جستجو در مقالات منتشر شده


117 نتیجه برای Tat

حامد طهماسبی، ساناز ده باشی، محمد رضا عربستانی،
دوره 21، شماره 7 - ( 11-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: جهش ژنی در استافیلوکوک اورئوس از مهمترین دلایل ایجاد سویه‌های مقاوم به آنتی‌بیوتیک است. روش آنالیز منحنی ذوب DNA با قدرت تفکیک بالا(HRM) می‌تواند این جهش‌ها را با کیفیت بسیار بالایی شناسایی کند. هدف از این مطالعه، ارزیابی نقش نوع نمونه بالینی در بروز جهش‌های نوکلئوتیدی در ژن‌ mecA استافیلوکوک اورئوس به روش HRM بود.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، از 43 ایزوله بالینی استافیلوکوک اورئوس استفاده شد. جهت شناسایی جهش‌های احتمالی، ایزوله‌های دارای ژن mecA شناسایی و ژن مربوطه تعیین توالی شد. سپس، تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای‌ StepOne v2.3 و‌HRM v3.0.1 انجام شد. نتایج تعیین توالی به عنوان استاندارد طلایی مورد استفاده قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.UMSHA.REC.1396.637 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی همدان به تصویب رسیده است.
یافته‌ها: از 43 ایزوله بالینی استافیلوکوک اورئوس، 11 ایزوله (58/25 درصد) دارای ژن mecA و 32 ایزوله (41/47 درصد) فاقد ژن mecA بودند. با توجه به نمونه‌های بالینی مختلف، 3 ایزوله (27/27 درصد) مقاوم به متی‌سیلین از نمونه خون، 2 ایزوله (18/18 درصد) از نمونه ادرار، 2 ایزوله (18/18 درصد) از نمونه زخم، 2 ایزوله (18/18 درصد) از نمونه کاتاتر، 1 ایزوله (09/9 درصد) از آبسه و 1 ایزوله (09/9 درصد) هم از سواپ بینی جدا شد. در این بین، ایزوله‌های گرفته شده از زخم و ادرار دارای بیشترین جهش در اسید‌آمینه آدنین بهصورت A→T، A→G، A→C  و A→X مشاهده شد. ایزوله‌های جدا شده از خون داری جهش در اسید آمینه گوانین بهصورت G→A بودند.
نتیجه‌گیری: ارتباط معنیداری بین نوع جهش و نوع نمونه بالینی در ایزولههای استافیلوکوک اورئوس مقاوم به متی سیلین دیده شد.

علی پروین، پریچهره یغمایی، مهدی نورالدینی، سید علی حائری روحانی، سعید امین زاده،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از گیاهان دارویی در درمان هیپرکلسترولمی، فاکتور خطر موثر بر آترواسکلروز میباشد. در این مطالعه اثر مقایسهای کوئرستین، عصاره هیدروالکلی استخراجی از گیاه گلدر و آتورواستاتین بر بیان ژن  ABC A1در رت‌‌های نر هیپرکلسترولمی نژاد ویستار بررسی شد.
مواد و روش‌‌‌ها: در این تحقیق تجربی،40 سر رت نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 180 گرم، بهصورت تصادفی به 5 گروه 8 تایی (کنترل، شم، تجربی 1، 2 و 3) تقسیم شدند. تمام گروه‌‌‌ها (به جز کنترل) به مدت 40 روز علاوه برگاواژ کلسترول 2 درصد، غذای چرب (1 درصد کلسترولی) دریافت ‌کردند. گروه‌‌های تجربی طی 28 روز، روزانه به ترتیب 40 میلی‌گرم بر کیلوگرم آتورواستاتین، 25 میلی‌گرم بر کیلوگرم کوئرستین و 25 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی گیاه گلدر وگروه شم روزانه 1 میلی‌گرم بر کیلوگرم محلول سالین دریافت ‌کردند. در پایان، بیان ژنABC A1  در لوکوسیت‌‌‌ها توسطReal-Time PCR  و سطح لیپیدهای سرم به روش فتومتریک ‌‌‌‌‌‌اندازه‌گیری گردید.
ملاحظات اخلاقی: مجوز تحقیق توسط کمیته اخلاق در پژوهش های زیست پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان به شماره 1799/ 1/ 5/ 29 / ب مورخ 10 / 5/ 95 صادر گردید.
یافته‌‌‌ها: عصاره هیدروالکلی، کوئرستین استخراجی از گلدر و آتورواستاتین موجب افزایش معنیدار در بیان ژن  ABC A1به ترتیب با بیان 09/0±  14/1، 03/0± 18/1 و 03/0± 11/1 نسبت به گروه کنترل با بیان 011/0±  1 و نسبت به گروه شم با بیان 03/0± 089/0 شدند (05/0p<). کوئرستین در افزایش بیان ژن مذکور مؤثرتر از آتورواستاتین بود (05/0p<).
نتیجه گیری: عصاره هیدروالکلی و کوئرستین استخراجی از گیاه گلدر دارای اثر افزایشی بر بیان ژن ABC A1 در رت‌‌های نر هیپرکلسترولمی نژاد ویستار می‌باشد.

افسانه طلایی، مهدی محمود پور، مریم شهدوست،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به وجود نتایج ضد و نقیض مطالعات در مورد تاثیر آتورواستاتین بر روی قند خون و کنترل دیابت، در این مطالعه اثرات آتورواستاتین بر روی قند و مقاومت به انسولین را بررسی کردیم.
مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دو سو کور کنترل شده با پلاسبو، 88 بیمار دیابتی نوع دو که تحت درمان با داروهای خوراکی کاهنده قند خون بودند، بهصورت تصادفی به دو گروه 44 تایی تقسیم شدند. گروه مداخله، روزانه 40 میلی‌گرم آتورواستاتین و گروه کنترل، دارونما به مدت 3 ماه دریافت کردند و قند خون ناشتا، انسولین، مقاومت به انسولین، HbA1C، پروفیل لیپید، قبل و بعد از سه ماه در دو گروه سنجیده و مقایسه شد و دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی و تی استیودنت تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد IR.ARAKMU.REC.90.108.10 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافتهها: بعد از سه ماه در گروه مداخله، انسولین، مقاومت به انسولین و HbA1C در مقایسه با گروه کنترل بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافت، در حالی که قند خون ناشتا کاهش قابل ملاحظهای نداشت. سطح کلسترول کل و کلسترول LDL (Low Density Lipoprotein) نیز کاهش معناداری در گروه مداخله داشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد آتورواستاتین در بهبود کنترل قند خون و کاهش مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی نقش موثری دارد.

رسول حشمتی، مهدی زمستانی،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به تأثیر بیماری قلبی کرونری (CAD) بر وضعیت سلامتی، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر وضعیت سلامتی و علائم بیماران مبتلا به بیماری قلبی کرونری بعد از عمل جراحی CABG انجام شد.
مواد و روش‌ها: روش پژوهش تک آزمودنی بود. جامعه آماری کلیه بیماران قلبی کرونری بیمارستان قلب شهید مدنی تبریز بودند که از مهر تا اسفند 1395 بعد از عمل CABG جهت گذراندن توانبخشی به این بیمارستان مراجعه کرده بودند. از میان این بیماران، 4 نفر مبتلا به CAD ‌به‌صورت در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه آنژین سیاتل (SAQ) و مقیاس محقق ساخته علائم بیماری CAD مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل داده‌ها از درصد بهبودی، درصد دادههای ناهمپوش، تفاوت استاندارد میانگین و اندازه اثر و برای تفسیر از تحلیل نمودار چشمی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله با کد 2384411 توسط کمیته اخلاق دانشگاه تبریز به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی در بهبود علایم بیماران مبتلا به CAD از کارایی متوسط و در بهبود وضعیت سلامتی آنان از کارایی نسبتأ اندک و پایینی برخوردار است.
نتیجهگیری: کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی، مداخلهای نسبتاً موثر در کاهش علائم بیماران CAD و مداخلهای نسبتاً ضعیف در بهبود وضعیت سلامتی این بیماران می‌باشد.

فاطمه صمیمی، مریم باعزم، ابراهیم افتخار، فریده جلالی مشایخی،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف استرس اکسیداتیو به عنوان یک عامل مهم در توسعه و پیشرفت دیابت و عوارض ناشی از آن در نظر گرفته شده است. شواهد نشان می‌دهد استرس اکسیداتیو ایجاد شده در دیابت می‌تواند توسط مکمل‌های آنتی‌اکسیدانی بهبود یابد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات کوآنزیم Q10 بر شاخص استرس اکسیداتیو در موش‌های صحرایی دیابتی انجام شد. 
مواد و روش ها 30 موش صحرایی نر به طور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند: نرمال سالین، تیمار روغن کنجد (به عنوان حلّال)، سالم تیمار باکوآنزیم Q10 (10 میلی‌گرم بر کیلوگرم)‌، دیابتی (میلی‌گرم بر کیلوگرم STZ: 55) و دیابتی تیمار با کوآنزیم Q10 (10 میلی‌گرم بر کیلو‌گرم(. سطح مالون دی‌آلدئید، ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام، گروه‌های تیول و وضعیت اکسیدانی تام در بافت هموژنیزه کبد اندازه‌گیری و شاخص استرس اکسیداتیو محاسبه شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافته ها نتایج نشان داد سطح مالون دی‌آلدئید (0/022=P)، وضیعت اکسیدانی تام (0/03=P) و شاخص استرس اکسیداتیو (0/028=P) کبد در گروه دیابتی تحت درمان با کوآنزیم Q10 در مقایسه با رت‌های دیابتی به صورت معنی‌داری کاهش یافته است. تغییرات معناداری در سطح گروه‌های تیول (0/25=P) و ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام (0/77=P) گروه دیابتی تحت درمان با کوآنزیم Q10 در مقایسه با رت‌های دیابتی مشاهده نشد.
نتیجه گیری این یافته‌ها نشان می‌دهد مکمل کوآنزیم Q10 می‌تواند با کاهش وضعیت اکسیدانی تام، شاخص استرس اکسیداتیو و پراکسیداسیون لیپید، باعث کاهش استرس اکسیداتیو در کبد رت‌های دیابتی شود.

شهرزاد هادی چگنی، محمد تقی زاده، بهرام گلیایی،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده

Background and Aim : Human serum albumin (HSA) is one of the richest proteins in the vascular system that regulates transport and many chemical and molecular compounds. The aim of this study was to evaluate the effect of three groups of pesticides; Insecticides, fungicides and herbicides are based on changing the molecular structure of HSA.
Materials and Methods: This systematic review covers 35 biophysical scientific-research studies related to the effect of pesticides on the structure of human serum albumin. These articles were selected through databases such as PabMed, Scopus, WebScience, Science Direct, and the Google Scholar search engine. The estimated time period was 1980 to 2019. 
Ethical considerations: In this study, all the principles of ethics in research have been observed.
findings:Due to the close relationship between the biological activities of the HSA protein and its secondary structure, most articles have analyzed the secondary structure of the protein by various biophysical methods such as Fourier transform-infrared conversion, cyclic perspective and computational analysis. In general, it can be said that the pesticide-HSA interaction reduces the alpha-helix structure and increases other structures such as beta-sheet, beta-train and random coil. Most reports confirm that pesticides interact with HSA through hydrophobic, electrostatic, and hydrogen bond interactions. These interactions take place in subdomain IIA (Site One). The binding constant of pesticides to HSA protein was obtained in the range of 1-M103 to 106.
Conclusion:Pesticide-protein interactions cause changes around the only major tryptophan of the ASH protein (Trp-214), alter IIA subdomain deformation, loss of normal structure, and decrease in free HSA concentrations, resulting in impaired transport of essential compounds such as drugs and vascular hormones. Creates.

هما یوسفی، آناهیتا خدابخشی کولایی، محمدرضا فلسفی نژاد،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: در حال حاضر به دلایل مختلفی شیوع بیماری نارسایی مزمن کلیه افزایش یافته است. بیماری‌های سیستم کلیوی و به دنبال آن دیالیز و پیوند کلیه، به‌شدت بر سلامت جسمانی و روانی افراد اثر می‌گذارند. از آنجایی که بیشتر پژوهش‌های انجام‌شده مشکلات جسمانی و اغلب قبل از عمل پیوند بیماران کلیوی را مورد بررسی قرار داده‌اند این پژوهش به چالش‌های روان‌شناختی بیماران کلیوی پس از عمل پیوند پرداخته است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی چالش‌های روان‌شناختی بیماران کلیوی پس از عمل پیوند بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. شرکت‌کنندگان پژوهش، بیماران پیوند کلیه مراجعه‌کننده به درمانگاه نفرولوژی بیمارستان لبافی‌نژاد تهران در سال ۱۳۹۸و با دامنه سنی ۳۵ تا ۵۰‌ساله بودند که یک تا پنج سال از عمل پیوند آن‌ها گذشته بود. با توجه به هدف پژوهش مصاحبه عمیق نیمه‌ساختاریافته انجام گرفت. روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف بود و نمونه‌گیری تا اشباع داده‌ها و تا زمانی که دیگر داده جدیدی به دست نیامد، ادامه یافت و با مصاحبه با ۱۵ شرکت‌کننده تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با روش هفت‌مرحله‌ای کلایزی انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.IAU.SRB.REC.۱۳۹۸.۰۲۲ در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران به ثبت رسیده است.
یافته ها: بر پایه تجزیه و تحلیل داده‌ها،کدهای اولیه در سه مضمون اصلی جای گرفتند که عبارت‌اند از: دغدغه‌ها و احساسات نگران‌کننده روانی، حمایت عاطفی و معنوی خانواده و عدم اطمینان از حمایت‌یابی تخصصی، مالی و رفاهی.
نتیجه گیری: نتایج به‌دست‌آمده نشان داد بیماران کلیوی پس از عمل پیوند علاوه بر مشکلات جسمانی، چالش‌های روان‌شناختی فراوانی نیز دارند که پرداختن به آن‌ها اهمیت زیادی برای متخصصان سلامت و بهداشت روان دارد. مطالعه این چالش‌ها می‌تواند درک عمیق‌تری از مشکلات روان‌شناختی و سازگاری آن‌ها بعد از عمل پیوند به دست آورد.

قاسم محمدنژاد، حسن متین همائی، فرشاد غزالیان،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: تاندون امتداد ماتریکس خارج سلولی عضله است که به صورت مکانیکی و ساختاری با بار مکانیکی سازگاری می‌یابد. سازوکارهای سلولی و مولکولی مربوط به این سازگاری به طور کامل شناخته نشده است؛ ازاین‌رو هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ۶ هفته تمرین مقاومتی بر بیان ژن‌های TGF-β۱ و میوستاتین در تاندون عضلات تند و کند انقباض بود. 
مواد و روش ها: بدین منظور تعداد ۱۲ سر رت نر بالغ نژاد ویستار ۸ هفته‌ای به روش تصادفی ساده به ۲ گروه ورزش (تعداد = ۶ سر) و شاهد (تعداد = ۶ سر) تقسیم شدند. گروه ورزش به مدت ۶ هفته و ۵ بار در هفته، تمرین مقاومتی (حمل وزنه با ۴۰ الی ۱۶۰ درصد وزن بدن روی نردبان) را اجرا کردند. ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، تمامی رت‌ها کشته شدند و تاندون عضلات سولئوس و بازکننده بلند انگشتان (EDL) استخراج شد. بیان mRNA ژن‌های TGF-β۱ و میوستاتین با استفاده از روش RealTime-PCR سنجیده شد و برای تجزیه‌وتحلیل آماری از آزمون t مستقل استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: کلیه مراحل مطالعه با توجه به دستورالعمل اخلاقی و مجوز معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با شماره IR.IAU.PS.REC.۱۳۹۸.۲۹۶ انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بیان ژن TGF-β۱ در تاندون عضلات EDL (۰/۰۰۱≥P) و سولئوس (۰/۰۱≥P) به طور معنی‌داری افزایش یافت، درحالی‌که بیان ژن میوستاتین در تاندون عضلات EDL (۰/۰۰۱≥P) و سولئوس (۰/۰۵≥P) به طور معنی‌داری کاهش یافت.
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد که تمرین مقاومتی باعث تنظیم مثبت سطوح پایه ژن TGF-β۱ و تنظیم منفی سطوح پایه ژن میوستاتین در تاندون عضلات تند و کند انقباض می‌شود و این اثرات در تاندون عضله تند انقباض به طور قابل‌توجهی بیشتر است. 
کوروش فرهادتوسکی، مجتبی بیانی، حمید سرلک، زهره سلیمی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پریودنتیت مزمن شایع‌ترین فرم بیماری پریودنتیت است و به عنوان یک بیماری التهابی با پیشرفت آهسته در نظر گرفته می‌شود. فاکتور های محیطی و سیستمیک ممکن است پاسخ ایمنی میزبان به بیوفیلم را تغییر دهد و بیماری سیر تخریبی پیشرونده پیدا کند. پریودنتیت مزمن به عنوان یک بیماری عفونی که منجر به التهاب در بافت ساپورت‌کننده دندان، از دست دادن اتصالات پریودنتال و تحلیل استخوان می شود، تعریف شده است. عوامل خطر مرتبط با این بیماری اهمیت دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی برخی از عوامل خطر مرتبط با پریودنتیت ازجمله سیگار، مشروبات الکلی، مسواک زدن و وضعیت اقتصادی و اجتماعی (SES) انجام شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه مورد-شاهدی روی 120 بیمار مبتلا به پریودنتیت و 120 فرد سالم در اراک انجام شد. برای تخمین SES از پرسش‌نامه مبتنی بر دارایی و برای ارزیابی سایر متغیرها از پرسش‌نامه عوامل جمعیتی و عوامل خطر استفاده شده است. علاوه‌براین، برای تشخیص پریودنتیت از مشخص کردن مناطق تجمع پلاک و معاینه بالینی بهره برده شد. به منظور بررسی ارتباط بین پریودنتیت با سایر متغیرها از رگرسیون لجستیک چندسطحی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم افزار Stata 11 تجزیه‌وتحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی:  این مطالعه با کد اخلاق 1397.145در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: برآورد پریودنتیت در سن بالای 30 سال 2/91 (37/8 ،0/01 :CL%95) بود. در مقایسه با افراد با SES پایین، تخمین متغیر نسبت شانس ( (ORاز پریودنتیت در بین افراد مبتلا به SES متوسط 282/2 (4/27 ،1/22 :CL%95) و در بین افراد دارای SES بالا 0/89 (0/98 ،0/79 :CL%95) بود. در مقایسه با بیمارانی که مسواک نمی‌زنند، برآورد OR از میزان پریودنتیت در بیمارانی که مسواک می‌زنند، 67/0 (89/0 ،39/0 :CL%95) بود. برآورد OR از پریودنتیت در میان افرادی که مسواک خود را در مدت بیش  از 6 ماه تعویض کرده‌اند، در مقایسه با افرادی که مسواک خود را در مدت زیر 3 ماه تعویض کرده‌اند، 4/96  (11/3 ،2/27 :CL%95) بود. برآورد OR از پریودنتیت 3/09 (4/96 ،1/52 :CL%95) در میان افراد در حال حاضر سیگاری بود.
نتیجه گیری: مطالعه ما نقش سیگار و نیز مصرف سابق استعمال دخانیات، مشروبات الکلی، مسواک زدن و SES را در بروز پریودنتیت تشخیص داده است.
توحید خانواری، فرامرز سرداری، بابک رضایی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: انجام فعالیت‌‌های ورزشی هوازی با افزایش کراتین کیناز و لاکتات خون بلافاصله پس از فعالیت همراه است که باعث افزایش آسیب‌‌های عضلانی و تغییرات نامطلوب بسیاری از شاخص‌‌های آسیب سلولی از جمله کراتین کیناز تام سرمی می‌‌شود. در چنین مواقعی مصرف مواد و مکمل‌‌های تغذیه‌‌ای مانند کوآنزیم Q10 با افزایش توان بافری احتمالاً از آسیب‌‌های فشار متابولیکی پیشگیری می‌کند. با این حال، در رابطه با اثرات این ماده‌ غذایی بر شاخص‌‌های آسیب عضلانی و خستگی ناشی از انجام فعالیت‌‌های ورزشی، مطالعات جامعی صورت نگرفته است. 
مواد و روش ها: به همین منظور بیست مرد غیرفعال داوطلب به‌ طور تصادفی و دوسویه‌‌کور در دو گروه ده‌نفره مکمل کوآنزیم Q10 (2/5 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و شبه‌‌دارو (2/5 میلی‌گرم دکستروز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) تقسیم شدند. همه آزمودنی‌‌ها پس از چهارده روز مکمل‌‌سازی در قرارداد تمرینی آزمون بروس شرکت کردند. خون‌‌گیری در چهار مرحله شامل حالت پایه، پس از مکمل‌‌سازی، بلافاصله پس از فعالیت ورزشی و دو ساعت پس از فعالیت، انجام شد. شاخص‌‌های کراتین ‌کیناز، لاکتات و کورتیزول هر دو گروه طی این چهار مرحله اندازه‌گیری شد. داده‌ها به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمون‌های تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و تی ‌مستقل با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 17 در سطح معنی‌داری 0/05 بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله با کد اخلاق IRCT201203104663N8 به تصویب کمیته اخلاق دانشکده علوم پزشکی تبریز رسیده است.
یافته ها: نتایج حاکی است که مصرف چهارده روزه‌ مکمل کوآنزیم Q10 در حالت پایه بر میزان کورتیزول تأثیر معنی‌داری می‌گذارد (0/05>P). به ‌علاوه، یک جلسه فعالیت هوازی وامانده‌ساز باعث افزایش کراتین ‌کیناز و لاکتات شد (0/05>P). از طرفی، کراتین‌کیناز دو گروه تفاوت معنی‌داری پس از فعالیت ورزشی نداشت (0/05 نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه‌ حاضر، مکمل‌سازی چهارده‌روزه کوآنزیم Q10 ممکن است بتواند از آسیب سلولی ناشی از فعالیت هوازی وامانده‌ساز در مردان غیرفعال کاسته و از افزایش میزان لاکتات خون ممانعت به عمل آورد.
آذر حمیدی، امیر رشیدلمیر، رامبد خواجه ای، مهدی زارعی، احمد زنده دل،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری عروق کرونر قلب از مهم‌ترین علل مرگ‌ومیر است. فعالیت‌های ورزشی بعد از عمل بای‌پس عروق کرونر، باعث افزایش چگالی مویرگی عضله قلبی با عنوان آنژیوژنز و بهبود عملکرد قلبی‌عروقی می‌شود. عامل رشد فیبروبلاست پایه، از خانواده عوامل رشدی است و در آنژیوژنز، درمان زخم‌ها، توسعه جنینی و فرایندهای گسترش و تمایز نقش کلیدی دارد. هدف مطالعه حاضر، تأثیر تمرینات هوازی قاومتی بر سطوح پلاسمایی فاکتور رشدی فیبروبلاست پایه در بیماران پیوند بای‌پس عروق کرونری است.
مواد و روش ها: نمونه‌های این پژوهش را سی نفر از مردان با محدوده سنی 60-45 سال که تحت عمل جراحی بای‌پس قرار گرفتند، تشکیل می‌دادند که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (پانزده نفر) و گروه کنترل (پانزده نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت هشت هفته تمرین مقاومتی هوازی را انجام دادند (سه جلسه در هفته ) و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. به منظور بررسی اندازه‌گیری در لنفوسیت، نمونه‌گیری خونی 24 ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و همچنین 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی در حالی که همه آزمودنی‌ها ناشتا بودند به عمل آمد. به منظور اندازه‌گیری BFGF از روش آزمایشگاهی الایزا استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون آماری تی استودنت مستقل و هم‌بسته و از آزمون شاپیرو ویلک جهت نرمال کردن داده‌ها در سطح معنی‌داری 0/05 در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور تأیید و در سامانه کارآزمایی بالینی ایران با شماره
IRCT20191228045919N1 ثبت شده است.
یافته ها: هشت هفته تمرین مقاومتی هوازی سبب افزایش معنی‌داری در سطوح BFGF در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (0/002=P). همچنین تغییرات قبل و بعد آزمودنی‌ها در گروه آزمایش نیز افزایش معناداری را در سطوح پلاسمایی BFGF نشان داد (0/002=P) که در گروه کنترل معنادار نبو د (0/758=P).
نتیجه گیری: براساس یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که تمرین ترکیبی (مقاومتی هوازی) ممکن است با افزایش سطوح پلاسمایی BFGF سبب افزایش رگ‌زایی و تراکم مویرگی در بیماران پس از CABG شود.

قاسم محمدنژاد، حسن متین همائی، فرشاد غزالیان،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف تاندون، همانند عضله اسکلتی، سازگاری‌های مکانیکی و مورفولوژیکی ناشی از تمرینات ورزشی را نمایان می‌کند؛ با این حال، درباره سازوکارهای اساسی سلولی و مولکولی‌ای که این پاسخ‌ها را تنظیم می‌کنند، اطلاعات زیادی در دسترس نیست. از این رو، هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرین هوازی بر بیان mRNA ژن‌های TGF-β1، میوستاتین و MMP9 در تاندون عضلات تند و کند‌انقباض بود. 
مواد و روش ها بدین‌منظور، دوازده سر رت نر بالغ نژاد ویستار هشت‌هفته‌ای به روش تصادفی ساده به دو گروه ورزش (تعداد = شش) و کنترل (تعداد = شش) تقسیم شدند. گروه ورزش به مدت شش هفته و پنج جلسه در هفته تمرین هوازی را اجرا کردند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، تمامی رت‌ها کشته شدند و تاندون عضلات نعلی و بازکننده بلند انگشتان (EDL) استخراج شدند. بیان mRNA ژن‌های TGF-β1، میوستاتین و MMP9 با استفاده از روش RealTime-PCR مورد سنجش قرار گرفت. همچنین، برای تجزیه و تحلیل آماری، از آزمون تی مستقل استفاده شد. 
ملاحظات اخلاقی کلیه مراحل مطالعه با توجه به دستورالعمل اخلاقی و مجوز معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با شماره IR.IAU.PS.REC.1398.296 انجام شد.
یافته ها نتایج نشان داد بیان mRNA ژن TGF-β1 در تاندون عضلات EDL و نعلی به طور معنی‌داری افزایش یافت (0/001‌≥‌P)، در حالی که بیان mRNA ژن میوستاتین در تاندون عضله EDL به طور معنی‌داری کاهش نشان داد (0/001≥P). افزایش بیان mRNA ژن MMP9 در عضلات EDL و نعلی از لحاظ آماری معنی‌دار نبود (0/05 نتیجه گیری به نظر می‌رسد تمرین هوازی می‌تواند بیان ژن‌های درگیر در تنظیم کلاژن بافت تاندون را در یک روش وابسته به نوع عضله تعدیل کند.
آناهیتا خدابخشی کولایی، محمد پورابراهیمی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: میاستنی گراویس یک بیماری خودایمنی عصبی‌عضلانی است که با علائم خستگی و کژکارکردی سیستم عصبی‌ماهیچه ای همراه است. این بیماری به طور وسیعی جنبه‌های گوناگونی از زندگی بیمار را متأثر می‌کند و بر ادراک و برداشت فرد از کیفیت زندگی پیرامونش تأثیر دارد. هدف از این مطالعه تبیین و واکاوی تجربه‌های زندگی با بیماری میاستنی گراویس در دختری جوان است.
مواد و روش ها: این گزارش مورد کیفی از نوع پدیدارشناسی هرمنوتیک است که تجربیات زندگی با بیماری میاستنی گراویس را در یک دختر جوان 27‌ساله در سال 1398 بررسی کرده است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه‌ساختاریافته جمع‌آوری شده و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی ون منن تحلیل شدند. 
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه خاتم با کد مصوب پژوهشی شماره 3299 / 100 /ص/ 98 به ثبت رسیده است.
یافته ها: تحلیل مضمامین استخراج‌شده از مصاحبه، آشکار کرد که بیماری میاستنی گراویس تمام جوانب زیست جهان بیمار را متأثر از خود ساخته است. این چهار جنبه شامل زیست با زمان، جسم، فضا و دیگران بوده است. درنهایت، سه مضمون به‌هم‌پیوسته از ادارک و برداشت بیمار از دنیای پیرامونی‌اش به دست آمد که شامل ضعف جسمانی، ابهام در آینده و ناامیدی بودند.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر تصویر و درک روشنی از مشکلات زندگی با این بیماری را در یک دختر جوان نشان می‌دهد. دنیای پدیداری که آمیخته با ضعف جسمانی، ابهام در آینده و ناامیدی است و نشانگر رنج و ناراحتی‌ای است که بیمار در پی ابتلا به این بیماری تجربه می‌کند. نتایج این مطالعه به آگاهی متخصصان درمانی و توان‌بخشی در زمینه کار و پژوهش در بیماری نورولوژیکی میاستنی گراویس کمک می‌کند. 

لیلا دهقان، حمید دالوند، صادق صمدی، محسن ابراهیمی منفرد، فاطمه رفیعی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی‌عضلانی در دانشجویانی که در تماس مستقیم با بیماران هستند از شیوع نسبتاً بالاتری برخوردار است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع دردهای اسکلتی‌عضلانی در دانشجویان دانشکده‌های توان‌بخشی، دندان‌پزشکی و پرستاری دانشگاه علوم‌پزشکی اراک انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی ـ تحلیلی، 538 نفر از دانشجویان دانشکده‌های توان‌بخشی، پرستاری و دندان‌پزشکی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک به صورت نمونه‌گیری غیراحتمالی و از نوع سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی سن، جنس، شاخص توده بدنی، رشته تحصیلی و مدت‌زمان استفاده ار تلفن هوشمند در طی روز و دردهای اسکلتی‌عضلانی در نُه ناحیه از بدن (گردن، شانه‌ها، آرنج‌ها، مچ و دست‌ها، پشت، نشیمن و کمر، ران‌ها، زانوها و پاها) بودند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش‌نامه جمعیت‌شناختی و پرسش‌نامه نوردیک بود. تجزیه و تحلیل داده‌های آماری با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 18 انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد اخلاق  IR.ARAKMU.REC.1397.253 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم‌پزشکی اراک تأیید شده است.
یافته ها: در این مطالعه 538 دانشجو (205 مذکر و 333 مؤنث) مورد بررسی قرار گرفتند که میانگین سنی آن‌ها 2/53‌±‌22/04 بود. فراوانی شیوع دردهای اسکلتی‌عضلانی در ستون فقرات (گردن 29/4 درصد، پشت 24/3 درصد و کمر 37/2 درصد) بیشتر از اندام‌های فوقانی و تحتانی بود. دردهای اسکلتی‌عضلانی در شانه، پشت، کمر و ران بر اساس جنس و دردهای اسکلتی‌عضلانی  در گردن و مچ پا و پا بر اساس سن اختلاف معنی‌داری نشان داد (0/05>P). دردهای اسکلتی‌عضلانی در نواحی پشت و مچ پا و پا بر اساس ساعات استفاده از تلفن هوشمند در روز اختلاف معنی‌داری نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد دانشجویان رشته‌های توان‌بخشی، پرستاری و دندان‌پزشکی در معرض دردهای اسکلتی‌عضلانی، به‌ویژه در نواحی ستون فقرات کمری، گردنی و پشت هستند.

سید هادی سیدی، رامبد خواجه ای، امیر رشیدلمیر، محمدرضا رمضان پور، جمشید مهرزاد،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری عروق کرونر قلب یکی از علل اصلی مرگ‌و‌میر افراد در جوامع امروز است. فعالیت‌های ورزشی سبب افزایش برخی فاکتورهای تأثیرگذار بر این بیماری می‌شود. هدف از این پژوهش تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی ـ هوازی بر سطوح اندوستاتین در بیماران بای‌پس عروق کرونر (CABG) بود.
مواد و روش ها: شرکت‌کننده‌های این پژوهش را 24 مرد بیمار تشکیل می‌دادند که به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (دوازده نفر) و کنترل (دوازده نفر) با میانگین سن 6/90 ± 55/37 سال، وزن 5/87 ± 75/45 کیلوگرم، قد 3/36 ± 173/27 سانتی‌متر و شاخص توده بدن1/55 ± 25/11 کیلوگرم / مربع تقسیم شدند. گروه آزمایش هشت هفته تمرین مقاومتی ـ هوازی را با توجه به ارزیابی‌ها (وضعیت قلبی‌ریوی و تست تحمل ورزش) به مدت یک الی یک ساعت و نیم انجام دادند (سه جلسه در هفته) و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. جهت اندازه‌گیری سطوح اندوستاتین، نمونه‌گیری خونی 48 ساعت قبل از شروع پروتکل و همچنین 48 ساعت پس از آخرین جلسه پروتکل در حالی که همه آزمودنی‌ها ناشتا بودند، انجام شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون شاپیرو ویلک جهت نرمال کردن داده‌ها و از آزمون تی‌استودنت در گروه‌های مستقل و همبسته در سطح معنی‌داری 0/05 استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش پس دریافت کد اخلاق IR.IAU.NEYSHABUR.REC.1398.018 و همچنین کد بالینیIRCT20191228045916N1 انجام شده است.
یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد گروه تمرینات مقاومتی ـ هوازی، کاهش معنی‌داری در سطوح اندوستاتین (1/672=P=0/001) (T)، در مقایسه با گروه کنترل داشته است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته‌ها، به نظر می‌رسد که تمرین مقاومتی ـ هوازی سطوح آندوستاتین را کاهش می‌دهد که به عنوان یک عامل ضد‌رگ‌زایی شناخته می‌شود.

لیلا ناصرپور، کتایون برجیس، راحیل جنتی فر،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از روش‌های کمک باروری (ART) در سال‌های اخیر روند افزایشی داشته است. در استفاده از روش‌های کمک باروری، در صورت آماده نبودن ضخامت اندومتر رحم، انتقال جنین انجام نمی‌شود. در این صورت جنین، فریز شده و در چرخه‌های بعدی از جنین فریزی استفاده می‌شود. روش‌های مختلفی برای آماده‌سازی آندومتر جهت انتقال جنین فریزی وجود دارد که انتخاب بهترین روش هنوز مورد بحث است. هدف از این تحقیق ارزیابی میزان بارداری حاصل از انتقال جنین‌های فریزشده در حضور و عدم حضور آگونیست GnRH است.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفیِ گذشته‌نگر در سال‌های 2013 تا 2015 روی 146 زوج نابارور مراجعه‌کننده به مرکز درمان ناباروری جهاد دانشگاهی قم انجام شد. پرونده افرادی که نامزد چرخه انتقال جنین فریزی بودند و در دو گروه چرخه درمانی با استفاده و بدون استفاده از آگونیست GnRH قرار گرفته بودند، بررسی شد. خصوصیات بالینی، میزان لانه‌گزینی، درصد بارداری (شیمیایی و کلینیکی) و میزان سقط در هر دو گروه بررسی شد. میزان P کمتر از 0/05 معنا‌دار در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه در کمیته پژوهشی جهاد دانشگاهی مشهد با کدIR.ACECR.JDM.REC.1398.001 به ثبت رسیده است. 
یافته ها: در این مطالعه تفاوت معنا‌داری در خصوصیات پایه و بالینی، میزان لانه‌گزینی، درصد بارداری (شیمیایی و کلینیکی) و میزان سقط بین دو گروه آماده‌سازی آندومتر با استفاده از آگونیست GnRH و بدون استفاده از آگونیست GnRH مشاهده نشد (0/05<‌P).
نتیجه گیری: در این تحقیق نتیجه بارداری در هر گروه مشابه بود و با توجه به اینکه در روش آماده‌سازی آندومتر بدون آگونیست GnRH هزینه و مدت زمان کمتری صرف می‌شود و سختی تزریق از بین می‌رود؛ بنابراین این روش به عنوان روش پیشنهادی توصیه می‌شود.


مریم مرادی، مهلا سالارفرد، زهرا عابدیان، سیدرضا مظلوم، احسان موسی فرخانی،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: تبعیت بیماران دیابتی از رژیم‌های توصیه‌شده درمانی یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در کنترل دیابت است. تبعیت از رژیم غذایی نیز در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری پایین است. عدم پیروی می‌تواند سبب کاهش اثرات مفید درمانی، علائم و نشانه‌ها، افزایش عوارض یا حتی مرگ شود. بنابراین انجام تحقیقات بیشتر در مورد عوامل تعیین‌کننده رفتارهای پیروی از رژیم‌های درمانی ضروری به نظر می‌رسد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط مشخصات جمعیت‌شناختی و بارداری با تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت بارداری انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 260 نفر از زنان مبتلا به دیابت بارداری تحت درمان با رژیم غذایی مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی‌درمانی و بیمارستان‌های امام‌رضا(ع)، قائم و ام‌البنین(س) در شهر مشهد انجام شد که به روش نمونه‌گیری چندمرحله‌ای تلفیقی انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه مشخصات جمعیت‌شناختی و بارداری و پرسش‌نامه پژوهشگرساخته تبعیت از رژیم درمانی گردآوری شده و سپس با آزمون رگرسیون خطی چندگانه و توسط نرم‌افزار SPSS نسخه 16 مورد تحلیل قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله حاصل بخشی از نتایج طرح تحقیقاتی مصوب در کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم‌پزشکی مشهد با کد اخلاق IR.MUMS.NURSE.REC.1397.091 است.
یافته ها: نمرات تبعیت از رژیم غذایی، پایش قند خون و تبعیت از ورزش اثر معنی‌دار و مثبتی بر نمره کل تبعیت از درمان داشتند (0/001>P). همچنین سطح تحصیلات افراد (0/044=P)، ناخواسته بودن (0/006=P) یا برنامه‌ریزی‌نشده بودن (0/021=P) حاملگی، اثر مثبت و معنی‌داری بر نمره کل تبعیت از درمان داشت. زنانی که سابقه دیابت در بستگان درجه‌یک (0/010=P) و نیز سابقه سقط (0/021=P) داشتند، از نمره کل تبعیت از درمان بالاتری برخوردار بودند. 
نتیجه گیری: برخی از مشخصات جمعیت‌شناختی و بارداری می‌توانند در میزان پیروی از رژیم درمانی در زنان مبتلا به دیابت بارداری تأثیرگذار باشند و لازم است مراقبین سلامت به نقش این عوامل در بهبود تبعیت از رژیم درمانی بیماران توجه کنند.
فاطمه امیری، قدرت روشنایی، میثم الفتی فر، رسول نجفی، جلال پورالعجل،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم نقص ایمنی انسان که ناشی از ویروس HIV است، یک بیماری مزمن و بالقوه تهدیدکننده زندگی به شمار می‌آید. عوامل متعددی در ابتلا و پیشرفت آن اثرگذار هستند، بنابراین مطالعه حاضر سعی می‌کند عوامل مؤثر بر پیش‌آگهی و پیشرفت بیماری HIV را با استفاده از مدل‌های چندحالتی شناسایی کند.
مواد و روش ها: مطالعه گذشته‌نگر حاضر متشکل از ۲۱۸۵ بیمار مبتلا به HIV مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره بیماری‌های رفتاری شهر تهران از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۲ است. ما حالات چندگانه ایدز، سل و سل/ ایدز را در سیر طبیعی بیماری (از زمان شروع بیماری HIV تا رخداد مرگ) در نظر گرفتیم، سپس با به‌کارگیری مدل‌های چندحالتی اثر متغیرهای جمعیت‌شناختی و بالینی را بر زمان بقا و سپس احتمالات گذار HIV بررسی کردیم.
ملاحظات اخلاقی: کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی همدان این مطالعه را با کد IR.UMSHA.REC.1396.117 به ثبت رسانده است.
یافته ها: مرگ ناشی از HIV در افراد با سابقه زندان ۴۰/۲ برابر افراد بدون سابقه زندان بود. این خطر در افراد 25 تا 44 سال و بیشتر از ۴۴ سال نیز به ترتیب ۱/۷۰ و ۱/۸۰ برابر افراد کمتر از ۲۵ سال بود. رابطه معکوسی هم بین سطوح CD4 و مرگ در بین شرکت‌کنندگان در مطالعه ما مشاهده شد.
نتیجه گیری: درمان ضدرتروویروسی، تعداد سلول‌های CD4، سن و سابقه زندان از مهم‌ترین عوامل در پیشرفت بیماری و مرگ بیماران HIV بود، بنابراین جلوگیری از گسترش بیشتر بیماری به جامعه و کنترل بیماری در مبتلایان نیازمند مداخلات آموزشی و درمانی هدفمند است که در آن هم افراد جامعه با راه‌های انتقال و پیشگیری از بیماری آشنا شوند و هم بیماران برای مراجعه زودهنگام به مراکز درمانی رغبت پیدا کنند.

مرجان حاجی مرادی جاورسیانی، جواد ساجدیان فرد، شقایق حق جوی جوانمرد،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان را نمی‌توان تنها با تغییرات ژنتیکی توضیح داد، بلکه شامل فرایندهای اپی ژنتیکی نیز می‌شود. ترمیم هیستون‌ها با استیلاسیون نقش کلیدی در تنظیم اپی ژنتیک بیان ژن دارد و توسط تعادل بین هیستون داستیلاسیون‌ها (HDAC) و هیستون استیل ترانسفرازها (HAT) کنترل می‌شود. بیان و فعالیت هیستون داستیلازها به وسیله چندین مکانیسم باعث تومورزایی می‌‌شود و مهارکننده‌های HDAC سبب بیان ژن‌های آپوپتوزی شده، بنابراین مهار آن‌ها موجب توقف تکثیر سلول‌های سرطانی و مهاجرت می‌شود.
مواد و روش ها: کویزینوستات (Quisinostat) یک داروی مهارکننده نسل دوم از هیدروکسامیک اسید است که می‌تواند بر گروه یک و دو آنزیم‌های داستیلاز تأثیر بگذارد. این دارو به دلیل کارایی بالا در IC 50 پایین برای این تحقیق انتخاب شد. سلول‌های سرطانی با کوئیزینوستات 200 nM تیمار و میزان مهاجرت سلولی به کمک میکروسکوپ فلوروسنت اندازه‌گیری شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه حاصل حاصل طرح تحقیق با شماره 96GCU3M1293 از دانشگاه شیراز است. 
یافته ها: داده‌ها نشان داد که تیمار سلول‌های سرطانی با کویزینوستات موجب کاهش معنی‌دار (0/05>P) مهاجرت سلولی می‌شود. DMSO تأثیری بر کاهش مهاجرت سلولی نداشته است.
نتیجه گیری: در این مطالعه سعی شده است تا اثر مهارکننده‌های HDACs بر کنترل مهاجرت سلول‌های سرطانی کولون بررسی شود. این مطالعه نشان داد کویزینوستات مهاجرت سلولی را به طور معناداری کاهش می‌دهد.
فاطمه شرفی بچگان، رضا صفری، مریم نجات دهکردی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تاموکسیفن از گروه داروهای تعدیل‌کننده‌ی‌ انتخابی گیرنده استروژن و از داروهای مؤثر در پیشگیری و درمان برخی از سرطان‌‌ها (مانند سرطان سینه) است. در این پژوهش، برهم‌کنش داروی تاموکسیفن با (دی‌ان‌ای) به صورت تجربی بررسی شد. همچنین، ساختار الکترونی سامانه مولکولی تاموکسیفن (در ابعاد اتمی) به صورت نظری با استفاده از نظریه اتم در مولکول (AIM) بررسی شد. 
مواد و روش ها: ابتدا در بخش تجربی پژوهش، برهم‌کنش تاموکسیفن با دی‌ان‌ای با استفاده از تکنیک طیف‌سنجی (UV-vis) و روش هیدرودینامیکی ویسکومتری بررسی شد. سپس، در بخش نظری این پژوهش، با استفاده از روش‌های شیمی محاسباتی برخی از خواص سامانه مولکولی تاموکسیفن، مانند چگالی حالات الکترونی (DOS)، انرژی اوربیتال‌های مرزی (HOMO/LUMO) و انرژی پتانسیل الکترواستاتیک (ESP) و نقشه راه توزیع چگالی الکترونی و لاپلاسی آن مطالعه شد. 
ملاحظات اخلاقی: این مقاله یک متاآنالیز با نمونه حیوانی است.
یافته ها: نتایج به‌دست‌آمده تکنیک طیف‌سنجی UV-vis و روش ویسکومتری نشان‌دهنده وجود اثرهایپرکرومیسم و هایپوکرومیسم است. به علاوه، نتایج آزمایشات به غلظت داروی تاموکسیفن وابسته بود و در نوع پیوند شدن آن با دی‌ان‌ای تأثیر داشت. همچنین، تحلیل مطالعات محاسباتی روی داروی تاموکسیفن بیانگر این موضوع است که سازوکارهای توزیع بار و انرژی محلی در سامانه مولکولی تاموکسیفن نقش بسزایی در چگونگی پیوند این دارو با دی‌ان‌ای دارد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج تجربی حاصل از طیف‌سنجی UV-vis و ویسکومتری و همچنین با توجه به خواص الکترونی ارتعاشی سامانه مولکولی تاموکسیفن مشخص شد که داروی تاموکسیفن با بیشتر جایگاه‌های دی‌ان‌ای دارای برهم‌کنش قابل ملاحظه است. 

صفحه 5 از 6     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb