلامتی انسان تبدیل شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط سطح تستوسترون و لیپوپروتئینهای سرم از جمله لیپوپروتئین با چگالی پایین و لیپوپروتئین با چگالی بالا با شاخص توده بدنی در گروههای متفاوت سنی از جمعیت مردان استان گلستان بوده است.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهد که در آن 183 نفر از مردان طی سال 90-91 به صورت تصادفی انتخاب شدند، وزن و قد افراد بر اساس روشهای استاندارد اندازهگیری شد و برای هریک شاخص توده بدنی محاسبه گردید. سطح سرمی هورمون تستوسترون و سطح لیپوپروتئین با چگالی پایین و لیپوپروتئین با چگالی بالا این افراد نیز سنجیده شد. آنالیزهای آماری دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و آزمون آنووا یک طرفه وآزمون همبستگی دومتغیره پیرسون بین گروهها صورت گرفت.
یافتهها: نتایج تجزیه و تحلیل دادهها، ارتباط آماری معکوس و معنیداری بین شاخص توده بدنی با سطح سرمی تستوسترون نشان داد (005/0p=). در جمعیت مورد بررسی، افزایش شاخص توده بدنی با افزایش لیپوپروتئین با چگالی پایین و افزایش سن نیز مرتبط بود (p به ترتیب 049/0 و 011/0). در ضمن بین مقدار لیپوپروتئین با چگالی بالا و شاخص توده بدنی رابطه معکوسی مشاهده شد که از لحاظ آماری معنیدار نبود (068/0p=).
نتیجهگیری: از این مطالعه میتوان چنین نتیجه گرفت که در مردان، افزایش وزن با سطح پایین تستوسترون و با افزایش LDL مرتبط است که با افزایش سن این ارتباط بیشتر میشود.
مریم نظری، محمد رضا کردی، سیروس چوبینه،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت تناوبی شدید بر سطوح سرمی کراتین کینار و لاکتات دهیدروژناز به عنوان شاخصهای آسیب عضلانی و ژلاتیناز نوع یک به عنوان شاخص التهاب بافتی، در دختران جوان غیرفعال بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی ۱۴ دانشجوی دختر غیرفعال انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه اجرای فعالیت تناوبی شدید (با میانگین و انحراف استاندارد ۲/۵۶±۲۱/۲۸ سال، قد ۳/۷±۱۶۳/۱ سانتیمتر و وزن ۴/۹۵±۵۲/۸۶ کیلوگرم) و گروه کنترل (با میانگین و انحراف استاندارد ۷/۵۰±۲۰/۲۵ سال، قد ۴/۵±۱۶۲/۴ سانتیمتر و وزن ۳/۶۷± ۵۲/۶۴ کیلوگرم) تقسیم شدند.آزمودنیهای گروه تجربی در شش تکرار یک دقیقهای با شدت ۹۰ الی ۹۵ درصد HR max دویدند. نمونههای خونی قبل و به فاصله ۳۰ دقیقه پس از اجرای پروتکل تمرینی گرفته شد. اندازهگیری مقادیر مربوط به فاکتورهای ذکر شده با استفاده از کیتهای مربوطه انجام گرفت. دادهها با آزمون تی مستقل در سطح معنیداری ۰/۰۵ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: پس از جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها، نتایج نشان دادند افزایش معنیداری در مقادیر کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز در اثر اجرای فعالیت تناوبی شدید وجود دارد ولی هیچ اختلاف قابل ملاحظهای در سطوح ژلاتیناز نوع یک در اثر اجرای این فعالیت مشاهده نشد.
نتیجهگیری: بنابراین میتوان گفت یک جلسه اجرای فعالیت تناوبی شدید میتواند باعث افزایش برخی از شاخصهای آسیب عضلانی همچون کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز شود و در رابطه با پاسخ التهابی بدن، تغییر قابل ملاحظهای در ژلاتیناز نوع یک موجب نمیشود.
محمد صادق هاشم زاده، محمد رضا شفاعتی، روح الله درستکار،
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ویروس بیماری نیوکاسل (New Castle disease Virus) از مهمترین عوامل بیماریزا در طیور است و واکسیناسیون همچنان به عنوان راهکاری مؤثر برای کنترل این بیماری مطرح است. فیوژن پروتئین (F) قرار گرفته روی سطح ویروس بیماری نیوکاسل، در بیماریزایی این ویروس نقش اساسی دارد و میتواند به تنهایی باعث القاء ایمنی محافظتی گردد. با این پیش زمینه، هدف ما، تولید یک سازه نوترکیب (کد کننده پروتئین F) از شاتل وکتور بکمیدی مشتق از باکیولوویروس به منظور بیان آن در لاین سلولی حشره بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ابتدا ژن کامل F از سویه غیر بیماریزای لاسوتا ویروس بیماری نیوکاسل، به منظور تولید رشته DNA مکمل (cDNA)، با تکنیک RT-PCR فراوان سازی گردید. محصول تکثیر، در وکتور کلونینگ A/T و سپس در پلاسمید دهنده pFastBac Dual همسانه سازی گردید. بعد از تأیید فرآیند کلونینگ با دو روش PCR و آنالیز هضم آنزیمی، صحت توالی با روش تعیین توالی تأیید شد. در نهایت بکمید نوترکیب واجد ژن F متعاقباً در سویه باکتریایی Bac10DH تولید و سازه فوق با یک پنل اختصاصی PCR با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن F و پرایمرهای عمومی 13M مورد تأیید قرار گرفت.
یافتهها: تحلیل تستهای تأییدی نشان داد که سازه نوترکیب بکمیدی- بیان کننده ژن پروتئین F با توالی و چارچوب صحیح- با موفقیت ساخته شده است.
نتیجهگیری: محصول این سازه نوترکیب واجد ژن F علاوه بر کاربرد مستقل در القاء ایمنی محافظتی میتواند به همراه محصول دیگر باکیولوویروسهای نوترکیب- بیان کننده ژنهای HN و NP برای تولید ذره شبه ویروسی (virus-Like particle,VLP) ویروس فوق در لاین سلولی حشره- مورد استفاده قرار گیرد.
بهناز سادات عابدی، زهره کیانی، شهربانو پرچمی، مرتضی هاشم زاده چالشتری، عباس دوستی،
دوره 18، شماره 5 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: کاردیومایوپاتی هایپرتروفیک (HCM) مجموعهای متنوع از بیماریهای قلبی با توارث آتوزومی غالب است که 2/0 درصد از جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار داده و شایعترین علت مرگ قلبی ناگهانی در جوانان زیر 35 سال میباشد. حدود 40 درصد از موارد بیماری مربوط به جهش در ژن MYBPC3 است. هدف از این مطالعه بررسی جهشهای ژن MYBPC3 در اگزونهای 15 و 18 بیماران HCM در استان چهارمحال و بختیاری میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی 30 بیمار مبتلا به HCM انتخاب شدند. DNA به روش استاندارد فنل-کلروفرم استخراج شد، سپس اگزونهای مورد نظر با استفاده از روش PCR تکثیر گردیدند. سپس مراحل SSCP و HA انجام گرفت.
یافتهها: تفاوت آشکاری بین نمونههای کنترل مثبت و سایر نمونهها مشاهده گردید. اما هیچ تفاوتی در اگزونهای مورد بررسی و یا شیفت باندها وجود نداشت.
نتیجهگیری: جهش در اگزونهای ژن MYBPC3 میتواند باعث بروز HCM شود و احتمالاً تغییر در سایر اگزونها عامل بیماری در این منطقه جغرافیایی است و تغییر در اگزونهای مورد بررسی سهم به سزایی در بیماران مبتلا به HCM ندارد. در هرصورت، لازم است برای رسیدن به نتیجهی بهتر بیماران بیشتری مورد مطالعه قرار گیرند.
سید رضا محبی، حامد ناقوسی، پدرام عظیم زاده، شقایق درخشانی، افسانه شریفیان، محمد رضا زالی،
دوره 18، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود طراحی و به کارگیری واکسن ی موثر علیه ویروس هپاتیت B ( HBV )، عفونت مزمن با این ویروس هنوز یکی از مهم ترین مشکلات بهداشت جهانی می باشد. زمینه ژنتیکی میزبان از جمله پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی نقش مهمی در مزمن شدن یا پاکسازی عفونت ایفا می کند. محصول نهایی ژن مرگ برنامه ریزی شده سلولی 1 ( PDCD1 ) به میزان فراوان در سطح سلول های T بیان شده و در عفونت های مزمن ویروسی از پاسخ سلول های T اختصاصی بر علیه ویروس ممانعت می کند. در این مطالعه، ارتباط پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی A/G 7146+ در اینترون 4 ژن PDCD1 با عفونت مزمن هپاتیت B در جمعیت ایرانی بررسی گردیده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد-شاهدی، 212 فرد مبتلا به هپاتیت B مزمن و 208 فرد شاهد ارزیابی شدند. DNA ژنومی افراد مورد مطالعه استخراج شد و پس از انجام واکنش زنجیره ای پلیمراز ( PCR )، پلی مورفیسم 7146+ با روش RFLP تعیین گردید.
یافته ها: فراوانی ژنوتیپ های GG ، GA و AA در جایگاه 7146 اینترون 4 ژن PD1 به ترتیب 4/77 درصد، 7/20 درصد و 9/1 درصد در گروه بیماران و 8/80 درصد، 4/15 درصد و 8/3 درصد در گروه شاهد بود. پس از تحلیل های آماری، اختلاف معنی داری میان دو گروه بیمار و شاهد مشاهده نگردید(198/0 = p ).
نتیجه گیری: درصد فراوانی ژنوتیپ های مورد مطالعه در این جمعیت با مطالعات قبلی هم راستا می باشد. نتایج این مطالعه نشان دادند که هیچ گونه همبستگی میان پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی A/G در اینترون 4 ژن PD1 و استعداد ابتلا به هپاتیت B مزمن در جمعیت ایرانی وجود ندارد.
معصومه حبیبیان، پروین فرزانگی، محسن سادات تبار بیشه،
دوره 18، شماره 9 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: التهاب نقش مهمی در پاتوژنز آترواسکلروز ایفا میکند و تعدیل شیوه زندگی یک استراتژی مفید برای پیشگیری از بیماریهای قلبی عروقی است. از این رو، در تحقیق حاضر، اثرات ترکیبی تمرین پیلاتس و مکمل دانه کرفس بر پروتئین جذب شیمیایی مونوسیت-1 و پروتئین واکنشگر C در زنان غیرفعال بررسی شد.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 28 زن داوطلب با میانگین سنی 5/5 ±31 سال، پس از انتخاب به صورت نمونهگیری در دسترس، به طور تصادفی و مساوی به گروههای کنترل، تمرین، مکمل و تمرین+ مکمل تقسیم شدند. تمرین پیلاتس شامل انجام حرکات ورزشی با شدت 50 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب، 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته بود. گروههای مکمل و مکمل+ تمرین، کپسول حاوی 3/1 گرم دانه کرفس را 3 بار در روز پس از صرف غذا میل نمودند. نمونههای خونی ناشتا قبل و 48 ساعت پس از آخرین مداخلهها جمعآوری شدند. سطوح پروتئین جذب شیمیایی مونوسیت-1 و پروتئین واکنشگر C به روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: 8 هفته تمرین پیلاتس، مکمل سازی و مداخله ترکیبی با کاهش معنیدار سطوح پروتئین جذب شیمیایی مونوسیت-1 و پروتئین واکنشگر C همراه بود(05/0>p). به علاوه، مداخلههای ترکیبی و تمرین پیلاتس با افزایش بیشتری در درصد تغییرات این شاخصها در مقایسه با گروه مکمل همراه بود(05/0>p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، بخشی از اثرات حمایتی مداخلههای غیردارویی تمرین پیلاتس و مکمل سازی با دانه کرفس ممکن است به علت سرکوب فرآیندهای التهاب باشد.