جستجو در مقالات منتشر شده


78 نتیجه برای امین

محمود امینی، سید علیرضا حسینی، یحیی ژند، تورج زندباف، بابک عشرتی، شعبانعلی علیزاده، قاسم مسیبی، علی قضاوی، علی سیروس،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه استفاده از بیومارکرهای التهابی در تشخیص آپاندیسیت در حال افزایش است، از طرف دیگر نقش رادیکا‎ل‎های آزاد اکسیژن در وضعیت‎های التهابی گوناگون شناخته شده است. با توجه به گستردگی بالای آپاندکتومی منفی(2/22-3/9 درصد)، هدف از این مطالعه تعیین سطح تام آنتی اکسیدان‎های خون به عنوان بیومارکری جهت تشخیص زودرس آپاندیسیت حاد می‎باشد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه کارآزمایی تحلیلی آینده نگر، تعداد 407 بیمار که در طول یک سال با تشخیص آپاندیسیت، تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. پس از سنجش ظرفیت تام آنتی اکسیدانی، داده‎ها به وسیله منحنی تحلیلی راک و آزمون‎های پارامتریک مقایسه میانگین آنالیز شدند. یافته‎ها: از کل بیماران تعدا 298 بیمار دارای آپاندیسیت بودند. میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در گروه زنان بالغ برابر با 75/164±90/663 و در گروه مردان بالغ برابر 37/167±58/752 میکرومولار بر لیتر بود که اختلاف معنی‎داری با یکدیگر داشتند(0001/0>p) همچنین میانگین ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در زیرگروه آپاندیسیت پرفوره در بین کودکان به طور معنی‎داری بالاتر از انواع گانکرن و چرکی بود. نتیجه گیری: میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی می تواند به عنوان فاکتور پیش‎گویی کننده برای موارد پرفوره در اطفال استفاده شود ولی نمی توان آن را به عنوان بیومارکری جهت تشخیص آپاندیسیت به کار گرفت. با توجه به اختلاف میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در مردان و زنان توصیه به انجام مطالعاتی می‎گردد که در آن میزان فاکتورهای التهابی با در نظر گرفتن فازهای سیکل ماهیانه در زنان سنجیده شود.
محسن شمسی، فرخنده امین شکروی ، محمود کریمی، سعید بشیریان ،
دوره 13، شماره 5 - ( ويژه نامه قرآن و طب 1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بشر امروز با وجود پیشرفت‌های سریع و حیرت آور در زمینه پیش‌گیری، درمان و کنترل بیماری‌ها و آثار مثبت آن برای جامعه به دلیل عدم اتکاء به تعلیمات پیامبران در زمینه اخلاق معنویت و روابط سالم انسانی دچار بحران‌های اجتماعی اخلاقی و زیست محیطی شده که این عوامل باعث گسترش بیماری‌ها و ظهور بیماری‌های نوپدید از جمله ایدز شده است راه نجات از این بحران‌ها بازگشت به تعالیم پیامبران و ادیان آسمانی و در راس آنها اسلام است مقاله حاضر به تبیین نقش تعالیم اسلامی در نایل شدن به هدف توسعه هزاره سوم در مبارزه با بیماری‌های مالاریا و ایدز می‌پردازد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مروری سعی شده است از طریق دسترسی به منابع معتبر در قالب یک مقاله توصیفی راهبردهای عملی در دین اسلام را جهت نایل شدن به هدف ششم توسعه هزاره سوم که مبارزه با بیماری‌ها، ایدز و مالاریا می‌باشد مورد بررسی قرار گیرد. جهت این کار با استفاده از کلید واژه‌های مناسب و جستجوی الکترونیکی و دستی در منابع معتبر اسلامی و پزشکی اطلاعات گردآوری و به سوال محوری پژوهش پاسخ داده شده است. یافته‌ها: بر اساس نتایج مطالعات مرور شده آنچه از دستورات و نظرات دین اسلام در زمینه بهسازی محیط و حفظ منابع طبیعی، رعایت بهداشت فردی، تقدم بهداشت بر درمان، پرهیز از رفتارهای پرخطر جنسی و غیره همگی در پیش‌گیری و کنترل بیماری‌های مالاریا و ایدز کاربرد عملی داشته به گونه‌ای که اگر پایبندی به دین اسلام وجود داشت شاید امروزه شاهد بروز بیماری ایدز به عنوان یک بیماری نو پدید نبودیم. نتیجه‌گیری: با توجه به در دسترس بودن منابع و دستورات بهداشتی و درمانی ارزشمند در دین اسلام جهت پیش‌گیری و مبارزه علیه بیماری‌ها می‌توان این نظریات را به کار بست و از گسترش یا ایجاد بیماری‌های نوپدید دیگر پیش‌گیری نمود از این رو دستورات دین اسلام را می‌توان به عنوان یکی از راهبردهای اساسی برای نایل شدن به اهداف توسعه هزاره سوم به جهانیان عرضه نمود.
مهرداد روغنی، محسن خلیلی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، امین حیدری،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت قندی در دراز مدت با اختلالاتی در یادگیری، حافظه و شناخت همراه می‌باشد. با توجه به وجود شواهدی مبنی بر اثر ضد دیابتی هسپرتین، اثر تجویز درازمدت هسپرتین بر یادگیری و حافظه در موش‌های صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، تعداد 40 موش صحرایی نر به پنج گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با هسپرتین، دیابتی، و دیابتی تحت درمان با هسپرتین یا گلیبن کلامید تقسیم شدند. برای بررسی حافظه و یادگیری حیوانات، میزان عملکرد رفتاری از نظر تاخیر اولیه و تاخیر در حین عبور در آزمون اجتنابی غیر فعال و در صد رفتار تناوب با استفاده از ماز Y تعیین گردید. یافته‌ها: کاهش تأخیر در حین عبور در موش‌های دیابتی (01/0p<) و دیابتی تحت تیمار (05/0p<) در مقایسه با گروه کنترل مشاهده گردید و تفاوت موجود بین این دو گروه از نظر آماری معنی‌دار نبود. درصد تناوب نیز در حیوانات دیابتی به طور معنی‌داری کمتر از گروه کنترل بود (05/0p<) و درصد تناوب در گروه دیابتی تحت تیمار با هسپرتین تفاوت معنی‌داری را با گروه دیابتی نشان داد(05/0p<). نتیجه گیری: تجویز دراز مدت هسپرتین هر چند بر توانایی نگهداری اطلاعات در انبار حافظه و به یادآوری آنها در حیوانات دیابتی در آزمون اجتنابی غیر فعال تاثیر ندارد ولی موجب بهبود حافظه فضایی کوتاه مدت در حیوانات دیابتی می‌شود.
محمود امینی، تورج زندباف، شعبانعلی علیزاده، یحیی ژند، سید علیرضا حسینی، بابک عشرتی، علی سیروس، حمیده امینی،
دوره 14، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص آپاندیسیت یکی از چالش‎های تشخیصی مهم جراحان در اورژانس می‎باشد. معیارهای آلوارادو، جهت تشخیص آپاندیسیت حاد توصیه شده‎اند ولی در تعیین آنها محدودیت‎هایی مانند سن و جنس و ویژگی‎های نژادی اعمال نشده است. هدف ما از این مطالعه بررسی میزان اثربخشی معیارهای آلوارادو در تشخیص آپاندیسیت حاد بر حسب سن و جنس می‎باشد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه مقطعی، تعداد 407 بیمار که در طول یک سال با تشخیص آپاندیسیت، تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. اطلاعات بیماران توسط مجریان طرح ثبت گردید. حساسیت و ویژگی به وسیله تعیین بهترین نقطه برش در نمودار تحلیلی راک با استفاده از نرم افزار Med Calc 10.2.0.0 تعیین گردید. یافته‎ها: بهترین نقطه برش برای معیارهای آلوارادو در گروه زنان پایینتر از گروه مردان بود (6 در مقابل 7). درصد آپاندکتومی منفی در گروه با معیارهای آلوارادو 9 و10 برابر با 8/11 درصد بود در حالی‎که در دو گروه دارای معیارهای 7 و 8 و معیارهای 5 و 6 این درصد به ترتیب برابر با 9/29 درصد و 8/52 درصد بود. نتیجه‎گیری: ارزش تشخیصی معیارهای آلوارادو در نمرات 8 و پایینتر از آن کمتر از قضاوت بالینی مبتنی بر تندرنس شکمی به تنهایی می‎باشد. همچنین نقطه برش مناسب برای تشخیص آپاندیسیت در زنان باید پایین‎تر در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، نقطه برش مناسب برای تشخیص آپاندیسیت در گروه اطفال و بالغین جوان بالاتر از گروه بالغین است.
سیدمحمد امین موسوی، سروش مؤسس غفاری، مسعود اسدی، ایرج اسودی کرمانی،
دوره 14، شماره 4 - ( دو ماهنامه مهر و ابان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی یک بیماری بدخیم و پیشرونده است. بیان بالای پروتئین های مهار کننده آپوپتوز (IAPs) نظیر survivinو واریانت های ضد آپوپتوزی آن مانند-∆Ex3 surسبب بروز مقاومت به اثرات آپوپتوزی داروهای شیمی درمانی می گردد. در مطالعه حاضر اثرات کابنوکسولون بر رده سلولی K562(مدل آزمایشگاهی لوسمی میلوئید مزمن) و نیز بیان ژن survivin و -∆Ex3 surبررسی شده است. مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، رده‌ی سلولی K562 انسانی پس از کشت، تحت تاثیر CBX قرار گرفت. به منظور بررسی درصد مهار رشد و زیستایی از آزمون دفع رنگ تریپان بلو و برای بررسی آپوپتوز از میکروسکوپ فلورسانس (رنگ آمیزی با محلول آکریدین اورنج-اتیدیوم بروماید) و تکنیک الکتروفورز DNAبه کمک ژل آگارز استفاده شد. بیان ژن‌ survivin با استفاده از تکنیک واکنش زنجیره ای پلیمرازی رونویسی معکوس نیمه کمی ارزیابی گردید. یافته ها: غلظت 150 میکرومولار از CBX پس از 48 ساعت باعث مهار رشد و القاء آپوپتوز (تا 50 درصد) در سلول های K562گردید. به علاوه، این ترکیب سبب کاهش بیان ژن survivin و واریانت پیرایشی ضد آپوپتوزی sur-∆Ex3پس از 2 و 4 ساعت در این سلول ها شده، در حالی که با افزایش زمان تیمار (6 و12ساعت) و با وقوع فرآیند آپوپتوز بیان این ژن ها تا سطح بیان آن‌ها در سلول‌های کنترل افزایش یافت. نتیجه گیری: با توجه به اثر CBX در القاء آپوپتوز و نیز کاهش بیان ژن survivin وsur-∆Ex3 ، این دارو می تواند به عنوان کاندیدای بالقوه برای مطالعات بیشتر به عنوان داروئی در درمان لوسمی میلوئیدی مزمن و کاهش مقاومت دارویی مورد بررسی قرار گیرد.
سید محمد امین موسوی، سروش مؤسس غفاری، مسعود اسدی، ایرج اسودی کرمانی،
دوره 14، شماره 5 - ( دو ماهنامه آذر و دی 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: تاکنون داروهای متفاوتی برای درمان لوسمی پرومیلوسیتیک حاد ارائه شده است، اما هیچ یک باعث درمان کامل بیماری نشده است، لذا تلاش‌های بسیاری برای یافتن داروهای جدید با پتانسیل بالا که قادر به القاء آپوپتوز باشند، در جریان است. اخیراً اثرات ضد سرطانی ترکیبی به نام کاربنوکسولون، در چند رده سلولی گزارش شده است. در مطالعه حاضر اثرات ضد سرطانی کاربنوکسولون در رده سلولی NB4 به عنوان مدل آزمایشگاهی لوسمی پرومیلوسیتیک حاد مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، رده سلولی NB4 پس از کشت تحت تأثیر کاربنوکسولون در غلظت‎ها و فواصل زمانی مختلف قرار گرفت. از آزمون دفع رنگ تریپان بلو به منظور بررسی رشد و زیستائی در سلول‌هایNB4 استفاده شد. برای بررسی نوع مرگ سلولی از میکروسکوپ فلورسنت و تکنیک الکتروفورز DNA به کمک ژل آگارز استفاده گردید. یافته ها: کاربنوکسولون سبب مهار رشد سلول‌های NB4 می‌شود، به طوری که میزان مهار رشد نسبت به کنترل در 48 ساعت و در غلظت‎های 50 ،100، 150 ،200 و250 میکرومولار به ترتیب 65/32، 52/47، 73/60، 91/68 و 33/74 درصد بود. هم‎چنین نتایج حاصل از آزمون قطعه قطعه شدن DNA و میکروسکوپ فلوروسنس نشان دهنده وقوع مرگ سلولی از نوع آپوپتوز پس از تیمار سلول‌های NB4 با غلظت‌های بالا بود. نتیجه گیری: با توجه به اثرات مهار رشدی و آپوپتوزی کاربنوکسولون بر سلول‌هایNB4 لوسمی پرومیلوسیتیک انسانی، این دارو می‌تواند به عنوان کاندیدای بالقوه برای مطالعات بیشتر در درمان لوسمی پرومیلوسیتیک مورد بررسی قرار گیرد.
سید محمد امین موسوی، نگین سید گوگانی، ایرج اسودی کرمانی، مسعود اسدی،
دوره 14، شماره 6 - ( دو ماهنامه بهمن و اسفند 1390 )
چکیده

زمینه و هدف: نوکلئوستمین نقش عمده‎ای در کنترل رشد و خودنوزایی سلول‎های بنیادی و سرطانی ایفا می‎کند. بنابراین مهار بیان نوکلئوستمین می‎تواند به عنوان عامل بالقوه در درمان سرطان محسوب شود. در مطالعه حاضر، اثرات سرکوب بیان ژن نوکلئوستمین در رده سلولی K562 مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش‎ها: در این مطالعه تجربی، پس از تیمار سلول‎های K562 با siRNA اختصاصی نوکلئوستمین، تغییر در الگوی بیان نوکلئوستمین با واکنش رونویسی معکوس نیمه کمی بررسی گردید. آزمون دفع رنگ تریپان بلو و آزمون جذب نمک تترازولیوم و میکروسکوپ فلورسنت به ترتیب به منظور بررسی مهار رشد و مرگ سلولی سلول‎های K562 به کار گرفته شد. از فلوسایتومتری برای بررسی اثرات مهار ژن نوکلئوستمین بر چرخه سلولی استفاده گردید. یافته‎ها: نتایج نشان داد که ژن نوکلئوستمین بیان بالایی در سلول‎های K562 دارد. تیمار سلول‎های K562 باsiRNA اختصاصی نوکلئوستمین در غلظت 200 نانومولار پس از 48 ساعت، سطح mRNA نوکلئوستمین را در مقایسه با سلول‎های کنترل به میزان 55 درصد مهار کرد. 48 ساعت پس از ترانسفکشن، رشد سلول‎ها به میزان 7/33 درصد کاهش یافت. هم‎چنین مهار بیان ژن نوکلئوستمین منجر به مهار چرخه سلولی در مرحله G1 شد. نتایج حاصل از میکروسکوپ فلوروسنت نشان داد که آپوپتوز، 48 ساعت پس از خاموشی بیان ژن نوکلئوستمین رخ می‎دهد. نتیجه گیری: با توجه به اثرات قوی مهار رشدی و آپوپتوزی siRNA نوکلئوستمین در سلول‎هایK562 لوسمی میلوئید انسانی، خاموشی بیان این ژن می‎تواند به عنوان یک هدف بالقوه در مهار سلول‎های K562، به عنوان مدل سلول بنیادی لوسمی میلوئیدی مزمن باشد.
راضیه خالصی، جعفر سلیمیان، شهرام نظریان، زهرا احصائی ، علی اصغر رحیمی، نفیسه امینی، سید محمد مؤذنی،
دوره 15، شماره 1 - ( دوماهنامه فروردین و اردیبهشت 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: باکتری اشریشیا کلی انتروتوکسیژنیک مهم‎ترین عامل باکتریایی ایجاد کننده اسهال است. عوامل حدت زای اختصاصی مانند انتروتوکسین‎ها و عوامل کلونیزاسیون، این باکتری را از سایر گروه‎های ای. کلی متمایز می‎کند. در این مطالعه توکسین حساس به حرارت تخلیص شده و از آن می‎توان جهت سنجش آنتی توکسین در روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 و شناسایی باکتری مولد توکسین استفاده کرد. مواد و روش‎ها: این مطالعه از نوع تجربی است. جهت تولید و تخلیص توکسین، ابتدا سویه باکتری مولد توکسین حساس به حرارت کشت داده شد. پروتئین‎های محلول در مایع رویی با سولفات آمونیوم ترسیب و توکسین با استفاده از روش‎های بیوشیمیایی تخلیص شد و پروتئین تخلیص شده علیه تریس 02/0 مولار در 8=pH دیالیز و نمونه بر روی ژل الکتروفورز بررسی گردید. از روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 جهت شناسایی و سنجش میزان توکسین تخلیص شده استفاده شد و اثر خنثی کنندگی آنتی بادی ضد زیر واحدB روی توکسین حساس به حرارت نیز به این روش مورد بررسی قرار گرفت. یافته‎ها: وجود باندهای 28 و 12 کیلودالتونی نشان‎گر تخلیص توکسین بود. این ‎مطالعه نشان داد که آنتی بادی ضد زیر واحدB نوترکیب، توانایی شناسایی توکسین تخلیص شده و مهار اتصال آن به گیرنده GM1 را داراست. آنتی بادی ضد زیر واحدB نوترکیب می‎تواند تا 80 درصد از اتصال توکسین به گیرنده GM1 جلوگیری نماید. نتیجه گیری: تخلیص توکسین حساس به حرارت و راه اندازی روش الایزای مبتنی بر گیرنده گانگلیوزیدی GM1 که می‎تواند در شناسایی دقیق و بررسی اپیدمیولوژیک جدایه‎های کلینیکی مورد استفاده واقع شود.
محمود امینی، علی احمدآبادی، یحیی ژند، قاسم مسیبی، علی قضاوی،
دوره 15، شماره 2 - ( دوماهنامه خرداد و تیر 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: پانکراتیت حاد یکی از علل شایع درد شکم می‌باشد که علامت یا نشانه اختصاصی و روش تشخیصی استاندارد طلایی برای آن وجود ندارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارزش تشخیصی نوار ادراری و مقدار کمّی تریپسینوژن-2 ادرار در تشخیص پانکراتیت حاد می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، 76 بیمار که با تشخیص افتراقی پانکراتیت حاد در اورژانس بیمارستان ولیعصر(عج) اراک بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. در 46 بیمار تشخیص پانکراتیت قطعی شد(گروه پانکراتیت)، و در 28 نفر تشخیص پانکراتیت رد گردید(گروه شاهد) و 2 نفر نیز اط مطالعه حذف شدند. در هر دو گروه سطح آمیلاز، لیپاز، پروتئین واکنشی فاز حاد و تریپسینوژن-2 کمی و کیفی ادرار سنجیده و حساسیت و ویژگی آزمون‌ها تعیین گردید. داده‌های جمع‌آوری شده نیز با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: سنجش تریپسینوژن-2 ادرار به وسیله نوار ادراری در 36 بیمار از 45 نفر (حساسیت80 درصد) و در گروه شاهد، در 2 نفر از 28 نفر مثبت بود (ویژگی8/92 درصد). سنجش میزان کمی تریپسینوژن ادرار در 41 نفر از 45 بیمار (حساسیت1/91 درصد) و در 4 نفر از 28 نفر در گروه شاهد مثبت بود (ویژگی 89 درصد). حساسیت و ویژگی آمیلاز به ترتیب 6/82 و 75 درصد و لیپاز 76 و 7/85 درصد محاسبه شد. نتیجه گیری: برای تشخیص پانکراتیت حاد می‌توان از اندازه‌گیری تریپسینوژن-2 ادرار با نوار ادراری استفاده کرد. این آزمون علاوه بر سریع و راحت بودن، دارای دقت بالایی است و از آن می‌توان در اورژانس‌ها و مراکز مراقبت‌های بهداشتی اولیه که امکانات تشخیصی محدودی دارند، استفاده کرد.
هدی نورکجوری، ابراهیم حاجی زاده، احمدرضا باغستانی، محمدامین پورحسینقلی،
دوره 15، شماره 10 - ( ماهنامه اسفند 1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان معده دومین علت مرگ ناشی از سرطان‌ها در سراسر دنیاست و در ایران شایع‌ترین سرطان به شمار می‌رود. این مطالعه به منظور تحلیل عوامل مرتبط با بقای بیماران مبتلا به سرطان معده با استفاده از اسپلاین جریمه شده در مدل کاکس و مقایسه آن با مدل مخاطرات متناسب کاکس انجام پذیرفت. مواد و روش‌ها: در این مطالعه گذشته‌نگر، 216 بیمار مبتلا به سرطان معده که طی سال‌های 1382 تا 1387 در بیمارستان طالقانی تهران تحت عمل جراحی قرار گرفتند وارد مطالعه شدند. برای تحلیل داده‌ها از مدل‌های مخاطرات متناسب کاکس و اسپلاین جریمه شده در کاکس استفاده گردید. کلیه محاسبات با نرم افزار R انجام شد. معیار مقایسه کارآیی مدل‌ها، ملاک آکاییکه بود. یافته‌ها: میزان بقای پنج ساله بیماران مورد بررسی30 درصد به‌دست آمد. میانگین مدت زمان پی‌گیری 28/15±60/16 ماه بود. میانگین و میانه بقای بیماران به ترتیب 46 و 30 ماه بود. متغیرهای سن هنگام تشخیص و اندازه تومور با طول عمر بیماران ارتباط معنی‌داری داشتند(05/0p<). ملاک آکاییکه و نمودار بقای افراد با اندازه تومور بالای 35 میلی‌متر و سن بالای 45 سال نیز در هر دو مدل یکسان شده است. نتیجه‌گیری: با توجه به این‌که ملاک آکاییکه در هر دو مدل یکسان شد، استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس در داده‌های پزشکی به ‌دلیل تفسیر راحت‌تر و محدود نبودن در استفاده از انواع متغیرهای کمکی، مناسب‌تر است. هم‎چنین این مطالعه نشان داد که در صورت تشخیص این بیماری در مراحل اولیه پیشرفت بیماری، خطر نسبی مرگ کاهش می‌یابد.
علی خواجه لندی، حسین جعفری، امین محمدی دمیه، پروین برزیده،
دوره 16، شماره 5 - ( ماهنامه مرداد 1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : پروتئین­های شوک گرمائی ( HSP ) خانواده­ای از پروتیئن­ها هستند که نقش حیاتی در نگهداری هموستاز سلولی و محافظت سلول در شرایط استرس ­زای مزمن و حاد بازی می­کنند. هدف تحقیق حاضر بررسی تغییرات پروتئین شوک گرمایی ( HSP70) پس از دو آزمون وینگیت و آستراند در دانشجویان دختر می­باشد.

  مواد وروش ها: در این مطالعه نیمه تجربی،تعداد 40 دختر (20 نفر ورزشکار و 20 نفر غیر ورزشکار) بصورت داوطلبانه، به ترتیب با میانگین و انحراف معیار، سن (3 ± 3/22) و (2 ± 2/23) سال، قد (5 ± 2/159) و (4 ± 2/161) سانتی­متر و وزن (3 ± 3/59) و (2 ± 4/65) کیلوگرم، انتخاب شدند. آزمودنی­ها دو آزمون وینگیت و آستراند را با فاصله زمانی 3 روز انجام دادند. نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون­ها و به مقدار 5 سی سی از سیاهرگ بازویی گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش اندازه­گیری مکرر بهره گرفته شد.

  یافته ها: نتایج نشان داد در میزان HSP70 پس از آزمون هوازی آستراند، افزایش معناداری در بین ورزشکاران و غیرورزشکاران وجود دارد (01/0> P ). اما پس از آزمون بی­هوازی وینگیت، افزایش معنادار تنها در ورزشکاران (05/0 p< ) مشخص گردید و در غیر ورزشکاران تغییر معناداری مشاهده نشد.

  نتیجه گیری: مدت فعالیت ورزشی نسبت به شدت آن، بر میزان تولید پروتئین شوک حرارتی، از اهمیت بیشتری برخوردار می­باشد.


حسین حیدری، مهدی شفیعی اردستانی، رضوان ذبیح الهی، سید مهدی سادات، شیوا ایرانی، سید نظام الدین حسینی، صفیه امینی، سید داور سیادت، محمد صادق خسروی، علیرضا عزیزی سراجی، پونه رحیمی، محمدرضا آقاصادقی،
دوره 16، شماره 6 - ( ماهنامه شهریور 1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: به دلیل عدم وجود واکسن موثر برای بیماری ایدز، داروهای ضد HIV نقش مهمّی در کنترل این بیماری دارند . همچنین ایجاد مقاومتهای دارویی روز افزون و سمیّت داروهای موجود، علاقه برای انجام پژوهش با هدف یافتن ترکیبات جدید ضد ویروس HIV را افزایش داده است . در این مطالعه نانو داروی لامی وودین بر پایه نانو ذرّه کیتوزان پگیله شده، سنتز شد.

  مواد و روش ها: در این تحقیق تجربی، نانو ذرّات کیتوزان را با مولکول های پلی اتیلن گلیکول ( PEG )، جهت افزایش حلالیّت آنها ، پگیله کردیم و سپس داروی ضد ویروس لامی وودین را بر روی این نانو ذ رّ ات پگیله شده، لود کردیم. پس از خالص سازی و لیوفیلیزه کردن نانو داروی تازه سنتز شده، از مواد اولیّه و محصول نهایی جهت بررسی فیزیکو شیمیایی آنها و انجام تست های FTIR , HNMR و CHN Analysis نمونه برداری شد.

  یافته ها: نتایج حاصل از تست HNMR نشان داد که نانو ذرّه کیتوزان با موفقیّت پگیله شده است. نتایج حاصل از تست FTIR ، از طرفی نتیجه HNMR را تایید کرد و از طرف دیگر نشان داد که لامی وودین بر روی نانو ذرّه کیتوزان کنژوگه شده است. نتایج آزمون آنالیز CHN هر دو تست بالا را تایید کرد و مشخص نمود که پگیلاسیون نانو ذرّه کیتوزان با راندمان بسیار بالا و در حدود 97% صورت گرفته و داروی لامی وودین در حدود 30% وزن نانو ذرّه کیتوزان بر روی آن کنژوگه شده است.

  نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که نانو داروی لامی وودین بر پایه نانو ذرّه کیتوزان پگیله شده، با موفقیّت سنتز شد.

 


آمیتیس رمضانی، علی اسلامی فر، محمد بنی فضل، حسین کیوانی، عفت رازقی، فرخ لقا احمدی، منوچهر امینی، لطیف گچکار، آناهیتا باوند، آرزو آقاخانی،
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت نهفته ویروس هپاتیت C (HCV) با حضور HCV-RNA در بیوپسی کبد یا Peripheral blood mononuclear cells (PBMCs)بیماران، بدون وجود انتی بادی ضد HCV(anti-HCV) یا HCV-RNA در سرم توصیف می گردد. هر چند که عفونت نهفته HCV نسبت به عفونت مزمن کلاسیک HCV خفیف تر است با این حال می تواند در نحوه برخورد و درمان بیماران همودیالیزی حائز اهمیت باشد. عفونت نهفته HCV در دو گروه از بیماران مشاهده می شود: بیماران دارای انزیم های کبدی طبیعی و افراد دارای سطوح افزایش یافته انزیم های کبدی. هدف از این مطالعه تعیین حضور عفونت نهفته HCV در بیماران همودیالیزی دارای سطوح افزایش یافته انزیم های کبدی می باشد.

مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی بر روی بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به 3 مرکز دیالیز شهر تهران انجام گرفت.از بین بیماران anti-HCV منفی مراجعه کننده به این مراکز 30 بیمار که دارای افزایش انزیم های کبدی(ALT و AST) بودند از نظر حضور HCV-RNA در پلاسمابا روش RT-nested PCR بررسی شدند و در افراد HCV-RNA منفی، وجود HCV-RNA در PBMC بررسی گردید.

یافته ها: 30 بیمار همودیالیزی با میانگین سنی 1/14± 4/54 سال و میانگین مدت زمان دیالیز 4/64± 2/81 ماه در مطالعه وارد شدند. همه بیماران از نظر HCV-RNA پلاسما و عفونت نهفته HCV با روش RT-nested PCR منفی بودند.

نتیجه گیری: مطالعه ما نشان داد که در بیماران همودیالیزی دارای افزایش آنزیمهای کبدی نیز میزان عفونت نهفته HCV ناچیز می باشد.


کاظم ندافی، رامین نبی زاده، احمد جنیدی جعفری، کامیار یغماییان، علی کولیوند،
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: ذخیره نفت‌خام در مخازن سبب می‌شود مقدار زیادی لجن در کف آنها تشکیل شود که لازم است بطور مناسبی تصفیه و دفع گردند. تحقیق حاضر با هدف بررسی کارایی پراکسیدهیدروژن و فنتون در حذف کل هیدروکربنهای نفتی (TPH) از لجنهای کمپوست شده کف مخازن ذخیره نفت خام انجام شد.

مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، لجن با پسماند تحت‌کمپوست به نسبتهای 1به2، 1به4، 1به6، 1به8 و 1به10 مخلوط و بمدت 82 روز کمپوست شد. سپس غلظتهای 2، 5، 10، 15، 20 و 30 درصد وزنی از محلولهای پراکسیدهیدروژن و فنتون به لجن کمپوست شده اضافه و میزان TPH پس از گذشت 24 و 48 ساعت، سنجش شد.

یافته ها: میزان حذف TPH در راکتورهای 1به2، 1به4، 1به6، 1به8 و 1به10 بترتیب برابر با 59/66، 19/73، 81/74، 20/80 و 91/79 درصد حاصل شد. میانگین کارایی حذف TPH مخلوط 1به8 کمپوست شده در غلظتهای 2، 5، 10، 15، 20 و 30 درصد اکسیدکننده ها بترتیب برابر با 1، 09/5، 37/19، 16/28، 37/34 و 05/38 درصد بود. بیشترین میزان حذف زمانی حاصل شد که اکسیدانت بصورت تدریجی افزوده شود. علاوه بر این، افزایش زمان اکسیداسیون از 24 به 48 ساعت تاثیر کمی در افزایش راندمان حذف TPH داشت و کارایی پراکسیدهیدروژن و فنتون نیز در ‌تصفیه لجن تفاوت زیادی با هم نداشت.

نتیجه گیری: اکسیداسیون شیمیایی با پراکسیدهیدروژن و فنتون بعنوان یک مرحله تصفیه نهایی، فرایندی قابل قبول در حذف TPH از لجنهای کف مخازن ذخیره نفت می باشد.


علی اکبر ملکی راد، محمد عبداللهی، محمد فضیلتی، نجمه ایگانی، محمودرضا باغی نیا، اعظم طاهری، محمد امین رضوانفر،
دوره 17، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: در تهیه رنگهای شیمیایی در صنایع از حلالهای آلی و فلزات سنگین استفاده میشود به طوری که تماس شغلی افراد با رنگ باعث ایجاد اختلالات خونی، فیزیولوژیکی، استرس اکسیداتیو و همچنین آسیب دیدگی DNA میشود. این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر محافظتی سلوویت به عنوان یک مکمل آنتی اکسیدان بر روی استرس اکسیداتیو در کارگران کارخانه رنگ انجام گرفت.

مواد و روشها: در این پژوهش کارآزمایی بالینی 25 نفر از کارگران کارخانه رنگسازی با سابقه کار حداقل 5 سال وارد مطالعه شدند. پارامترهای استرس اکسیداتیو شامل ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم و پراکسیداسیون لیپیدی و پارامترهای خونی در نمونه خون قبل و بعد از مصرف 14 روز(روزی یک قرص) سلوویت ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و تحلیلی(t زوج) و همبستگی پیرسون استفاده شد.

یافتهها: در این مطالعه پس از مصرف سلوویت میزان لیپوپروتئین با دانسیته بالا افزایش معنیدار و در فعالیت آنزیم آسپارتات ترانسفراز کاهش معنیداری مشاهده گردید. همچنین پس از دریافت سلوویت میزان آنتی اکسیدانهای تام سرم افزایش و پراکسیداسیون لیپیدی تغییرات معنیدار نداشتند.

نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش به علت خاصیت آنتی اکسیدانی، سلوویت باعث بهبود بعضی از فاکتورهای خونی کارگران شده است ولیکن اثرات مثبت قابل انتظار دیده نشدند. البته با توجه به محدودیتهای مطالعه، نتیجهگیری بهتر نیازمند مطالعات با دوره زمان طولانیتر و تعداد نمونه بیشتر میباشد. کد کارآزمایی بالینی این مطالعه  بود.


حبیب سهیلی، پارسا یوسفی چایجان، آنیتا علاقمند، بهمن صادقی سده، امین توسلی، مهدیه نظیری،
دوره 17، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده

زمینه وهدف:رینیت آلرژیک در حدود 40 درصد جمعیت عمومی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و شیوع آن نیز در حال افزایش می‌باشد. اختلال خواب یک مشکل اساسی در بیماران مبتلا به رینیت آلرژیک می‌باشد. در مطالعات اخیر که بر روی افراد مبتلا به رینیت آلرژیک انجام شده اند، 68  افراد با رینیت دائمی و 48 درصد افراد مبتلا به رینیت فصلی اعلام کردند که بیماری آنها با خوابشان تداخل دارد.

مواد و روش ها: در این مطالعه مورد- شاهدی تعداد 33 کودک 18- 6 ساله مبتلا به رینیت آلرژیک وارد مطالعه شدند. 35 کودک دیگر که مبتلا به رینیت آلرژیک نبودند نیز به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند و به روش بلوکی همسان سازی شدند. سپس پرسشنامه ای حاوی اطلاعات دموگرافیک و انواع اختلالات خواب از والدین کودک پرسیده شد.

یافته ها: به غیر از اختلالات تنفسی حین خواب، بین دو گروه در اختلالات دیگر خواب اختلاف معنادار مشاهده نشد. شانزده کودک (5/48 درصد) گروه مورد در خواب دچار اختلال تنفسی بودند در حالی که هیچ کودکی در گروه شاهد مبتلا به این اختلال نبود (p=0/002).

نتیجه گیری: احتقان بینی اصلی ترین عامل بروز اختلال خواب در کودکان مبتلا به رینیت آلرژیک به شمار می‌رود. بنابراین به نظر می‌رسد که اولین علامتی که باید برای رفع آن در این بیماری تلاش شود، احتقان بینی است.


احد شفیعی، محمدرضا کردی، عباسعلی گائینی، مسعود سلیمانی، امین نکویی، وحید حدیدی،
دوره 17، شماره 3 - ( خرداد 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: Mir-210، میکروRNA پروآنژیوژنزی سلول‎های اندوتلیال می‎باشد. این میکرو RNA، از طریق سرکوب برخی هدف‎های ژنی و پروتئینی باعث فرآیند آنژیوژنز می‎شود. هدف از این مطالعه، تعیین چگونگی اثرگذاری تمرین تناوبی خیلی شدید بربیان ژن‎های Mir-210 و گیرنده EphrinA3 عضله نعلی رت‎های نر سالم بود.

مواد و روش‎ها: در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی12 سر رت نر نژاد ویستار در سن هشت هفتگی با میانگین وزن77/9±5/210 گرم انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. تمرین تناوبی خیلی شدید در پنج روز در هفته و در مجموع به مدت هشت هفته شامل سه تناوب (چهار دقیقه با شدت 90 تا 100 درصد VO2max و دو دقیقه با شدت 50 تا 60 درصد VO2max) بود. 24 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، رت‎ها تشریح و عضله نعلی آنها جدا شد. میزان بیان ژن‎های Mir-210 و گیرنده EphrinA3 با تکنیک Real time-PCR انجام گرفت. میزان بیان ژن‎های Mir-210 و گیرنده EphrinA3 با استفاده از روش∆∆CT-2 محاسبه شد. برای تعیین معنی‎دار بودن متغییرها بین گروه‎های تحقیق از آزمون آماری تی مستقل استفاده شد.

یافته‎ها: نتایج نشان داد، اجرای تمرینات تناوبی خیلی شدید موجب تغییر معنی‎داری بر بیان ژن Mir-210 نشد(16/0p=) ولی بیان ژن EphrinA3در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل معنی‎دار شد(000/0p=).

نتیجه‎گیری: به نظر می‎رسد افزایش هرچند غیر معنی‎دار Mir-210 و کاهش بیان ژن EphrinA3 باعث عملکرد پروآنژیوژنزی سلول‎های اندوتلیالی می‎شود و افزایش VO2max رت‎ها در پی هشت هفته اجرای تمرینات تناوبی خیلی شدید می‎تواند ناشی از افزایش فرآیند آنژیوژنز باشد.


علی اصغر یعقوبی، علی سیروس، محمود امینی، علی شجاعی، سعید حاج هاشمی، فاطمه علیان فینی، مجتبی احمدلو،
دوره 17، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: صدمات اعصاب محیطی از درگیری‌های شایعی می‌باشد. اعصاب پس از صدمه قابلیت رشد و ترمیم داشته که ترمیم فوری انتها به انتهای عصب صدمه دیده انتخاب اولین راه ترمیم است اما تنها حدود 50 درصد این فیبرها پس از ترمیم کیفیت مناسب دارد. به همین علت روش‌های درمانی ترمیم اعصاب محیطی همیشه چالش برانگیز بوده و روش‌های متفاوتی جهت ترمیم اعصاب ابداع شده که از جمله ترکیب پیوند عصب و تیوب‌های سیکلونی، استفاده از کانال‌های بیولوژیک و سنتتیک می‌باشند. هدف از مطالعه حاضر مقایسه تأثیر روش Facial Flap با روش استاندارد می‌باشد.

مواد و روش‌ها :طی این مطالعه تجربی 20 رت را انتخاب و در شرایط مساوی غذایی نگهداری و عصب سیاتیک سمت چپ آنها قطع شد و عصب سیاتیک سمت راست به عنوان کنترل استفاده گردید. در گروه اول از روش fascial flap و در گروه دوم از روش vein conduit استفاده و پس از 45 روز نتایج ترمیم عصب از نظر هیستولوژیکی بررسی گردید.

یافته‌ها: در هر 3 قسمت پروگزیمال، میانی و دیستال عصب، میانگین ترمیم در روش Fascial Flap مؤثرتر از روش Vein Conduit بود(05/0p<). در روش Fascial Flap ترمیم عصب در هر 3 قسمت، با گروه کنترل که عصب سالم بود تفاوت معنی‌داری وجود نداشت که بدین معناست که در روش Fascial Flap ترمیم عصب همانند عصب سالم دست نخورده می‌باشد.

نتیجه‌گیری: ترمیم اعصاب آسیب دیده به روش Fascial Flap نسبت به روش استاندارد روش مؤثرتری بوده و می‌تواند به عنوان یک روش مؤثر در ترمیم اعصاب آسیب دیده به کار رود.


زینب امینی لاری، فرهاد دریانوش، مریم کوشکی جهرمی، محمد محمدی،
دوره 17، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: هورمون‌های مشتق از آدیپوکین‌ها شامل لپتین، آدیپونکتین، رزیستین، آپلین، امنتین می‌باشند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته تمرینات هوازی بر سطوح آپلین، امنتین و گلوکز سرم در زنان مسن چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود.

مواد و روش‌ها: در مطالعه حاضر، 30 زن مسن چاق انتخاب و بر اساس درصد چربی و شاخص توده بدنی به دو گروه کنترل (15 نفر، میانگین سنی 88/5±30/53 و شاخص توده بدنی 2/2±7/28) و گروه آزمایش (15 نفر، میانگین سنی 12/7±60/52 و شاخص توده بدنی 6/3±03/30) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی از نوع فزاینده بود که 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته اجرا گردید. نمونه‌های خونی قبل از تمرینات و 24 ساعت پس از آخرین جلسه جمع‌آوری شد. ارزیابی داده‌ها با آزمون یومن ویتنی و مقایسه پیش آزمون و پس آزمون هرگروه با آزمون ویلکاکسون در سطح معنی‌داری 05/0p&le انجام شد.

یافته‌ها: تغییرات معنی‌داری در سطوح پلاسمایی گلوکز و آپلین مشاهده شد(به ترتیب 001/0p= و 006/0=p) اما تفاوت معنی‌داری بین امنتین گروه آزمایش و کنترل مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که فعالیت ورزشی به دلیل ایجاد انقباضات عضلانی مداوم، موجب تسهیل روند ورود گلوکز به سلول می‌شود و باعث کاهش سطح گلوکز پلاسمایی می‌شود. هم‌چنین پاسخ هر آدیپوکین، به طور مجزا به شدت و مدت فعالیت ورزشی بستگی دارد.


فرزاد زمانی، حبیب سهیلی، حمیدرضا جمیلیان، ندا صالح جعفری، محمد رفیعی، امین تمیزی،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: رینیت آلرژیک از جمله شایع‌ترین بیماری‌ها است که تقریبا در 20 درصد مردم بروز می‌کند. علائم اصلی بیماری شامل عطسه، آبریزش بینی، انسداد بینی و خارش بینی یا حلق می‌باشند. به نظر می‌رسد ضد افسردگی‌های سه حلقه‌ای که دارای خاصیت بلوک گیرنده‌های هیستامینی می‌باشند، می‌توانند به عنوان درمانی موثر در درمان این بیماری مطرح شوند.

مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 84 بیمار مبتلا به رینیت آلرژیک فصلی وراد مطالعه شده و به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه اول بیماران 2 هفته سیترزین و در گروه دوم 2 هفته دوکسپین دریافت کردند. بعد از اتمام درمان بیماران از نظر میزان آبریزش بینی، خارش بینی، عطسه واحتقان بینی مورد ارزیابی قرار گرفتند.

یافتهها: در این مطالعه مشخص شد که امتیاز بالینی بیماران دو گروه بعد از دریافت 2 هفته درمان تفاوت معنی‌داری با یکدیگر ندارد(P=0.261). تنها علامتی متاثر از نوع درمان در بین دو گروه اختلاف معنی‌داری داشت میزان عطسه بعد از دو هفته بود(P=0.005).

نتیجهگیری: به نظر می‌رسد تفاوت زیادی بین استفاده از سیتیریزین و دوکسپین در درمان علائم ناشی از رینیت آلرژیک فصلی وجود ندارد. توصیه می‌شود در مطالعات آینده از داروهای ضد افسردگی با خاصیت قوی‌تر بلوک کنندگی گیرنده‌های هیستامینی و بر روی جمعیت با حجم نمونه بیشتر انجام شوند.

واژگان کلیدی: درمان، رینیت آلرژیک، دوکسپین، سیتیریزین



صفحه 2 از 4     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb