جستجو در مقالات منتشر شده


68 نتیجه برای درد

علی گمار، عبدالکریم حسینی، ناصر میرازی، مجتبی گمار،
دوره 17، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت شیرین از شایع‌ترین اختلالات متابولیک است که با عوارض متعددی مانند نوروپاتی اعصاب محیطی همراه می‌‌باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ضد دردی خردل هندی در موش‌های دیابتی می‌‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی موش‌های صحرایی نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 20±250 گرم به طور تصافی به گروه‌های سالم و دیابتی (کنترل، دریافت کننده عصاره در دوزهای 150 و 300 میلی‌گرم بر گیلوگرم) تقسیم شدند. جهت القای دیابت تجربی از داروی استرپتوزوتوسین (60 میلی‌گرم بر کیلوگرم) به صورت تزریق داخل صفاقی استفاده گردید. پس از تیمار چهار هفته‌ای، حیوانات جهت اندازه‌گیری آستانه درد مورد آزمون تیل فلیک قرار گرفته و نتایج حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سطح معنی‌داری نیز کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که دیابت به طور معنی‌داری باعث کاهش آستانه درد در موش‌های دیابتی شد. هم‌چنین تیمار حیوانات با عصاره گیاه خردل هندی در دوزهای 150 و 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم، هیپرآلژزی ناشی از دیابت را به طور معنی‌داری کاهش داد (05/0p< و 01/0p< به ترتیب).

نتیجه‌گیری: مشاهدات ما نشان داد که خردل هندی می‌تواند به عنوان یک گزینه درمانی برای درمان و کنترل هیپرآلژری ناشی از نوروپاتی دیابتی در بیماران دیابتی باشد، هر چند مطالعات بیشتری برای تعیین اثرات درمانی آن مورد نیاز است.


زهرا هادی چگینی، شهربانو عریان، عباس زارع میرک آبادی، اعظم بختیاریان، سمیه اکبری، گیتی غمامی، خدیجه نظری،
دوره 18، شماره 3 - ( 3-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: گزارش‏های بی‏شماری در مورد استفاده از سموم مارها جهت تخفیف درد همراه با سرطان، اختلال در سیستم ایمنی و عفونت‏های ویروسی وجود دارد. در این تحقیق اثر ضددردی سم مار کبرای ایرانی (ناجا ناجا اکسیانا) در مقایسه با مورفین و لیدوکائین در موش سوری آزمایشگاهی ماده مورد بررسی قرار گرفت.

مواد و روش‏ها: در این پژوهش تجربی از 48 سر موش سوری ماده نژاد NMRI با وزن 18 تا 20 گرم استفاده شد. فعالیت ضد دردی سم مار به وسیله آزمون فرمالین مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تست حیوانات به 6 گروه (هر گروه شامل 8 موش) شاهد، کنترل مثبت (دریافت کننده مورفین با دوز 5 میلی‏گرم بر کیلوگرم و لیدوکائین با دوز 20 میلی‏گرم بر کیلوگرم) و گروه‏های تجربی دریافت کننده سم با دوزهای 1، 3 و 5/4 میکروگرم به ازای هر موش تقسیم شدند. در همه گروه‏ها، تست فرمالین برای 60 دقیقه بعد از تزریق سم و داروها در موش ثبت شد. داده‏ها با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون توکی مورد ارزیابی قرار گرفتند.

یافته‏ها: نتایج نشان داد که سم مار ناجاناجا اکسیانا، موجب کاهش معنی‏دار درد هم در فاز حاد و هم در فاز مزمن می‏شود. هم‏چنین مشخص شد که این سم، اثر ضد دردی بهتری نسبت به مورفین و لیدوکائین دارد.

نتیجه‏گیری: این مطالعه نشان داد که سم مار ناجاناجا اکسیانا اثر ضد دردی خود را از طریق سیستم عصبی مرکزی و مکانیسم‏های محیطی اعمال می‏کند، هرچند جزئیات مکانیسم عمل آن ناشناخته است و مطالعات بیشتری برای تعیین اثرات درمانی آن مورد نیاز می‏باشد.


پریسا نجاتی، آرمیتا قهرمانی نیا، علی مظاهری نژاد،
دوره 18، شماره 5 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه وهدف: سندرم گیرافتادگی ساب آکرومیون شکایت شایعی در شانه است. راههای درمان این بیماری عبارتاند از: اجتناب از فعالیتهای دردناک، داروهای ضد درد خوراکی، مدالیتههای فیزیوتراپی، تزریق کورتون و ورزش درمانی هستند. در برخی از مطالعات، استفاده از پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) در درمان تاندنیتها، پارگی تاندونها ، لیگامانها و عضلات موثر شناخته شده است. شواهد استفاده از PRP به عنوان یک درمان حمایتی در پاتولوژیهای شانه محدود می‌باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر تزریق PRP بر کاهش درد و بهبود عملکرد روزانه بیماران مبتلا به سندرم گیرافتادگی شانه است.

مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، افراد بالای 40 سال مبتلا به درد شانه بیشتر از 3 ماه با مثبت شدن سه تست از چهار تست تشخیصی، به شرایط داشتن شرایط ورود به مطالعه و تأیید تشخیص سندرم گیرافتادگی ساب آکرومیون در تصویربرداری شانه، دو بار به فاصلهی یک ماه تحت تزریق PRP قرار گرفتند. درد بیماران با کمک معیار سنجش درد دیداری، توانایی افراد با کمک دو پرسشنامه WORC و DASH و دامنه حرکتی مفصل شانه در 5 جهت به وسیلهی گونیومتر سنجیده شدند. کلیهی سنجش ها، قبل از تزریق و در فواصل 1، 3 و 6 ماه پس از تزریق اندازهگیری شدند.

یافتهها: براساس نتایج یک پی گیری 6 ماهه، تزریق PRP در بهبود درد و کارکرد بیماران موثر بود(p<0/05). دافعه حرکتی شانه در همه جهات به جز روتاسیون خارجی افزایش داشت و قدرت عضلانی در فلکسیون، ابداکسیون و ردتاسیون خارجی بهبود واضحی را از نظر آماری نشان داد.

نتیجه گیری: تزریق PRP در کاهش درد و بهبود عملکرد روزانه بیماران سندرم گیر افتادگی شانه موثر است.


ماندانا منصور قناعی، کتایون هریالچی، سید علاء الدین عسگری، فاطمه سلامت، مهدیه ذوقی،
دوره 18، شماره 11 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سولفات منیزیوم (MgSO4) خط اول درمان پره اکلامپسی می‌باشد. اخیراً اثر ضددرد MgSO4 اثبات شده است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر بی‌دردی MgSO4 با دوز درمانی پره اکلامپسی در عمل سزارین می‌باشد.

مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تحلیلی-مقطعی که از اسفند 1392 لغایت مهر 1393 صورت گرفت، 88 زن باردار مبتلا به پره‌اکلامپسی خفیف دریافت کننده‌ی MgSO4 ( 14 گرم دوز بارگیری و 5 گرم دوز نگهدارنده در هر 4 ساعت) (گروه p) با 88 زن باردار نرمال (گروه N)، از نظر مدت زمان بی‌دردی و مقدار نیاز به شیاف دیکلوفناک سدیم پس از سزارین مقایسه شدند. پس از عمل، از مقیاس نمره بندی عددی (NRS) و تعداد شیاف‌های دیکلوفناک سدیم مصرفی برای ارزیابی درد استفاده شد.

یافتهها: بیماران گروه p مدت زمان بی‌دردی بیشتری نسبت به بیماران گروه N داشتند. NRS درد در روز پس از عمل در گروه p به طور معنی‌داری طولانی‌تر از گروه N بود (34/3±89/6 ساعت در برابر 13/2±55/3 ساعت و 0001/0>p). دوز شیاف دیکلوفناک مصرفی در گروه p به طور معنی‌داری کمتر از گروه N بود(147±225 میلی‌گرم در برابر 92±9/365 میلی‌گرم و 0001/0>p).

نتیجهگیری: درد پس از سزارین در گروه پره اکلامپسی کمتر از گروه غیر پره اکلامپسی بود. این یافتهها احتمالاً ناشی از تجویز MgSO4 داخل وریدی در گروه پره اکلامپسی می‌باشد.


محسن ابراهیمی منفرد، کیوان قسامی، علیرضا رضایی آشتیانی، الهه کاظمینی،
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: میگرن از بیماری‌های نسبتاً شایع و ناتوان کننده محسوب می‌گردد. با توجه به تفاوت‌های جغرافیایی در اپیدمیولوژی آن و در راستای بهبود مراقبت از مبتلایان، این مطالعه به منظور ارزیابی خصوصیات دموگرافیک، اپیدمیولوژیک و ویژگی‌های بالینی بیماران مبتلا به میگرن در اراک انجام گرفت.

مواد و روشها: این مطالعه مقطعی-توصیفی به مدت 6 ماه برروی بیماران مبتلا به میگرن مراجعه کننده به دو کلینیک نورولوژی بیمارستان ولی عصر (عج) و درمانگاه امام رضا (ع) شهر اراک انجام گرفت. پرسش‌نامه اطلاعات دموگرافیک، اپیدمیولوژیک و بالینی توسط بیماران تکمیل شد. در نهایت اطلاعات از طریق نرم افزار آماریSPSS  نسخه 18 تجزیه و تحلیل شد.

یافتهها: از بین 820 بیمار مراجعه کننده با سردرد، 92 نفر (21/11 درصد) میگرن داشتند که 3/54 درصد از آن‌ها زن و 6/45 درصد مرد بودند. میانگین سنی مبتلایان 2/9±9/36 سال بود و 50 درصد از آن‌ها متأهل بودند. شایع‌ترین محرک‌ها استرس (2/78 درصد)، اختلالات خواب (2/65 درصد) و خستگی (63 درصد) بود. میانگین تعداد حملات سردرد در ماه 5/3±9/6 بود و میانگین طول مدت زمان حملات 5/4±1/11 ساعت بود.

نتیجه گیری: براساس نتایج، شیوع میگرن در زنان بیشتر از مردان است. گیجی، اختلالات بینایی، تهوع، عدم وجود اورا، سردرد یک طرفه و ضرباندار، همراهی قابل توجهی با میگرن دارند. تعداد مسکنهای مصرفی در ماه، سابقه تصویربرداری از مغز و هزینه ماهانه سردرد که توسط بیماران متقبل میشود، قابل توجه است. به طور کلی، ویژگیهای بالینی سردرد میگرنی در بیماران، تا حدود زیادی مشابه با معیارهای انجمن بین المللی سردرد (IHS) بود.


مریم مکتبی، علیرضا کمالی، حامده تقوی جلودار، مریم شکرپور،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: هیسترکتومی یکی از اقدامات جراحی بسیار رایج محسوب می‌شود. تنها بعد از سزارین، هیسترکتومی دومین  اقدام جراحی ماژور رایج به حساب می‌آید. مشکلاتی مثل درد شدید لگن، خون‌ریزی شدید و نامنظم ماهانه یا ابتلا به سرطان رحم از مواردی هستند که برای درمان آن‌ها هیسترکتومی پیشنهاد می‌شود. درد شکم پس از هیسترکتومی از راه شکم یکی از شایع‌ترین شکایات در بیماران تحت این نوع جراحی محسوب می‌شود. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر تزریق بوپیواکایین داخل نسجی و زیر جلدی و کتامین جلدی در کنترل درد پس از عمل جراحی بیماران کاندید هیسترکتومی ابدومینال تحت بی‌هوشی عمومی انجام گرفت.

مواد و روشها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور است که بر روی 99 نفر از خانم‌های کاندید TAH مراجعه کننده به مرکز طالقانی اراک انجام شد که در سه گروه تقسیم‌بندی شدند. درد بیماران مذکور و میانگین مدت بی‌دردی و اسکور درد آن‌ها ثبت گردید.

یافتهها: میانگین مدت بی‌دردی در گروه کتامین 8/8±1/65، در گروه بوپیواکایین 8/7±4/65 و در گروه پلاسبو 5/5±6/57 بوده است که با توجه به 0/01≥p اختلاف معنی‌داری بین سه گروه دیده شد. مدت بی‌دردی در گروه پلاسبو به صورت معنی‌داری از دو گروه کتامین و بوپیواکایین کمتر بود، اما بین دو گروه کتامین و بوپیواکایین اختلاف معنی‌داری یافت نشد.

نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که استفاده از بوپیواکایین و کتامین داخل نسجی در کاهش درد پس از عمل بیماران کاندید هیسترکتومی ابدومینال موثر می‌باشد و استفاده از دوز بیشتر کتامین و بوپیواکایین به صورت تک دوز منجر به کاهش معنی‌دار درد پس از عمل بیماران نسبت به گروه پلاسبو می‌شود.

 


ندا صالح جعفری، فرزاد زمانی برسری، حمیدرضا جمیلیان، بهمن صادقی سده، حمیدرضا ظفری،
دوره 19، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: تونسیلکتومی درمان اصلی هیپرتروفی لوزه‌های علامت‌دار و شایع‌ترین عارضه تونسیلکتومی درد بعد از عمل می‌باشد. هدف و ضرورت انجام مطالعه حاضر مقایسه اثر شیاف دیکلوفناک سدیم و شیاف استامینوفن به تنهایی و تجویز ترکیب هم‌زمان آنها در کنترل و کاهش درد و بهبودی بلع و رضایت بعد از عمل جراحی تونسیلکتومی در کودکان می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 180 کودک 7 تا 14 ساله کاندید جراحی تونسیکلتومی وارد مطالعه گردیدند. بیماران به صورت غیراحتمالی، آسان و تصادفی به سه گروه 60 نفری تقسیم شدند. بلافاصله پس از عمل برای بیماران شیاف استامینوفن، دیکلوفناک و یا ترکیب هر دو استفاده شد. سپس بیماران از نظر درد در ساعات اول، هفتم، سیزدهم و نوزدهم پس از عمل با یکدیگر مقایسه شدند.

یافته‌ها: بین میانگین درد در تمام ساعات در بین گروه‌ها اختلاف معنی‌داری وجود داشت(p<0/05). از نظر بروز عوارضی هم‌چون تهوع، استفراغ و تب نیز اختلاف معنی‌داری بین گروه‌ها وجود داشت(p<0/05). اما گروه‌ها از نظر خون‌ریزی بعد از عمل اختلاف معنی‌داری نداشتند(p>0/05).

نتیجه‌گیری: به طور کلی نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که دیکلوفناک رکتال در مقایسه با استامینوفن رکتال و نیز درمان ترکیبی هر دو، داروی موثر‌تری برای کاهش درد بعد از عمل تونسیلکتومی می‌باشد که باعث می‌شود نیاز به مخدر مصرفی این بیماران پس از عمل کاهش یابد.


ساناز مهدی پور، سمانه تیموری، امیدرضا تمتاجی، مژگان محمدی فر، محسن تقی زاده، سید علیرضا طلائی،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: درد نوروپاتیک یکی از دردهای مزمن است که بر کیفیت زندگی بیماران اثر می‌گذارد. اخیرا کاربرد گیاهان دارویی به جای داروهای سنتتیک با توجه به عوارض جانبی نامطلوب این داروها و تنوع در مواد موثره گیاهی افزایش یافته است. فلاونوئیدها از ترکیب‌های گیاهی هستند که اثر ضد دردی و ضد التهابی آن‌ها ثابت شده است.  با توجه به مقادیر بالای ترکیب‌های فلاونوئیدی در پیاز قرمز، این پژوهش با هدف بررسی اثر عصاره پیاز قرمز بر رفتارهای درد نوروپاتی در مدل آسیب فشاری مزمن بر عصب سیاتیک(CCI) در موش‌های صحرایی انجام گرفت.

مواد و روشها: در مطالعه تجربی حاضر، جهت ایجاد درد نوروپاتی طبق مدل CCI، از ایجاد فشار بر عصب سیاتیک موش صحرایی استفاده شد. حیوانات به 4 گروه شاهد (انجام جراحی کاذب)، جراحی CCI، دریافت کننده عصاره هیدروالکلی پیاز قرمز با دوز 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن و دریافت کننده گاباپنتین با دوز 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن تقسیم شدند (n=10 سر برای هر گروه). عصاره پیاز قرمز و گاباپنتین به مدت 21 روز به صورت گاوا‍‍ژ تجویز شد. اثر ضد دردی عصاره پیاز با استفاده از تست‌های رفتاری هایپرآلژزیای حرارتی، آلودینیای مکانیکی و حرارتی سنجیده شد.

یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که انجام عمل CCI روی موش‌های صحرایی موجب ایجاد هایپرآلژزیا،آلودینیای مکانیکی و حرارتی می‌گردد. دریافت روزانه عصاره الکلی پیاز قرمز و گاباپنتین به طور معنی‌داری موجب افزایش زمان تاخیر در عقب کشیدن پا در هایپرآلژزیای حرارتی، افزایش آستانه پاسخ به آلودینیای مکانیکی و کاهش درصد پاسخ دهی به پاشیدن استون گردید.

نتیجهگیری: مصرف خوراکی عصاره پیاز قرمز علایم ناشی از درد نوروپاتیک را در موشهای صحرایی مدل آسیب فشاری مزمن بر عصب سیاتیک کاهش میدهد.


مجتبی رحیمی ورپشتی، داریوش مرادی فارسانی، بابک علی کیایی، بهزاد ناظم رعایا، سید حسین موسوی،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر افزودن پیشگیرانه قطره کتورولاک به تتراکایین موضعی بر درد و پارامترهای همودینامیک حین و بعد از عمل آب مروارید میباشد.

مواد و روشها: هشتاد بیمار کاندید جراحی آب مروارید تحت سدیشن و بیحسی موضعی به صورت تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند: گروه T قطره چشمی تتراکایین 5/0 درصد و گروه TK قطرههای چشمی تتراکایین 5/0 درصد و کتورولاک 5/0 درصد را به میزان یک قطره در هر 10 دقیقه به مدت 30 دقیقه قبل از شروع عمل جراحی آب مروارید دریافت نمودند. شدت درد و پارامترهای همودینامیک در زمان بلافاصله در زمان قبل از شروع عمل و سپس در دقایق 5، 10، 15 و 20 حین عمل و در بدو ورود به ریکاوری و در دقایق 5، 10، 15 و 20 بعد از ورود بیمار به ریکاوری جمعآوری و مقایسه شدند.

یافتهها: میانگین شدت درد در حین عمل در گروه TK (128/0±1) به طور معنیداری پایینتر از گروه T (54/1±2) بود (003/0=p)، ولی در ریکاوری این اختلاف معنیدار نبود(157/0=p). تعداد بیماران نیازمند مسکن اضافه در دو گروه تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. در رابطه با پارامترهای همودینامیک به جز دقیقه 20 (فشار سیستولیک) و دقایق 20 و 15(ضربان قلب و تنفس) ریکاوری اختلاف معنیداری میان دو گروه وجود نداشت.

نتیجه گیری: افزودن پیشگیرانه قطره کتورولاک به تتراکایین موضعی، موثرتر از تتراکایین به تنهایی جهت کاهش درد حین عمل آب مروارید است.


علیا مشیری، جواد ساجدیان فرد، مینا قیصری،
دوره 20، شماره 5 - ( 5-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: درد از فرآیندهای حفاظتی بدن می‌باشد .در سیستم عصبی مرکزی مسیرهای متفاوتی برای کنترل درد وجود دارد. یکی از این مسیرها سیستم نزولی کنترل درد می‌باشد. هسته خاکستری دور قناتی PAG از ساختارهای شناخته شده می‌باشد که در انتقال و تعدیل درد نقش مهمی را ایفاء می‌کند. هدف از این تحقیق، بررسی درصد رابطه بین ناحیه راست و چپ هسته PAG در ایجاد درد یک طرفه در پای چپ میباشد.

مواد و روشها: در این تحقیق از 60 موش صحرایی نر (30+280 گرم) نژاد ویستار در شش گروه (3 گروه آزمایش و 3 گروه کنترل) استفاده گردید. در گروه‌های آزمایش، داروی و بی‌حسی لیدوکائین به میزان 5/0 میکرولیتر در هسته چپ PAG، در هسته سمت راست PAG و در هر دو هسته چپ و راست تزریق گردید و در گروه‌های کنترل سرم فیزیولوژی در نواحی مذکور تزریق گردید. پس از 15 دقیقه، 50 میکرولیتر از فرمالین 5/2 درصد به صورت زیر جلدی در پای چپ حیوان تزریق شد و میزان درد در فواصل 15 ثانیه‌ای تا مدت زمان یک ساعت ثبت گردید.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که در صورت ایجاد درد در سمت چپ بدن موش صحرایی، علاوه بر ناحیه سمت چپ هسته PAG طرف مقابل آن نیز به درد واکنش نشان می دهد.

نتیجه‌‌گیری: این مطالعه نشان داد که در آزمون فرمالین، هر دو ناحیه چپ و راست هسته PAG به طور معنیداری در درد ایجاد شده در یک طرف بدن در موش صحرایی نقش دارند که هسته طرف مقابل اثر کمتری دارد.


رقیه خاکپای، هانیه فیضی، فرزام شیخ زاده حصاری،
دوره 20، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: 17بتا-استرادیول درک درد را از طریق اتصال به گیرنده­ های استروژنی یا گیرنده­ های غشایی سایر نوروترانسمیترها مثل گیرنده­ های NMDA تعدیل می­ نماید. هسته­ ی پاراژیگانتوسلولاریس­ کناری (LPGi) نیز در تعدیل درد نیز نقش دارد. در این پژوهش، نقش گیرنده­ های NMDAی این هسته در تعدیل درد ناشی از 17بتا- استرادیول در موش­های صحرایی­ اوارکتومی­ شده بررسی شده است.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه از موش­ های صحرایی ماده­ی نژاد ویستار در محدوده ­ی وزنی 200 تا 270 گرم استفاده ­شد. برای بررسی نقش گیرنده­ های NMDA در تعدیل درد ناشی از 17بتا-­ استرادیول در موش­های صحرایی­ اوارکتومی­ شده، ابتدا موش های صحرایی به صورت دوطرفه­ اوارکتومی شده و بلافاصله کانول­ گذاری هسته­ ی LPGi انجام شد. سپس داروها تزریق و پس از 15 دقیقه 50 میکرولیتر فرمالین ۵ درصد به پنجه­ی پای حیوان تزریق شد و رفتار تکان­ های ناگهانی پای ملتهب ناشی از تزریق فرمالین به مدت 60 دقیقه ثبت گردید.
یافته­ ها: نتایج مطالعه­ ی اخیر نشان داد که تزریق 17بتا- استرادیول به­ داخل هسته­ ی LPGi تکان ­دادن پا را هم در فاز اول و هم در فاز دوم آزمون فرمالین کاهش داد. پیش­تیمار هسته­ی LPGi با آنتاگونیست گیرنده­ های NMDA (AP5) اثر ضددردی 17بتا- استرادیول روی فرکانس تکان ­­دادن پای ملتهب را طی هر دو فاز آزمون فرمالین خنثی نموده و سبب القای پردردی در هر دو فاز این رفتار شد.
نتیجه­ گیری: نتایج نشان می­ دهند که تزریق 17بتا- استرادیول به ­­داخل هسته­ ی LPGi، بی­ دردی متوسطی روی درد التهابی القاشده با فرمالین ایجاد می­ کند. بنابراین، می­ توان نتیجه گرفت که احتمالاً گیرنده­ های NMDA هسته­ ی LPGi در اثر ضددردی 17بتا- استرادیول در موش­ های صحرایی­ اوارکتومی­ شده درگیر هستند.
 


داریوش مرادی فارسانی، خسرو نقیبی، زهرا رضایی نژاد،
دوره 20، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: در مورد کنترل درد بعد از عمل هنوز اجماع نظر وجود ندارد و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. هدف این مطالعه مقایسه تأثیر دو داروی دگزامتازون و استامینوفن تزریقی در تسکین درد پس از جراحی آب مروارید به روش بی حسی موضعی و مقایسه آن­ها با گروه شاهد بود.
مواد و روش­ها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی، 120 بیمار تحت عمل جراحی آب مروارید با آرام­بخشی و بیهوشی موضعی انتخاب و در سه گروه برابر تقسیم شدند. 10 دقیقه قبل از پایان عمل، گروه اول 01/0 میلی گرم بر کیلوگرم دگزامتازون، گروه دوم 15 میلی گرم بر کیلوگرم استامینوفن و گروه سوم با حجم مشابه نرمال سالین به عنوان دارونما، دریافت نمودند. شدت درد و میزان داروی مسکن مصرفی اضافه در طی عمل و ریکاوری در سه گروه ارزیابی و مقایسه شد.
یافته ها: در سه گروه دریافت کننده استامینوفن، دگزامتازون و دارونما به ترتیب 6، 10 و 18 نفر دچار سردرد بعد از عمل شدند (به ترتیب 7/16، 27 و 4/47 درصد) و اختلاف بین سه گروه معنا دار بود (014/0p=). هم­چنین، شدت درد به طور قابل ملاحظه ای در گروه کنترل در مقایسه با دو گروه دیگر از دقیقه سی­ام ورود به اتاق ریکاوری تا 24 ساعت پس از عمل بالاتر بود(05/0p<). بروز سردرد پس از عمل در گروه دگزامتازون در مقایسه با گروه استامینوفن بالاتر بود، اما تفاوت معنادار در این دو گروه دیده نشد(05/0p>).
نتیجه گیری: تجویز استامینوفن وریدی نسبت به دگزامتازون و دارونما در کاهش درد و اثرات بیهوشی پس از عمل جرحی آب مروارید موثرتر می باشد.
 

ابوالفضل آهنی، محمد مهدی حسن زاده طاهری، مهران حسینی، محمد حسن پور فرد،
دوره 20، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: ریشه زنبق بیابانی در طب سنتی به عنوان مسکن توصیه می شود. با این وجود، تا­کنون اثرات آن مورد ارزیابی علمی قرار نگرفته است. بنابراین، مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثرات ضد دردی و ضد التهابی عصاره الکلی ریزوم زنبق در موش آزمایشگاهی طراحی گردید.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی از موش های نر نژاد بالب-سی استفاده شد. 40 سر موش به پنج گروه مساوی تقسیم شده (کنترل، مورفین 5 میلی­گرم بر کیلوگرم ، عصاره در دوزهای 100 و 200، 300 میلی­گرم بر کیلوگرم) و با آزمون هات پلیت در زمان های 30، 60 و 120دقیقه بعد از دریافت مداخلات مورد ارزیابی قرار گرفتند. علاوه بر این، 36 موش دیگر به شش گروه مساوی تقسیم (کنترل بدون ایجاد التهاب، مدل التهاب، دگزا متازون 5 میلی­گرم بر کیلوگرم، عصاره در دوزهای 100 و 200، 300 میلی گرم بر کیلوگرم) و با آزمون ایجاد التهاب توسط گزیلل بررسی شدند. تمام مداخلات به صورت تزریق درون صفاقی انجام شد. داده ها با آزمون های آماری تحلیل واریانس یک­طرفه یا کروسکال والیس و به کمک نرم افزار آماری SPSS تحلیل شدند.
یافته­ ها: در قیاس با گروه کنترل، عصاره در تمام دوزها به طور معنی داری زمان پاسخ به محرک حرارتی را افزایش داد (05/0< p). این توانایی در دوزهای بالا و یا زمان بیشتر با مورفین برابر بود. هم­چنین عصاره در تمام دوزها، مشابه داروی دگزامتازون، به طور معنی­داری(001/0< p) سبب کاهش التهاب در موش­ ها گردید.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه به طور آشکار نشان داد که ریزوم زنبق بیابانی خواص ضد دردی و ضد التهابی در موش کوچک آزمایشگاهی دارد.
 

رقیه خاکپای، صنم انصاری، فاطمه خاکپای،
دوره 20، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: هسته­ ی پاراژیگانتوسلولاریس­ کناری (LPGi) نقش مهمی در پردازش اطلاعات درد مربوط به مسیر تعدیل پایین ­روی درد ایفا می­کند. ۱۷بتا-استرادیول نیز در تعدیل درد نقش دارد. در این مطالعه، نقش گیرنده­ های استروژنی هسته LPGi در تعدیل درد ناشی از 17بتا-استرادیول در موش­ های صحرایی اوارکتومی شده بررسی شده است.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه از موش­ های صحرایی ماده ­ی نژاد ویستار (180 تا 250 گرم) استفاده ­شد. برای بررسی نقش گیرنده­ های استروژن در تعدیل درد ناشی از 17بتا-­استرادیول در موش­ های صحرایی­ اوارکتومی­ شده، ابتدا موش­ های صحرایی به صورت دوطرفه­ اوارکتومی شده و بلافاصله کانول­ گذاری هسته­ ی LPGi انجام شد. ابتدا، داروها تزریق و پس از 15 دقیقه 50 میکرولیتر فرمالین ۵ درصد به پنجه­ ی پای حیوان تزریق شد؛ سپس رفتار تکان­ دادن پای ملتهب ناشی از فرمالین به مدت 60 دقیقه ثبت شد.
یافته ­ها: نتایج نشان داد که تزریق 17بتا-استرادیول به داخل هسته­ی LPGi سبب کاهش معنی­ دار رفتار تکان دادن پای ملتهب در هر دو فاز آزمون فرمالین می شود. تزریق آنتاگونیست گیرنده استروژن (ICI 182,780) به داخل هسته­ ی LPGi اثری بر روی رفتار تکان دادن پای ملتهب نداشت. پیش ­تیمار هسته LPGi با ICI 182,780 توانست اثر بی­دردی ناشی از 17بتا-استرادیول روی تکان دادن پای ملتهب را هم طی فاز اول و هم در فاز دوم نسبت به گروه 17بتا-استرادیول خنثی نماید.
نتیجه­ گیری: براساس یافته های این مطالعه می ­توان نتیجه گرفت که تزریق ۱۷بتا-استرادیول به هسته LPGi
بی­ دردی متوسطی را بر روی درد التهابی القا شده با فرمالین در موش­ های صحرایی اور­اکتومی شده ایجاد می­ کند که احتمالاً از طریق گیرنده­ های استروژنی این هسته میانجی ­گری می­ شود.
 

زهرا حیدرزاده، رقیه خاکپای، سیدمهدی بانان خجسته، فاطمه خاکپای،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: تزریق 17-بتا استرادیول به داخل هسته پاراژیگانتوسلولاریس کناری (LPGi) موشهای صحرایی نر و ماده اوارکتومی شده، اثر ضددردی قوی را بر روی درد التهابی تولید میکند که احتمالاً به وسیله گیرندههای استروژنی این هسته وساطت میشود. هدف از این پژوهش، بررسی نقش گیرندههای استروژنی هسته LPGi در تعدیل درد ناشی از 17بتا-استرادیول در طی فاز پرواستروس موشهای صحرایی ماده میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه از موشهای صحرایی ماده نژاد ویستار در محدوده وزنی 200 تا 270 گرم استفاده شد. برای بررسی اثر تزریق 17 بتا-استرادیول به داخل هسته LPGi در تعدیل درد التهابی حاد، پس از ورود حیوان به فاز پرواستروس، کانولگذاری این هسته انجام شد. پس از ورود دوباره حیوان به فاز پرواستروس، داروها تزریق شد و 15 دقیقه بعد فرمالین به پنجه پای چپ حیوان تزریق شد. سپس رفتار تکان دادن پای ملتهب ناشی از فرمالین به مدت 60 دقیقه ثبت شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.TBZMED.VCR.REC.1397.385 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی تبریز رسیده است.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که در طی فاز پرواستروس، تزریق 17بتا- استرادیول به داخل هستهی LPGi رفتار تکان دادن پای ملتهب را در فاز اول (01/0> p) و فاز دوم (001/0> p) آزمون فرمالین ‌به‌طور معنیداری کاهش داد. پیشتیمار هستهی LPGi با آنتاگونیست گیرندههای استروژنی (ICI182, 780) اثر بیدردی القا شده با 17بتا- استرادیول را خنثی نمود.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که تزریق 17بتا- استرادیول به هستهی LPGi در فاز پرواستروس، بیدردی قوی را بر روی درد التهابی القا میکند. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که احتمالاً اثر ضددردی 17بتا- استرادیول از طریق گیرندههای استروژنی میانجیگری میشود.

علی اصفهانی، شیرین زینالی، رقیه کیانی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان سینه بیماری شایعی در بین زنان است که تأثیر عمیقی بر سلامت روان، تجربه درد می‌گذارد و باعث می‌شود بیماران از افکار مرتبط اجتناب کنند؛ بنابراین هدف از این طرح، ارزیابی اثربخشی روش گروه‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تهعد بر اضطراب مرتبط با درد و تنظیم شناختی هیجانی در بیماران سرطان سینه است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع بررسی‌های نیمه‌تجربی از نوع آزمایشی بود. ۶۸ زن مبتلا به سرطان سینه به صورت نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند و پس از اعلام آمادگی، پرسش‌نامه اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان را تکمیل کردند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۳۴ نفر گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و گروه کنترل (۳۴ نفر) تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش در فرایند ۸ جلسه گروه‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. پیش از درمان و یک هفته پس از آن، پرسشنامه‌های اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان در اختیاران گروه آزمایش و کنترل قرار گرفت. داده‌های جمع‌آوری‌شده با کمک آزمون‌های t، x2 و تحلیل کوورایانس تک‌متغیره و چندمتغیره  با نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود اضطراب درد (5/1±44/8:Mean±SD)، تنظیم شناختی هیجان منفی (1/5±40/8:Mean±SD) مثبت (5/7±39/8:Mean±SD) شده است (0/001=P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که درمان‌های روان‌شناختی بر مؤلفه های روانی مرتبط با بیماری‌های سرطان تأثیرگذار است و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می‌تواند به بیمار کمک کند تا افکار منفی و شرایط بیماری خود را بپذیرد.

لیلا دهقان، حمید دالوند، صادق صمدی، محسن ابراهیمی منفرد، فاطمه رفیعی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی‌عضلانی در دانشجویانی که در تماس مستقیم با بیماران هستند از شیوع نسبتاً بالاتری برخوردار است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع دردهای اسکلتی‌عضلانی در دانشجویان دانشکده‌های توان‌بخشی، دندان‌پزشکی و پرستاری دانشگاه علوم‌پزشکی اراک انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی ـ تحلیلی، 538 نفر از دانشجویان دانشکده‌های توان‌بخشی، پرستاری و دندان‌پزشکی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک به صورت نمونه‌گیری غیراحتمالی و از نوع سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی سن، جنس، شاخص توده بدنی، رشته تحصیلی و مدت‌زمان استفاده ار تلفن هوشمند در طی روز و دردهای اسکلتی‌عضلانی در نُه ناحیه از بدن (گردن، شانه‌ها، آرنج‌ها، مچ و دست‌ها، پشت، نشیمن و کمر، ران‌ها، زانوها و پاها) بودند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش‌نامه جمعیت‌شناختی و پرسش‌نامه نوردیک بود. تجزیه و تحلیل داده‌های آماری با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 18 انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد اخلاق  IR.ARAKMU.REC.1397.253 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم‌پزشکی اراک تأیید شده است.
یافته ها: در این مطالعه 538 دانشجو (205 مذکر و 333 مؤنث) مورد بررسی قرار گرفتند که میانگین سنی آن‌ها 2/53‌±‌22/04 بود. فراوانی شیوع دردهای اسکلتی‌عضلانی در ستون فقرات (گردن 29/4 درصد، پشت 24/3 درصد و کمر 37/2 درصد) بیشتر از اندام‌های فوقانی و تحتانی بود. دردهای اسکلتی‌عضلانی در شانه، پشت، کمر و ران بر اساس جنس و دردهای اسکلتی‌عضلانی  در گردن و مچ پا و پا بر اساس سن اختلاف معنی‌داری نشان داد (0/05>P). دردهای اسکلتی‌عضلانی در نواحی پشت و مچ پا و پا بر اساس ساعات استفاده از تلفن هوشمند در روز اختلاف معنی‌داری نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد دانشجویان رشته‌های توان‌بخشی، پرستاری و دندان‌پزشکی در معرض دردهای اسکلتی‌عضلانی، به‌ویژه در نواحی ستون فقرات کمری، گردنی و پشت هستند.

محمد صادق مسچی، شیدا سوداگر، فرهاد جمهری، مرجان حسین زاده تقوایی، مژگان فروتن،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران با علائم اختلالات و زخم‌های دستگاه گوارش تعداد زیادی از مراجعین به کلینیک‌های عمومی و داخلی را تشکیل می‌دهند و مطالعات اولیه زخم معده، نقش عوامل روان‌شناختی را در تولید زخم معده مستعد نشان داده‌اند. هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبک‌های مقابله با استرس بیمارن مبتلا به زخم معده بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع مداخله‌ای با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه بیماران مبتلا به زخم معده مراجعه‌کننده به مراکز درمانی دولتی شهر تهران در زمستان 1397 بود. از بین افراد داوطلب شرکت در پژوهش، سی نفر از بیماران مبتلا به زخم معده به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به ‌صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل پرسش‌نامه شدت درد مک‌گیل (2000) و سبک‌های مقابله اندلر و پارکر (1990) بود. آزمودنی‌های گروه آزمایش در هشت جلسه 90‌دقیقه‌ای درمان شناختی رفتاری شرکت کردند. آزمودنی‌های گروه کنترل در این مدت درمان روان‌شناختی دریافت نکردند. برای تحلیل داده‌ها، از روش تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه‌گیری مکرر و آزمون‌های تعقیبی استفاده شد. 
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه IR.IAU.K.REC.1397.85 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری منجر به افزایش سبک مقابله مسئله‌مداری (01/0>‌P) و کاهش سبک‌های مقابله هیجان‌مدار (01/0>P) و اجتنابی (01/0>P) شد. همچنین میانگین نمرات شدت درد در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (01/0>P).
نتیجه گیری: می‌توان نتیجه گرفت درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبک‌های مقابله با استرس در بیمارن مبتلا به زخم معده مؤثر بود
نسرین گودرزی، جاوید پیمانی، حسن عشایری، فرحناز مسچی، مهرداد ثابت، محمداسماعیل اکبری،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در هر عصری از تاریخ، بشر گرفتار ترس از یک بیماری بوده است. بی­ شک سرطان یکی از نگران کننده ­ترین بیماری­ ها است. دردهای سرطانی از مطرح ­ترین دردها است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم چندوجهی درد در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود. 
مواد و روش ها: پژوهش مذکور از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری دو ماهه و گروه کنترل است. در سال 1397 جامعه آماری، همه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سرطان تهران بودند که با روش نمونه ­گیری در دسترس، مشتمل بر 30 بیمار انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله درمانی (شناختی-رفتاری و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی) و گروه کنترل قرار داده شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ­ها از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. ابزار پژوهش به منظور بررسی شاخص ­های چندگانه درد، پرسش نامه چند وجهی درد (وست هیون-ییل) بود. 
یافته ها: نتایج نشان داد، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تجربه درد مؤثر بودند(001/0>P)، اما هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از نظر اثربخشی بر میزان تجربه درد مشاهده نشد. 
نتیجه گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش می ­توان نتیجه گرفت، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مدیریت و شدت درد بیماران مبتلا به سرطان پستان تاثیر داشت.
عطیه السادات هاشمی نژاد، مهدیه شفیعی تبار، صغری اکبری چرمهینی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که قدرت اجتماعی از بسیاری جهات بر پردازش اطلاعات تأثیر می‌گذارد و می‌توان آن‌ را از طریق حرکات یا ژشت‌های قدرتمند القا کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر وانمود کردن ژست قدرت بر تغییر آستانه درد گروهی از دانشجویان دختر انجام گرفت. 
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دختر دانشگاه اراک در سال تحصیلی 1398-1399 بود، که از این جامعه شصت نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه ژست قدرت بالا (نشستن روی صندلی و قرار دادن پاها روی میز، دست‌ها را پشت سر قرار‌ دادن و سر را بالا نگه داشتن)، ژست قدرت پایین (نشستن روی صندلی با پا‌های جفت‌شده، دست‌ها بین پا‌ها و خم کردن سر به سمت پایین) و کنترل قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس عزت نفس روزنبرگ و تکنیک تورنیکه با کمک کاف فشار‌سنج (جهت سنجش آستانه درد) استفاده شد. پس از اندازه‌گیری‌های پیش‌آزمون و دو دقیقه اجرای ژست‌ها، بلافاصله پس‌آزمون انجام ‌شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است (کد: IR.ARAKMU.REC.1399.276).
یافته ها: یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد وانمود کردن ژست قدرت بالا / پایین بر آستانه درد تأثیر معنادار دارد، به طوری ‌که وانمود کردن ژست قدرت بالا منجر به افزایش آستانه درد و وانمود کردن ژست قدرت پایین منجر به کاهش آستانه درد شده ‌است. 
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به‌دست‌آمده استفاده از ژست‌های قدرت به عنوان ابزاری ساده در موقعیت‌های مواجهه با درد، به جهت مدیریت درد یا مکملی برای دارو‌های ضد‌درد پیشنهاد می‌شود.


صفحه 3 از 4     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb