جستجو در مقالات منتشر شده


28 نتیجه برای شریف

زهرا سبحانی، حسن احدی، صدراله خسروی، حمید پورشریفی، محمد رضا صیرفی،
دوره 20، شماره 1 - ( فروردین 1396 1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: عمل جراحی چاقی مؤثرترین روش مداخله برای درمان چاقی شدید است و پای‌بندی افراد به رفتارهای خود- مدیریتی برای کاهش عوارض بعد از عمل جراحی ضروری می‌باشد. هدف از این پژوهش، تبیین شاخص‌های روان‌سنجی پرسش‌نامه رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی در جمعیت ایرانی بود.

مواد و روشها: جامعه آماری بیماران چاقی بودند که از ابتدای دی ماه 1394 لغایت پایان خرداد ماه 1395 در بیمارستان مادر و کودک غدیر شیراز تحت عمل جراحی چاقی قرار گرفتند و با روش نمونه‌گیری در دسترس تعداد 201 نفر از آن‌ها(149 زن و 52 مرد) انتخاب شده و به پرسش‌نامه‌های مشخصات جمعیت شناختی، رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی و مقیاس‌های پیروی کلی و پیروی اختصاصی پاسخ دادند. برای تعیین روایی پرسش‌نامه از روش‌های روایی محتوایی، روایی سازه (تحلیل عاملی و تحلیل هم‌بستگی)، روایی هم‌زمان و برای تعیین پایایی از روش‌های تنصیف کردن و ثبات درونی به شیوه آلفای کرونباخ استفاده گردید.

یافتهها: بر اساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی 6 عامل رفتارهای خوردن، فعالیت فیزیکی، مصرف میوه‌ها، سبزیجات، غلات و پروتئین، مصرف مایعات و مدیریت سندرم دامپینگ استخراج شد که این 6 عامل 54/61 درصد واریانس رفتارهای خود- مدیریتی را تبیین کردند. نمره کل ماتریس هم‌بستگی کل پرسش‌نامه رفتارهای خود - مدیریتی با مقیاس‌های پیروی کلی و اختصاصی به ترتیب 363/0 و 702/0 به دست آمد. پایایی کلی پرسش‌نامه به روش آلفای کرونباخ برابر 90/0 و ضریب گاتمن برای پایایی به روش دو نیمه کردن 78/0 بود.

نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که پرسشنامه رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است و میتوان از آن برای ارزیابی رفتارهای خود - مدیریتی پس از عمل جراحی چاقی در جمعیت ایرانی استفاده کرد. 


حسنا رستگارپویانی، سید مسعود حسینی، سید رضا محبی، پدرام عظیم زاده، شبنم کاظمیان، مهسا سعیدی نیاسر، افسانه شریفیان، محمدرضا زالی،
دوره 20، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: پاروویروس 4 (PARV4) اولین بار در سال 2005 در یک معتاد تزریقی مبتلا به هپاتیتB  مشاهده شد. تاکنون بیش‌ترین احتمال انتقال این بیماری از راه خون و در میان معتادان تزریقی مشاهده شده است. فراوانی عفونت با این ویروس در جمعیت سالم بسیار پایین است. در مطالعه حاضر، فراوانی عفونتPARV4  در میان بیماران دچار عفونت مزمن HCV در مقایسه با افراد سالم و فاکتورهای خطر مرتبط در میان این گروه‌ها بررسی شد.

مواد و روشها: در مجموع، تعداد 206 نفر شامل 103 بیمار دچار عفونت مزمن HCV و 103 فرد سالم به عنوان گروه کنترل با روش nested-PCR و هم‌چنین real time-PCR مورد بررسی قرار گرفتند.

یافتهها: سطح آنزیم AST در میان افراد بیمار با میانگین 40.45+34.84  و در میان افراد کنترل با میانگین 18.58+5.9 و این میزان برای آنزیم ALT در میان افراد بیمار با میانگین 40.45+35.75 و در میان افراد کنترل با میانگین 21.50+11.35 گزارش شد. در نهایت، پس از بررسی تمامی نمونه‌های بیمار و کنترل، مشاهده شد که هیچ کدام از این افراد به ویروسPARV4 آلوده نیستند.

نتیجهگیری: تحقیق حاضر، اولین مطالعه‌ای است که فراوانی عفونت با ویروس PARV4 را در گروه مبتلا به ویروس هپاتیت C در ایران مورد بررسی قرار می‌دهد و نتایج آن نشان می‌دهد که این ویروس اهمیت بالایی در جمعیت‌های ایرانی، حتی در افراد دچار عفونت‌های منتقل شونده از راه خون همانند HCV ندارد و مطالعات بیش‌تری در مناطق دیگر ایران و در گروه‌های مختلف مورد نیاز می‌باشد.


همدم ملاجعفر، حمید پورشریفی، فرحناز مسچی، حامد برماس، بیوک تاجری،
دوره 20، شماره 3 - ( خردادماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: در جوامع امروزی سالمندان یکی از گروههای اجتماعی رو به رشد هستند که با توجه به هرم سنی اهمیت روز افزونی یافتند. از این رو، این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی پروتکل مبتنی بر یکپارچه نگری بر کاهش پریشانی روانشناختی سالمندان انجام شد.

مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون به همراه گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان بود که در نیمه دوم سال 1395 به درمانگاه بیمارستان تخت جمشید کرج مراجعه کردند که از این تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شده، سپس به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90دقیقهای تحت درمان گروهی پروتکل یکپارچه نگر(تلفیقی از سه درمان شناختی- رفتاری، معنویت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) قرار گرفتند. در این پژوهش، برای گردآوری دادهها، از فرم کوتاه پرسشنامه پریشانی روانشناختی(DASS) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. دادهها با استفاده از نرم افزارSPSS  نسخه 19 با روش تجزیه و تحلیل کوواریانس تحلیل شد.

یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پروتکل مبتنی بر یکپارچه نگر منجر به تفاوت معنادار آماری(05/0>p) بین مراحل پیش آزمون و پس آزمون در نمره پریشانی روانشناختی شده است.

نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، میتوان از پروتکل مبتنی بر یکپارچه نگری به عنوان روش درمانی مناسب و موثر در کاهش پریشانی روانشناختی سالمندان استفاده نمود.


رخساره معمار، مریم استاد شریف، احمد چیت ساز، مژگان اسدیان قهفرخی، مهدی کاظمی، سید مرتضی جوادی راد،
دوره 20، شماره 4 - ( تیرماه 1396 1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: ویتامین دی با تأثیرات محافظت عصب در بیماری پارکینسون شناخته میشود و رابطه بین چند شکلیهای ژن VDR و فاکتورهای سن آغاز و خطر بروز بیماری و همچنین رابطه بین ژنوتیپهای FokI ژنVDR  و PD مشخص شده است. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین تأثیر ژنوتیپهای جایگاههای FokI، TaqI، BsmI و ApaI بر سطح فاکتورهای سرمی مرتبط با متابولیسم ویتامین دی در جمعیت استان اصفهان است.

مواد و روشها: این مطالعهی مورد - شاهدی بین 125 بیمار پارکینسونی و افراد شاهد متناظر و بر اساس معیارهای بانک مغز بیماری پارکینسون بریتانیا انجام شد. پس از دریافت فرم رضایت، سطوح سرمی مورد نظر اندازهگیری شد. همچنین جداسازی ماده ژنتیکی از طریق روش میلر و وجود چند شکلیهای مذکور با آنالیز مکرر PCR–RFLP انجام و تایید گردید.

یافته‌ها: مقایسه فاکتورهای سرمی بین افراد سالم و بیماران مبتلا به پارکینسون نشان داد که یک کاهش معنیدار در سطح سرمی کلسیم، ALP و PTH وجود دارد(01/0p<). هیچکدام از سطوح سرمی ویتامینِD و فسفات بین بیماران و افراد شاهد اختلاف معنیداری را نشان نمیدادند. مقایسه غلظت فاکتورهای سرمی کلسیم و PTH بر اساس ژنوتیپهای حامل آللهای FokI-F، ApaI-A و همچنین آلل BsmI-b، حاکی از کاهش غلظت این فاکتورها با مقادیرp  کمتر از 01/0 را بین بیماران مبتلا به پارکینسون و افراد شاهد نشان داد.

نتیجهگیری: نتیجه این مطالعه نشان داد که وجود هر یک از این دو آلل مغلوب باعث میشود که سطح سرمی کلسیم و PTH بین بیماران مبتلا به پارکینسون و افراد سالم تفاوت معنی داری را نشان دهد.


نیما سندگل، محمد شریف زاده، پریسا مالکی،
دوره 22، شماره 3 - ( دو ماهنامه مرداد و شهریور 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت معرفی ترکیبات جدید جهت کنترل و یا درمان بیماری ام اس، در این پژوهش اثرات ترکیب طبیعی بنزوآریک اسید (BA) بر التهاب و آپوپتوز ‌سلول‌های مغزی در مدل حیوانی ام اس ایجاد شده توسط کوپریزون بررسی گردید.
مواد و روشها: در مطالعه تجربی حاضر، تعداد 35 سر موش بالغ نر نژاد C57BL/6 به پنج گروه تقسیم شدند شامل: کنترل) با مصرف شش هفته غذای معمولی پودر شده بههمراه تزریق داخل صفاقی روزانه 100 میکرولیتر حلال بنزوآریک اسید (بافر فسفات نمکی) در دو هفته آخر، کوپریزون) با مصرف شش هفته غذای پودر شده حاوی 2/0 درصد کوپریزون بههمراه تزریق داخل صفاقی حلال بنزوآریک اسید در دو هفته آخر و کوپریزون درمان) سه گروه کوپریزون که در دو هفته آخر بنزوآریک اسید با دوزهای 20، 40 و 80 میلیگرم بر کیلوگرم را دریافت کردند. درنهایت، ناحیه مدیال کورپوس کالوزوم مغز حیوانات توسط آزمایشات وسترن بلات و روش مولکولی ریل تایم پی سی ار مورد ارزیابی قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: رعایت نکات اخلاقی با توجه به موازین کمیته اخلاق و منطبق با منشور اخلاقی هلسینکی در مورد کلیه حیوانات جهت به حداقل رساندن آزار به حیوانات صورت گرفت (UOZ-GR-9517-13).
یافتهها: تجزیه و تحلیلهای مولکولی نشان داد بنزوآریک اسید 80 با کاهش بیان mRNA (01/0> p) و پروتئین مولکول التهابی فاکتور هستهای کاپابی، باعث افزایش نسبت پروتئینی مهارکننده کاپابی به فاکتور هستهای کاپابی (05/0> p) در مقایسه با گروه کوپریزون و کاهش التهاب میگردد. هم‌چنین، بنزوآریک اسید 80 با کاهش بیان mRNA کاسپاز 9 (01/0> p) و کاسپاز 8 (05/0> p) نسبت پروتئین کاسپاز 8 به کاسپاز 9 را در مقایسه با گروه کوپریزون افزایش داده (01/0> p) و باعث کاهش القای آپوپتوز میگردد.
نتیجه‌گیری: دوز 80 میلیگرم بر میلیلیتر بنزوآریک اسید با کاهش التهاب و آپوپتوز القاشده توسط کوپریزون دارای اثرات حفاظتی است.

سیدمصطفی مرتضوی، غلامرضا شریفی راد، سیامک محبی،
دوره 23، شماره 4 - ( مهر و آبان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش‌های بالینی، آموزش‌هایی هستند به واسطه آن‌ها دانشجویان بالینی در بیمارستان‌ها، دروس تئوری آموخته‌شده را به صورت عملی فرا‌می‌گیرند و نقش مهمی در بهبود فرایند‌های درمانی و ارائه بهتر خدمات به بیماران دارند. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی در بیمارستان‌های شهر ساوه بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مطالعات ترکیبی و از جمله طرح‌های اکتشافی است. در مرحله کیفی برای تبیین موضوع کیفیت آموزش‌های بالینی از روش کیفی گراندد اشتراوس و کوربین 1998 استفاده شد. با توجه به جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه 140 نفر تعیین شد که 20 نفر در مصاحبه شرکت کرده و 120 نفر نیز پرسش‌نامه کاغذی و الکترونیکی را تکمیل کردند. مصاحبه‌های نیمه‌ساختارمند و پرسش‌نامه محقق‌ساخته با ضریب آلفای کرونباخ 0/958 به عنوان ابزار جمع‌آوری داده‌ها انتخاب شدند. با استفاده از نرم‌افزارهای MAZQDA نسخه 10 و SPSS نسخه 26 گویه‌های حاصل از تحقیقات کیفی تجزیه و تحلیل شد و جهت شناسایی عوامل از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش طبق نامه شماره 1809/30/د/98 جزو اولویت‌های پژوهشی معاونت درمان دانشکده علوم‌پزشکی ساوه است و همچنین طی نامه شماره127/44/د/99 اجازه انجام این پژوهش در دانشکده علوم‌پزشکی ساوه داده شده است.
یافته‌ها: پنج عامل به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی به دست آمد. عامل اول، فضا و امکانات شامل امکانات رفاهی جهت دانشجویان و ایجاد اتاق‌های آموزشی در هر بخش و اجازه استفاده دانشجویان از تجهیزات و لوازم مصرفی، عامل دوم، بهبود فرایندهای آموزشی برای رسیدن به اهداف بیمارستان و رضایتمندی و ایمنی بیمار، عامل سوم، کمبودهای آموزشی و مدیریتی شامل عدم وجود طرح درس مشخص، کمبود هیأت علمی و عدم مشارکت دانشجو و استاد در فرایند تدریس، عامل چهارم، ارزیابی استاد شامل کمبود استادان باتجربه و ایجاد روحیه مشارکتی در تدریس و عامل پنجم، ارتقای کیفی آموزش شامل ایجاد انگیزه مادی و معنوی در دانشجویان و استادان و امکانات جدید آموزشی و توانمندسازی استادان بود.
نتیجه گیری: پنج عامل شامل فضا و امکانات، پیامدهای بهبود فرایندهای آموزشی، کمبودهای آموزشی و مدیریتی، ارزیابی استاد و ارتقاء کیفی آموزش و بهبود فرایندهای آموزشی به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی در بیمارستان‌های شهر ساوه شناسایی شدند که توجه به آن‌ها می‌تواند در بهبود فرایند آموزش و بهبود کیفیت ارائه خدمات به مردم مفید باشد.
رؤیا رشیدپورایی، محمدنادر شریفی، مینا رشیدپورایی،
دوره 23، شماره 5 - ( آذر و دی - شماره ویژه کووید 19 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سقط جنین همواره دربرگیرنده چالش‌هایی در حوزه‌های اخلاقی، حقوقی، دینی، فلسفی و بهداشت باروری بوده است. امروزه سقط جنین یکی از مباحث مهم حوزه پزشکی ایران است. تحولات اجتماعی و افزایش سطح سواد سلامت و آگاهی و مشارکت زنان در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی منجر به ناسازگاری جنبه‌های نظری و عملی در این حوزه‌ها شده است و زنان در مواقعی بدون توجه به احکام شرعی و قوانین کیفری اقدام به سقط جنین می‌کنند. در ایران علل سقط قانونی شامل تهدید حیات مادر، اختلالات جنینی شدید و مغایر با حیات است. با شروع همه‌گیری کووید ۱۹ در جهان تعدادی از کشورها در قوانین و دستورالعمل‌های سقط جنین بازنگری کردند. در این مطالعه به صورت اجمالی قوانین و دستورالعمل‌های سقط جنین در تعدادی از کشورهای اروپایی و ایران بررسی شد.
مواد و روش ها: در این تحقیق از روش مطالعه اسنادی، کتابخانه‌ای و جست‌وجو در پایگاه‌های اطلاعاتی رایج شامل اطلاعات جامع پزشکی (مدلاین) و منابع اطلاعاتی معتبر شامل پابمد، ساینس‌دایرکت، گوگل‌اسکالر و وب آف ساینس استفاده شد. ضمناً پایگاه‌های اطلاعاتی فارسی‌زبان شامل پایگاه اطلاعات علمی (SID)، بانک اطلاعات نشریات کشور (مگیران) و ایران‌مدکس از سال 2002 تا 2020 با کلیدواژه‌های سقط جنین، سقط القایی، سقط غیرقانونی، سقط قانونی و کووید ۱۹ جست‌وجو شدند. همچنین به دلیل شروع همه‌گیری بیماری SARS-COV1 در سال 2002، کلیه منابع در فاصله زمانی این دو همه‌گیری مورد بررسی قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی: در کلیه مراحل پژوهش اصول اخلاق تحقیق و نشر رعایت شد.
یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد در همه‌گیری کووید ۱۹، تعدادی از کشورهای اروپایی در قوانین و دستورالعمل‌های مرتبط با سقط جنین بازنگری داشته‌اند که اکثر مواقع در جهت احقاق حق سلامت باروری بوده است. به نظر می‌رسد این بازنگری در جمهوری اسلامی ایران تا کنون صورت نپذیرفته است.
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد در دوران همه‌گیری کووید ۱۹به تبع تغییرات در روش زندگی مانند فاصله‌گذاری اجتماعی و محدودیت‌های اقتصادی و اجتماعی، نیاز به بازنگری در قوانین و مقررات پزشکی در حوزه‌های سلامت‌محور و وابسته به زمان (مانند سقط جنین که شدیداً به دلیل ولوج روح وابسته به زمان است) است تا اصول اخلاق پزشکی مانند سودرسانی و عدم ضرررسانی قابلیت اجرا داشته باشد و از سقط‌های غیرایمن پیشگیری شود. 
دکتر طیبه رشیدیان، آقای اکبر محمدی، دکتر نسیبه شریفی، دکتر آناهیتا جلیلیان، دکتر علی خورشیدی،
دوره 26، شماره 4 - ( مهر و آبان 1402 )
چکیده

افزایش است.بهمین علت شناسایی علل افزایش سزارین جهت کاهش آن مهم است لذا مطالعه حاضر با هدف ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻓﺮاواﻧﻲ ﺳﺰارﻳﻦ و ﻋﻠﻞ آن در زنان نخست زا شهر ایلام در سال 96 انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر بصورت مقطعی در شش ماهه دوم سال 1396 در شهر ایلام انجام شد و جامعه ی پژوهش مطالعه شامل تمامی زنان نخست زا مراجعه کننده به بیمارستان تک تخصصی زنان زایمان( بیمارستان آیت اله طالقانی) بود . روش نمونه گیری بصورت سرشماری بود و تمام زایمان های سزارین انجام شده در بیمارستان آیت اله طالقانی ثبت می شدند.  معیار ورود  شامل تمامی زنان اول زا بوده است. داده های مطالعه با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته که شامل اطلاعات دموگرافیک و مامایی بود جمع آوری گردید. پس از جمع آوری اطلاعات داده ها وارد نرم افزار SPSS نسخه 16 شده و برای توصیف داده ها در متغیرهای کمی از شاخص های مرکزی و برای متغیرهای کیفی از فراوانی مطلق و تجمعی و درصد فراوانی پراکندگی استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافته های حاصل از مطالعه حاضر از 1738 زایمان 867 (88/49درصد ) زایمان طبیعی و 871(12/50درصد) سزارین بودند. از بین زایمانهای طبیعی 427(25/49درصد) و در بین زایمانهای سزارینی 296(98/33درصد) نخست زا بودند. در بین عوامل مادری، عدم پیشرفت و در بین عوامل جنینی، دیسترس جنینی و در بین عوامل  مادری جنینی،  عدم تناسب سر با لگن از مهمترین علل سزارین در زنان نخست زا بود. بطور کلی عوامل جنینی با بیش از 67 درصد مهمترین علل سزارین در زنان نخست زا بود.
نتیجه گیری: طبق یافته های مطالعه 98/33 درصد زایمان های سزارین نخست زا یوده که ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آﻣﺎر ﺑﺎﻻی ﺳﺰارﻳﻦ  خصوصا سزارین نخست زا ﺿﺮوری اﺳﺖ با افزایش انجام زایمان فیزیولوژیک و زایمان بی درد و همچنین اﻓﺰاﻳﺶ آگاهی خانواده ها نسبت به روش های زایمان و مزایا و معایب هرکدام از آنها از ﻣﻴﺰان ﺳﺰارﻳﻦﻫﺎی اﻧﺘﺨﺎﺑﻲ ﻛﺎﺳﺘﻪ ﺷﻮد.  

صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb