جستجو در مقالات منتشر شده


126 نتیجه برای حمدی

بیتا کاویانی، حسین سازگار، نوشا ضیاء جهرمی، فرزانه محمدی فارسانی،
دوره 20، شماره 11 - ( بهمن ماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی نقش پلی‌مورفیسم تک نوکلئوتیدی rs137852599 موجود در ژن کد کننده‌ی گیرنده‌ی آندروژن بر مقاومت دارویی بیماران دارای سرطان پروستات به داروی انزالوتامید است.
مواد و روش‌ها: در پژوهش مورد- شاهدی حاضر، آنالیز ARMS-PCR بر روی ژن کدکننده‌ی گیرنده‌ی آندروژن در ۵۰ بیمار مبتلا به سرطان پروستات دارای مقاومت به دارو و ۵۰ بیمار مبتلا به سرطان پروستات بدون مقاومت دارویی انجام گرفت. تحلیل‌های آماری با استفاده از سرور GeNePop صورت گرفت و نتایج به دست آمده از طریق سرور SISA مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: فراوانی آللی در rs137852599 برای آلل‌های A و C در گروه مقاوم به دارو برابر با 78/۰ و 22/۰ و در گروه غیر مقاوم به دارو برابر با 94/۰ و 06/۰ بود. نتایج نشان می‌دهد که ارتباط معناداری بین وجود مقاومت دارویی و پلی‌مورفیسم تک نوکلئوتیدی rs137852599 وجود دارد (02/0 = p).
نتیجه­گیری: وجود پلی‌مورفیسم‌های تک نوکلئوتیدی می‌تواند باعث ایجاد مقاومت‌های دارویی در افراد مبتلا به سرطان پروستات گردد. در نتیجه، بررسی وجود این پلی‌مورفیسم‌ها می‌تواند در تجویز داروی مناسب در این بیماران تأثیرگذار باشد.
 

آصفه ده مرده قلعه نو، مریم قوی دل علی آبادی، زینب شاه محمدی، ملیحه مهرشاد، محمدعلی آموزگار، ابوالقاسم دانش،
دوره 20، شماره 12 - ( اسفندماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: امروزه، با توجه به رشد روزافزون مقاومت ضدمیکروبی، کشف و تولید داروهای ضدمیکروبی جدید مورد تأکید است. هدف از این مطالعه، بررسی باکتریهای هالوفیل یا هالوتالرنت تولیدکنندهی آندوسپور جداشده از مناطق مختلف ایران به‌منظور غربال­گری گونه‌های تولیدکننده مواد فعال ضدمیکروبی است.
مواد و روش‌ها: تعداد 62 ایزوله از دریاچه‌های شور مختلف ایران جداسازی شدند، تولید آندوسپور مورد بررسی قرار گرفت و شناسایی تکمیلی با استفاده از توالی‌یابی ژن 16S rRNA انجام شد. غربال­گری به روش دو لایه در محیط‌کشت آگار به‌گونه‌ای انجام شد که دو باکتری اندیکاتور باسیلوس سرئوس (ATCC 14579) و اشرشیا کلی (PTCC 1330) در لایه‌ی بالایی تلقیح شدند. در انتها تولید ماده‌ی فعال ضدمیکروبی در یک دوره زمانی هفت روزه مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه اثر غلظت آگار در لایه‌ی پایینی بر انتشار متابولیت ضدباکتریایی مطالعه شد.
یافته‌ها: سویه‌های  WT6و R4A19 با تولید ماده ضدمیکروبی رشد هر دو باکتری باسیلوس سرئوس و ایشرشیا کلی را مهار کردند. هاله‌ی عدم رشد فقط بر علیه اشرشیا کلی، زمانی‌که سویه‌ی R4A20 در لایه‌ی پایینی کشت داده شده بود، مشاهده شد؛ درحالی‌که چهار سویه R4S2، LbS2، RF1 و WT19 فقط توانستند رشد باسیلوس سرئوس را مهار کنند. حداکثر تولید ماده فعال ضد‌میکروبی برای سویه WT6 علیه باسیلوس سرئوس و اشرشیا کلی به‌ترتیب بعد از روز سوم و چهارم به‌دست آمد، درحالیکه سویه‌ی R4A20 ماده‌ی فعال را پس از 5 روز به تولید بهینه رساند. در اندازه شعاع هاله عدم‌ رشد در غلظت‌های متفاوت آگارِ موجود در لایه‌ی پایه، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: باکتری‌های هالوفیل یا هالوتالرنت تولید‌کننده آندوسپور جداشده از نقاط مختلف ایران به عنوان میکروارگانیسم­ های ضدباکتریایی جالب، ارزش بررسی و تحقیق بیشتری دارند.

پروین جاودان، سمیه رئیسی، پریسا محمدی نژاد،
دوره 21، شماره 1 - ( فروردین ماه 1397 1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: سرطان تخمدان یکی از بدخیمی­های شایع درمیان سرطان‌های زنان به شمار می رود. یکی از دلایل کشنده بودن این عارضه می­تواند به دلیل عدم تشخیص در مراحل اولیه بیماری و فقدان درمان موثر برای بیماران با حالت پیشرفته سرطان یا عود مجدد آن باشد. بنابراین یک نیاز فوق العاده برای شناسایی بیومارکرهای تشخیصی یا شناسایی مکانیسم بیماری برای درمان موثر وجود دارد. یکی از ژن­هایی که در سرطان­های مختلف دارای تغییرات قابل توجهی بوده است، ژن TRAF4 می باشد. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی ژنTRAF4  در سرطان تخمدان بوده است.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه، 40 بافت پارافینه توموری تخمدان و 40 بافت غیرتوموری وارد شدند. پس از استخراج RNA تام و سنتز cDNA، بیان نسبی ژن با استفاده از روش کمی Real-time PCR (qRT-PCR) سنجیده و سپس از طریق روش 2-∆∆ct آنالیز شد. در نهایت، تغییرات بیانی توسط روش­های آماری مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از بررسی اخیر نشان داد که بیان TRAF4 در نمونه‌های توموری به صورت معناداری دارای افزایش می یابد (0001/0p=). در بررسی ارتباط بیان ژن با اطلاعات دموگرافیک و کلینوپاتولوژی، ارتباط معناداری میان نمونه های متاستاز مثبت و افزایش بیان ژن مشاهده شد. هم­چنین مشخص شد که میزان بیان TRAF4 در افراد 48 ساله یا پایین تر از آن، افزایش یافته است.
نتیجه گیری: با توجه به مطالعات مختلف، به نظر می رسد افزایش بیان TRAF4 احتمالا به علت تکثیر تعداد کپی­های ژنی در ناحیه کروموزومی در سرطان­ها است. با توجه به نتایج این مطالعه و افزایش بیان TRAF4 در نمونه­های واجد سرطان تخمدان، به ویژه افزایش بیان در افراد 48 ساله یا پایین تر از آن، TRAF4 احتمالاً می­تواند به عنوان یک مارکر تشخیصی مورد توجه قرار گیرد.
 

جواد مصرآبادی، سعید محمدی مولود،
دوره 21، شماره 1 - ( فروردین ماه 1397 1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: اختلالات یادگیری یکی از شایع­ترین مشکلات دانش آموزان است که توجه بسیاری از روان­شناسان را به خود جلب نموده و پژوهش­های بسیاری در خصوص اثربخشی مداخلات مختلف بر طبقات مختلف اختلالات یادگیری انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف نتیجه­گیری کلی در خصوص اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی مختلف و کشف متغیرهای تعدیل کننده­ی احتمالی به انجام رسید.
مواد و روش ­ها: جهت نیل به اهداف پژوهش با بهره­گیری از روش فراتحلیل، از نتایج کمی 128 پژوهش منتخب، که با توجه به ملاک­های ورود و خروج و بهره­گیری از کلیدواژه‌های تعیین‌شده به‌دست‌آمده بود، استفاده گردید و در مجموع 623 اندازه اثر اولیه به دست آمد و با نرم‌افزار CMA2 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته­ ها: نتایج تحلیل نشان داد که مقدار اندازه اثر ترکیبی اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلالات یادگیری 13/1 و پس از تفکیک به متغیرهای پیشایند و پیامد چندگانه، مقدار اندازه اثر ترکیبی مداخلات آموزشی و مداخلات درمانی بر طبقه کلی ناتوانی­های یادگیری به ترتیب 74/0 و 26/1، بر اختلال خواندن 87/0 و 01/1، بر اختلال نوشتن 20/1 و 22/1 و بر اختلال ریاضی 29/1 و 26/1 بود که همگی از لحاظ آماری معنادار بودند(001/0p≤). هم­چنین نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که تفاوت اثربخشی مداخلات درمانی بر اختلال خواندن و مداخلات آموزشی در اختلال ریاضی معنادار است(001/0p≤).
نتیجه­ گیری: بر اساس اندازه اثرهای به دست آمده ­می­توان اظهار داشت که مداخلات آموزشی و درمانی اثربخشی بسیار بالایی بر اختلالات یادگیری داشته­اند و نیز استفاده از مداخلات درمانی برای اختلال خواندن و مداخلات آموزشی برای اختلال ریاضی موثرتر است.

 

عباس علیمرادیان، محسن شمسی، فردین فرجی، مهدی احمدی، سید ابراهیم سیدی،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: مالتیپل اسکلروز (MS) یک التهاب میلین­زدای و اختلال در بازسازی سلول­های عصبی در سیستم عصبی مرکزی با علت­های ناشناخته است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی سطح ملاتونین سرمی در روند درمانی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام پذیرفت..
مواد و روش­ها: مطالعه حاضر از نوع آینده نگر و کوهورت بر روی 40 نفر از بیماران مالتیپل اسکلروزیس انجمن MS شهر اراک به مدت یک سال انجام پذیرفت. بیمارانی که تحت درمان با داروهای تعدیل کننده از خانواده اینترفرون بوده و بیش از یک سال از درمان آن­ها نگذشته بود به صورت تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه ای حاوی اطلاعات جمعیت شناختی و اطلاعات بالینی شامل وضعیت MRI، VEP، نمرهEDSS  (آزمـون وضـعیت گسـترش نـاتوانی) و علائم بالینی و عوامل تداخل­گر تکمیل گردید. نمونه خون محیطی 3 بار به فاصله 6 ماه برای اندازه­گیری ملاتونین از بیماران گرفته شد و سپس ارتباط بین اطلاعات بالینی، تستEDSS  و میزان ملاتونین سرمی با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون­های آنالیز واریانس یک­طرفه و آزمون تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته­ها: در بیماران MS علیرغم گرفتن درمان دارویی میزان ملاتونین به عنوان یک آنتی اکسیدان در مرتبه دوم نمونه گیری کاهش یافت که این مساله با بدتر شدن وضعیت بالینی بیمار (آزمون EDSS) همخوانی داشت. این وضعیت در گروه کنترل مشاهده نگردید.
نتیجه­گیری: با توجه به یافته های این مطالعه، سطح ملاتونین یک متغیر عینی و آزمایشگاهی قابل اندازه گیری (البته به کمک الیزا) است که می تواند در پیگیری این بیماران همراه با ارزیابی های کلینیکی و پرسشنامه ها کمک کننده باشد.

سعید محمدی مولود، علی حیدریان پور، الناز شکری،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرینات ورزشی زیر بیشینه بر غلظت سرمی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و عملکرد توجه پسران دبستانی مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی (ADHD) انجام شد.
مواد و روش­ها: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش­آموزان پسر مقطع ابتدایی بودند که در بررسی­های اولیه دارای علائم نقص توجه و بیش فعالی تشیخص داده شده و جهت بررسی بیشتر و درمان در سال تحصیلی 96-95 به هسته مشاوره و روانشناسی آموزش پرورش منطقه سردرود ارجاع داده شده بودند. از جامعه مذکور، 30 پسر 7 تا 12 ساله به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. برای تشخیص نقص توجه از پرسشنامه کانرز نسخه والدین و مصاحبه بالینی، جهت سنجش میزان توجه از آزمون عملکرد توجه پیوسته(CPT) و برای اندازه­گیری سطوح سرمی BDNF از کیت شرکت استوبیوفارم استفاده شد. آزمودنی­های گروه آزمایش به مدت 12 هفته و در قالب 36 جلسه تمرینی 25 تا 75 دقیقه­ای به تمرینات هوازی با شدت 45 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. داده­ها با روش تحلیل کواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید.
یافته­ها: نتایج نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ سطوح سرمی BDNF و عملکرد توجه پیوسته تفاوت معنادار وجود دارد (001/0>p).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاضر می­توان گفت تمرینات زیربیشینه باعث افزایش BDNF و در نتیجه بهبود توجه در دانش­آموزان پسر دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی می­گردد.

علی آرش انوشیروانی، اعظم احمدی، رضا آقابزرگی، سارا خلیلی، مریم صحرایی، طه فریدونی، ضحی خادمی،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: سرطان سینه شایع­ترین سرطان در زنان سراسر جهان است. ارتباط این بیماری با وقوع تغییرات در ژن­ های متعدد اثبات شده است. یکی از مسیرهای مرتبط با سرطان سینه مسیر بازجذب فولات است. آنزیم کلیدی این مسیر پیام­رسانی توسط ژن TYMS کد می شود. miRNAها با اتصال به نواحی تنظیمی ژن ها بیان آن ها را کنترل می­کنند. در این مطالعه، وجود تغییر در ناحیه تنظیمی TYMS در ارتباط با ویژگی های دموگرافیکی (شامل گرید و متاستاز) بیماران سرطان سینه مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه ابتدا ناحیه تنظیمی ژن TYMS با کمک نرم افزارهای بیوانفورماتیکی مرتبط، مورد بررسی قرار گرفت. پس از جمع آوری نمونه های سرطانی و استخراج  DNAاز نمونه های خون، تغییر در ناحیه اتصال miRNA مورد مطالعه توسط برش آنزیمی NlaIII بررسی شد.
یافته ­ها: بررسی­های بیوانفورماتیکی نشان داد که محل اثر برخی از آنزیم های محدود کننده در 3'-UTR ژن TYMS مرتبط با ناحیه اتصال miRNAهایی از جمله Hsa-miR-433-3p قرار دارد. نتایج حاکی از صحت فرآیند تخلیص ماده ژنومی، PCR و برش آنزیمی بود. در ناحیه تنظیمی مورد بررسی، ژنوتایپ های هوموزیگوت CC، هتروزیگوت AC و واریانت هوموزیگوت موتانت AA با فراوانی متفاوت نسبت به نمونه های سالم مشاهده شد
(05/0 >
p ، 4923/2 تا 7275/. : CI 95% ، 3465/1 : OR). هم­چنین ارتباط ژنوتایپ AA با گرید بالا و متاستاز از نظر آماری تایید شد.
نتیجه­ گیری: در مطالعات متعدد مشخص شده است برخی از پلی­مورفیسم ها در ژن های کلیدی مرتبط با سرطان با تشخیص و پروسه درمان آن­ها ارتباط مستقیم دارد. با توجه به اهمیت تشخیص به موقع در درمان سرطان، دستیابی به بیومارکرهای تشخیصی در سرطان سینه در مراحل اولیه حائز اهمیت خواهد بود. احتمالا تغییر نوکلئوتیدی در سایت اتصال miRNA مورد مطالعه می تواند به عنوان بیومارکر تشخیصی تومور مورد استفاده قرار گیرد. 

علیرضا مرادآبادی، محمد ارجمندزادگان، نوید امامی، منیژه کهبازی، اعظم احمدی، سعید فلاحت، سید حسین حسینی، مهدی کارگران، پریسا خسروی،
دوره 21، شماره 4 - ( دوماهنامه مرداد و شهریور 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: رنگ‌آمیزی­های زیل نلسون، فلوئورسنت و نیز کشت، روش­های استاندارد تشخیص بیماری سل هستند. در این تحقیق، کارائی روش Flash PCR با روش مرسوم کشت مقایسه شد.
مواد و روشها: تعداد 56 نمونه خلط از بیماران مشکوک به سل پس از ارزیابی با روش زیل نلسون و کشت در لوون اشتاین جانسن، به روش چلکس تحت استخراج DNA قرار گرفتند. جهت بررسی مولکولی از کیت مخصوص Flash PCR که محتوی پروب‌ها و پرایمرها برای تکثیر ژن IS6110 بود، استفاده شد. کنترل مثبت و کنترل منفی موجود در کیت بهکار گرفته شد و دستگاه MTC410، جهت تکثیر و دستگاه FD-12 جهت بررسی نتایج مورد استفاده قرار گرفتند. علاوه بر این، نمونه‌ها با کمک ژل آگارز نیز الکتروفورز شدند.
یافتهها: از 56 نمونه خلط بیماران مشکوک به سل، تعداد 20 نمونه در ارزیابی میکروسکوپی و کشت، مثبت و 36 نمونه منفی بودند. همچنین، بررسی مولکولی با استفاده از روش FLASH-PCR مشخص کرد که تمامی 20 نمونه مثبت، در این روش مولکولی نیز مثبت شدند. بهعلاوه، 3 نمونه خلط که با روش کشت و رنگ آمیزی منفی شده بودند در روش FLASH-PCR مثبت شدند. یکی از 3 بیمار مورد بحث با نظر پزشک تحت درمان حمله‌ای برای درمان سل با دریافت آنتی بیوتیک­های ایزونیازید، پیرازینامید و اتامبوتول قرار گرفت. تمامی نتایج با کمک الکتروفورز معمول نیز تایید گردیدند.
نتیجهگیری: مواردی که احتمالا به دلیل تعداد باکتری اندک در نمونه یا نقص در نمونهبرداری، منفی می‌شوند، با روش FLASH-PCR امکان مثبت شدن آن‌ها وجود دارد. بنابراین، با توجه به هزینه اندک، برای استفاده روتین پیشنهاد میشود.

سعید باقری محمدی، بهرنگ علنی، مهدی نورالدینی،
دوره 21، شماره 6 - ( دو ماهنامه آذر و دی 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات اخیر در مورد سلول درمانی جنبههای جدیدی از درمان بیماریهای تحلیل نورونی را فراهم آورده است. بر اساس تحقیقات اخیر، کاربرد داخل بینی سلولهای بنیادی در درمان موش‌های آزمایشگاهی مدل پارکینسون توانسته باعث بهبودی طولانی مدت این بیماری شود. سلولهای بالغ بنیادی آندومتر انسانی نوعی از سلولهای آماده و در دسترس هستند که برای تولید نورون‌های دوپامینرژیک و اهداف سلول درمانی استفاده میشوند. هدف از این تحقیق، کاربرد داخل بینی سلول‌های‌ بنیادی آندومتر انسانی در موش‌های آزمایشگاهی مدل پارکینسون است.
مواد و روشها: در این تحقیق تجربی، از 35 سر موش نر با محدوده ی وزنی 25 تا 30 گرم در 5 گروه استفاده شده است. صد و بیست روز پس از سلول درمانی، رفتار چرخشی موشها مورد ارزیابی قرار گرفت. برای آشکارسازی سلول‌های‌ بنیادی در مغز از رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی استفاده گردید.
یافتهها: سلول‌های‌ بنیادی اندومتر انسانی به کاربرده شده در داخل بینی توانستند وارد ناحیه ی جسم سیاه مغز شوند و چرخش موش‌های پارکینسونی را بهبود بخشند.
نتیجهگیری: سلول‌های‌ بنیادی اندومتر انسانی به عنوان منبعی بالقوه از سلولهای بنیادی آلوژنیک می توانند بیماری پارکینسون را بهبود ببخشد.

اعظم احمدی، علی آرش انوشیروانی،
دوره 21، شماره 6 - ( دو ماهنامه آذر و دی 1397 )
چکیده

سرطان یک بیماری چند عاملی است که در اثر عوامل محیطی و ژنتیکی متعدد ایجاد میشود. ژنهای دخیل در بروز سرطان را به چند گروه شامل پروتوآنکوژنها، ژنهای سرکوبگر تومور، ژنهای دخیل در پایداری ژنوم و مهاجرت سلول طبقهبندی میکنند. در اثر تجمع تغییرات ژنتیکی، توده توموری ایجادشده، منبع خونی برای تغذیه و تداوم رشد خود را کسب میکند. توده توموری مجموعهای از سلولهای منفرد نیست و برهم کنشهای دوطرفه با محیط در برگیرنده خود دارد. محیط دربرگیرنده تومور (TME) عملکرد مشابهی با کنام سلولهای بنیادی داشته که پیشرفت تومور و ایجاد متاستاز را متاثر مینماید. مطالعه ماهیت این محیط در تشخیص و درمان مولکولی سرطان موثر است و اطلاعات ارزشمند و جدیدی برای کنترل بدخیمی تومور و ارزیابی خطر فراهم میکند (1). در این مقاله به بررسی عناصر تشکیلدهنده TME و اهداف مولکولی درمان سرطان پرداخته میشود.
شناسایی TME توسط پروفایلهای سلولی و مولکولی نشان میدهد که در این محیط انواع متفاوت سلول وجود دارند که ضمن تحریک تغییر نئوپلاستیک و متاستاز، تومور را از سیستم ایمنی میزبان محافظت نموده و منجر به مقاومت به درمان میشوند (2). از میان انواع متفاوت سلولهای حاضر در TME، شامل سلولهای پارانشیمال تومور، فیبروبلاست، سلولهای اپیتلیال و التهابی، ماتریکس خارج سلولی و مولکولهای پیامرسان، خون و رگهای لنفی، فیبروبلاستها بیشترین تعداد سلول را به خود اختصاص میدهند. در مراحل اولیه سرطانزایی، فیبروبلاستهای نرمال از رشد تومور جلوگیری میکنند. به مرور با ایجاد تغییرات ژنتیکی، این سلولها با کمک عوامل التهابی، فاکتورهای رشدی را آزاد میکنند که یا مستقیماً سلولهای تحریککننده تکثیر تومور را متاثر مینمایند و یا بهصورت غیرمستقیم آپپتوز را با تحریک رشد و القای آنژیوژنز مهار میکنند. در مجموع، با درگیرشدن تعداد متنوعی از عوامل سلولی و پیامهای مولکولی، سیستم پیچیدهای از برهمکنشها ایجاد میشود
(3، 4).

در یک TME، میانکنشهای دوطرفه سلولهای توموری با ماتریکس خارج سلولی (ECM)، ماکروفاژهای مرتبط با تومور (TAM)، فیبروبلاستهای تمایزیافته (CAF)، سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSC) و سلولهای اندوتلیال (EC) به اثبات رسیده است. این ارتباطات با کمک کموکاینها، فاکتورهای رشد، ماتریکس متالوپروتئازها (MMP) و پروتئینهای ECM برقرار شده و نهایتاً منجر به مهاجرت، حمله به اندامهای دوردست و ایجاد متاستاز میشود (5). TME با ایجاد تغییرات در فراخوانی سلولهای استرومال و ایمنی، بافت را بازسازی کرده و در تومور تغییرات متابولیکی ایجاد میکند. این بازسازی در یک محیط القایی پیشبرنده تومور، مشابه ناحیه اطراف یک زخم است که توسط مجموعهای از سلولها احاطه میشود (6). بسته به نوع سرطان، بیش از ۴۰ درصد CAFها میتوانند مشتق از سلولهای پیشساز مغز استخوان باشند که به مکان تومور در حال رشد فراخوانده میشوند. اگرچه، CAFها هم‌چنین ممکن است ناشی از سلولهای سرطانی اپی تلیالی یا فیبروبلاستهای ساکنی باشند که به میوفیبروبلاست تمایز یافتهاند. در تومورهای اپیتلیالی، فیبروبلاستها عمدتاً از طریق ترشح فاکتورهای رشد و کموکاینها منجر به ایجاد یک ماتریکس خارج سلولی تغییریافته شده و سیگنالهای تکثیر و متاستاز را افزایش داده و نهایتاً منجر به تحریک پیشرفت تومور میشوند (7). ماتریکس خارج سلولی نیز داربستی از سلولهای التهابی، رگهای لنفی و عصب را تشکیل میدهد. بهطورکلی، در پدیده متاستاز، تومورهای مهاجم بایستی توانایی حرکت، ظرفیت تجزیه ماتریکس خارج سلولی بافت، تشکیل رگهای خونی جدید، بقا در خون و تثبیت در یک محیط بافتی جدید را کسب کنند. در مطالعاتی که برای شناخت چگونگی کسب این قابلیتها در سلولهای سرطانی انجام شده، مشخص شده است TME اهمیت حیاتی در ایجاد این پدیده دارد. TME با ارسال سیگنالهایی به سلولهای استرومایی یا غیر بدخیم و فعالکردن رونویسی برخی از ژنها، حمله تومور به بافتهای دوردست و محیط جدید را تثبیت می‌کند (8، 9). همچنین، سلولهای پیشساز آنژیوژنز که تحت شرایط هیپوکسی به TME فراخونده شدهاند با متاستاز در ارتباط هستند. برخی از مطالعات نشان میدهند که مولکولهایی تحت عنوان miRNA تنظیمکننده اصلی این فعالیت بوده و منجر به تغییر فیبروبلاستها در TME میشوند. MiR-21، miR-31، miR-214 و miR-155 نقش مهمی در تمایز فیبروبلاستهای نرمال به CAF دارند (10). هرچند عملکرد miRNAها در TME هنوز هم بهطور کامل شناسایی نشده است، اما مطالعات حاکی از این است که miRNAهای تولیدشده توسط سلولهایTME ، بهخصوص CAFها، روی رشد تومور اثر میگذارند (11). موسومسی و همکاران نقش miRNAها در TME را در سرطان پروستات نشان دادند. در مطالعه آن ها مشخص شد در این سرطان بیان  miR-15aوmiR-16 در فیبروبلاستهای حاضر در TME کاهش می‌یابد و آنکوژنهایی مانند Bcl-2 و اجزای مسیر WNT توسط این miRNAها هدفگیری میشوند (12).
استراتژیهای مختلفی برای هدف قرار دادن اجزای TME در درمان سرطان پیشنهاد شده است (2). مسدود نمودن فراخوانی و فعالسازی سلولهای استرومال در TME یکی از این راهکارهاست و داروی Avastin در درمان سرطان کلون و گلیوبلاستوما بر همین اساس طراحی شده است. برخی داروها نیز میانکنش بین سلولهای TME با تومور و یا آنژیوژنز، ECM و ترکیبات التهابی در TME را مورد هدف قرار میدهند. siltuximab یک آنتی بادی ضد IL-6 انسانی است که مسیر فعالیت IL-6/STAT3 را در سلولهای سرطانی مهار میکند و اثرات درمانی آن در مدلهای زنوگرافت گزارش شده است. اثر این دارو نیز در فاز II کلینیکال تریال در سرطان تخمدان مقاوم به platinum در دست مطالعه است. شناسایی دقیق تر شبکه های ژنی و مسیرهای سلولی به بهبود درک ما از پاتوژنز سرطان و پیشرفت روشهای درمانی کمک میکند. بنابراین علاوه بر کنترل مسیرهای پیامرسان در داخل تومور، شناسایی TME مرتبط با آن نیز ضرورت دارد. اگرچه علی رغم شناسایی اهمیت TME در سرطانزایی، با توجه به تعدد سلولهای درگیر در آن، منشا ایجاد جهش های مولکولی در اجزای آن هنوز هم بهطور کامل مشخص نشده است و نیازمند اجرای مطالعات گسترده در این زمینه میباشد.
 

 

بهمن عالی زاده، نازنین دوستی خواه، فرزاد محمدی،
دوره 21، شماره 7 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: کودکان کمتوان ذهنی در رشد مهارتهای حرکتی کنترل شی دارای تأخیر هستند. هدف این مطالعه، بررسی اثر مداخله تمرینات بدنی منتخب بر مهارتهای کنترل شی کودکان 7 تا 10 ساله دارای کمتوانی ذهنی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمهتجربی، 30 کودک 7 تا 10 ساله کمتوان ذهنی در مراکز کمتوان ذهنی شهر اهواز به روش نمونهگیری زمانی در دسترس انتخاب و بـه شکل تـصادفی به دو گروه تجربی (قد: 8/14±8/128، وزن: 12/9±29) و کنترل (قد: 7/15±5/126، وزن: 2/12±28/31) تقسیم شدند. سپس، آزمودنی‌ها توسط آزمون رشد حرکتـی درشـت در مرحله پیش آزمون ارزیابی شدند. آزمودنی‌های گروه تجربی به مدت 8 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 45 دقیقه در مداخلات تمرینی مهارتهـای حرکتـی شرکت کردند. آزمودنی‌های گروه کنترل نیز فعالیت‌‌‌‌های عـادی مدرسـه را انجام دادند و فعالیت منظم ورزشی نداشتند. پس از اتمام دوره تمرینی از تمامی آزمودنیها پس آزمون بهعمل آمد. برای تحلیل دادهها از روشهای آماری تحلیل واریانس یکطرفه و تی وابسته با نرم‌افزار SPSS نسخه 20 استفاده شد. سطح آلفای کوچک‌تر از 05/0 به عنوان سطح معنی‌دار در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.SSRI.REC.1397.390 توسط کمیته اخلاق پژوهشی پژوهشگاه علوم ورزشی به تصویب رسیده است.
یافتهها: یافتهها نشان داد که هشت هفته تمرینات جسمانی منتخب تـأثیر معنی‌داری بر متغیرهای کنترل شی مانند ضربه زدن با دست (001/0 = p)، دریبل کـردن (001/0 = p)، دریافـت کـردن (001/0 = p) و پرتـاب توپ (001/0 = p) داشت، اما تأثیر معنی‌داری بر متغیرهای ضربه زدن با پا (001/0 = p)، و غلتاندن توپ (001/0 = p) نـداشت.
نتیجهگیری: بـر اسـاس نتایج این پژوهش، مداخله تمرینات بدنی ‌‌‌‌می‌تواند باعث بهبود مهارت‌‌‌‌های کنتـرل شـی در کودکـان کمتوان ذهنی شود.

پونه روغنیان، جعفر امانی، شهره زارع، زهرا نورمحمدی،
دوره 22، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: اشرشیاکلی انتروتوکسیژنیک (ETEC) یکی از رایج‌ترین علل باکتریایی مرگ و میر ناشی از اسهال در کودکان و مسافران کشورهای در ‌حال توسعه می‌باشد. فاکتورهای کلونیزاسیون  ETEC مانند CFA / I و CS2 نقش مهمی در ایجاد بیماری دارند. در این مطالعه برای ساخت پروتئین نوترکیب از همجوش زیرواحد راسی CFA / I (CfaE) و زیر واحد ساختاری CS2 (CotD) از ETEC استفاده شده است. از آنجایی که پاسخ‌های ایمنی مخاطی روده علیه CF‌‌‌ها می‌تواند مانع از ایجاد بیماری شود، مطالعه حاضر با هدف تولید آنتی‌ژن کایمریک به جهت ساخت واکسن موثر علیه باکتری ETEC انجام شد.
مواد و روشها: به منظور تکثیر ژن cfae-cotd، از ساختار ژنی دوگانه متشکل از cfae و cotd، واکنش PCR توسط پرایمرهای طراحیشده انجام شد. ژن تکثیر شده در وکتور بیانی pET28a همسانهسازی شد. در پی القای سازه ژنی نوترکیب با ماده‌ی IPTG، پروتئین نوترکیب بیان و با ستون کروماتوگرافی میل ترکیبی، خالصسازی و به وسیله وسترن بلاتینگ توسط Anti-Histag تایید شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.IAU.SRB.REC.1397.066 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران به تصویب رسیده است.
یافته‌ها: صحت همسانه سازی با استفاده از کلونی PCR و واکنش هضم آنزیمی تایید شد. حضور باند در ژل SDS-PAGE  10% در محدوده‌ی 68 کیلو دالتونی، بیان پروتئین نوترکیب و هم‌چنین حضور باند بر کاغذ نیتروسلولز در محدوده مذکور در آزمون وسترن بلاتینگ، تاییدی بر تولید پروتئین نوترکیب بود.
نتیجهگیری: بهینه سازی کدون و بیان در میزبان‌‌‌های هترولوگ یک روش مفید در تولید پروتئینهای نوترکیب است. هم‌چنین تولید آنتی ژن‌‌های ETEC به عنوان کاندید واکسیناسیون بر علیه این باکتری مطرح می‌باشد.

عزیز اقبالی، حسن طاهراحمدی، شهلا ذبیح زاده، مرتضی موسوی حسن زاده،
دوره 22، شماره 3 - ( دو ماهنامه مرداد و شهریور 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان‌ دومین علت مرگ‌ومیر کودکان زیر 14 سال محسوب می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی اپیدمیولوژی و عوامل مستعدکننده سرطان‌های کودکان می‌باشد.
مواد و روشها: در یک مطالعه‌‌ی مشاهدهای-توصیفی 82 کودک ‌مراجعه‌کننده به بخش انکولوژی بیمارستان امیرکبیر شهر اراک بین سالهای 1390 تا 1395 بررسی شدند. اطلاعات مربوط به سن، جنس، نوع بدخیمی و عوامل مستعدکننده ‌به‌صورت مصاحبه حضوری و یا از پرونده بیماران استخراج و در چک لیست وارد شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.2.46.87 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: 1/56 درصد بیماران در دامنه سنی صفر تا 5 سال، 1/74 درصد ساکن شهر و 2/90 درصد آنها زنده، 99 درصد تک قلو، 7/92 درصد ترم، 3/46 درصد آنان فرزند اول و 9/87 درصد وزن هنگام تولد بیش از 2500 داشتند. رابطه معنی‌داری بین روش زایمان و مشکلات زایمانی، جنس بیماران و عوامل محیطی (همچون مصرف مواد کنسروشده، سوسیس و کالباس، استفاده از حشرهکشها، مصرف دارو هنگام بارداری و میزان ابتلا به بیماریهای عفونی) با ابتلا به سرطان وجود نداشت، اما بین افزایش سن پدر و مادر و بالا بودن سطح
اقتصادی
اجتماعی با ریسک ابتلا به سرطان ارتباط مستقیم دیده شد.
نتیجهگیری: ریسک ابتلا به سرطان‌های اطفال در استان مرکزی بیشتر در ارتباط با عوامل ژنتیکی می‌باشد و عوامل محیطی ایجادکننده سرطانهای اطفال در این مطالعه کمتر دخیل است.

سید حامد میرحسینی، فاطمه آرین، سمانه محمدی،
دوره 22، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ارزیابی کیفیت هوای داخلی و تشخیص آلاینده‌های میکروبی آن در کلاس درس مدارس به دلیل حضور کودکان حساس به این آلاینده‌ها از اهمیت بسیار برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین غلظت و شناسایی گونه‌های غالب آئروسل‌های بیولوژیکی و ارتباط این عوامل با فاکتورهای محیطی در دو مدرسه منتخب شهر اراک انجام شده است. 
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی در دو مدرسه شهر اراک در پاییز سال ۱۳۹۷ انجام شد. نمونه‌برداری از هوا با استفاده از نمونه‌بردار میکروبی تک‌مرحله‌ای اندرسن (دبی ۳/۲۸ لیتر بر دقیقه) حاوی محیط کشت باکتری و قارچ انجام شد. اثر غلظت ذرات معلق (PM) و پارامترهای محیطی (دما و رطوبت) بر تراکم بیوآئروسل‌ها مورد ارزیابی قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.۱۳۹۷.۷۶ به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک رسیده است.
یافته ها: میانگین کلی تراکم باکتری‌ها و قارچ‌ها در هوای داخل به ترتیب cfu / m۳ ۴۴۸ و cfu / m۳ ۹۴ بود. همچنین میانگین تراکم باکتری‌ها و قارچ‌ها در هوای آزاد به ترتیب برابر cfu / m۳ ۲۱۰ و cfu / m۳ ۱۲۷ بوده است. بین تراکم داخلی باکتری‌های منتقله توسط هوا و غلظت ذرات معلق (PM۱۰ و PM۲.۵) ارتباط مستقیم وجود داشت. همچنین بین غلظت PM ۲/۵ و تراکم قارچ‌ها در داخل کلاس ارتباط مستقیم وجود داشت (۰۵/۰P<). پنی سیلیوم (۴۰ درصد)، کلادوسپوریدیوم (۱۹ درصد) و آسپرژیلوس (۱۶ درصد) گونه‌های غالب قارچ و استافیلوکوکوس (۴۲ درصد)، میکروکوکوس (۲۸ درصد)، باسیلوس (۲۱ درصد) از گونه‌های غالب باکتری بودند.
نتیجه گیری: یافته‌ها نشان داد که قدمت و نوع ساختمان و تراکم دانش‌آموزان در کلاس درس از عوامل اصلی افزایش غلظت بیوآئروسل‌ها هستند.

زهرا احمدی گنجه، محمد اسلامی کلانتری، علی اصغر مولوی،
دوره 22، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجا که در بسیاری از کارهای شبیه‌سازی، از یک فانتوم ساده آب و همچنین گهگاه از فانتوم بافت نرم در محاسبات دزیمتری استفاده می‌شود، این مطالعه به بررسی تفاوت‌های بین دو فانتوم ذکرشده با فانتوم متشکل از مواد و عناصر واقعی کبد، در پروتون‌تراپی سرطان کبد پرداخته است. 
مواد و روش ها: سه فانتوم با عناصر متفاوت برای کبد، شامل آب، بافت نرم و فانتوم شامل عناصر اصلی کبد در نظر گرفته شد. توموری کروی‌شکل به شعاع دو سانتی‌متر در کبد در نظر گرفته شده و قله براگ پهن‌شده جهت پوشاندن کل تومور برای سه فانتوم ذکرشده محاسبه شد. شیوه توزیع دز و نسبت دز تخلیه‌شده در تومور و اندام‌های اطراف آن با استفاده از کد مونت کارلوی MCNPX محاسبه شد.
ملاحظات اخلاقی: در این مورد قبلا مکاتبات انجام شده است. با توجه به شبیه سازی بودن مطالعه، نیازی به کد اخلاق وجود نداشت.
یافته ها: نتایج نشان دادند برای بافت نرم و بافت اصلی کبد، قله‌های براگ در بازه انرژی MeV ۱۲۰ MeV - ۹۰ و برای فانتوم آب بازه MeV ۱۱۶ MeV - ۸۸ محدوده تومور را می‌پوشاند. تفاوت مکان تخلیه دز برای فانتوم آب در هر انرژی نسبت به دو فانتوم دیگر به صورت تقریبی ۵/۴ میلی‌متر در هر نقطه است. پارامترهای ارزیابی دز طبق گزارش کمیسیون بین‌المللی واحدهای تابش (ICRU) به دست آمدند که تفاوت چندانی بین نتایج دیده نشد. توزیع دز در تومور و اندام‌های اطراف آن نشان می‌دهند برای هر سه فانتوم، توزیع دز اطراف تومور بسیار ناچیز است.
نتیجه گیری: نتایج نشان می‌دهند استفاده از فانتوم بافت نرم نتایج قابل قبول‌تری برای شبیه‌سازی درمان نسبت به فانتوم آب برای جایگزینی بافت واقعی کبد دارد و در طراحی درمان باید بیشترین تلاش برای استفاده از فانتوم‌های واقعی‌تر باشد.


صدیقه احمدی، سعید طولابی، حسین ایلانلو،
دوره 23، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: دانش‌آموزان در سن نوجوانی در معرض آسیب‌های زیادی هستند. یکی از این آسیب‌ها گرایش به سوءمصرف مواد در میان آنان است؛ از این رو این پژوهش با هدف پیش‌بینی گرایش به سوءمصرف مواد در دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه دوم تهران بر اساس میزان تاب‌آوری و اهمال‌کاری تحصیلی انجام گرفت.
مواد و روش ها: طرح پژوهش از نوع مقطعی و همبستگی است. جامعه آماری دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه منطقه ۱۲ تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ بودند. تعداد ۱۴۹نفر نمونه آماری با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. ابزار استفاده‌شده در این تحقیق پرسشنامه تاب‌آوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳)، مقیاس اهمال‌کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (۱۹۸۴) و پرسشنامه گرایش به مصرف مواد گلپرور (۱۳۸۰) بود. برای تحلیل نیز از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.KHU.REC۱۳۹۷.۲۹ به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه خوارزمی رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین تاب‌آوری و گرایش به سوءمصرف مواد رابطه‌ای معنادار و منفی وجود دارد (۰.۰۵ >p) و بین  اهمال‌کاری تحصیلی و گرایش به سوء مصرف مواد رابطه‌ای معنادار و مثبت وجود دارد (۰.۰۵ >p). نتایج: تاب‌آوری و اهمال‌کاری تحصیلی قادر به تبیین ۵۴ درصد از واریانس گرایش به سوءمصرف مواد در نوجوانان است. تاب‌آوری (۵۶۴/۰-) و اهمال‌کاری تحصیلی (۴۳۶/۰-) در پیش‌بینی گرایش به سوءمصرف مواد در نوجوانان به‌ترتیب نقش بیشتری داشته‌اند.
نتیجه گیری: تاب‌آوری و اهمال‌کاری تحصیلی دانش‌آموزان پسر در مدارس مقطع متوسطه دوم، گرایش به سوءمصرف مواد را پیش‌بینی می‌کنند؛ از این رو لازم است در اقدامات پیشگیرانه و مداخلاتی برای این گروه سنی، عوامل خطرساز مد نظر قرار گیرند.

یلدا میرمعینی، حمید سرلک، شیما نورمحمدی، افروز نخستین، زهره سلیمی،
دوره 23، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پذیرش والدین یک اصل مهم در انتخاب روش کنترل رفتاری مناسب در درمان دندان‌پزشکی کودکان است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر روش‌های مختلف آگاهی‌بخشی بر پذیرش والدین در خصوص روش‌های کنترل رفتاری مورد استفاده در دندان‌پزشکی کودکان بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 162 نفر از والدین کودکان 7-3 ساله غیرهمکار کاندید درمان دندان‌پزشکی وارد مطالعه شده و با نمونه‌گیری تصادفی ساده به 3 گروه تقسیم شدند؛ سپس پذیرش آن‌ها در خصوص 6 تکنیک کنترل رفتاری شامل بیهوشی عمومی، کنترل صدا، جدایی والدین، قرار دادن دست روی دهان کودک، محدودیت فیزیکی فعال و غیرفعال با استفاده از پرسش‌نامه ارزیابی شد. پس از تعیین میزان پذیرش، آگاهی‌بخشی والدین در مورد روش‌های کنترل رفتاری کودکان با استفاده از 3 روش مختلف شامل روش‌های کتبی، شفاهی و نمایش فیلم انجام شد و درنهایت پذیرش آن‌ها نسبت به هر تکنیک و دلایل عدم پذیرش آن‌ها مجدداً ارزیابی شد. نتایج پرسش‌نامه‌ها نیز با استفاده از آزمون‌های آماری ANOVA و t-test و نرم‌افزار SPSS23 آنالیز شد. 
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1398.102 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: روش‌های آگاهی‌بخشی به طور معناداری موجب افزایش پذیرش والدین نسبت به روش‌های کنترل رفتاری کودکان شد. طبق نتایج حاصل از این مطالعه، تأثیر نمایش فیلم در بیهوشی عمومی به طور معناداری کمتر از سایر روش‌ها بود (P<0.05)؛ درحالی‌که در روش محدودسازی فعال، تأثیر نمایش فیلم بیشتر از سایر روش‌ها بود (P<0.05) و در سایر روش‌های کنترل رفتاری، تفاوت آماری معناداری بین تأثیر روش‌های آگاهی‌بخشی مختلف مشاهده نشد.
نتیجه گیری: آگاهی‌بخشی به والدین به طور چشم‌گیری، پذیرش روش‌های کنترل رفتاری را افزایش می دهد. آگاهی‌بخشی به کمک فیلم در روش کنترل رفتاری محدودسازی فیزیکی، مؤثرترین روش در افزایش پذیرش والدین است، درحالی‌که به نظر می‌رسد در روش کنترل رفتاری بیهوشی  عمومی، سایر روش های آگاهی‌بخشی مؤثرتر هستند.

رامین پرویزراد، سارا خلیلی درمنی، اعظم احمدی،
دوره 23، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: استافیلوکوکوس اورئوس به ‌عنوان یک پاتوژن شایع عفونت‌های بیمارستانی به شمار می‌رود. ناقلین بینی در کارکنان بیمارستان، از منابع اصلی عفونت‌های بیمارستانی محسوب می‌شوند. هدف از انجام این مطالعه، تعیین میزان شیوع ناقلین نازوفارنکس استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین و آلودگی باکتریایی سطوح تلفن‌های همراه در کارکنان اورژانس بیمارستان ولی‌عصر اراک است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی سواب بینی و همچنین سطح تلفن‌های همراه هفتاد نفر از پرسنل اورژانس بیمارستان ولی‌عصر بررسی شد. ابتدا نمونه‌های سواب از بینی روی محیط مانیتول سالت آگار کشت داده شد، سپس سویه‌های استافیلوکوکوس ایزوله و با روش‌های استاندارد میکروب‌شناسی (کاتالاز، کواگولاز، تخمیر مانیتول و DNase) شناسایی شدند. در ادامه حساسیت نمونه‌ها نسبت به دیسک سفوکسیتین و اگزاسیلین بررسی شد و وجود ژن mecA در سویه‌های مذکور با روش واکنش زنجیره‌ای پلیمراز ارزیابی شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1396.282 به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسید.
یافته ها: بر اساس نتایج، استافیلوکوکوس اورئوس از شانزده نفر از پرسنل جداسازی شد که در نفر نفر حساس به متی‌سیلین (MSSA) و در یازده نفر مقاوم به متی‌سیلین (MRSA) بود. همچنین سه تلفن همراه آلوده به استافیلوکوکوس اورئوس بود که یک نمونه مقاوم به متی‌سیلین و دو نمونه حساس به متی‌سیلین بود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد فراوانی سویه‌های استافیلوکوکوس مقاوم به متی‌سیلین در کارکنان اورژانس بیمارستان ولی‌عصر اراک قابل‌ توجه است؛ بنابراین با توجه به خطر عفونت‌های بیمارستانی ناشی از آن، برنامه‌ریزی جهت شناخت حاملین در میان کارکنان به منظور کنترل و پیشگیری از عفونت‌های بیمارستانی ضروری به نظر می‌رسد.

اعظم هاشمیان مقدم، حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف، محمدسعید عبدخدایی، حسین کارشکی،
دوره 23، شماره 4 - ( مهر و آبان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مقابله در برابر استرس یکی از مهم‌ترین حوزه‌های پژوهش در روان‌شناسی سلامت است. انجام پژوهش در این راستا مستلزم وجود ابزاری با ویژگی‌های روان‌سنجی پرقدرت و رواسازی در فرهنگ ایرانی است. هدف از این مطالعه بررسی ساختار عاملی پرکاربردترین مقیاس خلاصه‌شده یعنی فرم کوتاه مقابله کارور بود.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه مقطعی و روش‌شناختی از نوع آزمون‌سازی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در سال 1397-1398 دانشگاه بیرجند بودند. نمونه‌گیری به روش در دسترس بود. شرط ورود به پژوهش تجربه یک استرس در خلال حداقل شش ماه گذشته بود. پس از کسب نمره متوسط یا زیاد در میزان استرس ادراک‌شده، 629 دانشجو فرم 28 سؤالی را تکمیل کردند. داده‌ها با استفاده از نسخه 15 نرم‌افزار SPSS و نرم‌افزار لیزرل نسخه 8/8 تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل عاملی اکتشافی به منظور تعیین ساختارعاملی پرسش‌نامه انجام شد. به منظور تأیید عوامل به‌دست‌آمده از تحلیلی عاملی تأییدی استفاده شد. پایایی از طریق بازآزمایی و همسانی درونی انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه بخشی از پایان‌نامه دکتری است که با کد اخلاقIR.UM.REC. 3/50099 در دانشگاه فردوسی مشهد به ثبت رسیده است. قبل از ورود به پژوهش رضایت آگاهانه از شرکت‌کنندگان کسب شد.
یافته ها: پس از تأیید روایی صوری و محتوایی به صورت کمی و کیفی، نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی پس از چرخش واریماکس نشان داد 139/55 درصد از واریانس کلی توسط هشت عامل اول با ارزش ویژه بالاتر از یک تبیین شده‌اند. اما در تحلیل عاملی تأییدی مرحله اول دو عامل چهار و هفت به دلیل عدم قدرت کافی در تبیین متغیرهای مکنون حذف شدند و نهایتاً شاخص‌های نیکویی برازش RMSEA ,PNFI, GFI, IFI, CFI, AGFI، برازندگی ساختار شش‌عاملی با داده‌ها را تأیید کردند. پایایی ابزار با روش همسانی درونی (0/73=α) و بازآزمایی (0/59=r) نیز مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجه گیری: فرم کوتاه‌شده شش‌عاملی ترجیح اعمال مقابله‌ای کارور، از روایی و پایایی مطلوب در نمونه دانشجویی برخوردار بود و می‌توان از این ابزار در مطالعات حوزه روان‌شناسی سلامت بهره جست. 


آیت اله فتحی، سولماز صادقی، علی اکبر ملکی راد، حسین رستمی، کریم عبدالمحمدی،
دوره 23، شماره 5 - ( آذر و دی - شماره ویژه کووید 19 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب ابتلا به بیماری، یکی از نشانه‌های بالینی در بیماری‌های ویروسی مانند کروناویروس است که با تهدید سیستم دفاعی بدن می‌تواند زمینه ابتلا به بیماری را به وجود آورد. از این‌رو این پژوهش با هدف بررسی نقش ابعاد سبک زندگی و بهزیستی روان‌شناختی در اضطراب کرونا در دانشجویان غیر از علوم‌پزشکی دانشگاه آزاد شهر تبریز سال 1399 انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش به صورت تحلیلی از نوع همبستگی بود. 307 نفر از دانشجویان دانشگاه‌های استان آذربایجان شرقی از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند و به پرسش‌نامه‌های اضطراب کرونای علی‌پور و همکاران، بهزیستی روان‌شناختی ریف و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت واکر و همکاران پاسخ دادند. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار Spss نسخه 20 به روش رگرسیون گام‌به‌گام انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش مو.رد تایید کمیته اخلاق دانشگاه تبریز قرار گرفته است (IR.TABRIZU.REC.1399.018).
یافته ها: از مؤلفه‌های بهزیستی روان‌شناختی، رشد شخصی و روابط با دیگران قادر به پیش‌بینی اضطراب کرونا بودند و درمجموع 0/72 از واریانس متغیر اضطراب کرونا را تبیین کردند. همچنین از مؤلفه‌های سبک زندگی ارتقادهنده سلامت نیز مؤلفه‌های رشد معنوی و مسئولیت‌پذیری در سلامت قادر به پیش‌بینی اضطراب کرونا بودند و درمجموع 0/09 از واریانس متغیر اضطراب کرونا را تبیین کردند.
نتیجه گیری: ارتقای رشد شخصی و معنوی و ارتباط مثبت و سازنده با دیگران و همچنین مسئولیت‌پذیری در سلامت می‌تواند اضطراب کرونا را به میزان معنی‌داری کم کند.


صفحه 5 از 7     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb