32 نتیجه برای پروین
پروین زارعیان،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده
مقدمه: تاکنون نقش دقیق هورمونهای جنسی در درک درد و همین طور اثر استرس بر سیستم تولید مثلی مشخص نشده است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر ضد دردی استرس محدود کننده و اثر آن بر غلظت هورمونهای جنسی در راتهای نر و ماده میباشد. روش کار: در این تحقیق تجربی از 47 رات نر و ماده در محدوده وزنی 230- 170 گرم استفاده گردید. برای القا استرس حاد محدود کننده و استرس مزمن، حیوان به ترتیب یک ساعت و دو هفته ( روزی یک ساعت ) در دستگاه مقیدکننده قرار داده می شد. سپس آزمون تیل فلیک انجام میگردید. از روش رادیوایمنواسی برای تعیین غلظت هورمونهای جنسی استفاده شد. برای آنالیز دادهها تست های کروسکال والیس و من - ویتنی بکار برده شد. نتایج: در رات های نر و ماده استرس حاد محدود کننده موجب افزایش معنیدار زمان تاخیر در آزمون تیل فلیک گردید. استرس مزمن در راتهای نر تاثیر معنیداری بر زمان تاخیر در این آزمون نداشت ولی در رات های ماده موجب افزایش این زمان گردید. استرس حاد و مزمن محدود کننده در راتهای نر موجب کاهش غلظت تستوسترون پلاسما شد. در راتهای ماده فقط استرس حاد محدود کننده منجربه کاهش معنیدار غلظت استرادیول پلاسما گردید. استرس محدود کننده اثر معنیداری بر غلظت تستوسترون در راتهای ماده و غلظت استرادیول در راتهای نر نداشت. نتیجه گیری: استرس محدود کننده به صورت حاد موجب کاهش درد و کاهش غلظت هورمونهای جنسی در راتهای نر و ماده میگردد ولی استفاده از آن به صورت مزمن موجب یک جواب وابسته به جنس میشود.
علیرضا قربانی بیرگانی، پروین عابدی، کوروش زارع، سعید اسدپور،
دوره 15، شماره 8 - ( ماهتامه دی 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پسوریازیس یک بیماری مزمن شایع پوست میباشد که معمولا به صورت لکههای سفید رنگ و نقرهای روی پوست ظاهر میشود. هدف از این مطالعه بررسی اثر داروی بربرین بر روی بیماران پسوریازیس میباشد. مواد و روش ها: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 60 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اهواز از مرداد تا دی 1390 انجام گردید. بیماران به طور تصادفی به دو گروه 30 نفری تقسیم شدند. یک گروه بربرین و گروه دیگر دارونما را به مدت 6 ماه روزانه دو بار در محل ضایعات استفاده کردند. میزان شدت ضایعات بیماران در 7 نوبت از طریق مقیاس Psoriasis Area Scoring Index ارزیابی گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از SPSS و روشهای آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و مجذور کای استفاده شد. یافتهها: پس از 6 ماه درمان، میزان شدت ضایعات در گروه دریافت کننده کرم بربرین در مقایسه با گروه دارونما کاهش چشمگیری نشان داد. به طوری که میانگین نمره PASI گروه بربرین از 99/3 به 11/2 و در گروه دارونما از 98/3 به 71/3 کاهش یافت. اختلاف میانگین نمره PASI قبل از دریافت تا ماه سوم در بربرین و دارونما معنیدار نبود ولی در طول ماههای چهارم تا ششم معنیدار بود(013/0=p). نتیجهگیری: کرم بربرین در کاهش ضایعات پوستی بیماران پسوریازیس موثرتر از دارونما بود. بنابراین توصیه میشود که از داروهای با پایه گیاهی مثل بربرین در کنار داروهای اصلی بیماران بیشتر استفاده گردد.
میترا تدین نجف آبادی، زهرا شالیکار، پروین عابدی، زهرا بامشاد،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی یکی از شایعترین مشکلات زنان در دوران یائسگی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر اسیدهای چرب امگا 3 بر افسردگی زنان یائسه که به درمانگاه شماره 1 شرق شهر اهواز در سال 1389 مراجعه کردهاند طراحی شده است.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سو کور بر روی 70 خانم یائسه که دچار افسردگی بودند، انجام گرفت. تست افسردگی همیلتون بر روی زنان یائسه انجام و نمونههایی که شرایط ورود به مطالعه را داشته، وارد مطالعه شدند، سپس نمونهها به صورت تصادفی به دو گروه دریافت کننده 2 گرم کپسول امگا 3 (35 نفر) و 2 گرم پلاسبو (35 نفر) تقسیم گردیدند. پس از 8 هفته دادهها جمعآوری و آنالیز آماری بر روی 65 نمونه با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 17 و آزمونهای آماری مجذور کای، تی مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه با اندازهگیری مکرر انجام شد.
یافتهها: میانگین افسردگی در گروه مداخله، قبل از درمان 23/2±36/13 بود که بعد از درمان به 71/3±72/8 کاهش یافت (001/0>p) و در گروه کنترل نیز، میانگین افسردگی قبل از درمان 04/2± 25/13 بود که به 93/2± 78/11 کاهش یافت که این تغییر در گروه کنترل در حد معنیداری آماری نبود (05/0<p). مقایسه بین گروهی نمره افسردگی تفاوت آماری معنیداری را بین دو گروه پس از مداخله نشان نداد(08/0=p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش، کپسولهای امگا 3، دو گرم در روز به مدت 8 هفته سبب کاهش میزان افسردگی پس از یائسگی میگردد. اما در این مطالعه بین دو گروه تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. برای مشاهده اثر بیشتر احتمالا نیاز به یک مطالعه با مدت زمان بیشتری میباشد.
علی خواجه لندی، حسین جعفری، امین محمدی دمیه، پروین برزیده،
دوره 16، شماره 5 - ( ماهنامه مرداد 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : پروتئینهای شوک گرمائی ( HSP ) خانوادهای از پروتیئنها هستند که نقش حیاتی در نگهداری هموستاز سلولی و محافظت سلول در شرایط استرس زای مزمن و حاد بازی میکنند. هدف تحقیق حاضر بررسی تغییرات پروتئین شوک گرمایی ( HSP70) پس از دو آزمون وینگیت و آستراند در دانشجویان دختر میباشد.
مواد وروش ها: در این مطالعه نیمه تجربی،تعداد 40 دختر (20 نفر ورزشکار و 20 نفر غیر ورزشکار) بصورت داوطلبانه، به ترتیب با میانگین و انحراف معیار، سن (3 ± 3/22) و (2 ± 2/23) سال، قد (5 ± 2/159) و (4 ± 2/161) سانتیمتر و وزن (3 ± 3/59) و (2 ± 4/65) کیلوگرم، انتخاب شدند. آزمودنیها دو آزمون وینگیت و آستراند را با فاصله زمانی 3 روز انجام دادند. نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمونها و به مقدار 5 سی سی از سیاهرگ بازویی گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش اندازهگیری مکرر بهره گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد در میزان HSP70 پس از آزمون هوازی آستراند، افزایش معناداری در بین ورزشکاران و غیرورزشکاران وجود دارد (01/0> P ). اما پس از آزمون بیهوازی وینگیت، افزایش معنادار تنها در ورزشکاران (05/0 p< ) مشخص گردید و در غیر ورزشکاران تغییر معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: مدت فعالیت ورزشی نسبت به شدت آن، بر میزان تولید پروتئین شوک حرارتی، از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد.
سعید بابائی، رضا طالبی، محمدرضا دارابی، محمود رضا نخعی، محمد بیات، پروین دخت بیات، مریم باعزم،
دوره 16، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پنتوکسی فیلین یک مشتق گزانتینی است که سبب کاهش ویسکوزیته خون، بهبود جریان خون محیطی و افزایش اکسیژن رسانی به بافتها می گردد. در این مطالعه با توجه به خواص ویژه این دارو و علیرغم مشخص نبودن مکانیسم دقیق اثر آن به بررسی اثر پنتوکسیفیلین بر شاخص های بیو مکانیک پوست در فاز حاد ترمیم زخم پوستی موش صحرایی پرداخته شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی 14سر موش نر بالغ نژاد ویستار به دو گروه تجربی،7 سر، دریافت کننده پنتوکسیفیلین به میزان 100میلی گرم بر کیلو گرم در روز و کنترل،7 سر، دریافت کننده آب مقطر به صورت داخل صفاقی، تقسیم شد. برش پوستی به طول 20 میلیمتر با الگوی یکسان در ناحیه پشت رتها ایجاد شد، پس از 15 روز نوارهای پوستی حاوی زخم جدا شده و برای سنجش شاخص های بیومکانیکی(نیروی کار انجام شدهW up to Fmax-Nm و استرس حد اکثر Rm-N/mm2 ) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصله به کمک نرم افزار SPSS و تست های (K-S, Levens, Student sample T-Test) مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: بر طبق یافته های آزمایش بیومکانیک تجویز پنتوکسیفیلین سبب بهبود شاخص های بیومکانیکی پوست پس از گذشت 15 روز از تجویز دارو شد. اختلاف بین شاخص های بیومکانیکی پوست بین زیر گروههای تجربی و کنترل معنی دار بود(p<0.05).
نتیجه گیری: پنتوکسیفیلین سبب بهبود شاخص های بیو مکانیکی و تسریع التیام زخم پوستی گروه های تجربی شده است.
بهرام پورقاسم گرگری، پروین دهقان، الهام میرطاهری، زینب فغفوری، پوران کریمی،
دوره 16، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه وهدف: با توجه به شیوع بالای دیابت و زمینه ساز بودن التهاب و اختلالات لیپیدی در ایجاد بیماری های قلبی و عروقی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر اینولین غنی شده با الیگوفروکتوز بر سطح لیپیدهای سرم و التهاب در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.
مواد وروش ها: در این کارآزمایی بالینی ، 52 بیمار دیابتی نوع 2 به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. افراد گروه آزمون (27n=)، روزانه 10 گرم پودر اینولین غنی شده با الیگو فروکتوز و افراد گروه شاهد (25n=)، روزانه 10 گرم مالتودکسترین به مدت 8 هفته دریافت کردند. دریافت های غذایی، شاخص های تن سنجی، hs-CRP و سطح لیپیدهای سرم در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری شد. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 11.5انجام گرفت. آزمون های تی زوج، مستقل و تحلیل کوواریانس برای مقایسه متغیرهای کمی مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: در پایان مطالعه، کاهش معنی دار در میانگین غلظت کلسترول تام (28میلی گرم/دسی لیتر ، 10/14 %)، LDL-c(22 میلی گرم/دسی لیتر، 70/21 %)، کلسترول تام/ HDL-c (73/0، 70/20%) و LDL-c/ HDL-c (55/0،50/27%) در گروه اینولین غنی شده با الیگوفروکتوز در مقایسه با گروه مالتودکسترین مشاهده گردید. کاهش در سطح تری گلیسرید، hs-CRP و افزایش در غلظت HDL-c در گروه اینولین غنی شده با الیگوفروکتوز در مقایسه با گروه مالتودکسترین غیرمعنی دار بود.
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد مکمل اینولین غنی شده با الیگو فروکتوز با بهبود سطح لیپیدهای سرم و التهاب در بیماران دیابتی به کنترل این بیماری و عوارض ناشی از آن کمک می نماید.
علی اکبر ویسی رایگانی، مهناز احمدی، منصور رضایی، بهزاد حیدر پور، پروین تقی زاده،
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای عروق کرونر از شایع ترین بیماریهای قلبی هستند که با وجود موثر بودن روش های طبی فعلی در درمان ، ممکن است بسیاری از مبتلایان نیاز به بازسازی عروقی پیدا کنند. از سویی دیگر اضطراب پیامد مشترک تمام اعمال جراحی است . اضطراب در عمل جراحی پیوند عروق کرونر باعث افزایش میزان سوخت و ساز ، کاهش ایمنی بدن ، افزایش فعالیت دستگاه قلب و عروق و گوارش می گردد. مطالعه اخیر با هدف بررسی تاثیر ماساژ بازتابی پا بر میزان اضطراب آشکار بیماران پس از عمل جراحی پیوند عروق کرونر در بیمارستان امام علی (ع) کرمانشاه انجام شده است.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی است. 88 بیمار به شکل تخصیص تصادفی در دو گروه ازمون و شاهد قرار گرفتند. در گروه آزمون زیر انگشت شست پای راست بیمار به مدت ده دقیقه یک بار در روز در روزهای سوم و چهارم پس از عمل جراحی پیوند عروق کرونر ماساژ داده شد ، در گروه کنترل هیچ گونه اقدامی صورت نگرفت و فقط در زمان های مذکور اضطراب آشکار بیماران با استفاده از پرسشنامه استاندارد اشپیل برگر اندازه گیری شد.
یافته ها: میزان اضطراب آشکار بیماران در گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنادار آماری را در اولین روز مداخله نشان داد، ولی در گروه کنترل تفاوتی دیده نشد.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که ماساژ بازتابی کف پا یک مداخله پرستاری موثر و ساده بوده که عوارض و خطرات کمی دارد که می توان از آن در جهت کاهش اضطراب بیماران در مراکز بهداشتی – درمانی استفاده نمود.
پوران کریمی، روشنک بیات ماکو، پروین دهقان، محمدرضا سلیمی موحد،
دوره 17، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده
زمینه: سلنیوم عنصر منحصر به فردی است که دربهبود بیماریهای التهابی اثرمثبت دارد مسیر التهابی MAPK )پروتئین کینارهای فعال شونده با میتوژن( اعمال سلولی شامل پرولیفراسیون ،تمایز، مهاجرت،و آپوپتوز را تنظیم میکند .. هدف از این مطالعه پیدا کردن مکانیسم اثر سلنیوم بروقایع التهابی در پلاکتها یی است که در معرض استرس اکسیداتیو یا عوامل ترومبوتیک قرار میگیرند .
مواد وروش ها: این مطالعه یک مطالعه پایه ای –تجربی می باشد که روی پلاکتهای انسانی بدست آمده از 30 نفر فرد سالم (سن 12±35) انجام شده است در این پلاکتها تغییرات سطح فسفوریلاسیون سه پروتئین مهم مسیرMAPK یعنی p38 ، c-JNK) (c-jun kinase و ERK1/2 (Extracellular signal-regulated kinases1/2) . و میزان بیان P- سلکتین پلاکتی در حضورو عدم حضور سلنیوم باروش الایزای ساندویچی مورد اندازه گیری قرار گرفت. مهار دارویی برای مقایسه اثر سلنیوم با مهار کننده های کلاسیک کینازهای مربوط به فسفریلاسیون p38، ERK1/2 و JNK اعمال شد. نسبت درصد فسفریله به توتال برای نرمالیزه کردن نتایج فسفریلاسیون پروتئینها محاسبه ودر ارائه نتایج مورد استفاده واقع شد.
یافته ها: سلنیوم بیان P- سلکتین و سطح فسفریلاسیون p38، JNKوERK1/2 پلاکتی را بطور معنی دار در پلاکتهای تحریک شده با ox-LDL کاهش داد(05/0> p ). سلنیوم نتوانست سطح P- سلکتین پلاکتی را علی رغم کاهش درسطح فسفریلاسیون p38، JNK وERK1/2 در پلاکتهای فعال شده با ترومبین بطور معنی دارکاهش دهد.
نتیجه گیری: یافته های ما نشان دادند که سلنیوم میتواند التهاب را از طریق کاهش سرکوب مسیر پیام رسانی وابسته به p38 اعمال کند. این نتایج باعث توسعه دیدگاه سلنیوم درمانی درتخفیف التهاب ناشی از استرس اکسیداتیو در بیماریهای قلبی عروقی میشود.
سعید بابائی، محمد رضا دارابی، محمد بیات، محمود رضا نخعی، پرویندخت بیات، مریم با عزم، مینا قدمیان، سهیلا بناصادق،
دوره 17، شماره 7 - ( مهر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مبتلایان به دیابت تا سال 2030 به 439 میلیون نفر افزایش مییابند که 15 درصد این بیماران از بیماری زخم مزمن پا رنج میبرند. تحقیقات روز افزون بیانگر اثرات مثبت پنتوکسیفیلین بر روند بهبود زخمهای پوستی است. پنتوکسی فیلین یک مشتق گزانتینی است که سبب تعدیل و یا مهار عملکرد فاکتورهای التهابی، کاهش ویسکوزیته خون، بهبود جریان خون محیطی و افزایش اکسیژن رسانی به بافتها میگردد. در این مطالعه اثر پنتوکسیفیلین بر شاخصهای بیو مکانیک پوست در فاز حاد زخم پوستی موش صحرایی دیابتی مورد توجه قرار گرفته است.
مواد و روشها: مطالعه اخیر از نوع تجربی- مداخلهای بوده و طی آن چهارده سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به گروه تجربی (7 سر) دریافت کننده پنتوکسیفیلین داخل صفاقی و کنترل (7 سر) دریافت کننده آب مقطر تقسیم شد. بیماری دیابت با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین در موشهای هر دو گروه ایجاد شد، سپس برش پوستی به طول 20 میلیمتر با الگوی یکسان در ناحیه پشت موشها ایجاد شد. پس از 15 روز نوارهای پوستی حاوی زخم جدا شده و برای سنجش شاخصهای بیومکانیک (نیروی کار انجام شده و استرس حد اکثر) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصله به کمک نرم افزارSPSS نسخه 19 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافتهها: تجویز پنتوکسیفیلین سبب بهبود شاخصهای بیومکانیک پوست پس از گذشت 15 روز از زمان ایجاد زخم پوستی شد و اختلاف بین شاخصها در گروههای تجربی و کنترل معنی دار بود(05/0p<).
نتیجه گیری: پنتوکسیفیلین سبب تسریع التیام زخم پوستی و بهبود استحکام کششی پوست در موشهای دیابتی گروه تجربی شده است.
نسیبه شریفی، شهناز نجار، پروین عابدی،
دوره 17، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: متوسط سن منارک به علت تنوع منطقهای از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و فاکتورهای متعددی مانند فاکتورهای محیطی و ژنتیک بر روی زمان شروع منارک تاثیر میگذارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط تغذیه و فعالیت فیزیکی با سن منارک در دختران شهر اهواز انجام گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که بر روی 1249 دختر سن 15-8 ساله که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند در سال 92-91 انجام شد. نمونهگیری به صورت خوشهای و تصادفی از 4 ناحیه شهر اهواز، 16 مدرسه مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات بر پایه مصاحبه و تکمیل پرسشنامه (پرسشنامه بسامد غذایی و فعالیت فیزیکی) بود. پس از جمعآوری اطلاعات دادهها کد گذاری شده و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سن منارک در دختران شهر اهواز 07/1±86/11 سال بود. سن منارک با تغذیه و فعالیت فیزیکی ارتباط نداشت(05/0<p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، بین تغذیه و فعالیت فیزیکی با سن منارک ارتباط معنیداری مشاهده نشد.
رستگار حسینی، ارسلان دمیرچی، پروین بابایی،
دوره 18، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تاثیر تمرین های ورزشی بر وزن بدن و چربی احشایی در مطالعات متعدد بررسی شده، اما اثر تمرین هوازی همراه با دوزهای مختلف ویتامین D تزریقی بر وزن بدن، چربی احشایی و دریافت غذا نامعلوم است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر تمرین هوازی و دوزهای مختلف ویتامین D تزریقی بر وزن بدن، چربی احشایی و دریافت غذا در موش های ماده نژاد ویستار می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، 72 موش صحرایی ماده نژاد ویستار به 9 گروه 8 تایی شامل یک گروه تمرین هوازی (3 روز در هفته به مدت 8 هفته)؛ سه گروه تمرین هوازی و مکمل دهی ویتامین D ( با دوز بالا، متوسط و پایین)، سه گروه مکمل دهی ویتامین D (با دوز بالا، متوسط و پایین) و دو گروه شاهد تقسیم شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که وزن بدن و چربی احشایی در گروه تمرین هوازی با مکمل دهی ویتامین D با دوز بالا نسبت به سایر گروه ها پایین تر است. همچنین میانگین دریافت غذای گروه تمرین هوازی با مکمل دهی ویتامین D با دوز پایین، گروه مکمل دهی ویتامین D با دوز پایین و گروه کنترل نسبت به سایر گروه ها به طور معنی داری بالاتر بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین هوازی همراه با مکمل دهی ویتامین D با دوز بالا، نسبت به استفاده از هریک از این استراتژی ها به تنهایی، روش مطلوب تری در راستای کاهش وزن و چربی احشایی موش های ماده نژاد ویستار می باشد.
معصومه حبیبیان، پروین فرزانگی، محسن سادات تبار بیشه،
دوره 18، شماره 9 - ( آذر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: التهاب نقش مهمی در پاتوژنز آترواسکلروز ایفا میکند و تعدیل شیوه زندگی یک استراتژی مفید برای پیشگیری از بیماریهای قلبی عروقی است. از این رو، در تحقیق حاضر، اثرات ترکیبی تمرین پیلاتس و مکمل دانه کرفس بر پروتئین جذب شیمیایی مونوسیت-1 و پروتئین واکنشگر C در زنان غیرفعال بررسی شد.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 28 زن داوطلب با میانگین سنی 5/5 ±31 سال، پس از انتخاب به صورت نمونهگیری در دسترس، به طور تصادفی و مساوی به گروههای کنترل، تمرین، مکمل و تمرین+ مکمل تقسیم شدند. تمرین پیلاتس شامل انجام حرکات ورزشی با شدت 50 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب، 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته بود. گروههای مکمل و مکمل+ تمرین، کپسول حاوی 3/1 گرم دانه کرفس را 3 بار در روز پس از صرف غذا میل نمودند. نمونههای خونی ناشتا قبل و 48 ساعت پس از آخرین مداخلهها جمعآوری شدند. سطوح پروتئین جذب شیمیایی مونوسیت-1 و پروتئین واکنشگر C به روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: 8 هفته تمرین پیلاتس، مکمل سازی و مداخله ترکیبی با کاهش معنیدار سطوح پروتئین جذب شیمیایی مونوسیت-1 و پروتئین واکنشگر C همراه بود(05/0>p). به علاوه، مداخلههای ترکیبی و تمرین پیلاتس با افزایش بیشتری در درصد تغییرات این شاخصها در مقایسه با گروه مکمل همراه بود(05/0>p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، بخشی از اثرات حمایتی مداخلههای غیردارویی تمرین پیلاتس و مکمل سازی با دانه کرفس ممکن است به علت سرکوب فرآیندهای التهاب باشد.
پروین فرزانگی، معصومه حبیبیان، هادی علی نژاد،
دوره 19، شماره 3 - ( خرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری مزمن کلیوی به عنوان یک فاکتور خطرزای مهم با برخی از اختلالات همراه است که از دلایل اصلی مرگ و ناتوانی در افراد پیر هستند. از این رو، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ترکیبی تمرین هوازی منظم و مصرف عصاره سیر بر سطوح برخی از فاکتورهای تنظیمی آپوپتوز کلیوی در موشهای پیر مبتلا به بیماری مزمن کلیوی بود.
مواد و روشها: در این تحقیق تجربی، 42 سر موش صحرایی نر ویستار پیر(48 تا50 هفته) انتخاب و به طور تصادفی به 6 گروه کنترل، دوکسوروبیسین، دوکسوروبیسین-سالین، دوکسوروبیسین- تمرین، دوکسوروبیسین- سیر و دوکسوروبیسین- سیر-تمرین(ترکیبی) تقسیم شدند. بیماری مزمن کلیوی با یک بار تزریق زیر جلدی دوکسوروبیسین (5/8 میلی گرم بر کیلوگرم وزن) القا شد. برنامه تمرینی شنا شامل3 روز در هفته، روزی 30 دقیقه برای مدت 8 هفته بود. گروههای دوکسوروبیسین- سیر و ترکیبی با عصاره سیر(5/2گرم بر کیلوگرم وزن بدن) گاواژ شدند. سطوح کلیوی Bax و Bcl-2 به روش الایزا سنجیده شد. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل دادهها استفاده شد(05/0>p).
یافتهها: نتایج نشان داد القای بیماری مزمن کلیوی با افزایش سطوح کلیوی Bax و کاهشBcl-2 در رتهای پیر همراه است. همچنین 8 هفته شنا، مصرف عصاره سیر و مداخله ترکیبی به طور معنیداری این تغییرات را معکوس نمود. به علاوه تفاوت معنیداری بین تأثیر مداخلههای فوق بر سطوح کلیوی Bcl-2 و Bax در رتهای پیر مبتلا به بیماری مزمن کلیوی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: استفاده از شیوههای درمانی غیر دارویی تمرین ورزشی، مکمل سیر و ترکیبی این دو مداخله ممکن است در کاهش آپتوز کلیوی ناشی از بیماری مزمن کلیوی در افراد مسن موثر باشد.
حمیرا بابایی، جواهر چعباوی زاده، پروین دهقان، رسول محمدی،
دوره 19، شماره 8 - ( آبان95 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: کاندیدا آلبیکنس عامل اصلی کاندیدیازیس میباشد. با این حال عفونتهای ایجاد شده توسط گونههای غیر آلبیکنس نیز به طورچشمگیری افزایش یافته است. کاندیدا دابلینینسیس گونهای است که از لحاظ فنوتیپی بسیار شبیه کاندیدا آلبیکنس است که به منظور درمان مناسب باید از هم متمایز گردند. هدف از این مطالعه، تفکیک و شناسایی دقیق گونههای کاندیدا با روش Duplex PCR به منظور دسترسی به اطلاعات اپیدمیولوژیک این گونهها در نمونههای بالینی میباشد.
مواد و روشها: از کشت تازه مخمری، DNA قارچ به کمک روش فنل کلروفرم استخراج گردید. ناحیه فواصل رونویسی شدهی داخلی به روش واکنش زنجیرهای پلی مراز و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی تکثیرشد. محصولات حاصله در ژل آگارز الکتروفورز بررسی شده و براساس تفاوت در سایز باندهای ایجادشده،گونهها شناسایی شدند.
یافتهها: از تعدادکل 100 نمونه بالینی در مطالعه حاضر، 49 نفر مرد و 51 نفر زن بودندکه 94 نفر بیماری زمینهای داشتند. دیابت (4/73 درصد)، مصرف آنتی بیوتیک (3/6 درصد) و کمبود ویتامین (3/4 درصد) فاکتورهای زمینهای اصلی بودند. بیشتر نمونهها مربوط به دهان (75 درصد)، واژن (5 درصد) و خون (4 درصد) بودند. تمامی ایزولهها به عنوان کاندیداآلبیکنس شناسایی شدند.
نتیجهگیری: روشDuplex PCR روشی سریع برای تشخیص وتمایز دقیق گونههای کاندیدا میباشد که در این روش احتیاجی به تستهای اولیه فنوتیپیک مانند تولید لوله زایا، کلامیدوکونیدیا و سایرتستهای بیوشیمیایی نبوده و برای آزمایشگاههای بالینی که منابع و زمان محدودی برای پاسخگویی به بیمار دارند، میتواند جایگزین روشهای سنتی گردد.
پروین شیدایی، ابوالفضل بایرامی، یاشار عزیزیان، شادی پروین رو،
دوره 19، شماره 10 - ( دی ماه 1395 1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: نانوذرات به دلیل خواص منحصر به فرد مکانیکی و فیزیکوشیمیایی از جمله نسبت سطح به حجم بالا و اثرات کوانتومی در انواع برنامههای کاربردی استفاده میشوند. هدف از این مطالعه، بررسی اثر سمیت نانوذرات اکسید روی بر پارامترهای خونی و بیوشیمیایی موش نژاد بالبسی میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 28 سر موش سوری نر بالغ نژاد بالب سی به چهار گروه(یک گروه کنترل و سه گروه تجربی) تقسیم شدند. موشهای گروه تجربی نانوذرات اکسید روی را به مدت 14 روز با غلظتهای 50، 100 و 300 میلیگرم بر کیلوگرم به صورت دهانی دریافت کردند و گروه شاهد فقط آب مقطر دریافت کرد. در روز پانزدهم، خون گیری از موشها به عمل آمد و تعدادی از فاکتورهای خونی و بیوشیمیایی اندازه گیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که نانوذرات اکسید روی سبب ایجاد تغییرات در فاکتورهای خونی میشود و در غلظت بالا موجب افزایش معنیدار گلبولهای سفید، هموگلوبین، حجم متوسط هموگلوبین و نوتروفیلها و کاهش معنیدار گلبولهای قرمز، پلاکت، هماتوکریت، لنفوسیتها، کلوگز و کراتینین در سطح 05/0p< میشود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اثرات مضر نانوذرات در دوزهای مختلف به دلیل تغییرات قابل ملاحظه در فاکتورهای خونی و سرمی میباشد.
هنگامه سادات رضوی، شعبان علیزاده، امیر آتشی، پروین رحمانی،
دوره 20، شماره 5 - ( مردادماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هموگلوبین جنینی پروتئین اصلی انتقال دهنده اکسیژن در جنین انسان است. هموگلوبین A پس از تولد به جز در موادی از تالاسمیها و آنمی داسی شکل، جایگزین هموگلوبین F میشود. مطالعات نشان میدهند که بیان زنجیره گاما میتواند در تنظیم فعالیتهای پس از رونویسی نقش داشته باشد. میکرو آر ان ایها که RNAهای کوچک غیر کد شونده نامیده میشوند ،mRNA را مورد هدف قرار میدهند و میتوانند منجر به سرکوبی مرحله ترجمه یا تخریب mRNA شوند. هدف از این مطالعه، بررسی اثر miR-940 بر روی بیان زنجیره گاما هموگلوبین F و مارکرهای رده اریتروئیدی در رده سلولی k-562 میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، سلولهای رده k-562 در محیط RPMI1640 کشت داده شدند. سپس پیشساز ژن miR-940 به روش الکتروپوریشن وارد رده سلولی k-562 شد. در روزهای 3، 7 و14 ، RNA استخراج گردید و cDNA در روزهای انتخاب شده ساخته شد. افزایش بیان miR-940 توسط تکنیک real-time تأیید گردید و میزان بیان زنجیرههای گاما و فاکتور GATA-1 به روش Quantitative Real-Time PCR اندازهگیری شد. در نهایت، مارکرهای اریتروئیدی توسط فلوسایتومتری بررسی شدند.
یافتهها:در روزهای 3، 7 و 14 بعد از انتقال ژن به داخل رده سلولی، میزان بیان فاکتور GATA-1 و زنجیره گاما نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. همچنین بیان شاخصهای رده اریتروئیدی افزایش پیدا کرد.
نتیجه گیری: شواهد نشان میدهد که افزایش miR-940 در بالا رفتن بیان زنجیزه گامای هموگلوبین نقش دارد. میتوان اظهار داشت که miR-940 ممکن است یک هدف درمانی قابل ملاحظه در بالا بردن میزان Hb F باشد. مبتلایان به کم خونی داسی شکل و بتا-تالاسمی کاندیدهای مناسب برای این نوع درمان هستند.
پروین جاودان، سمیه رئیسی، پریسا محمدی نژاد،
دوره 21، شماره 1 - ( فروردین ماه 1397 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: سرطان تخمدان یکی از بدخیمیهای شایع درمیان سرطانهای زنان به شمار می رود. یکی از دلایل کشنده بودن این عارضه میتواند به دلیل عدم تشخیص در مراحل اولیه بیماری و فقدان درمان موثر برای بیماران با حالت پیشرفته سرطان یا عود مجدد آن باشد. بنابراین یک نیاز فوق العاده برای شناسایی بیومارکرهای تشخیصی یا شناسایی مکانیسم بیماری برای درمان موثر وجود دارد. یکی از ژنهایی که در سرطانهای مختلف دارای تغییرات قابل توجهی بوده است، ژن TRAF4 می باشد. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی ژنTRAF4 در سرطان تخمدان بوده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه، 40 بافت پارافینه توموری تخمدان و 40 بافت غیرتوموری وارد شدند. پس از استخراج RNA تام و سنتز cDNA، بیان نسبی ژن با استفاده از روش کمی Real-time PCR (qRT-PCR) سنجیده و سپس از طریق روش 2-∆∆ct آنالیز شد. در نهایت، تغییرات بیانی توسط روشهای آماری مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از بررسی اخیر نشان داد که بیان TRAF4 در نمونههای توموری به صورت معناداری دارای افزایش می یابد (0001/0p=). در بررسی ارتباط بیان ژن با اطلاعات دموگرافیک و کلینوپاتولوژی، ارتباط معناداری میان نمونه های متاستاز مثبت و افزایش بیان ژن مشاهده شد. همچنین مشخص شد که میزان بیان TRAF4 در افراد 48 ساله یا پایین تر از آن، افزایش یافته است.
نتیجه گیری: با توجه به مطالعات مختلف، به نظر می رسد افزایش بیان TRAF4 احتمالا به علت تکثیر تعداد کپیهای ژنی در ناحیه کروموزومی در سرطانها است. با توجه به نتایج این مطالعه و افزایش بیان TRAF4 در نمونههای واجد سرطان تخمدان، به ویژه افزایش بیان در افراد 48 ساله یا پایین تر از آن، TRAF4 احتمالاً میتواند به عنوان یک مارکر تشخیصی مورد توجه قرار گیرد.
ساره کریمی، اعظم حدادی، پروین تراب زاده،
دوره 21، شماره 2 - ( ارديبهشت ماه 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر، مقاومتهای آنتیبیوتیکی رو به افزایش در ایزولههای کلبسیلا پنومونیه و نیز عوارض جانبی ناشی از سوءمصرف آنتیبیوتیکها، محققین را در مطالعه و کشف اثرات ضدمیکروبی گیاهان دارویی مصممتر ساخته است. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر عصاره آبی و اتانولی گیاه قرهقاط بومی ایران
(Vaccinium arctostaphylos) علیه ایزولههای کلبسیلا مولد بتالاکتامازهای وسیعالطیف و مولد عفونت ادراری بود.
مواد و روشها: از بین 143 ایزوله کلبسیلا جداسازی شده از نمونههای ادراری، باکتریهای مولد ESBLs با روش دابل دیسک دیفیوژن توسط دیسکهای ترکیبی مشخص شدند. یکی از ایزولههای مولد ESBL، با روش شناسایی مولکولی 16S rRNA، تعیین توالی شد. پس از تهیه میوهی گیاه قرهقاط و عصارهگیری از آن، MIC و MBC عصارههای آبی و اتانولی آن با روش میکرودایلوشن برای ایزولههای منتخب محاسبه شد.
یافتهها: درصد فراوانی مقاومت ایزولهها به سه آنتی بیوتیک سفتازیدیم، سفوتاکسیم و سفتریاکسون، یکسان و برابر با 7/14 درصد بود. 32 ایزوله (22 درصد) به عنوان نمونههای مولد ESBL تعیین شد. نتایج تستهای MIC و MBC نشان داد که هر دو عصاره آبی و اتانولی اثر مهاری روی ایزولههای کلبسیلا مولد ESBLs دارند. بررسیهای آماری اختلاف کاملاً معناداری را بین MIC وMBC این دو عصاره در بین گروههای مورد تحقیق نشان داد.
نتیجه گیری: میتوان وجود فعالیت آنتیباکتریال را در اکثر گیاهان دارویی ایران که به صورت سنتی در درمان استفاده میشوند تایید کرد و درمانهای سنتی را در نظام بهداشت و درمان عمومی به شیوهای نوین ادغام نمود.
علی پروین، پریچهره یغمایی، مهدی نورالدینی، سید علی حائری روحانی، سعید امین زاده،
دوره 22، شماره 1 - ( دو ماهنامه فروردین و اردیبهشت 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از گیاهان دارویی در درمان هیپرکلسترولمی، فاکتور خطر موثر بر آترواسکلروز میباشد. در این مطالعه اثر مقایسهای کوئرستین، عصاره هیدروالکلی استخراجی از گیاه گلدر و آتورواستاتین بر بیان ژن ABC A1در رتهای نر هیپرکلسترولمی نژاد ویستار بررسی شد.
مواد و روشها: در این تحقیق تجربی،40 سر رت نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 180 گرم، بهصورت تصادفی به 5 گروه 8 تایی (کنترل، شم، تجربی 1، 2 و 3) تقسیم شدند. تمام گروهها (به جز کنترل) به مدت 40 روز علاوه برگاواژ کلسترول 2 درصد، غذای چرب (1 درصد کلسترولی) دریافت کردند. گروههای تجربی طی 28 روز، روزانه به ترتیب 40 میلیگرم بر کیلوگرم آتورواستاتین، 25 میلیگرم بر کیلوگرم کوئرستین و 25 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی گیاه گلدر وگروه شم روزانه 1 میلیگرم بر کیلوگرم محلول سالین دریافت کردند. در پایان، بیان ژنABC A1 در لوکوسیتها توسطReal-Time PCR و سطح لیپیدهای سرم به روش فتومتریک اندازهگیری گردید.
ملاحظات اخلاقی: مجوز تحقیق توسط کمیته اخلاق در پژوهش های زیست پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان به شماره 1799/ 1/ 5/ 29 / ب مورخ 10 / 5/ 95 صادر گردید.
یافتهها: عصاره هیدروالکلی، کوئرستین استخراجی از گلدر و آتورواستاتین موجب افزایش معنیدار در بیان ژن ABC A1به ترتیب با بیان 09/0± 14/1، 03/0± 18/1 و 03/0± 11/1 نسبت به گروه کنترل با بیان 011/0± 1 و نسبت به گروه شم با بیان 03/0± 089/0 شدند (05/0p<). کوئرستین در افزایش بیان ژن مذکور مؤثرتر از آتورواستاتین بود (05/0p<).
نتیجه گیری: عصاره هیدروالکلی و کوئرستین استخراجی از گیاه گلدر دارای اثر افزایشی بر بیان ژن ABC A1 در رتهای نر هیپرکلسترولمی نژاد ویستار میباشد.
پروین روستا، سید عبدالمجید بحرینیان، قاسم آهی، محمدحسن غنی فر،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: یکی از مشکلات در دوران نوجوانی، وجود تعارض با والدین میباشد که روابط آبژه و به دنبال احساس شرم و گناه را در آنان ایجاد میکند. این پژوهش بهمنظور نعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنیسازی بر روابط آبژه و احساس شرم و گناه در روابط متعارض مادر- فرزندی انجام شد.
روش کار: روش این مطالعه نیمه تجربی و به روش پیشآزمون- پسآزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران و نوجوانان دارای روابط متعارض مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در سال 1401 بودند. 30 نفر از جامعه مذکور به عنوان نمونه با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و شاهد (15 نفر) قرار گرفتند. از پرسشنامههای تعارض والد- فرزند اسدی و همکاران (1390)، روابط آبژه بل (1995) و احساس شرم و گناه کوهن و همکاران (2011) برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. گروه آزمایش تحت مداخله آموزش کارکردهای اجرایی به مدت 13 جلسه هفتهای دو بار و به مدت 60 دقیقه قرار گرفتند و گروه شاهد هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. دادههای پژوهش با استفاده از کورایانس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین ± انحراف استاندارد گروه آزمایش در پسآزمون در متغیر روابط آبژه از 37/1 ± 5/1 به 28/6 ± 4/3 و در متغیر احساس شرم و گناه از 60/3 ± 5/1 به 51/2 ± 9/1 کاهش یافت. نتایج نشان داد در مرحله پسآزمون، میانگین نمرات روابط آبژه و احساس شرم و گناه در گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد به صورت معنیداری کاهش یافت (0/01 >P ).
نتیجهگیری: درمان مبتنی بر ذهنیسازی بر بهبود روابط آبژه و کاهش احساس شرم و گناه مؤثر بود. بنابراین این نوع درمان را میتوان برای کاهش تعارض روابط نوجوان و مادر پیشنهاد کرد.