117 نتیجه برای Tat
سعید امینی رارانی، احمد قدمی، علی اکبر ملکی راد، حجت الله یوسفی، کوروش مانی،
دوره 19، شماره 10 - ( 10-1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: پرسنل اتاق عمل در معرض خطرات شغلی ناشی از محیط کار هستند که میتواند منجر به افزایش رادیکالهای آزاد و ایجاد بیماریهای مختلف در آنها شود. هدف از انجام این مطالعه، تعیین تأثیر مصرف چای سبز در بهبود سطح بیومارکرهای اکسیداتیو خون در پرسنل اتاق عمل که در معرض گازهای بیهوشی قرار دارند بود.
مواد و روشها: این مطالعه بر روی 24 نفر از پرسنل اتاق عمل به صورت کارآزمایی بالینی قبل و بعد انجام شد. از نمونهها خواسته شد که روزانه 4 فنجان چای سبز حاوی 3 گرم از برگ چای سبز در 300 میلیلیتر آب جوش(در دمای 80 درجه سانتیگراد) به مدت 8 هفته مصرف کنند. سپس میلوپراکسیداز، آسیبDNA ، گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دسموتاز در پلاسما جهت بررسی سطح بیومارکرهای استرس اکسیداتیو قبل و بعد از مصرف چای سبز اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که استفاده از چای سبز توسط پرسنل اتاق عمل باعث افزایش معنادار گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دسموتاز و کاهش معنادار میلوپراکسیداز و آسیب DNA میشود.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که وقتی چای سبز به عنوان مکمل آنتی اکسیدان توسط پرسنل اتاق عمل که دایماً با گازهای بیهوشی در تماس هستند مصرف میشود به طور قابل توجهی میتواند باعث بهبود استرس اکسیداتیو و آسیب DNA شود. از این رو، استفاده از آن به عنوان یک مکمل آنتی اکسیدانی طبیعی در پرسنل اتاق عمل توصیه میشود.
مجتبی خان سوز، بهرام عابدی، مهدی مرادی، عباس مهران پور،
دوره 19، شماره 12 - ( 12-1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر حاد مصرف مکمل جدوار بر آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز(AST) و آلانین آمینوترانسفراز(ALT) پس از فعالیت فزاینده واماندهساز در مردان هندبالیست بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی که به صورت دو سو کور انجام گرفت، 12 هندبالیست که حداقل 2 سال در لیگ بازی کرده بودند (با میانگین سن 42/21 سال، قد 186 سانتیمتر، وزن 25/83 کیلوگرم و نمایه توده بدن 09/24 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی به 2 گروه برابر (6=n) تقسیم شدند. هر دو گروه پروتکل بیشینه بروس را تا حد واماندگی انجام دادند. قبل(صبح ناشتا) و بلافاصله بعد از انجام پروتکل، نمونههای خونی از ورید ساعد میانی(باسلیک) آزمودنیها جمعآوری و به آزمایشگاه انتقال داده شد. سپس، گروه مکمل روزانه 3 کپسول 500 میلیگرمی جدوار و گروه کنترل روزانه 3 کپسول 500 میلیگرمی مالتودکسترین به مدت هفت روز مصرف کردند. 24 ساعت پس از مصرف آخرین کپسول، آزمودنیها پروتکل بیشینه بروس را تا حد واماندگی انجام دادند و همانند پروتکل اول نمونههای خونی قبل (صبح ناشتا) و بلافاصله بعد از انجام پروتکل جمعآوری شد و به آزمایشگاه انتقال داده شد.
یافتهها: نتایج آزمون تی مستقل و وابسته نشان داد که مصرف هفت روز مکمل جدوار بر مقادیر آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) تفاوت معناداری ایجاد نکرد(05/0≤p)، اما مقدار آلانین آمینوترانسفراز در گروه مکمل(mg.dl-183/16) نسبت به گروه دارونما( mg.dl-15/20) کاهش یافت. همچنین، مقدار آسپارتات آمینوترانسفراز از( mg.dl-128) به ( mg.dl-117/35) افزایش داشت، اما این افزایش و کاهش در مقادیر فوق معنادار نبود(05/0≤p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد مصرف حاد مکمل جدوار و یک جلسه فعالیت فزاینده تأثیر معناداری بر مقادیر آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز در مردان هندبالیست ندارد.
مهری جمیلیان، رقیه افشار،
دوره 19، شماره 12 - ( 12-1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اثر بخشی روغن گل مغربی در سندروم متابولیک و سایر بیماریها مطرح شده است .همچنین نقش ویتامین D در کاهش ریسک بسیاری از بیماریهای مزمن مثل چاقی، سندروم متابولیک و دیابت مفروض گردیده است. بر اساس دانش ما، هیچ گزارشی که نشاندهنده اثرات مکمل یاری روغن گل مغربی به علاوه ویتامین D بر روی پروفایلهای متابولیک در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری باشد وجود ندارد. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات مکمل یاری روغن گل مغربی و ویتامین D بر روی پروفایلهای متابولیک در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری طراحی شده است.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده- پلاسبو دو سوکور بر روی 60 زن باردار مبتلا به دیابت بارداری انجام شده است. نمونهها، به طور تصادفی در دو گروه مکمل روغن گل مغربی و ویتامین D (30=n) یا پلاسبو (30=n) برای 6 هفته تقسیم شدند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و 6 هفته بعد از مداخله برای اندازهگیری متغیرهای بیوشیمیایی از بیماران گرفته شد.
یافتهها: مکمل یاری ویتامین D به علاوه روغن گل مغربی منجر به کاهش معنیدار پروتئین واکنشگر C با حساسیت بالای (hs-CRP) سرمی (0/4±9/1- در مقابل 6/2±6/0+ میکروگرم بر میلیلیتر، 006/0p=) و مالون دی آلدئید (1/2±8/0- در مقابل 5/1±6/0+ میکرو مول بر میلیلیتر، 005/0=p) در مقایسه با پلاسبو شده است. به علاوه، یک افزایش معنیدار در نیتریک اکساید (8/3±5/2+ در مقابل 1/8±9/1- میکرومول بر لیتر، 009/0=p) و توتال آنتی اکسیدانت (8/174±4/84+ در مقابل 1/143±4/36- میلی مول بر لیتر، 005/0p=) به دنبال مصرف مکمل ویتامین D به علاوه روغن گل مغربی در مقایسه با پلاسبو مشاهده نمودیم.
نتیجهگیری: مکمل یاری روغن گل مغربی و ویتامین دی در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری اثرات مفیدی بر روی پروفایلهای متابولیک داشته است.
مرتضی مطهری راد، سیدرضا عطارزاده حسینی،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی پاسخ مهمترین عامل آنژیوژنیک و آنژیواستاتیک به یک جلسه فعالیت قبل و بعد از یک دوره مصرف مکمل ال-آرژنین در مردان فعال بود.
مواد و روشها: در این پژوهش کاربردی و نیمه تجربی، 22 مرد فعال به روش نمونهگیری در دسترس و هدفدار انتخاب و به دو گروه مکمل (11 نفر) و دارونما (11 نفر) تقسیم شدند. مقادیر VEGF و اندوستاتین پایه آنها اندازهگیری شد، سپس آزمودنیها یک پروتکل واماندهساز تردمیل در پیش و پس آزمون انجام دادند و بلافاصله و دو ساعت پس از پروتکل نمونههای خونی(3 سیسی) تهیه شد؛ آزمودنیها به مدت 14 روز روزانه 1/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب ال-آرژنین و دارونما مصرف کردند؛ نتایج در سطح معنیداری (05/0p<) تحلیل شدند.
یافتهها: بلافاصله پس از فعالیت، مقادیر VEGF و نسبت VEGF به اندوستاتین دو گروه در مقایسه با وضعیت پایه کاهش یافت(05/0p≤) و دوساعت بعد نیز کمتر از مقادیر پایه بود(05/0p≤). اندوستاتین سرمی دو گروه نیز بلافاصله افزایش یافت(05/0p≤) و دو ساعت بعد نیز همچنان بالاتر بود (05/0p≤). مقادیرVEGF و نسبتVEGF به اندوستاتین بلافاصله پس از فعالیت، قبل و بعد از مصرف مکمل معنیدار نبود (05/0p≥)؛ در حالی که این تغییرات در گروه مکمل دوساعت بعد افزایش یافته بود(05/0p≤). تغییرات اندوستاتین نیز بلافاصله پس از فعالیت معنیدار نبود(05/0p≥)؛ اما این تغییرات دو ساعت بعد کاهش یافته بود(05/0p≤).
نتیجهگیری: به نظر میرسد مصرف کوتاه مدت مکمل ال-آرژنین احتمالاً عوامل آنژیوژنیک ناشی از فعالیت را در افراد فعال تحت تأثیر قرار میدهد.
رامین حبیبی کلیبر، ابوالفضل فرید، فرناز شبان بسیم،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات یادگیری از عوامل عقب ماندگی تحصیلی دانش آموزان است و نارساخوانی از شایعترین این اختلالات به حساب میآید. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش شامل افراد مبتلا به نارساخوانی تبریز در سال تحصیلی 95-1394 بود. نمونه آماری، شامل 45 نفر از مراجعه کنندگان ارجاع داده شده به عنوان واجدین اختلال یادگیری خواندن و نارساخوانی، از طرف مدارس ناحیه 2 تبریز به مراکز اختلالات یادگیری بودند که به روش نمونهگیری در دسترس جهت انجام این پژوهش انتخاب شدند و سپس در گروههای آزمایشی چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی و یک گروه کنترل با تعداد مساوی هر یک از گروهها(15 نفر) جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس تجدید نظر شده هوش وکسلر کودکان و آزمون تشخیص خواندن و نارساخوانی استفاده شد. سپس مداخلات آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر روی دانشآموزان اجرا گردید. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره(مانکووا) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش آگاهی واج شناختی و آموزش چرخش ذهنی نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر داشتهاند(001/0>p). همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری(05/0<p) بین تاثیر آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر عملکرد خواندن دانشآموزان مبتلا به نارساخوانی وجود ندارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر دقت، سرعت و درک مطلب خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر دارد.
پریا نیک پی، طاهره نظری، شادی خلیلی، احمد ابراهیمی،
دوره 20، شماره 4 - ( 4-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: فیبروئیدهای رحمی، تومورهای خوش خیم رحمی هستند که از سلولهای عضلات صاف میومتر منشاء میگیرند. عوامل ژنتیکی نقش اصلی را در پیشرفت این بیماری ایفا میکنند. یکی از مهمترین ژنهایی که در مکانیسم تشکیل میوم نقش دارد، ژن گیرندهی فاکتور رشد اپیدرمال(EGFR) است که در روند رشد سلولی، تمایز، تکثیر و میتوژنزیس نقش اساسی را ایفا میکند. هدف از این مطالعه، بررسی جهشهای شایع ژن EGFR در زنان ایرانی مبتلا به فیبروئیدهای رحمی میباشد. در این آزمون جهشهای رایج اگزون 21 و 19 در ژن EGFR مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد- شاهدی، 80 زن مبتلا به میوم و 80 زن سالم به عنوان شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. برای بررسی جهش حذف اگزون 19 rs121913438)) از روش Tetra ARMS/PCR و برای بررسی جهش نقطهای اگزون 21 (rs121434568) از روش ARMS/PCR استفاده شد و نتایج آزمایشات با استفاده از آزمون χ 2تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: مقایسه فراوانی ژنوتیپهای اگزون 21 (TT، TG، GG) و اگزون 19 (WW، WD، DD) در دو گروه بیماران و شاهد به کمک آزمون آماری به ترتیب نشان دهندهی وجود اختلاف معنیدار((16)- e 320/1= p) و ((13)- e 053/3= p) درفراوانی ژنوتیپهای مختلف بین بیماران وگروه شاهد بود.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از وجود ارتباط معنیدار بین جهشهای اگزون 19 و اگزون 21 ژن EGFR و استعداد ابتلا به میوم در جمعیت مورد مطالعه میباشد.
عارف محمدی پور، نجمه رنجی، لیلا اسدپور،
دوره 20، شماره 5 - ( 5-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: سودوموناس آئروژینوزا یک پاتوژن فرصت طلب بیمارستانی است که با استفاده از چندین گروه از آنتی بیوتیکها در درمان باعث ظهور مقاومت چند دارویی شده است. یکی از مکانیسمهای مقاومت دارویی در سودوموناس آئروژینوزا ،افزایش بیان سیستم افلاکس پمپ MexXY-oprM میباشد. سیلیبین به عنوان فلاونولیگنان اصلی سیلیمارین مستخرج از خارمریم، یک محافظتکننده کبدی است که اخیرًا اثرات ضد باکتریایی آن مطالعه شده است. در این مطالعه، اثر ترکیب سیلیبین و سیپروفلوکساسین بر بیان ژن oprM در جدایههای بالینی سودوموناس آئروژینوزا مورد ارزیابی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه، هفت جدایه سودوموناس آئروژینوزای مقاوم به سیپروفلوکساسین تحت تیمار با سیپروفلوکساسین(1/2MIC) به تنهایی(نمونه کنترل) و در ترکیب با سیلیبین انکپسوله در میسل(نانوذرات) (نمونه تست) قرار گرفت. بعد از 24 ساعت، استخراج RNA و سنتز cDNA از سلولهای تیمار شده و تیمار نشده با سیلیبین صورت گرفت و بیان ژن oprM به روشReal-time PCR به صورت کمی بررسی شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که سیلیبین انکپسوله در نانوذرات (400 میکروگرم بر میلی لیتر) در طول 24 ساعت، مرگ را تا 50 درصد در جدایههای مقاوم تحت تیمار با سیپروفلوکساسین القاء میکند. همچنین آنالیزReal-time PCR کمی آشکار کرد که سیلیبین انکپسوله در نانوذرات، بیان ژن oprM را در مقایسه با سلولهای بدون تیمار با سیلیبین کاهش میدهد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد کاهش بیان oprM در جدایههای مقاوم منجر به کاهش mexAB-oprM و mexXY-oprMدر سطح سلول، متعاقباً کاهش خروج دارو به محیط خارج سلولی و افزایش حساسیت به آنتی بیوتیکها میشود.
علی اصغر غفاری زاده، غلامحسن واعظی، سید محمد علی شریعت زاده، علی اکبر ملکی راد،
دوره 20، شماره 6 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: تحرک پایین، آسیب DNA و استرس اکسیداتیو بالا در اسپرم مردان آستنوتراتوزواسپرمی موجب بازده ضعیف درمانهای کمک باروری (ART) در این بیماران میگردد. هدف از این مطالعه تعیین اثر ویتامین E، به عنوان یک آنتیاکسیدان قوی، بر تحرک، حیات و آسیب DNA اسپرم در زمانهای مختلف انکوباسیون (پس از 2، 4 و 6 ساعت) به منظور بهبود خصوصیات اسپرم افراد آستنوتراتوزواسپرمی جهت ART بود.
مواد و روشها: نمونه منی 50 بیمار آستنوتراتوزواسپرمی جمعآوری و سپس ارزیابی شد. هر نمونه به دو گروه کنترل و تیمار ویتامین E (2mM) تقسیمبندی و سپس در دمای 37 درجه سانتیگراد و CO2 با غلظت 6% به مدت 2، 4 و 6 ساعت نگهداری شد. پس از انکوباسیون، پارامترهای تحرک، حیات و فراگمنتاسیون DNA اسپرم در هر گروه ارزیابی گردید. دادهها از طریق روش آماری اندازهگیری تکراری ANOVA (Repeated measure) و آزمون T-test آنالیز و تفاوت میانگینها در سطح P<0.05 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: کاهش معنیداری در میزان قابلیت تحرک و حیات اسپرم و نیز افزایش معنیداری در میزان آسیب DNA اسپرم (پس از 6 ساعت انکوباسیون) در گروه کنترل نسبت به پیش از انکوباسیون مشاهده شد (P<0.05). میزان تحرک و حیات در گروه ویتامین E در مقایسه با گروه کنترل غیر تیماری به طور معنیداری افزایش داشت (P<0.05). آسیب DNA اسپرم نیز پس از 6 ساعت تیمار با ویتامین کاهش معنیداری (p<0.05) نشان داد.
نتیجهگیری: تیمار in vitro نمونههای سمن بیماران آستنوتراتوزواسپرمی با ویتامین E موجب حفاظت اسپرماتوزوآ در برابر اثرات مخرب ROS از طریق حفظ شرایط آنتی اکسیدانی میگردد.
مرضیه توسلی، اعظم علی نقی پور، ابوالفضل ارجمند،
دوره 20، شماره 6 - ( 6-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: حافظه و یادگیری از فرآیندهای برتر مغزی محسوب می شوند. حافظه وابسته به وضعیت (STM)، پدیده ای است که در آن یادآوری اطلاعات تازه کسب شده تنها در شرایطی صورت می گیرد که موجود از لحاظ فیزیولوژیک در همان شرایطی قرار گیرد که اطلاعات در همان شرایط رمزگذاری شده است. پدیده STM را می توان با داروهایی مثل مورفین ایجاد کرد. پنتیلن تترازول (PTZ)دارویی است که برای القای تشنج در مدل های آزمایشگاهی استفاده می شود. مطالعات چندی بیان گر آثار مختلف این دارو بر روی فرآیندهای برتر مغزی (حافظه و یادگیری و...) است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر پنتیلن تترازول (PTZ) بر روی STM ناشی از مورفین بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه از موش های بزرگ آزمایشگاهی نر بالغ (220- 190گرم) نژاد ویستار، استفاده شد. حیوانات در 3 گروه 8 تایی، طی 3 مرحله آزمایش (شامل حافظه/یادگیری ، بررسی وابسته به وضعیت و اثر تداخل) مورد مطالعه قرار گرفتند. یادگیری و حافظه حیوانات در دستگاه یادگیری اجتنابی و طی 2 روز ( آموزش و آزمون) بررسی شد. مدت زمان تأخیر ورود حیوان به محفظه تاریک دستگاه به عنوان ملاکی برای سنجش حافظه استفاده شد. در روزهای پس از آموزش، سالین یا دوزهای مختلف مورفین (5، 5/2، 5/7 میلی گرم بر کیلوگرم- درون صفاقی) در گروه های مختلف تجویز شد. علاوه براین، تزریق قبل از آزمون دوزهای مشابه مورفین برای یادگیری وابسته به وضعیت مورفین بررسی شد. هم چنین اثر تزریق قبل از آزمون تک دوز PTZ(60 میلی گرم بر کیلوگرم- درون صفاقی) به همراه مورفین وابسته به وضعیت مورد بررسی قرار گرفت. فعالیت حرکتی حیوانات توسط دستگاهopen-feild اندازه گیری شد.
یافته ها: تزریق داخل صفاقی پس از آموزش مورفین (5، 5/2، 5/7 میلی گرم بر کیلوگرم) در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش حافظه اجتنابی موش بزرگ آزمایشگاهی شد(001/0p<). تزریق بعد از آموزش و قبل از آزمون دوزهای مشابه مورفین (5/7 میلی گرم بر کیلوگرم) در مقایسه با دوز 5/2 میلی گرم بر کیلوگرم و 5 میلی گرم بر کیلوگرم مورفین، سبب فراخوانی حافظه شد(001/0p<). علاوه براین، تزریق پیش از آزمون60 میلی گرم بر کیلوگرم PTZ باعث حفظ STM ناشی از دوز 5/7 میلی گرم بر کیلوگرم مورفین شد(001/0p<).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که تزریق داخل صفاقی مورفین پس از آموزش در دوزهای مختلف باعث اختلال حافظه اجتنابی موش بزرگ آزمایشگاهی می شود. به علاوه، تزریق قبل از آزمون دوزهای مشابه مورفین اختلال حافظه ناشی از مورفین را بازگرداند. این پدیده حافظه وابسته به وضعیت محسوب می شود. هم چنین، این مطالعه نشان داد که تزریق پیش از آزمون PTZ باعث حفظ STM ناشی از مورفین در حیوان می گردد.
سعیده بالابندی، زینب خزائی کوهپر، نجمه رنجی،
دوره 20، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: کاندیدا آلبیکنس به عنوان یک پاتوژن قارچی فرصت طلب در انسان باعث کاندیدیازیز می شود. مصرف گسترده آزول ها باعث افزایش مقاومت به آزول ها در جدایه های کاندیدا آلبیکنس شده است. جهش در ژن ERG11 یکی از چندین علت مقاومت به آزول ها در کاندیدا آلبیکنس می باشد. هدف از این مطالعه، یافتن جهش های ژن ERG11 در جدایه های مقاوم به فلوکونازول در رشت بود.
مواد و روش ها: جدایههای کاندیدا آلبیکنس با استفاده از روش های استاندارد تعیین هویت چون لوله زایا شناسایی شدند. مقاومت و حساسیت جدایه ها به فلوکونازول به کمک روش های دیسک دیفیوژن و MIC مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تعیین جهش، ژن ERG11 در جدایه های کلینیکی به روش PCR تکثیر و سپس تعیین توالی شد.
یافته ها: از 23 جدایه کاندیدا آلبیکنس، 20 جدایه به فلوکونازول مقاوم بودند.MICی فلوکونازول در این جدایه ها بین 128 تا 2048 میکروگرم بر میلی لیتر تعیین گردید. همچنین تحلیل تعیین توالی نشان داد که 10 جدایه مقاوم به فلوکونازول دو جهش بدمعنی (D116E و E266D) در ژن ERG11 داشتند.
نتیجه گیری: در این مطالعه، مقاومت به غلظت بالای فلوکونازول نشان می دهد که مکانیسم های مختلفی به طور همزمان در ایجاد مقاومت به آزول ها در این جدایه ها نقش دارند. همراهی جهش در ژن ERG11 و تغییر بیان دیگر ژن ها ممکن است باعث مقاومت به غلظت بالای فلوکونازول در این مطالعه شده باشد.
مهسا کاظمی رودسری، فرهاد مشایخی،
دوره 20، شماره 9 - ( 9-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ماتریکس متالوپروتئینازها برای تخریب/بازسازی ماتریکس خارج سلولی ضروری بوده و در شکل گیری شریانهای مارپیچ و حمله به آندومتر در طول لانه گزینی دخیل هستند. مهارکننده بافتی متالوپروتئیناز-1، در بافتهای مختلف موجودات بیان میشود و فعالیت ماتریکس متالوپروتئینازها را مهار می کند. هدف از این پژوهش، مطالعهی بین ارتباط پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی درپلی مورفیسم T/C372 ژن TIMP1 (rs4898) با لقاح مصنوعی و انتقال جنین توسط PCR ویژه آلل بود.
مواد و روشها: در مجموع، تعداد 200 نمونه خون شامل 100 IVF منفی و 100 IVF مثبت(کنترل) در این مطالعه جمعآوری شد.DNA برای ژنوتایپینگ TIMP1 استخراج شد. فراوانی ژنوتیپی و آللی پلیمورفیسم 372T/C از طریق روش PCRویژه آلل مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: فراوانی ژنوتیپی CC، CT و TT در پلیمورفیسم T/C372 از ژن TIMP1 در نمونه های IVF-به ترتیب، 1، 98 و 1 درصد بود، در حالیکه برای گروه IVF+ به ترتیب، 7، 91 و 2 درصد بود(07/0p=). فرکانس اللی C و T درIVF- به ترتیب، 50 و 50 درصد و در IVF+ به ترتیب 5/47 و 5/52 درصد بود. فراوانی ژنوتیپی و اللی TIMP1 4898rs (372T/C) بین گروه کنترل و بیماران تفاوت معنی داری نداشت(بهترتیب 07/0p= و 68/0 p=).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که پلیمورفیسم تکنوکلئوتیدی 372T/C از TIMP1 ممکن است با نتیجه ی لقاح مصنوعی و انتقال جنین در این جمعیت در ارتباط نباشد. برای تایید نتایج به مطالعات بیشتر با تعداد بیشتری از بیماران و کنترل ها نیاز است.
مهری جمیلیان، سمیه جمشیدی،
دوره 20، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مکمل یاری سلنیوم میتواند تاثیرات مفید متعددی از جمله اعمال ضد التهابی داشته باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات مکمل یاری سلنیوم بر روی سطوح بیان ژن سیتوکینهای التهابی و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) در زنان مبتلا به دیابت بارداری (GDM) بود.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور کنترل شده با دارونما بر روی 40 زن باردار مبتلا به GDM در محدوده سنی 18 تا 40 سال انجام شد. شرکتکنندگان، به طور تصادفی برای دریافت روزانه 200 میکروگرم مکمل سلنیوم (20=n) یا پلاسبو (20=n) برای مدت 6 هفته تقسیم شدند. سطوح بیان ژن سیتوکین های التهابی و VEGF در لنفوسیت های زنان مبتلا به GDM به روش RT-PCR تعیین شد.
یافته ها: مکمل یاری سلنیوم بعد از 6 هفته مداخله، در مقایسه با پلاسبو منجر به کاهش معنی دار بیان ژن فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-α) (02/0=p) و فاکتور رشد تغییر دهنده بتا (TGF-β) (01/0=p) و افزایش معنی دار سطوح بیان ژن VEGF (03/0=p) در لنفوسیت های بیماران مبتلا به GDM شد. بیان ژن IL-1β و IL-8 در لنفوسیت های زنان مبتلا به GDM هیچ گونه تغییر قابل توجهی به دنبال مصرف مکمل سلنیوم پیدا نکرد.
نتیجه گیری: مصرف مکمل یاری سلنیوم بعد از 6 هفته در زنان باردار مبتلا به GDM، منجر به کاهش معنی دار بیان ژنTNF-α و TGF-βو افزایش قابل ملاحظه بیان ژن VEGF شد. ولی نتوانست بر بیان
IL-1β و IL-8 تأثیری بگذارد.
بیتا کاویانی، حسین سازگار، نوشا ضیاء جهرمی، فرزانه محمدی فارسانی،
دوره 20، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی نقش پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی rs137852599 موجود در ژن کد کنندهی گیرندهی آندروژن بر مقاومت دارویی بیماران دارای سرطان پروستات به داروی انزالوتامید است.
مواد و روشها: در پژوهش مورد- شاهدی حاضر، آنالیز ARMS-PCR بر روی ژن کدکنندهی گیرندهی آندروژن در ۵۰ بیمار مبتلا به سرطان پروستات دارای مقاومت به دارو و ۵۰ بیمار مبتلا به سرطان پروستات بدون مقاومت دارویی انجام گرفت. تحلیلهای آماری با استفاده از سرور GeNePop صورت گرفت و نتایج به دست آمده از طریق سرور SISA مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: فراوانی آللی در rs137852599 برای آللهای A و C در گروه مقاوم به دارو برابر با 78/۰ و 22/۰ و در گروه غیر مقاوم به دارو برابر با 94/۰ و 06/۰ بود. نتایج نشان میدهد که ارتباط معناداری بین وجود مقاومت دارویی و پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی rs137852599 وجود دارد (02/0 = p).
نتیجهگیری: وجود پلیمورفیسمهای تک نوکلئوتیدی میتواند باعث ایجاد مقاومتهای دارویی در افراد مبتلا به سرطان پروستات گردد. در نتیجه، بررسی وجود این پلیمورفیسمها میتواند در تجویز داروی مناسب در این بیماران تأثیرگذار باشد.
سهیل بیگلری، عباسعلی گائینی، محمدرضا کردی، علیرضا قارداشی افوسی،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی خیلی شدید (HIIT) بر بیان دو ژن تنظیم کننده رشد عضلانی ( میوستاتین و فولیستاتین ) در عضله دوقلوی موشهای نر سالم است.
مواد و روشها: 16 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی و مساوی به دو گروه کنترل و HIIT تقسیم شدند. برنامه تمرینی گروه HIIT به مدت هشت هفته، سه روز در هفته و هر جلسه به مدت 40 دقیقه بود. هرجلسه تمرینی شامل 5 دقیقه گرم کردن و سرد کردن با شدت 40 تا 50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، 30 دقیقه دویدن تناوبی شامل 4 دقیقه دویدن خیلی شدید (85 تا 90 درصد VO2max) و 2 دقیقه بازیافت فعال (با شدت 50 تا 60 درصد VO2max) بود. گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، عضله دوقلوی موشهای صحرایی جدا و پس از استخراج RNA میزان بیان ژن میوستاتین و فولیستاتین
نمونهها به روش Real time-PCR سنجیده شد. تجزیه و تحلیل دادههای آماری از طریق آزمون تی مستقل انجام شد.
یافته ها: بیان میوستاتین گروه HIIT در مقایسه با گروه کنترل، کاهش 68 درصدی و معناداری داشت (05/0p<). با وجود این، اختلاف معناداری در بیان فولیستاتین گروه HIIT در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد (05/0p>). وزن عضله دوقلو در گروه HIIT در مقایسه با گروه کنترل، افزایش 23 درصدی و معناداری داشت (05/0p<).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که HIIT باعث کاهش بیان ژن میوستاتین و افزایش وزن عضله دوقلوی موشها شد.
نسرین شیخ حسینی، روح الله نیکویی، محسن امینایی،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تمرین استقامتی بر غلظت ایزوفرمهای لاکتات دهیدروژناز (LDHA و LDHB) و ایزوآنزیم های آن در مایع مغزی نخاعی رت های نر نژاد ویستار بود.
مواد و روش ها: 17 سر حیوان براساس وزن همسان سازی و به طور تصادفی به دو گروه کنترل (9n = ) و تمرینی
(8n= ) تقسیم شدند. پروتکل تمرین استقامتی (شروع با 30 دقیقه، 20 متر در دقیقه و رسیدن به 60 دقیقه با سرعت 26 متر در دقیقه در هفته آخر) به مدت 12 هفته بر گروه تمرینی اعمال شد. 72 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، مایع مغزی نخاعی از سیسترنامگنا جمع آوری گردید. ایزوفرم ها و ایزوآنزیم های لاکتات دهیدروژناز با الایزا و الکتروفورز اندازه گیری و مقایسات بین گروه ها با آزمون آماری تی استیودنت مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: هر دو ایزوفرم LDHA و LDHB در مایع مغزی نخاعی رتهای کنترل وجود داشت. بیشترین و کمترین مقدار ایزوآنزیمها به ترتیب به LDH1 و LDH5 مربوط بود. متعاقب تمرین استقامتی، مقادیر LDHB (01/0p <)، LDH1 (01/0p <) و LDH2 (01/0p <) در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش و مقادیر LDH3 (01/0p <) و نسبت LDHA/LDHB (01/0p <) در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت. تمرین استقامتی بر LDHA و LDH4 تاثیری نداشت.
نتیجهگیری: انجام تمرین استقامتی با شیفت اکسیداتیو ایزوفرم ها و ایزوآنزیم های لاکتات در مایع مغزی نخاعی همراه است که می تواند پیش درآمدی بر حمایت متابولیسم هوازی لاکتات در مغز باشد.
فرشید فرزین، مسعود گلپایگانی، فردین فرجی، دکتر شهناز شهرجردی، پرستو قاسمی،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس ناشی از تخریب میلین در سیستم عصبی مرکزی است که منجر به ضایعات کارکـردی میشود. مشکلات تعادلی از اختلالات شایع و سرگیجه بـه عنوان اولین تظاهر در این بیماران محسوب میشود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر توانبخشی وستیبولار از طریق تمرینات کوکسی و کاوتورن بر تعادل و میزان معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. 30 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بدون در نظر گرفتن نوع ام اس و سرگیجه در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند که گروه تجربی تمرینات را به مدت 12 هفته و 3 جلسه در روز به مدت 5 تا 15 دقیقه اجرا کردند. جهت ارزیابی تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه قبل و بعد از مداخله از آزمونهای برگ و پرسشنامه معلولیت ناشی از سرگیجه (DHI) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که پس از اتمام پروتکل تمرینی در گروه تجربی بین میزان تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران، قبل و بعد از اجرای تمرینات اختلاف معنیداری وجود داشت، در حالی که در گروه کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: تمرینات کوکسی و کاوتورن میتواند بـه عنوان یک روش درمانی غیر تهاجمی، عامل موثر در بهبود تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس شود.
افسانه طلایی، مهدی محمودپور، مریم شهدوست،
دوره 21، شماره 4 - ( 5-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به وجود نتایج ضد و نقیض مطالعات در مورد تاثیر آتورواستاتین بر روی فرآیندهای التهابی و متابولیسم، در این مطالعه، اثرات آتورواستاتین بر روی شاخصهای التهابی را در بیماران دیابتی بررسی کردیم.
مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور کنترل شده با پلاسبو، 88 بیمار دیابتی نوع دو که تحت درمان با داروهای خوراکی کاهنده قند خون بودند، به صورت تصادفی به دو گروه 44 تایی تقسیم شدند. گروه مداخله روزانه40 میلیگرم آتورواستاتین و گروه کنترل، دارونما به مدت 3 ماه دریافت کردند و شاخصهای قند خون، پروفیل لیپید، لپتین، آدیپونکتین، TNF-α (فاکتور نکروز تومور آلفا) و hsCRP (پروتئین واکنشی C فوق حساس) قبل و بعد از سه ماه در دو گروه سنجیده و مقایسه شد و دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی و تی استیودنت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: بعد از سه ماه در گروه مداخله، سطح آدیپونکتین در مقایسه با گروه کنترل افزایش قابل ملاحظهای داشت، در حالی که تغییرات لپتین قابل ملاحظه نبود. سطح کلسترول کل و hsCRP و کلسترول LDL (لیپوپروتئین کمچگالی) در مقایسه با گروه کنترل به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت در حالی که قندخون ناشتا کاهش معناداری نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد آتورواستاتین میتواند در بهبود کاهش شاخصهای التهابی در بیماران دیابتی نقش موثری داشته باشد.
مهری جمیلیان، نازنین روان بخش،
دوره 21، شماره 5 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: بر اساس دانش ما، هیچ گزارشی که نشاندهنده اثرات مکمل یاری ویتامین E بهعلاوه امگا-3 بر روی بیومارکرهای التهابی و استرس اکسیداتیو در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری (GDM) باشد وجود ندارد. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات مکمل یاری ویتامین E بهعلاوه امگا-3 بر روی متابولیسم انسولین و بیومارکرهای التهابی و استرس اکسیداتیو در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری طراحی شده بود.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده- پلاسبو دو سوکور بر روی 60 زن باردار مبتلا به دیابت بارداری انجام شده است. شرکتکنندگان بهطور تصادفی برای مصرف 400 واحد ویتامین E بهعلاوه 1000 میلیگرم مکمل امگا-3 (30=n) یا پلاسبو (30=n) برای 6 هفته تقسیم شدند. نمونه خون ناشتا در ابتدا و 6 هفته بعد از مداخله برای اندازهگیری متغیرهای بیوشیمیایی گرفته شد.
یافتهها: مکمل یاری ویتامین E بهعلاوه امگا-3 منجر به افزایش معنیدار توتال آنتی اکسیدانت پلاسمایی (9/224±5/187+ در مقابل 1/136±5/32- میلیمول بر لیتر، 001/0p<) و یک کاهش معنیدار در مالون دی آلدئید پلاسمایی (9/0±1/0- در مقابل 4/1±6/0+ میکرومول بر لیتر، 04/0p=) در مقایسه با پلاسبو شده است. بهعلاوه، یک افزایش معنیدار در نیتریک اکساید پلاسمایی (7/7±0/5+ در مقابل 0/28±0/12- میکرومول بر لیتر، 002/0p=) بهدنبال مصرف مکمل ویتامین E بهعلاوه امگا-3 در مقایسه با پلاسبو مشاهده نمودیم.
نتیجهگیری: مکمل یاری ویتامین E بهعلاوه امگا-3 در زنان باردار مبتلا به GDM اثرات مفیدی بر روی بیومارکرهای استرس اکسیداتیو و التهابی داشته است.
دانیال حبیبی، محمد رفیعی،
دوره 21، شماره 6 - ( 9-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سانسور فاصلهای در مطالعات پزشکی در دادههایی که به صورت دورهای تکرار میشوند رخ میدهند. روشهای مرسومی به منظور بررسی این نوع داده وجود دارد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تکنیک جانهی تصادفی در تجزیه و تحلیل دادههای سانسورشده فاصلهای است.
مواد و روشها: با استفاده از تکنیک شبیهسازی مونت کارلو به ارزیابی توان این روش میپردازیم و همچنین در نهایت با استفاده از مجموعه داده واقعی عملکرد آن را ارزیابی میکنیم. این مجموعه داده مربوط به اطلاعات دندان پزشکی شهر ارومیه است که شامل 207 کودک بوده است. تمام محاسبات با استفاده از نرمافزار R 3.2.3 انجام گرفته است.
یافتهها: نتایج حاصل از شبیهسازی نشان میدهد که توان آزمون محاسبه شده در تکنیک جانهی تصادفی خوب و قابل قبول است. مقدار p حاصل در دادههای واقعی نشان میدهد که با استفاده از تکنیک جانهی تصادفی تفاوتی وجود ندارد.
نتیجهگیری: روش جانهی تصادفی در مقایسه با سایر روشهای مرسوم به عنوان یک روش جایگزین می تواند مورد استفاده قرار بگیرد.
علی اصغر قربانعلی پور، پژمان معتمدی، حمید رجبی، هادی کرمی،
دوره 21، شماره 7 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: ژن eNOS مسئول تولید نیتریک اکساید و آنژیوستاتین، مهارکننده آنژیوژنز میباشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS در بافت قلب رتهای نر ویستار دیابتی نوع دوم بود.
مواد و روشها: در یک مطالعه تجربی، 36 سر رت نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به سه گروه دیابتی با تمرین استقامتی (12= n، DET)، گروه کنترل دیابتی (12= n، DC) و گروه کنترل سالم (12= n، HC) تقسیم شدند. القای دیابت نوع 2 از طریق تزریق درون صفاقی STZ صورت گرفت. پروتکل تمرین شامل 10 هفته تمرین استقامتی، 5 جلسه در هفته به مدت 15 دقیقه و با سرعت 27 متر در دقیقه در هفته اول بود که بهتدریج به مدت 60 دقیقه با سرعت 27 متر در دقیقه در هفته نهم رسید. حیوانات 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین قربانی شدند و نمونهها از بافت قلب گرفته شد. بیان ژنهای آنژیوستاتین و eNOS با روش Real-Time PCR بررسی شدند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس یک طرفه استفاده گردید. سطح معنیداری 05/0>p در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد 329 .1394 IR.ARAKMU.REC. به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS در گروه DC در مقایسه با گروه HC افزایش معنیداری را نشان داد (000/0=p). تمرین استقامتی موجب کاهش معنیدار بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS در مقایسه با گروه DC شد (000/0=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS بافت قلب دیابتی تحت تاثیر مثبت تمرین استقامتی قرار میگیرد.