جستجو در مقالات منتشر شده


117 نتیجه برای Tat

زهرا حسینی، نعیمه اکبری ترکستانی، عابد مجیدی، اعظم مسلمی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: از میان دوران مختلف زندگی انسان، نوجوانی یکی از مهم‌ترین و با‌ارزش‌ترین دوران زندگی هر فرد محسوب می‌شود و نگرانی در این دوره بسیار شایع است و می‌تواند تا سنین بزرگسالی ادامه یابد. یکی از نگرانی‌ها نگرانی سلامت است، از آنجا که بهترین زمان برای هدف قرار دادن تلاش‌های پیشگیرانه دوران نوجوانی است؛ به همین دلیل این مطالعه با هدف بررسی تأثیر مشاوره گروهی بلوغ مبتنی بر حل مسئله بر نگرانی‌های سلامت دختران نوجوان انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی آموزشی، با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون است که بر شصت نفر از دانش آموزان دختر 18-15 سال شهر تهران (سی نفر گروه آزمایش و سی نفر گروه کنترل) که واجد معیارهای ورود به مطالعه بوده و به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‎ای دو‌مرحله‎ای انتخاب شده بودند، انجام شد. داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه‌ اطلاعات جمعیت‌شناختی و پرسش‌نامه‌ استاندارد نگرانی سلامت جمع‌آوری شد. آزمایش به روش بحث گروهی طی شش جلسه برای گروه آزمایش طراحی و بعد از دو ماه اطلاعات از هر دو گروه جمع‌آوری و به وسیله آزمون‌های آماری کای دو، تی مستقل و تی زوجی تجزیه و تحلیل شد. 
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است (کد اخلاق: IR.ARAKMU.REC.1397.262) و همه شرکت‌کنندگان رضایت‌نامه آگاهانه را مطالعه و امضا کرده‌اند. 
یافته ها بر اساس نتایج مطالعه، قبل از آزمون آزمایشی، در گروه آزمایش میانگین نمرات نگرانی در سلامت فردی 3/90، سلامت جنسی 3/77، ارتباطات 3/83، سلامت عاطفی 5/43 و نمره کل نگرانی 16/10 بود که بعد از اجرای آزمایش به ترتیب به 2/53، 2/03، 2/97، 3/30 و 10/90 تغییر پیدا کرد که این تغییر در حیطه‌های سلامت جنسی، عاطفی و نمره کل نگرانی معنادار بود (0/005>P). همچنین دو گروه آزمایش و کنترل، بعد از آزمون آزمایشی، در حیطه‌های سلامت فردی، عاطفی و نمره کل نگرانی تفاوت معنادار داشتند (0/005>P).
نتیجه گیری: نتایج آزمایش نشان داد که بحث گروهی می‌تواند باعث کاهش نگرانی سلامت دختران نوجوان شود. 

زهرا براتی، مژگان سپاه منصور، شکوفه رادفر،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کودکان دارای اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی گروه هدف مناسبی برای توان‌بخشی شناختی هستند، چراکه مشکلات رفتاری آن‌ها اعم از بی‌توجهی، تکانشگری و بیش‌فعالی خاستگاه شناختی و مغزی مشخصی دارند. این انطباق رفتار با کارکرد شناختی فرصت ترمیم رفتار با تقویت کارکرد شناختی را فراهم می‌آورد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش توان‌بخشی شناختی مبتنی بر تکنولوژی واقعیت مجازی به عنوان روشی نوین، با روش توان‌بخشی شناختی کلاسیک بر بهبود کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی، انجام شده است. 
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه‌تجربی بود که با استفاده از طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان 7 تا 12سال مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی در شهر تهران در سال 1398 بود که با روش نمونه‌گیری دردسترس، انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه دوازده‌نفری قرار گرفتند. در مرحله پیش‌آزمون شرکت‌کنندگان با مقیاس رتبه‌بندی اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی و آزمون یکپارچگی دیداری و شنیداری رایانه‌ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه اول آزمایش، بسته توان‌بخشی شناختی مبتنی بر واقعیت مجازی و گروه دوم آزمایش، بسته توان‌بخشی شناختی رایانه‌ای کاپیتان لاگ را دوازده جلسه به صورت دو بار در هفته دریافت کردند. در این مدت در گروه کنترل مداخله‌ای انجام نشد. از هر سه گروه بعد از اجرای مداخله پس‌آزمون گرفته شد. از تحلیل کوواریانس تک‌متغیره (آنکووا) با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه26 برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی‌: این مطالعه با شناسه IR.IAU.CTB.REC.1400.001 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی رسیده است.
یافته ها یافته‌ها نشان دادند که هر دو روش مداخله توان‌بخشی شناختی بر کارکردهای شناختی (توجه انتخابی، توجه پایدار) کودکان اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی (0/01P). 
نتیجه گیری: توان‌بخشی شناختی مبتنی بر واقعیت مجازی به اندازه توان‌بخشی شناختی کلاسیک بر توجه انتخابی و توجه پایدار کودکان اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی تأثیرگذار است و روش توان‌بخشی شناختی مبتنی بر واقعیت مجازی به عنوان رویکردی نوین در توان‌بخشی این اختلال می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. 

حمید رضا جنیدی جعفری، پریسا نجاتی، احمد نظری، آذر معزی،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده

مقدمه: آسیب تاندون های روتاتور کاف یکی از شایعترین علل درد شانه است . روشهای درمانی مختلفی برای کنترل این بیماری به کار می روند. شواهد موجود در تایید ورزش درمانی در این بیماری قابل نتیجه گیری نیست. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر یک پروتکل جامع ورزشی در بهبود بیماران مبتلا به آسیب روتاتور کاف بود. 
روش ها: افرادی که درد شانه داشتند در صورت تأیید تشخیص التهاب و پارگی تاندون های کاف در معاینه بالینی و ام آر آی شانه، پروتکل ورزشی 12 هفته ای را در 4 فاز دریافت کردند. درد با کمک معیار سنجش درد دیداری ((Visual Analog Scale، عملکرد با کمک دو پرسشنامه ی DASH (Disabilities of the Arm, Shoulder and Hand Outcome Measure)  و WORC (Western Ontario Rotator Cuff Index) و دامنه حرکتی مفصل شانه به وسیله ی گونیومتر در پنج جهت سنجیده شد. کلیه ی پیامدها، قبل از مداخله و 6 ، 12 و 24 هفته پس از  شروع درمان اندازه گیری شدند.
ملاحظات اخلاقی: این تحقیق با کد IRCT20100718004409N13  در سامانه کارآزمایی بالینی ایران ثبت شد. و از کلیه شرکت کنندگان برای شرکت در مطالعه رضایت نامه کتبی دریافت شد
یافته ها: در این مطالعه 24  بیمار مبتلا به التهاب و پارگی تاندون های روتاتور کاف شانه از نظر تاثیر تمرینات ورزشی مورد بررسی نهایی قرار گرفتند. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 7/51 سال بود.  14 نفر (8/53 درصد) مبتلا به تاندینوپاتی تاندون سوپراسپیناتوس، 6 نفر (23 درصد) مبتلا به پارگی تاندون سوپراسپیناتوس،  3 نفر(5/ 12 درصد) مبتلا به تاندینوپاتی توام سوپراسپیناتوس و بای سپس و 1 نفر (16/4 درصد) تاندینوپاتی توام سوپراسپیناتوس و ساب اسکاپولاریس بودند. میزان درد بر اساس معیار سنجش درد دیداری در تمام زمان های پیگیری علی الخصوص در پایان 24 هفته (1/0 ± 3)  به میزان قابل توجهی نسبت به قبل از مداخله (8± 0/1 ) کاهش پیدا کرد (001/0> (P.value . دامنه حرکتی شانه بر اساس گونیومتر و همینطور کارکرد افراد بر اساس پرسشنامه های DASH, WORC  به مقدار واضح و معناداری در هفته 24 نسبت به زمان قبل از مداخله بهبود پیدا کردند که از نظر بالینی و آماری معنادار بود (001/0> P.value).
نتیجه گیری: یک پروتکل ورزشی 12 هفته ای شامل تمرینات ورزشی قدرتی، کششی، تعادلی و PNF در بیماران مبتلا به پارگی نسبی و تاندینوپاتی روتاتور کاف شانه به میزان چشمگیری در کاهش درد،  بهبود عملکرد و دامنه حرکتی مفصل شانه موثر بود. بهبودی در این متغیر ها تا 6 ماه ادامه داشت.
خانم فرشته شهیدی، آقا مجید کاشف، خانم زهره دلفانی،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود بهبود تدریجی در درمان پزشکی و مراقبت های استاندارد، نشان داده شده است که برنامه های توانبخشی مبتنی بر ورزش از طریق یک اثر چند عاملی، اثرات قلبی عروقی مفیدی در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد دارد. این مطالعه مروری با هدف بررسی استراتژی های توانبخشی قلبی مبتنی بر ورزش در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد با تمرکز ویژه بر تمرین تناوبی با شدت بالا، به عنوان یک زمینه تحقیقاتی رو به رشد انجام شد. 
مواد و روش ها: این یک مطالعه مروری سیستماتیک بر روی مقالات منتشر شده، بدون محدودیت در سال، با جستجو در پایگاه های داده معتبر مانند PabMed، Science Direct، Google Scholar، Scopus، Springer است. همچنین در فرایند جست‌وجوی مقالات از کلیدواژه‌های میکرو RNA ها (miRNA) و انفارکتوس میوکارد "،"توان بخشی قلب و انفارکتوس میوکارد "، "توانبخشی قلبی و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT)  "، تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT)  و انفارکتوس میوکارد"استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: کلیه اصول اخلاقی در نگارش این مقاله، طبق دستورالعمل کمیته ملی اخلاق و آیین نامه COPE رعایت شده است.
یافته ها: تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) یک استراتژی تمرینی  ایمن و موثر برای بهبود عملکرد قلب در MI است و برای جلوگیری از تغییرات غیر طبیعی در جرم، اندازه، هندسه قلب و عملکرد قلب پس ازMI ، تغییرات قابل توجهی در اهداف مولکولی و مسیر سلولی اعمال می کند.
نتیجه گیری: بنابراین، HIITبا هدف قرار دادن نکروپتوز میوکارد ناشی از استرس اکسیداتیو باعث محافظت از قلب در برابر بازسازی نامطلوب بطن چپ پس از MI می‌شود و می تواند بخشی جدایی ناپذیر از برنامه های توان بخشی قلبی پس از MI تلقی شود.
زینب بیرانوند، محبوبه سجادی، مجید طاهری، سهیلا شمسی خانی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف تنش اخلاقی زمانی اتفاق می‌افتد که فردی تصمیم اخلاقی گرفته باشد، اما نتواند به آن عمل کند و اغلب به محدودیت‌های داخل یا خارج سازمانی مربوط می‌شود. آموزش مهارت حل مسئله به‌عنوان یکی از اصول مدیریت تنش ممکن است در کنترل تنش اخلاقی پرستاران مؤثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر تنش اخلاقی پرستاران تازه‌کار انجام شد.
مواد و روش ها این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است که بر روی 70 پرستار تازه‌کار شاغل در بیمارستان شهدای خرم‌‌آباد انجام شد. نمونه‌ها به‌صورت دردسترس انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها، فرم اطلاعات جمعیت‌شناختی و پرسش‌نامه تنش اخلاقی کورلی بود. مداخله شامل برگزاری کارگاه آموزشی مهارت حل مسئله برای گروه آزمایش طی 6 جلسه 2 ساعته بود. تنش اخلاقی در 2 مرحله قبل و بعد از مداخله اندازه‌گیری شد. نهایتاً داده‌ها با نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با آزمون‌های آماری کای‌اسکوئر و تی‌ مستقل و تی زوجی تجزیه‌و‌تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم ‌پزشکی اراک این مطالعه را با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.449 به تصویب رسانده است. رضایت آگاهانه‌بودن آزمون از شرکت‌کنندگان دریافت و به آن‌ها اطمینان داده شد که اطلاعات ایشان محرمانه خواهد بود.
یافته‌ها در این مطالعه، میانگین سن شرکت‌کنندگان 25 سال بود. همچنین 98/5 درصد نمونه‌ها دارای مدرک تحصیلی لیسانس و 1/5 درصد نمونه‌ها دارای مدرک کارشناسی ارشد بودند. مطالعه نشان داد میانگین تنش اخلاقی در نمونه‌های گروه آزمایش پس از مداخله در مقایسه با قبل تفاوت آماری معناداری داشت (05/P<0).
نتیجه گیری نتایج نشان داد به‌کارگیری آموزش مهارت حل مسئله در روند کاهش تنش اخلاقی پرستاران تازه‌کار در محیط بالین تأثیر زیادی دارد.


آقای فتح اله قربانی، محمد رضائی، دکتر ابراهیم ابراهیمی، خانم لیلا قربانی، دکتر الهام رضایی،
دوره 25، شماره 5 - ( 9-1401 )
چکیده

مقدمه: پیوند اعضا این دستاورد شگرف، افقی امیدوار کننده برای بیماران نیازمندعضو به ارمغان آورده است. به موازات پیشرفت علم پزشکی چالش‌های جدیدی نیز مطرح گردیده است، برای نمونه متخصصین ادعا نموده‌اند که بهترین منبع برای پیوند اعضا به اطفال، استفاده از اعضای نوزادانی است که به علت ابتلا به ناهنجاری حادّ جمجمه‌ای اندکی پس از تولد مرگشان قطعی است. مسئله حاضر یکی از موضوعات مستحدثه و چالش برانگیز در حوزه فقه و حقوق می‌باشد که باید برخی از زوایای آن مورد مدّاقه فقهی قرار گیرد.
روش کار: این پژوهش به صورت کتابخانه ایی و توصیفی –تحلیلی با استفاده از کتب پزشکی و فقهی انجام گرفته است. در پژوهش حاضر جنبه‌های اخلاقی مطالعه شامل اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.
یافته‌ها: پیشنهاد کنندگان این نوع پیوند با استناد به تحقیقات خود معتقدند جواز بهره وری از اعضای این گونه نوزادان با نواقص حادّ جمجمه‌ای که یا داخل رحم مادر و یا مدت کوتاهی پس از تولد بعلت ایست قلبی می‌میرند؛ مسئله‌ای قابل دفاع است.
نتیجه گیری: استفاده از اعضای نوزادان مبتلا به کرانیال با محدودیت روبرو است اما با مردگان مغزی در یک راستا نمی‌باشند و استفاده از اعضای غیر رئیسی آنها با اتکا به ادله متعدد عقلی و شرعی؛ مشروع می‌باشد. برداشت اعضای حیاتی نوزاد مبتلا به کرانیال حادّ با استناد به اینکه مرگ وی حتمی است و یا به سبب اینکه وضعیت وی شبیه بیمار مرگ مغزی است، نمی‌تواند مشروع باشد چرا که منجر به مرگ وی می‌شود و مسئله وجوب حفظ کرامت انسان این مسئله را نفی می‌کند. لکن مشروعیت مشروط با رعایت شرایطی بی اشکال می‌باشد.
 
ابوالفضل کلانتری، حمید رجبی، پژمان معتمدی، لیلا پورسعادت، عباس صارمی،
دوره 25، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده

مقدمه: افزایش توانایی انقباض عضلات اسکلتی از طریق افزایش تحریکات عصبی اعمال شده بر آنها، یکی از راهکارهایی است که می تواند در بهبود عملکرد ورزشی مؤثر باشد.هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر انقباض های آماده ساز فوق بیشینه بر تحریک عصبی و عملکرد عضلات اصلی فعال حین اجرای حرکت پرس سینه قدرتی در مردان تمرین کرده بود.
روش کار: این مطالعه که از نوع نیمه تجربی است، بر روی 8 نفر مرد ورزشکار در محدوده سنی 19 إلی 23 سال انجام شد. انجام تمرینات مقاومتی قسمتی از برنامه تمرینی آنها، حداقل 2ماه قبل از شروع تحقیق بود. حرکت ورزشی به کار برده شده در تحقیق، پرس سینه با هالتر بود. جهت بررسی تحریک عصبی عضلات اصلی فعال حین اجرای این حرکت، از روش الکترومیوگرافی و جهت بررسی عملکرد این عضلات، از روش محاسبه 1 تکرار بیشینه (1-RM) استفاده شد. شیوه تحقیق توسط کمیته اخلاق در پژوهش های زیست پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اراک تایید شد. (کد اخلاق: IR.ARAKMU.REC.1400.357) همه آزمودنی ها به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و هیچ یک از آنها دارای بیماری یا آسیب دیدگی نبودند.
یافته ها: تحریک عصبی عضلات، متعاقب استفاده از انقباضات آماده ساز، تغییر معناداری را نشان داد. در مورد عملکرد عضلانی، به دنبال استفاده از فرآیند آماده سازی، افزایش معناداری در  1-RM آزمودنی ها مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: انجام انقباض های آماده ساز ایزومتریک فوق بیشینه قبل از اجرای حرکت پرس سینه قدرتی با هالتر، افزایش شاخص های تحریک عصبی و عملکرد عضلانی حین اجرای حرکت را موجب شد.

نگار رضا خانی، دکتر عبدالعظیم سارلی، دکتر میلاد غلامی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: اراپلژی اسپاستیک توارثی یک بیماری نادر با الگوهای متفاوت توارثی است. شیوع این بیماری در نوع اتوزوم غالب و مغلوب حدود 8/1 در هر 100 هزار نفر است. اغلب افراد مبتلا در ایران حاصل ازدواج خویشاوندی می‌باشند. ضعف و اسپاسم عضلانی، تظاهر اصلی این بیماری است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ژنتیکی یک فرد مبتلا به پاراپلژی اسپاستیک توارثی از طریق روش توالی یابی کل اگزوم بود.
روش کار: از یک فرد مبتلا به اختلال راه رفتن و اسپاسم اندام تحتانی و حاصل ازدواج خویشاوندی با الگوی توارث اتوزوم مغلوب نمونه خون محیطی تهیه، DNA استخراج و توالی‌یابی کل اگزوم انجام شد. پس از آنالیز داده‌های مرتبط با توالی‌یابی کل اگزوم، جهش مسبب بیماری در فرد مبتلا با استفاده از روش توالی‌یابی سنگر مورد بررسی قرار گرفت. همچنین پدر و مادر جهت تفکیک جهش و ناقل بودن بررسی شدند. این مطالعه توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک تأیید شده است (کد IR.ARAKMU.REC.1401.039). اصول اخلاقی مطابق با رهنمودهای کمیته اخلاق ملی و مقررات COPE رعایت شده است. این مطالعه با کد اخلاق IR.UOK.REC.1401.015 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه کردستان رسیده است.
یافته‌ها: در مطالعه حاضر جهش بیماری‌زای هموزیگوت (NM_030954.4): c.304T>C (p.Cys102Arg) در اگزون شماره 4 ژن RNF170 در فرد مبتلا شناسایی شد. نوع بیماری، پاراپلژی اسپاستیک توارثی تیپ 85 تعیین شد. همچنین پدر و مادر فرد مبتلا واجد جهش به صورت هتروزیگوت و سالم بودند.
نتیجه‌گیری: با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم جهش هموزیگوت در ژن RNF170 شناسایی شد. جهش در این ژن مسبب بیماری پاراپلژی اسپاستیک توارثی می‌شود. با توجه به ازدواج خویشاوندی والدین ناقل، از این یافته می‌توان برای اقدامات پیشگیرانه در فرزندان آینده استفاده کرد.
 
دکتر مریم عربلوئی ثانی، دکتر زهرا حاج ابراهیمی، دکتر پریچهره یغمایی، دکتر نسیم حیاتی رودباری،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت نوعی بیماری متابولیکی و یکی از شایعترین بیماری های غدد است. استرس اکسیداتیو و التهاب نقش مهمی در ایجاد و پیشرفت دیابت دارد. مسیر پیام رسانی mTOR  نقش مهمی در هموستاز گلوکز و تکثیر سلول های بتای پانکراس دارد. در مطالعه حاضر، اثرات درمانی p-cymene بر مارکرهای استرس اکسیداتیو و بیان ژن mTOR در موش های صحرایی نر نژاد ویستار دیابتی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: دیابت با تزریق 55 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن استرپتوزوتوسین القا شد. آنالیزهای بیوشیمیایی بافت پانکراس و ریل تایم PCR برای بررسی اثرات متفورمین (55 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن) و p-cymene  (دوز 25، 50 و 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن) بر میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز و  بیان ژن mTOR انجام شد.
یافته ها: استرپتوزوتوسین موجب کاهش آنزیم های کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز و کاهش بیان ژن mTOR در بافت پانکراس شد. تیمار با متفورمین یا p-cymene فعالیت آنزیم های کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز و بیان ژن mTOR را به روش مستقل از دوز بهبود بخشید.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که p-cymene دارای ویژگی آنتی اکسیدانتی است و می تواند مسیر پیام رسان mTOR را تنظیم کند. بنابراین، این احتمال وجود دارد که p-cymene برای درمان دیابت به تنهایی یا همراه با متفورمین موثر باشد.
فاطمه خلیلی آلاشتی، شهربانو دهرویه، نغمه توکلی،
دوره 26، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله بر جهت گیری زندگی، عاطفه مثبت و منفی و درماندگی آموخته‌شده در زوجین ناسازگار شهرستان قائم‌شهر انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر آزمایشی و طرح تحقیق شبه آزمایشی با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهرستان قائم‌شهر در سال 1401 بود. 30 زوج به‌عنوان نمونه به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. سپس آزمودنی‌های گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه‌ای آموزش حل مسئله را دریافت کردند. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های جهت‌گیری زندگی (شییر و کارور، 1994)، عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) و درماندگی آموخته‌شده (کوینلس و نیلسون، 1988) در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر دو گروه (آزمایش و کنترل) استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد آموزش حل مسئله موجب بهبود خوش‌بینی در جهت‌گیری زندگی، افزایش عاطفه مثبت و کاهش درماندگی آموخته‌شده در گروه آزمایش‌شده است (05/0=p)
نتیجه گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره زوجین ناسازگار، آموزش حل مسئله در جهت سازگاری زوجین و حل تعارضات آن‌ها؛ بسیار کارآمد و نویدبخش به نظر می‌رسد.
 
پرنیان حکمت پو، مریم قنبری صفری، میلاد غلامی،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: دیابت بارداری به عنوان هایپرگلیسمی با شروع یا اولین تشخیص در دوران بارداری، با فراوانی کمتر از دیابت عمومی تعریف می‌شود. اضافه وزن و چاقی، سن بالا در زمان باروری، سابقه قبلی دیابت بارداری، سابقه خانوادگی دیابت نوع 2 و نژاد، از عوامل خطر دیابت بارداری است. اخیراً ارتباط بین دو پلی‌مورفیسم ژن FTO (rs9939609، و rs1421085) و خطر دیابت بارداری در مطالعات با نتایج متناقض بررسی شده است. هدف ما از مطالعه حاضر، بررسی همراهی ژنتیکی دوrs1421085  و rs9939609 از ژن FTO بر روی دیابت بارداری بود.
روش کار: در این مطالعه موردی- شاهدی، خون محیطی به میزان 5 سی‌سی از 100 فرد مبتلا به دیابت بارداری و 116 خانم باردار شاهد از بیمارستان طالقانی شهر اراک اخذ و سپس DNA استخراج شد. پس از طراحی پرایمر‌های اختصاصی، با روش Tetra ARMS-PCR ژنوتیپ‌ها را مشخص شد. اطلاعات دموگرافیک و ژنوتیپ‌ها بین دو گروه با استفاده از نرم‌افزار SNPSTAT مقایسه شد.
یافته‌ها: همراهی معنی‌داری 0001/0 = P بین شاخص‌های چاقی، (Body mass index) BMI قبل و حین بارداری، سطوح HbA1c، FBS، کلسترول، تری‌گلیسرید در بین مادران مبتلا به دیابت باداری نسبت به مادران باردار سالم مشاهده شد. با توجه به تجزیه و تحلیل داده‌ها، همراهی معنی‌داری بین دو  rs1421085 و rs9939609 از ژن FTO با دیابت دوران بارداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج متناقص بین همراهی پلی‌مورفیسم‌های ژن FTO با دیابت بارداری جهت شناسایی و درک بهتر پاتوژنز بیماری مطالعات بیشتری با تعداد نمونه بالاتر و گروه‌های نژادی بیشتر نیاز است. با شناسایی پروفایل و جایگاه‌های استعداد دهنده ژنتیکی به دیابت بارداری در آینده می‌توان جهت مدیریت بیماران استفاده کرد.
علیرضا رضایی آشتیانی، علی جدیدی، علی خانمحمدی هزاوه، سیدمحمد آقایی‌پور،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: یکی از تظاهرات بالینی بیماری کروناویروس، علائم نورولوژیک می‌باشد. با این‌حال به دلیل نوظهور بودن این ویروس، اطلاعات چندانی در خصوص علائم آن در دسترس نیست. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی توصیفی شیوع علائم نورولوژیک در بیماران مبتلا به کرونا ویروس در بیمارستان‌های شهرستان اراک انجام شد.
روش کار: در این مطالعه، تمام بیماران بستری مبتلا به کرونا در دو مرکز درمانی شهرستان اراک که حاضر به شرکت در مطالعه بودند، به صورت سرشماری انتخاب شدند. پرسشنامه‌ها شامل دو قسمت اطلاعات دموگرافیک و شیوع و شدت علائم نورولوژیک بود که توسط مصاحبه با بیماران تکمیل شدند.
یافته‌ها: 208 نفر از بیماران مبتلا با میانگین سنی 14/1 ± 60/5 سال در مطالعه شرکت کردند. از 20 مورد علامت نورولوژیک مورد بررسی فقط دو مورد (گزگز اطراف دهان و فلج اعصاب جمجمه) در بیماران وجود نداشت. بیشترین علائم شایع نورولوژیک در بیماران بستری به ترتیب شامل سردرد (82/5 درصد)، خستگی (81 درصد) و درد عضلانی (74/9 درصد) بود. از طرفی بر اساس مقیاس بصری، بیشترین شدت علائم مربوط به سردرد با میانگین شدت 7/5، خستگی با میانگین شدت 7/03 و ضعف عضلانی با شدت 6/9 به دست آمد.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد، شایع‌ترین علائم نورولوژیک در بیماران مبتلا به کرونا شامل سردرد، خستگی و درد عضلانی و شدیدترین علائم نورولوژیک در این بیماران سردرد، خستگی و ضعف عضلانی می‌باشد. با توجه به یافته‌های حاصل از این مطالعه، می‌توان از این نتایج در تشخیص بیماران و پیگیری آنها بهره برد.
پریان آزاد درخت، محمد فتحی، رحیم میرنصوری، راضیه رضایی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده

مقدمه: فعالیت ‌بدنی با تأثیر بر برخی فاکتورهای فیزیولوژی، زمینه‌ی تغییرات مثبت را فراهم می‌کند. مایوستاتین و فولستاتین از جمله این فاکتورها است که میزان آنها علاوه بر فعالیت‌ بدنی، تحت تأثیر جنسیت نیز قرار دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تمرین مقاومتی سنتی (Resistance training) RT و تمرین عملکردی شدید (High functional training) HIFT بر سطوح سرمی مایوستاتین و فولیستاتین در زنان ‏جوان انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه نیمهتجربی، 30 زن جوان به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و در سه گروه تمرینات عملکردی شدید، تمرینات مقاومتی سنتی و شاهد قرار گرفتند. خون‌گیری 24 ساعت قبل و 48 ساعت ‏پس از پایان مداخله‌ها برای سنجش سطوح سرمی مایوستاتین و فولستاتین انجام شد.‏ پروتکل‌های تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته 3 روز و هر روز به مدت 60 دقیقه اجرا شد. در پایان داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از روش آماری ANOVA با در نظر گرفتن 05/0 > P ارزیابی شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطح فولیستاتین در دو گروه RT و HIFT نسبت به گروه شاهد، به طور معنی‌داری بیشتر بود (0/001 = P). همچنین میزان فولیستاتین گروه HIFT نسبت به گروه RT به طوری معنی‌داری بیشتر بود (0/01 = P). نتایج نشان داد که سطح مایوستاتین در گروه RT و HIFT نسبت به گروه شاهد به طور معنی‌داری کمتر بود (0/001 = P) و میزان این فاکتور در گروه HIFT نسبت به گروه RT به طوری معنی‌داری کمتر بود (0/01 = P).
نتیجه‌گیری: بطور کلی یافته‌های مطالعه حاضر نشان می‌دهد انجام تمرینات مقاومتی و عملکردی شدید موجب تغییر مطلوبی در بیان عوامل فیزیولوژیکی مرتبط با رشد عضلات در زنان می‌شود به نظر می‌رسد که تأثیر تمرینات عملکردی شدید بیشتر از تمرینات مقاومتی است.
بهاره بیان، کبری راهزانی، داوود حکمت پو،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: بحران ویروس کرونا هرچند در ظاهر ماهیتی صرفاً پزشکی و مرتبط با نظام سلامت دارد، اما پدیده‌ای چند بعدی است که اثرات خود را در اقتصاد، فرهنگ و حتی خانواده برجای گذاشته است. در این میان به تأثیر وضعیت رخ داده بر مهم‌ترین نهاد جامعه ایرانی یعنی خانواده کمتر پرداخته شده است. در راستای این مسأله، مطالعه ای کیفی به منظور تبیین تجارب خانواده‌های دارای بیمار مبتلا به
کووید-19 انجام شد
.

روش کار: پژوهش حاضر مطالعه‌ای کیفی با رویکرد تحلیل محتوا است که در سال 1400 انجام گرفت. نمونه‌گیری به صورت مبتنی بر هدف آغاز و تا رسیدن به اشباع اطلاعات، به صورت نظری ادامه یافت. ابـزار اصـلی جمع‌آوری داده مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که در مجموع 10 مشارکت‌کننده مورد مصاحبه قرار گرفتند. مشارکت‌کنندگان، افرادی از خـانواده بیمار مبتلا به کووید-19 بودند که ضمن تمایل برای شرکت در مطالعه، یا درگیر مراقبت از بیمار بوده و یا به نحوی به دنبال ابتلای بیمار، دچار نگرانی بودند. علاوه بر آن بیمار آنها از کرونا بهبود یافته و در قید حیات بود. مکان مصاحبه با نظر شرکت‌کنندگان در منزل آنها و یا مکانی که آنها راحت بودند انتخاب شد. مصاحبه ها به روش Granheim و Lundman به صورت دستی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: به دنبال جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل یافته‌ها، در ابتدا 391 کد اولیه، 16 زیر طبقه و در نهایت پنج درون‌مایه اصلی استخراج شد. پنج مقوله پدیدار شده عبارتند از: علائم تجربه شده ابتلا با دو زیر‌طبقه (علائم ظهور بیماری و سیر علائم)، آشفتگی‌های فکری و روحی با هفت زیر‌طبقه (اضطراب ابتلا، اضطراب مرگ، ترس از ماهیت مبهم بیماری، عذاب وجدان، وسواس، رنج عاطفی و نگرانی‌های مالی)، ایثاردر مراقبت با دو زیر طبقه (رنج مراقبت و تعدد نقش)، تاب‌آوری درمسیرمراقبت با سه زیر‌طبقه (جنبه‌های حمایتگرانه، کاهش استرس مراقبتی و کسب اطلاعات در مورد بیماری)، تغییر و تحول در مدار زندگی با دو زیر‌طبقه (رشد فردی و بدست آوردن معنای زندگی).
نتیجه‌گیری: بر اساس مطالعه حاضر، به دنبال ابتلای یکی از اعضای خانواده به کرونا، سایر اعضاء، دچار بحران شده؛ ابعاد فردی، روانی، اجتماعی و اقتصادی بنیان خانواده با چالش مواجه شده و تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد که مستلزم حمایت همه جانبه خانواده به عنوان اولین و مهم‌ترین نهاد جامعه است. گرچه مواجهه با این بحران و چالش‌های همراه ‌منجر به تجربه مصائب خاص می‌شود اما زمینه‌ساز رشد فردی و درک بهتر معنای زندگی می‌شود. از این‌رو می‌توان گفت تجربه این بحران نه تنها از بعد اجتماعی بلکه از بعد فردی نیز توأم با تحولات شگرف مثبت و منفی است.


پرتو حکمت پو، پرنیان حکمت پو، فریده جلالی مشایخی، سحر بیات، میلاد غلامی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

مقدمه: آلبینیسم چشمی- پوستی، یک بیماری ارثی با الگوی مغلوب اتوزومی است. میزان بروز این بیماری در حدود 1 در هر 17 هزار تولد است. اغلب افراد مبتلا در ایران، حاصل ازدواج خویشاوندی می‌باشند. موی سفید، پوست روشن و کاهش رنگدانه‌های عنبیه از تظاهرات اصلی این بیماری است. همچنین در معرض نور خورشید بودن، استعداد ابتلا به سرطان پوست را در این افراد افزایش می‌دهد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی علت ژنتیکی یک فرد مبتلا به زالی چشمی- پوستی از طریق روش توالی‌یابی کل اگزوم بود.
روش کار: از یک کودک مبتلا به آلبینیسم پوستی با الگوی توارث اتوزوم مغلوب، نمونه خون محیطی به مقدار 6 سی‌سی تهیه، DNA استخراج و توالی‌یابی کل اگزوم انجام شد. پس از آنالیز داده‌های توالی‌یابی اگزوم، جهش بیماری‌زا شناسایی شد. سپس جهت تأیید و تفکیک در فرد مبتلا و والدین او از روش توالی‌یابی سنگر استفاده شد.
یافته‌ها: فرد مبتلا جهش بیماری‌زا (NM_000372.5):c.286dupA p.(Met96AsnfsTer73) را در اگزون شماره 1 ژن TYR به صورت هموزیگوت نشان داد. با توجه به ژن جهش یافته نوع بیماری، آلبینیسم چشمی- پوستی IA تعیین شد. همچنین والدین فرد مبتلا برای جهش مذکور هتروزیگوت بودند.
نتیجه‌گیری: با استفاده از روش توالی‌یابی کل اگزوم با کارآیی بالا و سپس تائید جهش از طریق توالی‌یابی سنگر، جهش مسبب بیماری آلبینیسم چشمی- پوستی در فرد مبتلا شناسایی شد. با توجه به ازدواج خویشاوندی والدین، ناقل بودن و خطر تکرار 25 درصدی برای فرزندان آینده، از این یافته می‌توان برای اقدامات پیشگیرانه در آینده استفاده کرد.
ابراهیم پیری، امیرعلی جعفرنژاد گرو، سجاد قدیمی خشت‎مسجدی، عباس قدیمی خشت‎مسجدی، محمد اسلام زاده،
دوره 28، شماره 3 - ( 5-1404 )
چکیده

مقدمه: یکی از پاسچرهای نامطلوب رایج که فقر حرکتی به واسطه رشد چشمگیر تکنولوژی و رواج استفاده از ابزارها و وسایل ارتباطی برای انسان به ارمغان آورده، افزایش بیش ازحد قوس پشتی (هایپر کایفوزیس) و ناهنجاری سر به جلو می‌باشد. لذا هدف از پژوهش حاضر، مروری بر اثرات تمرینات توانبخشی در افراد دارای کایفوز و سر به جلو بود.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مروری سیستماتیک بود، جستجوی مقالات به زبان فارسی و لاتین از ابتدای ماه دسامبر سال 2005 تا ابتدای ماه آپریل 2023 بود، که در پایگاه‌های تخصصی Wos, SID, Magiran, Scopus, ISC, PubMed و Google Scholar انجام گرفت.
یافته‌ها: تعداد 7 مقاله در حوزه تمرینات توانبخشی بیان کردند، انجام تمرینات اصلاحی سبب بهبود عارضه سر به جلو و کایفوز و همچنین بهبود پاسچر می‌شود. یکی از مقالات بیان کرد استفاده از بریس سبب کاهش فعالیت الکتریکی عضله ذوزنقه بیماران مبتلا به کایفوز شد که این امر مدت زمان رسیدن به خستگی را افزایش خواهد داد.
نتیجه‌گیری: مطالعه مروری حاضر نشان داد، انجام پروتکل‌های تمرینی سبب بهبود عارضه کایفوز و سر به جلو و همچنین بهبود درد و حفظ پاسچر مناسب در افراد مبتلا می‌شود.
علی قاسمی کهریزسنگی، مهرداد نجفی،
دوره 28، شماره 4 - ( 7-1404 )
چکیده

مقدمه: امروزه دیابت یکی از مشکلات اصلی در جهان می‌باشد. دیابت نوع ۲ در افراد چاق و دارای اضافه وزن بیشتر دیده می‌شود و چاقی نیز بعنوان یک مشکل جدی سلامتی مطرح است. علاوه بر اهمیت فعالیت ورزشی در دیابت، مصرف برخی مکمل‌ها می‌تواند بر عوامل التهابی مؤثر باشد. بنابراین، هدف مطالعه حاضر، تعیین تأثیر ۸ هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف مکمل دانه گیاه خرفه روی فاکتورهای پیش‌التهابی IL-6 و CRP مردان مبتلا به دیابت نوع-۲ میانسال در آستانه چاقی بود.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی روی ۴۰ بیمار مرد مبتلا به دیابت نوع ۲ با میانگین سنی 40-65 و قند خون ناشتایی بالای ۱۲۰ انتخاب شده، سپس به طور تصادفی به چهار گروه 10 نفره شامل: گروه کنترل، تمرین، تمرین+مکمل و گروه مکمل تقسیم شدند. آزمودنی‌ها، سابقه فعالیت ورزشی منظم (به مدت 6 ماه قبل) و مصرف گیاه خرفه را نداشتند و در آستانه چاقی بودند (شاخص توده بدنی بین 28 تا 30). آزمودنی‌ها ۳ جلسه در هفته و هر جلسه یک ساعت پیاده روی بدون استراحت انجام می‌دادند. مدت زمان هر جلسه تمرینی از ۳۰ دقیقه در هفته اول شروع شد و در هفته هشتم به ۴۵ دقیقه رسید، همچنین شدت تمرین معادل۵۰ تا۷۰ درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره رسید. گروه مکمل، دانه گیاه خرفه به میزان 7/5 گرم در روز را به مدت ۸ هفته مصرف کردند. گروه کنترل طی ۸ هفته تمرین نداشتند و مکملی دریافت نکردند. برای مقایسه نتایج قبل و بعد از آزمون t زوجی استفاده شد. برای بررسی اختلاف معنی‌داری بین چهار گروه از آزمون تحلیل کوواریانس و در صورت مشاهده تفاوت معنی‌دار از آزمون تعقیبی Bonferroni جهت تعیین محل اختلاف بین گروهی در سطح معنی‌داری (0/05 > P) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج تحلیل کوواریانس، تفاوت معنی‌دار CRP را نشان داد (0/001 = P). نتایج آزمون تعقیبی Bonferroni حاکی از تفاوت بین دو گروه تمرین- مکمل و تمرین دارونما نسبت به گروه کنترل بود (0/05 P <). در مقادیر IL-6 تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد مصرف دانه گیاه خرفه همراه با فعالیت ورزشی، موجب بهبود شاخص التهابی CRP شده و لذا می‌تواند باعث کاهش مشکلات قلبی شود. در نتیجه استفاده از مکمل دانه خرفه چنانچه همزمان با تمرین ورزشی باشد می‌تواند روشی مؤثر برای مردان مبتلا به دیابت نوع دو میانسال در آستانه چاقی باشد، اما تأثیر تمرین استقامتی مؤثرتر از مکمل دانه خرفه بود.

صفحه 6 از 6    
6
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb