47 نتیجه برای روی
مریم قانع، فریبا ادهم،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر، افزایش سویههای اشرشیاکلی تولیدکننده بتالاکتامازهای وسیعالطیف (ESBL) منجر به محدودشدن گزینههای درمانی شده است. این مطالعه به منظور یافتن ژنهای blaTEM و blaPER در ایزولههای ادراری اشرشیاکلی مولد ESBL و تعیین الگوی مقاومت آنها انجام شد.
مواد و روش ها: از بهمن ۱۳۹۴ تا اسفند ۱۳۹۵، ۹۷۲ نمونه از بیماران مشکوک به عفونت ادراری از سه بیمارستان اصلی و آزمایشگاههای شهرستان کرج جمعآوری شدند. شناسایی باکتریها، آزمون حساسیت میکروبی و تولید ESBL با استفاده از آزمونهای استاندارد انجام شد. از واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) برای تشخیص ژنهای بتالاکتاماز TEM و PER استفاده شد
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.IAU.TMU.REC.۱۳۹۶.۲۷۴ به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علومپزشکی آزاد اسلامی تهران رسیده است.
یافته ها: از بین ۹۷۲ نمونه ادراری، ۵۰۰ ایزوله اشرشیاکلی جدا شد. ۱۸۰ ایزوله ( ۳۶ درصد) تولیدکننده ESBL بودند. در میان سویههای ESBL مثبت، بیشترین حساسیت نسبت به آمیکاسین و ایمی پنم (به ترتیب ۸۰ و ۶۰ درصد ( مشاهده شد. مقاومت به کوتریموکسازول، سیپروفلوکساسین، تتراسایکلین و جنتامیسین به ترتیب ۷/۹۲، ۹/۷۸، ۱/۶۶ و ۸/۵۷ درصد بود. همه سویههای ESBL مثبت مقاومت چنددارویی داشتند. در میان سویههای ESBL مثبت، ژن blaTEM در ۸۵ ایزوله ( ۷۲/۴۴ درصد) مشاهده شد، ولی ژن blaPER در هیچیک از ایزولهها یافت نشد.
نتیجه گیری: نتایج، شیوع بالایی از سویههای اشرشیاکلی تولیدکننده ESBL و دارو چند مقاوم را نشان داد. نظارت مداوم بر باکتریهای مولد ESBL و تعیین الگوهای مقاومتی آنها میتواند به کاهش انتشار این گونههای مقاوم در جامعه کمک کند.
عرفان رضایی، مجتبی دیده دار، سید حامد میرحسینی،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونتهای قارچی یکی از مهمترین و شایعترین مسائل برای بیماران بستری در محیطهای بیمارستانی بهخصوص در بخشهای ویژه است. هدف از این مطالعه تعیین آلودگی قارچی در هوا و سطوح بخشهای پرخطر بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علومپزشکی اراک و تعیین الگوی حساسیت دارویی گونههای جداشده بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی مقطعی از بخشهای پرخطر بیمارستانهای آموزشی اراک تعداد 63 نمونه از هوا با استفاده از روش اندرسن تکمرحلهای و 63 نمونه از سطوح با استفاده از سواپ پنبهای مرطوب برداشته و روی محیط کشت سابرودکستروز آگار حاوی کلرامفنیکل کشت داده شد. شناسایی جنس و تا حد امکان گونه قارچها با استفاده از روش کشت روی لام صورت گرفت. تست حساسیت دارویی روی گونههای جداشده با روش میکرودایلوشن براث ( استاندارد CLSI- M38A2) انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.315 در کمیته اخلاق شورای پژوهشی دانشگاه علومپزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافته ها: از کل نمونهها، 18 گونه قارچ جدا شد که شامل هشت آسپرژیلوس نایجر، چهار آسپرژیلوس فلاووس، دو آسپرژیلوس فومیگاتوس، دو گونه رایزوپوس، یک گونه موکور و یک گونه فوزاریوم بود. در بررسی حساسیت دارویی یک مورد حساسیت نسبی آسپرژیلوس فومیگاتوس به ایتراکونازول، یک مورد حساسیت نسبی آسپرژیلوس نایجر به کتوکونازول و یک مورد مقاومت آسپرژیلوس نایجر به ایتراکونازول مشاهده شد.
نتیجه گیری: به طور کلی الگوی آلودگی قارچی بیمارستانی با قارچهای بیماریزا و نیز الگوی حساسیت دارویی این ارگانیسمها در مناطق دیگر ایران و جهان با نتایج مطالعه حاضر همخوانی نسبی دارد و داروهای مطرحشده در دستورالعملهای جهانی برای درمان این عفونتها مانند وریکونازول و کاسپوفانژین در درمان آسپرژیلوز مهاجم و آمفوتریسین B در درمان موکورمایکوز و فوزاریوز مهاجم در حال حاضر داروهایی کارآمد هستند.
فرشته اکبرزاده، سعید باقرسلیمی، بهمن کارگر شهامت،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف مخفی کردن دانش در سازمان، موضوعی نوین در مبحث مدیریت دانش است. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر پنهانسازی دانش توسط مدیران در دانشگاه علومپزشکی گیلان به روش سلسله مراتبی است.
مواد و روش ها پژوهش از حیث هدف کاربردی و مبتنی بر رویکرد کیفی و کمّی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان فلسفی در رشته مدیریت و خبرگان تجربی دانشگاه علومپزشکی بودند که به روش نمونهگیری هدفمند و بر اساس قاعده اشباع نظری 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبه نیمهساختاریافته بود. پس از احصای شاخصهای مؤثر بر پنهانسازی دانش و سپس توسط روش تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از نرمافزار Expert Choice نسخه 11 عوامل شناساییشده اولویتبندی شدند.
ملاحظات اخلاقی در این پژوهش قبل از مصاحبه با خبرگان از آنها رضایتنامه کتبی در خصوص آگاهانه بودن و محرمانه بودن انجام پژوهش دریافت شد. کد اخلاق این پژوهش شماره IR.IAU.LIAU.REC.1401.002 است.
یافتهها یافتههای تحقیق نشان داد از میان 7 عامل مؤثر و مد نظر خبرگان، عامل قدرتطلبی بیشترین میزان تأثیرگذاری بر پنهانسازی دانش توسط مدیران در دانشگاه علومپزشکی را داراست و هوش عاطفی کمترین وزن یا اهمیت را دارد.
نتیجه گیری بر این اساس، میتوان با کاهش قدرتطلبی علاوه بر ایجاد جوی شفاف و قابل اعتماد، زمینه استقرار اشتراکگذاری دانش را در دانشگاه علومپزشکی مهیا کرد.
علی مرادپور شمامی، معصومه انوری، سیده طوبی شفیقی، هادی صدیق ابراهیم-سرائی،
دوره 25، شماره 5 - ( 9-1401 )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت عفونتهای دستگاه ادراری ناشی از اشریشیا کلی اوروپاتوژنیک در حوزه پزشکی، این مطالعه با هدف بررسی سروگروه های O25 و O16 و الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی در بین ایزولههای اشریشیا کلی اوروپاتوژنیک به دست آمده از بیماران بستری مبتلا به عفونت ادراری در بیمارستانهای رشت انجام شد.
روش کار: در مجموع 110 نمونه ادرار از بیماران مبتلا به عفونت ادراری مراجعه کننده به بیمارستانهای منتخب رشت در یک دوره ماهه جمع آوری گردید. مطابق با توصیههای موسسه استانداردهای بالینی و آزمایشگاهی، از روش انتشار دیسک برای تعیین الگوی حساسیت آنتی بیوتیکی استفاده شد. با استفاده از پرایمرهای خاص، سروگروه های O25 و O16 شناسایی گردیدند. طرح مربوط به این مقاله در سامانه ملی اخلاق در پژوهشهای زیست پزشکی ایران ثبت شده است (IR.IAU.LIAU.REC.1399.068).
یافتهها: در بین نمونههای مورد مطالعه، 4/36 درصد (110/40) مربوط به مردان و 6/63 درصد (110/70) مربوط به زنان بود. بر اساس الگوی حساسیت آنتی بیوتیکی، سطح بالایی از مقاومت آنتی بیوتیکی در برابر نالیدیکسیک اسید (8/81 درصد) و کوتریموکسازول (2/78 درصد) مشاهده شد، در حالی که موثرترین آنتی بیوتیک ها آمیکاسین (5/85 درصد) و نیتروفورانتوئین (6/83 درصد) بودند. علاوه بر این، فنوتیپ مقاوم به چند دارو در 7/72 درصد (80/110) از ایزولههای اشریشیا کلی اوروپاتوژنیک یافت شد. بر اساس نتایج PCR، فراوانی سروگروه های O25 و O16 به ترتیب 4/36 درصد و 3/17 درصد بود. هر دو سروگروه بیشترین مقاومت را به نالیدیکسیک اسید و کوتریموکسازول داشتند، در حالی که کمترین مقاومت در سروگروه O25 در برابر نیتروفورانتوئین (20 درصد) و آمیکاسین (3/14 درصد) و در سروگروه O16 در برابر ایمی پنم (3/5 درصد) و نیتروفورانتوئین (5/10 درصد) بود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد شیوع بالای سویههای MDR در بین سویههای اشریشیا کلی اوروپاتوژنیک بسیار نگران کننده است و متخصصان باید در زمینه تجویز انتی بیوتیک برای بیماران بسیار محتاتانه عمل کنند. در این مطالعه هم مانند اکثر مطالعات فراوانی سروگروه O25 بالا بود و احتمالاً این سروگروه میتواند در ایجاد عفونتهای ادراری و مقاومت آنتی بیوتیکی سویههای اشریشیا کلی اوروپاتوژنیک نقش داشته باشد.
محمدرحیم امیری، بیان حیدریان، فریبا مردادی وستگانی، سارا ایمانی بروج،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات مبتنی بر اصول آکادمی ملی طب ورزش آمریکا (National Academy of Sports Medicine ) NASM بر کینتیک راه رفتن در سندرم پیریفورمیس در مردان میانسال بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و آزمایشگاهی بود. نمونه آماری پژوهش حاضر، 30 مرد دارای سندرم پیریفورمیس بودند. آزمودنیها به طور مساوی و تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل جای گرفتند. گروه مداخله، به مدت هشت هفته تمرینات NASM را انجام دادند. قبل و بعد از تمرینات، متغیرهای نیروی عکسالعمل زمین با استفاده از دستگاه صفحه نیرو برتک با نرخ نمونهبرداری
1000 هرتز اندازهگیری شد. دادههای کنتیکی با استفاده از فیلتر باترورث مرتبه چهار با برش فرکانسی 20 هرتز هموار شد. برای تجزیه تحلیل آماری از آزمون آنالیز واریانس و T زوجی در سطح معنیداری 0/05 > P استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که اثر عامل زمان در مؤلفههای FxHC، FyHC در اوج نیروها و مؤلفه FyHC در زمان رسیدن به اوج نیروی عکسالعمل زمین در پسآزمون در مقایسه با پیشآزمون افزایش داشتند (0/025 > P؛ 0/96 – 1/64 = d). اثر عامل زمان در مؤلفه FyPO در اوج نیروی عکسالعمل زمین در پسآزمون در مقایسه با پیشآزمون کمتر بود (0/025 > P؛ 0/96 – 1/64 = d). اثر تعاملی زمان×گروه در مؤلفه FxPO در اوج نیرو و مؤلفه FzHC در زمان رسیدن به اوج نیروی عکسالعمل زمین دارای اختلاف معنیداری بود (0/048 > P؛ 0/83 – 0/87 = d).
نتیجه گیری: تمرینات NASM استفاده در این پژوهش میتواند اثر کلینیکی و درمانی داشته باشد که سبب کاهش آسیب به اندامهای تحتانی و بهبود کیفیت راه رفتن در افراد دارای سندرم پیرفورمیس شود.
اعظم میوه فروشان، رقیه افسرقره باغ،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده
مقدمه: چربی خون بالا یا هیپرلیپیدمی، یک اختلال متابولیکی مزمن با مشخصه افزایش سطح چربیهای خون، نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی بیماریهای قلبی- عروقی در افراد مبتلا به دیابت، فشارخون بالا و چاقی ایفا میکند. با وجود وجود داروهای شیمیایی، عواملی مانند عوارض جانبی داروها، هزینهها و رویکرد فزاینده به طب سنتی، مطالعات بر روی پتانسیل درمانی گیاهان دارویی در کاهش سطح چربیهای خون را تقویت کرده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی و ایمنی این عوامل گیاهی در کاهش سطح چربیهای خون انجام شده است.
روش کار: جهت انجام این مطالعه مروری، جستجویی جامع در پایگاههای اطلاعاتی معتبر نظیر PubMed، Science Direct، Google Scholar و سایر پلتفرمهای آنلاین مرتبط صورت گرفت. با استفاده از کلید واژههایی همچون «هیپرلیپیدمی»، «طب گیاهی»، «طب سنتی»، «عصاره گیاهی» و «گیاه درمانی» و بدون اعمال محدودیت زمانی تا سال 2024، مقالات پژوهشی مرتبط شناسایی شدند. معیار ورود مطالعات به این بررسی، گزارش اثرات گیاهان دارویی بر تغییرات پروفایل لیپیدی بود.
یافتهها: بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که گیاه دارویی آویشن معمولی (Thymus vulgare)، کرفس (Apium graveolens)، کاسنی (Cichorium intybus)، شاهتره (Fumaria officinali)، پنجه مرغی (Cynodon dactylon)، گل پر
(Heracleum rawianum)، بابونه قدبلند (Anthemis altissima)، کنگر (Gundelia tourneforttii)، جعفری وحشی جنگلی (Anthriscus sylvestrianum)، تاجریزی (Solanum nigrum)، زرشک معمولی (Berberis vulgaris)، شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra)، شیپوری طویل سربریده (Arum elongatum)، ریواس (Rheum ribes)، نعناع (Mentha spicata) و چندین گیاه دارویی دیگر استفاده میشود.
نتیجهگیری: استفاده از گیاهان دارویی بومی ایران برای مدیریت چربی خون، ریشه عمیقی در تاریخ باستانی کشور دارد که تحقیقات علمی معاصر به طور فزایندهای مورد تأیید قرار گرفته است. ترکیبات طبیعی موجود در گیاهان دارویی بومی ایران، از طریق مکانیسمهای مختلفی از جمله مهار جذب چربیها و افزایش سرعت متابولیسم، توانایی کاهش سطح چربیهای خون را دارند. گرایش روزافزون به طب سنتی و گیاهان دارویی، به دلیل مزایای ذاتی آنها مانند کاهش عوارض جانبی در مقایسه با داروهای سنتزی، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. تحقیقات علمی در حال انجام در این زمینه راههای امیدوارکنندهای را برای توسعه درمانهای گیاهی نوآورانه و مؤثر ارائه میدهد.
افسانه طلایی، فاطمه رفیعی، گلناز معتمدی، علی چهرهای،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده
مقدمه: ندولهای تیرویید بسیار شایع هستند. نقش مقاومت به انسولین در ایجاد ندولهای تیرویید اخیراً مورد توجه قرار گرفته است. به تازگی مطالعات متعددی ارتباط متفورمین و مقاومت به انسولین را با تیرویید بررسی کردهاند. مطالعات محدودی نیز اثر درمان با متفورمین را بر حجم و تعداد ندولهای تیرویید بررسی کردهاند. در مطالعهی حاضر ما تأثیر متفورمین بر تعداد و اندازه ندولهای تیرویید را بررسی کردیم.
روش کار: تعداد 240 زن یوتیروئید با ندولهای تیرویید انتخاب شدند. بیماران به چهار گروه درمانی 60 نفره تقسیم شدند. گروه اول لوتیروکسین 100 میکروگرم در روز و گروه دوم مت فورمین با دوز 500 میلیگرم، دو بار در روز و گروه سوم ترکیبی از متفورمین و لوتیروکسین به مدت سه ماه دریافت کردند و گروه چهارم بعنوان گروه شاهد دارویی دریافت نکردند. سونوگرافی ابتدای شروع مطالعه و بعد از سه ماه مجدداً در همه شرکتکنندگان انجام شد و نتایچ آن درهر گروه و بین گروهها مقایسه گردید.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که سطح هورمونهای تیروئیدی بعد از درمان در سه گروه بجز گروه لووتیروکسین اختلاف معنیدار آماری ندارد. همچنین نتایج نشان میدهد تنها در گروه لووتیروکسین سطح TSH و T4 بعد از درمان به طور معنیداری به ترتیب کاهش و افزایش یافته است و اندازهی ندول در گروه لوتیروکسین و گروه ترکیبی لوتیروکسین و متفورمین در مقایسه با گروه متفورمین و گروه شاهد کاهش معنیدار آماری داشته است.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که متفورمین، منجر به کاهش اندازه ندولهای تیرویید نمیشود و در تناقض با مطالعاتی است که اثرات بالقوه ضدتوموری تیرویید را نشان دادهاند. گرچه ممکن است مدت زمان این مطالعه برای این نتیجهگیری کافی نباشد و لازم است مطالعات بیشتری با کیفیت بالاتر و در حجم نمونههای بیشتر به مدت طولانیتر انجام شود.